بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12083
متن پرسش
استاد عزیز پاسخ حضرتعالی به سوال 12065 احتیاج به توضیح داریم ما گروههای تلگرام که قبلا عرض شد فعلا در برهان صدیقین هستیم لذا احتیاج به توضیحج بیشتری داریم مجددا قسمت ب سوال که مورد مناقشه است همرا با جواب حضرتعالی تقدیم می شود و سوال پیش آمده مطرح می شود: قسمت ب: در قیامت هم روح از جسم جدا می گردد و به اصل خودش بر می گردد و این جسم و نفس است که عذاب می بیند. البته روح ما هم تحت تاثیر این عذاب است و حسرت می خورد که چرا نفس بسوی او حرکت نکرد. بعد از تمام شدن عذاب جسم و نفس، روح دوباره به جسم باز می گردد و نزد خداوند حیات ابدی دارد. بیشتر قسمت سوال که متوجه نمی شوم قسمت «ب» است از اینکه وقت می گذارید سپاسگزارم پاسخ حضرتعالی: باسمه تعالی: سلام علیکم: قسمت اول سؤال خوب است، ولی قسمت دوم اشکال دارد زیرا در قیامت همان اخلاق و عقاید ما که مربوط به روح است صورت پیدا می‌کند و انسان بد اخلاق و بد عقیده به صورت خوک در می‌آید که همان روح اوست که به صورت خوک درآمده و از آن جهت که انسانی است که خوک شده و چنین شخصیتی را نمی‌خواهد، معذّب است. موفق باشید سوال بوجود آمده: بین روح و نفس رو می خواهم بدانم؟ کدام یک بالاترند و از یکدیگر تاثیر می پذیرند؟ اگر روح بالاتر است چرا بعد از انتخابهای نفس تنزل یا ترفیع پیدا می کند؟ چرا می گوییم نفس وقتی مطمئنه شد به روح الهی که در وجود خویش است میر سد و به مقام راضیة مرضیه می رسند؟ آیا روح چیزی در وجود نفس است یا مستقل است و یا برعکس؟ آیا میشه گفت نفس و روح یک چیز هستند با دو اسم، هر جا پای دنیا و بدن در میان است نفس می گوییم و هر جا حرف آخرت است با اسم روح سخن می گوییم؟ اگر یکی نیستند اولا چرا، ثانیاً قوه اختیار دست روح است یا نفس؟ گذشته از اینها حضرتعالی جایی در فرمایشاتتون فرمودید مناجات شعبانیه رو از قرآن بالاتر می دونید، میخام بدونم این برداشت شماست یانقل قول یا....؟ در صورت مجزا بودن نفس و روح، آیا نفس از اولش به سه دسته تقسیم شده(اماره، لوامه، مطمینه) یا بسته به انتخابش تو یکی از این دسته ها قرار میگیره؟ در ضمن باز بنا بر تفکیک نفس و روح از یکدیگر آیا خود نفسِ ما با انتخابی که میکنه بد میشه یا خوب یا اینکه فقط روح را امر به پستی یا خوبی می کند یا سرزنش.. ببخشید وقتتان را گرفتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر نظرتان باشد در نکته‌ی دهم کتاب «ده نکته در معرفت نفس» عرض شد مقام روح که عالی‌ترین مخلوق است نازل می‌شود و در جسم متعادل شده و «سَوّا» گشته، و واژه‌ی «مِن روحی» از این جهت در آیه‌ی مربوطه آمده است و در آن کتاب عرض شد در اصطلاح ما عموماً بین نفس و روح تفکیکی نیست. و بنا بود ابتدا کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی ده جلسه‌ای آن مطالعه و بحث شود. در هر صورت وقتی می‌گوییم قیامت عالمی است که از نظر درجه‌ی وجودی دارای وجود شدیدتری است و به تعبیر علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» جسم قیامت هم از جنس نفس ناطقه است، دیگر بحث برتری جسم یا روح در میان نیست بلکه هر نفسی جسم خود را با اخلاق و عقاید خود می‌سازد. این‌که حضرت امام از قول مرحوم شاه‌آبادی می‌فرمایند: دعا، قرآن صاعد است، در راستای آن‌ است که قرآن حقیقتی دارد که آن حقیقت نازل شده و به صورت الفاظ و معانی در قلب مبارک رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» القاء گشته و گوش باطنی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نیز آن را شنیده، به معنای برتری دعا نسبت به قرآن نیست. در ضمن در مباحث ده نکته عرض شد بین مباحث فلسفی و مباحث اخلاقی و سلوکی نباید خلط کرد. بحث نفس یا روح و نفس ناطقه یک بحث فلسفی است و نفس لوّامه و مطمئنه یک موضوع اخلاقی و سلوکی است. موفق باشید

8517
متن پرسش
با سلام محضر استاد عزیز سوالی داشتم با توجه به فرمایشات بزرگان و تاکید های جنابعالی برای توجه به ماه رجب و به خصوص روزه گرفتن آیا در این ماه اگر به زیارت برویم مثلا مشهد مقدس یا قم و حتی امامزادگان، بهتر است یا اینکه بمانیم و روزه ها را بگیریم و زیارت را برای وقت دیگر بگذاریم؟ اصلا این که میفرمایید سر خود را خلوت کنیم تا بتوانیم به ذکر و حضور قلب بیشتر در این ماه بپردازیم اثرش بیشتر است یا اینکه در کنارش برای انجام بقیه دستورات ماه رجب مانند صله رحم و زیارات و غیره اگر مجبور شویم به مسافرت برویم و نتوانیم روزه بگیریم یا توجه خود را آنطور که باید حفظ کنیم ، کدام ارجحیت دارد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بستگی به حالتان دارد که زیارت را طلب می‌کند و یا ماندن و روزه‌گرفتن را، ولی اگر بتوانید روزه‌ی ماه رجب را از دست ندهید و زیارت را در فرصت دیگری انجام دهید هم خوب است. فکر نمی‌کنم کارهایی مثل صله‌ی رحم موجب شلوغی دل شود و با خلوت ماه رجب منافات داشته باشد. موفق باشید
7798
متن پرسش
با سلام به فلسفه دان گرامی ...بین مرتبط ومرتبط الیه ارتباط وجود دارد ...حقیقت "ربط " چیست ؟خود ربط نمی تواند بدون وجود مرتبط الیه وجود داشته باشد .حقیقت مرتبط الیه چیست ؟ از این گفته ها می توان نتیجه گرفت که که حقیقت جهان همان ربط است واین حقیقت را باید با علم حضوری دریافت نه علم حصولی ...بله همان هویت تعلقی را می توان نتیجه گرفت !ولی بالاخره حقیقت ربط کدام است ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: تا این‌جا را خوب آمدید که حقیقت معلول، همان ربط است، ولی نمی‌دانم چرا در انتها باز سؤال می‌کنید بالاخره حقیقت ربط کدام است؟ آدم حسابی! حقیقت ربط همان ربط است دیگر به دنبال چه هستید؟ مگر وقتی متوجه می‌شوید حقیقت شما بندگی است و خود را عین بندگی احساس می‌کنید باز می‌پرسید حقیقت بندگی چیست؟ گفت: «ماهیان ندیده غیر از آب ... پرس‌پرسان ز هم که آب کجاست؟» می‌گویی حقیقت را باید با علم حضوری درک کرد ولی باز در حوزه‌ی علم حصولی به دنبالش می‌گردی. موفق باشید
4121
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام : پله اول سلوک و رکن رکین آن چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا انسان باید بیابد که عوالمی در این عالم هست که می‌تواند به آن عوالم سیر کند و حقیقت خود را در وسعتی بالاتر از عالم ماده حسّ نماید. بعد از آن متوجه می‌شود پروردگارش برای به فعلیت‌رساندن این استعدادهای انسانی شریعت خود را از طریق انبیاء به او هدیه کرده و لذا به نور شریعت با رعایت حرام و حلال الهی اولین قدم‌های سلوک را برمی‌دارد تا هرچه جلوتر رود با نور بیشتری به احکام الهی مقید می‌شود. موفق باشید
517

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوارم سوال من در مورد موسیقی است.می خواستم بدانم که جایگاه موسیقی در زندگی انسان چیست؟ آیا موسیقی باعث حجاب عالم قدس است ؟ یا اگر مثلاً سازنده موسیقی هم از اهل دل باشد این موسیقی ما را در پیوند به عالم قدس کمک می کند؟ لطفا اگر در این زمینه بحث مفصلی داشته اید معرفی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده به صورت پراکنده در مورد موسیقی عرایضی داشته‌ام، ولی در این امر صاحب‌نظر نیستم. بزرگانی از محققین اسلامی کتاب‌‌هایی دارند. همان‌طور که مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» فرمودند: سیاست نظام اسلامی ترویج موسیقی نیست. زیرا امر لغوی است و با تحریک امور وَهمی و خیالی انسان را از سیر عقلی و قلبی باز می‌دارد و اگر هم می‌فرمایید طرف اهل دل است و باز سازنده‌ی موسیقی است، می‌خواسته در حدّ خیال از موسیقی استفاده کند، ولی تربیت عقل و قلب را باید از مسیری دیگر دنبال کرد. موفق باشید
121

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
جناب آقای طاهرزاده سلام علیکم آیا اجازه چاپ مقالات، پرسش ها و ... سایت و در اختیار قرار دادن آنها برای سایر همکاران فرهنگی را داریم؟
متن پاسخ

علیک السلام ،آری اجازه چاپ وهرگونه استفاده ازمقالات، پرسش ها را دارید.

13233
متن پرسش
سلام علیکم: از محضرتون سوالی داشتم. چرا خدا موجودی عاطفی مثل زن رو در اختیار موجودی مثل مرد که ترکیب عقل و شهوته که برامدش میشه منفعت قرار داده؟ پس تکلیف طلب زن که طالب عاطفه حقیقیه نه ابراز احساسات برای منافع شخصی فردی که بهش محبت میکنه چی میشه؟ چرا شهوت مرد نیاز عقلانی محسوب میشه اما طلب عاطفه زن توهم؟ البته در عالم حقایق میدونم این احساس نیاز محبت معنی نمیده و فقط محبت به ذوات مقدس معنی میده اما تو دنیای مادی چرا طلب مرد که به دنیای حیوانات نزدیکتره اصالت بیشتر داره تا احساسات زن که به عوالم انسانی نزدیکتره. البته امیدوارم اساعه ادب محضرتون نباشه چون حساب انسان های بزرگ رو از بقیه جدا میدونم. به نظرم اگه بیشتر خانمها و دخترانی که با حجاب نامناسب وارد اجتماع می شدند از محبت پدر یا همسرانشون بهره کافی رو داشتند هیچوقت اوضاع به این شکل در نمیومد. اما متاسفانه زن ها با مرد هایی مواجهند که هوسشون بیشتر براشون تصمیم میگیره و بهای بیشتر به زنانی داده میشه که از زیبایی ظاهری بیشتر برخوردار باشند و مایع تاسفه که در جامعه اسلامی ارزشهای غربی حاکم باشه. ببخشید پر حرفی کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت آن عاطفه‌ی زنانه است که اگر درست هدایت شود جامعه از عاطفه‌ی مادرانه بهره‌مند می‌شود و آن میل جنسی مردان است که اگر درست مدیریت شود جوابگوی روحی و روانی آن عاطفه است. بالاخره «حکمت حق در قضا و قدر / کرده ما را عاشقان یکدیگر. تشنه می‌نالد که کو آب گوار / آب می‌نالد که کو آن آب‌خوار.» چرا میل جنسی مرد را در جای خود همان استقبال منطقی از عاطفه‌ی زنانه نمی‌گیرید؟! موفق باشید

10937

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: نظر شما نسبت به دعای سیفی صغیر چیست؟ بنده با این دعا انس دارم. اگر در نماز گریه کنی برای دوری از خدا نماز را باطل می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- دعایی است با مضامین بسیار ارزشمند 2- ابداً این طور نیست. موفق باشید
10792
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد بزرگوار: من فارغ التحصیل رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه باهنر کرمان هستم و به شدت علاقه به مسائل مذهبی و دینی دارم به گونه ای که بسیاری از کتاب های شما و استاد صفایی و شهید مطهری و همچنین کتاب های استاد مستحسن رو خوندم و تصمیم دارم به حوزه علمیه (مدرسه معصومیه قم) بروم. متاسفانه شرایطم به گونه ای شده که ترس افتادن به گناه رو دارم (به دلیل مجرد بودن) و از طرفی خانواده ام میگن که تا شغل نداشته باشی از ازدواج و زن خبری نیست. اصلا شغل های مهندسی و کارمندی رو دوست ندارم و علاقه ام به حوزه است. البته کار هم به این زودیا برام پیدا نمیشه و همچنین در زبان عربی هم ضعیف هستم، حالا با این شرایط در مورد ازدواج و حوزه چکار کنم؟ خواهشمندم راهنماییم کنید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر خداوند میل به تعمق در دین را در شما ایجاد کرده و در خود چنین استعدادی را می‌یابید، معلوم نیست با مهندس‌شدن و بعد کارپیداکردن، زودتر مسئله‌ی ازدواج‌تان فراهم شود. کار را به خدا بسپارید و از ورود در حوزه علمیه غافل نشوید و با همه‌ی سختی‌ها از خدا بخواهید مسائل‌تان را خودش به هر نحو که مصلحت می‌داند حل کند. موفق باشید
5236
متن پرسش
سلام خسته نباشید . ببخشید کتاب معرفت نفس و الحشر را در سایت قرار نمی دهید ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز موفق نشده‌ایم. ایمیل خود را بدهید تا برایتان ایمیل شود. البته انتشارات لب المیزان بنا دارد بعد از ویرایش جدید این کتاب را مجددا چاپ کند .موفق باشید
410

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدا بر استاد عزیز ،عزیزتر از جانم که حقیقتا سرگردانی مرا در ظلمات آخرالزمان کنترل کرده و راهی بسیار ملکوتی و نورانی همراه با جهاد و مبارزه همه جانبه در راه حق و دشمنی با باطل در تمامی تجلیات آن،به رویم گشوده است،توفیق روزافزون پدرمهربان و متواضع ام را از خدای تبارک و تعالی خواهان و خواستارم و امیدوارم بعد از عمل به تکلیف در عالیترین درجات اخلاص،در بالاترین مراحل حب الهی به شهادت نائل شوید،انشاالله پدر عزیزم،دوری و فراق پروردگارم برایم بسیار سخت است،سابقا از دوری امام عصر ارواحناله الفداه می سوختم اما هم اکنون ،بعد از مطالعه ده نکته از معرفت نفس به فراق و جدایی از پروردگارم مبتلا گشته ام،چه دوری سخت و هجران طاقت فرسایی است فراق بین محب و محبوبی که یک طرف آن نیاز محض است و طرف دیگرش غنای محض . بنده به فضل الهی راه سعادت را در تاریک خانه آخرالزمان اطاعت تام و تمام از قرآن و عترت می بینم و خود را ملزم به جهاد همه جانبه با مال و جان در راه خدا که تجلی استوار آن در حقانیت ولایت فقیه و استکبار ستیزی است می دانم.اما در عمل درحالیکه جان و قلبم از دوری خدا زخمی و اسیر است،رفتارم را به عنوان یک مسلمان مجاهد نمی پذیرم.مثلا صفت شجاعت در من بسیار کم است و از این بابت امرم بسیار لنگ مانده و البته بصیرت کافی اجتماعی - سیاسی هم ندارم. هم اکنون در حال بررسی برهان صدیقین و شرح حدیث جنود عقل و جهل هستم و منتها هدفم رهایی از انانیت به طور مطلق است. شما به عنوان استادی فرزانه و حکیم و پدری مهربان چه راه ی را به رویم می گشایید؟؟؟ ایدکم الله بنصره و عزته
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی بنده جز معلمی که مطالبی را خوانده و استادهایی را دیده جایگاه دیگری را برای خود نمی‌شناسم و به نظرم همین راهی را که پیش گرفته‌اید راه خوبی است و إن‌شاءالله خداوند نتایجی را که می‌خواهید برای شما مقرر می‌کند. موفق باشید
8948

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام. نظام اسلامیه ما، قانون شدن حجاب برای همه در اماکن عمومی را از کدام سیره در صدر اسلام یا روایت استخراج کرده اند؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی رعایت حجاب مطابق قرآن واجب است و ترک حجاب فسق محسوب می‌شود وظیفه‌ی همه است که مانع تجاهر و تظاهر به فسق شویم و بدین لحاظ بوده که قانون نظام اسلامی شده و در مجلس تصویب گردیده. می‌ماند که باید با کار فرهنگی این موضوع تبیین شود تا هرکس با جان خود بپذیرد و فضای جامعه، بی‌حجابی را زشت و گناه بداند. موفق باشید
4189
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید و تشکر از پاسخگویی شما به سؤالات کاربران سؤال من این است که چرا سؤالات و پاسخهای آن به ترتیب شماره در سایت درج نمیشود تا در دفعه بعد که رجوع میشود بقیه آن را لود کرده و در کامپیوتر خود ذخیره نماییم با اینکه من تمام پرسشها و پاسخها را جهت مطالعه بعدی دریافت کرده ام موقعی که دوباره به این قسمت رجوع میکنم گیج میشود نمیدانم تکراری لود میکنم یا بعضی پرسشها را لود نمیکنم بهتر نیست شماره پرسشها به ترتیب باشد که خیال ما راحت شود و نظم منطقی حاکم شود و خیال ما در اینکه پرسشها و پاسخها را کامل میگیریم راحت باشد(لازم به ذکر است چون موضوع خاصی جهت اینگونه پرسش تعبیه نشده در قسمت متفرقه قرار دادم موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت با طراح سایت موضوع را مطرح کرده‌اند و موضوع در حال بررسی است. موفق باشید
3854
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید. ازاستاد سوال دارم که آیا در مسیر سلوک انسان درد دل کردن برای خلق منع شده یا خیر؟ من بسیار اهل گفتگو و درد دل با خلق بودم و بعد از مدتی از مجراهای مختلف مطلع شدم که این مسئله باید اختصاص به درگاه خدا و معصومین یابد و انگار که از خصائص مومنین این نیست که برای خلق خیلی وصف حال کنند. مدتی است که تصمصم بر این گرفته ام که هر مشکلی برایم پیش می آید در اوقات سفارش شده با خدا و ائمه اطهار مطرح کنم. ولی جناب استاد، در این مدت آنقدر به من فشار وارد شده که احساس می کنم دچار حالتی از قبض شده ام. حتی اخیرا بسیار هم پرخاشگر شده ام. بسیار گریه می کنم و نگرانم که واقعا دچار مشکلاتی نظیر افسردگی شوم. از طرفی به خود می گویم شاید اول راه است و باید پایداری کنم تا نفس من صبر را یاد بگیرد و اینقدر برای همه سفره دل باز نکند چرا که درد دل کردن برای خلق انگار نتیجه ای جز خواری به دنبال ندارد و گفتگو برای خداوند و ائمه اطهار همیشه برکات فراوانی دارد. اما می ترسم نکند که برای من زود باشد یا شاید دارم افراط می کنم. حالا اصلا می خواهم بدانم این مسئله در فرهنگ سلوکی و عرفانی تحت نور شریعت محمدی چه جایگاهی دارد. حقیقتش من خودم روانشناس هستم و در حرفه من بسیار سفارش می شود که مردم خود را نزد یک متخصص تخلیه کنند و اجازه ندهند که فشار ها از درون آن ها را مبتلا به اختلالات روانی کند. اما من هیچ گاه حرفه خود را به دینم ترجیح ندادم و نمی خواهم بدون اجازه شریعت و با مجوز تئوریسین هایی که معلوم نیست چقدر مهذب بوده اند دست به هر کاری بزنم. مثلا در رشته ما توصیه می شود که متخصصان بهداشت روانی از جمله روانشناسان خودشان روانکاو خصوصی داشته باشندو اضطراب های خود را هر هفته با او درمیان بگذارند تا بتوانند در نقش خود کمک کننده تر باشند. من تا به حال بسیار در برابر این آموزه ها مقاومت کرده ام ولی اخیرا به دلیل مشکلات و شدایدی که در زندگی برایم پیشامد نموده هر از گاه وسوسه می شوم که در ازای پرداخت پول به یک روانکاو از او بخواهم که فقط به حرف های من گوش بسپارد تا کمی آرام شوم. چون آن ها انصافا در این زمینه بسیار خوب کار کرده اند. به خوبی گوش می دهند و همدلی می کنند چنانکه انگار بار خود را در نزد آن ها زمین می گذاری. من خودم هر گاه در ارتباط با مراجعانم سعی در خوب گوش کردن و همدلی کردن می کنم واقعا برخی از مشکلات آن ها برایشان آسان می شود. ولی من مطمئن نیستم که اگر خواهان یک زندگی سلوکی باشیم این تایید می شود یا خیر. خواهشمندم مرا ارهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه در شریعت الهی نهی شده کثرت کلام است و زیادحرف‌زدن تا آن‌جایی که سالکان کوی دوست، سنگ‌ریزه‌ای در دهان می‌گذاردند تا سکوت‌شان بر سخن‌گفتن‌شان غلبه کند. از طرفی اگر کسی را پیدا کردید که با عرض حال‌کردن می‌تواند تذکرات مناسبی به شما بدهد این کار نه‌تنها مذموم نیست بلکه مفید هم هست و در این رابطه فکر می‌کنم قسمت آخر سؤال‌تان کار درستی باشد که با همکاران خود احوالات‌تان که مربوط به حرفه‌تان می‌باشد را در میان بگذارید و از تجربه‌های آن‌ها استفاده کنید. آن‌چه از آن نهی شده سخن‌گفتن‌های بیهوده است که حضرت امام روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در شرح حدیث «جنود عقل و جهل» بدان پرداخته‌اند و بنده مختصری از آن سخن را خدمت‌تان عرض می‌کنم: (« الْکَلَامُ بَیْنَ خَلَّتَیْ سَوْءٍ هُمَا الْإِکْثَارُ وَ الْإِقْلَالُ فَالْإِکْثَارُ هَذْرٌ وَ الْإِقْلَالُ عِیٌّ وَ حَصَرٌ » سخن گفتن میانه دو خوى بد است که آنها پرگوئى و کم گوئی است ، پس بسیار گوئى بیهوده‏گوئى است و کم گوئى عاجز بودن و درمانده شدن در گفتگوست‏ (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: 212) «صَمت» عبارت از سکوت است ، لکن مقصود سکوت مطلق نیست؛ زیرا که سکوت مطلق از جنود عقل نیست و افضل از کلام نیست، بلکه کلام در موقع خود افضل از سکوت است؛ زیرا که به کلام، نشر معارف و حقایق دینیّه و بسط معالم و آداب شریعت شود، و خداى تعالى متّصف به تکلّم است، و از اوصاف جمیله او «متکلّم» است. از این جهت، در مقابل صمت در این روایت تکلّم را قرار نداده، بلکه هَذَررا، که عبارت از هذیان است و تکلّم‏ به چیزهاى بى‏معنى لا طائل است، قرار داده. پس، آنچه از جنود عقل است، و در شرع و عقل مورد تحسین است، سکوت از هذیان و هذر است. و البته این سکوت و حفظِ زبان از لغو و باطل، از فضایل و کمالات انسانى است؛ بلکه اختیار زبان را داشتن و این مار سرکش را در تحت اختیار درآوردن از بزرگترین هنرمندى‏ها است که کمتر کسى مى‏تواند به آن موفق شود، و اگر کسى داراى چنین قدرتى شد، از آفات و خطرات بسیارى محفوظ ماند؛ زیرا که زبان داراى آفات و خطرات بسیارى است؛ بعضى براى آن قریب بیست آفت ذکر کردند و شاید از آن هم بیشتر باشد. .. و در تحت اختیار آوردن زبان از مشکلترین امور است، و اهل ریاضت سکوت را بر خود حتم مى‏داشتند ؛ چنانچه خلوت را نیز اهمیّت مى‏دادند براى همین نکته. با آن که در معاشرات با اهل معرفت و دانشمندان و اهل حال و ریاضت، فوائد بیشمار و عوائد بسیار است، و در اعتزال، حرمان از معارف و علومْ بسیار است، و خدمت به خلق- که از افضل طاعات و قربات است- نوعاً با معاشرات و آمیزش دست دهد؛ لکن چون آفات معاشرت بسیار است و انسان نمى‏تواند نوعاً خود را از آن حفظ کند، مشایخ اهل ریاضتْ اعتزال را ترجیح دهند بر عشرت. و حق آن است که انسان در اوائل امر که اشتغال به تعلّم و استفاده دارد، باید معاشرت با دانشمندان و فضلا کند، ولى با شرایط عشرت و مطالعه در احوال و اخلاق معاشرین. و در بدایات سیر و سلوک و اواسط و اوائل نهایات نیز از خدمت مشایخ و بزرگان اهل حال باید استفادت کند، پس ناچارِ به عشرت است. و چون به نهایات رسید، باید مدتى به حال خود پردازد، و اشتغال به حق و ذکر حق پیدا کند. اگر در این اوقات، «خلوت با حق» با «عشرت» جمع نشود، باید اعتزال کند تا کمال لایق از ملکوت اعلا بر او افاضه شود. و چون حال طمأنینه و استقرار و استقامت در خود دید، و از حالات نفسانیّه و وساوس ابلیسیّه مطمئن شد، براى ارشاد خلق و تعلیم و تربیت بندگان خدا و خدمت به نوع، به آمیزش و خلطه پردازد، و خود را مهیا و آماده کند که تا مى‏تواند از خدمت به بندگان خدا بازننشیند. و همین طور این دستور کلّى است براى صمت و سکوت و تکلّم و ارشاد، که در اوائل امر که خود متعلّم است، باید به بحث و درس و تعلّم اشتغال پیدا کند، و فقط از کلمات و اقوال لغو و باطل خوددارى کند. و چون کامل شد، به تفکّر و تدبّر اشتغال پیدا کند، و زبان از کلام به غیر ذکر خدا و آنچه مربوط به اوست بربندد تا افاضات ملکوتى بر قلب او سرشار شود. و چون وجود او حقّانى شد، و از گفتار و اقوال خود مطمئن شد، به سخن آید و به تربیت و تعلیم و دستگیرى مردمان برخیزد، و لحظه [اى‏] از خدمت آنان ننشیند تا خداى تعالى‏ از او راضى شود، و در شمار بندگان مربّى او را قرار دهد و خلعت معلِّمى و مرشدى را به قامت او راست کند و اگر نقصى در این میان داشته باشد، به واسطه این خدمت، خداوند تعالى جبران کند. اخبار شریفه در این باب بقدرى زیاد است که در این مختصر نگنجد، و ما به ذکر چند حدیث قناعت مى‏کنیم: پیغمبر خدا- صلَّى اللَّه علیه و آله- در جمله وصیتهاى به اباذر فرمود: «اى ابو ذر! گفتار خوب بهتر است از سکوت، و سکوت بهتر است از گفتار شرّ. اى ابا ذر! واگذار کلام زیادى را؛ و بس است تو را از سخن، آنچه تو را به حاجتت برساند. اى ابا ذر! کفایت مى‏کند در دروغ گوئى مرد، این که هر چه شنید نقل کند. اى ابا ذر! همانا هیچ چیز [بیشتر] از زبان، استحقاق زندان طولانى ندارد. اى ابا ذر! خداوند نزد زبان هر گوینده ایست، پس از خدا باید بترسد انسان، و باید بداند چه مى‏گوید». و از حضرت امیر المؤمنین در نهج البلاغه منقول است که: «خیر نیست در سکوت از کلمات حکمت‏آمیز؛ چنانچه خیر نیست در سخنان از روى جهالت». و فرموده: «کسى که کلامش زیاد شد، خطائش زیاد شود. و کسى که خطائش زیاد شد، حیائش کم مى‏شود. و کسى که حیائش کم شد، وَرَعش کم مى‏شود. و کسى که وَرَعش کم شد، قلبش مى‏میرد. و کسى که قلبش مرد، داخل آتش مى‏شود».و هم از آن حضرت منقول است که: «زبان، سَبُع درنده است اگر کنترل نکنی آن را مى‏درد». و فرمود: «وقتى که عقل کامل شود کلام کم شود». همانا زبان، سگ عَقُور است؛ اگر او را رها کنى، زخم مى‏زند. چه بسا کلمه [اى‏] که سلب نعمت کند! و کسى که لجام خود را رها کند مى‏کشاند او را به سوى هر کراهت و فضیحتى. پس، از آن خلاصى ندارد در روزگار مگر با غضب خدا و ملامت مردم و نیز از آن حضرت منقول است که: «کسى که حفظ کند زبان خود را، ستر کند خدا عورت او را» . و از رسول خدا- صلَّى اللَّه علیه و آله- منقول است که فرمود: «زیاد سخن نگوئید به غیر ذکر خدا؛ زیرا که کلام به غیر ذکر خدا قساوت قلب مى‏آورد. همانا دورترین مردم از خدا قلب با قساوت است» . است؛ و «هَذَر» و هذیان از جنود جهل و ابلیس و از فطریات محجوبه است‏ سکوت از باطل و لغو و خوددارى از هذیان و هذر اعانت کند انسان را بر تفکّر و اشتغال به باطن، و معین او شود در تصفیه و تنزیه از کدورات، و او را به مبدأ کمال- که مورد عشق فطرت است- نزدیک کند، و خار طریق را از میان بردارد، از این جهت «صمت» از لوازم فطرت مخموره و از جنود عقل و رحمان است. و هذیان و هذر و لغو و باطل که انسان را از کمال مطلق دور کند، و به طبیعت و احکام آن نزدیک کند، مورد تنفّر فطرت است، و واسطه احتجاب آن از مبدأ کمال است. و چون نفس از فطرت اصلیه خود محتجب شود، و به طبیعت و آمال آن پیوسته گردد، در این حالِ احتجاب، حبّ کاذب پیدا کند به لغو و باطل، چون اشتهاء کاذبى که مریض به طعام مضرّ پیدا کند. و چون از احتجاب بیرون آید مى‏فهمد که آنچه مورد علاقه طبیعیّه در این حال بوده، مورد تنفّر فطرت است، و آنچه را از ذکر و فکر و صمت و خلوت، مورد تنفّر بوده، محبوب فطرت است.). موفق باشید
565
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز.چرا دوست داشتن یک دختر(بدون ایجاد رابطه و بدون حتی یک برخورد با او)اشکال دارد؟ همانطور که ما به یک گل زیبا عشق می ورزیم آیا همین نوع عشق ورزیدن را نمی توان به یک دختر داشت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: از آن جهت اسلام دوست‌داشتن نامحرم با همان شرایطی که فرمودید را نهی فرموده که در نسبت مرد با زن چیزی نهفته است که آن نسبت با دوست‌داشتن گل زیبا وجود ندارد و در ساختار وجودی زن و مرد آن نسبت نهفته است و لذا هراندازه هم که شما بخواهید خارج از آن نسبت به یک زن نامحرم بنگرید آن وجه با تحریک قوه‌ی واهمه کار خود را می‌کند، همان‌طور که یک تشنه نمی‌تواند به آب زلال به صرف زلالی و شفافی آن بنگرد، کشش او به جهت تشنگی‌اش به او اجازه نمی‌دهد که فقط به صرف زلالی و شفافی به آن بنگرد و لذا اگر کسی به واقع به دنبال نگاه‌کردن به زیبایی‌ها است چرا خود را به چنین خطری بیندازد. گفت: «در تو نمرودی است در آتش مرو..... گر که خواهی رفت ابراهیم شو». موفق باشید
222

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام من به تازگی با برخی از افکار مکتب تفکیک آشنا شده ام و برخی از سوالات و اشکالات آنها به فلسفه جدا ذهن من را به خود مشغول کرده است. خواهشمند است نظر خود را درباره مکتب تفکیک و طرفداران آن بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: جواب سؤال شماره 48 در همین مجموعه سؤال‌ها إن‌شاءالله می‌تواند جواب سؤال شما باشد. موفق باشید
115

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
با سلامٍ معنی یا معانی کلمه یاسین چیست؟l
متن پاسخ

یس از حروف مقطعه قرآن است و معنی خاصی ندارد ،منتها در روایات صادره از اسول خدا(ص) به حضرت محمد(ص) تعبیر شده.

10923
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: با آرزوی قبولی طاعات و عزاداری های حضرت عالی و تشکر وافر بابت پاسخ گویی به سؤالات. به یاد می آورم که در یکی از مطالبی که از حضرت عالی خواندم، اشاره ای داشتید به نظریه بت های فرانسیس بیکن. منتها هر چه قدر فکر کردم به یاد نیاوردم کجا بود. می خواستم لطفا راهنمایی فرمایید که در کدام یک از آثار یا سخنرانی هایتان بوده. با تشکر فراوان و التماس دعا و آرزوی توفیقات روز افزون برایتان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوات «تاریخ فلسفه‌ی غرب» مطرح شده، در ضمن مطلب را در تاریخ فلسفه‌ی غرب از کاپلستون می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید. بت‏هاى بیکن‏. یکى از معروف‏ترین قسمت‏هاى فلسفه بیکن‏، برشمردن چیزهایى است که خود او آن‏ها را «بُت‏» مى‏نامد و منظورش از آن‏ها عادت‏هاى بدِ فکر است که مردم را به اشتباه مى‏اندازد. او چهار بت، از این بت‏ها را مى‏شمرد: «بت‏هاى قبیله» آن عادت‏هایى است که غریزى بشر است ازآن جمله؛ خصوصاً این عادت را ذکر مى‏کند که «بشر از پدیده‏هاى طبیعى، نظمى بیش از آنچه واقعاً در آن‏ها موجود است انتظار دارد». در حالى‏که برعکسِ بیکن، در یک اعتقادِ دینى جهان، صنعِ قادر حکیمى است که هیچ خللى در آن نیست و اگر چنین تصور مى‏شود که نظم آن مطابق با زندگى ما نیست به این علت است که ما میل‏ها و هوس‏هایى را براى خود گزینش کرده‏ایم که خالق هستى، جهان را براى جوابگویى به آن هوس‏ها نیافریده است. و در این حالت کار حکیمانه آن است که ما خود را با صنعِ حکیمانه خداوند هماهنگ کنیم و نه برآن بر آشوبیم و بخواهیم با تغییرات ممتد، همه زندگى‏مان تغییر جهانْ بشود و تغییر جهان را زندگى بپنداریم و آرام‏آرام هدف اصلى زمینى بودنمان فراموشمان شود و این مسئله‏اى است که از دیدِ بیکن دور مانده است. «بت‏هاى غار» از دیگر بت‏ها که مى‏شمارد «بت‏هاى غار» است. حاصل گرفتارشدن به آن بت، این است که هرکس اشیاء را جز از طریق روزنه شخصى خود نمى‏نگرد و مثل غارنشینان افلاطون است و مى‏گوید: باید متوجه این نقص خود بشویم. تاریخ فلسفه غرب، ص: 118 «بت‏هاى بازارى» این بت با اشتباه از الفاظ و جملات ناشى مى‏شود، با کلمات مبهم زندگى کرده‏ایم بى آن‏که استعداد خود را در روشن‏کردن آن‏ها به‏کار بریم و لذا این کلمات ذهن و فکر ما را مغشوش مى‏کنند، ما از تقوى و از درستى و از زیبایى صحبت مى‏کنیم بدون آن‏که بدانیم این الفاظ داراى جوهر وجودى نمى باشند. «بت‏هاى تئاتر» مى‏گوید: دنیا یک تئاترى است و مردان بزرگ یکى پس از دیگرى وارد آن مى‏شوند و هرکدام نظر و عقیده‏اى دارند و مردم بدون آن‏که در مورد آن‏ها فکر کنند نظرات آن‏ها را تکرار مى‏کنند. مثل این‏همه موهوماتى که فیثاغورث و افلاطون ترویج کرده‏اند. بیکن مى‏گوید: باید مواظب اشتباهاتى شد که از طریق این بت‏ها و یا اشباح ذهنى به ما تحمیل مى‏شود و ما را در تحقیق صحیح مى‏لغزاند. در واقع بیکن اندیشه قدرت بیشتر در طبیعت را در بین مردم غرب رونق بخشید و بشر دوره جدید بر اساس همین فکر به‏وجود آمد لذا غرب از طریق استیلاى بر عالم و آدم به امکاناتى دست یافته که مى‏تواند با یک اشاره تمامى روى زمین را به آتش بکشد اما فلسفه بیکن متوجه نبود و نیست که کمال بشر در این قدرتمندى بر طبیعت نیست بشر مسلم به بمب هیدروژنى نیازمند نیست و ساختن آن هم در آزادى او اثرى ندارد.
10567

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در جواب یکی از سولات نوشته بودید از قول ابن سینا که خدا زردآلو را زردآلو نکرد. اگر این مساله برای من باز شود و حل شود یکی از مهم ترین سوالات زندگیم حل می شود. لطفا اگر فایل صوتی یا کتابی در این زمینه دارید معرفی نمایید. اجرکم عند الله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض کردم فایل‌های صوتی کتاب «از برهان تا عرفان» قسمت «برهان صدیقین» را دوستان دنبال بفرمایند. موفق باشید
10536
متن پرسش
سلام استادعزیز: نظر شما درباره ی این که به گروهی از دختران نوجوان عکس شهدا را نشان دهند و بگویند هر کدامشان که بانگاهش بیشتر با شما حرف می زنه و لبخندشان با شما حرف داره را به عنوان دوست شهیدت انتخاب کن یعنی از این شهید کمک بخواه و سعی کن همیشه یادش باشی چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار غلطی است، باید از عکس گذشت و رابطه‌ی روحی با شهدا پیدا کرد و در آن حالت است که انسان میهمان حضور معنوی‌شان می‌شود. تا در محدوده‌ی عکس‌ها حاضریم، هیچ انتقال وجودی و واقعی به حقیقت شهدا برایمان واقع نمی‌شود. و در همین راستا نباید عکس اموات را بالای قبرشان قرار داد زیرا رابطه‌ی وجودی با اموات از بین می‌رود. موفق باشید
10037

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: تشکر می کنم از اینکه ما این همه سوال می پرسیم و شما جواب می دهید. کتاب ادب عقل را که مطالعه کردم راستش کمی گیج شدم چرا که در پی برنامه ای هستم 1. نمی دانم چه برنامه ای آماده کنم و چه نکاتی در آن باشد. 2. نمی دانم برای شروع چه کتابی را بخوانم، کدام یک از کتاب های امام خمینی (ره) و آیا مثنوی یا عرفان محیی الدین، کتاب های اساتید دیگر مثل آقای شجاعی و تفسیر علامه طباطبایی و یا ... با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های همه‌ی این عزیزان که نام بردید مفیداند، هرکدام که با روحتان هماهنگی داشت را انتخاب کنید. موفق باشید
7875
متن پرسش
با سلام مرحوم ملاصدرا در حکمت العرشیه ، قاعده 8 از مشرق 2، صفحه 23 می فرمایند: للنفس الآدمیه کینونه سابقه علی البدن من غیر لزوم التناسخ و الروایات فی هذا الباب من طریق اصحابنا لا تحصی کثره حتی کینونه الارواح قبل الاجساد کانها کانت من ضروریات مذهب الامامیه رضوان الله علیهم. این گفته با سخن دیگر ملاصدرا که می گوید النفس جسمانیه الحدوث تعارض و تناقض ندارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نتایجی که ملاصدرا می‌گوید و نظر به روایات دارد به معنای آن است که روح در برزخ بدن خاصی مطابق عقاید و اعمالش پیدا می‌کند و از طرفی می‌فرماید: بستر جسمانی زمینه‌ای است تا روح در آن حادث شود حال این روح با بدنی مناسب عقاید و اخلاق در برزخ و قیامت ظهور می‌کند با توجه به این دو امر تناقضی پیش نمی‌آید. موفق باشید
5381
متن پرسش
سلام علیکم با عرض ادب و احترام استاد من چند سؤال درباره پاسخی که به مصاحبه بنده داده بودید(نقش مسجد در آموزش و پرورش) پرسیدم و لی تاکنون از شما جوابی برام ایمیل نشده می خواستم ببینم اگر بدستتان نرسیده دوباره بفرستم (از همین طریق) اما اگر به دستتان رسیده و صلاح ندانستید به آن جواب دهید که بنده تسلیم آنچه صلاح دانستید هستم اما اگر چنین است یک کلمه بنویسید که چنین بوده چون من منتظرم هستم با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده جواب داده ام. موفق باشید
2608
متن پرسش
باسلام "حواهشاجواب دهید" اقاجان بااینکه پسر مقیدی به نظر میرسم وببخشیدبه جلسات شما میایم گناهی میکنم و ان علاقه به دیدن فیلم های {شرمنده }صحنه دار خارجی است.تاچه حدکارم خطرناک است.البته صحبت شما راجع به{ تصورگناه موجب اربکاب گناه میشود}اما مطمئنم مرتکب این گناه نمیشوم راهنمایی کنید. شرمنده وقت ارزشمند شما را گرفتم اماکسی بهتراز شما سراغ نداشتم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با دیدن صحنه‌های مستهجن نه‌تنها از نظر فقهی فعل حرامی انجام می‌دهید ، و این یک نوع پشت کردن به حکم خداوند است . از نظر اخلاقی و سلوکی به شدت از مسیر رجوع به حضرت «الله» عقب می‌افتید و از آن نسیم معنوی که نیاز دارید تا با حقایق عالم ملکوت مأنوس شوید محروم می‌گردید. به شدت شرایطی که موجب دیدن این صحنه‌ها می‌شود را از زندگی خود دور کنید و با توبه‌ای جانانه رجوع خود به نور حضرت پرودگار را به صحنه آورید. موفق باشید
2044
متن پرسش
سلام.من چند سال پیش با مباحث شما آشنا شدم و بعد از آن فکر میکنم زندگیم دچار تغییر شد ولی خانواده با من مخالفت کردند و دوست نداشتند من اینطور شوم. ولی قبل از این چون مثل خودشون بودم کاری با من نداشتند با وجود اینکه خانواده ام از لحاظ دینی صفر هستند و تمامی امکانات زندگی ما از قبیل آب و گاز و برق و نان از راههای غیرشرعی بدست می آید. من تحمل کردم و ادامه تحصیل دادم تا تحصیلات دانشگاهیم تمام شود و در تمامی این سالها همیشه به فکر زمان برگشت به خانه و زندگی کردن در میان آنها بودم حتی چند بار برای کمک و راهنمایی به شما زنگ زدم و در جلسات شما حاضر شدم اما نتوانسستم با شما صحبت کنم.الان که دوسالی میشود که فارغ التحصیل شدم و شاغل شدم به شهرم برگشتم و برای رهایی از این حرام خواری و شرایط بی دینی تصمیم به زندگی مستقل(ازدواج)گرفتم ولی خانواده برای ازدواج من در موارد متعددی که خودم شخصا پیگیری کردم سنگ اندازی کردند و مانع شدند و میخواهند با نظر خودشان ازدواج کنم حالا با این شرایط چند سوال خدمت استاد گرانقدر داشتم1-با این شرایط چگونه میشود زندگی دینی داشت؟2-آیا زندگی اجباری در کنار آنها بدون رعایت کردن حلال و حرام الزامی است/3-در این دوسال که به شهر خودم برگشتم خیلی نادر به خواهر و برادر خود رفت آمد داشتم به دلایل ذکر شده آیا این شامل قطع رحم میشود اگر بله با حرام خواری آنها چکار میشود کرد؟4-چگونه میتوانم تنهایی بدون راضی بودن خانواده با یک خانم مومنه ازدواج کنم؟5-با تعدادی از بچه های شهر و محیط کار در راستای آنگاه که مباحث فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود شروع به کار کردیم ولی وقتی خانواده خود را میبینم ناامید و بی انگیزه میشوم .و این شرایط بیش از اندازه در زندگی دینی من تاثیر گداشته به طوریکه زمان دانشجویی در اصفهان شرایط روحی مناسبی داشتم ولی اکنون همه چیز را از دست داده ام و نماز شب که هیچ.نماز صبحم هم قضا میشود چون فکر میکنم با این آب و گاز وضو گرفتن و در این خانه نماز خواندن مشکل دارد.خواهشا راهنماییم کنید و مرا از این عذاب نجات دهید.در پایان به خاطر اینکه خیلی خلاصه و دست و پا شکسته خواستم همه چیز را بیان کنم و وقت شریفتان را گرفتم عدرخواهی میکنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هنر شما آن باشد که در هر شرایطی نسبت به وظایف دینی کوتاه نیایید و راه‌کار آن را پیدا کنید. در هر حال باید در حدّ سهم خود حق دولت که حقوق ملت است از آب و برق و گاز که مثال زدید را بپردازید و در مورد قسمت دوم و سوم سؤال‌تان از مرجع تقلیدتان کسب تکلیف کنید. در مورد ازدواج با دختری مؤمن خداوند کمک می‌کند که إن‌شاءالله بدون درگیری با خانواده مسئله حل شود به آن‌ها بفهمانید که بالاخره بنده به دنبال دختری هستم که با عقیده‌ام هماهنگ باشد. بدون تندی و درگیری کار را دنبال کنید نتیجه می‌گیرید. در هر گوشه‌ای از زمین که هستید وقتی درست فکر کنید و از فعالیت‌های پوچ فاصله بگیرید خداوند راه‌های درست را جلو شما قرار می‌دهد و در آن صورت هرکجا که باشید با همه‌ی انسان‌های حقیقت‌شناس زندگی می‌کنید. ذهن خود را مشغول مشاجرات نکنید به فکر خودسازی باشید إن‌شاءالله کارها جلو می‌رود. متوجه این سخن حضرت علی«علیه‌السلام» باشید که فرمودند: «فَمَنْ صَحَّ دینُهُ و صَحَّ عَمَلُهُ اَشَدَّ بلائُه» هرکس دین او دین درستی باشد و عمل او نیز درست باشد بلای او شدیدتر است از آن‌چه به بقیه می‌رسد. موفق باشید
نمایش چاپی