سلام علیکم: در رابطه با گفتگوی با دوستان با موضوع صبر و رحمت در بستر ایمان سوالی داشتم. اگر همکارانی که قرار هست باهاشون گفتگو کنیم اهل دین نباشند و بلافاصله که بحث قران یا خدا میاد وسط میگویند «چه ربطی دارد؟! چرا قران و خدا را میآوری وسط؟!» و فورا بحث رو اقتصادی میکنند و میگویند اگر قرار هست آینده اوضاع اقتصادی خوب شود به ما که وصال نمیدهد میخواهم که خوب نشود!! و دنبال ارزانی ماشین و گوشت و خانه هستند. چگونه میتوان گفتگویی آغاز کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر فضا، فضای جدال باشد و نه فضای گفتگو، حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» در کتاب شریف «مصباح الشریعه» میفرمایند: خدا رحمت کند کسی را که جدال را ترک کند، حتی اگر حق با او باشد. نهایتاً خوب است آن افراد را به سخنان اخیر آقای چگینی https://eitaa.com/matalebevijeh/12402 و استاد قمی https://eitaa.com/matalebevijeh/12409 راهنماییشان فرمایید. موفق باشید
استاد عزیز سلام علیکم و رحمت الله: یک سوال داشتم. عرفا و علما و معصومان گرانقدر تاکید بسیار زیاد روی «تفکر» دارن. اما سوال اینست که تفکر چطور حاصل میشه؟ برای منی که عمری با بی تفکری زندگی کردم و حالا بخوام یک زمان جدا از محیط یک گوشه ای وقتی رو برای تفکر بذارم، فکری پدید نمیاد الا همون خدعه های شیطان رجیم که این تنهایی رو برنمیتابه. سوال اینه که مثل منی در ابتدای راه، تفکر رو باید چطور با چه سوالی از کجا به چه شکلی شروع کنم؟ لطف میکنید اگه مبسوط و جزئی توضیحی ارائه بفرمایید و در ضمن آن کتابی یا نوشته ای یا دستورالعملی جهت چارچوب بندی تفکر ارائه بفرمایید. متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: با مطالعه کتابهایی مثل «آشتی با خدا» و «ادب خیال و عقل و قلب» و «مبانی نظری نبوت و امامت» که هر سه روی سایت هست، إنشاءالله متوجه معنای تفکر خواهید شد. زیرا تفکر، تعریفکردنی نیست، چشیدنی است. سری هم به این صوت بزنید بد نیست https://eitaa.com/matalebevijeh/11694 موفق باشید
با سلام: آیا هرچه خواب میبینم یا تخیل میکنم آیا میتوان گفت که بدن برزخی ماست؟ (البته بدن برزخی ناقص)
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. موفق باشید
سلام: از آیه هشت سوره نمل «فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» می توان وحدت وجود را استنباط کرد؟ داخل آتش خدا بیرون آتش خدا با اینکه درون و برون اوست از همه اینها منزه
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال ندارد ولی به این نکته فکر کنید که حضرت حق در آن صحنه به نور خاصی برای جان حضرت موسی «علیهالسلام» به ظهور آمدهاند تا در دل همان چیزی که حضرت به دنبال آن بودند، خدا را بیابند. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و احترام خدمت استاد عزیز، ضمن عرض تبریک سال نو استاد، بنده یک فکری که در ذهنم هست و میشه گفت که ازم جدا نمیشه، این هست که باید یک تغییر اساسی کرد و احساس ضعف شدید دارم و به فرموده شما، تفسیر المیزان را هم با یکی از دوستان شروع کرده ام، اما خیلی ضغیف شده ام و جلوی گناهانم را هم نمیگیرم و این حالم را تشدید میکند، یکی از راه هایی که برای تغییر اساسی به نظرم میرسد، اینست که بمیرم و دوباره زنده شوم، حالا شما بفرمایید که چگونه قبل از اینکه بمیریم، بمیرم و دوباره زنده شوم؟ خدا خیرتون دهد
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست سری به جواب سؤال شماره 32521 بزنید. إنشاءاللّه موجب گشودهشدن راهی میشود که به دنبال آن هستید. موفق باشید
سلام علیکم: از اینکه وقتتان را میگیرم عذرخواهم. اما چند تا سوال داشتم که امیدوارم راهنمایی ام کنید: چند سال پیش بود که یکهو یک احساس خیلی چکشی به من وارد شد و من متوجه شگفتی خودِ بودن یا وجود شدم. حالم اینطور بود (و هست) که کمی تمرکز نیاز دارم تا به آن حالت حیرت برسم و در آن با مطلق وجود روبرو هستم آنجا دیگر هیچ شبهه ای نسبت به هیچ چیز وجود ندارد و دیگر استدلالی هم برای وجود خدا و... لازم نیست. این حالت برایم بیشتر جلالی و ترسناک نمود داشت تا شب قدر ماه رمضان امسال این حالت بسیار شدید شد اما دیگر ترسناک نبود و آن حالتِ وجود، حس خوبی داشت. تا آخر ماه رمضان آن حالت بود اما بعد از ماه مبارک مثل گذشته کمرنگ شد. ماه پیش وقتی سفر زیارتی به مشهد رفتم باز در مشهد خودم را در حضور وجود مطلق میدیدم. این حالت گاهی کم و بیش هست در نماز هم گاهی سعی دارم بعنوان حضور قلب کمی در این حالت باشم اما نمیدانم باید چکارش کنم. خیلی هم فرّار است بطوری که وقتی در آن حالت هستم تعجب میکنم که چطور میشود در این حالت نبود و چند وقت بعد که از آن حال خارج شده ام تعجب میکنم که چطور میشود در آن حالت بود. جدیدا سخنرانی حضرتعالی پیرامون برکات نظر به وجود را گوش دادم اما باز نمیدانم چگونه باید این نظر را جهت دهی کنم و اصلا به کدام سمت؟ در وجود مطلق و در حالت بی فکری که سمتی وجود ندارد. ممنون میشوم من را راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان هر اندازه در ابعاد مجرد خود حاضر شود، نسبت به حقایق بهتر میتواند رابطه برقرار کند. و در این رابطه مباحثی چون «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «خویشتن پنهان» میتواند مؤثر باشد. موفق باشید
بسم رب المودة و الرحمة. سلام استاد عزیز: دیروز در جلسه بشنو از زن با عنوان راز جانهای یگانه، صحبتی در مورد ولایت نداشتن مرد بر زن فرمودید، بنده همان موقع جستجو کردم و شوکه شدم. خب بعد از این سن و سالی که از ما گذشته، شوکه غریبی بود و تازه بعضی ابهامات برایم باز شد و هرچی فکر کردم فقط به این رسیدم که اسلام چه جایگاهی برای زن قائل است و واقعاً زن را در جایگاه نرم افزاری حیات جامعه بشری قرار داده است. آری اسلام زن (البته بهتر است بگویم هر انسانی که پای ودیعه وجود خویش ایستاده) را زندگی بخش خانواده و جامعه میبیند، نه یکی کنار دیگری. با اینکه سالهاست پای صحبت تان بودم اما انگار اتفاق دیگری افتاد، تازه متوجه شدم اگر حضرت زینب (سلام الله علیها) (به استناد کتاب شیر زن کربلا خانم بنت شاطی) در آن حرکت عظیم که با همراهی امام حسین (علیه السلام) شروع کرد و در کل لحظات آن حادثه عظیم، طول سفر، شب عاشورا و روزش و شام غریبان، اسارت، کوفه و شام و برگشت به مدینه و عجیبتر باز سفر، بدون همسرشان به شام و مصر با چه یافتی از حقیقت اسلام حرکت کرد! آری ایشان با حضور مقتدرانه و نرم خاص شان در همه این عرصهها بدون اندکی تعلل و بدون درگیر شدن در حواشی غیر توحیدی با نوری که از امام خویش گرفتند، حرکت کردند، و چون مادرشان ایستادند و کربلا و آن خونهای ریخته شده را با تمام وجود در عالم هستی سریان دادند. حال شاید بتوان گفت آتش به اختیار حرکت کردن یعنی چه! آتش به اختیار هم خرد و جان آماده ای میخواهد که به تاسی امام زمان خویش بایستد نه به تقلید صرف، گویا نوعی هم افقی و هم منظر شدن با امام را میخواهد. آری قلب و عقل حاضر در محضر حق مییابد آتش به اختیار یعنی حضرت زهرا (سلام الله علیها) پشت در و در مسجد و آنگاه که از دو نفر روی برگرداند و درخواست تشیع و تدفین شبانه و بدون حضور غیر را داشتند، آتش به اختیار یعنی حضرت زینب (سلام الله علیها) و همراهی امام حسین (علیه السلام) و شام و برگشت به شام، تاریخ سازی ابدی، آتش به اختیار یعنی حضرت معصومه (سلام الله علیها) و دعوت به حرکت آل الله برای زیارت امام رضا (علیه السلام) در طوس و قیامی بی عَلَم و کتل. آری آتش به اختیار یعنی مادران ما و حضور عجیب در راهپیمایی ها و در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و امروز در خدمت به انقلاب اسلامی و حضور در انتخابات. آری اسلام زن را متفکری آزاد اندیش و صاحب خرد و تصمیم میبیند البته او را مقتدری نرم و لطیف میپسندند که از ودیعه الهی در جان خویش کوهی مقاوم و سرسبز بسازد که جانها در آن راهی سوی قله بیابند. چقدر معناها تغییر کرد! الان میشود فکر کرد چرا خانههای ما و کارهای فرهنگی مان بدون یافت حقیقت جامع لنگ میزند!؟ البته مهم است فهم حقیقی این موضوع، این موضوع سخن از وجود است نه تنشهای مرسوم جنسیتی و بکش بکش در خانواده و جامعه و تازه جایگاه امام زمان و ولایت و ولایت فقیه که خانم حضرت زهرا (سلام الله علیها) میفرمایند «جَعَلَ اللَّهُ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ، وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً مِنَ اَلْفُرْقَةِ» پیدا میشود. چقدر حرف دارم. استاد در مسیر زندگی به اسم ولایتپذیری از آقایون خیلی جاها زمین گیر شدم و همیشه برایم سؤال بود، چرا!؟ و اخیراً فکر میکردم تضاد در ولایتهاست که کار را دچار معضل میکند و باید افرادی را به ولایت انتخاب کنم که ذیل ولی زمانم باشند و کاملاً هم منش، وای استاد چه وهمی به خواستگار آخری ام دادم😭😢، خدا به دادش و به دادم برسد. حتی در مجموعهای که فعالیت فرهنگی داشتم به اسم ولایتپذیری که چه سختیهای عبثی کشیدم و چه به سر بچهها آمد. الآن حس پرندهای را دارد که پر پرواز یافته ولی چه دامها که بوده و هست. به نظرم تا خود ما انسانها به معنای حقیقی و یقینی این معنا را درک نکنیم، بسیار زمین گیریم. حالا تازه اول راه است، تذکر مدام و تفکر و اندیشه میخواهد تا از دام مشهورات جامعه و عادات خودمان آزاد شویم. اول به نظرم، خود خانمها باید بتوانند این موضوع را به معنای واقعی درک و باور کنند، چالشی که بر سر عنوان کردن خیلی قلیل ترش مورد سرزنش بعضی دوستان فعال قرار گرفتم و تازه یکم برام پیدا شد که چقدر یافت درست در زبان موثر است و مهم. ببخشید شاید ابهام داشته باشد، چون خواستم طولانی نشود. یافتم درست است؟ ممنون میشوم نظرتان را بگویید. اما میشود بیشتر این موضوع را تبیین کنید؟ نیاز است روشن شود تا آنچه لازمه گام دوم انقلاب اسلامی است شکافته شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه فرمودید بنده در آن جلسه سخنانی عرض نکردم که کلامی باشد برای دانایی رفقا، تنها سعی شد نسبت به آنچه هستیم، غافل نباشیم. به هستی خود نظر کنیم و میدانی که برای بودن در عین شدن مقابلمان گشوده شده است و چنین حضوری را احساس کنیم به عنوان جهانی گسترده و آرام و در عین حال، مصمم نسبت به آنچه تنها کوره راهی هست به سوی آنچه در هستی خود متوجه اجمال آن هستیم. به این شعر مولوی بسیار فکر کنید که میگوید:
چون گهر در بحر گوید بحر کو وآن خیال چون صدف دیوار او
گفتن آن کو، حجابش میشود ابرِ تابِ آفتابش میشود
بند چشم اوست هم چشم بدش عین رفع سدّ او گشته سدش
بند گوش او شده هم هوش او هوش با حق دار، ای مدهوش او
این یعنی همان آتش به اختیار در بیابانی که هر قدمی که بر آن گذاشته شود، قدمی است به سوی خود، هرچند آن قدم به ظاهر ناچیز باشد. مثل کارهای نرمِ مادر که با حضور در خود، جلو میرود و باز جلو میرود بدون آنکه مانند آن گهر در درون آن صدف از دریا بپرسد، غافل از آنکه در دریا حاضر است. موفق باشید
با سلام و احترام: حضور تاریخی حضرت صدیقه طاهره (س) در جریان سقیفه و غصب خلافت، صرفا حضوری تحت امر امام زمانشون بوده، یا اینکه فهم و درایت و بصیرتی مختص خودشان و در راستای تعالیم امامشان بوده که این نوع حضور را رقم زدند؟ آیا اگر امام ایشان در کنار ایشان حضور فیزیکی نداشتند ایشان چنین تصمیمی را میگرفتند و دقیقا به همین شکل عمل میکردند؟ یا اینکه اگر امر امامشان نبود خودشان به چنین تشخیصی نمیرسیدند؟ آیا لازم هست یک زن، با بصیرت و تفکر قبل از قول امام به تشخیص امر امامش برسد؟ یا اگر حضرت زینب (س) منهای حضور امام سجاد (ع) در کربلا و مجلس یزید بودند، به تشخیص خودشان چنین عمل میکردند؟ یا به تشخیص امامشان نیاز داشتند؟ اینکه میگویند، ۵۰ نفر از یاران خاص امام عصر زن هستند، این خانمها، لازم هست دارای چه روحیات و خصوصیاتی باشند؟ آیا در عرض یاران آقا سپاه هستند؟ بلحاظ رتبه، مقام، مسئولیت، بینش، بصیرت و... یا تفاوتهایی وجود دارد؟ لازم هست فقط مطیع باشند؟ یا مبتکر و متفکر، بصیر و...؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به آنچه خداوند در قرآن به پیامبر خود فرموده است نیز میتوان فکر کرد آنجا که میفرماید: «وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» (نحل/۴۴) ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا آنچه که بر جان مردم نازل شده است را برایشان تبیین نمایی. این نشان میدهد آنچه رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» میخواهند برای مردم بگویند به صورت کلی و اجمالی بر جان مردمی که با حضرت محمد «صلواتاللهعلیهوآله» در تاریخی که با آن حضرت شروع شده، نازل شده و رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» مأمور تبیین آن میباشند. آری! با توجه به آیه فوق، همه منوّر به نوری هستند که بر رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» نازل شده و اگر خود را با هوسها و روزمرهگیها فریب ندهند، با تمام وجود مییابند که پیامبر و امام، قصه حضور آنها را متذکر میشوند و از این جهت انسان در واقع به نور اولیای الهی در خود طلوع میکند. عرایضی در جزوه «حضور نرم و نقش مؤثر زن در این تاریخ» شده است تا معلوم شود نقشی که انسان در تاریخ خود میتواند داشته باشد، ماورای زن بودن زن و یا مرد بودن مرد است. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/leaflet/500?mark=%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1%20%D9%86%D8%B1%D9%85
سلام مجدد: ممنونم از توجهتون و پاسخی که دادید. در هر صورت چون بحث در مورد ارز ترجیحی بحث بنده هم راجع به همین بود. تو مناظره ای که فرمودید کجا حرف آقای طغیانی منطقی بود؟ اونجایی که از فولاد مبارکه ای دفاع می کرد که بدون یک درصد افزایش تولید فقط از راه فروش دلاری به همین ملت سودهای هزاران میلیاردی کسب میکنه؟(رهبری هم اخیرا در مورد فروش دلاری این شرکت ها صحبت کردند) یا اونجایی که پیش بینی خودشون که گفتند حذف ارز ترجیحی فقط ۸ درصد تورم داره؟ کدومش دقیقا منطقی بود که ما هم بپذیریم ضمنا اینم بدونید که تو مناظره دفاع می کرد از حذف ارز ترجیحی ولی بعد از اون در توییتر اونو به کلیت نظام منسوب کرد!! https://eitaa.com/h_abasifar/5563 یعنی گفت آقای جبرائیلی می خواد بگه حذف ارز ترجیحی کار من بود. اولا که بله کار شما بود که موافق سرسخت این سیاست بودید و حتی مناظره می کردید در جهت موافقت با حذف ارز ۴۲۰۰!! ثانیا شما که تو برنامه جهان آرا دفاع می کردید، چطور الان میگید کار من نبود و کلیت نظام رو مقصر دونستید؟ مثل برجام که بعد از اینی که معلوم شد ثمره اش هیچه، بعضی اصولگراها و حتی حسن روحانی گفتند برجام تصمیم نظام بود! استاد جان ملاحظه بفرمایید این کارشناسان وقتی نتیجه عملکردشون که منجر به تورم بالا و حذف گوشت و مرغ از خیلی از سفره ها شد رو نپذیرند و گردن نظام بیفته، مردم عادی متاسفانه این رو به گردن رهبری می اندازند. فرمودید بنای ورود به مباحث اقتصادی ندارید و فقط رصد می کنید. مشکلی نیست ولی مطالب جریان اقتصاد اسلامی رو هم رصد کنید که خدای نکرده ندانسته از سیاست های نئولبیرال ها دفاع نکنیم. ارادتمند شما التماس دعا دارم از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها عرض بنده آن بود که جناب آقای جبرائیلی در نکاتی که به آقای طغیانی نسبت می دادند دلایل قانع کننده ای پیش نمی آوردند و از طرفی واقعاً در مورد ارز ترجیحی و حذف و یا عدم حذف آن، دلایل متفاوتی هست. همان طور که در جریان هستید آقای علیزاده و آقای جبرائیلی و آقای قلی زاده در مباحثی که در کانال «جدال» داشتند، همگی مخالف حذف ترجیحی در آن شرایط بودند و از طرفی عده ای از اقتصاددانان حتی معتقد بودند در همان ابتدای دولت باید آن اقدام انجام می گرفت. هرچه هست در یک اقتصاد بیمار، هر حرکتی بدون بازخورد نیست و البته همان طور که رهبر معظم انقلاب تأکید داشتند؛ آری! به هر حال نباید ارز ملّی گرفتار دلار باشد به هر معنایی که هست. موفق باشید
با عرض ادب خدمت شما استاد طاهرزاده: صحبتهای شیخ حسین انصاریان به عنوان سرشناسترین منبری شبهای قدر درباره «حرام بودن ظلم به مخالفین» و توئیت معنادار آیتالله جوادیآملی از شاخصترین و محبوبترین شخصیتهای علمی حوزه علمیه، همزمان با روز شهادت حضرت علی (ع) درباره «منع حکومت اسلامی از ظلم به کافر» نشاندهنده نارضایتی طیف وسیعی از متدینین و متشرعین نسبت به سبک و سیاق حکمرانی در کشور است. افرادی که نه میتوان آنها را وابسته به خارج خواند و نه ضد دین و اسلام. ای کاش ساختاری که گوشش برای شنیدن صدای مخالفان سنگین است حداقل نصایح دلسوزانه این چهرههای مذهبی را بشنود. ای کاش آقای خامنه ای گوش میدادن و یکمقدار کوتاه میامدن تا مردم نفس راحتی بکشند بخدا وضع خیلی خیطه استاد عزیز
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً این عزیزانی که نام بردید همه با تأسی و ارادت به سخنان رهبر معظم انقلاب که بیش از همه دغدغه اصلاح امور مردم و مسلمین را دارند؛ آن سخنان را فرمودهاند. آیا تنها راه برای رفع مشکلات مردم، همان راهی نیست که نایب الامام حضرت آیت الله خامنهای به نور و مدد حضرت صاحب الامر «عجلاللهتعالیفرجه» در این تاریخ به میان آوردهاند؟ در آن حدّ که افرادی مثل آقای علیزاده که در جریان امور سیاسیِ جهان میباشند، نیز متوجه این امر شدهاند. در این مورد خوب است به https://eitaa.com/jedaaltv_official/613 رجوع شود. موفق باشید
سلام استاد مهربان: خیلی ممنون که در سوال قبلی جوابم را دادید و اینقدرامیدوارم کردید، خواستم بگم اولین دوره معرفت نفس را تمام کردم و شاگردانم همراه خودم خیییلی لذت بردیم برای هر نکته، ۳ جلسه که هر کدام ۱:۳۰ ساعت طول کشید صحبت کردم، هر چه بیشتر بحث میکردم مطالب بیشتری برام روشن میشد، خواستم بگم چرا این صحبتهای ارزشمند را کسی برای ما نگفته بود؟🥺 چرا اینقدر ما از خودمون و شناخت نفسمون دوریم؟ چرا قانون نمیشه این سخنان در مدارس برای بچه ها گفته بشه؟ و یه خواهش هم داشتم که لطفاً راهنماییم کنید که از این به بعد و بعد از معرفت نفس نسبی که پیدا کردیم، چطور کاملش کنیم و از این به بعد دنبال چه مباحثی بریم و چه مطالبی سر کلاسهام بگم تا انشاءلله موثر در ظهور باشیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعه کتاب «خویشتن پنهان» اگر به مباحث کتاب «معاد» همراه با شرح صوتی آن رجوع فرمایید، إنشاءالله نتیجه خواهید گرفت. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: نظر حضرتعالی در مورد این نوع روایات چیه؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله): کسی که برای رفع نیاز برادر مومن خود کوشش نماید مانند این است که نُه هزار سال خداوند متعال را عبادت نموده در حالی که روزها را روزه گرفته و شب ها را هم شب زنده داری نموده است. بحارالانوار/ج74/ص315 استاد بالاخره همه ما کم و بیش تجربه کمک به افراد مومن را داشتیم و نورانیتش را هم احساس کردیم. ولی هیچ وقت احساس نورانیت ۹۰۰۰ سال عبادت آن به همراه روزه داری و شب زنده داری را نداریم. در حالیکه که گاهی اندک روزه داری و شب زنده داری را نورانیتش را احساس می کنیم. مشکل کجاست؟ آیا صحت این نوع روایات اشکال دارد؟ آیا نورانیت ۹۰۰۰ ساله این عمل در قیامت خودش را نشان می دهد؟ آیا برای تشویق کردن است یا نه، حقیقتاً رفع نیاز از برادر مؤمن به صورت تکوینی چنین نتایجی را در جان انسان به همراه دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نیکی به برادران مؤمن به اعتبار انسانهایی که راههایی هستند به سوی خدا، عالم عرش را در مقابل ما میگشاید به همان معنایی که فرمودهاند: «قَلبَ المُؤمِنِ عَرشُ الرَّحمنِ» و حضور در عرش مانند نور بیرنگ است که محسوس نیست ولی جان انسان را در بر میگیرد، نه مثل نور قرمز یا زرد که جزئی و محسوس باشد. اینجا است که متوجه میشویم چگونه با احسان به انسانها بهخصوص اهل ایمان، از جهانی که سراسر پوچی است آزاد میشویم و پایههای تمدن نوین اسلامی را شکل خواهیم داد. موفق باشید
سلام به استاد گرامی: حقیقتش حیرت خود را در نسبتی که بین اعتکاف امسال و ۲۲ بهمن برایم پیش آمد را، نتوانستم در درون خود نگه دارم و از این جهت احساس کردم به عنوان دلنوشتهای خدمت جنابعالی ارسال کنم تا اگر تذکری برای بنده دارید، بفرمایید.
باسمه تعالی: خلوت و سِرّ اعتکاف در جلوت و ظهور ۲۲ بهمن خود نمایی کرد و بار دیگر دست قدرتمند الهی در جمعیتی میلیونی تجلی کرد و جلال و جمال الهی در آئینه خلق درخشیدن گرفت. حضور حق، قلعههای قلوب را فتح کرده بود و انتهای جاده زیباییها نوید عبور از پیچ تاریخی را میداد. آری! خیز بزرگ انقلاب و خروش عاشقانه ملت بخصوص دهه هشتاد و نودیها، حس غروری مقدس را در جانمان به سرور و شیدایی میکشاند و اقیانوس متلاطم معرفت را به تصویر میکشاند. این معجزه الهی، سحرِ امپراطوری رسانه را در هم خواهد پیچید و نور امید را در اعماق جانِ آزادگان جهان زندهتر خواهد نمود و سرانجام به زودی شکوفههای انقلاب بر گلدستههای رفیع آن، اذانِ شهادت و رشادت خواهند داد و جایگاه و حضور تاریخی خود را بیش از پیش خواهند یافت.
راستی که چه شورانگیز و شوقآفرین بود حماسهای که آغازی برای عبور از مدرنیته و تجربه جهان قدسی در بنیاد خود و در ارتباط با انسان و جهان خواهد شد. اشک شوق در چشم حلقه میزد، چرا که انقلاب به جلواتی بس عمیقتر و اسرار آمیزتر به ظهور آمده بود. فتح مطلق آنچنان میسر مینماید که گویی هم اینک در مشت ما بلکه در آغوش ماست. باید شاکر بود، جبهه شکر به پیشگاه حضرت احدیت سایید به خاطر این همه ظرفیت آخر زمانِ بشرِ امروز در ذیل انقلاب اسلامی. نقش آفرینی شهدا و آرمان نهایی شان بیش از هر زمان در حال ظهور و بروز و تکامل است. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸❤️❤️❤️❤️❤️❤️
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً نکات خوبی را با قلم زیبای خود به رشته تحریر آوردهاید. حکایتی است از موقعیتی که در آن قرار داریم. و در همین رابطه عرض شد؛
کجای دنیا چنین امری، یعنی بسیج اجتماعی در ابعاد ملی در چنین شرایطی پیش میآید که در ۲۲ بهمنهای هر سال به ظهور میآید؟ حتی بعد از ۴۴ سال که از آن ۲۲ بهمن سال ۵۷ گذشته است. هر اندازه انسان نسبت به این شور انقلابی و تعلّقی که نسبت به انقلاب در صحنه است؛ فکر کند، جز یک معما برایش پیش نمیآید. مردم ما نشان دادند انقلاب اسلامی یک خط تاریخی است که در درون روح ایمانی آنها متولد شده است. و اینجا است که باید باطن جامعه را در این نوع راهپیماییها ارزیابی کرد و نه در نظرسنجیها. ملاحظه میکنید چگونه در روز ۲۲ بهمن دوگانه شهری و روستایی از بین میرود و در شرایطی که با هزار دلیل برای شرکتنکردنِ مردم، مردم به صحنه میآیند. آیا چنین نظامی از طریق اپوزیسیون حقیر خارج کشور، قابل براندازی است؟!! در حالیکه ملتی در صحنه انقلاباند که اینچنین در مقابل مشکلات، تاب میآورند و باز در صحنه میمانند. در حالیکه ملاحظه کردید جریان برانداز حتی ۴ ماه نتوانست بدنه اجتماعی خود را نگه دارد. آیا جز این است که دلهای این مردم در دست خدا است؟ موفق باشید
سلام استاد عزیزم. نظرتون راجع به متن زیر چیه؟ هماکنون بیش از ۲۵۰٬۰۰۰ ایرانی و ایرانیزاده در اسرائیل زندگی میکنند. دولت اسرائیل به پاس این گرمی فرهنگی دست به چاپ تمبر کوروش، ساخت خانه فرهنگی کوروش و خیابانی به نام کوروش زده است (רחוב כורש). در زمان پهلوی همکنشگری ایران و اسرائیل دستاوردهایی داشت که میتوان صادرات نفت ایران با خط لوله بندر ایلات-اشکلون، روابط بازرگانی، امنیتی آموزشی موساد-ساواک، تامین تسلیحات ارتش (تیربارهای یوزی، هواپیماهای اف-۸۶ و ... )، پیریزی ساخت موشکهای دوربرد با کلاهک هستهای بالستیک (پروژه شکوفه)، امضای موافقتنامه ساخت مرکز مونتاژ و آزمایشات هستهای، تامین دفاع هوایی، ساخت پایگاههای نیروی دریایی بندرعباس، بوشهر و خانههای سازمانی افسران، مدرنیزهسازی کشاورزی، آموزش۱۵۰۰ متخصص تعاونیهای سازندگی، برجهای سه قلوی اسکان در تهران، ساختمان پلاسکو از حبیبالله القانیان، و ... را نام برد. هنگامی که ساواک از موساد در اسرائیل درخواست ترور امام خمینی را نمود موساد نپذیرفت و اسرائیلیها به شاه گفتند مشکلات شما و خمینی به ما ارتباطی ندارد. در جنگ ایران و عراق با میانجیگری منوچهر قربانیفر اسرائیل به کمک آمد و موشکهای ضد تانک هاوک و تاو به ایران فروخت. اکنون این پرسش پیش میآید که چرا یک حکومت دینی که اسلام را دین صلح و دوستی میداند (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً: ای مومنین به صلح و آشتی در آئید)، این همه برای خود دشمن میتراشد؟ چرا با داشتن این همه اسناد قرآنی، تاریخی و ژنتیک ادعا میکنیم که یهودیان هیچ کشوری نداشتهاند و نباید داشته باشند؟ چرا ما باید بنیاسرائیل را که هزاران سال دوست ایران بودهاند به دشمن تبدیل کنیم و برخلاف سفارش قرآن (وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها: اگر دشمنان خواهان صلح بودند، بپذیرید) دست رد به سینه آنها بزنیم؟ تا به گفته شما این دشمنان، اغتشاشات امروز را کارگردانی کنند؟ اگر ما اسلام را سند دشمنی خود با کشور اسرائیل میدانیم برخلاف قرآن عمل کردهایم. اگر سیاست را سند این کار کردهایم رهاوردش همدستی اعراب با اسرائیل برعلیه ایران و شورشهای کنونی است. اگر از ترس آرزوی اسرائیل برای گسترش از نیل تا فرات دست به دشمنی زدهایم، پس با روسیه هم باید دشمن شد چون در آرزوی وصیتنامه پطر کبیر به دنبال گسترش روسیه از قطب شمال و خزر تا خلیج فارس و از بالا حرکت به سوی اروپاست (شاهد این ادعا: کریمه و اوکراین و خزر) دود این دشمنتراشی به چشم مردم، دانشمندان هستهای و نظام جمهوری اسلامی میرود؛ درحالیکه آنان روزگاری جزو دوستان هستهای ما بودند و اکنون جزو دشمنان هستهای ما! ترکیه، آذربایجان، روسیه و دور تا دور ما با اسرائیل همنشین شدهاند. چرا ما مرتبط نشویم؟ چرا برای پیشرفت نظام و مردم دشمن بسازیم؟ حفظ نظام نیاز به دوستسازی دارد نه دشمنسازی. والسَّلَامُ علیکم و رحمت الله عَلَى بنی اسرائیل و بنی هاشم و بنیکوروش السلام عَلَى بنیآدم
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اولاً: خداوند در قرآن به ما فرموده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِيَاءَ ۘ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِين» ای اهل ایمان، یهود و نصاری را به دوستی مگیرید، آنان بعضی دوستدار بعضی دیگرند، و هر که از شما مؤمنان با آنها دوستی کند به حقیقت از آنها خواهد بود؛ همانا خدا ستمکاران را هدایت نخواهد نمود. ثانیاً: بحث در مورد صهیونیسم میباشد که یک حزب نژادپرست است. موفق باشید
سلام استاد عزیز: برای کلمه العقل در باب اصول کافی چه معنای جامعی می توان تصور کرد که همه احادیث مربوط به آن را در پرتو آن فهمید؟ ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل، در متون دینی آن روح و روحیهای است که انسان بتواند امور کثیر را در هویتی واحد مدّ نظر آورد. مثل آنکه حادثههای کثیر را در نگاه توحیدیاش به خدای واحد نسبت میدهد. موفق باشید
سلام بر شما: ببخشید مسئولان کشور ما از چه کسی دستور می گیرند؟ لطفاً نگویید مقام معظم رهبری! در روز ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ که آقای منتظری (دادستان) در میدان امام (ره) سخنرانی می کردند چه حرف هایی که نباید می زدند و زدند و از مردم انقلابی حاضر در صحنه هیچ کس از حرف ایشان خشنود نشد که نشد. (ضرورت اقدام قانونی علیه زنانی که حجاب را رعایت نمی کنند!!!) بنده دورم را که نگاه می کردم میدیدم که از هر ۱۰ زن، یکی حجاب ضعیفی دارد و در دلم گفتم:« خدایا! واقعا الان اگر دل این افراد شکسته شود چه اتفاقی می افتد؟ در صورتی که دل ایشان آنقدر شفاف بوده که خداوند آنها را انتخاب کرده و در میدان جهاد علیه استکبار آنها را به صحنه آورده است». خیلی از این دخترها پاکتر از صدتا روحانی و آخوند هستند؛ ادعای گزافی نیست. گویا هرچه حضرت آقا انسان الهی و با کرامتی هستند بعضی از مسئولان کشور پست تر شده اند. جای مهم قضیه اینجاست که: «تبلیغات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، همین دخترانِ به اصطلاح ضعیف الحجاب را نشان میدهد که در راهپیمایی شرکت میکنند، فردای همان روز برایشان پیامک میدهند که به خاطر حجاب برایتان خلافی ثبت شده است و باید جریمه پرداخت کنید». این مضحک است و واقعا استفاده ابزاری (تبلیغاتی) از زن را به وضوح نشان میدهد. دختر بی حجاب تا آنجایی دختر انقلاب هست که در صحنه های انقلابی حضور داشته باشد، اگر در پارک دیده شود میشود اخلالگر جامعه، مخل نظم عمومی، قانون شکن و بدکار!!! هرچه خداوند اراده کرده است که جهان ما را در ذیل انقلاب اسلامی گسترش دهند، بعضی از مسئولان عقب افتاده ما در تحجر افراطی خویش به سر می بزند و بر نمی تابند. واقعا راه عبور از چنین دیدگاهی در بین انقلابیون افراطی چیست؟ واقعا میٰشود اسم اینها را انقلابی نهاد؟ بالاخره نمیٰشود با اینها انقلاب را به اوج خود برسانیم. این افراد مانند سدی در برابر تحقق جامعه اسلامی، تمدن اسلامی و در آخر ظهور حضرت بقیة الله (عج) هستند. با افتخار یک دهه هشتادی ام. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده نیز با همه احترامی که برای آقای دادستان قائل هستیم، برای چنین مراسمی، سازمان تبلیغات سخنران مناسبی انتخاب نکرده بودند. ۲. منظور ایشان کسانیاند که کشف حجاب کامل کردهاند. زیرا همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند افراد ضعیف الحجاب را نباید به بیدینی و ضد انقلابی متهم کرد، آنها به تعبیر ایشان دختران خودمان هستند. ۳. بحث پیامکدادن و جریمهکردن، اگر هم که خبر آن صحیح باشد که فکر نمیکنم؛ مربوط به آنهایی است که کشف حجاب کردهاند. البته این یک طرح است و باید روی آن فکر کرد. تصور بنده آن است که به مرور همین خانمها نیز متوجه میشوند در فرهنگ ایرانی این نوع بیحجابیها به جهت ریشههای خسروانی آن جایی ندارد و آنچه قبل از انقلاب با آن روبهرو بودیم به جهت تلاش نظام شاهنشاهی بود که بنا داشت فرهنگ غربی را به جای فرهنگ ایرانی خسروانی که همیشه گرایش مذهبی داشته، جایگزین کند. موفق باشید
سلام استاد عزیز: نظر شما درباره نقدهای ادبی که بعضی از آقایان به تسنیم دارند چیست؟ ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور خاص بنده به آن کتاب رجوعی نداشتهام مگر بندرت. هرچند که از صوتهای آیت الله جوادی که منجر به تفسیر تسنیم شد، استفادههای زیادی کردهام. موفق باشید
آموزگار لبخند، وصیت کردی میان گلستان شهدا دفن شوی که هم دل خودت آرام باشد، هم زیارتگاهت نکنند، هم دست یافتنی برای مردم باشی، میخواستی دست یافتنی باشی ولی نشدی آخر چطور دستم به آستان دستانت برسد؟ ... به قول استاد؛ بعضی ها دوست نداشتن را بلد نیستند و تو جزء آن بعضیها بودی، مهربان بودن با همه را تو به من فهماندی، کاش شاگرد مکتبت باشم... نام او از آسمانی آسمانتر، یاد او از جاودانی جاودانتر، قلب او از مهربانی مهربانتر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! او به ما فهماند که باید با همه مهربان بود تا پیامبرگونه به نجات بشریت اندیشید. مگر پروردگارمان به رسولش نفرمود: «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ» (توبه/128) هان! ای انسانها، رسولی از جان خودتان به سوی شما آمده است که بسی بر او گران است که شما در سختی باشید و بسیار حریص و مشتاق است که شما در مسیری اینچنین گشوده و سراسر رحمت پای گذارید. و این است که هر محبتی از حاج قاسم فرزند انقلاب به سوی هر کسی جاری شود، در عمل، آن کس آن را به حساب تاریخی میگذارد که با انقلاب اسلامی شروع شده و ناخودآگاه، خود را متعلّق به آن تاریخ میداند و این است اسرار حضور شهید حاج قاسم سلیمانی که نزدیکِ نزدیک و دورِ دور است. موفق باشید
با سلام و احترام: لطفا از میان آثار خودتان، یا هر منبع دیگری آن را مناسب میدانید؛ منبعی به بنده معرفی کنید که در آن نقش تفکر و تعقل را در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی درک کنم. به این صورت که با یک رویکرد تربیتی نیز همراه باشد. و اینکه همیشه بهره کمی از غزلیات حافظ داشتم، گویا بوی خوش آشنایی را از غزلیات حضرت حافظ دریافت میکردم اما آن را با تمام وجودم درک نمیکردم. چند روز پیش فهمیدم شما غزلیات حافظ را شرح میدهید و چند تای اول را خواندم؛ آنقدر لذت میبردم که از ته قلبم گریه میکردم؛ گویا مطابق نیازهای روحی همین الانِ من بود. بسیار ممنونم از شما، شما و آثارتان بسیار رشد معنوی و عقلی و شخصیتی بنده موثر بودید. انشاءالله خداوند خیرمحض و آنچه بهترین برای شماست به شما عطا بفرماید. آیا چنین شرحی را نیز برای مثنوی مولوی میشناسید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید پس از گذر از کتاب «تمدنزایی شیعه» اگر بتوانید با سه کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بين دو جهان» و «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آينده دينداری ما» و «در راستای بنیانهای حکمت حضور انقلاب اسلامی در جهانی بین دو جهان» مأنوس شوید، إنشاءالله افقی از معنای تمدن اسلامی در مقابلتان گشوده خواهد شد. موفق باشید
با سلام: آیا شریعت همیشه تجلی حقیقت است؟ گاه دیده و خوانده شده که حقیقت متفاوت با شریعت است در این صورت چگونه می توان به شریعت یقین داشت و از حقیقت اعراض نکرد؟ مثلا در شریعت حج واجب است اما در زمانی امام با توجه به حقیقت مسئله، رفتن به حج را منع کردند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شریعت در ذات خود راهی است به سوی حقیقت. حال اگر شرایطی پیش آید که آن راه به طور موقت به سوی حقیقت سیر نکند، اینجا است که نسبت به آن راه در آن شرایط، تجدید نظر میشود هرچند در هر حال شریعت الهی یک حقیقت ثابت و پایدار است. مثل آنکه انسان بالاخره با نماز به قرب الهی نایل میشود، ولی آنگاه که در حین نماز متوجه شود خطر فروافتادن کودکی در آب و یا چاه هست، نماز را ترک میکند. ولی در هر حال آنچه انسان را به خدا نزدیک میکند، در دل همین نماز و سایر دستورات شریعت نهفته است. موفق باشید
سلام: استاد من خیلی احساس بیهودگی میکنم. یه مومن ضعیف که در برابر این همه گناهی که میبینم فقط خودخوری و سکوت می کنم. در حال مطالعه کتاب های حاج آقا صفایی حائری هستم و روز به روز این حال بد شدیدتر میشه و من هیچ راهکاری ندارم. میترسم آینده فرزندانم هم توان امر به معروف نداشته باشن با وجود این ضعف و زبونی ای که در من هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با هرچه بیشتر عمیقشدن در معارف حقیقی، قوه واهمه ضعیف میشود و قدرت خود را از دست میدهد از این که بخواهد بر ذهن ما سیطره پیدا کند. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: در مورد سوال 33535، بنده در جایی نظر امام رو در مورد مسئله لغو بخشنامه چادر خانم معلم ها پیدا نکردم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه عرض شد امری نبوده که در جایی ثبت شود. جناب آقای اکرمی وزیر آموزش و پرورش وقت به من فرمودند که احمدآقا میفرمایند امام فرمودهاند بگویید آن بخشنامه را لغو کنند. موفق باشید
با سلام: با توجه به پرسش و پاسخ زیر: (با سلام وقتی می گوییم بسم الله آیا منظور آن است که الله اسم ذات خدا است؟ آیا منظور از اسم الله آن است که این الله اسم عین وجود است، نه خود عین وجو ؟ متن پاسخ باسمه تعالی: سلام علیکم: روی «اسم» در اصطلاحات عرفانی بیشتر فکر شود. «اسم» به معنای نام و یا عنوان نیست. «اسم» به معنای ذات است به صفت خاص، بنابراین معنا نمیدهد بگوییم «الله» اسمِ عین وجود باشد! موفق باشید) آیا میتوان گفت که از نظر عرفانی گفت که ذات به اضافه الله هم می شود یک اسم عرفانی؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ذات، با صفت خاص همان اسم است، نه اینکه ذات، به چیزی اضافه شود بلکه خود ذات که با صفت خاصی به ظهور آید مثلاً با صفت «حیات» میشود اسم حیّ. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامیم! در فصل ادریسی قاعده بسیط الحقیفه کل الاشیاء و... ، من بسیط الحقیفه را اسم جامع الله قرار دادم نه ذات احدی را. آیا درست فهمیدم! با تشکر از زحمات استاد گرامیم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید همینطور باشد. موفق باشید
پدرجان راجع به حرف های فتنه انگیز جناب پالیزدار در مصاحبه دیدبان نظرتان چیست؟ این چنین افراد چرا زمانه شان را نمیشناسند و با خلط درست و غلط، ارکان انقلاب اسلامی را در نظر مردم کثیف و فاسد و... معرفی میکنند، و از طرفی میگوید از فساد سیستماتیک عبور کردیم و الان غرق در فسادیم. چرا با این افراد برخورد نمیشود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً سواد رسانهای اقتضاء میکند که ما به راحتی در این نوع جوّسازیها قرار نگیریم بخصوص در مورد آیت الله یزدی «رحمتالله علیه» با آن سوابق خوب قبل و بعد از انقلاب. مهم شعور سیاسی مردم است که بنگرند این نوع سخنان که رسانهای میشود با انگیزه اصلاح است و یا با انگیزههای دیگر؟ کار آسانی نیست! در عین آنکه هرگز نمیخواهیم کوتاهیها و یا غفلتهای بعضی را که بهانه برای دشمنان انقلاب شده است؛ منکر باشیم. فرزند آیت الله یزدی در واکنش به مصاحبه آقای پالیزدارمصاحبه ای با پایگاه خبری دیدبان ایران دارند که خوب است به آن مصاحبه رجوع فرمایید. موفق باشید