بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23838
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت شما استاد طاهرزاده: بنده دانشجوی ارشد برق هستم. کوتاه سخن آنکه حقیر بسیار زیاد و با اشتیاق فراوان احوال عرفا را بصورت پراکنده چه در اینترنت و چه در کتب خوانده ام. و کتبی نظیر روح مجرد، در محضر لاهوتیان، سوخته، عطش، کیمیای محبت و... را مطالعه کردم و بحمدالله حظ وافر برده ام. حس می کنم خیلی چیزهایی که لازم بوده بدانم را دریافت کرده ام و حال وقت عمل است! چیزی که بسیار مرا بخود مشغول کرده آن است که ذهنم پراکنده است و دوست دارم کتبی سلسله‌وار مطالعه کنم تا در یک کلام سالک واقعی باشم. پیشنهاد شما سرور عزیز چیست؟ در میان انبوهی از کتب و آثار بزرگان کدام را مناسب می دانید؟ و با چه برنامه ای؟ ضمن اینکه دوست دارم در کنار اینها تفسیر قرآن هم بخوانم. مناسب ترین تفسیر را هم معرفی کنید. ممنون از راهنمایی‌تان. اجرکم عندالله تعالی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست بر اساس مواجهه با امثال جنابعالی تنظیم شده است، به‌خصوص با مباحثِ «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» نظمِ فکری خاصی جهت فهم اشارات عرفا می‌یابید و إن‌شاءاللّه با قرآن مأنوس می‌شوید. در مورد سیر قرآنی، همان نحوه‌ای که بر روی سایت هست فکر می‌کنم مفید باشد. موفق باشید

23837
متن پرسش
سلام: در سیر مطالعاتی که در سایت قرار داده اید گفتید هفته ای یک جلسه تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه داشته باشید. اما در مورد مباحث دیگر مانند اصول عقاید، اخلاق، غرب شناسی و ...حرفی نزدید. مباحث دیگر را چگونه در هفته بگنجانیم؟ مثلا هر هفته یک جلسه اصول عقاید را کار کنیم وقتی تمام شد سراغ مبحث بعدی برویم؟ پیشنهاد شما چیه؟ متشکرم. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با فرض آن‌که «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را کار کرده‌اید، اگر سراغ قرآن و نهج‌البلاغه بروید إن‌شاءاللّه به مرور در عقاید و اخلاق و حتی «غرب‌شناسی» به نکات خوبی می‌رسید. موفق باشید

23836
متن پرسش
سلام: می خواستم ببینم این پیام که به مناسبت دوازده فروردین توی واتساپ دست به دست شده، صحت داره یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مؤمن! چیزی نفرستاده‌ای؟!! موفق باشید

23835
متن پرسش
سلام: من سوال کننده ی سوال ۲۳۸۲۵ هستم. در مورد فهمیدن اعجاز قرآن شما من را به تدبر در قرآن سفارش کردید می شود منطورتان از تدبر را بیشتر توضیح دهید؟ یعنی کتاب های تفسیر مثل المیزان را بخوانم؟ (که خب زمان خیلی زیادی طول می کشد) من خود ترجمه ی قرآن را که می خوانم چیز زیادی متوجه نمی شوم. مثلا منظور قرآن از اینکه شب و روز را آیه و نشانه معرفی کرده متوجه نمی شوم . مطلب دیگر در سوال شماره ۱۰۹۵۵ شما به فرد سوال کننده که مشکلی شبیه به مشکل من داشت فرمودید: سعی کنید با سلوک قلبی مسایل تان را حل کنید که دیگر جای این گونه شبهات نباشد. دین برای من از لحاظ قلبی اثبات شده است یعنی من به مسائلی مثل خدا و رحمانیتش و هدایت گری اش و اینکه هدف انسان کمال است و باید زندگی خود را صرف رسیدن به این هدف که همان قرب الهی است بکند از لحاظ قلبی ایمان دارم و شکی برایم‌ نیست. (در واقع تا کنون هرچه که از معارف اسلام خواندم بیشتر و بیشتر شیفته ی آن شدم و کاملی و بی نقصی او را درک کردم) و سعی می کنم تمام جهات زندگی ام از جمله درس و شغل و ازدواج و‌.. را در این راستا قرار دهم. اما بعضی مواقع عقلم با دلم همراه نمی شود و سر به زنگاه (مثلا در زمان امتحانات دانشگاه که فشار فکری و ذهنی زیاد روی من هست) در مورد مسائل خیلی ریشه ای مثل توحید و اصلا اینکه دین کامل است یا فقط یک ادعاست و.... شک و شبه برایم ایحاد می کند و اینقدر از درون من را به هم می ریزد که توان هر کاری را از دست می دهم و حتی بعضی مواقع آنقدر بر من سخت می‌گذرد از جهت این شبه ها که پشیمان می شوم از اینکه در معارف دینی دقیق شدم و سعی کردم زندگی ام را بر اساس آن تنظیم کنم و حتی تصمیم می گیریم دیگر مثل بقیه ی اطرافیانم بیخیال دین و اسلام فقط یک زندگی عادی داشته باشم. اما وقتی چند روز می گذرد و اوضاع آرام می شود اصلا دیگر آن شبه ها برایم مطرح نیست و به نظرم اصلا هم نیاز به فکر و تحقیق ندارد. به نظر شما تکلیف من چیست؟ آیا باید در مورد تمام مسائل ریشه ای تحقیق کنم؟ (که در این صورت باید کتاب های حوزوی بخوانم مثل اثبات اینکه اسلام یک دین جغرافیایی نیست و...) و عقلم را مسلح کنم به دلایل منطقی یا اینکه نسبت به این حالت ها بی اعتنا باشم؟ بعضی مواقع این فکر به سرم می آید که شاید اصلا وظیفه ی دینی من این باشد که در مورد مسایل ریشه ای تحقیق کنم و اگر این کار را نکنم فردای قیامت ایمانم از من پذیرفته نمی شود. ممنون میشم اگر من را راهنمایی کنید و از این برزخ نجاتم بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این می‌تواند حالت خوبی باشد که انسان در بین قبض و بسط قرار می‌گیرد و از زمره‌ی عطایای الهی است که حضرت حق می‌خواهد با تعمق بیشتر، انسان متوجه‌ی آموزه‌های دینی شود. به هر حال باید برنامه‌ریزی کنید تا هرچه بیشتر با دینِ خدا آشنا گردید. لااقل سری به سیر مطالعاتی سایت بزنید و از آن‌جا یعنی با مباحث «معرفت نفسی» شروع کنید تا آرام‌آرام ورودِ به قرآن و تدبّر در آیات الهی برایتان پیش آید. عجله نکنید، ولی پشتکار داشته باشید. موفق باشید

23832
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی کتب شما را خوانده ام و اینجا سوالاتی پرسیده ام از محضرتان، اولا طلب حلالیت می کنم اگر چیزی بین ما هست، و مطلب دوم مطلبی از استاد حکیمی نقل شده که می خواهم نظرتان را بدانم: «ملاصدرا هم از کتاب اسفار اربعه استغفار کرد» علامه محمدرضا حکیمی در گفت‌گو با سالنامه شرق: «ارزش دین به دو چیز است؛ تربیت و معرفت که جامع آن حکمت است و حکمت از طریق غیر وحی محال است. آنها که فلسفه را به حکمت برگرداندند آگاهانه یا ناخودآگاه خیانت کردند. حکمت علم استوار است و خاص قرآن. خود ملاصدرا اواخر عمر کتاب کوچکی دارد به نام «الحکمه العرشیه» که آن را پس از اسفار نوشته است. او در آن از اسفار نام برده و از این اثر فوق‌العاده و ستودنی خویش استغفار می‌کند و می‌گوید: خدایا در کتاب مطالبی است که به دین و سنت پیامبر ضرر می‌رساند. جمله او خبریه است نه شرطیه. نمی گوید اگر در کتاب مشکلی بود من استغفار می‌کنم، می‌گوید چنین چیزی هست و استغفار می‌کنم.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مستحضرید که آقای حکیمی متعلق به جریان تفکیک هستند و این جریان، همه تلاشش‌شان آن است که طوری در جملات فیلسوفان بگردند و ثابت کنند آن‌ها مستبصر شده‌اند. یک زمانی در جملات علامه طباطبایی نشانه‌هایی را مطرح می‌کردند و حالا بحث ملاصدرا را. حضرت امام خمینی یک‌بار فرمودند از نمازهایی که خوانده‌ام، استغفار می‌کنم. آیا این بدین معنا است که عظمتِ جلال خدا را بالاتر از نمازی که خواندند می‌دانند؟ و یا به این معنا است که مستبصر شده‌اند و از این به بعد نماز نمی‌خوانند؟ جناب ملاصدرا تا آخر بر مبنای حکمت متعالیه و اصالت وجود که عین توحید است، پای‌بند می‌باشند. مگر می‌شود کسی حقایقی را که با عقل به‌دست آورده، زیر پا بگذارد؟! تأسف بنده از آن جهت است که چطور جریان تفکیک متوجه‌ی تاریخی که در آن قرار داریم نیستند و نمی‌دانند امروز اگر پشتوانه‌ی عقلی برای آموزه‌های دینی نداشته باشیم عملاً ما را متهم به انسان‌های خرافی و احساساتی و وَهم‌زده می‌کند. موفق باشید

23831
متن پرسش
با سلام: استاد بنده در حال حاضر مجرد هستم و هنوز ازدواج نکرده ام. در پاسخ یکی از سوال ها فرمودید هرچند همسر رزق مقسوم ماست ولی مانند سایر رزق ها ممکن است به علت اعمال خلاف در رسیدن به رزقمان به زحمت بیفتیم. استاد برای ما که بالاخره معصوم نیستیم و گناهانی مرتکب شده ایم آیا این زحمت در رسیدن به رزق ممکن است خدای ناکرده مثلا به صورت عدم موفقیت در ازدواج اول اتفاق بیفتد یا نه و دل به توبه ببندیم اقدام به ازدواج کنیم؟ نگران این هستم که نکند سابقه بعضا نادرست کار دستم بدهد. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید که «با کریمیان کارها دشوار نیست»، با خدایی هستیم که بسیار مهربان است و اگر هم ما را از چیزی محروم می‌کند می‌خواهد راه بهتری را در مقابل ما بگشاید. به راهی فکر کنید که در این شرایط و در موقعیتی که دارید، در مقابل شما قرار داده است. موفق باشید

23830
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. پرسیدم استاد صمدی در یکی از سخنرانیهاشون در توضیح تنزل روح گفته اند روح در نهایت تنزلاتش می شود جسم. نظر شما چیست؟ فرمودید، بر مبنای برهان صدیقین می‌توان گفت که عالم ماده نازل شده‌ی عالم مجردات است. این که فرموده اید درسته و مشکلی در این رابطه نداشتم. سوالم راجع به نفس و بدن بود نه عالم ماده و عوالم بالاترش. اینکه به واسطه مرگ جسم و روح از هم جدا می شوند نشان دهنده این نیست که این دو حقیقت جدا از هم هستند و اگر جسم نازله روح بود در واقع نباید از هم جدا می شدند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این جهت آن باب خدمتتان باز شد تا از این زاویه به موضوع بنگرید که بدنِ نازله از روح، همان بدنِ برزخی است نه بدنِ ابزاری. و لذا همان‌طور که متوجه شده‌اید آن بدن است که همیشه با ما است و ما با اعمال خود آن را می‌سازیم و با خود به برزخ و قیامت می‌بریم و صورت عقاید و ملکات ما می‌باشد. موفق باشید 

23829
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید از اینکه وقتتون رو میگیرم. پاسخ سوال ۲۳۸۲۰ به ایمیل بنده ارسال نشده و در سایت هم نبود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد:

۲۳۹۲۰- باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر صحنه‌های مستهجن نباشد، همان‌طور که در ابتدای انقلاب از حضرت امام سؤال شد که بعضی از فیلم‌هایی که تلویزیون پخش می‌کند زنان نامحرم بدون پوشش اسلامی هستند، و امام فرمودند: به شرط عدم لذت اشکال ندارد؛ در این مورد هم می‌توان در همان حدّ مطالب را دنبال کرد. واللّه اعلم. موفق باشید

23828
متن پرسش
سلام بر حضرت استاد: می خواستم بدونم این مسئله چه طور حل می شود؟ این که ما در زندگی سئوالاتی داریم و به هر کسی که رجوع می کنیم نیز با برداشتی که از دین دارد به آن سئوال جواب می دهد و نظرهای مختلف می رسیم از مرجع تقلید گرفته تا مجتهد، و این که الان بالفعل هم خودمون اسلام شناس نشدیم که به کسی رجوع نکنیم، پس وقتی به کسی رجوع می کنیم هر کسی با برداشتی که از اسلام دارد به سئوال ما جواب می دهد، هر سئوالی که باید باشد، پس چرا حتما باید به یک شخص رجوع کنیم و احکام و عقاید و... را از آن بگیریم ؟ ۲. حالا هر کسی یک چیزی می گوید و با توجه به مبانی که دارد، از دریچه ای که به مسئله نگاه می کند نظر می دهد در این جا ما که مجتهد نشده ایم باید چه کنیم که نمی دانیم بالاخره کدام یک درست می گویند، بهتر بگم چه چیزی داریم که مشخص کند مرز این که در این اختلاف ها و نظرها کدام یک درست است و صحیح؟ پیش فرض: می خواهم تقلید کورکورانه نداشته باشم، و این که پاسخ های متفاوت در مواجهه با مسئله ی من افراد متخصص می دهند، بالاخره باید به کدام یک از آنها عمل کنم؟ آیا طبیعی است که هر کسی باید تمام حرف ها را بشنود و بعد خودش بهترین آنها را انتخاب کند؟ بهترین کدام یک هست؟ با چه چیزی از قبل بهترین آن ها را شخص می فهمد که کدام است؟ [خیلی ممنون اگر راهنمایی دقیق کنید که از همه افراد ناامیدم]
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون خودمان کارشناس آن موضوع نیستیم. جواب قسمت دوم سؤال را بهتر است در کتاب «ادب عقل و خیال و قلب» در جلسه‌ی دوم کتاب «چه نیازی به نبی» تحت عنوان «فلسفه‌ی تقليد از فقيه» که بر روی سایت هست دنبال کنید. موفق باشید

23827
متن پرسش
سلام علیکم: استاد صمدی در یکی از سخنرانیهاشون در توضیح تنزل روح گفته اند روح در نهایت تنزلاتش می شود جسم. نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر مبنای برهان صدیقین می‌توان گفت که عالم ماده نازل شده‌ی عالم مجردات است. موفق باشید

23826
متن پرسش
سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: در کتاب جوان و انتخاب بزرگ فرموده اید: «قصدتان از ورزش تسلط پیدا کردن بر بدنتان و بر میل های افراطی آن باشد. ولی اگر هدفتان قوی شدن بدن و خودنمایی شد، از ورزش کردن نتیجه ای نمی گیرید.» چند سوال: ۱. ورزش به قصد قوی شدن بدن و داشتن اندامی متناسب آیا برای انسان دینی جایگاهی دارد؟ ۲. آیا اگر کسی که اندام متناسبی ندارد ورزش و تغذیه خود را به گونه ای تنظیم کند که بدنی متناسب داشته باشد از عالم دین خارج است و در امیال به سر می برد؟ اصلا تعریف درستی از متناسب می توان ارائه داد؟ صرفا یک مقایسه با افراد معمولی یا آنچه که در علم پزشکی جدید به عنوان شاخص توده بدنی معرفی می شود می تواند تناسب را تعریف کند؟ ۳. آیا این قصدی که شما بدان اشاره فرمودید ورزش خاص خود را طلب نمی کند یا هر ورزشی می تواند در جهت این قصد موثر باشد؟ نظر به اینکه ما در ورزش های مختلف در بطن حرکت هایی قرار می گیریم که هر کدام برای هدفی طراحی شده اند که به طور کلی در جهت قدرت، سرعت یا تمرکز بیشتر است. آیا این اهداف با آنچه شما می‌فرماید قابل جمع است؟ ۴. جایگاه ورزش قهرمانی که حضرت آقا بدان تاکید دارند کجاست؟ آیا صرفا جنبه تبلیغاتی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر نمی‌کنم. مگر به عنوان وسیله‌ای برای انجام وظایف لازم. ۲. مسلم از دین خارج نشده ولی از بدنی مناسب برای انجام وظایف خود محروم گشته‌است به همین جهت حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: «و قوّ علی خدمتک جوارحی» یعنی از خداوند تقاضا دارند که برای انجام وظایف خود،‌ جوارح و اعضای بدنشان را قوت بخشد. ۳. به نظر می‌آید می‌شود آن‌ها را جمع کرد. ۴. خودِ حضرت آقا فرمودند: ورزش قهرمانی به جهت آن‌که با تمرکز و پشتکار همراه است ارزش دارد. موفق باشید

23825
متن پرسش
سلام: استاد یک شبهه ای برام ایجاد شده که ذهنم رو خیلی بد و آزار دهنده مشغول کرده. اینکه از کجا معلوم که دین اسلام نسبت به بقیه ادیانی که الان وجود داره حقانیت داره و کامل تره؟ مثلا از کجا معلوم که بودا آیین درست تری نباشه؟ مگر معجزه ی پیامبر نباید برای همین اثبات حقانیت دین اسلام و اثبات اینکه واقعا این دین و خود پیامبر فرستاده از جانب خدا هستند باشه. ولی چرا قرآن الان برای ما (یا حداقل برای من) حکم یک معحزه را نداره؟ چرا وقتی قرآن می خونم حق بودن دین اسلام برام ثابت نمیشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به اندازه‌ی کافی بر روی فهم قرآن و تدبّر در آن وقت بگذارید همین امروز هم متوجه‌ی معجزه بودن آن می‌شوید. در این مورد خوب است به جواب سوال‌های ۱۰۷۶۴ و ۱۰۹۶۴ و ۲۰۵۲۹ رجوع فرمایید. موفق باشید

23824
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. شایعه ای هست در مورد ملاصدرا که ایشان از اسفارشون در کتاب حکمه العرشیه شون استغفار کرده اند. اصل مطلب چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌هایی که چنین ادعایی را دارند باید سند بیاورند. مگر کسی مثل ملاصدرا که در کتاب‌های مذکور از توحید سخن گفته‌است می‌تواند بعدا استغفار کند؟ موفق باشید

23823
متن پرسش
سلام: بنده منتظر جواب سوال ۲۳۸۱۴ هستم. نمیدونم کجا باید جوابی که برام فرستادید پیدا کنم. توی پرسش پاسخ این سایت که رفتم چیزی ندیدم. حتی از شماره ۲۳۸۱۴ هم گذشتید ولی به این سوال پاسخ ندادید. توی ایمیلم هم چیزی نبود. منتظر جواب هستم. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:چیزی در این مورد به ما نرسیده. موفق باشید

23822
متن پرسش
استاد عزیز سلام: مطلبی به شرح زیر در یکی از سایت ها دیدم و سوالم این است که اگر ما هم دستورالعمل ذکر شده را بکار ببریم چه نتایجی برایمان دارد؟ با تشکر « دستورالعمل آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی به امام خمینی شرح ماجرا به نقل از فرزند آیت الله شبیری زنجانی از زبان پدر بزرگوارشان این‌گونه نقل می‌شود که: در سفری که امام خمینی (ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام در صحن حرم امام رضا (ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می‌شوند. امام امت (ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می‌گوید با شما سخنی دارم. حاج حسنعلی نخودکی می‌گوید: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من خودم پیش شما می‌آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می‌آید و می‌گوید چه کار دارید؟ امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (علیه‌السلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟ حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند: اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می‌دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟ امام خمینی (ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می‌بارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمی‌توانم چنین قولی به شما بدهم. حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید رو به ایشان کرد و فرمود: حالا که نمی‌توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می‌دهم و آن این که: بعد از نمازهای واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می‌خوانی و بعد تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌گویی. بعد یک لااله الا الله می گویی - بعد سه بار سوره توحید را می‌خوانی و بعد سه بار صلوات می‌ فرستی و بعد سه بار آیه مبارکه: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا» را می خوانی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر‌چند همه‌ی توصیه‌هایی که جناب آقای نخودکی فرموده‌اند خوب و مفید است ولی فکر می‌کنم آن دستور العمل اولا: از جهتی مربوط به آن شرایط باشد ثانیا مربوط به ذوق حضرت امام است لذا بهتر است ما بر اساس ذوق و روح خودمان تعقیباتی که جناب شیخ عباس قمی در مفاتیح مطرح کرده‌اند را انتخاب کرده و انجام دهیم. موفق باشید

23821
متن پرسش
استاد عزیز سلام: سوالی در مورد آیه مبارکه «مَن كَانَ عَدُوًّا لِّلَّهِ وَ مَلَائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِيلَ وَ مِيكَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِّلْكَافِرِينَ» داشتم. چرا نام حضرت جبرائیل و میکائیل که از ملائکه هستند جدا برده شده و چرا از دو ملک مقرب دیگر یعنی حضرت عزرائیل و اسرافیل یاد نشده است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه‌ی مذکور در رابطه با عقائد انحرافی یهود می‌باشد که جناب حضرت جبرائیل و حضرت میکائیل را دشمن می‌داشتند لذا آیه‌ی مذکور می‌فرماید کسانی که دشمنی خدا و ملائکه و رسولان خدا که در این‌جا منظور حضرت جبرائیل و میکائیل است را پیشه کنند بدانند که کافر بوده و دشمن خدا می‌باشند. موفق باشید

23819
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار و همگی عوامل و دست اندرکاران گروه فرهنگی المیزان: استاد سه تا سوال داشتم که با توضیح کوچکی خدمت شما عرض می کنم. بنده علاقه زیادی به کتاب و کتاب خوانی دارم و از حافظه نسبتا مناسبی برخوردارم به عنوان مثال میتونم در عرض بیست دقیقه یک صفحه کامل قرآن رو حفظ کنم (با این حال هیچ وقت نتونستم جز تعدادی سوره حفظ بشم از تنبلی) سوال: با توجه به مطالب بالا وقتی کتابی رو میخونم بعد از چند وقت که میگذره به اون کتاب برمی گردم گویا هیچی از اون کتاب یادم نمیاد!! گاهی مطالب خیلی گنگی از اون یادم میاد. چکار کنم این مشکل برطرف بشه چون با خوندن صدها کتاب هیچ چی از اون کتابا یادم نمیاد. تقریبا. سوال دوم: چطور تفکر کنیم؟ گاهی می خوام فکر کنم ولی دو دقیقه هم نمیتونم و از نظرم خسته کننده هستش. سوال سوم: چطور مشکل تنبلی رو حل کنیم؟ در ضمن از اینکه دیدم انقدر راحت سوالات همه رو جواب میدید به وجد اومدم. خداوند توفیق روز افزون به شما و همه ما عنایت کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مبنای شما در مطالعات این نباشد که مطالب را حفظ کنید، بلکه مبنای‌تان این باشد که شخصیت خود را شخصیتی اندیشمند و متفکر بار بیاورید. لذا پس از مدتی این خودتان هستید که حاصل آن مطالعات شده‌اید، نه مجموعه‌ی آن‌چه آموخته‌اید. قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» می‌تواند نکاتی را با شما در میان بگذارد. موفق باشید

23818
متن پرسش
سلام استاد: خواهش می کنم این پرسش و پاسخ ها رو در قالب یک کتاب چاپ کنید خیلی خوبه، خداوند به شما و پدر و مادر و همه کسانی که زحمت میکشن برای دین مردم خیر بده در دنیا و آخرت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رفقا به فکر بوده‌اند که حداقل مباحث مربوط به «معرفت نفس» را تنظیم و چاپ نمایند. نمی‌دانم مطلب را تا کجا جلو برده‌اند. موفق باشید

23817
متن پرسش
سلام استاد: به خدا سوالی (سوال ۲۳۷۵۸) رو که پرسیدم علت داره. منظور بدی ندارم یا خدایی نکرده قصد تخطئه شخص بزرگی مثل علامه طهرانی را ندارم. علتش اینه که این کتاب به طور کلی از حیث اینکه یک عالمِ مجتهدِ عارف و قابل وثوق به نام علامه طهرانی نوشته از نظر عقلی قابل اعتماد هست نسبت به سایر کتابهایی که دیگران بدون سند می نویسند و اصلا قابل اعتماد نیستند. ولی وقتی بعضی از مطالبش را می خوانیم خیلی اغراق گونه بیان شده است، مثل همان مثالی که عرض کردم. من فقط می خواهم ببینم که این کتاب از نظر صدق قابل اعتماد هست یا نه؟ اصلا مطالبش قابل توجیه هست؟ حداقل آن مثال را برایم توجیه کنید؟ خواهش می کنم این بار جوابم را بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن سؤال را این‌طور جواب دادم: باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم منظور همین است که شما در آخر می‌فرمایید. باید منظور او را در آن زمان و در آن منطقه‌ی عربی متوجه باشیم که منطقه حالت خاصی داشته است. موفق باشید

در ضمن بنده کتاب مذکور را کتاب قابل اعتمادی می‌دانم. موفق باشید

23816
متن پرسش
سلام: آقا جواب سوال قبل ما نیومده. اگه که یادتون رفته ولش کنید. این سوال برام خیلی مهمه من یک جایی رفته بودم که یک فردی آنجا پیش گویی در حد ۳ الی ۴ دقیقه می کرد. تمام چیزهایی که این بشر گفت درست از آب درامد حتی یک غلط هم نداشت. من بر اساس قاعده تجرد روح برای خودم این رو ، اینجور تعریف کردم که این بنده خدا رفته ریاضت کشیده، تجردش شدید شده بعد حالا میتونه این کار ها رو انجام بده. آقا تو رو خدا، جون هر کی دوست دارید بگید، چجور این فرد تونسته این کار رو بکنه، تو رو خدا چند تا کتاب بهم معرفی کنید هم از خودتون هم از مابقی، من میخوام بفهمم این ها چجور کار می کنند، آقا از ما دریغ مکنید. چرا وقتی اسم اینجور کارها میاد خیلی سر بسته جواب میدید، آقا من پایه ام، تا تهش هستم، فقط بگید باید چی رو بخونم. خواهش می کنم. لطفا بگید چجور این ها پیش گویی می کنند. آقا اگه شما ها این نوع انسان شناسی رو معرفی نکنید افرادی مثل محمد علی طاهری ها توی صحنه زیاد میشند، همه تشنه اینجور مطالب هستند.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤال قبلی این‌طور جواب داده شد: ۲۳۶۵۵. باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم این، بحرانی است برای تولدی دیگر و برای به خودآمدن در فضایی که در آن وارد شده‌اید. إن‌شاءاللّه خیر است. جلسات سه شنبه برقرار است و مباحث در کانال تلگرامی «ندای اندیشه» گذاشته می‌شود. موفق باشید  

در مورد سؤال اخیر، به نظر بنده کم‌ترین نتیجه‌ی بحث‌های «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» و «معاد»، کاری است که در این رابطه باید دنبال کرد تا اگر هوس کرده‌اید به این نوع پیش‌گویی‌های جزئی وارد شوید، وارد شوید و اگر در طی مسیر متوجه‌ی حضورِ نفس در عوالم بالاتر شدید و دیگر نظر به آینده‌هایی که آینده‌های امور جزئی است، نداشتید؛ «طوبی لکم». موفق باشید . 

23815
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار و بی نظیر: آیا لزوما برای حفظ قرآن باید یه کم صرف و نحو بلد باشیم؟ در کل نظرتان راجع به کسی که می خواهد وارد عرفان بشود و علم صرف و نحو و عربی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که زبانِ قرآن عربی است، به نظر بنده خوب است کمی صرف و نحو بدانیم حتی جهت فهمِ بهتر آموزه‌های عرفانی. موفق باشید

23813
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: ۱. در مورد سیل های اتفاق افتاده در کشور چه عنوانی می شود روی آن گذاشت؟ آیا مربوط به عوامل انسانی و بی تدبیری است (مربوط به عوامل مهندسی و..) می شود و یا مربوط به گناهان سرزده از انسان است؟ ۲. آیا عنوان بلا یا عذاب را می شود روی این سیل ها گذاشت؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. می‌توان بر روی هر دوی آن فکر کرد. بالاخره حرصِ بشر برای تصرف بیشتر در طبیعت، بی‌اثر نبوده است ۲. شاید عنوان تذکر بتوان به این حوادث داد زیرا حدود ۶۰ سال پیش که بنده ۷ سال سن بیشتر نداشتم همین وقایع پیش می‌آمد ولی زندگی‌ها طوری شکل گرفته بود که این‌همه در معرض طبیعت و در مقابل طبیعت قرار نداشتیم. با این‌همه شاید در دلِ این تذکر، بنا است انسان‌ها در خدمت یکدیگر خود را امتحان کنند. موفق باشید

23812
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: کتاب ظهور نوشته علی مؤذنی (شرح حال سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی) رو خوندم و با نظری که این شهید بزرگوار به نویسنده آن کرده بود در چندین جای کتاب مرا به گریه کشاند. واقعا کتاب اثر گذاری بود. کتاب های از این قبیل که تعدادشان زیاد نیست علی الخصوص این کتاب که کم یاب هست و اخیرا هم ممنون الچاپ شده است. اگر ممکن است شرح مختصری بر این کتاب بفرمایید تا میل خوانندگان برای رجوع به این کتاب بیشتر شود. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم آن کتاب را مطالعه کرده‌ام و مطالب آن را حق می‌دانم. حقیقتاً روحِ حاج یونس است که این‌طور در صحنه‌های مختلف حاضر می‌باشد. موفق باشید

23811
متن پرسش
سلام استاد: ما تا دو روز پیش با کاروان شما بودیم و آخرین روز از شما جدا شدیم و خرمشهر ماندیم هم اکنون ما در نهر خین هستیم و دعاگوی شما و به شدت جای شما خالیست. استاد حال دلم پیش شهدا خیلی خوب می شود چه کنم که این حال در شهر هم باقی بماند؟ درست است که سوالم کلی می باشد ولی واقعا از اینکه فقط در مکان های مذهبی آرام باشم خسته شدم، نمی خواهم از اینجا برم مگر اینکه این حال را در شهر هم داشته باشم. ببخشید وقت گرفتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بالاخره سعی کنید با رعایت حرام و حلال الهی خود را در احوالات معنوی حفظ نمایید. موفق باشید

23810
متن پرسش
سلام آیا خدا می تواند خدایی مثل خودش خلق کند؟ خداوند آینده خودش را می داند؟ خداوند قبل از آفریدن ما چه کار می کرده؟ رابطه بین علم و خدا چیست؟ چگونه می توان توحید را در برابر مسیحیان اثبات کرد؟ خدا چگونه انسان را آفرید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خداوند عین وجود است و وجودِ همه‌ی موجودات از اوست و چیزی مثل وجود خدا یعنی چیزی در کنارِ عین هستی، و این محال است. زیرا عین هستی جایی برای عین هستیِ دیگر نمی‌گذارد چون در آن حال هیچ‌کدام عین هستی نخواهند بود و باید به سراغ عین هستی رفت. به همین جهت گفته می‌شود اراده‌ی خدا به محال تعلق نمی‌گیرد. ۲. قبل و بعد برای خدا که عین هستی است، معنا ندارد. ۳. خدا، عینِ علم است 4- توصیه می‌شود در این مورد «برهان صدیقین» و جزوات «معارف ۱ و ۲» که بر روی سایت هست مطالعه شود. موفق باشید

نمایش چاپی