بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24767
متن پرسش
با عرض سلام: بنده هر موقع رو به مطالعه کتب معرفتی مخصوصاً کتب شما می آورم همین که دارم و به جاهایی می رسم که احساس می کنم دارم به سکوی پرتاب نزدیک میشم، یک دفعه افکار مزاحم و شکاکیت میاد سراغم به گونه ای که خودمم متحیر میشم که این فکرها دیگه چیه، و حس از خودم می پرسم چرا این فکرها الان اومده سراغم؟ حالا که دارام به جاهای خوب می رسم، این حیرت و چراها و این افکار بدجور منو آزار میده و یجوری قبض روحی و اضطراب در من ایجاد می‌کنه و منو از مسیر اصلی منحرف میکنه، نمیدونم چیکار کنم که بتونم از این فکرها و اوهام و شکیات عبور کنم، چون مطمئنم اگه عبور کنم حتما به اوج می رسم، نمیدونم القا این افکار و این شکاکیت از طرف شیطانه یا نه خود نفس اماره منه که میخواد منو از مسیر منحرفم کنه و یه جور یاس و نا امیدی و سوءظن به خداوند در من ایجاد کنه، خلاصه نمی‌دونم چطور از این افکار و وهمیات و شکاکیت عبور کنم، لطفا بنده رو راهنمایی بفرمایید و یه راه حل اساسی جهت عبور از این حالت سرگردانی و اضطراب و حیرت پیش پای بنده قرار بدید، در ضمن بنده کتاب ادب عقل و خیال و قلب رو هم خوندم. بسیار ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی جناب مولوی: «آب گِل خواهد که بر دریا رود / گِل گرفته پای او را می‌کشد». معلوم است وقتی بناست حرکتی صورت بگیرد، خُلقیاتِ قبلی سر بر می‌آورد و خود را نشان می‌دهد. اگر آب، قصدِ رفتن به سوی دریا را نمی‌کرد که گِل، خودنمایی نمی‌نمود! این شک‌ها و سوء ظن‌ها اگرچه بد است ولی حکایت از این دارد که حرکتی در حالِ صورت‌گرفتن است. همت کنید، آرزوهای دنیایی را کم کنید، کینه‌ها را از دل بیرون کنید، از پرحرفی خودداری نمایید؛ إن‌شاءاللّه امکانِ ادامه‌ی راه فراهم می‌شود. موفق باشید

24766
متن پرسش
با سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: استاد چندین سال با مشکل رو برو بودم خدمت یکی از علمای اخلاق اصفهان رسیدم ایشان دستوراتی از قبیل ذکر و تعویذ دادند و احتمال امور دیگر را دادند. (سحر) امسال مراجعه کردم و عنوان کردم که مشکل رفع نشده و شخصی را برای رفع آن با کلی محذورات معرفی کردند. بنده آنقدری می دانم که نباید به این امور نزدیک شد. با توجه به امین بودن استاد و آقا زاده ایشان که شخص را معرفی کردند. مراجعه کار درستی است. لطفا راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توحید و معارف توحیدی جلو بروید تا إن‌شاءاللّه افق‌های معرفتی موجب رفع مشکلات شود. موفق باشید

24765
متن پرسش
سلام علیکم: شما سیر و سلوک ذکری یعنی چه؟ خب این چه کاریه من بشینم یه گوشه هی ختم انجام بدم هی ذکر خاص با عدد خاص بگم و هی قدرت پیدا کنم. میگن برای ایجاد مقامی خاص در سالک نیاز به فلان ذکر است. من نمی توانم این مسئله را درک کنم لطفا توضیح بفرمایید در مقام ورد چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده، معرفتِ توحیدی است که کارساز است. ذکر، برای زنده‌نگه‌داشتنِ آن معارف است برای قلب. حدیث ۱۲ «چهل حدیث» امام خمینی متذکر همین امر است. موفق باشید

24764
متن پرسش
سلام: چرا انقدر باید بگردیم؟ چرا باید دنبال صاحب نفس بگردیم؟ اصلا گشتن چه معنایی دارد؟ مگر صاحب نداریم؟ مگر امام نداریم؟ مگر حجت کبرای خدا ناموس اکبر حضرت بقیه الله بر ما احاطه ندارند؟ چرا از انفاس قدسی حضرت صاحب الزمان استفاده نکنیم؟ حال که بی صاحب نیستیم پس چگونه باید از انفاس قدسی اش بهره مند گردیم؟ چه کنیم که حضرت به ما توجهی کند؟ عرفا گاه به سالکان و مریدان خود توجهی باطنی می کنند و می شود آنچه که باید بشود. ما چه کنیم؟ چکار کنیم تا حضرت به ما توجهی کنند؟ اصلا راه ارتباط با ایشان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ما امام داریم و او عین عصمت است، پس با رعایت شریعت الهی راه‌مان به سوی او گشوده می‌شود. موفق باشید

24763
متن پرسش
جناب استاد سلام: با توجه به جواب سوال ۲۴۷۵۷ که فرمودید: نوعی خلطی بین مفهوم و مصداق است اصل استدلال مغالطه ای این می باشد: انسان، شک ندارد که عدم، عدم است. ولی آن هنگام که این گفته را تصدیق می‌نماید در واقع به وجود عدم اعتراف می‌نماید. یعنی عدم، وجود دارد. انسان از سویی دیگر وجود را تصدیق می‌نماید. از این‌رو بین وجود و عدم تفاوتی نخواهد بود. و در نتیجه وجود، موجود نیست. بنده آن استدلال را اینگونه به صحیحش تصحیح کردم: انسان، شک ندارد که مفهوم عدم، مفهوم عدم است (یا بهتر است بگوییم مفهوم عدم وجود ذهنی دارد)، آن هنگام که این گفته را تصدیق می کنیم در واقع به وجود ذهنی مفهوم عدم اعتراف می نماییم یعنی مفهوم عدم وجود ذهنی دارد و انسان از سویی دیگر وجود خارجی و وجود ذهنی را تصدیق می نماید، از این رو بین وجود ذهنی و مفهوم عدم که وجود ذهنی می باشد تفاوتی نخواهد بود، در نتیجه مفهوم عدم که وجود ذهنی دارد در خارج وجود ندارد و فقط وجود ذهنی است. البته بهتر است اینگونه بگوییم: انسان، شک ندارد که مفهوم عدم، مفهوم عدم است (یا بهتر است بگوییم مفهوم عدم وجود ذهنی دارد)، آن هنگام که این گفته را تصدیق می کنیم در واقع به وجود ذهنی مفهوم عدم اعتراف می نماییم یعنی مفهوم عدم وجود ذهنی دارد و انسان از سویی دیگر وجود خارجی را هم تصدیق می نماید، از این رو بین وجود خارجی و مفهوم عدم که وجود ذهنی می باشد تفاوت می باشد، در نتیجه مفهوم عدم که وجود ذهنی است در خارج ذهن وجود ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید

24762
متن پرسش
سلام امیدوارم جواب سوال منو که از همه جا درمونده شدم بفرمایید، من مدتهاست روی خنده خودم کنترل ندارم. اوایل به این موضوع بی توجه بودم اما تازگی ها خیلی بیشتر از قبل می خندم مخصوصا در جایی که اصلا موقعیت خنده داری نیست. چند روزه همکارانم لقب دیوانه بهم میدن خواهش می کنم راهی جلوی من بگذارید دیگه نمیدونم از کی بپرسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست پیشنهاد می‌شود. زیرا هر اندازه انسان در وادی تفکر وارد شود، به همان اندازه از سیطره‌ی قوه‌ی واهمه که موجب این نوع خنده‌های بدون کنترل می‌شود؛ آزاد می‌گردد. موفق باشید

24761
متن پرسش
جناب استاد سلام: آیت الله مصباح در مورد شبهه «المعدوم المطلق لا یخبر عنه» در کتاب شرح نهایة الحکمه صفحه ۱۹۸ میفرماید: «اينكه بر معدوم مطلق حكم كرده‌ايم به اينكه «نمى‌توان بر آن حكم كرد» از آن جهت است كه معدوم مطلق را با همين عنوان - عنوان «معدوم مطلق» - تصور كرده‌ايم. اگر فرض كنيم حتى اين عنوان نيز در ذهن شخص وجود نداشته باشد، در آن صورت حتى شخص همين حكم- حكم به اينكه نمى‌توان بر معدوم مطلق حكم كرد- را هم نخواهد داشت. زيرا با تصور همين عنوان معدوم مطلق به نحو اجمال و با عنوان تصور شده است و چنين چيزى ديگر معدوم مطلق نيست، چون گفتيم كه معدوم مطلق چيزى است كه حتى با عنوان هم تصور نشده است. پس معدوم مطلقى كه با عنوان «معدوم مطلق» آن را تصور كرده‌ايم در حقيقت معدوم مطلق نيست و از همين رو مى‌توان بر آن حكم كرد به اينكه نمى‌توان بر آن حكم كرد. معدوم مطلق واقعى آن است كه حتى با عنوان «معدوم مطلق» نيز تصور نشود، در اين صورت حتى حكم به اينكه «لا يخبر عنه» يا حكم به اينكه «حكم بر آن نمى‌شود» نيز بر آن محال است.» پس طبق فرموده آیت الله مصباح ما اصلا نمی‌توانیم عدم مطلق را بفهمیم و محال است و هر چه را که به عنوان مفهوم عدم مطلق در نظر می گیریم در اصل عدم مطلق نیست. لطفا نظر خود را بیان نمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که معنا و مفهوم معدومِ مطلق غیر از وجودِ معدومِ مطلق است وگرنه خلط بین مفهوم و مصداق پیش می‌آید همان‌طور که علم به عدم، علم است و نه عدم؛ و علمِ به آتش، علم است و نه آتش. موفق باشید

24760
متن پرسش
سلام استاد عزیز و بزرگوار خسته نباشید: استاد مشغول گوش دادن به فایل صوتی شما در تفسیر سوره زمر بودم که اشاره فرمودین به مشکلات و فلسفه این مشکلات در زندگی و اینکه خداوند صاحب عالم هستش، پس اینی که هست میتونست نباشه، پس وقتی این مسائل هست یعنی خبری هست (یعنی اینکه حکمتی در کاره) استاد با این صحبت زندگی خودم یادآوری شد برام که گفتم شاید مطرح کردنش برای اعضاء سایت و کسایی که به این پرسش و پاسخ دسترسی دارن بد نباشه، بنده چندین بار در شرف ازدواج قرار گرفتم و خیلی ساده بهم می خورد یا خودم بهم می زدم و همه اش برام سوال بود که آخه چرا اینجوری طلسم شدم جریان چیه، اون موقع عقاید و باورهام ۱۸۰ درجه با آلان فرق داشت، غرق دنیا بودم و اعتقادم این بود که فقط دنیا رو داشته باشم آخرت رو بیخیال و زیادم مهم نیست که چی میشه و فقط چسبیده بودم به دنیا و ظواهرات اون، نماز و روزه رو داشتم اما کلا هم و غم بدبختی و خوشبختی بنده خلاصه شده بود در دنیا و لاغیر، اما بعد کلا تنها شدم، این تنها شدن همانا و معجزه همانا، اصلا نمیدونم چی شد که دنیای درون و بیرون من بطور معجزه آسا و چشم گیری عوض شد که برای همه سوال بود که چرا من یه دفعه عوض شدم، خودم هم خیلی جواب قطعی نداشتم براشون، شدم یه آدم دیگه با باورهای دینی محکم و منطقی، مثل اینکه یه عمر خوابی بودم و تازه بیدار شدم، الان دیگه فقط آخرت رو میخوام و هم و غم من آخرت شده و اگر دنیا رو هم میخوام بخاطره اینه که بتونم بهتر بندگی کنم و در این مسیر سدی سر راهم قرار نگیره، و اگر من با اون عقاید نادرستم ازدواج کرده بودم شاید غرق تر شده بودم که هلاکت خودم رو رقم می زدم و امید نجات زیادی هم قابل تصور نبود، و الان خودم رو سپردم به خدا که خدایا اگر تجرد به نفع من و بندگی منه پس سمعا و طاعتا و اگر تاهل بازم سمعا و طاعتا....این تغییرات رو مدیون لطف و رحمت بی منتهای خداوند هستم که هیچ وقت هم نمی توان از عهده شکرش به در آید. ببخشید استاد اگر طولانی شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همین نگاه که به آن نایل شده‌اید، نگاهِ ارزشمندی است که کار را در عین توجهِ عقلانی به جوانب آن به خدا واگذار کنیم و به گفته‌ی جناب مولوی:  «زیر دریا خوش بود یا روی آن/ مهر او دلکش بود یا قهر آن». موفق باشید

24759
متن پرسش
سلام ببخشید: در توقیع امام زمان (عج) اومده خمس در زمان غیبت مباحه، چرا الان پرداخت خمس واجبه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فقها در جمع‌بندی که نسبت به روایات دارند و خاص و عام‌کردنِ روایات با ادله‌ی قابل قبول به این نتیجه رسیده‌اند که ملاحظه می‌فرمایید. حتی حضرت امام در کتاب «کشف‌الأسرار» با ادله‌ی کافی این امر را روشن می‌کنند که چرا باید خمس و سهم امام در زمان غیبت داده شود و حوزه‌های علمیه برای حفظ اسلام در این امر پایدار بماند. موفق باشید

24757
متن پرسش
استاد عزیزم سلام: ببخشید که چنین سوالی می پرسم می خواهم نظر شما را بدانم گرگیاس یکی از سوفسطائیان اینگونه برای خود استدلال نموده «انسان، شک ندارد که عدم، عدم است. ولی آن هنگام که این گفته را تصدیق می‌نماید در واقع به وجود عدم اعتراف می‌نماید. یعنی عدم، وجود دارد. انسان از سویی دیگر وجود را تصدیق می‌نماید. از این‌رو بین وجود و عدم تفاوتی نخواهد بود. و در نتیجه وجود، موجود نیست.» به نظر بنده جدای از اینکه وجود از بدیهی ترین بدیهیات است در این استدلال سخیف که سراسر مغالطه است و با ادراک بدیهی به وجود و مفهوم عدم پی به بطلان این به اصطلاح استدلال می‌بریم و خارج از این فهم بدیهی این استدلال پوچ، سراسر اصل اجتماع نقیضین محال است که هر انسان عاقلی در آن شک ندارد و برای او بدیهیست را نقض کرده، اما بنده مغالطه های آن را طبق منطق در جملات نمی توانم در بیاورم، لطفا مغالطه های او را در این متن برای بنده روشن نمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوعی خلطی بین مفهوم و مصداق است. جواب سؤال ۲۴۷۵۱ کمک می‌کند. موفق باشید

24754
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز در آیه شریفه «انی جاعل فی الارض خلیفه» کلمه جاعل استمرار در جعل خلیفه را می رساند؟ به خاطر اسم فاعل بودنش است؟ ممنونم و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. به همین جهت خداوند همواره در زمین خلیفه دارد. موفق باشید

24753
متن پرسش
سلام و آرزوی عافیت: یکی از دوستان کتاب جایگاه رزق در عالم هستی را خوانده و این سوالات برایش پیش آمده بود. بهتر دیدم سوالات را عینا به شما ارائه بدهم و امیدارم اگر صلاح می دانید پاسخ مفصل عنایت کنید. بالاخره برای همه ما دغدغه است که بسیاری از مفاهیم دینی در این فضای امروزی، چگونه باید به عرصه عمل و زندگی شخصی راه پیدا کنند: ۱. جایگاه پس انداز کردن در نظام فکری مبتنی بر این کتاب چیه؟ چون با توجه به احادیث و روایاتی که آمده اثبات شده که فرد نباید نگران روزی روز نیامده اش باشه و اساسا به دنبال اینکه روزی فردا را امروز به دست بیاره نباشه. آیا پس انداز کردن، برای اینکه انسان در آینده بخواد یه چیزی را بخره مثلا خونه بخره یا ماشین و... بر این مبنا درست هست یا نه؟ (یه جای دیگه هم حدیثی از امام علی آورده که من چیزی که پولش را ندارم نمی خرم) ۲. با توجه به سوال یک قرض گرفتن و وام گرفتن برای خرید های بزرگ که در حالت عادی انسان نمیتونه انجام بده مثل همون خونه یا ماشین چجوری میشه؟ ۳. در راستای همون دو تا سوال قبل اینکه پدر برای فرزندش بیمه عمر و پس انداز درست کنه برای اینکه در آینده که بزرگ شد یه پولی دستش را بگیره درست هست یا نه؟ و اصلا اینکه پدر همچین وظیفه ای در مورد آینده فرزندش داره یا نه؟ ۴. وظیفه ما کارمندها چیه؟ ما الان از اون مقطع انتخاب شغل گذشته ایم و خواسته یا ناخواسته یه شغلی انتخاب کرده ایم. اما برای خودمون واضح هست که شغل مون فقط وسیله کسب روزی و امرار معاش مون هست. در حالی که ایشون توی کتاب گفته اگر به شغل تون به عنوان وسیله کسب روزی نگاه کنید موجب سلب آرامش و در نهایت سوء عاقبت میشه. آیا لازمه ما در این مقطع از زندگی مون کارمون را عوض کنیم و دنبال یه کار دیگه بریم؟ ۵. بر اساس اون حدیثی که حضرت فرمودند فقط یک سوم از اوقات تون را به کار کردن و کسب روزی بپردازید، آیا اگه کسی بیشتر از این کار بکنه مصداق همون به دنبال روزی غیر مقدر شده رفتن هست که هیچ وقت هم بهش نمیرسه؟ و اساسا اون روزی ای که قرار است به آدم برسه با چه حجم از کار میرسه؟ با توجه به اینکه اگه آدم بیشتر کار کنه قاعدتا بیشتر هم در آمد کسب میکنه ولی خب از بقیه وظایف اش چه در قبال خانواده و چه در معنویات غافل میشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در هر حال باید حرص در میان نباشد و پس‌اندازِ ما طوری دنبال نشود که چشممان را نسبت به رفع نیازهای مشخص انسان‌ها ببندیم و از صفای نوع‌دوستی محروم شویم. ۲. انسان تا آن‌جا که ممکن است باید با آن‌چه دارد زندگی کند. آری! پس‌انداز برای ضروریات زندگی مثل تهیه‌ی خانه در حدّ معقول، کار منطقی است. ولی تا آن‌جا که ممکن است به خانه‌ای قانع شود تا گرفتار وام‌های سنگین و درازمدت نگردد. ۳. نه. زیرا از توفیق خدمت به بقیه در حال حاضر محروم می‌شود مگر آن‌که واقعاً چنین نباشد. ۴. شغل ما همان بستری است که حضرت رزّاق رزق ما را در آن قرار داده است. ما طبق وظیفه کار می‌کنیم و حضرت رزّاق به حکم رزّاقیتش رزق می‌دهد. ۵. کار بیشتر برای کسب درآمدِ بیشتر اگر موجب از بین‌رفتن آرامش انسان و تنهایی انسان می‌گردد باید از آن احتراز کرد. موفق باشید

24752
متن پرسش
سلام و عرض ادب: در آیه ۲۱۹ سوره بقره خدا می‌فرماید در انفاق میانه‌روی داشته باشید منظور از میانه روی چیست؟(در حالی‌که ائمه گاهی همه اموال خود را انفاق می‌کردند و همچنین همه جان خود را در این راه فدا کردند) همچنین در آیه بعدی می‌فرمایند که در مورد یتیمان خود را به زحمت نیاندازید؟ در حالی‌که حضرت‌ علی (ع) و بقیه‌ی ائمه (ع) برای یتیمان به سختی و زحمت می‌افتادند. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید طوری عمل کرد و آن عزیزان طوری عمل می کردند که خودشان گرفتار فقر نشوند تا از ادامه‌ی زندگی و توفیقات انفاق‌های بعدی باز بمانند. موفق باشید

24751
متن پرسش
استاد گرامی سلام: ما چگونه مفهوم عدم مطلق را درک می کنیم، ما هرچه را که درک می کنیم وجود است چگونه عدم مطلق را که هیچ نیست درک می کنیم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مفهوم عدم مطلق را از مفهوم «وجود» می‌توان انتزاع کرد بدین معنا که با روبه‌روشدن با وجودِ چیزی، عدمِ آن تصور می‌شود و سپس محدودیت‌هایی که نسبت به عدم آن چیز در ذهن پیش می‌اید را از آن منتفی می‌کنیم و عملاً مفهوم عدم مطلق را ذهن، برای خود با نفیِ زوائد و نسبت‌ها ابداع می‌کند. موفق باشید

24750
متن پرسش
سلام: با توجه به توصیه ائمه (ع) و سفارش آیت الله قاضی به نماز اول وقت، در مورد نماز عصر و عشاء خواندن در وقت فضلیت ارجحیت دارد یا جمع دو نماز اما با جماعت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته در دو وقت خواندن ارجحیت دارد ولی در سیره‌ی پیامبر و ائمه «علیهم‌السلام» پیش آمده که بدون هیچ اضطراری، جمع خوانده‌اند. موفق باشید

24748
متن پرسش
سلام: با توجه به تغییرات یهویی در بنده و حالات خاص در حدود ماه رمضان شروع شد و در اواخر ماه مبارک نوری بسیار قوی و کاملا حقیقی در وقت سحر بسراغ بنده آمد و با صدایی که برای من آشنا و زیبا بود همراه با نوری که احساس کردم سه پرده یا ۴ پرده از جلوی چشمم برداشته شد گفت (باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی) خب این شعر از مولوی هست. از اون روز بیچاره شدم، لطفا کمک بفرمایید جمله جان شدن کجاست، چیست؟ من خیلی تلاش کردم و الان حالاتی دارم و خدمتتون عرض کنم هر روز جانم دَم می زند و گریه در گاه و بی گاه و حالاتی هم این اواخر دارم حالاتی عرفانی، که از ترس اینکه وهم باشه سر دعوا گرفتم و گفتم یا حقیقی میای یا که نمیخواد بیای، که البته در خواب وجود بنده رو از تنم کمی تکان داد که گوش هایم تیر کشید و دردی داشت و گشت تا صدایی زیبا پیدا کند و شعری را گفت که مفهوم شعر می شد شُکر کن پروردگار عالم را که تو را تا اینجا آورد و تسبیح گو، که در جواب گفتم بهش من قبول نمی کنم تا حقیقی نیای، که گشتم و در مورد عوالم خیال و معرفت و النفس تحقیق کردم و دیدم خب خیلی جدی و مهم بودند این اتفاق ها و... استغفار کردم. حالا که به توصیه بزرگان، نماز اول وقت را ترک نکرده و در حدی گناه ترک کرده و سعی بر خوب بودن داشتم که خداوند قبول بفرمایند ان شاءلله اما سختی زیادی کشیدم و هر روز گریه و درد و عشق، در عوالم خیال در روز عادی و هر شرایطی چیز هایی حس می کنم که بسیار زنده است و از مسیر هایی گذشتم. حال سوالم اینجاست آیا جمله جان شدم؟ جمله جان شدن کجاست؟ من نیاز به کمک دارم، ترس از اشتباه رفتن و درد اینکه جمله جان نشوم. خواهش می کنم اگر صادق در کمک به آدم ها هستید راهنمایی بفرمایید ان شاءلله پروردگار عالم اون معرفت پاک و کامل محمدی صلوات الله علیه رو نصیبتون بکنن و... میشه حضوری یا تلفنی ببینمتون؟ iansomer8@gmail.com این ایمیل بنده ممنون میشم پاسخ رو برام ارسال بفرمایین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید این حالات را به عنوان عطای الهی در بستر معارفِ حقه از آنِ خود کرد. پیشنهاد ما دنبال‌کردنِ مباحثی است که در سیر مطالعاتیِ سایت مطرح شده است. موفق باشید

24747
متن پرسش
سلام: همسرم مدتی به ریاضت های سنگین مشغول بود و به روزه های طولانی در هوای گرم و نمازهای طولانی در شب روی آورده بود. الان بعد از ۱۰ سال زندگی با ایشان که شاهد این ریاضت ها بودم، چند ماهی است که نماز هم نمی خواند و می گوید این ریاضت ها من را نجات نداد و من همان آدم پست قبلیم. و این ها را رها کرد. ایشان مطالعات زیاد از قرآن، تفسیر و سایر کتب علوم دینی هم داشته و با برهان و دلیل زندگی می کند. الان به همه چیز خدا و بهشت و جهنم و رسالت شک کرده، و نماز و روزه را ترک. من چه باید بکنم. با این انسان مرتد زندگی کنم؟ رسما دم از ارتداد می زند. استاد راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این افراد را نباید مرتد به حساب آورد. به هر صورت به جهت تصورات ناقصی که نسبت به دین و عبادات داشته‌اند، به این نوع مشکلات گرفتار شده‌اند. به آن‌ها باید اجازه داد تا این بودن را نیز تجربه کنند و برسند به این‌که آیا زندگیِ با خدابودن، ابدیت آن‌ها را صفا می‌دهد یا آن‌چه که اهل دنیا بدان مشغول هستند؟ موفق باشید

24746
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد طاهرزاده: من به مدت سه سال است که در کشور آلمان زندگی می کنم. و تمام کتاب های معرفت نفس جنابعالی رو مطالعه کردم همچنین در زمینه های دشمن شناسی، فراماسونری، روانشناسی و اخلاقی دینی هم مطالعاتی داشتم ولی پاسخ خود را نیافتم. چطور ما مسلمانان با تمام ریاضتهای درست دینی و داشتن الگوهای شخصیتی برتر مثل حضرت محمد و اهل بیت باید درست برسیم به نقطه ایی که یک شخص بی دین که حتی به وجود خدا هیچ باوری ندارد و چه بسا که به سبک حیوانی زندگی می کند. نقطه ایی مثل کریم مطلق یا بخشنده یا رحیم یا صابر و یا خلق نیکو؟ به طور مثل حضرت محمد می بخشید بدون هیچ توقعی که این نعمت رو من بسیار در رفتار آنها می بینم. البته باید بگم که من در اینجا فقط اشاره به ویژگی های خوب آنها کردم. سوال من کاملا از دید اجتماعی و معرفتی می باشد. ممنون می شوم اگر علاوه بر پاسختون یک کتابی در راستای فهم درک سوالم معرفی کنید. در صورت امکان لطفا از طریق ایمیل پاسخ دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این است که اگر انسان‌های روی زمین بخواهند بهترین بودن در ابعاد مادی و معنوی و ظاهری و باطنی را دارا شوند، اسلام به طور کامل در مقایسه با سایر ادیان چنین امکانی را در اختیار آن‌ها می‌گذارد و این مربوط می‌شود به این‌که خود انسان چنین طلبی را داشته باشد وگرنه اگر بخواهد یک شخصیت معمولی که نهایتاً در دنیا انسانِ وارسته‌ای باشد را برای خود شکل دهد، چه تفاوت می‌کند که مسلمان باشد و یا مسیحی و یهودی و یا حتی لائیک. موفق باشید  

24745
متن پرسش
سلام علیکم: خطای حس یا بهتره بگم خطای مغز در مورد آن موضوع خاص نشان دهنده عدم تطابق عین و ادراک در امور جزئی در طبیعت در مورد آن موضوع خاص می باشد که عموما پای حرکت سریع وسط است، از طرفی خداوند حکیم همه چیز را در ظرافت و دقت و نظم و هماهنگی خاصی خلق کرده و قوانین این خلقت دقیق ثابت است چون ثابت از صفات خداوند است، حال سوال این است که طبق دقیق بودن و ثبات قوانین خلقت عالم ماده پس لاجرم باید تطابق هم همراه داشته باشد و حتما اینگونه است، ادراکی که ما خطا فرض می کنیم که خطا نیست آیا به علت علم محدود بشر در کشف عالم ماده و طبیعت، خطا در نظر گرفته شده و با پیشرفت علم و فهم بشر در آینده مشخص می‌شود که خطا نبوده و به علت عدم علم کامل در همه جهات در خصوص آن ادراک ، بشر آن را خطا پنداشته و با گشوده شدن افق آن علوم جدید و دقیق بروی بشر آن پندار و تحلیل غلط که ادراک را خطا پنداشته و مطابق با عین ندانسته منسوخ می شود و بشر متوجه می شود خطای ادراکی در کار نبوده و پندار او به علت علم ناقصش خطا بوده و باید مطمئن بود که ادراک حسی همیشه مطابق با واقع است و اگر چیزی خطا پنداشته می‌شود در واقع خطا نیست و علم فعلی ناقص ما آن را خطا پنداشته؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد در کتب فلسفی مفصلاً بحث شده است و روشن می‌کنند خطا در حسّ صورت نمی‌گیرد و در حکمی که انسان‌ها می‌کنند، صورت می‌گیرد. به همین جهت ملاحظه می‌کنید چگونه انسان‌های متفاوت در یک موضوعِ واحد نظرات متفاوت دارند. موفق باشید

24744
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا جواد الائمه با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد عزیز برای دوستان ۱۷ ساله یک ساله که کتاب جوان و انتخاب بزرگ و آشتی با خدا را کار می کنیم که به توفیق الهی تمام شده هست. الان نمی دانم کتاب بعدی را چی قرار بدهم؟ در نماز شبتان التماس دعا ویژه ای دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه کتاب‌هایی مثل «چه نیازی به نبی» و «ده نکته در معرفت نفس» و «فرزندم، این‌چنین باید بود» و «ادب خیال و عقل و قلب» کمک خواهند کرد. موفق باشید

24743
متن پرسش
سلام: استاد، بعد از پرسش و پاسخ هایی که برخی دوستان در مورد سرنوشت داشتند این سوال برای بنده پیش آمد که چرا برخی افراد سرنوشت تلخ و ناراحت کننده ای دارند؟ منظور من افرادی هست که اموری بر آنها تحمیل می شود که در مدت عمر خود دچار مشکلات، ناکامی ها و محرومیت های مختلف می شوند و تلاش های آنها برای نجات خودشان از آن وضعیت نامطلوب به نتیجه نمی رسد، از منظر عرفانی چه حکمتی در چنین مواردی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این وادی فکر کرد که انسان‌ها در دنیا به جهت روحیه‌ی مختلف‌شان در شرایط متفاوت، امتحان می‌شوند و اگر مسیر درستی را انتخاب کنند همان محرومیت‌ها برایشان معراجی خواهد شد. موفق باشید

24742
متن پرسش
سلام علیکم استاد: ببخشید ما عقد هستیم و میخوایم عروسی کنیم. ولی نمیخوایم مراسم گناه برپا کنیم برای همین فقط قصد دادن ولیمه در عید غدیر داریم. اما همه از جمله مادرم با من دعوا میکنن که این چه وضعشه؟ و گفتن ازت راضی نیستم. من بنظرتون چیکار کنم؟ خیلی ناراحتم که درگیر این مساله به این بیخودی شدم. شوهرم میگن اصلا ولیمه هم ندیم که یه موقع از دستمون مجلس در بره و رقص و اختلاط پیش بیاد. لطفا منو نجات بدین و راهنمایی کنید ممنون. من اگه این کارای مرسوم رو انجام ندم پشیمون میشم؟ مردم وسوسم میکنن که اگه نکنی حسرت میخوری.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ولیمه‌دادن جهت شروع زندگی کار خوبی است و اگر در کنار آن شادی هم بشود، بد نیست به شرطی که اختلاط زن و مرد نباشد. موفق باشید

24741
متن پرسش
سلام: استاد اگر بخواهید برای سیر و سلوک، آثار یک عارف وارسته (چه آنهایی که در قید حیات دنیوی هستند و چه آنهایی که نیستند) را معرفی کنید تا از قلمش بهره مند شویم کدام بزرگوار را توصیه می فرمایید؟ لطفا فقط یک نفر معرفی شود تا با اثارش مانوس شویم و سلوک مان را طبق بیانات گهربارش پیش ببریم. سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر باید مطابق ذوق خود یا به ابن‌عربی و یا به خواجه عبداللّه انصاری رجوع کنید. موفق باشید

24740
متن پرسش
سلام و خسته نباشید خدمت شما: تکنیک از چه جهت و دیدی راهگشا می شود و با عقل جمع می شود و به عقل تکنیک تبدیل می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در همین رابطه بر روی سایت هست. به مباحث صوتی و جزوه‌ی مربوطه‌ی آن رجوع فرمایید. موفق باشید

24739
متن پرسش
سلام و درود خدمت شما: نحوه رجوع به قرآن که محکم ترین و استوار ترین راه را برای گشایش پیچ و خم های هر تاریخ است، چیست؟ یا به عبارتی در این زمان به چه روشی باید با قرآن ارتباط داشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این روایت فکر کنید که رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه و آله) می‌فرمایند:‏ «أَيُّهَا الناس ... فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ‏ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِيلُ يَدُلُّ عَلَى خَيْرِ سَبِيلٍ...». (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 599) هر گاه شرایط چون شب تار شما را فرا گرفت به قرآن رو آوريد (و بدان چنگ زنيد) زيرا آن است شفيعى كه شفاعتش پذيرفته است (در باره كسى كه بدان عمل كند) و گزارش دهنده است از بديها كه گفته‏ اش (در باره آن كس كه بدان عمل نكرده) تصديق شده است، هر كه آن را پيشواى خود كرد به بهشتش رهبرى كند و هر كه (از آن پيش افتد) و آن را پشت سر خود قرار دهد به دوزخش كشاند، و قرآن راهنمائى است كه به بهترين راهها راهنمائى كند.

پس باید بتوانیم مشکلات خود را و مسائل‌مان را بشناسیم و با تدبّر در قرآن راهِ عبور از آن مشکلات را بیابیم. موفق باشید

نمایش چاپی