بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16646

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام محضر استاد گرامی و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما: در روایاتی آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نام حضرت علی علیه السلام را بدون وضو نمی بردند. در این زمینه ماجرایی نقل شده که قدری جای تامل دارد! و آن اینکه روزی حضرت وارد منزل دخترشان شدند حضرت زهرا عرض کرد پدر جان چه شده که امروز احوال علی را نپرسیدی وایشان در پاسخ فرمودند زهرا جان اکنون وضو ندارم و نمی خواهم نام او را بدون وضو ببرم. چطور می شود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که بسیار سفارش بر وضو می فرمودند خود وضو نداشته اند؟ این مسئله برای برخی موجب شبهه شده است. لطفا توضیح بفرمایید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! این حرف‌ها بیشتر، حرف‌های ذوقی است و اساساً طرف می‌خواهد ابرویش را درست کند، چشمش را کور می‌کند. می‌خواهد جناب علی«علیه‌السلام» را بالا ببرد، پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه» را پایین می‌آورد. موفق باشید

15355

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: آیت الله صمدی آملی در کتاب طهارت توصیه کرده اند که یک سیر مطالعاتی دنبال کنید و خواندن کتابهای مختلف ذهن را از توحید خارج می کند. مثلا می فرماید اگر کتابهای علامه حسن زاده را می خوانید با همان جلو روید و در ابتدا دیگر کتابهای امام خمینی را نخوانید و برعکس تا جایی که به مرحله ای برسید که دیگر ذهن شما به راحتی پراکنده نشود و آن وقت کتابهای مختلف بخوانید. خواهشا نظرتان را بیان فرمایید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. ابتدا؛ انسان باید یک دستگاه فکری قابل اعتماد پیدا کند و سپس با توجه به آن دستگاه به سایر گلستان‌های معرفتی رجوع نماید. موفق باشید

14483
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد عزیز: جدیدا حرفهای در مورد آیت الله نمر می زنند که ایشان در برخی از اظهار نظرهای خود درباره بشار اسد گفته که ایشان ظالم است و هرکه از بشار اسد دفاع کند او هم ظالم است. نظرتان در مورد این حرف چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این سخنان را در ابتدای امر فرموده‌اند ولی بعد که مشخص شد جریان سوریه، جریان مقابله با بشار اسد نیست، بلکه جریان از بین‌بردنِ یکی از جبهه‌های مقاومت است؛ موضع ایشان تغییر کرده. موفق باشید

13765
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: عاجزانه درخواست دارم تا در مورد سبک تغذیه ی طلاب، و اینکه به چه نحو باشد تا بازدهی تحصیلی بهتری داشته باشد، راهنمایی بفرمایید و یا حدالمقدور جزوه ای بنویسید. ما در مدرسه علمیه مطالب مورد نیاز طلاب را در قالب جزوه میان آنها توزیع می کنیم و تاثیر مثبتی دارد. لذا خواشمندیم در این امر که مدتی است دچار آفت شده است و به برخی دنیا مداری ها و یا خوردنی های لغو روی آورده شده از قبیل تنقلات، پفک و ... و استفاه بیش از حد از نمک؛ تمهیدی اتخاذ فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی جدای از آن‌چه اساتید اخلاق می‌فرمایند، ندارم مبنی بر آن‌که هر روز نباید غذای گوشتی بخوریم و روی‌همرفته غذایمان ساده باشد و دو نوع غذا در سفره نداشته باشیم و بین دو غذا، تنقلات‌خور نباشیم و حتی‌الامکان سه روز در هر ماه را روزه بگیریم. موفق باشید

13293
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شما بخیر تفاوت تدبر در قرآن با تدبر در کتب اخلاق و عرفان چیست؟ چرا با وجود اینکه در مورد قرآن عقل با تفکر سیر می کند خروج از ظلمات داریم اما چه بسا کسی اخلاق را عالی درس بدهد اما قلبش در ظلمت باشد؟ همان فرمایش آیه الله جوادی در کتاب فعلیت یافتن باورهای دینی. با توجه به سفارش قرآن و روایات و فرمایشات مقام معظم رهبری در مورد تدبر می توان گفت تدبر در قرآن موضوعیت دارد اما در مورد کتب عرفانی و اخلاقی تدبر مقدمه است و موضوعیت ندارد که اگر قلب آماده باشد حقایقی را که عقل یافته قلب حضورا درک می کند. (سیر عقل باعث سیر قلب لزوما نمی شود) اما در مورد قرآن همراه با سیر عقل در آیات، قلب هم حتما سیر می کند چون جنس این علوم فرق دارد با قرآن. درست است استاد؟ تصور می کنم مطلب بسیار عمیق است اما مایه ی علمی بنده برای فهم بیشتر اندک است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد قرآن همین‌طور است که می‌فرمایید که سیر عقلی به سیر قلبی منتهی می‌شود. در کتب عرفانی هم که عموماً نظر به توحیدِ حق می‌باشد، قلب نورانی می‌گردد مگر آن‌که کسی با قصد دیگری به آن کتاب‌ها رجوع داشته باشد. موفق باشید

13248
متن پرسش
با سلام: من از دوران راهنمایی به بیماری ای دچار شده ام که الان دارم می بینم تمام 26 سال عمرم را واقعا سوزانده است و تمام استعداد هایم را کور کرده است و در این چند سال هم دو مرتبه به مدت دو سال این عادت زشت را کنار گذاشتم و بار ها و بار ها توبه کرده ام اما نتوانستم دوام بیاورم و اخیرا نیز دوباره این مرض گریبان گیرم شده است. فرد مذهبی ای هم هستم و نمازهایم را همیشه خوانده ام و روزه هایم را نیز گرفته ام و به خداوند هم اعتقاد دارم و الان نیز با توجه به اینکه به سن ازدواج رسیده ام به هیچ عنوان شرایط فکری و مالی ازدواج ندارم و با این وضعیت نسبت به فرائض دینی و اعتقاداتم هم دارم سست می شوم. بعضی از آثار شما را نیز مطالعه کرده ام مثل «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» اما هیچ تغییری نکرده ام، لذا از جنابعالی عاجزانه درخواست دارم که در این مورد من را راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ» یعنی چنان‌چه ما در اعمال دینی و اخلاقی قدم برداریم خداوند میل به گناهان را در ما از بین می‌برد و در نهایت آن گناهان نیز با توبه از صفحه‌ی ذهن ما پاک می‌گردد. موفق باشید

13153
متن پرسش
سلام: خدا قوت. استاد همانطور که فرمودید بنده زنگ زدم که با پست، برایم شرح مقالات رو بفرستند. فقط بی زحمت بفرمایید راهنمایی کنید که 1. چطور استفاده کنم تا ان شاء الله بهره بیشتری ببرم؟ ۲. پیش نیازش کدام کتب شماست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین همراه با شرح صوتی آن را مقدمتاً باید داشته باشید. و پس از آن هفته‌ای یک‌جلسه را با مطابقت با کتاب استماع فرمایید و در آن تأمل کنید. موفق باشید

12776
متن پرسش
با سلام: در رابطه با جوابی که به سوال ۱۲۷۳۵ فرموده بودید پرسش دیگری برایم مطرح شد: فرمودید کلیسا باید با نور حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) مردم را تغذیه و با غفلت از اسلام از زمانه عقب افتاد و نتوانست. وقتی می گوییم کلیسا منظور دستگاه کلیسا و تشکیلات روحانیت است یا می توان به طور خاص به عالمان برجسته ای چون توماس آکوئیناس اشاره کرد؟ سوال دوم: به نقل تاریخ داریم که کلیسایی که از التقاط مسیحیت با فرقه های نو به وحشت می افتاد و دادگاه های تفتیش برپا می کرد نه تنها از التقاط مسیحیت با فلسفه یونانی به وحشت نیفتاد بلکه فلسفه اسکولاستیک را فلسفه رسمی کلیسا کرد - که حالا دلیلش رو نمیدونم - و توانست بسیاری از مشکلات را حل کند. اگر ممکن است قدری راجع به نقش آکوئناس در بازسازی مسیحیت توضیح دهید. آیا قایل به بازسازی مسیحیت توسط آکوئیناس می باشید یا برعکس؟ آیا صحیح است که فلسفه وی را از نظر موقعیت شبیه به فلسفه ملاصدرا بدانیم؟ یا اینکه به نظر حقیر مشکل غفلت از اسلام و... اتفاقا مربوط به عالمانی چون آکوئیناس و ندیدن و نفهمیدن یکسری از مسایل می باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نتوانیم بین دستگاه کلیسا و تشکیلات روحانیت پاپی فرق گذاشت ولی می‌توان گفت در عین آن‌که باید احترام لازم را برای جناب آکوئیناس قائل بود و فلسفه‌ی تومیسم را در مقایسه با بقیه‌ی جریان‌های موجود در مسیحیت نزدیک‌ترین جریان به آموزه‌های حضرت عیسی«علیه‌السلام» دانست، ولی فراموش نکنیم که جناب قدیس آکوئیناس با هرچه بیشتر ارسطویی و سینوی‌کردنِ مسیحیت، مسحیت را از حالت قدسی درآورد و همین زمینه‌ی رنسانس گشت. بنده تا حدّی در جزوه‌ی «تاریخ فلسفه‌ی غرب» عرایضی نسبت به شخصیت آکوئیناس داشته‌ام و به راحتی شاید نتوان او را با جناب ملاصدرا مقایسه کرد به‌خصوص که جناب ملاصدرا با رجوع به انسان‌های قدسیِ اهل عصمت و طهارت یعنی اهل‌البیت فلسفه‌ی خود را شکل دهند ولی آکوئیناس نتوانست این خلأ را پر کند زیرا مسیحیت به طور کلّی از این خلأ رنج می‌بُرد و می‌بَرد. موفق باشید

9835
متن پرسش
با سلام: با توجه به اینکه وقتی خداوند در ماجرای نزدیکی آدم به شجره از مقام آدمیت حرف می زند، وقتی فرموده «لمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما» یعنی در همه آدمیان حتی اولوالعزم ها هم عزم نیافته؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان‌ها در زمین هستند پس از این بعد با آنچه برای آدم هست مشترک‌اند. منتها اولیاء الهی زمینی نماندند. موفق باشید
9511
متن پرسش
به نام خدا با سلام و احترام خدمت جناب استاد: پیرو سوالات مدیریتی و با توجه به سوالات مطرح شده می خواستم محبت کنید و تعریف جامعی از مدیریت اسلامی ارائه فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مدیریت عبارت است از ارائه‌ی نظمی در راستای به مقصدرساندن حوزه‌ای که مدّ نظر باید باشد و مدیریت اسلامی در ارائه‌ی نظم و نظر به مقصد از یک طرف، رعایتِ‌ اصول الهی و انسانی را در نظر دارد و از طرف دیگر در حوزه‌ای که می‌باید مدیریت اعمال شود مقصد و هدف اصلی که اتصال ملک با ملکوت است را فراموش نمی کند و در دل چنین فضایی فعالیت مدیریتی انجام می‌گیرد. موفق باشید
8999

عین ثابتهبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا حضرت علمی که در عرفان مطرح میشود همان عین ثابته است یا با هم فرق دارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم حضرت حق در علم خود همان اعیان ثابته‌ی مخلوقات است. موفق باشید
8556

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم کسانی را که امین خود در رسیدن سوالات به خودتان قرار داده اید امانت را رعایت نکرده اند شاهد ارسال شدن سوال بودم و مطمئنم سوالم ارسال شد اگر سوال را به شما ارجاع ندهند حلال نمیکنم و به خدا شکایت میبرم از آنان ببرسید موضوع چیست و گرنه در حظورتان موضوع را عرض میکنم و آنگاه متوجه میشوید که ای وای چند بار ممکن است این کار تکرار شده باشد و چه سوالاتی که شما روحتان هم از آنان خبر ندارد. در مورد حلال نکردن جدی هستم موفق باشید!!!!!! پیامی هم به شاگردان اخصتان کمی از استادتان در تواضع وخوش رویی یاد بگیرید این قدر مقرورانه حرف نزنید ای حواریونی که آخرش استادتان را به صلیب اعمالتان میکشید تنها خوبهای دنیا شما نیستید!!!!!!. در سوالم برای ارجاع به شما خدایی نکرده هیچگونه جسارتی نبود که نخواهند به شما بدهند التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده اولین کسی هستم که سؤال را از سایت می‌گیرم و به سؤال جواب می‌دهم و به ایمیل افراد ارسال می‌کنم، و کس دیگری وارد نمی‌شود. بفرمایید سؤال‌تان چه بوده که چنین ذهنیتی را در شما ایجاد کرده؟ موفق باشید
7213
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید برای شناخت امیرالمومنین به نورانیت چه کنیم؟ بنده کتاب القطره و احادیثی مانند نورانیت و تنتجیه و ... را خوانده ام ولی بنظرم شناخت مولا فرای اینهاست ! لطفا راهنماییم بفرمایید . چه کتبی در این باره مطالعه کنیم؟ ایا حقیقت علویه را در قلب باید پیدا کرد؟ به چه کیفیت ؟ باتشکر - اجرکم عندالله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل البیت«علیهم‌السلام» را همراه با شرح آن مطالعه بفرمایید. و سپس «الغدیر» علامه امینی را مطالعه فرمایید. یکی از فضلای قم «کتاب الغدیر» را به طور قابل قبولی خلاصه کرده‌اند به طوری که به اصل مطلب لطمه‌ای نخورده است. موفق باشید
6387
متن پرسش
با سلام. به نظر شما مؤلفه های اصلی سبک زندگی مهدوی چیست؟ لطفا درباره ی هر یک از این مؤلفه ها توضیح کوتاهی عرض کنید تا بتوانیم ادامه اش را خودمان پی گیری کنیم. ملتمس دعای خیر شما نیز هستیم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم ابتدا باید جزوه‌ی «. سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی .» را مطالعه بفرمایید. موفق باشید
4588

هنر ملکوتیبازدید:

متن پرسش
باسلام تبریک به مناسبت واردشدن ماه مبارک رجب بنده در رشته ی گرافیک مشغول به تحصیل هستم سوالم این است که آیا توجه کردن به هنر همان توجه کردن به دنیا است که مانباید به ان اهمیت بدهیم یعنی شکل گیری هنر برای این است که انسان ها نتوانستند با مورد توجه قرار دادن خداوند در زندگیشان این تغییر را برای خود ایجاد کنند که خود را از بی خدایی راحت کنند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه این طور نیست، گاهی هنر صورت ملکوتی حقیقت در عالم ناسوت است. این به شرطی است که هنرمند خودش ملکوت را درک کرده باشد. موفق باشید
4170
متن پرسش
سلام علیکم پیشنهادتان برای مطالعه تفسیر المیزان چه زبانی است؟ زبان اصلی خود المیزان که عربی میباشد یا ترجمه آن؟ چگونه مینوانیم با متن عربی المیزان انس داشته باشیم و مسلط بر متن باشیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید متن عربی آن را مطالعه کنید بهتر است. باید علاوه بر مقدمات عقلی به زبان عربی آشنا باشید. موفق باشید
3575
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر درباره نظریه داروین اطلاع کاملی ندارم. اما بعضی موارد آن قابل قبول است و جامعه مذهبی در این باره بد عمل کرده است. اسناد علمی درباره تکامل حیوانات وجود دارند. مانند فسیل های یافته شده. در ضمن این نظریه نشان دهنده قدرت خداوند است. چرا که قدرت و حکمت خدا درخور خلقتی عظیم و مطابق با قوانین همین جهان است. من فکر می کنم خداوند قبل از همه و بیش از همه قوانین این دنیا را رعایت می کند. فرض کنید این نظریه را رد کنیم. پس خلقت چگونه انجام شده است؟ آیا ناگهان تمام موجودات چشم باز کرده اند و خود را در کنار بقیه دیده اند؟ این که نشدنی است چرا که زمین هم از یک جایی ساخته شده و قبل از آن وجود نداشته است. ضمن اینکه تولید موجودات ذره بینی از عناصر بی جان در آزمایشگاه انجام شده است و این با آفرینش موجودات از گِل تطابق دارد. ضمنا یافته های علمی نشان می دهد که DNA های انسان و میمون شباهت بسیار زیادی دارد. در این نظریه بخشی وجود دارد که گویای این است که دنیا در 6 مرحله آفریده شده است که با قرآن تطابق دارد. فقط نمی دانم داستان خلقت انسان در قرآن را باید چه کار کرد! یک سوال اساسی بنده در همینجاست. آیا می توان گفت نمادین است یا مطابق با فهم بشری گفته شده؟ این البته اعتقادات بنده است و من قصد قبولاندن باورهای خودم به بقیه را ندارم. ولی برخورد مذهبی ها را در ارتباط با این نظریه هم نمی پسندم. چرا که باور مردم به سمت قبول این نظریه رفته ولی افراد مذهبی این را نمی پسندند که خود این داستان باعث شکاف می شود. نظر شما راجع به گفته های بنده چیست؟ ایا جنابعالی نیز این قسمتهای نظریه داروین را قبول دارید؟ در هر صورت (جواب بله یا خیر) تضادهای گفته شده را چگونه حل خواهید کرد؟ این داستان ذهن من را مشغول کرده و به نظرات شما استاد گرامی بسیار محتاجم. با تشکر فراون امین قراباغی ایمیل:a.qarabaqi@gmail.com
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اطلاع دارید که موضوع تکاملی که داروین مطرح می کند یک موضوع مفصلی است که در قالب یک سؤال و جواب نمی‌گنجد. با توجه به این‌که رشته‌ی دانشگاهی بنده زمین‌شناسی است در چند جلسه‌ی اول تفسیر سوره‌ی سجده دلایل ضعف نظریه‌ی تکامل انواع را مطابق آخرین نظریه‌های علمی عرض کرده‌ام و تناقضاتی که این نظریه در خود دارد. از طرفی امروزه حتی آن‌هایی که تکامل انواع را قبول دارند این نظریه که انسان‌ها از نسل میمون هستند را هیچ دانشمند پالئونتولوژی نمی‌پذیرد و به‌کلی مردود است. شهید مطهری در مباحثی که در مورد تکامل انواع داشتند می‌فرمایند: پذیرفتن تکامل انواع هیچ ضرری با مبانی عقیده‌ی توحیدی نمی‌زند اشکال در خود معتقدین به این عقیده است که دلایل کافی علمی جهت اثبات نظریه‌ی خود ندارند. موفق باشید
3405

تأنی و عجلهبازدید:

متن پرسش
با سلام و خدا قوت. «تأنی» یعنی چه؟ جایگاه «تأنی» در آموزه های اسلامی چیست؟ لطفا اگر آیه یا حدیثی در این باره هست بیان بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در روایت داریم: «التّأنّی من اللَّه و العجلة من الشّیطان‏» تأنی نوری و لطفی است که از طرف خدا می‌آید و عجله از شیطان است و از همین حدیث می‌فهمیم معنی تأنی روحیه‌ای است در مقابل عجله. موفق باشید
2158

معنای اسرافبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم! می خواستم دقیقا بدانم اسراف یعنی چه و اینکه اسراف با تبذیر دقیقا چه تفاوتی دارد؟! برای مثال اگر بخواهیم موردی بحث کنیم اینکه کسی از مال حلال خویش مثلا یک ماشین 500 میلیونی بخرد یا مثلا یک خانه 10000 متری بخرد با مثلا استخر و سونا و جکوزی و زمین مثلا بدمینتون درون خانه آیا اینها اسراف است یا خیر؟! ممکن است شما بفرمائید بسته به نیاز است اگر نیاز باشد اسراف نیست. اگر نباشد اسراف است. خوب اگر شما این جواب را بدهید بنده می گویم دقیقا نیاز یعنی چه؟! چون بالاخره این نفس آدمی برای هر چیزی توجیهی می تراشد. حتی برای یک ماشین 500 میلیونی یا برای یک خانه 10000 متری با آن امکاناتی که گفتم. بله مثلا اصل وسیله نقلیه واقعا یک نیاز واقعی است اصل مسکن نیز یک نیاز واقعی است. حالا امکانات مکفی و متعادل نیز درون مسکن و ماشین خوب هم خوب است اگر انسان داشته باشد بخرد. مثلا کسی ندارد به یک پراید بسنده می کند. کس دیگری بیشتر دارد مثلا پژو 405 می خرد یکی دیگر بیشتر دارد 206 می خرد یکی دیگر بیشتر دارد مثلا سمند می خرد. اما آیا اگر کسی داشت که ماشین 500 میلیونی بخرد صرفا بخاطر داشتن و کلاسش آیا مجاز است بخرد یا خیر!؟ البته به عنوان یک سوال خوب است پرسید آیا ممکن است کسی درآمد حلالش اینقدر باشد که بتواند این چیزها را بخرد!؟ البته حلال نه بدین معنی که کسی دزدی نکند خمسش را هم بدهد. نه وقتی کل سیستم سالم باشد. یعنی در قوانین نیز به کسی ظلم نشود. نظام پرداخت دستمزدها و حقوق ها نیز اسلامی باشد. خلاصه درآمد حلال نه فقط به معنی حلال فقهی حداقلی بلکه به معنی حلال حلال حلال در نظام مطلوب اسلامی اقتصاد. سوال بعد آنکه روایات در این زمینه ظاهرش متناقض هستند در برخی روایات توصیه به ساده زیستی و زندگی کم خرج و کم بودن مئونه دارد. از طرفی مثلا روایت داریم من سعادة المرء سعة بیته. این تناقض ظاهری را چگونه باید با هم جمع کرد!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آدم حسابی مثالی زده‌ای که انسان وحشت می‌کند تصور آن را هم بکند چه رسد بخواهد صاحب این چیزها باشد. آیا جمله‌ی حضرت مولا را فراموش کرده‌ای که فرمودند:« ما رایت ثروه موفوره الا و الی جانبها حق مضیع» ندیدم ثروت فراوانی را مگر آن‌که در کنار آن حقی ضایع شده است؟ و این‌که می‌فرمایند: انسان اگر ثروتی دارد مثل خسیسان عمل نکند و به خود و خانواده‌اش سخت نگیرد غیر از اسرافی است که ثروتمندان انجام می‌دهند. بالاخره حرام دنیا عقاب دارد و حلال دنیا نیز حساب دارد. اگر ثروتی هم داریم به مقدار کفاف‌اش مال ما است بقیه‌اش مال مردم است موفق باشید
1005

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام چرا رب العالمین در سوره نور تمثیل درخت زیتون را آورده؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی به جهت آن‌که روغن زیتون منشأ نور است. موفق باشید
705

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم با توجه به پاسخ کد 690 و اینکه وظیفه تک تک افراد با یکدیگر متفاوت است 2 سوال هز خدمتتان داشتم: 1- بنده نیز شرایط شبیه سوال مورد نظر را داشتم، البته بنده کار را یک سره کردم و از دانشگاه انصراف داده و وارد حوزه قم شدم و در کنار برکات فراوانش اما از جهاتی نیز به شدت ضربه خورده و توی ذوقم خورده است و همیشه توی ذهنم بوده که تحصیلات و مطالعات علوم دانشگاهی را در کنار حضور در حوزه از سر بگیرم، لذا تقاضامندم راهنمایی شما هستم و خواهشمندم شماره تلفن یکی یا دو تا از کسانی که بین حوزه و دانشگاه را جمع کرده و موفق بوده اند را به ایمیل بنده ارسال بفرمایید 2- با توجه به اینکه علوم دانشگاهی خواستگاهشان در غرب است و اصلا خود نظام دانشگاهی یک ابزار غربی است و بنا بر سخنان شما، علوم آن هم علومی است در راستای تخریب طبیعت و بلکه انسانیت، آیا باز هم جمع علوم حوزوی با این علوم یک نکته مثبت قلمداد می شود یا ترک آنها بهتر است؟ به عبارت دیگر بنده در علوم دانشگاهی بسیار موفق هستم ولی در حوزه موفقیت آنچنانی کسب نخواهم کرد حال کدام بهتر است ورود به دانشگاه و صعود از پله های ترقی آن یا ورود به حوزه و چشم پوشی از آن موفقیت ها؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: اگر فعلا وارد حوزه‌ی علمیه شده‌اید با توجه به وسعت علومی که در کنار فقه و اصول در حوزه مطرح است سعی بفرمایید خلاء خود را با تفسیر و عرفان و حکمت پر کنید که امروز جامعه‌ی ما نیاز مبرم به آن‌ها دارد إلاّ این‌که روح شما نتوانسته است به‌راحتی با علوم حوزوی هماهنگ شود. تلفن جناب آقای مقدادی را خدمتتان می‌دهم، امید است از تجربیات ایشان بتوانید استفاده کنید. موفق باشید.09133114830
22263
متن پرسش
سلام: در پاسخ سوال 22254 که در خصوص بحث اعیان ثابته بود، فرمودید که به جزوه عرفان نظری که بر روی سایت قرار داره مراجعه کنم؛ بنده هم جزوه مربوطه را مطالعه کردم اما سوال اصلی من هنوز پاسخ داده نشده. در جزوه گفته شده که اعیان ثابته علم خداوند به استعداد ها و امکان ذاتی مخلوق است و خداوند می داند که اقتضای ذات و انتخاب های تکوینی هر موجود برای نحوه بودن خودش چیست و به آنها پاسخ مثبت می دهد و این استعدادها و ظرفیت های مخلوقات هم امکان ذاتی خود مخلوقاته و ظریفت و استعداد رو خدا مشخص نکرده چون این کار به نوعی خلاف عدل الهی است؛ امکان ذاتی هر چیزی مال خود شی هست نه آن که به اصطلاح فلسفی امر عارضی باشد، و مطلب در مجموع چیزی قریب به مضمون نقل قول معروفی بود که از ابن سینا در این زمینه وجود دارد که می فرماید «ما جعل الله المشمشة مشمشة بل أوجدها»، یعنى خداوند زردآلو را زردآلو نکرده است بلکه به آن وجود بخشیده است. اینجا برای بنده این سوال پیش آمده است که اگر استعداد و ظرفیت های مخلوقات و امکان ذاتی آن را خدا مشخص و تعیین نکرده است و به اصطلاح فلسفی از خود شی است پس این خود شی از کجا آمده است؟ فرمودید که امکان ذاتی مخلوقات و ظرفیت وجودی آنها در علم خداوند متعال قرار دارد اما چطور شد که خدا به این نتیجه رسید که این مخلوقات با این ظرفیت ها و ویژگی ها، امکان ذاتی دارند؟ طبق جمله ما «جعل الله المشمشة مشمشة بل أوجدها»، خداوند ظرفیت وجودی موجودات را به آنها نمی دهد بلکه فقط متناسب با ظرفیتی که دارند آنها را ایجاد میکنه، اگه این ظرفیت رو خدا مشخص نکرده پس این ظرفیت ها از کجا اومدن و چطور بدون این که خدا در پدید آمدن استعداد ها و امکان ذاتی نقشی داشته باشه خودشان به طور مستقل از خواست و اراده خدای متعال و طور خود به خود پدید آمده اند؟ اگر این امکان ذاتی رو خدا پدیده آورده است و امکان ذاتی و استعداد اشیاء مستقل از خواست و اراده خدا نیست هر چیزی که در اون هست هم به نوعی توسط خدا طراحی شده و خدا به خواست خود آنها را به آن گونه ای که هستند قرار داده است، مگر این که بگوئیم که اساس نظام هستی به اصطلاح فلسفی قدیم است و بدون آن که خدا آن را طراحی و ایجاد نماید ماهیت اولیه آن از ازل وجود داشته و خدا آمده از یک جایی به بعد بر مبنای آن ماهیات ازلی که وجود داشته کار را ادامه داده است! چگونه امکان ذاتی و استعداد اشیاء متعلق به خودشون هست و امکان ذاتی خودش به خودی خود از اول وجود داشته است و خدا در ایجاد و شکل دهی به این امکان و استعداد اونها هیچ دخالت و نقشی نداشته؟ اگر ممکن هست در این مورد توضیحاتی ارائه بفرمائید تا مسئله برای بنده روشن شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به معنایِ «امکانِ ذاتی» کمی فکر کنید. وقتی «امکان»، ذاتیِ یک شیئ شد که دیگر معنا نمی‌دهد که چه کسی آن را به شیئ داده تا بگوییم از کجا آمده؟ به قول معروف: «الذاتیُ ما لا یُعَلَل» ذاتی را به دنبالِ علت‌گشتن روا نیست. مثل حضرت حق که ذاتی‌اش وجودی است، حال می‌شود گفت علت وجود حضرت حق چه چیز است؟ و یا آن وجود را از کجا آورده است؟ در این مورد عرایضی در شرح تفسیر سوره‌ی حمد حضرت امام که در دانشگاه صنعتی بحث شد، داشته‌ام. موفق باشید

20447
متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام: 1. در مورد روش استفاده از المیزان برخی اساتید قائل به موضوعی خواندن المیزانند نظر حضرتعالی در جزوه ترتیبی خواندن است چه کنیم؟ البته حقیر با نظر حضرتعالی موافقم اما استدلالاتش را نمی دانم که بتوانم دفاع کنم. 2. بخواهیم با بقیه کار کنیم موضوعی کار کنیم یا ترتیبی؟ سپاسگزار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی«رحمت‌اللّه‌علیه» بنا به گفته‌ی آیت اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» بسیاری نظرات و سخنان خود را در همان سوره‌های اولیه گفته‌اند و به همین جهت شما اگر بخواهید مثلاً سوره‌ی حدید را در المیزان دنبال کنید وقتی نتیجه‌ی کامل می‌گیرید که از ابتدای المیزان شروع کرده باشید و به سوره‌ی حدید برسید. موفق باشید

17275
متن پرسش
حضرت استاد سلام: گاهی ضعف شخصیتی چنان بر ما غلبه می کند که تا مرز گناهانی سنگین و غیربخشودنی می رویم. این لحظات که شیطان بر ما مسلط می شود را چه کنیم و کلا علت این اتفاق چیست؟ اگر امکان دارد هر دو سوال پاسخ داده شود ممنون می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نگذارید روزمرّه‌گی‌ها و بحث و جدل‌ها و کار در امورِ بی‌ثمر، خوفِ خدا را در شما ضعیف کند 2- در چنین مواردی سریعاً موقعیت خود را تغییر دهید. مثلاً سری به دوستان خوب خود بزنید. موفق باشید

17143
متن پرسش
سلام استاد عزیز خسته نباشید: 1. در بحث وحدت وجود اراده انسان هم از نوع وجود هست و بایستی آن اراده هم مال خدا باشد پس می شود گفت که خدا گناه می کند اگر نه پس چگونه است بحث اراده و اختیار در وحدت وجود؟ 2. شما فرمودید تمام انبیا مصداق مخلصین هستند پس چرا جناب یوشع علیه السلام می فرماید شیطان آن را از یادم برد؟ سندی هست که همه پیامبران از مخلصین بوده اند؟ 3. اگر مقامات پیامبران اکتسابی نیست پس چرا حضرت ابراهیم مقام امامت و... را بعد از ابتلائات بدست می آورد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت بفرمایید که اراده به معنای انجام فعل و ترک فعل است و آن‌چه که خداوند برای انسان اراده کرده است، اراده‌ی انسان است و نه فعل انسان. و از این جهت اراده‌ی انسان مربوط به خدا می‌باشد و فعل انسان مربوط به خود انسان. که بحث آن در جزوه‌ی «جبر و اختیار» شده است 2- در روایت از معصوم داریم که انبیاء جزء مخلَصین‌اند و حضرت علامه در تفسیر سوره‌ی کهف، موضوع حضرت یوشع‌بن‌نون را این‌طور مطرح می‌کنند که شیطان نمی‌تواند انبیاء را به گناه بکشاند، ولی تأثیر شیطان در حدّ به فراموشی‌کشاندنِ آن‌ها در امور عادی و یا بیمارکردنِ آن‌ها در امور بدنی از طریق شیطان، از آن‌ها برداشته نشده است 3- در مورد امامت حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» همان‌طور که قرآن می‌فرماید آن امامت، جعلِ الهی است هرچند که نیاز به مقدماتی دارد. ولی این‌طور نیست که هرکس آن مقدمات را طی کند، امامت برای او محقق می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی