باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نکتهی دومی که میفرمایید درست است در جواب سؤال شمارهی 18571 اینطور عرض شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: حکمت صدرایی برای فهمِ عقل فلسفی آن نیاز به منطق ندارد، إلاّ اینکه چون ملاصدرا برای سخن خود از اصطلاحات منطقی استفاده کرده است لازم است از علم منطق آگاهی داشته باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» در پیام تسلیت خود فرمودند: « اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهههائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بینالحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسهی خناسانی که در سالهای اخیر با شدّت و جدیت در پی بهرهبرداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد.». ایشان در این سخن متذکر این امر هستند که اختلاف نظرها نباید منجر به تنفر و تقابل و کینه شود. شما شرایط تاریخی را از دیدگاه مقام معظم رهبری دائماً مدّ نظر داشته باشید و موضع گیری های ایشان را براساس آن شرایط تبیین کنید. تفاوت نگاه رهبری به آینده و نگاه امثال آقای هاشمی رفسنجانی در فهم شرایط تاریخی است. به سخنان آقاي هاشمی كه نگاه میکنید ملاحظه میشود ايشان همه پیچیدگیهای دشمن را میدانند و ميشناسند، اما به تاریخی که در آن هستیم طور دیگری نگاه میکنند. ایشان معتقد است حضور در تاریخی دیگر که بیرون از ارزشهای فرهنگ مدرن باشد معنا نمیدهد. معتقدند میتوانیم مستقل باشیم و در عین حال در همان فضای ارزشیِ فرهنگ غرب زندگی کنیم بدون آنکه از مسلمانی خود دست برداریم. در این دیدگاه، تأکید مقام معظم رهبری بر مقابله با استکبار غیرواقع بینانه است و لازم نیست. تنها وقتی میتوانیم متوجهی ضعف نگاه آقای هاشمی شویم که با ساحت دیگری به آنچه در این تاریخ با آن روبهروئیم نظر کنیم و جهان را آنچیزی ندانیم که غرب و بهخصوص آمریکا برای ما تعریف کرده، جایی برای حضور سنتهای الهی بگذاریم و نظر به معیّت حق در این راه داشته باشیم. مقام معظم رهبری در رابطه با معیّت حضرت حق با جریانهای توحیدی مثال حضرت موسی«علیهالسلام» را زدند که وقتی فرعونیان در حال نزدیکی به قوم بنیاسرائیل بودند تا آنها را بگیرند، حضرت موسی«علیهالسلام» فرمودند: « «کَلّآ اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین». ببینید! معیّت الهی اینقدر اهمّیّت دارد. و رهبری فرمودند: اینکه میگویند: «اِنَّ ﷲَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَ الَّذینَ هُم مُحسِنون»، این معیّت را باید قدر دانست. و ادامه دادند: «ما هم به تقلید از حضرت موسی عرض میکنیم که: «کَلاّ اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین». حال این نگاه را با آن ساحتی که آقای هاشمی در آن قرار دارند مقایسه کنید و سعی کنید سخنان رهبری را در فضایی که ایشان مدَ نظرها قرار میدهند تبیین نمائید، تا به همان معنایی که حضرت موسی (ع) در حین نزدیکی سپاه فرعون متوجه سنت دیگری هستند به نام «معیّت الهی با اهل تقوا» ما توجه رهبری را در این تاریخ به معیّت الهی با این انقلاب و این ملت بفهمیم و تحلیلهای خود را از وضع موجود تبیین کنیم. پس بنابراین همانطور که فرمودند تفاوت دو نگاه است، نه آنکه آقای هاشمی بخواهد خیانت کند و یا عناد داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همهی این حرفها اگر محکمات سخنان مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» را مدّ نظر قرار دهیم، موارد متعددی پیدا میشود که ایشان مبانیِ فرهنگ غرب را که همان اومانیسم است، مردود میدانند و از این جهت در سخنرانی مشهورشان که بحث سبک زندگی غربی را به میان آوردند، روشن نمودند که ما مبانی فرهنگ غرب را که همان نگاه مادی به عالم و آدم است، نباید بپذیریم هرچند میتوانیم با مبانیِ توحیدی خودمان آنچه در زمین و زمینهی فرهنگی ما جای میگیرد، از دستآوردهای تکنیکی آنها استفاده کنیم، ولی این مشروط به آن است که نسبت به روح آن تکنیک و فرهنگی که آنها را بهوجود آورده است، خودآگاهی داشته باشیم. و جملهای که در آن کتاب عرض شده است برای ایجاد همین خودآگاهی است، وگرنه مثل 200 سال گذشته همچنان مقلّد غرب خواهیم ماند بدون آنکه متوجه شویم باید غرب را یک فرهنگ بدانیم، نه مجموعهی ابزارها و عاداتها. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خیر 2- خیر 3- والدین برای فرزند نقشِ مافیالشرایط را دارند و نه مافیالانسان را. آری! اگر کسی بخواهد خوب شود و والدین او نیز شرایطِ خوبشدن را برای او فراهم کنند، ثواب آن را میبرند. ولی چه بسیار فرزندانی که در شرایط خوبی متولد شدهاند ولی بنا نداشتهاند که خوبی را انتخاب کنند. مفصل این بحث را آیت اللّه حائری شیرازی در کتاب «تعلیم و تربیت» خود روشن کردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها شاید کتاب «تاریخ مشروطه» او در این زمان کتاب مفیدی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از خدا در عین آنکه توفیق بندگی میخواهید سعی کنید خودتان باشید و آن رفیقتان نیز خودش باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که فرق اعتقاد خرافی با اعتقاد غیر خرافی در این است که در اعتقاد خرافی، جان و روان انسان به خیالات و ساختههای ذهن خود نظر دارد ولی اعتقاد غیر خرافی، به حقایق نظر دارد. حال وقتیکه به نمادِ آن حقایق نظر میکند به حقیقتی که باطن آن نماد است، رجوع دارد. ملاحظه کردید که وقتی ضریح منسوب به حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» را در شهرهای ایران حرکت میدادند تا به کربلا ببرند، مردمِ عاقلِ عقیدهمند چه معاشقهای از طریق آن ضریح با امام حسین«علیهالسلام» کردند زیرا از این طریق متوجه افقی میشدند که در آن امام را مییافتند. در مورد کعبه قضیه اینطور نیست که نماد حضرت حق باشد، همهی عالم آیت الهی هستند و از این جهت نباید یک کعبهی دیگر در جای دیگر ساخت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا خرافات؟! این کارها در جای خود یک نوع عقلانیت است که متوجه کیفیاتی میباشد که در عالم هستی وجود دارد. مگر شما ضریح مقدّس اولیاء الهی را به صرف انتساب به آن بزرگان نمیبوسید و راه نظر به انوار امام برایتان گشوده میشود؟ اینها اعتقادات درستی است با عقلی ماوراء عقل کمّیت گرا. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آنکه نظری به جواب سؤالهای 13313 و 13316 و 13317 میاندازید، عرض بنده آن است که ما در این تاریخ در فضای جنگ با استکبار هستیم که یکی از ابزارهای آن همین بیوتکنولوژی است و اگر در راستای تقابل با فتنههای دشمن وارد این علم شویم نهتنها اتلاف وقت نیست، بلکه موجب عزت اسلام خواهیم شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کلهم نورٌ واحد، یکی از یکی بهتر است. شما هم ببینید با کدام نور از ائمهی معصومین بیشتر میتوانید روحِ فرزند خود را تطبیق دهید و در مورد رجوع به سایت استاد بزرگوار جناب آقای حجتالاسلام و المسلمین آقای پناهیان کار خوبی کردهاید زیرا ممکن است خداوند عطش شما را با چشمهای که در شخصیت ایشان جاری کرده است، سیراب کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: میبینید که در موقعی که شرایط، شرایطِ رجوع به حق است - مثل نماز - کم دارید پس معلوم میشود راه بسیاری در پیش است. ملاک انسان در قرب و بُعد الهیبودن، حضور قلب است نه انبوه اطلاعات. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت ما را متوجه میکند که کتاب خداوند دارای باطن و باطنها است. آنچه در ابتدای امر و بر اساس فکر و اندیشه با ما روبهرو میشود، همان عبارات کتاب الهی است و مفسرین در این حوزه با کتاب الهی برخورد میکنند ولی چنانچه روحِ انسانها به ابعاد باطنیِ عالَم وجود سیر داشته باشد، کتاب الهی را متذکر اشاراتی مییابند که مافوق محدودهی الفاظ است و لطایف و حقایق آن نیز به همین شکل است. مثلاً در آیهی 82 سورهی یس که میفرماید: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون» در نگاه اندیشمندانه به ما میفهماند که «امر»ِ او در رابطه با مخلوقات، در عالَم بیزمان واقع میشود. ولی اشارهی آن متذکر احساسی است که اهل عرفان دارند و میتوانند عالم بیزمان را احساس کنند و لطایف آن دیگر گفتنی نیست چه رسد به حقایق آن که بین این آیات و رسول خدا برقرار است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در سؤالهای مربوط به معاد در این مورد صحبت شده، به آن جوابها مراجعه فرمایید. موفق باشید