بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38359

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

 سلام علیکم: در پرسشی منصور حلاج را شیعه ی درحال تقیه بر روح و فرهنگ اهل بیت معرفی کرده اید. این اظهار نظر سطحی را با اطلاع از مطالب زیر بیان فرموده اید؟: علمای بزرگ شیعه معاصر با حلاج، ابو سهل نوبختی و علی بن بابویه و مرحوم شیخ صدوق و قطب راوندی رحمه الله علیهم چهار تن از پیشوایان شیعه، حلاج را ساحر و ملعون و مطرود خدا و رسول و امام علیهما السلام دانستند. شیخ صدوق رحمه الله حلاج را تارک نماز می داند. شیخ مفید و علامه حلی علیهما الرحمه نیز او را لعن نموده اند. شیخ مفید کتابی به نام «الرد على اصحاب الحلاج» ، در رد حلاج و اعتقادات او و پیروانش تالیف نمود. شیخ طوسی رحمه الله می فرماید: حلاج ساحر بوده و به دروغ ادعای وکالت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را نموده است. مرحوم شیخ طبرسی که از فضلای به نام مذهب امامیه است، در کتاب احتجاج، حلاج را از دروغگویان شمرده که لاف وکالت حضرت صاحب الامر می زده است و گفته که: توقیع از ناحیه مقدسه در لعن حلاج وارد شده است. شیخ طوسی در کتاب الغیبه از جناب حسین بن روح نائب خاص امام زمان علیه السلام، خطاب به ام کلثوم چنین نقل می کند: «وَ لَا تَلْقَیْهَا بَعْدَ قَوْلِهَا فَهَذَا کُفْرٌ بِاللَّهِ تَعَالَى وَ إِلْحَادٌ قَدْ أَحْکَمَهُ هَذَا الرَّجُلُ الْمَلْعُونُ فِی قُلُوبِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لِیَجْعَلَهُ طَرِیقاً إِلَى أَنْ یَقُولَ لَهُمْ بِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى اتَّحَدَ بِهِ وَ حَلَّ فِیهِ کَمَا یَقُولُ النَّصَارَى فِی الْمَسِیحِ ع وَ یَعْدُو إِلَى قَوْلِ الْحَلَّاجِ لَعَنَهُ اللَّهُ. » دیگر او را پس از این سخنانش، ملاقات مکن. همانا این حرف ها کفر به خدا و الحادی است که این مرد ملعون (شلمغانی) در دل های این مردم وارد کرده تا از این راه بتواند به آنها بگوید: خدا با او (یعنی با شلمغانی) متحد شده و در وی حلول کرده است. همان سخنانی که نصاری درباره حضرت مسیح گفتند و او می خواهد به قول «حلاج» لعنت الله علیه معتقد شود. و یا همچون دکتر دینانی این علمای شیعه که برخی به دعای امام متولد شده اند و برخی صاحب توقیعات هستند را متکلمین نفهم مشرک می‌دانید چون قائل به وحدت شخصی وجود نبوده اند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً می‌دانید که عرفا زبان خاص خود را دارند و اهل ظاهر را تا آن‌جا تحملِ برداشت‌های غیر خود را ندارند و در برداشت‌های خود متوقف‌اند که حتی ظرفی را که فرزند حضرت روح الله از آن آب نوشیده است به جرم آنکه آن ظرف نجس شده، آب می‌کشند. و حضرت امام خمینی از خون دلی سخن می‌گویند که آن مقدسان نادان بر اسلام تحمیل کردند و البته این بدان معنا نیست که هر سخن مدعی عرفان را بپذیریم. تعجب از کسانی است که به جای فهم جایگاه سخنان حلاّج، او را ساحر بدانند. موفق باشید

http://www.imam-khomeini.ir/fa/n25396/%D8%A2%D9%86_%D9%82%D8%AF%D8%B1_%DA%A9%D9%87_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85_%D8%A7%D8%B2_%D8%A7%DB%8C%D9%86_%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D9%86%D9%85%D8%A7_%D8%B6%D8%B1%D8%A8%D9%87_%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%87_%D8%A7%D8%B3%D8%AA_%D8%A7%D8%B2_%D9%87%DB%8C%DA%86_%D9%82%D8%B4%D8%B1_%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1_%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%87_%D8%A7%D8%B3%D8%AA

37413
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی و عزیز وقتتان پر برکت: مطالبی که در زیر آمده صحبتهای عده ای از دوستان هست که بنده انتقال می‌دهم، البته شخصا هم بعد از جریان آقای امید دانا همین نظر را نسبت به آقای علیزاده دارم و جنبه احتیاط را رعایت و مانند قبل که کلیپهای آقای امید دانا را از مطالب ویژه نشر می‌دادم، در مورد آقای علیزاده این کار را انجام نمی دهم 👇👇صحبت تعدادی از دوستان یه مساله‌ای رو بعضا سوال داشتند و برخی تذکر و اعتراض یه مدت کانال مطالب ویژه مکرر مباحث امید دانا را ارسال می‌کرد، علی‌رغم هشدار بعضی نیروهای انقلابی بر ناسالم بودن ایشون تا اینکه علنا وضعیت این شخص مشخص شد. الان هم در مورد اپیزودهای آ.علیزاده همین طوره در مورد ایشون هم احتمال فتنه و... وجود داره و متاسفانه مدام در کانال و با متن‌های استاد مطلب گذاشته میشه آ.علیزاده با تخریب برخی مسئولین به اسم حمایت از نظام، در مقابل فرمایشات آقا عمل میکنه، تحلیل‌های غیر منصفانه داره و... متاسفانه کثرت پستهای علیزاده با زیرنویس استاد طاهرزاده، وجاهت مناسبی نداره در مورد امید دانا و بعضی کلیپها و پستهای استاد هم من خیلی اعتراضات دریافت کردم این اعتراض رو یه عده نسبت به عدم تشخیص صحیح یا مسامحه یا سهل انگاری یا دقیق رؤیت و فهم نکردن دارن یعنی صرف بیان ظاهری نسبت به حمایت انقلاب نباید اینقدر ساده‌انگارانه تلقی بشه، اون هم در شرایط فتنه‌های عمیق امروز.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مکرر عرض شده  از جمله در پرسش و پاسخ‌های شماره ۳۴۶۸۰ و۲۶۰۷۴ ، بنا بر این نیست که ما مقلد کسی باشیم، ولی اندیشه هر انسانی او را دعوت می‌کند که سخنانی که ارزش نشان‌دادن به غیر را دارد، متذکر شویم. مگر آن‌جایی که آقای امید دانا مطالب خوبی در رابطه با رهبر معظم انقلاب گفتند را می‌توان انکار کرد؟! و یا آن‌گاه که سخنانی گفتندکه ارزش همراهی با ایشان را نداشت، مگر جز این است که باید آن سخنان را نقد کرد؟! البته تصور بنده آن است که تازه آقای علیزاده را نباید با آقای امید دانا مقایسه کرد. با این‌همه آن‌جایی که ایشان نکات دقیقی نسبت به موقعیت انقلاب اسلامی و ایرانِ امروز مطرح می‌کنند؛ نکاتی است که خوب است رفقای انقلابی ما در جریان آن باشند حتی ضرورت دارد که متوجه باشند در میدان تفکر اهل نظر چه می‌گذرد و اگر ملاحظه فرموده باشید آن‌گاه که پیشنهاد می‌شود که آن سخنرانی خاص از آقای علیزاده مورد توجه قرار گیرد، سرفصل‌های آن سخن مورد تأکید قرار می‌گیرد. و بر عکس، با توجه به این امر بنده صد در صد با صحبت‌های اخیر ایشان تحت عنوان «بازگشت گشت ارشاد چه تبعاتی دارد؟» درچهارصد و شصت و نهمین اپیزود رادیو جدال کاملاً مخالف هستم. و ایشان در نهایت بی‌انصافی نسبت به دولت جناب آقای دکتر رئیسی سخن گفتند. موفق باشید           

37199

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: علامه طباطبایی یک دستوری برای نفی خواطر دارند. نگاه کردن به اسما الله اگر ممکنه به زبان ساده و شیوای خودتون توضیح بدید که ما چطور با اسماء الله نفی خواطر کنیم. بهترین موقع برای نفی خواطر چه زمانی است؟ اجرتون با آقا ابا عبدالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باز «دعای سحرِ» حضرت امام باقر «علیه‌السلام» و نظر به اسماء حسنای حضرت معبود. مثل نظر به اسم «بهاءِ» حضرت حق که در هر جا در نهایت صفا و درخشش در صحنه است، در آن صورت است که وقتی انسان با اسمای الهی در همه آینه‌ها و مظاهر آشنا شد با تمام وجود خواهد گفت: «آن‌ها که خوانده‌ام همه از یاد من برفت / الا حدیث دوست که تکرار می‌کنم». از این جهت پیشنهاد می‌شود سری به کتاب «اسماء حسنی دریچه های نظر به حق» https://lobolmizan.ir/book/241?mark=%D8%AD%D8%B3%D9%86%DB%8C بزنید. موفق باشید

36621

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در شوخی کلامی خیلی وقتها تسلطی روی خودم ندارم و بعدش خیلی از کار خودم شرمنده می شوم و خودم را سرزنش می کنم ولی انگار هیچ فایده ای ندارد و بارها این اشتباه را تکرار می کنم و گاهی از مرز و حریم حیا و گناه رد شده ام. در مورد فردی برای ازدواج، با حساب عقلی و سبک سنگین کردن نهایتا به این نتیجه رسیدم که هرچند فرد خوبی است ولی برای من شرایط مناسبی نیست ولی هرقدر هم با خودم کلنجار می‌روم بازهم دلم مشغول آن فرد است نمی‌دانم چه کار کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌گونه موارد، مواردی نیست که ما بتوانیم ورود کنیم. نهایتاً پیشنهاد می‌شود سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید 

36531

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: صوت تفسیر سوره حمد را گوش کردم من در زمینه فلسفه و منطق مطالعه نداشتم فقط کتاب شهید مطهری رو خواندم در مورد سیر مطالعاتی در زمینه فلسفه و منطق میشه بفرمایید که از چه کتاب هایی می تونم برای مطالعه استفاده کنم تا کتاب برهان صدیقین و سوره حمد رو بهتر متوجه بشوم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با دنبال‌کردن موضوع «معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن، زمینه فهم «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن فراهم می‌شود تا مطالعه کتاب «معاد، بازگشت به جدی‌ترین زندگی» که آنهم با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید. پس از آن اگر لازم دیدید به کتاب شریف «بدایۀ الحکمه» از علامه طباطبایی همراه با شرح صوتی  استادان مربوطه رجوع فرمایید. موفق باشید

36081

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: بنده معاون پرورشی دبیرستان پسرانه هستم ان شاءالله میخوایم بین دانش آموزان دبیرستانی (متوسطه دوم) یه مسابقه کتابخوانی برگزار کنیم چه کتابی رو پیشنهاد می‌کنید؟ شهر ما دوتا مدرسه بزرگ داره یکی نمونه دولتی و دیگر مدرسه عادی رشته های نظری مدرسه ما همین مدرسه عادی و دولتی هست و سطح دانش آموزان معمولی هست چون دانش آموزان برتر رفتن مدارس نمونه. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که روی سایت نیز هست، بتواند کمک کند. موفق باشید

35933

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد جان: وقتتون بخیر. از قول علامه طباطبائی نقل می‌کنند که گاهی یک عصبانیت، بیست سال انسان را به عقب می اندازد. کیش مهر، صفحه ۲۴۰ از قول آیت الله سعادت پرور تهرانی نقل کرده اند که ایشان فرمودند: یک‌ بار بیشتر در عمرم عصبانی نشدم در حالی که حق با من بود ولی بعد از آن خیلی سریع از دلِ طرفِ مقابلم در آوردم و او را شاد کردم!شب در عالم رویا دیدم که به من گفتند: یک عصبانیت ۲۰ سال انسان را عقب می‌اندازد! نزد استادم علامه طباطبایی رفتم و اتفاق رخ داده را تعریف کردم. ایشان فرمودند: این سخن، به حق است! در موارد متوجه نمیشم جایگاه توبه چی میشه که آدم بیست سال عقب می افته ولو توبه کنه و جبران کنه؟ نظرتون چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت این موارد مربوط به فرد خاص می‌باشد بخصوص که به خواب آن فرد مربوط است. زیرا به هر صورت معارف ما حکایت از آن دارد که «توبه» موجب جبران گناه و آثار آن می‌شود. موفق باشید

35762

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: مدتها انس با قرآن مجید از وجودم سلب شده بود و گاه که مراجعه می کردم چند آیه ای که می خواندم حوصله ی تداوم قرائتش را نداشتم و قرآن را می بستم و گویی هنوز قرآن رزقم نبود و زمانش فرا نرسیده بود. اخیرا توفیق شد یک دور قرآن را از زیر نظر گذراندم بسیاری از صفحات مطلب چندانی به نظر می رسد برای زخم های وجودی من نداشت. برخی آیات حرف برای گفتن داشت و انسان می گفت تو که می توانی چرا بقیه را چنین نگفته ای مثل سوره توحید بخش هایی از حدید و حشر، آیه ی لن ترانی، آیه ی نور، آیات مربوط به قاب قوسین و معدودی آیات دیگر. البته این معدود مطالب عرفانی قرآن لااقل برای بنده ثابت نشده که بالاتر از مطالب عرفانی ای است که گاه در سایر ادیان مطرح شده است مطالب عرفانی زیبایی را جناب ابن عربی و مولوی و سایر عرفا مطرح نمودند و همچنین در روایات وجود دارد لکن با وجود اینکه مفتون شیخین سترگ ابن عربی و مولوی بودم همه را یک سو نهادم اکنون زمانی است که یا قرآن ماسوای هر آنچه عرفا یافته اند یا بافته اند خویش را ثابت می کند یا اینکه این خانه از پایبست ویران است بعد از یک دور قرائت من در برزخم نه برایم ثابت شده که کلام خداست و نه ثابت شده کلام او نیست. مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذلِكَ لا إِلى‌ هؤُلاءِ وَ لا إِلى‌ هؤُلاءِ

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی اخیراً در رابطه با  سوره «علق» تحت عنوان: «قرآن بانک سکوت چندین ساله حضرت محمد «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» شد مبنی بر آن‌که اگر با قرآن درست برخورد شود، خودِ قرآن عامل تصدیق خودش می‌باشد. https://eitaa.com/matalebevijeh/14372 . موفق باشید

35742

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر: چند سوال را کوتاه خدمتتان عرض می کنم ۱. آیا می توان ثواب اعمال واجب مانند نماز های یومیه یا روزه و... را به چهارده معصوم هدیه کرد؟ به اموات همچون پدر، مادر یا همسر چطور؟ ۲. آیا حدیث کساء که در آخر مفاتیح آمده دارای سند معتبری از طرف معصوم (ع) نیست؟ آنگونه که در مفاتیح نوین آقای مکارم آمده؟ سوالات دیگری هم داشتم ولی به جهت اینکه مزاحم اوقات شریفتان نشوم صرف نظر می کنم. سایه حضرتعالی مستدام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. می‌توان گفت همین‌که انسان، ذیل دستورات اولیای الهی وظایف شرعی خود را انجام می‌دهد، به نحوی ان‌ها نیز وسعت می‌یابند. ولی نمی‌دانم می‌شود آن طور نیّت کرد که می‌فرمایید یا نه؟ ۲. جریان حدیث«کساء» به صورت‌های مختلف و حتی در چند محل انجام گرفته. مهم آن است که با قرائت آن حدیث شریف، حضور در صحنه‌ای که در آن تاریخ واقع شده است را مدّ نظر می‌آوریم و یک نوع یگانگی با آن صحنه و آن ذوات مقدس در خود شکل می‌دهیم. موفق باشید

35488
متن پرسش

سلام خدمت استاد: با توجه به اینکه در سالهای قبل از کرونا در روز عید غدیر خدمت می رسیدیم، آیا امسال هم که از کرونا عبور کرده ایم می توانیم خدمتتان باشیم؟

متن پاسخ

غدیر؛ قطعه ای از تاریخ در پاسداشتِ انسانیت انسان

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه به جهت مصادف شدن عید غدیر با چهلم رحلت خواهرم، نمی توانم خدمت عزیزان باشم ولی قصه «غدیر» امری است که به هر بهانه ای باید مدّ نظر باشد. إن شاءالله زیر سایه ولایت انسانِ کامل همواره زنده و سرزنده در این کویرِ گسترده غفلت از انسانیت، بتوانید نسبت خود را با مولای متقیان «علیه السلام» هر روز بهتر و عمیق تر نمایید از آن جهت که زمان، زمانه بحرانِ معنای انسان است در نزد خود؛ آیا جز این است که بهترین راه برای درک انسانیت در نزد خودمان نظر به شخصیت مولای متقیان «علیه السلام» است؟ و آیا اگر قرآن و اسلام آمده است تا انسان به معنای اصیل خود برگردد، «غدیر» قطعه ای از تاریخ اسلام نیست تا انسانها در نسبت با امیرالمؤمنین علی «علیه السلام» به انسانیت خود فکر کنند و معنی قدسی بودن را در این انسانیت تجربه نمایند؟ غدیر بر شما مبارک باد که هرگز از این قطعه تاریخی غفلت ننموده اید و پاسداشت این قطعه از تاریخ، پاسداشت انسانیت انسان است. موفق باشید

35486

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: کار فرهنگی عالمانه در مورد موضوعاتی مثل حجاب در حیطه فردی و نه اجتماعی چگونه باید باشد؟ آیت الله بهجت می‌فرمودند: «من که به مسافرت می‌رفتم، بعضی از راننده‌ها نوار موسیقی باز می‌کردند، من نهی نمی‌کردم. چون از بعضی‌هایشان حرف ارتداد شنیده شده بود.» (یعنی فعلاً فاسق بودند، ولی با دخالت ما مرتد هم می شدند!) اگر نهی از بی حجابی حتی با زبان خوش و دوستانه منجر به نتیجه منفی شود چه باید کرد؟ برای مثال این روش که ابتدا تشویق به ارتباط قلبی با خدا شود و نماز اصلاح شود و ان شاء الله این نماز «تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ» بشود عالمانه است؟ یعنی ورود ابتدا با حجاب نباشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر معرفتی همان‌طور است که می‌فرمایید و در جواب سؤال شماره 35485 عرایضی شد. ولی بحث قانونی آن بحث دیگری است که هر شهروندی به عنوان رعایت قانون جامعه باید آن را بپذیرد، خالی از آن که بدان معتقد باشد، یا نباشد. موفق باشید

35000

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد پیرو سوال قبلیم ممنونم از پاسختون. ولی من وظیفه ام چیه؟ هیچ تمرکزی در خودم نمی‌بینم نه برای کار نه درس و نه عبادت. نمیدونم باید چیکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمعبندی با توجه به همین نکات، بنده در این فکر رجوع به سوره مبارک «اللیل» داشتم اگر ان شاء الله با در نظرگرفتن همین مسائل، به ۳ جلسه ای که در سوره لیل پیش آمد همراه با یادداشتهایی که ذیل آن شد روجوع فرمایید ان شاء الله راهکارهای اساسی را از قرآن به دست می‌آورید و پس از آن پیشنهاد می‌شود به عرایضی که در سوره انسان شد رجوع فرمایید. موفق باشید

34960

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: لطفا اسامی تمامی نویسندگان که مورد تاییدتان هستند بیان کنید. در هر زمینه عرفان، فلسفه، غرب شناسی. اسلام شناسی. چه نویسندگان داخلی چه غربی. کاش لیستی تهیه می‌شد که تشنگان علم سردرگم نبودند که به چه کتاب و کسی مراجعه کنند. مثلا آقای عبدالکریم سروش. ملکیان واقای بازرگان... به نظر خیلی فهیم هستند ولی حرفهای ضد و نقیضی دارند اغلب!! کاش کسی شما را و قلم شما را به دانشگاهیان و دانشجوها معرفی می‌کرد. یا حداقل اسمی و قطعه ای از کتاب‌ها و قلم شما در کتاب درسی دانش آموزان در هر مقطعی برده می‌شد. که چراغ هدایتی باشید برای هر کسی که خود بخواهد ولی راه نداند. من که خیلی گشتم و با وجودی‌که اهل مطالعه ام، تا دوستی شما را به من معرفی نکرد، عمرا اگر تا آخر عمرم با شما آشنا می‌شدم. چرا اینقدر نویسندگان خوب در این کشور غریب اند!!! واقعا چرا؟ ما که ادعای مسلمانی داریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده که قابل نیستم. حقیقتاً معرفی نویسندگان قابل اعتماد در مواردی که می‌فرمایید کار مشکلی است و همان‌طور که متوجه شده‌اید متأسفانه آقای دکتر سروش و آقای ملکیان مخاطبان خود را در نهایت، به نوعی نیست‌انگاری گرفتار می‌کنند. به این فکر باشید که بالاخره با آثار علامه طباطبایی و حضرت امام و شاگردان آن‌ها مرتبط شوید. موفق باشید

34200

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: در جلسه‌ی اول تفسیر سوره بلد فرمودید ایران تا پنج سال دیگر رتبه‌ی چهاردهم اقتصاد دنیا خواهد شد. اگر امکانش هست منبع این خبر را بفرستید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای سعد الله زارعی در همان شنبه ای که عرض شد در یادداشت ویژه کیهان سند آن را ذکر فرموده بودند. فکر می کنم اگر در اینترنت جستجو بفرمایید  بتوانید سند آن را پیدا کنید. موفق باشید

39198
متن پرسش

سلام علیکم: ناظر به سوال ۳۹۱۷۹ مطالبی عرض می‌کنم، اول تقریری کوتاه از آنچه سوال کننده فرمودند و سپس پاسخی که بیان خواهم‌کرد، ایشان (پرسش کننده محترم) مدعی بودند: «روایت از جهت سندی بی اعتبار، غیر قابل انتساب به ائمه و از جهت دلالی قابل بحث است، بنابر این قاعده ی مدعای جناب طاهرزاده اساسا از این حدیث استخراج نشده بلکه از مقدمات عقلی بوده و این حدیث برای آن موید است»... و اما درنگی در این مدعا: هر حدیثی که در سندش رفع و رفعه و مرفوع در آن وجود داشت بی اعتبار و مخدوش نیست که در پایان این سوال در پانویس توضیح خواهم داد، ثانیا این حدیث توسط علمای متقدم و متاخر به عنوان کلام معصوم صدها بار بیان شده و انتساب آن به امام رضا علیه السلام مورد پذیرش بسیاری از اعاظم بوده و هست و اگر بخواهیم به روش خود استاد طاهرزاده در تصدیق و تصحیح روایات عمل کنیم (همچون ارجاع چندین باره به علینا القاء الاصول و علیکم التفریع) پس به طریق اولی اساسا از حدیث مذکور صحیح تر نداریم. به عنوان نمونه به سوالات 38234 ، 37192 ، 28809 رجوع کنید، دقت کنید این سبک تصحیح احادیث توسط هر کس چه بلایی بر سر متون خواهد آورد، من با فلان مبنا فلان متن را تایید می‌کنم، شما با مبنایی دیگر همان متن را تضعیف و تکذیب، چه خواهد شد؟ ثالثا تمام عبارات این حدیث در دایره ی محکمات قرآن و حدیثیِ شیعه و دارای عبارات و مفاهیمی ست که تماما لفظاً و معناً مکرراً آمده و هیچ عبارت و مفهوم جدید و عجیبی ندارد و خط به خط و کلمه به کلمه ی آن دارای عبارات مشابه، مترادف و مفاهیم مشابه در دیگر متونِ قطعی الصدور هستند. از جهت دلالی نیز متوجه نشدم کجایش قابل بحث است. چرا، پر مسلم است که دلالت به ادعای استاد ندارد. و اما مسأله ی تشکیک، برای اینکه یادآوری کنم جناب طاهرزاده چه فرمودند عین عبارات ایشان را می آورم و سپس با مباحث شما مورد بحث قرار می‌دهیم. ایشان در سوال اول به شماره ۳۸۹۵۶ می نویسند: «ما نمی‌گوییم که رهبر انقلاب معصومند، ولی آیا آنچه بر زبان می‌آورند حکایت الهامات الهی برای هدایت این ملت نیست؟! از امام رضا «علیه‌السلام» هست که حضرت می‌فرمایند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده ای از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سینۀ او را گشاده می‌گرداند. تا در مدیریت خود کوچک ترین لغزشی نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ یَعْیَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِیهِ غَیْرَ صَوَابٍ» در نتیجه آنچنان توانا می شود که در جواب گویی به هیچ نیازی در نمی ماند و غیر از صواب از او نخواهی یافت و به خوبی مصلحت مردم را در نظر می گیرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَیَّدٌ» پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأیید الهی است.» برادر گرامی اگر نگاه استاد فقط موید برای تشکیک بود چرا کلمه ی معصوم را از «معصوم موفق مسدد موید» حذف کردند؟ ضمنا آن عبارتی که آوردند «لم تجد فیه غیر صواب» یعنی چه؟ یعنی در او جز درستی و اصابه به حق نمی‌بینی. منظور عصمتِ رتبی و نسبی ست؟ خب این که بازی کردن با حدیث خاص معصوم لازم ندارد، پر واضح است هرچه انسان متقی تر شود اصابت به حق در نظرات و اعمال او بیشتر می‌شود، اما عبارت حدیث چه بود؟ جز حق و درستی و راستی از او نمی‌بینی، و در هیچ سوال و موضوع و مسأله ای از جواب درمانده نمی‌ماند، مثالی می‌زنم، پرواضح است هرچه دست انسان بیشتر در آب شستشو شود پاکیزه تر می‌شود، تشکیکی ست، اما اگر کسی راجع به فردی گفت، دست فلانی هیچ آلودگی ندارد و جز پاکی در دست او نبوده و نیست، هیچگاه آلوده نمی‌شود، اصلا او آب پاکیزه است، حالا کسی این عبارت را مدام برای افراد دیگر که از قضا به نسبت دیگران بیشتر خود را شست و شو می‌دهد بیاورد و بگوید این عبارت تعمیم برای دیگران ست. خیلی واضح است. حالا عبارتی که می‌گوید آقای الف پاکی مطلق است را تعمیم می‌دهید که بگویید آقای ب چون دستش را زیاد می‌شوید هم به نسبت پاک ترین در بین ماست؟ چرا آیه تطهیر را تعمیم نمی‌گیرید؟ چرا آیه ولایت را؟ چرا صراط المستقیم در سوره حمد را؟ انتهای این تعمیم ها و حد و مرزش کجاست؟ به سان آن عزیزی که فرمودند امام فرمود آنی تارک فیکم الثقلین، رهبری و مثلا قانون اساسی، قبلا هم عرض کردم عبارات دیگری برای نشان دادن توفیقات خداوند به ولی فقیه می‌توان استفاده کرد، همانطور که او را می توان بر اساس شرع، نقد و بررسی کرد، اما اصرار برخی برای استفاده از عبارات خاص معصومین برای ولی فقیه آنجا جالب می‌شود که اگر نظر یا عملکرد رهبری در موردی با حدیث قطعی الصدور در تقابل قرار گیرد، اصلا ذهن حق ندارد به دایره ی بررسی عملکرد رهبری ورود کند، چون ایشان زبان خداست، استاد طاهرزاده چند بار باید شفاها و کتبا بگویند و بنویسد تفاوت حضرت آقا و حضرت امام تفاوت حسنین علیهما سلام است و اساسا هر جا که خامنه ای چنین گفت و چنین کرد امام هم بود همین کار را می‌کرد؟ در زبان وجود، در زبان خداوند، مگر اختلاف و اشتباه و خطا معنا دارد؟ چند بار باید ایشان این قواعدی که نامش را عقلی می‌گذارید یا مکشوف از نقل را در خفا و علن جار بزنند؟ ما نیز معتقدیم بهتر از رهبری یا پیدا نمی‌شود یا سخت پیدا می‌شود ، اما این مبانی و این صحبت ها جز عصمت تراشی و بستن دهانِ توضیح خواهان و منتقدین با چوب تقدیس نیست. برای همین است که صدها مورد در کشاکش مباحث علمی دقیق با نقل قول از رهبری (زبان خدا) بحث را به پایان می رسانند. کما اینکه در سوال ۳۱۴۳۹ به اشتباه عبارت العبد اذا اختاره الله را ابتدای حدیث معرفی می‌کنند و در همان سوال (استاد طاهرزاده) گفته اند: خداوند هرکس را به همان اندازه که برای اداره‌ی امور بندگانش انتخاب کند، به همان اندازه مددهای فوق‌الذکر را به او ارزانی می‌دارد و در این رابطه است که ما به نائب ائمه رجوع می‌کنیم، در آن حدّ که حضرت صاحب الأمر «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» در تأیید نوّاب خود می‌فرمایند: سخن آن‌ها سخن من است» بلی استاد طاهرزاده. ما در تبعیت از ولی فقیه ماجوریم و اعتماد به فقیه ما را با حد زیادی به نظر امام نزدیک می‌کند، اما شما لزوم تبعیت را مطرح نمی‌کنید ، شما یکراست عصمت و علم الهام شده را مطرح می‌کنید. حال سوال این جاست اساسا ولی فقیه فقط امام و رهبری بوده اند؟ شیعه از زمان غیبت صغری تاکنون ولی فقیه نداشته؟ در هر عصر و زمان و مکان نبودند فقهایی که ولایت داشته اند؟ می‌توانید اثبات کنید هیچ‌یک خطا نکرده اند؟ نظرات متناقض و متضاد این بزرگان با یکدیگر دال بر چیست؟ (حتی در زمان واحد)، فقط هم زمان غیبت نیست، در زمان حیات ائمه نیز وکلایی بوده اند که نه مثل ولی فقیه در عصر ما غیر منصوص و عام باشند بلکه منصوص و خاص بوده اند و الی ماشاء الله در نظرات و عملکرد اشتباه هم داشته اند، اساسا نفوذ حکم حاکم اسلامی از طریق اذن عام توسط معصوم با زبان خدا بودن متفاوت است. در سوال و جواب ۳۹۱۹۳ دقیق بنگرید، جناب طاهرزاده همانگونه که مکرراً هر روز می‌فرمایند، رهبری را زبان خدا می‌دانند ، و اینچنین است که در هر دوگانه ای که نظر رهبری یک طرف باشد بی چون و چرا نظر ایشان را حق می‌داند (چیزی که خود ولی فقیه قبول ندارد)، خود رهبری این مطالب را قبول دارند؟، در همین انکار نیز همین اصل اثبات می‌شود، اگر به اشتباه منکرند که این اولین اشتباهشان و اولین نقض برای «لم تجد فیه غیر صواب» است و اگر به درستی این ادعا را منکرند که جناب طاهرزاده به خطا رفته اند و با زبان خدا مخالفت می‌کنند. پانویس: حدیث الْقَاسِمُ بْنُ الْعَلَاءِ مرفوع بوده و برخی از سلسله‌ی سند ذکر نشده است؛ ولی در جهت تقویت آن باید گفت این حدیث با سند کامل توسط شیخ صدوق در کتاب کمال‌الدین و تمام النعمه بدین صورت نقل شده است: «حدثنا محمد بن موسی بن المتوکل قال حدثنا محمد بن یعقوب قال حدثنا ابومحمد القاسم بن العلاء قال حدثنی القاسم بن مسلم عن اخیه عبدالعزیز بن مسلم...» (1395 ق، ج 2: 675). ولی اشکال در این است که شیخ صدوق این حدیث را به سندش از کلینی نقل می‌کند و کلینی هم از قاسم بن علاء به طور مرفوع از عبدالعزیز بن مسلم از امام رضا (علیه‌السلام) نقل کرده است. چگونه می‌شود کلینی در کافی مرفوعاً نقل کرده، ولی شیخ صدوق به نقل از کلینی مسند نقل کرده است؟ حل اشکال: شیخ صدوق این روایت را از کتاب کافی کلینی اخذ نکرده است. نجاشی، ضمن ترجمه‌ی کلینی و بیان کتاب‌های کلینی، غیر از کافی که در مدت ۲۰ سال تصنیف کرده است،‌ کتاب رسائل الائمة (علیه‌السلام) را می‌شمارد (نجاشی، 1365: 377) و شیخ طوسی در فهرست نیز آن را از کتاب‌های کلینی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شمارد و می‌گوید: «وله کتاب الرسائل» (1420 ق: 135)، این کتاب کلینی به دست ما نرسیده؛ ولی در دست شیخ صدوق بوده و در مواردی از آن اخذ کرده است. از آنجا که کسانی چون محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی و محمد بن موسی بن متوکل از ثقات هستند (خویی، 1371: 19-18، 300-54) و اینکه قاسم بن مسلم نیز از اصحاب امام صادق (علیه‌السلام) و فاضل و ممدوح هستند و درباره‌ی راویان این حدیث ذمی ذکر نشده و اکثر راویان آن، ثقه و مورد مدح هستند حدیث با تصحیح سندی از حالت مرفوعه ی عادی خارج می‌شود. باز هم تاکید می‌کنم عبارات و مفاهیم این حدیث در متون قطعی بارها آمده و برای شیعه قطعی ست. برای مطالعه بیشتر می تواند به مقاله ی راویان احادیث مهدویت، قاسم بن علاء همدانی نوشته ی محمد مسعودی رجوع کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عیناً جواب کاربر محترمی که با سوال جناب عالی مواجه شدند خدمت شما ارسال می‌شود ولی اجازه دهید از این به بعد این سایت وارد چنین مطالبی که بیشتر تخصصی است؛ نشود و خود عزیزان اگر مایل بودند با همدیگر مطالب را دنبال نمایند. موفق باشید
بسمه تعالی
با عرض سلام خدمت استاد گرامی و کاربر محترم که وقت شریف خود را برای مطالعه  نگاره بنده مصروف فرمودند.
در پاسخ به فرمایش شما بایستی عرض کنم همان گونه که در نوشته قبلی بنده تأکید شده بود، عرض کرده بودم حتی اگر این روایت شریف هم در میان نباشد، می توان با ادله حِکمی ـ معرفتی، هدایت شدن و هدایتگریِ فوق بشریِ فقیه در عصر غیبت را روشن ساخت و البته روایت حتی اگر از جهت سندی یا دلالی مورد قبول نباشد، ضرری به اصل مطلب نخواهد زد.
حال شما می فرمایید این روایت از جهت سندی معتبر است. خب چه چیزی نیکو تر از این؟ خدا خیرتان دهد، لله درّکم و علیه اجرکم.
از جهت دلالی هم لطفا توجه فرمایید که عرض شد: تمام اشکال عزیزان (که شما نیز در نوشته  خود مجددا بر آن تأکید فرموده اید) بر این نکته مستقر بود که موضوع روایت، منحصر به معصوم است و توسعه موضوعی درست نیست. بنده عرض می کنم که حتی اگر این را بپذیریم باز می توان با «توسعه حکمی» و «تنقیح مناط» حکم معصوم را به فقیه در عصر غیبت سرایت داد. تقاضا دارم به «تنقیح مناط» که ضمن سه مقدمه گفته شد (مخصوصا مقدمه اول که در مقام کشف مناط که عبارت از «وظیفه هدایتگری از جانب خدای متعال بر عهده بنده ی مختار» است) توجه فرمایید.
به نظر بنده این عبارت استاد که خودتان هم نقل کرده اید: «ما نمی گوییم رهبر انقلاب معصومند ولی آیا آن چه بر زبان می آورند حکایت الهامات الهی برای هدایت این ملت نیست؟» دقیقا به همان تنقیح مناط که در نوشته ی قبلی توضیح داده شد اشاره دارند.
بنابر این با روشن شدن دلالت و آن چه در تصحیح سند از راه تواتر معنوی فرمودید کمک شایانی به ادعای استاد کرده اید چرا که روایت را از مقام موید به به مقام دلیل رسانده اید.
تا این جا عرض بنده تمام است و می توانید وقت شریفتان را برای مطالعه ادامه  این نگاره که دخالتی در نتیجه ندارد صرف نفرمایید ولی از آن جهت که بحثی را به شکل علمی مطرح فرموده اید، آن چه در بررسی بخشی از کلامتان به نظرم می رسد عرض می کنم:
اولا: بحث تواتر، بحثی است صغروی و العهدة علی مدعیها. (مخصوصا که توجه داشته باشید که به دست آوردن مناط، در تواتر لفظی روشن تر است تا تواتر معنوی)
ثانیا: فرموده اید هر چند سند روایت در کتاب شریف کافی مرفوعه است  ولی با توجه به پذیرش اصحاب، معتبر می شود در حالی که می دانید که قبول اصحاب بایستی به شکل پذیرش عملی (شهرت عملی) باشد که طبیعی است در روایات اعتقادی موضوع ندارد.
ثالثا: سند در کمال الدین این چنین است:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْقَاسِمُ بْنُ الْعَلَاءِ قَالَ حَدَّثَنِي الْقَاسِمُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَخِيهِ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْمَرْوَزِيُ‏ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو حَامِدٍ عِمْرَانُ بْنُ مُوسَى بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْقَاسِمِ الرَّقَّامِ قَالَ حَدَّثَنِي الْقَاسِمُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَخِيهِ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُسْلِم‏
سند فوق، مشتمل بر دو سند است:
سند اول: محمد بن موسی بن المتوکل (به خاطر اکثار روایت اجلاء، ثقه است) محمد بن یعقوب (ثقه جلیل) قاسم بن العلاء (توثیق شیخ طوسی را دارد. رجال شیخ، رقم6243) قاسم بن مسلم (مجهول) عبد العزیز بن مسلم (مجهول)
پس به خاطر مجهول بودن دو راوی، نمی توان روایت را معتبر دانست.
البته شما قاسم بن مسلم را ممدوح و از اصحاب امام صادق«علیه السلام» دانسته اید در حالی که اولا بنده مدحی برای وی نیافتم، ثانیا همان طور که می دانید صرف مدح برای اثبات وثاقت کافی نیست و ثالثا که از همه مهم تر است این که: اگر از اصحاب امام صادق«علیه السلام» باشد چگونه از امام رضا«علیه السلام» (آن هم با یک واسطه) نقل روایت می کند؟؟
در سند دوم غیر از محمد بن ابراهیم که با ترضّی شیخ صدوق قابل توثیق است، تمامی راویان مجهول هستند.
در پایان عرض می کنم که اساسا در بحث «اعتبار سنجی احادیث»، بابی برای اعتبار سنجی احادیث غیر فقهی که در مقام کشف حجت در احکام ظاهریه نیست می توان باز نمود که در آن مقام، اعتبار سنجی احادیث به این شکل نخواهد بود.            

37667

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و احترام خدمت شما بزرگوار: با توجه به اینکه رهبری در پیام تسلیت آیت الله رییسی از آن بعنوان درگذشتِ شهادت گونه‌ و حتی در دیدار با خانواده ی آن بزرگوار از آن بعنوان در گذشت یاد می‌کنند چرا اینقدر روی شهادت ایشان مانور داده می‌شود بهتر نیست افرادی که ادعا می‌کنند باید به رهبری اقتدا کنند مثل ایشان برخورد کنند اینکه ایشان در جایگاه خودش حتما مقام شهید را دارند ولی یکسری افراط و تفریط ها حتی در کلام در حکومت دینی باید ظرافت آن را رعایت کرد نباید مورد توجه واقع شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد منظور از واژه شهادت‌گونه آن است که حکم فقهی شهید را که «المقتول فی معرکۀ الحرب» می‌باشد، نمی توان برای آن‌ها به کار برد وگرنه چرا حکم شهید نداشته باشند. چرا که اگر انسانی در بستر حضور همه جانبه و مجاهدانه در میدان خدمت به اسلام و مسلمین حاضر شود و در چنین حضوری قرار گیرد که شهدای خدمت قرار گرفتند؛ قرآن می‌فرماید: «وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً ۚ وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» هر کس در راه خدا (از وطن خویش) هجرت کند در زمین برای آسایش و گشایش امورش جایگاه بسیار خواهد یافت، و هر گاه کسی از خانه خویش برای هجرت به سوی خدا و رسول بیرون آید و در سفر، مرگ وی فرا رسد اجر و ثواب چنین کسی بر خداست و خدا پیوسته آمرزنده و مهربان است. موفق باشید

37052

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد طاهرزاده: من از نظر ایمانی در مرتبه ی ضعیفی هستم ولی دلم میخواد مونس و همدم تنهاییام خدا باشه. یعنی هر لحظه که میخوام این خلا با حضور خدا پر بشه و من بتونم این آرامش رو بچشم. باید چیکار کنم که شدنی باشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که روی سایت هست رجوع فرمایید.  https://lobolmizan.ir/book/70?mark=%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86 و پس از آن به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن بپردازید.
https://lobolmizan.ir/book/71?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87
https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87 . موفق باشید
 

36681

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب و احترام: ببخشید در مورد پژوهش تفسیر انفسی سوره ها چند منبع که بتونه بر اساس مبانی عرفانی و روایی کمکم کنه لطفا معرفی بفرمایید. در ضمن از اینکه اثار گرانبهای خود را بدون هیچ هزینه ای در اختیار دانش پژوهان قرار می‌دهید بی نهایت سپاسگزارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد کتاب «تأویلات قرآن حکیم مشهور به تفسیر ابن عربی»، در دو جلد می‌تواند جوابگو باشد. در ضمن در نرم افزار «عرفان» مربوط به مرکز کامپیوتری «نور» می‌توانید آن کتاب را بیابید. ۲. ان شاء الله مورد قبول خداوند قرار گیرد .موفق باشید

36535
متن پرسش

سلام علیکم حضرت استاد: خداوند را شاکر و سپاسگزارم که وجود اساتیدی وین جمله حضرتعالی را موجود نموده است تا بسان آینه ایی در مقابل ما ایستاده و مرا به من هدیه می‌کنند! و اما بعد استاد! مدتیست ذهنم درگیر ادعایی است که می‌گوید؛ «اگر بگویند تمام فسادهای جوامع اسلامی مِن بعد رحلت رسول الله صلی الله و آله تا به اکنون و حتی تا ظهور مهدی موعود عج الله در یک ریشه مستتر است و آن ترجمه ناصواب «تقوا» به «پرهیز و خودداری» است شاید گزافه نیست» به فرض من! بعنوان انسان یک تمایلی دارم و [می‌خواهم] تمایل به هرچیزی و به هرمعنا که متصور می‌توان شد. از طرفی گروهی به اسم دین، اخلاق، قانون، و....... می‌گویند نه! ‌‌[نخواه].... اگر بخواهی چنان و چنین خواهد شد.....⛔⛔⛔⛔⛔⛔⛔ حالا اگر متوجه باشیم من می‌خواهم و آنها در ضدیت می‌گویند نخواه در حالیکه ضدیتی در کار نیست. اگر «تقوا» را « قوی شدن» معنی کنیم و بگویند درست است می‌خواهی ولی رسیدن به خواسته در نخواستن ممکن است نخواستن همان خواست تست! درست است که ابهام گونه عرض کردم ولی بیانش بیشتر ازاین مقدور نیست. توصیه جنابعالی برای بیشتر فهمیدن و بیان این پارادوکس عاشقانه چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته پیچیده‌ای است. آیا ما را به نخواستن دعوت کردند تا رهبانیت را بر ما تحمیل کنند و زندگی را از ما بگیرند تا گمان شود خداوند دشمن زندگی است؟ لعنت به آن توصیه‌هایی که به نام اخلاق، ما را از خود و از زندگی می‌گیرد. آیا این شور زندگی نیست که انسان با دیگر انسان‌ها، خود را به وسعت ظهور در همه چیز و در جهان تجربه می‌کند؟ ما را با نیست‌انگاری چه کار؟ آن‌گاه که با خدای خمینی زندگی می‌کنیم و در زمانه خود در همه جهان حاضر می‌شویم در آن حدّ که او در آخرین روزهای عمر شریف خود چیزی گفت که قصه همه زندگیش بود و فرمود: «با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری‏‎ ‎‏امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران‏‎ ‎‏مرخص، و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم.». بنده هر اندازه به این نهایی‌ترین جمله ایشان می‌اندیشم، از عظمت این کلام، بیشتر و بیشتر حیران می‌مانم. کدام کس است که در این زمانه بتواند در راهی قدم گذارد که در آخرین روزهای روزگارش چنین بگوید که او گفت. آیا او همه راه یعنی همه تقوا به معنایی که او تقوا را نشان داد؛ نبود و نیست؟! درود خدا و فرشتگان بر او که همه راه و همه تقوایی بود که ما نیاز داریم تجربه کنیم تا در بودنِ خود معنی زندگی را از دست ندهیم. موفق باشید    

36273
متن پرسش

با سلام: آری جوانان غزه بحق تروریسم اند با توجه به معانی ترور که واژه فرانسوی است «نام‌گذاری ترور برگرفته از واژهٔ فرانسوی Terreur به معنای دهشت و دهشت افکنی» بر دل کسانی که ترور مصطلح در فارسی به معنای قتل سیاسی را در جهان بوجود آورده اند، شده است آری بقول حضرت آقا ما دست و بازوی چنین دهشت اندازان بر دل قاتلان کت و شلوار و کراوات پوش و ادکلن زن های متعفن را می‌بوسیم!🚩 از ابعاد حیرت انگیز این واقعه بی مثال تاریخی هرچه بگوییم کم است مصداق «کوتاه کن این گفت و شنفت جناب حافظ است چراکه ساقی ساقیان می می‌دهد به این واسطه بدون هیچ گفتن و شنیدنی» اما ابعاد وحیانی این مساله را می‌خواهیم از نام گذاری وحیانی آن پیش ببرم. «طوفان الأقصي» طوفانی که از ریشه لغوی طوف است و طواف و الأقصيی که از ریشه لغوی اقص است دور و بسی دور. آری دل این جوانان، عرش رحمانی گشته است که در حال طواف به دُوْر افق های دوردست است، به افق هایی که هیچ طواف کنندگان غیر معصومی چنین سلحشورانه بدان نیازیدند! افق هایی که چون تلنگرهای پتک وار بر سر انسانیت خفته در باطن هر انسان می‌کوبد! و خواب از سر می‌پراند و می‌پروراند آنچه تاکنون فرصت رویش نیافته است! حال دل این جوانان عرش رحمان است، برای طواف کردن تمام بشریت، هرچند این طواف در دورترین افق هاست (یعنی غزه سرفراز) اما طالبان حج را می‌طلبد! بیاد می‌آورم نامه حضرت آقا به جوانان آمریکا را که فرموده بود «من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما می‌بینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم» و اکنون این هوشیاری که حضرت عشق میدید به تلنگر جوانان غزه به ظهور آمده است، آری مبارک باد بر انسان این طواف دور دست ها و مبارک باد بر جوانان غزه این طواف که به دور از دسترس است برای غیر خودشان کعبه آمالی که از دست هرانسانی دور است جز خودشان بطوریکه خود کعبه دیگر انسانها شده اند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از نوع ورود جنابعالی به وجد آمدم. از آن جهت که قصه حضوری است که نباید از آن غفلت شود و این مائیم و راهی که هزاران منزل را یک‌جا در مقابل ما گشوده است. قصه ما قصه آنی نباشد که به دنبال شتر بود تا به زیارت کعبه رود و هنوز به دنبال شتر می‌گشت و آن دیگری به کعبه رسید و در حال طواف. گویا جوانان غزه نشان دادند تا طواف کعبه، راهی نیست وقتی با امید به رحمت الهی و شناخت دشمن قدم در راه گذاریم و معطل کسی نباشیم، حتی معطل دیگر جبهه‌های مقاومت. و حال آن دیگر جبهه‌ها هستند که باید تکلیف خود را معلوم کنند. با توجه به این امر و با نظر به تاریخی که با طوفان الاقصی گشوده شد این مائیم و این نحوه حضوری که به تعبیر رهبر معظم انقلاب باید آتش به اختیار عمل کرد. جوانان غزه معنی آتش به اختیار را نشان دادند. موفق باشید               

36206

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدا قوت: ببخشید سوالی داشتم که مهم ترین دغدغه زندگیمه. چه طوری خودم رو برای آقا امام زمان قوی کنم روی چه مسائلی باید کار کنم؟ توی چه مسائل علمی کار کنم یا چهله نشینی؟ ببخشید در کل یه سیری میخوام که تا یه سال من بشم یه ابزار برای آقا امام زمان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام زمان «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» نماد کامل انسانی هستند که سراسر وجودشان رعایت ابعاد مختلف شریعت الهی است. حال هرکس در همه ابعاد وجودی خود اعم از اعمال و معارف الهیه به شریعت الهیه نزدیک شود و مقیّد به آن‌ها باشد، عملاً به امام حیّ و حاضر خود نزدیک شده است. موفق باشید

36043

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام: تفاوت بین آیات، روایات و آرا لا نفرق بین احد" ===> نفضل بعضها استاد جمع بین دنیا و آخرت چگونه ممکن است؟ از سویی توصیه های جنابتان (در کتاب رزق و درک دنیا) و البته نافرجامی در امور، حقیر را به دنیا بی میل کرده به گونه ای که هیچ امر دنیایی محرک حقیر برای فعالیت نیست و این خلاف توفیقات و شادابیهای قبلی و البته باعث سردرگمی شده. در کتاب دکتر صدرا خواندم ملاصدرا معتقد است هرکس از توسعه مادی جلوگیری کند مرتکب گناه کبیره شده است. در حالت کلی حین مطالعه تفاوت بین آیات و روایات و نظرات باعث شده هیچ نظم فکری نباشد و دچار نوعی رخوت و سردرگمی در اکثر امور شوم. بارها به خود گوشزد کرده ام که راه سعادت نباید انقدر پیچیده و دور باشد ولی با رجوع به زندگی نامه علما آن را در دسترس نمی بینم. فارابی، ملاصدرا، علامه، امام، جوادی آملی، تهجد، روزه داری، زیارت، توسل،؟؟؟ چگونه در راه بودن را مقصد بدانم؟ چگونه بدانم در راه هستم؟ سعادت چیست و چگونه بدست می آید؟ حق و حقیقت کدام است؟ در طلب حقیقت چندین سال قبل با جنابعالی آشنا شدم و اکنون با تغییرات بسیار رفتاری و کرداری در نادانی و سردرگمی نه توانستم موش از انبان بیرون کنم و نه انبانی فراهم. خود را خسر الدنیا و الآخره می یابم. یا همان هیچ انگاری. شاید اگر این پریشانی درمانی دارد در خور حقیر مشتاقم وگرنه رجوع به دیگر بیانات خود و دیگران را توصیه نکنید و فقط شنوای درد دل باشید. ممنون

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این نوع احوالات را حکایتِ سیری بدانید که در این زمانه پیش می‌آید. غزل شماره ۱۲۷ متذکر همین امر است و یا در این رابطه سری به سؤال و جواب شماره  ۳۵۹۹۰  بزنید خوب است. با توجه به همه حرف‌ها، مائیم و ثقلین. آری! تدبّر در قرآن را باید محور قرار داد و سیره اولیای الهی را که آینه‌های نور قرآن‌اند مدّ نظر. با این‌همه به گفته جناب حافظ: «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتت نه به کوشش دهند». موفق باشید

35857
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: با صد شرمساری، مشکلی که برای بنده بعضاً در سفرهای زیارتی پیش می آید وسوسه هایی است که از طرف شیطان به جانم می افتد. قبل از سفر، نیت می کنیم و به این امید می رویم به زیارت امامان معصوم علیهم‌السلام تا در افق تاریخی عظیمی که گشوده شده است وارد شدیم و قدم بزنیم و جان مان در معرض انواری که از شخصیت و قبور مطهّر این عزیزان متجلی و جاری است قرار بگیرد و به تعبیر حضرتعالی در کتاب مبانی معرفتی مهدویت، مبادی میل مان اصلاح شود. ولی متأسفانه نمی دانم این چه دردی است که گاهی شیطان بدجوری به جان مان می افتد و وسوسه ها ما را می گزند. کار به جایی رسیده است که گاهی فکر می کنم بی‌خیال بشوم و از خیر این زیارت بگذرم. ولی باز دلم قبول نمی کند و با روی گرد آلود و انواع دردها و گرفتاری ها به در خانه اولیای خدا حرکت می کنم. چه کنم استاد؟ اگر توصیه ای دارید کمک مان کنید. التماس دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا همین حالات هم از الطاف امام است که متذکر عیب‌های ما می‌شوند تا با اصلاح نفسِ بیشتر در محضر حضرت حاضر شویم زیرا متوجه آمادگی‌های ما هستند. به گفته جناب مولوی:
 مرده بدم زنده شدم، گريه بدم خنده شدم           دولت عشق آمد و من دولت پاينده شدم
گفت كه ديوانه، نه‌اي، لايق اين خانـه نه‌اي          رفتم و ديوانه شدم سلسله بندنده شدم
گفت‌كه‌سرمست نه‌اي، روكه ازاين دست نه‌اي       رفتم وسرمست شدم وزطرب آكنده شدم
گفت كه تو زيرككي، مست خيالي و شكي           گول‌شدم، هول شدم وزهمه بركنده‌شدم
گفت كه تو شمع شدي، قبله اين‌جمع‌شدي             جمع نِيَم، شمع نِيَم، دود پراكنده شدم
تابش جان يافت دلم، واشد و بشكافت دلم            اطلس نو يافت دلم، دشمن اين ژنده شدم
زهره بدم، ماه شدم، چرخ دو صد تاه شدم             يوسف بودم، زكنون يوسف‌زاينده شدم
از توام اي‌شهره‌ قمر، در من و در خود بنگر             كز اثــر خنــدة تو، گلشـن خندنده شدم
موفق باشید

35760

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: نظر استاد در مورد سحر و جادو چیست؟ بنده یه مشکلی برام پیش اومد در همین زمینه و خیلی کسای دیگه دیدم درگیر این جور مسائل هستن راه کار شما چیه؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید

35543

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تشکر از استاد گرامی که به سوالات با صبر و حوصله جواب می دهند. ۱. هدف از خلقت انسان ها چه بود؟ اگر می فرمایید «کنت کنزا مخفیا» که خب شاید ۹۵% انسانها در این مسیر نیستند؟ ۲.هدف از خلقت را چگونه برای دانش آموزان توضیح دهیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در فصل‌های اولیه کتاب «آشتی با خدا» در قسمت «خدا چرا ما را خلق کرد؟» نکاتی در این رابطه عرض شده است. موفق باشید

نمایش چاپی