سلام حاج آقا: خسته نباشید. در سوره واقعه فرموده شده است در روز قیامت خلایق به سه دسته تقسیم میشوند و در ادامه آیات توضیح بیشتری درباره هر دسته داده میشود. در توضیحات اصلا گفته نمیشود به لقای الهی میرسند حتی در مورد «السابقون السابقون» فضای بهشت توصیف میشود و خبری از لقای الهی نیست. اما در عرفان اسلامی در مورد لقای الهی صحبت میشود. حتی نوشته هایی هم در این زمینه موجود است. ممنون میشوم توضیحی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی میفرماید: «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ اولئک المقربون» مقربون به معنای کسانی است که مفتخر به لقای الهی میشوند. موفق باشید
سلام استاد: خیلی با خودم درگیر بودم که این پیام رو بفرستم یا نه ولی به این فکر کردم که از باب تحدیث به نِعم الهی لازمه این رو بهتون بگم. رفیقی داشتم که از وقتی می شناختمش آدم متدینی بود، یعنی اهل مسجد بود و نماز و تا دلتون بخواد کنجکاو و حقیقت جو. یادمه لیستی از نماز قضاهاش چسبونده بود روی در یخچال. یه دوره ای از هم فاصله گرفتیم و غرق زندگی روزمره شدیم تا اینکه یه روز در مسجد محلّ باباش رو دیدم و این بزرگوار به من اعتراض کرد که چه نشسته ای که ایمان رفیقت از دست رفته. رفتم سراغش نه یک بار و دو بار، بارها و دیدم کلا آدم دیگه ای شده، متوجه شدم در اثر برخورد با بعضی آدم ها و حضور در بعضی کانال های تلگرامی که شبهات الحادی متاثر از فیزیک مدرن و علوم تجربی باشه اصلا به همه چیز دین از صدر تا ذیلش بی باور شده بود یه نمونش این بود که توی خیابون به یک کارتون افتاده روی زمین که ماشینا از روش رد می شدن اشاره کرد و گفت این کارتون در نظر من ارزشش از قرآن تو بیشتره! نماز نمی خوند و روزه هم نمی گرفت و غرق در شبهات بود، به شکلی که هر شبهه ای رو در حدّ توان جواب می دادم یه شبهه دیگه ای سبز می شد، با خودم فکر می کردم جلّ الخالق این دیگه چه وضعشه مگه مدلش این شکلی نیست که این شبهه رو جواب بدیم یه کم باید مشکلش حل بشه و نفس راحتی بکشه؟! ولی اصلا این شکلی نبود. گذشت تا توی پاییز ۱۴۰۰ سه کتاب شما رو براش فرستادم، یه مدت صبر کردم و در کمال تعجّب دیدم که تقریبا تموم شد، یعنی این آدم زندگیش تقسیم شد به قبل و بعد این کتاب ها و بعدش باز بعضی از کتاب های شما رو بهش رسوندم و الان خدا رو شکر همه چیز براش تموم شد، امّا باز من درگیر بودم و بزرگترین سوالم این بود که شما تو هیچ کدوم از آثارتون به جواب این شبهات اشاره نکردین ولی چرا این آدم انگار کلید مشکلاتش رو توی این کتابها پیدا کرده و از خلاء و پوچی در اومده، تا اینکه اخیرا فهمیدم خیلی جاها اصلا مشکل جواب به شبهه نیست، مشکل بحث چشیدنه یعنی اگه ما بتونیم یک تجربه وجودی و یک تحرک درونی برای حرکت به سمت معنا برای فردی ایجاد کنیم بقیه موضوعات براش حلّ می شه. مثل اینه که یک زمین برای راه رفتن بهش میدیم که دیگه زیستش روی هوا و پوچی نباشه، نهایتش اینه که توی این فضا برایش شبهه ای هم پیش اومد، این اطمینان براش هست که این شبهه جواب داره و کسی بهش جواب داده و اگه لازم شد میره به سراغش امّا ماها لقمه رو از بد جایی به دهان می رسونیم شاید هم این روش بخاطر سختی هاش زیاد طالب نداره ولی به هر حال خواستم تشکر کنم، ممنون از زحماتتون، این رو هم عرض کنم که این فقط یه تجربه بود از تجاربی که از وقتی با آثار شما آشنا شدم برام پیش اومده و چه خوبه که اینها تجمیع بشه. یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: و باز آیندهای که برای تعالی بیشتر ما با برهوتی نسبت به آنچه تا کنون بر آن باقی ماندهایم، در پیش داریم. اگر به جهان گشوده نسبت به جان خود سر نزنیم و به گستردگیِ بشر امروز در عین قدسیبودن نیندیشیم؛ به حرارتی که در دینداری به آن نیاز داریم، به راحتی نخواهیم رسید. عرایضی در جلسه «انتخابات و بشر جدید و جهان جدید» https://eitaa.com/matalebevijeh/15953 و در نوشتهای تحت عنوان «بررسی شیوههای تبیین معارف دین» https://eitaa.com/matalebevijeh/15887 شده است، خوب است به آن نکات توجه شود. موفق باشید
با جمله ای از شما بعد از سالها در رابطه با به خود آمدن بشر جدید، باز عقده دیرینه را گشادم و از خود می پرسم خدایا چطور ممکن است اینهمه لطف تو شامل ما شده. آن جمله این است: (خود باش، تا زندگى باشى) راستى آيا قيام در خود و سير از خود وهمى به خودِ حقيقى عاملى نيست كه با اولين جرقه حيات از لابه لاى خاكستر روزمرّگى روبه رو شويم؟ تا از آن جرقه مشعلى فراهم آيد كه هم فرا راه خود را روشن كنيم و هم ديگران را دعوت به رفتن نماييم؟ از طريق آشتى با خود، راهِ دقيق نگاه كردن به عالم درون آشكار مى شود، راهى به ماوراء عالم اشياء. خودت، آرى خودِ خودت، يك انگشت اشاره به عالم لايتناهى هستى، و مى توانى تو اى انگشت اشاره به عالم درون! از طريق خودت راه زندگى صحيح را بيابى، آن وقت كه خود را يافتى، مى بينى كه خودت يك زندگى صحيح هستى، آنكه بيراهه مى رود ناخود تو است، خود را ناخود نكن، خود باش تا زندگى باشى، و اين هم آغاز راه است و هم پايان راه، تفاوت در چگونه بودن خود است، كه چقدر خود هستيم، و چقدر از ناخود آزاد شده ايم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یعنی «در بلا هم میچشم الطاف او» و این یعنی «مِنبلَم بیزخم ناساید تنم» و این یعنی «در دهانه آتشفشان باید خانه ساخت و از هر طوفانی استقبال کرد». زیرا خود را در هستی و هستی را در خود یافتهایم. و این همان حضور در تاریخ انقلاب اسلامی است که بنا دارد همه کاخهای خودبینی و خودرأیی را به لرزه آورد، با عزمی که مجاهدان جهان غزه ذیل لشکر سپاه قدس انجام دادند و ادامه میدهند. موفق باشید
سلام و عرض ادب استاد، امسال اعتکاف کجا تشریف دارین؟ آیا مرکز المیزان مراسم اعتکاف دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله مانند هرسال در مسجد امیرالمؤمنین «علیهالسلام» یعنی «پیر عنایت» قدیم هستم. موفق باشید
سلام و عرض احترام: استاد محترم شما در بیانات و دفاع از وحدت وجود دچار اشتباه هایی هستین در مفهوم کلی و جزئی بین جزئی ها وجه اشتراکی که باعث ملاحظه جزئیات در کنارهم به عنوان کلی میشه. مثلا بین افراد انسان وجه مشترک قوه عاقله که افراد را به هم ربط می دهد. خب حالا سوال اینجاست . بین مبرز (مخلوقات که بارز کننده و متجلی اوصاف الهی هستند) و مبروز (خالق) چه وجه اشتراکی هست که کلی بتونی تصور کنی؟ وحدت وجود به تمامی معانیش مردود است. چون تمام معانیش مثل اشتراک در وجود و اختلاف در شدت و ضعف وجود (که تنزیل به مثال شدت و ضعف نور با وجود وحدتش می کنند و .... همه اینها مبتنی بر این است که ما مبنای اصاله الوجود را بپذیریم. درحالیکه اصل این مبنا مخدوش است. پس تمامی نظریه های مبتنی بر این مبنا هم رد می شوند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با دقت کتاب «مبانی و اصول عرفان نظری» از استاد یزدانپناه مطالعه شود؛ این نوع شبهات در مورد وحدت وجود برطرف خواهد شد. موفق باشید
سلام استاد عزیز: عیدتون مبارک. بنده مدتی در مورد ورود چادر مشکی در فرهنگ ایران مطالعه کردم دیدم در زمان صفوی که چادرهای رنگی باب بود این اتفاق افتاد. ابتدا در مجالس عزا بعد آرام آرام وارد فرهنگ شد. پوشش زنان ما مشکی شد حالا با چه هدفی در دورانی که بدعتهای زیادی وارد دین شد یهو رنگ چادرها هم تغییر کرد بماند وشاید این ورود اجرای قانون منع حجاب رو آسانتر میکرد و دهها دلیل دیگه که تحلیل شخصی بنده است و اما اکنون با توجه به این سابقه و مجموعی از اتفاقاتی که در دهه های اخیر علیه حجاب صورت گرفته با یکسری از دوستانمون تصمیم گرفتیم که چادرهایی با رنگهایی تیره و ساده (قهوه ای، طوسی، آبی تیره و۰۰۰) در جامعه سر کنیم تا ارام ارام با این بدعت مبارزه بشه و اثرات خوبی رو داریم میبینیم مخصوصا قشر جوان و بچه های تازه مکلف شده (اما خیلی آهسته و کم رمق) حالا سوال بنده امشب در محضر یکی از علمای بزرگ شهرمون بودیم که دروس معرفت النفس تدریس میکنند ایشان میفرمودند شما لباس شهرت به تن کردید و این کار حرام است آیا الان که شهر پر از رنگهاست لباس شهرت است؟ (شاید در دهه ۶۰ که پوشش حتی برای افراد بی تقیید تر رنگ مشکی و رنگهای تیره بود لباس شهرت میشد) آیا نباید جلوی این اشتباه ایستاد؟ این مبارزه با بدعت محسوب نمیشه؟ لطفا راهنمایی بفرمائید. نیتمون این بود برای خدا قدمی برداریم ولی الان به شدت به ترس افتادم که نکنه بدعت جدیدی با این حرکت ایجاد کرده باشیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: لباس شهرت آن است که انسان کاری کند که انگشتنما شود. ولی چنانچه چادر غیر مشکی چنین حالتی را پیش نیاورد و موجب کسب شهرت نگردد، میتواند قابل پذیرش باشد با توجه به اینکه میفرمایید جوانان ممکن است از آن بهتر استقبال کنند. البته در این امر باید با دیگر خواهران اهل معرفت در میان گذارده شود. موفق باشید
سلام استاد: اساتید بزرگی هستند که در فضای مجازی معرفت النفس تدریس میکنن و به مخاطبین در صورت طلب خودشون برنامه میدن یا غفور ۱۰۰ تا یا قوی ۱۱۶ تا یا میسر ۳۱۰ تا یا منعم ۲۰۰ تا مثل این نمونه که یکی از اساتید به همه در ابتدای مسیر میدن. دیشب در خدمت یکی از شاگردان شاگردان علامه حسن زاده بودم ایشان میفرمودند ایشون مگه انسان کامل اند که ذکر خاص به حساب ابجد میدن شرط این کار کامل بودنه طبق فرمایش همه عرفا یا با اجازه استادشون و این اجازه رو هم به شاگردشون اطلاع بدند با اجازه ی استاد میتونن این ذکر رو با این تعداد به شاگرد بدن میخواستم نظرتون رو بدونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید همانطور که قبلاً عرض شد اصل مسئلهی حروف ابجد مورد سؤال است. به چه دلیل ما باید به این نوع مسائل و مطالب اعتماد کنیم؟ بد نیست به جواب های شماره ۱۷۱۱۸ و ۵۰۹۴ و ۳۴۰۷ رجوع فرمائید.آری! تنها در موضوع تعداد اذکار تنها ما آن تعدادی را میتوانیم بپذیریم که در روایات معصومین به ما رسیده است. موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد استدعا دارم این تحلیل جناب آقای احسان عبادی را بخوانید که در نقد برخی انقلابی ها نوشته که هیچ وقت حضرت آقا در ملاکهای خودشان ما را به سمت چنین افرادی یعنی علی علیزاده سوق نداده اونوقت چرا برخی انقلابی ها با کانال های پر مخاطب به جای سوق دادن افراد به سمت صحبت های علامه شهید مطهری و علامه مصباح و استاد پورازغدی و... افراد را به صحبت های علی علیزاده سوق میدهند با آن سابقه ی سیاه که هنوز از گذشته اش عذرخواهی نکرده 🔰 به نام خدا ✅ قبلا در دورانی که برخی انقلابی های عزیز ما دنبال کننده کلیپهای امید دانا بودند و او را در تحلیل سیاسی قوی می دانستند، در چندین کلیپ که می توانید با پیگیری هشتگ #توهم_دانایی یا از پست رپلای آنها را پیدا کنید، ثابت کردیم نه سواد دینی دارد، نه سواد سیاسی، و نه سواد تاریخی. و هیچ انسان عاقلی پای حرف کسی که ساده ترین سوادها را ندارد نمی نشیند، همان زمان هم گفتیم چون این فرد نه سواد دارد و نه ریشه درست و حسابی، قطعا دوباره به روند توهین به اسلام و اهل بیت (ع) باز خواهد گشت. الان که او دوباره پوست اندازی کرده و چهره نفاق را کنار زده و دوباره به حالت کفر قبلی خود برگشته، دیگر بحث درباره او ارزشی ندارد و بعید می دانم فرد عاقلی پای حرفهای او باشد. متاسفانه برخی افراد معروف و مشهور انقلابی تبلیغ کننده او بودند. الان نسبت به فردی به نام «علی علیزاده» هم همین عقیده را داریم، او البته کمی با سوادتر از «امید دانا» هست، شگردهای رسانه ای و مغالطه را بهتر بلد است، برای همین بهتر توانسته برخی ها را جذب کند و حتی در برنامه های صدا و سیما هم شرکت کند، اما او هم چون نه ریشه قوی ای دارد و نه ایمان درست و حسابی ای، پای حرفهایش نشستن هیچ فایده ای ندارد و جز اتلاف عمر، ثمری دیگر نخواهد داشت. شاید بگویید برخی حرفهایش خوب است، بنده هم می گویم بله، برخی حرفهایش خوب است. اما چه کسی گفته هرکسی برخی حرفهایش خوب بود باید نشست پای حرفهایش؟ مخصوصا فردی مثل علیزاده با آن سابقه سیاه که هنوز هم از آنها عذرخواهی نکرده؟ هیچ وقت حضرت آقا در ملاک ها و شاخص های خودشان، ما را به سمت چنین افرادی سوق ندادند، هیچ گاه آقا به حرفهای این افراد گوش دهیم. هیچ وقت. شاید بگویید حضرت علی (ع) فرمود علم را از منافق هم یاد بگیرید، در جواب می گوییم بله، شما ابتدا مبانی خودت را قوی کن، سپس یک منافق بسیار با سواد پیدا کن، سپس برو از او علم آموزی کن. اما عزیز و جوان انقلابی ای که هنوز مبانی اعتقادی و دینی خود را قوی نکرده، هنوز مبانی امام و رهبری را خوب نشناخته، و البته علیزاده ای که خیلی هم با سواد نیست و فقط جذاب حرف می زند و علم خاصی در حرفهایش نیست، قطعا مصداق آن حدیث حضرت امیر (ع) نیست. چون فرد مورد نظر ما علم چندانی ندارد که شما از او علم آموزی کنید! تحلیل درباره «ایران قوی» می خواهید؟ سخنان استاد راجی عزیز هست. تحلیل درباره «رهبری» و «ایران» را می خواهید؟ استاد رحیم پور ازغدی هست. تمام سوال بنده از عزیزان انقلابی که پای حرفهای افرادی مثل علیزاده می نشینند یا آن کانال داران پر مخاطبی که مخاطبین خود را بدون دانستن سطح علمی و آگاهی آنان به حرفهای چنین آدمی سوق می دهند این است که چرا امثال «شهید مطهری» ، «علامه مصباح و «استاد ازغدی» و «استاد_راجی» و.... را رها کردید و می روید سراغ افراد معلوم الحالی که نه ریشه قوی ای دارند و نه علم و سواد بالایی؟! شک نکنید عاقبت علیزاده هم مثل امید دانا هست و او هم دوباره به تنظیمات کارخانه اولیه اش بر می گردد و چهره اش آشکار می شود، همانطور که چهره امید دانا بعد از پشیمانی مثلا ظاهری اش به همان چهره رذل و خبث و کفرگونه قبلی بازگشت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید جمله آخر ایشان که میفرمایند: «شک نکنید عاقبت علیزاده هم مثل امید دانا هست»؛ سخنی است بسیار خطرناک و یک نوع پیشگویی است. از این جهت میتوان گفت در کلام، تندروی میکنند. آری! مسلّماً نباید اساتید بزرگی مانند شهید مطهری و سایر اساتیدی که ایشان نام میبرند را رها کرد و آقای علیزاده را گرفت. ولی مگر آن بزرگان در مورد مسائل سیاسی و ژئوپلوتیکی که آقای علیزاده وارد شدهاند، آن عزیزان وارد شدهاند که بخواهیم مقایسه کنیم؟! به هر حال خوب بود ایشان موضعگیریهای آقای علیزاده را در این دو ماهه اخیر نسبت به جنایات رژیم صهیونیستی و عظمت جبهه مقاومت دنبال میکردند و اینکه چگونه ایشان از افراد بسیار متدین و انقلابی برای تبیین موضوع استفاده کردند؛ تا معلوم شود قضاوت ایشان، قضاوت نفیِ هرکسی است که غیر خودشان فکر میکنند و این روشِ رهبری عزیز نیست که حتی مسرورند از عبور ما نسبت به دوگانگیِ بین شیعه و سنی که عدهای بدان دامن میزنند. موفق باشید
با سلام و عرض خدا قوت: دانشگاهم در شهری غیر مذهبی است که خب اعتقادات مذهبی یک در ده هزار نفر، تازه وجود کمرنگی پیدا میکند. بنده به عنوان کسی که از نوجوانی به دنبال دین و اعتقاداتم بودم برایم این شرایط بسیار پیچیده و سخت شده است. فقط کافی است که هم دانشگاهی هایم متوجه بشوند که بنده انسانی هستم که کمی به مذهب باور دارم، دیگر تمام است. این موضوع را دیده ام که میگویم. به شدت حساس هستند که حتی کسی انگشتر هم نداشته باشد! نمازم را در خفا میخوانم که بعد به شدت مورد تمسخر و کم محلی قرار نگیرم. شاید گمان میکنید دانشگاهم خارج از ایران است ولی نه؛ وضعِ بسیار بغرنجی برایم پیش آمده. بنده تا به حال کسی را توصیه به چیزی نکرده ام. هیچ کس را. تازه مذهبی بودن یک سمت ماجرا است، اگر متوجه بشوند که من اندکی متمایل به انقلاب و رهبری هستم دیگر اوضاع درست بشو نیست و احتمال برخورد فیزیکی هم هست. شاید گمان کنید که دارم پیاز داغش را زیاد میکنم ولی بنده فردی نیستم که خودم را گول بزنم. خلاصه که به رسم تقیه نمازم را در خفا میخوانم و خیلی سکولار رفتار میکنم. سؤال بنده این است که تکلیفم چیست؟ واقعا خیلی در تگنا هستم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال با توجه به شرایط تاریخی که داریم و رویهمرفته مردم و جوانان ما معنای دینداریِ اصیل را میشناسند. از این جهت نباید شخصیت مذهبی خود را در عین وقار و محبت، پنهان کنید حتی با گفتگوهای دوستانه میتوانید جوانان را متذکر عالَم دینی بنمایید و تا مرز دفاع از انقلاب، کمکشان کنید. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام: بنده از حضرت استاد درخواست دارم کلیپ مربوط به سوال ۳۵۸۲۸ را گوش بدهند و مجدد بررسی فرمایند به نظر میرسد لااقل بعضی سخنان مطرح شده در این کلیپ صحیح نیست و تایید کلی آن از طرف استاد جای تعجب داشت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بنده نخواستم آن سخنان را تأیید کنم؛ بلکه در جواب در حاشیه آن سخنان، موضوعی مطرح شد که میتواند ان شاءالله به مخاطب کمک کند. موفق باشید
سلام: ۱. استاد از جهت نظری از نوجوانی کتابای مختلف میخوندم آثار علامه حسن زاده و آقای صمدی و کتب خودتان اما از جهت عملی ضعیفم. به شدت همین آزارم میده، از یک طرف میگم این همه خوندی فهمیدی ولی اسیر الفاظی. میخوام ترک کنم اما نمیدونم کی به یک تعادلی میرسم؟ ۲. استاد برای درمان بداخلاقی و عصبانیت چه کار کنیم؟ به خصوص در برخورد با خانواده؟ رفتار عملی بگویید لطفا تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ما معارف توحیدی خود را در عبادات شرعی به صورت بالفعل میتوانیم حاضر کنیم و از این جهت باید دستورات دین را وارد زندگی خود کرد تا نور توحیدی آنها را تجربه نماییم. ۲. پیشنهاد میشود به کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» رجوع فرمایید. شرح آن کتاب روی سایت هست. https://lobolmizan.ir/sound/660?mark=%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%AF موفق باشید
سلام ای رود رونده! سلام ای چشمان منتظر و خسته! سلام ای برادر، ای دوست و ای همسایه. ای برادر غزهای! ای که ایستادنت کوه ها را در هم شکست و چشمانت انسانیت هر انسانی را به یاد آورد و دستانت غیرت و شجاعت و شهامت را، خونت آب کرد و زنده کرد قلبِ هر مرده را. و پاهایت، عزم را به یادمان آورد. شما مظهر ظهور آخرین انسانید. شما مصداق تمامِ: «مَن عَشِقتُهُ، قَتَلتُهُ و مَن قَتَلتُهُ، فَعَلَیَّ دیَتُهُ و مَن عَلَیَّ دیَتُهُ، فأنا دیَتُهُ» هستید. شما معشوق اویید و بدانید که خونتان بهایی دارد و بهایش در نزد اوست و او خود را، خونبهایتان دیده. شما پارههای وجود هر مسلمانید. شما عروج مسیحگونه عیسی و عصای موسیِ راهگشای تاریخ و قرآن ناطق هر انسانید. شما همسنگرانِ حضرت نوحاید، شأنِ دوباره نزول قصه او، یعنی: «وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ» کِشتیِتان را چه خوب ساختید در پیش چشمانش و به آب انداختید، و او چه خوب دید. و آری! هر آنکس که همسفرتان شد، چشمانش، راه آینده را یافت و دستانش، آغوش قائم را و قلبش، توحید امام را. کجا بودید؟ چه کردید؟ چگونه بودید که هر انسان را به انتخابِ کربلاییشدن کشانیدید؟!! شما اُلفت دوباره اسلامید و وحدت دوباره مدینه محمد. ای انسان فلسطینی! ای که بر عریکه تاریخ ایستادهای و عاشقانه و عارفانه بر ترک تاریخ میتازی! دستان ما را هم بگیر که قلب هر انسان را به طلبِ «بودن» در جای خود کشانیدی، قلب ما را مشتاق حضورِ دوباره عرشیِ سردار بیدستمان حاج قاسم. راستی را!! چه شد؟ چه شد که همسنگری با شما، افقِ حیات هر مسلمانی و افقِ حرکت امام ما شد؟ چه شد که ناگهان خانه به دوش، بر قلبِ همه ما سفره انداختید؟! چه شد که سربازان خمینی با راه قدس از کربلا میگذرد عزم مییافتند و با سینه ستبر راه شما را میجستند؟! دلهای ما همه مشتاق دوباره صلاة در قبله اول مسلمین، «قدس» است تا در تاریکه بیابان جهان امروز سرآغاز خود را بجوییم. پس بخوان به نام الله! و سینهات را ستبر کن، و عزمهای سست را تیره و تار، و خانههای عنکبوت را محو، و بنای دوباره عهدِ از یاد رفته انسانِ امروز را، تازه کن. و شما ای زنان و مادران فلسطینی! زینبگونه جان فرزندان و همسران و برادرانتان را در کف سینی قلب بگذارید و کاخ یهودیان را فرو ریزید، که مکر یهودیان را تنها مادرانگیِ شما آشکار و به هم میریزد. بخوانید: به نام فاطمه، سمیه، خدیجه و زینب، و کاخ هر ظالم را با زبان ستبرتان فرو ریزید، و با این زبان، قلبِ هر انسان را به کربلای خود بخوانید، و امتِ خوابزده آخر الزمانی را به امتحانِ کوفی و کربلایی بکشانید. خوشا بر شما! و وای بر ما خوابزدگانِ بازی روزمرّه شهر و شهرنشینانِ دهکده سرد و خشکِ جهان امروز. خوشا بزم شیرینتان، گوارایتان، چشمانتان بیدار و دلهایتان روشن و دستانتان پر توان. به امید دوش به دوشِ شما عرشیان ایستادن و نماز فطر گزاردن در قدس شریف. انشالله سنصلی فالقدس.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه بخواهم در استقبال سخنان شما سخنی گفته باشم؛ نمیتوانم حقّ این کلمات را ادا کنم. خطاب به شهدای غزه فرمودید: خونهایشان بهایی دارد که بهای آنها نزد حضرت حق است. آری! این خون نه تنها یک بها، که قرارگرفتن در آغوش خداوند است، بلکه بهای زیادی دارد که اولین آن رسواکردنِ یک تاریخ دروغ به جهانیان از طریق فرهنگ نژادپرستِ غربی است. ما غرب را از طریق جنایات اسرائیل و پشتیبانی سران غربی شناختیم.
فرمودید که شهدا و مردم صبور غزه، پارههای وجود هر مسلمانی هستند. حقیقتاً همین است گویا ما داشتیم خود را و جهانی که از طریق شهدایمان در مقابلمان گشوده شده بود، فراموش میکردیم و این صبر و توکل مردم غزه بود که ما را باز به یاد خودمان آورد و اینکه جهان ما چه اندازه بزرگتر از جهانی است که غرب در مقابل غربزدگان و اسلامِ متحجّرین در مقابل مقدسان بیتاریخ گشوده است.
فرمودید هر آن کس که همسفر شهدا و مردم صبور غزه باشد، چشمانش راهِ آینده را یافته است. آری! در همین رابطه رهبر بصیر انقلاب متذکر میشوند که راهِ آینده، راه فلسطین است و این حکایت تفکر تاریخی ارزشمندی است. میفرمایید با نظر به حضوری که نسبت به اقامه نماز در قبله اول مسلمین داریم میتوانیم در تاریکخانه بیابانِ جهان امروز، سرآغازِ خود را بجوییم. آری! حقیقتاً ما در سرآغازی قرار گرفتهایم که به هر قیمتی که هست در غزه، با روحیه صبر و توکل آن مردم شروع شده است، وگرنه گرفتار بلای بیتاریخی خواهیم شد. ما در شرایط ظهور بیّنهای هستیم که تمام معنای اسلام را به میان آورده است.
به هر حال تنها میتوان گفت چه اندازه این سخنان که از عمق جانتان و بر اساس فهم تاریخیِ تان بر زبان آوردید؛ سخن همه ما هست که خطاب به مردمان صبور غزه میفرمایید: «شما الفتِ دوباره اسلام هستید» به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در ملاقات با شیخ ابراهیم زکزاکی فرمودند: «امروز یکی از مظاهر قدرت اسلام همین مسائل است که در فلسطین در حال رویدادن است... قدرت باورنکردنی اسلام در فلسطین».
حال میفهمیم چگونه انسانها میتوانند ذیل اسلام در این تاریخ نهتنها خود را معنا کنند، بلکه معناها بیافریند و زندگی گمشده در بیمعنایی را که اسرائیل نماد آن است، به سُخره بگیرند. اگر واقعیت زندگی بدون تاریخ نیست، زندگی در این زمانه حضور در تاریخی است که ذیل انقلاب اسلامی در فلسطین با صبر و توکل آنها در حال شکل گیری است تا بشر جدید متوجه شود بدون تفسیر قدسی و دینی از جهان، عملاً گرفتار بیتاریخی و پوچی میشود که اسرائیل، نماد آن است. موفق باشید
سلام وقتتون بخیر: ببخشید استاد یه مشکلی هست که میخواستم ازتون کمک بگیرم. من یه چند وقتی هست که مثلا توی ذهنم میگم (ببین من چقد سرما که میخورم خیلی حالم بد میشه ولی مثلا دوستم چقد سلامته سرما هم که میخوره زیاد حالش بد نمیشه) خیلی بدم میاد از این فکرا. بعد احساس میکنم چشمش میزنم با این فکرا و خیلی اذیت میشم. کاش بشه کمکم کنید. خیلی اعصابم خورد میشه که این فکرا میاد تو ذهنم لطفا کمکم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال طبع ها و طبیعتها با هم متفاوت است و هر کس باید در همان موقعیتی که قرار دارد خود را از آنجا شروع کند و به سوی کمالاتش پیش برود اگر کسی امکانات بیشتری از نظر بدنی دارد به همان اندازه نیز مسئولیتهای بیشتری به عهده او هست. یعنی هرکه داراتر است مسئولتر است. بنابراین در این موارد جایی برای چشمزخم و یا نفی کمالات افرادی که در کنار ما میباشند، نمیماند. موفق باشید
سلام استاد: وقتتون بخیر. سوالی داشتم از حضورتون من تصمیم داشتم که در حوزه ثبت نام کنم که هم علوم دینی رو یاد بگیرم و هم اینکه شاید بتونم در آینده در آموزش و پرورش یا خود حوزه این مطالب رو به بقیه هم آموزش بدم اما الان مردد شدم فکر میکنم خیلی بعیده که بتونم چندین سال دیگه توی آزمون استخدامی آموزش و پرورش قبول بشم حتی اگر استخدام هم بشم باز هم مجبورم درس های کم ارزشی که نظام آموزشی تعیین کرده رو تدریس کنم و این درس ها هم به هیچ کسی کمکی نمیکنه و از طرفی هم فکر میکنم اگر به جای حوزه با سیر مطالعاتی سایت پیش برم خودم خیلی بهتر میتونم رشد کنم و برای تربیت فرزندانم هم که وظیفه اصلی منه بهتره و از طرفی هم میترسم نرم حوزه و رسالتی به عهده م باشه به نظر شما چیکار باید بکنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوبی حضور در آموزش و پرورش آن است که در کنار مطالعاتی که دنبال میکنید، معلم با ارتباط با دانشآموز خود، خارج از موضوعات کتاب و درس معمولی، درس زندگی میتواند به دانشآموزان خود بدهد و این مسیر نهتنها شخصیت دانشآموزان، بلکه شخصیت خود معلم را نیز بسط میدهد. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: شما در صوت فصوصالحکم، فص یحیوی (صوت شماره ۱۷۳ فکر کنم هست) که از قول ابن عربی که در فتوحات میگوید: من با واهمه، خدای خودم را خلق کردم و مدتها با او بودم بطوریکه غذایی نمیخوردم. به نظر شما این خدایی که ابن عربی میگوید، خدای ساختگی نیست؟ با تشکر از الطاف شما!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این موارد بسیار حساس است و باید فضای سخن و جایگاه آن برای خواننده از قبل روشن شده باشد که جز خداوند کسی آنطور که شایسته اوست، او را نمیشناسد. به همین جهت تأکید میشود اگر افراد ذوق خاصی که برای رجوع به فصوص در خود نمییابند، خود را به زحمت نیندازند، یا لااقل با دنبالکردن کتاب «تمهیدالقواعد» ذهن خود را آماده نمایند. زیرا بیشتر با مواجه شدن با چنین مباحثی، انسان باید بتواند در درون خود آن مباحث را تصدیق نماید. موفق باشید
با سلام خدمت جناب استاد طاهرزاده: اخیراً کلیپی از آقایی به نام تمسکی که ظاهراً طرفداران زیادی در کانال خود دارد، پخش شده است که مطالبی در مورد دین گفته اند که بعضاً مطالب درستی دارد (در سؤال ۳۵۸۲۸ مطالب آمده است)، یکی از مطالبی که این آقا گفته است این است که «دین، آدم خوب را خوب تر و آدم بد را بدتر می کند». آیا این جملات باعث دین گریزی جوانان نمی شود؟ کسی که بد هست آیا دین نمی تواند او را خوب کند؟ کسی که بد هست نباید سراغ دین برود؟ کجای آیات و روایات این را داریم؟ مگر انسانهای زمان قبل از اسلام و جاهلیت پس از اسلام به انسانهای متعالی و وارسته ای تبدیل نشدند؟ انسانهای وحشی و غارتگر قبل از اسلام به انسانهای از خودگذشته تبدیل شدند. آیا جملات این آقا در مورد دین با مطالب مقاله آقای مصطفی ملکیان سنخیتی دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد خود قرآن متذکر این امر است که اگر کسی اهل تقوا باشد و متوجه عالم غیب شده باشد، قرآن را به عنوان عطای الهی مییابد و استفاده میکند. جناب آقای دکتر محقق داماد نکات دقیق قرآنی را به میان آوردند و در این رابطه می توانید به کتاب خوب « «تعلیم و تربیت اسلامی» از آیتالله حائری شیرازی و به سؤال و جواب های 24355 و 24273 و 8414 و 2067 رجوع فرمایید و این غیر از سخن آقای ملکیان است که اساساً ایشان جایگاهی برای دین قائل نیستند و مخاطب خود را توصیه به پذیرفتن نیستانگاری میکنند. موفق باشید
با سلام: نصرالله پورجوادی: «روشنفکر دینی میخواهد از دین استفاده ابزاری کند. میخواهد دین را طوری بزک کند که با آن بزند تو سر مارکسیسم. روشنفکران دینی ما کارشان را با مبارزه با مارکسیسم آغاز کردند. من نمیدانم آنها در سال ۵۷ از انقلاب استفاده ابزاری کردند تا مارکسیستها را از صحنه خارج کنند یا نه، ولی مطمئن هستم از دین استفاده ابزاری کردند تا با آن انقلاب کنند. پروژه روشنفکری دینی در ایران با شکست مواجه شده و آیندهای نه در ایران دارد و نه در هیچ کشور دیگر. چون انسان در عصر جدید میخواهد در جامعۀ جدید زندگی کند. با دیدی جدید میخواهد آیندۀ خود را بسازد، در این جامعه دین هم میتوان داشت، ولی تا جایی که از آن دین استفاده ابزاری نخواهند بکنند.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! روش حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» همان سیره پیامبر و امامان «علیهمالسلام» بود و مردم ما نیز ذیل شخصیت امام انقلاب کردند و نه ذیل روشنفکران. موفق باشید
عرض سلام و ادب: بنده برای سخنرانی محرم میخوام ضمن تفسیر سوره فجر و بیان طغیان و فساد قوم عاد و ثمود و فرعون و عاقبت اینها، طغیان و فساد نظام طاغوت پهلوی و تمدن غرب رو توصیح بدم و بعدش ذیل نفس مطمئنه جایگاه انقلاب اسلامی و مسیر ظهور امام زمان رو بیان کنم لطفا برای محتوای این تطبیق ها کمکم کنید. ممنون🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است سری به جزوه «ریشههای انقلاب» https://lobolmizan.ir/leaflet/214?mark=%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%87%20%D9%87%D8%A7 و مباحثی که اخیراً تحت عنوان «کربلا و رازی که شهدا متوجه آن بودند» https://eitaa.com/matalebevijeh/14173 شده است رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد بزرگوار. ضمن تبریک اعیاد ولایت و عذر خواهی از این که مصدع اوقات گرانبهایتان می شوم. خداوند بر برکت وجودیتان بیفزاید. از حرم حضرت معصومه سلام الله علیها با چشمی گریان و قلبی شکسته برایتان می نویسم. نمی دانم از کجا و چه بنویسم که پاسخی بگیرم راهگشا. برای این که زیاده گویی نکرده باشم هیچ نمی گویم و درد دل نمی کنم فقط سؤالم را می پرسم. شما که نفس و جان آدمی را خوب می شناسید علت بیماری دو قطبی چیست و درمانش چه گونه است. من با همسر دو قطبیم چگونه رفتار کنم که خسر الدنیا و الاخره نشوم که از مسیر حق تخلف نکرده باشم. با کتب و سخنان شما بیگانه نیستم ولی پیچیدگی این بیماری به قدری است که راه به جایی نمی برم. درمان دارویی فقط کنترل کننده است که آن را هم دیگر به هیچ وجه نمی خواهند بخورند. ...........................
باسمه تعالی: سلام علیکم: این افراد با همه مشکلاتی که به جهت آن روحیه دارند؛ از آن طرف نیز آمادگیهای خوبی در راستای سیر و سلوک در آنها هست. اگر با آنها مدارا شود پشیمانی ندارد و حتی برای خود شماها نیز برکتهایی پیش خواهد آورد. موفق باشید
به نام خدا سلام استاد: مدتیه به جایی رسیدم که نه توان مردن دارم نه توان زندگی، اگر بخوام از دنیا برم جدای از اینکه نمی تونم خودم زمان رفتنم را مشخص کنم، چیزی برای آخرتم ندارم، آن هم آخرتی که دیگه بازگشت نداره، ابدیتی که هیچی براش ندارم، از طرفی تو این دنیا هم توان زندگی ازم گرفته شده، می دونم ناامیدی از القائات شیطانه اما حالم بده، توان زندگی ندارم، میخوام برا جامعه ام کاری کنم نمی تونم، هرکاری می کنم تو سیستم اداری فرسوده میشم، از بس تلاش کردم به این نتیجه رسیدم سیستم را نمیشه تغییر داد و خودم باید در محدوده خودم درست باشم اما سیستم نمیذاره توان درست بودن برای خودم بمونه، مدام باید جواب بدم و زیرسوال برم، دیگه فرصت کار بزرگ و تحول هم پیدا نمی کنم، اومدم مطالعه کنم تا روحم قوی بشه اما هرچی بیشتر مطالعه می کنم سردرگم تر میشم، می مونم واقعا جبره یا اختیاره، می مونم نقش من تو زندگی چقدره، می مونم حقیقت چیه، از طرفی در روابط خانوادگی و اجتماعی احساس می کنم کسی درکم نمی کنه، همه با هم خوبیم و همدیگه را دوست داریم ولی کسی نیست که بتونم درد دلم و خستگی های روحم را براش بگم و بتونه درک کنه و حداقل با هم تو این مسیر سخت قدم برداریم. واقعا خسته شدم نمی دونم چی کار کنم، نمی فهمم خدا از من چی میخواد، نمی فهمم چطور میتونم به چیزی که خدا ازم میخواد برسم، نمی دونم اصلا میرسم یا نه. در ظاهر می خندم ولی درونم داغونه. ممنون میشم اگر بتوانید راهنمایی بهم بدید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت معروفی هست از رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) که در یک خطبه معروفی آن بزرگوار فرمودند « فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ» یعنی هرگاه فتنهها مانند پارههای شب تاریک شما را دچار شبهه کرد به قرآن مراجعه کنید. و در این رابطه خوب است که با تدبّر در قرآن از طریق تفسیر گرانقدرِ «المیزان» راههای ناب الهی را در مقابل خود بگشایید. موفق باشید
سلام استاد عزیز: متاسفانه امثال بنده ، نتونستیم خوب درک کنیم که چقدر نیاز داریم حضرت حجت (ارواحنا له الفداء) ظهور کنند . آنچنان که باید، احساس نیاز نمیکنیم و مشتاق نیستیم وحتی خیلی بدتر از این گاهی میترسم. چون یه بار یکی از افراد انقلابی مشهور گفتن که اگه امام زمان ظهور کنند دیگه ثواب عبادات ما خیلی کمتر میشه و... . چکار کنم نگاهم به قضیه درست بشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر آنکس که به دنبال بهترین بودن برای خود و برای جهان بشری است، مسلّم در مقام انتظار نسبت به حضرت حجّت «عجلاللهتعالیفرجه» قرار دارد از آن جهت که به بدیها و پلشتیها رسمیت نمیدهد. مهم این نیست که ما هنوز شایسته حضور ذیل آن حضرت قرار نگرفتهایم، مهم آن است که در طلب چنین حضوری باشیم و این، خود به خود شایستگی لازم را پیش میآورد زیرا برای بدیها رسمیت قائل نشدهایم. موفق باشید
سلام آقای طاهرزاده: من تازه با شما آشنا شدم ولی یه کم از پرسش و پاسخ هاتون را خواندم میشه لطفا برام دعا کنین مشکلم حل بشه❤️❤️
باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی خداوند جبهه حق را در مسیر شما بگشاید. پیشنهاد میشود بعد از مطالعه کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» سری به مباحث «ده نکته در معرفت نفس» بزنید خوب است. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/71?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87
https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87
سلام علیکم و رحمه الله: در راستای جریان های اخیر شهر اصفهان و اختلافات پیش آمده، ما دانشجویان بر آن شدیم تا جویای مسئله از مسئولین شهری باشیم. پس از گفت و گوهای بسیار، بیانیه ای در این راستا جمع آوری شد که مشتاق هستیم نظر جنابعالی را در این رابطه جویا شویم و ما را در این راه مساعدت فرمایید. ▪️بیانیه جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان در خصوص اتفاقات اخیر شهر اصفهان 1⃣. بخش اول بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُواْ بَینْ أَخَوَیکمُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکمُ تُرْحَمُونَ 🔸 در راستای جریان های چند ساله موجود در شهر اصفهان که با اتفاقات چند ماهه اخیر تشدید شد و بیشتر به منصه ظهور رسید بر آن شدیم تا به نوبه خود شناخت بیشتری نسبت به این جریانات و تاثیرات آن در بعد اجرایی مدیریت استانی و شهری پیدا کنیم. پس از گفت و گو با مسئولین و چهره های سیاسی شهر و استان در جریان اتفاقات و مناسباتی قرار گرفتیم که با آموخته هایمان از مکتب امام (ره) فاصله داشت. 🔹 چه خوب است از خود سوال کنیم: آیا متوجه هستیم که چه بار عظیمی بر دوشمان است؟! و دیگر چه فرصتی مهیا تر از این برای خدمت؟! زمین و زمان مهیاست تا شب و روز نشناسیم برای دوا کردن دردی از این مردم و این نظام مقدس! لابد نمیشنویم صدای درد مردم در زیر فشار های اقتصادی را! لابد نمیبینیم انواع و اقسام معضلات فرهنگی فرزندان این سرزمین را! لابد نمیشنویم فرمان های جهاد ولی فقیه را! و لابد نمیبینیم که همه اشرار عالم به صف شده اند تا ما را زمین بزنند و آرمان هایمان را نابود کنند! و وای بر ما اگر این ها را میبینیم و میشنویم ولی باز هم تن میدهیم به اختلاف انگیزی در میان خودمان و مانع تراشی بر سر کار یکدیگر! به راستی ما را چه شده است و چرا آنقدر دنیایمان کوچک شده است که همدیگر را در مقابل هم یافته ایم؟! 🔸 با اینکه تفاوت آرا و نظرات، طبیعت هر زمانی است لکن نباید به این اختلافات شکل مبنایی و عقیدتی بدهیم. مگر همگی ما پیرو شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی نیستیم؟ مگر همگی ما خواستار تمدن اسلامی نیستیم؟ امام خمینی (ره) به خوبی در «منشور برادری» به صراحت به این موضوع پرداخته اند. 🔹 ضروری است با رجوعی دوباره به این پیام تاریخی و تامل جدی و دقیق در آن، راهی جدید و افقی نو در پیشبرد امور کشور بگشاییم. بخش هایی از این پیام را میخوانیم: «.... اگر آقایان از این دیدگاه که همه می خواهند نظام و اسلام را پشتیبانی کنند به مسائل بنگرند، بسیاری از معضلات و حیرتها برطرف می گردد ولی این بدان معنا نیست که همه افراد تابع محض یک جریان باشند. با این دید گفته ام که انتقاد سازنده معنایش مخالفت نبوده و تشکل جدید مفهومش اختلاف نیست. انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه می شود. انتقاد اگر به حق باشد، موجب هدایت دو جریان می شود. هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرّای از انتقاد ببیند. البته انتقاد غیر از برخورد خطی و جریانی است. اگر در این نظام کسی یا گروهی خدای ناکرده بی جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است. در هر حال یکی از کارهایی که یقیناً رضایت خداوند متعال در آن است، تألیف قلوب و تلاش جهت زدودن کدورتها و نزدیک ساختن مواضع خدمت به یکدیگر است. باید از واسطه هایی که فقط کارشان القای بدبینی نسبت به جناح مقابل است، پرهیز نمود. شما آن قدر دشمنان مشترک دارید که باید با همه توان در برابر آنان بایستید، لکن اگر دیدید کسی از اصول تخطی می کند، در برابرش قاطعانه بایستید.» ۲. ادامه - بخش دوم «... اما شما باید توجه داشته باشید تا زمانی که اختلاف و موضعگیریها در حریم مسائل مذکور است، تهدیدی متوجه انقلاب نیست. اختلاف اگر زیربنایی و اصولی شد، موجب سستی نظام می شود و این مسأله روشن است که بین افراد و جناحهای موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفاً سیاسی است و لو اینکه شکل عقیدتی به آن داده شود، چرا که همه در اصول با هم مشترکند و به همین خاطر است که من آنان را تأیید می نمایم. آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان برای کشور و مردم می سوزد و هر کدام برای رشد اسلام و خدمت به مسلمین طرح و نظری دارند که به عقیده خود موجب رستگاری است. اکثریت قاطع هر دو جریان می خواهند کشورشان مستقل باشد، هر دو می خواهند سیطره و شرّ زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خیابان را از سر مردم کم کنند. هر دو می خواهند کارمندان شریف و کارگران و کشاورزان متدین و کسبه صادق بازار و خیابان، زندگی پاک و سالمی داشته باشند. هر دو می خواهند دزدی و ارتشا در دستگاههای دولتی و خصوصی نباشد، هر دو می خواهند ایران اسلامی از نظر اقتصادی به صورتی رشد نماید که بازارهای جهان را از آنِ خود کند، هر دو می خواهند اوضاع فرهنگی و علمی ایران به گونه ای باشد که دانشجویان و محققان از تمام جهان به سوی مراکز تربیتی و علمی و هنری ایران هجوم آورند، هر دو می خواهند اسلام قدرت بزرگ جهان گردد. پس اختلاف بر سر چیست؟ اختلاف بر سر این است که هر دو عقیده شان است که راه خود باعث رسیدن به این همه است. ولی هر دو باید کاملًا متوجه باشند که موضعگیریها باید به گونه ای باشد که در عین حفظ اصول اسلام برای همیشه تاریخ، حافظ خشم و کینه انقلابی خود و مردم علیه سرمایه داری غرب و در رأس آن امریکای جهانخوار و کمونیسم و سوسیالیزم بین الملل و در رأس آن شوروی متجاوز باشند. ▪️ ... در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می کند که نظرات اجتهادی- فقهی در زمینه های مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد ولی مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که براساس آن نظام اسلامی بتواند به نفع مسلمانان برنامه ریزی کند که وحدت رویه و عمل ضروری است و همین جا است که اجتهاد مصطلح در حوزه ها کافی نمی باشد بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه ها هم باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و به طور کلی در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیری باشد، این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست و نمی تواند زمام جامعه را به دست گیرد.» جامعه_اسلامی_دانشجویان 🆔 @jadiut
باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه نشدم نسبت به این نکات کلی، چه موضوعاتی را مدّ نظر دارید؟ در حالیکه به هر حال به گفته رهبر معظم انقلاب ما کوتاهیهایی داشتیم و باید به لطف الهی با روحیه «ما میتوانیم» از آن مشکلات با روشی حکیمانه و عالمانه عبور کنیم و ان شاءالله ریشه آن مشکلات را بسوزانیم. موفق باشید
با سلام: در مطالعه کتاب ارزشمند از برهان تا عرفان حضرتعالی هستم در بخش حرکت جوهری «موضوع انتقال تخت ملکه سبأ» اشاره فرمودید با وقوف بر حرکت جوهری، جدید بودن عالم ماده مکشوف میشود که خداوند هر لحظه عالم ماده ایجاد میفرماید، حال انسانی که در حال تزکیه نفس است با وحدت به مبادی عالم کثرت نزدیک میشود و در آن تصرف میکند. حال سوال اینست که استقرار در وحدت، _طبق برهان حرکت جوهری _مگر جایی برای حضور کثیر باقی میگذارد؟ معلوم است که جنابعالی در بیان این نکته به افق بس بالاتر توجه دارید و به ما نیز نمایان میکنید؟ چون وحدت، کثرت باقی نمیگذارد! منظور از تصرف همین موضوع است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! کثرتها همین اموری میباشند که مطابق امکاناتی که در ذات خود دارند؛ به ظهور آیند هرچند واسطه و تعلّقی نسبت به مبانی خود دارند و هر اندازه بتوانیم در مبادیِ آنها حاضر شویم، کثرتها در اختیار ما خواهند بود. موفق باشید
با سلام خدمت استاد جانم: استاد در نهج البلاغه مولا خیلی ما را تذکر دادند به اینکه نهایت تلاشتون را بکنید. میخواستم بپرسم این نهایت تلاش مربوط به همه امور دنیوی و اخروی میشه یا فقط برخی امور؟ در روابط زناشویی اگه خانوم احساس کنه تو رابطشون یه چیزایی کمه و همین کمبودها باعث شده کیفیت رابطشون بیاد پایین، خانم باید نهایت تلاشش رو برای برطرف کردن اون کمبود ها بکنه یا چشم پوشی کنه و راضی باشه به آنچه هست؟ سپاس از محبت های شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: در متون دینی ما که راههای سعادت را مقابل ما میگشایند، بحث در آن است که بیش از آنچه برایمان کفایت میکند، دنبال نکنیم. به عنوان نمونه میتوانید به فایل صوتی https://eitaa.com/matalebevijeh/12962 رجوع فرمایید. موفق باشید