بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2431

دروس حوزویبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بنا به دلایلی نمیتوانم حوزه بروم اما حیلی دلم میخواهد در خانه خودم بخوانم و مطالعات زیادی در خانه دارم از شما تقاضا دارم برای خواندن دروس حوزه کتب و سی دی های اموزشی معرفی نمایید تا خودم در خانه کار کنم چون کتبها و سی دی ها زیاد است نمیدانم از کجا شروع کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این در حدّ تخصص و اطلاع بنده نیست از طلاب فعال حوزه‌ی علمیه سوال بفرمایید که در جریان آخرین کتاب‌ها و سی‌دی‌ها هستند. موفق باشید
1100

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حضور استاد گرامی : بنده چند سوال داشتم که در زیر خدمتتان عرض می منم : 1)لطفا" کتاب های مربوط به سلوک دینی را به ترتیب نام ذکر بفرمائید. 2)بعضی وقت ها خود را تحت فشار قرار می دهم که مثل حضرات امام (ره)وعارفان باشم اما هرچه تلاش می کنم کمتر نتیجه می گیرم و وقتی به خود مراجعه می کنم می بینم ضعف در اخلاق عرفانی دارم اما مدتی که با این کتاب ها مثل چهل حدیث مانوس می شوم احساس می کنم با2مشکل مواجهم اول آنکه با در نظر گرفتن ایده های اینان انطور برایم متصور می شود کهافراد دور واطرافم چقدر عقب اند وغرق در هیچ وپوچ اند واین احساس عجب به من می دهد به این معنا که حضرا ت معصومین ما را آدم حساب کرده اند که روزیمان این طریق شده به تفحص درون بپردازم ولی نمی دانم چه برخوردی با این موضوع داشته باشم یعنی خودم را قبول داشته باشم یا اینکه نه عاقبت هیچ کس معلوم نیست که شر شود یاخیر با این دید کمی ناامید می شوم ضمن آنکه در مورد دیگران چه برداشت وبرخوردی باید داشته باشم که این حس برتری تعدیل شود ثانیا" فقط کافی است یک شکاف کوچک میان من وآن کتاب به واسطه ی درس ها یا تنبلی یا عدم خواندن آن برای چند روز شکاف بیفتد دیکر نمی توانم جمعش کنم وارتباط گیری با این تیپ کتاب ها برایم مشکل می شود ضمن آنکه یک عقیده ی پشت ذهنی می گوید به من که تلاش های تو بی فایده است مثالش را این می آورد که امام خمینی با آن همه بزرگی 20سال به این مضموم طول کشید تا دروغ(صفتی که تو نقل ونبات گرفتی اش ) را ترک کند با آن همه اساتید عرفانی نظیر مرحوم شاه آبادی و... تو که نه استادی داری نه اراده ای مثل امام نظیرش مثل یک شکاف کوچک بین من واین چنین کتاب ها که عرض شد ؛ حالا بنده مانده ام برای درمان نفس خودم وبرخوری صحیح چه کنم وچه شیوه ای به کار بندم تا چشمم به ملکوت باز شود (واقغا" آرزوی قلبی من است )خواهش می کنم تو را به جان حضرت زهرا (س)کمکم کنید .
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی عزیز من! «اُحبُّ العارفین و لستُ منهم» من هم دوست دارم آنچه را شما دوست دارید و به این امید زندگی را ادامه می‌دهم و فکر می‌کنم حضرت روح الله«رضوان‌الله‌علیه» راه را گشوده‌اند و معارف گرانقدری را با ما در میان گذارده‌اند. پیشنهاد می‌کنم به عنوان مقدمه مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین و معاد را کار کنید تا از جهت معرفتی خلأیی نداشته باشید و با تنظیم یک برنامه‌ی جدّی سعی کنید بین دروس دانشگاهی و معرفتی و اخلاقی جمع کنید. از حضرت آیت‌الله‌بهجت«رضوان‌الله‌علیه» پرسیده بودند: آیا معارفی که امثال سلمان و اباذر را پروراند هنوز هم موجود است؟ فرموده بودند آن‌ها چیزی اضافه‌تر از همین معارف نمی‌دانستند، آن‌ها صادقانه با این معارف برخورد کردند. گفت: «استادتو عشق است چو آن‌جا رسی ..... او خود به زبان حال گوید چون کن» در جزوه‌ی روش سلوکی حضرت آیت‌الله‌ بهجت«رضوان‌الله‌علیه» عرایضی عرض کرده‌ام که إن‌شاءالله جواب بعضی از سؤال‌هایتان می‌تواند باشد. (جزوه روی سایت لب‌المیزان هست). موفق باشید
729

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشی اگر حیات و زنده بودن به تدبیر روح است . چگونه برخی از بافت های زنده ی بدن را جدا می کنند و در آزمایشگاه پرورش میدهند و در بدن شخص دیگری میکارند(مثلاً در سلولهای بنیادی یادر نیو ایمپلنت ها) در مدتی که این بافت خارج بدن است تحت تدبیر چه چیزی است؟ با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی سلولی که از بافت جدا می شود به جهت آن که نظم ارگانیک خود را تا مدتی حفظ می‌کند، چنانچه در همین مدت آن را به بدن دیگری پیوند بزنند آن بدن آن را می‌پذیرد، بدون آن که نیاز باشد آن سلول حیات مستقلی داشته‌باشد، و یا می‌توان شرایط محیط را طوری شکل داد که روحی مخصوص آن سلول را تدبیر کند، همان‌طور که روح آمیب به عنوان یک موجود تک سلولی، بدن آمیب را تدبیر می‌کند.
19356

کجاست مأوا؟بازدید:

متن پرسش
سلام: می‌خواهم از مجال اُنسی که به من داده‌اید، پا را فراتر گذارم و شما را «تو» خطاب کنم. می‌دانی، نمی‌دانم گم‌گشته‌ام چیست؟ نمی‌دانم کجاست؟ تنها می‌دانم، چیزی را گم کرده‌ام و در به در آنی هستم که نمی‌دانم چیست. انگار هیچ نشانی هم از او ندارم و از آن بدتر، انگار هیچ کس گم‌گشته‌ام را نمی‌شناسد. وضع این روزهایم، وضعِ گنگی‌ست که از کران، نشانی مجهولی مطلق را می‌خواهد بپرسد، امّا فقط می‌تواند طلبش را ناله کند و دیگران هم از پریشانی‌اش، تنها به مجهول بودنِ طلبش پی می‌برند. می‌دانی، فلسفه مأوا نیست. در فلسفه تنها بی‌پناهی‌ام آشکار شد. تجربه‌ی رخدادِ بی‌پناهی و آوارگی، قطعاً آدمی را به جستجوی مأوا بر می‌انگیزد؛ گم‌گشته‌ی من که نمی‌دانم چیست و کجاست، همین مأواست. اگر این مأوا، پیامی از سوی دوست نباشد، دیگر هیچ‌جا، نباید در جستجوی آن بود. کجاست مأوا؟ اگر مأوا، سروش دوست در سمع و بصر و قلب محمّد نباشد، من، نابودی را در تمامیّت اش خواهم چشید. آیا محمّد بر من رخ خواهد گشود؟ آیا بی‌پناهی را که، آوارگی به ستوهش آورده، در آغوش خواهد کشید؟ کجاست قرآن؟ کجاست محمّد؟ بخوان محمّد! دوباره بخوان! حدیثِ بی‌گناهی و عسرت و بی‌خبریِ ما را! بخوان، به نامِ خدایت! در گوشِ کرِ ما، بخوان حدیثِ غربتِ انسان را! بخوان محمّد! جانمان از بی‌خبری به ستوه آمده است. بخوان! سروش غیب را، در شهادت خبری نیست. بخوان محمّد، به نام خدایت! دیگر بار، قاصدکِ بی‌خبران باش. بخوان محمّد! بخوان تا دوباره سُکنی گزیدن ممکن شود. بخوان! که هر چه خواندیم دروغ و افسانه بود. بخوان محمّد! حدیث دوستی را، ما دوست را از یاد برده‌ایم. بخوان محمّد! به نام خدایت! جان‌هایمان سرد است. بخوان محمّد! کلمه را، زبان‌هایمان بسته است. بخوان تا دوباره زبان، سخن گفتن آغاز کند. بخوان! تا همزبانی دوباره ممکن شود. بخوان محمّد! زمستان است. بخوان محمّد به نام خدایت! سرد است و از خورشید هم انتظار شرری نیست. بخوان! تا از قلم، کلمه، زایش آغاز کند. بخوان! تا بی‌پناهی، پایان، آغاز کند. بخوان محمّد! به نام خدایت! بی‌خبری سخت کشنده است. بخوان! سکوتِ تو در این ظلمت، سخت هراسناک است. بخوان محمّد، به ستوه آمده‌ایم، از دروغ، از فریب؛ بگو راز را و بگیر جان را.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین اندازه می‌دانم إشراقی بر قلب مولایمان حضرت روح اللّه درخشیدن گرفت و عده‌ای را جان بخشید و در سرکشتگیِ با او تا مرز شهادت رفتند و تفکرِ این دوران را، آری برادر! تفکر این دوران را، نه آن‌که فهمیدند، بلکه احساس کردند زیرا وقتی دوران متافیزیک یعنی بی‌فکری، گذشته است هرکس احساس إشراقِ دوران خود را نداشته باشد در بی‌فکری است هرچند که «یحمل اسفارا». رجوع به محمد که صلوات خدا بر او و خاندانش باد، در چنین بستری ممکن است اگر بخواهیم او با ما سخن بگوید، وگرنه «یحمل اسفارا» وگرنه هزاران رکوع و سجده، هزاران قدم برگشت به عقب خواهد بود. موفق باشید

18307

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده خود طلبه و اهل مطالعه و نقد و آزاد اندیشی هستم، از رویکرد معرفتی و مطالب و آثار شما هم بسیار استفاده کردم و می کنم سوال و درخواستی از شما دارم: چرا شما به مطالب و مسائلی که امثال جناب ملکیان مطرح می کنند پاسخ در خور و نقدهایی قوی نمی نویسید؟ به نظرم اساتیدی چون شما در این زمینه نوعی کم کاری داشته اند و این باعث شده در طیف زیادی از جوانان چه دانشگاهی و چه حوزوی مطالب و سخنان امثال ایشان رواج زیادی بگیرد و پایه های معرفتی انها را متزلزل کند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم به جای جدال و تقابل، اگر معارف الهی را درست مطرح کنیم ضعیف‌بودن آن سخنان به‌خوبی معلوم می‌شود. چند وقت پیش که ایشان به دانشگاه صنعتی اصفهان آمدند و بنده صوت سخنان ایشان را گوش دادم، مطالبی را نوشتم تا از طریق جامعه‌ی اسلامی مطرح شود و آن فرصت خوبی بود، ولی متأسفانه رفقای جامعه آن‌طور که باید همراهی نکردند. در حالی‌که بهترین کار آن است که وقتی چنین صحنه‌هایی پیش می‌آید بدون آن‌که ما مستقیماً وارد شویم، خود دانشجویان به صحنه بیایند و اشکال‌ها را مطرح کنند و امثال ما کمک کنیم. موفق باشید

17356
متن پرسش
در جواب نامه با شماره های 17324 و 17339 و 17348 شما چنین پاسخ داده اید: باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانی که مبادرت به دزدی هم می‌کند با فطرت خود می‌فهمد که دزدی یعنی زیرپاگذاردنِ حقوق دیگران و آن یک کار ناپسند است و لذا با اختیار خود می‌تواند بین پیام فطرت و گرایشِ نفس امّاره، یکی را انتخاب کند و از این جهت مسئول عمل خود می‌باشد، زیرا مجبور به هیچ‌کدام از طرفین نبود. موفق با... فرمایش شما درست ولی بحث من این است که چرا دزد با این که می داند - چرا آن سمت می رود و یا اگر رفت قدرت بازگشت ندارد من نمی دانم توانسته ام سوالم را روشن بیان بدارم چون هنوز نتوانسته ام در طی چند نامه به جواب قاطع برنده و قانع کننده ای برسم حتی المقدور سعی شود جواب بصورت میکروسکوپی و روشن بررسی شود چون ریزه کاری های انحراف هر انسان در آزمایشگاه مهم است البته جمله آخر فقط برای تاکید جمله ماقبل آخر است. با تشکر از الطاف و حسن نیت شما بزرگوار.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چگونه می‌فرمایید اگر کسی دزدی کرد قدرت برگشت ندارد؟ بستگی به آن دارد که چه نوع شخصیتی را برای خود انتخاب کرده و می‌خواهد آن را ادامه دهد. خداوند به حضرت موسی«علیه‌السلام» می‌فرماید: «اذْهَبْ إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى،‏ فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى‏ أَنْ تَزَكَّى، وَ أَهْدِيَكَ إِلى‏ رَبِّكَ فَتَخْشى(17 و 18 و 19/ نازعات)‏ یعنی ای موسی به سوی فرعون حرکت کن، فرعونی که در مقابل خدا طغیان کرده و به او بگو آیا تو را طلب و میلی هست که پاک و تزکیه گردی و به سوی پروردگارت هدایت شود؟ ملاحظه کنید که حتی خداوند برای فرعون نیز به جهت فطرت الهیه‌ای که دارد، جایی برای برگشت گذاشته است و به همین جهت باید هیچ انسانی را چه در شخصیت خوبی که فعلاً دارد و یا در شخصیت بدی که فعلاً برگزیده است، بلوکه نکرد و کار را تمام‌شده ندانست. موفق باشید

16990
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: می شود دلیل اختلاف علامه ی طهرانی که برخی معتقدند ایشان عارف کاملند با امام خمینی رحمة الله علیهما در موضوع لفظ امام که علامه در جلد آخر معاد شناسی خود آورده اند چیست و حق با کیست؟ همچنین در موارد اختلافی دیگر این دو بزرگوار هم توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب بعضی از سؤال‌ها شده است. این‌ها چیزی نیست که فعلاً خود را در این تاریخ به آن‌ها مشغول کنیم. تاریخی که با حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این زمان ظهور کرده، افقِ توحیدی کسی را که بخواهد در مقام اُنس با حضرت حق قرار گیرد، برایش گشوده شده است، در آن حدّ که ملاحظه می‌کنید چگونه رزمندگان ما، رهِ صدساله را یک‌شبه طی کردند. آن اختلاف‌ها که جناب آیت اللّه علامه‌ی طهرانی مطرح می‌کنند مربوط به این تاریخ نیست. معنای سلوک إلی اللّه در این تاریخ را مدّ نظر قرار داد، به همان معنایی که حضرت حق می‌فرمایند: «کلّ یومٍ هو فی شأنٍٍ» باید از خود پرسید امروز و در این تاریخ، حضرت حق در چه شأنی است؟ تا ما مطابق آن شأن به پروردگار خود رجوع نماییم. موفق باشید

15001
متن پرسش
سلام خسته نباشید و تشکر از شما: ببخشید من روی نماز اول وقت خیلی حساس هستم آلان 3 روزه که بنا به دلایلی بعد از به جا آوردن نماز اول وقت می فهمم که نمازم باطل بوده و نماز اول وقت رو از دست دادم واسه همین خیلی عصبانی و ناراحت شدم گریه کردم بعد گفتم خدایا تو منو دوس نداری میخوای بگی نیا به درگاهم... بعد که آروم شدم خیلی از خدا خجالت کشیدم تا جایی که روم نمیشه حتی استغفار کنم خواهش می کنم بهم بگین چیکار کنم که خدا منو ببخشه خیلی اعصابم خورده کمک کنین لطفا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با خدا همیشه رفیق باش. او برای آن‌که ما را از «عُجب» بگیرد، بعضاً سر به سرمان می‌گذارد. باب عجب را در اصول کافی بخوانید و ببینید چه خدایی دارید!!! آن‌وقت فدایی او خواهید شد و خواهید گفت: «در بلا هم می‌چشم الطاف او / مات اویم، مات اویم، مات او» و از این هم بیشتر، حرفی برای توصیف آن‌چه هست ندارم!! موفق باشید

14305
متن پرسش
سلام خدمت شما: چجوری میتونیم صفات حال رو به صفات ملکه تبدیل کنیم (در مورد درونی کردن فضایل و از بین بردن رذایل)؟ میشه اگه ممکنه شرح بدین یا اگه توضیح از حوصله ی این صفحه بیرونه کتابی رو معرفی کنین؟ تا بحال کتابی در زمینه ی توحید نخونده ام. میشه لطفا کتابی معرفی بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پایداری بر اخلاق فاضله به خودی خود موجب می‌شود تا حالِ حضور انسان به ملکه تبدیل شود 2- دنبال‌کردن مباحث کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و سپس «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن دو کتاب إن‌شاءاللّه در نگاه توحیدی کمک‌کار خواهد بود. موفق باشید

14012

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی با سلام و عرض ادب استاد گرامی زیارت قبول ان شا الله: سوالی برای بنده پیش آمده و اینکه چرا بعضی وقتها تا صحبت کردن با خواستگار پیش می رویم اما پاسخ منفی می دهیم؟ آیا ازدواج قسمت و تقدیر است؟ آیا پاسخ منفی دادن گناه محسوب می شود و دل شکستن است؟ بنده حقیر خیلی نیازمند دعام خیلی برام دعا کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ جای شما و همه‌ی شیعیانی که نظر به اولیاء معصوم دارند در کربلا که همه جا آن‌جاست، خالی بود. 2ـ در هر حال وظیفه آن است که بدون دلیل، خواستگاران ردّ نشوند؛ باید بهانه‌ای عقل پسند و شرع پذیر داشته‌باشیم حتی در این حد که ظاهرش پسندیده‌ نباشد. موفق باشید

13844

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
با سلام و درود: برای خودسازی راه توحیدی قوی تر است یا معرفت نفسی و یا هر دو با هم؟ علم کلام در خودسازی تاثیر دارد یا ندارد و چرا؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: علم کلام بیشتر برای جواب‌دادن به شبهات است در موضوعات عقیدتی. ولی معرفت نفس از یک طرف ما را منوّر به نگاه توحیدی می‌کند و از طرف دیگر مقدمه می‌شود برای توحیدی بالاتر. موفق باشید

13823

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خدا قوت. 1. از جناب استاد عاجزانه خواهشمندیم که یادداشتی درباره اربعین و زیارت در اربعین بنویسند 2. از جناب استاد عاجزانه خواهشمندیم بعد از اینکه یکی از سه جلسه هفتگیشان که تمام شد، زحمت بکشند. منت بر سرمان بگزارند اگر صلاح می دانند کتاب معرفت نفس و حشر را شرح بفرمایند. چون کسانی مثل بنده که توفیق داریم با سیر شما کار کنیم تنها مشکلمان این است که شرح آن کتاب بسیار کم کیفیت و اجمالیست. 3. از جناب استاد عاجزانه خواهشمندیم که بعد از کتاب مصباح الهدایه. کتاب چهل حدیث را هم عنایتی داشته باشند اگر صلاح می دانند. استاد. اینها فقط صحبت بنده حقیر نیست. خیلی ها این صحبتها را قبول دارند و منتظر شما هستند. خیلی از شما ممنونم. خدا ان شاءالله به شما قوت و قدرت و توفیق روز افزون عنایت کند تا به فرهنگ ناب محمدی صلوات الله علیه، خدمت کنید. همانطور که تا الان بسیار این کار را کردید. ما شاگردان کوچکتان را هم حتما دعا بفرمایید در کربلا. یا علی التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- إن‌شاءاللّه  2- دعا کنید خداوند توفیق تشکیل محافلی را به بنده بدهد که در آن علاوه بر تبیین اشارات کتاب «مصباح الهدایه» به اشارات کتاب «معرفتِ نفس و حشر» نیز بپردازیم. «شکر بسیار که ما عاشق این انجمنیم». موفق باشید

13388
متن پرسش
سلام بر استاد معظم: در مورد سخنان دکتر داوری و سخنان شما در خود و یا بی خود بودم که مطلب شما در مورد ظرفیت انقلاب در ظهور مجریان حکیم مرا به تامل وا داشت و به نظرم آمد که نباید این سخنان را سرسری گرفت. وقتی روز قبل از انتخابات متوجه شدم جلیلی قطعا رای نمی آورد و او نتوانست با ظرفیت های حزب الله جریانی قوی ایجاد کند، از جهتی خوشحال بودم و امیدوار بودم تا فضایی فراهم شود تا خط اصیل حزب الله به تعمیق معارف انقلاب همت گمارد. به نظرم رسید باید فضای دولت نهم و دهم، مفاهیم آن و در ذیل آن فتنه 88 مورد موشکافی قرار گیرد ولی متاسفانه دولت یازدهم فضا را بیشتر سیاست زده کرد و امکان تعقل در ظرفیت های انقلاب فراهم نشد. این که انقلاب ظرفیت حضور افرادی مثل احمدی نژاد را در امور اجرایی دارد، بسیار محل تامل است و باید در مورد بستری که احمدی نژاد ظهور کرد و انقلاب او را به شخصیتی جهانی تبدیل کرد زمینه تفکر را فراهم کرد. جالب آن جا بود که این فرد تمنای عدالت داشت و شدیدترین اختلافات در حوزه نظری پیرامون همین مفهوم رخ داد. یکی گفت عدالت برترین ارزش، دیگری آن را توزیع فقر و آن سیاستمدار چکمه پوش آن را به خواسته رابین هود تقلیل داد. وقتی احمدی نژاد وارد عرصه اجرایی عدالت شد، سوالاتی را از نخبگان پرسید که استاد میرباقری برای پاسخ گویی ابتدا نیاز دید که پایه ی این سوالات را بررسی کند و پاسخ دهد: « آیا عدالت یک امر مجرد و تبعی است یا یک امر ذاتی و ناشی از ماهیت احکام و رفتار است؟» و این در کتاب پاسخی به پرسش های رییس جمهور روشن است. همین عدالت است که روشن می کند ماهیت صلح و جنگ و خشونت هم به او وابسته است؛ چه مضحک است عده ای عدالت را مسخ کرده اند و واژه اعتدال را ساخته اند و با افراط و تفریط به عنوان دو سوی آن در جنگ خیالی روزگار می گذرانند. همین ها ضرورت تامل تئوریک معطوف به واقعیت را بیشتر روشن می سازد. حزب الله جریانی عدالت طلب بود و آن را به اجمال نزد خود یافته بود اما بعد از جنگ به حاشیه رانده شد و به قول رهبر انقلاب، انقلاب از ریل خارج شد و فضای گفت و گوی تمدن ها، عدالت خواهان جهان را غافلگیر کرد. به نظرم ظهور داعش و النصره را نباید خارج از به حجاب رفتن انقلاب و عدالت مد نظر آن در دوران به اصطلاح سازندگی و اصلاحات تعریف کرد؛ همچنان که نباید بیداری اسلامی را بیرون از فرآیندهای استکبار ستیزی، پیشرفت و عدالت انقلاب اسلامی در دوران احمدی نژاد تعریف کرد. متاسفانه برخی متفکرین و جامعه شناسان ما از ترس برخی انگ ها و شانتاژها نمی خواهند این حقایق را بررسی کنند. احمدی نژاد و به عبارت بهتر دولت نهم و دهم جریانی قوی را در داخل کشور شکل داد تا بتواند با جریان غرب زده و ظلم پذیر مقابله کند و این راز شکل گیری فتنه 88 بود. استاد همچنان که نسل شما استکبار را دست کم گرفت و فکر کرد « به راحتی و به زودی» (تاکید می کنم به راحتی) نسخه لیبرال دموکراسی را جمع خواهد کرد، نسل ما هم جریان غرب زده داخلی را دست کم گرفت و مخصوصا بعد از 9 دی جنازه رو به احتضار این جریان را مرده فرض کرد و در غافلگیری 92 خنجری از پشت خوردیم که امیدواریم با خون دل ولی فقیه نصرت الهی فرا برسد. به هر حال فتنه 88، به قدرت رسیدن دوباره جریان تکنوکرات به فهم دولت های احمدی نژاد وابسته است و اینکه چه کسانی نمی خواهند به سادگی به ولی فقیه اجازه ساختارسازی، نهادسازی و جامعه سازی در راستای عدالت دهند. تاریخ مشروطه به ما یاد می دهد نباید نفوذ مفاهیم غربی را در داخل جامعه دست کم گرفت؛ همچنان که به دلیل نفوذ مفاهیم شیعی در عمق جامعه نمی خواهیم توان خود را نادیده بگیریم و پدیده احمدی نژاد شاهد عینی مدعای ماست. زمانی در یکی از سایت های خبر رسانی مغرض عربی کامنتی دیدم مبنی بر این که : «کاش یک روز صبح از خواب بیدار می‏شدم و یک ایرانی بودم» با توجه به سابقه چند ده ساله جریان های نژاد پرستی پان عربیسم متوجه شدم استقبال هایی که از رفتارهای احمدی نژاد در کشورهای اسلامی می شود رفتاری احساسی نیست و قطعا ساختار نظام های عربی را دگرگون خواهد کرد. ساختاری که می توانست براساس عدالت شکل بگیرد و چگونه می توان بدون مبارزه با ظلم عدالت را به صحنه آورد؟ هنوز هم بیداری اسلامی ادامه دارد و آنچه که با مشکل مواجه شده است بهار عربی است که او هم هرزه تناوری است. بیداری اسلامی هم در تمنای عدالت مسلمانان است که دیگر آنها را از خود بی خود کرده است و لازم نیست نسلی دیگر بگذرد تا شاهد نابودی جریان بدلی اسلامی و بهار عربی باشیم. جالب نیست که پروژه بیداری اسلامی اساسا در چارت مطالعاتی هیچ متفکری نیست؛ با آن که رهبر انقلاب آینده انقلاب را در بیداری اسلامی تعریف می کند و از دانشجویان به عنوان پایه های اداره آینده انقلاب بررسی آن را می خواهد. تعجب می کنم کسانی که مذاکرات را برای فرار از افراطی گری مناسب و با تردستی زبانی سفاهتی عمیق را در گفته وابستگان به صنعت هسته ای می کارد هیچ گاه کلامی در ظهور عدالت در فضای امت اسلامی نمی گوید. جنس بیداری اسلامی و بهار عربی که با ترافیک و خودرو سازی یکی نیست؟ هست؟! چه زمان امید داشته باشیم انسان انقلاب اسلامی ظهور کند و فکر متناسب با خود را به صحنه بیاورد؟ عدالت مفهومی شبکه ای به گستره کل خلقت است و آنگاهی می توان از ظهور اسم عدل الهی در مکانی خاص سخن گفت که تلالویی حداقلی در محیط پیرامونی آن دیده شود و چگونه می توان به ایران اسلامی و انقلاب آن اندیشید ولی چشم از امت اسلامی فروبست؟ همان قدر که دیدن انرژی هسته ای بدون بررسی خشکسالی بی فکری است و هیچ بچه ای این گونه نمی اندیشد، نقد وضع تاریخی و فرهنگی کشور بدون حداقل نیم نگاهی به تقدیر مشترک مسلمانان فکر و تفکر و تعقل است؟! رهبر انقلاب چندین بار تفکری را اشاره داشتند که «انقلاب اسلامی» را مادر «بیداری اسلامی» می داند با وجود این که این سخن تلاطم های شدیدی را در فضای ایران هراسی ایجاد می کرد ولی ایشان مجبور بودند یک تنه این بار را تا به عرش به دوش بکشد. مگر یک مادر می تواند بدون توجه به فرزند ، هویت خود را بشناسد و معضلات خود را حل کند و بنیادهای مشکلات جسمی و روحی خود را چاره ای بیندیشد که ما معضلات انقلاب اسلامی را بیرون از دایره امت نقد کنیم؟ لب سخن آن است که باید عدالت را در تحقق آن دید و تحقق با قیود مکان و زمان شناخته می شود و آن کس که گستره عدالت در جهان را نادیده بگیرد با فرض تبیین عدالت دریایی را در فنجانی می گنجاند! تمدن حضوری آینده با طراحی به دست می آید و این طراحی باید به دست مردان قدسی اتفاق بیافتد تا هم قضا و تقدیر را متوجه باشند و هم اراده انسانی را. هم تاریخ را بفهمند و هم تاریخ سازی را، هم جبر را و هم اختیار را، هم حق و هم شیطان را؛ هم اولوالعلم را بفهمد و هم قلوب مریض را، هم فعل انسان را و هم فعال لما یشاء و به عبارتی تنها «فعل» را بفهمند. چقدر زیبا قرآن بیان کرده است: «وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَ لَا نَبىِ‏ إِلَّا إِذَا تَمَنىَّ أَلْقَى الشَّيْطَنُ فىِ أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِى الشَّيْطَنُ ثُمَّ يحُكِمُ اللَّهُ ءَايَتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ، لِّيَجْعَلَ مَا يُلْقِى الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فىِ قُلُوبهِم مَّرَضٌ وَ الْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ الظَّلِمِينَ لَفِى شِقَاقِ بَعِيدٍ؛ وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُواْ بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِلىَ‏ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ همچنان که این طراحی باید مبتنی بر عدالت باشد و قطعا مردان قدسی همین امر را در نظر داشته اند: «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط» اگر قرار باشد ما از خود بیرون برویم تا جایگاه اشیا را بفهمیم، باید در وجود برتر مستقر شویم تا خود نازله را در جایگاه خود قرار دهیم و این همان معنای «المیزان» است که خداوند نازل کرده است: « َأَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ» البته اثبات این که قول علامه طباطبایی در «دین» بودن المیزان استوار نمی نماید تدوین شده است و به زودی جهت تایید تقدیم حضور خواهد شد ولی ما هنوز عدالت را به عنوان پایه ای ترین مفهوم و وجود را معطوف به واقعیت نکرده ایم که انتظار داریم روشن شود. حتی فقهای شیعه با وجود آن که در بحث مستقلات عقلیه غوغا کرده اند و حسن و قبح عقلی و ذیل آن عدالت را تبیین کرده اند، فقه را فردی نگریسته اند و فقه را ظهور حق در گستره اجتماع ندیده اند از ظرفیت های عدالت محروم مانده اند و برخی هم که در احکام فردی برخی زوایای عدالت را مطرح کرده اند متهم به قیاس و امثالهم شده اند. به هر حال راه طولانی است اما یک انقلابی به طلب عدالت در قلوب جا می گیرد و به اجرای عدالت مغضوب مستکبران خواهد شد و به تعریف کردن دایره جهانی آن شرایط را برای کسی فراهم می آورد که «بقیه الله است در ظهور عدل الهی» عفو بفرمایید استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار خوبی را مطرح فرموده بودید و حقیقتاً همین‌طور که می‌فرمایید تازه اولِ تفکر است و امکان تعقل در ظرفیت‌های انقلاب فراهم نشده است. و چه خوب می‌گویید که ما بعد از 9 دی، جنازه‌ی رو به احتضار جریان اصلاح‌طلب را مرده فرض کردیم و با دقت تمام متوجه‌اید عده‌ای به جدّ اجازه‌ی نهادسازی و جامعه‌سازی در راستای عدالت را به ولیّ فقیه نمی‌دهند، ولی در زیر پوشش رفع تشنج با استکبار جهانی و غفلت از هویت اصلی انقلاب که آن تقابل با استکبار است! آری همان‌طور که می‌گویید نباید با نظر به تجربه‌ی مشروطه، نفوذ مفاهیم غربی را در جامعه دستِ کم گرفت و از آن مهم‌تر، مدعی تمدن اسلامی  هستیم ولی پروژه‌ی بیداری اسلامی در فضای مطالعاتی ما نیست. و چشم از امت اسلامی فرو بسته‌ایم و تقدیر مشترک خود را با سایر مسلمانان جدّی نمی‌گیریم و عدالت را در گستره‌ی جهان دنبال نمی‌کنیم. و اگر هم از عدالت سخن می‌گوییم به معنای رفع تبعیض و نابودی فقر نیست، در تعریفی آکادمیک و رشدِ درآمد ملی سخن می‌گوییم که این، غیر از عدالت اسلامی است. خدا را شکر می‌کنم که می‌توانید اراده‌ی انسانی را در کنار قضا و قدر الهی بفهمید و هم تاریخ را بفهمیم و هم تاریخ‌سازی را و هم جبر را و هم اختیار را و هم فعل انسان را و هم نقش فعّال مایشاء‌بودن خداوند را. این نوع جمع‌کردن‌ها لازمه‌ی شخصیت فکری آینده‌ی ما است. همیشه برای شروع‌شدن یک تاریخ، فرایندی در میان است که آرام‌آرام ملاک‌ها و ارزش‌های تمدن حاکم به حاشیه می‌رود و برگشت به تمدن برتر به ظهور می‌رسد و انسان‌هایی در زمانه‌ی خود زندگی می‌کنند که در بین آن رفتن و این آمدن، تنفس کنند. موفق باشید

12807
متن پرسش
با سلام: در قرآن کریم آمده که: «وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ» و در حکمت های نهج البلاغه آمده است که امام علی (ع) می فرمایند : خدای سبحان روزی فقراء را در مالهای توانگران قرار داده پس فقیری گرسنه نمی ماند جز آنکه توانگری از حق او خود را به نوایی رسانده پس پروردگار متعال ثروتمندان را در آخرت برای این عمل باز خواست کند. نهج البلاغه صفحه 420 حالا اگر اشخاصی که تقیدی به دین ندارند رو کنار بذاریم (که جسارتاً به نظر من بسیاری از اون ها در اثر جهل هست نه عناد و حتی عناد بسیاری از اون ها هم به خاطر کج فهمی هست نه این که عامدانه راه درست رو میدونند و عناد دارند) تکلیف نگاه و قضاوت ما با مومنینی که از لحاظ گشایش روزی در حد خوب یا بالایی هستند ولی به این موضوع مهم توجه ندارند و به نوعی مالشون رو ثمره زحمت خودشون می دونند چی هست؟ واقعیت این هست که گاهاً این موضع فارق از آسیب های اجتماعی و شکاف طبقاتی که به وجود میاره و در پی اون دین گریزی هایی از مردم سطح فقیر و زیر متوسط به خاطر این که مومنینی با شرایط مالی خوب به دنیا گرایشِ همراه با وابستگی نسبتاً شدید دارند، آدم رو نسبت به این طیف دلزده و آزرده میکنه که این موضوع هم خودش از لحاظ فردی و سلوکی قاعدتاً درست نیست و به نظرم باید شخص بتونه نسبت به افراد مختلف جامعه روحیه خیرخواهانه اش رو حفظ کنه چون خودش هم در هر سطحی هست از اشتباه مصون نیست، بیشتر دنبال رویکرد فردی درستی هستم که یه شخص که خودش درگیر مشکلات عدیده اقتصادی هست و از طرفی با این نوع آیات و روایات هم آشنایی داره براش این موضوع کدورت قلبی ایجاد نکنه و وظیفه و تکلیف خودش رو با این نوع اشخاص به شکل درست و خداپسند تنظیم کنه. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که هرکسی باید متوجه باشد امکاناتی که در اختیار اوست برای امتحان او می‌باشد، حرفی نیست و هرکس خود داند و خدای خود. چون در ظاهر ما نمی‌توانیم نحوه‌ی نیاز افراد متدین را به امکاناتی که در اختیارشان هست بشناسیم. لذا چون می‌دانیم عموم افراد متدین به شکل‌های مختلف و بیشتر به صورت پنهانی دغدغه‌ی فقرا را دارند، باید حرکات و سکنات آن‌ها را حمل بر صحت کرد. بنده کسانی را می‌شناسم که به ظاهر بسیار ثروتمندند ولی می‌دانم که استفاده‌ی خود آن‌ها از ثروت‌شان کمتر از استفاده‌ی فقرایی است که از ثروت و مدیریت آن‌ها استفاده می‌کنند. موفق باشید

12292

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: بهانه ی اصلی حمله ی عربستان به یمن دقیقا چیست؟ نقش مذاکرات ایران با 1+5 در این حملات چیست؟ در نگاه توحیدی این حملات چه جایگاهی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مباحث اضلاع متکثری دارد که در حدّ یک سؤال و جواب جای نمی‌گیرد شاید در جواب 12294 وجهی از جواب سؤال خود را بیابید. موفق باشید

10866

خود شناسیبازدید:

متن پرسش
بسم الله خودشناسی و انسان شناسی چند روز پیش این سوال رو از شما پرسیدم انسان برای خودشناسی نیاز داره که ابتدا اولیات انسان شناسی رو بدونه؟‬‏‎‬‎ این سوال وقتی به ذهنم آمد که از فردی که خودش را صاحب نظر معرفی می کرد یک سوال انسان شناسی پرسیدم، به جای پاسخ بحث را برد به سمت خودشناسی و پس از پرداختن به حواشی مختلف به من گفت شما انسان را شناخته ای و نه خودتان را من به حرف ایشان توجهی نکردم چرا که باور داشتم خودم را خوب شناخته ام. برای اطمینان سوال از شما پرسیدم جواب شما: معرفت نفس خودش اوّلیات انسان‌شناسی را با ما در میان می‌گذارد. برداشت من از این پاسخ استاد طاهرزاده این احتمال را به ذهن می آورد که لابد من هنوز خودم را نشناخته ام و قول آن فرد صادق است... با این فرض این سوال پیش می آید که اصلا خودشناسی چیست؟؟ اگر خودشناسی شناخت مراتب وجودی انسان و رابطه آن ها با همدیگر است ادعا می کنم این را می فهمم. اگر شناخت اخلاق های خوب و بد انسان است ادعا می کنم که این ها را هم می فهمم حتی می توانم ادعا کنم که ریشه خیلی از اخلاقیات بد خودم را هم می دانم. اگر خودشناسی شناخت تأثیر شیوه زندگی بر نفس و رابطه اش با عوالم غیر مادی این را هم می فهمم. اگر خودشناسی توجه به قلب و احوالات قلبی خود است که این را هم می فهمم. قطعا می توان گفت نفس انسان دریچه ای است رو به خداوند، این ها که می گویم حفظیاتم از کتابها نیست بلکه نتیجه زجرهایی که کشیدم که ناشی از عدم توجه به درون خود بود، شاید برخی از آنها را در کتابها دیده باشم اما حقیقتاً ادعا می کنم عقلم اینها را تصدیق می کند و احساسشان می کنم، اگر هم که غیر از اینهاست که می گویم ممنون می شوم نظرتان را بدانم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید انسان پس از آن‌که سعه‌ی وجودی خود را شناخت همین انسان‌شناسی موجب می‌شود تا نسبت خود را با مراتب عالیه‌ی وجود انسان شکل دهد و با انجام دستورات الهی هرچه بیشتر خود را در مراتب عالیه‌ی انسانی احساس کند. موفق باشید
10672
متن پرسش
سلام: می خواستم بدونم نظرتون درباره ی جزوات حاج آقای نیک اقبال چیه؟ (از لحاظ اعتقادی و مبنایی) آدرس سایت ایشون هم میزارم خدمتتونnikeghbal.ir/ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید این کار احتیاج به صرف وقت دارد و برای بنده امکان ندارد، چنانچه در مورد نکته‌ی خاصی سؤال دارید با کپی‌کردن آن متن می‌توانم در خدمتتان باشم. موفق باشید
9762

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا. سلام استاد: اگه اشکالی نداره می خواستم بدانم عضو هیات علمی جایی هستید؟ و در کدام دانشگاهها یا حوزه های علمیه تدریس دارید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بازنشسته‌ی تربیت معلم هستم، 18 سال هم در دانشگاه اصفهان، معارف اسلامی تدریس می‌کردم و به جهت کارهایی که دارم هیچ‌کاری را نمی‌توانم بپذیرم. موفق باشید
8741

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام و عرض تبریک عید مبعث استاد گرامی! مگر نه این است که 84 خبره‌ی مورد اعتماد مردم به این نتیجه رسیده‌اند که آقای خامنه‌ای آگاه‌ترین فقیه زمانه است پس چه معنا دارد که چندین فقیه دیگر هم عرض اندام کرده و در لوای مرجعیت عملاً دعوی رهبری جامعه را داشته باشند؟ تا آنجا که یکی سپاه با به تبعیت از مرجعیت (نه رهبری) توصیه می‌کند یکی آن‌قدر که به دیدار مراجع می‌رود به دیدار رهبر نمی‌رود دیگری با وجود حمایت‌های رهبری، مخالفت مراجع کافی است تا تکفیرش کنند و منحرفش بنامند! و حتی کسی هم این وسط پیدا می‌شود که به رهبری غلط می‌کنی و بی‌سواد می‌گوید چون از نظر امام خامنه‌ای اصرار به بلند گریستن و حتی بلند صلوات فرستادن در مراسم عزادرای لازم نیست و حتی نباید باشد! ما ولایت فقیه داریم یا فقیهان؟ آیا در زمان حیات امام حسن(ع) امام حسین (ع) هم امامت می‌فرمود؟ چه معنا دارد که رییس دولت دهم حق دیدار مرجعیت را نداشت ولی مطابق اخبار دختران موسوی به راحتی به دیدار ایشان می‌روند؟ (نظر به اینکه هم پاسخ نامه‌ی قبلی بنده و نیز برخی از دوستان با مشکل فونت روبرو بود ممنون می‌شوم جواب را به صورت عکس یا طوری که به مشکل نخورد ارسال فرمایید زیرا با وجود تمامی تنظیمات مشکل بر طرف نشده است)
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خیلی متوجه منظورتان نشدم. در هر حال ولیّ فقیه به عنوان حاکم اسلامی وظایفی دارند و هیچ فقیهی بنا به فتوای خود فقها حق دخالت در حاکمیت حاکم اسلامی را ندارد ولی به عنوان دلسوز‌های جامعه چقدر خوب است که نظراتشان اظهار شود و مورد توجه قرار گیرد و همه مواظب‌اند به فقها و مراجع احترام بگذارند. زیرا سایر فقها هم انقلاب را از خودشان می‌دانند و نسبت به آن احساس مسئولیت می‌کنند و این خیلی مثبت است. اگر هم کسی پیدا شود که بخواهد با نظام مقابله کند که تکلیفش معلوم است و نه‌تنها نظام، که مردم نیز وظیفه دارند به او پشت کنند. موفق باشید
7871
متن پرسش
سلام علیکم استاد استاد اینکه افرادی مثل رسول ترک در اوج الواتی بودند و به برکت نور سیدالشهدا (ع)‌به درجات بالا نائل شدند و یا اینکه افرادی از قبیل حر ریاحی که اباعبدالله او را از فرش به عرش کشاند و نه تنها ایشان بلکه افرادی دیگر . مثلا مثل شیخ محمدجواد انصاری همدانی که اسفار اربعه را طی کرد بود اگر شرح حال ایشان را بخوانید خودشان گفته بودند که اصلا من ضد عرفان بودم . در کتاب سوخته میتوان جزییات زندگی ایشان را خواند . اینکه مادرشان قبل از تولد ایشان خواب رسول اکرم را میبینند و حضرت رسول مژده ی به دنیا آمدن چنین فرزندی را میدهد و اینکه خداوند حال ایشان را در بازه ای از زندگی دگرگون میکند و ایشان را به سوی عشق خود سوق میدهد. ریشه ی این تحولات در کجاست ؟ اگر آقای انصاری که میفرمود شرع مقدس همین فقه است و یک جایی خداوند قلب او را میلرزاند . اینکه حر ریاحی که در سپاه کفر بود و به حق پیوست و امثال رسول ترک ها و ... که از فرش به عرش رفتند ریشه اش در کجاست ؟ آیا این ریشه در اعیان ثابته و عالم قبل از خلقت دارد ؟‌یا اینکه شخص خود کاری حسنه انجام داده که اینگونه خداوند از او دستگیری کرده است ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همه‌ی این توفیقات در صداقت آن عزیزان نسبت به حق نهفته است هرچند در مسیرهای انحرافی قرار می‌گرفتند ولی صداقت خود را نسبت به حق زیر پا نمی‌گذاردند و هیچ‌چیزی را جایگزین حق نمی‌کردند و لذا حضرت حق نیز به موقع‌اش خود را به آن‌ها می‌نمایاند. موفق باشید
7218
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت خدمت استاد طاهر زاده , می خواستم بدونم ایا عرفان و سلوک دینی مثل علوم دیکر مثل ریاضی کلاس بندی شده است یا نه؟آیا سلوک دینی مثل کودکستان , ابتدایی ... فوق تخصص هم دارد؟از کجا باید بدانیم در چه سطحی هستیم و چه نمره ای از هر درس گرفتیم ؟ از کجا باید شروع کرد؟ الفبا و اعداد سلوک چیا هستند؟ استاد معلمهامون در کلاس اول سر خط می دادند و ایراد هامونو می گفتند؟ می دونستیم باید رو چی باید بیشتر کار کنیم؟ حالا این راه سلوک واین همه سرمشق و بدون هیچ معلمی و هیچ تنبیهی و تشویقی؟ استاد همه اخر مسیر را نشان می دهند و این که کجای مسیر هستیم و چه مشخصات و کیفیتی در این نقطه مسیر داشته باشم را بهمون نمی گند .برای مثال کلاس توحید استاد از کجا بدونم که آیا در مسیر صحیح توحید هستیم و در کجای آن؟استاد آنچه مسلم است بنده در مرتبه توحید اولیای الهی نیستم اما ایا از خودم باید بدم بیاید که هی رفوضه میشم؟ آیا حضرت حق نیز بنده اش را با همین نمره دوست دارد یا از او راضی نیست که چرا درمرحله کامل توحید نیست؟ بنده را ببخشید که سوالم بیشتر شبیه درد دل بود تا سوال اما فک کردم همانطور که خدا دوس داره بنده اش باهاش درد دل کنه گفتم شاید بنده مقرب خدا نیز دوس داشته باشه التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهتی هرکس می‌فهمد در کجای مسیر إلی اللّه هست و چه اندازه از دنیا فاصله دارد و به خدا اعتماد کرده است، و از جهت دیگر همین‌طور که می‌فرمایید حقیقتاً بزرگان عرفان دستگاه‌های منظمی را شکل داده‌اند تا اگر کسی خواست درجات توحیدی خود را بداند حیران نباشد. از یک طرف توحید را در مراتب مختلف از جهت نظری تدوین کرده‌اند تحت عنوان «عرفان نظری» که فصوص الحکم محی‌الدین نمونه‌ی خوب این کار است. و از طرف دیگر دستگاه سنجش توحید عملی سالک را در اختیار او گذاشته‌اند تا بداند در مقامِ توحید عوام است و یا توحیدِ خواص و یا توحید خاصُّ الخاص که «منازل السائرین» خواجه عبداللّه انصاری نمونه‌ی خوبی در این مورد است. امیدوارم شرایط طوری فراهم شود که این متون بیش از پیش وارد جامعه شود تا طالبان توحید بی‌بهره نمانند. موفق باشید
6264
متن پرسش
لام علیکم استاد میبخشید شما فرمودید که چریکی عمل نکنیم وبه وظیفه ی خودمون عمل کنیم تا کم کم نور الهی نمایان بشه اما گاهی ادم احساس میکنه انگار وظیفه داره همون طور که گفتید خودشو در جایی که اراده الهی قرار گرفته قرار بده میخوام ببینم ما باید در افریدن چنین موقعیتی ی نقش داشته باشیم یا همونم بذاریم به عهده ی خدا تا موقعیت رو ایجاد کنه این امر با توجه به این مسئله است که گاهی وقتی میخواهیم کاری انجام بدیم گویا به یه نوری وصل میشیم این خیاله یا واقعیت با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم خیال است یا واقعیت، اگر متذکر بندگی خدا می‌شوید و شوق بهترانجام‌دادن وظیفه‌ی دینی در شما رشد می‌کند خوب است و همان‌طور که می‌فرمایید وقتی ما به دنبال اراده‌ی الهی باشیم با وظایف الهی که روبه‌رو شدیم کوتاهی نمی‌کنیم. موفق باشید
4925

مشکلات سایتبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. بنده چندین بار از طریق سایت، اشکالاتی در رابطه با بخش "پرسش و پاسخ" سایت را حضور محترم مسئولین عرض کردم و چون التفاتی نشد حضوری به جناب آقای قدوسی منتقل کردم و چون باز التفاتی نشد از طریق سایت خدمت حضرتعالی عرض کردم اما نمی دانم چرا در هیچ کدام از این مراتب توجهی نشد و هر کدام با دادن پاسخی از کنار آن گذشتند به طوری که دیگه بنده بی خیالش شدم. اما چون در تازه ترین پرسش ها (سوال 4887) یکی از کاربران محترم اصل همان خواسته را تکرار کرد و مد نظر شما نیز قرار گرفت لذا یکبار دیگر مواردی را در این باره عرض می کنم باشد که مفید واقع شود: 1- بخواهید یا نخواهید بخش پرسش و پاسخ سایت مهمترین بخش مورد مراجعه کاربران می باشد. 2- به خاطر ارجاعات موجود در پاسخ ها به ماقبل، و سیر منطقی که در این راستا وجود دارد لازم است که ترتیب آنها حتما رعایت شود و به بهانه موضوعی کردن آنها ترتیب تاریخی و عددی آنها از بین نرود. البته وجود تقسیم بندی موضوعی پرسش و پاسخ ها به صورت مستقل و در کنار بخش ترتیب عددی، لازم است. 3- مطالعه مطالب در مانیتور علاوه بر آسیب رساندن به چشم اجازه تمرکز مناسب را نیز نمی دهد خصوصا اگر پاسخ طولانی و عمیق باشد که با یکبار خواندن حق مطلب ادا نشود. لذا معمولا کاربران مطالب را پرینت و سپس مطالعه می کنند. 4- با توجه به بند قبل لازم است یک فایل ضمیمه (به صورت word یا pdf) ایجاد شود جهت دانلود کل پرسش و پاسخ ها یا دانلود محدوده ای مشخص از سوالات (مثلا انتخاب سوال شماره فلان تا فلان برای دانلود) 5- نمایش پرسش و پاسخ ها در سایت به شکل سایت های خبری است. یعنی همیشه تازه ترین آنها بالاتر قرار می گیرد. در سایت اشکالی ندارد چون همین روش عرف است اما در موقع پرینت این نظام کاملا مشکل ساز است. چرا که در مطالعه پرینت نیز باید از پایین به بالا مطالعه کنید. لذا واجب است فایل ضمیمه بر عکس شیوه نمایش، طراحی شود یعنی ترتیب سوالات از بالا به پایین باشد.(این کار ممکنه، چون خروجی ها از database تغذیه می شوند که sort آنها توسط برنامه نویسی و به فراخور حال قابل تغییره). 6- علاوه بر ارائه موضوعی پرسش و پاسخ ها بهتره ارتباطات را نیز رعایت کرد. مثلا اگر در پاسخ سوال 55، به سوال 30 ارجاع داده شده است این دو سوال با حفظ عدد اصلی آنها اما به دنبال هم آورده شود. و حتی در نمایش موضوعی نیز سوالات نزدیک به هم با حفظ عدد اصلی خود اما پشت سر هم آورده شود. 7- امکان جستجوی سوال بر اساس (موضوع) یا (کلمه) یا (عدد سوال) وجود داشته باشد. 8- آنچه گفته شد زحماتی برای دست اندرکاران عزیز ایجاد می کند که حاصل آن به نفع کاربران خواهد بود در جهت دسترسی و استفاده از حضور مغتنم استاد طاهرزاده در فضای اینترنت. ما متوجه ارزش وجود استاد و زحمات شما عزیزان هستیم و ان شاء الله قدردان خواهیم بود. والسلام – 28 خرداد 92
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت: آیا می‌توان یک نفر را کمک گرفت تا پیشنهاد این عزیزان عملیاتی شود؟ موفق باشید--------------باسلام خدمت کاربران گرامی.همانطور که خدمت استاد گرامی وبعضی ازعزیزان دیگرنیز عرض کرده ایم،باپیگیری هایی که بامسول فنی وبرنامه نویس قسمت پرسش و پاسخ داشته ایم ظاهرا این برنامه توانایی رفع این نواقص را نداردوباتوجه به مشکلات فنی اخیر که برای سایت پیش آمده ثصمیم برطراحی مجدد سایت گرفته شده که انشاالله فاقد مشکلاتی که عزیزان آنرا بیان کرده اند باشد.
2388

معاد - قیامتبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد اینکه می فرمایید همین الان بهشت وجهنم هست آیا این صحیح است که بگوییم عذاب ونعمت آخرتی نمود همین عذاب ونعمت دنیایی است فقط به نحو شدیدتر یعنی همین آثاری که در این دنیا از اعمال خود می بینیم همین را به نحو شدیدتر در قیامت به ما نشان می دهند؟ اگر اینطور باشد سوال پیش می آید که چرا خداوند برای یک گناه دوبار عقاب می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در قرآن می‌فرماید: « وَ لَنُذیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون‏ » مقداری از آنچه در اثر گناهان در قیامت به آن می‌رسید را در دنیا به شما می‌چشانیم شاید که برگردید و تغییر روش دهید ولی این به معنی آن نیست که دوبار عذاب می‌کنند بلکه حاصل عمل آن‌ها را به آن می‌دهند. موفق باشید
1680

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام وخدا قوت خدمت استاد برای داشتن تمرکز و کنترل ذهن از پریدن به موضوعات مختلف چه باید کرد؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام به نظرم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بتواند در این مورد کمک کند. موفق باشید
نمایش چاپی