بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35533

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا: ممنون بابت پاسخ گویی شما، پیرو سوال شماره ۳۵۵۲۳، آیا همین کافی است که طبق ترتیب قرآن از سوره حمد شروع کرده و تفسیر المیزان را به ترتیب سوره ها مطالعه کنم و یا سیر خاصی لازم است؟ اگر سیر خاصی لازم است از کجا باید شروع کنم و با چه سیری؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86 رجوع فرمایید. موفق باشید

35153

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد ارجمند: آنچه شما بزرگوار و دیگر بزرگان در تقلای بروز و ظهور و نهایتا حضور اش هستید، از زیر خاک سربرآورده آنچه از توحید می‌جستیم نمایان شده است، دیروز سوالی مبنی بر این که چه کنیم، نفاق آفاقی «فئتین» باعث بروز نفاق در درون و انفس متن نشود، امروز حضرت آقا «رهبر معظم» در بیانات گهربار شان در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی از اهمیت و توجه به تفاوت بین دوقطبیتی و اختلاف سلیقه فرمودند _فرموده شد اینکه دشمنان با تبلیغات سؤ در صدد ایجاد دوقطبیتی (حق _باطل) است دقیقا برای شکستن پایه های اختلاف سلیقه و نظر به وجوه مختلف قضیایاست ممنون می‌شویم قدری در این خصوص بفرمایید.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این مسئله بسیار مهمی است ما بین «دیگری» و دشمن، تفاوت نمی‌گذاریم گویا هنوز در تاریخی هستیم که «هرکس با ما نیست، بر ما است»، غافل از اینکه بشرِ جدید با وجوه انسانی خود در خود حاضر شده و در این فضا چه اندازه می‌توان حتی با غیرِ خودی رابطه انسانی برقرار کرد، چه رسد به خودی‌هایی که از جهاتی با همدیگر تفاوت نگاه داریم ولی در بستر اسلام و انقلاب. و این‌جا است که می‌توان دشمنان را به خوبی تشخیص داد، دشمنانی که جهت‌گیری آن‌ها نه انسانی است و نه الهی. موفق باشید

35057

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام! وقتی ما در بینش عرفانی وجود را فقط خداوند بدانیم و ما سوی الله را نمود بدانیم، آیا عینیت خالق و مخلوق پیش نمی آید؟ اگر جواب نه است، به چه دلیل؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه در صحنه است خداوند است با انوار اسماء در آینه ممکن الوجودها، به همان معنایی که از حضرت علی «علیه السلام» داریم: «ما رَأيْتُ‏ شَيْئاً إلّا وَ رَأيْتُ اللّهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَه» با این همه، مخلوق بودن مخلوقات به آن معنا است که موجودات وجودشان و کمالاتشان از خودشان نیست و بدین لحاظ عینیت خالق و مخلوق پیش نمی آید. موفق باشید

37566

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: برای بحث معرفت شناسی باید از کجا شروع کنیم؟ من محصل رشته فلسفه هستم و شرح منظومه و نهایه الحکمه را خوانده ام. به بحث نفس و حقیقت علم و رابطه این دو علاقه مند هستم. لطفا راهنمایی بفرمائید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معرفت نفس در جای خود نوعی توجه به ذات معرفت است لذا پیشنهاد می‌شود بعد از دنبال‌کردنِ صوت کتاب‌ «ده نکته در معرفت نفس» و مباحث «برهان صدیقین» به کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» همراه با شرح صوتی آن رجوع فرمایید که البته همه موارد را در سایت می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

37304

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: بنده قبلا شیعه بودم ولی مدتی است به اهل سنت ایمان ظاهری و قلبی دارم و نسبت به اهل تشیع فقط ایمان ظاهری دارم. مسئله از جایی شروع می‌شود مثلا وقتی نماز می‌خوانم به روش شیعیان می‌خوانم حس دارم نوعی بدعت گذاشته می‌شود و بهره لازم از نماز نمی‌برم. خواهش من از شما این است راهنمایی بفرمایید راه رسیدن به ایمان قلبی به تشیع چیست؟ یا نوشتاری معرفی بفرمایید تا با آموزه ها و اعمال اهل تسنن بیشتر آشنا شوم و مثلا نماز را مانند آنها بخوانم. البته نوشتارهای شما را درباره این موضوع خوانده ام ولی فایده نداشته و ایمان قلبی من اهل سنت است. سپاسگزارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را که روی سایت هست مطالعه فرمایید. امید است با نگاهی که قرآن و عقل در مقابل انسان می‌گذارد، انسان بتواند بهترین انتخاب را برای خود به میان آورد. موفق باشید

37037
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیک بجوامع السلام: 
مهدی موعود و نسبت تاریخی ما با او
 پیرامون عصر آخرالزمان سوال های مهم و مسائل زیادی وجود دارد که هر کدام از اهمیت بالایی برخوردار است. مثلا اینکه نسبت ما در آخرالزمان با حضرت مهدی (ارواحنا فداه) چیست؟ یعنی ما در چه ربطی از تاریخی که قرار است او پرچمدار عدالت و توحید باشد قرار داریم؟ ما چه نسبتی با آمدنش می توانیم برقرار کنیم؟ دقیقا در چه وضعی از حضور تاریخ آخرالزمانی با او قرار گرفتیم؟ و اساسا امام موعود در کدام مسیر تاریخ انسان قرار دارد؟ و در ربط با این نسبت چه باید کرد؟ شاید سوال ها مبهم باشد اما قرار گرفتن در مسیری که با امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف شروع می شود ما را وارد وادی تفصیل در جواب ها می کند. آنچه در این فصل از تاریخ برایمان مهم است حضوری است که در لبه ی حساس ورق تاریخ با جمهوری اسلامی ایران ایجاد کردیم، جمهور را به پای ستون خیمه‌ی اسلام آوردیم و جبهه ای را در برابر تاریخی از ظلم و ستم و استبداد و مکر و نیرنگ ساختیم! آری، به میزانی که نتوانستیم متناسب با اسلام نسخه ی نرم افزاری برقرار کنیم آسیب دیدیم، ضعف داشتیم، عقب افتادیم، گرفتار شدیم اما از پای ننشستیم و از عقل تکنیکی این هدیه‌ی الهی و موهبت تاریخ آخرالزمان در اعتلای کلمه ی حق بهره ها بردیم اما شکست هایی داشتیم در ساختار عدالت اجتماعی و اقتصادی که معلول نسخه برداری از نرم افزاری بود که از دل فرهنگ مدرن برداشتیم و تعارضی که در صحنه ی اجتماعی با آن روبرو بودیم زاییده ی نسخه برداری و استنساخ آن چیزی بود که متعلق به حقیقت ما و زاییده ی فکر و فرهنگ ما نبود و چه بسا بتوان گفت در شروع یک راه نرفته چه بسا در یک مقطعی از کودک نوپای این مسیر چاره ای هم نداشتیم برای حضور در جهان و لاجرم می بایست در این مسیر وارد می شدیم اما سخن در این است که آرمان ما در توقف در این نسخه نبود و نیست. راهی که شروع شد آغازی بود بر فراز و نشیب با خلأ نرم‌افزاری اما نه توقف! نه سکوت! اینکه هنوز صدا و فریاد آرمان های قدسی مان از حلقوم مستضعفین تاریخ به گوش می رسد یعنی قلب این حرکت و نهضت می تپد و هنوز خون در رگ‌های این جمهوریت در جریان است. میدان هایی که ما در این تاریخ حضور پیدا کردیم از جنس بودن در تعالی است و نه ماندن در نسخه های تکنیکی غرب! راه گشوده ی آینده ی ما از جنس عبور از ساحتی از تاریخ و گذر از خلأهای نسخه و برنامه به سمت یافتن آن نسخه ی حضور در تاریخی است که برساخت اراده‌ی بشر آخرالزمانی است. جنس حرکت جمهوری اسلامی ایران از جنس ظهور است، ظهور اراده های فعال و نه منفعل، ظهور و تجلی نسخه های نرم افزاری و سخت افزاری که برآمده از حل مسائل است و نه پاک کردن صورت مسأله ها و چنین است که انتظار فرج معنا پیدا می کند. ظهور توانستن هایی برای گذر و گذار از ساحت پوچی ها و حضور در عالم معنا بخشی از تاریخ که انسان سخت و مشتاق انتظارش را می کشد. دلسردی و نا امیدی در این جدال تاریخی از جنود ابلیس است و یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه را دلسردی بی معناست. چه آنکه هر فتوحی در این سال های انقلاب نصیبمان شد از امید به روح فرجی بود که با تاریخ ما گره خورده است. تاریخ ما با آینه‌ی عصر ظهور پیوند دارد چه بپذیریم و چه نپذیریم. پذیرفتن اش افق های فتوحی را برایمان خواهد گشود که سخت بدان محتاجیم و نپذیرفتن اش روح دلسردی و دلچرکینی عام البلوایی را که عالم با آن سر می‌برد را نصیبمان می کند. ظهور از دل حضور در متن تاریخی که به سوی ما آمده است بر می آید و اگر دل در گرو تقدیر آن نسپاریم خودمان را از معنایی برتر و عالمی وسیع تر و ساحتی متعالی تر و افقی گشوده تر از آنچه دیروز و امروز بوده ایم محروم کرده ایم. حقیقت گم نمی شود ما پشت به حقیقت حرکت می‌کنیم. ظهور حقیقت نهفته در دل تاریخ است که جمهور در ذیل اسلام به آن دست پیدا می کند و راه دست یافتن به آن اراده های تاریخی معنا دار رو به جلو است. اگر امروز بخواهیم در قامت شهدا زندگی مان را معنا ببخشیم چاره ای جز حضور در این جمهوریت نداریم. مبادا نگاهمان را از تعالی سیاست عالم اسلام به حضیض سیاست مدرن تنزل دهیم و حضور در انتخابات را فروبکاهیم. نه! اسلام سکوی پرش و تعالی انسان است و هیهات که بخواهیم آن را تقلیل دهیم و از معناهایی برتر در فردایی پرشورتر دست بکشیم. بگذارید تا بغض های فروهشته ی سال های مان را با شکوه حضور فردا باز کنیم و نه گریه و فریاد از دیروز و امروز، امید لازمه ی گشودگی های پیش روی ماست که زمزمه ی امید از نجوای ملک است برای بیداری و هوشیاری و لالایی ناامیدی از پچ پچ شیاطین است برای خوابیدن و غفلت و حواس پرتی از تاریخ فردا تا به هنگام صلای تاریخی مقدر بشر خواب بمانیم. مبادا غفلت دامن گیرمان شود و زرنگی جای ذکاوت را بگیرد و هوشیاری از کف بدهیم و اسیر روزمرگی های سکر آور تاریخی شویم که از آن ما نیست. اگر امروز معنای زندگی اینقدر مهم شده است به معنای این نیست که دیروز مهم نبوده! چرا بوده، اما به این اندازه انسان احساس پوچی نمی کرد تا به دنبال معنای زندگی باشد. دیروز زندگی اش معنا بود اما امروز بی معنایی زندگی اش را فرا گرفته فلذا احساس بیگانگی می کند و بهانه گیر شده است. و ما مدعی آنیم که این معنا رخ گشوده تا آدمی را در آغوش بگیرد و انقلاب اسلامی دایه‌ی تاریخی این آدم است تا او را به آغوش مادر حقیقی اش برساند (البته با تسامح در تعبیر). نمی توانیم و نبایست جمهوری اسلامی و حقیقت انقلاب اسلامی که جمهوریت مولود آن است را تقلیل دهیم و از ابعاد گسترده ای آن به نفع بسیاری از چیزها کوتاه بیاییم ولی باید به گفتگو بنشینیم و صدای بانگ رسای فطری‌اش را در جان‌ها زمزمه کنیم تا به هوش بیاییم و گوش کنیم و به رقص بیاییم. اما آهسته، آهسته، آهسته؛ اما زودِ زودِ زود..... 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده سخنان شما را در این متن یک مانیفست و یا بیانیه‌ای یافتم برای هر آن کسی که به گفته خودتان می‌خواهد به زندگی‌اش در این دوران معنا ببخشد. از جمهوریت سخن گفتید و این‌که شرایط حضور در لبه خیمه اسلام در این تاریخ است، و چه خوب گفتید. و از فریادآرمان‌های قدسی‌مان که از حلقوم مستضعفین تاریخ به گوش می‌رسد، گفتید، و چه خوب گفتید!!  از آن جهت که به گفته جنابعالی حکایت تپیدن قلب این نظام مقدس است در جان همه حقیقت‌جویان. فرمودید؛ جنس حرکت جمهوری اسلامی از جنس ظهور است، یعنی ظهور اراده‌های فعّال و نه منفعل؛ و چه خوب گفتید!! فرمودید: انتظار فرج به معنای ظهور توانستن‌هایی است برای گذر و گذار از پوچی‌ها، و چه خوب گفتید!! فرمودید: ظهور، از دلِ حضور در متن تاریخی که به سوی ما آمده است؛ پیش می‌آید و این، یعنی عبور از ابژه‌کردنِ حضرت صاحب الأمر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه»، امری که حجتیه‌ای‌ها گرفتار آن شدند. فرمودید: اگر بخواهیم در قامت شهدا زندگی‌مان را معنا ببخشیم، جز با حضور در جمهوریت ممکن نیست، آن‌گاه که نگاه‌مان از تعالی سیاست عالم اسلامی به حضیض سیاست مدرن فروکاسته نشود.
حضور تاریخیِ ما که در مواجهه با انقلاب اسلامی پیش آمد، حضوری که بی‌واسطه از هر استنباط ذهنی در نزد ما حاضر است و جهان ما را تشکیل می‌دهد و با توجه به این حضور، نسبتی خاص با موجودات برقرار می‌کنیم که آن حضور موجودات است در عالَمِ ما و منِ منِ انسان در مواجهه با این موجودات که در جهان او حاضر می‌شوند، شکل می‌گیرد. به همان معنایی که انسان آخرالزمانی می‌خواهد در جهان حاضر باشد بدون آن‌که حضور او حضور موجود غریبه‌ای ‌باشد که در جهان تنها است.
انسان در حضوری که با هستیِ خود نزد خود می‌یابد دائماً از خویش فراتر می‌رود و هستیِ نامتعیَّن‌اش رو به سوی فردا در صیرورت است و رو به سوی آینده طرح‌افکنی می‌کند، در حضوری که لحظه به لحظه فراتر از خودش در خودش حاضر می‌شود و بر اساس انتخابی که می‌کند به خود هویت می‌بخشد و نسبت به هستی تقرب می‌جوید، زیرا انسان با حقیقت هستی نسبت دارد و جهت‌اش به سوی آن است. موفق باشید  
 

36914
متن پرسش

سلام آقا: من گله دارم از خودم، از زندگیم، از وضعیتی که دارم و از اوقاتی که در فضای آموزش و پرورشی ام. من فکر می کنم مسخره ی زمین و آسمون شدم یه نفر نیست به من بگه برا چی چی من باید وقتم رو تلف کنم. آموزش و پرورش خیلی غلط کرد که خودش رو مسئول من دونست، خیلی بی جا کرد فکر کرد باید برا من کاری کنه. ناراضی هستم و هیچ کس هم جواب گو نیست که چرا باید این شکلی وقت کشی کرد. این شکلی که میگم از جنس غر نیست و باید معلوم بشه آخه. حالا میگیم به هرکی هم میگیم میگه خب من چیکار کنم. این که نشد که ما این گونه باشیم و بگیم خب چیکار کنیم. حالا میگیم که باید از خود شروع کرد، به قرآن قسم که دل میخواد، حال می‌خواهد ، یار می‌خواهد، نسیم سنبلستان می‌خواهد ، فرصت می‌خواهد. همون چیزی که باید ایجاد بشه و من هم نمیدونم کار چه کسی هست، به گمانم باز هم خودم. چرا کسی اینو نمی فهمه که اگه کشور مشکلی هم داشته باشه همین سال های جووناشه که داره به فنا میره با تخیل مدرک. چرا یکم نمیتونیم مثل کشورهای جهان اولی باشیم البته مثل هم نه باید باشیم. باز با هر کس این حرف رو می‌زنیم میگه پسرم، عزیزم، تو باید از خودت شروع کنی. ولی آخه این پا هام که رو هوا هست و این مسخره بازی بی مزه و زشت، اوقاتی که در مدرسه می‌گذرونم رو چیکار کنم. مثالی برای شما عرض کنم اون هفته ما یک روز سه زنگ مون با یک دبیر بود که اون هر مشکلی داشت نیامده بود من هم همه ی این سه زنگ رو بی کار بودم، مدرسه همین طورش هم غیر قابل تحمل هست در وقت هایی هم که دبیر بالا سرمون هست؛ حالا شما فکر کنین معلم هم نباشه. چرا کشور مسئله اصلیش نشده وضعیت جوونا و محصل ها. ما را میفرستن مدرسه برای این که ور دل مامانامون نباشیم، فقط با همین عقل کور و بسته. من آرزوم هستش که یک روز برم آلمان یا انگلیس و فرانسه و همه ی اون کشورهایی که مدرن هستن ببینم وضعیت یه جوونی که میخواد توانمند باشه، چجوره؟ نمیخوام بگم اونا عالین ولی یه سوال هستش که آیا اونا درس خوندن براشون چه معنی میتونه داشته باشه، در همه ی اقشار جامعه، چجور؟ من که نمیتونم دل خودم رو خوش کنم که جامعه ی ما اسلامی هست و تو مطمئن باش که جات تو بهشته، نمیشه که بگم در انقلاب امام هستم و چه تعالی روحی پیدا می‌کنم، به به. تموم شد کارم. تموم شاخه های وجودم یخ زد رفت. کسی هست یکم منطقی صحبت کنه تا ما هم بفهمیم. من فقط میخوام بفهمم، درصد بالایی هم داره که اگه حتی جای دیگه هم برم نتونم کاری کنم ولی حداقلش اینه که بفهمم و با کور دلی نرم جلو. من نمیگم اسرائیل بشیم که همه چیش خوبه، اسرائیل یعنی فرانسه، آمریکا، انگلیس و آلمان. خود این کشورها هم دیگه فناوری، علم و توسعه براشون مسئله ای نیست، البته پیگیرش هستن بیشتر از همه ی ما ها، ولی کارشون یه چیز دیگه شده. اگه انقلابی میشه در طول تاریخ چیزی نیست جز همان صدایی محمّد وار که آن را بر پا می‌سازد. حالا بعضی وقت ها فکر می‌کنم جایی خبری هست و همین میشه که ما را جدا میکنه از مسیر اصلی مون. مگه تموم عمر چند تا بهاره، باقی مونده جز مختصری نیست، این جور که گواهی میده قلبم، این شام سیاَه را سحری نیست، ببین چند تا بهار رفته و از تو خبری نیست، ببین چه کرده غم با دل من و از اثری نیست. خلاصه مطلب اینه که من هیچی نیمیدونم. 

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: متفکر واقعی کسی است که تنگناهای تاریخی خود را تجربه کرده باشد و با خودآگاهی نسبت به آن‌ها به افقی دیگر نظر کند و این‌جاست که می‌توانید با توجه به این مشکلات که در نظام آموزشی ما هست و البته مسئولان باید برای آن فکری بکنند، و تا حدّی هم دارند کارهایی هرچند کُند انجام می‌دهند؛ می‌توان آوینی و حسن باقری شد به همان صورتی که خود را ذیل حضور تاریخی احساس کرد که با انقلاب اسلامی پیش آمده. و در همین راستا نکاتی در جواب سؤال شماره 36906 عرض شد. موفق باشید  

36850

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: در جواب سوالی که پرسیده بود آیا هرمنوتیگ فلسفی همان قلوب یعقلون هست؟ فرمودید اگر با توجه به همان آیه ۴۶ سوره حج باشد بله. حال سوال من این است که آیا این «قلوب یعقلون بها» آیا همان حضور قلب هست که در عبادات وارد شده؟ یعنی در هر مسئله ای انسان باید نزد قلب خود حاضر باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌ طور که آیه ۴۶ سوره مبارکه حج متذکر می‌شود و می‌فرماید: «أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا» بحث در حضوری است که با نظر به تاریخ و سرنوشت ملت‌های گذشته پیش می‌آید تا انسان متوجه شود چگونه در هر تاریخی اراده الهی است که انسان‌ها را در آن تاریخ در بر می‌گیرد. موفق باشید

36795
متن پرسش

سلام حاج آقا: به لطف خدا کتاب «سوخته» که در شرح احوالات آیت الله انصاری همدانی هست را از نظر گذراندم. حقیقتاً غوغا و حیرت انگیز بود. از این جهت که چگونه نور وجود این عارف سوخته و شیدا، با عبور از حجاب این کتاب و عبور از حجاب دیوارهای ضخیم باطنی بنده، باز هم این همه بنده حقیر را تحت تأثیر قرار داد. و تا حدودی که حجاب های ضخیم و ظلمانیِ درونم اجازه می داد متذکر شدم جهان اولیای الهی چه اندازه زیبا و شگفت‌انگیز است. حال اینکه خودشان در چه احوالاتی هستند خدا داند! استاد در قسمتی از این کتاب نقل شده:« آیت الله انصاری با حافظ مأنوس بود، وقتی حافظ خوانده می‌شد، چهره‌اش سرخ و زیبا می شد و گاهی آرام و بی صدا اشک می ریخت. وقتی تو حال خودش می رفت، حالت عجیبی داشت و دیگر نمی توانستیم به چشمانش نگاه کنیم.» استاد واقعاً چنین انسان هایی چه چیزهایی در مواجهه با غزل های جناب حافظ مشاهده می کنند که اینگونه بی تاب می شوند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهان حافظ، جهانِ آخرالزمانی است و امثال آیت الله انصاری آن عارف سوخته جان، که در وسط انسانیتی وسیع تا آخرالزمان که زمان حضور ابعاد متعالی انسان‌ها است؛ خود را حاضر کرده‌اند، متوجه اشارات حافظ می‌شوند که چگونه جناب حافظ یافته‌اند دینداری حقیقی تا کجاها وسعت دارد. تا آنجایی که به گفته ایشان: «چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم». که البته فهم این نوع حضور، بسیار مهم و آخرالزمانی می‌باشد. موفق باشید

36777

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمه‌الله: ۱. بنده طلبه هستم. استاد به نظرتان بجای تدریس صوتی یا کتابی استاد امینی نژاد که ذیل شرح بدایه تدوین کردن، بهتر نیست که شرح مبسوط و مختصر منظومه شهید مطهری را مطالعه کنیم و با ذهن اجتهادی وارد بدایه شویم؟( بنده مقداری از شرح مختصر را مطالعه کردم و احساس کردم با فهم عمیق تری می‌توانم بدایه را مطالعه کنم) ۲. درخواست دارم که زحمت بکشید و منت بگذارید کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی امام خامنه ای را تدریس کنید تا از طریق اصوات آن حظ کافی ببریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال نباید از نظمی که کتاب شریف «بدایۀ الحکمه» دارد و از دقت‌هایی که استاد امینی‌نژاد در شرح آن کتاب به میان می‌آورند، غفلت کرد. ۲. به نظر می‌آید این کار دیگر، کار استادان جوان است و نه پیرمردانی همچون بنده! موفق باشید

36554

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: «غضوا ابصارکم» در محشر برای همه است یا کسانی که با فاطمه (س) هیچ نسبتی ندارند؟ واگر برای همه نیست شدت و ضعف دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید برای اولیای الهی و ائمه معصومین «علیهم‌السلام» آن موانع در میان نباشد، بلکه نظر آن روایت به اهل محشر است به عنوان مردم و مؤمنین معمولی. و موضوع حضوری که با شدت و ضعف همراه باشد؛ در آن مقام نیز نکته مهمی است زیرا حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» علاوه بر آن‌که یک شخص‌اند، یک شخصیت نورانی می‌باشند. موفق باشید

36388

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

من آدم مذهبی هستم ولی جدیدا از ته قلبم ایمان ندارم نمیدونم چرا حس می‌کنم خلا بزرگی درونم هست که هیچ جوره پر نمیشه. نماز اول وقت میخونم با حضور قلب هم میخونم حتی وقتی فهمیدم سوره انسان واسه افسردگی خوبه میخونم ولی تاثیرش بسیار موقتی هستش. هر کاری می‌کنم آروم نمیشم. ذکر هم زیاد میگم روانشناسی هم زیاد رفتم ولی خوب نمیشم. خلاصه سوالم در مورد اینه که از کجا مطمئن شم همه اینا واقعیت داره وقتی ته دلم خالیه و اینکه هر کاری می‌کنم فکر خودکشی از ذهنم بیرون نمیره هیچ جوره چیزی نیست که بعد از خودکشی نجاتم بده یا اصلا از کجا مطمئن شم اون دنیا اینجوریه که اسلام میگه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ظرفیتی فکر کنید که به جهت آن ظرفیت و جواب‌ندادن به آن، چنین احساسی برای انسان پیش می‌آید و از این جهت به رفقایی امثال جنابعالی پیشنهاد مباحث «معرفت نفس» می‌شود تا متوجه حقیقت خود و وسعت بیکرانه خودشان  که حضوری است تا ابد و ابدیت؛ بشوند و در این راستا است که انسان احساس رضایت نسبت به بودن خود می‌کند. پیشنهاد می‌شود در این رابطه از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و سپس کتاب «خویشتن پنهان» استفاده نمایید تا به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن برسید. همه این کتاب‌ها و شرح صوتی کتاب اخیر روی سایت هست. موفق باشید

36274

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام خدمت شما: استاد راجع به این سخنان امام خامنه ای که در ادامه آورده می‌شود می‌خواستم بپرسم اینکه، در فلسفه اسلامی که ایشان بیان فرمودند، چگونه می‌توان امتداد عملی آن را استخراج کرد؟ یعنی چگونه می‌توان امتداد عملی آن را، که ایشان به عنوان حکمت عملی بیان فرمودند استخراج کرد؟ _ بخشی از بیانات در دیدار اعضای موسسه عالی فقه و علوم اسلامی : این [نظام] باید اداره بشود با اسلام، با فکر اسلامی. فکر اسلامی در جنبه‌ی عملی، همان فقه اسلام است؛ البتّه بنده با فلسفه‌ خواندن، نه فقط مخالف نیستم بلکه کاملاً تأیید می‌کنم، فلسفه هم لازم است؛ حالا چه‌ جوری داخل برنامه‌های شما بشود، آنها به برنامه‌ریزی مدیران محترم آنجا بستگی دارد؛ لکن فلسفه خوب است، لازم است، نه اینکه فقط خوب است؛ لازم است؛ در این تردیدی نیست؛ لکن آنچه زندگی را اداره می‌کند، عملاً فقه ما است؛ علّت هم این است که فلسفه‌ی اسلامی در طول زمان امتداد عملی نداشته؛ یعنی این حکمت نظری ما به حکمت عملی امتداد پیدا نکرده؛ در حالی که فلسفه‌های غربی که از لحاظ نفْسِ فلسفه بودن خیلی کم محتواتر و ضعیف‌تر از فلسفه‌ی اسلامی هستند، امتداد عملیّاتی دارند؛ یعنی اگر چنانچه شماها مثلاً فرض کنید که فلسفه‌ی کانت یا هگل یا مارکس را معتقد باشید، در مورد حکومت نظر دارید، در مورد فرد نظر دارید، در مورد ارتباطات اجتماعی نظر دارید؛ امّا [اینکه] اقتضای فلسفه‌ی ملّاصدرا یا فلسفه‌ی فرض بفرمایید که ابن‌سینا یا دیگری در حکومت یا در فلان [مسئله] چیست، چیزی برای ما روشن نشده؛ نه اینکه ندارد،‌ قطعاً دارد؛ سفارش من به متفلسفین و فعّالان فلسفه همیشه این بوده که این امتداد را پیدا کنند؛ چون معتقدم اثر دارد؛ این امتداد وجود دارد امّا خب روی آن کار نشده؛ بنابراین فعلاً آنچه می‌تواند جامعه را اداره کند، فقه ما است؛ خب پس این اقتضای بیرونی و نیاز بیرونی، این هم حوزه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه فلسفه اسلامی بخصوص در اسلوب صدرایی، صرفاً به موضوعی خواندنی تبدیل شده است تا بخوانیم و بدانیم، نه آن‌که با نگاه صدرایی به انسان و به سیاست متوجه توحیدی شویم که امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در آن وارد شدند تا در نتیجه مبنای علوم انسانی و حتی علوم تکنیکیِ ما، اصالت وجود باشد به جای داده‌هایی که فلسفه کانت و هگل به میان آوردند که در جای خود قابل تأمّل است ولی برجستگی اصالت وجودی که صدارا مدّ نظر می‌آورد، چیز دیگری است. حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تا آن‌جا برای تفکر صدرایی نقش قائل بودند که در جواب دکتر حسنین هیکل که پرسید مبنای انقلاب شما چه بوده است؟ فرمودند: در روایت، «کافی» و در فقه، «جواهر» و در فلسفه، «ملاصدرا». و یا در آخر عمر در نامه به گورباچف متذکر مکتب ملاصدرا شدند. موفق باشید

36218

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: درخواست می‌کنم ۱۰ کتاب برتری که در زمینه عرفان نظری و عملی یا سرگذشت عرفا خوانده‌اید و به ماها هم پیشنهاد خواندش را دارید - بویژه کتب مرجع - معرفی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد عرفان نظری اگر رفقا به جای ده‌ها کتاب، از کتاب «مبانی و اصول عرفان نظری» استاد یزدان‌پناه استفاده کنند و سپس وارد کتاب «فصوص الحکم» که مبنای همه عرفان‌های اصیل است، بشوند؛ وارد مسیر درستی نسبت به عرفان شده‌اند و در همین رابطه باید «منازل السائرین» خواجه عبدالله را مدّ نظر آورند و البته این نوع متون طوری است که باید از طریق استاد قابل قبول آموخته شود که در هر دو مورد، شرح‌های استاد یزدان‌پناه مفید خواهد بود. موفق باشید

36009

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چگونه متوجه درستی این روایت وکلا هر روایتی شویم؟ روایت شده: هرگاه طفل بیمار شد، مادرش بالاى بام برود، و مقنعه از سر برگیرد، به گونه ‏اى که مویش آشکار گردد، آنگاه به سجده رود و بگوید: اَللّهُمَّ رَبِّ اَنْتَ اَعْطَیْتَنیهِ وَ اَنْتَ وَهَبْتَهُ لى اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ هِبَتَکَ الْیَوْمَ جَدیدَةً اِنَّکَ قادِرٌ مُقْتَدِرٌ خدایا، پروردگارا تو او را به من عطا کردى، و بخشیدى، خدایا بخششت را امروز تازه کن، به درستى که تو توانا و نیرومندى سر بر ندارد تا فرزند او خوب شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم در روایات، سند و محتواست که اهل درایت در حدیث، روی سند روایات کار می‌کنند و اهل معارف روی محتوا. در روایت فوق، از نظر محتوا مشکلی نیست باید تحقیق کرد که آیا از نظر سند مشکلی ندارد؟ موفق باشید

35871

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: می‌خواستم بدانم که وحدت وجود و همچنین اعیان ثابته، هر کدام در کدام فص، از فصوص‌الحکم اشاره شده است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید نتوان به طور مشخص در جایی از فصوص، موضوع «وحدت وجود» را مورد نظر قرار داد. زیرا تمام بنیانِ نگاه ابن عربی در سراسر فصوص، مبتنی بر همین امر است و در همین رابطه بحث اسماء الهی را پیش می‌آورد. در مورد «اعیان ثابته» به نظر می‌آید فصّ «عزیری» بیشتر به آن تذکر دارد. موفق باشید

35342

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در عرفان می‌گویند که اسما خدا عین ذات نیست. پس چگونه است که در اعتقادات دینی گفته می‌شود که علم عین ذات است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! علم او عین ذات اوست ولی در نسبت با ما، بحث در تجلیات اسمای حسنای اوست آنهم در مظاهر مختلف. موفق باشید

35328

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: مرجع تقلید حتما باید انسان باشد؟ یا اگر رایانه بتواند به اجتهاد بپردازد قابل تقلید است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مجتهد زنده، ساحات و ابعادی از تجرد دارد که رایانه ندارد. موفق باشید

35189

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

۳۵۱۶۴ با سلام خدمت استاد عزیز برای جوابی که برای سوال ۳۵۱۶۴ فرمودید شما درباره نیست انگاری صحبت کردید و من ربطش را خیلی نفهمیدم. استاد جان اون کمبودی که من حس می‌کنم در درونم نیست بلکه بیشتر در بیرونم و دنیای اطرافم است. خودم فکر می‌کنم از وقتی با صحبتهای شما آشنا شدم و مسیر زندگیم مشخص تر شد در خانواده خود تنهاتر شدم و از دوستانی هم که داشتم به علت متفاوت بودن فکر و رفتار و باور و اخلاق جدا شدم. وهمه اینها تنهایم کرد ولی الان می‌خواهم در دنیای بیرون هم باشم و مفیدتر از قبل هم باشم و قویتر... اما نمی‌دانم چگونه شروع کنم! نمی‌دانم اگر در این مرحله به ندای قلبم گوش دهم مفید است یا نه؟! نمی‌دانم چگونه مفید باشم و چگونه از آنچه آموختم در دنیای بیرون استفاده کنم؟! می‌دانم بنده یی هستم که هستی ام با یاد او (خدایی مهربانم) زنده می‌ماند و هر لحظه زنده تر می‌شود و بدون او مرده ای بیش نیستم. و می‌دانم که تاریخ انقلاب اسلامی تاریخی زنده کننده و وصل کننده به حق است و از جنس آسمان است. اما نمی‌دانم من چگونه می‌توانم در این تاریخ حضوری فعال داشته باشم؟ استاد جانم برایم دعا کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدان جهت آن عرایض خدمتتان نوشته شد تا معلوم شود در چه شرایطی هستیم و چگونه باید با خود و دیگر انسان‌ها رابطه برقرار کرد وقتی همدیگر را در رابطه با نیست‌انگاری که عموم ما گرفتار آن هستیم، درک کنیم و مسئله اصلی خود را بشناسیم. در این صورت است که بستر رابطه‌هایمان مشخص می‌شود امری که در جواب سؤال شماره 35188 متذکر آن شدیم. موفق باشید

35163

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

کتاب جوان و انتخاب بزرگ برای چه سنی از دانش آموزان مناسب است که مسابقه کتابخوانی برگزار کنیم؟ اگر امکان داره استاد چند سوال در رابطه با این کتاب مطرح کنند تا در مسابقه کتابخوانی استفاده شود. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سنین آخر دبستان و اوایل دبیرستان می‌تواند موثر باشد، إن‌شاءالله. تهیه سوالها به عهده خود عزیزان باید باشد. موفق باشید

35031

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد خوبم: به لطف خدا چند سالی هست منزل مون جلسه هفتگی حدیث کسا بهمراه شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه برگزار میشه. برکات این جلسات برای خانواده مون خیلی زیاد بوده. حالا تعدادی از رفقای هم محله هم دلشون میخواد منزلشون جلسه داشته باشند ولی هر هفته و تنها براشون مقدور نیست. به من پیشنهاد دادند به جای اینکه هر دوشنبه منزل شما روضه باشه هر دوشنبه خونه یکی مون چرخشی جلسه بگیریم. من از طرفی حیفم میاد جلسه هفتگی مون هر هفته خانه خودمون برگزار نشه و از طرفی هم دلم میخواد به دوستانم برای گرفتن جلسه کمک کنم. شما بودین چه میکردین؟ من بهشون گفتم روزه ما سر جایش باشه و روز دیگری هم چرخشی داشته باشیم ولی ممکنه خودم نرسم هر هفته برم و اونها گفتن اگه خودمون چند تا هم نباشیم که جلسه شکل نمیگیره ولی بنظر من شکل جلسه به تعداد نیست اما خب دوستان به تنهایی جلسه نمی‌گیرند. ممکنه نظرتون بفرمائید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إ‌ن‌شاءالله با چرخشی‌کردن جلسات، برکات بیشتری پیش می‌آید. موفق باشید

34923

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد: بنده در حجاب های نوری دیگران، خودم و از یه طرف توقف مدرنیته، از یه طرف نخواستن نفس ناطقه، گیرکردم، وقتی من نمیخام یه عده با حرص و شاید هم مشکلات ایجاد شده دولت ها حق ضایع میکنن. عمرم رفت و میگذره، چکار کنم اینکه همه را رها کنم وحشت دارم، هیچی نمیمونه و اگربخام بگیرم چیوبگیرم. از یه طرف مدام میگن زن نباید در زمان فعلی نیاد تو اجتماع این براشرایط من مساعد نیست نه میتونم تو اجتماع باشم نه نباشم، میخام خودم باشم نمیشه. از طرفی خودم کیه که باید باشم، از سمت مذهبی ها خیلی کتک به روحم میخوره، شیطونی بعضی ها هم برا روح من خیلی آسیب زا بود، گاه فکر می‌کنم ما متخصصین شهید زن را به عنوان الگو درست مطرح نکردیم تا بعد به بحث نفس برسیم. لذا اکثر زنها با ورود به اجتماع دارن راه تکرار شده را دوباره میرن، مثلا بنده نمیدونستم اینقدر زن فوق تخصص پزشک داشتیم شهید شدن، وقتی میخام با آرامش امور را پیش ببرم بیشتر خودمم ولی نمیشه، انگار خیلی قدرت میخاد و من ندارم و یا آنگاه که قدرت پیدا می‌کنم ازم سوء استفاده میشه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال با انقلاب اسلامی فارغ از کوتاهی‌هایی که داشته‌ایم، تاریخی شروع شده که زن و مرد برای معنابخشیدن به زندگی دنیایی و آخرتی خود باید تلاش کنند نسبت به چنین حضور تاریخی حساس باشند و خود را متناسب با تاریخی که شهدا بدین‌گونه آن را شکل دادند و پروراندند، همراه نگه داریم. از این جهت خوب است ابتدا نسبت به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی آگاهی پیدا کرد و در این رابطه پیشنهاد بنده مطالعه کتاب «جایگاه قدسی انقلاب اسلامی» است که روی سایت می‌باشد. موفق باشید

37930

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: بعد از سوره ارزشمند مرسلات، چه سوره ای رو دنبال کنم؟ که افق رو گم نکم...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دنبال‌کردنِ کتابی که مربوط به سوره جاثیه است إن شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید

37822

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد عزیز: با عرض تبریک عید بزرگ غدیر لطفاً اگه ممکنه بفرمائید: سخنان امروز امام انقلاب در مورد شاخص های رئیس جمهور به کدام کاندیدا نزدیک تر است؟! نامزد اصلح ریاست جمهوری از نظر رهبر انقلاب کیست؟ ۱- معتقد به مبانی انقلاب باشد ۲- کارآمد باشد، شب‌وروز نشناسد، توان برای کار کردن داشته باشد. رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار مردمی عید غدیر در آستانه انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم: اصلح آن کسی است که در درجه‌ی اول به مبانی این انقلاب و این نظام اعتقاد قلبی و واقعی داشته باشد.  رئیس جمهور فقیدمان به معنای واقعی کلمه اعتقاد داشت؛ شهید خدمت رئیسی عزیز کاملاً محسوس بود با دل و جان و با اعتقاد حرکت می‌کند. دوم اینکه کارآمد باشد. شب و روز نشناسد. دنبال کار باشد. توانایی داشته باشد برای کار کردن. از عناصر خوب و همکاران خوب استفاده کند. توان کار و نشاط کار همراه با اعتقاد راسخ به مبانی انقلاب این موجب صلاحیت است. وقتی این صلاحیت وجود داشت این آدمی با این خصوصیات می‌تواند از همه‌ی ظرفیتهای کشور استفاده کند. ۱۴۰۳/۴/۵ 🖼 #بسته_خبری 💻 Farsi.Khamenei.ir

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نگاه بنده آنچه در بنیان سخنان مقام معظم رهبری می‌تواند مدّ نظر باشد، جناب آقای دکتر جلیلی است ولی هرکس مطابق تصوری که از نامزد خود دارد آن سخنان را با آن فرد منطبق می‌کند. موفق باشید

37193

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: این همواره در مسیر بودن و هی بگیم نه این نشد و منتظر افق بالاتر باشیم، من احساس می‌کنم که با این حال دچار یاس میشم، شاید هم من درست نفهمیدم منظور شما چیه از این شدنی بعد از شدن که می‌فرمایید، چون واقعا دلم یک مأمن آرامش و اون رسیدنه رو میخواد، هی ام هر روز دچار شک و تردید ها میشم و به حال علما و شهدا غبطه می‌خورم که انگار در دنیا در یک بهشتی زندگی کردن و به مسیرشون انقدر یقین داشتن، راستش از مسیر خیلی لذت نمی‌برم، برا همین بعضی وقتا فکر می‌کنم مسیر رو اشتباه اومدم ولی چون تو این مسیر اربعین و کربلا و امام رضا می‌بینم نمیتونم با این راه بیگانه بشم، و از اون طرفم هرچی کتاب میخونم، سخنرانی گوش میدم، انگار نه انگار و میدونمم به این ها نیست ولی کار دیگه ای ام بلد نیستم بکنم هرچی ام دعا می‌کنم خیلی تاثیری ندیدم ولی اطرافم دیدم ادم هایی رو که از این سرگشتگی و پوچی و حیرانی در اومدن و سفت و محکم دارن مسیر رو پیش میرن ولی من واقعا نمیدونم چجوری از این حال در بیام حتی قبلا که زیارت می‌رفتم انگار که از حرم خیلی بیشتر لذت می‌بردم و یا جزء خوانی ماه مبارک و خوندن معانی آیات برام خیلیی شیرین تر بود ولی الان که معنی میخونم انگار اصلا حرف قرآن رو نمی‌فهمم و فرسنگ ها فاصله می‌بینم و کلی سوال و شبهه از آیات برام پیش میاد واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم اگه میشه بنده رو راهنمایی بفرمایین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در ابتدای کتاب «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهان بین دو جهان» عرض شد، حضور در این مسیر، روبه‌روشدن با سکراتی است که از یک طرف انسان نسبت به آنچه با آن مأنوس بود را از دست می‌دهد و از طرف دیگر آنچه را که باید در آن حاضر باشد را نیافته؛ همان حالتی که به یک معنا می‌توان گفت از مسجد و مدرسه محروم شده است ولی به میخانه‌ای هم که باید برسد، نرسیده. و در این رابطه هرکس باید خود را طوری تعریف کند که اگر می‌تواند با دیروزِ خود به‌سر ببرد چرا خود را به زحمت بیندازد؟! جناب عطّار در همین رابطه از احوالات خود گزارش می دهند که:
دی زاهد دین بودم، سجاده نشین بودم
ز ارباب یقین بودم، سر دفتر دانایی
ترسا بچه ایم افکند از زهد به ترسایی
اکنون من و زنّاری در دیر به تنهایی
امروز دگر هستم، دُردی کشم و مستم
در بتکده بنشستم، دین داده به ترسایی
نه محرم ایمانم، نه کفر همی دانم
نه اینم و نه آنم، تن داده به رسوایی
دوش از غم فکر و دین، یعنی که نه آن نه این
بنشسته بدم غمگین، شوریده و سودایی
ناگه ز درون جان، در داد ندا جانان
کای عاشق سرگردان تا چند ز رعنایی
پس گفت در این معنی، نه کفر نه دین، اَوْلی
بر شو تو ازین دعوی گر سوخته مایی
نکاتی در غزل شماره ۱۳۱ مطرح شده است، خوب است که نسبت به آن‌ نکات فکر شود. موفق باشید
 

نمایش چاپی