باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر إنشاءاللّه ابتدا کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را به قصد تطهیر قلب مطالعه فرمایید و سپس بر کتاب «عالَم انسان دینی» تأمل بفرمایید تا شرایط اُنس با کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» در شما فراهم شود؛ راه خوبی را طی خواهید کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همهی مطلب همین است که میفرمایید که در جلسهی هفدهم کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» تحت عنوان «هندسهی معرفتی» تشریح شده و در کتاب «امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» با عمق بیشتری موضوع مطرح است. به امید آنکه همانطور که میفرمایید افسران تراز انقلاب اسلامی تربیت شوند و همانطور که مرحوم شهید بهشتی به خودی خود یک ملت بود، فرزندان انقلاب اسلامی هرکدام یک ملت باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده هرتحلیل ها نکات بسیار دقیق و ظریف و هوشیارانهای نسبت به فیلم داشت که روی هرکدام از آنها میتوان متمرکز شد. عمده این حساسیت است که متوجهی زبان فیلمی باشیم که تهیهکنندهی آن برای ما در دلِ آن سخنهایی دارد که اگر در زبانِ عبارت بگوید، سختْ آن مطلب از جایگاه خود سقوط میکند. به امید آنکه به جایی برسیم تا به جایِ جملهپردازی برای رساندن مطلب خود، به شخصیتهای داستان و فیلمها اشاره کنیم تا زبانمان بارور و بارورتر شود. موفق باشید
- باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که اصل توحید به عنوان یکی از محکمات اندیشهی دینی موضوعی است که انسان باید قبل از پذیرفتن هر دینی بدان رسیده باشد و دین بر مبنای نگاه توحیدی با ما سخن میگوید و در عین حال توحید ما را تفصیل و تبیین میکند. از طرفی عقیدهی توحیدی آن است که متوجه باشیم خداوند به عنوان یک حقیقت مطلق یگانه در عالَم حاضر است و امکان آنکه چیزی در کنار او باشد محال است زیرا حضور مطلق حضرت حق نفی میگردد و وحدت وجود بر این مبنا جایگاه سایر ابعاد دینداری را تعیین میکند. بنابراین نمیتوان توحید را نیز از خود دین گرفت به این معنا که خودِ دین بگوید که خدایی هست و این دین از طرف خدا آمده است. به همین جهت گفته میشود ابتدا باید عقیدهی توحیدی را عقلاً بهدست آورد. حال با توجه به این امر گفته میشود امکان، برای هر مخلوقی ذاتیِ آن مخلوق است و علمِ خدا به امکانِ ممکنالوجود یعنی علم خدا به امکان چیزی که میتواند موجود شود و علم خدا علم به چنین معلومی است و این ربطی به اتحاد بین ذات و صفات ندارد زیرا ذات حضرت حق با علمِ او متحد است و نه با معلومش، وگرنه لازم میآید که خداوند به هرچه علم دارد عین آن باشد. حال با توجه به این امر محدودیت معلوم که همان ممکنالوجود است از خودِ معلوم است و صدام در امکان ذاتیاش محدود به صدامبودن خودش است و خداوند وجود صدام را به او داده است، نه امکانِ او را. و اگر ممکنالوجود طوری باشد که دارای امکانات مختلف است مثل انسان، به همان معنا که امکانش ذاتی اوست، انتخاب و اختیارش نیز ذاتی او میباشد و لذا میتواند صدامیت را در محدودیت امکان خود انتخاب کند و هم میتواند چمرانبودن را در محدودهی امکان خود انتخاب کند. بنابراین اشکالی که در این مورد برایتان پیش آمد منتفی خواهد شد. و دیگر معنا نمیدهد که بحث وجودِ جهنمی ماهیت را به میان بیاورید زیرا انسان در مقام امکان خود، خودش زمینههای جهنمی و یا بهشتیبودنِ خود را فراهم میکند و اگر زمینهی خوبیها را فراهم کند از آن جهت که خداوند کمال مطلق است، خوبیهایش به خدا نسبت داده میشود و اگر از اختیار خود برای تجلی کمالات استفاده نکرد در محدودیت خود از آن کمالات محروم است، در حالیکه امکان آن کمالات را داشت. و علم به آن نقصها وقتی به صورت وجودی پیش آمد، به خودیِ خود عذابآور است. بنابراین دقت فرمایید که محدودیتها، ذاتیِ امکانِ موجودِ ممکنالوجود است و نباید آن را به خدا نسبت دهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته در اینکه جریان تصوف و صوفیگری از قرن دهم به بعد با نفوذ استعمار گرفتار اباحهگری شد و بیشتر در خدمت اهداف استعمار قرار گرفت، بحثی نیست. میماند که آیا آیت اللّه حاج ملا سلطان محمد گنابادی صاحب تفسیر «بیان السعادة» از تحصیلکردههای نجف اشرف و سامرا که مورد احترام امثال میرزای شیرازی بودهاند و سعی کردهاند با تأسیس فرقهی گنابادی از آن نقشههای استعماری عرفان را نجات دهند؛ هممصداقِ فرقه های انحرافی خواهند بود، یا نه؛ این قابل تأمل است. به خصوص که حضرت امام در تفسیر سورهی حمد خود از تفسیر مرحوم ملا محمد گنابادی یاد کردند. و رفقایی که تا حدّی بعضی از افراد این فرقه را میشناسند نظرشان آن است که نمیتوان با همان چوبی که سایر فرقهها را راند، اینها را نیز با همان چوب برانیم. زیرا علاوه بر آنکه مقیّد به دستورات شرع و فقه فقیهان میباشند؛ نسبت به انقلاب و رهبری و تقابل با استکبار همنوا با نظام هستند. حال اگر مثل همیشه افرادی به اسم عرفان حیلههای خود را إعمال میکنند بحث دیگری است. بنابراین نمیتوان به کاری که جناب آقای سید حسنآقا خمینی انجام دادهاند ایراد گرفت بهخصوص که از شرح «فصوصالحکم» که ایشان دارند، مشخص میشود در موضوع عرفان نظری بهخوبی صاحبنظر میباشند. سایت مربوط به ایشان، فایلهای صوتی فصوص را در معرض استفادهی کاربران قرار داده است. موفق باشید