درباره علت اذن خداوند برای افزایش زمان زندان حضرت یوسف علیه السلام بنظر من چون در آیه گفته شیطان کاری کرد که زندانی حرف یوسف را فراموش کنه پس اشتباه یوسف نبوده بلکه امتحانش بوده مثل ایوب. آیا درست برداشت کرده ام؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً همینطور است که میفرمایید. و علامه طباطبایی بر اساس آیه ۲۴ همان سوره که میفرماید: «إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ» میفرمایند شیطان بر مخلَصین سلطهای ندارد که بخواهد فرد را گرفتار فراموشی کند و بنابراین ضمیر فراموشی، به آن کسی ارجاع داده میشود که از زندان آزاد شد. موفق باشید
سلام: این پرسش علمی است بنابرین حمل بر اسائه نشود. توفیق بود صفحاتی محضر قرآن کریم باشم ولی به استثنای معدودی از آیات مابقی مایوس کننده بود. اینکه پیامبر درود خدا بر ایشان باد نوبت زنانشان را چگونه رعایت کنند یا مجوز ازدواجشان مطرح شود و بلافاصله ازدواجشان ممنوع شود یا داستان زید که آمده است یا مهمانها می آمدند و مدت ماندن را طول می دادند و... خوب این ها چه برای من دارد؟ می دانم از همانها نیز می توان نکاتی بیرون کشید ولی همان نکات چقدر می تواند روح ناآرام من بشر پرتاب شده درین عصر نیست انگاری ها را تغذیه کند ازین نیز بگذریم تک تک آیات را در نظر بگیرید آیا می توان ادعا کرد حتی اگر یکی از آنها نبود امروز ما کمبودی داشتیم که قابل جبران نبود و معرفتی را از دست می دادیم که جن و انس هم به هم دست می دادند نمی توانستند تا قیامت آن معرفت را تحصیل کنند؟ آیا قرآن به این نحو تفسیر شده است که جایگاه تک تک آیات را بررسی کرده باشد و لزوم نزول هر یک را مبرهن کند در همین ایام که به قرآن سفر داشتم به متون هند نیز گذری نمودم و به به چه زیبا معارف را به رشته ی تحریر درآورده بود حیف که برخی مطالب متون هند هنوز برایم هضم نشده است و نیز وحیانی بودن آنها برایم ثابت نشده و الا لا ریب فیه که به آن متون و دین ایمان می آوردم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته باید فکر کرد که اتفاقاً همان آیاتی که متذکر شدید چگونه قرآن توانست از همان طریق آن جامعهای را که به شدت عقب افتاده بود و رعایت کوچکترین آداب تمدنی را نمیکرد، آماده کند تا فرهنگی جدید و تمدنی چشمگیر را به میان آورد تا آنجایی که امروز هر اندازه انسان بیشتر متوجه نیازهای عمیق و گسترده خود شود، بیشتر به اسلام نیاز دارد. قرآن ميفرمايد: «وَ اِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلي عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه» اگر در معجزهبودن آنچه بر بندهي ما نازل شده شك داريد، سورهاي مانند آن بياوريد. مبناي برهان اين است كه او يا بهواقع پيامبر است و اين آيات از طرف خدا بر او نازل شده، و يا پيامبر نيست و با استعدادهاي بشرياش اين آيات را تنظيم کرده است. در حالت دوم از آن جهت كه بشر است اين آيات را آورده، پس شما هم كه بشر هستيد، مسلم اگر همهي شما جمع شويد ميتوانيد يك سوره مثل سورههاي اين قرآن بياوريد و اگر نميتوانيد، معلوم ميشود كه او از جنبهي بشرياش به چنين توانايي نرسيده، پس او پيامبر خدا است. دكتر واگليري ميگويد:
«كتاب آسماني اسلام نمونه اي از اعجاز است... قرآن كتابي است كه نميتوان از آن تقليد كرد... چطور ممكن است اين كتابِ اعجاز آميز كار محمد باشد؟ در صورتي كه او يك نفر عرب درس ناخوانده بوده است... ما در اين كتاب مخزنها و ذخايري از دانش ميبينيم كه مافوق استعداد و ظرفيت با هوشترين اشخاص و بزرگترين فيلسوفان و قويترين رجال سياست است». ( استاد دانشگاه ناپل، كتاب «پيشرفت سريع اسلام »، ترجمهي سعيدي، ص 49.) دکتر مادريس به دستور وزارت خارجه و وزارت فرهنگ فرانسه 63 سوره از قرآن را در مدت نُه سال با رنج و زحمت متوالي به فرانسه ترجمه کرده است که در سال 1926 منتشر شده. وي در مقدمهي کتابش مينويسد: «اما سبک قرآن بيگمان کلام خداوند است، زيرا اين سبک مشتمل بر کُنه وجودي است که از آن صادر شده، محال است که جز سبک و روش خداوندي باشد ... از کارهاي بيهوده و کوششهاي بينتيجه است که انسان در صدد باشد تأثير فوقالعادهي اين نثر بيمانند را به زبان ديگر ادا کند». موفق باشید
با سلام در لایحه ارتقا امنیت زنان آیا برای ما زنانی که مهریه ۱۴ سکه داریم بیش از ۵ سال حتی ۱۰ سال هست که همسر اجازه ازدواج دریافت کرده و ما نه راه زندگی داریم و نه طلاق ماده قانونی دیده شده است بلاتکلیفی حتی اجازه درمان خروج از کشور برای یک زیارت مشکل داریم و زن حق زندگی مستقل به واسطه رابطه زوجیت ندارد و همیشه در نگرانی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مسائلی است که در این زمانه پیش آمده و به نظر میآید وظیفه نمایندگان مجلس، بخصوص خواهران نماینده آن است که در این مورد فکری بکنند. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: با عرض پوزش: ۱. جنابعالی چه اندازه مباحثه و مذاکره با افراد و افکار ضددین و ضدانقلاب را در فضاهای مجازی توصیه می فرمایید؟ ۲. در این ماه رمضان صرفاً به تعالی خودمان بپردازیم یا وارد گفت و گو با افراد و افکار فوق الذکر هم بشویم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید برای امثال بنده تا اندازهای لازم باشد که بدانم در جهان آن افراد که مقابله با دین و انقلاب را پیشه کردهاند، چه میگذرد؟ هرچند که در ماه مبارک رمضان نباید دل را چندان مشغول آن امور کرد، ولی به گمان بنده جوانان عزیز تا آنجا که میتوانند سعی کنند ماهی را که به عنوان ماهی عظیم و کریم و با فضیلت و با شرافت عنوان شده، به راحتی از دست ندهند. پیشنهاد میشود سری به سؤال و جواب شماره 34811 بزنید. موفق باشید
سلام علیکم: حقیر از طلاب حوزه علمیه هستم که برای تبلیغ رمضان میخوام برم یه روستایی که از لحاظ معارف دینی کم کار شده. میخواستم از شما مشورت بگیرم که از کجا شروع کنم و چه مباحثی و چه فعالیتهایی برای مدیریت و رشد دینداریشون انجام بدم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر از قرآن شروع کنید و در دل آیات الهی، متذکر مبحث معرفت نفسی و معاد بشوید، کمک خوبی به مخاطبان خواهید کرد. إنشاءالله. موفق باشید
یا محبوب! در میان الهی گفتنهای مناجات شعبانیه سوالی به ذهن میرسد که خود جواب است لیک آنقدر در باب نیستی آن درمانده و دست به دامان هستی شدم که دگر خود از آن جریان نمی شناسم و جز کلامی به نقل شما به عنایت حضرت معشوق راه ندیدم. استاد نمیدانم چگونه توصیف کنم این «عادّی انگاری» را اینکه به قول خودتان سید جمال الدین اسد آبادی فهمید در این جهان خبری است مولانا گفت: «در غم ما روزها بیگاه شد». حافظ گفت: «کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها». لیک این درد چیست و این بی دردی چیست؟ این فراغ ز فراغ چیست؟! این عادی انگاشتن این درد که: «ما به فلک میرویم عزم تماشا که راست؟» و این آنقدر در میان مخازن گفتهیهای اهل این روزگار(اهل غالب) نمایان گشته که دگر خون به جگرشدن طالبان حق را خدمتتان عرض کردم. غرق در بیسوالی عجیبی هستم، راهکار دارد (خوب ایمانمان را باید قوی کنیم) لیک میخواهم بدانم اینکه احساس کردهام خوب اینکه فلسفه و عقل و جان است و با حقیقت انسان هماهنگی دارد و جهان آن را میخواند این بیتوجّهی و بیعقلی دگر چیست؟ این مطالبهی امروزین ماست؟ امید است سؤال بیهوده نبوده باشد. التماس دعای فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: راه، همین است. پیدا نیست، ولی هست. مگر ما در افق، با امری جز خودِ افق روبهرو میشویم؟! بیحساب نیست که فرمودهاند در این راه، و همچنان باز، ادامه راه «خود راه بگویدت که چون باید کرد». این «عادیانگاری» نیست، قصه راه است که هرچه بیشتر در آن حاضر شویم و به آنچه پیش میآید همچنان با حضور خود مأنوس گردیم؛ باز مییابیم که: «هنوز، نه!». و به گفته عزیزی:
گفتم سزاست هر دم و هر گه، هنوز نه؟
گفتی چه باک رنج در این ره؟ هنوز نه!
بینم به چشم میکدهای را ز دور، لیک
بشنیدهام ز هر در و درگه، هنوز نه!
لندی که سوخت در طلب آفتاب صبح
بودش سؤال از خور و از مه، هنوز نه؟
گویی بسوز تا که بسازی مسیر را
گویم به دوست بی تو در این ره، هنوز نه!
مطلع از آن سیدنا الشهید باد
آن دم که گفت در بر الله، هنوز نه!
موفق باشید
سلام: کدام یک از دو بیان زیر صحیح یا صحیح تر هستند؟ ۱. مقام نوری معصومین علیهم السلام، روح العظمه که در روایتهای مربوط به مراتب قلب معصوم، عالی ترین مرتبه قلب معصوم شمرده شده است و مثل اعلای خداوند ( که در دو مورد در قرآن کریم آمده است) و باطن خلیفه الله الاعظم همگی یک حقیقت واحد هستند که به لحاظ مختلف اسامی گوناگون بر آن اطلاق شده است. ۲. مقام نوری انسان کامل، مرتبه عالیه همه اینهاست و بقیّه، شوون مختلف مقام نوری انسان کامل هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجا که از این دو جمله میفهمم نباید بین آنها تفاوت قائل شد، زیرا نور عظمت که مقام موهبی حضرت حق به آن بزرگواران است، بنیان و اصل و اساس مقام آن ذوات مقدس میباشد تا مبنای هدایتشان برای خلق عالیترین مبنا باشد. موفق باشید
سلام استاد گرامی و عزیز، استاد جان چند وقتی هست درگیر یک فکر و شاید وسواس ذهنی وحشتناک شدم که هر کاری میکنم نمیتونم ازش رهایی پیدا کنم و شدت این فکر شب ها بیشتر میشه، حالم بسیار بد میشه از این فکر و حتی دست و تمام بدنم میلرزه اما نمیتونم ازش رهایی پیدا کنم، به تمام ائمه توسل پیدا کردم، مناجات خمسه عشر قسمت توبه کنندگانش رو هم چند بار خوندم، از دعاهای امام سجاد کمک گرفتم، به شهدا و علما توسل پیدا کردم، اما هنوز رها نشدم، استاد تو رو خدا یک راهکار بهم بدین تا رها بشم، تو رو خدا برام دعا کنید استاد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این تنها مشکل جنابعالی نیست. این قصه روح بشر جدید است که برای هرکس به نوعی ظهور میکند و در این رابطه بنده در سال اخیر بیشتر از قبل با رفقایی که در این نحوه از حضور وارد شدهاند، روبرو شدهام. نه! قصه، قصه دیگری است و آن اینکه بنا است در جهانی بسی گشودهتر با هستی خود روبرو شویم، وگرنه در دل حرکات مذهبی و فعالیتهای دینی به بودنی که وسعت ما را با انسانیت انسانها یگانه کند، نمیرسیم. در این رابطه پیشنهاد اولیه آن است که آخرین سخن و آخرین نوشته بنده را دنبال بفرمایید و این شروعی است برای درک انسانیت گسترده انسانها تا همان کس و کسانی که نزدیکترینها به شما هستند و دورشان میپنداریم، به نحوی دیگر نزدیکی و نزدیکتربودنشان را بیابید. ما در این مرحله از انقلاب در جهانی دیگر باید حاضر شویم و اینجا است که بیش از آنکه شرایط را تغییر دهیم، باید در خودِ دیگری خود را حاضر کنیم. در ضمن عرایضی اخیراً تحت عنوان «انقلاب اسلامی؛ طلوعی تاریخی در ۲۲ بهمن سال ۵۷» شده است که میتوانید بدان رجوع کنید. https://eitaa.com/matalebevijeh/12946 موفق باشید
سلام استاد: خسته نباشید، وقتتون بخیر. اگر خدا بخواد من کتاب ده نکته داشتم میخوندم. بعد این مسئله جبر و اختیار خیلی ذهنم رو درگیر کرد و تو سایتا جواب درستی پیدا نکردم. اگر میشه بی زحمت میتونید بگید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید بتوانید جواب خود را در جزوه «جبر و اختیار» https://lobolmizan.ir/leaflet/181?mark=%D8%AC%D8%A8%D8%B1 پیدا کنید. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: داستان کتاب سیاحت غرب که از آقا نجفی قوچانی نقل شده است آیا طبق تجربیات ایشان در موت اختیاری بوده؟ یا ایشان جبرا مردهاند و دوباره زنده شده اند؟ یا چیز دیگر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شرح حالات جناب آقای نجفی قوچانی در جزوه «انکشاف صور برزخی در سیاحت غرب» به آدرس زیر شده است https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%AD%D8%AA%20%D8%BA%D8%B1%D8%A8&tab=posts&inner_tab=leaflet مبنی بر آنکه این امر در مسیر سلوک ممکن است برای افراد پیش آید که خود را در ساحتی دیگر با همان اتفاقاتی که با آن روبهرو شدند که صورتهای برزخیِ دنیاییشان بوده، پیش آید و به تعبیر خودشان حقیقتاً مردهاند. نکاتی در جواب سؤالهای شماره 9437 و 23021 و 24713 مطرح شده است. موفق باشید
هیچ وقت دوستی که مرا دوست بدارد چنان که من هم او را دوستی بدارم که یک اطمینان درست و دوستانه حاصل بشه نداشتم، همیشه تنها بودم چه در خانواده چه در اجتماع. در سن جوانی موهای سپیدی دارم که ۱۰ سال پیر تر از من ندارند، ظاهری بیمار که دلیلی برای آرایش نداشته چون نه دوستش داشتند و نه دوست داشته چنان که ادراک بشه. تا آسمان ها پر میکشم در بهشت ها قدم میزنم، جهنم ها را هم دیده ام همه و همه تا کنون به من «دوست داشته شدن ملموس نداد» و نه دوست داشتن کسی که احساس یگانگی به او کنم. گویا من است در کالبدی دیگر و من او در شکلی دیگر. به یاد دارم از همان طفولیت چنین بودم، نه اینکه فکر کنی قصه امروز و دیروز است؛ من دندان زمین را کنده بودم اما اگر قرار به زمین است کم تر از پیامبر خدا، کم تر از اهل البیت از زمین و زمان زیستن نمیخواهم و این یعنی اوج احساس، مال، دوست داشتن و دوست داشته شدن و پذیرش و بزرگی و تواضع، نه چون پادشاهان دنیا و نه چون مراجع و علما! بلکه همچون پیامبران و نه شکل آنها! خود آنها. جلسات دوشنبه شما را هم گوش میدهم اگر حرفی تازه و دلیر و از پیش رو میزنید بفرمایید و گرنه که خود را همان گوینده است. فقط آمدیم به رشته تحریر شما و دیگران سخنانی تحریر شود و گرنه پیر تر از آنم که به کسی رجوع کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. ما انسانیت خود را اگر در کاملترین انسان که آخرین پیامبر نیز هست، نتوانیم درک کنیم، به گفته جناب نیچه همچنان پوچی و سرگردانی نصیب ما میشود. اینجا است که قرآن را میتوان در راستای این حضور خواند. البته «آنقدر ای دل که توانی بکوش»، آیا رجوعی که اخیراً به سوره مبارکه شمس شده، راهی میگشاید که خود را در مواجهه با روح بزرگ رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» احساس کنیم. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام استاد خداقوت. ببخشید من امسال رفیق جون جونیم یهو سرطان گرفت و فوت کرد. ..................
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً به صورت زیر به ایمیلتان جواب داده شد:
34132- باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آنکه باید حدود شرعی نسبت به نامحرم رعایت شود، کمککارشان باشید تا فشار مصیبتشان کم شود؛ خوب است. موفق باشید
سلام و عرض ادب: ببخشید اینکه انسان از تفکر و مشاهده محیط پیرامون مثل آسمان، ستارگان، زمین، درختان و بقیه مخلوقات خدا بخواد آثار معرفتی و باطنی و توحیدی براش حاصل شه مسیر رو کمی دور تر نمیکنه و منافات با دعای عرفه که فرموده: «الهی ترددی فی الآثار یوجب بُعدَ المزار» نداره؟ و اینکه از این مخلوقات عبرت معرفتی و توحیدی میگیریم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر در تردد بر آثارِ الهی مشغولشدن به مخلوقات پیش آید، همان است که فرمودند موجب «بُعد مزار» میشود. ولی آنجا که حضرت پروردگار فرمودند: «الستُ بربّکم؟» و هم عرضه داشتند: «شهدنا»، موضوع فرق میکند. زیرا موضوع ربوبیت حضرت ربّ در میان است با اینکه ربوبیت حضرت ربّ در مربوب یعنی در همین مظاهر و رخدادها به ظهور میآید. ولی انسانها در بستر توحیدیشان آنچه در منظر خود قرار میدهند ربوبیت ربّ است و نه مشغولشدن به مربوب. به همین جهت میفرمایند: «از نظرگاه است ای مغز وجود / اختلاف مؤمن و گبر و یهود». موفق باشید
با سلام: پیامبر (ص) با بدن مادی به معراج رفت یا بدن مثالی؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش آیت الله جوادی، مگر میشود در آن مقام که همهچیز در هویت معنوی هستند، بدنِ مادی حاضر شود؟ آری! بدن هست و معراج هم جسمانی است ولی نه آنکه از جنسِ ماده باشد. موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام. استاد عزیز سوال اینکه یه شخصی فوت میکند به وقت میشه که حدود سه روز به خاک سپرده نمیشه سوال اینجاست که این روح شخص فوت شده کجا به سر میبرد میشه لطف بفرمائید توضیح دهید. ممنون التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نزد خودش میباشد و در ضمن ناظر اطراف خود نیز هست تا آنکه او را در قبر بگذارند و سکرات و برزخ او شروع شود. در این مورد خوب است به کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّیترین زندگی» و شرح صوتی آن که هر دو روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید
سلام خسته نباشید: برای اینکه عقل ما بالفعل شود و او را بارور کنیم چه سیر و مسیری پیشنهاد میفرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان مباحث معرفت نفسی مانند «ده نکته در معرفت نفس» و مباحث فلسفی مانند «برهان صدیقین» ان شاءالله در این رابطه مفید خواهد بود. موفق باشید
سلام: نقد پرسش و پاسخ شماره ۳۶۴۳۴ 🔰 در مراکز علمی مرسوم است که ابتدا یک ارائه دهنده، نظرش را مطرح میکند، سپس یک داور آن را نقد میکند و سپس آن ارائه دهنده با جواب به نقدهای داور، دوباره از نظر خودش دفاع میکند. استاد طاهرزاده عزیز که واقعا برای بنده قابل احترامند، در این پست 👈 اینجا، به تحلیل بنده درباره علی علیزاده نقدی وارد کردند و آن را خطرناک دانستند! حالا بنده برای دفاع از نظر خودم، مطلبی می نویسم 1️⃣ اولا تشکر میکنم از این استاد عزیز که قبلا چندبار نظر لطف و مثبت خود را نسبت به بنده ابراز کردند، در پست اینجا و اینجا و اینجا می توانید مشاهده کنید در کانال ایشان. 2️⃣ ثانیا، استاد عزیز، اگر حرفی طبق قواعد و مبانی زده شود، نامش پیشگویی نیست که شما آن را خطرناک نامیدید! به آن می گویند طبق قاعده حرف زدن، نه پیشگویی! همان قاعده که امام عزیز فرمود کمونیست از بین می رود، همان قاعده که رهبری فرمود اجلاس کمپ دیوید به جایی نمی رسد، همان قاعده که رهبری فرمود حزب الله در جنگ ۳۳ روزه پیروز می شود و.... هیچ کدام اینها پیش گویی نبود، بلکه طبق قاعده حرف زدن بود. 👈 بنده هم طبق قواعد قرآنی که خدا پیامبر را برحذر میداشت از اعتماد به منافقینی که با ظاهر خوب جلوه می کردند و طبق قاعده دوری از افرادی که با نقاب دوست سعی بر نزدیکی خود به جبهه خودی دارند، گفتم امید دانا مورد اعتماد نیست و مشاهده کردید که حرف بنده درست بود، اما متاسفانه شما چندین بار در کانال خودتان فریب ظاهر او را خوردید و گفتید پشیمان شده و حتی چندبار طبق گفته یکی از سوالات درج در کانالتان کلیپ های او را نشر دادید! به طور مثال اینجا و اینجا. اما تازه بعد از حرفهای زشت او علیه امام بعد از قضایای حمله به سلمان رشدی در سال قبل، متوجه شدید او چه کسی هست و چه صورتی پشت نقابش دارد. 3️⃣ خب گناه بنده چیست که طبق قواعد قرآنی و مبانی امام و رهبری که هیچوقت ما را سوق به چنین افرادی ندادند از همان اول گفتم امید دانا هدفش خیر نیست و به گذشته اش دوباره رجوع می کن؟! این مورد را بنده تشخیص دادم و شما ندادید، مقصر بنده هستم؟! استاد عزیز بنده بارها گفتم این فرد حتی سواد ساده سیاسی و تاریخی هم ندارد! پس اصلا مصداق آن حدیث که میگوید از منافق هم علم آموزی کنید، نمی باشد. چون علمی ندارد که از آموزش بگیریم! 4️⃣ در بحث علیزاده هم همین روش است استادجان، پیشگویی در کار نیست که شما آن را خطرناک دانستید، بلکه طبق مبانی حرف زدن هست. در ضمن اتفاقا استاد رحیم پور ازغدی و استاد راجی بارها در بحث های سیاسی کلان و ژئوپلتیک حرف زدند و نیروی انقلابی ما می تواند به آنها رجوع کند، چه نیازی به علیزاده بی مبنا است که هنوز هم حرفهای منافقانه می زند؟! 5️⃣ فرمودید که تفکر هرکسی غیرفکر ما دارد را نفی کرده ایم! اتفاقا اشتباه فرمودید، خود بنده بارها به عزیزان انقلابی گفتم در تاریخ اسلام و معاصر از کتب استاد «رسول جعفریان» غافل نشوند، با آنکه ایشان تفکری مخالف ما انقلابی ها دارد. گفتم کتاب جناب «کوک» که یک فرد خارجی هست را در موضوع امر به معروف بخوانند که بسیار عالی هست اتفاقا. پس ما تفکر مخالف را نفی نکردیم، 👈👈 اما می گوییم کسی مثل علیزاده که لابلای حرفهایش، هنوز همان منش منافقانه را دارد، به درد نیروهای انقلابی نمی خورد. 6️⃣ شاید بگویید کلام های خوب هم دارد، بنده در جواب می گویم بله! قطعا! اصولا افراد منحرف و منافق حرفهای خوب هم دارند، اما یک سوال جدی از شما دارم استاد عزیز. چه تضمینی می دهید آن عزیز انقلابی که هنوز مبانی اعتقادی سیاسی خود را کامل نکرده و پای حرفهای علیزاده نشسته، متوجه درست و غلط حرفهای او بشود. تضمین می دهید؟! اصولا اسلام در برخورد با موارد شبهه ناک چه دستوری داده؟! 7️⃣ بهتر از بنده می دانید فتوای مراجع را در باب حرام بودن خواندن کتب ضاله، چرا؟! مگر همان کتب ضاله مطالب خوب هم ندارند؟! دارند، پس چرا حرام؟! چون اکثر مردم ممکن است متخصص نباشند و توان تشخیص نداشته باشند، برای همین خواندن آن کتب برای محققین متخصص حرام نیست. اما برای عموم مردم که تخصص آن موضوع را ندارند حرام است. 👈 با استدلال شما، این فتوای مراجع هم غلط و بی اساس است !! بله، حرف مخالف را باید خواند، حرف افرادی مثل علیزاده را باید گوش کرد، اما چه کسی؟ همه افراد؟ حتی آنهایی که هنوز مبانی خود را کامل نکرده و احتمال دارد اشتباه کنند؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه دهید به جای جوابدادنِ تک تک نکاتی که فرمودید چون احساس میشود فضایی که در این نوشتار حاکم است، فضای مراء میباشد و به ما توصیه شده است از مراء بپرهیزید؛ گفتگو را ادامه ندهیم زیرا این نوع گفتگوها ما را به نتیجهای که روشنگر موضوعات باشد، نمیبرد به همان معنایی که از حضرت اباعبدالله «علیه السلام» داریم. خدا رحمت کند کسی را که از مراء بپرهیزد. تصور بنده آن است که این اندازه غیر خودی را نفیکردن، روشِ حاج قاسم سلیمانیهای این انقلاب نیست، با آن سعه صدر و افق بلندی که متوجه آن بودند. موفق باشید
سلام و وقت بخیر: از وقتی که جریان کشف حجاب ها شروع شده، با دیدن فیلم هایی از بانوان آمر به معروف که امربه معروف های موفقی داشتن و با دیدن اوضاع بد حجاب ها، خصوصا بعد از سفری که به تهران داشتم، تصمیم گرفتم که دوره های مجازی آموزش امربه معروف و نهی از منکر استاد علی تقوی را شرکت کنم. بعد از شنیدن احکام متوجه شدم که تا می شود مومنین باید بین ضرر سکوت در برابر گناه و تذکر، خودشان قضاوت کنند و در جاهایی که زیان سکوت بیشتر بود، با پذیرفتن آثار تذکر (دعوا و...) تذکر دهند. ولی خودم بعد از دیدن مناسب بودن اوضاع تذکر می دادم. این چند ماه با دیدن کشف حجاب ها، وقتی که نمی توانستم امر به معروف کنم، آنقدر حرص می خوردم و عذاب وجدان می گرفتم که استرس می گرفتم و دهانم خشک می شد، کف دستم عرق می کرد و این موضوع را متاسفانه با خانواده نمی توانستم در میان بگذارم، چون آنان بعد از دیدن فیلم هایی از کتک خوردن آمران به معروف، با این موضوع در این شرایط و زمان مخالف هستن بنده با یکی از اساتید معارف صحبت کردم، ایشان گفتن در زمان هایی که مشاهده کردی فرصت مناسبی نیست، تقیه کن. اما دکتر تقوی در کانالش یک فیلم گذاشته بود که تقیه برای الان نیست. خلاصه که این نگرانی ها و استرس ها زندگی شخصی من را تحت الشعاع قرار داده و بنده هر وقت نیت می کنم یا در ذهنم در حال برنامه ریزی برای بیرون رفتن هستم، با خودم می گویم نکند، شرایط تمام بانوان کشف حجاب کرده به گونه ای است که نمی توانم امر به معروف کنم. از بیرون رفتم استرس دارم، دهانم خشک می شود، کف دستانم عرق می کند. با خودم می گویم نکند خداوند از اینکه من یک جاهایی می ترسم و امر به معروف نمی کنم، از دست من ناراحت می شود. بعد می گویم نه خداوند مهربان است، از طرفی می گویم ولی خداوند عادل هم هست. ماجرا به اینجا ختم نمی شود، در دانشگاه با شنیدن مطالبی از دانشجویان یا حتی بعضی از اساتید که ابراز ناامیدی از عملکرد دولت و نظام می کنند، مدام صحبت حضرت آقا در ذهنم مرور می شود که جهاد تبیین فریضه ای قطعی و فوری است و من در این مورد چون مجهز به علم و ابتکار عمل کافی نیستم، در مواقعی سکوت می کنم. و این سکوت و بی سوادی من را عذاب می دهد. وجدانم مدام در حال آلارم است. با اینکه مطالبی در کانال های متعدد مربوط به جهاد تبیین را دنبال می کنم اما ... وقتی سیر پیشرفت کفر را در بین نوجوانان می بینم و... حرص می خورم و در پیشگاه حضرت حق و امام زمانم (عج) شرمسارم. براستی من چکار کنم که از شر این ترس خلاص شوم؟ چکار کنم که توکلم به خداوند زیاد شود. مادرم می گوید: کسی که استرس دارد یعنی ایمانش کم است. چکار کنم که ایمانم زیاد شود. آیا باید نترسم و تا می شود امر به معروف کنم؟ یک چیز را بگویم. من از شهادت نمی ترسم البته دوست ندارم در این چند سال شهید شوم دوست دارم در عرصه ی علم و دانش پیشرفت کنم و در راه علم و خدمت به اسلام شهید شوم ولی از شهادت در هنگام امربه معروف خیلی خوشم نمی آید. از جانباز شدن هم خوشم نمی آید چون می ترسم. شاید بخندید و بگویید عجب بنده ی لوس و پرتوقعی. مگر رستوران است که انتخاب می کنی که چه می خواهم و چه نمی خواهم! اما نمی دانم چرا، اما اینگونه می خواهم، دست خودم نیست، نمی دانم خدا در مورد من و این تفکراتم چه می گوید. اگر افکارم و اعمالم اشتباه است، بگویید. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سؤال و جواب شماره 35744 رجوع فرمایید. زیرا موضوع، بسیار گستردهتر از آن است که با آگاهیهای دیروزین خود نسبت به امر به معروف و شرایطی که در گذشته داشتهایم؛ در امروز وارد شویم. و از سخنان حاج آقا فرهاد فتحی هم که لینک آن در آن سؤال آمده، غفلت نشود. و نیز سخنان حاج آقا محبی میدان تفکر در این موضوع را در مقابل ما میگشاید. https://eitaa.com/jedaaltv/993 موفق باشید
موضوع: آیا تئوری حجاب اجباری دارای مبنای عقلی است؟ اگر «آزادیِ مطلق» انسان را مورد بررسی قرار دهیم، بوضوح مشخص است، که آزادی برای انسان امری نسبی است و اصولا طبیعت بر انسان امکان آزادی مطلق قائل نیست و از آن گذشته آزادی مطلق امر مطلوب انسان نیست، حال اگر تئوری اساسا دروغ «حجاب اجباری» را فرض میکنیم، این تئوری سودای ارمغان آوردن آزادی را دارد، بدون اینکه توضیحی محصل از آزادی ارائه کند، مثلا «حجاب» را در ایده امری جبری فرض کرده و بعدا به رّد آن میپرداند، حال سوال اینجاست! آیا حجاب امری جبری است؟ توضیح اینکه در تعریف امر جبری داریم _ امر جبری امری است که در آن آدمی بنا به مصالح خود و یا مصالح محیط زندگی خود اصولا نمیتواند اختیارانه عمل کند_ با این توضیح باید به یک سوال دیگر پرداخت. آیا اساسا انسان میتواند بدون حجاب با انواع اقسام آن به زندگی خود ادامه دهد؟ سوال دیگر، با این شیوه نگاه آیا قانون به هر نوع اش_آیا اجباری است؟ یا انسان در برابر قانون اختیار عمل نکردن دارند؟ هر انسانی با سطح معمولی درک از محیطش اذعان میکند که بدون قانون زندگی اجتماعی ممکن نیست!! چراکه نظم و انضباط امری حیاتی است تا امورات اجتماعی برپایی خود را حفظ کنند لذا هرکسی میتواند بطلان این جمله را تصدیق کند یعنی «مبارزه با قانون»! هیچ انسان سالمی حکم بر برکنده شدن «قانون» نمیدهد، چراکه میداند، حکم برکنده شدن قانون حکم بر آشوب است و مضافا این حکم بر برکنده شدن قانون، خود قانون گذاری است!!! یعنی هر حکمی برعدم اجرای حکمی دیگر، خود، حکم است و مجری و طالب آن نمیتواند بگوید «حکم نکنید» زیرا این نیز حکم است. حال در مساله حجاب نیز، _جدای از حدود الهی آن_، این سوال مطرح است، که حدود حجاب تا کجاست؟ باید از مبلغین نه به حجاب پرسید، نه به حجاب تا کدام مرز؟ اگر بگویند «نه به حجاب» هیچ حدی ندارد این یعنی حکم و اجازه به لختی کامل، و اگر بگویند «نه به حجاب» مثلا تا روسری، بازهم، حدی مشخص کرده اند، حال به چه اعتباری میگویند حجاب اجباری؟ این خود نیز اجباری دیگر است. بدون تعصب مبلغان این تئوری «خود از پوچی» گفتار خود آگاهند. امـــــــا چـــرا بعضی ازجوان و دختران ما با مساله چنین آشکار، ناآشنایند؟ چرا نمیتوان با آنان مذاکره مفید بحال کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید بشر جدید در بستر خودبنیادیاش گرفتار عقل روشنگری شد، عقلی که هیچ امری را برنمیتابد و عملاً نوعی درگیری با خود است بیش از آنکه درگیری با دیگران باشد و حاصل آن دو جنگ جهانی در همان میدانی شد که بشر جدید خواست همه چیز را زیر سؤال ببرد و به نام آزادی تا نفی انتخابهای متعالی که نوعی انتحار است، جلو رفت و ما به نام کشف حجابهای این روزها با آن نوع از انتحار انسانهایی روبرو هستیم که حاصل پوچی و سرگردانی و نیستانگاری آنان است زیرا به بهانه کشف حجاب، مقابل تاریخی ایستادهاند که بنا دارد انسانها را از مسیر عقل روشنگری به ساحت عقل قدسی سیر دهد و اینجا است که مطمئن باشید نهتنها این افراد گرفتار بلای بیتاریخی خود میشوند حتی کارشان موجب میگردد تا چهره فرهنگی که به بهانه کشف حجاب خانمها قصد مقابله با نظام اسلامی را دارد؛ سیاه و رسوا شود. آری! اینجا است که قوانین تأکید بر پوشش جامعه اسلامی، تأکید بر احیای انسانیت است و تعبیر رهبر معظم انقلاب که کشف حجاب یک حرام سیاسی است؛ معنای خاص خود را دارد و این غیر از کشف حجابی است که در سالهای قبل از انقلاب به عنوان متجددشدن مطرح بود که آن نیز در جای خود نوعی گسست از فرهنگ بومی ایرانیتشان به حساب میآمد. موفق باشید
سلام: در اندیشه بودم چرا انبیا در زمانی که فناوری فیلم برداری پیشرفت نموده است نیامدند و همانطور که مثلا در مورد امام خمینی چندان دغدغه ی اینکه چه فرموده اند نداریم و اسناد و فیلم هایش موجود است ولی در مورد ائمه باید رجوع کرد به احادیث معنعن و آخر هم صد در صد نمی توان گفت چه فرمودند مگر آنکه متواتر باشد که آنهم اندک است و همان اندک هم باز معلوم نیست یقین آور باشد این شبهه با من بود و بعضا تدینم را تضعیف نموده بود اخیرا که شیادی های هولناک هوش مصنوعی علیه ما علیه را شاهد شدم می گویم چه هوشمندانه ائمه هیچ فیلم و عکس و حتی نقاشی از خودشان باقی نگذاشتند که به دست این شیاد بیفتد در تمام امور الکترونیکی خوف دخل و تصرفش وجود دارد (البته تبعات این مکر، وحشتناک می تواند باشد یک مورد را مثال بزنم فرض کنید هوش مصنوعی بتواند جواب سوالات شما را اندک تغییر بدهد البته به صورت هوشمندانه که شما هیچ وقت ملتفت نشوید این تغییر گرچه کوچک است اما نتیجه اش سترگ است و آن از بین رفتن حجیت پاسخ های شما است دیگر ما از کجا بدانیم کدام کلمه را شما نوشتید و کدام را هوش مصنوعی) ولی احادیث در کتاب های کاغذی موجود است و فعلا این ناهوش نمی تواند دخل و تصرفی به عمل آورد البته فغان از آن روز که پیشرفت های علمی آنچنان رشد یابد که قدرت یابد جمیع اسناد را مورد دخل تصرف قرار دهد مثلا تمام نسخه های فلان کتاب در سراسر دنیا در کتابخانه ها و ... تغییر دهد و نیز بتواند در حافظه جمیع انسان ها تصرف به عمل آورد درین حال باب علم بسته خواهد شد و کبریت احمر یقین اسود خواهد شد از چنین هوشی به ذات حق پناه آرم پناه
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز به توجه نسبت به سنن الهی تأکید دارم از آن جهت که اگر انسان متوجه سنتهای جاری در عالم باشد، به جای آنکه خود را در اختیار اموری مانند هوش مصنوعی قرار دهد و بازیچه آن شود، خود را در سنن الهی حاضر میکند. آری! ما در این تاریخ با دو نوع انسان روبروییم. یکی انسانی که زندگی خود را در اختیار فضای مجازی و نگاه محاسبهگرانه کامپیوتر و هوش مصنوعی قرار میدهد و دیگر انسانی که ماورای این امور در دل سنتها و تدبیرات الهی، خود را حاضر مییابد. موفق باشید
«یا منجی الهالکین» سلام استاد بزرگوار: حضرتعالی در موضوع ازدواج بارها به این کلام مولی امیرالمؤمنین سلام الله علیه اشاره می فرمایید: «اگر میخواهی به سیره حبیبم عمل کنی، نکاح، سنت اوست و اگر میخواهی به سیره برادرم حضرت عیسی عمل کنی، می توانی ازدواج ننمایی» حال سؤال این هست که اولاً: فرض کنید اکثریت افراد یا همه بخواهند به سیره حضرت مسیح عمل کنند، آیا نسل بشر با خطر انقراض مواجه نمی شود؟! ثانیاً: این سیره حضرت مسیح در عدم ازدواج، چه فرقی با فروپاشی خانواده در فرهنگ مدرنیته دارد. سؤال سوم که از دو سوال قبل مهم تر هست، جنابعالی در کتاب زن آنگونه که باید باشد، در عنوان «خانواده؛ اولین واحد توحیدی» بحث بسیار عجیب و قابل تأملی را مطرح می کنید و می فرمایید: « از نظر دين؛ خانواده معني «وحدت در عين كثرت، وكثرت در عين وحدت» است. بهطوري كه همة اعضاء در عين اينكه هركدام خودشان هستند، مستغرق در ديگري ميباشند و همه و همه مستغرق در روح حاكم بر خانواده.» سؤال این هست که اگر در یک خانواده ای یکی از اعضا، گرفتار انحراف از دین شد، آیا آثار منفی حاصل از انحرافات او، بر روی شخصیت دیگر اعضاء هم اثر می گذارد؟ اگر آری، راه نجات از این مشکل چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. روحیه بشر روی هم رفته میل ازدواج و انس با جنس مخالف دارد مگر افراد استثنائی. گویا آن فردی که آن سوال را ازحضرت علی «علیه السلام» کرده نسبت به ازدواج در خودش مسئله داشته و حضرت با توجه به روحیه او چنین پیشنهادی نموده اند. ۲. حقیقتاً خانواده در فرهنگ دینی، بسترِ بسط ابعاد انسانی انسان است و هرکس به هر بهانه ای نسبت به این امر غفلت کند، خود را از شرایط صفا و کمال و ایثار محروم کرده. و سایر اعضای خانواده در این موارد همچنان باید در اصالت های خانواده تأکید داشته باشند. موفق باشید
با سلام و عرض ادب محضر جناب آقای طاهرزاده: نظر حضرتعالی در باره سخانان دیروز آقای خامنه ای چیست؟؟ رهبر: «کجای دنیا این کار را میکنند؟ مگر همه مردم که باید در رفراندوم شرکت کنند امکان تحلیل آن مسئله را دارند؟ این چه حرفی است؟!» صرف نظر از اینکه کجای کار ما شبیه کار عقلایی سایر بلاد دنیاست و اینکه از قضا در همه کشورهای دمکراتیک، مراجعه به رای مردم و رفراندوم در موضوعات مهم در محیطی کاملاً آزاد و بدون فیلتری چون شورای نگهبانِ منصوب نظام انجام می شود، اما در صدد این بودم که در خصوص این جملات رهبری از منظر چگونگی ارتباط نظام با مردم ایران چیزی بنویسم که دوستی عزیز (که روحانی است و البته بدلایلی لباس غیر روحانی بر تن دارد) برایم نوشت: «واقعا تعحب کردم از این بیان رهبری، هرگز این نحو موضع گیری را از ایشان انتظار نداشتم. معنی صریح این بیان رهبری این است که مردم شعور و فهم سیاسی و قدرت تحلیل مسایل مربوط به خودشان را ندارند، در حالی که از همین مردم «نفهم» برای شرکت در انتخابات خبرگان رهبری برای موضوعی حیاتی مثل «تعیین رهبر» دعوت می کنیم و اصرار داریم که همه واجدین شرایط در انتخابات و تعیین سرنوشت خودشان شرکت کنند ولی برای رفراندم در موضوعات خاص «مثل حجاب اجباری» که فهمش به مراتب برای عموم مردم راحت تر است به عقیده ایشان این مردم صلاحیت و فهم و قدرت درک و تحلیل مسایل را ندارند. به نظر من این بزرگترین اهانت و تحقیری بود که تا کنون از سوی بالاترین مقام رسمی و مذهبی کشور به فهم و شعور ملت خودش شده است.» (پایان نقل قول) با نظر این دوست اندیشمندم موافقم و تصور می کنم اگر تا کنون نظام در عمل در مسیر جدایی از ملت گام بر می داشته اما با این اظهار نظر صریح رهبری آخرین گام در اعلام رسمی جدایی نظام از مردم برداشته و گفتار و رفتار نظام منطبق بر هم شده و تکلیف خود را با مردم روشن کرده است. فقط باید منتظر ماند تا ببینیم مردم چگونه تکلیف شان را با نظام روشن و تسویه حساب می کنند! ۱- با فرض قبول اینکه عامه مردم ایران صاحب تحلیل نیستند و قدرت فهم مسائل مربوط به خود را ندارند! اما این توقع زیادی نیست که نظام نیز بپذیرد رفراندومی را در سطح اهل اندیشه و تامل مثلاً دانشجویان و همه ی آنان که تحصیلات دانشگاهی دارند برگزار نماید و نه در همه موضوعات مبتلاء به کشور بلکه فقط در سه موضوع ذیل برگزار کند: الف: حذف قدرت مطلقه از قانون اساسی. ب: توافق و تعامل با دنیا بجای درگیری و تنش و تعهد به انجام برجام. ج: حق آزادی پوشش و رفع حجاب اجباری. انگار باید به پایان سلام کرد! وروزی امام فرمودند: مبزان رای ملت است ابن شعار مرد و باید ظهور دیکتاتوری را شاهد باشیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث رهبر انقلاب در این بود که مگر میتوان در مسائل گوناگون، کشور را وارد رفراندم کرد؟ از آن جهت که هرکس و هر جریانی میتواند به بهانهای پیشنهاد رفراندم در موضوعی که به نظرش میآید، بکند. اینجا است که هم رفراندم تبدیل میشود به امری پیشِ پا افتاده و هر روز آقای مولوی عبدالحمید پیشنهاد رفراندم میکند و هم جایگاه مجلس که بنا است موضوعات مبتلا بهِ جامعه را طی قوانین، مورد بررسی قرار دهند؛ مختل میشود. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: استاد یک دسته از اقوام نزدیک ما کلا بی حجاب و بی اعتقاد هستن و اخیرا هم بیشتر این بی حیایی ها را نشان میدهند. مثال سیزده به در رسماً همه را برای ناهار دعوت کرده بودند باغ و اگه کسی روزه باشه یا حجاب داشته باشه بش گیر میدن که چرا هنوز تو حجاب داری و شعار زن آزادی را میدن و از این صحبتا. من واقعا دلتنگ این اقواممون هستم و دوست داشتم میدیدمشون اما با این اوصاف واقعا نمیدونم کار درست چیه؟ وقتی کسی به مقدسات ما توهین کنه و احکام خدا را به مسخره بگیره رفت آمد با آن اشخاص چه حکمی دارد؟ لطفا راهنماییم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به هر حال نباید در جایی که گناهِ علنی صورت میگیرد، حاضر شد و در عین حال، قطع رابطه هم نباید کرد. موفق باشید
یا محبوب! مبارک آمدن آن سیّد عشّاق حضرت امام حسین (ع) بر شما باد. صحبت های شما پیرامون راز امیدواری به انقلاب اسلامی در سخنرانی امشب حقیقتا بی نظیر بود و قبل از اینکه در گلزار شهدا خدمتتان برسم در این اندیشه بودم که چه می شود جهان انقدر غافل است لیک پاسخ که پیداست اما عجیب و شگفتش همان چیزی است که داد نیچه را در آورد و از عمق جان ندایی برمی خیزد وای وای کنان ای داد کجایید شما؟ حسین (ع) کجاست و ما کجاییم ای وای که نمی دانیم کجا و چطور باید ذیل اراده ی الهی قرار بگیریم؟ چرا اینطور عادی دنبال رسیدن غیر عادی و وصال بی زحمت هستیم؟ استاد بنده فریادی جانکاه می شنوم لیک شیرین است که بسیار دوست دارم حفظ شود ولی جواب به آن را یک ترس در بر میگیرد و اینکه در هر لحظه و هر نماز و هر شب و هر روز باید وجدان کنیم که ای وای که میگذرد کاروان و ما نیستیم پس بیایید برویم که جاماندیم در جایگاه جواب عجیب این است که جواب پیدا پیداست و ما پنهان می شویم از جواب آخر این چه سوالی است وقتی به قول خودتان آوینی ها و چمران ها داریم؟ لیک از سوی دیگر دل و عقل سرودی می خوانند که پس اگر این فریاد باید زده شود و جان را بسوزاند و ویران کند آیا در پیشاپیش باید هرآنچه از قبل درست بودند و انجامش برایمان الزام نمی بود حال باید به صحنه بیاید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کوره راهی از دوردستها ما را دعوت به گامزدن در راهی میکند که نه قصه همه زندگی است و نه آنچنان است که باید آن را رها کرد. میگوید متوجه این کورهراه باید بود تا بُعدی از ابعاد وجودیِ ما در اینجاها قرار گیرد، در کورهراهِ حضور در میدان دلبستن به آیندهای توحیدی که معلوم نیست چه آیندهای است. «آنقدر هست که بانک جرسی میآید».
نگفتند زندگی را باید تعطیل کرد، ولی نباید در نزد خود، خود را با خود، حاضر نداشت. بودنی که فقط «بودن» است و در عین آنکه مأوایی است دلچسب، ولی گویا نیست. زندگی را از ما نمیگیرد، ولی زندگی بدون آن مأوا هم، بوی زندگی نمیدهد. قصه هستی و نیستی است به همان معنایی که «چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم» و این، زیباترین «ایمان» است. زیرا ما بسته به آن هستیم و باید نازش را بکشیم، گاهی میآید و گاهی میرود، ولی نه رفتنی که محرومیت باشد. موفق باشید
سلام: با اغلب جوونها که صحبت میکنم دچار بیهویتی و پوچی تو مسئله دین شدن. میگن تا یکسال پیش نمازامون قضا نمیشد حالا اما نماز و مسجد و خدا براشون بیاهمیت شده. هر کارم به ذهنشون خورده جهت ترک این حالت انجام دادن اما به نتیجه نرسیدن. در این زمینه راهنمایی میخواستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به حیات دینی زندهتر و وسیعتری باید حاضر شوند. مباحث «معرفت نفس» در این مورد کمک خواهد کرد. مصاحبهای با مجله «سوره» شد که قسمت دوم آن مصاحبه إنشاءالله بتواند در این مورد کمکِ فکری باشد. https://eitaa.com/matalebevijeh/12424 موفق باشید