بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35234

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب وقتتون بخیر: من از اساتید مذهبی دانشگاه صنعتی اصفهان هستم. چند وقتی است یک سوال از طرف دانشجویان ذهن من را درگیر کرده است. نظریه داروین و یا نظریه فرگشت دیگر به طور قطعی اثبات شده و شواهد بسیار زیادی برای اهل علم در اثبات آن وجود دارد. حتی طبق این نظریه پیشبینی هایی انجام شده و پس از مدتی صحت پیشبینی ها اثبات شده است. سوال من راجع به اثبات بودن یا نبودن خدا طبق این نظریه نیست. بلکه تناقض این نظریه با یکی از آیات قران است. اکنون اثبات شده است که انسان خردمند در یک جهش ژنتیکی و حدود ۲۰۰ هزارسال پیش و در آفریقا ایجاد شده است. و پس از آن حدود ۶۰۰ نفر از آنها به قاره های آمریکا و آسیا سفر کرده اند و تمام انسانهای فعلی از نسل آنها هستند. در صورتی که بحث حضرت آدم و حوا متعلق به ۷۰۰۰ سال پیش است و اینکه طبق آیه صریح قرآن حضرت آدم پدر نداشته اند (در آیه ای که حضرت عیسی خود را شبیه پدرشان آدم می‌دانند که پدر ندارد). خوب این آیه تناقض کامل به نظریه فرگشت دارد. چون طبق نظریه فرگشت حضرت آدم حتما پدر و مادر داشته اند. این تناقض را چگونه می‌توان پاسخ داد. این نکته را هم در پرانتز عرض کنم که بنده خودم شدیدا مذهبی هستم و بارها و بارها در جلسات شما شرکت کرده و فیض برده ام و اکنون در مقابل سوالات دانشجویان حول این مساله مستاصل شده ام. خواهش من این است که بدون خدشه به صحت نظریه فرگشت این تناقض را حل کنید چرا که ایراد گرفتن به نظریه فرگشت دقیقا مثل ایراد گرفتن کلیسا به نظریه گرد بودن زمین توسط گالیله است که پس از مدتی اثبات شد و باعث شد بعد از آن مردم احترام بیشتری برای علم و احترام کمتری برای کلیسا قائل شوند. و همین نگرانی اکنون برای اسلام وجود دارد. دیر یا زود علمای اسلام به صحت نظریه فرگشت پی خواهند برد و تا دیر نشده باید به تناقض های فرگشت و قرآن جواب داد. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که رشته بنده نیز زمین‌شناسی است و یکی از موضوعاتی که در این رشته مورد بررسی قرار می‌گیرد، تکامل است. در آنجا از نظر فسیل شناسان به خوبی ثابت شده است هیچ دلیلی بر صحت نظر آقای داروین نسبت به آنکه انسانها از نظر نسلی به میمونها مربوط باشند، نداریم. در مورد  فَرگَشت به‌معنی تغییر در خصوصیت‌های وراثتی جانداران در طول نسل‌های متوالی است امری نیست که به این نتیجه برسیم که مثلاً حضرت آدم، پدر و مادر داشته باشند و اساساً میدان علم و تجربه تا چنین مراحلی نیست. موفق باشید

35224

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در صوت برهان صدیقین فرمودید بعد از اینکه عقل انسان متوجه معقول شد، آرام آرام با یکسری ادب و آدابی آماده‌ی ارتباط با حقیقت می‌شود. می‌شود آن ادب و آداب را بفرمایید چیست‌؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان رعایت تقوا از یک طرف، و توجه نکردن به توهّمات از طرف دیگر و میدان‌ندادن به آنها می‌باشد. موفق باشید

35201

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: یک) با توجه به اثر قتلی القرآن جناب ثعلبی سوال پیش می آید چرا درین قرون بر اثر شنیدن قرآن کریم نشنیده ایم کسی جان به جان آفرین بسپارد؟ دو) بنده گرایش عرفانی دارم ولی قرآن مجید به نظر می رسد چندان عرفانی نیست در ماه رمضان رجوعی کردم و باز کشش لازم را درآن کتاب شریف نیافتم البته معدود آیاتی چون سوره حدید هست که عرفانی به نظر می رسد ولی باز انسان احساس می کند این مطالب شاید مثلا در متون هند نیز هست و بکر نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه عرفانی نگاهی است که از ظاهر به باطن منتقل می‌شود و در این راستا است که ابعاد عرفانی قرآن بسی فوق العاده است تا آنجایی که امثال هانری کربن منشأ عرفان اکهارت آن عارف مسیحی را عرفان اسلامی می‌داند. در این رابطه خوب است به تأویلات جناب عبدالرزاق کاشانی که با نام ابن عربی چاپ شده است رجوع فرمایید. موفق باشید

34682

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«إِلَهِي هَبْ لِي قَلْبا يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ» سلام استاد. به کمک آموزه ها و اشارات حضرتعالی، بنده هم تجربه کردم هر وقت با بشر امروز که تا حدود زیادی تحت تأثیر روح مدرنیته است، با ادبیات کهنه ی دینی و وعده های نسیه سخن بگیم موضع میگیره. اما اگر او رو با خودش و افق وجودیِ گسترده ی خودش روبرو کنیم به شدت به فکر فرو میره. مثلاً اگر بگیم نماز بخون که به بهشت بری یا جهنم نری به شدت بدش میاد. ولی اگر بگیم عبادت کن تا همین الان در ذیل انوار الهی قرار بگیری و در ساحت گشوده تری وارد بشی و جانت سیراب و تغذیه بشه و به آرامش حقیقی دست پیدا کنی، به‌ شدت متأثر میشه. راز این مسأله کجاست؟ (حتی قیامت و بهشت و جهنم رو هم اگر با افق حضوری و وجودی براش تبیین کنیم، بسیار فرق میکنه تا اینکه به صورت حصولی و وعده وعیدهای نسیه براش صحبت کنیم.)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این به جهت آن است که انسان جدید خود را در خود جستجو می‌کند و می‌خواهد از درون متوجه حقایق شود. در این مورد خوب است به قسمت دوم مصاحبه‌ای که با مجله سوره شد، رجوع فرمایید. https://eitaa.com/matalebevijeh/12424  موفق باشید

34166

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: من آخر متوجه نشدم روابط ایران و چین چه سمت و سویی داره؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دو کشور مستقل با همدیگر رابطه‌های اقتصادی و دیپلماسی در مقابله با استکبار دارند. چه اشکالی دارد؟ گویا بعضی‌ها نمی‌توانند از عادت ارتباط با آمریکا و غرب آزاد شوند. موفق باشید

39208
متن پرسش

 سلام استاد: در واقع باید بگم که حرفی برای گفتن ندارم و همین مرا در گیر کرده است تا کمی به خودم فکر کنم و در نتیجه منجر شد به این که قرآن بخوانم. میدونم که همینه و معنی کردن همینه در این متن حداقل از زبان و قلم من ساقط است، قبلا به شما هم عرض کردم که یا باید مُرد یا باید علی «علیه‌السلام» بود. اما مسائل غرب و کنونی همچون سخن حضرت آقا ابزار عمده دشمن ترس افکنی است یعنی می‌گوید که شما دستتان خالی است و پوچ هستید در حالی که بر عکس این است، یادم می آید یکی از دوستانم گفت اگر پوچ انگاری نبود حاج قاسم شهید نمی شد، سخنان حضرت آقا چقدر به دلم نشست! راسیاتش حال که فکر می‌کنم می‌بینم که خب ما چگونه می‌توانیم در واقع حسن باقری باشیم چرا حسن باقری بعلت این که بالاخره او هم می‌توانست مثل بقیه جهاد کند اما راه خودش را شناخت و فهمید و فهماند که خط مقدم و پشت خاکریز کجاست، همین جا بگم که ما هم می توانیم همچین جایگاهی را در نسبت با کاری که می کنیم داشته باشیم، چگونه می‌توان در وضع کنونی حضرت امام وار بود، که آن هم کار خداست. و آری! حقیقتاً کار خداست و از یک جایی به بعد اگر خودم حواسم نباشد می شوم کسی که به علت فکر کردن به نابودی اسرائیل نا امید شده و خدا را مقصر می‌داند در رابطه با مسئله و نا توانی‌اش، دوباره می گویم که همینه! پس چگونه می شود ساخت، در همین رابطه خودم روزی چندین بار می‌گویم که اسرائیل را نابود خواهم کرد (ان‌شاء الله) و برای محقق شدنش همان طور که ما از خداییم و اوست که روحش را در ما دمیده است، من این موضوع را بر دوش خدا می‌بینم و به همین علت دلم قرص است. خلاصه که این روزها برایم درد وار شده و به این فکر می‌کنم که کسی که بیمار است در واقع درمانش را یافته است چون بالاخره پایان بیماری درمان است یا مرگ که آن هم یک درمان است. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای دلِ قرص شما شوم. آری! مهم ایمانی است که انسان به نور آن ایمان متوجه می‌شود «إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوّانٍ كَفورٍ» خداوند از کسانی که ایمان آورده‌اند دفاع می‌کند؛ خداوند هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست ندارد! و این‌جا است که می‌دانیم وقتی ملتی تن به ذلت نداد و با نور ایمان در مقابل ظلم و تجاوز، مقاومت پیشه کرد، حتماً پیروز است به همان معنایی که حماس و جهاد اسلامی در باریکه غزه نشان دادند چگونه رژیم صهیون به اهداف خود نرسید. به این جملۀ رهبر معظم انقلاب زیاد فکر کنید که می‌فرمایند: 
«عنصر صهیونی تظاهر به پیروزی می کند، چهره‌ی آدم های پیروز را به خودش می گیرد و می‌آید حرف های گزاف می زند و رجزخوانی می کند. بدبخت! شما کجا پیروز شدید؟ در غزّه پیروز شدید؟ آدم، چهل و چند هزار نفر زن و بچّه و کودک را با بمب بکشد و نتواند یک دانه‌ از مقاصدی را که اوّل اعلام کرده، تحقّق ببخشد، پیروز است؟ شما حماس را نابود کردید؟ شما اسرای خودتان را در غزّه آزاد کردید؟ شما گفتید می خواهید حزب‌الله را از بین ببرید، شخصی مثل سیّدحسن نصرالله با آن عظمت را شهید کردید، توانستید حزب‌الله را از بین ببرید؟ حزب‌الله زنده است، مقاومت فلسطین زنده است، حماس زنده است، جهاد زنده است؛ شما پیروز نیستید، شما شکست خورده‌اید. بله، در سوریه جلوی شما باز بود، یک سرباز با یک تفنگ هم جلویتان نبود و توانستید چند کیلومتر با تانک و ابزارهای نظامی جلو بیایید، [امّا] این پیروزی نیست؛ مانعی در مقابل شما نبود، این پیروزی نیست. البتّه جوان های غیورِ شجاعِ سوری هم بلاشک شما را از اینجا بیرون خواهند کرد.»
این است آن ایمانی که در مواجهه با کفر به میدان می‌آید و آیندۀ دیگری را که حضور جهانیِ انسان است با هویت قدسی؛ شکل می‌دهد، آزاد از غرب‌زدگی و تحجّر. موفق باشید.   
 

37482
متن پرسش

در صبحدم بارانی بهار و اردیبهشت برای معلمی می‌نویسم که واسطه لطف الهی برای جانهای ما شد. سلام و ارادتم تقدیم به شما استاد عزیز بضاعت اندک من برای تقدیم به روح مهربان شما، همین قطره‌های زلال اشکی است که در بین الطلوعین تاریخ در غربتِ غیبت امامان از چشمهای منتظرم جاری است. رهبر انقلاب در جواب جوانی که از میانه جمعیت فریاد زد دوستت داریم فرمودند خوش‌ به حالتون که اگه منو دوست دارید، میشه منو ببینید من شما را دوست دارم و نمی‌تونم ببینم. من در گوشه تنهاییم بارها این جمله را شنیدم و خود را مخاطب آن دیدم و با عشق او که تنها از قاب رسانه ها صورتش را و در ملکوت عالم حقیقتش را دیده‌ام اشک ریختم و به عشق او زندگی‌ام را صرف اسلام ِ انقلابی و انقلاب اسلامی کردم چرخ جهان با ولایت می‌گردد و ما که به عشق روح الله نفس می‌کشیم همه، همیشه دلتنگ هم هستیم اگر از من بپرسند مهمترین ویژگی رهبر انقلاب چیست قطعا خواهم گفت «عشق به خمینی» و ارادت شما استاد عزیز به روح الله قلب ما را به هم گره زد بارها در جلسات فرمودید، حس می‌کنید چقدر باهمید؟ آری استاد عزیز وسعت عشق روح الله با قلب ما کاری کرد که باکری و خرازی و متوسلیان تا کودکان و زنان غزه تا دانشجویان آمریکایی دردمند از احوال غزه را در عالَم انقلاب اسلامی ببینیم و بیش از هرکس نسبت به بچه‌های دغدغه مند انقلاب با وجود تمام اختلاف سلوک و سلیقه‌ها احساس برادری و یگانگی کنیم و به لطف الهی شما استاد عزیزم در گشودن این منظر واسطه لطف الهی بودید این پرسش را با نام مستعار نوشتم تا بتوانم چند جمله از احوال واقعی قلبم را بیان کنم و این اشکهای از سر شوق و درد و شُکر را تقدیم روح مهربانتان کنم. الحمدلله علی جمیع نعمه و آلائه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولیای الهی و از همه مهم‌تر رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌واله» به ما از آینده و از حضوری خبر دادند که انسان‌ها یگانگی خاصی را نسبت به همدیگر احساس می‌کنند که نماد آن حضور، تا آن‌جایی خواهد بود که به تعبیر روایات، گرگ و میش در یک آخور با همدیگر غذا می‌خورند که مثالی باشد تا بفهمیم چگونه دوگانگی‌های همچنانی هم جای خود را به یگانگی می‌دهد چه رسد به یگانگی‌ها که ریشه در فطرت دارد.
سلام بر اشک‌هایی که از آن گزارش دادید تا معلوم شود مسافر کدام روزگارید. سلام بر اینهمه یگانگی و دل‌تنگی از همدیگر. آیا از خود پرسیده‌ایم چه نسبتی بین حضرت زهرای مرضیه «سلام‌‌الله‌علیها» و جناب سلمان بوده که حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» به جناب سلمان گِله می کنند چرا به ایشان کمتر سر زده؟ چه نسبتی بین این دو بزرگوار در میان است که از نظر جنسیتی نامحرمند، ولی از نظر انسانی این اندازه یگانه‌اند؟ آیا این همان حضور ذیل اسلام عزیز نبود؟ 
سلام بر یگانگی قلب‌ها بین ما و کودکان غزه و دانشجویان ضد رژیم صهیونیستی آمریکا. یعنی سلام بر زندگی، زیر سایه دوستی‌ها که حقیقتاً اگر جان گرگان و سگانِ انسان‌نما از هم جدا هست و در این جدایی به حکم «لا یموت و لا یحیی» بین مرگ و زندگی دست و پا می‌زنند «متحد جان‌های مردان خداست»، و در این یگانگی «در عین حفظ حریم‌ها» نسبت به هم چه ایثارها دارند. آیا جز این است که خداوند ما را برای این نوع حضور خلق کرده؟ چرا آن را با ایجاد هرچه بیشتر دوستی‌ها و تواضع‌ها و ایثارها، پاس نداریم؟ موفق باشید    
 

37291

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض تبریک سال نو خدمت شما و استاد عزیز و گرانقدر و آرزوی سلامتی برای شما عزیزان. ممنون میشم این درخواست و راهنمایی را خدمت استاد عرض نمایید تا ایشان حقیر را راهنمایی بفرمایند: سلام استاد عزیز و گرانقدر، باعث افتخار حقیر است که می توانم از راهنمایی های بسیار مغتنم و ارزشمند شما بهره مند گردم استاد عزیز، حقیر جوانی ۴۳ ساله و متاهل دارای ۲ فرزند و اهل استان کهگیلویه و بویراحمد هستم که چندین سال پیش از دانشگاه فارغ التحصیل شدم. در طول زندگی فرصت های زیادی رو از دست دادم البته همیشه اهل درس و مطالعه بوده ام اما زیاد به قول معروف این شاخه به آن شاخه پریدم و اکنون هم از نظر شغل و کار وضعیت مطلوبی ندارم اما خدا را شاکر هستم و با این دید به زندگی نگاه می کنم که این تنگناها اولا محصول غفلت خودم و از دست دادن فرصت ها و بخصوص گناهان می باشد ثانیا نعمت و فرصتی برای خودسازی و جبران گذشته و غفلت ها و امتحانی که درصورت صبر داشتن می تواند باعث رستگاری و تحول باشد. استاد، همیشه علاقمند به مسائل عرفانی بوده ام بخصوص در این ۱۷ سال اخیر و چند سالی هست که تقید دارم که نمازهایم را سر وقت و اول وقت بخوانم و از سن تکلیف تا کنون روزه‌ های ماه رمضان رو خدارو شکر بطور کامل گرفته ام اما خوب از نظر شرک های خفی و اخلاقیات و اعمال قدری ضعیف هستم لطفاً بفرمایید برای خودسازی و معرفت نفس و جبران گذشته و آدم شدن و عاقبت بخیری چه کار کنم؟ چه خط سیری را طی نمایم؟ چه سیر مطالعاتی عمومی نه (ویژه و خاص) شما پیشنهاد می فرمایید؟ لطفاً مفصل راهنمایی نمایید تا آن را نصب العین خود نمایم چرا که برایم دسترسی به افراد صاحب نفس و استاد راه برایم میسر نیست. خیلی دوست دارم با تمام وجود و خالصانه خدا را بندگی کنم، بنده ی واقعی و قلب و‌ ذهنم از همه ی خطورات ذهنی و شرک های خفی و اخلاقیات ناپسند پاک گردد. ممنون میشم برنامه ای جامع بفرمایید خیلی ممنون🙏

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله به خوبی شرایط خود را درک کرده‌اید و تمایلی که نسبت به حضور بیشتر در توحید ربوبی برایتان پیش آمده است را، لطف خداوند بدانید. آنچه در این مسیر مهم است عمیق‌ترشدن در معارف توحیدی می‌باشد آن‌طور که بتوانیم هرچه بیشتر با قرآن از طریق تفسیر مبارک «المیزان» آشنا شویم. در این رابطه پیشنهاد اولیه همان دنبال‌کردن مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و شرح سوره اعراف است که صوت همه آن مطالب، روی سایت هست تا إن شاءالله با مطالعه جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» که روی سایت هست، راهِ انس با قرآن از طریق آن تفسیر إن شاءالله گشوده خواهد شد. موفق باشید

36878
متن پرسش

سلام استاد خوبم: دو دغدغه مهم دارم و امیدوارم خداوند از طریق شما ابهامات قلبم را روشن کند. دغدغه اول: از وقتی پسر یازده ساله ام به سن مدرسه رفتن رسید و دنبال پیدا کردن مدرسه خوب بودم با کلیدواژه ای آشنا شدم که تا قبل از آن نشنیده بودم. کلیدواژه ی «خانواده محوری» .بزرگانی مطرح در امور تربیت، مدرسه و کلاس و مجموعه ای را مناسب رشد و تربیت بچه ها نامیدند که یک رکن آن خانواده محوری باشد. یعنی خانواده وسط میدان تربیت باشد نه فرزندانش را به مدرسه بسپارد. این کلیدواژه به جان ما نشست. سالهای سال به دنبال همین واژه پیش رفتیم و سعی کردیم در امور مختلف مربوط به فرزندان دنبال فراهم کردن همین بستر باشیم. اما استاد الان که حدود شش سال از مدرسه ای شدن پسرم می‌گذرد حس می‌کنم سالها و ماهها ذره ذره خودم را خرج کرده ام. حس می‌کنم از نشاطی که لازمه ی مادری ام بود و از حضوری که می‌توانست گرما بخش خانواده ام باشد زده ام به این بهانه که در آن مدرسه و این مجموعه خانواده محور در میدان باشم. گاهی به عنوان ریزترین عضو و گاهی در راس اما همیشه نظر بدهم، پیگیر باشم، طرح بنویسم. در این سالها گاهی وسط میدان خانواده محوری عذاب وجدان نبودن در میدان خانواده را چشیده ام و گاهی به عکس، وسط میدان خانواده عذاب وجدان نبودن در طرح ریزی ها و آماده سازی های برنامه های فرزندانم در مجموعه های خانواده محور را. گاهی با خدا نجوا کرده ام که خدایا راهی را می‌روم که تو می‌پسندی ،خودت کم و کسری ها را برای خانواده جبران کن و گاهی خودم را توبیخ می‌کنم که مطمئنی راهی که می‌روی به مقصد برسد؟! روزی ام شد دغدغه ام را با شما در میان بگذارم و نظر شما را بدانم. هر چند که در هر مسیری افراط و تفریط تلاطم ایجاد می‌کند اما استاد نسبت به اصل مسیر با این توضیحات آیا این تلاطم ها نشانه بیراهه رفتن است یا باید مصمم ادامه دهیم؟ نظر شما نسبت به این خانواده محوری چیست؟ دغدغه دوم: استاد مهربانم می‌گویند ما بانوان باید هم در عرصه خانواده فعال باشیم و هم در جامعه هم عبودیت فردی داشته باشیم و هم زندگی جمعی. اما استاد شاخص و اندازه هامان را چطور تشخیص دهیم؟ امروز وقتی وسط یکی از همین جمع های خانواده محور برای برنامه ریزی برنامه‌های بچه ها بودیم. مادران (اکثرا سه فرزند داشتند) خودشان را اینطور معرفی می‌کردند: خانه دار هستیم اما خانه نشین نه! علامت سوال شد برای من که این فعالیت‌هایی که تک تک ما را از زن شرقی خانه نشین جدا می‌کند (عمدتا فعالیتهای فرهنگی) آیا همان فعالیتی هست که از ما انتظار می‌رود؟ اگر هست چرا خیلی از ما نشاطی که باید را نداریم؟ چرا گاهی از سمت مرد خانه و گاهی بچه ها و گاهی خود جامعه توبیخ می‌شویم؟ چرا همیشه در ایجاد تعادل بین خانواده و اجتماع لنگ می‌زنیم؟ راه شناخت این اندازه ها چیست؟ ممنون میشم راهنمایی مون بفرمایید. (این دغدغه های مادری هست که بعد از توفیق سه بار و نصفی مادری و بعد از توفیق شوطها گشتن دور خانه ی خدا و بعد از بارها طلب دعای حضرت مادر (س) که إلهی إستعملنی لما خلقتنی له در شرف رسیدن به چهل سالگی و در آخرین نفس های ماه رجب که فرمود « لِكُلِّ مَسْأَلَهٍ مِنْكَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِيدٌ »اینطور مضطر شده...)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله همین نحوه تفکر در عین دغدغه‌مندی نوعی تفکر اصیل است و اساساً جنس تفکر چنین می‌باشد از آن جهت که گمان نکنیم باید در یک مسیر از مسیرهایی که در مقابل خود داریم، متوقف شویم و با نوعی تحجّر، بقیه راه‌ها را نادیده بگیریم. به نظر بنده اصلِ قضیه «خانواده محوریِ مدرسه» کاری درست و لازم است. مهم آن است که اولیای مدرسه، نقش اصلی خود را داشته باشند و در جاهایی که نیاز به حضور خانوداه می‌باشد؛ خانوداه‌ها وارد شوند و نظر بدهند. ولی در هر حال ما در نظام آموزشیِ خود مشکلاتی داریم که امیدوار هستیم آرام‌آرام آن مشکلات برطرف گردد که بحث آن مفصل است و نباید امثال جنابعالی گمان کنند اگر کارها به خوبی جلو نمی رود و نتیجه نمی دهد؛ به جهت کوتاهی‌های شماها است! این‌که بعضاً مردِ خانه و یا فرزندان متوجه جایگاه این حضور نمی‌شوند، اگر شما در مرز تعادل عمل کرده باشید، مشکل خودشان است و متوجه حساسیت مسئله نیستند که چه اندازه موضوع، حساس و مهم است. و این‌که به گفته شما عموماً ما بین تعادل نسبت به خانواده و اجتماع لنگ می‌زنیم؛ در حال حاضر امری است بدیهی، از آن جهت که شرایط تاریخی ما هنوز به این مرحله از بلوغ نرسیده که حضور اجتماعی ما نیز بتواند امرِ سلوکی باشد، همان‌طور که مادری نیز می‌تواند امری اجتماعی در راستای رسالت تاریخی معنا شود به همان معنایی که آن مادران محترم فرموده بودند: «خانه‌دار هستیم، ولی خانه‌نشین نه». عرایضی در کانال «بشنو از زن چون حکایت می‌کند» پیش آمد که خوب است به آن نیز توجه شود. https://eitaa.com/ziafat_andishe/394  . 
به هر حال نباید خسته شد و باید امیدوار به راهی باشیم که خداوند بیش از پیش مقابل‌مان می‌گشاید. موفق باشید

 

36625

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

در متن زندگی لسان الغیب حافظ شیرازی هست که جنگ و خون به پا بوده اما اتفاقا در همان زمان این اشعار مستانه و حاضر در عین زندگی را از خود خبر می‌دادند که نمونه ای ذیلا اضافه می شود، شاید بنده از هر نا امیدی در جهان نا امید تر هستم از این رو که دل و جانم بی می خانه بخواد ادامه بده و همین بنده از امیدوار ترینهای عالمم از آن رو که دل و جانم در می خانه آخرالزمان که رهبر انقلاب در نمازِ شهدا از خدا طلب می کنند شهدای ما را به این می خانه به اولیاء الله برسانند که این از جهت عظمت می خانه تاریخ و بزرگی رهبر انقلاب و یارانشون حفظه الله هست که چنین غمخوار انتظار هر کسی را در آن زیست برتر می کشند. قرار نیست کسی اینگونه سلوک ها را بتواند توضیح دهد یا کتاب و درسش کنه این یک سیر الی الله و دین داری سلامت و زنده است نه کوچکه و نه توهمی بلکه سیری است که با صبر و جهاد و تقوی و امید زیر سایه حضرت امام خمینی حاصل می شه. الان تقریبا حرف خاصی نتونستم بزنم اما انتظاری رو ستایش کردم که فرج قطعی دارد. گل در بَر و می در کف و معشوق به کام است / سلطانِ جهانم به چنین روز غلام است /  گو شمع میارید در این جمع که امشب / در مجلسِ ما ماهِ رخِ دوست تمام است /  در مذهبِ ما باده حلال است ولیکن / بی‌روی تو ای سرو گُل‌اندام، حرام است / گوشَم همه بر قولِ نی و نغمهٔ چنگ است / چشمم همه بر لَعلِ لب و گردشِ جام است / در مجلسِ ما عِطر مَیامیز که ما را / هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مَشام است / از چاشنیِ قند مگو هیچ و زِ شِکَّر زان رو / که مرا از لبِ شیرینِ تو کام است / تا گنجِ غمت در دلِ ویرانه، مُقیم است / همواره مرا کویِ خرابات مُقام است / از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است / وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است / مِی‌خواره و سرگشته و رندیم و نَظَرباز / وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است؟ / با مُحتسبم عیب مگویید که او نیز / پیوسته چو ما در طلبِ عیشِ مدام است / حافظ منشین بی‌مِی و معشوق زمانی / کایّامِ گل و یاسمن و عیدِ صیام است

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید آن غزل مشهور حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که طلب گشودن درِ میخانه را دارند، طلب همان حضوری است که انسان خود را در وسعت جمع اضداد بیابد و بنگرد خدا را که در عین آن‌که اول است، آخر است و جناب حافظ در این غزل، قصه آن حضور را گزارش می‌دهند که حضوری است بس گران‌مایه. موفق باشید

36167

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمته: استاد دعا می‌کنم رحمت واسعه خداوند متعال نصیب شما گردد. استاد با عرض معذرت سوال کرده بودم آیا شما صوتی هم در مورد کتاب حضرت آقا طرح کلی اندیشه قرانی دارید که فرمودید خیر. استاد یه خواهش داشتم این کتاب را با کدام از کتب تدریسی شما مطالعه کنم که فهم این کتاب برای من عمیق تر شود؟ با تشکر فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر با مباحث قرآنی فهمِ آن کتاب راحت‌تر است زیرا اساساً آن کتاب نیز مبتنی بر آیات قرآن گفته و تنظیم شده. دنبال‌کردنِ صوت سوره‌های زمر و عنکبوت ان شاءالله افق فهم آن مسائل را آسان می‌کند. موفق باشید

https://lobolmizan.ir/sound/695?mark=%D8%B2%D9%85%D8%B1
https://lobolmizan.ir/sound/688?mark=%D8%B9%D9%86%DA%A9%D8%A8%D9%88%D8%AA

 

36044

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام خدمت شما استاد گرامی: در یک کلام از همین ابتدا خسته تان نکنم صفای حاج قاسم و لبخند دلنشین و جانگداز پیر جماران، یاد امام و شهدا و آن حضرت دوستی که محبوبیتش در قلب آنچنان بود که نفس هایم یک در یک پی در پی به یاد او می آمدند و می رفتند، مانند یک تمدن بر باد رفته گریبانم را می‌گیرد! مانند عشقی که شکست خورده و حالا خاطراتش شب و روزهایم را نمی کند! معنا از طلوع و غروب هایم تا دور دست های دیده نشده فاصله می‌گیرند و این من پریشان حالا با تنها چندین حرف کنار هم زنده است و به امید آنکه باز هم روزی در ملاقات شب های عملیات و روزهای منور به حضرت یار را ببیند زنده می ماند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این نوع احوالات را حکایتِ سیری بدانید که در این زمانه پیش می‌آید. غزل شماره ۱۲۷ متذکر همین امر است و یا در این رابطه سری به سؤال و جواب شماره  ۳۵۹۹۰  بزنید خوب است. موفق باشید

36042

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: زیارت عاشورا کامل. استاد از سخنرانی شنیدم زیارت عاشورا کامل (زیارت ششم امیرالمومنین علیه السلام + زیارت عاشورا + دعای معروف به علقمه) برکات ویژه ای دارد.این موضوع مخصوص عام است؟ و آیا توصیه می‌کنید؟ منظور از این مضامین در زیارت ششم چیست ؟: ۱. قسیم الجنه و النار ۲. اصل القدیم ۳. فرع الکریم . تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حتماً خودتان تجربه کرده‌اید؛ به هر حال هر کدام از زیارات با محتوایی که دارند، زیارت را که همان ملاقات با امام است با توجه خاصی که آن زیارت پیش می‌آورد، محقق می‌کند. می ماند که انسان خودش در خود بنگرد با کدام زیارت، آن ملاقات بهتر محقق می‌شود. آری! حقیقتاً امام؛ قسیم بهشت و جهنم‌اند به آن معنا که ارتباط با آن حضرت، موجب حضور در بهشت و پشت‌کردن به آن حضرت موجب حضور در جهنم می‌باشد. همان‌طور که امام در مقام خود «اصل القدیم» و حقیقت پایدار انسانیت‌اند و نیز جلوه‌ای از نور کریم حضرت حق می‌باشند. موفق باشید

36041

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: در صوت آخر برهان صدیقین فرمودید که وظیفه من اینه شما را از برهان به طرف عرفان رهنمود کنم کتاب هم اسمش از برهان تا عرفان هست؛ توحید پنهان در حرکت جوهری و برهان صدیقین را متوجه شدیم حالا این عرفان را چطور مطالبه کنیم؟ از عرفان چی باید یاد بگیریم؟ چه چیزی را باید مطالعه کنیم؟ بحث وحدت وجود هم متوجه شدیم؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی با اسماء الهی و توجه به مظاهر آن‌ها که عرفان متذکر آن است، می‌توان سیر کرد. موفق باشید

36035
متن پرسش

سلام استاد: پیرو جلسه گذشته در شرح کتاب «در راستای بنیان حکمت حضور انقلاب اسلامی در جهانی بین دو جهان» در قسمت «نمی‌توانیم طبیعت را نابود کنیم بدون نابودی خودمان» کلمات ابتدای جلسه رهایم نمی‌کرد و برایم سوال شد که چطور می‌شود ربط عقل بشر و قرآن را یافت؟ در کدام وضعیت عقل بشر قرآنی شده یا می‌شود؟ و آیا تجربه اش را داریم؟ و اینکه چقدر این عبارت واقعی است و ما به آن یقین داریم مرا به فکر فرو برد، قرآنی که امروز بین مان اینقدر مهجور است و حیات‌بخشی اش را در سطوح انقلاب اسلامی، از جمله دفاع مقدس و... با تمام وجود درک کردیم ولی با چه زبانی و چگونه می‌توان با خود و دیگران در میان گذاشت؟! ممکن است آنچه به قلمم جاری شد را بخوانید؟ نمی‌دانم آنچه نوشتم چقدر می‌تواند واقعی و روشن کننده باشد که در خطاب به قرآن می‌گویم: از وقتی تو را شناختم مبهوت زیبایی بیکرانه ات بودم، قصه‌هایت هم زیبا بود و هم درک نکردنی، می‌دانی چرا؟ چون دنبال ربط بودم با خودم و ایامی که در آن می‌زیستم، ربطش را نمی‌فهمیدم، حال اندکی که می‌اندیشم به خویش می‌خندم، آخر مگر تو چقدر با خویشتنِ خویش آشنایی که در دل اقیانوس بیکران قرآن در جستجوی قطره جان خویشی؟ آری تو قصه حیات منی و قصه مماتم نیز؛ تو قصه آن به آنِ انسانی، با هزار لایه ناشناخته؛ تو قصه عالمی و جهان که او خود ماست در وسعت ظاهری. امروز در هیاهوی دوران شیدایی مردمان شوریده اباعبدالله الحسین علیه السلام و بر سر خان نعمت امام راحل و شهدا این را یافتم که قصه ما در هزار توی زیبای بیکرانت نهان است. هزار جان عاشق سوخت تا امروز در گوشه‌ای از دهکده جهانی، عقل بشر بیدار شود به کلام روشنگرت؛ و قصه تاریخ خویش را در سنت‌های حکیمانه ات بیابد، آری سنت‌هایی که ادب‌هایی در مسیر شدن، خلق می‌کنند، برای شکوفایی انسان در بستر زمانه‌ای که بشر خویشتن خویش را در بزرگراه‌های قدرت و در زیر چرخ‌های سلطه گم کرده است. قرآن عزیز! تو کلام مادری هستی که برای ایجاد بستری برای شدن فرزندان خویش با هر طبع و هر رنگ و هر ظرفیتی و در هر زمانه و هر شرایطی مهرورزانه و آزاد از هر زورگویی و فشاری، قصه او را با او می‌گویی، تا نوری شوی و راهی برای پیدا کردن خویش در آغوش آن نور به جلوه طبیعت. آری تو کلام مادری هستی که احیاکننده زمین است، زمینی که از وجه طبیعی هم مادر بشریت است و هم فرزندان آینده بشریت. تو برایم از تفاوت‌ها می‌گویی ولی چنان برایم می‌نمایانی که تفاوت‌ها برایم هنر آفرین می‌شود و به جای ترس، آنها را به عنوان راهی برای شناخت و شدن و زیبا شدن تابلوی هستی پیش رویم می‌آوری. تو پرده از اوهام و ظلم‌های فریبنده می‌گویی و معنای انسانیت و آزادگی را در وجودم زنده می‌کنی، انسانیت و آزادگی را وسعت می‌دهی تا قله های ایثار و گذشت و شجاعت و ایستادگی در مقابل استکبارورزان تاریخ. آری! تو مرا که همچون کودکان سرگرم بازی ام، متوجه باطن مقدس عالم و آدم می‌کنی و من در آنی می‌بینم و در خیال خام خویش باز هم سرگرمم که راحت است و یا ترسانم که مگر شدنی است!؟... اما تو دست به دامان پاکترین و عاقلترین بهانه خلقت می‌شوی و او به رسم پدری، رخی می‌نمایاند و از آن شوریدگان شیدا باغستانی به صحنه می‌آورد تا شاید باورم احیا شود و عمیق‌تر بیندیشم و جدی تر شوم و عزمی کنم تا برای انسان شدن از خویش گذری کنم در عین اندیشه و نیست شوم در هست او و هست شوم به اذن او... ای قرآنِ جان! تو باز بخوان... هر آن بخوان و با آن شیدایانِ حاضرِ آن یارِ غایب، از نظرهای خاک آلود، دست در دست هم بخوانید و رونمایی کنید... ایمان دارم به جاری شدن شما در جان عالم و آدم؛ و امید دارم به شکوفایی انسانی که در محضر شما با وسعت عالم و آدم مواجه می‌شود تا جهانی تجلی کند در بین دو جهان، جهانی ماورای سنت دیروز و تجدد امروز، جهانی آباد به رنگ او.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه سخن را که از قرآن گفتید و چه خوب گفتید؛ در این جمله شما می‌توان یافت که فرموده‌اید: هر آنچه یافته‌اید اعم از هیاهوی دوران شیدایی مردم با امام حسین«علیه‌السلام» در این اربعین‌ها، و یا هر آنچه یافته‌اید بر سر خوان امام راحل و شهدا؛ همه، قصه هزار توی زیبای بیکرانه قرآن بود. آری! حقیقتاً همین‌طور است. و اساساً هرجا توحید به ظهور آید، نظمِ مناسب خود را به همراه دارد و این غیر از نظم‌آفرینی‌هایی است که صفای توحید را کدر می‌کند و حتی به حجاب می‌برد و در این حالت به جای انتظارِ روحی که در پیش است، در کارها زیاده‌روی می‌کنیم و عملاً از آنچه می‌توانست پیش آید محروم می‌شویم. غافل از آن‌که نیک‌بختی به اندک چیزهایی وابسته است که ما آن‌ها را به حساب نمی‌آوریم. و ما دقیقاً از آن غافلیم، یعنی از همان توحیدی که قرآن متذکر آن است و در نسبت با سنت‌های جاری در عالم برای ما پیش می‌آید تا آن‌جایی که در جلسه ۱۰۳ بحث «در راستای بنیان‌های حکمت جهانی میان دو جهان» https://eitaa.com/khanehtolab/811  بر آن تحت عنوان «عقل قرآنی و نسبت آن با سنت‌های جاری در عالم» تأکید شد. موفق باشید     

36011

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و خدا قوتک ببخشید، جایگاه هادی و مرشد راهبر، برای افرادی در زمان حاضر، سالک طریق معرفت می‌شوند چه کسانی باید باشد؟ دسترسی به پیر و مرشد به آن شکل و طریقی که در زندگی عارفان آمده برای ما مهیا نبوده، و یا ما شناخت نداریم. در این مورد تکلیف چیست؟ راهنمای ما فقط قرآن و روایات و فهم و ادراک عمل در حد توان شخصی از مسائل بوده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید سخن مشهور آیت الله بهجت در این زمانه بسیار مهم است که می‌فرمایند: علم تو استاد توست. در این رابطه خوب است به جزوه «شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت (رحمةالله علیه)» که روی سایت هست، رجوع فرماییدhttps://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark=%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA موفق باشید

35971

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد بزرگوار: استاد مگه همه انسان ها بر فطرت الهی و پاک خلق نشده اند؟ پس چرا در عالم ذر بعضی از آنها رحم زنا را انتخاب میکنن و اینکه کدام بعد از انسان در عالم ذر عهد می‌بندد با خالق هستی؟ این سوال در تفسیر جامعه کبیره برایم پیش آمده. سپاسگذارم. التماس دعای ویژه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از نظر فطری بر توحید سرشته شده‌اند ولی تعریفی که حتی در همان عالم از خود برای خود می‌کنند، موجب انتخاب‌های متفاوت می‌شود. حتی ممکن است رحم زنا را انتخاب کنند از آن جهت که طالب لذتی می‌باشند که در آن مسیر آن لذات را جستجو می‌کنند. موفق باشید

35924

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باسمه تعالی زیارتتان قبول از بهترین سفر امیدواران پارسای جهان یعنی اربعین براستی معنای آخرین نامه حضرت اباعبدالله علیه السلام است که به فرزندشان نوشتند: بسم الله الرحمن الرحیم گویا دنیا هرگز نبوده و آخرت پیوسته بوده است والسلام . و اما دِل ! که برای این مردم ناشناخته بی ارزش است ولی انساهای آخرین تنها با دل میتوانند زندگی کنند ، دلی که زندگی را غالبِ بر تمام مُردگی ها میبیند از این رو همه جا خانه ی عشق است و در آغوش خداوند نیستیِ مستانه را که از شدت هستیست مامن حیات میدانند . آیا در دنیای اَنانیت خوب و بدش فرقی می کند؟! بنظر ناقص بنده هر نوع آدم غیرِ در حضورِ هستی ، به خودش دروغ میگوید و باید با او باید روراست بود و واقعیتش را آشکار کرد که این مسئله کار خداست انشاءالله. بنده تاب و توانِ خودرا به عنوان جهش بشری برای حاضر شدن در نزد استعداد ها و زندگی در جهانِ پیامبر خدا را از دست داده ام ، تنها به عنوان یک بشر سخن گفتم زیرا میدانم محیاست . به امید آنکه حضرت امام حسن علیه السلام جهان را زنده و پاینده به ما هدیه کنند ، هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق .

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین طور است که آنچه هست و ما همواره در آن حاضریم «حضور اکنون بیکرانه جاودانه» ما می‌باشد و این تنها در نسبت با هستیِ اصیل بیکرانه که همان هستی‌بخش یعنی توحید است، به ظهور می‌آید وگرنه فریب است و فریب. موفق باشید

35786

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

آیا برای میراندن نفس امّاره (که اعدی عدو مای الهی ماست و به کمک شیاطین نخواهد گذاشت ما خدا (این گنج مخفی) را بشناسیم) و شناخت دشمنی هایش که از راه رفتن مورچه‌ای سیاه بر سنگ سیاه در شب سیاه پنهان تر است راه میانبر و سهل الوصولی هست؟ چون این راه اگر بخواهد طی کند بسیار بسیار سخت می‌نماید و محاااال! آیا می‌شود یک‌شبه ره صد ساله را رفت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با حضور در تاریخی که تاریخ توحیدی عبور از استکبار است و بی‌حساب نیست که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند:  شهدا یک‌شبه ره صد ساله را پیمودند و آنچه عارفان و شاعران عارف پیشه در سالیان دراز آرزوی آن را می کردند، اینان ناگهان به دست آوردند و عشق به لقاء اللَّه را از حد شعار به عمل رسانده و آرزوی شهادت را با کردار در جبهه های دفاع از اسلام عزیز به ثبت رساندند و این تحول عظیم معنوی با این سرعت بی سابقه را جز به عنایت پروردگار مهربان و عاشق پرور نتوان توجیه کرد. (صحیفه ج ۱۷، ص۳۰۵). موفق باشید

35596

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: با توجه به اینکه ادیان الهی براساس رشد فکری انسانها بصورت تکمیلی بر بشریت عرضه شده اند چرا خدا در سوره نحل آیه ۱۲۳ به پیامبر می‌فرماید از دین ابراهیم تبعیت کن در حالی که بایستی از دین مسیح تبعیت می‌کرد و قاعدتا دین مسیح از موسی پیشرفته تر و دین موسی از دین ابراهیم متکامل‌تر باید باشد؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت به حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» نظر می‌شود که آن حضرت در عین آن‌که پیامبر اولوالعزم بوده‌اند و به حضور جهانیِ شریعت الهی تأکید داشتند؛ در موضوعِ امام‌بودن نیز بنیانی را شکل دادند که همه پیامبران بعد از آن حضرت ذیل آن حضور معنای نبوت خود را ادامه دادند زیرا فرمود: «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» (بقره/۱۲۴) ملاحظه می‌کنید که می‌فرماید پس از آن امتحانات، موضوع امامت برای شخصیت آن حضرت شروع شد و او آغازی است که بقیه انبیاء از آن به بعد در نسبت با آن آغاز، هر کدام نبوت خود را ادامه دادند. موفق باشید    

35174

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: این همه دولت آمدند با اینکه برخی زوایایی داشتند و بعضا غربزده بودند ولی چرا در دولت جناب رئیسی شاهد کشف حجاب هستیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در مورد مراحل متفاوت دشمنیِ دشمنان اسلام و انقلاب است و ظهور توانایی‌های انقلاب اسلامی در مراحل مختلف آن نوع دشمنی‌ها و خنثی‌کردنِ فتنه‌ها. و مطمئن باشید از آن جهت که این نوع کشف حجاب، رویهمرفته امری است سیاسی؛ به خوبی خنثی می‌شود البته در این مورد و دیگر موارد نباید کوتاهی‌های خود را نادیده گرفت هرچند ذات انقلاب اسلامی در مسیر معنابخشیدن به بشری است که در بی‌معنایی رنج می‌برد. موفق باشید

35146

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: ممنون بابت جواب هایی که میدین. ببخشید من یک سوالی داشتم ازتون. می خواستم بپرسم که من فکرای خیلی بدی میاد توی ذهنم که حتی نمیتونم به زبان بیارم و خیلی ناراحت میشم وقتی که این فکرا میان توی ذهنم به نظرتون باید چیکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برگشت به وجه توحیدی حضرت رب العالمین موجب تغییر جهت ذهن از خطورات به القائات ربانی می‌شود . در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

35120

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: آیا بین روز جمعه و زیارت قبور شهدا ارتباطی هست؟ همینطور که قبلا اشاره داشتید در مورد روز جمعه که روز قرآن است و انگار روز جمعه روز جامع تری هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در روایت داریم روز پنج شنبه و جمعه، اموات در شرایطی هستند که رابطه بهتری با کسانی که به زیارت آن‌ها می‌روند برقرار می‌کنند و حضور آنها بر سر مزار متوفی و قرآن و دعاهای آنان، بیشتر برای متوفی مؤثر است و البته دعاهای آنان نیز برای زائرشان تأثیر خاص خود را دارد. موفق باشید

34661
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: در بالا سر ضریح مطهر حضرت رضا علیه السلام به یاد حضرتعالی بودم و دعایتان کردم. برداشت بنده از برخی مطالبی که شما متذکر می شوید این هست که: انسان ها را علاوه بر روحِ فردی، «روحی تاریخی» در برگرفته. روح فردیِ هر انسانی با انسان دیگر فرق دارد و مخصوصِ خود اوست. منتها روح تاریخی بین انسان ها مشترک است و همگان را دربرگرفته. البته نسبت بین انسان ها و آن روح تاریخیِ مشترک، مختلف است. برخی ها با رفع حجب بهتر و شدیدتر با آن روح تاریخیِ مشترک مرتبط شده اند و برخی هم کمتر. آن روح تاریخی برآیندِ بندگی و عبودیت کل تاریخ گذشته است و البته به آینده هم متصل و مرتبط است. نظر حضرتعالی این هست که آن روح تاریخی همان «انقلاب اسلامی» است که با اتصال به گذشته توحیدی و آینده ی توحیدی در حال حرکت است. و هر کس سوار این قطار توحیدی شود و با این روح تاریخی مرتبط شود، گویا با همه ی تاریخ همراه شده است. و اگر خدای ناکرده کسی از این حضور محروم شود، گویا از همه چیز محروم شده است و پوچی و نیهیلیسم تا مغز استخوان در او نفوذ خواهد کرد. امروز این روح تاریخی به نحو خاصی ملت ایران را دربرگرفته. هر چند ممکن است برخی ها ملتفت نباشند. اگر نکته ای دارید مرحمت بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذیل نور حضرت ثامن الأئمه «علیه‌السلام» چه خوب متذکر امر مهمی شده‌اید، امری که به تعبیری دیگر درک حضور خداوند است مطابق شأن زمانه، به همان معنایی که حضرت معبود فرمودند: «کلّ یومٍ هو فی شأن». آری!  نظر به هستیِ خود و هجرت از آن نوع بودن که غرب برای انسان مطرح کرده، وقتی ممکن است که متوجه هستی بیکرانه‌ انسان و حضور جاودانه‌ او باشیم و این از مباحثی است که باید به خوبی به آن پرداخته شود تا چگونه بودن جاودانه‌ خود را در اکنونِ خود احساس کنیم و این در وقتی است که در گفتگویی همدلانه و با نظر به تاریخی که به نام انقلاب اسلامی در آن حاضریم، در بستر «وجود» و هستی، در نزد همدیگر حاضر شویم و سعی کنیم با نظر به افق‌هایی که هر کدام در دل انقلاب اسلامی مدّ نظر داریم، همدیگر را بفهمیم و هرچه بیشتر همدیگر را روشن و روشن‌تر احساس کنیم و متوجه باشیم چنین ارتباطی ماورای نظر به کلمات همدیگر، بلکه با همدلی و درک یکدیگر پیش می آید، در توجه به افق‌های فهمِ یکدیگر نسبت به آینده‌ای که با انقلاب اسلامی در پیش است و آن امری است که  در جان‌ها ظهور می‌کند ، با ادغام افق‌هایِ‌ فهمی که از انقلاب اسلامی و آینده آن داریم. آری! کافی است متوجه احساس جاودانگی در اکنون خود باشیم تا آنچه عرض شد در جان‌های‌مان طلوع کند و از این طریق همان‌طور که متوجه هستید از ظلمات نیست‌انگاریِ دنیای جدید آزاد شویم. موفق باشید  

39953

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: به عنوان کسی که در شرایط پیچیده ازدواج هستم نیاز به راهنمایی دارم. استاد در نگاه من مهریه حقی است دادنی و دینی به گردن مرد. لذا با توجه به نظر رهبری و... نظرم بر ۱۴ سکه بوده همیشه به عنوان مهریه. بگذریم که شرایط اقتصادی و قیمت سکه. استاد خانواده هایی که در این شرایط مهریه های زیاد تعیین می‌کنند که هیچ اما چیزهایی مثل حق طلاق، حق تنصیف اموال، حق اشتغال و... که جدیدا حتی در بین مذهبیون و انقلابیون مد شده و شرایط را سخت کرده باید چه کرد؟ باید تن داد به این شرایط یا خیر؟ ازدواج از شور و شوق بر پایه مهر و محبت دیگر نیست و تبدیل به معامله شده. لطفا راهنمایی بفرمایید و دعا کنید هر آنچه خیر است رقم بخورد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً سنت بدی است که پیش آمده، ولی از آن طرف نمی‌توانیم با «عرف» آن‌چنان مقابله نماییم که بیرون از عرفِ جامعه، گرفتار نوعی تنهایی شویم. با توجه به این امر، بهتر است مسیر میانه‌روی را طی کنیم به امید آن‌که ان شاءالله آرام‌آرام بستر طبیعی انس دختران و پسران شکل بگیرد و با تحمیل مهریه‌ها نخواهند زندگی‌ها را بر همدیگر تحمیل کنند و از انتخاب‌های با صفایی که ماورای تحمیل مهریه‌های سنگین پیش می‌آید، خود را محروم نمایند. موفق باشید

نمایش چاپی