سلام علیکم: با عرض ادب و ارادت محضر استاد طاهرزاده. جنابعالی درباره حادثه کربلا فرمودید در روز عاشورا بر پیکر امام حسین علیه السلام و یارانش اسب تازاندند. تا به خیال خودشان حقیقت را از بین ببرند و بعد آن حادثه تا اکنون حقیقت کربلا زنده است. در زمان حال شاهد عمل شنیع قرآن سوزی هستیم که به خیال خودشان میتوانند حقیقت قرآن را مخدوش کنند و از طرفی به به مقام معظم رهبری که قبلشان متصل به حقیقت قرآن است و همچنین انقلاب اسلامی تجلی اراده الهی و جلوه آیات قرآن حمله میکنند. حال خواستم تبیین فرمایید این قرآن سوزی که در ادامه همان اسب تازاندن در کربلا است، چگونه در این عصر باعث زنده تر شدن حقیقت قرآن میشود؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بهترین دلیل بر عظمت قرآن در این زمانه همین است که پستترین انسانها و کثیفترین جریانهای سیاسی با آن به ناشیانهترین شکل مقابله میکنند و حقیقتاً خداوند دشمنان ما را از احمقترین انسانها قرار داده است تا آن اندازه که هرکس کمترین فکر را داشته باشد تلاش میکند به قرآن رجوع کند و بنگرد چه چیزی در آن هست که اینان میخواهند از صحنه این تاریخ خارجش کنند و مسلّم بدانید رجوع به قرآن همان، و توجه به عظمتهای آن همان. گویا خداوند اراده کرده است تا بشرِ این دوران را از سرگردانی نجات دهد و این اراده، از طریق فاسقترین مخلوقات در حال انجام است زیرا تجربه نشان داده است وقتی به قرآن رجوع کردند متوجه میشوند جواب همه نیازهای معنوی و روحانیشان در همین قرآن است. خاطرات روژه گارودی خاطرات عجیبی است که چگونه با آنهمه مطالعاتی که نسبت به سایر مکاتب داشت، وقتی متوجه قرآن شد به گفته خودِ او، معلوم شد نیاز حقیقی بشرِ امروز همین قرآن است. موفق باشید
سلام استاد: ببخشید مزاحم وقتتون میشم. گاه مطالبی که به ذهنم میرسه تنها نمیتونم حلاجی کنم برای همین برای شما میفرستم چون فکرمیکنم نکنه راه گشاست و من دارم کم کاری میکنم ببخشید اگراذیت میشید ولی استاد مدتی هست یه ساختار مدام ذهنم رودرگیر کرده شما رو سادات موسوی یه مدت ساختارداشتید یه چیزیه ذهنم اومد فرزندان حاج آقا مصطفی شنیدم سوئیس هستن اگر تصورکنیم امام آن زمان دو تا فرزند شهید حاج مصطفی را هم باید مدیریت میکردند آیا نوع دیگری نباید نگاه کرد قضیه چیه؟ و اصلا اون بچه ها الان رابطشون با نظام و رهبری چطوره؟ ادمای خوبی هستن؟درمدیریت های ممکلت موثرن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در مباحث «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» https://eitaa.com/matalebevijeh/10680 عرض شد حضرت امام، یک شخصیت جهانی میباشند و زندگی مدرن را بهکلی نفی نکردهاند. حال آیا فرزندان و بازماندگان ایشان هم در همین رابطه در جهان حاضرند؟ و یا ممکن است از جهتی افراط داشته باشند؟ مسئله بسیار حساس است. در اینکه مثلاً آقای سید حسن خمینی بروند در آفریقای جنوبی و زبان انگلیسیِ خود را در آنجا تقویت کنند؛ اشکالی نیست، ولی اینکه در این مسیر خدای ناکرده اصالتهای شخصیت امام به حاشیه رود؛ خطرناک است که قضاوت در این مورد بسیار حساس است. موفق باشید
با سلام: شما در تفسیر واقعه در بحث حورعین، لذت جنسی در رابطه با حوری را نفی میکنید. اگر استدلال شما درست باشد، پس خوردن غذا و میوه هم باید نفی شود. در حالیکه ما آیات زیادی داریم که اشاره به خوردن و آشامیدن دارد. در اینباره چه توضیحی دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه آن حالات به حکم آیه ۲۴ همان سوره که میفرماید: «جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» همه آن حالات، وجوه ابعاد توحیدی و صورت ارادههای اهل ایمان است. موفق باشید
سلام استاد عزیز: نظر حضرتعالی در ارتباط با اعلامیه جهانی حقوق بشر چیست؟ در جایی از آقای سروش شنیدم که می گفت این اعلامیه شریعت بشر جدید است. و حتی باید دین اسلام را با این اعلامیه منطبق کرد! با توجه به اینکه این اعلامیه صلح، بعد از دو جنگ بزرگ جهانی و کشتار میلیون ها انسان مطرح شده، آیا برای پوشانیدن چهره درنده و سیاه تمدن غرب است؟ به نظر شما آیا خطوط سیاه و مفاد این اعلامیه، توانایی مهار روح سرکش و متوحش بشرِ درنده ی مدرن را دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با مفاد آن اعلامیه آشنا نیستم ولی با نظر به روح تاریخی که در آن تاریخ و با نظر به فرهنگی که حاکم بوده یعنی فرهنگِ مبتنی بر اومانیسم و لیبرالیسم، نمیتواند نظر به وجوه قدسی انسان داشته باشد و مسلّم است اگر از وجوه قدسی انسان غفلت شود و آن ابعاد، بسط نیابد عملاً انسان، گرگِ انسان خواهد بود و آن اعلامیه بهانهای بیش نخواهد بود. موفق باشید
موضوع: اجتماع _ممــــیزی سیستم و سیستمِ ممــــیزی _در انقلاب اسلامی
«آنچه میتواند مثل درّهی خطرناکی در مقابل حرکت ما بُروز بکند، این است که ما این دشمنی را فراموش کنیم، این جبههبندی را فراموش کنیم. هر وقت فراموش کردیم، ضربه خوردیم.» آیت الله خامنه ای ۱۴۰۲/۰۳/۱۴ گزافه نیست اگر ظهور انقلاب اسلامی ایران را حاصل تلاشی به قدمت تاریخ تمام انبیاء برآورد کرد تلاشی که محوریت آن موضع گیری جنگ و ایجاد خط ممیزی با مالکیت گرائی های فردی و جمعی بود اکنونِ تاریخ انسان برای انسانِ تاریخی پوشیده نیست که آنچه فطرت خواهان گشودن است، بند مالکیت است، انسانِ در بند نفس اماره بشدت در جریان فرآیندِ جذب به سوی مالکیت است، چرا که ترس ناشی از وابستگی ذهنی او به امور بیرونی اینچنین حکم میکند، او هویت خود را در چیزها میابد و لذا هویت اصلی اش همیشه در هاله ابهام و حجاب باقی است اساس ایجاد کاپیتالیسم «سرمایه گرایی فردی» و در مقابلش کمونيسم « سرمایه گرائی جمعی» برچنین ترس، افراشته شد، و نهایتا عمومیت این توهم (پنداریدن هویت خود در چیزها) منجر به گشودن شدن جوامع غربی کنونی شد، حال انقلاب اسلامی با شعار قرآنی « قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ» ﺑﮕﻮ : ﺧﺪﺍﻳﺎ ﻣﺎﻟﻚ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ _که تمام حقیقت گویان تاریخ در صدد بیانش بودند به میدان جهانی پای گذاشت، رشد و نمو این جامعه با همه جنگ تحمیلی ها سختی ها و تحریم ها و نفوذ سست عنصران اختلاس گر گرگ صفت در لباس میش!!! مبین این است که ای انسان تو محصول محیط نیستی _ای انسان آزاد، آزادی، آزادی از بند ماده است، ممیزی سیستم یعنی «ممر و محل نفوذ ترس ها، دلمردگی ها، افسردگی ها، بی امنیتی ها، غصه ها، حزن ها.... همگی از توهم مالکیت و سرمایه است ایجاد مرز و حدود شناسی بین خود حقیقی که منسلخ از ماده و مادیات است با خود توهمی و دروغین که در بند است، از طرفی انسان به یک سیستم ممیزگر دارد، تا حدود این حقیقت را از توهم و خیال های پوچ جدا کند که اکنون «انقلاب اسلامي» این مهم را به گردن گرفته است لذا گوشزد رهبر معظم انقلاب از چنین اهمیتی برخوردار است. جناب استاد طاهرزاده بنظر جنابعالی ما جوانان اکنون چگونه قدر شناس و شکر گذار چنین نعمات باشیم که حق مطلب ادا شود تا خداوند از ما دریغ مدارد. بنده حقیقتا حس میکنم این نعمات را پاس آنگونه که رواست بلد نیستم؟ بهترین شکر گذاری چگونه است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید انسانِ فردایی که میتوان او را فراانسان گفت، انسانی است که ملکوت آسمانها را میتواند از آنِ خود کند و اگر به اشتباه، فضای مجازی را جایگزین آن کرده، به امید آن است که مالک امری شود که در دسترس او است. در حالیکه فضای مجازی امری از جنس واقعیت نیست که در دسترس او باشد. لذا باید متوجه بود آنچه حقیقتاً این انسان به دنبال آن است ملکوت آسمانها و زمین میباشد که در مسیر توحید ابراهیمی برایش پیش میآید به حکم آنکه حضرت حق فرمود: «وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» و امروز آن مسیرِ توحیدی مسیر انقلاب اسلامی است برای فرزندان حضرت امام خمینی «رضوانالله
تعالیعلیه» و با نظر به ملکوتی که در مقابل آنها گشوده شده است. در اینجا است که انسان از بند ماده آزاد خواهد شد و جواب حضرت ربّ العالمین را به خوبی خواهد داد که به ما میفرماید: «أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ..» آیا امثال حاج قاسم همانانی نبودند که ماورای تکیه بر اسبابها با نور ملکوت آسمانها و زمین در میدان حاضر شدند و از اسارت ماده آزاد گشتند؟!! موفق باشید
سلام: نظر شریف در مورد برنامه هفتم چیست آیا لیبرالیستی است؟ همچنین لایحه حجاب را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا حکومت بی حجابی را به عنوان یک واقعیت پذیرفته و کوتاه آمده است؟ احساس می شود ترسی از مردم در نهاد جان حکومت نهفته است مثلا سه چهار سال است که بنزین گران نشده است در حالی که منطقی است که باید گران می شد این تعلل چه علتی دارد؟ حجاب نیز شاید می گویند اگر سختگیری کنیم و مهسای دیگری رخ دهد با قیام ملت روبرو شده و فاتحه ی همه مان خوانده می شود بگذارید چهار تا نخ موی مردم پیدا باشد اما چهار ستون ملک ما قرص باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. برنامه هفتم را نمیبینم. ۲. در رابطه با موضوع حجاب؛ عرایضی در جواب سؤال شماره 35198 شده است. امید است امید افتد. موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد سخن و مرد عارف ضمیر و خوش اخلاق: از وقتی که شما فرمودین رهبری نایب امام زمان هستند و از طرفی فرمایشات اینچنینی هم دارند به والله قسم از امام زمان هم نومید شدم و شک کردم با ۵۵ سال سن ایشان کجا و آیت اله سیستانی کجا؟ رهبر در دیدار با نمایندگان ششم: معیشت نباشد دین، اخلاق، عصمت و عفت نیست رهبر در ملاقات با نمایندگان مجلس یازدهم، سوم خرداد ۱۴۰۲: شاخصهایی از نماینده انقلابی را بیان کرد و گفت: «بعد از ۳ سال، در مجموع این مجلس را همچنان انقلابی، جوان و پرتحرک میدانم؛ البته این نگاه، کلی و بدون در نظر گرفتن استثنائاتی است که ممکن است در مجلس وجود داشته باشد...عمده قوانین برای مبارزه با فساد، رفع تبعیض، رفع انحصار و بهبود فضای کسب و کار و با «قاطعیت و صراحت» تصویب شده است./ قانون جهش تولید دانشبنیان هم از جمله مصوبات راهبردی مجلس است.» در توصیه پایانی با تأکید بر به سرانجام رساندن کارهای بزرگ مجلس در سال آخر همچون برنامه هفتم، پیگیری شعار سال، نهایی کردن لوایح نیمهکاره و جبران خلأها و قصورها، خطاب به نمایندگان گفت: «سرافراز وارد مجلس شدید، انشاءالله سرافراز از مجلس خارج شوید.» اما سخنان ایشان در دیدار با نمایندگان مجلس ششم در سال ۷۹: «كدام نقض كرامت انسانى بالاتر از این كه انسانى، رئیس عائله اى، پدر خانوادهاى، در جامعهاى كه در آن همه چیز هم هست، نتواند اوّلیات زندگى فرزندان خودش را تأمین كند؟! كدام تحقیر از این بالاتر است؟! كدام نقض شخصیّت و شرف و كرامت انسانى از این بالاتر است؟! صبح تا شب كار كند، آخرش به من یا به شما یا به آن مسؤول دیگر نامه بنویسد كه من دو ماه است به خانهام گوشت نبرده ام! یك وقت در جامعه گوشت و میوه نیست، من و شما هم نمیخوریم؛ یك وقت در جامعه امكانات رفاهى نیست، من و شما هم استفاده نمیكنیم؛ یك وقت ایام عید كه میشود، فرزندان من و شما هم لباس نو بر تن نمیكنند. در این حالت كسى احساس سرشكستگى نمیكند - البلیة اذا عمت طابت - اما وقتى همه چیز هست، وقتى كسانى در جامعه با استفاده از فرصتهاى نامشروع توانستهاند براى خودشان آلاف و الوف و زندگیهاى تجمّلى فراهم كنند، وقتى طبقاتى در جامعه هستند كه برایشان پول خرج كردن هیچ اهمیتى ندارد، جمع كثیرى از مردم كه در بین آنها رزمندگان و عناصر نظامى و كارمندان دولت و معلمان و روستاییان و مردم مناطق محروم و دور و مناطق جنوب هستند، نتوانند نان و پنیر بچه هایشان را فراهم كنند، كدام شكستن شخصیّت و شرف انسانى از این بالاتر است؟! شما میخواهید جواب چه كسى را بدهید؟ شما می خواهید دل چه كسى را خوش كنید؟ شما میخواهید چه كسى از شما راضى باشد؟ بله، مسأله معیشت قطعاً در اولویّت اوّل است. معیشت كه نبود، دین هم نیست؛ اخلاق هم نیست؛ حفظ عصمت و عفت هم نیست؛ امید هم نیست. كسى را كه به موقعیتى دست پیدا كرده، به خاطر این كه براى رفع نابسامانى و فقر، تلاش و مجاهدت كند و شب و روزِ خودش را صرف نماید، ملامت نخواهند كرد. اولویّتها را پیدا كنید. مسائل اساسى جامعه اینهاست.» چه تفاوتی در وضعیت اقتصادی مردم ایجاد شده است که در سال ۷۹ معیشت در الویت قرار دارد اما در سال ۱۴۰۲ چنین اولویتی با آن لحن، برای مجلس نشینان تذکر داده نمیشود؟ تورم ۷۰٪ کمتر شده، رکود نیست؟ کیلو کیلو و شقه شقه گوشت میخریم؟ کرامت انسانی الحمدلله رعایت و تامین شده؟ معیشت تامین شده و آنانی که نان و پنیر نمیتوانستند در سال ۷۹ بخورند امروزه کباب برگ و جوجه با سس فرانسوی میخورند؟! نمیدانم! فقط میدانم مجلس ۷۹ مجلس اصلاحطلبان بود و مجلس امروز اصولگرایان انقلابی و نوعا پایداریهای شاگردان معنوی و مادی مرحوم آقای مصباح یزدی! تفاوت دیگری اگر هست بفرمایید!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه در جواب سؤوال شماره 35184 عرض شد بحث در رابطه با راهی است که بتوان از این مشکلات که میفرمایید عبور کنیم. و اینکه از نظر بنده آن راه در این زمانه جز حضور تاریخی انقلاب اسلامی در این کشور نیست، آن هم با خصوصیاتی که ذات انقلاب در خود دارد و با تعریفی که به مرور از زندگیِ انسان به میان میآورد که چگونه گرفتار مشکلات و موضوعاتی از جمله احساس پوچی و نیستانگاری که غرب گرفتار آن شد؛ نشویم. آیا در این مورد نیز فکر کردهاید وجهی از وجوه مشکلات ما مربوط به نوع فهمی است که بر اساس نگاه غربی به انسان و به زندگی میکنیم؟ موفق باشید
سلام عليكم و رحمة الله: من در مورد آيت الله كميلى مي پرسم. آيا ايشان را مي شناسيد؟ اگر مي شناسيد آيا ايشان استاد كامل هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم منظورتان چه بزرگواری است؟ موفق باشید
باسلام استاد دربحث مقاومت به نظرم رسید مطلبی رابگم،شایدباکمک شماذهنم بازترشه استادشایددربحث مقاومت یه مطلب راشایدکم کارشده وشایدبنده اطلاع ندارم واینکه به گمانم مقاومتی ازجنس زنانه بالطافت خاص خود،ازان نوع که چرا حضرت زهرای آنگونه مقاومت کردچی می خواستم بگن؟مقاومت دران فرهنگ چی بود؟چه رمزی داشت؟ایادرعین قدرت ساده نبوده؟چه نوع. مقاومتی بوده ،ضمن اینکه باید درنظرداشت غرب به دلیل مغایرت با مبانی ماهرگزچنین مقاومتی رانخواهدداشت
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. حتی در همین رابطه جناب مهاتماگاندی موضوع مبارزه منفی که همان جنگ نرم است را مطرح کرد و به گفته خودش به امام حسین«علیهالسلام» اقتدا نموده. مباحثی در این رابطه تحت عنوان «برپا شدن عالم در جهان امروز» با حضور جناب حجت الاسلام آقای نجاتبخش شده است که میتواند مفید باشد. خوب است که به آن مباحث رجوع شود. https://eitaa.com/soha_sima/1872. موفق باشید
سلام علیکم استاد بزرگوار: درمورد مسیر خودشناسی تا خدا شناسی تا به حال تصور ما این بود از درون خود شناخت را شروع می کنیم تا به خدا شناسی برسیم و اگر بنا باشد به علوم انسانی راهی در سیر انسان ارائه شود باید از خود، فارغ از دین و... شروع کند تا با این شناخت و نگاه متفاوتی که می یابد باب ورود به شناخت رب هم برایش لاجرم باز می گردد اما در این مقاله گویی تفاوت نگاه هست: با عنوان معرفت نفس از دیدگاه ملّاصدرا و افضلالدین کاشانى، سال ششم، شماره سوم، بهار 1388، 77ـ 117 و مولفان : مصطفى عزیزى علویجه صادق لاریجانى "در حکمت متعالیه، قاعده اى را مطرح کرده اند که عبارت است از: «ذوات الأسباب لاتُعرف اِلّا بأسبابها»؛ یعنى دست یابى به شناخت حقیقى نسبت به معلول، در گرو شناخت اسباب و علل آن است. بنابراین، علم به هر شىء، اگر از راه علم به علل و أسباب آن شىء به دست نیاید، در معرض نابودى و دگرگونى قرار خواهد گرفت. در مقابل، علمى که از راه شناخت اسباب به دست آید، ثابت و خلل ناپذیر خواهد بود و با دگرگونى معلول، دستخوش تحوّل نخواهد شد. در باب «معرفت نفس»، مى توان از همین قاعده و اصل کلّى کمک گرفت: معرفت حقیقى نفس، هنگامى جامه عمل مى پوشد که ما کار را با شناخت علل و اسباب نفس آغاز کنیم. علّة العلل نفس انسان، همانا، خداوند متعال است. انسان از راه شناخت و معرفت شهودى به حق تعالى، مى تواند به حقیقت و گوهر وجودى خود باریابد. صدرالمتألّهین در تعبیرى دقیق مى گوید: «المنطوى شهودها (نفس) لذواتها فى شهودها لِلحقّ الاوّل.» بنابراین، انسان هرچه به خداوند نزدیک شود، در واقع به حقیقت خویش نزدیک شده است؛ و به هر میزان که از خداوند دور شود، از حقیقت و گوهر خویشتن دور شده است. از این رو، فراموشى خداوند سبب فراموشى «خود» مى شود: «نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ» (حشر: ۱۹). به بیان دیگر، خود واقعى انسان، خداست و تنها از راه ارتباط با خداست که انسان خود واقعى خویش را بازمى یابد. محال است که انسان بتواند خویش را جدا از علّت و آفریننده خود، به درستى بشناسد. علّت واقعى هر موجود مقدّم بر وجود آن موجود به حساب مى آید و از خودش به خودش نزدیک تر است: «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» (ق: ۱۶)؛ «وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» (انفال: ۲۴). به نظر مى رسد که تفاوت روش اهل معرفت در باب «معرفت نفس» (که برگرفته از قرآن مى باشد) با روش یوگاى هندى در همین امر است که اهل معرفت، کشف خود واقعى و تقویت و تکامل آن را برایند ذکر خدا و اخلاص و عبادت مخلصانه مى دانند و به دنبال آن، مراقبت و نوعى ریاضت نفسانى را تجویز مى نمایند؛ ولى در روش یوگا، از آغاز، به تمرکز ذهنى و ریاضت هاى دیگر پرداخته مى شود.» سوال اینست اگر بخواهیم برای انسان نسخه ای در روانشناسی و سیر کردن بدهیم از خود او شروع می شود یا از ابتدا بحث الله و رب العالمین باید طرح شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که در این مورد بحثهای مفصلی مطرح شده بخصوص در رابطه با روایتهای مشهور «معرفت نفس» که علامه طباطبایی در کتاب «رسالۀ الولایه» آن روایت را به میان آوردند حاکی از آنکه شناخت خداوند در انسان، منوط به شناخت نفس ناطقۀ خود او است در خودش. و آیه ۱۹ سوره حشر را عکسِ نقیص آن روایات باید دانست که فراموشی نفس را منوط به فراموشی خدا میداند به این معنا که پس هرکس خود را فراموش کرده، خدا را فراموش کرده. حاصل کلام علامه در «رسالۀ الولایه» آن است که روشن میکنند هر اندازه انسان در «بودن» و هستِ خود که عین ربط به وجود مطلق است؛ حاضر شود، نسبت خود با خدا را مییابد. گویا این نوع حضور که در مکتب جناب صدرا در راستای طرح «اصالت وجود» پیش میآید در نسبت انسان با خدا نهاییترین حضور باشد. موفق باشید
عرض سلام و ادب: استاد بزرگوار چندی پیش بانویی در مورد امکان معرفت یابی بانوان در خانه، سوالی کردند و شما پاسخ فرمودید که «به هر حال بقاء و ثبات جامعه به استحکام خانواده است وقتی که زنان یک ملت بیسر و صدا و چراغ خاموش و با حکمت و معرفت در حال تربیت فرزندان یک ملت هستند و اجر معنویِ اساسی را نصیب خود میکنند. بحمداللّه به لطف الهی و با ایثار شهداء در حال شکلگیریِ زنانی در خانه هستیم که بنیانِ زیرساختهای تمدن اسلامی را پایهریزی میکنند.» با توجه به نگاه رهبری که مستخرج از کتاب راه سوم هست، زنان می بایست بفکر صدور الگوی زن اسلامی به دنیا باشد و اگر چراغ خاموش حرکت کند این صدور بسختی اتفاق می افتد، رهبر معظم زنان موفق محجب در عرصه های مختلف علمی ورزشی و... را باعث حمله آنها به کشور در حوزه حجاب شده است، و اینکه تبلیغ یک زن محجبه با حضورش در ورزش قهرمانی، از ده ها تبلیغ زبانی موثر تر است، نظر شما در این زمینه با توجه به این نکات کتاب راه سوم چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بشر امروز بیش از آنکه با کلمات و گفتهها بتواند زندگی کند، به سبکها و سلوکها نظر دارد و البته این مربوط به همه انسانها در همه تاریخ است. شاید بتوان گفت در این زمانه که انسان در معنای خود گرفتار نوعی بحران و بیهویتی شده است؛ سبکها و سلوکها بیشتر با ما سخن میگوید و از این جهت به گفته امام صادق «علیهالسلام» و توصیه ایشان «...و ان تکونوا لنا دعاة صامتین» میتوان بی سر و صدا و به نحو خاموش با سبک و سلوک خود فرهنگ اولیای الهی را به میان آورد. و البته این به معنای این نیست که از عظمت و زیبایی حضور زنان محجبه در میدانهای ورزشی که چشمهای جهانیان بدان دوخته شده است؛ غفلت کرد. و چنانچه امکان حضور در چنین میدانهایی با آن سبک فراهم هست از آن استفاده ننمود. و کتاب «راه سوم» با منظری که نسبت به «زن» در مقابل زنان ما میگشاید، عملاً ما را در نسبت به فهم زنانمان به جامعیتی میرساند که میتوانیم در هر موقعیتی آنچه را که باید انجام دهیم، انجام دهیم. و در همین رابطه توصیه بنده به همه و بخصوص به خواهران آن است که آن کتاب را از ابتدا تا انتها با حوصله مطالعه نمایند تا منوّر به فهم جامعی نسبت به زنان در منظر مقام معظم رهبری بگردند. منظر انسانی که به خوبی زمانه خود را در افق توحیدی و معنویاش میشناسد. موفق باشید
سلام علیکم استاد بزرگوارم: ابن شهر آشوب در مناقب آل ابی طالب نقل میکند که روزی عباس عموی پیامبر(ص) نزد علی بن ابی طالب آمد و به ایشان گفت من عموی پیامبرم لذا میراث او- که چیزی جز دلدل و شمیشرش ذوالفقار و زره و عمامهاش نیست – به من میرسد. حضرت علی(ع) فرمود: میراث انبیاء به اوصیاء آنان میرسد نه به دیگران، حتی فرزندانشان. استاد جان، این فرموده امیرالمؤمنین شبیه به صحبت ابوبکر نیست که گفت: انبیاء ارث باقی نمی گذارند برای فرزندان خود و در آنجا حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرالمؤمنین علیه السلام، این حدیث رو رد کردند و ادله قرآنی حضرت زهرا آوردند؟ متشکر از لطفتون
باسمه تعالی: سلام علیکم: میراثی که در راستای ادامه راه «موصی علیه» هست غیر از میراث عادی است. آری! شمشیر و زره مربوط به کسی است که بناست راه آن حضرت را ادامه دهد. ولی ماترکِ عادی مربوط به ورثه است همانطور که کتابهای فرد متوفی به فرزند عالِم او میرسد و یا شمشیر او به فرزند ذکور او میرسد. البته در این مورد بحثهای خاصش مطرح بوده است. موفق باشید
به نام خدا با سلام و احترام: بنده مناظره اول بین دو نامزد را دیدم. خواستم بدون تعصب نظر بدهم. من رأی اولم را به آقای جلیلی دادم ولی به خودم اجازه نمیدم که واقعیت پوشیده بمونه. طبق این مناظرات آقای پزشکیان واقعا در زمینه برنامه داشتن دست بالا رو گرفتند و آقای جلیلی از پاسخ دادن به جواب های ایشان طفره میرفتند و این واقعا چیز عجیبی بود. راجع به برجام و FATF هم آقای پزشکیان گفتند این دو را قبول ندارند به صراحت گفتند ولی آقای جلیلی قضیه تاوان پس دادن طرف دیگر را مدام پیش می کشیدند ولی برنامه ای برای این ارائه ندادند. آقای پزشکیان انسان باسوادی هستند و اقبال جامعه ایران هم به سمت ایشان بود. راجع به فضای مجازی هم رویکرد جالبی داشتند: الان که هیچ جو امنیتی وجود ندارد چرا باید همه پیامرسان های خارجی فیلتر باشد در کنارش هم فضای مجازی ایرانی را گسترش و توسعه بدهیم. اما آقای جلیلی فقط گفتند افزایش سرعت اینترنت ولی بازهم برنامه ای ارائه ندادند. الان حجت شرعی برای من اینجور اثبات شده که پیشرفت نظام اسلامی در گرو رأی بنده به آقای پزشکیان هست. به نظرم آن جهانی که بین سنت و مدرنیته باید آشکار شود در افق آقای پزشکیان روشن تر است و امکان تحققش قویتر. میدانم این پیام من با حجمی از تنفر مواجه میشود ولی بنده اینگونه تشخیص دادم و چون قضیه انتخابات و نظام اسلامی برایم مهم است گفتم با شما که میدانم شخصی بدون تعصب هستید در میان بگذارم ولی برایم عجیب بود که قبل از مناظرات هم شما از آقای جلیلی حمایت کردید! یک مشکل آقای جلیلی این است که متاسفانه ایشان با اکثریت نسل جوان نمیتوانند ارتباط برقرار کنند انسانی هستند سنتی و این سنتی بودن در کردار ایشان نمایان است ایشان هر چقدر هم که حرف مدرن بزنند (که متاسفانه زیاد نمیزنند) بازهم موردی جذاب برای جوانان نیستند. نباید جامعه مسجدی یا حوزوی را کل ایران دانست. دانشگاه ها و بازار و ... چند صد برابرِ این افرادند و از سنتِ تحجری گریزان و به دنبال تحول اند. این تحول را در افق نگاه آقای جلیلی نمی بینند. با این نکاه آن نوزایش رخ نمیدهد. من در این فکر نیستم که آقای جلیلی انسان تندرو یا خشکی هستند، این حرف بچه گانه ای است چون ایشان هم سیاست های خارجی و داخلی مخصوص به خود را داشتند. ولی رقیب سرسختی دارند. بحثم این است که آقای پزشکیان را در داشتن برنامه و متانت و سیاست داخلی و خارجی و حکمرانی دولتی صالح تر از آقای جلیلی دیدم. نظرتان را اگر بفرمایید ممنون تان میشوم. ان شاءالله سلامت باشید. یاعلی. خدانگهدار
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در دو نوع حضور در این زمانه است. حضوری که نهایتاً جهانی در حدّ کشور ترکیه برای ما ترسیم میکند و تصور بنده آن است که جبهه آقای پزشکیان، نهایتاً ما را به آنجا سوق میدهد. چیزی که قبلاً آقای تاجزاده بدان اقرار کرد و یا جهانی که با آغاز انقلاب اسلامی در حال ظهور است. ملاحظه میکنید که آقای پزشکیان مشکلات مردم را پشت سرهم میگوید اما توضیح نمیدهد که اولا راه حل چیست و ثانیا ایشان به عنوان کسی که حدود سه دهه مسئولیت داشته، برای حل این مشکلات چه کرده؟
حاج آقای نجاتبخش در مورد مناظره دیشب نکتهای فرمودهاند قابل توجه.
🔸 آقای جلیلی با جدی گرفتن و احترامی که برای آقای پزشکیان قائل شد، یک اطمینان به مردم داد که این کشور مسائلی دارد و از آن طرف راه حلهایی که میتوان با صبر و متانت فارغ از به قدرت رسیدن کشور را به پیشرفت رساند.
🔹 این امر سبب خواهد شد که مردم با پیروزی هرکدام از نامزدها احساس بن بست نکنند.
🔸 یکی از چالشهایی که ما در سیاست در این سالها داشتهایم این بوده است که گروههای مختلف مردم با شکست نامزد مطلوبشان احساس میکردند دیگر به بن بست رسیدهاند و شاید این همان خطر دوقطبی شدن است.
🔹 دیشب آقای جلیلی نشان داد چه رای بیاورد و چه رای نیاورد با تمام وجود پای مسائل کشور میایستد و این نحوه از حضورِ سیاسی، حتی برای مخالفین ایشان نیز اطمینان آور است. موفق باشید
سلام استاد: من سالهاست که تحت هدایت الهی روز به روز از معارف الهی نه فقط در عقلم بلکه در جانم و عملم بهره مند شدم به فضلش و زندگیم روز به روز پر نورتر میشد تا اینکه گرفتار ابتلایی بزرگ شدم کم کم نفسم آن را آراست و شیطان هم کمکش کرد تا مرا دور کند در تمام لحظات این ابتلا که زمینه گناهی بزرگ را فراهم می کرد من توسلم بیشتر و بیشتر شد و هر راهی که این سالها خدا بهم یاد داده بود رو در این مدت انجام دادم اعم از توسل و دعا و ذکر و زیارت و نماز و ... در عین اینکه مرتب دریچه های جدیدتری از تجربه این آموخته ها به رویم باز میشد و ادعاهایم میریخت و میفهمیدم رشدهایی خدا برایم گذاشته و اتصالم سفت تر و عجزم بیشتر میشد اما عین معتاد و اسیری که نفس اژدهاگونه اش که تا بحال چنین نمیشناختمش انگار بیدار شده بود و افسارش را دست شیطان داده بود و از هر راهی که افسار را خارج میکردم بار بعدی بدتر گرفتار میشدم یه چیزی انگار بهم می گفت رها کن تسلیم شو بنشین ببین خدا چه برایت میخواهد اما با ترس از اینکه شیطان دینم را کامل ببرد هرچه بیشتر زور میزدم از چنگ نفس و شیطان رها بشم بار بعد شدیدتر گرفتار میشدم در این مدت طولانی ابتلا که نزدیک ۹ ماهه در آن گرفتارم انواع فضل و رحمت الهی اعم از انواع زیارات خاصه معصومین و برکات معنوی عجیب خدا به فضلش نصیبم کرد اما هیچ کدام نتوانست مرا به طور کامل از این ابتلا نجات دهد تا جایی که حس کردم در برزخم هستم که امام علیه السلام فرمودند شفاعت ما در قیامت است و برزختان با خودتان تنها ماندم و عاجز و بی ادعا و فقط سوسوی امید به رحمت و فضل و جود احسان الهی مرا زنده نگه داشته که میدانم اگر این نیز خاموش شود تمام میشوم در ظاهر امر و از دید دیگران هیچ اتفاقی نیفتاده و خداوند آبرویم را به خوبی حفظ کرده اما از درون چیزی برای از دست دادن ندارم و البته گناهی که به شدت افسارش را هنوز خدا به دعای خیر اطرافیانم در دستم نگه داشته و گرچه تا حدی به آن آلوده شدم و دایم در حال توبه و انابه ام اما مرا به آن گناه بزرگ که با تمام قدرت در حال کشاندن من به آن هستند شیاطین انس و جن، هنوز نیانداخته خودم را در برزخی عظیم و حد فاصل بهشت و جهنم به وضوح میبینم که با ارتکاب گناه تمام اعمالم سوخت شده و سقوط خواهم کرد و حجت خدا بر من کامل گشته و هیچ توجیح و دلیلی برای ارتکابش ندارم اما قدرت دوری کامل از آن را ندارم چون هربار هم با توسل و انابه قدرت روحیش رو پیدا کردم و تصمیم به جدایی گرفتم از مسیری که مرا به سوی گناه میبرد و با عنایت الهی دور شدم و ترک کردم به خیال خودم، بعد از چند روز با شدت بیشتری نفسم مرا در آن انداخت و این بار عمیق تر و این شکست بارها و بارها اتفاق افتاد در حدی که به نجات کاملم هم دیگه امیدی ندارم. البته در تمام مدت سعی کردم در مراحل حساس از استخاره توسط یکی از علما بهره بگیرم برای انتخاب و جالب بود که هربار تصمیم به ترک کامل و دوری گرفتم استخاره بد آمد انگار خدا میخواست مرا در آن ابتلا نگه دارد تا چیزی را به من بفهماند که نمیفهمم اصلش را در عین موارد فراوانی که از حکمت دانایی های معرفی تبدیل به دارایی شد درمانده ام و خسته و ترس فراوان از اینکه همه چیزهایی که خدا بهم داده در این مدت را نفس به همراهی شیطان از من بگیرند گفتم با شما درددل کنم بلکه خداوند از زبان شما حکمت این ابتلا و راه رهایی از آن را به رویم بگشاید که در حال له شدن هستم و انگار صدای خرد شدن تمام جانم را در فشار و سکرات موت آن به آن میشنوم و من الله التوفیق.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما را روحی است که خداوند به جهت تعادل و صفایش بدان سوگند خورده و فرموده است: «و نفسٍ و ما سویها» و حال مائیم که برای هرچه بیشتر در آن فضای معنوی و الهی، خود را ذیل دستورات حضرت ربّ العالمین که دستوراتی است بس تعالیبخش؛ نگه داریم تا مزه زندگی را به زیباترین شکل بچشیم. باید خود را در نسبت با آن حضور، نگه داریم وگرنه سنت خدا آن است که سرگردان ظلمات این جهانی و آن جهانی خود شویم. موفق باشید
«جانَم به فِدایِ آن سُلَیمان / کو جانِبِ مور میخُرامَد». سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: به فضل خدا آخر همین هفته، توفیق شده این مور کور و لنگ چند روزی زائر و مهمانِ خانه ی قلب قدسی و سلطان ایران حضرت شمس الشموس آقا علی بن موسی الرضا علیهالسلام باشم. اولاً: اگر چه اهلیت و لیاقت ندارم، لکن از حضرتعالی تقاضای دعایی دارم تا در این زیارت عالی ترین رجوع به محضر حقیقت امام برای این حقیر محقق شود به همان معنایی که خودشان یادمان داده اند: «فَأْذَنْ لِي يَا مَوْلايَ فِي الدُّخُولِ، أَفْضَلَ مَا أَذِنْتَ لِأَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ، فَإِنْ لَمْ أَكُنْ أَهْلا لِذَلِكَ، فَأَنْتَ أَهْلٌ لِذَلِكَ.» ثانیاً: در کنار افق هایی که قبلاً در جزوه زیارت امام رضا علیهالسلام نشان داده اید، توصیه و سفارشی بفرمایید. در دو جهانْ لَطیف و خوشْ همچو امیِر ما کجا؟ / ابرویِ او گِرِه نَشُد، گَر چه که دید صَد خَطا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله در آن زیارت به انسانیتی که عین اتصال به انسان کامل است؛ نایل شوید. موفق باشید
سلام علیکم خسته نباشید ببخشید این سوال و نوشته کمی طولانی هست خواهش میکنم کامل بخونید. حالاتی بهم دست داد که همه چیز برایم سوال شد با خود گفتم اصلا ما چرا باید زندگی کنیم ایا چون جهنمی و بهشتی هست و جهنم درد دارد؟و همه چیز برایم سوال شد که چرا زندگی چرا کار کردن و ... یک لحظه دیدم در این که من هستی هستم که چرا میگویم نمیتوانم چرا بگویم یعنی هر چه امدم به خودم بگویم تو چرا هستی هستی که چرا میگویی دیدم بی معنا هست برایم. حتی اگر کسی به من بگوید بیا کاری کنم تا دیگر چرا نگویی به او خواهم گفت چرا باز یک لحظه دیدم شاید حالاتم شبیه جناب دکارت هست که گفت من شک میکنم پس هستم و در این که کسی هست که شک میکند نمیتوان شک کرد. با خودم گفتم حال مجبور به زندگی هستم و موجودی ابدی هم هستم پس بیاییم خودم یک معنا بر اساس هستم به زندگی بدهم یعنی خودم معنایی به زندگی بدهم تا بتوانم به بودن خودم ادامه بدهم و باز دیدم چقدر شبیه جناب دکارت شدم که همه امور را ابژه قرار داد هستم و با خود احساس کردم اگر همه چیز رو همینطور معنا بدم شاید دیگر احساس پوچی نکنم حال سوال من این هست که با این حالات(واقعا این حرف ها حالاتی هست که به من دست میدهد نه عقاید و باور ها اتفاقا باورهایم کاملا برخلاف این چیز ها است) چگونه میتوانم با مباحث شما انس بگیرم چگونه میتوانم به ظرفیت انسان اخرزمانی و انسانی که جناب صدرا بیان میکند مانوس شوم ایا من محکوم به هستی هستم که چرا میگوید ؟ اخه هر چه تا حالا کردم دیدم نمیشود در راهی قرار بگیرم و باتوجه به حرف شما که ان را با جان یافتم که فرمودید انسان امروز فقط نزد خود میتواند حاضر شود و همه چیز را در نسبت با خود میتواند بیابد دیدم من هم مثل جناب دکارت هستم؟ خیلی ممنون پاسخ گو سوالات جوانان هستید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این قصه هرکسی است که در این زمانه همچون شهید آوینیِ بزرگ به خود آمده و خودش برای خودش مسئله شده؛ در تاریخی که هرکس به خود آید مییابد که خودش برای خودش مسئله است ، حال یا چون دکارت و کانت و حتی هگل، با چنین انسانی در عین سوبژگی و درونماندگاری که خودشان باشند برای خودشان، بهسر میبرند و یا در دل همان تاریخ مانند هایدگر به گستردگیِ انسان میاندیشند و دازاین را که معنای در جهانبودگیِ انسان است اصالت میدهد که نوعی معنابخشیدن به خود است و در این راستا تا حضور تاریخی انسان جلو میرود و یا در این جهان یعنی جهانِ ما، حضرت روح الله«رضواناللهتعالیعلیه» خودش برای خودش مسئله میشود و به عرفان ورود میکنند و در دلِ عرفان و حضور در جهان انسانهایی بزرگ مانند حضرت علی«علیهالسلام» جلو آمدند و باز گویا منتظر حضور دیگری برای معنابخشیدن به خود بودند که میدان سیاستِ آنچنانی که او فرمود «همه اسلام سیاست است» و حضور در تاریخ انقلاب اسلامی، مقابل ما گشوده شد تا در چنین حضور در خود و درخشش در جهان، خود را در بستر نهاییترین حضور درک کنیم و فتحی شد از یک طرف برای امثال آوینیها و از طرف دیگر برای آنهایی که به شکلی دیگر برای خود مسئله شده بودند و در نتیجه افق شهادت را یافتند و حال مائیم و حضور انسان در این جهان و راهی برای معنابخشی. مدتی است به انسان آری! باز به انسان میاندیشم و در این رابطه یادداشتهای صدگانهای شده است که یکی از آنها تقدیم میشود: 29- انسان در نسبت با وجودش و بودنی که رو به سوی هستی دارد، مثل سایر موجودات نیست، وجودی است خاص با هستی گسترده و گشوده، لذا میتواند خود را به جهت گستردگیاش، در آنجا و در نسبتیافتن با دیگران، بدون دوگانگیِ ابژه و سوبژه بیابد، زیرا همهچیز در نسبت وجود گسترده او معنا پیدا میکند. مانند نطق که انسان در آن گشوده میشود با نوعی بیرون ایستادن و در آن بیرونایستادن در نسبت با دیگران، خود را فهمکردن، در عین حضور نزد همه و همه را از خود جدا ندانستن، به همان معنایی که جناب مولوی میفرماید:
این دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم!.
موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد فکر کنم توی کتاب «فرزندم این گونه باید بود» فرمودید که از افطاریهایی که نهادهای دولتی بانی هستند پرهیز کنید ممکنه که بانی رضایت نداشته باشد. ما درمحیط نظامی زندگی میکنیم هر روز افطار سفره دارند منم بچه هامو برای نمازجماعت به مسجد میبرم. چکار کنم تا اگر از سفره افطار خوردند روی آنها تاثیر بد نداشته باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید خودتان بررسی بفرمایید. اگر سازمان، مطابق بودجهای که برای او تعریف شده افطاری میدهد و یا افطاری از راهی تهیه میشود که شبههناک نیست؛ چرا نگران باشید. آری! عرض بنده آن بود که بعضاً با محذورقراردادنِ افراد، بودجه افطاریها تهیه میشد و یا ادارات از بودجهای استفاده میکردند که مربوط به این امور نبود. موفق باشید
سلام ای شنونده و حاضر روزهایی که من به تو نیاز داشت. ولادت امام حسین شد و دروازهای برایم باز شد، به فکرش می افتم که در کربلا با یاد سید الشهداء برگشتم و حتی در لحظه آخر در حالی که گنبد و گلدسته به ندرت دیده میشد من یاد این روزهایم بودم و او به من آرامش خاطری داد، از آن لحظه تا کنون با دلی تنها در جاده خاکی پا به پا میآمدم تا الان دوباره دیدمش، درد و دلها نجوا کردیم، اشک ریختم برای این روزهای ملامت بار، اشک ریختم که هنوز هم به یاد آن لحظه آخر بودم. از آن روز به بعد فقط و فقط به یادش بودم، غبطهاش را خوردم و آن لحظات را اسکن میکردم. گوگل کروم و سرچ لب المیزان، قسمت پرسش و پاسخ. سوال: همین! و همین! ای حسین! ای آنکه عرصه تحقق همه ی تاریخ ... آه ! به یاد او افتادم اما به خاطر زمین زیر پایم و تن ناپاکم و از سفری بزرگ بازگشتم، بدم نمی آید به من چیزی کمتر از گل بگویند، حالات الان را دوست دارم. این گونه شده که اگر سربالایی بود سر پایینی هم وجود دارد، ولی حال سر پایینی هایم، سربالایی سخت و نفس گیر دارد. ای شهید! ای آنکه بر کرانه ازلی و بی پایان آسمان بر نشستهای، دستی برآر و ما ساکنان بالا و پایینهای این قبرستان را بیرون کش. نمیتونم دیگه تحمل کنم. الو خدا! ببین طاها رو داره میگه میخواد بره، طاها کم آورده، گیج و مسته، چشماش آب آورده. اما نه! میمیرم، میمیرم ! (واعظان کـاین جلوه در محراب و منبر میکنند / چون به خلوت میروند آن کارِ دیگر میکنند! / مشکلی دارم، زِ دانشمندِ مجلس بازپرس توبهفرمایان، چرا خود توبه کمتر میکنند؟ / گوییا باور نمیدارند روزِ داوری کـاینهمه قَلب و دَغَل در کارِ داور میکنند / یارب، این نُودولَتان را با خَرِ خودْشان نشان کـاینهمه ناز از غلامِ تُرک و اَسْتَر میکنند) سلام! ای همراه این شب ها. دل سنگم، ای عَجل مجالی دِه
باسمه تعالی: سلام علیکم: راستی را! این ماییم و آن مرد الهی که از طرف حضرت معبود پیام آورده و از کوه حراء پایین آمد تا خلق را متذکر امری کند بس والا. و این ماییم و مولایمان که صادقانهترین رابطه را با آن پیام و آن پیامآور برقرار کرد تا راهمان را در دل آن پیام به خوبی بیابیم و طی کنیم. و این ماییم و امامی که در بحرانیترین شرایط تاریخی با حلم خود غوغا به پا کرد؛ که از او سخنگفتن در طاقت این قلم نیست. و این ماییم و امامی که راه را در آن شرایط تاریخی در حماسه دید حتی به قیمت شهادت. و حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» در این زمانه متوجه شدند موقعیتشان، موقعیتِ حسینی است و جهانی اینچنین عظیم را در مقابل ما گشودند تا جبهه اموی استکبار را با آن همه هوشیاریِ شیطانی متزلزل کنند و حال ماییم و ایستاده در این جبهه در مقابل صهیونیستهای پولپرست و قدرت پرست داخلی و همتی که مقام معظم رهبری «حفظ الله تعالی» این حسینینژادمرد و حسینیروش به میان آوردهاند و فردایی که مسلماً غیر امروز است که هنوز عدهای با ظاهری دینی، آری! «چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند» ولی ما را چه باک! که در این طوفان، راهی به جلو داریم و این انقلاب اسلامی است که دارد ریشه صهیونیسم را چه در داخل و چه در خارج میخشکاند و اینکه «در جهان جنگ این شادی بس است / که برآری بر عدو هر دم شکست». پس جای کم آوردن نیست و زندگی یعنی این، و این ماییم و امام حسین «علیهالسلام» و جهانی که در پیش داریم. موفق باشید
می بینیام که غمزده از دست خویشم و؛ / تنها مرا چرا به تماشا نشستهای؟!!
می بینیام که گمشده در هست خویشم و؛ / تنها مرا چرا به تماشا نشسته ای ...؟!!
میبینیام که نای نفس نیست دیگر و؛ / اما هنوز هم به تماشا نشستهای...
صبرت نه ظلم و جور، که می دانمت / چرا تنها هنوز هم به تماشا نشسته ای ...
باشد، خدای من، همه هستم برای تو/ اصلا هرآنچه رفت ز دستم فدای تو
یا هرچه داده اند به دستم فدای تو باشد
خدای من! همه هستم فدای تو، اما اگر بماند از آن هستِ من کسی ...
وای از تویی، که، حال دلم را خبر تویی / وای از منی که منتظرم در هوای تو
ای کاش، هستِ من همه گردد فدای تو / اما اگر گذارم از آن هستِ خود کسی
دردا اگر که گم نشوم در هوای تو .... و خواجه هم دردها به دلش کردی که گفت:
مرا می بینی و هر دم زیادت میکنی دردم...
اما کاش درد ما یکی بود، کاش درد او به جانم می افتاد ... حال دلم درد زلیخایی دارد که سال هاست در غمخانه دلم خانه کرده، خیلی در خودم به حال خودم باید اشک ها بریزم، من تو را ندارم که چنین بر خود و در خود می پیچم، گفتم که دعایی بکنیدم و بگویید چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله منوّر به دردی باشیم که بیابیم چه اندازه چاره آن درد، توجه به حضور خداوند است در جمال و سیره پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» به همان معنایی که گفته شده: «ای لقای تو جواب هر سؤال / مشکل از تو حل شود بی قیل و قال». آری! بشر امروز نیاز به چنین حضوری دارد. موفق باشید
سلام و انوار الهی: سوالی داشتم خدمتتون استاد گرامی اهداء کتابهای تخیلی خارجی به افراد دیگه یا کتابخانه کار صحیحی هست؟ من باب اینکه این نوع کتابها باعث تقویت قوه وهم و خیال میشه آیا معدوم کردنشون اولویت داره؟ یا اهداء به غیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به نوع کتاب دارد. بعضی از رمانها که توسط اندیشمندان آن دیار تألیف شده، هرچند که به ظاهر تخیلی میباشد، ولی متذکر مسائل انسان و جامعه بشری است. مثل آثار داستایوسکی و یا رومن رولان و یا ویکتور هوگو. رهبر معظم انقلاب سالها قبل درباره شاهکار «ویکتور هوگو» اینگونه اظهار داشتند: «به نظر من بینوایان ویکتور هوگو برترین رمانی است که در طول تاریخ نوشته شده است. من همه رمانهای طول تاریخ را نخواندهام، شکی در این نیست، اما من مقدار زیادی رمان خواندهام که مربوط به حوادث قرنهای گوناگون هم هست. بعضی رمانهای خیلی قدیمی را هم خواندهام. مثلاً فرض کنید کمدی الهی را خواندهام. امیرارسلان هم خواندهام. الف لیله و هزار و یک شب را هم خواندهام. وقتی نگاه میکنم به این رمانی که ویکتور هوگو نوشته، میبینم این چیزی است که اصلاً امکان ندارد هیچکس بتواند بهتر از این بنویسد یا نوشته باشد و معروف نباشد و مثل منی که در عالم رمان بودهام، این را ندیده باشم یا اسمش را نشنیده باشم ... من میگویم بینوایان یک معجزه است در عالم رماننویسی، در عالم کتابنویسی. واقعاً یک معجزه است ... زمانی که جوانها زیاد دور و بر من میآمدند قبل از انقلاب، بارها این را گفتهام که بروید یک دور حتماً بینوایان را بخوانید. این بینوایان کتاب جامعهشناسی است، کتاب تاریخی است، کتاب انتقادی است، کتاب الهی است، کتاب محبت و عاطفه و عشق است.» موفق باشید
سلام استاد وقت بخیر: سوالی خدمتتون داشتم. من احساس میکنم زندگی بی ارزشی دارم. احساس میکنم زندگیه خوبی ندارم اونطور که میخواستم نشد. من ۱۵ سالمه و این احساس رو دارم. راستش من چهره زیبایی ندارم و خیلی وقتا خیلی از آدما به روم آوردن و با اینکه زیبا نیستم ای کیوی بالایی هم ندارم ولی بخاطر هرچیز سریع غرور میگیرتم نمیدونم برای چی؟ کاش میشد غرور زیاد نداشته باشم ولی چهرم خوب بود. توی زندگی هم احساس افسردگی میکنم. اعتماد به نفس هم ندارم و با همه اینها من فقط ۱۵ سالمه کاش میشد کمکم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم درک آن راهی است که خداوند شما را در آن قرار داده و آن راه، اولاً: تواضع و ثانیاً: روحیه معنویت و ثالثاً: کسب معارف معنوی مانند معرفت نفس میباشد که پیشنهاد میگردد با کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که روی سایت هست شروع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد: درخواست میکنم ۱۰ کتاب برتری که در زمینه عرفان نظری و عملی یا سرگذشت عرفا خواندهاید و به ماها هم پیشنهاد خواندش را دارید - بویژه کتب مرجع - معرفی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد عرفان نظری اگر رفقا به جای دهها کتاب، از کتاب «مبانی و اصول عرفان نظری» استاد یزدانپناه استفاده کنند و سپس وارد کتاب «فصوص الحکم» که مبنای همه عرفانهای اصیل است، بشوند؛ وارد مسیر درستی نسبت به عرفان شدهاند و در همین رابطه باید «منازل السائرین» خواجه عبدالله را مدّ نظر آورند و البته این نوع متون طوری است که باید از طریق استاد قابل قبول آموخته شود که در هر دو مورد، شرحهای استاد یزدانپناه مفید خواهد بود. موفق باشید
سلام استاد: فرمودید فهم حضور انقلابی رو از حاج یونس زنگی آبادی یاد بگیرید مدتی باهاشون ارتباط بگیرید. میشه بیشتر راهنمایی بفرمائید چه باید کرد؟ چطور رابطه گرفت؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد از مواردی است که با حضور بر سر مزار آن شهید و ارتباط روحی با او پیش میآید. به قول معروف، چشیدنی است و نه شنیدنی. موفق باشید
با سلام و خدا قوت: میخواستم ببینم چطوری میتونم امسال اربعین با کاروان استاد طاهر زاده ثبت نام کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: استاد طاهرزاده کاروانی ندارند، خود ایشان هم به کمک کاروانی که برادرشان قبول زحمت کردهاند که شکل بدهند، می روند و ظاهراً ظرفیت آن کاروان نیز پر شده است. زیرا کاروان رسمی به معنای معمول آن نیست. موفق باشید
سلام: وقتتون بخیر. عذر میخوام. یک سوال داشتم از خدمتتون. خوانندگی برای خانم ها از نظر رهبر چه حکمی داره؟ یجا خوندم نباید موجب تحریک شهوت بشود اما از کجا باید بفهمیم موجب شهوت میشود یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود انسان رویهمرفته تشخیص میدهد که فضا، فضای تحریک شهوات است و یا فضای تذکر به محتواهای آن موسیقی. و رهبر معظم انقلاب میفرمایند در جایی هم که شک داریم، حمل بر حلّیّت بکنیم. موفق باشید