بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6733

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام مدتی است یکی از اساتید حوزه علمیه شهر ما کتاب خویشتن پنهان را در جمع گروهی از نابینایان در بهزیستی شرح میدهند که خوشبختانه با استقبال خوب آنها مواجه شده است و به ایشان پیشنهاد داده اند که کتاب را یک نفر از رو بخواند و صدای او را ضبط کنند و تکثیر کنند. تا همه شان بتوانند از تمام مطالب آن استفاده کنند. آیا از نظر شما منعی ندارد؟ چرا که ممکن است بعدا به صورت نرم افزار درآید و خرید و فروش شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر بنده و گروه فرهنگی المیزان هیچ اشکالی ندارد، امید است مفید واقع شود. موفق باشید
6460

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام لطفا سایتها و منابعی معتبر برای پیگیری اخبار سیاسی روز ایران معرفی کنید چون در اخبار صداوسیما همه مطالب گفته نمیشود. مثلا قضیه روزنامه بهار آمد و رفت و ما نفهمیدیم متن آن چه بود و امثال این حوادث که کم نیست.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم همین گله را از صدا و سیما و حتی سایت‌های مذهبی دارم رویهم‌رفته بنده به چندین سایت و روزنامه سر می‌زنم تا مطالبی دستم بیاید. کیهان، رجانیوز، فردا، 9 دی، تحلیل... و خبرگذاری فارس وتابناک وباشگاه خبر نگاران و نکات پرس و... همه‌ی این‌ها را سر می‌زنم. موفق باشید
6089
متن پرسش
با عرض سلام استاد. در عبارت فمن یعمل مثقال ذرة شرا یره که توی معاد هم گفتید، یعنی واقعا واقعا همه ی همه ی اعمالش رو انسان بعد از مرگ می بینه؟ استاد من حدود 15 تا 20 سال قبل، مدرسه راهنمایی که بودم غالبا به ما آموزشی درباره ی پسرها داده نمی شد و ما اطلاعاتی نداشتیم و معمولا پسرها دور مدرسه ی ما پرسه می زدند و من یک بار فقط یک بار برای یکیشان که دست از سرم بر نمی داشت دست خداحافظی تکان دادم تا سر کارش بذارم و اون ذوق مرگ شد – البته این کار رو با بی اطلاعی و بدون قصد – انجام دادم یا مثلا دبیرستان یک معلم مرد داشتیم که گاها دست من را تو دستای خودش می گرفت و با دست دیگرش بازویم را و میگفت به ریش های من نگاه نکن من مذهبی نیستم ولی مجبورم ریش بذارم ،تو می تونی مقنعه ات را مقابل من در بیاوری و راحت باشی و خلاصه از این جور چیزها که چون من آدم هالو و نا آگاه و احمقی بودم سر از حرف هاشون در نمیاوردم. ولی گاها حالاتم باعث جلب توجه می شد واقعا واقعا همه ی اعمالی که باعث جلب توجه شدیم یا ممانعتی نکردم که اون معلم احمق جرئت کنه دست منو بگیره، در آخرت میان سراغم ؟؟ استاد غالبا نامه های مزخرفی که پسرها اون موقع بهم میدادن بدون اینکه باز کنم میدادم به مامانم و مامانم حسابشون رو می رسید و چون مامانم می دونست که من آدم هالویی هستم و چیزی سرم نمیشه وقتی حرف پسرا رو براش می گفتم منو دعوا نمی کرد و بهم جرئت میداد که از دستشون فرار کنم و فقط مامانم بود که باعث شد راه درست رو برم ولی بالاخره حرکات کوچکی انجام دادم که بی اطلاع بودم .ولی من اگه برگردم آن موقع عمرا اون طوری زندگی نمی کنم چون الآن سال هاست که ازدواج کردم و یک فرزند صالح هم دارم و خیلی چیزارو فهمیدم و متوجه یک پیشنهاد احمقانه ی اون معلم شدم. استاد یعنی همه ی دخترهای راهنمایی که ناآگاهانه خیلی کارها رو ممکنه انجام بدن بازخواست میشن ؟ من تو دوران مدرسه گناهایی مثل غیبت پشت سر معلم ها یا بعظی بچه ها انجام دادم و گاهی دیگران رو سر کار می ذاشتم واقعا واقعا همه ی اون اعمال رو می بینم در قیامت ؟؟؟ من همه ی شیطنت های راهنمایی و گاها دبیرستان رو از روی بچگی کردم حتی جلب توجه نامحرم. ولی من شخصیتم به کلی تغییر کرده باز هم می بینم ؟ استاد به نظرتون یه جوری که کسی متوجه من نشه، برم عابروی اون معلمی که گفتم رو بریزم ؟ چون وقتی به من پیشنهاد داده قاعدتا با خیلی دخترهای دیگه رابطه داشته و من اون موقع سرم نمی شد اما الآن می فهمم که خصوصا وقتی خودش زن و بچه داشت این کارهای زشتش چه معنی ای میداد ، برم عابروشو تو شهر بریزم و لوش بدم تا خصوصا زنش بفهمه با چه مرد انگلی زندگی می کنه ؟؟؟؟؟ چه جوری میشه آدم از دست کارهایی که از سر ناآگاهی و بچگی انجام داده بوده برای همیشه فرار کنه ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: توبه یعنی انسان از کارهایی که مخالف شریعت الهی بود و انجام داده روی برگرداند و اراده‌ای برای انجام دوباره‌ی آن‌ها نداشته باشد و در آن صورت عملاً مثل کسی است که آن اعمال را انجام نداده است و در همین رابطه رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه‏» کسی که از گناهان توبه کرد مثل کسی است که آن گناه را نکرده. پس در قیامت نیز آن اعمال را نمی‌بیند چون از صفحه‌ی اعمالش پاک شده است. پس جای نگرانی برایتان نمی‌ماند. موفق باشید
5344
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات شما استاد عزیز اینجانب دو گزیده از بیانات مقام معظم رهبری پیرامون نگرش اسلم و غرب به علم می آورم. 1-"... ما می بینیم که در زمینه های مختلف تحقیق و پژوهش و رسیدن به نظریه در دنیای مادی و دنیای غرب، مبنای قابل قبول و مورد اعتمادی نبوده... نگاه اسلام به انسان، به علم، به زندگی بشر، به عالم طبیعت و به عالم وجود، نگاهی است که معرفت نوینی را در اختیار انسان می گذارد. این نگاه، زیربنا و قاعده و مبنای تحقیقات علمی در غرب نبوده. تحقیقات علمی در غرب، در ستیز با آنچه آن را دین می پنداشتند، آغاز شده...پایه و مبنای علوم انسانی ای که امروز در غرب مطرح است، از اقتصاد و جامعه شناسی و مدیریت و انواع و اقسام رشته های علوم انسانی، بر مبنای یک معرفت ضددینی و غیردینی و نامعتبر از نظر کسانی است که به معرفت والا و توحیدی اسلامی رسیده باشند..." بیانات رهبر معظم انقلاب پس از سخنان اساتید 26/9/83 2-"...علم که دیگر مادی و معنوی ندارد؛ علم، علم است. علم، معرفت است؛ علم، عزیز و شریف است، گوهر است. علم آن چیزی است که انسان باید دنبال آن باشد؛ چشم باز انسان در حرکت است. همه جا باید دنبالش برویم. شما ملاحظه می کنید و می بینید که دیگران رفتند..." بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با رؤسای دانشگاه سراسر کشور، 6/12/1376 در بیانات اول عنوان می شود که علم غربی از لحاظ تفکر دینی و توحیدی بر مبنای درستی تولید نشده است. اما در بیان دوم عنوان می شود که هر علمی شریف است. 1)اگر هر علمی شریف است پس تولید علم بر مبنای تفکر توحیدی چه معنایی می دهد؟ 2)آیا بحث علم دینی که در نزد تعدادی اساتید دانشگاهی مطرح است (امثال دکتر داوری، دکتر گلشنی و...) منتفی می شود؟ 3)یا اینکه ایشان در بیانات خود به دو جنبه ی متفاوت از علم اشاره کرده اند یعنی جهانبینی بر گرفته از علم در بیانات اول و اکتشافات علمی در بیان دوم. با سپاس فراوان اینجانب را راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مستحضر هستید که واژه‌ی علم هم در مورد علوم انسانی به‌کار می‌رود و هم در مورد علوم تجربی. رهبری عزیز مبنای علوم انسانی را در غرب ضد توحیدی می‌دانند ولی در مورد علوم تجربی می‌فرمایند، علم که دیگر مادی و معنوی ندارد. به نظر بنده ایشان از این طریق تلاش دارند کشور را در علوم تجربی از عقب‌ماندگی تاریخی نجات دهند بعد از آن است که باید در یک بازخوانی مجدد آن علوم را از مبنای پوزیتیویسمی که آقای دکتر گلشنی می‌فرمایند، رهانید و تا با تغییر نگاهی که دکتر داوری بر آن تأکید دارد، علم از نفسانیت و سوبژکتیویته فاصله بگیرد. موفق باشید
4388

تندی چرابازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز سوال من از محضرتان این است که ما تا چه حد باید به دعا نویسی و چشم و جادو و ... در زندگی اهمیت بدهیم؟ آیا خدا ما را تنها و بی سر پناه رها کرده تا هر که از راه رسید بتواند دیگری را با چشم و جادو و ... نابود کند؟ مادرم خیلی به این سائل باور دارد و چند روز پیش هم پیرزنی را آورده بود تا برایش چشم بچیند و بلا و جادو را از خانه دور کند و آن پیرزن هم کارهای عجیب غریبی مثل جارو کردن خانه (برای نابودی طلسم و ...) را انجام می داد البته آیت الکرسی هم می خواند. من اما از آنجایی که به این مسائل اعتقادی ندارم با وی کمی به تندی برخورد کردم. از آن روز تا کنون در نماز هایم اصلاً حضور قلب ندارم. آیا ارتباطی دارد؟ آیا روایت متقن و با سندی در مورد این مسائ وجود دارد؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» عرایضی داشته‌ام و آیات و روایات آن را در آن‌جا دنبال کنید. ولی نباید با این افراد که عموماً آدم‌های جاهلی هستند به تندی برخورد کرد. به‌خصوص که مادرتان او را آورده است و کار شما یک نحوه توهین به مادرتان بوده و علت عدم حضور قلب‌تان به این جهت است. موفق باشید
4208
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی- بنده برخی اوقات عادت دارم در برخورد با افراد رفتارشان را تحلیل کنم. مثلا یکسری رفتارهای شخص را کنار هم میگذارم و مثلا از آن نتیجه میگیرم این شخص دچار دستپاچگی شده، یا مثلا این شخص در این وضعیت دچار حسادت است. یا مثالهایی از این قبیل. آیا باید این عادت را ترک کرد؟ اگر این تحلیل ها را برای کسی بازگو کنم غیبت محسوب می شود؟ درحالیکه تحلیل رفتاری است و قصد و نیتی ندارم. با تشکر از شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم اگر تحلیل‌های خود را از رفتار افراد برای بقیه بازگو کنید غیبت کرده‌اید به هر نیتی که باشد. از طرفی به ما دستور داده‌اند خوض در رفتار بقیه نکنیم و این کار شما یک نحوه خوض است. موفق باشید
1278

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و آروزی توفیق. مواردی مانند لایه های قلب (صدر، شغاف و فواد)، قوه های نفسانی و نفوس (نفس اماره، لوامه، مزینه، مطمئنه و ...) با خیال، عقل و قلب مباحث شما چطور جمع می شود؟ علامه حسن زاده کتابی به نام شرح دفتر دل دارند که بسیار برای بنده ثقیل بود ولی خصوصا راجع به لایه های قلب مواردی را در آن نام برده بودند. برخی از اساتید هم مثلا می گویند خیال بخشی از لایه فواد قلب است که قوه وهمیه هم در همین لایه است که بنده با خواندن مباحث شما که خیال و قلب و عقل را کاملا جدا کرده اید و آنها را منفک از هم می بینید، سردرگم شده ام. اگر ممکن است راجع به لایه های قلب، نفوس و قوات و ارتباط بین آنها با خیال و عقل و قلب بنده را راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام هرکدام از این موارد تقسیم‌بندی مخصوص به خود را دارد، وقتی از نظر ارزشی بحث شود تقسیم نفس به امّاره و لواّمه و ... پیش می‌آید، ولی اگر بخواهیم مراتب شعور انسان را بحث کنیم بحث خیال و عقل و قلب مطرح است و وقتی بخواهیم لایه‌های قلب را بررسی کنیم موضوع صدر و شغاف و ... مطرح می‌شود. از طریق جملات متون می‌توانید منظور را بفهمید. موفق باشید
1075

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم آیا اسلام در رابطه با ازدواج فامیلی نهی دارد یا در صورت اینکه از لحاظ آزمایشات پزشکی و ژنتیکی مشکلی نباشد امکان ازدواج فراهم است؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی فکر نمی‌کنم اصل موضوع نهی شده باشد. موفق باشید
415

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی . سوال مهمی دارم . من 22 سال دارم و امکان سفر بدون اجازه ی والدین برای شرفیاب شدن خدمت بزرگان عرفان برایم هست . اما برای تاسوعا عاشورا از مامانم اجازه گرفتم و ایشان اجازه ندادند که من بروم . در صورتی که من رفتن خدمت اساتید را به شدت در رشد خود موثر میدانم و هر چه از دین فهمیده باشم از ادراکاتی است که با ملاقات بزرگان گیرم آمده. میخواهم بدانم: 1) آیا در صورت عدم رضایت والدین من میتوانم بروم خدمت بزرگان ؟؟ 2)اگر اجازه ندادند میشود دروغ بگویم که نمیروم ولی بروم ؟؟ 3) میشود اصلا اطلاع ندهم و بروم ؟؟ با وجود این که میدانم اگر بدانند رفتم ناراحت میشوند. 4) از رفتم و بعد تماس تلفنی با من داشتند و پرسیدند که العان کجایم ، آیا میشود دروغ بگویم که مثلا العان خوابگاه هستم ؟؟ 5) در آخر این که از دست دوستان ، هم اتاقی ها ، خانواده و یا در کل هر کس دیگری که سنگ در جلو پای ما می اندازد و مانع رشد میشود چه کار باید کرد ؟؟
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی هرچه دارید از دعای مادرتان است که در آن‌جایی که مانع کار هستند با ایشان مخالفت نکرده‌اید، اگر گفته نروید، نروید، ولی لازم نیست هرکاری را از ایشان اجازه بگیرید و دروغ هم به ایشان نگویید. در مورد دوستان و خانواده که سنگ جلو پایتان می‌اندازند، مدارا کنید، خداوند راه بهتری را می‌گشاید. إن‌شاءالله موفق باشید
22359
متن پرسش
سلام: ما اعتقاد به ارحم‌الراحمینی خدا داریم. پس هر چیزی که ما نیاز داریم خدا بدون سؤال و جواب در اختیار ما قرار می‌ده! حتی اگه خودمون به نیاز اون چیز توجه نداشته باشیم. اینطور نیست؟ اگه خدا اونو به ما نده به ما ظلم کرده که ما ابداً به این اعتقاد نداریم. حالا با توجه به اینا پس ما چرا باید برای خودمون و یا حتی دیگران دعا کنیم؟ یعنی اگه ما دعا بکنیم و صلاحمون در اون نباشه یا باشه و ما دعا نکنیم خدا از ما دریغ میکنه؟ پس علم و حکمت و عدل و ارحم‌الراحمینی خدا چی میشه؟ ممنون. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعا ابعاد گوناگون و برکات متکثری دارد. در دعا ظرفیت لازم جهت نظر حق به دعاکننده فراهم می‌شود و زمینه‌ی رحمتی که باید به بنده‌اش بنماید، پیش می‌آید. در دعا انسان نیاز خود را اظهار می‌کند تا رحمت پروردگار متناسب با نیاز انسان به انسان داده شود. در دعا راه‌های اُنس عبد به ربّ که هزاران راهِ پنهانی است، یک به یک گشوده می‌شود. چه بگویم از برکات دعا!! «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». «حلوای تنتنانی تا نخوری ندانی». چشیدنی است و نه شنیدنی، ما چه می‌دانیم که اولیاء الهی در ادعیه چه غوغایی بین خود و پروردگار خود به میان می‌آورند. «آن‌قدر هست که بانک جرسی می‌آید». بانک جرس همان مناجات شعبانیه و یا خمسه عشر است. موفق باشید

17138
متن پرسش
سلام استاد: بعد از کتاب «وضع کنونی تفکر در ایران» از دکتر داوری، که فرموده بودید بخوانم، کدام کتاب استاد داوری را بخوانم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته خوب است که با تفکر استاد داوری مأنوس باشید و به‌خصوص اگر آمادگی روحی دارید مباحث متن‌‌خوانیِ کتاب «خردسیاسی در زمان توسعه‌نیافتگی» را دنبال کنید. از آن طرف کتاب «درباره تعلیم و تربیت در ایران» و کتاب «فلسفه و آینده‌نگری» می‌تواند برای ما حرف داشته باشد. موفق باشید

17047

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: حقیقت آیه ی کلّ یومٍ هو فی شأنٍٍ چیست؟ عرایضتان در این باب را کجا باید پیدا کنم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در جلسه‌ی اول شرح کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب در این تاریخ» شد. برای درک بهتر موضوع، نیاز به مقدماتی مثل «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» است. موفق باشید

15298
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: لطف بفرمایید درباره‌ی عبارت «کتاب بس خطرناک» یعنی کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه‌نیافته» از دکتر داوری که درسوال شماره 15259 به کار برده اید توضیحی بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودتان با خواندن کتاب متوجه می‌شوید که گرفتار نویسنده‌ای در کتاب هستید که همچنان شما را معلّق نگه می‌دارد تا به خود آیید و به جایِ یک نتیجه‌گیری، به «تفکر» وارد شوید. و این نیاز حقیقی تاریخ ما است. موفق باشید.

13506
متن پرسش
با سلام: در بحث کتاب معاد، نفخه صور اول گفته شده است که «خداوند با اسم قابض در مظهر اسرافیلی ظهور می کند و وجود دنیایی را از موجودات می ستاند»، در حالی که قبلا گفته شده بود که مظهر اسم قبض الهی حضرت عزرائیل است. آیا قبض در موارد مختلف ظهورات مختلف دارد یا مسئله دیگری وجود دارد؟ آیا نباید جامع مظهر اسم قبض حضرت عزرائیل باشد؟ لطفا روشن بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً نور قبض عزرائیلی باید مربوط به انسان و قبض اسرافیلی، مربوط به دنیا. موفق باشید

10064

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: می خواستم کتابی در رابطه با تاریخ کربلا که بدون تحلیل باشد معرفی نمایید. استاد از بی برکتی فرصتهایم همیشه رنج می برم، ریشه آن در چیست؟ خداوند بر برکات عمر شما بیفزاید که این برکات در سایت جلوه گری می کند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب «سخنان امام حسین - علیه‌السلام – از مدینه تا کربلا» از آقای محمدصادق نجفی خوب است. مقتل مقرم و لُهُوف هم فقط حادثه‌ها را نقل کرده‌اند 2- اوقات خود را تقسیم کنید و به خود برنامه بدهید. موفق باشید
7308
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار ببخشید مگر نمیگویند که تفاوت انسان و ملائکه قوه اختیار انسان است پس چرا در زمان خلقت انسان ابلیس برانسان سجده نکرد و سر پیچی نمود مگر ابلیس اختیار داشته که سجده نکرده است؟ باتشکر التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که شیطان از جنّ است و جنّ و انس دارای اختیار می‌باشند. می‌توانید به کتاب «هدف حیات زمینی آدم» رجوع فرمایید. موفق باشید
7158
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام محضر استاد عزیز در بخشی از مستند سفر به ماورائ نشان می دهد که شیطان به درون دختری نفوذ کرده و افعال او را در اختیار خود می گیرد. آیا همچین چیزی امکان دارد؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شرح آن فیلم داشته‌ام که چگونه شیطان قوه‌ی واهمه‌ی انسان‌ها را در اختیار می‌گیرد و از آن طریق بدن انسان را تسخیر می‌کند. موفق باشید
5152
متن پرسش
سلام بنده به تازگی کتاب غربزدگی جلال آل احمد رو مطالعه کردم شما چقدر این کتابو قابل استفاده میدونید؟ مباجث قابل استفاده ای داشت ولی یه شبهه هایی مینداخت که خیلی سنگین بود مثه اینکه رواج تشیع تو ایران کار غرب بوده برای تقابل با عثمانی و از زمان تیمور شروع شده و در صفویه به نتیجه رسیده یا اینکه (نعوذبالله) حتی اعتقاد ما به رومی بودن مادر امام زمان تحت تاثیر غرب زدگیه و...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم جلال در همان حدّی که موضوع غرب‌زدگی را طرح کرده و یا متوجه نقش تاریخی روشن‌فکری در ایران شده ارزش دارد نه این‌که باید همه‌ی تحلیل‌های ایشان را نیز قبول کنیم. هرگز این‌طور نیست که رواج تشیع در ایران کار غرب بوده، برعکس، چون روح ایرانی از همان ابتدا با نحوه‌ی برخورد علی«علیه‌السلام» در رابطه با مَوالی متوجه عظمت علی«علیه‌السلام» شد به حضرت گرایش داشتند در اولین فرصت که فشار عثمانیان کم شد آن گرایش ظهور کرد و صفویه نیز از آن گرایش استفاده کرد و هزاران عوامل دیگر که بحث آن این‌جا نیست. همچنان که موضوع سوابق حضور جناب نرگس‌خاتون چیزی نیست که بتوان آن را از تاریخ نفی کرد. موفق باشید
3074

تکرارسوالبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی باعرض سلام و ادب من برای دومین بار این سوال را ارسال می کنم چراکه هنوز جوابی دریافت نکرده ام. میخواستم راهنمایی بفرمایید که آبا با توجه به بحث هایی که پیرامون شوم بودن ماه صفر بیان می شود آیا فرزند دار شدن (بسته شدن نطفه) در این ماه می تواند تاثیر منفی روی فرزند داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده قبلاً هم جواب این سوال را عرض کردم که تا آن‌جا که بنده اطلاع دارم هیچ اشکالی پیش نمی‌آید. موفق باشید
2906
متن پرسش
سؤال20: انسان به بعضی قضایا علم حصولی دارد مثل این که: «دیروز درد داشتم»، و به بعضی قضایا علم حضوری دارد مثل این که «الآن درد دارم». پس می‌شود انسان به یک قضیه علم حضوری داشته‌باشد بدون این که نظر به موضوع و محمولش داشته‌باشد. حال سؤال ما این است که: آیا مبادی یک فکر، لزوماً از جنس قضیه و تصدیق است (البته لابشرط نسبت به این که نظر به موضوع و محمولش بشود یا نشود)؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همان‌طور که عرض شد مبادی اعم از آن‌که مبادی عقل نظری باشد، مثل امتناع اجتماع نقیضین و یا مبادی عقلی عملی باشد، مثل سیره‌ی انسانی که او را به عنوان مبادی پذیرفته‌ایم، در هر دو صورت آن مبادی یک تصدیق درونی و حضوری است و در این‌جا بحث موضوع و محمول معنا نمی‌دهد، هرچند از این به بعد می‌توان بر مینای آن‌چه در درون تصدیق کرده‌ایم – در عقل نظری و عملی – قضایایی را شکل دهیم و موضوع و محمول بسازیم و استدلال کنیم. ملاحظه کرده‌اید که ما مبنای عقل عملی را ابتداء و بالذات انسان معصوم می‌دانیم و در ذیل آن انسان، انسان‌هایی را که یک نحوه اتحاد با امامان دارند، می‌پذیریم. موفق باشید
1818
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی در مورد ذات خدا میفرمایند دست انسان اعم از انبیاء و اولیاء و غیره از شناخت ان کوتاه است و در تعریف اسم میگویند ظهور ذات خداست به صفت خاص یعنی همان ذات که دست ما از شناختش کوتاه است ظهور پیدا میکند و خود را نشان میدهد ایا همین معرفت به ذات نیست همین که ما مییابیم ان ذات کریم است مگر این خود معرفت به ذات باری تعالی نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام آری با نظر به «اسم» به ذات نظر می‌شود ولی در محدوده‌ی اسم خاص، ولی ذات در مقام خودش اجازه‌ی حضور به غیر نمی‌دهد که «عنقا را بلند است آشیانه». موفق باشید
1392

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی درخصوص مرحوم اقا نجفی اصفهانی در کتاب سیاحت شرق مطالبی نقل شده که از انها استنباط می گردد ان مرحوم بار علمی چندان نداشته است و کلاس او کلاس درس نبوده و مرحوم اقا نجفی قوچانی بیان می کند پول و ریاست از برادران نجفی بود و علم و فضل از مرحوم درچه ای.چون احتمال دادم ان کتاب را مطالعه فرموده اید مطالب را نیاوردم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مرحوم آقا نجفی قوچانی«رحمة‌الله‌علیه» در بعضی از قضاوت‌هایشان از جمله در مورد آیت‌الله اصطهباناتی صائب نیستند. موفق باشید
863

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام و تحیت خدمت استاد عزیزم.چند وقتی است که جلسات ده نکته از معرفت نفس را با دوستان شروع کردیم.سوالاتی پرسیده شده است. ممنون میشویم که پاسخ ها را مبسوط و به ترتیب مرحمت فرمایید.1: در نکته یک گفته می شود که ادراکات مربوط به نفس است.یکی از دوستان می گفت که ادراکات مربوط به مغز است حتی خواب هم تصورات ذهنی مغز است.در پاسخ چه می توان گفت؟ 2: یک دیگر از دوستان می گفت که بعضی وقتها پس از بیدار شدن از خواب چیزی از خواب یادم نمی آید.این یعنی اینکه روح وارد عالم خواب نشده است و در بدن حضور داشته است. من گفتم که چیزهایی از خواب به یادت می ماند که برایت مهم باشد.گفت که پذیرفتنی نیست که هیچ چیز از یک خواب مهم نباشد و در نتیجه هیچ چیز یادمان نیاید.پاسخ این سوال چیست؟ 3: در بیداری مثلا اگر کسی بخواهد ضرری به ما برساند ما دفع ضرر می کنیم یا اگر عالمی را ببینیم از او سوال می پرسیم یا اگر دوستی که چند سال است که او را ندیده ایم ببینیم او را در آغوش می گیریم و ... اما بعضی وقتها در خواب هیچ اراده ای نداریم نه می توانیم دفع ضرر کنیم نه می توانیم سوال از عالمی بپرسیم اگر دوستمان را ببینیم عادی برخورد می کنیم و... آیا این تفاوت بین خواب و بیداری به معنی آن نیست که بیداری به نحوی واقعی تر از خواب است و (( من )) ما در موقع بیداری واقعی تر وحقیقی تر از ((من)) ما در موقع خواب است؟ 4: بعضی وقتها در بیداری ذهن و روح ما مشغول فلان مساله درسی یا فلان فعالیت است.شب در خواب با همان موضوع برخورد می کنیم.از طرف دیگر بعضی وقتها مثلا دلتنگ امام رضا می شویم و شب در خواب حرم امام رضا را می بینیم. سوال این است که با توجه به اینکه منشا این دو نوع خواب یکی است چه تفاوتی بین این دو نوع خواب است؟ آیا هردو بی اعتبار و توهمی است؟ 5: در بیداری مثلا وقتی یک صحنه یا منظره را می بینیم یا با دوست خود صحبت می کنیم تمام جزئیات را به خاطر داریم رنگ لباس دوست شکل موی دوست حرکاتی که انجام می داد و ... اما در خوابها معمولا صورت کلی و مبهم از صحنه ها و گفتگوها را به یاد داریم مثلا خواب حرم امام رضا را می بینیم اما حرم امام رضا را به گونه ای غیر این شکل فعلی می بینیم.علت چیست؟ 6 : آیا این درست است که یکی از ملاک های مهم در تشخیص شخصیت افراد خوابهایی است که می بینند .یا اینکه نه.ممکن است طرف در حال فعلیت رساندن شخصیت خودش باشد اما خواب های پست هم زیاد ببیند؟ 7: اصولا آیا ما خواب باطل هم داریم یا اینکه همه خواب ها واقعیت دارند چه رویا های صادقه و چه خوابهای پریشان؟ 8: بعضی وقت ها شده که خواب هستیم و داریم خواب ترسناک می بینیم و می دانیم که خواب هستیم و می خواهیم خود را به زور بیدار کنیم تا از دست رنج درون آن خواب راحت شوی.سوال این است که آن کس که در خواب دارد خواب ترسناک می بیند کیست و آن کسی که می خواهد خود را از خواب بیدار کند کیست؟. در پایان اگر توصیه ای در خصوص نحوه ی برگزاری جلسات دارید با گوش دل می شنویم. از حوصله و مرحمت عزیزم ممنون هستم.خداوند شما را موید بدارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- بحث بر سر آن است که چه کسی ادراک می‌کند نه این‌که با چه وسیله‌ای ادراک می‌شود. مگر وقتی ما با چشم خود می‌بینیم می‌توانیم بگوییم چشم می‌بیند؟ به هر حال آنچه در خود می‌یابیم شخص ادراک‌کننده است و این را نمی‌توانیم انکار کنیم. 2- مگر ما در عالم بیداری آنچه را احساس می‌کنیم همیشه در حافظه داریم؟ آیا از پریروز خود آنچه حسّ کردیم را فعلاً داریم یا اگر حادثه‌ی مهمی اتفاق افتاده باشد در حافظه می‌ماند؟ تازه اگر یک حادثه از خواب را بعداً به یاد داشته باشیم کافی است تا روشن شود نفس انسان بدون بدن حقیقت دارد و ادراک می‌کند. 3- انسان در خواب در اختیار ملکاتش می‌باشد و نمی‌تواند مثل بیداری اراده‌ای جدید داشته باشد، از این جهت بیداری جهت تعالی ما جدّی‌تر از خواب است ولی از جهت رتبه‌ی وجودی، عالم مثال درجه‌ی وجودی شدیدتری دارد. 4- بعضی مواقع روح انسان در هنگام خواب – که از حسّ خود آزاد است – با شدیّت بیشتر با خیالات خود مرتبط می‌شود و گاهی هم نفس در هنگام خواب سیر می‌کند و با واقعیتی در عالم خارج – اعم از عالم ماده یا عالم مثال – روبه‌رو می‌شود، ولی چون به‌راحتی نمی‌تواند بین آن دو واقعه تفکیک کرد گفته می‌شود نباید به خواب اعتماد نمود. 5- ما در خواب با صورت کلی واقعیات روبه‌روئیم و زمان زیادی نیاز دارد که بتوانیم با جزئیات واقعیات مأنوس شویم، چیزی که در برزخ محقق می‌شود. 6- شخصیت انسان موضوع بسیار گسترده‌ای است که در هر مرحله در موقعیتی خاص قرار دارد و نمی‌توان یک قاعده‌ی کلی برای آن تعیین کرد. 7- به اعتبار نفس انسان همه‌ی خواب‌ها واقعیت دارند ، یا ریشه در خیالات ما دارند و چگونگی آن‌ها، یا ریشه در سیر ما در عالم مثال دارند و چگونگی صورت‌های آن عالم ولی به اعتبار واقعیت خارج، بعضی خواب‌ها واقعیت ندارند. 8- نفس انسان یک حقیقت مجرد و تشکیکی است و لذا از موطن مرتبه‌ی بالاتر می‌تواند به مرتبه‌ی پایین‌ترِ خود نظر کند و در هر حال هر دو مرتبه را به خود نسبت دهد. 9- همین‌طور که جلو می‌روید خوب است ولی معطل نشوید، مطلب را خوب بگیرید و جلو بروید تا با ظهور نکات دیگر مطالب قبلی نیز روشن‌تر شود. موفق باشید
777

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
وقتی افراد نمی خواهند ندای وجود را بفهمند وتنها دوست دارند درهمان حدی از وجود که هستند همان بودن را ادامه دهند ماندن برای انسان در این جمع ها خیلی سخت می شود این حرف درستی باید باشد که چون انسانها چیز دیگری از بودن خودشان را نمی خواهند نمی نشینندو فکر کنند که آیا می شود طور دیگری بود یا خیر ؟درحال حاضر چون انسان هایی که دعوت به وجود بکنند در جامعه کم یافت می شود افراد دیگر به بودن دیگری نمی اندیشند همه برای دل دیگران هستند نه برای خودشان . خداوند سقراط را رحمت کند که شهید این راه بود که به مردم می گفت که ای مردم طور دیگری هم می شود بود وچون مردم این را نمی خواستند سقراط را هم کشتند استاد این چه رمزی است که افرادی که می خواهند مردانه اهل تفکر باشند درجامعه غریبند حاج آقا شما فکر را چگونه تعریف می کنید؟ شما معنای متفکر را چکونه می فهمید .استاد اگر شرایط روحیمان طوری باشد که اصلاً نتوانیم به راحتی با هرکسی دم خور شویم چه باید کرد اگر شرایط کاری طوری باشد که هیچکس برنامه در جهت خودسازی نداشته باشد چه باید کرد ؟همه فقط پول می شناسند ورقابت و... هیچکس از خودش نمی پرسه من کیستم؟ استاد شما که دلتون دل دردمندی است برامون دعاکنید. موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: آری حرف درستی است که تا انسان متوجه حقیقت وجود نباشد به همان که هست راضی است. حقایق همیشه بلندتر از اندیشه‌ی عامه است و به همین جهت شما در دعای ندبه لابه و ندبه می‌کنید برای آن‌که نظرتان از عالی‌ترین مخلوق یعنی واسطه‌ی فیض هستی به جای دیگر نیفتد و متوجه‌اید ماندن در حقیقت نوری که از آدم«علیه‌السلام» شروع شد و به مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» ختم می‌شود بزرگ‌تر از اندیشه‌ی عمومی است. فکر حقیقی؛ رجوع به «وجود» است و از منظر وجود همه‌ی عالم را مظاهر اسماء الهی یافتن. باید با انسان‌ها مدارا کرد و بر اساس گفتمان دینی، فطرت آن‌ها را مورد خطاب قرار داد. موفق باشید
20648
متن پرسش
با سلام: شما فرمودید که بهشت و جهنم قراردادی نیستند بلکه صورت حقیقی خود اعمال هستند، از طرفی نیز فرمودید که بهشت و جهنم از قبل بوده اند و الان هم هستند. سوال: این بهشتی که صورت اعمال ماست چگونه قبل از اینکه ما وجود خارجی پیدا کنیم وجود داشته اند یعنی صورت اعمال قبل از خود عمل وجود داشته اند؟ چگونه؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عالمی مافوقِ این عالم، هم‌اکنون موجود است و هم‌اکنون نفس ناطقه‌ی ما به آن عالم متصل است و هر عملی که ما در این دنیا انجام می‌دهیم، در ان دنیا مطابق هویت آن دنیایی محقق می‌شود و چون از این دنیا رفتیم، با اعمالِ پیش‌فرستاده‌ی خود روبه‌رو می‌شویم. در روايت داريم كه راوى از حضرت‏ امام‏ رضا (ع) مى ‏پرسد: مرا از بهشت و جهنم خبر دهيد، آيا هم اكنون آن‏ها خلق شده‏ اند؟ حضرت فرمودند: بلى، و رسول‏ الله (ص) وقتى به معراج رفتند داخل بهشت شدند و آتش را ديدند. راوى مى‏ گويد: عده ‏اى از مسلمانان مى‏ گويند بهشت و جهنم مقدر شده ‏اند ولى خلق نشده ‏اند. حضرت فرمودند: آن‏ها از ما نيستند و ما هم از آن‏ها نيستيم: «مَنْ انْكَرَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَالنّار كَذَّبَ النَّبِيُّ (ص) وَ كَذَّبْنا وَ لا مِنْ وِلايَتِنا علي شَيْئٍ وَ يَخْلُدُ في نارِ جَهَنَّم. قال‏الله: هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتي يُكَذِّبُ بِهَاالْمُجْرِمُونَ يَطُوفُونَ بَيْنَها وَ بَيْنَ حَميمٍ انٍ». پس كسى كه منكر خلقت فعلى بهشت و جهنم شود، پيامبر و ما را تكذيب كرده است و از دوستان ما نيست و براى هميشه در آتش است. خداوند در آيه 44 سوره الرحمن فرمود: اين است جهنمى كه گناهكاران انكار مى‏ كردند و هم اكنون گناهكاران بين آن جهنم و آب‏جوشان در حال طواف ‏اند.[1]

و نيز در روايت داريم كه: «رسول خدا (ص) فرمودند: در آن هنگامى كه مرا در آسمان معراج دادند من داخل بهشت شدم، ديدم در آنجا زمين‏هاى بسيارى را كه سفيد و روشن افتاده و هيچ در آنها نيست، وليكن فرشتگانى را ديدم كه بناء مى ‏سازند، يك خشت از طلا و يك خشت از نقره، و چه بسا دست از ساختن برمى ‏دارند. من به آن فرشتگان گفتم: به چه علّت شما گاهى مشغول ساختن مى‏ شويد و گاهى دست برمى‏ داريد؟ فرشتگان گفتند: وقتى كه نفقه ما برسد ما مى‏ سازيم و وقتى ‏كه نفقه ‏اى نمى ‏رسد دست بر مى‏ داريم و صبر مى‏ كنيم تا آن‏كه نفقه برسد. رسول‏ خدا (ص) به آن فرشتگان گفتند: نفقه شما چيست؟ گفتند: نفقه ما گفتار مؤمن‏ است‏ در دنيا، كه ‏بگويد:

سُبْحَانَ اللَهِ وَ الْحَمْدُلِلَّهِ وَ لَا إلَهَ إلَّا اللَهُ وَ اللَهُ أَكْبَرُ پس چنانچه ملاحظه مى‏ فرماييد حضرت در سفر معراجى خود با بهشت و جهنم رو به‏ رو شدند و اين مى‏ رساند كه هم اكنون بهشت و جهنم موجود است. موفق باشید


نمایش چاپی