باسمه تعالی: سلام علیکم: بر روی قرآن از طریق تفسیر المیزان فکر کردهاید؟ اگر تصمیم به این کار گرفتید، میتوانید سری به جزوهی «روش کار با تفسیر المیزان» که در قسمت نوشتارهای سایت هست، بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم افسوس حضرت امام به جهت آن بود که چرا در مجلس آن عارفِ عامل که متذکر امور اخلاقی ناب میشده است، به طور مستمر حاضر نشدهاند. چیزی که همهی ما نیازمند آن هستیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شمارهی ۲۳۵۷۴ عرض شد؛ و چنانچه آن کلیپ را ببینید، سخنان آقای عباسی موجب تنفر نسبت به امثال آقای دکتر داوری میشود و این غیر از انتقاد است. مشکلِ تفکر داعشی که مذهبیهای ما را تهدید میکند، همین است که برداشت غیرِ خود از اسلام را کفر میداند. و متأسفانه ما مذهبیها از این خطر دور نیستیم و هرچه ضربه میخوریم به خاطر همین روحیه است.
در این مورد بد نیست به سخنان آقای دکتر رضا داوری اردکانی که در نشست گرامیداشت سید احمد فردید در روزهای اخیر یعنی در بیست و هشتم بهمن در انجمن حکمت و فلسفه ایراد فرمودهاند را ببینید که میفرمایند:
نظر آزاد است و هر کسی حق دارد با هر رایی مخالف باشد. فلسفه که وحی نیست. مردم میتوانند با هر فلسفهای مخالف باشند و مخالفت کنند. اما نمیدانم سرنوشت جامعه ما چه شده که بحث فلسفی هم به دشمنی کشیده میشود. یعنی دیگر مخالفت و نقد نیست، بلکه دشمنی است. قهرا دشمنی به شخص کشیده میشود یعنی سخن، زبان و فلسفه رها میشود و شخص هدف قرار میگیرد. شخص است که هدف ملامت و تهمت قرار میگیرد.
تعبیراتی در این اواخر شده که آدم را به حیرت وادار میکند. یکی از عیبهای ما، که همه باید به آن توجه داشته باشیم، این است که چند کتاب فلسفه میخوانیم، یاد میگیریم و این تبدیل به عادت فکری میشود. آنوقت هر فکر و فلسفهای را با آن قیاس میکنیم و اگر در این رهیافت و میزان نگنجید، بنابراین آن فرد از این نظر مجرم است. یعنی مخالف من مجرم است. نظر من این است که قدری در مورد خود فکر کنیم که این حقی که به خود میدهیم، از کجا آوردهایم؟
ما در زمانهای زندگی میکنیم که زمانه آزادی است و همه حق مخالفت دارند. نه تنها در فلسفه بلکه در جاهای دیگر هم میتوان نظر مخالف را ابراز کرد. اما تهمت زدن، بد گفتن و حکم کردن، نشانه بدی است»
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر میکنم چه در قیامت و چه در برزخ، قلب و عقل هر دو در صحنه باشد. ۲. خوب است. ۳. هر اندازه انسان بهتر رعایت دستورات الهی را بکند، بدون ریاضتهای افراطی؛ خداوند بهتر حقایق آسمانی و معنوی را در مقابل او میگشاید. خداوند در سورهی اعراف آیهی ۴۰ میفرماید: «إِنَّ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ» برای کفار درهای آسمان را نمیگشاید. یعنی خداوند انسانهای مؤمن را هر اندازه مصلحت بداند، متوجهی حقایق بالا میکند. ۴. عمده، رعایت دستورات شرع است. خداوند خودش آنچه را لازم است به قلب انسانها الهام میکند. ۵. همینطور که میفرمایید خوب است، چرا بیدلیل فکر کنیم تصوراتمان کاذب است؟ در حالیکه شریعت الهی تکلیف هر عملی را روشن نموده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای درود در فارسی، همان معنای سلام است. ایرانیها در عین پذیرفتن اسلام از زبان فارسی که ظرفیتهای خاص خود را دارد، حفاظت کردند و این به معنایِ باقیماندن بر ایران باستان و اختلافایجادکردن بین عرب و عجم نیست. البته بعضی از کلمات عربی، بارِ فرهنگی خاص اسلامی خود را دارد که خوب است از آنها غفلت نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فعلاً بیانیهی حضرت آقا اولویت دارد ۲. همینکه هر فراز مدّ نظر قرار گیرد خودش، خودش را روشن میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد:
۲۳۵۶۳. باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی اخیراً در این مورد شد. بد نیست به@esharat در کانال تلگرام رجوع فرمایید. موفق باشید
۲۳۵۶۴. باسمه تعالی: سلام علیکم: واللّه نمیدانم!! باید از مردم قم یا مردم یزد پرسید که نظرشان چیست و چرا در جاهایی که خدا آب شیرین گذاشته است رحل اقامت نکردهاند؟!!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. قبلاً هم عرض شد که در اینجا به معنای اعتماد به خودی است که در صحنهی دفاع از سنت خدا به میان آمده. ۲. به هر حال باید از فضائل اخلاقی بهرهها برده باشند که این توفیق نصیبشان شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد:
۲۳۵۵۰- باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده در همان سؤال اول آن بود که انتقادکردن از امثال دکتر داوری باید محفوظ باشد. ولی نقد و انتقاد غیر از تکفیر است. حرکات و سخنان آقای عباسی اولاً فاخر و در شأن کسی نبود که جوانان ما باید به سوی او نظر داشته باشند. ثانیاً شخصی مقابل آقای عباسی است و آقای عباسی میخواهد او را نقد کند که فیلسوف فرهنگ است و نه یک شخصیتِ ژورنالیستی. از این مهمتر بنده معتقدم جریان مذهبی و حوزوی ما نیاز دارند دکتر داوری را ببینند و با او بیندیشند، نه آنکه مقلد او باشند. سخنان آقای عباسی موجب تنفر به چنین دانشمندانی میشود و از این جهت سختْ باید نگران بود، زیرا با غفلت از امثال دکتر داوری «تفکر» میمیرد. در حالیکه وقتی «تفکر» زنده باشد اولین انتقاد یعنی انتقاد متفکرانه به امثال آقای داوری معنا پیدا میکند و این دیگر، تکفیر نیست، گفتگویی است متفکرانه، که جامعهی ما امروز در این تاریخ سختْ به آن نیاز دارد و تفکر مبنایی بین انتقاد و تکفیر است. ای کاش امثال آقای عباسی به مخاطبان خود کمک میکردند تا قدرت تفکر به آنها عطا شود. بنده بر اساس همین دغدغه بود که بحث «ما و آینده» را در آن مصاحبه به میان آوردم و رفقا به صورت جزوه تنظیم نمودند و بر وری سایت قرار دادند. فکر نمیکنید عدهای از نخبگانِ کشور که احتیاط میکنند به جریان اصولگرایی نزدیک شوند و ما آنها را متهم به دوری از ولایت فقیه میدانیم، نگران این امر هستند که با قدرتگرفتنِ هرچه بیشتر جریان اصولگرایی، با قدرتگرفتنِ هرچه بیشتر امثال آقای عباسی روبهرو میشوند؟ بنده عدهای را میشناسم که ابداً با جناب آقای رئیسی مسئله نداشتند، ولی نگران تبعات حضور افرادی بودند که تفکر قبیلهای آنها بر سعهای که انقلاب اسلامی سختْ بدان نیازمند است؛ حاکم شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که مولوی آبرویِ جهانی دارد و روح بشر امروز به سوی اوست و ما با ناسزاگفتن به او، عملاً چهرهی جهانی تشیع را مکدر و ضایع میکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رمان، در فرهنگ غربی جایگاه خاصی دارد از آن جهت که متذکر موقعیت انسان و جامعهای است که در آن قرار دارد. مثل رمانهای داستایوفسکی یا ویکتورهوگو. فکر میکنم در فرهنگ ما زندگینامهی علماء و شهدا، نقش مهمتری را متذکر شوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مشخص و با سرفصلی تحت عنوان «رزق» بحث نشد، بلکه در هر جایی که در مباحث قرآنی و یا روایی پیش میآمد، بحث شد. به همین جهت به طور مشخص فایل صوتی تحت عنوان «رزق» نداریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره این تفاوتنظرها هست و در جریان اندیشه این افراد هستم. این ها ظرف فرزند امام را هم آب می کشیدند. چرا ما خودمان را وارد این جدالها بکنیم؟ مصیبت اینجا است که جهان دارد به سوی مولوی رجوع میکند، و کشور ترکیه میداندارِ این جریان است تا خود را به جهت آبروی جهانی که مولوی پیدا کرده است، با چسباندن به مولوی، و مولوی را از آنِ خودکردن، به آبروی جهانی برساند؛ ما اینجا باید بنشینیم و به مولوی ناسزا بگوییم!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر بحث «حرکت جوهری» را با دقت دنبال بفرمایید جواب خود را میگیرید. بالاخره ماده، بستری خواهد بود تا فیض الهی آن را به جنینی زنده تبدیل کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی اخیراً در جلسهی شرح «فصوص» در این مورد شده است. متن بحث در کانال تلگرامی @nedayeandishe هست. مورد دوم بررسی شد اشکالی نبود احتمالا مشگل از نرم افزار خودتان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر به آیهی ۷۱ سورهی توبه که میفرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ أُولَٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» در المیزان رجوع بفرمایید در آنجا خود علامه آیات مشابه را نیز در مقابلتان قرار میدهند که به آنها نیز رجوع میفرمایید و مطالب، إنشاءاللّه کامل میشود. خودم به شکل مشخص کار نکردهام. آن کانال را هم که میفرمایید نمیشناسم و فرصت رجوع به آن را هم متأسفانه ندارم. در ضمن فکر نمیکنم اگر خانم متدینی باشند امروزه مانتوییبودن مانعِ یک زندگی دینی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچکس در سلوک، مستغنی از اساتیدی که افق عبادات را در مقابلش بگشایند نیست. بحث بر سر آن است که در این تاریخ با حضور سیرهی امثال قاضی طباطبایی و شاهآبادی «رحمتاللّهعلیهما» که منجر به شخصیت سلوکی حضرت امام شد؛ افقِ سلوکی تا حدّی روشن است و در این رابطه آیت اللّه بهجت میفرمایند: علم تو استاد توست. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هیچوجه نظر بنده نسبت به آن عزیزان چنین نیست که عنوان فرقهبازی و عرفانبازی برای آنها گفته شود. بنده امثال استاد واسطی را مجسمهی تقوا و علم و بصیرت و سعهی صدر و انقلابیبودن میدانم. چه اشکال دارد که افقهای شهود، متفاوت باشد؟ مواظب باشید موضوع را با شاگردان آقای سید محمد محسن مخلوط نکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامهی طباطبایی همانند حضرت امام از الطاف الهی برای بشر این دوران هستند. بنده عرایضی در کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب در این تاریخ» تحت عنوان «تفاوت عالَم حضرت امام و علامه طباطبائي «رحمةاللهعليهما» در صفحهی ۳۹۹ داشتهام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! بحث بر سر افقی است که در سلوک تاریخی باید در مقابل خود داشت و این است آنچه در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» مورد بحث قرار میگیرد. در ضمن بد نیست سری هم به جزوهی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. و ۲. همچنان که در جواب بعضی از کاربران که قبلاً همین موضوع را مطرح کردند، عرض شد متن روایت عمومیت دارد که البته مصداق کامل آن امامان معصوماند. ۳. بحث در مورد شخصی است که خدا برای امور بندگانش انتخاب میکند و میپروراند و نه کسانی که ائمه به خاطر مصالحِ خاص انتخاب مینمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا میداند من نگران حضور انقلابی هستم که باید توسط نخبگان جامعه پشتیبانی شود. بنده تنها نظر آقای دکتر صافیان که از شاگردان آقای دکتر داوری است و سخت به انقلاب اسلامی علاقه دارند را؛ برای شما میفرستم تا ببینید چرا انسانی که علاقه به این انقلاب و حضور تاریخی آن دارد، باید از دست امثال آقای دکتر عباسی خون گریه کند. موفق باشید
اما درد و دلِ آقای دکتر صافیان در مورد عرایض بنده:
برادر بزرگوارم استاد طاهر زاده عزیز
شوی حمله به معلم تفکر دکتر داوری را دیدم. بر این شخص که اوصافش معلوم اهل نظر است حرجی نیست. به فضایی می اندیشم که امثال او را قدر می نهد و بر صدر می نشاند. به این باید اندیشید که چه شده است که در بین ما عده ای هرچه بی پروا سخن گویند مأجور ترند و میدان دار تر. مگر مثل دکتر داوری در تاریخ معاصرمان چند تن داریم که چنین قربانی اش می کنیم. مگر واقعا از فیلسوف و متفکر انتظار داریم که نظر خود را با ما تنظیم کند. فیلسوف ما باید از عباسی ها بپرسد که چگونه فکر کند و چه نظر بدهد؟ از آن بالاتر آیا متفکر باید نظر فکری و فلسفی خود را از رهبر دینی و سیاسی بپرسد؟ در این صورت به چه معنا متفکر خواهد بود؟ در مذهبی که تفکر ساعة خیر من سبعین سنه عباده شمرده می شود چگونه می توان بنام همان مذهب بزرگترین و بهترین سرمایه های فکری را به باد تکفیر و ناسزا گرفت؟ نتیجه این حملات شنیع و ناشی از تهی مغزی جز بسط بی فکری و نیست انگاری و اشاعه جو شخص پرستی و اطاعت کورکورانه چه خواهد بود؟ تفکر هرچه عمیق تر باشد همواره غریب بوده و خواهد بود. اما جامعه ای که نتواند دوست را از دشمن تمییز دهد و بویژه بنام دین همه را با تیغ تهمت و انگهای جاهلانه براند بر چه چیز تکیه خواهد کرد؟
سخنان سخیف این شخص چنانکه به درستی اشاره کرده اید قابلیت پاسخ گویی ندارد اما نگرانی از مجالی است که برای چنین رویه های ناصوابی ایحاد شده است. به نظرم باید بر چرایی آن اندیشید.
توفیق حضرت عالی مستدام باد.
و بد نیست باز نظر یکی از کاربران را نسبت به سخنان آقای عباسی و عرایض بنده بدانید که میفرماید:
۱. استاد سلام راستش من در عین اینکه نقدهای جدی به آقای عباسی دارم ایشون را بیرون از جبهه انقلاب نمی بینم. ۲. بعضی نقد های ایشون را مفید می دانم. ۳. اما به نظر من راه عبور از چنین فکری سکوت در مقابل اینها می باشد و علی بن یقطین وار در جبهه انقلاب کار کردن.
متاسفانه گوش بچه های حزب اللهی برای شنیدن این نوع ادبیات آماده تر است تا شنیدن سخنان جنابعالی ما باید بدون درگیر شدن صحبت خودمان را مطرح کنیم و طرح صحبت های خود ما نوعی جدل هم محسوب می شود به نظر می آید اگر ما درست طرح موضوع کنیم و چشم انداز بهتری را جلوی پای جوانان حزب اللهی قرار بدهیم بدون درگیری از این نوع نگاه ها عبور می کنیم. ۴. اگر بدانیم که همین تفکرات کمر دولت نهم و دهم را شکست (البته آقای احمدی نژاد هم ضعف هایی داشت) و قدرت اینها را فهم کنیم شاید به صورت مستقیم هیچگاه به مصاف این دوستان نمی رویم. ۵. شاید گفتن این نکته هم خالی از لطف نباشد که علامه فرمود مشروطه خواهی اگر هیچ نکته مثبتی نداشت حداقل عارف کشی و صوفی کشی را متوقف کرد همین را در مورد دولت شیخ حسن روحانی می توان گفت و این که این دولت هرچقدر پر عیب و پرنقص بود اما با آمدنش زهر چنین تفکراتی را گرفت و ما با دولت شیخ حسن از نهادینه شدن نوعی تکفیر در جامعه عبور کردیم. شاید علت این که رهبری با تمام نقص ها همچنان بر ماندن این دولت اصرار دارند را این می بینم که بسیاری از گروههایی که به اسم انقلاب در حال تکفیر بودن، قدرت اجتماعی آنها یا از بین رفت یا به شدت ضعیف شدند و نتوانستند به اصل انقلاب ضربه به زنند. (اگر آزادی را اصل انقلاب بدانیم آزادیی که نه تنها با اسلام مخالفت ندارد بلکه آن نوع از آزادی همان اسلام است).
باسمه تعالی: سلام علیکم: رسالت به عنوان برگزیدن یک انسان جهت هدایت کلی، غیر از الهامات و القائاتی است که برای هرکسی ممکن است پیش بیاید. پیشنهاد میکنم قسمت اول کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون اگر مُهری و اتهامی بر شخصیت کسی خورده شد دیگر آن شخص در نزد بقیه با آن مهر و اتهام شناخته میشود و این، حقِ افرادی که هرلحظه میتوانند تغییر مسیر بدهند، نیست. آری! اگر فسق کسی علنی بود در آن صورت میتوانیم آن را به بقیه معرفی کنیم. موفق باشید