بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35061

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سالیان سال حسرت یک زندگی سلامت در اجتماع یا حتی در انزوا را داشتم که هیچ وقت تمام امکانات دنیا را هم گرد می آوردم نمی‌شد. من همت زندگی ابدی، بی تضاد و بیدار و آگاه را داشتم اما متخصصین دنیا و حتی خانواده ام که خیر خواه ترین مردمند مرا به نهایت واقعیتی ارجاع می‌دادند که از نظرشان بهترین حالت دست یابی آدمی به موفقیت بود و آن «واقعیتِ اجتماع» است. واقعیتی که حتی توانش را نداشتند بفهمند چه واقعیت بدیست که من و خودشان و همه را دارد می کُشد و به بند می‌کِشد. آنها معتاد به نوعی بردگی مدرن بودند که اسمش را واقعیت گذاشته بودند و هم نسلانم که در بی جایی ناشی از نیافتن جهانی که جواب عظمتشان را بدهد معتاد هر هوسی که روح را به جوششی درآورد بلکه بی آسمانی را با زمین گیری بیشتر به فراموشی بسپارند و اگر از دید واقعیت گرایان اینان گناه آلودند باید گفت جهنم ها بروی آنها بسته خواهد شد و این ادراکی را طلب می کند که از درک دیگران خارج است. اکنون که انقلاب اسلامی حیاتی به ما هدیه داده که می‌توانیم «خود باشیم، خود را حفظ کنیم، خود را همواره بیابیم و بشناسیم و با خود بدون دخالت غیر» زندگی کنیم تحولات زندگی را کسانی رقم خواهند زد که وارد این جهان شدند و در زمانه ای که کسی بلد نیست زندگی کند آوای زندگی را سر خواهند داد و زندگی را معنا خواهند کرد تا جمهوری اسلامی جهانی باشد برای هر آن کس که تشنه خود است و خسته از غیر و نشدن ها. من هیچ وقت زندگی نتوانستم بکنم ولی بزودی آوای زندگی را چنان سر خواهم داد که تمام عالم صدای آنرا بشوند و بدانند زندگی چیست تا اگر نمی‌فهمند که مرده اند حد اقل بفهمند حق ندارند نسل های جدید را هم شبیه خود کنند و این مردگی را ادامه ندهند. اگر گذشتگان برای یک لقمه نان عرق ریختند و زحمت ها کشیدند امروز نهایی ترین بشر در حسرت حداقل حیاتش خون جگر خورد و خون گریست و با آتش جهنم ها آتش بازی کرد و بهشت ها را از نو بنا کرد نه آنکه بخواهد به آن برسد بلکه آنرا ساخت. آری ای تمام مردم دنیا که به نهایات خود آگاه نیستید، آگاه نبودن امری طبیعیست اما استکبار کردن از روی ناآگاهی به بشر آخرالزمان ظلمی خفی است که خود دانید و فرصتی که دارید برای بخشیده شدنتان که یقین دارم برابر است با سعودتان. این جملات را اگر با دل ها دریابید آرامش و ادراکیست و اگر با مغز ها بخوانید نفهمیدنی شعر گون است. اگر تا کنون نگذاشتند زندگی کنیم و حتی صدایمان را هم خفه کردند امروز نتنها به صدق و سکینه و قدرت سخن می‌گوییم بلکه آن را معنا می کنیم و این است امیدی که آن را یافته ایم که نتنها در نهان بلکه در عیان با آن خواهیم بود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زندگی حقیقی همان است که زمین به آسمان معنویت متصل شود و هرکس در این راه قدم گذاشت از یک طرف خود را از روزمره گی ها نجات می دهد و از طرف دیگر وسیله ای می شود برای تذکر به دیگران، به این صورت که با زندگی حکیمانه خود، مانند انسان های حکیم متذکر دیگران می شود که زندگی به چه معنا باید باشد. موفق باشید

35005

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: روز معلم بر شما مبارک. حضور ذیل اسم جلاله الله به چه معناست، برای اینکه این قسم از حضور و نشانه هایش را بشناسیم منابع یا فایلهای صوتی هست؟ لطفا معرفی بفرمایید. همچنین در زمینه (مبحث حضور در دوره آخرالزمانی، اینکه چه نشانه هایی دال بر رخداد چنین نکته ای است) چه منبع یا فایل صوتی ما را به این مفاهیم نزدیک می‌کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:با تشکر. در مورد اسم جلال و حضور ذیل آن اسم مبارک نکات ظریفی نهفته است که انسان نسبت به حضور متعالی حضرت حق درکی خاص برایش پیش می آید. عرایضی در مراسم اعتکاف ماه رمضان امسال شد که قسمت مربوط به اسم جلال خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید
 https://eitaa.com/matalebevijeh/13546 و https://eitaa.com/matalebevijeh/13547

 

34893

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

از اینکه پای درد و دل مردم نشستین و وقت می‌گذارید برای پیگیری مشکلاتشون از شما تشکر می کنم. خدمت شما عرض کنم برای پیگیری مشکلات جدی زنان با مهریه ۱۴ سکه به دنبال راه ارتباطی با اعضای فراکسیون زنان مجلس هستم. شما من رو راهنمایی بفرمائید از چه طریق می توانم مشکلاتمون رو با این بزرگواران مطرح کنیم تشکر از شما _دکتر محبان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین این‌که بنده اطلاعی از نحوه ارتباط با نمایندگان خانم مجلس ندارم؛ به نظر می‌آید اگر با خانم خزعلی معاون زنان ریاست جمهوری مسائل را در میان بگذارید تا ایشان دنبال کنند؛ بهتر نتیجه می‌دهد. در این رابطه این‌‌طور فرموده‌اند: «معاونت امور زنان و خانواده در این اطلاعیه ضمن اشاره بر تاکید معاون رییس جمهوری در امور زنان وخانواده برای بهره برداری از نقطه نظرات، دیدگاه ها، پیشنهادات و انتقادات مردمی مرتبط با حوزه زنان و خانواده، سر شماره پیامکی ۱۰۱ را برای دریافت پیام های مرتبط مردم اعلام کرده است.» موفق باشید

34809

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقتتون بخیر استاد: من یه چند وقتیه که احساس می‌کنم ایمانمو نسبت به خدا از دست دادم. میدونم که دنیایی که با این نظم ساخته شده حتما ناظمی داره کلی دلیل هم دارم که خدا وجود داره ولی نمیدونم هر موقعی که دارم به خدا فکر می‌کنم احساس می‌کنم ایمانی بهش ندارم و این خیلی آزارم میده. من نماز میخونم الانم روزه ام ولی نمیدونم چرا به همچین چیزایی فکر می‌کنم. ازتون خواهش می‌کنم راهنماییم کنید. ممنونم ازتون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این خود، در جای خود مژده‌ای است تا متوجه باشید با آن ایمانِ دیروزین، امکان حضور در این تاریخ ممکن نیست و در همین رابطه خداوند می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا». پیشنهاد می‌شود در این رابطه به نکاتی که کاربر محترم سؤال شماره 34811 مطرح فرموده‌اند رجوع فرمایید. موفق باشید

34661
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: در بالا سر ضریح مطهر حضرت رضا علیه السلام به یاد حضرتعالی بودم و دعایتان کردم. برداشت بنده از برخی مطالبی که شما متذکر می شوید این هست که: انسان ها را علاوه بر روحِ فردی، «روحی تاریخی» در برگرفته. روح فردیِ هر انسانی با انسان دیگر فرق دارد و مخصوصِ خود اوست. منتها روح تاریخی بین انسان ها مشترک است و همگان را دربرگرفته. البته نسبت بین انسان ها و آن روح تاریخیِ مشترک، مختلف است. برخی ها با رفع حجب بهتر و شدیدتر با آن روح تاریخیِ مشترک مرتبط شده اند و برخی هم کمتر. آن روح تاریخی برآیندِ بندگی و عبودیت کل تاریخ گذشته است و البته به آینده هم متصل و مرتبط است. نظر حضرتعالی این هست که آن روح تاریخی همان «انقلاب اسلامی» است که با اتصال به گذشته توحیدی و آینده ی توحیدی در حال حرکت است. و هر کس سوار این قطار توحیدی شود و با این روح تاریخی مرتبط شود، گویا با همه ی تاریخ همراه شده است. و اگر خدای ناکرده کسی از این حضور محروم شود، گویا از همه چیز محروم شده است و پوچی و نیهیلیسم تا مغز استخوان در او نفوذ خواهد کرد. امروز این روح تاریخی به نحو خاصی ملت ایران را دربرگرفته. هر چند ممکن است برخی ها ملتفت نباشند. اگر نکته ای دارید مرحمت بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذیل نور حضرت ثامن الأئمه «علیه‌السلام» چه خوب متذکر امر مهمی شده‌اید، امری که به تعبیری دیگر درک حضور خداوند است مطابق شأن زمانه، به همان معنایی که حضرت معبود فرمودند: «کلّ یومٍ هو فی شأن». آری!  نظر به هستیِ خود و هجرت از آن نوع بودن که غرب برای انسان مطرح کرده، وقتی ممکن است که متوجه هستی بیکرانه‌ انسان و حضور جاودانه‌ او باشیم و این از مباحثی است که باید به خوبی به آن پرداخته شود تا چگونه بودن جاودانه‌ خود را در اکنونِ خود احساس کنیم و این در وقتی است که در گفتگویی همدلانه و با نظر به تاریخی که به نام انقلاب اسلامی در آن حاضریم، در بستر «وجود» و هستی، در نزد همدیگر حاضر شویم و سعی کنیم با نظر به افق‌هایی که هر کدام در دل انقلاب اسلامی مدّ نظر داریم، همدیگر را بفهمیم و هرچه بیشتر همدیگر را روشن و روشن‌تر احساس کنیم و متوجه باشیم چنین ارتباطی ماورای نظر به کلمات همدیگر، بلکه با همدلی و درک یکدیگر پیش می آید، در توجه به افق‌های فهمِ یکدیگر نسبت به آینده‌ای که با انقلاب اسلامی در پیش است و آن امری است که  در جان‌ها ظهور می‌کند ، با ادغام افق‌هایِ‌ فهمی که از انقلاب اسلامی و آینده آن داریم. آری! کافی است متوجه احساس جاودانگی در اکنون خود باشیم تا آنچه عرض شد در جان‌های‌مان طلوع کند و از این طریق همان‌طور که متوجه هستید از ظلمات نیست‌انگاریِ دنیای جدید آزاد شویم. موفق باشید  

34166

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: من آخر متوجه نشدم روابط ایران و چین چه سمت و سویی داره؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دو کشور مستقل با همدیگر رابطه‌های اقتصادی و دیپلماسی در مقابله با استکبار دارند. چه اشکالی دارد؟ گویا بعضی‌ها نمی‌توانند از عادت ارتباط با آمریکا و غرب آزاد شوند. موفق باشید

37864
متن پرسش

سلام وعرض ادب استاد بزرگوار این متن مغالطه آمیز را گذاشتن تو گروهها اگه حضرتعالی تبین کنید و پاسخ بدید خوبه که بی پاسخ نمونه وفقکم الله تعالی فی الدارین. آیا سعید جلیلی خطر واقعی است و یا لولویی که اصلاح طلبان ساخته اند؟ از سال ۱۳۷۰ با عقبه جریانی که الان به نام پایداری شناخته می‌شود آشنا شدم سر سلسله این دو به چند مرکز و فرد در قم برمی‌گردد که یکی باقر خرازی بود که جوان بود و جویای نام و دومی منیرالدین حسینی شیرازی معروف به آقا منیر مسئول فرهنگستان علوم اسلامی که پس از فوت او مدیریت فرهنگستان به میر باقری عضو فعلی مجلس خبرگان رسید در مجال این گفتار نیست که جزییات طرز نگاه اینها به جهان و اداره کشور را شرح دهم تنها به این بسنده می‌کنم که بگویم فرهنگستان مدعی بود که روی یک میلیارد موضوع کار می‌کند تا احکام اسلامی آنها را مشخص کند با این ذهنیت که هر فعلی جز به نیت قربه الله فعل باطل است و به همین علت باید برای تک تک افعال در جامعه بشری حکم اسلامی مبتنی بر قربه الی الله بودن استخراج شود و به مردم ارائه شود تا آنها تبعیت کنند. کلمات نامفهوم و نا مانوس آنها حتی از دهان عالی ترین نفرات حاکمیت هم شنیده شده است این گروه علم را فقط در شرایطی می‌پذیرد که منشای وحی را با خود داشته باشد البته اینکه علم ناشی از وحی چگونه تفاوتی با علم مرسوم دارد را کسی توضیح نمی‌دهد فکر می‌کنم که این مختصر پاسخ سوال اول گفتار را داده باشد جلیلی و فرقه اش و چندین سال بررسی و برنامه ای که از آن یاد می‌کند برپایه چنین تفکرات خطرناکی شکل گرفته اند که حتی در محیط حوزه علمیه هم غیر قابل درک و فهم هستند به نحوی که آقا منیر در زمان حیاتش هم جایگاه ویژه ای در بین روحانیون نداشت و تنها محفل کوچک خود را داشت اتصال چنین ذهنیتی به تفکر عملگرایانه مصباحی سبب می‌شود آنها از یک محفل تفکری تبدیل به یک نیروی کنشگر شوند که می‌خواهد تئوری های مصیبت ساز خود را در سطح جامعه آزمایش کند. جلیلی لولو خوره خوره ای نیست که اصلاح طلبان علم کرده باشند او و فرقه اش واقعا خطرناک هستند. بخصوص که در سالهای اخیر با تسلط بر منابع عمومی از یک گروه عقیدتی به یک تشکیلات منفعتی - عقیدتی تبدیل شده اند که در پیوند با جاه طلبی هایی سیاسی قرار گرفته اند که دانشگاه امام صادق برای آن شکل گرفت برای اتخاذ تصمیم تان در مورد ۱۵ تیر این مطلب را بدقت بخوانید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا خود را مشغول چنین حرف‌هایی بکنیم؟!!! آقای دکتر جلیلی را باید با خود آقای دکتر جلیلی شناخت. اخیراً عرایضی تحت عنوان «کدام رئیس جمهور؟ کدام آینده؟»  https://eitaa.com/matalebevijeh/ 17094و متن «آقای دکتر جلیلی و سیاستی که عین دیانت است» عرض شد. امید است موجب تفکری شود در این تاریخ. موفق باشید  

36914
متن پرسش

سلام آقا: من گله دارم از خودم، از زندگیم، از وضعیتی که دارم و از اوقاتی که در فضای آموزش و پرورشی ام. من فکر می کنم مسخره ی زمین و آسمون شدم یه نفر نیست به من بگه برا چی چی من باید وقتم رو تلف کنم. آموزش و پرورش خیلی غلط کرد که خودش رو مسئول من دونست، خیلی بی جا کرد فکر کرد باید برا من کاری کنه. ناراضی هستم و هیچ کس هم جواب گو نیست که چرا باید این شکلی وقت کشی کرد. این شکلی که میگم از جنس غر نیست و باید معلوم بشه آخه. حالا میگیم به هرکی هم میگیم میگه خب من چیکار کنم. این که نشد که ما این گونه باشیم و بگیم خب چیکار کنیم. حالا میگیم که باید از خود شروع کرد، به قرآن قسم که دل میخواد، حال می‌خواهد ، یار می‌خواهد، نسیم سنبلستان می‌خواهد ، فرصت می‌خواهد. همون چیزی که باید ایجاد بشه و من هم نمیدونم کار چه کسی هست، به گمانم باز هم خودم. چرا کسی اینو نمی فهمه که اگه کشور مشکلی هم داشته باشه همین سال های جووناشه که داره به فنا میره با تخیل مدرک. چرا یکم نمیتونیم مثل کشورهای جهان اولی باشیم البته مثل هم نه باید باشیم. باز با هر کس این حرف رو می‌زنیم میگه پسرم، عزیزم، تو باید از خودت شروع کنی. ولی آخه این پا هام که رو هوا هست و این مسخره بازی بی مزه و زشت، اوقاتی که در مدرسه می‌گذرونم رو چیکار کنم. مثالی برای شما عرض کنم اون هفته ما یک روز سه زنگ مون با یک دبیر بود که اون هر مشکلی داشت نیامده بود من هم همه ی این سه زنگ رو بی کار بودم، مدرسه همین طورش هم غیر قابل تحمل هست در وقت هایی هم که دبیر بالا سرمون هست؛ حالا شما فکر کنین معلم هم نباشه. چرا کشور مسئله اصلیش نشده وضعیت جوونا و محصل ها. ما را میفرستن مدرسه برای این که ور دل مامانامون نباشیم، فقط با همین عقل کور و بسته. من آرزوم هستش که یک روز برم آلمان یا انگلیس و فرانسه و همه ی اون کشورهایی که مدرن هستن ببینم وضعیت یه جوونی که میخواد توانمند باشه، چجوره؟ نمیخوام بگم اونا عالین ولی یه سوال هستش که آیا اونا درس خوندن براشون چه معنی میتونه داشته باشه، در همه ی اقشار جامعه، چجور؟ من که نمیتونم دل خودم رو خوش کنم که جامعه ی ما اسلامی هست و تو مطمئن باش که جات تو بهشته، نمیشه که بگم در انقلاب امام هستم و چه تعالی روحی پیدا می‌کنم، به به. تموم شد کارم. تموم شاخه های وجودم یخ زد رفت. کسی هست یکم منطقی صحبت کنه تا ما هم بفهمیم. من فقط میخوام بفهمم، درصد بالایی هم داره که اگه حتی جای دیگه هم برم نتونم کاری کنم ولی حداقلش اینه که بفهمم و با کور دلی نرم جلو. من نمیگم اسرائیل بشیم که همه چیش خوبه، اسرائیل یعنی فرانسه، آمریکا، انگلیس و آلمان. خود این کشورها هم دیگه فناوری، علم و توسعه براشون مسئله ای نیست، البته پیگیرش هستن بیشتر از همه ی ما ها، ولی کارشون یه چیز دیگه شده. اگه انقلابی میشه در طول تاریخ چیزی نیست جز همان صدایی محمّد وار که آن را بر پا می‌سازد. حالا بعضی وقت ها فکر می‌کنم جایی خبری هست و همین میشه که ما را جدا میکنه از مسیر اصلی مون. مگه تموم عمر چند تا بهاره، باقی مونده جز مختصری نیست، این جور که گواهی میده قلبم، این شام سیاَه را سحری نیست، ببین چند تا بهار رفته و از تو خبری نیست، ببین چه کرده غم با دل من و از اثری نیست. خلاصه مطلب اینه که من هیچی نیمیدونم. 

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: متفکر واقعی کسی است که تنگناهای تاریخی خود را تجربه کرده باشد و با خودآگاهی نسبت به آن‌ها به افقی دیگر نظر کند و این‌جاست که می‌توانید با توجه به این مشکلات که در نظام آموزشی ما هست و البته مسئولان باید برای آن فکری بکنند، و تا حدّی هم دارند کارهایی هرچند کُند انجام می‌دهند؛ می‌توان آوینی و حسن باقری شد به همان صورتی که خود را ذیل حضور تاریخی احساس کرد که با انقلاب اسلامی پیش آمده. و در همین راستا نکاتی در جواب سؤال شماره 36906 عرض شد. موفق باشید  

36475

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد گرامی سلام مجدد: کتاب سلوک ذیل شخصیت حضرت امام را مطالعه می کنم. سوالی در مورد نگاه وجودی داشتم اینکه، بطور مثال در زمان جنگ، آن ایثار و ازخودگذشتگی، آن ساده زیستی و نداشتن حب دنیا، آن محبت ها و... خود امام زمان هستند که فقط تعین خارجی در بیرون و جسمی ظهور نداشتند اما امام زمان در آن فضا بسیار نزدیک ظهور بودند، اما مثلا در فضای جامعه ی سکولار و مادی زده نسبت به آن فضا، چون ما از امام زمان و انوار آن حضرت دوریم پس ایثار و محبت و... نداریم پس این نگاه که ما محبت و ایثار را با وجود آن حضرت از هم جدا بدانیم درست نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان اندازه که انسان به معارف عالیه و اخلاق فاضله منوّر شود و رعایت احکام شرع را بنماید، به امام زمان «علیه‌السلام» نزدیک است و در جامعه نیز همین قاعده می‌تواند جاری باشد. پس در واقع ما غائب هستیم و نه آن حضرت. موفق باشید

36384

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در فص عیسوی اشاره کردید به این موضوع و فرمودید اگر وقت بود توضیح می‌دادم. اگر ممکنه کمی توضیح دهید فرمودید که: «چرا حضرت موسی (ع) اول نار دید سپس نور دید؟ برای کی نار بود؟ برای کی نور بود؟ حضرت موسی رفت آتش بگیره ولی آتشی دید که او نور بود. اما نار بود یا نور بود؟ چرا اول نار بود سپس نور شد؟ خیلی کار ازش میاد اگر بتونیم بحث کنیم» در جلسه ۱۴۶ در دقیقه ۳۲ فرمودید خدا حفظ تون کنه استاد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قبلاً عرض شد در فضای سؤال و جواب نباید وارد مباحثی شد که در مباحث «فصوص الحکم» پیش می‌آید. با ادامه همان مباحث، مطالب به مرور ان شاءالله روشن می‌شود. موفق باشید

36373

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمت خدمت استاد بزرگوار: می‌خواستم اگه امکانش هست برای مطالعه‌ی مباحث تفکر تاریخی سیر مطالعاتی معرفی بفرمایید. (چیستی معنای آن.)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته مباحث اخیر از کتاب «سلوک ذیل شخصیت....» گرفته تا کتاب «گوش سپردن به ندای بی‌صدای انقلاب اسلامی» و مباحث «انقلاب اسلامی، جهان بین دو جهان» و پس از آن مباحث «انقلاب اسلامی، انتظار و وارستگی» همه از تفکر تاریخی سخن می‌گوید. می‌توانید از کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شروع بفرمایید. موفق باشید

36339

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: با توجه به مبنای المیزان لطفا مبحث ترک اولی یا سهو النبی بعضی پیامبران مثل حضرت یونس یا یوسف را توضیح دهید. چطور با عصمت قابل جمع است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفسیر قیّم «المیزان» به خوبی روشن می‌کند که نه در این موارد سهو النبی در کار بوده و نه ترک اولی. که در هر دو مورد علاوه بر رجوع به المیزان ، می‌توانید به عرایضی که در شرح سوره انبیاء و یا سوره یوسف شد، رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/776?mark=%D8%A7%D9%86%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%A1
 https://lobolmizan.ir/sound/746?mark=%DB%8C%D9%88%D8%B3%D9%81. موفق باشید

 

36273
متن پرسش

با سلام: آری جوانان غزه بحق تروریسم اند با توجه به معانی ترور که واژه فرانسوی است «نام‌گذاری ترور برگرفته از واژهٔ فرانسوی Terreur به معنای دهشت و دهشت افکنی» بر دل کسانی که ترور مصطلح در فارسی به معنای قتل سیاسی را در جهان بوجود آورده اند، شده است آری بقول حضرت آقا ما دست و بازوی چنین دهشت اندازان بر دل قاتلان کت و شلوار و کراوات پوش و ادکلن زن های متعفن را می‌بوسیم!🚩 از ابعاد حیرت انگیز این واقعه بی مثال تاریخی هرچه بگوییم کم است مصداق «کوتاه کن این گفت و شنفت جناب حافظ است چراکه ساقی ساقیان می می‌دهد به این واسطه بدون هیچ گفتن و شنیدنی» اما ابعاد وحیانی این مساله را می‌خواهیم از نام گذاری وحیانی آن پیش ببرم. «طوفان الأقصي» طوفانی که از ریشه لغوی طوف است و طواف و الأقصيی که از ریشه لغوی اقص است دور و بسی دور. آری دل این جوانان، عرش رحمانی گشته است که در حال طواف به دُوْر افق های دوردست است، به افق هایی که هیچ طواف کنندگان غیر معصومی چنین سلحشورانه بدان نیازیدند! افق هایی که چون تلنگرهای پتک وار بر سر انسانیت خفته در باطن هر انسان می‌کوبد! و خواب از سر می‌پراند و می‌پروراند آنچه تاکنون فرصت رویش نیافته است! حال دل این جوانان عرش رحمان است، برای طواف کردن تمام بشریت، هرچند این طواف در دورترین افق هاست (یعنی غزه سرفراز) اما طالبان حج را می‌طلبد! بیاد می‌آورم نامه حضرت آقا به جوانان آمریکا را که فرموده بود «من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما می‌بینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم» و اکنون این هوشیاری که حضرت عشق میدید به تلنگر جوانان غزه به ظهور آمده است، آری مبارک باد بر انسان این طواف دور دست ها و مبارک باد بر جوانان غزه این طواف که به دور از دسترس است برای غیر خودشان کعبه آمالی که از دست هرانسانی دور است جز خودشان بطوریکه خود کعبه دیگر انسانها شده اند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از نوع ورود جنابعالی به وجد آمدم. از آن جهت که قصه حضوری است که نباید از آن غفلت شود و این مائیم و راهی که هزاران منزل را یک‌جا در مقابل ما گشوده است. قصه ما قصه آنی نباشد که به دنبال شتر بود تا به زیارت کعبه رود و هنوز به دنبال شتر می‌گشت و آن دیگری به کعبه رسید و در حال طواف. گویا جوانان غزه نشان دادند تا طواف کعبه، راهی نیست وقتی با امید به رحمت الهی و شناخت دشمن قدم در راه گذاریم و معطل کسی نباشیم، حتی معطل دیگر جبهه‌های مقاومت. و حال آن دیگر جبهه‌ها هستند که باید تکلیف خود را معلوم کنند. با توجه به این امر و با نظر به تاریخی که با طوفان الاقصی گشوده شد این مائیم و این نحوه حضوری که به تعبیر رهبر معظم انقلاب باید آتش به اختیار عمل کرد. جوانان غزه معنی آتش به اختیار را نشان دادند. موفق باشید               

36241

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: رهبری در دیدار دانش آموزان فرمودند بسیج لندن ما که می‌دانیم راهپیمایی این روزها همه از برکات انقلاب اسلامی ایران است حتی من فکر می‌کنم نویسنده مطلب آن روزنامه هم همین منظورش بوده است البته نظر من است چرا پس عیان بیان نمی‌کنیم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب به گفته بعضی کلیپ‌ها تیکه انداختند. زیرا نویسنده آن روزنامه منظورش آن بود که مثلاً حکومت ایران به عنوان یک دستور حکومتی دستور داده است آن مردم به خیابان‌ها بیایند و خواسته است بگوید اراده مردم در میان نبوده است. موفق باشید

36218

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: درخواست می‌کنم ۱۰ کتاب برتری که در زمینه عرفان نظری و عملی یا سرگذشت عرفا خوانده‌اید و به ماها هم پیشنهاد خواندش را دارید - بویژه کتب مرجع - معرفی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد عرفان نظری اگر رفقا به جای ده‌ها کتاب، از کتاب «مبانی و اصول عرفان نظری» استاد یزدان‌پناه استفاده کنند و سپس وارد کتاب «فصوص الحکم» که مبنای همه عرفان‌های اصیل است، بشوند؛ وارد مسیر درستی نسبت به عرفان شده‌اند و در همین رابطه باید «منازل السائرین» خواجه عبدالله را مدّ نظر آورند و البته این نوع متون طوری است که باید از طریق استاد قابل قبول آموخته شود که در هر دو مورد، شرح‌های استاد یزدان‌پناه مفید خواهد بود. موفق باشید

35970

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: با مطالعه فص شیثی این مطلب را به کاغذ آوردم لطف کنید ببینید درست است: کل ماجرای خلقت: خداوند وجود و حقیقت محض مطلق بود، وجود و حقیقتی که از شدت اطلاق هیچ‌گونه تشخص و تعین و قیدی نداشت، مخفی ترین مخفی ها بود (غیب الغیوب)؛ با اینکه در ذات حقه خود (حقیقت احدی) به جامعیت خود را می‌یافت (جلاء) اما وقتی به جامعیت و وجود مطلق خویش نظر کرد دید وجود مطلقی است که جامع کمالات است و مجموع کمالات وجودی اش در علم او (که عین ذات اوست) خودنمایی کردند و به اصطلاح خواستند خودی را نشان دهند، نور انسان کامل خودنمایی (تجلی) کرد (استجلاء) که مجموع همه کمالات اسماء را داشت به اجمال؛ وقتی همه اسماء خود را در مجموعه اسم الله دیدند خواستند به تفکیک عین ثابته و به تفصیل هم دیده شوند، خداوند به آنها رحم کرد و تک تک به اعیان(حقیقت امکانیه) آنها طلب آنها که وجود بود (خودش) را داد و اینچنین خلقت ظهور کرد و پدید آمد. ممنونم از زحمات بی دریغ شما که یقینا بالاترین جهاد تبیین است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌که متذکر نکات خوبی شده‌اید ولی اجازه دهید مباحث مربوط به «فصوص الحکم» را که مباحثی است بیشتر اشراقی و ظرائف خاص خود را دارد؛ در میدان سؤال و جواب نیاوریم. زیرا همان‌طور که می‌دانید این مباحث، خودشان خودشان را برای انسان روشن می‌کند و در همین رابطه به ما فرموده‌اند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید کرد». یعنی به گفته جناب مولوی: «گر نپرسی زودتر کشفت شود». موفق باشید

35927

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد بزرگوار سوال بنده در مورد منطق مسابقه در کار خیر می باشد. با توجه به اینکه رقابت آنطور که در ذهن همه جا افتاده به معنی برنده شدن یک عده و باختن بقیه است در غیر این صورت مسابقه بی معنی است. مثل کنکور. حالا اگر در کار خیر مسابقه بدهیم باید بخواهیم از بقیه جلو بزنیم و آنها عقب بمانند. خود این نوعی خودخواهی نیست؟ چرا همه با هم به سمت کمال حرکت نکنیم و سبقت بگیریم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه قرآن می‌فرماید: «فاستبقواالخیرات» به جهت فطری بودنِ امور خیری است که خود شریعت الهی متذکر می شود و این امر موجب تلاش دیگران در همان جهت تعالیِ فطری و شخصیت آنها می‌گردد و البته این غیر از رقابت‌هایی است که موجب تحقیر رقیب می‌باشد. موفق باشید

35924

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باسمه تعالی زیارتتان قبول از بهترین سفر امیدواران پارسای جهان یعنی اربعین براستی معنای آخرین نامه حضرت اباعبدالله علیه السلام است که به فرزندشان نوشتند: بسم الله الرحمن الرحیم گویا دنیا هرگز نبوده و آخرت پیوسته بوده است والسلام . و اما دِل ! که برای این مردم ناشناخته بی ارزش است ولی انساهای آخرین تنها با دل میتوانند زندگی کنند ، دلی که زندگی را غالبِ بر تمام مُردگی ها میبیند از این رو همه جا خانه ی عشق است و در آغوش خداوند نیستیِ مستانه را که از شدت هستیست مامن حیات میدانند . آیا در دنیای اَنانیت خوب و بدش فرقی می کند؟! بنظر ناقص بنده هر نوع آدم غیرِ در حضورِ هستی ، به خودش دروغ میگوید و باید با او باید روراست بود و واقعیتش را آشکار کرد که این مسئله کار خداست انشاءالله. بنده تاب و توانِ خودرا به عنوان جهش بشری برای حاضر شدن در نزد استعداد ها و زندگی در جهانِ پیامبر خدا را از دست داده ام ، تنها به عنوان یک بشر سخن گفتم زیرا میدانم محیاست . به امید آنکه حضرت امام حسن علیه السلام جهان را زنده و پاینده به ما هدیه کنند ، هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق .

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین طور است که آنچه هست و ما همواره در آن حاضریم «حضور اکنون بیکرانه جاودانه» ما می‌باشد و این تنها در نسبت با هستیِ اصیل بیکرانه که همان هستی‌بخش یعنی توحید است، به ظهور می‌آید وگرنه فریب است و فریب. موفق باشید

35576
متن پرسش

با سلام: موضوع: باز تولید مفهوم مباهله آل عمران «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ» ﭘﺲ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ [ﻋﻴﺴﻲ] ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺮ ﺗﻮ [ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻭﺣﻲ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻭﻱ] ﻋﻠﻢ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺁﻣﺪ، ﻣﺠﺎﺩﻟﻪ ﻭ ﺳﺘﻴﺰ ﻛﻨﺪ، ﺑﮕﻮ: ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ ﻣﺎ ﭘﺴﺮﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻭ ﺷﻤﺎ ﭘﺴﺮﺍﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ، ﻭ ﻣﺎ ﺯﻧﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺯﻧﺎﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ، ﻭ ﻣﺎ ﻧﻔﻮﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻭ ﺷﻤﺎ ﻧﻔﻮﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﻨﻴﻢ; ﺳﭙﺲ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻧﻤﺎﻳﻴﻢ، ﭘﺲ ﻟﻌﻨﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮﻳﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻴﻢ (٦١) در راستای «باز تولید‌ مفاهیم زنده معنوی» (طبق دستور بزرگان) بنظر بسیار حیاتی است که بدین پرداخته‌ شود که جایگاه زنده مبـــــاهله کجاست؟ امروز الف) لزوم مباهله چیست؟ ب) مباهله امروز به چه شیوه ایی است؟ ج) نجران امروز حقیقتا چه جایگاهی یافته؟ بی شک «ابناءنا» امروز نیز امام حسن (ع) و امام حسین (ع) اند، اما ایشان اکنون و در چه وجه نوعی تجلی دارند؟ «نساءنا» نیز بدین ترتیب، جایگاه اکنون حضرت صدیقه کبری (س) به شیوه نو و باز تولید شده کجاست؟ و... _ سوالی که اکنون می‌تواند محل هوشیاری جمعی و فردی ما را تحریک و احتمالا اصلاح فوق‌العاده بزرگی ببار آورد شاید این باشد _هریک از ما ها (فرداً به فرد) در پیشگاه مواجه با جهان پیشرویمان، آیا نیازی به مباهله داریم؟ اگر بله چگونه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اكنون مباهله اي ديگر. در غرب؛ دراواخر قرون وسطي وقتي بيشتر مشخص شد مسيحيت جواب‌گوي نيازهاي آن زمان نيست و لذا غرب گرفتار بحران شد، به‌سوي رنسانس غلطيد، به اميد آن‌كه از آن بحران آزاد شود. ولي واقعيت اين است كه طي دويست‌سال گذشته، اينك غرب با بحراني سخت شكننده‌تر از بحران قبلي روبه‌رو شده، به طوري كه بحران در اعتقاد و معنويت تار و پود تمدن غرب را در نورديد. اينك غرب خود را كاملاً در هجوم وقفه‌ناپذير «دين و معنويت» مي‌بيند و متوجه شده است دين و معنويت ديگر اجازة ادامة حيات تئوري ليبرال دموكراسي را به آن نمي‌دهد و اين بار در مباهله‌اي ديگر ولی بسیارگسترده‌تر خود را گرفتار مي‌بيند كه هيچ راهي جز پرداخت جزية حقارت در پيش ندارد، و آثار آن هر روز بيشتر از پيش نمايان مي‌شود.
به آيه‌ مباهله و ظرائف حضور حضرت علی (علیه السلام) در آن صحنه زیاد می توان فکر کرد. پيامبر خدا در ازاء فرزندان، امام حسن و امام حسين «عليهماالسلام» را آوردند و در ازاء زنان، تنها حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را آوردند و در ازاء «نَفْس‌ها» فقط حضرت علي (علیه السلام)را آوردند. و اين حکايت از آن دارد که تنها اين‌ها بودند که شايستگي جعل لعنت خدا بر کاذبين را داشتند و نکته‌ مهم آنکه به جاي نفسها، رسول خدا فقط علي (علیه السلام) را آوردند که حکايت از آن دارد علي در حکم نفس و جان رسول خدا هستند.

پيامبرخدا (صلی الله علیه وآله) در مورد علي (عليه السلام) مي‌فرمايند: «براي هر پيامبري، صاحب سرّي است، و صاحب سرّ من علي‌بن‌ابيطالب است».  و نيز داريم كه فرمودند: «عَلِيُّ نفسي و اَخي»  علي همان جان و نفس من و برادر من است.  می توان گفت روز مباهله؛ روز اثبات عزت اسلام بر رقباي خود است، آن هم اسلامي شيعي. روز مباهله؛ روزي است كه خط اسلام اصيل براي بشريت به نمايش درآمد. روز مباهله؛ روز بازخوانی دوباره‌ی اسلام است توسط مسلمين، براي رسيدن به بهترين نحوه‌ی مسلماني، و روز اطمينان به حاكميت تمدن اسلامی است در آینده‌ی تاریخ . موفق باشید    

35369

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

موضوع؛ داوری داوری در سروش سروش. با سلام: جهان غــرب و اتمام سودای حکومت بر ابناءبشری، در این برهه از تاریخ بشر، چیزی نیست که نیازمند برهان چینی و علت گشایی باشد، بروز نهیلیسم و پوچ‌گرایی در زندگی فردی و جمعی بشر برای هیچ کس پوشیده نیست وقتی نگاهی به تیتر اخبار جهان نظر کند، خودکشی چهره‌ای معروف و نامعروف، قتل و غارت و..... حاکی از آنست که امروز دیگر انسان از جهــان تکنولوژی تصور چند دهه قبل را ندارد، چرایی در این رشد، مشکوک بوجود آمده است، که طرف مقابل تاب جوابگویی اش را ندارد، واقعا چه نیازی بود برای انسان که تکنولوژیی که روزی باهدف افزایش آسایش و آرامش پذیرفته بود را با این چهره متفاوت از تبلیغات اش بپذیرد، در این میان که فیلسوفان تکنولوژی همچون سروش که عمری از ضرورت پذیرش این، پدیده بظاهر انسانیِ بباطن بس غیر انسانی، که خود گره می‌زند و راهکار گشودن گره می‌دهد، صرف کرده اند، تئوری پذیرش ارائه دهند تا حداقل پوچی ایی که در خود حس می‌کنند را به مصداق مخدری، تخدیر خویش کنند، لذا گفت «نمی‌توان بین مبانی دینی به خصوص دین اسلام و پیشرفت‌های فناورانه تکنولوژی آشتی برقرار کرد» و چون نمی‌شود و از طرفی لازمه زندگی تکنولوژی است، پس کفه بطرف علوم، سنگینی دارد، در مقابل این تفکرات دکتر داوری ها نیز موضع دارند، مواضعی که راهکار انتخاب کمیتی نیست، که خرد و عقل و دل را در استیصال انتخاب ناسره از سنگینی کفه ها ترازو مجبور کند، راهکاری است اتحادی! نه پس زدن بلکه اصلاح کردن،! لذا در کتاب خود فرمود «برای برهم‌ زدن نظام توسعه_نیافتگی آموختن علم، فلسفه، ادب و پرداختن به پژوهش لازم است اما کافی نیست شاید از این راه بتوان به ظواهر توسعه دست یافت اما برای استوار کردن بنیاد توسعه، رسوخ در تفکری که بنای توسعه بر آن است، شرط است. خرد سیاسی در زمان توسعه نیافتگی، ص ۴۱» رسوخی که با خود باید کرد نه تجدد و خودبازی! و نه برای پذیرفتن او بلکه درک ضرورت او.... البته که این میزان به کام آنان خوش نخواهد آمد، چه خوش گفت مولانا «تا نگردی او ندانی اش تمام / خواه او نور باشد یا ظلام» آنانی که در اصل با فلسفه ملاصدرا در جنگ بودند نهایتا با رهبری ولایت فقیه مخالف شدند و قهرا با ملت و امت مخالف خواهند شد، چرا که اساس نظر ایشان در غروب غرب و ظلمات اش، پایه عقل را بر خود دروغین اومانیسم بنا کرده اند نه خود بندگی!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. به همین جهت می‌توان فکر کرد راه حلِ حقیقی، حضور «در جهان بین دو جهان» است که ذات انقلاب اسلامی رسالت تحقق آن را دارد و اتفاقاً در شرح کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه‌نیافتگی» تأکید بر نکاتی از آن کتاب شد که معلوم گردید جناب آقای دکتر داوری به موارد ظریفی ماورای جهان توسعه‌نیافتگی نظر دارند. موفق باشید

35143

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: واکنش شدید مقام معظم رهبری، نسبت به اوضاع اقتصادی و گران شدن قیمت گوشت و مرغ - رهبر انقلاب، در دیدار با نمایندگان مجلس به آنان فرمودند: «معیشت که نیست دین هم نیست» ایشان در حالی‌که بسیار غصه‌دار بودند، نسبت به شرمندگی پدر یک خانواده در ناتوانی‌اش برای تأمین امرار معاش زندگی فرمودند:‌ کدام نقض کرامت انسانى، بالاتر از این که انسانى، پدر خانواده‏ اى، در جامعه ‏اى که در آن همه ‏چیز هم هست، نتواند اولویات زندگى فرزندان خودش را تأمین کند؟! کدام تحقیر از این بالاتر است؟! یک وقت در جامعه، گوشت و میوه نیست، من و شما هم نمى‌‏خوریم؛ یک وقت در جامعه امکانات رفاهى نیست، من و شما هم استفاده نمى‌‏کنیم؛ در این حالت کسى احساس سرشکستگى نمى‏‌کند. اما وقتى همه چیز هست، وقتى کسانى در جامعه با استفاده از فرصت‌های نامشروع توانسته‏ اند براى خودشان، زندگی‌هاى تجمّلى فراهم کنند، جمع کثیرى از مردم که در بین آنها رزمندگان و عناصر نظامى و کارمندان دولت و معلمان و روستاییان و مردم مناطق محروم، نتوانند نان و پنیر بچه‏ هایشان را فراهم کنند، کدام شکستن شخصیّت و شرف انسانى از این بالاتر است؟! *حتماً شما هم شگفت زده شدید  نه؟* پی نویس: این سخنرانی اقای خامنه‌ای است در زمان دولت خاتمی!!! زمانی که هر کیلو گوشت قرمز گرم ۴ هزار تومان بود! من متعجم از شما با آن همه درایت و ذکاوت که می‌فرمایید ایشان نایب امام زمان هستند. آدم از امام زمان هم مایوس می‌شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از امام زمان «عجل الله تعالی فرجه» مأیوس نباشید از نایب او هم مأیوس نباشید مطمئن باشید بناست در این فضای امتحان، هرکس امتحان خود را بدهد. به این ایه قرآن کمی فکر کنید که می فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ» ملاحظه می کنید که حتی بعد از آمدن رسولان، سختی هایی را خداوند به میان میآورد تا ساحت انسانها تغییر کند و به جای حیله ها و نقشه های دنیای سرمایه داری به حضور هرچه بیشتر خداوند و رجوع به او نظر کنند. مرحوم علامه طباطبایی در این رابطه در آیه مذکور نکات ارزشمندی را به میان آورده اند.  موفق باشید

34808

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: تشنگی ام مرا از پای درآورده، نمی‌دانم دنبال کدام می ناب باشم، نمی‌دانم می حافظ مرا سیراب می‌گرداند یا سید علی یا آقا روح الله. نمی‌دانم حرف شهید بهشتی حرف من است یا شهید مطهری از عمق جانم بر می آید. نمی‌دانم شاگردی علامه طباطبایی را در پی گیرم یا پشت درِ خانه علامه حسن زاده بنشینم. عمر کوتاه است و فهم نیز. در پی این و آن می‌گردم شاید که سیراب گردم، اما آخر می‌بینم که باید دنبال خود بگردم. اما کو!؟ اما چه!؟ اما کجا!؟ اما تا کی!؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «رهروِ راهی که راه و رهرو و مقصد، خودی» همه آن بزرگانی که نام بردید در خودتان حاضرند، از آن جهت که همه آن‌ها از چشمه انسانیت کامل یعنی حضرت مولای متقیان علی «علیه‌السلام» نوشیده‌اند و آن شدند که شدند. به انسانیت کلّ که نوعی یگانگی با خودتان دارد، نظر کنید تا در خود، وسعت یابید و در آن صورت نسبت به سایر انسان‌ها نیز دغدغه‌مند خواهید بود تا آن جایی که آن حضرت می‌فرمایند چگونه آرام گیرند در حالی‌که در حوزه حاکمیت ایشان شکمی گرسنه و یا جگری تشنه باشد. موفق باشید

34766

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: روزتون به خیر. من مشکلات زیادی دارم. چند سال هست که با همه وجودم سعی کردم با رعایت حلال و حرام خدا به خدا نزدیک بشم و مسیر شهادت رو طی کنم. در این راه به خصوص حفظ حجاب و چادر خیلی سختی کشیدم. ولی احساس می کنم در حال درجا زدن هستم و هیچ پیشرفتی ندارم. مدام ناامیدی وجودم رو میگیره. دو تا مشکل بزرگ دارم که برمی گرده به سختیهایی که کشیدم یکی این که اصلا کنترل خشم ندارم دوم این که کینه دو نفر رو که خیلی به من آسیب زدند رو دارم که داره من رو داغون می کنه. سوم این که در کنترل زبان ضعیف هستم که این هم برمیگرده به دو مشکل بالا. دوست دارم استاد اخلاق داشته باشم. قبلا داشتم که بعداً متوجه شدم ایشون ولایت مدار نیستند و مجبور به کنار گذاشتن ایشون شدم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد سعی بفرمایید طی یک برنامه‌ای نسبت به نظر به فضائل اخلاقی، از این مشکلات عبور کنید. برنامه‌ای که پیشنهاد می‌شود عرایضی است که در شرح کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی

«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»شده است.

 https://lobolmizan.ir/sound/660?mark=%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%AF موفق باشید

39833

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: آیا اساسا ممکن است بیکار ماندن یا منفعل ماندن در تکوین الهی نوعی امتحان یا وجه مثبت داشته باشد؟ فردی باصطلاح در راستای قدرت اسلام تلاش می‌کند، طراحی می‌کند ولی در مقام شروع و اجرا به دلایل مختلف نمی‌تواند اقدامی کند، چگونه باید از انفعال خارج شود؟ فکر کنید به مدت چندسال روی اقداماتی تمرکز می‌کنید، طراحی می‌کنید ولی کار به مقام اجرا نمی‌رسد در حالیکه سالها به عنوان یک فرد موفق (از منظر شاهدین بیرونی) تجربه فعالیت های بزرگ و نسبتا موثر داشتید؟ برای اینکه از این حیرت خارج شویم راهی وجود دارد با فرض اینکه فرد تلاش خود در استمداد های معنوی را انجام داده باشد؟ در پایان اگر مقدور بود تفعلی از قرآن عزیز برای حال این حیران بزنید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال باید پای در راهی که خداوند در مقابل ما مطابق امکاناتی که داریم؛ گذارده است، بگذاریم و امیدوارِ نتیجه باشیم و از جلو و جلوتررفتن غفلت نکنیم. ۲. انجام تفعّل در فضای سؤال و جواب برای بنده مقدور نیست. موفق باشید

37210

عفافِ بزرگبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد موضوعی رو بین جوانان پسر(اعم از خودم) می‌بینم و خواستم با شما در ارتباط بگذارم. این موضوع عبارت است از نیاز عاطفی! پسرها وقتی به ۱۹_۲۰ سال می رسند این حس را از اعماق وجود درک می‌کنند که آقا من الان به یک همدم، همراز و به یک معدن محبت و عاطفه نیاز دارم. نیازی است خدادادی که مقدمه ازدواج هم هست. جامعه غیر اسلامی به گونه ای است که با طرح مسئله دوست دختر/دوست پسر این مشکل را تا حد زیادی حل کرده با توجه به اینکه حالا یکسری مشکلات پدید می آورد. اما این نیاز عاطفی واقعا زمین گیر کننده است. انگار با هیچ نماز و دعایی نباید برطرف شود و درستش هم این است و گرنه پیامبر و ائمه علیهم السلام نباید ازدواج می کردند؛ بالاخره ازدواج که فقط گسترش نسل نیست! عاطفه هست، عشق هست و... با توجه به وضع جامعه، تا ۲۴،۲۵ سالگی ازدواجی مقدور نیست؛ تعداد معدودی هستند که زیر این سن ازدواج می کنند. بنده اکثریت جامعه را در حداقل حالت در نظر گرفتم. یک پسر ۱۹_۲۰ ساله، ۴ الی ۵ سال در حسرت است. مخصوصا اگر مذهبی باشد که دیگر وضعش بدتر! چون پسر مذهبی رابطه چندانی با دختر ها ندارد مگر در حد سلام علیک! و مشاهده اینکه دختر پسر ها باهم اند و دل و قلوه می‌گیرند یکم قلب پسرای مذهبی مثل خود بنده رو به درد میاره. بنده که پیامبر یا امام نیستم دانشگاه می‌روم، تا جایی که بتوانم نگاهم را کنترل می‌کنم ولی نیمچه نگاهی کافی است تا افکارم ویران شود. خلاصه که موضوع سختی شده و رفقای بنده نیز همین مشکل را دارند حالا افرادی که غیر مذهبی اند کارشان جور تر است ولی برای مذهبی ها هیچ پناهی نیست سر که بر بالین می‌گذارم می‌خواستم کسی بود که فقط با او انس می‌گرفتم و فقط او را می نگریستم (به دور از فضای نکبت بار صرفا جنسی!) ولی چه می شود کرد؟! دوستی و مکالمه غیر ضروری با نامحرم از بر حرام است و خب، باشد! به نظر اسلام احترام می‌گذاریم ولی باور کنید این احترام حقیقی نیست از روی اکراه است بگذارید توضیح بدهم: نمی‌شود به چهره نامحرم نگریست، باشد بیشتر از ۵ کلمه ضروری مشکل ایجاد می‌کند، باشد هر کلمه شوخی با نامحرم معادل هزار سال جهنم، باشد اینها باعث می‌شود کلا از دید دختران، ما پسران مذهبی آدمهای منفوری باشیم با اینکه نهایت ادب و احترام را در حق آنها بجا می آوریم و هیچ بدخلقی ای نیست. حالا واقعا تکلیف چیست؟ من هر روز بعد از دانشگاه حساب می‌کنم که چند سال به جهنم هایم اضافه شده است. شاید فکر کنید شوخی می‌کنم ولی واقعا برایمان مهم است که چطور رفتار کنیم که نه سیخ بسوزد نه کباب. اگر منبعی هم برای مطالعه دارید خواهشمندم معرفی کنید. ممنون و سپاس باب وقتی که میگذارید. تشکر🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که عده‌ای در به‌وجودآمدن شرایطِ پیش‌آمده که موجب سختی زندگی و سختی ازدواج جوانان شده، گنه‌کاراند حرفی نیست و مسلّماً اینان از زندگی خود بهره‌ای نمی‌برند. ولی از طرف دیگر شما نیز مطمئن باشید اگر در مسیر رعایت دستورات الهی قرار بگیرید، گشایش لازم فراهم خواهد شد. قرآن به ما مسلمانان دستور داده است «وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ ۚ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» و البته باید مردان بی‌زن و زنان بی‌شوهر و کنیزان و بندگان شایسته خود را به نکاح یکدیگر درآورید، اگر آن مردان و زنان فقیرند خدا به لطف و فضل خود آنان را بی‌نیاز و مستغنی خواهد فرمود و خدا رحمتش وسیع و نامتناهی و (به احوال بندگان) آگاه است. 
آری! اگر ما در مقابل فاجعه‌ای بزرگ قرار گرفته‌ایم و حقیقتاً جوانانِ پاکدامن ما در زحمت هستند؛ در مقابل این فاجعه، خداوند مدد می‌کند تا روح‌های بزرگی به میان آید برای عفافی بزرگ که آن، عفافِ آخرالزمانی است به همان معنایی که جضرت ربّ العالمین برای چنین جوانان پاکدامنی امید فضل واسعی را دادند و فرمودند: «يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ».  موفق باشید        

نمایش چاپی