باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام سخن رفیق!؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید نظر استاد از آن جهت است که تعلقات دنیایی و نسبتهای آن در برزخ، برای انسان حضور ندارد ولی خودشان در کتاب ارزشمند «معاد»شان روشن میکنند که اهل برزخ، بیارتباط با دنیا نیستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اوصیاء و نایبان هر پیامبری در تاریخ، حجج الهی در آن تاریخ محسوب میشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد: ۲۷۰۸۷. باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است به جزوهی «قرارگرفتن در بودنِ تاریخی خود» که بر روی بنر سایت هست، سری بزنید إنشاءاللّه راهگشا خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در مخلوقات خدا است که هیچگدام در ذات خود بد نیستند مثل سیل که آبِ زیاد است و نسبت به خانههای سرِ راهش، شرّ است. و البته بحث اعتباریات مثل آنکه خداوند اعتبار کرده است که مثلاً ربا و زنا حرام باشد؛ موضوعش متفاوت است. در این مورد کتاب «عدل الهی» از شهید مطهری و یا جزوهی «معارف ۱» که بر روی سایت هست، مفصلتر بحث را دنبال کرده است. ۲. در این مورد فقها هستند که باید نظر بدهند و نظر دادهاند. خوب است به آنجا رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هگل، بحثِ دیالکتیک را در تاریخ مطرح میکند که چگونه در سیر تاریخ، روح کلّی همچنان در تقابل تضادها خود را به ظهور میآورد. ولی بحث ترکیب حق و باطل، معنا ندارد هرچند ممکن است در تاریخی چیزی حق باشد مثل صلح امام حسن «علیهالسلام» و در زمانی دیگر کار دیگری حق باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید باید از فصوص شروع کرد و در بین آن، منازل را هم دنبال نمود. تا به یک معنا، جمعِ بین عرفان عملی و عرفان نظری صورت گیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر حضرت صادق «علیهالسلام» آن بود که متوجه بودند چه کاری مناسب آن زمانه است و این یکی از بحثهای مهم زمانشناسی است که بفهمیم هر زمانهای چه ظرفیتی برای چه کاری دارد. عرایضی در جلد دوم کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» تحت عنوان «زمانشناسی» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامهی طباطبایی «رحمةاللّهعلیه» ذیل آیهی ۲۰۰ آلعمران بحث مفصلی دارند مبنی بر آنکه جامعه به خودی خود شخصیت خاص خود را دارد. هایدگر هم با طرح «اعصار وجود» مینمایاند که «وجود» در هر عصری به صورت خاصی ظهور میکند و تاریخ و جامعهی خاصی به ظهور میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. به همین جهت متفکران جهان معتقدند درون فرهنگ مدرن تضادهای اساسی نهفته است. از هایدگر و گادامر که بگذریم، آثار امثال شهید آوینی و مرحوم دکتر مددپور و آقای دکتر داوری این نکته را به خوبی نمایان میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً همواره همینطور بوده و به همین جهت میتوان گفت خداوند همواره حجت را بر مردم تمام میکند تا راه را از چاه تشخیص دهند. مشکل وقتی است که انسانها با آلودهشدن به گناهان، حجتهای خدا را درک نمیکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و سپس جزوهی «قرارگرفتن در بودن تاریخی خود» مطالعه شود که هر دو بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً میدانید که بحث «حجاب» در محافل علمی به صورت مفصل مطرح شده است. حدود دو سال پیش در جلسهای که صاحبنظرانِ مسئلهی تربیت و خانواده خدمت مقام معظم رهبری داشتند که از جملهی شرکتکنندگان آقای دکتر بانکی بودند به گزارش آقای بانکی بعضی از شرکتکنندگان از سر دلسوزی نکاتی شبیه نظرات شما را مطرح میکنند و پیشنهاد مینمایند بندِ نافِ انقلاب اسلامی را به حجاب گره نزنیم. و رهبر معظم انقلاب سختْ مخالفت مینمایند و میفرمایند اگر در مورد حجاب کوتاه بیاییم، شیرازهی خانواده از هم میپاشد. علاوه بر این، بحث بر سر آن است که اگر نمایندگان یک ملتی که رویهمرفته مظهر ارادهی آن ملتاند؛ حجاب را در کشور جدا از معصیتِ بیحجابی، به عنوان قانون مطرح کردند، آیا به عنوان یک شهروند، جایی برای مخالفت با حجاب میماند؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم اساساً این نوع کارها مبنای درستی داشته باشد. همانطور که جناب آقای احسان عبادی در کلیپ صوتی خود فرمودند اصل آن روایت هم قابل اعتماد نیست، چرا راه را گم کردهایم؟!! امیدوارکردن حضرت حجت «عجلاللّهتعالیفرجهالشریف» به ظهور با تقویت نظرات نایب بر حق آن حضرت یعنی آیت اللّه خامنهای و در بستر انقلاب اسلامی ممکن است. چرا گرفتار بیراههها میشویم؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن آقا درست فرمودهاند. ولی عنایت داشته باشید که رسول خدا و ائمه «علیهمالسلام» طبق فرمایش خودشان جامع شریعت و طریقت و حقیقتاند و به همین جهت عرفای بزرگ راهِ خود را از شریعت محمدی «صلواتاللّهعلیهوآله» جدا نمیکنند و عرفان را هم در قرآن مییابند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر برای آنچه عقل انسان درست تشخیص میدهد که به گفتهی حضرت باقر «علیهالسلام» حجت درونیِ خدا است؛ میتوان استخاره کرد؟! این مثل آن است که در مقابل نظر قرآن، استخاره کنیم که انجام بدهیم یا ندهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد بنده نمیتوانم ورود کنم. همین نکته در جواب سؤال شمارهی ۲۳۷۸۶ عرض شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:میتوانید به قسمت دانلودها مراجعه نموده وسوال وجواب ها را که بصورت 5000 تایی آماده دانلود میباشند دانلود نموده و از آنها استفاده نمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا سری به متنی که تحت عنوان «دعا در آغوش خدا» در کانال مطالب ویژه است، بزنید به آدرس https://eitaa.com/hasannazari110 2- از سیر مطالعاتیِ سایت غافل نباشید، إنشاءاللّه کارساز است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به حضور عرشیِ مولایمان حضرت امام حسین «علیهالسلام» باید نظر کرد. ۲. با دعا، با فرهنگی که اهلالبیت «علیهمالسلام» در مقابل ما قرار دادهاند باید کار را جلو برد. متن ویرایششدهی جلسهی ۶ از «مناجات التائبین» تحت عنوان «با دعا در آغوش خدا» که در کانال «مطالب ویژه» به آدرس https://eitaa.com/hasannazari110 هست رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن موضوع در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» مورد بحث قرار گرفت از آن جهت که نفس ناطقهی انسان مجرد است و فوق زمان و مکان میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اواخر کتاب «ده نکته در معرفت نفس» مطالبی است که میتواند در این مورد برای شما کمک فکری باشد که عیناً خدمتتان ارسال میشود: موفق باشید
- قرآن در مورد روح انسان مي گويد: «فَاِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ روُحي...( ۷۲/ص) يعني چون بدنش را آمـاده كـردم و از روح خود در آن دميدم، به ملائكه گفتم به او سجده كنند.
از اين آيه نتيجه ميگيريم كه:
الف - انسـان «از روح خـداست» و نـه «روح خـدا». چـون فرمـود: « مِنْ روُحـي» و نفرمود: «روُحي»، يعني روح انسان صورت نازله اي از روح خداست.
ب - روح، مخلوقي است از مخلوقات خداوند و نزديك ترين مخلوق به خداوند است و حتي از ملائكه هم بالاتر است. و در همين رابطه قرآن مي فرمايد: «يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ اَمْرِه» (۲/نحل) يعنـي خداوند ملائكه را به كمك روحي كه از «امر» خداست نازل ميكند. بنابراين نبايد براي خدا مثل انسان يك روح قائل شويم و تصور كنيم روح خدا يعني خود خدا، چرا كه خود خداوند در قرآن «روح» را يكي از مخلوقات معرفي ميكند و ميفرمايد: از روح خودم در جسم انسان دميدم. و اينكه ميفرمايد: از روح خودم؛ يعني روحي كه يكي از مخلوقات من است، ولي چون مرتبه اين روح بسيار بلند است خداوند آن را به خودش نسبت داد، همانطور كه خانه كعبه را به خودش نسبت داد، اين به جهت شرافت آن مكان است، نه اينكه خداوند واقعاً خانه داشته باشد. پس:
اولاً: ملائكه به كمك روح نازل مي شوند، يعني روح اصل است و ملائكه تجلي آن روح هستند.
ثانيـاً: روح از «امر» الهي است و مقامش مقام «كُنْ فَيَكُون» است چون خداوند درآيه ۸۲ سوره مباركه يس فرمود: «انّمااَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَيْـئاً اَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون»، يعني: («امر» خدا آن است كه چون اراده كند چيزي را ايجاد كند، ميگويد بشو، و ميشود). پس روح كه از امرالهي است، نظام مادي و تركيبي و تدريجي ندارد.
ثالثـاً: اصل اساسي انسان هميـن روح است كـه فوق ملائكه است و جلوه مستقيـم حـق است و حامل همة اسماء و صفات الهي و همان وجهالله است و خليفة او در عالم وجود است، و چون آن روح مخلوقِ بيواسطة حق است، جامع همة كمالات الهي است، برعكسِ ملائكه كه هركدام كمال خاصي از حق را ظاهر ميكنند، به طوريكه يك ملك مظهر اسم عليم خدا است مثل جبرائيل، و يكي مظهر اسم مميت خدا است مثل عزرائيل ولي مقام روح كه حقيقت انسان نيز هست جامع همه اسماءالهي است، منتهي به ايجاد حق موجود است و از خود وجودي ندارد.
رابعـاً: اين سوي دنيايي انسان «اسفل سافلين» و مقام بدن و ماده است و آن سوي انسان، روح است و مقام قرب بي واسطه، و لذا انسانها از جهت روح خود به خدا نزديكاند، ولي به واسطة جسم خود كه از گِل آفريده شده، از او دورند. حال هرطرف را انتخاب كند، آنجايي خواهد شد.
۳. آخرين و پايينترين مرتبه و منزل روح، جاي گرفتن در بدنِ تسويه و تصفيه[1] شده است كه در اين مرتبه كه روح در بدن جاي ميگيرد آنقدر روح تنزّل يافته است كه تقريباً از آن مقام اصلي اش خبري نيست. به طوريكه در اين حالت فراموش ميكند اصل و منزل اصلياش كجاست. آنچه در بدن انسان دميده شده، صورت تنزّليافته روح است.
۲۵- تسويه يعني متعادل شده و تصفيه يعني از ناخالصيها پاك گشته
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکری که قرآن متذکر آن است غیر از تفکر انتزاعی و فلسفی است. تفکر قرآنی یعنی نظر به حقیقت در مظاهر عالم و در درون خود. در صفحهی ۹۳ کتاب «گوشسپردن به ندایِ بیصدایِ انقلاب اسلامی» تحت عنوان «سرآغازِ تفکر» عرایضی شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده بهترین نگاه به جایگاه آقای دکتر شریعتی را آیت اللّه خامنهای دارند که در عین همشهریبودن با دکتر، با ایشان آشنایی و ارتباط داشتند. و در اینترنت میتوانید نظرات مثبت ایشان را به آقای شریعتی بیابید. ۲. به یاد ندارم به آن صورت که میفرمایید گفته باشم؛ ولی تأکید میکنم ما را دکتر شریعتی راه انداخت و بحمداللّه به شهید مطهری رسیدیم و هیچوقت هم از دکتر شریعتی عبور نکردهام. آری! معتقدم ما برای ادامهی انقلاب اسلامی به روحیهی حماسی و شورآفرین دکتر شریعتی برای بهصحنهآوردنِ جوانان نیاز داریم، ولی در بستر انقلاب اسلامی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان با خودآگاهیِ لازم نظر به جایگاه کتب انحرافی بکند، بهخوبی مییابد چه اندازه بوی گند نفس امّارهی نویسندگان آنها جان را آزرده میکند. آری! طبیعی است که انسان باید به دنبال حق باشد تا باطلبودنِ باطل را بشناسد وگرنه اگر به دنبال هوس خود بود، غرقِ لجن اندیشههای باطل میشد. موفق باشید