با سلام خدمت شما استاد سخن: حضرتعالی اگر در سخنرانی ها و نوشته های سترگ تان یکمی هوای مردم را داشته باشین به نظرم بهتره تا حکومت ظالم و ستمگر که به اسم دین و دیانت و مقدسات مردم عزیز را به این روز نشاندن و از قرآن واهل البیت دور کردن. امروز کاملا جای خالی شهیدان مطهری و بهشتی و مراجع بزرگواری مثل طالقانی و منتظری احساس میشود. حتی هاشمی که شما به خون آن تشنه هستین اگر بود بهتر بود کاری که اینها انجام دادن ومردم را از دین و عقیده خودشان بریدند رضا شاه و محمد رضا نکردن.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این احتمال را نیز بدهید که اتفاقاً چون بنده با تمام وجود به فکر مردم هستم و خدا میداند تماماً جان و روان و قلب بنده را غم مردم فرا گرفته، معتقدم تنها و تنها از طریق همین انقلاب اسلامی و با روش حکیمانه رهبر معظم انقلاب میتوان از این مشکلات ساختاری و تنگناهای تاریخی عبور کرد. در این مورد بد نیست به مناظره ای که بین آقای علیزاده و آقای غنی نژادپیش آمد نظری بیندازید که چگونه نگاه لیبرالیستی امثال آقای غنی نژاد اینگونه مشکلات را به وجود آورده و رهبر معظم انقلاب جگونه با تمام تلاش سعی دارند مشکلات ما را با عبور از جریان لیبرالیستی رفع نمایند. موفق باشید
سلام و نور خدمت شما استاد عزیز و گرامی: برایتان از خداوند بهترین درجات و برکات الهی را خواستارم، ان شاءالله خداوند به بهترین شکل ممکن عالمی را که در آن حضور یافته اید و بسترش را برای ما فراهم نمودید تا نسیمی از عالم بهشت ما را نوازش دهد و همراه آن شویم را جبران نماید. عرضی داشتم پیرو صوتی که در کانال مطالب ویژه قرار داده شد https://eitaa.com/matalebevijeh/13661 طبق فرمایشات شما تا آنجا که فهم و درک بنده از آن بوده، در مواجهه با این صوت دغدغه ای برایم ایجاد شد. شاید بهتر بود نگاهی جامع تر به این روایت داشت، و بهتر بود در مرحله اول یقه خودمان را میگرفتیم، منظورم قشر ما مذهبی هاست. تا کی انگشت تقصیر به سمت دختر بی حجاب باشد و یا مسئول مربوطه! پس خودمان کجای این قصه قرار گرفته ایم؟ این دست از روایت ها که بیشتر انگشت تقصیر به سمت دیگریست، جان آدمی را به درد میآورد. نتایجش را هم که دیده ایم و چشیده ایم، دیوار کشی ها و جدا کردن خودمان از دیگری و عملکرد های نادرست دیگر. چرا تنها به این فکر کنم که آن دختر شل حجاب، فردا روز قیامت پاسخگوی خون آن شهید قرار خواهد گرفت و خودم را در ارتکاب آن گناه اگر سهم بیشتر نداشته باشم، قطعا کمتر نخواهم داشت، موثر نمیبینم، کاش قشر ما مذهبی ها بیشتر به نقاط ضعف و کوتاهی هایمان توجه و تامل داشتیم و به خود میپرداختیم. چرا وقتی موضوع حجاب میشود با اقدامی نادرست و بدون فکر، در وقتِ نامناسب وارد میدان میشویم و دیوار کشی میکنیم و خودمان را از آنها جدا؟ و حس غرور افتخار هم میکنیم و دم از ولایی بودن و جاری کردن حکم خدا و آقا میزنیم و تصور میکنیم بهترین کار عالم توسط ما صورت گرفته است. آیا همین دیگری را از خود ندانستن، سبب چنین دسته از اتفاقات و ناهنجاری ها نشده؟ پس، فردا روز قیامت من هم در قبالِ این خونِ ریخته شده جوابگو خواهم بود. اصلا مگر آن دختر، جدایِ از من است؟! اصلا مگر من و تویی در این میان است؟ مگر حضور و حیات بشرِ امروز توجه داشتن به دیگری که جدای از خودش نیست، نمیباشد؟ پس چرا به دنبال اصلاح دیگری هستم وقتی آداب جمع شدن را نمیدانم و خود را از هر نقصی مبرا میدانم؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید آن آقای محترم نخواستهاند خود را و ما را تبرئه کنند، بحثِ ایشان در این رابطه بود که بعضی از خانمها زمینههایی را فراهم می کنند که موجب تحریک اوباش میشود و در این راستا درست است که جوانان غیرتی ما تحمل تجاوز به همین دختران را از طریق اوباش بی سر و پا ندارند و خود را برای حفظ آنها به خطر میاندازند؛ ولی خانمهای آنچنانی که اینچنین بیپروا در جامعه ظاهر میشوند باید متوجه باشند اگر به راحتی با صورتی تحریککننده به میدان میآیند و همچنان در امنیتاند، ریشه در جانبازی جوانان با غیرتی دارد که تحمل حرکات اوباش را ندارند، وگرنه حتماً خبردار شدید که در متروی پاریس، همان اوباش به راحتی به خانمی که دارای همسر و فرزند بود در مقابل فرزندش به او تجاوز شد و چون غیرتمندی در آنجا نبود، آب از آب هم تکان نخورد. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. یا مادر مدد. سلام استاد خدا قوت ببخشید من ادامه همون سوال ۳۴۶۳۷ که فرمودین این قضیه خیلی برام شدت پیدا کرده و الان واقعا هیچ کاری نمیکنم چون همه کارها برام پوچ و بی معنیه و دیگه دارم واقعا خسته میشم خیلی دارم انتظار میکشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر جنابعالی به سؤال و جواب شماره 34880 جلب میشود. خوب است که به آن جا رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام: روزتون به خیر. من مشکلات زیادی دارم. چند سال هست که با همه وجودم سعی کردم با رعایت حلال و حرام خدا به خدا نزدیک بشم و مسیر شهادت رو طی کنم. در این راه به خصوص حفظ حجاب و چادر خیلی سختی کشیدم. ولی احساس می کنم در حال درجا زدن هستم و هیچ پیشرفتی ندارم. مدام ناامیدی وجودم رو میگیره. دو تا مشکل بزرگ دارم که برمی گرده به سختیهایی که کشیدم یکی این که اصلا کنترل خشم ندارم دوم این که کینه دو نفر رو که خیلی به من آسیب زدند رو دارم که داره من رو داغون می کنه. سوم این که در کنترل زبان ضعیف هستم که این هم برمیگرده به دو مشکل بالا. دوست دارم استاد اخلاق داشته باشم. قبلا داشتم که بعداً متوجه شدم ایشون ولایت مدار نیستند و مجبور به کنار گذاشتن ایشون شدم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد سعی بفرمایید طی یک برنامهای نسبت به نظر به فضائل اخلاقی، از این مشکلات عبور کنید. برنامهای که پیشنهاد میشود عرایضی است که در شرح کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی
«رضواناللهتعالیعلیه»شده است.
https://lobolmizan.ir/sound/660?mark=%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%AF موفق باشید
سلام: ببخشید کلاس های اخلاق استاد کی ها است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: دوشنبه شبها بعد از نماز عشاء در مسجد خدیجه کبری «سلاماللهعلیها». موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/13092
سلام: من برای ایمانم می خواهم معجزه ببینم. پس چرا خدا معجزه اش را نشان نداد. چرا نباید بگویم که اینها داستانی بیش نبودند؟ هدایتگران گذشته برای پیروانشون معجزه داشتن و امام زمان که مال ماست مگه همه جا نیست؟ خوب دیگه ازش خواستم نتیجه ای نداد حالا که فکر می کنم می خوام بجای دین اسلام برم مادی گرای با اخلاق (اخلاق برام کلی بخوام بگم اینه که اذیت موجودات نکنم) بشم، و استدلالم اینه که فلسفه ای که نتیجه نده داستانی بیش نیست، من فرقه های انحرافی زیادی دیدم، کاش زود تر به ماده گرایی میرسیدم. فقط خواستم بگم بهتون شاید دلیلی بالاتر داشته باشین چون من هیچ دینی رو مال پدرم نمی دونم که بخوام رویش تعصب داشته باشم آیا دلیل تجربی برای وجود خدا و حقانیت اسلام دارید؟ (دلیل تجربه یعنی همین معجزه ها) ماده گرایی، دنیا میسازد و اخلاقی که در کنارش دارم، خدا اگه باشه اکتفا میکنه، بجای نماز و صلوات و اینا بهتر ی کلاس خوش اخلاقی آدم بره واقعا از مسیری که در اسلام آمدم پشیمانم. من خودم میگفتم خدا وجود داره و مهربونه، مثلا پشم برا حیونا گذاشته ولی تو حیاط دیدم تو سرما گربه زوزه می کشید و فهمیدم دلایل عقلانی در کلام اند و در تجربه چیز دگر. خودم می دونم در تجربه بعضی ها کلک میزنند و سحر میکنند یا شعبده یا مواد روانگردانی قاطی چای یا اینات می کنند یا ی چیزایی میزارند تو موسیقیت یا غیره بخاطر همین به خدا و یکبار دیگه هم به امام این عصر یعنی امام زمان گفتم که یکبار موت اختیاری بعنوان معجزه بهم نشون بده ولی کو؟ چطور مثلا ی آخوند تو اینترنت دیدم میگفت امام رضا برای جوان کیمیا کرد و کلی معجزات دیگر پس ما چی؟ اگه جوابی ندارید که هیچ و همون ماده گرای با اخلاق کافیه برام با عقل خودم. اخلاق منظورم با انسان ها و حیوانات بیایم خویشتن داری کنیم و تا می تونیم با نرمی جواب بدهیم. البته منظورم در جنگ نیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: جهان جدید، جهانِ بحران در فهم انسانیتِ انسان است. پیشنهاد میشود به مباحث «معرفت نفس» که روی سایت هست، سری بزنید. موفق باشید
سلام علیکم و عرض ادب: آیا روح غذا را هضم می کند؟ یا جسم؟ سوال بنده به طور دقیق این است که، روح چگونه و به چه نحوی می تواند مشغول هضم غذا بشود؟ این نکته جای سوال است و برایم روشن نیست. چرا می گویند با روزه گرفتن روح کمتر گرفتار بدن است و بهتر می تواند به سوی عالم غیب سیر کند؟ (در کتاب جوان و انتخاب بزرگ، صفحه ۵۱، این نکته را بیان فرمودید.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آنجایی که روح، بدن را تدبیر میکند حال اگر شرایطی برای بدن بهوجود آوردیم که در تدبیر بدن به سختی بیفتد؛ عملاً روح را به زحمت انداختهایم. مانند پرخوری که روح باید بدن را در هضم غذا تدبیر کند و به زحمت میافتد. موفق باشید
باز قرآن را باز میکنم کمی میخوانم. چرا گنگم نمیدانم. آری درست است که باید با مسئله به قرآن رجوع کرد تا بتوان آن را خواند و نوشید. ولی چه کنم که نمیدانم مسئله چیست؟ خیلی برنامه ریختم، روزانه و چگونه و چگونه و حتی المیزان را خریدم و چه و چه. توان توضیح زیاد را ندارم. فقط به من بگویید چه کنم که سخت خود را برای ادامه راه محتاج خواندنش میدانم اما نمیتوانم بخوانمش، بیحضورم. بگویید چگونه بخوانمش؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود به جزوه « جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» که روی سایت هست رجوع شود. با انس به قرآن از طریقی که المیزان پیش می آورد خود به خود انگیزه دنبال کردن مباحث قرآنی در ما ایجاد می شود. موفق باشید
سلام: حضرتعالی اشاره فرمودید که تصور می کنید جناب داوری جناب پزشکیان متاخر را مدنظر نداشتند منتها به نظر قانع کننده نمی آید. فیلسوفی در آن جایگاه اینقدر از ماجرا دور باشند و اگر چنین است خوب به نحوی لااقل بخش هایی از مناظره اخیر را دوستان به سمع ایشان برسانند که هویدا شود آنچه بر ایشان پنهان است. منتها به نظر می رسد ایشان مبانی ای دارند که طبق آن مبانی اتفاقا جناب پزشکیان متاخر مرجح است بر جناب جلیلی و خوب است واکاوی شود چه دستگاه فکری ای ایشان دارند که ایشان را به حمایت از جناب پزشکیان می رساند. به نظرم درین مورد و موارد دیگر که ایشان بعضا محل اشکال دوستان هستند توجیه گره گشا نیست احترام ایشان محفوظ منتها حقیقت ارجمندتر است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: رفقا فرموده بودند ایشان در این کهولت سن حتی بستر را نمیتوانند ترک کنند. و از این جهت گمان میکنم خیلی در جریان نباشند. حال چه شده است که توانسته اند آن پیام را بدهند هنوز برای خود بنده روشن نیست! و بر فرض اینکه این پیام از ایشان صادر شده باشد، آن عرایض مطرح شد. البته در زمان نامزدی آقای روحانی که حال و احوال ایشان خوب بود، رأی دادن به آقای روحانی را توصیه کردند. موفق باشید
السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه: در رابطه با ظهور امام زمان نظرات مختلفی هست. برخی معتقدند که آنچنان ظلم و جور همه جا را فرا می گیرد و شیعه و جهان اسلام ضعیف و نحیف می شوند و به اضطرار می رسند که ناگهان حضرت مهدی «عجل الله تعالی فرجه» ظهور می کنند و کار را به دست می گیرند و جهان را از ظلمات نجات می دهند. برخی دیگر بر این عقیده هستند که اتفاقا برعکس، آنچنان شیعه و اسلام غالب و قاهر می شود که زمینه را برای مشرف شدن حضرت فراهم می کنند و در زمانی که اسلام در اوج قدرت است حضرت ادامه کار را به دست می گیرند، هر چند که تا رسیدن به همان مرحله هم نور توجهات و ظهورات حضرت پیشران است تا اینکه فرج کلی فرا برسد. ۱. به نظر حضرتعالی کدام نظریه صائب تر است؟ ۲. استاد برداشت بنده این هست که وقتی در روایات مطرح می شود که ظهور حضرت در شرایطی رخ می دهد که جهان از ظلم و جور پر شده باشد، دارند «قاعده» به دست ما می دهند. لذا نتیجه می گیریم در هر مرحلهای از تاریخ وقتی فشارها و ظلمات شدید می شود پرتوی از نور ظهور حضرت برای تقابل با آن ظلمات تجلی می کند و ظلمات رفع می شود (مثل انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و شهادت سردار سلیمانی و حمله به اسرائیل و امثال ذلک) . باز دوباره حضور ظلمات و باز دوباره نوری دیگر برای پاره کردن پرده این ظلمت. و این جریان سینوسی رو به صعود ادامه دارد تا اینکه ظلمت به اوج خودش می رسد و فرج کلی و تامه حضرت به همراه حضور شخص ایشان، برای تقابل با اوج ظلمت فرا می رسد. نظر حضرتعالی چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! رازِ غیبت آن انسانِ انسانها، آن انسان کامل «روحی لتراب مقدمه فداء» مگر جز این بود که انسانها بتوانند ضرورت حضور فعّال آن حضرت را در جهان درک کنند؟ پس مائیم و معرفتی که بشریت متوجه گردد برای اصلاح امور، نیاز به آخرین سخن دارد و انقلاب اسلامی بستر چنین حضوری است تا معلوم گردد راهی برای مقابله و عبور از شدیدترین ظلمات در پیش است و این راه، هنوز در نهایت خود حاضر نشده که آن با ظهور حضرت صاحب الأمر «عجلاللهتعالیفرجه» محقق میشود؛ وقتی انسانهای اصیل متوجه اصیلترین ابعاد انسانیِ خود بشوند. چیزی که این روزها در حال تحقق است و تقابلی که بین دو جبهه حق و باطل در حال اوجگیری است و از این جهت است که مییابیم این تقابل، در مدیریتی نهایی به نهاییترین شکل خود نیاز دارد همانطور که به زیبایی تمام متوجه مدیریت فوقالعاده نایب آن حضرت در این زمانه شدهایم و مدیریت نهایی را از آینه وجود حضرت امام خامنهای «حفظهاللهتعالی» چشیدیم. موفق باشید
سلام: با توجه به مبنای المیزان لطفا مبحث ترک اولی یا سهو النبی بعضی پیامبران مثل حضرت یونس یا یوسف را توضیح دهید. چطور با عصمت قابل جمع است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفسیر قیّم «المیزان» به خوبی روشن میکند که نه در این موارد سهو النبی در کار بوده و نه ترک اولی. که در هر دو مورد علاوه بر رجوع به المیزان ، میتوانید به عرایضی که در شرح سوره انبیاء و یا سوره یوسف شد، رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/776?mark=%D8%A7%D9%86%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%A1
https://lobolmizan.ir/sound/746?mark=%DB%8C%D9%88%D8%B3%D9%81. موفق باشید
با سلام جناب استاد طاهرزاده: استاد ارجمند آیا برنامه هایی مثلا NA و AA میتوانند افقی برای اعضای معتادان پاک شده از دام اعتیاد بگشایند؟ بنده بواسطه ارتباطی که با برخی اعضای این نهاد ها دارم از طرف ایشان سوال میکنم! و چون این برنامه ها با محوریت سازمان بهزیستی و دیگر نهاد ها امکان فعالیت در ایران یا کشورهای اسلامی یافته اند زبان بنده در پاسخگویی بدون کسب جواب و نظر از حضرات بزرگان علم تفکر اسلامی وین جمله شخص شما راه احتیاط گرفته ام تا بعد از جواب شما پاسخ ایشان را بدهم!؟ نظر حضرت عالی چیست؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی از این برنامهها نمیدانم. موفق باشید
سلام و ادب استاد طاهرزاده: من تازگی بخاطر این خبرهای جنگ در قدس و بیرون کردن صهیونیست ها از شهر مقدس قدس، کمی فکرم رو مشغوله خودش کرده، چرا که احساس میکنم از یه اتفاق خیلی خیلی بزرگی عقب موندم و الان دل و روح و مغز و جونم اونجا بین اون مردم جهادگر قدس هست ولی تَن و جسم من متاسفانه الان جلوی یه میز که کتاب های درسی جلوم بازه است. درسته که با درس خوندن میتونم خیلی جاها تاثیر بگذارم و برای آینده این انقلاب برنامه های بزرگ بچینم اما خب چیکار کنم که الان تمام من اونجاست ولی این تن اینجا. ترسم اینه که دو روز دیگه بگن قدس آزاد شد و من نوجوون که دلم پر میکشید واسه آزادی قدس جا مونده باشم از همچین اتفاق تاریخی. لطف میکنید یه امیدواری به بندهی حقیر بدید که یکم دلگرم بشم و فکر نکنم که بعدا اسمم توی لیست جاماندگان نوشته بشه. خیلی ممنونم استاد
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، حضور در این تاریخی است که در حال شروع و گشایش است. حال هرجایی که ما نسبت به این حضور در این تاریخ برایمان پیش آمد؛ حاضر خواهیم شد و معنای انتظار، همین است و از این جهت فرمودهاند در آنچه امروز برایتان تکلیف است کوتاهی نکنید، تا نسبت به آنچه فردا برایتان پیش میآید موفق باشید.
موفق باشید
سلام استاد: خسته نباشید. ببخشید بنده جدیداً خیلی شدید بد اخلاق شدم. فرزندم و همسرم از من بخاطر رفتارم راضی نیستند دوستان و آشنایان هم بماند. آنقدر غرور هم دارم که اجازه معذرت خواهی بهم نمیده پیش خودم میگم دیگه سعی میکنم اخلاقم خوب باشه، ولی انگار اون لحظه که عصبانی هستم اصلاً عقل ندارم، واقعاً دست خودم نیست نمیفهمم دارم چکار میکنم، قشنگ مشخصه که جهنمی هستم. کتاب ادب عقل و خیال شما هم خوندم ولی انگار برای من اثری نداشته. یه نسخه خوب از شما میخواستم برای ترک این صفات شیطانی. ممنونم از راهنماییتون
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان متوجه وسعت بیکرانه خود بشود، امور جزیی که بهانههای تحریک شیطان هستند او را تحریک نمیکند. مباحث «معرفت نفس» از این جهت میتواند کمک کند. خوب است سری به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن که روی سایت هست بزنید. https://lobolmizan.ir/book/71?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87
https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87 موفق باشید
باعرض سلام خدمت استاد: با شروع پاییز دچار نوعی افسردگی و بعضاً شیدایی میشوم، و به تجربه آموختهام بیشتر تصمیمات اشتباه و احساسی را در پاییز و زمستان گرفته ام و بیشتر میل به پناهگاه عاطفی را نیازمندم، تشکر از راهنماییهای جنابعالی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه بیشتر خود را با معارف الهی مأنوس کنیم، بهتر و بیشتر میتوانیم از این موارد عبور کنیم. موفق باشید
سلام استاد: با مطالعه فص شیثی این مطلب را به کاغذ آوردم لطف کنید ببینید درست است: کل ماجرای خلقت: خداوند وجود و حقیقت محض مطلق بود، وجود و حقیقتی که از شدت اطلاق هیچگونه تشخص و تعین و قیدی نداشت، مخفی ترین مخفی ها بود (غیب الغیوب)؛ با اینکه در ذات حقه خود (حقیقت احدی) به جامعیت خود را مییافت (جلاء) اما وقتی به جامعیت و وجود مطلق خویش نظر کرد دید وجود مطلقی است که جامع کمالات است و مجموع کمالات وجودی اش در علم او (که عین ذات اوست) خودنمایی کردند و به اصطلاح خواستند خودی را نشان دهند، نور انسان کامل خودنمایی (تجلی) کرد (استجلاء) که مجموع همه کمالات اسماء را داشت به اجمال؛ وقتی همه اسماء خود را در مجموعه اسم الله دیدند خواستند به تفکیک عین ثابته و به تفصیل هم دیده شوند، خداوند به آنها رحم کرد و تک تک به اعیان(حقیقت امکانیه) آنها طلب آنها که وجود بود (خودش) را داد و اینچنین خلقت ظهور کرد و پدید آمد. ممنونم از زحمات بی دریغ شما که یقینا بالاترین جهاد تبیین است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینکه متذکر نکات خوبی شدهاید ولی اجازه دهید مباحث مربوط به «فصوص الحکم» را که مباحثی است بیشتر اشراقی و ظرائف خاص خود را دارد؛ در میدان سؤال و جواب نیاوریم. زیرا همانطور که میدانید این مباحث، خودشان خودشان را برای انسان روشن میکند و در همین رابطه به ما فرمودهاند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید کرد». یعنی به گفته جناب مولوی: «گر نپرسی زودتر کشفت شود». موفق باشید
سلام استاد: یک دور فصوص به توفیق الهی کار کردیم و منزل ۶۱ منزل محبت هستم. می خواستم این سوال رو از محضرتان بپرسم این جمله از فص آدمی است که عینا می نویسم « منظور از نشئه آدم، نشئه ی انسانی است، زیرا نوع انسان از این نشئه خلق شده است و همین امر امکان انسان کامل شدن را به همه می دهد در صورتی که به مقام خود وفا کنند پس انسان کامل شدن مقام شأنیت نیست مقام فعلیت است و مظاهر این فعلیت انسان های کاملی مثل ائمه هستند» میخواستم بپرسم آیا برای من هم امکانش هست که از نظر فعلیت انسان کامل بشم؟ آخه خودم که میدونم من مظهر حضرت الله نیستم من مطمئن هستم که عین ثابته من حضرت الله نیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه انسانها به اعتبار خلیفۀ اللهیبودنشان مظهر اسم الله میباشند و البته ائمه «علیهمالسلام» صورت فعلیتیافته خلیفۀ اللهی هستند. موفق باشید
سلام خدمت شما: ببخشید اگر کسی احساس کند که برای زندگیش سحر یا طلسم نوشتند، باید چیکار کنه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است سری به کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
سلام علیکم: وقتی گفته می شود حکمت متعالیه، این حکمت موضوعش که محور و کانون همه مباحث است باید متعالی باشد و موضوع حکمت متعالیه که وجود است باید از وجودی که مشاء و اشراق می گوید متفاوت باشد این وجودی است که مساوق وحدت است و با تعالی از مرحله فلسفه عبور کرد و عدل مرتبه عرفان شده است آیا این ادعا درست است؟ دوم مرحوم صدرالمتالهین (ره) با مطرح کردن اصالت وجود مخاطب را از ذهنیات به حقایق خارجی متوجه کرده است حال چطور می توان در مقام انتقال علوم از ذهنیات خلاص شد و با حقایق خارجی علوم را فهمید و دوباره در دام ذهنیات نیفتاد و دیگر سراغ ماهیات نرفت؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جناب صدرا با طرح اصالت وجود از فلسفه عبور نکردند بلکه با چنین نگاهی حتی عرفان با شخصیتی عقلانی به میدان آمد. ۲. وقتی نظر به «وجود» باشد و به تشکیکیبودنِ آن، بر هرچه مینگری آن را در حیطه وجود مییابی. موفق باشید
با سلام و وقت بخیر: سعی میکنم واضحتر بپرسم منظور بنده این بود که به طور کلی هنگام صحبت کردن با دیگران چطور باید بود؟ آیا گفتن کشفیات عرفانی خود به دیگران ایرادی دارد؟ آیا ممکن است باعث حجاب شود برای آنهایی که مرتبه پایینتری دارند؟ و از این جهت برای اینکه بیشتر بدانند و چون باورشان تحت تاثیر قرار میگیرد نیاز به اجازه شان است یا میتوان بدون اجازه و خواستشان حقایقی را به آنها گفت و برایشان مسیولیت ایجاد کرد؟ چون وقتی بفهمند دیگر مسیولند که دنبالش بروند آیا حقی از ایشان ضایع کردیم و باید خودش بخواهد تا بداند؟ و زمانی که کسی از ما سوالی میپرسد از حقیقت و دین و... آیا فقط باید جواب سوالش را بدهیم یا ایرادی ندارد بیشتر هم به او بگوییم از حقیقت؟ رفتار درست در این مواقع چگونه است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عموماً احوالات عرفانی را باید در نزد خود نگه داشت. آری! میتوان با مطالعه تفاسیر قرآن، تذکرات قرآن و آیات مربوطه را با افراد در میان گذاشت. ۲. بالاخره ظرفیت سؤالکننده را باید در نظر گرفت. موفق باشید
سلام علیک و رضوانه و ریحانه. پیشاپیش از همه ی عزیزان خصوصا استاد عزیز بایت تصدیق وو تضییع وقت شریفتان عذرخواهم و طلب عفو و حلالیت دارم.
بسم الله الرحمن الرحیم: «يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» آنچه در این آیه برای بنده مهم می باشد ذیل آیه و آنجایی که میفرماید از روح الله نا امید نشوید و جز کافران و آنانی که چشم بر روح توحیدی تاریخ و زمانه بسته اند نا امید نخواهند شد. سخن از فهم زمانه ای است که با روحی توحیدی به سراغ بشر آمده است و در برابر تکانه های سخت و طوفان خروشان نهیلیسم و بشر خود بنیاد قرار گرفته است و با اشارت به آینده ای نظر دارد که افق تاریخ گشایش انسان است و روز موعود آشتی انسان با خود و خدایی که در بستر تاریخ غرب گمشده بود و حالا این بشر جدید است که در پی گمشده ی خود به هر کوی و برزنی سر می زند تا بلکه آن را بیابد و غافل از آنکه یار در کنار اوست و او در بیراهه ها به دنبال اش می گردد.
آن که عمری در پی او می دویدم کو به کو / ناگهانش یافتم با دل نشسته روبرو
در المیزان شریف در تفسیر این آیه ی عزیز نیز سخن از طلب روحی است که منسوب به خداوند است که همان فرج بعد از شدتی است که به اذن خداوند و مشیت او صورت می گیرد. آیا در این آیه، بشارت «روح الله» همان نصرتی نیست که در پیش روی انسان قرار داده شده است و انسان به آن بیش از هر روز دیگری محتاج است؟! «قَالَ وَمَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ» (56 / حجر) و چه کسی جز آنان که راه گم کرده اند و یا آنانی که خود را در تاریخ خود پیدا نکرده اند دچار یاس و سرگردانی میشوند؟! سخن از یاس و پوچی، گرچه شاید دارای تفاوتهایی معنایی باشد یا تلازمی برقرار نباشد، اما سخن در اینجاست که ریشهی یاس بشر امروز دقیقا از درد پوچی تاریخی است که با آن دم خور شده است. و رنجی است که در دوران مدرن زاییده شده است و انسان امروز خود را دچار آن یافته است و فریاد واحسرتای از دست رفتگی تاریخاش به گوش اندیشمندان رسیده و هر کس به فراخور دردمندی و حس همراهی بشر جدید به این فریاد انسان راهی را و افقی را اندیشیده یا سعی بر آن داشته تا در افق آیندهی انسان راهی را که عاری از رنج دیروز و امروزش باشد را در برابرش بگشاید اما تا به امروز در این افق گشایی موفق نبوده است و انسان همچنان در یاس تاریخی فردای پیش روی خود باغ سبزی را که گذر از رنج امروز زمانه اش باشد را نیافته است و این منشا دردهای بی شماری است که تاریخ انسانیت را مبدل به دردهای لاینحل کرده است که یا باید بماند و این درد را تحمل کند و بمیرد و یا باید برای رهایی از رنج طاقت فرسای مناسبات پوچی تاریخ دست به انتحار بزند و خود را راحت کند و یا خود را به انواع ابتذالات و مشهورات و اباحهگری موجود آلوده کند تا کمر درد تاریخی اش را درک کند. اما انسان غافل از آنی است که روحی در تاریخ حاضر است که انسان با حضور در آن روح، این درد تاریخی را در خود هضم میکند و از سرگردانی رنجهای بیشمار امروز راحت میشود و شدت تعب و سختی دوران را در روح و ریحان و رضوان به آرامش بدل می کند! آری تمام سخن در این است که حضور در روح تاریخی چطور و چگونه؟ انسان و انتقال از ساحتی از تاریخ به ساحت دیگر آن متوقف بر حضور در آن تاریخی است که افق بشارت بخش فردای انسان را و گذر از رنج های بیشمار امروزین را در خود به همراه دارد و این جز با نظر به غایت سعادت و کمال انسان و اتصال انسان به لایه های لذت بخش و فرح بخش و پایدار برای انسان میسر نخواهد بود. بشر امروز لذت زده و لذت پذیر است و این تغییر مزاج از ساحت لذات حسی و مادی جز با افق لذت های پایدار اصیل جاودانه ی انسانی اش امکان پذیر نمی باشد علاوه بر آنکه انسان جدید بیش از هر روز دیگری امروز به تغییر سخت و افق تاریخ نزدیک تر است چرا که احساس پوچی و بیهودگی و سرخوردگی بیش از هر زمان دیگری او را فرا گرفته است! پس کافی است تا افق سیر حضور انسان در عالم هستی را و لذت پایدار و ابدی بودن انسان را و شوق دیدار با خود بودن در عین حقیقت و با خدا بودگی را به روی او بگشاییم. آنگاه آغوش مشتاق انسان را به این حقیقت و مسیر مقدس مشاهده می کنیم. کاری که امام با روح حقیقت جو و حقیقت طلب انسان امروز کرد! امام فهمید بشر، تشنه ی کمال حقیقی است و خسته از تاریخی است که انسان را زنجیر لذات حسی کرده است لذا روح تاریخ بشر با انقلاب اسلامی همراه شد و اینچنین در انسانها اثر گذاشت و خالق اراده ها و رفتارهای اختیاری جدیدی در انسان شد که سابقه اش در انقلاب نبوی مشهود بود. نه آنکه انقلاب اسلامی ما بر آمده از فقر و رنج و گرسنکی باشد!! کدام انقلاب با درد و رنج گرسنگی پیروز شده است که انقلاب اسلامی بشود؟ انقلاب اسلامی انقلاب معنایی بود، انقلاب باز گشت روح الله به تاریخ ، انقلاب حضور انسان جدید با نظر به افق حیات قدسی و معنویت و عبور و گذر از عصر مدرن و بشر نهیلیست زده! انقلاب اسلامی درست نقطه ی مقابل روح عالم مدرن ساحتی از روح را مقابل انسان گشود که انسان را انسان تر می کند و این جز با حضور در تاریخ روح الله که نصرت و تایید خداوند را بهمراه دارد و آیِنده ای جز این برای بشر فردایی متصور نیست را به عالم آورد. برای این سخن شواهد فراوانی از آیات قران وجود دارد که تمامی فتح و گشایشهای انسان در تاریخ به تایید همان رَوح در تاریخ است و تایید رَوح بوده است. سحن در این است که باید و باز باید و دوباره وباز دوباره باید با بشر امروز از تاریخی که در آن حاضر است و روح ناکامی های امروزیناش سخن گفت و فراخنای گشوده ی فردای تاریخ روح الله را در پیش چشم او حاضر کرد تا در تاریخ دچار خود گمگشتگی و پوچی و سردی و بن بست نشوو و فردایی که در انتظار اوست تا در آن تنفس کند را این رُوح عالم مدرن از او نرباید تا صبح طلوع رَوح الله را ادراک کند. باید مصادیق طلوع و ظهور نور تاریخ روح الله را در عرصههای مختلف پیش روی چشم انسان پر رنگ کرد باید صحنه های حضور فرح بخش و فرخ بخش انسان فردایی را به او نشان داد (حاج قاسم ها، حججی ها، صدرزاده ها، همدانیها و باکریها و همتها و.....) باید تلالو جمیل تاریخی که او را در بر میگیرد و از چنگال لذت سرد و ناپایدار علم حسی نجات می دهد را به او متذکر شد (فریاد ظلم ها و ستم هایی مردم جهان، ستم استکبار جهانی، قدرت جبهه ی مقاومت، شکست غایت و اهداف استکبار در منطقه، حضور جهانی شیعی، اربعین، و هزاران جلوه ی حضور منطقه ای و بشری انسان) سخن از طلوع همین روح الله است که جز آنانی که حاضر نیستند این روح الله را ببینند به آن کافر و از آن حضور ناامید می باشند.
این سخن مقدمه ای بود برای تفصیل سخنان بعدی و راهی برای گشودگیهایی پیش رو باشد که متذکر شویم و هم کلام و هم سخن شویم تا فردای بشر را پیش چشم او حاضر کنیم تا انسانها در آن حاضر شوند و روح الله آنان را در برگیرد. والسلام
باسمه تعالی: سلام علیکم: «جانا سخن از زبان ما میگویی» و حقیقتاً «وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» و منظور از کافر، تنها منکر خداوندبودن نیست، منظور کسی است که حقیقت را در جلوههای مختلف آن انکار میکند و در نتیجه از آن مددهای لطیف الهی یعنی «رَوح الله» که بنا است به سوی او آید، محروم میشود و این همان یأسِ تاریخی است که به خوبی بدان اشاره کردید و گرفتارشدن در انواع رنجها و بنبستها. تنها کافی است به وعده الهی امیدوار شویم که خداوند نتیجه کار شهدا را به جامعه و تاریخ برمیگرداند و این مهمترین نکتهای است که باید بدان فکر کرد زیرا بعد از آنکه فرمود شهدا، حیاتی غیر از حیات دنیایی و حیات برزخی دارند و بشارت میدهند به آیندگان که نگرانِ تنگناهایی که با آغاز تاریخی دیگر به ظهور میآید؛ فرمود: «وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ» (آلعمران/۱۷۱) و این یعنی پاداش سلحشوران جبهه مقابله با استکبار را که نفی استکبار و احیای حیات دینی بود را، خداوند برای آنها در تاریخی که شروع کردهاند خواهند داد. و این است آن بشارت اصیلی که میتوان حکیمانه بدان نظر کرد و آیندهای را مدّ نظر داشت غیر از آنچه که امروز با آن دست به گریبان هستیم. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: مواجه با نیهیلیسم چیست و چگونه شخص با مواجه با این نیست انگاری میتواند به سمت پیدا کردن خود و بشارات انبیا حرکت کند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسی مفصل است. عرایضی در این مورد به عنوان مقدمه شده که خوب است به آنجا رجوع فرمایید. https://eitaa.com/matalebevijeh/13805 و https://eitaa.com/matalebevijeh/13807. موفق باشید
با سلام: آیا اعیانه ثابته را میتوان مظاهر دانست؟ اگر آری مظهر چه؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع «اعیان ثابته» بسی عمیق تر است از این است که بتوان در این دوگانگیها جای داد. و اساساً چنین موضوعات عرفانی، موضوعاتی نیست که در دل سوال و جوابها روشن شود حتی اساتید عرفان دستور میدهند سعی شود به جای حضور در حوزه سوال، انسان در حوزه حضور قرار گیرد تا برایش پیش آید. و در همین رابطه جناب مولوی میفرماید: «گر نپرسی، زودتر حلات شود/ مرغ صبر از جمله پرّان تر بود». موفق باشید
سلام علیکم: بنده طلبه هستم و ده سالی هست که به همراه خانواده قم ساکنیم اصالتا اصفهانی هستیم خدا به ما لطف کرد و چهار فرزند داد که محتاج دعای شمایند مدتی است در تردیدیم برویم اصفهان یا قم بمانیم. مزایای ما برای رفتن اصفهان این هست که اولا کمک به خانواده پدری و پدر همسر داشته باشیم. ثانیا از نعمت همراهی با خانواده و بستگان بهره مند شویم مزایای ما برای قم ماندن اینه که اولا چه جایی بهتر از قم برای طلبگی و تربیت فرزندان و ثانیا اینکه در آخر آلزمان توصیه شده به قم بروید و ثالثا فعالیت فرهنگی بنده بیشتر متمرکز در قم شده هرچند امکان انتقال به اصفهان دارد ولی سخت است و از طرفی ظرفیت های قم برای بهره مندی از اساتید و معنویت قابل قیاس نیست متشکر می شوم در این تصمیم گیری ما را یاری کنید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می آید سعی بفرمایید از شرایطی که می توانید فعالیت های فرهنگی خود را ادامه دهید، به راحتی جدا نگردید زیرا معنای اصلی زندگی همین نوع فعالیت ها است. موفق باشید
سلام استاد عزیز: به شدت نگرانم که مسیری که در پیش گرفتم صحیح است یا خیر؟ استعدادم در چیست؟ کدام مسیر برای من کوتاهتر است؟ تلاش بیهوده نکنم! ای کاش کسی، جایی پرسشنامه ای به من میداد و با گرفتن جوابها بهترین و کوتاهترین راه را نشان میداد. خدای من میداند که با تعقیب نماز عشا چقدر مانوس و سرگردانم! اگر به سان خیلی ها بذری روی سنگ بپاشم و نتوانم تا آخر بایستم! چرا به سان خیلی ها ناگهان تمام عیوب و قصورات را چشم پوشی نمیکند و به قول جنابتان با دوتا پس گردنی جلو نمیراندم. آیا راه دور است یا «نشسته روبرو» التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضوری صادقانه و قدمگذاردن در مسیری که در امورات معرفتی و یا در امورات دنیایی پیش میآید، آرامآرام ما را در حضوری بهتر وارد میکند. موفق باشید