بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8374

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز می خواستم فایل تصویری مصاحبه تون رو در طلاییه یا برام ارسال کنید یا جهت دانلود در سایت قرار دهید با تشکر.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خودم چیزی از آن فایل در اختیار ندارم باید با جناب سردار لادانی صحبت بفرمایید. شماره تلفن ایشان عبارت است از: 09131812131 موفق باشید
7783

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام لطفا بحثی در مورد طینت هم داشته باشید
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در ابتدای شرح کتاب «حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌‌تعالی‌علیه» عرایضی داشتم و نیز مباحث مربوط به «عین ثابته» خیلی نزدیک است به مباحث مربوط به طینت. موفق باشید
7340
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز شما برای ارتباط با قرآن این شیوه معرفتی را در اولویت قرار می دهید یا از حفظ قرآن شروع کنیم . بنده با توجه به علاقه ای که به روش شما پیدا کردم و با توجه به اینکه حفظ هم مدتی کلاس رفتم یکی از دوستان به بنده گفتند شما دور می زنید و آخر سر هم می آیید دنبال حفظ . اما بنده با وجود اینکه در حفظ خوب هم پیش رفتم اما استرس وارد شده برمن زیاد بوداین مباحث را بیشتر انس میگیرم .آیا این جمله ایشان صحیح است که علمای بزرگ نوشته اند که ما ای کاش از ابتدا به حفظ پرداخته بودیم؟لطفا راهنمایی بفرمایید.التماس دعا موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر فرصت دارید که در حفظ قرآن وقت بگذارید حتماً این کار را ادامه دهید ولی اگر بین فهم معارف قرآنی و حفظ آن باید یکی را انتخاب کرد معلوم است که ما مأمور به تدبّر در قرآن هستیم. موفق باشید
7001
متن پرسش
سلام علیکم جناب استاد . من میدونم تمام اسرار عالم و رموز در قرآن هست و کتابی بسیار پیچیده ای است و به جای دانستن به انسان چشم دیدن میدهد . و حتی قیاس کردن قرآن عظیم با فصوص و اسفار هم نشان جهالت شخصی را میرساند .ولی یک سوالی داشتم چگونه میتوان از نوراتیت قرآن استفاده کرد ؟ بطور مثال وقتی مبحثی مثل حرکت جوهری را میخوانی از بسیاری از حقایق آگاه میشوی و این خود کمی پای رفتن میدهد حال این حالت را چگونه میتوان با قرآن حاصل کرد ؟ و یا کلی تر اینکه مفاهیم قرآنی با مفاهیم فلسفی و عرفانی چه تفاوتی دارد ؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن انسان را در وادی وجود سیر می‌دهد و وجودش حقیقت را از جنبه‌ی وجودی احساس می‌کند و همین حالت است که عارف و فیلسوف مسلمان را می‌کشاند که به زبان فلسفه و یا عرفان از آن حقیقت سخن بگویند و لذا از این جهت می‌توان گفت فلسفه‌ی اسلامی و عرفان اسلامی اشاره‌ی قرآن شناسان است به حقیقتی که یافته‌اند به زبان استدلال و یا به زبان قلب. و این ها می تواند مقدمه فهم قرآن شود. موفق باشید
5716
متن پرسش
به نام خدا باسلام ازغرفه کتاب شمابازدیدنمودم واقعا باعث افتخاروخوشحالی گردید منتظر شدم شاید جنابعالی راببینم ولی موفق نشدم خیلی علاقمندم شما را ملاقات نمایم آیا کلاس خصوصی هم داریدموفق وسربلندباشید
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: امیدوارم توانسته باشم متذکر افقی باشم که از طریق انقلاب اسلامی و حضرت امام«رضوان‌اللّه‌ تعالی‌علیه» در تاریخ ما گشوده شد . در جلسات روزهای شنبه و دوشنبه که به صورت عمومی برگزار می شود می‌توانم خدمتتان باشم. موفق باشید
5635
متن پرسش
با سلام. در سوال 5606 یک آقایی پاسخ هایی به یک خانمی داده بودند. باید عرض شود که اولا ایشان هیچ دلیلی اقامه نکردند که مخالفت زنان با زن دوم ریشه ی حسادت دارد و فقط نظر خودشان را گفتند، لذا ما هم می توانیم مثلا بگوییم چون مردان تنگ نظر هستند نمی توانند ببینند زنشان از مرد دیگری تعریف می کند. که البته این طور نیست نه در رابطه با زن و نه در رابطه با مرد. ثانیا ایشان فرموده اند که منابع فقه کتاب و سنت و ... است و اگر بنا باشد .... ، درحالی که "نگاه" مهم است، با نگاه زمان شناسانه به زعم آن خانوم، به این منابع ممکن است نتایج دیگری گرفته شود. ایشان هم نگفتند که باید منابع فقه را تغییر داد، می گویند باید با نگاه زمان شناسانه به این منابع نظر کرد. متأسفانه بعضی افراد به جای این که به حرف و معنای آن توجه کنند و پاسخی برای آن بیابند با نگاه انحراف یابی و برچسب زنی به صحبت افراد می نگرند . در سوال 5579 درمورد زمانه ی امروز بحث شده نه کل تاریخ که آقای سوال 5606 فرمودن ایشان به نواب خاص و فقهای کل تاریخ لعن کرده اند! . اما استاد عزیز، ذکر چند نکته خالی از لطف نیست. خوب است بدانید من با همسرم ساعت ها درمورد این مسئله صحبت کردیم که واقعا ببینیم حقیقت چیست. در پاسخ به سوال 5579 چند نکته مطرح فرمودید . نکته ی اول فرمودید این که اگر مردی برای ازدواج مجدد احساس واجب شرعی کند ، ترک واجب جایز نیست. استاد سر این اصلی که فرمودید بحث نیست. بله ترک واجب جایز نیست اما صحبت آن است که امروزه ، شرایط زمانه به گونه ای است که هرگز شرط این اصل محقق نمی شود که نتیجه اش یعنی واجب بودن ازدواج مجدد محقق شود. این حرفی که می زنم نتیجه ی ساعت ها تأمل و بحث با افراد صاحب نظر هست. شما یک شرایط خاصی را مثال بیاورید که ازدواج مجدد واجب باشد. بنده و دوستان هرچقدر می اندیشیم به حالتی دست پیدا نکردیم. از آن جا که بنده هنوز به این نتیجه نرسیدم که حرف زدن با کسانی که زن دوم را حلال می دانند، بی نتیجه است، سعی می کنم منظورم را تبیین کنم. یک جمله ای مطرح کردید که از شما بعید می نماید. فرمودید : "با این‌همه وقتی کارشناسان خطر آینده‌ی کشور ما را پیرشدن جامعه می‌دانند و این‌را خطری حتی بزرگ‌تر از مشکلی که جنگ برای ما به‌بار آورد پیش‌بینی می‌کنند و تأکید مقام معظم رهبری در تلاش برای تولد فرزندان بیشتر است و خداوند نیز دختران و زنانی را پروریده است که در صورت ازدواج با آن‌ها این مشکل برطرف می‌شود، آیا نباید در این مورد هم تأمل نمود؟ ".و از مقام معظم رهبری هم در این کلامتان خرج فرمودید. این حرف شما از زوایای مختلف قابل اشکال است. مقایسه اجمالی بین شرایط جنگ و شرایط امروز از زاویه ی مطرح در این سوال : آسیب جنگ این می شود که تعداد مردان از زنان کمتر می شود. لذا اگر مردان چند زن نگیرند جمعیت کثیری از زنان مجرد باقی می مانند پس آسیب جنگ در تحقق نیافتن اصل ازدواج است. اما پیرشدن جامعه به دو دلیل است اولا به دلیل این که به خاطر شرایطی که غرب به ما تحمیل کرده خیلی اوقات ازدواجی محقق نمی شود که بچه ای در کار باشد. حداقل خود من ده تا پسرخاله دارم که چون پول ندارن سنشون بالا رفته ولی ازدواج نکردن. خب کسی که برای ازدیاد نسل ازدواج مجدد می کند و همسر اولش را دق می دهد پولی که بناست خرج ازدواج مجدد برای ازدیاد نسل کند به این افراد کمک کند تا با ازدواج اولشان هم زن بگیرند هم بچه داشته باشند. اما دلیل دوم پیرشدن جامعه ، نه به ازدواج بلکه به غربی شدن هرچه بیشتر جوامع برمیگردد. یعنی ازدواج صورت گرفته اما تعداد بچه ی حاصل از ازدواج کم است. پس با ازدواج مجدد مسئله حل نمی شود چرا که ازدواج مسئله ی کمبود نسل را حل نکرده است بلکه مسئله ی اصلی تبعاتی است که غربی شدن جامعه بر ما تحمیل کرده است. باز خیلی ها هستند که به خاطر موانعی که مهم ترینش موانع مادی است بچه دار نمی شوند خب به جای ازدواج مجدد برای افزایش نسل ، به افرادی کمک کنن که به خاطر پول نداشتن بچه دار نمی شن. یک نمونه اش خود ما هستیم که اگه یکی دو میلیون پول داشتیم انقدر برای بچه دار شدن دو دل نبودیم و تا الآن بچه دار شده بودیم . خیلی از دوستان من هم همین طورند. طلاب امروزه شرایط سختی دارند ، آدم های خدانشناسی که با ازدواج مجدد می خواهند نسل زیاد کنند یک اطلاعیه بزنند که مثلا حاضرند برای افزایش نسل هزینه ی زایمان و ... را به مدت یک سال برای یک زوج طلبه که واقعا نیازمندند را تأمین کنند. البته این فقط یک پیشنهاد است و من خیلی روش فکر نکردم . پیشنهادهای خیلی زیاد دیگری هم می شود مطرح کرد برای کسانی که به خاطر ازدیاد نسل ازدواج مجدد می کنند. ساده ترین پیشنهاد همین است که کمک کنند تا زوج هایی که فرزند ندارند بچه دار بشن یا کسانی که نتوانستند ازدواج کنند ، را به هم برسانند تا زوج جدید بچه دار شوند. خودتان قطعا راه های بهتری هم به نظرتان می رسد ولی همه ی منظور بنده این هست که شما را متوجه کنم دچار چه اشتباه بزرگی هستید و متأسفانه خیلی ها رو در اجتماع آدم می بینه که هوس بازی می کنند به اسم این که پیامبر چند زن داشتند. اما اگر فقها با نگاه زمان شناسانه "مثلا" این حکم ابتدایی را می دادند که " ازدواج مجدد حرام است مگر در شرایطی که شهوت به مردان غلبه کند و در این صورت با اجازه ی حاکم شرع ازدواج مجدد بلامانع است" و در صورت نیاز چند تبصره هم به آن اضافه می کردند . در این صورت دیگر شهوت رانی به اسم اسلام نمی شد. مردی که ازدواج مجدد می کرد برای خود و همسرش واضح بود که به خاطر شهوت رانی دست به این کار می زند. درحالی که شخصا موارد زیادی در دوستان دیدم که به اسم اسلام و تکلیف شرعی، شهوت رانی می کنند و مشکلات زیادی را برای خود و خانواده و فرزندانشان ایجاد می نمایند. شاید در مثال های بنده انقلت بیاورید لطفا اگر اصل حرفم درست است بپذیرید. مثال ها را فقط برای این آوردم که منظورم واضح تر بشه. در انتها عرض کنم که بنده قصد پایین آوردن جایگاه مراجع را ندارم و اگر در جایی حرفی زدم که موجب این شده عذر می خوام و به صحبت بنده با نگاه علمی بنگرید نه نگاهی که از موضع دفاع از مراجع برآید. بیایید با هم بیاندیشیم تا در شناخت حقیقت این موضوع به هم کمک کنیم. عنایت داشته باشید که در سوال 5579 هم اصل مسئله ی ازدواج مجدد را انکار نکرده اما بحث روی شرایط امروز به لحاظ تاریخی و منطقه ای است چرا که قضاوت نسبت به تاریخ گذشته و مناطق دیگر، بیشتر از این ها اطلاعات می خواهد. با تشکر که وقت خود را در اختیار بنده و دوستان می گذارید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 5627 عرض کردم نباید موضوع را کش داد، تنها جواب جنابعالی را منعکس می‌کنم تا شرایط تفکر بیشتر در این موضوع به صورت همه‌جانبه فراهم شود هرچند در بعضی موارد با نظر جنابعالی موافق نیستم. البته موضوع به این‌سادگی‌ها هم نیست که هرکدام بر وجهی که در ذهن داریم تأکید کنیم و نسبت به نکته‌ای که طرف مقابل فکر کرده سریعاً بگذریم. موفق باشید
5611
متن پرسش
با عارض سلام خدمت استاد بزرگوارمان در شرح حال حضرت امام است که ایشان یک بار چون در یک سخنرانی احساس کردن نفسشان از سخنوری خوشش آمده تا سه سال سخنرانی را تعطیل کردند اما اگر ما بخواهیم این جوری رفتار کنیم باید گوشه ی خانه بنشینیم امام چه می کردند که هم این رفتار را انجام می دادند و هم کار و زندگی را تعطیل نمی کردند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این را که می‌فرمایید نشنیده‌ام ولی در هرحال در هر کاری ما موظف هستیم بر اساس میل نفس امّاره‌ی خود عمل نکنیم، به حکم وظیفه‌ی شرعی عمل کنیم و اگر تا حدّی هم میل نفس در میان است نظر ما در راستای برآوردن آن میل نباشد. موفق باشید
5574
متن پرسش
سلام علم ذاتا سکولار است و یا دینی؟سینما چه؟فرهنگ؟تمدن؟تکنولوژی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی همه‌ی عالم مخلوق خدا است به آن معنا که عالم مظهر اسماء و صفات الهی است، علمی علم است که نگاه ما را به عالم و آدم از همین زاویه مدیریت کند و هنر و تمدن و تکنولوژی همه در بستر چنین نگاهی به عالم و آدم باید شکل بگیرند ولی فعلاً این طور نیست و به این معنا همه علوم سکولاراند. موفق باشید
3298
متن پرسش
سلام قبل از جنگ صفین امام یکی از نمایندگان بی بصیرت خود را به سمت معاویه می فرستد که موجب اعتراض مالک میشود. وقتی نماینده شکست خورده بر میگردد مالک جلوی امام به شدت او را تحقیر میکند. ایا کار امام در فرستادن این ادم ساده درست بود. ایا کار مالک در اعتراض به نماینده ای که امام فرستاده بود درست بود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در این موارد باید تاریخ را با عمق بیشتری مطالعه کرد زیرا شخص مالک اشتر آنچنان ولایت‌مدار است که نمی‌توان این گزارش تاریخی را در مورد او صادق دانست. موفق باشید
3240

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز....چرا علامه در کتب بدایه و نهایه اینقدر از ذهن و عین به طور جداگانه صحبت می کنند؟ آیا فضای این کتب واقعا براساس فلسفه متعالیه هست؟ در برخی فصول علامه می فرمایند که براساس مشاء تقریر کرده اند و برای فرد تازه واردی مانند بنده یک آشفتگی ذهنی پیش آمده نسبت به دو مکتب مشاء و حکمت متعالیه و مسائل در ذهنم درست تبیین نمی شوند. کتاب بهتری برای مطالعه دقیق تر و تفکیکی هست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده هم معتقدم شبهه وجود ذهنی را می‌توانیم با تبیین ملاصدرا و طرح حمل اوّلی ذاتی به‌خوبی حل کرد و به بقیه‌ی شبهه‌ها نپرداخت و لذا نگران نباشید و از موضوع عبور کنید. علامه نکات ارزشمندی در ادامه‌ی نهایه مطرح می‌فرمایند. موفق باشید
2647
متن پرسش
باسلام وخسته نباشید! جناب استاد : شخصی سی دی وکتاب معرفت النفس شمارا به بنده داده و من مباحث رادارم پی‌گیری میکنم. سوالی برایم پیش آمد درنکته سوم. من در سوالهایی که دوستان ازشماپرسیدند آخرنفهمیدم اگر من میتوانم به نفس خودم احاطه داشته باشم تا مریض نشوم وشرایط را برای ورود میکروب فراهم نکنم پس دررابطه با سوال بعدی که درهمان جلسه ازشما پرسیدند دیوانگان هم میتوانند خودشان را سالم کنند درحالی که این به دورازذهن است!!!! وشما بازمیفرمایید من او درارتباط با نفس اش دچار اختلال شده، افراد منگل تنشان در قبضه‌ی منش مگر نیست پس چرا نمی توانند خود را درمان کنند. حتی با این حساب پیری این جا نقض میشود. ممنون جواب من را بدهید بار دیگرتاکید میکنم شما فرمودید تن در قبضه من است یعنی من مرتبه اش بالا تر از تن است پس احاطه دارد پس چرا بدنمان پیر میشود و نمیتواند کاری بکند؟یا منگل نمیتواند خود را درمان کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام : آری تن در قبضه‌ی «من» است ولی اگر تن انسان به هر نحوی ناقص باشد و نفس نتواند اراده‌ی خود را در آن ِاعمال کند مشکل باقی می‌ماند. عرض شد اگر نظام عصبی یک انسان در دوره‌ی جنینی یا در غیر آن دوره مشکل داشته باشد، در عینی که تن در قبضه‌ی «من» است ولی تن سالمی نیست تا نفس اراده‌ی خود را بر آن إعمال کند. در مورد بیماری‌هایی مثل سرماخوردگی، آری اگر با تمرکز لازم قدرت نفس خود را در امور مختلف پراکنده نکنید و بتوانید با قدرت کاملی در بدن خود حاضر باشید از اصابت میکرب‌ها در امان خواهید ماند، به همین جهت بعضی‌ها دیرتر سرما می‌خورند. فراموش نکنید نفس انسان ایجاد کننده تن او نیست موفق باشید
2557
متن پرسش
با سلام خدمت حضرتعالی می خواستم در مورد تاثیر تفکر مدرنیته و سکولاریس بر مدیریت کشور و نیز لایه های پنهان سکولاریسم در مدیریت اسلامی که از آن غفلت شده و آسیب پذیری مدیریت اسلامی از آن بصورت پایان نامه کارشناسی ارشد کار کنم لطفا راهنمایی بفرمایید ۱- حقیر در شهر مقدس قم هستم در این مورد از وجود چه افرادی در اینجا می توانم استفاده کنم ۲- کتابهایی که بتواند کمک کند را نیز لطف بفرمایید ۳- اگر زحمتی نیست حضرتعالی راهنمایی بفرمایید لااقل درحد تیترهایی قابل تحقیق کمک بفرمایید ۴- در میان آثار حضرتعالی کدام را برای مطالعه ادر مورد این موضوع انتخاب کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در چهار کتاب در رابطه با مدرنیته عرایضی داشته‌ام پس از مطالعه‌ی آن‌ها باید نمونه‌ها و مصداق‌ها را خودتان پیدا کنید و مبتنی بر مباحث آن‌ کتاب‌ها نمونه‌ها را تحلیل نمایید. فکر می‌کنم با ورق‌زدن کتاب‌های مذکور و کتاب «انقلاب اسلامی عامل برون‌رفت از عهد غربی» بتوانید تیترهای مناسب بحث را به‌دست آورید. موفق باشید
2121
متن پرسش
بسمه تعالی عرض سلام دارم خدمت استاد طاهرزاده بنده 21 سال و چند ماه سن دارم. استاد حدود یک سال است که با شما آشنا شده ام.در طول این مدت به صورت پراکنده از طریق کتاب جزوه و سی دی با مباحث آشنا شده ام. ولی حالا قصد دارم از ابتدا شروع کنم و به صورت سیر مطالعاتی و مستمر خود را در اختیار مباحث قرار دهم. این است که در ابتدای کار چند سوال برایم مطرح است که خواهشمندم راهنمایی فرمایید. آنطور که من فهمیده ام اگر خود را در اختیار مباحث قرار دهیم و اعمال عبادی خود را هم انجام دهیم در حالت سیر و سلوک قرار گرفته ایم و این بسیار ارزشمند است.حال اگر اشتباه میکنم خواهشا راهنمایی نمایید. بنده جزوه ضرورت مطالعه را که مطالعه میکردم شما چند سیر مطالعاتی پیشنهاد کردید که یکی از آنها مربوط به آثار حضرت امام(ره) بود. حال نمیدانم سیر مطالعاتی را پیرامون مباحث شما داشته باشم یا حضرت امام.البته بیشتر به مباحث شما علاقه دارم ولی فکر میکنم کمی برایم دیر شده است. از طرف دیگر وقتی پیگیر مباحث هستم برنامه هایی مثل سمت خدا و این شبها را که از طریق رسانه ملی پخش میشوند تا حد قابل توجهی از دست میدهم. چون بنده دانشجو هستم و فعالیتهای درسی هم دارم حقیقتش را بخواهید نمیتوانم به طور همزمان پیگیر هردو باشم.این است که خواهشمندم در این زمینه هم مرا راهنمایی فرمایید. از پاسخ شما بسیار سپاسگذارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- مباحثی مثل «ده نکته از معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و بحث معاد مقدمه می‌شود که آثار حضرت امام را راحت بفهمید 2- بالاخره به خودتان برنامه بدهید و بدون عجله هرکاری را در جای خودش انجام دهید. ابتدا زمانی که برای دروس دانشگاهی می‌گذارید را معلوم کنید و در وقت اضافه بقیه‌ی کارها را جای دهید. موفق باشید
1902

تفکرو تقلیدبازدید:

متن پرسش
سلام استاد چی کار کنم من تازه فهمیدم دیگران رو خودم می دونم زندگیم شده تقلید اصلا از خودم انگاری هیچی ندارم . کتاب هم خوندم مخصوصا کتاب های انسان شناسی یک و دو و جوان و انتخاب بزرگ رو هم خوندم ولی نمی دونم چرا اینجوریم . چیکار کنم .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: هر اندازه انسان با اندیشه و تفکر جلو برود به خودش نزدیک می‌شود و در آن صورت اگر هم از کسی تقلید کند به اعتبار آن‌که عقل او پذیرفته است که مثل آن کس عمل کند که در این صورت تقلیدی واقع نشده. موفق باشید
733

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام؛به دلیل وفا نکردن به عهدهایی که با حضرت ولی عصرعلیه السلام وسایر ایمه بسته ام وتکرار گناهان، از بازگشت بسوی این بزرگواران شرم دارم،چکار باید بکنم؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی آن‌ها خانواده‌ی کرم‌اند. همین که از ارتکاب گناهان پشیمان هستید به شما نظر دارند.
610

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام این که گفته می شود تکنولوزی اکل میته است با این موضوع که گفته میشود مطابق عالم خود گزینش کنیم به یک معناست.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: جواب این سوال نیاز به مباحث گسترده‌ای دارد که در کتاب‌های «مدرنیته و توهم» و «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» مطرح شده.
18435

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: از اینکه وقت حضرتعالی را می گیرم عذرخواهی می کنم: نگرانی بنده این است که وارد دهه چهارم عمر شده ام اما هنوز به نافله شب تقید ندارم. در دوران نوجوانی تا جایی که در توان بود مقید بودم اما اکنون بیدار شدن در دل شب برایم بسیار سخت است. خدا می داند این آرزو هیچ وقت از یاد من نرفته است و یکی از دعاهای بنده در حرم های اهل بیت (ع) روزی شدن نافله شب است. می دانم که رسیدن به مقام بندگی کامل بدون نافله شب میسر نیست اما از پس خودم برنمی آیم. لطفا راهنمایی و دعا فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساتید اهل فن می‌فرمایند «در این حالت در روز قضای نافله‌ی شب را به جا آورند». موفق باشید

18405
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: در کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت‌‌‌‌‌ (ع) ‌‌‌صفحه ۳۲۶ فرمودین «مخلص بودن مقام است و مقوله ای است وجودی و تشکیکی، و قاعده ی شدید و اشد در آن جاری است و لذا اگر صفات مطرح در امثال زیارت جامعه برای اهل بیت به نحو اشد مطرح است برای سایر انبیاء به نحو شدید مطرح است و در آنجا نیز موضوع تشکیکی بودن جاری است» حال آیا می توان گفت مخلص بودن برای چهارده معصوم هم تشکیکی است؟ مثلا می توان گفت حضرت محمد (ص) از امام علی (ع) مخلص ترند؟ یا اینکه چهاده معصوم همگی در یک مقام هستند ولی یکی نسبت به دیگری این مقام را بیشتر به نمایش گذاشته اند؟ و من الله التوفیق التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت از زيد بن الشّحَّام است كه از حضرت صادق«علیه‌السلام» سؤال مى‏ كند: «أَيُّمَا أَفْضَلُ الْحَسَنُ أَمِ الْحُسَيْنُ؟ فَقَالَ: «إِنَّ فَضْلَ أَوَّلِنَا يَلْحَقُ بِفَضْلِ آخِرِنَا وَ فَضْلَ آخِرِنَا يَلْحَقُ بِفَضْلِ أَوَّلِنَا وَ كُلٌّ لَهُ فَضْلٌ» قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَسِّعْ عَلَيَّ فِي الْجَوَابِ فَإِنِّي وَ اللَّهِ مَا سَأَلْتُكَ إِلَّا مُرْتَاداً فَقَالَ: «نَحْنُ مِنْ شَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ بَرَأَنَا اللَّهُ مِنْ طِينَةٍ وَاحِدَةٍ فَضْلُنَا مِنَ اللَّهِ وَ عِلْمُنَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ نَحْنُ أُمَنَاؤُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ وَ الْحُجَّابُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ، أَزِيدُكَ يَا زَيْدُ؟» قُلْتُ نَعَمْ. فَقَالَ: «خَلْقُنَا وَاحِدٌ وَ عِلْمُنَا وَاحِدٌ وَ فَضْلُنَا وَاحِدٌ وَ كُلُّنَا وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى» فَقَالَ أَخْبِرْنِي‏ بِعِدَّتِكُمْ فَقَالَ: «نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ هَكَذَا حَوْلَ عَرْشِ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ فِي مُبْتَدَإِ خَلْقِنَا أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ».[1] زيد بن الشّحَّام از حضرت صادق«علیه‌السلام» سؤال مى ‏كند: از حسن و حسين كدام‏يك افضل‏اند؟ حضرت صادق«علیه‌السلام» فرمودند: فضيلت و برترى اولين ما ملحق به برترى و فضيلت آخرين ما مى شود و فضيلت آخرين ما به اولين ما برمى ‏گردد، هر كدام را فضلى است. عرض كردم: فدايت شوم توضيح بيشتر بفرماييد؛ به خدا قسم من چون جوياى فضل و منقبت شما هستم اين سؤال را مى‏ پرسم. حضرت فرمودند: ما از شجره‏ ى طيبه ‏اى هستيم كه خدا ما را از يك طينت به‏ وجود آورد، فضل ما از جانب خدا و علم ما از اوست، ما امين خدا ميان مردم هستيم و دعوت‏ كنندگان به سوى دين خدائيم و نگهبانان و واسطه ‏ها بين خدا و مردم مى ‏باشيم. اى زيد! هنوز هم برايت توضيح بدهم؟ عرض كردم آرى. فرمود: سرشت ما يكى و علم ما يكى و فضل ما يكى است و همه در نزد خدا يكسانيم، عرض كردم بفرمائيد چند نفر هستيد؟ فرمود: ما دوازده نفريم در اطراف عرشِ پروردگار در شروع آفرينش خود، اول ما محمّد، وسط ما محمّد و آخر ما نيز محمّد است. موفق باشید

 


[1] - «الغيبةللنعمانى»، محمد بن ابراهيم نعمانى، ص 86. بحارالأنوار، ج 25، ص 363 ..

18035
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: ان شاءالله خداوند خیرتان دهد که سوالات را مستقیم پاسخ می دهید و وقت شریفتان را صرف می نمایید. بنده خانمی 33 ساله دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث و صاحب سه فرزند هستم . همسرم روحانی هستند و منبری و مشاور خانواده و استاد دانشگاه می باشند. بنده در حال حاضر کلاسهایم تمام شده و باید رساله ام را در منزل بنویسم. ولی متاسفانه به علت کارهای زیاد منزل و بچه ها فرصت بسیار کمی برای این کار دارم. سوالی که دایم ذهن من را به خود مشغول کرده این است که من که صبح تا شب در حال پخت و پز و شست و شو و کلا کارهای منزل هستم و وقتی برای درس و بحث یا عبادت و کسب معرفت الهی پیدا نمی کنم اگر در این حال بمیرم آیا عمرم را هدر نداده ام؟ البته می دانم که این کارها را می توان در راه الهی انجام داد. مثلا اینکه نیت کنم سرباز امام زمان (عج) تربیت می کنم. یا اینکه دارم کارهای منزل یک سرباز امام زمان عج (همسرم) را انجام می دهم. اما با این حال می گویم هیچ گاه ساعتی که انسان برای کسب علم می گذارد با ساعتی که مثلا برای شستن ظروف می گذارد یکی نیست و شخص اول بعد از مدتی عالم می شود و شخص دوم عامی می ماند. البته منظورم کسب معارف الهی است نه این درس و بحث های دانشگاهی و ...لطفا راهنماییم فرمایید. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در فضای توحیدی خانه وقتی مادر خانه با نور ایثار بدرخشد، عین ارتباط با عالم وجود است و اگر در آن حال بمیرد، هیچ زنجیری به پای خود ندارد که مانع اُنس با حضرت محبوبِ بی‌کرانه‌ی خود شود. عمده آن است که مادران، این آزادی را در خود احساس کنند که چگونه در محفل توحیدی خانه حاضرند از همه‌ی عنوان‌های همراه با فخر دنیا بگذرند. موفق باشید

17815
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: اگر امکان داره می خواستم توضیح کوچکی در مورد تفاوت خلق کردن با تجلی کردن بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خلق‌کردن از نظر لغت به معنای جمع‌کردن و تألیفِ اجزاء است مثل جمع‌کردن یک ساختمان. بدین جهت وقتی بحث جمع‌کردن در قرآن می‌آید، بحثِ مثلاً «فی ستة ایّام» می‌آید یعنی عملی است در عالم ماده که عالمِ زمان‌مند است. ولی در تجلی، رابطه‌ی «وجودی» در میان است از طریق وجود مطلق و چون وجود مطلق، «وجود» به مخلوق می‌دهد عملاً چیزی جز وجود در میان نیست و این معنای تجلی است مثل تجلی نور به فضای اتاق که بین منبع نور یعنی چراغ و نوری که در میان است تنها «نور» را شما دارید. به همین جهت نمی‌گوییم چراغ، نورِ اتاق را خلق کرد. فهم دقیق این موضوع را در بحث «برهان صدیقین» می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

17074

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی: آیا در زمینه ی جهاد به خصوص از جنبه نظامی - چه سخت و نرم - در اسلام، کتابی دارید؟ یا کتابی می شناسید که به صورت مستند بر اساس آیات قران و روایات تدوین شده باشد؟ متاسفانه با توجه به جستجوی بنده به یک سری کتبی برخوردم که بحث جهاد به خصوص مبانی آن را به درستی مشخص نکرده اند و نتیجه بحث فقط کتاب سازی شده است. لطفا از آثار اسلام شناسانی که در این زمینه کار کرده اند، معرفی بفرمایید. با تشکر رضاپور
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب خاصی در نظر ندارم ولی علامه‌ی طباطبایی در آیات مربوط به «جهاد» به‌خصوص در سوره‌ی توبه، نکات ارزشمندی را مطرح فرمودند. موفق باشید

16881

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد عزیزم: با توجه‌ به تأکیدهای مداوم حضرت آقا درباره حفظ زبان فارسی و ویرایش لطفا به این نکات توجه بفرمایید که غلط‌هایی بسیار فاحش است و متأسفانه در گفتار و نوشتار شما هم بسیار تکرار می‌شود. بنده کمترین به دلیل اینکه تقریبا از شش سال پیش هر روز فایل‌های صوتی شما را گوش می‌دهم و برخی از کتاب‌های را شما خواندم و مباحثه کردم و درس دادم و با توجه‌به به روحیه نقدپذیری شما بی‌ادبی کرده و این نکات را خدمتتان عرض می‌کنم. حضرت استاد، «نسبت به» فقط در معنای مقایسه درست است و نباید به‌جای «در قبال» یا «درباره» استفاده کرد. تعداد آثار شما نسبت به پارسال کمتر شده است. (کابرد درست) شما نسبت به این این موضوع توجه نمی‌کنید. (کاربرد نادرست) «در ارتباط با» گرته‌برداری و غلط است. در ارتباط با این موضوع باید بیشتر فکر کنیم. ویراسته: درباره این موضوع باید بیشتر فکر کنیم. کلا در نوشته‌ها و گفته‌های شما پر از غلط‌های ویرایشی است و بنده با توجه به اینکه آثار شما را به افراد بسیاری توصیه کرده‌ام از بسیاری از آن‌ها شنیده‌ام که کتاب‌ها بسیار پرغلط است. شاگرد کمترین شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از‌ توصیه‌های شما. سعی بر آن است که بر آن‌ها تأمل شود ولی عنایت داشته باشید که بنای بنده آن است که ادبیات مقاله‌ای و به اصطلاح نظم ریاضی که با علم حصولی همراه است را پشت سر بگذارم به همان معنایی که ارسطو در رابطه با قضایای حضوری می‌گوید: «قضایا قیاساتها معها» که البته در مقدمه‌ی کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» دلیل آن را عرض کرده ام و در همین رابطه واژه‌ی نسبت را با ادبیاتی که تذکر وجودی باشد به کار می‌برم. به اصطلاح گفته می‌شود با مفاهیم علم حصولی نمی‌توان عقل تاریخی را به جامعه برگرداند. موفق باشید

16262
متن پرسش
با سلام: من کتابهای زیبا و عمیق شما را مطالعه کرده ام. در مورد تعداد آسمانها که هفت است و بزرگان آن را با هفت مرتبه درونی انسانها تطابق داده اند، برایم سوال پیش آمده که در برشمردن تجلی خداوند مرتبه عقل و خیال و حس را گفته اند که می شود سه تا، آیا این سه مرتبه جزو هفت آسمان حساب نمی شود؟ لطفا کمی توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم هفت آسمان، به عنوان هفت‌مرتبه‌ی واقعی از مراتب وجود، مدّ نظر دین است. که البته می‌توان در سیر اَنفسی، آن را با هفت‌مرتبه از روح تطبیق داد که جناب کاشانی در مقدمه‌ی بسیار عالمانه‌ی خود بر «منازل‌السائرین» خواجه عبداللّه آن هفت‌مرتبه‌ی انفسی را متذکر شده‌اند. به این صورت که وَجه نفسِ یل‌البدن را یک‌مرتبه گرفته‌اند و وَجه نفسِ یل‌القلب را مرتبه‌ی دیگر، که با احتساب نفس، می‌شود سه‌مرتبه. و در مورد قلب نیز، وجه یل‌الروح را در نظر گرفته‌اند که با احتساب خود قلب، که دومرتبه حساب می‌شود و همین دو مرتبه برای روح هست با در نظرگرفتن وجهِ یل‌السرّی آن. و با احتساب خودِ سرّ، جمعاً می‌شود هفت مرتبه. موفق باشید

16044
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: 1. در بعضی احادیث هست که حضرت علی اکبر (ع) اگر در کربلا شهید نمی شدند امام می شدند، حال اگر این احادیت صحیح باشد‌ آیا در امام بودن آن حضرت بداء حاصل شده است؟ مقام و جایگاه آن بزرگوار تا کجاست؟ 2. در مورد روز جوان که به نام حضرت علی اکبر (ع) هست لطف بفرمایید بگویید آن حضرت چه کمالات و ویژگی های عالی داشتند که برای نسل جوان و آینده سازان تاریخ اسلام الگو و اسوه باشد؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این نوع روایات ما را متوجه عظمت مقام حضرت علی اکبر علیه السلام می کند به همان معنایی که از نظر اخلاقی و از نظر ظاهر اشبه ناس به رسول خدا صلوات الله علیه و آله بودند 2- همین اندازه در عظمت جناب علی اکبر بس که به زیباترین شکل در وفاداری نسبت به امام زمان شان در صحنه صحنه آرایی کردند و در مرز بین دنیا و آخرت توانستند گزارش رویت خود را که ملاقات با رسول خدا صلوات الله علیه و آله بود و سیراب شدن از دست مبارک ایشان را با انتقال به این دنیا به پدرشان خبر دهند. این یعنی مقام جمع بین دنیا و آخرت که به ندرت برای اولیاء الهی پیش می آید. راستی حسین علیه السلام در چنین علی اکبری چه دیده اند که فرمودند: بعد از وجود مبارک آن حضرت دیگر این دنیا هیچ چیزی برای ماندن ندارد. موفق باشید

15997
متن پرسش
سلام استاد عزیز: برای رسیدن به مقامات و کمالات از جمله اخلاص، و غیره چه اقدامی صورت دهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه در توحید رشد کنیم و همه‌ی امور را در زیر سایه‌ی انجام وظایف شرعی به خدا واگذار نماییم، حجاب‌های بین ما و حضرت حق، رفع می‌گردد. پیشنهاد می‌کنم اگر مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را مطالعه کرده‌اید، سه جلد کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را همراه با شرح صوتی که بنده عرض کرده‌ام؛ دنبال فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی