بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2683

جشن تولدبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار نظر شما در مورد جشن تولد گرفتن چیست؟ همچنین در مورد نحوه برگزاری آن به صورتی که معمول است نظرتان را بیان فرمایید. به نظر بنده این جشن یکی از چیزهایی است که به واسطه فرهنگ غرب وارد زندگی ما شده است آیا این دلیلی بر رد آن می شود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده هم با نظر شما موافقم که یک کار غربی است. در اسلام نظر به تولد انسان‌های کامل باید داشت که دارای حقیقت هستند و تولد آن‌ها تولد حقیقت انسانیت است و نوری به عالم انسانیت اضافه شده، در حالی‌که تولد بنده و امثال بنده به خودی خود هیچ چیزی نیست مگر آن‌که در طول زندگی در ذیل انسان‌های کاملی قرار گیریم. موفق باشید
2077

خمسبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام و احترام آیادر حالیکه کلیه درآمدهای کشور در دست حکومت اسلامی است و از آن در راه اعتلای حکومت اسلامی و تقویت روحانیت استفاده می نمایند، پرداخت خمس واجب است؟ آیا انفاق و صدقه در این زمان که اطراف ما پر از فقرا است واجب تر نیست؟ لطفاً نظر قلبی خود را خارج از در نظر گرفتن مصالح نظام و حکومت اعلام فرمائید. با تشکر مهرابی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در هر نظامی درآمد‌های آن بر اساس برنامه و بودجه تعریف می‌شود و مسیر تقویت روحانیت همیشه از طریق مکتب بوده‌است و ربطی به دولت‌ها ندارد و خودِ مکتب با موضوع خمس، تقویت روحانیّت را به عهده گرفته. اتفاقا آن‌چه به عهده‌ی دولت است برنامه ریزی در راستای رفع فقر است و نظر قلبی بنده همان چیزی است که شریعت الهی تعیین کرده و مسیر خمس را در راستای تقویت اسلام معین نموده است و اگر کسی در مسیر دیگری مصرف کرد عملا وظیفه‌ی شرعی خود را انجام نداده و شرعا بدهکار است. موفق باشید.
2061
متن پرسش
به نام خدا . سلام. من دانشجوی سال آخر رشته ی کامپیوتر هستم،این ترم درسی داشتم با نام میانی فناوری اطلاعات. ما در این درس هرچه جلوتر می رویم با پیشرفت فناوری اطلاعات حضور انسان در فرآیند های مختلف داره کمرنگ و کمرنگ تر میشه و بجای انسان از ربات و عامل های هوشمند در جهت انجام امورات استفاده میشه ، و به دلیل هزینه کمتر ،احساس عدم خستگی عامل های فناوری اطلاعات، فعالیت شبانه روزی این عاملها، دقت بسیار بالا و خطای بسیار کم و راندمان بالا ،... صاحبان کار و سرمایه به استفاده از این عاملها و ربات ها تمایل بیشتری نشان میدهند.اگر این فرآیند مبانی فناوری اطلاعات رو بررسی کنیم (مثل همین بانک ها که الان 24 ساعته به مشتریانشون سرویس میدن و بخش زیادی از حجم کاریشون الکترونیک شده و بدون نیاز به انسان) این تعدیل نیرو ی انسانی در سازمان ها و شرکت ها از آغاز فناوری اطلاعات تا به امروز رشد بسیار زیادی داشته . اگر بخواهیم 50 سال آینده و یا 100 سال آینده رو نگاه کنیم میبینیم که در 100 سال آینده ما فقط افرادی دارای شغل و شرایط زندگی خواهند بود که تخصص ویژه داشته باشند یعنی در بین سایر متخصصین حوزه مربوط به تخصص خود، برتر باشند.مثلا ما در 70 سال آینده برای انجام یک عمل جراحی نیازی به تکنسین های اتاق عمل نخواهیم داشت، و رباط ها جای این تکنسین ها را خواهند گرفت، و فقط دکتر متخصص آن هم از راه دور و از طریق ویدئو کنفرانس عمل را هدایت خواهد کرد.با این تفاسیر ما نیازی به کارگر ، راننده ، کارمند، پرستار، حسابدار ، .... و دیگر شغل های عامیانه نخواهیم ئاشت و سیستم های الکترونیک و روباتیک جایگزین اینها خواهند شد و خیلی بهتر عمل خواهند کرد. مثلا ما در یک سازمان به افراد زیادی نیاز نخواهیم داشت و کسانی هم که وجود خواهند داشت قطعا باید برای موقعیت های مهم و کلیدی سازمان باشند که برای حضور در این موقعیت ها هم باید متفاوت از سایرین باشند. در آینده میتونه پول به عنوان پشتوانه جامعه نباشدو تخصص و دانایی پشتوانه جامعه باشد. این یعنی فقط یه عده ی خاص که به لحاظ دانایی و تخصص خاص هستند میتوانند زنده بمانند و صاحبان دنیا خواهند بود و مردم عامی و کم سواد و حتی متوسط جامعه جایی برای درآمدزایی و کار براشون وجود نخواهد داشت. یعنی در آینده 50-100 سالی به جای 8میلیارد نفر ، جمعیت جهان باید به 800 میلیون نفر و شاید کمتر ، تقلیل یابد و یا اینکه فقط برای 800 میلیون نفر شرایط زندگی فراهم خواهد بود. داریم پس لرزه های این اتفاق مهم جهانی رو در امریکا و اروپا و در جنبش وال استریت میبینیم.و لی اصلا این داستان مورد بررسی قرار نمیگیره. الان اگه توجه کنید رشد جمعیتی در کشورهای پیشرفته عدد منفی رو به خودش اختصاص داده و این گویای این است که مردم جوامع پیشرفته بدون اینکه به این موضوع فکر کنند دارن این موضوع رو درک میکنن. این دقیقا شبیه این است که مردم جهان در یک اتومبیل با بالاترین امکانات نشستن و و داران یک مسیر پر پیشرفت رو طی میکنن ولی با گذشت زملن و بوجود آمدن پیشرفت جدید افرادی از این اتومبیل به بیرون انداخته میشن،یعنی هرچه پیشرفت رخ میده افراد بیشتری از درون این اتومبیل حذف میشن. داستان مهم و اتفاق فاجعه باری داره رخ میده. از محضر ارجمند حضرتعالی خواستارم که نظر خود را در مورد این موضوع بطور کامل بفرمائید.باسپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بحث مفصل آن را باید در آثار فلاسفه‌ای مثل هایدگر دنبال کنید. ایشان می‌فرمایند: رشد جهان در فرهنگ مدرنیته ریاضی‌گونه است و کمیّت امکان ادامه‌ی تا بی‌نهایت را ندارد و لذا از یک مرزی موضوع برعکس می‌شود و جهان تحمل ادامه‌ی نگاه کمیت‌گرا را بر خود ندارد چون طبیعت بالذات تابع احکام ریاضی نیست. جهت بررسی بیشتر می‌توانید به کتاب «فلسفه در بحران» مقاله‌ی هایدگر و «گشایش راه تفکر» از دکتر داوری رجوع فرمایید. موفق باشید
15802
متن پرسش
سلام علكيم استاد: به نظر شما موضع ما به عنوان كسى كه ادعاى ولايتى و انقلابى بودن داره در قبال به نتيجه نرسيدن برجام، چى بايد باشه تا از ورطه انصاف خارج نشيم و يا جناحى برخورد نكرده باشيم، آيا بايد خوشحال باشيم يا ناراحت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضع مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» را در پیش داریم که بیش از آن‌که خود را درگیر نقد برجام بکنند، به نقد آمریکا می‌پردازند بدون آن‌که امید چندانی به برجام داشته باشند. موفق باشید

14223
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد گرانقدر استاد امامی مطلبی دارند به این مضمون که امام حسین (ع) در کربلا روز به روز به خاطر تحمل رنجها در جاتش در حال افزایش بود. اگر عمر سعد نبود، درجات معنوی امام حسین (ع) افزایش نمی یافت. حضرتعالی نظرتان در مورد ازدیاد درجات معصومین (ع) در دنیا چیست؟ آیا موافقید معصومین با تحمل رنجها در جاتشان افزایش می یافته؟ قل رب زدنی علما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم ائمه هم در مقام خود علاوه بر عصمت، کمالاتی خواهند داشت و هر صحنه‌ای را برای خود زمینه‌ی افزایش آن کمالات قرار می‌دهند، حال چه در مقابل عمر سعد باشد و چه همچون امام رضا«علیه‌السلام» در مقابل مأمون عباسی. موفق باشید

13516
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: کسانی امروز چه دختر و چه پسر در جامعه ما فراری هستند و از هر لحاظی دچار مشکل شده اند از جمله اعتیاد، روابط نامشروع، خانواده ناسالم و... من به عنوان یه دختر بیست و پنج ساله چه مسئولیتی در قبال این افراد دارم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسلّم هراندازه ما از دین فاصله بگیریم، به چنین مشکلاتی خواهیم افتاد و وقتی ظلمات شیطانی، چهره‌های جدیدی از خود به صحنه آورد، اسلام نیز باید با جلوه‌های عمیق‌تری خود را به صحنه آورد و حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این رابطه احساس مسئولیت کردند و مباحث عرفانی و موضوع ولایت فقیه را بروز دادند. 2- خداوند می‌فرماید: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (9)/حجر) ما خود، قرآن را نازل کردیم و خود، آن را حفظ می‌کنیم. حال در هر شرایط تاریخی مناسب آن شرایط، موقعیتی را و افرادی را می‌پروراند تا حافظ قرآن باشد. و مسلّم در شرایطی که استکبار رسانه‌ها را از یک طرف و حاکمان را از طرف دیگر در قبضه‌ی خود درآورده است، باید کشوری و نظامی به صحنه آید که توان مقابله با نظام پیچیده‌ی استکباری را داشته باشد و نگذارد فضای رسانه‌ای آن‌ها قرآن را بدنام کنند. موفق باشید

12681
متن پرسش
سلام علیکم: سوالی داشتم که آنچه امام را امام کرد تقوای بالا و ورع ایشان بود حالا اگر فردی بخواهد اینگونه عمل کند برچسب افراطی می خورد و به نحوی دچار انزوا می شود و شاید هم برداشت بدی از دین شود. حالا تکلیف چیست؟ با این توصیف که رعایت اینطور مسایل برای بانوان سخت تر است. می دانم که تنها به رساله عملیه اکتفا کردن امام را امام نکرد (رحمت الله علیه) بنده افق بالای امام را خواستارم چه کنم که شرایطش فراهم نیست حتی پدرم اجازه تحصیل در حوزه را هم نمی دهد و به خاطر برخی رعایت هایم هم بعضی از افراد مرا افراطی و تک بعدی می دانند من خشک مقدس نیستم ولی باز هم مورد اتهام هستم. در این شرایط چه باید کرد وقتی که پدرم اجازه ی تحصیل در حوزه راهم به من نمی دهد و من خوف وارد شدن در دانشگاه را دارم که نکند دارالغرور دنیا مرا بفریبد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر ما آن است که در عین رعایت تقوا طوری عمل کنیم که مردم تصور نکنند از آن‌ها جداییم و هنر شما آن است که به دانشگاه بروید ولی آزاد از تحمیل‌های فرهنگ غربی، عمل کنید. به نظرم مباحث اخیر جناب آقای پناهیان تحت عنوان «زندگی بهتر» نکات خوبی دارد که جریان‌های مذهبی ما از یک مشکل تاریخی عبور کند. مشکلی که ما هنوز نتوانسته‌ایم در عین دیندارانه‌زندگی‌کردن، خود را از جامعه و فعالیت‌های اجتماعی جدا ندانیم و در متن یک حیات اجتماعی فعّال دینداری کنیم. موفق باشید

12087
متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهرزاده: تعریف ملاصدرا و سایر حکما و خودتان از یقین چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یقینِ عقلی حالتی است که عقل نسبت به حقایق قانع شده باشد و یقینِ قلبی حالتی است که قلب انسان حقایق را احساس کند. موفق باشید

12053
متن پرسش
با سلام: لطفا معنای عزت نفس در روان شناسی را بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عزّت نفس در آموزه‌های دینی به آن معنا است که ارزش انسان بالاتر از آن است که بنده غیر از خدا باشد و خود را در مقابل خلق خدا جهت جلب منافع مادی تحقیر کند. موفق باشید

11900
متن پرسش
سلام استاد: شما در جلسه روز دوشنبه فرمودید که چون انسان خواست از طبیعت سردر بیاورد و وارد منیت شد پس نور خدا را ندید و در طبیعت دستبرد و با طبیعت تعامل نکرد. آیا برخی تحقیقات و تفکرات فلسفی هم مثل همین اصرار بشر در سردر آوردن از طبیعت نیست؟ آیا لازم بوده که اینقدر بشر در مسائل ریز شود که برخی مواقع باعث شک و انحراف شود؟ آیا سر در آوردن که باعث می شود نور خدا دیده نشود شامل فلسفه هم می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درست تشخیص داده‌اید، فلسفه و کلام از جهتی همین‌طور است که می‌فرمایید که بشر در زیر سایه‌ی انوار الهی نه نیاز به فلسفه دارد و نه نیاز به کلام و یا عرفان نظری، می‌ماند که وقتی با انواع سؤالات و شبهات روبه‌رو می‌شویم مجبوریم از طریق فلسفه و کلام آن شبهات را جواب دهیم و از طریق عرفان از ظلمات سطحی‌نگری نسبت به اشارات شریعت الهی خارج گردیم. از این جهت قصّه‌ی روزگار ما رجوع به فلسفه و کلام و عرفان است تا آن‌ها را بفهمیم ولی از آن‌ها عبور کنیم بدون آن‌که آن‌ها را زیر پا بگذاریم. موفق باشید

10859
متن پرسش
سلام استاد: در بحث عدل الهی که فرمودید رابطه ی جهان ذاتی جهان است ، مثلا خداوند غذا و غذا خوردن را خلق کرده که غذا خوردن باعث سیری می شود اشکالی برای بنده ایجاد شد: اینکه گفته می شود شما غذا بخورید ولی انتظار سیر شدن از خداوند داشته باشید یا اینکه وقتی بیمار شدید به پزشک مراجعه کنید ولی خداوند شفا دهنده است (در واقع بحث توکل) با رابطه ی جهان ذاتی جهان است منافاتی ندارد؟ یعنی مثلا اگر خداوند سیری را خلق نکرده و سیری معلول غذا خوردن است، هر کس غذا بخورد سیر می شود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک طرف رابطه‌ای بین سیرشدن و غذاخوردن هست که این رابطه‌ای است ذاتی، و از طرف دیگر رابطه‌ای است بین سیری و هدفی که به دنبال سیرشدن داریم که اگر خداوند به نور خود در صحنه نیاید نمی‌توانیم از سیرشدن خود در راستای بندگی خدا استفاده کنیم، بلکه همواره به دنبال لذت غذاخوردن و سیرشدن هستیم، همچنان‌که بعضی از سلامتی جهت امور معنوی خود بهره‌مند نیستند. موفق باشید
9703

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: مجموعه ی فرهنگی ما قرار است به مناسبت عید غدیر مسابقه ی بزرگ کتاب خوانی برگذار کند و قرار است در دو مقطع نوجوانان و بزرگسالان این کار را انجام دهد. دنبال کتابی هستیم که از همه لحاظ مناسب باشد. در صورت امکان دو کتاب پیشنهاد بفرمایید تا در این مسابقه از آنها استفاده شود. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «نامه‌های بلوغ» از مرحوم استاد صفائی حائری و جلد اول کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» - چاپ اول - إن‌شاءاللّه مفید است. موفق باشید
9572

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد این گروه داعش چگونه گروهی است که این قدر توان دارد که در یک زمان با سه ارتش سوریه و عراق و لبنان در حال نبرد است؟ پول و تجهیزات را می گوئیم حکام عرب و استکبار به آنها می دهد ولی این همه نیرو با این تفکرات از کجا پیدا شده اند و شما آینده این گروه و منطقه را چگونه پیش بینی می کنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکات در سایت‌های مختلف بحث شده، بنده نباید وارد شوم. در آرشیو گفتگوی ویژه شبکه‌ی دو تلویزیون نیز نکات خوبی پیدا می‌کنید. (در ضمن به عرض جنابعالی و سایر کاربران عزیزی که آدرس الکترونیک و یا ایمیل خود را ثبت نمی‌کنند می‌رسانیم که این سایت از آن‌جایی که بنا دارد سؤالاتی را در معرض دید کاربران قرار دهد که بیشتر در رابطه با معارف اسلامی و سلوک اخلاقی و یا مربوط به مبانی انقلاب اسلامی است، چنانچه ایمیل خود را ثبت نفرمایید از جواب‌دادن معذوریم) موفق باشید
4472
متن پرسش
سلام استاد عزیز بنده بعد از سال ها تعمیق و تدبر در دین و فلسفه هنوز نسبت به فلسفه خلقت سوال دارم. سوالاتم بیشتر ناشی از مطالعه تاریخ و احوالات بشر است و نمی دانم آیا شک و تردیدهایم به صورت عقلی قابل حل است یا فقط دریافت قلبی حقیقت و بعد به اصطلاح عرفا مقام رضا که من از آن چیزی نمی فهمم آن ها را برطرف خواهد کرد. هر روز که اخبار دنیا را پیگیری میکنم و این همه جنایت، فساد و قربانی شدن انسان های بی گناه را می بینم و از طرفی جهل و بی تفاوتی عمده انسان های دنیا و ناکامی و خون دل خوردن حقیقت طلبان و عدالت خواهان را می بینم و این که می بینم کار زیادی هم از دست ما بر نمی آید، شک میکنم در نفس موثر بودن آرمان عدالت و عدالت خواهی و حتی بایسته بودن آن. حالا خدا را شکر ما ایران هستیم و شیعه و با اتکاء به سرمایه های فکری و معنوی مان می توانیم یک خورده موثرتر کار کنیم ولی در نهایت وقتی به استمرار ظلم و فساد در دنیا نگاه میکنم می بینم ما هم کار زیادی نکرده ایم و فعالیت مان تأثیرش در مقایسه با میزان ظلم و فسادی که در دنیا هست خیلی کم است. نتیجه این مشاهده همیشه احساس ناامیدی و سرخوردگی از این زندگی و از این دنیا و به قول شهید آوینی از این "سیاره رنج" است. این احساس سرخوردگی و ناکامی در تمام انبیاء و اولیاء و صلحاء هم دیده می شود. آن ها همگی با غم و غصه و احساس ناکامی دنیا را ترک می کنند. یا این که در وصیت نامه یک شهیدی خواندم که گفته بود ای کاش می توانستم ده بار دیگر به دنیا بر گردم و شهید شوم تا در راه آرمان های الهی و بشری خدمت کنم. این نهایت احساس قصور و ناکامی از نتایج تلاش های یک فرد آرمان خواه را نشان می دهد. حالا با این واقعیات دلمان را به چه خوش کنیم؟ کسب رضای خدا؟ این درست است ولی این عقل پرسشگر من را نسبت به فلسفه خلقت راضی نمی کند. یا باید کنج عزت اختیار کنیم و غصه بخوریم و یا تلاش کنیم و ناکام شویم و غصه بخوریم؟ منظورم از ناکامی نسبی هست چون مطمئنا ناکامی مطلق نداریم اما نتیجه در مقایسه با خلأها و نیازها همیشه ناچیز است. قبلا فکر می کردم که ظلم و فساد در دنیا یک امر حادث و عارضی است که می توان آن را کم کم برای همیشه برطرف کرد ولی مدت ها است که فهمیدم اصلا شرور و مظالم ذاتی این دنیا است و به صورت ابدی غیر قابل برچیده شدن. یعنی کلا بشریت محکوم است به بدبختی و درد و رنج. نتیجه‌ای که می گیرم این است که سرنوشت ما اصلا دست خودمان نیست ما که به طور استقلال اصلا توی این هستی کاره ای نیستیم. پس اصلا چرا باید به دنبال دخل و تصرف در این عالم باشیم؟ اما سوال تلخ تر این است که پس چه باید بکنیم؟ با چه تصور و انگیزه ای باید کار کنیم که این احساس سرخوردگی و ناکامی را بتوانیم به طور عقلی توجیه کنیم؟ اصلا به طور عقلی سَر از سِر هستی می توان برداشت؟ لابد می گویید با عقل نمی شود اما ما کجا و مقام شهود و عرفان کجا. تازه عرفا اخرین حرفی که می زنند مقام رضا است. رضا هم یعنی تقدیر را هر چه هست دربست بپذیر اما باز جواب عقل پرسوال را چه بدهیم؟ می دانیم که عارف وقتی به هوشیاری بعد از فناء هم وارد می شود باز نمیتواند توجیه عقلی پیدا کند. پس آیا مقام فناء منجر به بی پاسخ ماندن سوال عقل نمی شود؟ انگار که ما محکومیم تا آخر عمر بار این سرخوردگی و ناکامی و حیرت را به دوش بکشم! آخر مشخص است که ما همیشه ناراضی خواهیم بود از این اوضاع و از این روزگار و از قصور تقصیر خود و از حیرت مان از فلسفه خلقت. بر فرض که عین ثابت خود را هم محقق کردیم و به نهایت کمال خود رسیدیم. اما آیا رسیدن به نهایت کمال نباید اقتضاء این را بکند که بتوانیم دست همه بشریت را هم بگیریم و نجات دهیم؟ می دانم این کار را انبیاء هم نتوانستند بکنند. ولی آخر چرا؟ چگونه است که یک عده این فرصت را پیدا کنند که با توجه به شرایط اعدادی و زمینه ای به کمال برسند ولی یک عده دیگر به خاطر شرایط متفاوت نتوانند؟ آیا غم و حسرتی که انسان های بزرگ را همیشه رنج می دهد موید همین نظر من نیست. امام (ره) آخر عمرشان به طبیبشان توصیه میکردند به جای این که به فکر من باشید برید به فکر مردم باشید. یا می گفتند که در دلم بود که آدم شوم اما نشدم! یعنی باز هم احساس قصور و ناکامی نسبت به خود و احساس قصور نسبت به بندگان خدا. خوب پس تکلیف من چه می شود که یک هزارم امام هم نیستم و عمری را در راه گناه و غفلت گذرانده ام؟ آه از طول و سختی راه و قلت زاد و این حیرت بی منتها :( راز این خلقت چیست؟ ببخشید که طولانی نوشتم ولی گفتم برای یک بار هم که شده حرف دلم را کامل به شما بزنم مگر شما بتوانید مرا از این حیرت نجات دهید.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده همین حالت را در مرحله‌ای از عمر خود داشتم. یکی از چیزهایی که به بنده کمک کرد؛ نگاهی است که دعای شریف ندبه به عالم دارد و ما از طریق آن دعا وارد آن نگاه می‌شویم. شرحی که بر دعای ندبه نوشته‌ام قصه‌ای است که آن نگاه بسیار ارزشمندی به بنده داد. با خود می‌گفتم ای کاش در دوره‌ی دانشجویی این دعا را می‌شناختم تا همه‌ی امیدها در جانم شعله‌ور می شد. به همین جهت اسم کتاب را «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» گذاردم به این امید که دانشجویان و طلاب در این خط نورانی که از حضرت آدم«علیه‌السلام» شروع شد و به حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» ختم می‌شود، قرارگیرند و زندگی را با انبیاء و اولیاء«علیهم‌السلام» به‌سر کنند که بحث آن در کتاب شده است. اما این‌که می‌فرمایید «حتی عرفا وقتی در مقام رضا قرار گیرند و تقدیر را هرچه هست می‌پذیرند . گویا عقل پرسش‌گر خود را تعطیل می‌کنند» این طور نیست. برعکس، می‌رسند به این‌که «یا سبو یا خُم میّ یا قدم باده کنند.... یک کف خاک در این میکده ضایع نشود» حتی درحمله‌ی بی‌رحمانه‌ی بودائیان میانمار به مسلمانان بی‌پناه راز هایی می بینند. بگذار با یک بیت حرف را تمام کنم. گفت: «صدهزاران طفل سر بُبْریده شد.... تا کلیم‌الله صاحب‌دیده شده» آیا نقش علی اصغر«علیه‌السلام» در نهضت امام حسین«علیه‌السلام» برای نشان‌دادن جهت وَهابیِ امویان، از علی اکبر«علیه‌السلام» کمتر بود، تا درنتیجه، امروز همه‌ی جهان اسلام وَهابی نباشند؟ در مسیر ظهور حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در خدمت انقلاب اسلامی موجب می‌شود که متوجه این روایت شویم که حضرت صادق (ع) فرمودند: «مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ کَانَ کَمَنْ کَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِهِ لَا بَلْ کَانَ کَالضَّارِبِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) بِالسَّیْف ...» هر که منتظر این امر باشد و بمیرد مانند کسى است که با قائم (ع) در خیمه‏ اش باشد؛ بلکه مانند کسى است که پیشاروى رسول خدا (ص) شمشیر زده باشد. . موفق باشید
4329
متن پرسش
با سلام. استاد کسی که مطمئن است برایش جادو صورت گرفته و بختش بسته شده چه باید بکند. راهکار عملی اش چیست؟(کتاب جن و...را خوانده ام).سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در حاشیه‌ی مفاتیح حرز امام رضا«علیه‌السلام» هست از آن حرز استفاده کنید که شیخ عباس قمی«رحمت‌الله‌علیه» چنین نقل کرده (حرز امام رضا علیه السلام ششم رقعة الجیب حرز حضرت امام رضا علیه السلام روایت است از یاسر خادم ماءمون که گفت زمانى که وارد شد ابوالحسن علىّ بن موسى الرّضا علیه السلام به قصر حمید بن قحطبه بیرون کرد از تن لباس را و داد به حمید و حمل کرد حمید و داد به جاریه خود که بشوید آن را پس نگذشت زمانى که آن جاریه آمد و با او رقعه اى بود و داد به حمید و گفت یافتم این رقعه را در گریبان لباس ‍ ابوالحسن علیه السلام پس حمید به آن حضرت گفت فداى تو گردم بدرستى که این جاریه یافته است رقعه اى در گریبان پیراهن تو چیست آن فرمود تعویذى است که آن را از خود دور نمى کنم حمید گفت ممکن است که ما را مشرّف کنى به آن پس فرمود که این تعویذى است که هرکه نگاه دارد در گریبان خود دفع مى شود بلا از او و مى باشد براى او حرزى از شیطان رجیم پس خواند تعویذ را بر حمید و آن این است : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ بِسْمِ اللَّهِ اِنّى اَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ اِنْ کُنْتَ تَقِیّاً اَوْ بنام خداى بخشاینده مهربان بنام خدا من پناه مى برم به خداى رحمان از تو اگر پرهیزکار باشى یا غَیْرَ تَقِىٍّ اَخَذْتُ بِاللَّهِ السَّمیعِ الْبَصیرِ عَلى سَمْعِکَ وَ بَصَرِکَ لا سُلْطانَ لَکَ غیر پرهیزکار بستم بوسیله خداى شنواى بینا، گوش و چشم تو را که تسلطى نباشد تو را عَلَىَّ وَ لا عَلى سَمْعى وَلا عَلى بَصَرى وَلاعَلى شَعْرى وَلاعَلى بَشَرى وَلا بر من و نه بر گوش و نه بر چشمم و نه بر مو و نه بر پوست تنم و نه عَلى لَحْمى وَلا عَلى دَمى وَلا عَلى مُخّى وَلا عَلى عَصَبى وَلا عَلى عِظامى بر گوشت و نه بر خونم و نه بر مغز و نه بر رگم و نه بر استخوانم وَلاعَلى مالى وَ لا عَلى ما رَزَقَنى رَبّى سَتَرْتُ بَیْنى وَ بَیْنَکَ بِسِتْرِ النُّبُوَّةِ و نه بر مالم و نه بر آنچه پروردگار من روزیم کرده پوشاندم میان خودم و تو را به پوشش نبوت الَّذِى اسْتَتَرَ اَنْبِیآءُ اللَّهِ بِهِ مِنْ سَطَواتِ الْجَبابِرَةِ وَالْفَراعِنَةِ جَبْرَئیلُ عَنْ یَمینى وَ که پوشاندند پیمبران خدا خود را بدان وسیله از حمله هاى گردنکشان و سرکشان ، جبرئیل از راستم و میکائیلُ عَنْ یَسارى وَ اِسْرافیلُ عَنْ وَرآئى وَ مَحَمَّدٌ صَلّىَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ میکاییل از چپم و اسرافیل از پشت سرم و محمّد صلى الله علیه و آله اَمامى وَاللَّهُ مُطَّلِعٌ عَلَىَّ یَمْنَعُکَ مِنّى وَ یَمْنَعُ الشَّیْطانَ مِنّى از پیش رویم و خدا نیز مطلع است بر کارم و تو را از من بازدارد و نیز شیطان را از من بازدارد اَللّهُمَّ لا یَغْلِبْ جَهْلُهُ اَناتَکَ اَنْ یَسْتَفِزَّنى وَ یَسْتَخِفَّنى اَللّهُمَّ اِلَیْکَ الْتَجَاْتُ خدایا چیره نگردد نادانى او بر حوصله تو که در نتیجه مرا به ناراحتى کشاند و سبکم شمارد خدایا من به تو پناهنده شدم اَللّهُمَّ اِلَیْکَ الْتَجَاْتُ اَللّهُمَّ اِلَیْکَ الْتَجَاْتُ خدایا به تو پناهنده شدم خدایا به تو پناهنده شدم و از براى این حرز حکایت عجیبى است که روایت کرده آن را ابوالصَّلت هروى که گفت مولاى من علىّ بن موسى الرّضا علیه السلام روزى نشسته بود در منزل خود داخل شد بر او رسول ماءمون و گفت که تو را امیر مى طلبد پس امام برخاست و مرا گفت نمى طلبد مرا ماءمون در این وقت مگر بجهت کارى سخت و به خدا که نمى تواند با من کارى بد کردن جهت این کلمات که از جدّم رسول خدا صلى الله علیه و آله به من رسیده ابوالصّلت گفت همراه امام علیه السلام بیرون رفتم نزد ماءمون چون نظر حضرت بر ماءمون افتاد این حرز را تا آخر خواند پس زمانى که حضرت ایستاد مقابل ماءمون نظر کرد بسوى او ماءمون و گفت اى ابوالحسن امر کرده ام که صد هزار درهم بجهت تو بدهند و بنویس هر حاجتى که دارى پس چون امام پشت گردانید ماءمون نظر در قفاى امام کرد و گفت اراده کردم من و اراده کرده است خدا و آنچه اراده کرده است خدا بهتر بوده است . موفق باشید
3433
متن پرسش
با سلام بنده حقیر در زمینه های فلسفه عرفان اصول فقه کلام تفسیر مطالعات زیادی داشته ام اما متأسفانه تاکنون نتوانسته ام به نتیجه ای که میخواستم برسم لذا بدینوسیله از حضرتعالی تقاضا دارم که در زمینه مطالعه وتدریس متون یاد شده بهر هحو کمک فرمایید .با تشکر فراوان والله خیر ناصر ومعین.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: پیشنهاد می‌کنم سیر مطالعاتی که در سایت هست را با حوصله و بدون عجله دنبال کنید. موفق باشید
3283
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت حضور استاد وارسته در مورد مساله ناقص العقل بودن زن از حضورتان سوالی داشتم و همچنین مشورت با زنان ایا این دو مورد در مورد تمام زنان عمومیت دارد و ایا زن با توجه به این دو مورد در زندگی مشترک نباید در هیچ موردی نظر بدهد و نباید هیچ موضوعی را با او در میان گذاشت و یا نظر او را در هیچ موردی نباید جویا شد البته با توجه به اینکه مدیریت با مرد است و او جایگاه قوام را در زندگی دارد مسلم است مسایل اقتصادی مرتبط با جایگاه اوست اما بنده با طرح این سوال در حقیقت به دنبال جایگاه زن در زندگی و دانستن ان هستم که ایا این به عنوان یک توقع در زندگی از جانب زن که در جریان امور قرار بگیرد توقعی به دور از سیر تکاملی اوست خواهشمند پاسخ از حضورتان هستم و پیشاپیش از وقتی که در اختیار بنده حقیر گذاشتید کمال تشکر رادارم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بحمدالله این موضوع را در کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» خدمت عزیزان عرضه داشته‌ام تا معلوم شود هرگز نمی‌توان هیچ کمالی را برای مرد فرض کرد که زن از آن محروم باشد بلکه تنها تفاوت در حوزه‌ی مسئولیت‌هاست. آن کتاب را مطالعه فرمایید انشاءالله به‌خوبی جواب خود را می‌گیرید. موفق باشید.
1018

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم بنده یک مشکل(سوال) اساسی دارم و بدون اغراق ده ها بار از این مساله صدمه خورده ام.وقتی که کتاب «جایگاه رزف انسان در عالم هستی»را مطالعه می کردم دوباره آن مشکل برایم تداعی شد.شما در آن کتاب فرمودید که انسان باید به رزقی که خدا برایش مقدر فرموده است راضی باشد چون او خالق ماست و از ما به ما مهربان تر است پس قطعا چیزی را برای ما مقدر می کند که به بهترین نحو ممکن بتوانیم آخرت خود را آباد کنیم.پس باید به همان رزق قناعت کنیم و بدانیم که تمامی اموری که برایمان پیش می آید امتحان و ابتلاء است و باید تمام تلاشمان را بکنیم که سربلند از امتحانات الهی بیرون بیاییم.الحمدلله بنده مثقال ذره ای به این امر شک ندارم.ولی شما در بخش دیگری از کتاب با استناد به احادیثی فرمودید که عواملی نظیر گناه،غفلت و ... روزی انسانها را کم میکند. حال سوال اساسی من اینجاست که فردی را در نظر بگیرید که رزق کمی دارد.او از کجا باید بفمهد(تاکیدم بر روی همین قوه تشخیص فرد مورد نظر است) که این رزق کم همان رزق مطلوبی است که خداوند حکیم برای او در نظر گرفته است و او با همین رزق کم میتواند آخرت خود را بسازد و باید بر قلت رزق خویش صبر کند یا اینکه این رزق کم را خداوند برای او مقدر نکرده است بلکه او با گناهانش سبب شده است که رزقش تقلیل پیدا کند و حالا باید استغفار کند تا رزق مطلوب خود، برای اصلاح آخرت را به دست آورد؟ مشکلی که بنده ده ها بار به آن برخورد کردم در مورد رزق نبوده است بلکه در مورد عبادات و بندگی ام!!! بوده است.بنده زمانهایی حال معنوی خوبی دارم(الحمدلله).ولی زمانهایی این حال معنوی از بنده ریشه کن می شود تا جایی که از نمازی میخوانم حالم به می خورد.سوالم اینجاست که از کجا باید بفهمم که این حالت مورد رضایت خدا هست و باید در این مساله صبر کنم یا خیر؟چون که احادیث مختلفی هست به این مضمون که خدا برای اینکه بنده اش دچار عجب و غرور نشود خواب را بر چشمان بنده اش مسلط می کند و او را از نماز شب محروم میکند چون خدا حکیم است و قطعا خیر بنده اش را میخواهد.او میبیند که این نماز شب به جای اینکه بنده را به خدا نزدیک کند، دارد او را به بیراهه میکشاند پس بهترین حالت برای او خوابیدن است.ولی من از کجا باید این مساله را تشخیص دهم.من از کجا باید بدانم که از دست رفتن حال معنوی ام به نفعم هست و باید صبر بر طاعت خدا کنم یا اینکه از دست رفتن حال معنوی ام به سبب گناهان بی شمارم است و باید برای آنها استغفار کنم. برای مثال از صبح تا ظهر حال معنوی خوبی دارم ولی به یک باره حالم دگرگون میشود.هر چه در اعمالم جستجو میکنم چیزی نمی یابم و وقتی این وضع ادامه پیدا میکند شروع به جزع و فزع میکنم و متاسفنه ده ها بار از این مساله ضربه خورده ام و حاصلی جز گناه و معصیت نداشته است؟تکلیفم چیست؟صبر بر این حالت(که البته به شرطی مد نظر خدا باشد و به وسیله آن آخرتم را آباد کنم) یا استغفار از گناهانم به خاطر این بد حالی؟ با تشکر فراوان-اللهم احفظ امامنا الخامنه ای
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی در مورد قسمت اول سؤال حقیقت این است که رزق هرکس مقسوم و تعیین‌شده است منتها گناهان موجب می‌شود تا آن رزق برای انسان تنگ شود و به سختی به‌دست آید. همان‌طور که وسعت رزق به معنی ثروت‌مندشدن نیست بلکه به معنی راحتی در کسب رزق است تا انسان به امور معنوی خود بپردازد و استغفار ما موجب می‌شود تا رزق از تنگی به وسعت تبدیل شود. در هر صورت ما همیشه در بین خوف و رجاء هستیم و باید از استغفار نسبت به گناهان و غفلت‌ها غافل نباشیم. در مورد حالات معنوی هم شما باید خود را در حال خوف و رجاء قرار دهید، چون نه می‌دانید آن قبض به جهت گناهان است و یا نه، لذا استغفار می‌کنید تا جزء مستغفرین و توابین باشید و هم امیدوارید که در هرحال از رحمت خدا بیرون نیفتاده‌اید. و این حالت خوف و رجاء تا آخر با شما باید باشد. موفق باشید
16591
متن پرسش
سلام علیکم: خسته نباشید استاد. 1. باز هم لازم است تشکّر کنم، چراکه کمک بزرگی به سیر و سلوک بنده کردید، «استاد بودن» یعنی کمک به سلوک کسی کردن، که به واقع شما برای بنده استادی کردید. 2. خواهشی از شما داشتم استاد! اگر می شود دعا بفرمایید که همسری که خداوند بر سر راهم قرار خواهد داد کمک به سلوک بنده کند و راضی به رضای حق باشد. چند سوال هم خدمتتان داشتم: 1. زندگینامه ی جناب محی الدین را در کتابی جدا می توان یافت؟ 2. صوتهای استاد یزدان پناه را از موسسه امام خمینی می توان یافت؟ یا جای دیگر باید بروم؟ بعد از بدایه، نهایه را با صوت ایشان بخوانم استاد؟ 3. استاد یزدان پناه درس خارج نهایه دارند، پس از خواندن نهایه به آن باید رجوع شود؟ 4. آیا کسی قبل از خواندن فصوص و عرفان نظری نمی تواند دستورات منازل السائرین را با چلّه نشینی هایش انجام دهد و منزل ها را طی کند؟ فصوص خواندن چه تاثیری در آن می تواند داشته باشد؟ تغییر رویکرد نسبت به عالم و وجود سرعت سیر را افزایش می دهد؟ التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب «محی‌الدین‌بن‌عربی» از آقای محسن جهانگیری نسبتاً این کار را کرده است 2- ظاهراً صوت‌های استاد را بتوانید از مؤسسه‌ی حضرت امام تهیه کنید. بحث «بدایه و نهایه» اساتیدِ مختلفی دارد؛ ملاحظه کنید کدام با ذوق شما می‌خواند. رفقا بر روی شرح استاد امینی‌نژاد در بدایه و نهایه نظر دارند 3- خارجِ نهایه را بعد از نهایه کار کنید 4- فصوص‌الحکم کمک می‌کند که درکِ درستی از منازلی که جناب خواجه متذکر می‌شود، داشته باشید. موفق باشید

12418

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
در مورد شخصیت حضرت زهرا (س) چه کتابهایی را مطالعه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی در کتاب‌های «بصیرت حضرت زهرا(س)» و «مقام لیلة القدری فاطمه(س)» مطرح شده و در آخر هرکدام از کتاب‌ها در قسمت منابع، آدرس کتاب‌های مهمی را در این رابطه خواهید یافت. موفق باشید

11187

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: بنده به توصیه‌ی مشاوران با کسی که دیدش نسبت به زندگی، با بنده متفاوت بود و برای زندگی خود طلب بالاتری از گذران زندگی عادی و دینداری در حد واجبات نبود؛ ازدواج کردم. اکنون من با این تفاوت نگاه‌ها به زندگی دچار مشکل شده ام. خیلی از تصمیماتم را بخاطر قابل درک نبودن او از خواسته‌هایم حتی برایش مطرح هم نمی‌کنم چون دفعه‌های قبل نتیجه‌ای ندیده ام. الان که می‌بینم او فقط همراه من در امور روزمرّه زندگی است نه همسفری برای مسیر ابدی زندگی ام، با گذشت چندین ماه از زندگیمان انگیزه ام به او تقلیل یافته، هرچند او را بیش از پیش غرق محبت هایم می‌کنم و چیزی در این مورد به او نمی‌گویم چون متوجه حرفم نمی‌شود. آیا راه من ادامه‌ی زندگی عادی با اوست؟ خود من نیاز شدید به فردی که محرکم باشد دارم، این نیازم را چگونه جواب دهم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انتظارهای بی‌جا نسبت به همسرتان کار را خراب می‌کند. همسر شما باید نسبت به وظایف شرعی که به عهده دارد متعهد باشد، و بقیه را باید خودتان حل کنید. موفق باشید
9661
متن پرسش
سلام: پیشنهادی داشتم. من زیاد از سایت و ... سر در نمیارم، اما پیشنهاد داشتم بجای اینکه در قسمت پاسخ به سوال بفرمایید که(در ضمن به عرض جنابعالی و سایر کاربران عزیزی که آدرس الکترونیک و یا ایمیل خود را ثبت نمی‌کنند می‌رسانیم که این سایت از آن‌جایی که بنا دارد سؤالاتی را در معرض دید کاربران قرار دهد که بیشتر در رابطه با معارف اسلامی و سلوک اخلاقی و یا مربوط به مبانی انقلاب اسلامی است، چنانچه ایمیل خود را ثبت نفرمایید از جواب‌دادن معذوریم) بهتر است کادر مخصوص پست الکترونیک را ستاره دار کنید که اگر این فیلد پر نشود پیغام دهد که باید این فیلد را پرکنید و بعد گزینه ارسال را بزنید شرمنده، فقط قصد کمک داشتم. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا شد در ابتدا پیام‌رسانی شود و بعد از آن فکری برای سؤالاتی که در راستای هدف اصلی این سایت نیست بکنیم. زیرا بعضی از سؤالات بیشتر حالت مشاوره دارد تا سؤال در موضوعات معرفتی و سلوکی. ما معتقدیم برای تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی باید معارف عالیه‌ی اسلام در نظر و عمل در بین آحاد جامعه رشد کند و رسالت خود را در این راستا می‌دانیم. موفق باشید
8726
متن پرسش
بسمه تعالی . . . سلام علیکم . . . ببخشید استاد عزیز، جایگاه این مطالعاتی که حالا در امر معاد شناسی ، امام شناسی توحید و... میکنیم در برزخ و قیامت با توجه به اینکه سختی های سکرات و برزخ تمام حافظه را پاک میکند چگونه است؟ آیا همان نیتی که صرفا کرده ایم متمثل میشود؟ یا صرفا آن علوم هم به نحوی مثل نماز و روزه یا عمل خیر ظهور خاصی دارند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: فشار سکرات هرگز عقاید حقه را پاک نمی‌کند، بلکه آن‌ها را شکوفا می‌کند تا ما صورت اعمال خود را در برزخ ببینیم. فشار سکرات باورهای اعتباری و غیر واقعی را از بین می‌برد. وای به حال کسی که خود را تنها در این امور اعتباری معنا کرده باشد. در آن دنیا با خلاء کاملی از خود روبه‌رو است. موفق باشید
8548
متن پرسش
با سلام و احترام من دانشجوی رشته مهندسی هستم و قصد ادامه تحصیل در مقطع ارشد در رشته تاریخ اسلام میباشم. هدف بنده از این انتخاب ایجاد تحولی در تاریخ نگاری کنونی مملکت هست. حال با توجه به اینکه با مباحث معرفت النفس در کتب شما آشنا هستم، میخواهم بدانم ارتباط بین معرفت النفس و تاریخ چیست؟ معرفت النفس چه نگاهی به تاریخ را برای ما سبب می شود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: معرفت نفس یک نوع بصیرت است تا انسان جایگاه انسان را در عالم وجود درست بشناسد از این جهت قدرت تحلیل به انسان می‌دهد ولی علمی نیست در عرض علم تاریخ تا به طور مستقیم بتواند نقشی ایفاء کند. موفق باشید
8273
متن پرسش
سلام .من به دلایلی از حضور در مراسم و جمع های مذهبی غالبا محرومم و خوندن پرسش و پاسخ های سایت شما تا حدودی این کمبود رو جبران می کنه .از این بابت ازتون ممنونم. و بهتون ارادت خاصی دارم.چون من با دیدن امام خمینی به یاد پیامبر و اهل بیت می افتم و ارادت شما به امام دلیلی بر ارادت بنده به شماست.یه سوال ازتون داشتم که ممکنه بفرمایید در حوزه ی تخصصی شما نیست.ولی من دوست دارم نظر شما را بدونم.بنده دانشجوی فوق لیسانس هستم.دو ساله که عقد کردم.و یکی از شرایط ازدواجم قول همسرم مبنی بر ادامه تحصیلش بود.ایشون قبول کردن.اون زمان دانشجوی کاردانی کامپیوتر بودن و الان دانشجوی ترم دوم کارشناسی .ولی اصلا به درس علاقه ندارن و از طرفی هم بسیار فهم درسها و پاس کردن اون ها واز طرفی تامین هزینه ی دانشگاه (آزاد) براشون مشکل.طوری که ترم پیش مشروط شدن و فقط سه واحد پاس کردن.من از طرفی به خاطر آینده ی شغلی و از طرفی هم چون اگه ایشون فوق دیپلم باشن سطح تحصیلاتشون از همه ی افراد خونواده کمتره نمی تونم از خواستم بگذرم و اجازه بدم انصراف بدن.از طرفی هم بسیار به همسرم علاقه مندم و وقتی میبینم این ادامه تحصیل چه فشار روحی بهشون وارد می کنه بسیار ناراحت میشم.چه کنم؟شرایطی در خونواده وجود داره که ممکنه مدرک لیسانس بسیار در بهتر شدن وضعیت شغلی ایشون تاثیر داشته باشه ولی واقعا همسرم داره به خاطر ادامه تحصیل زجر میکشه و تحقیر میشه و چون از پس درساش برنمیاد به غرورش بر می خوره.چه کنم که در آینده پشیمون نشم؟ممنون.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چکار به حرف اطرافیان دارید؟! اگر روح همسرتان از ادامه‌ی تحصیل به فشار می‌افتد هرگز اصرار نکنید که صفا و اُنس خود را از دست می‌دهید و این خسارت بسیار بزرگی است. احتمال بدهید این لطف خدا است به شما که علاقه‌ی همسرتان را از این چیزهای وَهمی برداشته تا با حقایق آشنایش کند و برکتی برای شما و خانواده‌تان باشد. به میل و گرایش همسرتان احترام بگذارید تا برکات خاصه نصیب شما شود. موفق باشید
نمایش چاپی