بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11225
متن پرسش
با سلام: آیا می شود چنین نتیجه گرفت که با توجه به اینکه ظهور حضرت حجت (عج)، موجب استجماع همه کمالات در شخص واحد (شخص حضرت حجت) می باشد، زمان قیامت نیز مستجمع همه کمالات و همه انسان ها در شخص واحد است؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قاعده‌ی قیامت «کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ» است. در قیامت شخصیت هرکس در گرو آن چیزهایی است که با اراده‌ی خود در دنیا کسب کرده است. موفق باشید
9165
متن پرسش
در پاسخ به سؤال قبلی شما فرمودید: «ارسطو وقتی مثال پیری را می‌زند، نظر به تبدیل قوه به فعل دارد. و در آن دستگاه، پیری به همین معنا است.» آیا این جملة شما به این معناست که: «غایت پیری همین الآن موجود است اما بالقوه.»؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر، غایت پیری که همان صورت‌های بالفعلِ بالقوه‌های انسانی است که هنوز پیر نشده، در خارج هست. موفق باشید
8513
متن پرسش
سلام علیکم. یکی از دستورات دینی مبارزه با هوای نفس است. در بعد گناه خب این محدودیتی ندارد. اما در مسائل نفسانی مثل اینکه مثلا دل بنده بستنی میخواد، یا غذاهای خوشمزه جلوی انسان میگذارند و... باید چگونه برخورد شود؟ آیا این پرهیز از این خوردنیها محدوده سنی خاصی دارد؟ بنده یک مدت رعایت میکردم چند کیلو از وزنم کم شد. آیا کارم درست است یا این عمل مخصوص افراد مشخصی است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در این موارد که موارد مباح است باید میانه‌روی پیشه کرد تا مزاج از تعادل خارج نشود. موفق باشید
7963

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم شما در بحث مکارم اخلاق فرمودید بهترین رفتار با کسی که غیبت شما را کرده این است که حسن اخلاقش را به دیگران بگوییم من اقوامی دارم که به محض روبرو شدن با آنها دچار غیبت می شویم مدام از خانواده همسرمان بد گویی می کنیم بارها به آنها تذکر دوستانه دادم دفاع تا حدودی کردم حتی به دروغ به آنها گفتم که خانواده همسرم از شما تعریف می کنند اما خودم هم دچار غیبت می شوم رابطه ما شاید در سال در جمع به 3 یا 4 شب برسد ولی همین برای یک سال کافیست بفرمایید بهترین راه مقابله با غیبت که دچار آن نشویم چیست ؟ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حرف همان است که حضرت سجاد«علیه‌السلام» در دعای مکارم‌الأخلاق فرمودند و شما متذکر شدید. در هرحال شما نباید غیبت کنید و به غیبت دامن بزنید. موفق باشید
7840

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام خسته نباشید فرمودید در رویای حضرت یوسف علیه السلام 11 ستاره یازده برادرشان و ماه حضرت یقوب علیه السلام تعبیر شد. پس اینجا مفهوم خورشید چیست؟ و"الشمس" والقمر رأیتهم لی ...
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در روایت داریم که امیر‌المومنین فرمودند «فَالْأَحَدَ عَشَرَ إِخْوَتُهُ وَ الشَّمْسُ أَبُوهُ وَ الْقَمَرُ أُمُّه‏» یعنی یازده نفر، برادران او بودند و شمس، پدر او و قمر، مادر او بوده‌است.
7721

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام فرق بین ما وحیوانات دیگر چیست ؟لطفا توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: انسان‌ها ابعادی مثل عقل و قلب دارند و مطابق آن استعدادهایی برای پرورش آن‌ها دارند که حیوانات ندارند. موفق باشید
5348

فلسفهبازدید:

متن پرسش
سلام وخداقوت 1.نظرحضرت عالی برای شروع فلسفه چیست آیا اول باید ازمنطق شروع کرد واینکه برای شروع کتاب آموزشی ساده هست ونظرتان درمورد آموزش فلسفه آقای مصباح چیست؟ 2.علت اینکه درحوزه اینقدردیر شروع میکنند خواندن فلسفه را عیب نیست واینکه درکنارلمعه هم میشود فلسفه راخواند؟ 3.دروس لمعه خواندن حضرت آقا گفتند نیازی نیست کل آن خوانده شود یعنی چه ونحوه ی نگاه ما به خواندن لمعه باتوجه به زمان زیادی که میگیرد باید چطورباشد؟ 4.برای آشنایی با مبادی فکری حضرت عالی برای معرفی به دوستان کدام کتابهایتان را توصیه میکنید؟(سلوک ذیل امام (ره)،تمدن زایی شیعه و..). تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید خیلی لازم نباشد برای آموزش فلسفه منطق دانست ولی چون عموماً در آموزش فلسفه از اصطلاحات منطقی استفاده می‌شود چاره‌ای ندارید که منطق بدانید. کتاب آموزش فلسفه‌ی آیت‌اللّه مصباح برای شروع خوب است 2- به نظرم خوب است که از سال دوم به صورتی نرم فلسفه را شروع کنند 3- این را از من نباید بپرسید 4- کتاب «سلوک ذیل ...» خوب است ولی برای کسی که مقدمات را نگذرانده مشکل است. موفق باشید
3582

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بنام او سلام استاد 1- اگر برای ازدواج از فرد خاصی خوشمون بیاد و فکر کنیم که شخص مناسبیه ایا درسته از خدا درخواست کنیم؟یا دخالت در کار خداست و یا خدا از ما ناراحت میشه؟البته اگه اون فرد از علاقه ما چیزی ندونه 2-راه خوب شناختن چیه؟ یه راه بهم میگین که چه طوری خودمو بشناسم تابتونم به خدا برسم و بتونم بقیه رو خوب با روحیاتشون اشنا بشم؟ 3-امکانش هست خود خدا مارو تنها بخاد با اینکه نصف دینمون کامل نشده؟یا...... ممنونم به امید ظهور فرزند مادرم زهرا.....
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- چه اشکال دارد از خدا درخواست کنید ولی اصرار نکنید چون ممکن است مصلحت شما نباشد 2- معرفت نفس راه شناخت درست خود است. شاید کتاب «آشتی با خدا» شروع خوبی باشد 3- شما در هرحال تسلیم حکم خدا باشید تاخدا شما را در هر حال بپروراند. موفق باشید
1588

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم؛ سؤالم در ارتباط با لعن و جایگاه آن در اعتقادات شیعه است. گاهی اوقات که زیارت عاشورا را با صد لعن و سلام می خوانم احساس می کنم لعنهای آن، چیزی به آدم اضافه نمی کند. برخلاف سلامها که انگار آدم را نورانی تر و به امام و اصحاب نزدیکتر می کند. تبیین موضوع از این جهت که در فرهنگ برخی به اصطلاح ولایتی های مذهبی لعن خلفا و دشمنان اهل بیت و در مقابل آن دوستی اهل بیت در حد طرفداری از تیم های استقلال و پیروزی و بسیار دم دستی و سطحی مطرح می شود اهمیت دارد. آدم وقتی یاد لعن می افتد یاد عید عمر و ... می افتد. اگر جائی در مباحث کتابهایتان به صورت مبسوط به آن پرداخته اید ممنون می شوم راهنمائی بفرمائید. لعن فقط خالی کردن عقده هاست؟ چرا خداوند و ملائکه در قران عده ای را لعن کرده اند؟ آیا لعن اولی و دومی و .... با تکیه بر همان مصداقهای تاریخی باید اینقدر که برخی تأکید دارند در معارف شیعی پررنگ است یا آن افراد و تکیه بر لعنشان مقتضای یک دوره تاریخی خاص بوده است؟ و الآن باید کسانی را که راه رجوع به فرهنگ اهل بیت و ولایت فقیه و انقلاب اسلامی را می بندند لعن کرد؟...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در کتاب «شرح زیارت عاشورا» در مورد لعن عرایضی داشته‌ام و آن‌جا تأکید می‌شود که اگر قلب خود را با لعن نسبت به فرهنگی که مقابل اهل‌البیت«علیهم‌السلام» ایستاد، تطهیر نکنیم آن‌طور که شایسته است رجوع به اهل‌البیت نداریم و سرنوشت ما مثل حزب مشارکت می‌شود. موفق باشید
1563

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. استاد لطفا بفرمایید تفاوت عزت و تکبر همچنین تفاوت ذلت و تواضع در چیست و چگونه میتوان این مرزها را تشخیص داد. و باید چه کرد که عزیز بود و مغرور نه. متواضع بود و ذلیل نه. سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: تکبر آن است که انسان خود را برتر از دیگران بداند – در حالی‌که همه بنده‌ی خدا هستیم – ولی عزّت آن است که انسان خود را به جهت امور دنیا خوار نکند. در همین رابطه تواضع در مقابل تکبر است و با عزّت قابل جمع است. چون در تواضع انسان خود را برتر از دیگران نمی‌داند و در مقابل سخن حق، از هرکس باشد تسلیم است، و ذلّت مقابل عزّت است، به آن معنا که به جهت امور دنیایی انسان خود را کوچک کند، در حالی‌که فقط در مقابل خدا و هر آن کس که خدایی است، برای خدا، انسان حق دارد تسلیم باشد. موفق باشید
892

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی ببخشید استاد چند تا سوال داشتم که خواهشمندم راهنماییم کنید. من مدتها قبل با آثار شما آشنا شدم اما بدون توجه به سیر مطالعاتی شما هر زمان که احساس می کردم به موضوع خاص نیاز دارم با توجه به این احساس مقداری از کتاب شما یا سخنرانی شما را گوش میدادم.حال فکر می کنم اینکارم اشتباه بوده و نیاز به سیر مطالعاتی منسجم تر و مشخص تری دارم . بنابراین با توجه به اینکه من آثار شمارا تا حدودی خواندم آیا از دوباره و از ابتدا شروع کنم سیر مطالعاتی را یا سیر فرد دیگری را پیشنهاد می کنید؟ چه طور میتوان سیر و سلوک عرفانی را شروع کرد؟ 2-مشکل دیگر من اینست که متوجه نمیشوم چه زمانی دارم حرف لغو میزنم.یعنی از کجا میشه فهمید که نباید حرف زد مثلا وقتی با مادرم دارم حرف میزنم یا بادوستام احساس میکنم با حرف زدن بهشون نزدیک میشم و گاهی شادشون میکنم و از طرفی هم حس می کنم حرف لغو هست.یا اینکه وقتی بحث های سیاسی میشه.اگر امکانش هست یک میزان سنجش معرفی بفرمایید که من متوجه بشم. 3- مدتهاست سوالی برایم پیش آمده گاهی هنگامی که تازه میخوابم درحالتی که نه خواب هستم و نه بیدار یعنی محیط اطرافم را میبینم اما احساس می کنم ناظر بر بدنم هستم یعنی گویا بدنم را هم میبنم و احساسی دارم مثل اینکه روحم در حال خروج از بدنم است اما بعد از چندین با ر که به دستم فرمان میدهم حرکت میکند و گویا روح به بدن من برمیگردد که مرا اذیت می کند و گاهی حتی حالتی از هوشیاری را دارم که میخواهم سعی کنم مثلا بدون حرکت بدنم وسیله ای را که اطرافم هست حرکت دهم .نمیدانم دلیلش چیست و اینکه چه طور میتوان رها شد از اینحالت؟ ازاینکه وقت ارزشمندتان را در اختیار بنده ی حقیر گذاشتید متشکرم.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: سیر مطالعاتی که در روی سایت هست را ملاحظه کنید هرکدام از مباحث را که کار نکرده‌اید کار کنید 2- همین مثال که زدید مثال خوبی است که وقتی هدف شما از حرف‌زدن ایجاد نزدیکی بیشتر است پس لغو نیست در هر مورد باید هدف ارزشمندی مدّ نظر شما باشد و نه مطرح‌کردن خود یا تحقیر رقیب. در امور سیاسی هر سخنی که منجر به تقویت نظام اسلامی و ولایت فقیه می‌شود لغو نیست. 3- اصل کار بد نیست و توجه به جنبه‌ی تجرد خودتان است ولی اولاً: مواظب باشید بدن خود را ضعیف نگه ندارید که موجب تقویت واهمه می‌شود. ثانیاً: خودتان را مشغول این احوالات نکنید، اگر خودش پیش آمد اشکال ندارد بعد از مدتی می‌رود. موفق باشید
24018

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: با توجه به اینکه معلمان اصلی عالم ففط اهل بیت علیهم السلام هستند، سوالی برایم ایجاد شده است که چرا شغل روزانه برخی از ائمه، تعلیم و تربیت به روش مستقیمی که غالبا در اذهان عمومی جامعه فعلی است، نبوده است؟ یعنی چرا اهل بیت بعضا بجای تاسیس مدرسه و حوزه علمیه و کلاس و درس و بحث، به کشاورزی و غیره می پرداختند؟ در واقع اینطور به نظر می آید که بیشتر وقت مستقیم خود را صرف کشاورزی می کردند و ما بقی را در حاشیه به تعلیمات مستقیمی که در چارچوب های ذهنی ماست می پرداختند. سپاسگزارم از لطفتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی حکومت در اختیار آن‌ها نبوده و خلفا مانع حضور فعّال ائمه«علیهم‌السلام» می‌شدند، آن حضرات سعی می‌کردند با عملِ خود راه را نشان دهند وگرنه در اندک‌فرصت مثل فرصتی که در دورانِ زوال بنی‌امیه برای حضرت باقر و حضرت صادق «علیهماالسلام» پیش آمد؛ ملاحظه کردید که توانستند ۴۰۰۰ شاگرد تربیت کنند. موفق باشید

20800
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: اخیرا سخنانی از حضرتعالی در نقد رئیس دولت نهم و دهم منتشر شده است. طبق این نقل، شما از وجود یک دوگانگی نظری بین رهبر انقلاب با رئیس جمهور سابق و بالتبع زاویه گرفتن ایشان از رهبر انقلاب سخن گفته اید و تاکید داشتید: «تا ایشان ذیل زعیم بود خیلی حکیم بود، آمد بیرون شروع به بچه بازی کرد.» حقیر در این زمینه دیدگاهی جزیی داشته و ممنون می شوم نظر خویش را در مورد این دیدگاه اعلام فرمایید؛ دوگانگی نظری بین رئیس دولت نهم و دهم با رهبر انقلاب امری است که مصادیق آن به وضوح دیده می شود. ریشه این دوگانگی، الزاما در شکاف «حق-باطل» نیست بلکه شکافی بین دوگانه «آرمان گرایی- واقع گرایی» است که نمونه های آن در برهه های مختلف عصر غیبت، بین ولی فقیه زمان و چهره های برجسته ای که برخی بعدا خود ولی فقیه شدند دیده می شود. پیش از اسلام نیز در عصر پیامبران اولوالعزم دیده می شود؛ از جمله دوگانگی نظری بین دو پیامبر خدا «موسی - خضر» است که در قرآن کریم به تفصیل به آن پرداخته شده است. نتیجه آنکه، دوگانگی «آرمان گرایی - واقع گرایی» امری غیر عادی نبوده و امروز این دوگانگی در موضوع مدنظر ما در قالب دوگانگی «عدالت - ولایت» بروز و ظهور یافته است. از حسن توجه حضرتعالی سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع حضرت خضر و حضرت موسی«علیهماالسلام» موضوع ِ حضور در دو ساحت است. ولی موضوع حضور ولیّ فقیه زمان با نظر به اصول کلی مدیریت جامعه و تحقق عدالت، مدّ نظر می‌باشد و بهترین نگاه آن است که متوجه شویم خداوند بر قلب زعیمِ زمانه، هدایت‌هایی را إعمال می‌کند که در پرتو آن هدایت‌ها جامعه به سعادت می‌رسد و مسئولان اجرایی در این موارد باید در پرتو رهنمودهای زعیم جامعه کارها را جلو ببرند، نه آن‌که عقل خود را در عرض عقل زعیم قرار دهند. در همین رابطه از حضرت رضا«علیه‌السلام» داریم: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‏ اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب كرد، سينه ‏ى او را گشاده مى‏ گرداند. تا در مديريت خود كوچك‏ترين لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مى ‏شود كه در جواب‏گويى به هيچ نيازى در نمى‏ ماند و غير از صواب از او نخواهى يافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مى ‏گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در كار خود موفق و محكم و مورد تأييد الهى است. البته این بدین معنا نیست که آن ولیّ امر معصوم باید باشد، بلکه می‌فرمایند طوری او مورد تأیید الهی قرار می‌گیرد که از راهنماییِ جامعه ناتوان نخواهد بود. موفق باشید


[1] - تحف العقول، ص 443

19725
متن پرسش
با عرض سلام: فرمودید: «لازمه دینداری ، انجام یک نوع برنامه ریزی جهت نزدیکی به اهداف عالی روح و جهت دادن به آن است... با عمل بر طبق باور دینی است که روح انسان از حالت باالقوه به حالت باالفعل در می آید... {درغیراینصورت} از کل زندگی مأیوس خواهد شد و در نتیجه هر دم خود را به کاری مشغول می کند و پیرو آن فساد در شخصیت فرد جا باز می کند» سوالم این است اگه کسی برنامه ریزی علمی و عملی داشت ولی به آرامش نرسید (چون در همین جزوه به آرامش هم اشاره کردید)، و از کل زندگی مأیوس شد و هر دم خود را به کاری مشغول کرد و پیرو آن فساد در شخصیت فرد جا باز کرد، به عبارت ساده تر اگه یأس، ناشی از مسائل دیگه بود نه ناشی از نداشتن برنامه برای دینداری، نسبت خدا با این فرد چیه و خدا به عنوان مربی انسان ها چه برنامه و فکری برای این افراد داره که دوباره به حیاتشون امیدوار شن و هر لحظه برای فرار از سختی ِ «بودن» ، خودشون رو به کاری مشغول نکنن و پیرو آن فساد در شخصیتشان جا باز نکند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور خدا به حکم «کنت کنزاً مخفیا فخلقت الخلق لکی أن اعرف» در مظاهر قابل ارتباط است چه در مظاهر افرادی مثل ائمه‌ی معصومین به حکم آن‌که فرمودند: «نحن واللّه اسماء الحسنی» تا آن‌چه باید در سیره‌ی آن‌ها بیابیم و آن شویم را، گم نکنیم، و چه در مظاهر تاریخی به حکم «کلّ یومٍ هو فی شأن»، تا میدان مسئولیتی که باید به عهده بگیریم را از دست ندهیم. عرایضی در جواب سؤال 19714 در رابطه با تولد تاریخی که در آن هستیم، شد. خوب است به آن سؤال سراسر شور و آن جواب پیرمردی با حوصله، نظر بفرمایید. در ضمن جواب سؤال شماره‌ی 19710 می‌تواند تفکری را به ما متذکر شود. موفق باشید

19584

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت ۱. کتابی در باب فلسفه ی هنر می شود معرفی بفرمایید؟ ۲. «الفكر حركة من المبادی - و من مبادی الی المرادی» طبق فرموده حکیم سبزواری سوالی پیش می اید اینکه: اگر انسان نتواند با رجوع به مبادی مجهولی را به معلوم تبدیل کند، آیا اساسا تفکری روی نداده است؟ یا این که می توان گفت تفکر روی داده؟ ۳. نظر شما راجع به کتب و اندیشه های جناب حجت الاسلام سید میرباقری (عضو اسبق فرهنگستان علوم قم) چیست؟ ۴. تفکر سید منیر الدین هاشمی را چگونه تفکری می دانید؟ ۵. آقای دکتر سید حسین نصر به نظر شما تفکرزا هستند و از آثارشان باید استفاده شود یا خیر؟ بخصوص برای طلاب منظورم هست. ۶. آقای بیژن عبدالکریمی شاگرد مرحوم فردید چطور؟ التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در این مورد اطلاع دقیقی ندارم 2- در هر حال اگر مبادی مشخصی که همان یافتِ اولیه یا بدیهیات اولیه نباشد که مبنای فکر قرار گیرد، فکری به میان نمی‌آید. 3 و 4 - نگاه جناب آقای میرباقری و کلاً فرهنگستان از جهات نظر به ولایت امامان معصوم و عبور از غرب، نگاه خوبی است ولی در این‌که از حکمت صدرایی فاصله گرفته‌اند و چیزی به نام فلسفه‌ی شدن را که امر مبهمی است به میان آورده‌اند، افراد را به مشکل می‌اندازند. با این‌همه بنده شخصیت استاد میرباقری را شخصیت ارزشمندی می‌دانم و ارادت خود را به ایشان اعلام کرده‌ام 5- جناب آقای دکتر نصر در موضوع «حکمت خالده» حرف‌هایی دارند، اما در تحقق تمدن اسلامی راهِ ما از ایشان جدا است 6- عرایضی در مورد ضعف‌های تفکر آقای عبدالکریمی در جواب سؤال‌های شماره‌ی 18794 و 19201 شده است. خوب است به آن‌جا رجوع شود. موفق باشید

18255

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: لطفا راجع به این جمله توضیح دهید: «فرمایش امیر المؤمنین است که حیرت می‌کنم از جوانی که قدرت‌های جوانی در اوست و در خودش بین شیطان و خدا جنگ می شود و او طرف خدا را می‌گیرد.» این جمله را در تعریف ورع در جایی دیدم، یعنی چه بین خدا و شیطان جنگ می شود و مثلا من طرف خدا را می گیرم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در درون جوانان از یک طرف جذبه‌های فطری قرار دارد و از طرف دیگر امیال شهوانی. و چقدر زیباست که جوانان در عین امیال شهوانی که دستگیره‌ی شیطان است، به جذبه‌های فطری که الهامات الهی است رو می‌کنند. موفق باشید

16796

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد عزیز! می دانم وقت شما بسیار با ارزش است و شاید سوالم بی اهمیت باشد ولی برای من حیاتی است. من بنده ای گناهکار از بنده های خدا هستم که اسیر یک گناه شهوانی شده ام. هرچه تلاش می کنم نمی تونم ترک کنم. من حضرت علی (ع) را خیلی دوست دارم دلم می خواهد شیعه ایشان باشم ولی این گناهان نمی گذارد. چه کنم که اراده ام برای ترک گناه زیاد شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت باید بدانید که شهوات حرام، حقیقت بزرگی را از مقابل جان ما به حجاب می‌برد. لذا از توبه‌کردن غافل مباشید و اگر باز گرفتار گناه شدید از توبه‌کردن مأیوس نگردید. حضور در نماز جماعت و زیارت امام‌زاده‌ها و ائمه«علیهم‌السلام» کمک‌کارند. مطالعه‌ی کتاب ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست می‌تواند در تصمیم شما موثر باشد. موفق باشید

16280

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر حضرت استاد طاهرزاده عزیز: بنده ماموریتی برای خودم تعیین کرده ام که قشر روشنفکر جامعه را با احساسات و استدلالات عقلی به سوی دین بکشانم و رفع سوء تفاهمات کنم. در این مسیر با دید دلسوزانه نسبت به جهل افراد آنها را از محبت خود آگاه می کنم و کار زشت شان را به حساب جهل شان می گذارم. ولو آنکه آن فرد به مقدسات توهین کرده باشد. آیا این روش صحیح است؟ و توصیه حضرتعالی در این باره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما چنین وظیفه‌ای را در هر شرایطی که پیش بیاید، داریم به همان معنایی که مقام معظم رهبری اخیراً بحث وظیفه‌ی تبیین را مطرح کرده‌اند. البته باید مواظب باشیم کار به جدال و خصومت کشیده نشود. موفق باشید

15975
متن پرسش
با عرض سلام: 1. آیا همه انبیا از مخلَصین بودند؟ 2. آیا شهدای انقلاب اسلامی بعد از شهادت در برزخ به کمال می رسند؟ 3. چه کنیم وظیفه مان را نسبت به رهبری عزیز ایفا کنیم؟ 4. در سوالات پاسخ داده شده اینطور برداشت کردم که فرموده اید نهایت ترقی و کمال و رشد انسان رسیدن به مقام احدیت است؟ آیا برداشت من درست است؟ پس مقام احدیت ذاتیه که در بعضی کتب نوشته شده برای کیست؟ مثلا انبیا ممکن است به آن برسند یا خیر؟ لطفا توضیح بدهید. همچنین از شما تشکر می کنم که با جواب گویی به سوالات و برگزاری جلسات و نوشتن کتاب ها برای رشد سطح معارف جوانان وقت می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نهایت مقام انسان، فنای فی اللّه است که در آن مقام، اراده‌ی انسان در اراده‌ی الهی فانی می‌شود. شاید واژه‌ی احدیت ذات واژه‌ی مناسبی جهت این مقام نباشد و مطلب را در ابهام ببرد. زیرا احدیت ذات مقام حضرت حق است. موفق باشید

15784

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد با توجه به این که در ادبار باید فقط به واجبات بسنده کرد و برای مستحبات نباید بر قلب فشار آورد حال اگر این ادبار در ماه رجب واقع شد چه باید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با رضایت کامل نسبت به قبض و ادباری که برای قلب پیش آمده، هرچه از دستتان آمد و قلبْ همراهی کرد انجام می‌دهیم. موفق باشید

13644

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد: درباره ظرفیت وجودی می خواستم بدونم. اینکه هر کس به مقدار ظرفیت وجودی بهرمند می شود یعنی چه؟ بالاخره خدا عین وجود است و از او جز وجود ساطع نمی شود و ممکنات هم که نبودند تا بگوییم خدا به هر ممکنی به اندازه ظرفیت وجودیش وجود می دهد این مسئله چگونه قابل حل است چون وقتی از اختلافات و ظلم ها پرسیده می شود اشاره به ظرفیت هر ممکن می شود خب مگه ظرفیت ها هم خدا خلق نکرده پس چرا محدودیت ها را به هر موجود نسبت می دهیم؟ مثلا چگونه می شود شخصی می شود امام حسین علیه السلام و شخصی یزید لعنت الله علیه؟ این ظرفیت هر کس چگونه تعیین می شود ؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث امکان ذاتی موجودات و عین ثابته‌ی آن‌ها داریم که خداوند بر اساس امکان ذاتی مخلوقات با آن‌ها برخورد می‌کند و «امکان» ذاتیِ خود ممکن الوجود است که بحث آن هم در کتاب «عدل الهی» شهید مطهری آمده است و هم در قسمت آرشیو سؤالات این سایت تحت عنوان عین ثابته مباحثی مطرح شده. موفق باشید

13641
متن پرسش
با عرض سلام: سوالی که ازتون داشتم؛ نسبت میان معرفت و اطاعت در قبال معصوم (ع) هست. از یک سو ما مامور به معرفتیم. نه فقط معرفت به خود دین بلکه معرفت به امام. و از سویی مامور به اطاعتیم در قبال معصوم. از یک سو در احادیث معصومین داریم که باید به خود دین و قرآن رجوع کرد و در آن فقیه شد. از سوی دیگر ماجرای آن غلام امام صادق (ع) را داریم که وقتی ایشان دستور دادند درون آتش برو بدون چون و چرا درون آتش رفت. بالاخره کدام یک اصالت دارد: معرفت یا تبعیت؟ این که کار غلام امام صادق (ع) ارزشمند است؛ به خاطر تبعیت محض او از امام صادق است یا به خاطر این که این تبعیت را از روی معرفت انجام داده؟ آیا اصلا ما اجازه داریم در نسبت با معصوم، پای عقل خودمان را وسط بکشیم و یا اینکه نقش عقل، فقط پیشینی هست و آن هم معرفت به مقام معصوم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ». و علامه‌ی طباطبایی روشن می‌کنند که منظور از اطاعت اولی‌الامر که در کنار اطاعت خدا و رسول آمده است، انسان‌های معصوم می‌باشد. پس عملاً چون ما باید خدا را اطاعت کنیم و خدا فرموده است پیامبر و امام را اطاعت نماییم، اطاعت ما از امام اطاعت از خدا است و علاوه بر آن عقل ما ابتدا ما را نسبت به عصمت ائمه مطمئن می‌کند که از آن‌ها اطاعت می‌کنیم و از این جهت، عقل را از صحنه بیرون نکرده‌ایم مثل آن‌که پس از تحقیق عقلی از تخصص پزشک متخصص از او تبعیت می‌نماییم. موفق باشید

13484
متن پرسش
با عرض سلام: در ادامه سوال 13472 آیا اگر انسانهای دوره رجعت و آخر الزمان به قدری در همین دنیا ساحت عوض کنند و برزخی شوند {مثل علامه طباطبایی} باز هم برزخ به همان معنای آدمهای معمولی را خواهند داشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در رابطه با نفخه‌ی اول که همه‌ی انسان‌ها به برزخ می‌روند، می‌فرماید: «وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ» (87/نمل) روزی که در صور دمیده می‌شود و همه‌ی اهل آسمان‌ها و زمین در فزع و مدهوشی قرار می‌گیرند مگر آن‌هایی که خدا بخواهد. و در روایت داریم امامان فرمودند آن‌هایی که فزع ندارند، ماییم. لذا به عرض می‌رسانم غیر از معصوم، همه حتی مؤمنین وارسته نیز برزخ دارند. زیرا در رابطه با زندگی دنیایی و تعامل با این بدن، به این درجات رسیده‌اند و باید مرحله‌ای باشد که نسبت‌شان با این بدن از بین برود و قیامتی شوند. ولی معصوم چون از اول در عصمت‌اند و در دنیا مأمورند آن عصمت را حفظ کنند، نسبت‌شان با بدن مثل نسبت ما نیست که نیاز به برزخ داشته باشند. موفق باشید

12238
متن پرسش
سلام: بنده جزوه روش سلوکی آیت الله بهجت را که شما راجع به آن سخنرانی فرموده بودید گوش داده ام، ولی یک سوال برایم پیش آمده که آیا تا کجا می توان بی استاد پیش رفت؟ تا آخر؟ یا در منزلی به بعد راهنمایی استادی راه دیده حتما لازم است؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در این تاریخ علم ما استاد ما شد پس معلم‌هایی چون علامه طباطبایی و حضرت امام«رحمة‌اللّه‌علیهما» و شاگردان آن‌ها تا آخر استاد ما خواهند بود. موفق باشید

11243

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حاج آقا: خدا به شما عمر با برکت بده. حاج آقا لطف کنید یک کتاب در مورد زندگی یکی از بزرگان عرفان معرفی کنید تا بنده مطالعه کنم و تذکری بر این قلب رمیده باشه.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «روح مجرد» از آیت‌اللّه طهرانی، کتاب عالمانه‌ای است. موفق باشید
نمایش چاپی