سلام استاد بزرگوار: عازم حج تمتع هستم امسال، ولی دستم خالی است و یقین دارم در جواب لبیکم، لا لبیک خواهم شنید راهنمایی فرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله جزوه «حقیقت حج» و جزوه «وظیفه حجاج بعد از برگشت از حج» در این رابطه کمک خواهد کرد. موفق باشید
با سلام: دو سوال دارم. سوال اول: آیا انسان پس از اینکه میمیرد وارد عالم مثال منفصل میشود؟ سوال دوم : اگر پس از مرگ برای انسان باز مثال منفصل و مثال متصل وجود دارد، صورت هایی که توسط ملکه های نفسانی ایجاد میشود، در مثال منفصل رخ میدهد یا مثال متصل؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در عالم برزخ میهمان سفره خود است و منقطع از نسبت دنیایی خود با بیرون از خود تنها با صورتهایی که از قبل در خود نهادینه کرده است به سر می برد. موفق باشید
سلام: اگه میگیم که شهادت و شهادت یعنی شاهد و یک شهید شاهد است، شاهد چه است؟ و چگونه دیده است؟ بنظرم این چشم ها را باید بدست آورد، آن هم در محضر مولا علی «ع» که خود بزرگترین شهید تاریخ بشر است. حاج قاسم این چشم ها را با سال ها برای خدا جهد کردن و خالص کردن خودش برای خدا به دست آورده بود. آخرین کلام این است که در بر این باتلاق ژرف ناک و فروکش «من» چشمی و بالی برای پرواز در آسمان بر نمی تابد و غیر از این همه خیال است که دارد تو را با خود مُحتوا ای می سازد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این آیه که قصه شاهد و شهید است، بیشتر باید فکر کرد که میفرماید: «مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَال صَدَقُواْ مَا عَهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن يَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبدِيلا ۲۳/ احزاب. به این معنا که اگر عدهای از مردان دیانت که روحیه مقابله با استکبار را در خود پروراندند، رفتند؛ این راهْ بی رهرو نماند همچنان عدهای به سوی آن افق و آن حیات تاریخی نظر دارند در آن حدّ که هرگز این مسیر ترک و تعطیل نمیشود تا تاریخِ جدید که تاریخ عبور از جاهلیت دیروز و امروز است یعنی تاریخ توحیدیِ امروزینِ ما، به فتح نهایی خود برسد. اینجا است که رژیم صهیونیستی در اوج استیصال، چارهای جز حمله به سفارت جمهوری اسلامی ندارد و گمان میکند میتواند راهی که شهدایی چون حاج قاسم سلیمانی گشودهاند را با شهدایی همچون محمد رضای زاهدی ببندند؛ غافل از اینکه اینان مصداق « وَمِنهُم مَّن يَنتَظِرُ» بودند و به حکم «وَمَا بَدَّلُواْ تَبدِيلا» این راه تا نابودی اسرائیل ادامه خواهد داشت. موفق باشید
سلام خدمت استاد گرامی: بنده نَمی از مباحث جنابعالی را در ذهن دارم. نمی دانم چرا ولی با ورود به دانشگاه غرق در سیاهی شدم! نماز و دعای من سر جایش باقیست ولی سایه کثیفی که از وصف آن عاجزم روی من افتاده است. البته که ارتباطی به دانشگاه ندارد. من با جهانی تنگ مواجهم که به شدت فشرده ام کرده. نخوابیدن تا ساعت ۳ نیمه شب و مطالعه نداشتن و لذتهای مجازی، سیاهی عجیبی داشته اند که حالا بعد از چندین ماه که غرق در آنها بودم دارند ضرر خود را می رسانند. من نمیدانم بنده اصلا آدم بی ایمانی نیستم ولی ظاهرا در جایی بذرش در دلم کاشته شده. شیطان و یاران او در اتاقم جولان می دهند. اصلا وضع عجیبی برایم پیش آمده که توصیفش را نمی توانم بکنم. من عاشق خدا بودم و میدانم که او هم با من بود. یکدفعه همه چیز زیر و رو شد. به شدت فاصله گرفتیم. من و من که فاصله نداشتیم! من الان باید زجه بی خدایی بزنم؟ منی که همین الان هم نمیخواهم حتی یک نماز قضا داشته باشم؟ منی که قرآن خوان هستم؟ پس چه اتفاقی افتاده؟ کجای کار لنگ میزند؟ آخر خدایی که داشتم قوی نبود یعنی اصلا بازدارندگی ایجاد نمیکرد. انداختمش دور و لعنت به او فرستادم. در جهان کفر به دنبال خدای قوی تر بودم که مرا در کفر ثابت کردند! من اینجا را نمی پسندم. من این جهانی که دارم، این حالی که دارم را نمیخواهم. طلبم بزرگ بود حالا عذابم می دهند؟ طمع کردم؟ نشاط کار کردن از بنده گرفته شده! ظاهرا حتی کارم را هم نمیخواهند. می دانید: قصه من شده قصه شخصی که برای شکار عقاب کبوترش را پر داد، حالا نه کبوترش را دارد نه عقاب را. الان آن خدای قبلی مرا کافی نیست، خدایِ جدیدی هم پیش نیامده. در کفر، معلقم. فقط میدانم او هست. من الان چه کنم که از این اضطراب رها شم؟ میدانم که ذات بشر جدید همین است. خودم را گم کرده ام. به دنبال خودمم ولی تا الان به این شدت مرا در خودش غرق نکرده بود که الان قدرت زندگی عادی را از من گرفته و درد های عجیبی به همراهش داشته است. بشر مدرنی که من باشم گرفتار کفری شده که کورسوی امیدش پیدا نیست! خداوندا! مرا نجات بده، ای نور دهنده عالم! مرا خلاص کن از بندی که مرا به خاک چسبانده و قدرت رسیدن به تو را از من گرفته. خلقم کردی تا به تو باز آیم. پس بگیر دستانم را ای کورسوی امید بیچارگان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! عرض نشد هان! ای دیندارانِ دیروزین، برهوتی در پیش است؟!! آیا نباید تقدیر زمانهای که جهان مدرن با خود آورده و ما را از آن گریزی نیست، یعنی نیستانگاری را بشناسیم و نسبت به آن تأمّل کنیم؟! اگر ذیل حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» و شخصیت عرفانی، حِکمی و عبادی و سیاسیِ او حاضر نشویم، حال مائیم و همه آن بحرانهایی که فرمودید. خدا را شاکر باشید که متوجه شدهاید میتوان از این ظلمات گذشت و این در صورتی است که به «جهان بین دو جهان» فکر کنیم و از این جهت فرار از دانشگاه، راهِ حلّ نیست. باید با هویتی دیگر وارد این جهان شد، جهانی که خدای حضرت امام و رهبر معظم انقلاب متوجه حضور امروز و فردایِ آن هستند. در این فضا است که به ما میگویند: « هیچگاه نومید مشو. اگر همه درها هم به رویت بسته شوند، سرانجام او کوره راهی مخفی را که از چشم همه پنهان مانده، به رویت باز می کند. حتی اگر هم اکنون قادر به دیدنش نباشی، بدان که در پس گذرگاههای دشوار باغ های بهشتی قرار دارد.» موفق باشید
سلام: چگونه میتوان در باب تفکر رو به همون معنا که خدمت ضریح حضرت امام حسین (ع) هستیم و انگار که تموم عالم برام تموم شده و در یک جایگاهی از معنویت هستم که اصلا نگرانش هم نیستم که کسی بخواد مزاحم اون بشه یا که تقویتش کنه، شیطان پیدا شده تازه اونم از جایی که هیچ کس یا هیچ وقت فکرش رو هم نمی کردم که اونجا باشه، اون همیشه تو درونم بوده تموم وقت هایی که میگفته چرا کارام پیش نمیره از وجود همین شیطان بوده. توی این دنیا یک کسایی بودن مثل حضرت آقا یا امام که اگه که حتی ۴۰ سال هم کربلا نرفته باشند وقتی که خودت رو میگذاری کنار اون ها انگار وارد حریم اهل بیت شدی. تو کربلا که من کلی برنامه ریختم با این که هنوزم دلم می خواد ولی هیچی پیش نمیره. مثل این که بازم دارم حرف میزنم. چه حرف های دیگه ای رو هم که نزده بودم. امید وارم تو سال گرد حاج قاسم یا روزهای دیگه اونقدر ازمون نگرفته باشند که همین رو هم نتونیم ببینیم. الان هم اینا هیچ جوابی نداره و میفهمم که شما هم کاری از دستتون بر نمیاد از بسکی توی این زمینه بی کس هستم دارم به شما میگم من دنبال یه همچین نسبتی میگردم با خودم. برخیز امید و چاره غم ها ز باده خواه / ور نیست پس چه چاره کنیم چاره پس نماند
باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهانی فکر کنید که جهان اولیای الهی و ذیل آنها، جهان امام خمینی و رهبر معظم انقلاب و ذیل آن جهان حاج قاسم سلیمانی است. در چنین جهانی است که حضوری مقابل انسان گشوده میشود که به دنبال آن است. آری! آسان نیست، ولی ممکن است. اخیراً در این رابطه یادداشتهایی شده است که یک نمونه از آن تقدیم میشود. موفق باشید
اگر این ما هستیم و نحوه تلقی که باید از خود داشته باشیم، آیا این حاج قاسم سلیمانی نبود که در این تاریخ که با انقلاب اسلامی آغاز شد، ما را متوجه تأمّلِ هر چه بیشتر در خود کرد تا معلوم شود چگونه باید بود؟ تا در جهان مدرنی که انسان سختْ از مرگ هراسان است، با حضوری که در نزد خود پیدا میکنیم، نهتنها مرگ و زندگی برایمان یکسان، بلکه به دنبال مرگی تاریخی هستیم که در این تاریخ از هزار زندگی، حیاتبخشتر است به همان صورتی که حاج قاسم برای دخترش فاطمه نوشت.
سلام استاد عزیز: خدا کجاست وقتی صهیونیستها جلوی بیمارستان زنده زنده مجروحین و آوارگان را دفن میکنند و جسدشان خوراک گربه ها میشود؟ منی که در این صحنه هولناک خدا را نمیابم، چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا آنچه که ملاحظه میکنید توجه به حادثه تاریخسازی نیست که رهبر معظم انقلاب متذکر آن هستند. عمده آن است که بتوانیم با افق توحیدی که انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده است و با بصیرت رهبر معظم انقلاب که متذکر امیدواری نسبت به آینده است، از همه این امور بدون انفعال، آری! بدون انفعال عبور کنیم. مگر نشنیدهاید که در مسیر توحیدی آنچنان کار بر موحدین سخت شد که خدمت پیامبرشان آمدند و عرضه داشتند: «مَتىٰ نَصرُ اللَّهِ ۗ» پس یاریِ خداوند که وعده دادید، چه شد؟ و قرآن در توصیف آن جریان میفرماید: «بقره/ ۲۱۴) «أَم حَسِبتُم أَن تَدخُلُوا الجَنَّةَ وَلَمّا يَأتِكُم مَثَلُ الَّذينَ خَلَوا مِن قَبلِكُم ۖ مَسَّتهُمُ البَأساءُ وَالضَّرّاءُ وَزُلزِلوا حَتّىٰ يَقولَ الرَّسولُ وَالَّذينَ آمَنوا مَعَهُ مَتىٰ نَصرُ اللَّهِ ۗ أَلا إِنَّ نَصرَ اللَّهِ قَريبٌ» آیا گمان کردید داخل بهشت میشوید، بیآنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید، و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: «پس یاری خدا کی خواهد آمد؟!» (در این هنگام، تقاضای یاری از او کردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشید، یاریِ خدا نزدیک است!
به گفته رهبر انقلاب «بسیاری بودند كه در مقاطعی، از آینده كشور مأیوس میشدند. ما در این سی و چند سال، تجربههای متعددی داریم؛ بودند افرادی كه یا نزدیكبین بودند، یا دچار ضعف باور به كمك الهی بودند، یا حسن ظن به وعدهی الهی نداشتند؛ در یك مواقعی، «و زلزلوا حتّی یقول الرّسول و الّذین ءامنوا معه متی نصر الله»؛ در طول تاریخ هم پیش آمده است؛ در همان مواقع، خدای متعال كمك كرده است. و شما امروز ملاحظه كنید ملت ما، كشور ما، نسبت به همهی دورههای گذشته، در نقطه مقدم قرار دارد؛ پیشرفت جزو ذات حركت ملت ایران شده است؛ روزبهروز بحمدالله ملت پیشرفت كرده است، باز هم پیشرفت خواهد كرد؛ مهم این است كه رابطهی خودمان را با خدای متعال محكم كنیم. »(۱۳۹۲/۰۵/۱۸). حال ما در نسبت با آنچه در غزه در حال وقوع است، چنین آیندهای را مدّ نظر داریم. آیندهای که روحیه تبعیضنژادیِ پنهان در جهان غرب که اسرائیل نماینده آن است، به حاشیه میرود و معلوم است که هزینه آن کم نیست. «در ره منزلِ لیلی که خطرها است در آن/ شرط اول قدم آن است که مجنون باشی». موفق باشید
با سلام استاد عزیزک در عالم و جهانی که زندگی می کنیم و مظاهر اسما الهی، اگر در حضور باشیم، همه چیز ماییم و ما همه چیزیم، در عین بی شکلی. در حضور فقط احساس داشتن و عشق می کنیم، این جنس ملکوت و آسمان است. حال در عالم ماده و طبق حرکت جوهری و اینکه عالم ماده چیز خاصی نیست، آیا می توانیم بگوییم که حالات روحی انسان از غضب وترس و...همان نیستی و حاصل نزدیک شدن ملکوت انسان به نیستی است؟ اگر اینطور است، استاد خیلی دوست داشتم نماز و روزه و اعمال و زندگی صبح تا شبم کمک کند تا بتوانم بیشتر باشم هرچند الحمدلله در بعضی زمینه ها پیشرفت خوبی داشتم، اما با بروز مشکلی در زندگی اخیرا مشکلی را در درون خودم یافتم که به یکباره فهمیدم نیستم. استاد عزیز در سر نمازتون التماس دعا داشتم. ممنون میشم دعا کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعا میکنم. آری! باید به حضوری نظر داشت که در عین نظر به حضور بیکرانه حضرت حق، خود را عین ربط و فقر إلی الله بدانیم. هزینهکردن زندگی در مقابل ظلم، برآمده از روحهای بزرگی است که در مکتب انبیاء الهی پرورش یافتهاند. آنان را نیروهای نورانی و معنوی از هرگونه محافظهکاری باز میدارد. از خود گذشتگیها زیر سایه باوری متعالی، یک فرصت است که خداوند برای یک ملت پیش میآورد. مانند یک رود که با خروش خود کرانههای خود را در مینوردد و مانند پروانه که ادامه خود را در دل شعله شمع جستجو میکند تا شعله شمع برافروختهتر گردد. موفق باشید
با سلام: در سوره توحید وصف الله ذاتی است یا توحید وصفی؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو. به اعتبار احدیت او، وصفناپذیر است و به اعتبار صمدیتاش مقصدی است که باید با نظر به کمالات او به سوی او رفت. موفق باشید
سلام و ادب: زیارت عاشورا کامل. استاد از سخنرانی شنیدم زیارت عاشورا کامل (زیارت ششم امیرالمومنین علیه السلام + زیارت عاشورا + دعای معروف به علقمه) برکات ویژه ای دارد.این موضوع مخصوص عام است؟ و آیا توصیه میکنید؟ منظور از این مضامین در زیارت ششم چیست ؟: ۱. قسیم الجنه و النار ۲. اصل القدیم ۳. فرع الکریم . تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که حتماً خودتان تجربه کردهاید؛ به هر حال هر کدام از زیارات با محتوایی که دارند، زیارت را که همان ملاقات با امام است با توجه خاصی که آن زیارت پیش میآورد، محقق میکند. می ماند که انسان خودش در خود بنگرد با کدام زیارت، آن ملاقات بهتر محقق میشود. آری! حقیقتاً امام؛ قسیم بهشت و جهنماند به آن معنا که ارتباط با آن حضرت، موجب حضور در بهشت و پشتکردن به آن حضرت موجب حضور در جهنم میباشد. همانطور که امام در مقام خود «اصل القدیم» و حقیقت پایدار انسانیتاند و نیز جلوهای از نور کریم حضرت حق میباشند. موفق باشید
سلام استاد: پیرو صوت چه نیاز به نبی و اینکه ما باید پیامبر را در نفس خودمون جستجو کنیم من همیشه این مشکل رو داشتم که موقع نماز چرا همش دروغ میگیم مثلا شهادت میدیم که محمد رسول خداست در حالی هر چی فکر میکنیم این حقیقت رو ندیدیم و شهادت های دیگه (چه در نماز و اذان) و همیشه امیدوارم بودم این شهادت رو راست بگم ولی نمیتونم باهاش کنار بیام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، این ماییم و شخصیتی به نام حضرت محمد «صلوات اللهعلیهوآله» و سیره و سخنانی که با خود به ظهور آوردهاند. باید از خود پرسید آیا او با این سیره و سخن میتواند پیامبر خدا نباشد؟ موفق باشید
سلام استاد: با مطالعه فص شیثی این مطلب را به کاغذ آوردم لطف کنید ببینید درست است: کل ماجرای خلقت: خداوند وجود و حقیقت محض مطلق بود، وجود و حقیقتی که از شدت اطلاق هیچگونه تشخص و تعین و قیدی نداشت، مخفی ترین مخفی ها بود (غیب الغیوب)؛ با اینکه در ذات حقه خود (حقیقت احدی) به جامعیت خود را مییافت (جلاء) اما وقتی به جامعیت و وجود مطلق خویش نظر کرد دید وجود مطلقی است که جامع کمالات است و مجموع کمالات وجودی اش در علم او (که عین ذات اوست) خودنمایی کردند و به اصطلاح خواستند خودی را نشان دهند، نور انسان کامل خودنمایی (تجلی) کرد (استجلاء) که مجموع همه کمالات اسماء را داشت به اجمال؛ وقتی همه اسماء خود را در مجموعه اسم الله دیدند خواستند به تفکیک عین ثابته و به تفصیل هم دیده شوند، خداوند به آنها رحم کرد و تک تک به اعیان(حقیقت امکانیه) آنها طلب آنها که وجود بود (خودش) را داد و اینچنین خلقت ظهور کرد و پدید آمد. ممنونم از زحمات بی دریغ شما که یقینا بالاترین جهاد تبیین است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینکه متذکر نکات خوبی شدهاید ولی اجازه دهید مباحث مربوط به «فصوص الحکم» را که مباحثی است بیشتر اشراقی و ظرائف خاص خود را دارد؛ در میدان سؤال و جواب نیاوریم. زیرا همانطور که میدانید این مباحث، خودشان خودشان را برای انسان روشن میکند و در همین رابطه به ما فرمودهاند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید کرد». یعنی به گفته جناب مولوی: «گر نپرسی زودتر کشفت شود». موفق باشید
سلام و ادب وقتتون بخیر: استاد نظر شما درباره کتاب (حکمت تاریخ) آیت الله میرباقری چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان کتاب مذکور نیستم. موفق باشید
سلام علیکم وقتتون بخیر: نسبت ملک واهب الصور با ملکی که حضرت رسول در برزخ به شکل خروسی دیدند که همه خروسها در دنیا به واسطه خواندن آن شروع به خواندن میکنند چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملکِ «واهب» صورت اعمال آنچه را که امکان صورتگیری دارد؛ به اذن خدا به او میبخشد و آن خروس، نمادِ برزخیِ اعمال انسانهایی است که جهت نماز صبح آماده میشوند. موفق باشید
با سلام و خدا قوت: میخواستم ببینم چطوری میتونم امسال اربعین با کاروان استاد طاهر زاده ثبت نام کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: استاد طاهرزاده کاروانی ندارند، خود ایشان هم به کمک کاروانی که برادرشان قبول زحمت کردهاند که شکل بدهند، می روند و ظاهراً ظرفیت آن کاروان نیز پر شده است. زیرا کاروان رسمی به معنای معمول آن نیست. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: با عرض پوزش فرصت دهه ی محرم داره میگذره. ما دلمان می خواد برای آقامون سیدالشهداء خون گریه کنیم. چشم مان چشمه خون باشد برای او. میدانم باید از خیلی وقت پیش خودمان را آماده می کردیم ولی نکردیم. لکن یه راهی مقابل ما قرار بدید که از اشک های خونین و خون آلود محروم نشیم. التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آنچه انسان را به نهاییترین ابعاد خود که مقام عین ربط به حضرت حق است میرساند؛ نظر به انسانی همچون حضرت سیدالشهدا «علیهالسلام» است که در صحنههای خاصی مثل کربلا، نهاییترین ابعاد نهفته انسان را به ظهور آورده است. کتابهایی مثل «کربلا مبارزه با پوچیها» و «راز شادی امام حسین علیهالسلام در قتلگاه» و مباحثی که اخیراً باب آنها باز شد تحت عنوان «کربلا و رازی که شهدا متوجه آن بودند» و نکاتی که در غزل شماره ۱۲۵ در حال تدوین است؛ امید است افقی عرشی نسبت به حضرت در مقابلمان بگشاید. موفق باشید
با سلام و وقت بخیر: سعی میکنم واضحتر بپرسم منظور بنده این بود که به طور کلی هنگام صحبت کردن با دیگران چطور باید بود؟ آیا گفتن کشفیات عرفانی خود به دیگران ایرادی دارد؟ آیا ممکن است باعث حجاب شود برای آنهایی که مرتبه پایینتری دارند؟ و از این جهت برای اینکه بیشتر بدانند و چون باورشان تحت تاثیر قرار میگیرد نیاز به اجازه شان است یا میتوان بدون اجازه و خواستشان حقایقی را به آنها گفت و برایشان مسیولیت ایجاد کرد؟ چون وقتی بفهمند دیگر مسیولند که دنبالش بروند آیا حقی از ایشان ضایع کردیم و باید خودش بخواهد تا بداند؟ و زمانی که کسی از ما سوالی میپرسد از حقیقت و دین و... آیا فقط باید جواب سوالش را بدهیم یا ایرادی ندارد بیشتر هم به او بگوییم از حقیقت؟ رفتار درست در این مواقع چگونه است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عموماً احوالات عرفانی را باید در نزد خود نگه داشت. آری! میتوان با مطالعه تفاسیر قرآن، تذکرات قرآن و آیات مربوطه را با افراد در میان گذاشت. ۲. بالاخره ظرفیت سؤالکننده را باید در نظر گرفت. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: برخی ها با اینکه اعتقادی به توحید و نبوت و معاد ندارند، لکن معتقد به نوعی معنویت و زیست اخلاقی هستند. اولاً: آیا معنویت فقط از دریچه ادیان الهی قابل دسترسی است؟ چرا؟ ثانیاً: به نظر شما تفاوت این نوع اخلاق ها و معنویت ها با اخلاق و معنویتی که ادیان الهی مخصوصاً اسلام متذکر هستند چیست؟ و ثالثاً: آیا این نوع معنویت و زیست اخلاقی، اثری هم در قیامت این افراد دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در مسیر انسانیتِ انسانی که متذکر نامه حضرت محبوب است و خود نیز مظهر عبودیت کامل میباشد، ابعاد متعالی انسانیِ انسان به فعلیت لازم برسد و از این جهت خداوند میفرماید: « ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکمْ﴾ (النساء: ۵۹) و از این جهت اگر هم معنویتهای شخصی و زیست اخلاقی تنگناهای ابدیتِ چنین انسانهایی را تخفیف میدهد ولی این برای حضوری که انسان نیاز دارد، کافی نیست. موفق باشید
سلام استاد: خدا قوت. پیرو سؤال ۳۵۲۷۲ باید عرض کنم اگر خدا حضور در فضای مجازی را برای ما رقم زده بود حداقل باید چشمان سالم به ما می داد که بتوانیم فعالیت مجازی داشته باشیم. بنده در گذشته فعال مجازی بودم حتی در سایتهای بین المللی با ملیت های مختلف به زبان انگلیسی بحث و تبادل نظر می کردم اما درسالهای اخیر بخاطر پیوند قرنیه و مشکلات بینایی حتی گاهی کارهای ضروری ام را هم نمی توانم در اینترنت انجام دهم. اگر خداوند تقدیر دیگری برای ما رقم زده بود حداقل در خانواده ای که اکنون زندگی می کردم آرامش نسبی داشتم در حالی که مشکلات خانوادگی به حدی شدید و عمیق است که امکان زندگی عادی را سلب نموده و تا حد جنون به بنده فشار می آورد. ضمن اینکه خداوند ما را زوج آفریده و نیازهایی در ما قرار داده که در هیچ مسیر دیگری غیر از ازدواج برآورده نمی شود. بنده آنقدر در این چند سال اخیر راجع به این موضوعات فکر کرده ام و به نتیجه نرسیده ام که دیگر توان هیچ فعالیت فردی و اجتماعی ندارم و فقط هرروز به مرگ خود می اندیشم. واقعاً در زمینه حکمت خداوند دچار تردید شده ام چون تمام بخش های زندگی ام با هم تناقض دارند و چیزی که اصلاً در زندگی نمی یابم آرامش است. آرامشی که مقدمه هر نوع فعالیت و پیش نیاز انجام رسالت است. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باز فراموش نکنید خالق ما، ربّ ما نیز هست و زمینه تعالی ما را به نحوی فراهم کرده است. در این مورد خوب است به عرایضی که با توجه به سؤال جنابعالی اخیراً عرض شد، نظری بیندازید. https://eitaa.com/matalebevijeh/13889. موفق باشید
شب که راز بودنت را پوشید - باد که ساز دیدنت را سر داد - ابر که شوق خنده ات را بارید - من که شعر ماندنت را خواندم - لبهایم را می خندیدی چشمانم را می باریدی - در رویایت می چرخیدم آوازم را می رقصیدی - ما در انتظار مهتاب ماندیم - ما شبیه هم ترانه ای خواندیم. خدایا ما را از شاکرین زندگی که داری عطا می کنی، قرار ده و با جذبه ات ما را حیران ساز و عشق را معنا فرما . اصحاب عشق را رنجی عظیم در پیش است 💌
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اصحاب عشق را رنجی در راه است وقتی پای در مسیر تواضع میگذارند تا از کمترین بودنهایی که آنها را جدا از حضرت محبوب نگه داشته؛ آزاد شوند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: چگونه برخی از عرفا ذکر و دعاهایی گفته اند که شاید در روایات نیامده است؟ آقا از کجا به ذکر و تعداد آن و کاربرد هریک واقف هستند و آیا میتوان به آن ها عمل نمود؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً مبنای دعاها و اذکار عرفا همان ادعیه و اذکاری است که از قرآن و معصومین گرفتهاند و با روحیه و ابتکار خود، آن را مناسب حالشان تنظیم نمودهاند. حال برای بقیه مؤثر است یا نه؛ هرکس باید خودش تجربه کند. آنچه اصل است ادعیه و اذکاری است که از طرف معصومین علیهم السلام صادر شده است. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد عزیز و بزرگوار: یک روزی دست اندرکاران سایت شما از آقای رییسی حمایت کردن و ما هم فریب دادن. بنده شخصا معترضم به خاطر رویکرد غلط ایشان و اعتراض دومم به شماست که شخص عارفی هستین و با سواد و محبوب، اما توجیه گر رفتار غلط حاکمان مغرور و ستمگر شده اید و بعضا فرمایشاتی دارید که انسان را از همه چیز ناامید میکند. اینکه میفرمایید نایب امام زمان یا این انقلاب به انقلاب حضرت مهدی عج وصل می شود اینا صحت ندارد و هیچکس دیگر قبول نمیکند ۴۳ سال است که وعده بهتر شدن و صبر به مردم میدهند ولی دریغ از یک ذره امید به مردم. این چه خدایی هست که روی کره زمین فقط ایران و مردم ایران و نه مسوولین آن را اتنخاب کرده برای امتحان و در فرمایشاتون از امتحان الهی اسم میبرید اگر امتحان فقر و بدبختی هست چرا برای مسوولین نیست. شما به عنوان انسان صبور و متقی آیا میدانید در بغل گوشتان در همین حسین آباد و سه راه سیمین چقدر زنان تن فروشی میکنند و روزبروز تعدادشان زیادتر می شود؟ الان ما با بدترین نوع فقر مواجهیم. این فقر یک ویژگی مهم دیگری هم دارد و آن وضعیت تشدیدکنندگی آن است. به عبارت دیگر خانوارها برای زنده ماندن دست به اقداماتی میزنند که آنان را فقیرتر میکند. تحصیل، آموزش، بهداشت و سایر امور رفعکننده فقر را از سبد مصرفی خانوار حذف میکنند، در نتیجه در آینده فقر را تشدید میکنند. در سطح جامعه نیز نیروهای نخبه و تحصیلکرده و کارآمد اقدام به مهاجرت میکنند و بزرگترین سرمایه کشور که سرمایه انسانی است، خارج میشود و این نیز فقر را در سطح کلان تشدید میکند و جامعه را وارد چرخه فقر میکند. خداوند لعنت کند در این لحظه و خوار کند حاکمان بی لیاقت و ظالم و مغرور به جای اینکه الگوی جهان اسلام باشند یک کشور کمونیست و کافر باید آن ها را با عربستان آشتی دهد یا سلطان هیثم مشکلات آن ها را با دنیای خارج حل کند. استاد عزیز لطفا یک چرخی با لباس مبدل در جامعه بزنین و ببینید زیر پوست جامعه چه خبر هست. هرچند حضرتعالی اشراف کامل دارید با معذرت خواهی
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به همین فرمایشات جنابعالی، سعی شد عرایضی در جواب سؤال شماره 35184 به آن کاربر محترم داده شود. امید است بتواند کمکی باشد نسبت به تحلیل درست شرایطی که در آن هستیم. موفق باشید
با سلام و عرض ادب: استاد با توجه به آیه «قل هو الله احد» و با توجه به اینکه برای اینکه خداوند را خطاب قرار دهیم می گوییم «یا هو» و «یا احد» آیا می توان خداوند را یا هو احد نیز خطاب قرار داد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمیر «هو» مربوط به فرد غایب است نمیشود با واژه خطاب، به آن خطاب نمود. آری! میتوان گفت: «یا احد و یا صمد» . و یا اینطور گفته شود: «يا هُوَ يَا مَنْ لا هُوَ إلا هُوَ». موفق باشید
به نام خدا باعرض سلام و احترام: ما روایت داریم هر هفته در روزهای دوشنبه و پنج شنبه، اعمال ما به امام زمان عرضه می شود، مگر امام زمان اشراف بر روح ما ندارند؟ وقتی اشراف دارند هر لحظه می دانند من چه می کنم، آن به آن، پس این عرضه چه فایده ای دارد؟ آیا نمادین است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بحث در آمادگی زمانها و مکانها است و نسبتی که انسان در آن زمانها و مکانها با حقایق بالا پیدا می کند مانند ماه رمضان که «شهر الله» است. در حالیکه از طرف دیگر همه ماهها، ماه خداوند است. در روزهای دوشنبه و پنج شنبه اعمال انسان با ظهور خاص و جمعبندی خاص در نزد انسان حاضر میشود و حضرت با توجه به این امر به اعمال انسان نظر میکنند. موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد سوالی داشتم از حضورتون: ما داریم خانه ی نوسازی رو آماده زندگی میکنیم، یه سری خرج ها که ضروریه و باید انجام بشه اما یه سری کارها برای زیبا سازی فضای خونه ست و ضروری نیستند اما خیلی علاقه مندیم که انجامشون بدیم از نظر مالی هم مشکلی نیست میخواستم بدونم اگر بخوایم در حد کناف و رنگ و نه بیشتر خونه رو مطابق سلیقه مون در بیاریم اشکال داره؟ با توجه به اینکه اگر این کار رو نکنیم بیشتر فکرمون درگیر این قضیه میشه و در پیش دیگران احساس حقارت میکنیم چون به شخصه حس میکنم هنوز رضایت مردم رو در وجودم نکشتم میدونم هم که باید این حس رو از بین ببرم. اما در حال حاضر که این حس در درون من وجود داره بهتره این کار رو انجام بدم یا خیر؟ چون حس میکنم با انجام ندادنش بیشتر درگیری ذهنی برام به وجود میاد. ممنون میشم راهنمایی کنید و اگر راهکاری هست بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: زیبایی آری، ولی تجملی که موجب اشرافیت شود خود به خود از یک طرف نوعی تکبّر در ما و نوعی تحقیر در بقیه بهوجود میآورد. موفق باشید
سلام حضرت استاد: خدا قوت، به این رسیدم که اگر عمل انسان باعث پیوند دل و عشق دل به خدا نشود هر لحظه ممکن است تحت تاثیر هوا و هوس قرار بگیرد و بلغزد کما اینکه توی ذهنم نیست که در حال اشد حبا لله گناهی کنم از روی عمد البته که من لایق این محبت نیستم ولی میدونم محب اراده نمیکند که محبوب را اذیت کند و به این رسیدم که دلیل اینکه هرچه درجا میزنم حرکت نمیکنم بخاطر نبودن این محبت هست ولی نمیدونم چطور و چگونه این محبت رو فعال کنم، خیلی حدودی میدونم، ممنون میشم کمکم کنید، به این فکر بودم که خودم رو نساختم فردا امام زمان علیه السلام میان به دردشون نمیخورم ولی به فکرم خورد که اگر دلم عاشق خدا بشه و آن حالت خشیت مخلوط با محبت رو پیدا کنه مثل آیت الله ناصری، دیگر به راحتی میتونم به نیازهام برسم و خدا محب خودش را ناامید نمیکنه و به درد بخور میشم. شاید این پیامی که دادم آنقدر لزومی نداشت که وقتتون رو بگیرم ولی چه کنم که دوستتون دارم؟ همانطور که پدر و خانواده ام هم همینطور بودن
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که بتوانیم هر اندازه که ممکن است در محضر خداوند خود را احساس کنیم و در امور زندگی راضی به رضای خداوندی باشیم که همواره مواظب ما بوده و هست. و در این رابطه خلق خدا را دوست بداریم و اگر هم از آنها بدی میبینیم با بدیِ آنها بد باشیم و نه با انسانیت آنها. موفق باشید