بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8910

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم: شهید مطهری در پاسخ به عارف بالله شیخ هاشم حداد فرمودند از ابتدای وضو در حال توجه هستم و در نماز هم توجه به معانی آن دارم و شیخ هاشم حداد فرمودند پس کی نماز می خوانی؟! لطفا به شرح مبسوط بفرمایید منظور نظر شیخ هاشم حداد چگونه نمازی است؟روش و پیش نیازهای وصول به آن نماز؟ توفیقاتتان هر لحظه افزون و تشکر از عنایتتان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: این را باید در شرح کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» دنبال کنید. زیرا یک موضوع سلوکی است. موفق باشید
7445
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی.حضرت علامه درالمیزان در تشریح مستضعف و کسانی که شامل استضعاف می شوند توضیح داده اند.آیا کسانی که واقعا باقصد قربت به خدا در مقابل امام حسین(ع) ایستادندوایشان را به شهادت رساندند، جزء مستضعفین بوده و عقوبت نمیشوند؟ درزمان حال آیا تکفیریها را میشود جزء مستضعفین محسوب کرد؟ کسی که حاضر است به خود مواد منفجره ببندد و منفجر کند به احتمال زیاد به راه خود و حق بودن آن ایمان دارد.عاقبت این افراد چگونه است؟ با توجه به مطالب تفسیر، به نظر من یک جور راه فرار از عقوبت گناه برای انسان باز میشود که میتواند بگوید نفهمیدم و وسع عقلی من همینقدر بود. با این حساب به جز آنهایی که آگاهانه با عقل و شرع مقابله کردند مابقی گریزی از عقوبت پیدا می کنند در حالی قرآن اکثریت را میفرماید مشرک هستند، و شرک را ظلم عظیم میداند. از طرفی معجزه پیامبر خاتم قرآن است که با معجزات سایر پیامبران متفاوت بوده و نیاز به سطحی از تدبر و تعقل دارد تااعجاز آن برای انسان آشکار شود. در سوره های مختلف آمده که مشرکان و کفار از پیامبر معجزه ای طلب میکنند.اگراین افراد(یاتعدادی از آنها) حداقل لازم برای درک اعجاز قرآن رانداشتندوجزء مستضعفین بودند(که درآن روزگاروسرزمین محتمل بوده) طلب ایشان به حق به نظرمی رسد. ولی خداوند این افراد راباذکر کفارومشرکین خطاب می کند.تکلیف این استضعاف با ماچیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: طبق آیه‌ی 97سوره‌ی نساء وقتی در قیامت به عده‌ای که کاری در جهت اصلاح خود و درک حق و حقیقت نکردند، می‌گویند در دنیا چه‌کار می‌کردید ؟ و آن‌ها برای توجیه کار خود می‌گویند: «کُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْض‏» و به آن‌ها جواب داده می‌شود: « أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فیها » مگر زمین خدا وسیع نبود، چرا هجرت نکردید به جایی که متوجه حق و حقیقت می‌شدید و طبق آن عمل می‌کردند. و لذا تنها کسانی را مستضعف می‌داند که امکان هیچ تلاشی برایشان نبوده، می‌فرماید: « إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطیعُونَ حیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبیلاً .موفق باشید
5427
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار جناب آقای طاهرزاده این سؤال را از جهت عرضه عقاید بنده جواب بدهید. 1- با توجه به اینکه در معارف توحیدی ما می گوییم که با ذات خدا نمی توانیم ارتباطی برقرار بکنیم و همانگونه که در بعضی از احادیث نقل شده است؛ معرفت حقیقی نمی توانیم به خدا پیدا بکنیم و تنها ارتباط ما می تواند با اسماء و صفات الهی باشد. 2- از طرفی ولی خدا و انسان کامل تجلی اسماء و صفات الهی می باشد. این تفکر برای بنده به وجود آمد که تنها طریق ارتباط ما با خدا از سوی جانب ولی خدا می باشد. برای اینکه مصادیقش را ذکر بکنم: مثلا شب های قدر را شب ارتباط با ولی خدا در نظر گرفتم و حتی در یکی از سه شب با توجه به اینکه تجلی اعظم اسماء و صفات الهی، ولی اعظم الهی حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشند؛ دعای جوشن کبیر را خواندم (اسماء و صفات الهی را با توجه به ولی خدا می خواندم.) اما بعد از مدتی این سؤالات برایم به وجود آمد که: 1- آیا این نوع نگاه شائبه غلو ندارد؟! 2- ارتباط با خدا واقعا یعنی چه؟! یعنی چه که ممکنی می تواند با حقیقت و واجب الوجودی ارتباط برقرار بکند و با او مناجات بکند؟ 3- جایگاه امام و ولی خدا در تربیت اخلاقی ما و حرکت به سمت خدا چیست؟ مدتی به ذهنم می رسید که جایگاه امام در بعضی از کتب اخلاقی خالی می باشد. مثلا اخلاق را صرفا تنظیم قوای سه گانه و ... تعریف کرده بودند. آیا حقیقتی به اسم امام تنها در جایی که فردی به مشکلی می خورد باید وارد بشود؟!!! 4- مرز غلو چیست؟ (لا تتجاوزوا بنا العبودیة ، ثم قولوا فینا ما شئتم ولن تبلغوا، وإیاکم والغلو کغلو النصارى فإنی بریء من الغالین) 5- معنای واقعی و جدی شفاعت و توسل چیست؟ (منظورم بحث های ناظر به اثبات این دو امر برای برادران اهل سنت نیست بلکه به نظرم این دو مسأله را باید خیلی جدی بگیریم!!! مثلا این فقره (یا ولیَّ اللهِ انَّ بینی و بینَ اللهِ ذنوباً لا یأتی علیها الاّ رضاکُمْ) را خیلی عادی گرفته ایم.) ببخشید اگه سؤالاتم یه مقدار پراکنده است!!! یا مهدی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- قسمت اول را در سؤال های قبلی جواب داده‌ام 2- ممکن‌الوجود در ذات خود لا اقتضاء است بدین معنا که نه واجب است، و نه ممکن، حال اگر به‌وجود آمده در بقاء خود عین ربط به علت خود می‌باش و انسان در این رابطه با مناجات با پروردگار خود بُعد انسانی خود را پایدار نگه می‌دارد همان‌طور که بعد مادی او بر طور تکوینی با اتصال به حضرت حق باقی است. 3 و 4- با مطالعه‌ی کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل البیت» إن‌شاءاللّه این قسمت از سؤالتان جواب داده می‌شود. موفق باشید
4760
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی. مدتهاست این حدیث حضرت زهرا(سلام الله علیها) که می فرمایند:"بهترین زن آنست که هیچ مردی او را نبیند و او هم هیچ مردی را نبیند." ذهن ام را به خود مشغول کرده است که: 1.مگر ما اعتقاد نداریم که حضرت زهرا(سلام الله علیها) بهترین زن هستند ولی این چنین نبوده که خود آن حضرت هیچ مردی او را نبیند و او هم هیچ مردی را نبیند،پس لطفا منظور آن حضرت از این حدیث را بفرمایید. 2.من به عنوان یک زن در جامعه امروز چه طور می توانم به این حدیث عمل کنم؟ از اینکه وقت می گذارید و به سؤال اینجانب پاسخ می دهید کمال تشکر را دارم.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از این حدیث برمی‌آید که زنان تا آن‌جا که برایشان ممکن است باید سعی کنند با نامحرم روبه‌رو نشوند و از تبعات بسیار خطرناک آن در امان بمانند ولی در آن‌جایی که وظیفه اقتضا می‌کند موضوع فرق می‌کند. همان‌طور که حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» به مسجد مدینه تشریف بردند و در مقابل مردان آن خطبه‌ی مشهور را خواندند. موفق باشید
4305
متن پرسش
اگر یک دانشمند کافر هم در علم حصولیِ خودش حدس زد، آیا لزوماً آن حدس را لطفی از جانب خدا می‌داند یا ممکن است از این نکته غافل باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه‌تنها ممکن است غافل باشد حتی ممکن است آن حدس آلوده به توهّمات خودش باشد و همه‌جانبه نباشد. موفق باشید
3628
متن پرسش
باعرض سلام وادب من تاحدودی با مباحث شما اشنایی دارم واین طورمتوجه شدم که شماخیلی باتماشای فیلم وسریال واین طور مشغولیات موافق نیستید ایابرداشت من درست بوده؟البته من اهل دنبال کردن سریالها نیستم وگاهی برنامه های جذاب راتماشامیکنم ودوست دارم این حدهم از بین برود چه کنم ممنونم التماس دعابرای همه
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً این سریال‌ها را افرادی تهیه می‌کنند که بسیار سطحی هستند و حیف است کسی که می‌تواند در معارف الهی تفکر کند وقت خود را صرف این چیزها بکند ولی این غیر از فیلم‌هایی مثل مریم مقدس است که نویسنده و کارگردان سعی دارد یک واقعه‌ی تاریخی و معنوی را بازسازی کند. این کارها مفید است. موفق باشید
3066
متن پرسش
باسمه تعالی باسلام - به نظر برخی از مراجع عظام تقلید گرفتن سود از طریق گذاشتن سپرده در موسسات مشکلی ندارد ؛اما بنده هرچند فقه اجازه داده و میدانم که شما سوالات فقهی پاسخ نمیدهید اما میخواهم از افق سلوکی و جدای از مسئله فقهی جواب دهید که استفاده از این سودها در سیر الی الله مانعی ایجاد نمیکند؟چون علی رغم اجازه مرجع ، کمی نگرانم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: رعایت دستورات فقهی همان مسیر سیر و سلوک الی‌الله است نباید نگرانی به خود راه دهید. موفق باشید
1073

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام در حال کار کردن تفسیر المیزان هستیم(گروه 3نفره) به همان نحوی که در روش استفاده از المیزان گفته اید. نظر شما در رابطه با تفسیر تسنیم چیست؟نظر شما در رابطه با اینکه ما همزمان هم تسنیم کار کنیم و هم المیزان را چیست؟ آیا تفسیر تسنیم شرح المیزان است؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی تفسیر تسنیم، شرح المیزان است ولی پس از آن‌که یک دور المیزان را کامل مطالعه کردید به آن رجوع کنید مگر در مواردی که نیاز دارید آیه‌ی خاص و یا موضوع خاصی را دنبال کنید. موفق باشید
173

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد خسته نباشید 1-وقتی گفته میشود نفس انسانی چون مجرد است صورتهای بیرونی معد می شود تا انسان علم را از عالم بالا بگیرداولاً منظور از صورتهای بیرونی چیست؟ دوماً چه عواملی باعث می شود که انسان نتواند علم را به طور خالص از عالم بالا بگیرد؟ وچه عواملی به این مسئله کمک میکند؟ 2-چرا انسان ازدست خودش خسته میشودوآیا این مسئله با دوران آخرالزمان ارتباطی دارد با توجه به اینکه ما در روحیه رزمندکان دفاع مقدس هیچ خستگی را نمی بینیم؟ 3-با توجه به کتابهای کریشنا مورتی که دررابطه با فکر می باشد منظور ایشان از فکر کدام فکر می باشد؟ 4-با توجه به مباحث معرفت النفس علت ترس از اینده چیست؟ 5-با توجه به داستان آن ملایی که توسط تلقین منفی شاگردانش مریض شد، در رابطه با بنده اگر پدر من نقش شاگردان ملا را برای من بازی کندبا توجه به جایگاه پدر ومادر در قران وظیفه بنده چیست ؟خواهشمند است که راهنمایی عملی بفرمایید؟ 6-استاد اینکه ما درارتباط با دیگران بعضی مواقع نمی توانیم صادق باشیم وحرفهایی که میزنیم ازعمق وجودمان باشد چه علتی دارد برای رفع آن باید چه کار کرد؟ با تشکر اززحمات شما امیدوارم خدا شما را حفظ بفرماید." اگر می شود به سوال قبلی بنده جواب دهید.!با تشکر "
متن پاسخ
جواب: سلام علیکم : باسمه تعالی 1- منظور از صورت‌های بیرونی پدیده‌های مادیِ خارجی است. 2- هر چقدر نگاه استقلالی به پدیده بکند و از آیت‌بودن آن‌ها غفلت نماید، بین خود و نور حقیقت حجاب ایجاد می‌کند. 3- نکته‌ی خوبی است. آری! ظلمات آخرالزمانی بین ما و مولایمان که راه ارتباط با خدایمان است، حجاب ایجاد می‌کند. موضوع را در کتاب «عالَم انسان دینی» که آماده‌ی چاپ است دنبال کنید. 4- ترس از آینده یا از سر وَهم است که اهداف غیر واقعی برای خود می‌تراشد که با تعقل در متون حقیقی مثل قرآن و روایات، رفع می‌شود. یا ترس از سر عقل است که نفس انسان متوجه می‌شود آینده‌ای برای ابدیت خود شکل نداده که به آن «خوف اجلال» گویند و با تزکیه و رعایت حرام و حلال الهی جواب صحیح به آن داده‌اید. 5- کسی که برای تشخیص حق و باطل از طریق نظر به انسان‌های معصوم، ملاک داشته باشد، تحت تأثیر القائات دیگران قرار نمی‌گیرد، بلکه توصیه‌ی دیگران را نیز بر اساس نزدیکی به سخن معصوم می‌پذیرد. 6- با رعایت حرام و حلال الهی به خداوندی که «أصدق» است نزدیک می‌شویم و إن‌شاءالله آرام‌آرام صادق واقعی می‌شویم. موفق باشید
15048

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام: بنده چهار ساله ازدواج کردم در این مدت هر گونه تلاشی کردم تا شوهرم خمسش را بدهد ولی نشد. دوستی دارم که برای مباحثه اصول فقه می آید منزل ما، پرسید خمس دادید منم راستش را گفتم که ندادیم، این خانم هر بار که میاد منزل ما لب به چیزی نمی زند و دل مرا خون کرده، من با شوهرم بداخلاقی کردم چون دیدم چهار سال محبت جواب نداده. حالم بد است چون راه سیر و سلوک را برخودم و پسر کوچکم بسته می بینم. از نظر شرعی میگویند برعهده ات چیزی نیست ولی در مطالب عرفانی چیز دیگری بیان شده و میگویند خمس ندادن مانع رشد معنوی است. مستاصل مانده ام چکار کنم با شوهری که دوست ندارد خمس بدهد و اگر بیشتر اصرار کنم زندگیم میپاشد و چه کنم با خودم که دوست دارم در عبودیت پیشرفت کنم و آرزو دارم پسر کوچولویم عالم ربانی بشود ،شما راهنمایی بفرمایید چکار کنم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به عهده‌ی شما نیست که در این مورد حساس باشید. از نظر عرفانی هم هیچ مانعی برای شما به‌وجود نمی‌آید. آن خانم هم بهتر بود با توجه به این‌که مسلّم نیست به آن آقا خمس تعلق می‌گیرد یا نه، از پذیرایی شما استفاده می‌کرد و اساساً چرا ایشان این سؤال را می‌فرمایند؟!! موفق باشید

13502
متن پرسش
با سلام و خدمت استاد: استاد من چند ماه است ازدواج کرده ام گمان می کردم از جهت معنوی بهتر شوم با انجام دستور الهی ولی خیلی توفیقات از من گرفته شده است همسرم هم دختر خوب و متدینی است. لطفا راهنمایی ام کنید که چه کنم؟ استاد پر حرفی هم خیلی می کنم و می دانم در حرف هایم لغو زیاد می گویم خیلی تصمیم گرفتم جلوی خودم را بگیرم ولی در جمع دوستان و همسرم خیلی حرف می زنم و شوخی می کنم برای این مورد چه دستوری می دهید تا از این افت رهایی پیدا کنم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در قسمت «ازدواج؛ تولدی دیگر» شده. آرام‌آرام شرایط مناسب معنوی پیش خواهد آمد. احترام به اطرافیان بگذارید، ولی قصد خودنمایی نداشته باشید. در آن صورت تأثیر بیشتری خواهید گذاشت. موفق باشید

13134
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: با توجه به «ده نکته در معرفت النفس» سئوالاتی پیش می آید که: 1. اینکه می گویند نفس مرده جسد خود را می بیند، تا وقتی آخرین سحر را بگذراند آیا این رویت مثل رویت دنیوی است که با چشم می بیند و در ذهن تصویر می سازد یا رویت از نسخ دیگری است؟ یا اینکه می گوید مرده هر هفته یا ماهی به خانواده سر می زند اگر آنها را ناراحت دید ناراحت می شود، آیا منظور رویت بدن جزئی افراد خانواده است و تصویر می بیند یا رویت باطنی افراد خانواده است؟ 2. اینکه می گویند قلب امام (ع) در تمام هستی حاضر و ناظر است آیا نظارت بر باطن عالم است یا ظاهر عالم؟ 3. اینکه می گویند ملائکه در ضریح امام حسین (ع) چهار هزار ملکه هست که بر حسین گریه می کنند به جنبه باطنی مرقد مبارک اشاره دارد یا همان جنبه ی مادی؟ 4. اینکه مرتاض 400 کیلومتر را می بیند می گوید، دیدن با چشم بدنی است یا دین نفس است بدون چشم بدن؟ آیا دیدن نفس بدون چشم بدنی تصویر می سازد و جزئیات را به شکل مادی می بیند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رؤیت متوفی با قوه‌ی بینایی‌اش انجام می‌گیرد؛ مثل این‌که شما در خواب می‌بینید 2- امام تمام عالَم را از جهت وجودی یعنی ظاهر و باطن عالم را ناظر هستند ولی نظارت آن‌ها بودن با وجود هر مخلوقی است که مسئله بسیار بالاتر از این نوع رؤیت‌ها است که ما در خواب و بیداری داریم 3- ملاک، وجود مقدس حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» است و ضریح به تبع نور حضرت مقدس است 4- مرتاض‌ها باز با قوه‌ی بینایی نفس ناطقه می‌بینند، مثل رؤیتی که شما در خواب دارید. موفق باشید

10251

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: اینجانب یک دانشجو هستم و به لطف خدا از لحاظ عاطفی قوی هستم. در دوران مجردی دارای حالات روحی و معنوی خیلی خوبی بودم. هنگام نماز آنچنان در قلبم هیاهو و اشتیاق پیدا می شد که دوست داشتم همه جانم همین سجده و رکوع شود. دوست نداشتم سر از سجده بر دارم و فقط بخاطر اطاعت از حضرتش سر برمی داشتم. آنچنان محبت در قلبم شدت یافته بود و خلقش را دوست داشتم که اگر اجازه داشتم سر بر کف پایشان می گذاشتم و بوسه می زدم. هنگام دیدن طبیعت در دلم چنان حالتی پیدا م یشد که با دیدن یک گل، احساس می کردم از شدت محبت به حضرتش قلبم چنان گشته که از بیان آن عاجزم. فکر می کردم پس از ازدواج این حالات بهتر و بیشتر می شود و امید زیادی به آن داشتم. اما پس از ازدواج با اینکه به لطف خدا همسر مومن و بااخلاقی نصیبم شد این حالات کم کم از بین رفت. همیشه این دغدغه در ذهنم بود که مگر نه اینست که با ازدواج، انسان کامل می شود و غرایزش را به نحو مناسب جواب می دهد پس چرا این حالت ها از بین رفت. مگر عرفای ما پس از ازدواج حالات معنوی شان کم شد که ما چنین شدیم؟ هرازگاه نیز از دوستانی که با آنها ارتباط داشتم از حالات آنها می پرسیدم و آنها نیز همین طور بودند. سعی داشته و دارم اعمال مستحبی که در دوران مجردی داشتم را ادامه بدهم و همیشه بخودم می گفتم که ما مامور به وظیفه هستیم نه مامور به نتیجه، و امید به برگشت آن حالات و یا ایجاد حالات جدید داشتم. تا اینکه یک روز سوال شماره 911 از مجموعه پرسش و پاسخها را خواندم. جواب شما برایم جالب بود و آن را با چند نفر از دوستان مطرح کردم ولی هیچ قرینه ای برای تایید فرمایشات شما نیافتم. اگرچه خودم نیز این انتقال از دنیای مجردی به متاهلی را قبول دارم و می دانم هر عالمّی شرایط و ضوابط و حالات خود را دارد ولی نگاهی کوچک به حالات و زندگی عرفا چیز دیگری به ما نشان می داد که مغایر نظر حضرتعالی می باشد. با همه این ها یک روز سراغ یکی از علمای شهر که چشم خوبی در زمینه های عرفانی دارند رفتم و طرح موضوع کردم و ایشان جواب دادند که با ازدواج باید این حالات قوت یابد و این که این گونه شده ام به دلیل اینست که نظر قلبم به سوی ظواهر دنیا رفته که بایستی آن را از دل بیرون کنم تا حالاتم برگردد. و به هیچ وجه فرمایش شما را (إسرار بر داشتن آن نوع زندگی که قبل از ازدواج داشتید، نداشته باشید) قبول نکردند و فرمودند در سابق به کسانی که می خواستند وارد وادی معرفت شوند می گفتند که ازدواج کن. حال خواهشمندم توضیح داده و ارایه نظر فرمایید. در صورتی که در این زمینه کتابی سراغ دارید راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بیشتری ندارم. اگر سعی کنید با رجوع به معارف حقّه قلب را تربیت کنید، آنچه رفته و رفتنی هم بود چه ازدواج می‌کردید و چه نمی‌کردید، پس از مدتی به صورتی عمیق‌تر ظهور می‌کند. جایگاه عرفان نظری در این جاها است. موفق باشید
9887
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقتتان بخیر. من جزوه تندیس را مطالعه کردم 1- در مورد کشیدن و نقاشی تصویر انسان و حیوان ظاهرا حکم همان دوری و حرمت است درست است؟ من از کشیدن مرغ در گل و مرغ منصرف شدم حتما قیامت می گویند این چیزی که ساختی در آن بدم؟ درست است استاد؟ 2- یعنی ما در نقاشی کشیدن نباید صورت انسان و حیوانات را بکشیم و نمایشگاههای نقاشی مان فقط طبیعت باشد؟ گاهی برای نشان دادن پیام اخلاقی از تصویر انسان استفاده می کنند، و تاثیر می گذارد، احتمالا تاثیرش بر خیال است و احتما لا می فرمایید خداوند در حرام خیر قرار نداده است درست است استاد؟ 3- کودکان ما که شروع به نقاشی کشیدن می کنند نباید اجازه دهیم تصویر انسان و حیوان بکشند تا روحشان با محسوسات انس نگیرد؟ اگر حکم حرمت نقاشی بر انسان و حیوان باشد دانشگاه های هنر و حتی مردم میان دین و نقاشی، احتمالا نقاشی را انتخاب می کنند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید احتیاط آن است که انسان خود را مشغول کشیدن صورت‌هایی نکند که لازمه‌ی آن‌ها داشتن روح است. هرچند بعضی از مراجع آن را حرام نمی‌دانند ولی این بدین معنا نیست که کراهت نداشته باشد. اگر دانشگاه‌های هنر این را رعایت کنند، در ابعاد دیگری هنر را رشد می‌دهند که برکات خود را دارد و روح زیبادوستی در جامعه رشد می‌کند، و اگر زندگی با زیبایی‌ها شکل گرفت، روحیه‌ی شهوترانی کم می‌شود. موفق باشید
7510
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار مرز بین اسراف و صرفه جویی چیست؟آیا شأن اجتماعی افراد در این مرز تأثیر گذار است؟مثل خانواده ی طلاب؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری شأن افراد نقش دارد. یک طلبه باید بسیار ساده‌زیست باشد ولی چنین انتظاری از یک بازاری نیست. توفیق قناعت و صرفه‌جویی را خداوند به هرکس نمی‌دهد باید خدا را شکر کرد اگر ما را منوّر به نوعی از زندگی کرد که گرفتار اسراف نباشیم. موفق باشید
6772
متن پرسش
در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) پیرامون مسائل گوناگونی بحث می شود؛ سیاست، فلسفه، اقتصاد، فرهنگ و...؛ و اینجانب هم به شدت از برخی از این مباحث تاثیر می پذیرم. به عنوان مثال فردی می آید و راجع به ضرورت تربیت انسان متعهد و مومن برای سینما و تلویزیون صحبت می کند و من هم به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و می گویم آیا الان نیاز این است که بروم و در آن حوزه کار کنم؟ یا اینکه مثلا فردی می آید از ضرورت فلسفه برایم می گوید من هم با خود می گویم آیا بروم فلسفه بخوانم؟ و... . منتهای امر اینکه به شدت در شک و تردید به سر می برم. من در حال حاضر گرایش صنعتی مدیریت را انتخاب کرده ام و می خواهم در حوزه کیفیت کار کنم؛ اما از طرفی می گویم پس سینما و تلویزیون چطور؟ فرهنگ سازی چطور؟ تولید علوم انسانی اسلامی چطور؟ شاید نیاز باشد که من وارد آنها شوم. رفتم و صحبت های مقام معظم رهبری تا سال 89 که در مورد کیفیت در صنعت بود را استخراج کردم و دیدم ایشان نسبت به این قضیه هم توجه دارند مثلا در مراسم بیعت هزاران نفر از نمایندگان کارگران سراسر کشور در سال 1368« کارگرها باید این میدان را پیدا کنند که کار خودشان را در خدمت نظام و رونق و حرکت اقتصادى مردم قرار دهند و به بهترین وجه به تولید کالاهاى با کیفیت بپردازند» و چندین سال است که در نامگذاری های سال به شدت به حوزه اقتصاد و صنعت توجه دارند؛ من هم دوست دارم کیفیت کالای ایرانی را افزایش دهم؛ اما نمی دانم ضرورت جامعه چیست؟ آیا نیاز جامعه این است که من بروم و کار فرهنگی کنم و در سینما و تلویزیون تاثیر گذاری کنم یا اینکه به سراغ این بروم که علوم انسانی بر مبنای قران و دیگر منابع اسلامی تولید کنم یا اینکه در حوزه صنعت باقی بمانم و در ارتقای صنعت کشور سهیم باشم؟ حدسم این است که حضرت آقا بیشتر به حوزه فرهنگ تاکید دارند تا صنعت؛ اما اگر بروم در حوزه فرهنگ پس کیفیت کالاها چطور؟ اگر مطمئن شوم تکلیف این است که در حوزه دیگری مشغول شوم، انشاالله به سراغ ادای تکلیفم می روم. بین زمین و آسمان گیر هستم؛ آیا بعد از کارشناسی ارشد بروم حوزه علمیه یا اینکه در حوزه صنعت ادامه تحصیل دهم؟ یا اینکه تکلیف چیز دیگری است؟ تکلیف من چیست؟ تمنا می کنم من را از این عذاب سخت نجات دهید؛ من چه کنم؟ کدام حوزه را انتخاب کنم که آخر عمرم پشیمان نباشم؟ کدام حوزه را انتخاب کنم که رضای خدا در آن باشد؟ تمنا می کنم یک جواب صریح به من بدهید که دیگر شکی برایم باقی نماند وگرنه ممکن است دوباره فکرهایی مبنی بر اینکه مسیری که انتخاب کرده ام الهی است یا نه به سراغم بیاید و آزارم دهد؟ اگر وارد صنعت شوم باز باید با ابزارهای غربی کار کنم و صنعت را از این طریق رشد دهم پس با توجه به این قضیه باید وارد تولید علوم انسانی اسلامی روم ت مبنای صنعت و علوم انسانی و ... اسلامی شود. اما از یک نظر هم بایدکشور تولیدات داشته باشد و تولیدات با کیفیت تا پیوسته وابسته به غرب نباشد. حال از بین این دو کدام اولویت دارد به گونه ای که در آخر عمر پشیمان نباشم؟ به شدت مردد هستم که وارد حوزه شوم یا اینکه در همین رشته مدیریت صنعتی بمانم؛ شما می توانید مرا کمک و توجیه کنید که چه کنم؟ به سراغ تولید علوم انسانی اسلامی بروم و وارد حوزه شوم یا اینکه همین رشته را ادامه دهم؟ با تشکر فراوان و حلالیت از اینکه وقتتان را می گیرم والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید نظام اسلامی نیاز دارد که در ابعاد مختلف رشد کند ولی اولاً: هرکس را استعداد خاصی داده‌اند و ثانیاً: هرکس در شرایط خاصی قرار دارد. اگر کسی در شرایطی که هست و مطابق استعداد خود به نیت خدمت به نظام اسلامی عمل کند حتماً عمرش را برکت داده و در آخر عمر پشیمان نخواهد بود. شما به خودتان نگاه کنید ببینید در چه شرایطی هستید، در همان مسیر سعی کنید با نیتی پاک عمل کنید. موفق باشید
5755
متن پرسش
سلام استاد،پیرو سوال 5738.بنده در آن سوال عرض نکردم ابن عربی گفته است ذات خدا را دیده که خب معلوم است هیچ ادراکی حتی شهودی و حضوری هم به آن تعلق نمی گیرد.عرض بنده این است که همان طور که ما مثلا ائمه را با تصوری که از صورت آن ها در ذهن داریم در خواب میبینیم یا حتی فرشتگان که مجرد از ماده هستند نیز در خواب برای ما قالب مثالی پیدا می کنند و ما طبق تصورات،مزاج و عوامل گوناگون آن فرشته را به صورتی مثلا انسانی می بینیم،آیا ممکن است خداوند را در مقام تجلی مثالی به شکلی ببینیم؟آیا ابن عربی واقعا خداوند را با صورت مثالی در خواب ندیده است؟این عربی خیلی واضح می گوید من خود حق را در خواب دیدم،در خواب یعنی صورت،تمثل یعنی شکل و اندازه و عمق.او نگفته من تجلی ای از تجلیات حق را دیده ام او گفته انی رایت الحق.وقتی امام ششم می گوید در نماز آنقدر ایاک نعبد و... را گفتم که از صاحب اصلی اش شنیدم وقتی موسی بن عمران از درخت مادی صدای مادی با گوش مادی می شنود و آن صدا می گوید من خدای توام چه اشکالی دارد کسی صورتی خیالی از خداوند ببیند و او بگوید من خدای توام؟استاد خیلی واضح است،خداوند در هر مقامی و با هر مرتبه ای از تجلی در یک درخت تجلی می کند،این خداوند می تواند در یک صورت مادی(حالا نه مادی،در خواب و خیالی)نیز شخصا(مجبورم بگویم شخص خدا تا مطلب معلوم شود) تجلی کند.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در هرحال منظور او جلوه‌ای از جلوات اسماء الهی است که در جمال صورتی ظهور یافته. همان‌طور که قرآن می‌فرماید: «سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فی‏ أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَق‏» در این‌جا هم می‌فرماید آن آیات را که ببینید برایشان روشن می‌شود که حق است که در آن آیات ظهور یافته. با توجه به این امر عرض کردم این طایفه فرهنگ خاصی دارند و باید با آن فرهنگ و با آن ادبیات سخنان آن‌ها را فهمید. موفق باشید
5040
متن پرسش
سلام طاعات و عباداتتون قبول من به لطف خدا فرزندی 7 ماهه دارم.با توجه به اینکه در آستانه ماه مبارک هستیم و من در ایام شیردهی به سر میبرم خیلی وقتا فکرم صرف این میشه که چه بخورم که بدنم قویتر بشه و شیر داشته باشم و بتونم تا جاییکه میشه روزه هامو بگیرم و از برکات ماه مبارک بهره بیشتری ببرم. در صورتیکه در این ماه قراره یا کم خوری وجودمونو شدیدتر کنیم.از اینکه اینهمه باید به فکر خوردو خوراکم باشم ناراحتم.کلا به این موضوع که شیر خوبی برای رشد و تقویت فرندم داشته باشم زیاد فکر میکنم.چون خودمو در این زمینه مسئول میدونم.چه کنم؟ ممنون التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان وظیفه‌ی مادری سعی کنید در حدّ امکان شیر پرمایه‌ای به فرزندتان بدهید ولی در حدّ تعادل و به عنوان وظیفه‌ی بندگی روزه‌ی خود را بگیرید و نگران نباشید که چرا به فکر تقویت فرزندتان هستید؛ اسم این کار پرخوری نیست. موفق باشید.
4828
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی در کتاب مقام لیله القدری حضرت فاطمه گفته اید که نبی مکرم اسلام روحشان از لحاظ مرتبه وجودی به خدا نسبت به ما نزدیک تر است و از این حیث از تقدس خاصی برخوردار است. پس باید گفت نعوذ بالالله خدا سر امت رسول خود شیره مالیده است که پیامبری فرستاده که روحش قدسی است از ازل(!) و متفاوت از سایر مردم و نتیجتا جسمش هم ،چون حامل روحش است از تقدس خاصی برخوردار است و آنگاه در کتاب خود به بندگان می گوید پیامبری از خودتان به سوی شما فرستادیم. خواهشا این مسئله را برای بنده تبیین فرمایید. (از لحن نسبتا تند این نامه عذر خواهی می کنم.)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید تلاش کنیم سخنان رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» را در معرفی جایگاه خودشان بفهمیم تا از یک طرف وقتی می‌فرمایند: «من نبی بودم قبل از آن‌که آدم خلق شود» را بفهمیم و از طرف دیگر متوجه شویم وقتی می‌فرمایند: «اَنا بَشّرٌ مثلکم» منظورشان چیست. در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در شرح آیه‌ی تطهیر در مورد اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و از جمله خود رسول الله«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» عرایضی داشته‌ام که چرا علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» از یک طرف می‌فرمایند این طهارت تکوینی است و از طرف دیگر اولیاء معصوم باید این‌همه عبادت کنند تا این طهارت برایشان باقی بماند. در هر صورت کتاب «مقام لیلة‌القدری حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها)» نیاز به مقدماتی دارد که نمی‌توان بدون آن مقدمات این نوع موارد را که می‌فرمایند حل کرد. موفق باشید
2928
متن پرسش
سلام علیکم سوالی داشتم که خواستم پدرانه پاسخ فرماییداگر جوانی قبل از ازدواج بر هوای نفس خود غلبه کرد و نگذاشت قوه واهمه تلاش بکند این سوال پیش می آید که نکند با ازدواج و درک لذت حلال با همسر قوه واهمه فعال شود و آن تلاشی که قبل از ازدواج برای کنترل قوه واهمه انجام داده بود از بین برود و رمینه فعالیت هوای نفس فراهم شود متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هنر آن نیست که از ترس کشتن انسان‌های بی‌گناه شمشیر نداشته باشیم، هنر آن است که شمشیر داشته باشیم و خود را کنترل کنیم. بالاخره نمی‌توان این قوه را به‌کلی تعطیل کرد، هنر آن است که در ذیل شریعت الهی آن را کنترل کنید. موفق باشید
58

(علوم طبیعی)بازدید:

متن پرسش
از جناب استاد سوالی داشتم می خواستم بدانم آیا در دین اسلام توجهی به علومی مانند ریاضیات ،فیزیک ویا نجوم و..اختصاص دارد یا نه؟اصلا نظر اسلام در مورد تحصیل و توجه و تلاش وهم وغم بودن برای موفقیت در این علوم چیست؟ این عمل دینی است ویا نه؟ با تشکر وقدر دانی از کلیه ی مسئولان
متن پاسخ

جواب: اسلام دین تفکر حضوری است برای یافتن جلوات حضرت حق در تمام مظاهر و مَشاهد عالم، علومی که در آیات الهی - از جمله طبیعت - تدبّر می‌کند تا متوجه سنن الهی شود، مسلّم علوم اسلامی است. حال وقتی حقیقت وحدانی ذات پروردگار در عالم ماده جلوه کند، یک ریاضی‌دان آن وحدت را به صورت نظم ریاضی می‌یابد، و می‌بیند عالم قاعده‌مند و ریاضی‌مند است. و اگر با نظر به اسماء الهی به طبیعت نگاه شود قواعدی یافت می‌شود که علم فیزیک می‌تواند تشکیل شود، به شرطی که یک فیزیسین از منظر توحیدی به قواعد طبیعت بنگرد و بتواند عالم مادون را به عالم مافوق متصل کند وگرنه اگر چشم خود را در حدّ قوانین طبیعی محدود کرد، علم فیزیک حجاب او می‌شود.
وظیفه‌ی ما آن است که إن‌شاءالله با منظر توحیدی به طبیعت بنگریم و در آن صورت مسلّم نگاهی غیر از نگاهی که امروز علوم به طبیعت دارند خواهیم داشت، و با تحرکی بیشتر علوم را دنبال می‌کنیم. اما با این همه امروزه نیز باید به عنوان دوره‌ی گذار از علوم موجود آگاهی کامل داشت ولی نظر را به افقی دیگر انداخت. موفق باشید

10824
متن پرسش
با سلام: 1. در یکی از فایلهای صوتی جناب استاد، جمله ای شنیدم که مفهوم آن را نتوانستم دقیقا متوجه شوم و آن این بود: عالمان، قاتلان حقیقتند. لطفا راجع به آن بیشتر توضیح دهید. 2. رابطه علم و ایمان چکونه است؟ لطفا اگر کتاب یا منبعی را می شناسید، معرفی کنید. 3. آیا با وجود آنکه علوم متغیرند و روزبه روز در حال تحول، استفاده از علم برای اثبات حقانیت مسائل دینی و برخی از احکام، کار پسندیده ای است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسلّم منظورم علماء دین نیست، شاید به اعتبار «العلم حجاب الأکبر» عرض کرده باشم که چگونه علم حصولی مانع نظر به حقیقت می‌شود 2- کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» همراه با شرح صوتی آن خوب است. تفسیر حمد حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نیز کارساز است 3- تا آن‌جا که ممکن است نباید ستون عقیده را بر چیزی گذارد که قابل اعتماد نیست مگر اصول اصلی علم. موفق باشید
10530
متن پرسش
سلام استاد: سوالی در مورد حضور اجتماعی آیا به فرض اگر حجاب رعایت شود و صحبتها و موضوعشان جدی شد، دیگر می شود گفت هر اختلاطی درست است؟ مثلا اینکه جدیدا مد شده حزب اللهی ها در این نوع قالب کار می کنند درست است؟ مثلا در فلان خبرگزاری با شخصیتی مصاحبه می کنند. مصاحبه گران یک خانم و یک آقا هستند. یا در فلان برنامه مجریان یک خانم و آقای مذهبی هستند؟ یا میز گرد می گذارند چند آقای مذهبی و چند خانم چادری به گفتگوی مثلا علمی و فرهنگی می پردازند. آیا صرف حجاب و مثلا بحث علمی کافیست یا اگر جداسازی هرچه بیشتر باشد بهتر است؟ این قبیل رفتارها جدیدا خیلی مد شده. ممنون می شوم پاسخ دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم حقیقتاً حسّ خوبی در رابطه با این نوع جلسات ندارم ولی گویا برداشت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نسبت به آینده آن بوده که بالاخره آینده چنین حضوری واقع می‌شود چه بهتر که اسلام به صحنه آید و با مدیریت اسلام این کار شکل بگیرد. شما کمی به این جمله‌ی امام در وصیت‌نامه‌شان فکر کنید که می‌فرمایند: «ما مفتخریم‏ که بانوان ما و زنان پیر و جوان و خرد و کلان، در صحنه‏هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند. و آنان که توان جنگ دارند در آموزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشور اسلامى از واجبات مهم است شرکت و از محرومیت‏هایى که توطئه‏ى دشمنان و ناآشنایى دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آن‏ها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتى که دشمنان براى منافع خود به دست نادانان و بعضى از آخوندهاى بى‏اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده‏اند». موفق باشید
9054
متن پرسش
سلام: با توجه به سوال 9003 که گفته بودید «حوزه‌ی موسیقی، مرتبه‌ی خیال انسان است، اگر انسان‌ها طالب حضور در مقام قلب و روح هستند باید از موسیقی عبور کنند و در این راستا اهل‌البیت«علیهم‌السلام» هیچ رجوعی به موسیقی نداشتند» ، پس میشه این جوری نتیجه گیری کرد که تلاوت قرآن با ترتیل و به صورت مجلسی (در گوشه های نغماتی مختلف) فقط برای جلب غیر مسلمانها و مسلمونهای غیر متوجه قرآن، به قرآن و اسلامه؟ و عملاً مسلمونا مخصوصاً شیعیان نباید معطوف نغمات قرآنی بشن؟ و آیا این کار یه اشتباه بزرگ تو تاریخ شیعه بوده؟ آیا واقعاً همین طوره؟ فایده ی قاری قرآن که میره چندین سال از عمرشو صرف یادگیری و تمرین موسیقی برای قرآن خوندن میکنه برای خودش چیه؟؟ من چند وقتی هست که روی نغمات قرآن تحقیق میکنم!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث موسیقی و صوت‌های غیر طبیعی، غیر از آهنگ ملکوتی قرآن است که ما را به مقام جامعیت نظام الهی منتقل می‌کند و به وحدتِ در عین کثرت می‌کشاند. موفق باشید
8797
متن پرسش
عرض سلام و تبریک بمناسبت اعیاد شعبانیه استاد من از شب تنها ماندن در خانه خیلی میترسم و ترس من از موجوداتی مثل روح و جن و حضرت عزرائیل هست که با قفل کردن در و پمجره حل نمیشه! وقتیکه تنها میشم یا صداهای مشکوک میشنوم یا حس یکنم کسی به بدنم دست میزنه و خلاصه بشدت میترسم. میخواستم بدونم این ترس بجاست یا نابجا و اگر نابجا چطور برطرفش کنم؟ این موجودات که گفتم خب همیشه حاضرند اما آیا امکان ظهور اونها بدون اینکه ما بخوایم برامون هست؟ کتاب ادب خیال را خوانده ام. ممنونم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حتماً این ترس‌ها نابجا است و با نور توحید باید مشکل را حل کنید. فراموش نکنید او که از همه حاضرتر و مهربان‌تر به شما است خدا است، پس جایی برای نظر به غیر حق باقی نمی‌ماند. موفق باشید
نمایش چاپی