بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35778

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: هرچه بررسی می‌کنم متوجه نمیشم چرا اهل بیت از لفظ امامت که در شیعه غالب هست در بیان حقانیت خود و ترغیب مردم استفاده نکرده اند یا بندرت. چرا حضرت امیر جز ابتدای کار پس از سقیفه، طول تاریخ خلفا و حکومت خودشان به غدیر استناد نمی‌کنند، از واژه امام استفاده نمی‌کنند، از عصمت که تقریبا اصلا. راز قضیه چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر شرایط جهت اثبات حقّانیت جایگاه ائمه «علیهم‌السلام» برای مخالفان بوده است و در این‌جا معلوم است که باید بر اساس مبنایی که مخالفان پذیرفته‌اند با آن‌ها صحبت شود. موفق باشید

35620

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: می‌بخشید در ادامه آن چالش و سوال ذهنی یادم رفت خدممتان بگم به نظر شما ممکن نیست در اینده شخصیت آقای هاشمی هم مثل شخصیت افرادی در تاریخ باشد که بعد ها تاریخ مظلومیت آنان را نشان داده. من هیچ اصراری به شخص خاصی ندارم. اما این سوال منه واقعا نباید به گونه ای صحبت کنیم که در یک تاریخ محدود نباشه و یک جایی بگذاریم که شاید آینده حقیقت چیز دیگری باشد. مثل امثال آیت الله شبخ فضل الله نوری ها و... کسی که آیت الله جوادی حفظه الله در مورد ایشان می‌فرماید «متعلم شدید القوی» در تفسیر آیه شدید القوی نمونه عینی را آیت الله هاشمی معرفی می‌کنند و همانطور که مستحضر هستید این مطالب استاد جوادی املی بعد از رحلت ایت الله هاشمیست. یا در جایی در مورد ایشان فرمودند قبر او روضه ای از رضوان بهشت است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نسبت آقای هاشمی با انقلاب، هرچقدر جلو رفت، بیشتر و بیشتر به انحراف کشیده شد، در حالی که رهبر معظم انقلاب در آن نماز جمعه مشهور در مقایسه نسبت بین خود و آقای هاشمی و آقای احمدی‌نژاد نسبت خود را با آقای احمدی‌نژاد نزدیک‌تر مطرح کردند با اینکه ضعف‌های آقای احمدی‌نژاد را می‌دانستند زیرا مشکل آقای هاشمی آن بود که انقلاب را تاریخی جدید جدای از تاریخ مدرن نمی‌دانستند. البته در مورد موضع‌گیری آیت الله جوادی خود بنده نیز موضوع برایم روشن نیست هرچند که شخصیت علمی ایشان در جای خود قابل توجه است. ولی نگاه سیاسی مقام معظم رهبری حجّتِ بالغه‌ای می‌تواند باشد. موفق باشید

35447

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

می‌خواستم ببینم کلمه شیء در قرآن و روایات به چه معناست؟ و آیا شیء بودن بر خداوند هم اطلاق می شود یا فقط مختص مخلوقات است؟ با توجه به اینکه در مورد خداوند متعال معصوم علیه السلام فرمود «شیء بحقیقه الشیئیه» آیا می‌شود گفت خدا واقعا شیء است؟ البته با این قید که فرمودند به خلاف همه اشیاء است. و اینکه اگر ما قائل به این شویم که شیء بودن بر خداوند هم اطلاق می شود آیا نمی شود از این کلام معصوم علیه السلام که فرمودند خداوند از «لا من شی ء» جهان را خلق کرد نتیجه گیری کرد که از وجود خودش هم خلق نکرده (به دلیل اطلاق شی بودن بر خداوند متعال) و دلیلی باشد بر رد کسانی که قائل به اصالت وجود هستند؟! چون همان طور که خودت بهتر می دونی در صورت عدم اطلاق شیء بر خداوند بر اساس تقسیم ثنایی: جهان یا از «من شیء» خلق شده یا از «لا من شی» از من شیء که عقلا محال است. می ماند «لا من شیء» که باز بر اساس تقسیم ثنایی دو حالت برای «لا من شیء» متصوره که یا از «من لا شیء» خلق شده یا از وجود خودش، از «من لا شیء» که محال است زیرا عدم چیزی نیست که جهان از اون خلق بشه و تنها حالتی که می ماند از وجود خودشه

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌دانید در روایت، به خداوند به عنوان شیئ نیز اطلاق شده که نظر به موجودیتِ حضرت حق دارد و این، منافیِ آن نیست که در نسبتی دیگر، او را لاشئ بدانیم به عنوان آن‌که چیزی نیست در عرض دیگر چیزها، وگرنه منجر به نقص حضور بیکرانه حضرت حق خواهد بود. موفق باشید

35249

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: بنده طلبه درس خارج هستم که در زمینه ترجمه نیز فعالیت دارم. بحمدلله فرصتی برایم پیش آمده و دوست داشتم در زمینه ترجمه آثار استاد به زبان انگلیسی کاری انجام دهم. می خواستم ببینم آیا مطالب سایت و کانال و غیره به زبان انگلیسی هم ارایه می شود یا خیر؟ و سوال دوم هم اینکه آیا آثار استاد مثل آشتی با خدا و غیره تاکنون به زبان انگلیسی ترجمه شده است. بنده قبلا کتابی را ترجمه کرده ام و در سایت اینترنت آرشیو نشر داده ام. در صورتی که لب المیزان موافق باشد بنده در خدمتم و برای اینکار هیچ هزینه ای هم نمی خواهم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ترجمه کتاب «آشتی با خدا» در دست اقدام است. نظر جنابعالی به دست اندرکاران مربوطه ارسال می‌شود تا اعلان نظر فرمایند. موفق باشید

35158

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا اعیانه ثابته را می‌توان مظاهر دانست؟ اگر آری مظهر چه؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع «اعیان ثابته» بسی عمیق تر است از این است که بتوان در این دوگانگی‌ها جای داد. و اساساً چنین موضوعات عرفانی، موضوعاتی نیست که در دل سوال و جوابها روشن شود حتی اساتید عرفان دستور می‌دهند سعی شود به جای حضور در حوزه سوال، انسان در حوزه حضور قرار گیرد تا برایش پیش آید. و در همین رابطه جناب مولوی می‌فرماید: «گر نپرسی، زودتر حل‌ات شود/ مرغ صبر از جمله پرّان تر بود». موفق باشید

35062

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

اگر نگویم جفا کردم. با سلام به همه رفقای ادیان توحیدی و همه مردم عادی، از خود باید چند سئوال بپرسیم که در اجمال نزد خود است که پاسخ و نتیجه هم نزد خود. باید بپرسیم آیا می‌توان در ممالک روحانیِ بسرقت رفته ضد انسانی توسط مستکبران دنیا که همان زندگی شما در اجتماع و خلوت و چه حتی در خانه و معابد و درون مغزتان که خواسته هایتان، آرزوهایتان، سلامت روان و جسم و خانواده است که تک تک خوده شما را ربوده دم از موفقیت زد؟ چطور کسی و خودتان با خودتان یا کسی، سخن بگویید وقتی در کما فرو رفته اید و کابوس های بد شما را به بازی گرفته و به زنجیر های محکم آرزوهای بلند بسته شده اید. از خود بپرسید آیا شجاعت یک جدایی از سیاه چاله های دنیا را دارید که تا خونتان را بریزد اما زنده شوید و بفهمید خواب بودید؟ از خود بپرسید این شغل ها، تحصیلات، لباس ها، آرزوها، فکر ها، خواسته ها، پول هایی که بدنبال آن هستید خواسته شماست یا خواسته رباینده های شما؟ اولا از خود بپرس تو همان کسی هستی که به تو معرفی کردند یا در پس مرگ تازه یافت می‌شوی؟ باید این شعر مولوی را همه مردم دنیا بخوانند و به خود بگیرند که سرود: بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید- در این عشق چو مردید همه روح پذیرید- بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید- کز این خاک برآیید سماوات بگیرید- بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید- که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید- یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان- چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید- بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا- بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید- بمیرید بمیرید و زین ابر برآیید- چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید- خموشید خموشید خموشی دم مرگست- هم از زندگیست اینک ز خاموش نفیرید. هیچ کس نمی‌تواند برای شما کاری بکند و این واقعیتیست دردناک، تنها خودتانید که باید تیشه به دست بگیرید و از خدا قوت و راه گشایی بخواهید که اراده و بازوانتان را نیرو بخشد و سینه تان را نترس کند تا بتوانید خود، خود را نجات دهید. من نیز این راه را طی کردم و به شما قول می‌دهم شما از من بهترید پس چه جای نا امیدی از خدایی که منه خاک پای شما را هم نجات داد چه برسد به شما که تاج سر بنده و امثال بنده اید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که می فرمایید چه جای ناامیدی است وقتی متوجه باشیم خداوند هدایت بندگانش را به عهده گرفته. کافی است از حصارهای خودبینی و خودرأیی به در آییم و به توصیه بزرگان: «ره چنان رو که رهروان رفتند». موفق باشید

35044

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: بنده طلبه هستم و ده سالی هست که به همراه خانواده قم ساکنیم اصالتا اصفهانی هستیم خدا به ما لطف کرد و چهار فرزند داد که محتاج دعای شمایند مدتی است در تردیدیم برویم اصفهان یا قم بمانیم. مزایای ما برای رفتن اصفهان این هست که اولا کمک به خانواده پدری و پدر همسر داشته باشیم. ثانیا از نعمت همراهی با خانواده و بستگان بهره مند شویم مزایای ما برای قم ماندن اینه که اولا چه جایی بهتر از قم برای طلبگی و تربیت فرزندان و ثانیا اینکه در آخر آلزمان توصیه شده به قم بروید و ثالثا فعالیت فرهنگی بنده بیشتر متمرکز در قم شده هرچند امکان انتقال به اصفهان دارد ولی سخت است و از طرفی ظرفیت های قم برای بهره مندی از اساتید و معنویت قابل قیاس نیست متشکر می شوم در این تصمیم گیری ما را یاری کنید

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می آید سعی بفرمایید از شرایطی که می توانید فعالیت های فرهنگی خود را ادامه دهید، به راحتی جدا نگردید زیرا معنای اصلی زندگی همین نوع فعالیت ها است. موفق باشید

34695

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار و مهربان: سوالی داشتم از محضر مبارکتان و اینکه خیلی وقته مشکل مالی ناجوری دارم. نمیدونم چرا شرایط کار اصلا برام پیش نمیاد. به ناامیدی محض رسیدم. گره های زندگیم خیلی زیاد شده، به هر دری می‌زنم به بن بست میخورم. توسلاتی که نسبت به ائمه دارم متاسفانه جوابی برام حاصل نمیشه. میشه راهنماییم کنید برای رفع مشکلم چه باید کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید در امورات خود از صداقت و تواضع غفلت نشود تا برای خود شأنی که منجر به خودبینی باشد، قائل نباشید و نه آنچه هستید را پنهان کنید. موفق باشید

34630

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: من برای ایمانم می خواهم معجزه ببینم. پس چرا خدا معجزه اش را نشان نداد. چرا نباید بگویم که اینها داستانی بیش نبودند؟ هدایتگران گذشته برای پیروانشون معجزه داشتن و امام زمان که مال ماست مگه همه جا نیست؟ خوب دیگه ازش خواستم نتیجه ای نداد حالا که فکر می کنم می خوام بجای دین اسلام برم مادی گرای با اخلاق (اخلاق برام کلی بخوام بگم اینه که اذیت موجودات نکنم) بشم، و استدلالم اینه که فلسفه ای که نتیجه نده داستانی بیش نیست، من فرقه های انحرافی زیادی دیدم، کاش زود تر به ماده گرایی می‌رسیدم. فقط خواستم بگم بهتون شاید دلیلی بالاتر داشته باشین چون من هیچ دینی رو مال پدرم نمی دونم که بخوام رویش تعصب داشته باشم آیا دلیل تجربی برای وجود خدا و حقانیت اسلام دارید؟ (دلیل تجربه یعنی همین معجزه ها) ماده گرایی، دنیا می‌سازد و اخلاقی که در کنارش دارم، خدا اگه باشه اکتفا میکنه، بجای نماز و صلوات و اینا بهتر ی کلاس خوش اخلاقی آدم بره واقعا از مسیری که در اسلام آمدم پشیمانم. من خودم می‌گفتم خدا وجود داره و مهربونه، مثلا پشم برا حیونا گذاشته ولی تو حیاط دیدم تو سرما گربه زوزه می کشید و فهمیدم دلایل عقلانی در کلام اند و در تجربه چیز دگر. خودم می دونم در تجربه بعضی ها کلک می‌زنند و سحر می‌کنند یا شعبده یا مواد روانگردانی قاطی چای یا اینات می کنند یا ی چیزایی میزارند تو موسیقیت یا غیره بخاطر همین به خدا و یکبار دیگه هم به امام این عصر یعنی امام زمان گفتم که یکبار موت اختیاری بعنوان معجزه بهم نشون بده ولی کو؟ چطور مثلا ی آخوند تو اینترنت دیدم می‌گفت امام رضا برای جوان کیمیا کرد و کلی معجزات دیگر پس ما چی؟ اگه جوابی ندارید که هیچ و همون ماده گرای با اخلاق کافیه برام با عقل خودم. اخلاق منظورم با انسان ها و حیوانات بیایم خویشتن داری کنیم و تا می تونیم با نرمی جواب بدهیم. البته منظورم در جنگ نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهان جدید، جهانِ بحران در فهم انسانیتِ انسان است. پیشنهاد می‌شود به مباحث «معرفت نفس» که روی سایت هست، سری بزنید. موفق باشید

34102

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: ببخشید استاد میشه در مورد منزل سماع و... به کدام صوتی های شما باید مراجعه کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ورود چندانی در این مورد نداشته‌ام. تصور بنده آن است که در این زمانه در هر مرحله از تاریخ ما، سرودهای انقلابی و حماسی که پیش آمده و پیش می‌آید، خود به خود روح انسان را متوجه آن صفایی که قبلاً در جلسات «سماع» پیش می‌آمد، می کند اعم از سرودهای جناب آقای آهنگران در آن روزها و یا سرودهای آقای مهدی رسولی  و آقای ابوذر روحی و سایر عزیزان. مهم آن است که رویکرد ما در این رابطه، رویکرد شورآفرینی باشد. موفق باشید

33883

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: دخترم ۱۳ ساله و پایه هفتم هستند در مدرسه در رابطه با مسائل دینی و سیاسی به مشکل برخوردند. اکثریت دانش آموزان دیگر حرف هایی می زنند که آزاردهنده هست. همه اش در رابطه با مسائل جنسی و فحاشی کردن و رقص و آواز و.... در مدرسه و سر کلاس صحبت می کنند و دخترم اذیت می شوند. نمی دانیم باید چکار کنیم؟ از دوستانمون گفتند که می شود مدرسه نروند و مدرسه بزرگسالان دیپلم بگیرند ولی هنوز خودمان شک داریم. لطفا راهنمایی بفرمایید. ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بشود با او این نکته را در میان بگذارید که هنر او باید همین باشد که در چنین شرایطی دینداری را دنبال کند. مانند قهرمانی که در طوفان خود را حفظ می‌کند. مسلّم بعضی از معلمان ایشان باید انسان‌های فهمیده باشند سعی کند با آن‌ها بیشتر مرتبط باشد. موفق باشید

39302

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

حضرت استاد از انتقادات که عملا صورت توهین دارد دلتنگ نباشید، چه خوب کردید که از انتشار سوالاتی که موجب بد آموزی می شود خود داری کردید، اینها هرچه آزادتر باشند بیشتر فتنه می‌کنند. این ها نه عرفان می‌فهمند نه کلمات عارفان را... خدا را شکر که می توانیم سولات خود را با شما در میان بگذاریم. خدایا افقی را در مقابل ما بگشا که از افق توحیدت به عمود ولایت برسد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً انسان تعجب می‌کند که به جای انتقاد برای اصلاح امور، عده‌ای بنا را بر نفیِ گفتگو و نفیِ هر آنچه غیر نظر آنان است؛ می‌گذارند. بر عکسِ کاربران عزیزی که در دل گفتگوها و انتقادهای خود، میدان را برای ظهور حقیقت می‌گشایند و آماده می‌کنند. موفق باشید

39060

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا: چه اندازه روزگار شادی است اما به این خاطر که با چشمان می‌شود دید هرچه مشکل داریم را در قدم قدمی جلوتر از حل آن یعنی تعالی توحیدی انسانی در نظرگاهمان نیز حاضر داریم، که می‌توان دید اگر هویتمان را هنوز نیافته‌ایم اما اجازه نمی‌دهیم جهان آمریکایی به ما هویت پست تاریک کثیف ذلیل را متجاوزانه تحمیل کند، چرا اگر ندانی کیستی جهان به تو می‌گوید که باش. و این است راه یافتن هویت حقیقی خود که قرآن خبر آن است. خوشحالی که زمین می‌خوریم اما باز می‌ایستیم و هر بار بهتر و قوی‌تر. زیباست مقاومت، مقاومتی که نماد آن شخصیت زنده سید حسن نصرالله است گویا صدای او را می‌شنویم که در راهپیمایی ضاحیه گفت: «به خاطر این حضور گسترده و این هم‌بستگی عظیم از شما تشکر می‌کنم. شما مردم، اهل مقاومت و وفاداری هستید. شما همان مردمی هستید که میدان‌ها را پر می‌کردید و می‌کنید. و بار دیگر: سلام و رحمت و برکات الهی نثار شما شریف‌ترین، گرامی‌ترین و پاک‌ترین مردم. شما همان کسانی هستید که تنها چند هفته قبل، درست در همین منطقه حضور داشتید و با سرورتان، اباعبدالله الحسین (علیه السلام)، درباره‌ی فلسطین، قدس، موضوع مظلومان و دفاع از اماکن مقدس تجدید پیمان کردید. شما در روز عاشورا با ایشان پیمان بستید و امروز نیز بار دیگر همان سخن را تکرار می‌کنید. بار دیگر در مقابل تجاوز آشکار آمریکایی- صهیونیستی به قدس و اماکن مقدس اسلام و مسیحیت و تجاوز به ملت فلسطین و همه‌ی امت، موضع‌گیری و ایستادگی و تعهدمان را تا لحظه‌ی پیروزی یا شهادت اعلام می‌کنیم و همان جمله‌ی پیشین را می‌گوییم تا همه‌ی جهان بشنوند: (حسین، تو را رها نمی‌کنیم). امروز حسین نماد مظلومان و دین آسمانی و اماکن مقدس زمینی است که مورد تجاوز قرار می‌گیرند.» مابه راستی با مقاومت داریم شخصیت واقعی خود را به خودمان نشان می‌دهیم و می‌دانم رهبر انقلاب و جناب عالی با هرچه معین شدن حقیقت ما چه اندازه خوشحال می‌شوید همچون پدری که موفق شدن فرزندش را می‌بیند و از او راضی می‌شود و غمخوار اوست غمخواری یعنی دارم بزرگ شدنت را، روی پای خود ایستادن را می‌بینم و باز می‌دانم جا داری. ما پیش رویمان عبور از آمریکا و تحقق زندگی پسا آمریکایی و برترین انسان‌هایی که قرآن به ما نوید داده را داریم انسانیتی که خود ماییم اما در تعالییمان، در مقاومتمان و در حرکت رو به رشدمان. وقتی که حل مشکلات را هر روز در مقاومت پیداست و آنقدر دیده را فرا گرفته که ناخودآگاه در ذهن می آید «این آغاز دوران حل همه مشکلات و عبور از آن است». سید حسن نصرالله فرمود:« آمریکاییها نمی‌دانند لبیک یا حسین چیست، لبیک یا حسین یعنی تو در معرکه جنگ حاضر شدی هرچند که تنها شدی هرچند که مردم تو را رها کرده باشند و تو را متهم و خوار شمارند لبیک یا حسین یعنی تو و مالت و خانواده ات در این معرکه هستید. لبیک یا حسین یعنی مادری که فرزندش را به معرکه می‌فرستد که کشته شود و آنگاه که شهید شد و سر بریده اش را برای مادرش می‌فرستند و به سر فرزندش می‌گوید ای فرزندم از تو و محاسبه ات راضی هستم، خدا چهره ات را روشن بدارد پسرم همانطور که مرا در روز قیامت نزد فاطمه الزهرا روسفید کردی. این یعنی لبیک یا حسین.» و این است مستقیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از غمخواری سخن گفتید به همان معنایی که غمخوار انسان متوجه بزرگ‌شدن انسان می‌شود و این‌که دارد روی پای خود می‌ایستد تا به گفته جنابعالی حضور پساآمریکایی را با نظر به تمدن نوین اسلامی مدّ نظر قرار دهد و حاضرشدنِ هرچه بیشتر در جبهه صبر و مقاومت، از تنگناهایی که مانع حضور فردای ما است، عبور کند به همان زیبایی که مادران لبنانی و غزه‌‌ای در عین شهادت فرزندان‌شان به خوبی آن آینده متعالی را احساس می‌کنند وگرنه این همه طاقت و پایمردی محال بود. موفق باشید

38969

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: دلیل یادگیری تجوید و نیت صحیح ما در تمرین روخوانی قرآن چیست؟ چرا به تلاوت کامل قران تاکید می‌شود؟ چطور با نزدیکانی که بهره آنها در کسرماست ارتباط داشته باشیم رفت و آمد کنیم از غذاها و تعارفیها و هدایاشان استفاده کنیم و متقابلا جبران کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نظم آیات نظمی است آسمانی و به همین جهت وقتی لفظ آیات، درست ادا شود، روح انسان نسبتی با مبادی آیات برقرار می‌کند بخصوص وقتی به معنای آن‌ها نیز توجه شود. ۲. باید در این امور، حمل بر صحت کرد. موفق باشید 

38876

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

نظرتان راجع به کتاب حلاج در ترازوی نقد اثر دکتر کاظم محمدی چیست؟ لطفا این جواب را ندهید: «به هرحال آنطور که امام به گورباچوف فرمود ابن عربی بخوان تا با حقایق آشنا شوی» و یا اینگونه که «به هر حال ما اسلام ناب را در حضوری که با انقلاب آغاز شده در منصور و عین القضات پیرامون ابلیس یافته ایم».

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن کتاب را مطالعه نکرده‌ام. اخیراً غزلی از جناب حافظ شرح شد که به جناب حلاج از دیدگاه جناب حافظ نظری به میان آمد تحت عنوان «باز مسیح و باز حلاج و باز ادامۀ راه» https://lobolmizan.ir/leaflet/1579. موفق باشید

38524
متن پرسش

سلام استاد: إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ شهادت سید مقاوت را به شما تسلیت می گم ان شاء الله آخر و عاقبت همه ما در این دنیای فانی ختم به خیر و رضای پروردگار دو عالم بشه. بفرمایید ما چه کنیم؟!! و در فقدان چنین استوانه‌هایی که در جای خود ما را معنا می‌کردند؛ راهمان چگونه ادامه پیدا کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر حضور تاریخی‌مان از طریق انقلاب اسلامی با حاج قاسم عزیز، آغازی را تجربه کردیم و با شهادت سید حسن نصرالله عزیز باز آغازی بعد از آن آغاز، در افقِ آینده ما گشوده شد. به گفته آقای دکتر سعید جلیلی «نظم جدید را فرزندان مقاومت رقم خواهند زد» فردایی که پرچم زرد و سبز حزب الله در دست جوانانی است از نژاد سفید و سیاه و سرخ. عرایضی در رابطه با جایگاه امروزین ما نسبت به شهادت سید حسن نصرالله عزیز تحت عنوان «قرآن و جایگاه شهادت سید حسن نصرالله» به میان آمد https://eitaa.com/matalebevijeh/17679 . این‌جا است که اگر اشک‌ها در فقدان آن روح بزرگ می‌ریزد، دل‌ها بسی استوارتر و با اطمینانی کامل به همان اطمینان سید حسن نصرالله در میدان است https://eitaa.com/matalebevijeh/17682. موفق باشید   

38182

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باز قرآن را باز می‌کنم کمی می‌خوانم. چرا گنگم نمی‌دانم. آری درست است که باید با مسئله به قرآن رجوع کرد تا بتوان آن را خواند و نوشید‌. ولی چه کنم که نمی‌دانم مسئله چیست؟ خیلی برنامه ریختم، روزانه و چگونه و چگونه و حتی المیزان را خریدم و چه و چه. توان توضیح زیاد را ندارم. فقط به من بگویید چه کنم که سخت خود را برای ادامه راه محتاج خواندنش می‌دانم اما نمی‌توانم بخوانمش، بی‌حضورم. بگویید چگونه بخوانمش؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود به جزوه « جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» که روی سایت هست رجوع شود. با انس به قرآن از طریقی که المیزان پیش می آورد خود به خود انگیزه دنبال کردن مباحث قرآنی در ما ایجاد می شود. موفق باشید

38159

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: با توجه به این که جمعبت زیادی در پیاده روی اربعین شرکت می کنند دولت از صندوق بازنشستگی و بیت المال هزینه ی زیادی می کنه تا به نحو احسن برگزار بشه این در حالی ست که عده ی زیادی اعتراض دارند و واضح و بلند اعلام می کنند که ما راضی نیستیم حقمون در این مراسم نمایشی خرج بشه و حرامه من دلم می خواد شرکت کنم ولی از حق الناس واهمه دارم چکار کنم تشخیص درست و نادرست برام خیلی سخته لطفا کمکم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جایی که افراد مطلع می‌گویند، جریان درست برعکس آن است و اتفاقاً پولی که از زائر در این مورد گرفته می‌شود منافع زیادی برای مراکز مربوطه دارد که بنا نیست بنده نام ببرم. 

38108

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: در پاسخ به پرسش ۳۸۰۸۹ فرمودید: «باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود فرمودند چند همسری مربوط به فرهنگ عرب است و اتفاقاً چندسال پیش در کشور اردن جشن چند همسری برقرار کردند. در حالی‌که به گفته رهبر معظم انقلاب در فرهنگ ما چنین چیزی پذیرفته نیست و منجر به مشکلاتی خواهد شد. موفق باشید.» نمی‌شود از منظر دیگری به این موضوع پرداخت و آنچه صراحتا در قرآن حلال دانسته شده و در سنت ایرانی و اسلامی تا قبل از انقلاب به راحتی پذیرفته شده بود را به فرهنگ عربی نسبت نداد. پاسخ حضرتعالی این توهم را ایجاد می‌کند که تشریع تابع فرهنگ عربی بوده، در حالی خود واقفید که تشریع بخصوص وقتی نسخ نشده همواره معتبر است و از حضرتعالی و دیگران بررگان مثل آیت الله جوادی آملی تبیین های جدی شنیده‌ایم که تشریع با تکوین مطابقت دارد و دین در همه مراتب آن از معارف تا احکام مطابق فطرت است. حتی خود حضرتعالی معنای لطیفی از «لا اکراه فی الدین» دارید که هیچ امر کریهی در دین نیست و حلال دانستن چند همسری هم استثناء نباید از دین خارج کرد اینکه در فرهنگ کنونی ما این امر مطلوب نیست شاید چند دلیل داشته باشد یکی منتفی شدن مصلحت چند همسری که به دلیل مرگ و میر زیاد مردان در جنگها بود و وجود زنان بیوه و فرزندان یتیم، مفاسدی برای جامعه داشت که با چند همسری تا حدی حل می‌شد از سوی دیگر جامعه ما تحت تاثیر فرهنگ مدرن غربی قرار گرفته که در آیین مسیحیت قبل از پروتستان چند همسری مجاز نبود و حتی طلاق بسیار سخت ممکن بود و این در فرهنگ غربی باقیمانده و با انتقال فضای فرهنگ مدرن به ما منتقل شده و البته راه فسادهای اخلاقی را باز کرده، هر وقت راه حلالی بر مردم بسته شود، زمینه روی آوردن به حرامی از همان جنس بیشتر فراهم می‌شود. خلاصه اینکه چند همسری از زمان حضرت ابراهیم بوده و فقط مخصوص اعراب نیست و در ایران قبل از اسلام و بعد از اسلام هم به عنوان امری متعارف پذیرفته شده بود. حتی با مدیریت بانوی اول، همسر دوم انتخاب می‌شد. ما کمی تاریخ خوانده‌ایم و تا جایی که دانستیم  چند همسری مخصوص اعراب نیست در جامعه ما بر اساس عرف تبعات یا عنوان ثانوی گرفته مثلا تحقیر همسر اول یا فروپاشی حقوقی یا عاطفی زندگی اول که با این لحاظ می‌توان گفت به دلیل این عناوین ثانوی، در جامعه ایران توسعه نیافته که هنوز نتوانسته جهان خود را میان دو جهان سنت ایرانی اسلامی و مدرنیته کشف کند و عالم مخصوص خود را بسازد، این امر یعنی تعدد همسر همچون بسیاری از مسائل جای خود را نیافته اما نیازی به انکار حلال صریح دین و سنت معصومین و عرف متشرعه نیست. ارادتمندیم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوب و درستی را متذکر هستید و بحث‌های مفصلی قبل از انقلاب حتی در حسینیه ارشاد در رابطه با جایگاه چند همسری شد. آری! آنچه شرع مقدس جایز فرموده از جمله چند همسری، مربوط به همه انسان‌ها می‌باشد و آنچه به عنوان فرهنگ در ایران فعلاً در میان است، از آن جهت است که حفظ خانواده به نحوی به آن گره خورد. وگرنه به گفته جنابعالی هر وقت راه حلال بر مردم بسته شود، زمینه روی‌آوردن به حرام فراهم می‌شود. و اگر بتوانیم این نکته را در جامعه تبیین کنیم آن‌جایی که نیاز است فرد، همسر دیگری انتخاب کند؛ اگر نتواند حتماً به هر دلیلی جامعه گرفتار مشکلاتی خواهد شد که متأسفانه امروز با آن روبرو هستیم. موفق باشید

37713

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در صفحه ۲۰۶ سوره جاثیه و راز زمین گیری امتها در انتهای بحث در مورد مرگ و زندگی که دست خداوند است فرمودید: «بنده هم در این مورد چند تجربه دارم که چگونه جوانان ما رحلت شان از قبل معلوم بوده، حال آنکه هر کس چگونه می تواند رحلت کند امر جدایی است که بعضا نحوه ی رحلت خود را بتوانیم شکل دهیم.» اگر امکانش هست توضیح بیشتر بدهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به تجربه دیده شده است که بعضی از جوانان، خودشان هم متوجه می‌شدند که زندگی آن‌ها تا پیرشدن ادامه ندارد. موفق باشید

37523

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«جانَم به فِدایِ آن سُلَیمان / کو جانِبِ مور می‌خُرامَد». سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: به فضل خدا آخر همین هفته، توفیق شده این مور کور و لنگ چند روزی زائر و مهمانِ خانه ی قلب قدسی و سلطان ایران حضرت شمس الشموس آقا علی بن موسی الرضا علیه‌السلام باشم. اولاً: اگر چه اهلیت و لیاقت ندارم، لکن از حضرتعالی تقاضای دعایی دارم تا در این زیارت عالی ترین رجوع به محضر حقیقت امام برای این حقیر محقق شود به همان معنایی که خودشان یادمان داده اند: «فَأْذَنْ لِي يَا مَوْلايَ فِي الدُّخُولِ، أَفْضَلَ مَا أَذِنْتَ لِأَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ، فَإِنْ لَمْ أَكُنْ أَهْلا لِذَلِكَ، فَأَنْتَ أَهْلٌ لِذَلِكَ.» ثانیاً: در کنار افق هایی که قبلاً در جزوه زیارت امام رضا علیه‌السلام نشان داده اید، توصیه و سفارشی بفرمایید. در دو جهانْ لَطیف و خوشْ همچو امیِر ما کجا؟ / ابرویِ او گِرِه نَشُد، گَر چه که دید صَد خَطا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله در آن زیارت به انسانیتی که عین اتصال به انسان کامل است؛ نایل شوید. موفق باشید

37516

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: بنده می‌خواهم اسماء و صفات الهی رو به خوبی بشناسم چه کتاب یا منبعی به من معرفی می‌کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا خوب است به کتاب «اسماء حسنی دریچه های نظر به حق» که روی سایت هست رجوع فرمایید. و سپس جلد اول کتاب «مقالات» از آیت الله محمد شجاعی، این کتاب نکات خوبی را با خوانندگانش در میان می‌گذارد. موفق باشید 

37388
متن پرسش

(آخرین نگاه) من آن آخرین نگاهت را به علی ندیدم اما روزگار که دیده و شاهد است ای نبیّ مکرّم آن زمانی که علی را تا سی سال پس از خود، نه؛ که تا همه ی روزهای رنج مهدی می دیدی ... و ای تو فاطمه از هر آنچه نمی‌شایست؛ قربان آخرین نگاهت به یگانه‌ات؛ علی آن زمانی که التماس‌هایش یکسره آهنگ یا فاطمه تُکَلِّمینی بود آن زمانی که ۴ ستون دلت را در زمین جا گذاشتی و خود بر آسمانْ خیمه زدی و آهنگ محزون این ۴ پاره ات را به یقین صدای گام های ام البنین تسلی می‌داد... ای غزل بیت علی! ای نظم رباعی‌های علی! ای قرارِ دل بی‌قرار علی! ای امّ البنین و امّ الحسنات علی! ای عین البنین و کنز الحیات علی! ای گنج ویرانه‌ی علی! ای سپیده‌ی خانه  علی! ای بارانِ بر آتش دل باریده‌ای ذخیره برگزیده! ای دوام فاطمه در خانه علی! - که علی اصلا ًبدون فاطمه‌ها طاقت ماندنش نبود - قربان آخرین نگاه علی بر تو ای بانوی برگزیده. نمی‌دانم گوهر وجود تو چه بوده و چند جبرئیل بر رسالتت مژده آورده؟ چهار گوشه دل فاطمه با سقفِ دستان تو مسکن گردید؛ وگرنه دل علی دیگر در کجای این عالم ساکن می‌شد؟ و تو ای علی! ای بالاتر از بلندای بشر! نمی‌دانم آخرین نگاهت به این دنیا با او چه گفتی که بیش از شمشیر جهل ابن ملجم پروران تو به شمشیر آنان تشنه بودی تا بند تنت را از این زندان تاریک ببُرّند و تو ای مجتبای همیشه‌ی تاریخ! قربان آخرین نگاهت به مادرت، به فاطمه‌ی هستی، قربان آخرین نگاهت به زینب، آن زمانی که پاره‌های دلت از زهر کینه‌ها پرپر می‌شد آن زمانی که دیگر نتوانستی دردهایت را در دلت نگه داری و پاره‌ای از آن را تاریخ دید که چه مظلومانه بهترینِ مردان در خانه بودی و چه آسان همسرت، شریک زندگیت، قاتلت؛ لطف‌هایت را بی‌جواب نگذاشت. قربان آخرین نگاهت به علمدار مکتب حسین؛ خواهرت زینب که چه حرف‌ها آیا به او داشتی و شاید در آخر سخن؛ سفارش سجاد را به زینب کردی، و تو ای امام سرگشتگان! ای حسین! قربان آخرین نگاهت به خیمه‌گاه، بگذار تا نگویم از دل خونت در آن نگاه... از نگاه‌های داغدار تو، اما نمی‌دانم کدامش را بگویم؛ نگاهت به شیرخوارگان را، یا به دخترک‌های مدینه، یا به گاهواره‌ها را، یا به هر پدر و پسری که کنار هم می‌دیدی، یا برادری در کنار برادری، یا نگاه‌های پرمعنایت به هر آبی و هر مشکی، یا به عمویی در کنار برادرزاده، یا به نان و خرما یا گوشواره، یا به هر خیمه، هر آتش. قربان آخرین نگاهت به نگاه‌های پرالتماس زنان بر پدرت حسین! آنقدر دیده‌های تو بسیار بوده که نمی‌دانم کدامش را بگویم؟! اما قربان آخرین نگاه‌های ساکتت به هر آن‌که محرم رازهای تو بود که فریادهای ساکت تو را می‌شنید و شاید پیش چشمانت سخت می‌گریست. کسی نمی‌دانم آیا بود که از خاطراتی که شاید برای محمدت می‌گفتی چیزی شنیده باشد؟ یا درددل‌هایت را نمی‌دانم پس از عاشورا شور عبادت‌هایت چقدر شیرین‌تر شد؟ از تو گفتنْ تمامی ندارد امیرِ صبر! همه می‌گویند امان از دل زینب، ولی حتی کسی زیاد نیست که بداند امان از دل سجاد چه سهمی دارد؟ 
از شما سربسته می‌گذرم و سراغ کسی می‌روم که دلتان سخت برای همه اشک و خنده‌اش می‌لرزید. قربان آخرین نگاه تو ای دخترِ امیر بهشت! به همان امیری که نمی‌دانست چطور با رضایت، دلت را از دلش برگیرد؟ ای سکینه‌ی قلب حسین! کسی چه می‌داند! شاید مضطرب‌ترین دلْ سهمِ تو بوده در عاشورا!! قربان آخرین نگاه پراشکت به قتیل العبرات! که نمی‌دانم چگونه این نگاه به آخر رسید و رفت، اصلاً نه می‌توانم و نه دلم توانی دارد که از این نگاه بنویسد. بعضی دردها، ندانستن‌اش هم درد دارد، و قربان آخرین نگاه تو ای سرباز بی قرار حسین! چه دلی شاید سوزاندی از دلسوز همه‌ی خلق ای علیّ دل حسین ...!! آه ای عباس! از تو نگفتنْ ناجوانمردی است، وقتی چشم‌هایت تا سال‌ها امانت‌دارِ اسرار علی بودند، قربان آخرین نگاهت! اما به قطره قطره آبی که بر زمین می‌ریخت مشکی که اشک تو را درآورد و شاید با قطره قطره آب مشک، قطره قطره اشک تو بر زمین می‌ریخت. نمی‌دانم با همه‌ی سنگدلی‌شان آیا طاقت آوردند اشک‌های تو را ببینند؟ و قربان آخرین نگاهت به عهدِ چشمان امّ ‌البنین، که با تو شاید قرار کرده بود که یا با حسین برگردی و یا دیگرش برنگردی!! نمی‌دانم این امّ البنین عجب رازی است که هنوز هم خدا فاشش نکرده بر انسان، شاید سرّ مستودعی است برای روز مبادای خدا بر کلام مهدی امت‌ها، شاید معجزه‌ای است که وصفش، دامن‌دامن بذر ایمان می‌پاشد بر دشت آخرالزمان. نمی‌دانم حتی چگونه وصفش را وصف کنم ...؟!! 
اما شرمنده‌ام از آخرین نگاه شما آقا به فرزندتان که غم تنهایی او و تن‌خواهی ما دلخون‌تان کرده بود. نمی‌دانم آخرین نگاه فرزند شما به سوی من چگونه خواهد بود؟ حالا که گاهی چنان خجالت‌زده از گناهانم می‌شوم که آرزو می‌کنم کاش نگاهش به من نبوده باشد، ای کاش ..... 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله این نگاه اگر عنوان آن را «آخرین نگاه» نامیده‌اید؛ ولی نگاه خوبی است به صحنه‌هایی که ریشه‌های تاریخی ما می‌باشد و راز پایداری ما در جهانی که انسان‌ها به دنبال انسانیت اصیل خود می‌باشند. انسانیتی که ما را به نهایی‌ترین انسان در آخرین دوران مرتبط می‌کند تا آن باشیم که باید باشیم. مانند احساسی که در فتح خرمشهر برایمان پیش آمد، و از آن وسیع‌تر مانند احساسی که با انتقام از رژیم صهیونیستی برایمان ظهور کرد. حضورِ ظهوری وسیع‌تر و گشوده‌تر از دیروز برای درک عالی ترین حضور در فردای تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شد. موفق باشید      

37386

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: استاد عزیز آیا برای سیر در عرفان عملی و رسیدن به تمکن در توحید که راه بزرگان می باشد آن اندازه از معرفت نفس و عرفان نظری که در سیر مطالعاتی مطرح شده در سایت می باشد به عنوان توشه برای سیر در وادی عمل کافی و وافی است؟ یا صرفا برای شروع خوب است؟ چون بنده مطالعات حوزوی و ادبیات عرب و فلسفه نداشته ام و چون به لطف حق ضریب هوشی و فهم خوبی دارم آیا از ادبیات عرب و بدایه و نهایه شروع کنم تا به اسفار و فصوص و منازل السائرین برسم یا کمال گرایی را کنار بگذارم و با توجه به اینکه ۳۰ سالم شده و شاکله ام در حال سفت شدن است و چهل سالگی بسی قریب است به همین برداشتن توشه ای مختصر از معرفت نفس طبق سیر مطالعاتی سایت اکتفا کنم و تاکیدم به انجام دستورات عملی معطوف شود؟ خواهش می‌کنم اگر مقدور است مبسوط بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به روحیه خودتان دارد که یا سیر مطالعاتی سایت را ادامه دهید و پس از طی مقدمات، با مباحث قرآنی و روایی و مباحث نهج‌البلاغه که در سایت هست، کار را دنبال کنید. و یا اگر ذوق جنابعالی در طلب آن نوع مباحث فلسفی و عرفانی است، خوب است ابتدا با «بدایۀ الحکمه» کار را شروع فرمایید و سپس سراغ «منازل» و «فصوص» بروید. موفق باشید

37242

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب استاد: طاعات قبول. چند سالی هست که متاسفانه درگیر وسواس هستم و به قول روانشناسان درگیر ocd و ocp شدم. می‌خواستم درمان بشم ولی طریقه روانشناسی رایج امروز باب میلم نیست. از طریق مسائل دینی و اعتقادی راهی برای درمان این بیماری مدنظرتون هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته آیت الله مظاهری در این موارد باید شخصی را که به عنوان الگو و نمونه پذیرفته‌ایم، مدّ نظر قرار دهیم و بر اساس سیره و حرکات ایشان، حرکات و افکار و اعمال خود را تنظیم کنیم. در ضمن خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت است رجوع شود. موفق باشید

نمایش چاپی