بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7723

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. روشهای کاربردی برای تذکر دادن به دختران بد حجاب اقوام و نهادینه کردن بحث حجاب به عنوان یک باور دینی را شرح دهید. طوری که دیگه به ظاهرسازیهای نادرست نپردازند. در مجموع میخوام روش درست و صد در صد کاربردی امر به معروف و نهی از منکر این مقوله را بفهمم. فرمول بدید. یا علی
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این کار مشکلی است باید با طرح معارف دینی از طریق بزرگان طایفه و همراه با محبت، آن‌ها را متذکر حقانیت حجاب نمود و بعد فضا را فراهم کرد که آن‌ها رعایت حجاب را بنمایند. موفق باشید
7523

شهید بهشتیبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. شهید بهشتی نسبت به طلبه های دیگر زندگی نسبتا اشرافی داشتند. چطور با وجود مبارزه طلبی ایشون چنین زندگی مرفهی داشتند و در محله ثروت مند نشین زندگی میکردند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان در زندگی شخصی همان سادگی را داشتند که همه‌ی طلبه‌ها داشتنتد ولی چون قبل از انقلاب موقعیت خاصی داشتند و مدتی نماینده‌ی آیت‌الله بروجردی در هامبورک بودند به اقتضای آن موقیعت زندگی خاصی باید می‌داشتند؛ رفقای ما قبل از انقلاب خدمت ایشان رسیده بودند می‌گفتند یک اتاق داشتند با مبل و صندلی و یک اتاق هم داشتند با فرش‌هایی که حتی کرک مناسب نداشت و فرموده بودند در هر کدام از اتاق‌ها که می‌خواهید بفرمایید آن اتاق مخصوص میهمان‌های خارجی است و این هم مخصوص رفقا. موفق باشید
6973
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم آقای طاهر زاده ،شدیداً گرفتار تفکرات بیخود و"وهم" هستم به طوری که نتایج منفی انرا در زندگیم دارم میبینم.چی کار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» راه‌کارهای خوبی را جلو شما خواهد گذاشت. آن کتاب به اضافه‌ی کتاب «آشتی با خدا» برای جواب همین سؤالات که عزیزان داشتند نوشته شده. موفق باشید
6580
متن پرسش
سلام خسته نباشید می خواستم اگر ممکنه لطف کنید و مسئله فرزندآوری را از دیدگاه اسلام کمی توضیح دهید ابهام من در این است که آیا به همین روشنی که در مورد ازدواج در احادیث تأکید شده و همگان رو به ازدواج توصیه کردند،و محاسن و آثار مثبت فراوانی برای اون گفتند، در مورد داشتن فرزند هم این طور هست؟ و اگر هست چرا و چه آثاری دارد؟ آیا داشتن فرزند هم به همه توصیه می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس بتواند فرزندانی را به جامعه هدیه دهد تا اولاً: نسل بشر ادامه یابد ثانیاً: در فضای نظام توحید انسان‌های رشدیافته‌ای بر صحنه آیند، نباید کوتاهی کند. موفق باشید
3718

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا این برداشت ما از «مبادی» درست است؟ مبادی، در عقل نظری، بدیهیات نظری است که از جنس گزاره و تصدیق است، اگر چه انسان تفصیلاً متوجه اجزاء قضیة بدیهی نباشد. و در عقل عملی، همان عالم انسان و شخصیتِ پذیرفته‌شده توسط اوست.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم خوب است. موفق باشید
1817
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی در قران می فرماید مپندارید انان که شهید شده اند مرده اند بلکه زنده اند ولی شما درک نمیکنید به نظر می رسد منظور ایه این است که انان که در راه خدا کشته می شوند مانند وقتی که زنده اند در بین شما هستند فقط تفاوتش در این است که شما انها را نمبینید. یعنی علاوه بر اینکه در نزد خدا روزی میخورند و دارای ان مقام غیبی شامخ هستند مانند وقتی که زنده بودند در بین شما هستند بر خلاف انان که به مرگ طبیعی از دنیا می روند و دستشان از دنیا کوتاه است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در آیه‌ی 169 سوره‌ی آل عمران آنچه مدّ نظر است «عند ربِّهم یُرزقون» است که شهدا پس از شهادت در مقام «عند رب» مفتخر به رزق الهی هستند. در حالی‌که سایر مردم پس از مرگ میهمان سفره‌ی اعمال خودشان می‌باشند ولی شهداء با رسیدن به مقام فنای فی‌الله میهمان سفره‌ی خداوند می‌باشند. موفق باشید
13626
متن پرسش
سلام علیکم: خسته نباشید. سوالی در خصوص علم داشتم. در حال تحقیقی هستیم که می خواهم ببینم آیا علوم حصولی عارف نیز تاثیر و یا نقشی در ادراکات حضوری و کشف و شهودش دارد یا خیر؟ اما مطلب یا مقاله و یا کتاب مناسبی که این بحث را کرده باشد نیافتم. شما اطلاعاتی دارید که در اختیار بنده قرار دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث فلسفی این موضوع مطرح است که علم حصولی می‌تواند مقدمه‌ی علم حضوری باشد و بحثی تحت عنوان «المعرفة بذر المشاهده» مطرح است. ولی کتاب خاصی که به طور مشخص این موضوع را دنبال کرده باشد نمی‌شناسم. موفق باشید

13502
متن پرسش
با سلام و خدمت استاد: استاد من چند ماه است ازدواج کرده ام گمان می کردم از جهت معنوی بهتر شوم با انجام دستور الهی ولی خیلی توفیقات از من گرفته شده است همسرم هم دختر خوب و متدینی است. لطفا راهنمایی ام کنید که چه کنم؟ استاد پر حرفی هم خیلی می کنم و می دانم در حرف هایم لغو زیاد می گویم خیلی تصمیم گرفتم جلوی خودم را بگیرم ولی در جمع دوستان و همسرم خیلی حرف می زنم و شوخی می کنم برای این مورد چه دستوری می دهید تا از این افت رهایی پیدا کنم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در قسمت «ازدواج؛ تولدی دیگر» شده. آرام‌آرام شرایط مناسب معنوی پیش خواهد آمد. احترام به اطرافیان بگذارید، ولی قصد خودنمایی نداشته باشید. در آن صورت تأثیر بیشتری خواهید گذاشت. موفق باشید

11610
متن پرسش
با سلام: چرا در قرآن درآیه 5 سوره ی توبه دستور به قتل و خشونت شدید نسبت به مشرکان می دهد؟ آیا راه حل های جایگزین و بهتری برای برخورد با آن ها نمی باشد؟ و این در حالی است که اشاره ای هم به این که آنها آغاز کننده ی جنگی هم بودند نشده و برداشت بنده این بوده که بدون حتی وقوع جنگی این برخورد را باید با مشرکان پیش گرفت؟ به راه راست آمدن آنها به زور شمشیر چه سودی داره؟ و آیا این آیه با این آیه قرآن که می فرماید اکراهی در دین نیست تضادی ندارد؟ بنده حکمت های این آیات رو نمی تونم درک کنم و با توجه به جنبه های درخشان دیگر قرآن این مسئله و دیگر مسائل باعث رنجش خاطر و عدم اطمینان کافی به کتاب قرآن می شود . لطفا در مورد مسئله ی مطرح شده نظر خو دتون رو مطرح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند پس از آن‌که از طریق پیامبر خود با آن خُلق خوش محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» همه‌ی خوبی‌های اسلام را در معرض دید مشرکین قرار داد و به‌خوبی حق را برای آن‌ها روشن نمود آن‌ها را مخیّر کرد که یا در عرض چهارماه شهر مکه را ترک کنند، و یا آماده‌ی مبارزه باشند و این در حالی است که اگر هنوز شبهه و مسئله‌ای دارند و خواستند در مورد اسلام تحقیق کنند آن‌ها را پناه ده تا کلام الهی را بشنوند و سپس به محل خود برگردند تا خودشان انتخاب کنند (به آیه‌ی 6 سوره‌ی توبه رجوع شود). بنابراین خداوند نمی‌خواهد آن‌ها را مجبور کند که اسلام آورند، بلکه می‌خواهد محیطی را که مسلمانان باید به عنوان پایگاه اسلام به صحنه آورند از چنین افرادی که دشمن حق و حقیقت‌اند پاک گرداند و لذا در نهایت پس از آن‌همه اتمام حجت، چهار ماه به آن‌ها فرصت می‌دهد تا اسلام را انتخاب کنند، یا سرزمین مکه را که حرم الهی است ترک نمایند. موفق باشید

11137
متن پرسش
سلام علیکم: من یک کارگر ساده هستم با درآمدی مشخص، اما دلم می خواهد کاری خوب با درآمدی عالی داشته باشم همچنین دوست دارم فردی موفق در زمینه های ورزشی، علمی و اخلاقی باشم و باز هم دلم می خواهد باعث افتخار تشیع و مسلمانی کامل و سرباز امام زمان و شهید باشم اما متاسفانه در هیچ کدام از موارد توفیقی ندارم یعنی دقیقا یک کارگر ساده که به زور یک فوق دیپلم گرفته اخلاقش خوب نیست و تنبل و کسل است و در بعد معنوی هم ادعا دارد اما فردی ریاکار دروغگو متکبر و هزار مشکل دیگر که هیچ کدام را نمی توانم حل کنم و به گمانم خدا هم به علت گناهانم مرا رها کرده و صدایم را نمی شنود. در حال حاضر هم با دختری نامزد کرده ام اما می ترسم علاقه ام به او فقط از روی هوس باشد و نتوانم او را خوشبخت کنم ضمن این که مشکلات مالی هم گریبانگیرم شده با عرض معذرت به خاطر طولانی شدن سوال لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند ما را خلق کرده تا در زندگی دنیایی، ابدیت خود را آباد کنیم و با ارسال رسولان و آوردن شریعت ما را در آبادکردن قیامت خود کمک کرده و در این راستا بنا نیست آنچه ما می‌خواهیم را در اختیارمان بگذارد! او نیاز ما را در راستای آبادکردن قیامت برآورده می‌کند مشروط بر آن‌که قناعت پیشه کنیم. در فضای زندگی ساده می‌توانید با همسر خود زندگی را شروع کنید، فقط فراموش نکنید که خداوند بناست نیازهای منطقی ما را برآورده کند و نه طمع‌ها و آرزوهایی را که دنیای مدرن برای بشر امروز ایجاد کرده است. موفق باشید
10854
متن پرسش
سلام علیکم: 1. احساس می کنم برای وصل شدن به معصوم شرم حضور دارم نظرتان چیست که بزرگی چون قاضی را برای شروع رابطه واسطه قرار دهم؟ 2. با بودن معصوم حی در انجام ندادن گناه به امام زمان (عج) متوسل شویم یا امام حسین(ع)؟ 3. آیا برای اینکه تحت ولایت اولیا الهی قرار گیریم نیاز به مقدمه دارد؟ 4. من می خواهم از قدم اول شروع کنم آیا کسی چون من تحت ولایت قرار می گیرد؟ 5. در ولایت انتخاب می شویم یا انتخابمان می کنند؟ برای اینکه قاضی دستمان را بگیرد چه کنیم؟ 6. منظورتان از توبه را با زبان عوام شرح دهید؟ 7. برای کسانی که خطورات ذهنی بسیار آزار دهنده ای دارند چه دستوری می دهید؟ اذکار حوقله و آیات مسخرات برای خطورات خوبند؟ آیات مسخرات چه آیاتی هستند و تاثیرشان چیست؟ در شنبه چه سوره ای و در 1شنبه چه سوره ای و همینطور تا آخر هفته چگونه با قرآن مانوس باشیم؟ در نوافل چه سوری بخوانیم؟ از کجا بفهمیم توبه مان مقبول شده یا نه؟!!خوش به حالت آدم خوب و کسی که خدا دوستش دارد! چه معامله ای با خدا کرده ای که این شده ای؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «فعلیت‌یافتن باورها» در این مورد عرایضی داشته‌ام. رویهم‌رفته کار مفیدی است 2- امروز امیر ده میخانه حضرت صاحب الامر«روحی فدا» است ولی با نظر به امام حسین«علیه‌السلام» زمینه‌ی انس با حضرت صاحب الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» هم بهتر فراهم می‌شود 3 و 4- با رعایت دستورات الهی عملاً تحت ولایت الهی قرار می‌گیریم و روز به روز «آن ولایت شدت می‌گیرد. ابتدا انتخاب می‌شویم ولی در ادامه باید با رعایت دستورات الهی آن را در خود نهادینه کنیم. 5- برای انس با روحانیت عرفا از جمله مرحوم قاضی«رحمة‌اللّه‌علیه» به کتاب « فعلیت‌یافتن باورها» رجوع کنید 6- توبه یعنی گناهی که شرع معرفی کرده است را دوست نداشته باشیم و دنبال نکنیم 7- کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» جهت کنترل خطورات کمک می‌کند. آیات مسخرات آیات 54 تا 56 سوره‌ی اعراف است بحمداللّه 70 بار خواندن آن در دفع وساوس شیطان مؤثر است. در مورد ربط سوره‌ها با روزهای هفته چیزی نمی‌دانم. به کتاب «کتاب جمال الاسبوع ابن طاووس.» رجوع کنید. موفق باشید
7820

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم . استاد اگر میشود به دکتر قدوسی بفرمایید که در قسمت جزوات نیز جزوه ی تاریخ فلسفه غرب و کلام جدید و چند جزوه ی دیگر شاتباه بر روی سایت قرار گرفته است و هنگام دانلود جزوه ی مطهری فردای تاریخ ما 1,2,3 دانلود میشود . با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مسئول محترم سایت
6484
متن پرسش
سلام خسته نباشید . ببخشید دو سوال داشتم و آن این که 1. سه موضوع (خداشناسی ، امام شناسی ، معاد شناسی) برای مطالعه و شناخت این موضوعات آیا ترتیب خاصی را باید رعایت کرد یا نه هر سه در عرض هم هستند هر کدام را شروع کنیم مشکلی نیست ؟ و همچنین من در این سه موضوع کتاب های آقای طهرانی را تهیه نمودم ، از نظر شما کتاب جامعی می باشد و اگر در این زمینه کتاب های دیگری می شناسید لطفا معرفی نمایید . 2. در مورد اسلام شناسی اگر کتاب های جامع و کاملی می شناسید لطف می کنید و معرفی نمایید ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» فرموده بودند با فهم معاد، زمینه‌ی ضرورت نبوت بهتر فراهم می‌شود و لذا خوب است که بعد از خداشناسی از معاد شروع کنید و بعد به بحث نبوت و امامت بپردازید. آیت‌اللّه طهرانی نکات خوبی در کتاب‌های خود متذکر می‌شوند. موفق باشید
6303
متن پرسش
برای شناخت ماهیت کامپیوتر و جهان مجازی غیر از مقالات شهید آوینی به چه کتابی رجوع کنم؟ لطفا سر نخی به ما ارائه کنید تا بدانیم از کجا باید شروع کنیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های مرحوم مددپور هم خوب است. شاید کتاب «مدرنیته و توهّم» با شرحی که عرض شده است هم مفید افتد. موفق باشید
6057
متن پرسش
سلام.جناب استاد این که گفته می شود شقی در بطن مادرش شقی است وسعید در بطن مادرش به چه معناست.وآیا ما شقاوت ذاتی داریم.به عنوان مثال شخصی که از راه حرام متولد شده است می گویند که در امور شر سرعت دارد وآیا این جزءتکوین اوست وبازخواست از این جهت نمی شود؟واین مسئله چقدر در روحیات و تعالی روح او تاثیر می گذارد که به عنوان مثال نه می تواند امام جماعت باشد ونه مرجع تقلید با این که با تلاش بسیار وریاضت های شرعی به مراتبی از علم وتقوا رسیده باشدویا اصلا در عالم واقع شخصی را نمی توان یافت که حرام زاده باشد وبه این مراتب برسد یعنی رشد او حد می خورد ویک سقفی دارد.ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این روایت از زاویه‌های مختلف مورد بحث قرار گرفته است، بنده هم در آخر جزوه‌ی جبر و اختیار و یا در کتاب «انسان از تنگنای زمین تا فراخنای قرب» نکاتی را عرض کرده‌ام. حرف اصلی آن است که انسان در مقام عین ثابته‌اش که در علم خدا است شخصیت خود را انتخاب کرده و می‌تواند در عین مختاربودن آن را ادامه دهد و یا تغییر دهد و در مورد حرام‌زاده هم به همین معنا است که او در همان وجود عین ثابته‌اش ارداه کرده حرام‌زاده باشد و لذا از مسیری متولد می‌شود که مسیر زنا است هرچند بعداً آن دو نفری که زنا کردند می‌توانند توبه کنند ولی آن فرد چون خودش این نوع تولد را انتخاب کرده است خودش مسئول انتخاب خودش می‌باشد با این‌همه می‌تواند تغییر جهت دهد و از اولیاء الهی شود با این تفاوت که چون اموری مثل مرجعیت را که یک امر اجرایی است و در جلوی چشم افراد است نباید به او داد تا قبح زنا نریزد. موفق باشید
5032
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر.سعی می شود سؤال خود را در عین سردرگمی برای خود،قابل فهم عرضه دارم،همچنین لازم به ذکر است دلیل پیدایش این اتفاق با توجه به دانسته های خود و کنکاش عقلی را میدانم (دعوت شیاطین و نفس اماره)،اما در ریز عمل خود دچار تردید گردیده ام. و اما اصل موضوع:چند صباحی است که لطف خداوند شامل حال این حقیر گردید و با انسانی مؤمن از طریقی خاص که جزو رحمت های واسعه خداوند بود آشنا شدم.با راهنمایی های آن بزرگوار به فایل سخرانی های شما بر اساس سیر مطالعاتی دسترسی پیدا کردم و حلاوت آگاهی از وجود نفس و فرق بین تن و جان(نفس) برای هدایتش به سوی هدف را چشیدم.اما هر گام که به سوی جانِ جانان ( حضرت دوست ) حرکت می کنم،فشار سنگین دعوت به گناهان بزرگتر،طاقتم را طاق میکند.اینکه می بایست در مقابل وسوسه ها ( صبر ) پیشه کرد را می دانیم،و اما می دانیم خداوند فرمودند: ( لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا ) وجود ذات مقدس خداوند بیشتر از وُسع ما از ما نمی خواهند. پس تکلیف چیست ؟ آیا هرجا که طاقتمان طاق شد از راه پر نور بندگی خارج شویم؟ یا،ظرف وجود خود را افزایش دهیم؟ یا ... استاد عزیز: سردرگمی ها فراوانند و سؤالات بیشمار،در آستانه ماه رمضان که نماد ( صبر ) است قرار داریم،امید است فرزند کوچکتان را به تفصیل راهنمایی و دعا بفرمایید تا از این سردگمی نجات یابم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده سعی می‌کنم به رفقا دعا کنم. علامه طباطبایی«رحمت‌اله‌علیه» آیه‌ای را که به آن استناد کردید این‌طور معنا می‌کنند که: .خداوند می فرماید:«ما بیش از آن‌چه ظرفیت شما بود بر شما تکلیف نکردیم پس آن‌چه بر شما تکلیف کرده‌ایم با نظر به ظرفیت شما است.موفق باشید.
3446
متن پرسش
باسلام خدمت حضرت استاد استادطاهرزاده فرموده اندمیتوان درذیل شخصیت حضرت امام سلوک اجتماعی داشت بدون نیازبه استادحی وزنده شخصی اشکال:باهمه توضیحاتی که ایشان داده اندبایدگفت این روش برای سلوک اخلاقی واصلاح اخلاق تاحدی قابل قبول است ولی برای رسیدن به شهودنه تنهاجواب نمیدهدبلکه تاحدزیادی خطرداردچون عده زیادی که استعدادرسیدن به مراحل بالای سیروسلوک دارنددرراهی که نتیجه دهی ان احتمالی است قرارمیدهدکه معلوم نیست نتیجه بدهدوباعث هدررفتن استعدادمیشود چون این پیشنهاداستادباسرمایه یک عمرافرادعلاقه مندبه سلوک ارتباط داردلذابایدبه محضربزرگان اهل سیروسلوک عرضه شودتابه طورکامل ارزیابی شود به عنوان مثال یکی ازاشکالات براین روش این است که اگراین روش درست بوددیگرنیازی به ارسال امامان یابعض انبیانبودوباسلوک ذیل شخصیت پیامبراکرم بشریت به کمال میرسید علمی بودن این نظریه بایدبایقین منطقی اثبات شودنه یقین روانی-باکمال احترام به حضرت استاد بامختصرتجربه شخصی نمیتوان روشی پیشنهادکردکه باسرمایه روحی افرادزیادی درکشورسروکارداردایااستادعزیزبااین روش مراتب توحیدشهودی[تاتوحیدذاتی] راطی کرده اندعلامه تهرانی درلب لباب ازعلامه طباطبایی نقل کرده اندکه به استادی که ازتوحیدصفاتی عبورکرده وبه توحیداسمایی رسیده نمیتوان اعتمادکرد وخودحضرت امام درجهاداکبرفرموده اندبدون استادشخصی زنده ظاهری نمیتوان به جایی رسیدایانظریه سلوک اجتماعی رابزرگانی مثل استادجوادی املی واستادحسن زاده املی و بعضی ازعرفای معاصرکه به نظام اسلامی هم اهمیت میدهندتاییدمیکنند مطالب زیادی برای گفتن هست ولی فرصت نوشتن نیست اگرلازم میدانیدازطریق تماس تلفنی مطرح بشود بنده کتابهای زیادی ازاستادرامطالعه کرده ام وبهره فراوان برده ام به نظرمیرسداستادمباحث عرفان نظری وفلسفه راخوب هضم کرده انددرعین حال هیچ یک ازماازخظامصون نیستیم والسلام علیکم ورحمه الله طلبه ای از قم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمی‌دانم کتاب سلوک را تا آخر خوانده‌اید و هنوز بر این نظر تأکید دارید یا نه؟ فکر می‌کنم با دقت در مطالب کتاب به این نکته خواهید رسید که امثال آیت‌الله حسن‌زاده و آیت‌الله جوادی نیز اقرار دارند که تنها در ذیل افقی که حضرت روح‌الله گشودند می‌توان به درجات عالی عرفانی در این زمان رسید و از نتیجه‌ی زحمات سایر عرفا و حکیمان استفاده‌ی درست کرد. موفق باشید
3435
متن پرسش
باسلام شخصی میگفت که آقای طاهرزاده اوایل چپی بوده بعد تغییر موضع داده اند یا در باراه ی موضع شما نسبت به آیت الله طاهری بحث می کردند حقیر چند سالیست با مباحث شما آشنایی دارم و کار می کنم خواستم نظر حضرت عالی را درباره ی این سوالات بپرسم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در آن قسمت از سایت که زندگی‌نامه‌ی خود را در جواب سؤالات عرض کرده‌ام می‌توانید جواب سؤال خود را بیابید. موفق باشید
2697
متن پرسش
سلام علیکم.استاد مداحی و روضه گوش دادن چه تاثیراتی بر انسان دارد؟تا چه حد این کار را انجام دهیم؟اینکه آیت الله قاضی فرموده اند هر چه دستگیرم شد از قرآن و زیارت سیدالشهدا بود یعنی در سیرتوحیدی این دو خیلی موثر است؟من وقتی اختلافات بین مسوولین را می شنوم خیلی ناراحت می شوم چه کنم که خونسردی خود را حفظ کنم بی تفاوت هم نمی توانم باشم بعضی وقتها حتی نفرینشان می کنم آخر خیلی سال است که این اختلاف نظرات فاحش و بی وفایی هایشان به نظام را شنیده ام و خسته شده ام،آرامشم را چگونه بازگردانم؟ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- راه همان راهی است که مرحوم آیت‌الله قاضی متذکر شدند، از این جهت در حدّی که عادت نشود و قلب همواره در صحنه باشد گوش‌دادن مداحی خوب است. بهتر از آن حضور در جلسات روضه است 2- همان‌طور که مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» فرمودند این انقلاب به لطف الهی جلو می‌رود و نگران آن نباشید که این سیاسیون بتوانند با بداخلاقی‌هایشان مزاحم جهت اصلی انقلاب شوند. موفق باشید
216

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
یک سوال اساسی دارم و آن اینکه اگر کسی از شما سوالی پرسید تا چند ماه بعد باید برای یافتن پاسخ هر روز سایتتان را چک کند؟!!!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ سلام علیکم: سعی بر آن است که در حدّ امکان پس از یک هفته جواب عزیزان داده شود، مگر آن‌که سفری در پیش بیاید. إن‌شاءالله موفق باشید.
13547
متن پرسش
با عرض سلام و معذرت خدمت استاد گرامي: در خصوص اصالت وجود و اعتباریت ماهيت به نظرم بهترين فرمايش سخن مرحوم علامه در نهايه است كه مي فرمايد ماهيات ظهور وجود هستند براي اذهان. البته دو سخن ديگر هم دارد كه ماهيات حد وجود و انحاء وجود هستند ولي آن مطلب ظهور وجود براي اذهان خيلي روشن كننده مي باشد كه يك وجود خارجي داريم كه درك ما از آن مي شود ماهيات البته چرا ماهيات نه ماهيت آن هم به علت بحث حركت جوهري و آن مباحث. البته به قول استاد رحيقي آن وجود ظهوري هم براي قلب دارد كه بحث اسما پيش مي آيد. باز هم جسارت حقير را ببخشيد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است ولی نباید در آن متوقف شد. اگر جلو برویم معنای اعتباری‌بودنِ ماهیات با ظرائف بیشتری برای ما روشن می‌شود. ولی در هر حال در ابتدای امر تعبیر «ماهیات، ظهور وجوداند» تعبیر خوبی است. موفق باشید

13275
متن پرسش
سلام خدمت استادم: خیلی وقت است که شبهه ای راجع به عدالت خداوند برایم پیش آمده است إن شاءلله که با جواب شما استاد عزیز برایم حل شود. در تاریخ است که در زمان رسول خدا صلی علیه آله یک مرد ارمنی پس از طلوع آفتاب به پیامبر صلی الله علیه واله ایمان آورد و مسلمان شد از قضای الهی همان روز جنگ شد و در جنگ شرکت کرد و قبل از ظهر به مقام شهادت نائل شد، پیامبر صلی الله علیه و آله بر سر جنازه ی آن مرد آمد و لبخندی زد، اصحاب علت لبخند پیامبر صلی علیه و آله را از ایشان پرسیدند ایشان گفتند به خاطر این لبخند می زنم که این شخص حتی دو رکعت نماز هم نخوانده و یک روز هم کمتر مسلمان شده و الان در بهشت است. استاد آن مرد ارمنی پیامبرش را دیده و در آن زمان هم که در باغ شهادت هم باز بوده و عاقبتش ختم به خیر شده، خوش به حالش و خوشا به سعادتش. استاد شبهه ی بنده این است که خداوند از من و جوان های امروزی چه انتظاری دارد که نه رسولش را دیده ایم نه امامش را، با این وضعی که اگر بخواهیم دیندار هم بمانیم نمی گذارند، استاد من و امثال من که می خواهیم مذهبی و با خدا بمانیم نمی توانیم پایمان را از خانه بگذاریم بیرون با این وضع بی حجابی، استاد من جوانم اگر نگاهم به جنس مخالف بیفتد خواه ناخواه بر من اثر می گذارد، استاد به خدا هر کجا که می رویم از کوه و دشت بازار و کوچه و مغازه و میهمانی با دختران بی حجاب مواجه می شویم، استاد قلب ما از گوشت است از فولاد نیست. گیرم که جایی نرویم و در خانه بمانیم باز هم وقتی اقوام به خانه ی ما می آیند با دختران جوان و زیبا و کاملا بی حجاب مواجه می شویم. خدا هم که آن بالا نشسته و هر چه به در گاهش ناله و زاری می کنیم انگار نه انگار! اماممان هم که غایب است که لااقل به پیش او می رفتیم و درد دلمان را به او می گفتیم. در باغ شهادت هم که به رویمان بسته است. استاد به خدا قسم این حرف دل جوان هایی است که می خواهند باخدا و مذهبی باشند ولی شرایط موجود مانند پتک بر سرمان می کوبد لا اقل کاش خود کشی حرام نبود تا خودمان را راحت می کردیم، بله تعجب نکنید، خودکشی! خیلی سخت است. می دانی با گناهت داری دل امام زمانت را می شکنی ولی هجمه ی فرهنگی و شرایط روزگار انگار به زور دستت را می گیرند و به سمت گناه می کشانند. استاد مگر می شود بر خلاف جهت آب شنا کرد؟ هر کجا که می روی یا بی حجابی است یا غیبت و تهمت است یا جنگ و دعوا سر پول است. استاد چگونه خداوند از ما انتظار دارد که بر خلاف جهت آب شنا کنیم؟ آیا اصلاً خداوند اگر جای ما بود...؟ استاد من به وجود خداوند ایمان کامل دارم ولی محبتم نسبت به او کم شده زیرا احساس می کنم بیش از حد توانمان از ما انتظار دارد و احساس می کنم که خدا کمی بی انصاف است. استاد ببخشید که اینطور می گم ولی یا جوابم را ندهید یا طوری جوابم را دهید که من و امثال من قانع شویم نه اینکه خودتان قانع شوید. استاد بی احترامی من حقیر را به بزرگوار ی خودتان ببخشید و بدانید اینها که گفتم حرف دل میلیونها جوانی است که دلشان می خواهد دل امام زمانشان را نشکنند ولی شرایط کنونی جامعه نمی گذارد. اول از خدا بعدشم از شما بابت حرف هایی که در گلویم بغض شده بود و گفتم معذرت خواهی می کنم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کجا بودید قبل از انقلاب! تا با صحنه‌هایی ناخواسته روبه‌رو شوید که چند شبانه روز ذهن‌تان را آنچنان به خود مشغول می‌کرد که تنها با پناه‌بردن به خدا و مقاومت در مقابل آن شرایط به روحانیتی دست می‌یافتید که فکر آن را هم نمی‌کردید. چرا امام سجاد«علیه‌السلام» می‌فرمایند: در آخرالزمان انسان‌هایی هستند که از همه‌ی انسان‌های دوران بهترند زیرا حفظ ایمان در آن زمان مثل نگه‌داشتن آتش در کف دست است؟! آیا همین‌که با همه‌ی این سختی‌ها که می‌فرمایید، مقاومت می‌کنید نتیجه‌اش بیشتر از صدها بهشتی نیست که آن شخص مسیحی با آن روبه‌رو شد؟ اگر خداوند به حکم آیه‌ی «لایکلف اللّه نفساً الاً وسعها» در شما و امثال شما چنین آمادگی‌هایی را نمی‌دید، حتماً مطمئن باشید که چنین شرایطی را برای شما فراهم نمی‌نمود. از خدا تقاضای مرگ نکنید، از خدا بخواهید که از این پل صراط آتشین دنیا همچون شهدای عزیز به سلامت عبورتان دهد. موفق باشید   

11862
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. می خواستم بگم اون قضیه شیخ رجبعلی و سید علی قاضی که در کتاب واسطه فیض در پاورقی نوشتید اشتباه است و ظاهرا نویسنده دو مبحث را با هم خلط کرده است. لطفا به سایت آوینی مصاحبه با آقای سید محمد حسن قاضی مراجعه کنید بنده لنک را قرار میدم در سوال 109 این سوال را پرسیده اند. http://www.aviny.com/bozorgan/ghazi/Mosahebe/01.aspx ضمنا قضاوتی که در پاورقی کرده اند نیز اشتباه است. حتما کتاب کیمیای محبت را بخوانید و همینطور نظر شما را جلب می کنم به سخنا ن آیت الله فاطمی نیا راجع به شیخ جعفر مجتهدی خواهش می کنم مطالعه کنید. http://www.rahro14.ir/%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%B4%D9%8A%D8%AE-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AC%D8%AA%D9%87%D8%AF%D9%8A.html اگر واقعا شما راه رفته باشید بابیستی راجع به اینها درست فکر کنید. اگر باز مشکلی باشد بنده نامه توحیدی جناب شیخ عبدالکریم حامد که شاگرد شیخ رجبعلی بودند و همینطور استاد آیت الله شیخ عبدالقائم شوشتری بودن که این نامه رو به آقای شوشتری نوشتند رو هم قرار میدم تا ببینید که اینها به توحید رسیدند یا نه! 2- بنده الان دارم شرح حدیث عنوان بصری شما رو گوش می کنم خودتون گفتید که امام صادق علیه السلام فرمودند علم نور است و راهش هم بندگی است خب این افراد هم مصداق همین هستند. حالا چون شیخ گفته مولوی در برزخ گرفتار است باید طرد شود؟ چطور دیوان حافظ را می فهمیدند. خواهش می کنم یک جوابی بدهید سانسور هم نکنید. یا مهدی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید خیلی روی مصداق‌ها بمانیم. ما یک قاعده داریم که بعضی ریاضت می‌کشند برای آزادکردن قوای نفس ناطقه که این‌ها اگر در ذیل شریعت الهی عمل کنند اهل کرامت می‌شوند. و بعضی ریاضت می‌کشند برای نفی هرگونه قوایی که منشاء آن خودشان باشند و سعی می‌کنند فانی از خود و باقی به حق شوند که این‌ها اهل توحیدند. حالا چه کسی مصداق اهل کرامت است و چه کسی مصداق توحید، این را باید خودتان تشخیص دهید. هرچه هست «مراء» در این موارد و در همه‌ی موارد روح انسان را کدر می‌کند. به نظر می آید آنچه در کتاب آیت حق در مورد جناب آقای رجبعلی خیاط آمده که با دقت دکتر حسین  غفاری به نگارش در آمده نسبت به آن مصاحبه دقیق تر باشد. موفق باشید

10559
متن پرسش
سلام: خسته نباشید. بنده حدود 5 سال پیش طی جریاناتی دچار نوعی شک در همه عقایدم بود که از آن به شک دکارتی[1] تعبیر می کنم. چرا که خواستم برای تفکر، از اولین خشتهای آن دست به کار شوم که خب بسیار سخت بود خصوصا که با روش شناسی خاصی هم کارم را انجام ندادم (که خود این هم علتهای خاصی دارد که در آینده اگر نیاز شد به آنها خواهم پرداخت) در این جریانات بعد از آنکه ربط عالم و خدا و نحوه حضور خداوند در عالم و چگونگی ربط عالم ماده با عوالم غیر مادی از طریق مطالعه کتاب از برهان تا عرفان استاد طاهرزاده حداقل به لحاظ نظری برایم حل شد، خیلی خودکار این سوال به ذهنم آمد که حالا جایگاه پیامبر و امام که در اسلام مطرح شده در منظومه فکری بنده کجاست؟ و آیا الان زمان شناخت این دو مقام است و اگر بلی چگونه این شناخت حاصل خواهد شد. این سوال وقتی قوت گرفت که مدتی بعد، حاج حسن رحیم پور در تلویزیون سخنرانی[2] داشتند با موضوع نبوت، بیان کردند که نبوت مقدمه توحید است اصلا نبی آمده است که ندای توحید را سر دهد که البته بنده آنجا متوجه نشدم که منظور ایشان چه نوع تقدم و تأخری است. در مباحث استاد طاهرزاده در شرح حدیث عنوان بصری پس از معرفت النفس، معرفت رب را مقدم بر شناخت رسول و ولی خدا بیان شده، که این موضوع در کتب کلام و هم چنین بینش اسلامی دبیرستان و از طرفی در ادعیه از جمله همین دعای اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک... که احتمال زیاد معرف حضور هست می توان دید. با این اوصاف، اما، هنوز بنده نتوانسته ام به جمع بندی و نتیجه گیری در این موضوع برسم. در این موضوع به زعم بنده فرض هایی ممکن است و در همه بندها منظور از شناخت خداوند، همان توحید است که در کلام و علومی از این قبیل آمده و اینکه اصلاً خدا وقتی خدا هست که یکی باشد. اینجا فقط یک چیز می تواند سوال را محکوم به غلط بودن بکند و آن هم این است که بنده معنی و کیفیت تقدم و تأخری که در متون اسلامی آمده را به کلی نفهمیده باشم. 1. اگر شناخت خداوند به لحاظ زمانی مقدم بر شناخت نبی باشد این سوال خواهد آمد که اگر شناخت خداوند به لحاظ عقلی و قلبی برای همه انسان ها میسر باشد چه نیازی است به نبی؟ 2. اینکه نبی از خدایی خبر بیاورد از خدایی که از پیش وی را شناخته ایم، نوعی دور نیست؟ 3. پی بردن به صفت خالقیت خداوند با تفکر و تدبر و نظر بر فطرت ممکن است اما باید آدم خیلی عاقل باشد که با تفکر و بدون هیچ تغذیه فکری از جانب انبیاء بتواند یگانگی خداوند را درک کند و اگر چنین چیزی ممکن بود خداوند روزی از این همه روز که عالم برپاست و بوده و خواهد بود، زمین را از وجود نبی یا ولی خود خالی می گذاشت. این موضوع آن قدر اهمیت داشته که حتی قبل به دنیا آمدن هیچ بشری خدا اولین پیامبرش را به زمین فرستاد. 4. خداوند هزار اسم دارد که آنها را به انبیا و اولیاء آموخت این هزار اسم در قلب نبی تجلی کرده و وجود وی و آثار وجودیش را نورانی کرده و این نورانیت برای انسان مشهود شد در قالب همین زندگی دنیا. بدون وجود نبی و شناخت وی چطور می شود تجلی اسماء خداوند را دید که پس از آن به خدای یکتا با هزار اسمش شهادت داد. حتی بزرگترین عرفا هم برای شناخت این صفات نیاز دارند به شریعتی که انبیاء به ارمغان آورده اند. 5. اگر قائل بر قاعده تشکیک در وجود باشیم درجه وجودی خداوند بالاترین مرتبه وجودی است که ما که در عالم ماده و در سطح بعد عالم خیال به سر می بریم بیشترین فاصله را با عالم لاهوت داریم، در حالی که درجه وجودی انبیاء و اولیاء از خداوند پایین تر است و از آنها در متون اسلامی به عنوان واسطه فیض یاد شده با این اوصاف ما به عالمی که نبی در آن سیر می کند، ارتباط ما با وی راحت تر و سریعتر خواهد بود نسبت به رابطه با خداوند، پس چگونه است که شناخت خداوند مقدم بر شناخت نبی است؟ 6. حدیث معروف امام صادق (علیه السلام) با این مضمون که «وجود خداوند را حتی مشرکان به صورت فطری قبول دارند اما قائل به یگانگی خدا نیستند» نشان می دهد که شناخت خدای واحد نمی تواند مقدم بر شناخت نبی باشد. 7. مشرکان مکه به شهادت تاریخ قائل به وجود خداوند بوده اند (یک مثالش همان عهدنامه ای که در خانه کعبه توسط موریانه ها خورده شد..!) اما چه شد که وقتی نبی مبعوث می شود آن هم نبی رحمة للعالمین با آنها به مبارزه برمی خیزد؟ پاسخ این است که همین ها که به وجود خداوند باور داشتند به دشمنی با خدایی که پیامبر از جانب او مبعوث شده و ندای وحدانیت وی را سر می دهد پرداختند. اگر شناخت خدا مقدم بر شناخت نبی بود هیچ قومی به جنگ و لجاجت با پیامبرش برنمی خاست! 8. اینکه انسان ها از لحاظ قوه تفکر و هوش در یک سطح نیستند و کمتر آدمی دیده می شود به طور دغدغه مند به این مباحث بپردازد، فرض اینکه شناخت نبی پس از شناخت خداوند باشد را غیر منطقی و ناعادلانه جلوه نمی دهد؟ چرا که این طوری رسیدن به حقیقت برای خیلی ها امری دور از دسترس می شود در حالی که اگر شناخت نبی مقدم بر شناخت خداوند باشد این چنین نخواهد شد. ----------------------------------------------------------------------------------------------------------- [1] . البته حقیر اذعان دارم شکّ و پاسخ به سوالاتم را به طور روشمند و منظم پیش نبردم و گاهاً زیگزاگی عمل کردم همین هم باعث شده که بعد گذشت حدود 5 سال هنوز به منظومه فکری درستی نرسیده ام. [2] . که متاسفانه نرسیدم کامل گوش کنم. بحث سخنرانی چیزی شبیه این بود اما نه خود آن اساساً یکی از بزرگترین خدماتی که پیامبر اکرم(ص) به بشریت کردند، وصل کردن ارتباط دو جانبه بدون پارازیت میان خدا با بشر و بشر با خدا بود؛ یعنی این ارتباط را ایشان دوباره و برای همیشه برقرار کردند و رفتند، علاوه بر اینکه صدای مقدس خداوند را با امانت و عصمت کامل به ما رساندند و این کار بسیار بزرگی است، از این طرف هم به ما آموختند که خدا را چگونه بنامیم و با چه نامهایی بخوانیم؟ از او چه بخواهیم؟ چگونه بخواهیم؟ توحید و معاد را به ما آموخت، ارتباط معادش و معاد و تعامل ماده و معنا را به ما آموخت. روش حرکت از دنیا به سمت آخرت را به ما آموخت، بدون اینکه دنیای ما را ضایع کند، بدون اینکه واقعیت طبیعی ما را نبیند و این درحالی است که ما به هیچ یک از اینها دسترسی نداشتیم. اگر پیامبر اکرم (ص) نبود، هیچ یک از این راه ها در دسترس ما نبود. ما تنها حدسیاتی مخلوط با خرافات می زدیم. این خدمت بزرگی است که ایشان به بشریت کرد، اینها اختراعی نیست، امور عینی است، او بود که خداوند را برای ما توصیف کرد. اگر پیامبر اکرم (ص) خدا را برای ما توصیف نمی کرد، بین بت و خدا و خدایان چه فرقی می توانستیم قائل شویم؟ مگر بقیه اقوام بشری که بت پرستند، تابویی اند، توتم پرست اند، اینها دنبال حقیقت نبودند؟ آنان هم به دنبال حقیقت و خدا بودند، ولی به اینجا رسیدند، زیرا دستشان به دامان پیامبر اکرم (ص) نرسید و الا آنها هم در پی همین مطلوب بودند، ولی کجا رفتند؟ به کجا رسیدند؟ چه می خواستند و چه شد؟ پیامبر (ص)، خداوند را برای ما توصیف کرد، او ما را از بزرگترین خرافه، یعنی الحاد، چه الحاد بسیط و چه الحاد پیچیده و مرکب نجات داد. از انواع معنویتهای انحرافی، بت پرستی، توتم پرستی، تابوها، از این سحر و جادو جمبلهای شیطانی، از ریاضتهای غلط غیر انسانی، از شطحیات و طامات سرایی و از این همه آدرسهای تقلبی از خدا که در دنیا هست، ما را نجات داد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طورکه قرآن می‌فرماید نقش پیامبر تذکر است بدین معنا که انسان‌ها در فطرت خود خدا را می‌شناسند، ولی روزمرّگی‌ها آن‌ها را از پیام‌های فطری‌شان غافل می‌کند، به همین جهت هم در خطرات مهیب که دیگر به هیچ چیز نمی‌توانند اعتماد کنند با تمام وجود خدا را می‌خوانند 2- با این کار نبی از شناخت اجمالی خدا به شناخت تفصیلی می‌روید و این دور نیست 3- نظر به توحید و یگانگی خدا یک امر فطری است 4- حرف درستی است 5- تقدم شناخت خدا در فطرت، غیر از شناخت خدا در مظاهر و سنت‌ها است که انبیاء الهی متذکر آن می‌شوند 6- کفار، بت‌ها را شُفَها و شفیعان می‌دانند و از این جهت نظر به کثرات دارند وگرنه همه در فطرت خود در عین نظر به خدا نظر به یگانگی خدا دارند و حضرت در این رابطه می‌فرمایند: «فَطَرهم علی التوحید» یعنی خداوند مردم را بر اساس توحید و درک یگانگی خدا آفریده 7- مشرکان حجاز با نبوت نبی مخالف بودند و قبول نداشتند خداوند با بشر صحبت می‌کند و دستورالعمل می‌آورد. فکر می‌کنم اگر همت کنید و تفسیر المیزان را از ابتدا مطالعه فرمایید به نور قرآن در فضای عقلی و عملی بسیار محکمی قرار می‌گیرید. موفق باشید
10530
متن پرسش
سلام استاد: سوالی در مورد حضور اجتماعی آیا به فرض اگر حجاب رعایت شود و صحبتها و موضوعشان جدی شد، دیگر می شود گفت هر اختلاطی درست است؟ مثلا اینکه جدیدا مد شده حزب اللهی ها در این نوع قالب کار می کنند درست است؟ مثلا در فلان خبرگزاری با شخصیتی مصاحبه می کنند. مصاحبه گران یک خانم و یک آقا هستند. یا در فلان برنامه مجریان یک خانم و آقای مذهبی هستند؟ یا میز گرد می گذارند چند آقای مذهبی و چند خانم چادری به گفتگوی مثلا علمی و فرهنگی می پردازند. آیا صرف حجاب و مثلا بحث علمی کافیست یا اگر جداسازی هرچه بیشتر باشد بهتر است؟ این قبیل رفتارها جدیدا خیلی مد شده. ممنون می شوم پاسخ دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم حقیقتاً حسّ خوبی در رابطه با این نوع جلسات ندارم ولی گویا برداشت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نسبت به آینده آن بوده که بالاخره آینده چنین حضوری واقع می‌شود چه بهتر که اسلام به صحنه آید و با مدیریت اسلام این کار شکل بگیرد. شما کمی به این جمله‌ی امام در وصیت‌نامه‌شان فکر کنید که می‌فرمایند: «ما مفتخریم‏ که بانوان ما و زنان پیر و جوان و خرد و کلان، در صحنه‏هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند. و آنان که توان جنگ دارند در آموزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشور اسلامى از واجبات مهم است شرکت و از محرومیت‏هایى که توطئه‏ى دشمنان و ناآشنایى دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آن‏ها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتى که دشمنان براى منافع خود به دست نادانان و بعضى از آخوندهاى بى‏اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده‏اند». موفق باشید
نمایش چاپی