باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید با فردی که میخواهید امر به معروفش کنید مأنوس باشید لذا قرآن میفرماید: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ » یعنی زنان و مردان مؤمن که رابطهی محبت و دوستی دارند به همدیگر در انجام معروف امر میکنند و منکر را نهی مینمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اسماء الهی همان ذات است با صفات خاص. پس در واقع صفات الهی در جلوهی اسماء ظهور میکند 2- توحید صفاتی یعنی همهی کمالات به حضرت حق برمیگردد و توحید ذاتی یعنی ذات و وجود همهی مخلوقات به وجود حق برمیگردد و توحید افعالی یعنی همهی افعال که در عالم جاری است، به حق رجوع دارد 3- نفس ناطقه؛ جسم انسان و همهی خصوصیات جسم را میسازد و به همین جهت باید این امور را به نفس ناطقه نسبت داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در چند جوابی که در مورد موضوع شک عرض کردم ما به طور بدیهی به موجودات خارجی علم پیدا میکنیم و صورت آنها را در ذهن خود داریم و نفس ناطقهی ما به طور بدیهی و به جهت تجردی که دارد، به واقعیات خارج عالم میشود و دلیلی ندارد که به ادراکات بدیهی خود شک کنیم. هنر ما آن است که به این نوع شکها که بدیهیات ما را مورد تردید قرار میدهد توجه نکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر خوبی را در نظر گرفتهاید. اگر بشود دوستان، قسمتی از هر کتابی که مورد بحث است در ابتدا مطالعه کنند و به جلسه وارد شوند و پس از ارائهی آن قسمت، جنابعالی مطلب را جمعبندی کنید؛ خوب است. منتها ممکن است در ابتدا، آمادگی این کار را نداشته باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- القائات شیطانی هرچند ممکن است ظاهر دینی داشته باشد ولی همواره منجر به یک نحوه تکبّر و خودبزرگبینی میگردد برعکس القائات ربّانی که تواضع و عبودیت را به همراه دارد 2- همانطور که عرض کردم شخصیتهای یحیوی به جهت زهدی که دارند موضوعات جنسی را چندان مدّ نظر قرار نمیدهند نه آنکه مثل یک انسان ناقص چنین گرایشهایی نداشته باشند. آری انسان در شرایط عادی که میل جنسی طبیعی دارد و شرایط ازدواج برایش فراهم است نباید بیدلیل خود را به انزوا بکشاند و رسول خدا«صلواتاللّهعلیه» در این رابطه نکاح را سنت خود میدانند 3- امام زمان«صلواتاللّهعلیه» تجسم کامل رعایت شریعتاند در مقام عصمت، یعنی در مقامی که به هیچ گناهی رجوع ندارند. هر اندازه انسان بیشتر و دقیقتر و بدون وسواس و عاقلانه و عالمانه مطابق نظر فقهای گرام، به شریعت عمل کند به همان اندازه به امام زمان«عجلاللّهتعالیفرجه» نزدیک میشود که از جملهی نزدیکی به آن حضرت نظرکردن به سخنان نایب اوست که امروز از جهت امور اجتماعی و سیاسی و حکومتی در رهبری عزیز متعیَّن است. موفق باشید
بسمه تعالی.علیک االسلام
هرطور صلاح می دانید عمل بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم چرا میفرمایید بنده آن کلیپ را ندیدهام؟ مگر میشود با ندیدن و نشنیدن آن سخنان، این اندازه صریح نظر داد؟ آری! همینطور که میفرمایید سخنرانی در ۱۷ آذر 97 بوده است ولی متأسفانه بعضی از سایتها تاریخ آن را اینطور نوشتهاند که عرض شد. عیناً کپی آن را اینجا میآورم: (فیلم/ سخنرانی حسن عباسی در مراسم ۱۶آذر دانشگاه علامه طباطبایی ۱۶ آذر ۱۳۹۳ – و بعضی دیگر سال 92 را اشتباهاً اعلام کردهاند. ولی در هر حال بحث بر سر محتوای سخنرانی است که بسیار سخنرانی دور از اخلاق و دور از واقعیت است. و اگر بنده نگران ضرری برای انقلاب و جوانان نبودم، هرگز ورودی اینچنین نمیکردم. شما اگر آن سخنرانی را دیده و شنیده باشید، آیا این نوع حملهکردن به کسی که در زمان حضرت امام به عنوان عضو شورای انقلاب فرهنگی تعیین میشود و همچنان در این مسئولیت هست را، چه میبینید؟ بهخصوص که آقای دکتر داوری از معدود اساتیدی است که قبل از انقلاب به عنوان اساتید انقلابی با مرحوم شهید مطهری حشر و نشرهای طولانی داشتهاند. کتاب ایشان در مورد انقلاب اسلامی تحت عنوان «انقلاب اسلامي و وضع کنوني عالَم» یکی از بهترین توصیفات در رابطه با انقلاب اسلامی است. حال شما که آن کلیپ را دیدهاید برای من روشن کنید چقدر باید طرف بیحساب سخن بگوید وقتی اینطوری آقای دکتر داوری را متهم میکند به مسیحیِ امت محمد «صلواتاللّهعلیهوآله»، و رسماً نظرها را به شخص ایشان معطوف میکند؛ در حالیکه رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» وقتی که مثلاً از مجوس امت سخن میرانند هیچوقت شخصی را معین نمینمایند.
من نگران امثال شماها هستم که خدای ناکرده با تأسی به امثال آقای دکتر عباسی صمیمیتی که باید در بین جامعه باشد، از میان برود. مقایسه کنید طرز سخنان آقای دکتر عباسی را با سخنان اخیر مقام معظم رهبری که در جمع محققان عرصۀ «تمدن نوين اسلامي»، فرمودند: «کارهای نظری به صورت قوی و فاخر صورت گیرد تا جوامع نخبگانی تحت تأثیر آن قرار گیرند» و بر ادبیاتِ فاخر برای تبیین نگاه تمدنی تأکید کردند. اگر سخنان ایشان را با طرز گفتار آقای دکتر عباسی مقایسه کنید معلوم میشود چرا بنده سختْ نگران این نوع ادبیات هستم. و واقعاً میپرسم اگر این سخنان، تکفیرگونه نیست، پس چیست؟ حقیقتاً بنده در طرز گفتار آقای دکتر عباسی فاجعهای را در حال شکلگیری میبینم تا آنجایی که ملاحظه کردید ایشان مدعیاند بزرگترین کرسی های نظریه پردازی ایران را در اختیار دارند و دانشگاه و حوزه را اصلاً به چیزی نمیگیرند. این غرور خیرهکننده و خودبزرگبینیِ افراطی چه کمکی به جوانان ما میکند که بنده به عنوان یک معلم در مورد آن نگران نباشم و سکوت کنم؟
نخبگان فکری عموماً سخنان آقای دکتر عباسی را به چیزی نمیگیرند و حتی در حدّ جوابدادن به این سخنان و ادعاها هم ورود نمیکنند، ولی بنده به عنوان کسی که نگران آیندهی انقلابی هستم که باید با وسعتی خاص که تمدن اسلامی مدّ نظر دارد، در تاریخ حاضر شوند؛ وظیفهی دیگری دارم تا همچنان که عرض شد جامعهی جوان و متدین و انقلابی ما گرفتار چنین روحیههایی نگردند و به راحتی گَرد در چشمِ حقیقت بپاشند. معلوم است که به گفتهی جناب آقای موسی نجفی، جریان اصلاحطلبی سعی میکند آقای دکتر داوری را برای خود مصادره کند؛ ولی چرا ما آتشبیارِ این معرکه باشیم؟ حقیقتاً اگر با دقت سخنان آقای دکتر عباسی را در آن جلسه استماع فرمایید، هیچ نامی جز داعشیگری شیعی نمیتوان به آن داد. بعضی از عزیزان میفرمایند این خصوصیات ژورنالیستی آقای عباسی است، ولی فراموش نکنید که ایشان در آن سخنرانی با یک رقیب سیاسی و حزبی روبهرو نشده است.
فرض را بر این بگذارید که حتی دکتر داوری از نظر تحقق علوم انسانیِ اسلامی تفاوت نظر با رهبر معظم انقلاب داشته باشد، بسیار خوب، جای انتقاد باقی است، ولی اتهامِ مسیحیت امت پیامبر با این أدایی که در سخنرانی خود در میآورد که با حرکت دست خود صلیبی را بر روی سینه میانگارد و بعد میگوید اللّه اکبر!! آیا چنین انسانی ارزش آن را دارد که جوانان ما به او دل بسپارند؟! البته همچنان که قبلاً تأکید کردم به هیچوجه آنچه آقای دکتر داوری در مورد علوم انسانی میگوید با آنچه رهبر معظم انقلاب مطرح میکنند، یکی نیست و به همین جهت بعد از آنکه آقای دکتر داوری آن نامه را به جلسهی هماندیشیِ علوم انسانی ارسال داشتند، دبیر محترم جلسه که بخوبی متوجهی معنای صحبت آقای دکتر داوری بود، با چه احترامی جواب ایشان را داد. به هر حال موضوع علوم انسانی که آیا میتواند اسلامی باشد یا نباشد، یک بحث بسیار مهمی است.
همین اندازه به پیام آقای دکتر داوری به جلسهی هماندیشیِ علوم انسانی توجه فرمایید که ما را به چهچیز دعوت میکند وقتی میگوید:
« جامعه کنونی ما جامعه توسعه نیافته است. این جامعه همه نیازهای جامعه مدرن را دارد، بی آنکه از توانایی های آن برخوردار باشد. اگر می توانستیم خود را از این وابستگی نجات دهیم و راه رسیدن به جامعه ای را بیابیم که در آن روح دینی یعنی اعتقاد به توحید و عالم غیب و معاد حاکم باشد و مردمانش از سودای مصرف آخرین تکنولوژی های ساخته جهان توسعه یافته آزاد باشند و با همدلی و هماهنگی برای معاش توأم با اخلاق بکوشند، شاید افقی پیش رویمان گشوده می شد. توجه داشته باشیم که علم یک طرح مهندسی ساختنی نیست، یافتنی است. من حرف دیگری ندارم و چیز دیگری نمی توانم بگویم، جز اینکه خوبست که اگر می توانیم به جای بحث درباره علوم اجتماعی اسلامی، در باب شرایط امکان تجدید عهد دینی و بنای یک جامعه اسلامی بیندیشیم و در این راه به لطف پروردگار علیم امیدوار باشیم.»
حقیقتش تنها خواستم بگویم ما در آیندهای زندگی میکنیم که وسعت انقلاب اسلامی بسی گستردهتر از آن چیزی است که آقای دکتر حسن عباسی در مقابل جوانان ما میگشاید. و ما هرچه ضربه خوردهایم از همین روحیه که آقای دکتر عباسی بدان دامن میزند، است. باید به آقای دکتر عباسی گفت: «ما به دنبال جذب نخبگان هستیم که نیاز به ادبیاتی فاخر دارد». بنده نگران آن هستم که از این موضوع غفلت شود، وگرنه هیچکس بیعیب و بیانتقاد نیست، مگر اولیاء معصوم «علیهمالسلام». موفق باشید