بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10762

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: لطف کنید معنای (برح الخفاء وانکشف الغطاء) در زمان غیبت یعنی زمان ما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به پروردگار خود عرضه می‌داریم؛ بلای عظیم و بیچارگی ما آشکار و پرده از روی کار ما بر افتاده. که حاکی از بروز مشکلاتی است که فقدان امام معصوم برای ما پیش آمده و از این طریق تقاضای تسریع ظهور آن حضرت را داریم تا هیچ مسلمانی بهانه‌ای جهت نزدیکی به کفر و استکبار را نداشته باشد. موفق باشید
10237
متن پرسش
با سلام: روایت ذیل سند قوی دارد؟ «اِنّ اللّه‏ تعالى شراباً لاولیائه: اذا شربوا، سَکِروا، و اذا سَکِروا طَرِبوا، و اذا طَرِبوا طابوا، و اذا طابوا ذابوا، و اذا ذابوا خَلَصوا، و اذا خَلَصوا طَلَبوا، و اذا طَلَبوا وَجَدوا و اذا وَجَدوا وَصَلوا و اذا وَصَلوا تَّصَلوا و اذا تَّصَلوا لا فَرقَ بَینَهُم و بَینَ حَبیبِهِم» منظور از «لا فَرقَ بَینَهُم و بَینَ حَبیبِهِم» چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم فیض کاشانی در کتاب «کلمات مکنونه» از طریق محمدبن جمهور آن روایت را به امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» نسبت می‌دهد. عمده محتوای روایات است که در سیر و سلوک قابل تجربه می‌باشد. موفق باشید
10205

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر شما: استاد اون چیزی که ما از اساتیدمون در باب حدوث نفس شنیدیم اینه که همین جسم مادی در جریان حرکت ارتقا پیدا میکنه و مجرد میشه ولی در بحث هاتون گفتین که نفس از عالم بالا افاضه میشه که به نظرم با هم هماهنگی ندارند مشه لطفا تو ضیح بفرمایید. متشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این را جناب ملاصدرا در جلد هشتم اسفار مفصل بحث کرده، می‌توانید به کتاب «معرفتِ نفس و حشر» رجوع فرمایید. موفق باشید
9669
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و ادب و خدا قوت: استاد بزرگوار این حدیث منو ناراحت میکنه چون دوست دارم مومن باشم ولی دوست ندارم بلا و گرفتاری در زندگی داشته باشم با این حدیث غمی و ترسی تو دلم میاد. نمیدونم عمق حدیث را نمیفهمم یا.... امام کاظم (علیه ‏السلام): المُؤمِنُ مِثْلُ کَفَّتَی الْمِیزانِ؛ کُلَّما زِیدَ فی إیمانِهِ زِیدَ فی بَلائِهِ. مؤمن همانند دو کفۀ ترازو است؛ هر چه بر ایمانش افزوده شود، بلا و گرفتاری‌اش نیز فزونی گیرد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: زنده باد بلایی که در ازاء ایمان به ما برسد تا ایمان ما بیشتر بدرخشد. راستی اگر بلاهایی نبود که حضرت علی«علیه‌السلام» آزمودند، کجا آن حضرت این اندازه می‌درخشیدند. نگران نباشید، اول شما را می‌آزمایند اگر آمادگی لازم را داشتید آن‌وقت در بلاها و آزمون‌ها قرارتان می‌دهند. آن‌وقت خواهید گفت: «در بلا هم می‌چَشم الطاف او .... مات اویم، مات اویم، مات او». موفق باشید
7634

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام منظور از اینکه جسم حضرت عیسی بالا برده شد،این است که شدت وجودی پیدا کرد؟اینکه الآن در آسمان چهارم هستند به مرتبه معنوی ایشان اشاره دارد؟در مورد حضرت ادریس هم در سوره مریم آمده"رفعناه مکانا علیا"این تعبیر با تعبیر"رافعک الی"در سوره آل عمرا ن راجع به حضرت عیسی آمده چه تفاوتی دارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در رابطه با هر دوی این دو پیامبر خدا بحث در آن است که آن‌ها با جسمی لطیف‌تر از جسمی که در عالم ماده هست در عالمی بالاتر از عالم ماده به‌سر می‌برند و جنبه‌ی روحانی آن‌ها بر جنبه‌ی مادی آن‌ها غلبه دارد. در مورد حضرت ادریس داریم که ده سال هیچ غذایی نخوردند. تعبیری که برای حضرت عیسی به‌کار رفته است نشان از قرب خاصی دارد که مخصوص خود حضرت است ولی در مورد حضرت ادریس تعبیر «مکان برتر» شده است که حکایت از جایگاهی است که آن جایگاه برتر می‌باشد، در حالی‌که برای حضرت عیسی«الیَّ» به‌کار رفته که بدون قید مکان قرب به سوی حق را حکایت می‌کند. واللّه اعلم. موفق باشید
6068

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم قصد برگزاری جشن دانشجویی به مناسبت عید غدیر را داریم برای استفاده بهتر مسائل فرهنگی در این روز کدام جزوه یا کتاب و سخنرانی را پیشنهاد می کنید .برای استفاده از حدیث در صورت امکان کمی قصد شرح حدیث در این باب را هم داریم لطفا راهنمایی بفرمایید.یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه به جهت سمیناری که در قم داشتم بعد از عید غدیر توانستم با سؤال شما روبه‌رو شوم. بیشتر در این مورد سخنرانی دارم که دی‌وی‌دی‌های آن موجود است. موفق باشید
4664
متن پرسش
باسلام آیا این درست است بگوییم ائمه فقط در حیطه وحی عصمت دارند نه در حیطه زندگی ظاهری چون بارها دیده می شود امیرالمومنین(علیه السلام) کسانی را بر سرکار می گذاردند و بعد خراب در می آمدند پس معلوم است عصمت نبوده؟ 2.فرق مقام عصمت با فرقان چیست و آیا در فرقان دیگر هیچ وقت اشتباهی دیده نمی شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن وقتی که بخواهند به صورت عادی عمل کنند نظر به نور حقیقت خود ندارند مثل آن وقتی که شتر رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» گم شد و حضرت به اصحاب فرمودند آن را پیدا کنند ولی در همین مورد وقتی منافقان گفتند: «یُنْبِئُنَا بِخَبَرِ السَّمَاءِ وَ هُوَ لا یَدْرِی أَیْنَ نَاقَتُه‏» او به ما از آسمان خبر می‌دهد ولی نمی‌داند شترش در کجاست و حضرت محمد«صلوات‌الله‌علیه‌وآله»احساس کردند ممکن است مؤمنین تحت تأثیر قرار گیرند از علم نبوت خود استفاده کردند و آدرس شتر را که افسارش در فلان درّه به خاری گیر کرده بود را دادند و اصحاب رفتند و شتر را درست همان‌جا و به همان طور یافتند «فَوَجَدُوهَا کَمَا وَصَف‏». این در مورد سایر ائمه«علیهم‌السلام» نیز هست که داستان امام صادق«علیه‌السلام» را در اصول کافی داریم که حضرت از یک جهت به دنبال کنیزی می‌گردند که در اطاقی پنهان شده و از طرف دیگر می‌فرمایند: «إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ عُلِّم‏» اگر امام بخواهد بداند خداوند او را آگاه می‌کند 2- فرق نمی‌کند چون نور عصمت از طریق علم برای امام حاصل می‌شود و علم موجب فرقان می‌شود. در این مورد می‌توانید به بحث «عصمت پیامبر» در جزوه‌ی مبانی نظری نبوت و امامت رجوع فرمایید. موفق باشید
4115
متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد این حقیر به فلسفه و عرفان علاقه ی بسیار زیادی دارم ولی استاد ندارم و این باعث ناراحتی بنده شده است و از جایی که می خواهم در عرفان به فصوص و فلسفه به اسفار برسم و به عرفان عملی وارد شوم از شما در این راه دشوار کمک می خواهم لطفآ اینجانب را راهنمایی کنید .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از دانستن ادبیات عرب، باید بدایه و نهایه و اسفار را شروع کنید که اساتید خوبی در این دروس و نوارهای خوبی هست، بقیه را خداوند پیش می‌آورد. موفق باشید
3450
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد عزیز با بررسی آیات مربوط به خلقت آدم و زندگی او در بهشت و هبوط آدم روی زمین و اینکه خداوند جانشین در روی زمین قرار می دهد ، در یک جمع بندی و کنار هم قرار دادن این آیات چنین به نظر می رسد که خداوند علاوه بر جضرت آدم علیه السلام که او را از خاک آفرید انسانهای دیگری را هم همزمان یا بعد از خلقت آدم علیه السلام از خاک آفرید و در همان بهشت موقت جای داد. منتها حضرت آدم بعنوان نماینده آن انسانها و برگزیده خداوند بود که علم اسماء را تنها به او یاد داد و مورد سجود فرشتگان بطور رسمی قرار گرفت که با ترک اولی آدم علیه السلام همگی از بهشت خارج شدند و خداوند فرمود : قلنااهبطوا منها جمیعا.... که بدنبال آن هر کدام در گوشه ای از زمین فرود آمدند و این پراکندگی انسانها روی زمین نیز از همانجا ناشی می شود. خداوند برای هر گروهی نیز رسولی جهت هدایت آنها از بین خودشان برانگیخت که به تعداد معدودی از آنها در قرآن کریم اشاره شده است. نظر استاد در این باره چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمی‌توان چنین نتیجه‌ای گرفت. در مورد «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعا» نیز گفته‌اند منظور آدم و حواء و شیطان بوده‌اند. و یا چون آدم برزخ نزولی حقیقت مثالی همه‌ی آدم‌ها است خطاب جمع به آن شده. زیرا اگر همه‌ی ما در آن‌جا نبوده‌ایم مگر می‌شود یک نفر به شجره‌ی ممنوعه نزدیک شود و فرزندان او تقاس او را بکشند؟ در موضوع پراکندگی انسان‌ها بر روی زمین بعضی تحقیقات نشان می‌دهد که در زمان‌های گذشته این‌ها با همدیگر ارتباط داشته‌اند. شاید کتاب «هدف حیات زمینی آدم» کمک کند. موفق باشید
2926
متن پرسش
سلام در رابطه با سوال 2854 چرا خداوند ارداه کرده که عقل ظهور نکند؟ پس چرا میگوییم همه عالم صورت عقل خداست؟خب با این استدلال شاید خدا اراده کرده در جایی عقل ظهور نکند و این برای خدا نقص است؟و ایتجاست که بشر دست به تغییر بزند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که عرض شد : جهل یک امر عدمی است، به این معنا که مستقیماً مورد خلقت از طرف خدا قرار نمی‌گیرد پس هرچه در عالم وجود هست صورت اراده‌ی عقل مطلق یعنی خداوند است پس نمی‌شود جایی ظرفیت ظهور رحمت الهی را داشته باشد و خداوند از دادن آن رحمت دریغ بورزد و این غیر از آن است که در جایی خداوند به عهده‌ی ما گذارده است تا برای رشد استعدادهای خود یا ظهور استعداد مخلوقات تغییر ایجاد کنیم. موفق باشید
2716
متن پرسش
خلوص نیت محدث قمی یکی از علما نقل می کرد : در یکی از ماههای رمضان به اتفاق چند تن از دوستان از حضور جناب محدث قمی تقاضا کردیم که در مسجد گوهرشاد مشهد اقامه نماز جماعت را تقبل کنند. با اصرار و پافشاری پذیرفتند. چند روز نماز ظهر و عصر در یکی از شبستانهای آن مسجد به امامت معظم له برگزار شد و هر روز تعداد جمعیت نمازگزاران افزوده می شد تا اینکه بر اثر اطلاع دادن جماعت نمازگزار به دیگرانی که از این امر هنوز باخبر نشده بودند تعداد مأمومین مرحوم قمی فوق العاده کثیر شد. یک روز پس از آنکه نماز ظهر برگزار شد مرحوم قمی به من که در صف اول و نزدیک ایشان بودم گفتند: من امروز نمی توانم نماز عصر بخوانم و رفتند و دیگر تا آخر ماه مبارک رمضان آن سال برای امر نماز نیامدند. در موقع ملاقات و سؤال از علت ترک نماز جماعت فرمودند: حقیقت این است که در رکوع چهارم متوجه شدم صدای اقتدا کنندگان از پشت سرم را که می گفتند: یا الله! یا الله! یا الله! ان الله مع الصابرین. و این صداها از محلی بسیار دور به گوش می رسید. این توجه مرا به زیادی جمعیت اقتدا کننده متوجه کرد و در من شادی و فرحی تولید کرد و خلاصه خوشم آمد که این جمعیت این اندازه زیادند. بنابراین من برای امامت اهلیت ندارم! عالم باش یا متعلم باش یا شنونده یا دوستدار( علم و عالم) و پنجمی مباش که هلاک خواهی شد. حضرت محمد صلی الله علیه آله و سلم ـ نهج الفصاحه استاد گرامی لطفا بفرمایید الان وضعیت چطور است که مسوولین ما زیادی استقبال را به رخ همدیگه می کشند؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: استقبال از نظام اسلامی در پوشش استقبال از مسئولان، غیر از آن است که فکر کنیم مسئولان آن را به پای خودشان میگذارند. موفق باشید
1287

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وخدا قوت .مسجدی را میشناسم که از طرفداران آقای منتظری هستند آیا در این مسجد میشود به امام جماعتشان که متعاقبا از همفکران ایشان اند میشود اقتدا کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام اگر امام جماعت به واقع مانند آقای منتظری با نظام اسلامی و رهبری نظام سر ستیز دارند و دشمنان نظام را تأیید می‌کنند، از عدالت خارج است. ولی اگر ایشان را با عنوان یک فقیه قبول دارند موضوع فرق می کند .موفق باشید
1184

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم، با عرض سلام ، استاد در کتاب تمدن زایی شیعه در پاسخ به سوالی فرموده بودید: ...باید متوجه باشیم که ما نسبت به ارتباط با غرب سه نوع تئوری داریم؛ یک تئوری این است که غرب خوب است و بیاییم آن را بپذیریم، تئوری دیگر این است که بیاییم خوبی هایش را بپذیریم و در فرهنگ خودمان بیاوریم و از آن ها استفاده کنیم . تئوری سوم این است که فرهنگ غرب یک چیز منسجمی است؛ هر جایش را که بگیری، همه اش می آید، و بنابراین اگر خواستید که غرب نیاید باید از خود شروع کنید ولی براساس اضطراری که در زمان حاضر داریم از تکنولوژی غربی استفاده می کنیم تا شرا یط عبور از غرب فراهم شود . ما به تئوری سوم معتقدیم، اگرچه تئوری دوم هم برای خود حرف دارد و شخصیت های قابل احترامی به آن معتقدند . عنایت داشته باشید که معتقدین به تئوری سوم با خودآگاهی تار یخی خود تئوری دوم را به عنوان گذر از غرب قبول کرده اند. ولی تفاوت در این است که معتقد ین به تئور ی دوم قبول ندارند بین تکنولوژی و فرهنگ غربی آنچنان رابطه ی تنگاتنگی هست که نتوان تکنولوژی را از فرهنگ غربی جدا کرد و در فضای اسلامی از تکنولوژی غربی برخوردار نبود... حضرت آقا در جلسه پرسش و پاسخ که با جوانان در تاریخ 77/11/13 داشتند در جواب این سوال که : جوانانی که در دوران انقلاب بوده‏اند، حضور سلطه استعمار را به‏خوبی لمس کرده‏اند؛ به خاطر این که خیلی چیزها را دیده و درک نموده‏اند. ولی جوانانِ امروز مفهوم و تصویر روشنی از سلطه و استعمار در ذهنشان نیست و این طبیعی است؛ به دلیل این که در دوران انقلاب نبوده‏اند، مستشاران خارجی را ندیده‏اند و کلاًّ حضور چکمه‏های استعمار را در میهن اسلامیمان لمس نکرده‏اند. با توجّه به این که هر موقع حرف نفی غرب به میان می‏آید، به دلیل همین تصویر روشنی که جوانان در ذهن خودشان ندارند، سریعاً نفی فنآوری به ذهنشان می‏رسد؛ با توجّه به این که عدّه‏ای تبعیّت از غرب را دربست قبول کرده‏اند و عدّه‏ای پذیرش غرب را نفی ارزشها و اصول اسلامی و ملی دانسته‏اند و با توجّه به این که نفی غرب و تبعیّت غرب، حتماً در انقلاب و نظام حاکم دلایل مشخّصی داشته است، می‏خواستم از حضورتان خواهش کنم که تعریف جامع و مانعی از غرب داشته باشید، که در کنار این که خوبیها را از غرب اخذ می‏کنیم، با حفظ اصول و ارزشهای اسلامی و ملی‏مان، بدیها را کنار بگذاریم. به نظر شما کلاًّ نقطه تعادل در این میان چیست؟ حضرت آقا چنین می فرمایند: "این سؤال خیلی مهمّی است. من این‏جا چند نکته را در همین زمینه عرض می‏کنم. اوّل این که نفی غرب، به هیچ‏وجه به معنی نفی فنآوری و علم و پیشرفت و تجربه‏های غرب نیست و هیچ عاقلی چنین کاری را نمی‏کند. نفی غرب، به معنای نفی سلطه غرب است که هم سلطه سیاسی مورد نظر است، هم سلطه اقتصادی و هم سلطه فرهنگی. من در این فرصت اندک، در زمینه سلطه فرهنگیِ غرب چند جمله می‏گویم، شاید ان‏شاءاللَّه برای شما مفید باشد. ببینید؛ فرهنگ غرب، مجموعه‏ای از زیباییها و زشتیهاست. هیچ کس نمی‏تواند بگوید فرهنگ غرب یکسره زشت است؛ نه، مثل هر فرهنگ دیگری، حتماً زیباییهایی هم دارد. هیچ کس با هیچ فرهنگ بیگانه‏ای این‏گونه برخورد نمی‏کند که بگوید که ما درِ خانه‏مان را صددرصد روی این فرهنگ ببندیم؛ نه. فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هرجای دیگر دنیا، یک فرهنگ است که مجموعه‏ای از خوبیها و بدیهاست. یک ملت عاقل و یک مجموعه خردمند، آن خوبیها را می‏گیرد، به فرهنگ خودش می‏افزاید، فرهنگ خودش را غنی می‏سازد و آن بدیها را رد می‏کند. همان‏طور که گفتم، در این زمینه، بین فرهنگ اروپایی، غرب، امریکایی، امریکای‏لاتین، آفریقا و ژاپن فرقی نیست و هیچ تفاوتی ندارد و در این حکمی که می‏گویم، همه یکسان هستند. ما در مقابل هر فرهنگی که قرار می‏گیریم، به‏طور طبیعی تا آن جایی که می‏توانیم، باید محسّنات آن را بگیریم و چیزهایی که مناسب ما نیست - بد و مضرّ است - و با چیزهایی که به نظر ما خوب است، منافات دارد، آن را رد کنیم. این اصل کلّی است. منتها در زمینه فرهنگ غربی نکته مهمّی وجود دارد که من دلم می‏خواهد شما جوانان به این نکته توجّه کنید. فرهنگ غرب - یعنی فرهنگ اروپاییها - عیبی دارد که فرهنگهای دیگر، تا آن جایی که ما می‏شناسیم، آن عیب را ندارند، و آن «سلطه‏طلبی» است. این، قطعاً دلایل انسانی و جغرافیایی و تاریخی‏ای دارد. از اوّلی که اینها در دنیا به یک برتریِ علمی دست یافتند، سعی کردند همراه با سلطه سیاسی و اقتصادی خودشان - که به شکل استعمار مستقیم در قرن نوزدهم انجامید - فرهنگ خودشان را هم حتماً تحمیل کنند. اینها با فرهنگ ملتها مبارزه کردند؛ این بد است. ملتی می‏گوید فرهنگ من باید در این کشور جاری شود! این چیز قابل قبولی نیست. هر چند هم خوب باشد، آن ملتی که این فرهنگ بر او تحمیل می‏شود، این را نمی‏پسندد. شما یقیناً خوردن نان و ماست را به میل و اشتهای خودتان، ترجیح می‏دهید به این که چلوکباب را به زور در دهانتان بگذارند و بگویند باید بخوری! وقتی کاری زورکی و تحمیلی شد؛ وقتی از موضع قدرت انجام گرفت و وقتی متکبّرانه و مستکبرانه تحمیل گردید، هر ملتی آن را پس می‏زند؛ باید هم بزند. مثلاً کراوات یک پدیده غربی است. غربیها این را می‏خواهند، دوست می‏دارند و با سنّتشان هماهنگ است؛ اما اگر شما که اهل فلان کشورِ دیگر هستید و تصادفاً کت و شلوار را انتخاب کرده‏اید، کراوات نزدید، یک آدم بی‏ادب محسوب می‏شوید! چرا؟! این فرهنگ شماست؛ تقصیر من چیست؟ اگر کت و شلوار پوشیدید، باید پاپیون و کروات بزنید، و الاّ در فلان مجلس رسمی راه ندارید و یک آدم بی‏ادب و غیرمنضبط و بی‏نزاکت تلقّی می‏شوید! این، آن تحمیل فرهنگ غربی است. زن غربی، روشهایی دارد. آنها نسبت به مسأله زن و روش زن و پوشش زن و ارتباطش با مردان و حضورش در جامعه، فرهنگی دارند - خوب یابد، بحثی سرِ آن نداریم - اما سعی دارند این فرهنگ را به همه ملتهای دنیا تحمیل کنند! در باب فرهنگ غربی، این بد است. من یک وقت مثالی زدم و گفتم شما گاهی خودتان به انتخاب خود غذای مقوّی و یا داروی شفابخشی را مصرف می‏کنید؛ اما یک وقت بی‏هوشتان می‏کنند، یا می‏خوابانند، دست و پایتان را می‏گیرند و با آمپول چیزی را به شما تزریق می‏کنند! سعی شده است از طریق رؤسای کشورها و رژیمهای فاسد، فرهنگ غربی به ملتها تزریق شود! رژیم و خاندان فاسد پهلوی - که خدا از اینها به خاطر آنچه که با ملت ایران کردند، نگذرد - از این قبیل بودند. اینها با انواع روشها و شیوه‏ها سعی کردند فرهنگ غربی را بر کشور ما حاکم کنند. به خاطر این، ملت ایران را تحقیر می‏کردند؛ فرهنگ ملی را تحقیر می‏کردند؛ باورهای ملی را تحقیر می‏کردند. شما ببینید در دوران حکومت پهلویها و اندکی قبل از آن در اواخر حکومت قاجارها، که همین حمله غربیها شروع شده بود و در دوران پهلویها به اوج خود رسید، پرورش یافته‏های آن دوران، ملت ایران را اصلاً قابل این نمی‏دانستند که بتواند خودش را اداره کند، بتواند کاری بکند، بتواند چیزی بسازد، چیزی به دنیا ارائه دهد و یا بر معلومات دنیا اضافه کند. این به خاطر چیست؟ این به خاطر تحقیر فرهنگ ملت، تحقیر هویّت ملی و تحمیل فرهنگ بیگانه است. هویّت ملی با «فرهنگ» شکل می‏گیرد. هویت هر ملتی، فرهنگ اوست؛ این را نبایستی زخمی و جریحه‏دار کرد. علت مقابله ملت ایران با فرهنگ غربی این است، والاّ بله، فرهنگ غربی محسّنات و زیباییهایی هم دارد. البته زشتیهایی هم دارد که آن زشتیها بیخ ریش خودشان! اشکالی ندارد که ما زیباییهای فرهنگ آنها را فرا بگیریم. این که حالا آن زیباییها چیست، می‏تواند مورد بحث قرار گیرد." با توجه به فرمایشات حضرت آقا می توان اینچنین برداشت کرد که حضرت آقا به تئوری دوم معتقدند؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی فکر می‌کنم سخنان مقام معظم رهبری «حفظه‌الهر» مثل هر انسان حکیمی، محکماتی دارد و متشابهاتی. فرهنگ غرب از آن جهت که جایی برای وَحی در امور اقتصادی و سیاسی و تربیتی نگذاشته. از محکمات فرمایش آقاست که هیچ ارزشی ندارد ولی از آن جهت که غرب روش‌هایی در ارتباطات اجتماعی دارد و یا روحیه‌ی تحقیق در علوم تجربی را در خود رشد داده، می‌توان از آن استفاده کرد مثل آن که باید از خوبی‌های سایر ملل استفاده کرد. آن‌چه بنده در مباحث خود بر آن تأکید دارم، روح و فرهنگی است که منجر به تکنولوژی موجود شده که اگر آن روحیه را نشناسیم، ناخود آگاه با پذیرش تکنولوژی گرفتار آن روحیه می‌شویم. موفق باشید
18048

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: اینکه امامان رب ما هستند این سوال را برایم پیش آورده که تفاوت آن با ربوبیت در این روایت که ما را از نسبت دادن آن به ایشان نهی کرده در چیست؟ «نزلونا عن الربوبیه و قولو فینا ما شئتم»؛ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌وقت نباید گفته شود ائمه«علیهم‌السلام» ربّ ما هستند. آن‌ها مظهر ربوبیت حق‌اند و همچنان‌که خودشان در روایت فوق می‌فرمایند باید ذیل ربوبیت حضرت ربّ‌العالمین به آن‌ها رجوع نمود. موفق باشید

15648
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر خسته نباشید. تشکر فراوان که علیرغم مشغله فراوانی که دارین واسه ما هم وقت میذارین و لطف میکنین جواب میدین. ان شاءالله خیر دنیا و آخرت تماما نصیبتون شه و عاقبت بخیر بشین. استاد چه جوری میشه به مقام رضا رسید و در مسیر زندگی و اتفاقات پیش رو تسلیم امر خدا بود و گله شکایت نکرد و از خدا طلبکار نبود؟ قبلا فکر می کردم اینجوری باشم اما امتحان که پیش اومد فهمیدم فرسنگ ها با این حال و مقام فاصله دارم. خیلی سرخورده شدم احساس شرمنده‌گی به خدا و احساس ناامیدی به خودم پیدا کردم که آیا به این حال و کمال می رسم یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی زندگی خود را طوری تعریف کنیم که اولاً اصل را بر بندگی خدا بگذاریم و ثانیاً سعی کنیم آرزوهای دنیایی خود را کم نماییم، متوجه می‌شویم خدای این عالم، خدایی است که به راحتی می‌توان از او راضی بود و در زیر سایه‌ی او به نیازهای حقیقی و منطقی خود دست یافت، در حدّی که همچون ملایمان امام الموحدین«علیه‌السلام» اظهار می‌داریم: «الَهي! كَفَي بِي عِزّاً انْ اكُونَ لَكَ‏ عَبْداً وَ كَفَي بِي فَخْراً انْ تَكُونَ بِي رَبّاً انْتَ كَمَا احِبُّ فَاجْعَلْنِي كَمَا تُحِب»؛[1] خدايا! همين اندازه عزت مرا بس است كه من بنده‌ی تو باشم و همين اندازه فخر مرا كافى است كه تو پروردگار من باشى، تو همان هستى كه من مى ‏خواهم، پس مرا چنان كن كه تو مى‏ خواهى. خيلى شعور مى‏ خواهد كه انسان متوجه معنى شايسته‏ شدن براى عبادت بشود، به طورى كه حضرت حق به او فرمان بدهد، از اين به بعد امكان پرستيدن من در تو پيدا شده است. موفق باشید

 


[1] ( 1)-« بحارالانوار»، ج 76، ص 403.

14335
متن پرسش
سلام علیکم. بنده قبلا فکر می کردم که اول باید آموزش و پرورش را با فکر دینی با قرائتهای مختلف اصلاح کنیم تا بعد نظام های دیگرمان اصلاح شود چنان که مدارس دینی در نقاط کشور زیاد داریم اما حالا حسی به من می گوید که تا ما وارد تقدیر خاصی که خدا از طریق امام خمینی برای ما رقم زده وارد نشویم - چنان که شما فرمودید - نمی توانیم به انسجام و وحدت جامعه برسیم مثلا الان ما مدارس دینی در شهرمان داریم اما چون نمی دانیم به کجا می خواهیم برویم بعد از مدتی مدارسی با فکر غربی و لعاب دینی خواهیم داشت . نظرتان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید ابتدا باید افقی مناسب حیات معنوی و الهی که مربوط به این زمان است را، مدّ نظر قرار داد و در متن چنین افقی بقیه‌ی امور و معارف لازمه جای خود را پیدا می‌کند به همان معنایی که در کتاب «سلوک...» نسبت به جایگاه تاریخی حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» موضوع مطرح شده است. موفق باشید

14064

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرانقدر: زیارت هایتان مورد قبول درگاه حق ان شاءالله. استاد بنده در یکی از استان های محروم زندگی می کنم و به صورت حق التدریس در دانشگاه ها و دبیرستان های شهرم کار می کنم. این ترم با خواهش یکی از دوستان که مسئولیتی در دانشگاهی خارج از شهر خودمان دارد به آنجا رفتم و هفته ای یک روز را در آنجا به سر می برم. خوب این مسئله باعث شده مشغله ام زیاد شود و کمتر به سیر مطالعاتی و کارهای شخصی خودم برسم. از طرفی با خواهش ها و اصرار دانشجویان آنجا مواجه شدم برای اینکه ترم های بعد هم آنجا باشم. با توجه به محرومیت هایی که آنجا می بینم آیا وظیفه ای دارم برای خدمت در آنجا؟ البته اگر بشود اسمش را خدمت گذاشت. بنده تدریس در رشته برق را صرفا علاقه ی شخصی ام می دانم و نمی توانم رابطه ای با خدمت برایش پیدا کنم. آن هم در منطقه ای که از لحاظ صنعتی فوق العاده محروم اند و اکثریت مردمش کاری جز قاچاق سوخت ندارند! و دانشگاه فقط فارغ التحصیل بیکار وارد جامعه می کند. خدمت را کار شما اساتیدی می دانم که با روح و روان دانشجو سر و کار دارید. البته برای خودم توجیهاتی می آورم ولی هیچ کدام بنده را قانع نمی کند. استاد نظر شما چیست؟ با این مسئله چه برخوردی داشته باشم؟ بنده شما را مانند پدر دلسوز خودم می دانم، حتی اگر بگویید به عنوان یک خانم نیازی به تدریس نیست می گویم: چشم
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار خوب است اگر بتوانید با آموزش‌های فنی که به جوانان می‌دهید، آن‌ها را به زندگی امیدوار کنید و از هزاران دام که جلوی آن‌ها پهن شده نجاتشان دهید. موفق باشید

13298
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز چه کتابی را برای آشنایی با زندگی پیامبر عزیزمان و ائمه معصومین علیه السلام معرفی می کنید؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  کتاب در این مورد زیاد است. از یک جهت «فروغ ابدیت» را و از جهت دیگر «سنن النبی» شروع خوبی است. بنده نیز در نیمه‌ی دوم کتاب «صلوات بر پیامبر(ص)؛ عامل قدسی‌شدنِ روح» عرایضی داشته‌ام. در مورد زندگی پیشوایان، کتاب‌های آقایان پیشوایی و اشتهاردی، کمک می‌کند. کتاب «منتهی‌الآمال» هم از شیخ عباس قمی خوب است. کتاب «انسان 250 ساله» از جهت تحلیل زندگی ائمه، بسیار خوب است. موفق باشید

13055

بدون عنوان:بازدید:

متن پرسش
سلام: بنده با اينكه به معلمي و آموزش و پرورش علاقه نداشتم و دوست داشتم هرچه زودتر از پيش دانشگاهي خلاص شوم و وارد مسير ديگري شوم ولي اين طور رقم خورد كه (از روي قسمت يا انتخاب نادرست) الان در مركز تربيت معلم دانشجو هستم ولي هم چنان به رشته و كار خود علاقه اي ندارم و فقط واحدهاي درسي را پاس مي كنم، اكنون چه كنم؟ بيشتر علاقه ام هم به معارف ديني است ولي از محيط آموزش و پرورش و رفتن به حوزه علميه و تدريس كردن خوشم نمي آيد.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر روح علمی را دوست دارید با تدریس به عمق بیشتری می‌رسید. موفق باشید

13048
متن پرسش
سلام: بنده بجز کارهای طلبگی یک برنامه ای دارم آن هم تفکر زیاد روی انقلاب اسلامی است. چند وقت پیش روی تفکر امام (ره) کار می کردم که چه ارادتی به ملاصدرا داشتند. و این انقلاب را ظهور تفکر ملاصدرا می دانم، درحد عقل ناچیزم. چند وقت است که این جریان ملاصدرا کوبی در ایران بیشتر شده که مرا مجبور به مطالعه روی افرادی که توهین می کنند به ملاصدرا و‌... کرد. من با مطالعه و تفکر اندکی به این نتیجه رسیدم که: برای ار بین بردن انقلاب اسلامی یک بار حمله کردند نشد. یک بار تحریم کردند نشد. یک بار فتنه کردند و نشد و این بار آمده اند و می خواهند ریشه تفکر امام را بزنند، نمی دانم تا چه حد درست تشخیص دادم. ولی من با چند تن از آنها صحبت کردم دیدم اصلا امام را کافر می دانند ولی زیاد بروز نمی دهند چون می دانند با جواب قاطعانه روبرو می شوند. البته ناگفته نماند تعداد کمی از آنها هستند که اینطور نیستند و به امام و آقا ارادت دارند، ولی متاسفانه بعضی هایشان اینطور نیستند اصلا... نظر شما چیست استاد؟ راهنمایی بفرمایید چگونه منِ طلبه ضد حمله ی این حمله را بزنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که عده‌ای به جهت عدم آگاهی در مورد ملاصدرا اشتباه می‌کنند و دشمن هم از این‌ها استفاده می‌نماید، حرفی نیست. ولی فراموش نکنید این افراد در بیرون تاریخ به‌سر می‌برند و مسئله‌ی حضور تاریخی ملاصدرا در آینده‌ی تمدن اسلامی محکم‌تر از این حرف‌ها است که با این بادها بلرزد. وظیفه‌ی ما است تا با تبیین درستِ ملاصدرا به تحقق هرچه بهتر تمدن نوین اسلامی کمک نماییم. موفق باشید

12274

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: از یکی از اساتید سیر مطالعاتی خواستم ارجاع دادند به استاد طاهرزاده برای اینکه از استاد طاهرزاده مشاوره درباره سیر مطالعاتی شهید مطهری بگیرم از چه طریقی می تونم اقدام کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت به سیر مطالعاتی مرحوم شهید مطهری چیز تدوین‌شده‌ای ندارم ولی اگر خودتان از کتاب‌های آسان ایشان مثل «داستان راستان» و «سیره‌ی نبوی» و «جاذبه و دافعه» و «سیری در نهج‌البلاغه» شروع کنید آرام‌‌آرام بقیه‌ی کار برایتان روشن خواهد شد. احتمالاً سایت‌هایی هست که در این مورد کار تدوین‌شده‌ای داشته باشند. موفق باشید

9518
متن پرسش
با عرض سلام: به نظر بنده، در کتاب از برهان تا عرفان و شرح آن علی رغم نقاط فراوان زیاد، می شد روی دو نکته تاکید بیشتر کرد. اول بحث مالکیت خدا و این که انسان به وسیله برهان صدیقین به خوبی متوجه فقر ذاتی خود و از خود هیچ نداشتن و مالکیت خداوند بر خود و بر عالم میشود و این درک میتواند زمینه بندگی انسان را فراهم کند. مثلا اگر خداوند فرمان بدهد خمس بده دیگر چون و چرا نمیکند. چون خدا را مالک خود و استعداد کار کردن را هم از خدا می داند و مال را از آن خود نمیداند. امری که در حدیث عنوان بصری به آن اشاره شده است. یا مسئله حجاب، روزه گرفتن و بسیاری مسائل از این قبیل با توجه به مالکیت خدا بر انسان و فقر ذاتی انسان به خوبی قابل تبیین است. اما وقتی انسان زیبایی، سلامتی، نیرو و توان و سایر نعمت های خداوند را از خدا نبیند در مقابل فرمان خدا چون و چرا میکند. یکی روی این بحث میشد بیشتر تکیه کرد و بحث دوم در مورد اهمیت اراده. چرا که انسان تنها چیزی که می تواند خلق کند «اراده» کردن است. و از تبیین جایگاه فلسفی اراده میتوان به مباحث اخلاقی هم پل زد و از برکات آن بهره مند شد. مخصوصا که کم نیستند کسانی که علی رغم کسب معارف بالا، چون اراده کافی ندارن، نمیتوانند زنگی خود را یک زندگی دینی کنند. این امر در برخی سوالاتی که از شما پرسیده میشود، مشهود است. شاید نیاز باشد شما یک یادداشت ویژه در مورد «اراده و جایگاه آن در فلسفه و متون دینی» بنویسید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید در مباحث فلسفی باید از «موجود بِما هو موجود» بحث شود و هنر تفکر فلسفی آن است که موضوعات اخلاقی و اعتباری را وارد بحث نکند. موفق باشید
5479
متن پرسش
با سلام طلبه ی پایه یک هستم که از دیپلم وارد حوزه شده ام و با توجه به اینکه 23 سال دارم نگران این هستم که برای شروع مباحث عقلی و اعتقادی کمی دیر شده باشد. (با در نظر گرفتن این نکته که در جواب یکی از سوالها فرموده بودید: فلسفه را شروع نکنید تا در فقه ممحض باشید) لطفا در این مورد مرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید با مباحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین در کنار پایه‌های اولیه حوزه، خلأ نگاه فلسفی عرفانی را تا حدّی جبران کنید، چون اگر بخواهید از حالا فلسفه بخوانید با توجه به این‌که باید همه‌ی ذهن خود را وارد مباحث فلسفی کنید از پایه در ادبیات ضعیف می‌مانید. موفق باشید
2897
متن پرسش
سلام در رابطه با قسمت دوم سوال2846 مگر همه فقط باید در جلسات شما باشند تا گوش و چشم و قلبشان جهت الهی بگیرد؟ مگر چه اشکالی دارد در جلساتی شرکت کنیم که مبنای فکری درستی دارند ولی جلسات شما نیستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمی‌دانم چرا از جمله‌ی من که عرض کرده‌ام« باید در جلساتی شرکت کنیم که موجب یاد خدا و یاد معادشود» برداشت کرده‌اید که باید در جلسات بنده شرکت نمایند. هدف بنده آن است که بتوانم افراد را به آثار علمایی مثل امام و علامه طباطبایی و شهید مطهری و آیت‌الله جوادی و آیت‌الله حسن‌زاده و آیت الله محمد شجاعی و امثال این بزرگان آشنا کنم و مبنای سخنم هم روایت مشهور است که رسول خدا(ص) می‌فرمایند از حضرت عیسی«علیه‌السلام» پرسیدند: مَنْ نجالس؟ با چه کسی مرتبط باشیم و با او نشست و برخاست کنیم و حضرت عیسی«علیه‌السلام» فرمودند: «.مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُه‏.». کسى که دیدنش خدا را بیاد شما آورد، و سخن او در علم و دانشتان بیافزاید، و عمل و کردارش شما را خواهان آخرت و سراى دیگر گرداند موفق باشید
2859
متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد طاهرزاده شما در جایی فرمودید( توبه مردم جهان به سوی غدیر آغاز شده است ).خواستم اگر در اینجا مجال برای پاسخ گویی هست بفرماییدو وگرنه در جلسات آینده منتظر شرح این جمله حکیمانه حضرتعالی باشیم با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: جهان در حال آماده‌شدن برای فهم این موضوع است که بدون امام معصوم امکان اداره‌ی جهان موجود نیست. موفق باشید
نمایش چاپی