السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه: در رابطه با ظهور امام زمان نظرات مختلفی هست. برخی معتقدند که آنچنان ظلم و جور همه جا را فرا می گیرد و شیعه و جهان اسلام ضعیف و نحیف می شوند و به اضطرار می رسند که ناگهان حضرت مهدی «عجل الله تعالی فرجه» ظهور می کنند و کار را به دست می گیرند و جهان را از ظلمات نجات می دهند. برخی دیگر بر این عقیده هستند که اتفاقا برعکس، آنچنان شیعه و اسلام غالب و قاهر می شود که زمینه را برای مشرف شدن حضرت فراهم می کنند و در زمانی که اسلام در اوج قدرت است حضرت ادامه کار را به دست می گیرند، هر چند که تا رسیدن به همان مرحله هم نور توجهات و ظهورات حضرت پیشران است تا اینکه فرج کلی فرا برسد. ۱. به نظر حضرتعالی کدام نظریه صائب تر است؟ ۲. استاد برداشت بنده این هست که وقتی در روایات مطرح می شود که ظهور حضرت در شرایطی رخ می دهد که جهان از ظلم و جور پر شده باشد، دارند «قاعده» به دست ما می دهند. لذا نتیجه می گیریم در هر مرحلهای از تاریخ وقتی فشارها و ظلمات شدید می شود پرتوی از نور ظهور حضرت برای تقابل با آن ظلمات تجلی می کند و ظلمات رفع می شود (مثل انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و شهادت سردار سلیمانی و حمله به اسرائیل و امثال ذلک) . باز دوباره حضور ظلمات و باز دوباره نوری دیگر برای پاره کردن پرده این ظلمت. و این جریان سینوسی رو به صعود ادامه دارد تا اینکه ظلمت به اوج خودش می رسد و فرج کلی و تامه حضرت به همراه حضور شخص ایشان، برای تقابل با اوج ظلمت فرا می رسد. نظر حضرتعالی چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! رازِ غیبت آن انسانِ انسانها، آن انسان کامل «روحی لتراب مقدمه فداء» مگر جز این بود که انسانها بتوانند ضرورت حضور فعّال آن حضرت را در جهان درک کنند؟ پس مائیم و معرفتی که بشریت متوجه گردد برای اصلاح امور، نیاز به آخرین سخن دارد و انقلاب اسلامی بستر چنین حضوری است تا معلوم گردد راهی برای مقابله و عبور از شدیدترین ظلمات در پیش است و این راه، هنوز در نهایت خود حاضر نشده که آن با ظهور حضرت صاحب الأمر «عجلاللهتعالیفرجه» محقق میشود؛ وقتی انسانهای اصیل متوجه اصیلترین ابعاد انسانیِ خود بشوند. چیزی که این روزها در حال تحقق است و تقابلی که بین دو جبهه حق و باطل در حال اوجگیری است و از این جهت است که مییابیم این تقابل، در مدیریتی نهایی به نهاییترین شکل خود نیاز دارد همانطور که به زیبایی تمام متوجه مدیریت فوقالعاده نایب آن حضرت در این زمانه شدهایم و مدیریت نهایی را از آینه وجود حضرت امام خامنهای «حفظهاللهتعالی» چشیدیم. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم حاج آقا. ۱. از یک طرف شاهدیم که دشمنان داخلی و خارجی انقلاب اسلامی، با پنهان کاری پیشرفت ها و برجسته کردن ضعف هایی مثل کاهش ارزش پول ملی و گرانی و... در صدد ناکارآمد جلوه دادن نظام اسلامی و انقلابی و در نتیجه ناامید کردن مردم از نظام و انقلاب هستند. ۲. از طرفی دیگر طرفدارانی از نظام با برجسته کردن پیشرفت ها و دستاوردهای متعددی در حوزه ها و شاخص های گوناگون جهانی، در صدد هستند که اثبات کنند اتفاقاً برعکس باید به خاطر پیشرفت های گوناگون شدیداً به آینده ایران و این نظام امیدوار بود. ۳. در این میان تفکر شگفتانگیزی هست که ما را متذکر باتلاق و وضعیت بی تاریخی و تلخ «توسعه نیافتگی» می کند. و گزارش می دهد که با وجود اینکه تمام میوه ها و مظاهر مدرنیته وارد ایران شده است لکن آن «روح تاریخی» که ارتباط ارگانیکی بین این مظاهر ایجاد کند، از اول وجود نداشته است. مثل اینکه از کنار هم قرار دادن و چسبانیدن اعضای منقطع و جدا شده ی یک موجود زنده بخواهند یک موجود زنده ی دارای روح ایجاد کنند، که البته محال است. ۴. در کنار موارد بالا، حضرتعالی ماورای دوگانه توسعهیافتگی و توسعه نیافتگی، بیشتر متذکر روح ساری و جاری و تاریخی و قدسی انقلاب اسلامی به عنوان جریانی توحیدی که متصل به گذشته و آینده توحیدی ماست هستید. از طریق روش شما جان مخاطب آنچنان در اتصال با حیات تاریخی و وقتِ قدسی و صراط مستقیم انقلاب قرار می گیرد که نه تنها از نظام و انقلاب طلبکار نیست بلکه برعکس اگر به فرض محال هیچ پیشرفت مادی هم در این نظام نبود، انسان باز هم حاضر است مثل شهدا همه چیزش را فدای این انقلاب کند تا از نسیم حیات بخش و نجات بخش انقلاب محروم نماند. استاد به نظر این حقیر اگر سه تفکر اخیر به همراه چاشنی نقادی نسبت به ضعف ها، به هم پوشانی برسند و مکمل همدیگر بشوند، آن پرواز تاریخی که برای عبور از موانع و فتنه ها نیاز داریم محقق می شود. نظر حضرتعالی چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و در همین رابطه مباحث «انقلاب اسلامی» به عنوان جهان بین دو جهان مطرح شد. بنده با توجه به آگاهی نسبت به آنچه در شماره ۳ فرمودید و با توجه به سابقه فکری و اجراییِ خود به این نتیجه رسیدهام که باید به جهانی فکر کرد که از یک طرف آن جهان، غربِ شرق است و از طرف دیگر شرقِ غرب. و این است آن حضوری که انسان آخرالزمانی به دنبال آن است.
حضور تاریخیِ ما که در مواجهه با انقلاب اسلامی پیش آمد، حضوری که بیواسطه از هر استنباط ذهنی در نزد ما حاضر است و جهان ما را تشکیل میدهد و با توجه به این حضور، نسبتی خاص با موجودات برقرار میکنیم که آن حضورِ موجودات است در عالَمِ ما و منِ منِ انسان در مواجهه با این موجودات که در جهان او حاضر میشوند، شکل میگیرد. به همان معنایی که انسانِ آخرالزمانی میخواهد در جهان حاضر باشد بدون آنکه حضور او حضور موجود غریبهای باشد که در جهان تنها است.
انسان در حضوری که با هستیِ خود نزد خود مییابد دائماً از خویش فراتر میرود و هستیِ نامتعیَّناش رو به سوی فردا در صیرورت است و رو به سوی آینده طرحافکنی میکند، در حضوری که لحظه به لحظه فراتر از خودش در خودش حاضر میشود و بر اساس انتخابی که میکند به خود هویت میبخشد و نسبت به هستی، تقرب میجوید، زیرا انسان با حقیقت هستی به حکمِ عینالرّبطبودناش، نسبت دارد و جهتاش به سوی آن است.
موفق باشید
سلام استاد عزیزم: در جلسه دوم شرح سوره مبارکه اعلی فرمودید جهت تزکیه نفس رجوع به امام حسین ع باید انجام شود و در این مهم رازی نهفته است ولی به آن اشاره نفرمودید. با توجه به اینکه مباحث «فصوص» «منازل» «مصباح الهدایه» «فعلیت سلوک» «لب اللبلاب» «لقاالله» «شرح سوره حمد» و «مباحث خودشناسی» و »شرح سوره های فتح، جاثیه، مرسلات، زلزال وآل عمران و اعلی را سپری نموده ام. آیا ممکن است راز ارتباط تزکیه نفس را با رجوع به سیدالشهدا با بنده در میان بگذارید؟ خدا حفطتان کند
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به این نکته فکر کرد که در دل این مسیر، ما با سرمایه حضور انسانی خود نظر به قامت بلند انسانی میکنیم که انعکاس حضور نهایی ما میباشد در نزد خودمان. هرچند این مربوط به همه ائمه است، ولی «سفینة الحسین اسرع». موفق باشید
سلام استاد: چیدن هفت سین از آن دست بدعت هاست که باید باهاش مقابله کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! زیرا هفتسین یک سنت است و نه یک بدعت در مقابل دین. موفق باشید
سلام و نور: عرص ادب و احترام استاد گرامی «احسان» دینی به چه معناست؟ اخیراً حدیثی شنیدم درباره احسان و اثراتش در تعاملات اجتماعی و ارتباط با حضرت حق و حتی رفع مشکلات. میخواستم معنای احسان را با مصادیقی اگر ممکن هست بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: از امام صادق «عليهالسلام» داریم: «فى قَولِهِ تَعالى (وَقولوا لِلنَّاسِ حُسنا): أى لِلنّاسِ كُلِّهِم مُؤمِنِهِم وَ مُخالِفِهِم، أَمَّا المُؤمِنونَ فَيَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ، وَ أَمَّا المُخالِفونَ فَيُكَلِّمُهُم بِالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم إِلَى الايمانِ، فَإِنَّهُ بِأَيسَرَ مِن ذلِكَ يَكُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ، و عَن إخوانِهِ المُؤمِنينَ؛» درباره آيه (و با مردم سخن نيكو گوييد) فرمودند: مقصود همه مردمان، اعم از مؤمن و كافر منظور است. اما با مؤمنان بايد گشاده رو بود و اما با كافران بايد به نرمى و مدارا سخن گفت، تا به سوى ايمان كشيده شوند و كمترين نتیجهاش اين است كه خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون مىدارد.
در دل بحثی که تحت عنوان «راهی در راستای مردمیکردن نظام اسلامی» https://eitaa.com/matalebevijeh/16053 شد آن حدیث تا حدّی شرح داده شد، امید است مفید افتد. موفق باشید
باعرض سلام و ادب: ببخشید استاد وقتی دم انتخابات خانومی که فرزند شهیده ولی همیشه با آرایش غليظ آمد و رفت میکنه، دغدغه وضعیت حجاب و پوشش فعلی جامعه را هم ندارد به گفته خودشون و توی چند سال گذشته هیچ کدوم از منویات مقام معظم رهبری هم از دغدغه هاشون نبوده و کاری نکردند فقط مدرک دکتری دارند و نه متعهدند نه متخصص میان پیش شما برای رای جمع کردن و استفاده از اسم استاد طاهرزاده! ما میخواهیم بدونیم دلیل جناب استاد برای قبول این دیدار که به منزله تاییدایشون هست،چیه بفرمایید تا ماهم بدونیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اطلاعاتی که بنده از ایشان و خانواده محترمشان دارم؛ قضیه اینطور نیست و درست بر عکسِ نظر جنابعالی، ایشان شخصی وِلایی هستند و نسبت به رهبر معظم انقلاب ارادت خاص دارند و اگر چنین بود که شما تصور کردهاید، شورای نگهبان ایشان را تأیید نمیکرد. اتفاقاً اگر این افراد وارد میدان قانونگذاری شوند با حساسیت و تعهدی که دارا هستند، مشکلات ما کمتر میشود نسبت به افرادی که تکبُعدی به موضوعات مینگرند. تازه این شمایید و نامزدهای محترمی که بعضی از آنها حقیقتاً انسانهای شایستهای هستند و بنده و جنابعالی مخیّر هستیم بین خوبان، خوبترینها را انتخاب کنیم. موفق باشید
سلام استاد عزیز: اول از همه معذرت میخوام وقت گرانبهاتون رو میگیرم شاید ماه هاست میخواستم بهتون پیام بدم ولی دلم نمیومد وقتتون رو بگیرم. استاد جان من اهل اردبیلم، استاد من کشش زیادی به سیروسلوک دارم ولی همیشه پام میلغزه و دچار گناه میشم اگر ارزش هر فرد به اندازه آرزوهاشه پس دارم ارزشی که خدا بهم داده نابود میکنم حس میکنم استعدادی که خدا بهم داده دارم پایمال میکنم. استاد عزیز میشه یه نگاه به احوال من بندازین ببینین اصلا استعداد رهروی تو این مسیرو دارم؟ تو این ماه رجب تا رمضان میتونم یه کاری کنم نزدیک خدا بشم؟ و... دوستتون دارم و خدا رو شکر میکنم بخاطر نعمت وجود شما.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! همانطور که عرض شد ماه رجب، ماه فرصتها است https://eitaa.com/matalebevijeh/15738 تازه نباید با کوچکترین لغزشها ناامید شد. موفق باشید
سلام علیکم: پیرو سوال ۳۵۲۳۵ ؛ فرمودید که شهوت به عنوان غلبه توهمات است. رابطه عقل با شهوت چگونه است، پس آیا کسی که از توهمات بیرون آید شهوت ندارد؟ لطفاً کتابی یا ... معرفی کنید، نمیخواهم سطحی و ساده به این موضوع بنگرم. بحث معرفتی و حقیقی میخواهم دنبال کنم. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد میلهای جسمانی، رجوع به حقیقت ندارند بلکه برای رفع نیازهای جسمانی و دنیایی انسان میباشد و از این جهت به عنوان توهّمات، نام برده میشوند و البته که بعضی از توهّمات، ریشه در نیازهای مادی ندارند و انسان را گرفتار وسوسههای شیطان میکند و شیطان از این طریق وارد شخصیت انسان میشود. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی در این مورد دارد که میتوانید در سایت به آن رجوع فرمایید. از آن دقیقتر در کتاب «فصوص الحکم» ابن عربی مطالبی هست. موفق باشید
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد بزرگوار و آرزوی سلامتی و تندرستی همیشگی از درگاه حق تعالی برای جنابعالی. استاد مدتی ست سوالی ذهن مرا مشغول به خود کرده که چطور میشود یکی مثل بنده که بیشتر عمر خود را در جامعه غرب گذرانده ام وقتی صحبت های جنابعالی را در مورد به بن بست رسیدن تمدن غرب و ضرورت ایجاد تمدن نوین اسلامی به عنوان تنها راه ادامه تمدن بشری می شنوم کاملاً درک میکنم و میپذیرم ولی بعضاً جوان های دیندار و به ظاهر مذهبی که شاید بیشتر از بنده به احکام شریعت اسلام مقید هستند به عمق سخن شما پی نمی برند و یا شاید آنطور که باید چنین سخنانی را جدی نمیگیرند! آیا این به خاطر این نیست که جوان ما اگر چه دین اسلام را دوست دارد و احکام آن را هم اجرا میکند ولی هنوز درک درستی از روح حاکم بر جوامع غربی ندارد؟ و برعکس وقتی جنابعالی از روح حاکم بر تمدن غرب سخن میگویید امثال بنده این روح حاکم را در مناسبات انسانی و در محیط کار کشورهای غربی به صورت کاملاً ملموس تجربه کرده و لذا به تمدن غرب نه به عنوان یک راه بلکه به عنوان یک بن بست نگاه میکنیم؟ آیا مشکل جوان ما نداشتن ذهنیتی درست از تمدن غرب و روح اومانیستی حاکم بر آن و مشکلات ناشی از آن نیست؟ آیا مشکل جوان ما این نیست که نه درک درستی از جوامع غربی دارد و نه دوران شاهنشاهی ایران را تجربه کرده تا بداند ذیل فرهنگ لیبرالیسم غرب زیستن چه مشکلاتی می آفریند؟ به طور مثال جوان ما فقط ماشین بنز را در ایران میبیند و تحسین میکند ولی امثال بنده علاوه بر محصولات تکنولوژی، کارگران بی روح این شرکت ها را دیده و مناسبات مادی حاکم در محیط کار و فرهنگ حاکم در جامعه غرب را با پوست و گوشت خود تجربه کرده ایم و میدانیم خوشبختی و سعادت هر چه هست این نیست و راهی دیگر باید گشوده شود. لذا وقتی در ایران هستیم در کنار دیدن مشکلات، به آن راهی که با انقلاب اسلامی در مقابل تمدن غرب گشوده شده امیدوارانه نگاه میکنیم و ایجاد تمدن نوین اسلامی را به عنوان تنها آلترناتیو در مقابل تمدن غرب میدانیم. خواستم نظر و راهکار استاد را در این مورد جویا شوم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: از نکته آخر سخنتان شروع کنم که به خوبی متوجه شدهاید که ایجاد تمدن نوین اسلامی، تنها راه و آلترناتیوی است که میتوانیم با نظر به آن، نسبت به آینده بشر امیدوار بود آن هم به عنوان آغاز تاریخی که آدمیان تلقیِ دیگری از «خود» خواهند داشت، نه آن نگاهی که تفکر اومانیسم به انسان دارد و انسان را ملاک هستها و نیستها و بایدها و نبایدها میداند، بلکه حضور انسانی که مانند حاج قاسم سلیمانی به انسانیت انسانها که پرتو نور انسان کاملاند؛ نظر دارد و از این جهت آیندهای در پیش است و این است آنچه مورد غفلت بعضی از جوانان ما قرار گرفته، زیرا متوجه نبودیم تمدن غربی اگر وعده رفاه داد، اتفاقاً با بحرانهایی که در درونش بهوجود آمد همان رفاه را نیز از بشر گرفت.
بزرگان اهل اندیشه معتقدند اتفاقاً وقتی میتوانیم از غرب عبور کنیم که غرب را به خوبی بشناسیم، آنطور که بنده در سخنان شما احساس کردم و تنها در آن صورت است که متوجه میشویم باید به انسان دیگری فکر کرد. اگر این ما هستیم و نحوه تلقی که باید از خود داشته باشیم، آیا این حاج قاسم سلیمانی نبود که در این تاریخ یعنی تاریخی که با انقلاب اسلامی آغاز شد؛ ما را متوجه تأمّل هرچه بیشتر در خود کرد تا معلوم شود چگونه باید بود؟ و از جهانی که سخت از مرگ هراسان است با حضوری که در خود پیدا میکنیم، نهتنها مرگ و زندگی برایمان یکسان میشود، بلکه به دنبال مرگی تاریخی هستیم که در این تاریخ از هزار زندگی، حیاتبخشتر است به همان صورتی که حاج قاسم سلیمانی در مورد آن مرگ به دخترش فاطمه آن نوشته را نوشت. موفق باشید
سلامک عرفان ناب شیعه که اهل بیت و قرآن تاییدش کنن در کجا یا کدام کتابها یافت میشن؟ سخنرانی هم معرفی میکنید؟به سخنرانی های عرفانی خیلی علاقه دارم
باسمه تعالی: سلام علیکم: آثار حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» مانند کتاب «مصباح الهدایه» و یا کتاب «شرح دعای سحر» و کتاب «چهل حدیث» منابع خوبی در عرفان ناب شیعه میباشند. موفق باشید
سلام و احترام استاد عزیز: بنده معلم و ۲۷ ساله هستم. همیشه در حال فکر کردن هستم و مسائل روزمره و کوچک ذهنم رو در گیر میکند به طوری که حتی میل به غذا ندارم و با خودم فکر میکنم چقدر افکارم پراکنده و بی مایه هست. با وجود برنامه ریزی همیشه وقت کم میارم، همیشه مشغول کار هستم اما کارام ناقص می ماند. زندگی بهم سخت میگذره و نمیتونم یکم راحت باشم و مدام در حال دویدن هستم. بنظرتون چطور میتونم بهتر و راحت تر زندگی کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله با مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، عزمهایی که مناسب شخصیت مفیدی برای شما میگردد؛ پیش میآید. موفق باشید
با سلام: من چگونه قانون علت و معلول را در زندگی خود بکار ببرم و از سوی دیگر به برهان صدیقین وفادار باشم؟توضیح آن که اگر برهان صدیقین را در پیش رو داشته باشم، دیگر نگاه علی و معلولی بین اشیاء نخواهم داشت و دیگر نگاه علمی را باید کنار گذاشت. به بیان دیگر باید دور تمام دانشهای تجربی که الان هست را خط کشید. لطفاً توضیح دهید. با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در «برهان صدیقین» مییابیم هر علتی از علل، صورتی از وجود است. آری! وجود در جلوهای از مرتبه وجود، تر میکند و آتش در مرتبهای از وجود، میسوزاند. و لذا از یک طرف تأثیر آب در ترکردن و تأثیر آتش در سوزاندن، به جهت «وجود» است و از طرف دیگر به جهت محدودیتی که در آب و آتش هست که مربوط به امکانِ ذاتیشان میباشد؛ به خودِ آب و آتش مربوط است. و اینجا است که هم نظامِ علّی و معلولی محفوظ است و هم «وحدت شخصیه» وجود. موفق باشید
سلام و خدا قوت خدمت استاد: با توجه به مسائل مربوط به منازل انسان در سه ساحت احساس و تخیل و تعقل و عبور از این ساحات ۱. چگونه مجازات های روحانی و آتش های دوزخ موجب تزکیه نفوس میشود به طوری که گاهی در دنیا گاهی در برزخ و گاهی در حشر و موقف و حساب و جهنم نفوسی که قابلیت اصلاح و فلاح نهایی را دارند پاک میشود در واقع چون این امور اعتباری نیستند و تکوینی اند چگونه مثلا عملی که موجب ظهور فسادی در نفس میشود با عذاب پاک و معدوم میشود در واقع فرآیند تزکیه تکوینی چگونه است لطفاً توضیح بفرمایید. ۲. آیا جهنم خلد افرادی که خالد در جهنم اند با جهنم کسانی که فلاح نهایی دارند دو ساحت مختلف است به این عبارت که ذاتا جهنم خلد امکان عفو و خروج ندارد پس رستن از جهنم محال است یا این که خلد صفت نفس جهنمیان است نه جهنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» داریم: «لا یأکل النّار محل الایمان» پس اگر ایمان به نور توحید در میان باشد، سختیهای برزخی و قیامتی، انسان را به اصل خود که همان ایمان است، برمیگرداند. ۲. آن کس که به کلی هیچگونه جهتگیری روحی به سوی توحید ندارد، همواره در جهنمِ خود باقی است. موفق باشید
با سلام: در برزخ و قیامت اصالت با وجود است یا اصالت با ماهیت؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: این معانی مربوط به عقلِ انتزاعی است و آنجا دل در صحنه است و نظر به انوار الهی. موفق باشید
سلام استاد: بنده یه سوال پرسیده بودم و شما جواب دادید ولی فکر می کنم از یه زاویه دیگه که مد نظر بنده نبود جواب فرمودید. سوال شماره ۳۶۳۶۲ سلام استاد. دکتر پارسانیا در برنامه جریان شبکه یک درباره کشتار کودکان در فلسطین این گونه اظهار داشتند (نقل به مضمون) دلیل واکنشهای جهانی اینست که روح اطفال در نفوس بشریت اثر میگذارد زیرا ارواح اطفال هنوز حامل عهد الهی است و نفوس بشر ناخودآگاه متاثر از نفس کودکان میشوند. سؤال: امکانش هست صورت فلسفی این اظهارات را بفرمایید؟ ممنون ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته خوبی است و به نظر میآید از آن جهت که امکان ندارد خداوند از حقّ مظلوم بگذرد، آن احوالات را در روح و روان مردم جهان پیش آورده است که در واقع نوعی انتقام خون شهداء از قاتلان آنها است که شاید اگر در قید حیات بودند و در مبارزه با رژیم صهیونیستی وارد میشدند این اندازه مؤثر نبوده باشند. موفق باشید» منظور سوال بنده این بود که مکانیسم فلسفی این «اثر بر نفوس بشر» رو بفرمایید. عذر میخوام وقت شما رو میگیرم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع در بحث «معرفت نفس» به خوبی مطرح است که نفوذ انسانی به جهت تجرد و وسعتی که دارد، اگر گرفتار کثرات دنیایی نباشند میتوانند بر نفوس دیگر افراد تأثیر بگذارند و در همین رابطه در مجالست با علمایی که نفوس خود را از کثرات آزاد کردهاند تأکید شده و یا گفته شده «میرود از سینهها در سینهها / از رَهِ پنهان صلاح و کینهها». بنابراین با توجه به مبانی معرفت نفس، سخن استاد پارسانیا سخن حکیمانهای است به اعتبار آنکه نفوس آن اطفال در طلب امری بودهاند که منجر به نفی اسرائیل شود وگرنه تقدیرشان چنین تقدیری که موجب بیداری انسانها گردد، نمیشد. در واقع خداوند همانطور که جواب حضرت علی اصغر را دادند که میخواستند در زمره لشکر اباعبدالله «علیهالسلام» باشند، و حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» در واقع جوابِ طلبِ حضرت علی اصغر را دادند؛ در غزه نیز میدان طلبِ شهداست که داده میشود و حرملههای دوران یعنی صهیونیستها گمان میکنند کودکان را به شهادت رساندهاند، در حالی که قهرمانانی نقشآفرین را احیاء کرده اند. موفق باشید
سلام و رحمت خدمت استاد بزرگوار: میخواستم اگه امکانش هست برای مطالعهی مباحث تفکر تاریخی سیر مطالعاتی معرفی بفرمایید. (چیستی معنای آن.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته مباحث اخیر از کتاب «سلوک ذیل شخصیت....» گرفته تا کتاب «گوش سپردن به ندای بیصدای انقلاب اسلامی» و مباحث «انقلاب اسلامی، جهان بین دو جهان» و پس از آن مباحث «انقلاب اسلامی، انتظار و وارستگی» همه از تفکر تاریخی سخن میگوید. میتوانید از کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» شروع بفرمایید. موفق باشید
سلام استاد: این روز ها دارم دنبال یه حرفی یا سخنی میگردم تا دلم حال بیاد. بالاخره اون حس و حال اربعین ازم گرفته شده دیگه باید بگردم دنبال حال و شوری که بتونم بگم که منم هستم، ولی انگار حق نورانیت خودش رو از من دریغ کرده. به خدا من هم نمی دونم این چه مسخره بازی هست که حالا که با خودم گفتم باید پای کار انقلاب اسلامی وایسیم دارم سر خودم و بقیه در میارم. چرا نمیشه حتی آدم بود؟ سرباز امام بودن پیش کشم باشه. من میدونم شماهم کاری از دستتون بر نمیاد ولی بالاخره باید با یکی حرف هام رو بزنم که، حتی اونم پیدا نمیشه. دیگه نمیشه حتی توی خونه موند. برای همین بابت این سوال ها معذرت میخوام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید نه از بنده کاری بر میآید و نه از دیگری!! مگر اینکه خود هرکس با حضور در تاریخی قرار گیرد که از یک طرف دامِ نیستانگاری و پوچی او را تهدید میکند و از طرف دیگر افق حضور در تاریخ انقلاب اسلامی مقابل او گشوده شده است. در مورد بحث نیستانگاری خوب است سری به ۴ جلسهای که در این مورد عرایضی شد، بزنید https://eitaa.com/matalebevijeh/13805. و نیز سری به سؤال و جواب شماره 36340 بزنید خوب است. موفق باشید
سلام و ادب استاد عزیز: لطفاً نظرتان را در مورد ادبیات این متن و چنین ادبیاتی که امروزه زیاد دیده میشود از نظر اخلاقی و شرعی بفرمایید. این متن از آقای مهدی جمشیدی، ذیل فیلمی که از یکی از اساتید دانشگاه تهران منتشر شده نوشته شده. در فیلم، استاد دانشجوی دختر بیحجاب را فاحشه خطاب میکند: در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، دکتر جمشیدیها به فاحشهگیهای راهیافته به محیط علمی اعتراض داشت، اما «فحشاجویان» برآشوبیدند و گفتند اینجا «آکادمی» است! ۲. شما؟! آکادمی؟! دریغ از سر سوزنی علم و معرفت در وجود دستمالیشده و همهجاییتان. شرمتان باد؛ شما برای «آن کار دیگر» آمدهاید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطمئناً این ادبیات که میفرمایید با ادبیات رهبر معظم انقلاب نمیخواند که میفرمایند: «حجاب بیتردید یک ضرورت شرعی و خدشهناپذیر است اما این ضرورت خدشهناپذیر نباید موجب شود کسانی که به صورت کامل حجاب را رعایت نمیکنند به بیدینی یا ضدانقلابی متهم شوند... بدحجابی یا ضعف حجاب درست نیست امّا این موجب نمیشود که ما این [افراد] را از حوزهی دین و انقلاب و مانند اینها خارج بکنیم و خارج بدانیم؛ چرا؟ البتّه همه ماها یک نقصهایی داریم، باید نقصها را برطرف کنیم.» موفق باشید
سلام استاد معزز: سوال این است که: اگر همهی تعینات و تشخصات را از وجود حذف کنیم بنا بر گفته امیرالمؤمنین علی علیه السلام در خطبه ۱ نهجالبلاغه که فرمودند کمال التوحید نفی الصفات عنه، بی قیدی مطلق، عدم است. و بنظرم در اندیشه فردید و هایدیگر و امثاله علت العلل شیطان است ولی آن حقیقتی که عاری از همه چیز است و عرفا به آن نظر دارند و با رفع تعین و تشخص و تعلق در پی فنای در اویند چیزی جز نیستی و عدم نیست. بنظرم عارف باید بتواند همه چیز را جمع کند و برسد به اینکه وجود با عدم یکی است، در حقیقت باطن این دنیا عدم و صافی و بی آلایشی حق است و وحدت یعنی نیست شدن همه چیز البته نیستی که عین هستی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عین هستی و هستی مطلق، عدم نیست؛ وجودی است که به اعتبار احدیتاش در ذات خود مستغرق است و انسان با هستی خود میتواند متوجه هستی به معنای مطلق آن بشود از آن جهت که مییابد که خودش فقط «هست». آری! «انسان فقط هست» ولی عدم نیست. موفق باشید
هرکس در همه ابعاد وجودی خود اعم از اعمال و معارف الهیه به شریعت الهیه نزدیک شود و مقیّد به آنها باشد، عملاً به امام حیّ و حاضر خود نزدیک شده است. من میخوام روی همه ی ابعاد وجودی خودم نزدیک بشم و مقید به آن ها بشم، چه طوری این کار رو انجام بدم؟ نقطه شروع من کجاست چه سیری رو دنبال کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در معارف، «معرفت نفس» از طریق کتاب «ده نکته در معرفت نفس» که روی سایت هست همراه با صوت آن میتوانید شروع کنید. و در اخلاق، کتاب «چهل حدیث» حضرت امام، که شرح صوتی آن نیز روی سایت هست. و در عبادات، همان دستوراتی که در رساله عملیه مییابید. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم: استاد با اینکه چندین ساله ارادت زیادی به حضرت آقا دارم اما درک مدل رفتار ایشان با افراد غرب گرا برایم مشکل بود. البته ایشان هیچوقت زیر بار نظرات و مواضع آنها نرفت ولی طردشان هم نکرد اما انقلابیها منتظر رفتار تند از ایشان بودند. اما در بین این غرب گراها قضیهی فتنه گرها فرق میکرد و مدل رفتار حضرت آقا هم با فتنهگرها متفاوت بود. الان سر مسئلهی فلسطین وقتی موضع افرادی مثل جواد ظریف، سید حسن خمینی، عراقچی و بقیه را میبینم به حکیمانه بودن رفتار حضرت آقا در طول دوران رهبریشون پی میبرم. ان شاالله تا ظهور حضرت ولیعصر وجود ایشان برای ما حفظ بشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً بصیرت رهبر معظم انقلاب خبر از آن میدهد که ایشان به نور حجّت اعلای الهی یعنی حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» منوّر می باشند و بیحساب نیست که آیت الله ناصری میفرمایند: « تبلیغ از امام زمان بیشتر شود، تبلیغ از مقام رهبری بیشتر شود. بنده معتقدم ایشان تنهاست، مخصوصاً وظیفهی روحانیت این است؛ همان طور که تبلیغ از اسلام و قرآن و نظام میکند، از مقام رهبری تبلیغ بکند. خدا میداند ایشان مؤیَّد از سوی خداست. همهی گرفتاریها و ناراحتیها بر قلب ایشان وارد است. قلب رهبری را امام زمان نگهداری کرده است، بنابراین تبلیغ از مقام رهبری و حمایت از مقام رهبری شود.» موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: گاهی یک صفت رذیله بر انسان غالب می شود و اعمالی متناسب با آن صفت رذیله از انسان سر می زند. سوال بنده این هست که از کجا بفهمیم این صفت، شاکله و ملکه وجودی ماست یا عارضی و موقتی است؟ (مثلاً به لطف الهی چند روزی یا چند هفتهای از گرفتاری در گناهان فاصله می گیریم ولی ناگهان وسوسه ای می آید و انسان را زمین می زند و آلوده می کند. الان این وسوسه ظهور همان شاکله و ملکه وجودی ماست یا عارضی است؟) پرسش دوم: آیا راه دیگری به غیر از «گرفتاری در گناه» و «بلا و مصیبت» برای رهایی از عُجب و رسیدن به تضرع و انکسار و خضوع و خشوع وجود دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر صورت فطرت انسان که به گفته حضرت صادق «علیهالسلام» مبتنی بر توحید است شاکلهای است که انسان را از آلودهشدن به گناه باز میدارد بدین معنا که شاکله هرکس، عدمِ دستزدن به گناه است و به همین جهت هر اندازه از گناه فاصله بگیریم، بیشتر احساس نزدیکی به خود میکنیم. ۲. همینکه متوجه باشیم در مقابل عظمت پروردگار هیچ هستیم، خود به خود هر آنچه داریم را از او میدانیم و این، حقیقتی است جهت آزادشدن از عجب. آری! در جای خود آن روایت نیز قابل توجه است که بعضاً برای رهاییِ انسان از عجب، او را به گناهی گرفتار میکنند. ولی در هر حال اصل قضیه همان است که انسان متوجه فقر وجودی خود در مقابل حضرت غنیّ مطلق بشود. موفق باشید
با سلام: در بحث حرکت جوهری ما میبینیم که پدیده های مادی تقدم و تأخر دارند. در عالم قیامت هم پدیده های قیامت تقدم و تأخر دارند. آیا میتوان نتیجه گرفت که در قیامت هم حرکت وجود دارد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت جوهری به معنای ذاتی است که عین حرکت است که جهان ابدی از این نقص خالی است. ولی تقدم و تأخر نسبت به احوالات هرکس، برای اش پیش میآید بدون آنکه ذات آن عالَم چنین حرکتهایی که در عالم ماده هست؛ در آنجا جاری باشد. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: مدتی با سایت سخنرانی شما آشنا شده ام و بسیار برایم مفید و تاثیر گذار بود اما نمیدانم سیر مطالعاتی ام را از کدام مبحث شروع کنم لطفاً مرا راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال پس از مباحث معرفت نفسی مثل «ده نکته در معرفت نفس» اگر باز آمادگی داشتید و بحث کتاب «خویشتن پنهان» را ادامه دادید، خوب است به سراغ «برهان صدیقین» و شرح صوتی آن بروید. و البته در کنار این مباحث از مباحث قرآنی غفلت نفرمایید تا ان شاءالله گذارتان به کتاب «معاد، جدّیترین زندگی» بیفتد با شرح صوتی آن. موفق باشید
سلام: استخاره صفحه ی ۲۸۳ قرآن «عسی ربکم آن یرحمکم » چطور است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: فضا، فضای بیتوجهی یهود است و بدین معنا نباید امیدی داشت. موفق باشید