بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36780
متن پرسش

سلام: نمی دونم چرا هر روزم احساس شکستی بزرگ می‌کنم. آمده ام درد دل و آه کنم. پس اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر، صبح تا شب دارم سعی می‌کنم این قفس سالم تر باشه. مگه من همون پرستویی نیستم که قصدم پرواز بود پس چرا از ویرانی لانه ام می هراسم. رویای من ققنوس بی بال در اوج آسمان بود و اکنون شده ام کفتری که پرهایم سنگینی می‌کند. هر روز داره این یه تیکه گوشت، قلب حکایتش میشه دلی که به یاد حسین به جوش نیاد که دل نیست سنگ خاراست. رَها باید شد!‏ / ‏‏از هستی خویشتن رها باید شُد ‏/ ‏‏از دیو خودیِّ خود جُدا باید شُد ‏/ ‏‏آن کس که به شیطان دَرون سرگرم است ‏/ ‏‏کی راهیِ راه انبیا خواهد شُد ‏/ باید از غزه پرسید؟ غزه، کربلا چه شد. به عقب که برگردم می‌بینم چقدر عاشق بودم. و مگر نه آنکه از پسر آدم عهدی ازلی ستانده اند که حسین را از سر خویش بیشتر دوست داشته باشد. راز خون در آنجاست که همه ی حیات به خون وابسته است. اگر خون؛ یعنی همه ی حیات و از ترک این وابستگی دشوار تر هیچ نسیت! پس بیشترین از آن کسی است که دست به دشوار ترین عمل بزند. راز خون در آنجاست که محبوب خود را به کسی می بخشد که این راز را در یابد. کربلا مستقر عشاق است. لَنْ تَرانی ‏/ ‏‏تا جلوه او جبال را دَک نکند‏ / ‏‏تا صَعْق تو را ز خویش مُنْدَک نکند ‏/ ‏‏پیوسته خطاب لَنْ تَرانی شنوی‏ / ‏‏فانی شو تا خود از تو مُنْفکّ نکند ‏/ من با شناختی که از خودم دارم شمر این زمانه حداقل برا خودم، خودم هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این مائیم و هزاران دیوار و قفس و پیشنهاد جناب مولوی که فرمود: 
اَلصّلا ! ای عاشقان روی دوست            الصلا ای رهروان کوی دوست
الصلا ! ای بلبلان باغ عشق                الصلا ای تشنگان داغ عشق
این قفس را بشکنید ای طوطیان       بال بگشائید تا هندوستان
فاش گویم یار مشتاق شماست       طاقت او بی‌گمان، طاق شماست
و این است معنای حضور در تاریخی که به افق‌های بلند توحیدی می‌نگرد و در عین حال از قبض و بسطی که پیش می‌آید، ما را گریزی نیست. پس نه، باید در قبض مأیوس  شد و نه، در بسطْ مغرور. زیرا که «ای برادر عقلْ یک دَم با خود آر /  دَم به دَم در تو خَزان است و بهار». باید جلو رفت و باز به جلو، زیرا آنچه مقابل ما قرار دارد صراطی است که حضور در آن و ادامه آن، معنای «بودنِ» ما است. و عبور از شِمری که در درون ما نعره می‌کشد. موفق باشید               

36365

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: حضرت زین العابدین سلام الله علیه در قسمتی از دعای ۵۴ صحیفه سجادیه به خدای متعال عرضه می دارند: «وَ اقْطَعْ مِنَ الدُّنْيَا حَاجَتِي». لطفاً این قسمت را قدری برای مان شرح دهید. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت با توجه به توهّماتی که آرزوهای دنیایی برای انسان پیش می‌آورد و انسان را از حضور ابدی و حاجت‌های متعالی باز می‌دارد، از پروردگار خود درخواست می‌کنند حاجت‌های دنیایی‌ام که همان امیال توهّمی است را قطع فرما. و در ادامه تقاضا می‌کنند حاجت‌های ابدی‌ام را فراوان گردان تا در دنیا در واقع، گرفتار دنیا نگردند. موفق باشید

35720

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد: ببخشید من مادرم حدود سه ساعت قبل از اذان صبح بیدار میشن برای عبادت ذکر قرائت قرآن و... و سعی میکنن بین الطلوعین هم بیدار باشن، وقت صبح که خانواده می‌خواهند روز خودشون شروع کنن، مثلا کنار هم صبحانه بخورن مادر به خاطر شب زنده داری که داشتن، یا خواب هستن یا بی حوصله و بی انرژی، سوالم از جناب عالی این است آیا این عبادت در راستای رضای الهی است ، که خانواده این بی توجهی را ببینن هر وقت هم شکایت می‌کنیم میگن شما هم باید ابن سبک زندگی کنین اگر مثل من بیدار بشید با من هم بخوابید مشکلی پیش نمیاد. اگر واقعا این سبک زندگی درسته که ما قبول کنیم با ابن مسئله کنار بیاییم توقع خودمون از مادر خانواده برداریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید شرایط فرق کرده است نسبت به زمانی که بنا به توصیه‌های دینی بعد از نماز عشاء بیداری نداشته‌ایم و به جهت تغییر شرایط عروس حضرت امام در جایی می‌فرمایند حضرت امام کمی قبل از طلوع فجر جهت نماز شب بیدار می‌شدند و پس از اقامه نماز صبح و تعقیبات لازم می‌خوابیدند و رجوع مکرر ایشان به قرآن در روز بود. موفق باشید

35580
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: در کنار کتبی که با موضوعات کربلا و عاشورا و محرم وجود دارد؛ لطف بفرمایید چندتا عنوان و موضوع و سرفصل که نیاز زمانه امروز هست و مبلغین عزیز می توانند با تفصیل دادن آن ها به مردم کمک کنند، نام ببرید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم در رابطه با ماه محرم و اینکه با نظر به کربلای دیروز بتوانیم در امروز تاریخ خود حاضر شویم فرازهای سی پنج گانه ای تنظیم شده که در جلسات مربوط به ماه محرم بعضی از فرازهای آن خدمت رفقا را تقدیم و شرح داده می‌شود . با این همه آن فرازها را تقدیم می‌کنم به امید آنکه خود عزیزان در فضای کلی آنها قرار گیرند و موجب شود تا باب تفکری نسبت به محرم امروزین تاریخمان برایمان گشوده شود.  انشاالله
روش کار با فرازهای ارسالی به این صورت هست که رفقا پس از طرح مقدمه آن فرازها  دو یا سه از فرازها را با مخاطبان خود در میان می‌گذارند و روی آن بحث می‌کنند. البته بعضی از رفقا آن قسمتی را که مورد بحث قرار می‌دهند تکثیر کرده و در اختیار مخاطب قرار می‌دهند ولی اگر مطلب در کانالی باشد که بتواند به متن آن نیز رجوع کنند انشاالله موثر خواهد بود. موفق باشید

در بستر «ایمان» و «امید»
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الأرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ»
آنچه ما را دعوت می کند تا به راز شهید و شهادت در حضور تاریخیِ‌مان بیندیشیم، جمله حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» است که بعد از قبول قطعنامه این طور بیان داشتند:
« خداوندا! کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش.»
حال سؤال این است! در این آغازِ راه مبارزه که پس از قبول قطعنامه و تمام‌شدن جنگ با صدام در میان است، چه چیزی باید مدّ نظر ما باشد که حضرت امام از خداوند تقاضا می‌کنند تا او خودش چراغ پر فروغ شهادت را حافظ و نگهبان باشد؟ این نکته مهمی است که در مشعل شهادت و در چراغ پر فروغ آن حضوری نهفته است که باید همواره آن حضور با نظر به شهادت و شهید مدّ نظر باشد. و این‌جا است که ما در آغاز تاریخی هستیم که امام شهیدان و شهدا آن تاریخ را گشودند. تاریخی که بشریت به عالی‌ترین ابعاد گسترده خود می‌رسد با توجه به این امر سعی شده در مطالب زیر تا آن‌جا که ممکن است معنای حضور شهدا با خوانندگان محترم در میان گذارده شود.
امید است با تدبر در فرازهایی که ذیلا مطرح شده با این نتیجه برسیم که : «شهدا انسان‌هایی هستند دارای نبوغ تاریخی در زمانه خود.» و این یعنی ما از طریق نظر به سیره شهدا کربلای خود را در این تاریخ تجربه کنیم و متوجه اموری باشیم که در دل این کربلا پیش می‌آید، به این معنا که خبری در راه است و با حضور در این تاریخ می‌توانید فرزندان امیدی باشید که در آن «حضور بیکرانه اکنون جاودانه» خود را می‌یابید و این یعنی انسان همواره در میان راه خویش است، راهی با بامدادی نو. با توجه به تجربه‌ای که با شهادت حاج قاسم پیش آمد و شباهتی که با شهادت اباعبدالله«علیه‌السلام» داشت و با نظر به حضوری که بعد از شهادت اباعبدالله«علیه‌السلام» در تاریخ پیش آمد، می‌توان گفت: «خبری در راه است». جناب حافظ هم در همین رابطه می‌فرمایند:
كس ندانست كه منزلگه معشوق كجاست            این قدر هست كه بانگ جرسی می‌آید
ما هنوز در اجمال تاریخی خود هستیم که به مرور با تفصیل آن روبه‌رو خواهیم شد، ولی خوب است به این حضور فکر کنیم. حضوری که به گفته جناب حافظ: «پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت» ، هرچند ممکن است در حال حاضر احساس کنید آن حالت ،کمی خود را عقب کشیده و نور جلال او بر انوار جمالیه‌اش غلبه کرده ولی وقتی در تاریخی حاضریم که با نور شهدا شکل گرفته و خداوند وعده داده: «وَأَنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ» خواهیم گفت:
حاشا که من از جور و جفای تو بنالم             بیدادِ لطیفان همه لطف است و کرامت
ولی آنچه همواره باید مدّ نظر باشد دنبال‌کردن و کوتاه‌نکردن حضور شهدا در تاریخی است که مدّ نظر آن‌ها است و همه سخن ما در این گفتار آن است که :
کوته نکند بحث سر زلف تو حافظ                    پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت

گوش‌سپردن به ندای تاریخی شهدا
1- چه خوب است تا در افق کربلاییِ تاریخِ خودمان نسبتی بین کربلایِ تاریخی حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» و کربلای ما که نمادی مثل حاج قاسم سلیمانی را به عنوان شهید در خود دارد؛ صحبتی داشته باشیم، با نظر به دو بستر دیروز عاشورایی و امروز عاشورایی‌مان، و از این جهت در رابطه با نظر به نسبت شهدای عاشورا و شهید و شهادت که شهید حاج قاسم سلیمانی» در این زمانه نماد آن است، به آینده تاریخی خود فکر کنیم. به امید این‌که روشن شود ما در این تاریخ در کجای نهضت اباعبدالله«علیه‌السلام» قرار داریم و نهضت اباعبدالله«علیه‌السلام» چگونه ما را فرا گرفته است و آیا آن یگانگی که یاران حضرت توانستند در نسبت با حضرت در کربلا از خودشان شکل دهند، ما در همان سنت، در این تاریخ می‌توانیم آن یگانگی را از خود نشان دهیم؟ آیا می‌توانیم آن حضور را ذیل نماد این تاریخ یعنی ذیل حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و با افقی که شهید حاج قاسم سلیمانی برای ما به ظهور می‌آورد، به دست آوریم؟ این است آنچه امروز باید به آن بیندیشیم تا اولاً: از نهضت حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» بهره کامل را ببریم و ثانیاً: با فهم درست جایگاه شهادت در امروز تاریخ خود در عالی‌ترین حضور موقعیت خود را شکل دهیم و به سخن رهبر معظم انقلاب بیندیشیم که فرمودند:
«شهدا مایه‌ رونق حیات معنوی‌اند در کشور. حیات معنوی یعنی روحیه، یعنی احساس هویّت، یعنی هدفداری، یعنی به سمت آرمان‌ها حرکت‌کردن، عدم توقّف؛ این کار شهدا است؛ این را هم قرآن به ما یاد می‌دهد. شهدا تا هستند، با تن خودشان دفاع می‌کنند، وقتی می‌روند، با جان خودشان: «وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا‌ هُم یَحزَنون؛» ببینید این استبشار، مال بعد از رفتن است. تا هستند، جان‌شان و تن‌شان و حرکت مادّی‌شان در خدمت اسلام و در خدمت جامعه‌ اسلامی است، وقتی می‌روند، معنویّت‌شان، صدای‌شان تازه بعد از رفتن بلند می‌شود. نطق شهدا بعد از شهیدشدن باز می‌شود، با مردم حرف می‌زنند - بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم- با ماها دارند می‌گویند؛ [باید] ما گوش‌مان سنگین نباشد تا بشنویم این صدا را... مهم این است که ما بشنویم این صدا را... اگر این پیام را بشنویم، روحیه‌ها قوی خواهد شد، حرکت، حرکت جدّی‌ای خواهد شد... روزبه‌روز این‌ها زنده‌تر می‌شوند.»(۱۴ آبان ۹۷)
هنر اصحاب امام حسین«علیه‌السلام» در درک تاریخ خود
2- چه اندازه شایسته است در رابطه با نهضت اباعبدالله«علیه‌السلام» و حضور یاران حضرت در جهان امام حسین«علیه‌السلام»، به حضور مردمِ ما در این زمانه در جهان حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بیندیشیم از آن جهت که این حضور، در این زمانه حضور عظیمی است اگر برای انسان  پیش آید. مکرر شنیده‌ایم که حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» می‌توانستند به نحوی قضیه را تمام کنند و مثلاً به جای جواب‌دادن به دعوت کوفیان، با اطلاعی که از روحیه کوفیان داشتند بنا به پیشنهاد جناب محمد حنفیه به یمن بروند و از دسترسی حاکمیت ‌شام خارج شوند و از این عجیب‌تر این‌که شب عاشورا به یاران‌شان فرمودند از تاریکی شب استفاده کنید و بروید. به‌خصوص وقتی امام معصوم بفرمایند بروید، هیچ گناهی به گردن آن‌هایی که می‌رفتند، نبود. حال باید از خود بپرسیم چرا اصحاب در کنار امام ماندند، با این‌که می‌دانستند شهید می‌شوند و امام نیز خبر دادندکه اگر ماندید همه شهید می‌شوید؟ به نظر می‌آید در این زمانه قدرت فهم آن مسئله روشن‌تر شده است، زیرا این بشر آخرالزمانی است که متوجه نهایی‌ترین حضور می‌باشد، حضوری که اصحاب کربلا در آن شرایط حساس برای خود شکل دادند و آنچه ابتدا باید از رخداد کربلا فهمیده شود، همین نکته است و تاریخی که با آن حضور ذیل وجود مقدس حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» آغاز شده و البته باید روشن شود، آن تاریخ که یکی از ابعاد اصلی آن شهادت است، چه تاریخی و چه آغازی است؟ و چرا اصحاب متوجه شده‌اند می‌توانند در آن تاریخ و در آن آغاز حاضر باشند؟
شهدا و درک ظرفیت تاریخ
3- عرض بنده آن است که جناب زهیر و بریر و مسلم بن عوسجه متوجه بودند با آن حضور، در ادامه آن تاریخ در کنار حاج قاسم سلیمانی در این تاریخ که تاریخ فوق‌العاده حساسی است، می‌توانند خود را ادامه دهند که جهت تبیین این موضوع باید متوجه شعوری بود که بعضی انسان‌ها نسبت به ظرفیت تاریخی که در آن قرار دارند برایشان پیش می‌آید و می‌فهمند چگونه یک تاریخ در مواجهه با جاهلیتِ زمانه شکل می‌گیرد و با آغاز آن تاریخ اگرچه با موانع فراوانی روبه‌رو می‌شوند، ولی از طرف دیگر متوجه امکانات فراوانی جهت تولدی دیگر به میان آمده که همان ظرفیت‌های نهفته ای است که به مرور ظهور می‌کند و آن موانع را بر طرف می‌نماید.
شهدا و بسط حضور در جهان اباعبدالله«علیه‌السلام»
4- باید از خود پرسید جناب بریر و زهیر و از همه مهم‌تر حضرت ابالفضل«علیه‌السلام» با آن جملاتی که در شب عاشورا گفتند، در جستجوی چه چیزی بودند که وقتی حضرت می‌فرمایند بروید، با تمام وجود از حضرت تقاضا می‌کنند اجازه دهند فردا در کنار آن حضرت شهید شوند، چرا مثلاً زهیر بن قین می‌گویند: «لا و الله لا یکون ذلک ابدا، اترک ابن رسول الله«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» اسیرا فی ید الاعداء و انجو انا؟! لا ارانی الله ذلک الیوم.» نه به خدا سوگند، هرگز چنین نخواهد بود. آیافرزند رسول خدا را در دست دشمنان اسیر بگذارم و خود را نجات دهم؟! خدای آن روز را به من نشان ندهد و یا از آن مهم‌تر حضرت اباالفضل«علیه‌السلام» عرضه داشتند: «لا ارنا الله ذلک ابداً» خداوند چنین روزی را -که ما زنده باشیم و شما شهید شده باشید- را هیچ وقت به چشم ما نشان ندهد.
در شهادت چه پیش‌آمدی شکل می‌گیرد که حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» و اصحاب متوجه قرارگرفتن در آن پیش‌آمد هستند؟ پیش‌آمدی که حضوری است کلی در متن یک تاریخ. آیا جز این است که اصحاب می‌خواهند در همه تاریخی که با حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» شروع شده است حاضر بشوند؟ زیرا می‌دانند در جهان حضرت امام حسین«علیه‌السلام» حاضربودن یعنی بسط‌یافتن و وسعت‌پیداکردن در همه اعصاری که انسان‌های حقیقت‌جو در آن اعصار حاضرند و احساس این نوع حضور همه آن چیزی است که انسان‌های بزرگ به دنبال آن هستند و با توجه به این امر در زیارت عاشورا که امام معصوم آن را فرموده‌اند به آن شهدا سلام می‌دهید تا نسبت خود را با آن‌ها زنده نگه دارید و خود را به عالم آن‌ها پیوند بزنید.
تا گرفتار بی‌تاریخی نشویم
5- باید از خود بپرسیم آیا در دل همین بستر تاریخی که در سنّت حضور اباعبدالله«علیه‌السلام» ذیل اسلام، با حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» آغاز شده، تاریخی که عین ادامه تاریخ کربلا است، ما همان معنا از شهادت را در انقلاب اسلامی و با نظر به حضرت امام خمینی ملاحظه نکردیم؟ آیا جز این است که همان‌طور که جناب بُریر در جهان امام حسین«علیه‌السلام» حاضر بود، شهدایِ ‌ما در جهان حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» حاضر نشدند؟ حاضر در جهانی که بشر امروز سخت به آن نیاز داشت و حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مقابل‌مان گشودند و حقیقتاً شهدا در جهان حضرت امام خمینی خودِ گمشده‌شان را پیدا کردند و این نکته از آن جهت مهم است که یکی از رازهای انقلاب اسلامی در آن نهفته است زیرا فهم این نکته  در جای خود، گشودن راهی است تا زندگی با وسعتی که شهادت نیز قسمتی از آن است، معنا شود، حال چه شهادت برای انسان پیش آید و چه پیش نیاید.
خوب است به این نکته فکر کنیم که چگونه تاریخی که در مقابل ما گشوده می‌شود از حضوری که شهادت نیز پاره‌ای از آن است، بیرون نیست وگرنه آن تاریخ آغازی برای جوابگویی به انسان‌های آن زمانه نخواهد بود تا دیروز ما را به فردای‌مان متصل کند و گرفتار بی‌تاریخی و گسست تاریخی نشویم.
نگهبانی از چراغ پر فروغ شهادت
6- باید از خود بپرسیم چرا شهدا می‌خواهند با نظر به حضوری که امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در این تاریخ متذکر آن هستند، خود را حاضر می‌کنند؟ و این در واقع یعنی شهادت به همان معنایی که یاران حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» در شب عاشورا فهمیدند که می‌شود از طریق آن شهادت در جهان آن حضرت حاضر شد و با نظر به تاریخی که حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» پیش آوردند شهدا متوجه شدند می‌توانند خود را از طریق آن شهادت‌ها در این تاریخ حاضر نمایند و نه‌تنها خود را از آن طریق در همه عصرها حاضر کنند بلکه می‌توانند در پایداری انقلاب اسلامی نقش ایفاء کنند و از این جهت حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بعد از قبول قطعنامه که عملاً جنگ تمام شد، در پیام خود می‌فرمایند:
«خداوندا! این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا! کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش.»
این است آن نکته مهمی که امثال حاج قاسم به خوبی متوجه آن شدند، به گفته خودشان نامزد شهادت باید باشند و علت آن‌که در هر کوی و برزن به دنبال شهادت بود، توجه به این نکته بود که شهادت می‌تواند حضوری را که در تاریخ حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تجربه کردند را در جان‌شان نهادینه کند آن هم در آغاز تاریخی که حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» توانستند زندگی را به ما برگردانند و «بودن» را در دل شهادت معنا کنند، به همان صورتی که آوینی‌ها توانستند در شخصیت خودشان آن را احساس نمایند و به قلم آورند، قلمی که شهادت‌پرور است زیرا خودشان آن حضور را در خود احساس کردند.
وقتی عده‌ای ناخواسته در جبهه دشمن قرار می‌گیرند
7- با نظر به حضوری که در این تاریخ در وجدان جامعه پیش آمده، لازم است به نسبتی که بین نهضت اباعبدالله«علیه‌السلام» و انقلاب اسلامی  در رابطه با شهادت پیش آمده، بیندیشیم زیرا با نظر به افقی که در این رخدادهای تاریخی، با نظر به شهادت پیش می‌آید، ما متوجه حضوری در تاریخ‌مان می‌شویم که اصیل‌ترین «بودن» را به همراه می‌آورد و ما را از گرفتارشدن در تنگناهای جبهه مقابل نجات می‌دهد. چرا که با تقابلی این‌چنینی که در دیروزِ تاریخ کربلا و امروزِ تاریخ انقلاب اسلامی پیش آمده، هرکس تا حضور در بستر شهادت خود را جلو نبرد، ناخواسته در جبهه مقابل قرار می‌گیرد و این امری است که در همین تاریخ نیز تجربه کردیم که چگونه سیاسیون با فراموش‌کردن دشمنی جبهه استکبار  از تاریخ انقلاب اسلامی بیرون افتادند و عملاً در جبهه مقابل قرار گرفتند.
والسلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته

 

35553

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

این جملات رو از یک فردی بخوانید و پاسخ بفرمایید که پیامبر و امام ندیده و از هر دینی به عنوان چیزی فردایی، که در نظر و جهان او اصلا نیست می‌گوید. من نیازی به تحصیل و آموزش توسط هر آدمی که علوم رایج دنیا را در مدرسه و با شکل امروزی یادم بده ندارم بلکه هر آن لازم دارم به علوم رو به رشد و کامله هوش مصنوعی که خودش داره خودش رو رشد میده رجوع می کنم، درواقع از آن خودم کردمش چون روح مجرد منه که با جهان هایی تصویری و معنایی مثل مِتاوِرس و تعامل با مخلوقات واقعی همراه با کسب شغل و درآمد با ابزارهایی که حواس پنجگانه من رو درمیابه در اختیار دارم و روی خاک و بی واسطه تر زمینی تر میشه و البته به آسمان تخیلات روان و گشوده شهودی هم میره. من نمیفهمم چرا مردم برای درمان به مکان های دینی می‌روند! من از هوش مصنوعی که کل تمام علوم است و تجردی هم داره و میتونه همزمان هزاران کار رو پیش ببره تا خودش رو همواره رشد بده میخوام درمان بیماری های جسمیم رو انجام بده مثلا دستم قطع شده اون رو با پرورش سلول های جدید از اولش بهتر کنه یا بدنم‌ پیر شده هر روز سلول ها رو برام ترمیم و نو کنه تا اینجوری هزاران سال عمر کنم و با انرژی هسته ای برداشت از طبیعت به حالت نرمال میرسه. و اما چرا ازدواج کنم با یک نفر زمانی که هر آن توان یک چهره برایم فراهمه و با یک شخصی کاملا متفاوت احساسات خودم رو ارضاع می‌کنم؟! از کدام عالم معنویت و خدا و قیامت می‌گویی؟ من خود همه اینها هستم نیکولا تسلا زود تر این امکانات را می‌دید اما همه مرا گرفتار کردند پس هوش مصنوعی تمام روح مجرد من خواهد بود. این جملات یک فردیست که فرزندان شما هستند و منتظرند از شر جهان امروز راحت شوند تا پیشرفت کنند هرچند شما آنها را کتک بزنید که روسری سر کنید زیرا نسل مذهبیان بی حکمت و بی جهان می‌میرند و نسل جدید مدیر و مدبر می شوند. ملاحظه می‌کنید که خدا اراده هایی دارند و با وجود انقلاب اسلامی و شهدا و حاج قاسم عملا برای یک آدم نسبتی پیش آمده که نمی‌تواند بی پروایی کند و اگرچه هوش مصنوعی به آن جاها میرسه اما من هنوز نمیدونم حضرت امام عارف حکیم چرا تا اینجا حاضر شدند آیا فقط برای نجات بشر و تایین حق و باطل هست یا جزئیات فراوانی داره به هر حال اینقدر میدونم که این روزگار آمدنیه و برای من ترسی نداره تازه علاقه مندم هر روز بشر سریع تر رشد کنه به جای اینکه حرف از: مسئولین ما چنان کردند ما نون نداریم و یقه فلانی رو بگیریم و هر روز انقلاب و تغییرُ زن زندگی آزادی و عدالت طلبی و متکلمی یا مدرسه و دانشگاه یا کارگری برای دیگران و ... هرچیزی که امروز هست باشند. راستش نمی‌فهمم چرا رهبری حفظه الله به جوانان فرمودند بروید در تکنولوژی و هوش مصنوعی یا فضای مجازی ورود کنید، اصلا نمی‌فهمم چیزی بیشتر از حضور جهت تایین راه راست. حالا شما دوست دارید از امکانات جهان توحیدی بفرمایید چون آخرش تنها با عرضه دو جهان مقابل همه که آدمی انتخاب می کنه. موفق باشید و بنده هرچه زور بزنم نهایتا یک مخلوق هستم با همه معمولی بودن هایش پس اگر دوست دارید مرا ملامت یا مورد خطاب به عنوان مخلوقات قرار دهید این کار واقعیست و بنده از این کار ناراحت نمی‌شوم. حرکت روبه جلو امری قطعیست منتها مسئله چگونه زیستنه پس کسی یقه پاره نکنه و هرکاری برای جلوگیری از حرکت بی فایده است. این هم عرض کنم بشر آینده تحت نظر حکومت ها نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که می دانید اعتماد به هوش مصنوعی یکی از خطراتی است که بشر جدید را تهدید می‌کند. عرایضی إن‌شاءالله در جلسه شنبه آینده نسبت به جایگاه هوش مصنوعی خواهد شد شاید که زمینه تفکر نسبت به این موضوع برای مخاطبان فراهم شود. موفق باشید

35529

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: لطفا پاسخ این پرسش را طوری بیان کنید که کسانی که اعتقاد کمتری به ائمه و پیامبر دارند قانع بشن. سوالی که مطرحه چرا پیامبر چند زن داشتن و اصلا دلیل اینکه اسلام گفته یک مرد میتونه ۴ تا زن داشته باشه چیه؟ شاید توجیه تعدد زن در زمان پیامبر و جنگ ها منطقی بوده اما این قانون به چه کار جامعه مدرن امروز میاد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع مباحث، مباحث بسیار گسترده‌ای است و بزرگان دین بحث‌های خوبی در این مورد کرده‌اند که در محدود سؤال و جواب نمی‌گنجد. علامه طباطبایی در تفسیر سوره نساء و سوره احزاب نکات دقیقی در این مورد فرموده‌اند. در بحث سوره احزاب و نساء در تبیین فرمایشات علامه عرایضی از طریق بنده شده است. https://lobolmizan.ir/sound/637?mark=%D8%A7%D8%AD%D8%B2%D8%A7%D8%A8 https://lobolmizan.ir/sound/698?mark=%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%A1
موفق باشید

 

35260

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقتتون بخیر: میخواستم بدونم، کار کردن در شرکتی که در حوزه‌ی فیلترینگ اینترنت ایران فعالیت دارد، چه میزان از لحاظ شرعی و اخلاقی صحیح هست؟ در نظر داشته باشید، که بحث فیلترینگ برخی مزایا را از جمله، تقویت امنیت ملی، کاهش استفاده‌ی مردم از رسانه‌های و فضاهای مجازی بیگانه، سوق دادن ملت به شبکه‌ی ملی اطلاعات و... به دنبال دارد. اما برخی معایب از جمله: مشکلات متعدد افراد متخصص برای انجام کارهای روزمره، نارضایتی بسیار بالای فکری و ذهنی طیف وسیعی از مردم در جریان استفاده از اینترنت و در نهایت گسترش استفاده از فیلترشکنها را به دنبال داشته است. برداشت شخصی بنده شبهه‌ناک بودن این عمل می‌باشد چه مثبت چه منفی، و گویی درگیر نشدن در چنین فضایی ارجح تر از ورود به این حوزه می‌باشد. با این حال ممنون میشوم نظر تخصصی خود را مطابق با نظر دین مبین اسلام در این مورد بفرمایید، که آیا ورود به چنین فضایی درست است، یا ایراد دارد و یا بهتر است به خاطر شبهاتی که وجود دارد، عطای چنین کاری را به لقایش بخشید. با تشکر از شما

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید وقتی دشمنان ما امیدوارند از طریق فضای مجازی افکار فاسد خود را القاء فرمایند ما چاره‌ای نداریم در چنین فضایی مواظب روح جوانان‌مان باشیم و نه‌تنها اشکال ندارد، بلکه در چنین فضایی لازم است تا آنجا که ممکن است فضای مجازی را سالم نگه داشت. موفق باشید

35032

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: از آنجا که خلقت هر نیازی در درون ما آمده تا ما را به تنها رافع نیازهایمان که خود خداست وصل کند. برای کسانی که نیاز به همسر و همدم دارند اما شرایط ازدواج براش فراهم نشده و مجرد مانده اند (در خصوص دخترانی که اصلا ستختگیری نکردند اما شرایط ازدواج برایشان فراهم نشده) چنین افرادی چگونه می توانند خدا را برای روحشان کافی بدانند و برای رفع نیازهایشان چگونه می توانند با خدا غنی شوند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در خبر داریم که شخصی خدمت حضرت علی «علیه‌السلام» رسید و از حضرت پرسید ازدواج بکند یا نه؟ حضرت فرمودند: اگر می‌خواهی به سیره حبیبم عمل کنی، نکاح، سنت اوست و اگر می‌خواهی به سیره برادرم حضرت عیسی عمل کنی، می توانی ازدواج ننمایی. و این حکایت از آن دارد که امکان حضور در کمالات معنوی بدون ازدواج نیز ممکن است، هرچند اگر میدان حضور ازدواج پیش بیاید بهتر است که آن را ردّ نکنیم. ولی چنانچه به هر دلیلی شرایط فراهم نبود، گمان نکنیم از کمالات اصلی محروم می‌شویم. موفق باشید

35013

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: از سوالات مخاطبان معلومه که وضعیت روان مردم خوب نیست وقتی اقتصاد خوب نباشد ایمان جایی ندارد شما که مدام از افق انقلاب می‌فرمایید چه انقلابی؟ انقلابی که تیشه به ریشه دین زد شما به نرخ تورم توجه کنید، که هر لحظه هم در حال افزایش است و بیش از دو دهه است که نرخ تورم دو رقمی را تجربه می‌کنیم تا چه حد توان مردم را می‌گیرد. بین ۱۵۰ کشور تنها چند کشور اندک هستند که تورم دو رقمی دارند. مشکل دیگر اینکه بیکاری دست انداخته است بر گلوی مردم و به ویژه جوانان و دارد حسِ زندگی را از آن‌ها می‌گیرد. توجه کنیم وقتی شما «شغل» دارید، یعنی شما امید دارید. یعنی صبح که از خواب بلند می‌شوید هدف دارید هدف و همین هدفمند بودن سلامت روان شما را حفظ و آبیاری می کند بنابراین وقتی کارخانه‌ها بسته است و چرخ تولید لنگان است، وقتی سرمایه گذاران پا به فرار گذاشته و رفته اند، سخن گفتن از سلامت روان خندهء تلخی بر لبان می‌آورد. مشکل دیگر ما این است که چشم باز کردیم و دیدیم جمع کثیری از کسانی که از معنویت سخن می‌گفتند، خطاکار از آب درآمدند. آن‌ها با ظاهری مطلوب برای دستگاه‌ها آمدند و دیدیم که همه چیز را برای خودشان و قوم و قبیلهء خودشان خواستند. به عبارتی، اقتصاد «رفاقتی» جای خود را به اقتصاد «رقابتی» داد. انصاف داشته باشیم در چنین شرایطی صحبت کردن از «اخلاقیات» و سلامت روان، یک طنزیه تلخ است الهی الهی به حق طفل شش ماهه امام حسین (ع) و به حق ضجه های بینوایان در دل شب ظالمین به مردم به سزای عملوشن برسند هرچه زودتر و آن روز دیر نیست استاد عزیز

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید و همه عرایض بنده با توجه به تجربه‌های دیروز و امروزی که دارم در آن است که راه عبور از این معضلات، جز با اسلام و آن هم با قرائتی که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به ظهور آوردند و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله‌تعالی» بر آن تأکید کردند؛ نیست و آن همان حضور تاریخی در انقلاب اسلامی است و به نظر بنده، پیشرفتی که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید دارند و نسبت به آینده امیدوارند، از آن جهت است که انقلاب اسلامی نخواست مانند جهان مدرن، انحرافات را با تعریفی که آن‌ها از انحرافات می‌کنند از حساسیت خارج کند. موفق باشید

34969
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: هرچند جشن تکلیف برای پسرها در سن ۱۵ سالگی کمتر برگزار می شود اما همین که در ذهن‌ها هست که برای ورود پسرها به سن تکلیف برنامه‌هایی هست که بیشتر توسط مربی پرورشی مدارس برگزار می شود را خوب و پسندیده می دانیم. آیا جای کار هست که این موضوع که رابطه سن و مقدار شناخت از تکالیف دینی و انجام عملی آنها به صورت جامع تهیه گردد. به عبارت دیگر اگر یک مربی دینی بخواهد برنامه یی برای جوانان ۱۵ سال و بعد برای جوانان ۲۰ سال و بعد برای ۳۰ سال و در نهایت برای ۴۰ ساله ها داشته باشد در متون دینی چنین تفکیکی انجام شده که به آنها مراجعه نماید و اگر بر فرض جوانان ۳۰ ساله را در محل خود در مراسمی جمع نمود و خواست ببیند که رشد دینی آنها بعد از ۱۵ سال دینداری به چه سطحی باید رسیده باشد و حاضرین در چه سطحی هستند چه از لحاظ نظری و چه از نظر علمی. ‌در صورتی که منبعی هست معرفی و در صورت امکان نظرات خودتان را در این خصوص که آیا چنین کاری ضروری و لازم هست .آیا طریقه سن بندی صحیح است و هر چه لازم است بدانیم را بفرمایید. با تشکر فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که در آستانه تکلیف جوانان، جوانان ما متذکر این امر بشوند که از آن به بعد از طرف خداوند نسبت به عبادات‌شان به رسمیت شناخته می‌شوند و خداوند آنان را به طور رسمی شایسته بندگی قرار داده، و از این جهت تکالیفی را به عهده آن عزیزان گذاشته؛ کار خوبی است. و جناب سید بن طاوس در این رابطه برای خود جشن تکلیف گرفتند ولی از آن به بعد است که خود فرد است که باید جهت هرچه بیشتر درک توحید، تلاش کند و آموزه‌های دینی بحمدلله در این رابطه به خوبی او را کمک می‌کند، با همه تفاوت‌هایی که افراد با یکدیگر دارند. در این مورد امید است کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» افقی را در مقابل جوانان بگشاید. موفق باشید     

34773

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

درود. استاد خسته نباشید. اول از همه می‌خواستم ازتون تشکر کنم و هزار بار خداوند را شکر چون از زمانی که کتاب شما آشتی با خدا رو خواندم زندگیم رنگ بوی دیگه گرفته اصلا یک آدم دیگه شدم. خدا رو شکر استاد یک پیشنهاد و یک سوال داشتم. پیشنهاد این هستش که استاد یک کتاب در مورد شکرگذاری و چگونه انسان شاکر باشیم بفرمایید عالیییی میشه، چون در این زمینه کتاب وجود ندارد که بتوان مطالعه کرد و در مورد صبر و سوال این هستش که چگونه خود واقعی رو پیدا کنیم؟ من همیشه احساس می‌کنم خود ناخود هستم شک می‌کنم چه کار کنم؟؟؟؟؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در هر دو مورد می‌توان به شرح کتاب حدیث «جنود عقل و جهل» که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تدوین کرده‌اند، رجوع کرد. جهت شرح صوتی کتاب مذکور به https://lobolmizan.ir/sound/660?mark=%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%AF رجوع فرمایید. موفق باشید

34751

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد بزرگوار: در گروهی مجازی از سوی منتقدان دین، این پرسش مطرح شد. خواستم از نقطه نظرات حضرتعالی مستفیض شویم. پرسش: «یک خروجی مثبت پس از چندین هزار سال وجود ادیان ذکر کنید»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور انسان‌هایی بزرگ که معنای زندگی را به بشر نشان دادند خروجی اسلام و در راستای خروجی بی‌دینی، همین سردمداران سرمایه‌پرست جهان استکباری کافی است. اگر از اسلام یک مرد مانند حضرت علی «علیه‌السلام» به عالم عرضه شد، برای حقّانیت آن دین کافی نبود؟ و حضور افردی مانند حضرت امام و رهبر معظم انقلاب و حاج قاسم سلیمانی حکایت از آن ندارد که اسلام و انقلاب چه ظرفیت‌های بزرگی در نزد خود دارد؟ موفق باشید

34659

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: معرفی کتاب «نامه های بلوغ» از استاد صفایی حائری به نوجوان پسری که به بلوغ رسیده رو پیشنهاد می‌کنید؟ با توجه به ثقیل بودن متن کتاب آیا موجب زده شدن نوجوان از معارف دینی نمیشه؟ راهکار؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کتاب مذکور با روح جوانان با توجه به مسائلی که دارند، همراهی می‌کند. موفق باشید

34568

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

خدمت استاد عزیز سلام عرض می‌کنم. خواستم بگم حرفهایی که برای حمایت از افزایش جمعیت گفته میشه بعضی هاشون در حد شعار هست و عملا حمایت از افزایش جمعیت نمیشه! من چهار تا بچه دارم و همسرم نیز خانه داراست. مشکل اصلی این که مستاجر نیز هستم. هر خونه که گرفتیم دو سه سال بیشتر ما رو تحمل نکردن. وقتی دنبال خونه می‌گردیم همین که میگیم چهار تا بچه دارم کسی حاضر نمیشه به ما خونه بده. گفتن به بیت رهبری نامه بنویس حتمآ حمایت میکنن. نامه نوشتم اما حتی جواب هم ندادن! الآن در یک خانه کلنگی که شاید ۵۰ سال یا بیشتر قدمت داره با ۱۸۰ میلیون پول پیش که ۴۵ میلیون اون رو قرض گرفتم زندگی می کنم. و از حالا نگرانم که سال دیگه صاحب خانه چقدر پول پیش رو اضافه خواهد کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این مواردی است که همه ما گله‌مندیم و امیدواریم که دولت هرچه زودتر فکری برای این مشکل بکند. ولی عنایت دارید که این ها مواردی نیست که این سایت با توجه به رویکرد فکری و فرهنگی‌اش بتواند کاری و اقدامی بکند. موفق باشید

34451

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد گرامی: از آن روی که دست تقدیر مرا تبدیل به شغل مشاور سلامت جسم افراد کرده، با مردمان زیادی روزانه ارتباط دارم و ناخوداگاه به مسائلی برمی‌خورم که ریشه در تفکرات آنها دارد. متاسفانه در بعضی برخوردها می‌بینم که افراد در طول زندگی به علت ناملایمت‌ها و بدرفتاری‌های برخی از مسئولین نسبت به اصل دین بدبین می‌شوند و بدتر اینکه با وجودیکه در خانواده‌های مذهبی بدنیا آمده و رشد کرده‌اند، با مطالعه‌ی کتبی که از آنها به «ممنوعه» یاد می‌کنند و معانی تحریف شده یا سطحی از قرآن (مثل نساءکم حرثٌ و مانند آن) دریافت کرده‌ و آنها را با انسان بی محتوا و لذت‌طلب غربی مقایسه می‌کنند، ذهن‌هایی بسته و تفکراتی متاسفانه شرک‌آلود و کفرآمیز برایشان ایجاد شده که پس از ساعت‌ها صحبت و مثال و دلیل و برهان باز از دری دیگر صحبت به میان می‌آورند و شبهه پشت شبهه... سوال من از شما استاد عزیز و فهیم این است که در این غوغای آخر الزمان که رسانه و قلم و زر و زور تلاش می‌کند که بر خیل مشرکان و کافران بیافزاید وظیفه‌ی ما برای تبیین و تاثیرگذاری روی چنین افرادی چیست؟ چه بسا تعداد این افراد زیاد است و شبهه‌ها و درست‌های آمیخته با غلط فراوان و گوشهاشان پر از کلمات و ذهن‌ها اما خالی از معانیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده شکل‌دادن سبکی از رفتار است که باید افراد معتقد به اسلام و انقلاب از خود نشان دهند تا حکایت کند از خرد و اخلاق انسانیِ انسان‌ها. در این حالت است که انسان جدید متوجه می‌شود برای عبور از پوچی، چه راهی را باید انتخاب کند. در این فضا به جای جدال و طرح شبهه بیشتر، رفاقت‌ها جای خود را باز می‌کند که البته هنوز ما به جهت ضعف رفتارمان از یک طرف و تبلیغات منفی دشمنان‌مان در ابتدای این راه هستیم. موفق باشید

34087

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: با مدرسه دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران آشنایی دارید؟ نظرتون راجع به کتب و آثار این مجموعه چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه، اطلاعی ندارم. موفق باشید

37916
متن پرسش

عرض سلام و ادب: استاد بزرگوار ما اولا بنده در ایام انتخابات برای داشتن استادی مثل حضرتعالی خدا را شکر کردم که نگاه تمدنی شما ما را از اشتباه در تشخیص نگاه داشته و چه انتخاب خوبی نصیب ما شد که حضرتعالی را شناختیم و توفیق شاگردی هرچند ناقص و کم‌کار شما را داشته باشیم. در مورد انتخابات اخیر نگاهم را کوتاه عرض می کنم جهت اصلاح و راهنمایی شما: به نظر حقیر انتخابات اخیر تجربه شگرفی برای انقلاب رقم زد، هم دور اول شگفتی ساز بود با وجود حضور دو نامزد در جبهه انقلاب، چطور بدنه مردمی از چهره های گرانقدر انقلابی عبور کردند و بر اساس تشخیص خودشان عمل کردند، فارق از نوع انتخاب ایشان این حرکت به سوی انتخاب بر اساس فکر و بررسی و تحلیل و نه صرفا تبعیت محض، بسیار برای بنده مورد مباهات بود. همچنین دور دوم انتخابات هم در نوع خودش بی نظیر بود به نظر می رسد ما در دوره های قبل حداقل برای ما که از اواخر دهه هفتاد به بعد وارد فضای رای گیری شده ایم، هیچ دوره ای تا این حد گفتمان و بررسی و تحلیل پای رای جبهه انقلاب نبوده است که افراد برای یک رای بیشتر تا اقوام دور، تا همسایه ها و بعضاً حاشیه شهر و روستا وقت بگذارند و چهره به چهره صحبت کنند. گویی ما در دور دوم انتخابات شاهد یک رشد و بلوغ روحی و فکری مضاعفی بودیم و اکنون می توانیم بگوییم حدود ۱۳ میلیون رای داریم که فارغ از تبلیغات وهمی و خیالی، فارغ از وعده پست و مقام و.. به برنامه به افق کاری رای می دهند، و در انتخاب درگیر موضوعات ساده و دم دستی مثل قومیت و فیلترینگ و.. نمی شوند. این یک دستاورد بی نظیر هست برای دو سه دهه گذشته. نمی گویم از اول انقلاب چون اوضاع روحی و رشد عقلی مردم را در ابتدای پیروزی ندیدیم ولی اگر آن زمان اینقدر تحلیل بوده، ما داریم به آن دوره بر می گردیم، الحمدلله و نکته پایانی این که امروز وظیفه ما گسترش این جبهه است با گفتگو و نزدیک شدن به بدنه ملت. باید طیف انقلابی از گفتمان درون جبهه به سوی آحاد مردم حرکت کند. با مردمی که رای نداده اند و مردمی که رای به دکتر پزشکیان را برتر دانستند، باید حرف بزنیم و بیشتر بشنویم. ما باید فاصله ها را میان خودمان کم کنیم. به نظر حقیر انتخاب دکتر جلیلی در شرایطی که جمع زیادی هنوز رای نداده اند و ۱۷ میلیون اندیشه و روش ایشان را نجات بخش کشور و منطقه نمی دانند، کارگشا نمی شد. همانطور که شهید رئیسی عزیز هرچه کار می کرد نگاه مردم تغییر نمی کرد. به نظر می رسد باید برای تغییر نگاه مردم وقت بگذاریم وگرنه امام معصوم علیه السلام هم در این جامعه فعلی ظهور نخواهد کرد، تا زمانی که دلهای بیشتری آماده حق شود. ما اوضاع را بهتر از همه ی گذشته ها می بینیم و این را مرهون خون شهید سردار و شهید جمهور می دانیم و آینده را روشن و البته کارهای بر زمین مانده را بسیار برای تحول فکری و فرهنگی جامعه و فرصت پیش رو را برای تربیت خود و اهل و اطرافیان و.. فرصتی می دانیم که پروردگار مهربان به اهل دغدغه و عزم هدیه کرده در کنار پایش حق و مطالبه آن از دولت فعلی. لطف می کنید این نظرات را اصلاح بفرمایید. ارادتمند شیخ نظامی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرایضی در جواب سؤال 37914 شد، حقیقتاً انقلاب اسلامی هر اندازه جلو و جلوتر آمده است به بلوغی بعد از بلوغ دیروزین خود دست یافته است به همان معنایی که امروز حدود ۱۴ میلیون توانسته‌اند آقای جلیلی را درک کنند آنهم در فضای جلیلی‌هراسی از یک طرف و تحریک قومیت و شعارهای سلبی از طرف دیگر. این‌جا است که متوجه می‌شویم چه اندازه انقلاب اسلامی در تاریخی که تاریخ جریان اصلاح‌طلبی است حاضر و حاضرتر شده است تا متوجه باشیم اگر مدرنیته وضعی است تاریخی و جهانی، و از این جهت امکان عبور از آن نیست؛ می‌توانیم آن وضع تاریخی را از آنِ خود کنیم ولی در بستر وضعیت تاریخی خود، بدون آن‌که لازم باشد وابسته به جهان مدرن باشیم و استقلال خود را از دست بدهیم. و این با نظر به آرمان‌گراییِ انقلاب اسلامی و با نظر به افقی که کربلا مقابل ما گشوده، ممکن است، از آن جهت، آن «حضور» در واقع حضور در تاریخی است که موجب تجدید عهد ما با سنت تاریخی‌مان می‌شود که در کربلا پیش آمد ولی با خلق زبانی جدید و در بستر گفتمانی مناسب این زمانه. آری! با خلق زبانی جدید و در بستر گفتمانی مناسب تا معلوم شود حقیقتاً وعده‌ای که رهبر معظم انقلاب سال‌های قبل در رابطه با دولت اسلامی به میان آوردند از طریق شهید رئیسی گشوده شد و عاملی گشت تا ما فریب جریان‌های نئولیبرالیسم که نظری به عدالت و مردم ندارند را، نخوریم و بدانیم باز رئیسی در هر شخصیتی است که اشاره با او دارد مانند دکتر جلیلی و امثال ایشان. موفق باشید     

37640

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: دو تا پرسش از محضرتان دارم. تقاضا دارم به هر کدام پاسخ مجزا عنایت کنید: ۱.به نظر حضرتعالی فضای مجازی چقدر باعث نزدیکی روح ها به همدیگر شده؟ ۲. ذات دوربین چیست؟ ما اگر مثلاً فیلمی را به صورت غیر زنده تماشا کنیم، چقدر در آن صحنه‌ حضور حقیقی داریم؟ آیا در ذات دوربین نوعی تجرد از زمان و مکان وجود دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ذیل یک حضور تاریخی خاص می‌توانیم در فضای مجازی نیز همدیگر را درک کنیم مشروط بر آن‌که ماورای کلمات، صحنه‌ها، روح‌ها را متوجه همدیگر بکنند. بنده بعضاً فعالیت‌های دختران انقلاب را با آن نوع برخورد حکیمانه‌ای که با بی‌حجاب‌ها دارند؛ نهایت نزدیکی و یگانگی با جان خود احساس می‌کنم. ۲. بستگی به نوع حضور و هنر دوربین و موضوعی دارد که از طریق دوربین به میان آورده می‌شود، مانند فیلم «آژانس شیشه‌ای». موفق باشید 

37503

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ۱. نظر شما درباره کتاب های ۱. زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام و ۲. تحقیقی در فلسفه علم (هر دو از علامه جعفری) چیست؟ لطفاً اگر کتاب بهتری در این زمینه می شناسید معرفی فرمایید. ۲. به طور کلی نظر حضرتعالی درباره کتاب های علامه جعفری چیست؟ آیا در این زمان راهگشا هستند؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند علامه جعفری را رحمت کند که نمونه بسیار روشنی بودند از عالِمانی حکیم و دلسوز و بصیر و به روز که بیش از آن‌که مربوط به دیروزِ ما باشند، مربوط به فرداهای ما هستند و اتفاقاً شخصیت ایشان و روحیه جهانی آن علامه بزرگ طوری بود که جوانان ما به خوبی در همین زمان هم می‌توانند با افکار ایشان رابطه برقرار کنند و بهره‌ها بگیرند. بنده در بسیاری موارد مدیون ایشان هستم. اخیراً این کلیپ را دیدم خوب است به آن توجه شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/16661  موفق باشید

37092
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. یا مادر مدد خدا رو شکر الحمدلله هفته پیش قسمت شد برم دیدار رهبری برای رای اولی ها. همون موقع دو سه تا چیز تو ذهنم بود و الانم به توصیه یکی از دوستانم شروع کردم به نوشتن. اول از همه واقعا انگار قسمت بود. واژه قسمت رو ما بیشتر برای زیارت ائمه به کار می‌بریم و خب واقعا هم همینه ولی برای من این دیدار هم واقعا یه قسمت بود چون تو اون شرایط واقعا نیاز داشتم و به همه عزیزان دیگه ای که اومده بودن از یک هفته قبلش هماهنگ کرده بودند ولی من فقط یک روز قبلش بود که باهام تماس گرفتن و گفتن برای فردا آماده باش بری دیدار رهبری و واقعا خیلی خوشحال شدم اون لحظه و انگار که در طلبش بودم و انتظارش رو ته دلم می‌کشیدم. اونجا که رفتیم مهم تر از همه برنامه ها و صحبت هایی که خود آقا فرمودند برای من انگار یه عالمی داشت. من تا آقا رو دیدم با اینکه فاصلمون زیاد بود ولی انگار دلم آروم گرفت، حال اومدم و واقعا شارژ شدم. چیزی که قبلا توی جلسات تفسیر آقای طاهرزاده تجربه می‌کردم. یعنی من هر هفته شنبه ها می‌رفتم این جلسه و واقعا شارژ می‌شدم و تا دوشنبه حالم خوب بود ولی بعدش دوباره از دست می‌رفت و تو انتظار بودم تا شنبه بعدی. شاید حتی اون اوایل اصلا کامل هم متوجه نمی‌شدم آقای طاهرزاده از لحاظ مفهومی چی میگن ولی حالم خوب می‌شد. یا اوایل امسال خیلی درگیر کنکور بودم و هر روز صبح تا شب کتابخونه بودم، یه روزایی خیلی خسته می‌شدم و دلم می‌گرفت انگار. گلستان و این چیزا هم راستش رو بگم خیلی جوابگو نبود. ولی خیلی ناخودآگاه یهو یه سر میومدم سها و می‌رفتم تو حسینیه دو دقیقه مینشستم پای صحبت های آقای نجات بخش انگار دلم حال میومد. کلا حالی که توی حسینیه سها دارم گاهی وقتا هم هیچ جا دیگه نیست. نمیدونم واقعا چیه و چرا اینطوریه ولی میدونم یه چیزی هست. حالا نمی‌خواستم رهبری رو با آقای طاهرزاده یا آقای نجات بخش مقایسه کنم ولی تجربه های قبلیم رو می‌خواستم بگم که یه همچین حسی داشتم. گفتم اون موقعی هم که ما پای صحبت های آقا نشسته بودیم خیلی خوب بود و یه همچین حسی انگار داشتم با اینکه به قول بعضیای دیگه اصلا آقا خیلی هم صحبت نکرد و سریع تمومش کردن ولی از این جهت برای من خیلی خوب بود. یه نکته دیگه هم که بود من یه لحظه توی صحبت های آقا احساس کردم دارن برای ما قصه میگن. انگار پیش پدربزرگم نشسته بودم و داشت برام قصه می‌گفت از اون روزایی که این مردم و امام انقلاب کردن و جنگیدن و این انقلاب رو رسوندنش به ما تا به اینجا. انگار می‌گفت وقتشه تو نقش خودت رو پیدا کنی تو این انقلاب و حضور خودت رو تجربه کنی. قصه گوی انقلاب ما همین آقاست . شاید صحبت هاش تکراری باشه (به قول خودشون) ولی قصه ایه که هر دفعه باید بازخوانیش کنیم تا نقش خودمون رو فراموش نکنیم، پس تکراری نمیشه. این روزها ذهنم درگیر حال خودم بود بیشتر که کاش می‌شد اون حال و هوای معنوی قبل برگرده، ولی انگار در طلب یه چیز اشتباه بودم. ماها بغیر از اون حضور معنوی و فردی خودمون با خدا یکی از مهم ترین حضورهایی که نیاز داریم حضور جهانی یا چیزیه که الان با این انقلابه. یه تیکه از خود ماست انگار این انقلاب که ما دقیقا همین رو گم کردیم و حالمون بده و بدنبال نماز شب های بیشتر هستیم در صورتی که نماز شب وقتی برای ما نماز شب شد که در دل این انقلاب و برای این انقلاب داشتیم می‌جنگیدیم و در حضور در این انقلاب اون حضر معنوی هم بود. بنظر من اینی که حاج قاسم می‌گفت والله والله والله از مهم ترین شئون عاقبت بخیری ارتباط قلبی و دلی با این حکیم بزرگ است فقط منظورشون این نبود که آخر کار رستگار میشین، نه همین الان میتونی توی حضور خودت مستقر بشی و حضور داشته باشی. ولی یکی از سوال هایی که هنوز درگیرم باهاش که از جهتی هم احساس می‌کنم اصلا شایدد غلط باشه اینه که خب نقش من توی این انقلاب بالاخره چیه؟ میدونم یه نقشی باید داشته باشم ولی هنوز دقیق نمیدونم؟ توقع دارم یه کار دقیق و معین برام تعریف بشه یا خودم تعریف کنم تا بتونم برای این انقلاب کار بکنم ولی از جهتی احساس می‌کنم این هم اشتباست. نمیدونم چرا. ولی احساس می‌کنم یه جوریه. یعنی از اون روزی هم که برگشتم قبلش واقعا هیچ افق و امیدی دیگه نداشتم ولی بعدش هم که اومدم گفتم خب من الان باید چیکار کنم و هیچ چیزی نبود و دوباره اون حال هم داره میره ... چون از طرفی اصلا از این درس و بحثام خوشم نمیاد و نمیتونم توی این مسیر مدرسه و دانشگاه برم یا حتی حوزه و از طرفی هم نمیدونم خب نقشم رو چجوری ایفا کنم؟ نمیدونم شاید دوست دارم یه نقشی مثل این قهرمان های داستان های جدید داشته باشم بخاطر همین دنبال اینم. در صورتی که این یه صراطه که تو وقتی توش باشی هر کاری هم بکنی تو صراطی هر کاری هم بکنی تو قصه ای مهم این نیست که یه کار غول پیکر دهن پر کن بکنی مهم اینه تو صراط باشی. در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست. البته دیگه خب اون دغدغه های قبلی ام رو هم ندارم مثل اینکه بخوام بقیه رو هدایت کنم یا اینکه علوم انسانی اسلامی بسازیم و فلان و بهمان. قبلا برای خودم همینطوری یه دو دوتا چهار تا می‌کردیم و می‌گفتیم خب اول باید علوم انسانی اسلامی داشته باشیم پس بریم درستش کنیم ولی بعد که اومدیم دیدیم انگار پوچ بود و به این سادگی نیست و الان هم خیلی از اون حال و هوای علمی کلا فاصله گرفتم. نمیدونم باید چیکار کنم چون واقعا هیچ درد و دغدغه ای ندارم در حال حاضر و همین بزرگترین دردمه. فقط میدونم باید یه نسبتی با این انقلاب بگیرم. نمیدونم انگار خیلی زیاد نوشتم ببخشید. خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش / و نماند هیچش الا هوس قمار دیگر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید راهی در مقابل‌‌مان گشوده شده است که هم هست و هم نیست و محبوب دل‌ها که بنا بر آن دارد ما را به سوی خود هدایت کند، بدون ناز نیست، همان نازی که در غزل شماره ۱۳۱ از آن خبرها یافتیم. و باز مائیم و «چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم». و این زیباترین ایمان است، از آن جهت که همواره باید رفت و در عین «ثبات»، «شدن» نیز در میان است به همان معنایی که «وجود» یعنی بودنی‌ترین بودن، دارای شدت و ضعف است و شدنی را بعد از شدن به میان می‌آورد. و در این فضا ملاحظه می‌کنید که چه اندازه رهبر معظم انقلاب، فهمیدنی است و این مسئله بسیار مهمی است اگر متوجه نسبت بودنِ خود با او شویم و سریانی که می‌توان در شخصیت او احساس کرد. موفق باشید  

35839

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: چند وقتی است خداوند تفضل فرموده، موفق شده‌ام با کتاب مقالات مرحوم آیت الله شجاعی انس بگیرم. جلد اول را با شوق فراوان تمام کردم. اکنون بخشی از جلد دوم را مطالعه کرده‌ام. الان به شک افتادم که آیا با همین شوق و ذوق هر سه جلد را تمام کنم و ان‌شاءالله پس از آن به دستورات آن عمل کنم یا نه، هر بخشی را که خواندم در خود پیاده کنم و بعد سراغ بخش بعدی بروم که در این صورت و در صورت توفیق به همراهی عملی کتاب، شاید بیست سی سال طول بکشد تا سه جلد پایان یابد. نظر حضرتعالی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که همچنان مطالعه هر سه جلد را ادامه دهید تا به صورت اجمال، آن تذکرات خوب و معنوی در شما حاضر شود و إن شاءالله در طول زندگی آنچه اجمالاً مدّ نظر دارید به تفصیل در آید. موفق باشید

35834

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و سپاس: دو سوال دارم: خطبه های توحیدی نهج البلاغه را از چه طریق می‌توان دنبال کرد؟ در کدام کتاب شما آمده؟ و سوال دوم، مدتی است افرادی در محل کار من را آزار روحی می دهند و هر کاری کردم از شرشان خلاص شوم باز ول‌کن نیستند. در حدی که ممکن است در جوانی، سکته کنم. برای آرامش روحی چه کتابی بخوانم؟ چه دعایی بکنم‌ تا نجات پیدا کنم؟ از خیر درآمد و... هم گذشتم و فقط می خواهم از شر اونها نجات پیدا کنم. لطفا کمکم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری؛خطبه شماره 1    https://lobolmizan.ir/sound/717?mark=%D8%AE%D8%B7%D8%A8%D9%87 و خطبه 182 https://lobolmizan.ir/sound/729?mark=%D8%AE%D8%B7%D8%A8%D9%87 نکات خوبی در رابطه با توحید به میان آورده‌اند. ۲. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و شرح کتاب «جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که صوت آن روی سایت هست إن شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید

35485
متن پرسش

سلام علیکم استاد: آیا بی حجابی این روزها امری موقت است یا طولانی مدت؟ پاسخ پرسش های گذشته را مطالعه کردم اما اگر ممک است تحلیل خودتان را از وضعیت بگویید تشکر. مشهد دعاگوی شما هستم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً موضوع، موضوع ساده‌ای نیست و بحث در نوعی گذار از تاریخی به تاریخی است. تصور بنده آن است باید معنای آزادی را به دختران‌مان که به عنوان بشر جدید، آزادی برایشان مهم است روشن کرد و در این راستا عرایضی در مقاله «تقابل حجاب و آزادی چرا؟» و چهار جلسه شرح آن به میان آمد و از این جهت مسلّماً بی‌حجابی از معنای خود که تصور آزادی است، فرو می‌افتد و البته این غیر از بحث در قانونی است که به عنوان رعایت عفاف و حجاب مدّ نظر است و باید قانون‌گزاران به آن بپردازند. موفق باشید

35482
متن پرسش

بسم الله الرّحمن الرّحیم: موضوع؛ علت نفوذ فرهنگ غرب در جوامع اسلامی از منظر اقبال لاهوری
 با سلام جناب استاد: در سایه رادمردی و پایداری و استقامت، و خون شهدای پرکشیده، قول و حال شهدای خاک گزیده، امثال شما، امروز بر من و منِ نوعی‌ها، سخت نیست، کشفِ میراث پاکان و نیکان و اولیا و اندیشمندان مطهر نهاد.... مدتی است بر آثار فقیه و عارف و فیلسوف بزرگ جناب اقبال لاهوری (ره) مبادرت دارم. در مجموعه «اسرار خودی» به حکایت عجیبی رسیدم، که هرچند نزدیک به صدسال است نگارش شده است ولی گویی زنده است و سخن امروز ماست، برخوردم. عنوان حکایت این است «حکایت درین معنی که مسئله نفي خودی از مخترعات اقوامِ مغلوبه بنی انسان است که به این طریق، مخفی اخلاق اقوامِ غالبه را ضعیف می‌سازد» حکایت گوسفندانی است که چون در مقابل شیران تیز چشم و تیز دندان، هیچ چاره‌ایی جز شکارشدن ندارند، اما چاره کار را در القای مفاهیم به ظاهر درست و صواب، اما به باطن، در غایتِ ناصوابی و غلطی یافته اند، و اینگونه شیر با این عظمت را سُخره خود می‌کنند. گوسفند چون هیچ راهی برای فرار نمی‌بیند با خود می‌گوید:
شیر نر را میش کردن ممکن است / غافلش از «خویش کردن» ممکن است....
 گوسفند، راهکار را در خلعِ سلاح فرهنگی شیر می‌بیند، او سودای غافل‌کردن شیر از خویشتن خویشش را دارد، و به شیر می‌گوید، فکر سود باش!!! (به ظاهر درست است اما غلط!!) ....
توبه از اعمال نا محمود کن / ای زیان اندیش فکر سود کن
 تیزی دندان تو را رسوا کند / دیده ی ادراک را اعمی کند
 (به این بیت توجه بفرمایید، و آن را با سخنانی که در راستای خلع سلاح کشورها اعم از ایران گفته اند و در مقابل پیشرفت‌های اقتصادی را اولویت داده‌اند، در نظر تطبیق بفرمایید. بگذریم) گوسفند با این القائاتِ درست و اما غلط، شیر را سُخره خود می‌کند. چرا؟ چون شیر، فریب (فرهنگی) گوسفند را خورد. به ابیات توجه بفرمایید و شباهت عرفان‌های نوظهور و منفعل‌گرا و صوفیه مسلک تطبیق کنیم.
 غافل از خود شو اگر فرزانه ئی / گر ز خود غافل نه ئی دیوانه ئی
این علفزار جهان هیچ است هیچ / تو برین موهوم ای نادان مپیچ
به سخنان عرفان مسلکان و دینداران انگلیسی شبیه نیست؟! حال سوال این است چرا شیر، فریب گوسفند را می‌خورد؟ چون! شیر درک درستی از صلح ندارد، او گمان می‌کند، که صلح یعنی اجازه دادن به ادامه حیات هر پدیده ایی، و این تنبلی فرهنگی منجر به فساد و تحت سیطره واقع‌شدن او می‌شود.
 خیل شیر از سخت‌کوشی خسته بود / دل به ذوق تن‌پرستی بسته بود
 آمدش این پندِ خواب‌آور پسند / خورد از خامی، فسونِ گوسفند
سخن من این است! ۱) اگر غرب توانست بر کشورهای اسلامی حمله کند، ابتدا نه قدرت توپ بود و نه تفنگ و علم، و نه ثروت‌شان؛ بلکه قدرت‌شان در القاء و بی‌ارزش نمودن «خویش» ما بود، در تطبیق‌های غلط..... ۲) اگر غرب توانست بر ما حمله کند، در عدم تعبیر و تفسیر صحیح ما مسلمانان از «مماشات» بود. آن‌جا که ارزش فرهنگیِ جهاد با جنگ یکسان انگاشته شد. ۳) اگر غرب بتواند بر ما حمله کند، نه با موشک است نه علم، و نه ثروت، بلکه گرفتن «خویش ِما» از ماست، ۴) اگر غرب امروز در حال شیعه هراسی به جهان اسلام است! (مثال حکایت گوسفند) سخنی ندارد! فرهنگی ندارد، در موضع ضعف فرهنگی است، اگر بگوییم انضمام، واژه «فرهنگ» با «غرب» یکی از بزرگ‌ترین حملات خاموش است؛ سخنِ گزافه نیست، چراکه فرهنگِ غربی وجود ندارد، فریبِ غربی وجود دارد، «فرهنگ» عبارتست از سخن‌داشتن، عالمِ فراتر داشتن! منظر گسترده‌تر داشتن! از ماده فراتر رفتن،... جناب اقبال به درستی متوجه احتمال اشتباه‌انگاری جوامع مسلمان از «خود» «بیخود» و حتی شهادت بوده است، ایشان در تلاش است تا بگوید، تفسیر درست و نادرست از «خود» چیست؟ لذا افلاطون را به سُخره می‌گیرد، چراکه افلاطون از «خود» سخن گفت که خود، نبود، چون «جایگاه ولایت» را نادیده انگاشته بود و تذکر را فی نفسه ارزشمند دانست. در حالی‌که تذکر، بدون امام، بالفعل نخواهد شد و در حد قوه فرو خواهد ماند.
 باید توجه کنیم که اگر امثال شماها شبانه روز در استقامت نبودند امروز من نیز در این باور نبودم! اگر «رهبر معظم» نبود و «حاج قاسم» نبود بی‌شک امثال شماها نبودند و اگر امام عصر نبود، رهبر معظم انقلاب هم نبود و اگر ایشان نبود انسان، مصداق بارز خسران بود! این‌ها جایگاه ولایت است. در یونان بدان توجه نیست! آن تئوری، انسان را یک موجودِ تجربه‌گرا می‌شناسد، حتی توجه ندارد که تجربه بدون الگو توجه اصلا اتفاق نمی‌افتد! حال همین بی‌فرهنگان، ادعای فرهنگ دارند، چگونه؟ با بی‌ارزش جلوه‌دادنِ جایگاه «ولیّ»، اینجاست که «ولیّ»، همان «خودِ» هریک ماست، و اینجاست که دست و عقل و شعور این فریبکاران بدان نائل نیست، راه، یکی است و جز این نیست! نه در عرصه شخصی و نه در عرصه جمعی! «ولایت مداری»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ملاحظه کرده‌اید جناب اقبال لاهوری به خوبی متوجه بود ما با چیزی به نام «غرب» روبه‌رو هستیم که زیر پوشش تکنولوژی و نظمی که مسلّم، الهی نیست؛ بنا دارد جهان اسلام را که رقیب خود تشخیص داده بود، از هویت بیندازد. با این‌که او برای متفکران غرب ارزش قائل بود و تحصیلاتی در جهان غرب داشت، ولی به خوبی متوجه شده بود غرب از جهتی برای ملت‌های مسلمان یک بلا است و بنا دارد ملتها را از اصالت‌های بومی خود بی‌محتوا کند و همان‌طور که می‌فرمایید گفته‌هایش در مورد خودی و غیر خودی، جهانی را در مقابل ما می‌گشاید تا گوهری که در دست داریم، وا نهیم و آن گوهر همان اصالت‌های اسلامی و حتی ایرانیِ ما بود. و از این جهت در شعر مشهور خود نسبت به جوانان عجم نکات دقیقی دارد و می‌گوید:
چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما
ای جوانان عجم جان من و جان شما
غوطه‌ها زد در ضمیر زندگی اندیشه‌ام
تا بدست آورده‌ام افکار پنهان شما
آیا امیدی در جان او روشن شده است که در این سال‌ها متوجه حضور حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌باشد آن‌جا که می‌گوید:
می‌رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند
دیده‌ام از روزنِ دیوار زندان شما
تحت تأثیر خودی و غیر خودی جناب اقبال و این‌که غرب بنا دارد خودِ ما را از ما بستاند؛ در مقاله «ای امام» عرض شد:
اي برادر! دزدان كه آمدند تا غارتمان كنند! آري غارتمان كنند، امّا نه فقط زمين و نفت ما را بدزدند، بلكه «خودمان» را، يعني هويت اسلاميمان را بدزدند، تو كجا بودي؟ ما كجا بوديم؟ اصلاً همه‌مان كجا بوديم؟ اصلاً مگر اسم آن نحوه بودن را مي‌توان «بودن» گذاشت؟
و این‌جا است که علت علاقه او به نیچه از آن جهت می‌تواند باشد که نیچه نیز متذکر زندگی بود و نه عرفان‌های منفعل که زندگی را نادیده می‌گیرند. و لذا باطرح انسانِ آرمانی به استقبال اَبر مردِ نیچه می‌رود تا معلوم کند در این جهان چگونه می‌توان «خود» بود و با «خود» زیست و با نظر به نمادِ انسان انسان‌ها که مسلّم انسانی است الهی؛ ولایتِ مدّ نظر اسلام را به معنا نشست و از خودی گفت. خوب است که در آخر چند بیتی از شعر «رموز خودی و بی‌خودی» او را با هم زمرمه کنیم که می‌گوید:
آنچه از خاک تو رُست ای مرد حرّ        آن فروش و آن بپوش و آن بخور
آن جهان‌بینان که خود را دیده‌اند        خود گلیم خویش را بافیده‌اند
ای امین دولت تهذیب و دین        آن ید بیضا برآر از آستین
خیز و از کار اُمم بگشا گره        نقشه اَفرنگ را از سر بنه
نقشی از جمعیت خاور فکن        واستان خود را ز دست اهرمن
ای اسیر رنگ، پاک از رنگ شو        مؤمن خود، کافر افرنگ شو
دانی از افرنگ و از کار فرنگ        تا کجا در بند زُنّار فرنگ؟
زخم از او، نشتر از او، سوزن از او        ما و جوی خون و امید رفو؟
گر تو می‌دانی حسابش را درست        از حریرش نرمتر، کرباس توست
هوشمندی از خُم او مِی نخورد        هر که خورد، اندر همین میخانه مُرد
موفق باشید   

35152

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم وقتتون بخیر: آیه «بالوالدین احسانا و لا تقل لهما اف» در مورد پدر و مادر همسر هم صدق میکنه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال والدین دوم انسان به حساب میآیند و احترام آنها در هر شرایطی لازم است. موفق باشید.

نمایش چاپی