باسلام و دعای خیر حضور استاد گرانقدر در مراسم اعتکاف ماه رجب سال جاری با عنایت خداوند متعال وپس از توصیه جنابعالی به انجام دستور حضرت ایت اله حسن زاده آملی جهت رفع خطورات ذهنی در روز بعد از اعتکاف انچنان لذت معنوی برایم حاصل شد که قابل توصیف نیست ولی با گذشت زمان ان حالت کمرنگ شد،این خطورات که عمد تاً در قضاوت نسبت به بنده گان خدا وکسانی که در ظاهر مسائل شرعی را رعایت نمی کنند و این خطورات مزاخم حضور قلب هستند ،لذا خواهشمندم من را برای رفع آن و جهت حفظ حالت خلاصی از این حطورات راهنمایی فر مایید. با تشکر و توفیق روز افزون برا ی جنابعالی در راه نشر معارف اسلامی
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی یاد گرفتیم خطورات که آمدند دنبال نکنیم انشاءالله به جایی میرسید که هر خطوراتی میهمان ناخوانده خواهد شد و میرود. دستورالعمل آیتالله بهجت«رضواناللهعلیه» را فراموش نکنید که فرمودند: «آن خطورات را دنبال نکنید و نگران آمدن آن هم نباشید تا مأیوس شوید». خوشحال باشید که خداوند لطف کرده به طوری که خطورات، شما را به دنبال خود نمیبرد. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ولی از زاویهی دیگر قرآن پیامبران را مأمور شکلدادنِ جامعه میکند و میفرماید: كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ ۚ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۖ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ»(بقره/213) مردم یک گروه بودند، خدا رسولان را فرستاد که مردم متذکر شوند، و با آنها کتاب به راستی فرستاد تا در موارد نزاع مردم تنها دین خدا به عدالت حکمفرما باشد؛ و در کتاب حق، اختلاف و شبهه نیفکندند مگر همان گروه که بر آنان کتاب آسمانی آمد، برای تعدی به حقوق یکدیگر، پس خداوند به لطف خود اهل ایمان را از آن ظلمت شبهات و اختلافات به نور حق هدایت فرمود، و خدا هر که را خواهد راه راست بنماید.
با توجه به این امر، مسئولان دینی در نسبت با آموزههای دینی نقد میشوند زیرا هیچکس بهجز اولیاء معصوم، معصوم نیستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان وقتی که با عقل خود معارف حقهی الهیه را تصدیق کرد و از طریق رعایت دستورات الهی، قلب خود را آمادهی احساس حقایق قدسی نمود، و در عالَمی وارد شد که هر آنچه دین گفته است را به نحوی دریافت کرد، متوجه میشود راهی که خداوند از طریق انبیاء در مقابل ما گشوده است چه اندازه حقیقی، منطقی و مفید خواهد بود در آن وقت است که ملاحظه میکنید مکاتب روانشناسانِ مادی چه اندازه پوچ و بیمعنا و پریشان است. به قول جناب فیض کاشانی: «گفتم رخت ندیدم گفتا ندیده باشی / گفتم ز غم خمیدم، گفتا خمیده باشی. گفتم ز گلستانت گفتا که بوی بردی / گفتم گلی نچیدم گفتا نچیده باشی. گفتم جفات تا کی، گفتا همیشه باشد / از ما وفا نیاید شاید شنیده باشی. گفتم شراب لطفت آیا چه طعم دارد / گفتا گهی ز قهرم شاید مزیده باشی. گفتم که طعم آن لب گفتا ز حسرت آن / جان بر لبت چه آید شاید چشیده باشی. گفتم بکام وصلت خواهم رسید روزی؟ / گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی. خود را اگر نه بینی از وصل گل بچینی / کار تو فیض اینست خود را ندیده باشی. آری به قول فیض؛ شاید رسیده باشی! از کجا میگویی از نور ایمان برخوردار نیستید؟ ثانیاً: بشتر برکات تبعیت از شریعت الهی در زندگی ابدی سراغ انسان میآید. همهی فکر و ذهن خود را در راستای اطاعت از حکم خدا برای آبادانی قیامت باید بهکار برد. در آن صورت است که میبینید آنچنان هم بیعضه و دست و پا چُلفتی هم نیستید، بلکه راه را عوضی رفتهاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد صاحبنظر نیستم. بنده بیش از منطق مظفر و منطق منظومهی سبزواری نخواندهام و بیشتر آنها را هم فراموش کردهام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: صبر شاکرین یعنی حتی سختیها را نبینیم و در سختیها هم خدا را بنگریم و این مربوط به مقام «رضا»ست و نه مقام صبر. و چقدر زیبا در این دعا ما را متوجهی صبر شاکرین میکنند. خداوند این صبر را نصیب من و شما گرداند. 2- در این فراز از حضرت حق میخواهیم که زشتیهایی که در پنهانیترین ابعاد ما جای دارد را نیز اصلاح گرداند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مثل «تری» برای آب که صِرفِ تری است و همهی آبها دارای حقیقت تری هستند و تریهای گوناگون نداریم. از این جهت میفرمایند: «صرف الشیئ لا یتکرر و لا یتثنّی». 2- با «بدایه الحکمه» و «نهایه الحکمه» جلو روید و کتاب «معرفتِ نفس و حشر» را مدّ نظر داشته باشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خود جنابعالی با توجه به کتاب «منازلالسائرین» که یک مجتهد در این رابطه در آخر عمر آنرا تنظیم کرده؛ متوجه خواهید شد. مثلاً در یقظه در مرتبهی مرید هستید که رجوع به حق دارد، یا در مرتبهی خاصّه میباشد که شهود نسبت به حق دارد یا در مرتبهی ثالث یقظه یعنی مرتبهی خاصة الخاصه میباشید که مقام «بقاء بعد از فنا» است. در سایر منازل نیز قضیه به همین شکل است 2- همهی عزیزان نامبرده را تا حدّی میشناسم. به نظرم اگر در معرفت نفس کار کردهاید و به عنوان مثال موضوعات کتاب «خویشتن پنهان» را در حین مطالعه، تصدیق قلبی میکنید؛ بهتر است با نگاه آقای یزدانپناه جلو بروید، ولی خودتان مسئول خودتان باشید. موفق باشید
جواب: سلام علیکم :
باسمه تعالی
بنده در این مورد چیزی نمیدانم.
جواب: سلام علیکم :
باسمه تعالی
در رابطه با مطالعه، آنچه نقش تعیینکننده دارد موضوعی است که باید مورد مطالعه قرار گیرد و اگر موضوع مورد مطالعه یک موضوع حقیقی بود جانِ حقیقتطلب انسان خود به خود جهت خود را به سوی هرچه بیشتر نزدیکشدن به آن فراهم میکند. در این رابطه بحمدالله به طور مفصل در جزوهی «ضرورت مطالعه و نحوهی آن» بحث شده که إنشاءالله با ویراستاری جدید تا یکماه دیگر در اختیار عزیزان قرار میگیرد. فکر میکنم جواب کاملی از سؤال جنابعالی در آن مطرح شده و میتواند کمک خوبی در موضوع مطالعه و روش آن باشد.
موفق باشید
جواب: پس از سلام و آرزوی توفیق برای حضرتعالی:
آنچه تحت عنوان «اعاده معدوم» درعلم کلام مورد بحث است و برگشت آن را محال میدانند، وقتی است که بهواقع چیزی معدوم شود و از صحنهی وجود خارج گردد، و مولوی و امثال مولوی در عین اعتقاد به «محالبودن اعاده معدوم» در این ابیات حرف دیگری دارند و آن اینکه تغییر ماهیتِ پدیدهها آن را از عالم وجود به عدم نمیبرد، بلکه از حالتی به حالت دیگر میرود و لذا چون از جهتی معدوم شده ولی از جهتی موجود است - مثل قطرهی آبی که تبدیل به بخار میشود- «چون بخوانیش او کند از سر قدم» یعنی نحوهای از وجود دارد که مورد خطاب پروردگار قرار میگیرد. موفق باشید