بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9520

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد: آیا خبر زیر را شما تایید می کنید و خبر دارید و حضرات از شاگردان جناب عالی هستند؟ کارگاه «حضور» در این کارگاه ها، منابع تدوین شده توسط استاد اصغر طاهرزاده و گروه فرهنگی المیزان، توسط شاگردان ایشان (حجه الاسلام متقی، حجه الاسلام حسینی، حجه الاسلام موسویان، حجه الاسلام صالحی و .. ) به صورت فشرده و طی دو روز ارائه می شود. (http://sematt.ir/news/83-hozoor93.html) با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان فعالیت عزیزان «سمات» هستم و برایشان آرزوی موفقیت می‌کنم. موفق باشید
9136

صله رحمبازدید:

متن پرسش
سلام: از ارتباطات عاطفی و احساسی حتی با محارم خودم خسته ام. جایی فرمودید «صله ارحام» نه «محبت ارحام»، به هرحال بعضی بی اعتقاد و بعضی کج رفتار و خودم هم کم ظرفیتم. با این حال اگر بسیار بسیار کم مراوده حتی تلفن را هم کم کنم و در ذهنم از ایشان(ارحامم) بریدم اما ظاهرا نه آیا باز هم قطع رحم محسوب میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید این کار را بکنید. در هر صورت از نظر تکوینی ارتباطی بین شما هست که باید از نظر تشریعی نیز این ارتباط را حفظ کنید و به این ارتباط احترام بگذارید. موفق باشید
8786
متن پرسش
سلام علیکم. استاد اگر علم از جنس مجرد است و نفس ناطقه هم مجرد است در نتیجه ظرف و مظروف از جنس همدیگر هستند و مغز انسان که 750 گرم چربی و مویرگ است وسیله ای است برای ارتباط . پس چرا شخصی که ضربه مغزی میشود به او فراموشی دست میدهد اگر اطلاعات و علوم و تصاویر در نفس ناطقه هستند پس چرا از یاد او میروند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چون محل ظهور محفوظات نفس مختل شده، ولی همان‌طور که نفس بدون بدن می‌تواند خودش باشد با محفوظاتش، در هنگام اختلال بدن نیز نفس خودش است با محفوظاتش. موفق باشید
7939
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار بنده متأسفانه روحیات و عواطف بسیار حساسی دارم. متأسفانه آنقدر حقیرم که تحمل بی اعتنایی خانواده نسبت به خود را ندارم. از دوران طفولیت متوجه شدم برادرم مورد توجه بیشتر خانواده است و این مسأله خصوصا انکار والدین، تا به امروز آزارم داده. حالا بعد از این همه سال این مسأله منجر به کینه و انزجار شدیدی نسبت به خانواده‌ام شده است. خیلی سعی می کنم با یاد خدا و اینکه رسالت ما در دنیا ارزش والاتری نسبت به تفکر پیرامون اینگونه مطالب دارد، خود را قانع کنم ولی متأسفانه دل کوچکی دارم و بارها به دلیل یکسری واکنش‌های خود در برابر خانواده به پشیمانی و حسرت فراوانی دست یافته‌ام. اما از طرف دیگر توان بخشش ندارم. می‌ترسم جزء افرادی باشم که مسیری را شروع می‌کنند (مسیر سلوک که جانم با آن گره خورده) اما نهایتا در آخر عمر به سبب ضعف نفس چیزی جز آه و حسرت برایشان نمی‌ماند. آیا برای امثال من که نفس ذلیل و حقیری دارند و مالامال از حسد و کینه هستند (خصوصا اینکه در کتاب فرزندم اینچنین باید بود فرموده بودید اکثر افراد در حسد متوقف می‌شوند) امیدی هست؟ چگونه می‌توان دلی بزرگ و سینه‌ای گشاده داشت؟ چگونه می‌توان "خود" و عشق به "خود" را از بین برد؟ متأسفانه به دلیل این دغدغه فکری چند سالیست که حتی رغبت عبادت هم ندارم...
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر مسیر سلوکی خود را ادامه دهید آرام‌آرام به نورانیتی می‌رسید که متوجه عذر والدین خود می‌شوید تا آن‌جا که مثل حضرت یوسف«علیه‌السلام» می‌گویند: شیطان برادرانم را به لغزش انداخت، و تا این اندازه برای لغزش مؤمنین عذرتراشی می‌کنید و مفتخر به سینه‌ای می‌شوید که هیچ کدورتی از مؤمنین در آن نمی‌ماند. موفق باشید
7311
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام با توجه به روایاتی که میفرمایند دعا هایتان را عمومی کنید و همه را شریک کنید چرا بعضی و شاید اکثر ادعیه اهل البیت ضمیر{ ی} در ان به کار رفته است مثل الهم اهدنی من عندک..... اللهم اجعل فی قلبی...... ان تجعل النور فی بصری .... الطف فی جمیع احوالی بما تحب و ترضی و نمونه های فراوان دیگر سئوال دوم این که ما چه کنیم جمعش کنیم یا همتن طور که در ادعیه است بخوانیم التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بخواهیم با حضور جمعی یک مطلب را از خدا بخواهیم، واژه‌ها را جمعی می‌آوریم، ولی یک وقت همه هرکدام تقاضایی دارند در این حال به صورت فردی دعا می‌کنیم ولی در هرحال بنابر این است که توحید را در جامعه‌ی خود دنبال کنیم و نه در فردانیت خود. موفق باشید
7258
متن پرسش
با سلام، ببخشید استاد من هی سؤال می پرسم، این سؤال خیلی توی ذهنم جدیه و سرّ این حرف شما رو نمی فهمم که به چه دلیل شما در 99 درصد پاسخ به سؤالات مربوط به حوزه یا دانشگاه یا ...... ، می گویید اگر علاقه به حوزه دارید بروید حوزه ؟؟ خواهشا روشن تبیین بفرمایید که جایگاه علاقه در انتخاب کجاست ؟؟ مگر ما نباید تکلیفی به مسائل نگاه کنیم ؟ یعنی اگر علاقه نداشتیم نریم ؟؟ مگر اگه ما در مسیر تکلیف حرکت کنیم خداوند نفرت ما را به محبت تبدیل نمی کند ؟ مثلا توی همین سؤال قبلی گفتید اگر علاقه دارید .مشخصا بفرمایید جایگاه "علاقه" کجاست ؟ مثلا من به شدت علاقه به فلسفه و عرفان دارم ولی احساس تکلیف می کنم که به اجتهاد فقهی مجهز بشم ، هرچند اصلا ظرفیت پرداختن به مسائل فقهی رو ندارم . مگر نباید تکلیف رو تشخیص بدیم و به امید خدا پیش بریم ؟ لطفا یه جوری جواب بدین که ما بفهمیم ، منی که نسبت به فضای فقاهتی علم دافعه دارم و روحیه ام لطیف تر از آن است که تمام فکر و ذکر خود را مشغول دستگاه رسیدن به بایدها و نبایدها بکنم ، نباید تکلیفم رو دنبال کنم ؟ خواهش می کنم مفصل و روشن و عینی و با مثال توضیح بدین. خواهش می کنم خلاصه جواب ندید. خیلی ازتون متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «هرکسی را بهر کاری ساختند.... میل آن اندر دلش انداختند». در مسیر علم‌یابی نیز وَجه تکلیف تا آن‌جایی است که انسان از مسیر عبودیت خارج نشود. ولی اگر نسیمی درونی همواره جان او را نسبت به هدفی متعالی متوجه نکند و موضوعات علمی را باری بر دوش خود احساس کند نمی‌تواند آن‌طور که لازم است کار را جلو ببرد، بدین معنا می‌گویند این فرد را برای این کار نساخته‌اند. و اگر در احوالات علمای بزرگ نیز تحقیق بفرمایید خواهید دید در زیر سایه‌ی تکلیف آن علاقه بوده که موتور حرکت آن‌ها می‌شده و شب و روز آن‌ها را اشغال می‌کرده. به همین جهت عرض می‌کنم باید خداوند علاقه‌ی دروس حوزوی را در افراد ایجاد کند تا با انگیزه‌ای درونی جلو بروند و در دل چنین گرایشی تکالیف خود را انجام دهند و از سختی مقدمات این کار مثل ادبیات عرب و منطق خسته نشوند. موفق باشید
6487

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید ببخشید بنده در رساله دکتری خودم، پیرامون مراتب آگاهی و هستی شناسی هر مرحله از آن کار می کنم، یعنی چگونه فرد به سطوح بالای آگاهی از وضعیتی که در آن قرار گرفته برسد و آن را با دیگران به اشتراک بگذارد. در این صورت سرعت عمل و تصمیم گیری در هنگامی که نیاز به همکاری و کار گروهی است، افزایش می یابد این موضوع نیاز بسیاری به دانستن چگونگی مکانیزم آگاهی و شناخت در انسان دارد. منابعی که موجود است بیشتر غربی بوده و پیرامون فلسفه ذهن می باشد که جایگاهی برای روح انسانی هم غالباً در نظر گرفته نمی شود. به نظر جنابعالی برای ورود بنده به مباحث آگاهی در اسلام، چه منابع و کتاب هایی از جنابعالی یا دیگر اندیشمندان مفید است. کتاب های شهید مطهری، آیت الله سبحانی، آیت الله مصباح را مطالعه کردم، اندکی کاربردی تر و دورتر از فضای فلسفه، مثلاً مانند بحث های روان شناسانه می خواستم با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب» در قسمت چگونگی ادراک کمک‌تان کند. موفق باشید
6125
متن پرسش
به نام خدا با سلام ایا صور فعلیت یافته در برزخ در معرض زوال یا تغییرند ؟ اگر ثا بت اند چرا عذاب بعضی پس از مدتی رفع می شود و اگر زوال پذیرند می پر سیم مگر مجرد محض قوه هم دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر؛ ولی در مسیر« إلیه راجعون» همواره از مؤمنین متوسط رفع حجاب می‌شود که در کتاب معاد بحث آن شده است. موفق باشید
5355
متن پرسش
باسلام.طاعات قبول.قصددارم بادوتا از دوستان طلبه بحث نبوت شناسی را عمیق کارکنم.راجعبه کم وکیف کارومنابع راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. پیشنهادم آن است که از کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شروع کنید چون بنده سعی کرده‌ام در آن کتاب آخرین نظرات بزرگان علم کلام را دسته‌بندی کنم. موفق باشید
4293
متن پرسش
سلام علیکم.اینکه بهاییت با قرآن دلیل می آورند که خداوند پیامبر را خاتم با فتحه یعنی نگین نامیده نه خاتم با کسره یعنی ختم کننده ،صحیح است؟چگونه با آن مبارزه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در رابطه با خاتمیت رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» روی خاتَم و خاتِم‌بودن نیست. صریح قرآن است که می‌فرماید ای رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» از طریق تو «وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً ‏» کلمات پروردگار تو در حالی‌که همراه با صدق و عدل است تمام شد. دیده‌ام در سایت‌هایی که مسئولیت جواب‌دادن به این شبهات را دارند، مفصلاً به این شبهات جواب داده شده. لابد بهائیت می‌خواهد ملکه‌ی انگلستان را خاتم پیامبران بدانند که محل ریزش فیض کران به این فرقه است. این فرقه نگاهی به شناسنامه‌شان بیندازند ببینند متولد کجایند، نمی‌خواهد به دنبال پیامبر باشند . در ضمن می توانید به جواب سؤال شماره4299 مراجعه کنید. موفق باشید
3045
متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم راستش احساس می کنم قوه تخیلم خیلی قوی است و برا ی فکر کردن خیلی مشکل دارم همچنین احساس می کنم خیلی از اطراف تاثیر می پذیرم مثلا تا الان عاشق چندین نفر(هم جنس خودم)شدم یا زود ناراحت یا خوشحال یا غمگین یا...می شوم.چه کنم؟متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک کند. متن کتاب در سایت هست می‌توانید دانلود کنید. موفق باشید
2394
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز اگر ممکن است نحوه تکثیر نسل انسان را از زمان حضرت آدم علیه السلام رابیان فرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» می‌فرمایند در آن زمان ازدواج بین خواهر و بردار حرام نبوده و فرزندان آدم با همدیگر ازدواج کرده‌اند. موفق باشید
1080

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب و تبریک در خصوص میلاد مبارک حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها. استاد سوالی از محضرتان داشتم: من مباحث معاد شما را گوش دادم و به نظرم بسیار جالب بود و بسیاری از معماهای لاینحل در امر معاد را حل میکرد اما سوالی که دارم این است که از بیانات شما من برداشت کردم که انسان در قیامت جسمی متناسب با قیامت را دارد و آن جسم با جسم انسان در این دنیا فرق دارد و معاد جسمانی با جسم قیامتی رخ می دهد اما استاد چرا در قرآن در بحث معاد اشاره می شود ما استخوانهای شما و حتی سرانگشتان شما را مانند روز اول ...از این گونه آیات برداشت می شود که همین انگشتان و همین استخوانها قرار است بازگردد. و یا چرا در زمانی که حضرت ابراهیم در مورد معاد جسمانی و زنده شدن پس از مرگ سوال کردند خداوند از او خواست پرندگان را بکوبد و ... بعد صدایشان کند و آنها هرکدام آمدند آن آمدن که با پیکر برزخی و یا قیامتی نبود بلکه همین تن و بدن کوبیده شده متصل شد و ظاهر شد. خب اگر آنگونه که شما فرمودید تن قیامتی انسان در جهان دیگر ظاهر می شود چرا خداوند مثال دیگری را مطرح نکرد؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی جزوه‌ای در سایت هست تحت عنوان «حیات بدن اُخروی» در آن جزوه این سؤالات جواب داده شده، به آن جزوه رجوع فرمایید. موفق باشید
993

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام وخداقوت.موضوع پایان نامه من حیات طیبه درقرآن میباشدلطفااگرامکان داردباتوجه به سیرمعرفتی کتابهای جنابعالی ساختاری مناسب ومنابع مربوط به آن موضوع رابه این حقیر معرفی فرمایید.باتشکر فراوان والتماس دعا
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی به نظرم مبنای کار خود را باید مباحث حیات طیبه‌ای قرار دهید که علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» در المیزان قرار داده‌اند و بر آن مبنا اگر به نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» رجوع کنید نکات خوبی به‌دست می‌آورید. موفق باشید
20762
متن پرسش
با سلام: پیرو سوال شماره ۲۰۷۰۲ که به خانمی فرموده بودید در امور فرهنگی فعال باشند و کسی را برای نگهداری فرزندشان بگمارند. سوالی پیش آمد. آیا تربیت فرزند مهمتره یا رفتن تو جامعه؟ اگه زنان ما واقعا مادر باشند و تو خونه با تموم همت به کار اصلی خود بپردازند چه در زمینه همسرداری چه خانه داری چه فرزندداری آنوقت چه ضرورتی برای حضور زن درجامعه است که از کار اصلی که تربیت عبد خدا روی زمین برای بندگیست وابماند؟ دامن مادری که مسئولیت برزمین گذاردن بنده خدا را دارد چه کار مهمتری از تربیت یک عبد که برای دو دنیا از نظر رسول خدا کافیست. چرا قاعده دور پیش بیاید؟ مادر بدهد نگهداری کنند خراب شود بعد خودش برود در جامعه درستش کند. مهدها بستر دشمن است. مهدی که تازگی پلمپ شد و فهمیدند طبق سند ۲۰۳۰ بچه ها را عریان کردند و اندام جنسیشان را به هم نشان داده اند! مدرسه رفتن ضرورت است. آن هم باز هوشیاری می خواهد که کنترل کند. مادر اگر قاتل، معتاد، زانی، مطلقه، دزد و غیره هست تمام ریشه دارد در پدر و مادرانی که زندگی را بازیچه گرفتند و مادر فکر کرد کار ارزش است و پز می داد. نمونه الانش ستمه ای است که من از شوهرم می خورم. ده فرزند بودند و مادر نتوانست به آنها رسیدگی کند و رهایشان کرد و خودشان با فکرشان بزرگ شدند و عقاید غلط به خوردشان دادند و هزار و یک حرف دیگر. باز نظر شما برایم مهم است. لطفا روشنم کنید به عنوان یک مادر که تازه این صحیفه مقدس بر رویش گشوده شده است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید اگر فرصت کار فرهنگی برای یک خانم متدیّن و متعهد در میان است، و از طرفی در مدتی که مشغول کار فرهنگی در بیرون خانه است، یک نفر خانم قابل اعتماد را برای نگهداری فرزندانش بگیرد. این کار را باید بکند. نه این‌که خانم‌ها خود را مشغول کارهای عادی که مردان هم می‌توانند انجام دهند، بنمایند و فرزندان‌شان را به مهدهایی بفرستند که به قول شما همه‌ی زحمات پدر و مادر فرزندان را از بین می‌برند. موفق باشید

17040

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: بنده مدتی در غرب تحصیل می کردم. از همین رو فرهنگ و جهان بینی آن ها روی من تاثیر گذاشته است. به گونه ای که احساس می کنم معارف دینی برایم سنگین یا با شک و تردید همراه می شوند. درخواست راهکاری دارم تا بتوانم آن سخنان پوچ را فراموش و قلبم را تطهیر کنم و مسلمانی با اعتقادات راسخ شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد اولیه‌ی بنده آن است که مباحث کتاب «ده نکته در معرفت نفس» را همراه با شرح صوتی آن دنبال فرمایید و سپس به مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بپردازید. همه‌ی مطالب بر روی سایت هست. موفق باشید

15199

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد چی میشه که بعضی وقتا احساسم نسبت به اهل بیت (علیه السلام) و حتی خدا یه جوری میشه، مثلا من واقعا اسم امام علی (علیه السلام) رو می شنوم همه وجودم میشه ایشون و واقعا بعضی وقتا اشکم میاد از اسم ایشون، ولی یه چند وقتیه یه جوری شدم، بعضی وقتا میشه حتی تو مجلسی اسم حیدر میاد و من اون حس همیشگی رو ندارم، یه جورایی دنبال دلیلم واسه منقلب شدن!!! سن هیجده سالگی فک کنم عجیب ترین سن انسانه!! حتی بعضی وقتا این حس در مورد خداوندی و ربوبیت خدا بهم دست میده، دنبال نشونه خدام و اون حسه خودبه خودی رو بعضی وقتا ندارم!!! و شدیدا عذاب میکشما، شدید، حس می کنم تمام داراییمو از دست دادم، حاضرم هر چی دارم بدم فقط دوباره اسم امام علی منو منقلب کنه البته این حس الحمدلله بر من قالب نیست، نمیدونم این "الحمدلله" که گفتم درسته یا نه، چون نمیدونم این حسه خوبه یا بد، شما بهم بگید، مصداق این حس همون جملس که میگن «شک مقدمه یقینه»! یا نه من گناهی کردم و به خاطر اون این ثروت عظیم از من گرفته شده!؟ خلاصه خودتونو بذارید جای من، یه لحظه احساس می کنید به حیدر کرار هیچ حسی ندارید؛ بدترین عذابه، نه؟ پس راه نجاتو نشونم بدید لطفا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً بنده تخصص جوابگوی به این سؤالات را ندارم. اگر کاربران محترم سؤالات عقیدتی داشته باشند و بتوانم جواب دهم؛ در خدمتشان هستم و إن‌شاءاللّه کوتاهی نمی‌کنم. موفق باشید

15087
متن پرسش
سلام: جنابعالی در فایل صوتی مبحث حرکت جوهری فرمودید: «جسم شما حرکت می کند از ماده بودن به غیر ماده بودن تا مرز جسم مثالی که در جسم مثالی تا ابدیت هست بنابراین هیچ انسانی در قیامت بدون جسم نیست» حال می خواهم بدانم آیا همین جسم دنیوی بعد از تبدیل شدن قوه هایش به فعل و حرکت به صورت مجرد در می آید و بدن اخروی ما رو تشکیل می دهد؟ یا اینکه این جسم دنیوی جز چرخه طبیعت میشه و حرکتش جز کره زمین محسوب میشه و اعمال ما جسم اخروی رو می سازند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت همین‌طور که روح شما در این دنیا، جسمِ شما را می‌سازد در برزخ و قیامت نیز روح شما، جسمِ شما را شکل می‌دهد. موفق باشید

14308
متن پرسش
با عرض سلام: این فرمایش رهبری را که در تاریخ 94/10/8 درباره تمدن نوین اسلامی می فرمایند: «ما هم امروز از دانش جهان استفاده می کنیم برای برپا کردن تمدن نوین اسلامی منتها با روح اسلامی و با روح معنویت» آیا می توان با فرمایش شما در مورد شهید آوینی که معتقدید در سینما تصرف کرد و روح مورد نظر خود را در آن دمید معادل بدانیم و بگوییم شرط این که استفاده از ابزار دنیای مدرن فرهنگش را بر ما غلبه ندهد نیاز به این دارد که مثل شهید آوینی با آن برخورد کنیم و مقدمه ی این کار این است که آوینی ها پروریده شوند؟ و گرنه استفاده از دانش و تمدن غرب نتیجه ی عکس خواهد داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم برداشت خوبی از سخن مقام معظم رهبری است. از طرفی علم با عقل همه‌ی انسان‌ها مرتبط است و منحصر به قوم خاصی نیست. مشکل وقتی است که امیال اقوام آن را مطابق هوس خود جهت بدهند. موفق باشید

13784
متن پرسش
سلام: قبلا به شما عرض کرده بودم که کتابهای شما را برای کتابخانه نابینایان گویا می کنم، در کتابهایی که در سیر مطالعاتی نوشته شده، بخش اول را به غیر از کتاب معاد گویا کردم. بخش دوم را نمی دانم کدام کتاب مطابق با صوت سخنرانی شما نیست تا گویا کنم، یکی از آقایان اساتید گفتند کتاب زیارت عاشورا خیلی متفاوت با سخنرانی است که در برنامه ام هست گویا کنم اما بقیه کتابها را نمی دانم چقدر مطابق با سخنرانی هست لطفا بفرمایید. بخش سوم، سه کتاب حقیقت نوری، امام و تعلیم به ملائکه و امام در تکوین و تشریع رو دیدم که کاملا مطابق صوت سخنرانی است، گویا نکردم و کتاب مقام لیلة القدری را هم از خودتان پرسیدم که گفتید گویا کنم و قابل فهم برای عموم هست. بقیه این بخش را گویا کردم. در بخش چهارم، همه کتابهای مهدویت را گویا کردم غیر از فلسفه حضور تاریخی حضرت حجت که کتاب کم حجمی است و کاملا متن و عناوین شبیه کتاب دعای ندبه بود. در بخش پنجم همه کتابها را گویا کردم و در انتهای کتاب تمدن زایی شیعه هستم. بخش ششم را هنوز شروع نکردم و نمی دانم آیا همه کتابها را بخونم یا بعضی کتابها مطابق صوت سخنرانی هستند. لطفا بفرمایید در این بخش ها کدام مورد را بخوانم. این کار را رایگان به خاطر علاقه به مباحثی که مطرح کردید و علاقه برای ترویج این مباحث انجام دادم انتظار دریافت حق الزحمه هم نداشته و ندارم اما متاسفانه مشکلی که پیش آمده و قبلا هم به شما گفتم باعث شده که من نتونم امسال برای اربعین کربلا برم و بعضی مشکلات دیگری را در خونه و بیرون آن برای من درست کرده اگر امکان دارد محبت کنید و بمن راهنمایی کنید که چه باید بکنم. با تشکر. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: گویاکردن کتاب‌های مذهبی برای روشن‌دلان کشور کار ارزشمندی است تا آن‌ها از معارف دینی بیگانه نباشند. ثانیاً: این‌که مشغول گویاکردنِ کتاب‌های سخنرانی‌شده نگشته‌اید، روش درستی است. ثالثاً: اگر سؤال و جواب‌های مهمی که بر روی سایت هست را گزینش کنید و گویا بفرمایید، فکر می‌کنم از این جهت هم کمکی به طبقه‌ی روشن‌دلِ ما کرده‌اید. رابعاً: از خدا بخواهید بهشتِ رضایت به آن‌چه برای شما تقدیر کرده است را در مقابل شما بگشاید. حال چه در اربعین در کربلا باشید و چه در گوشه‌ی خانه، بهشت را در راضی‌بودن به تقدیرات الهی جستجو کنید و در این مسیر خود را رشد دهید. موفق باشید

13597

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: نظر شما راجع به دراز کردن پا به سمت کمدی که قرآن در آن هست چیست؟ {با توجه به این که در کمد بسته باشد و به عنوان یک اتاقک محسوب شود} آیا این هم مثل دراز کردن پا به سوی قرآن بی احترامی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعی است که خودتان باید در آن فضا متوجه باشید که آیا شکل کار شکل درازکردن پا به سوی قرآن است؟ یا فضا طوری است که چنین موضوعی را پیش نمی‌آورد. موفق باشید

13537
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: خواهشمندم لینک زیر را که مربوط به سایت آقای قائنی دامه برکاته است را مطالعه کرده و منظور و نظر ایشان را توضیح دهید. http://sadeghin.net/Speech/Sermon/MarefateNafs.html
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین ارادت به جناب استاد قائنی؛ اگر سؤالی در مورد خاصی دارید که بنده توان جواب‌گویی آن را دارم، در خدمت هستم. موفق باشید

12765

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
اینجانب باقریان لطفا راهنمایی بفرمایید که چه کتاب هایی را مطالعه کنم من نسبت به این امر سرگردان هستم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انشاءاللّه سیر مطالعاتی روی سایت می‌تواند کمک کند. موفق باشید

12719

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد شما در جواب برخی سوالات دوستان که در مورد واقعیت و درک واقعیت بود فرموده بودید که بنا نیست که ما به ادراک خود شک کنیم و ما ذاتا واقعیت و عالم خارج را درک می کنیم. اما برخی مواقع خود ما شاید برایمان پیش آمده که برخی چیزها را درک کرده ایم مثل شنیدن صدا و ... که بعد متوجه شده ایم که وجود خارجی نداشته و توهم بوده، حال سوال بنده این است که اگر بنا نیست که ما به ادراکات خود شک کنیم پس این توهمات را چگونه توجیه کنیم چون در مقطعی آن را به عنوان ادراک واقعی برداشت کرده ایم که در واقع اینگونه نبوده؟ و از طرفی ذاتا نمی توان به ادراکات شک کرد و آن را غیر واقعی دانست؟ آیا این امر یک تناقض و پارادکس نیست؟ مثلا در افرادی که توهمات شنیداری و دیداری با هم دارند و آن را واقعی می پندارند با اینکه دیگران به آنها می گویند این ادراکات آنها توهم است باز هم قبول نمی کنند، که اوضاع در تشخیص و ادراکات آنها بدتر است. لطفا جوابی کامل و واضح برای رفع این پارادکس دهید و این موضوع را برای بنده حل کنید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ما به طور بدیهی می‌یابیم که خودمان و جهان خارج از خودمان واقعیت داریم هرچند متوجه می‌شویم بعضی از افکار ما نسبت به واقعیت به خطا می‌رود و این را نیز با عقل‌مان متوجه می‌شویم و همین‌که متوجه می‌شویم بعضی چیزها توهم است دلیل بر توجه ما به واقعیت جهان خارج است. موفق باشید

12145
متن پرسش
حضرت استاد سلام علیکم: حقیر طلبه سطح 2 در مشهد مقدس هستم. به ضرورت انس روزانه و مطالعه و تدبر در قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام رسیده ام و آن را یکی از لوازم ویژه نقش آفرینی حوزه و روحانیت در راستای اهداف انقلاب اسلامی می دانم. اما از طرفی پیشنهاد تدریس برای طلاب سال پایینی به من داده می شود و مسؤلین مدرسه اصرار دارند که باید برای آنها وقت بگذارم؛ چون آنها استاد دیگری که با رویکردهای تحولی مدرسه -که تا حدود زیادی همراستا با دغدغه های حضرت اقاست - هماهنگی قابل قبولی داشته باشند را سراغ ندارند. (البته دغدغه شان را به جا می دانم و کار با طلاب را از اهم واجبات می دانم) از طرف دیگر باید وقتی را نیز به تحصیل خودم در فقه و اصول اختصاص دهم. در این بین حضور در فعالیتهای اجتماعی را نیز فوق العاده محدود کرده ام؛ چون احساس می کنم وقت گذاشتن برای طلاب، کاری زمین مانده ولی به شدت پر بازده است. حال به نظر حضرتعالی در این تزاحم کدام یک را به نفع دیگری محدود کنم؟ اگر کار بیشتر با طلاب را برگزینم، آیا امکان جبران ساعاتی که می توانست صرف بهره برداری از معارف قرآن و روایات شود وجود دارد؟ نائب الزیاره شما در حرم مولایمان علی بن موسی علیه السلام خواهم بود و ان شاء الله زیارت رجبیه را به نیابت از شما و همه مؤمنان خواهم داشت. ملتمس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی دو دوره تدریس برای آن‌که آموخته‌ها یتان ملکه شود خوب است إن‌شاء‌اللّه فرصت تدبّر در قرآن و روایات در اسرع وقت پیش می‌آید. التماس دعا. موفق باشید

نمایش چاپی