بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11629
متن پرسش
سلام علیکم: تضادهای ماهوی سینما به نظر شما قابل حل شدن است؟ به چه نحو؟ تضادهایی از قبیل؛ فردگرایی، یکسان انگاری مخاطبین و ابتذال، ژورنالیسم، سرگرمی و ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مرحوم شهید آوینی در کتاب «حکمت سینما» می‌فرماید ما باید با عقاید خودمان روح دوربین را در اختیار بگیریم چیزی که شما در فیلم «شیار 143» ملاحظه کردید، دیدید چگونه فرهنگ شهادت و صبر مادر شهید جایی برای خودنمایی هیچ‌کس نمی‌گذاشت. حتی خانم زارعی نیز خود را تماماً در اختیار نقشی که داشت قرار داده بود. موفق باشید

9943
متن پرسش
سلام علیکم: برای حال معنوی در سفر کربلا چه کنیم؟ آیا کتابی را پیش از رفتن پیشنهاد می کنید؟ اکثر کسانی که رفته اند به من می گویند اشک چشمشان خشک شده و... من می خواهم اولین سفرم با معرفت و به یاد ماندنی باشد. یا الله. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوه‌ای در رابطه با دعا و زیارت عرض کرده‌ام. قسمت زیارت‌اش را مطالعه نمایید. جزوه‌ای هم تحت عنوان «همراه با زائر عتبات در نجف» در رابطه با حضور در نجف اشرف هست؛ إن‌شاءاللّه کارساز است. موفق باشید
9035

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام با عرض خسته نباشید خدمت استاد عزیز: بنده میخواستم تحقیقی در مورد عهد الهی با محوریت آیه ابتلا با در نظر گرفتن اندیشه علامه طباطبایی (رحمه علیه) انجام بدم. میخواستم ببینم به غیر تفسیر، علامه این بحث را در جایی دیگری انجام داده یاخیر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده اطلاع ندارم. آیت‌اللّه جوادی در تفسیر آیه‌ی 173 سوره‌ی اعراف بحث مفصلی در رابطه با عهد الست کرده‌اند. موفق باشید
8868
متن پرسش
با سلام: 1. مقام معظم رهبری در حرم امام (ره) فرمودند مباحثی که من مطرح می کنم سرفصل است و بروید روی آن کار کاربردی کنید، اما در مباحث شما معمولا کار کاربردی نیست و فقط تفسیر سخنان ایشان است این دو چگونه با هم جمع می شود؟ 2. این انقلاب حقیقت دارد یعنی چه؟ 3. مگر ما نمی گوییم حقیقت همه ائمه (ع) یکی است پس چرا پیامبر (ص) اشرف مخلوقات است؟ و دیگر اینکه چگونه جمع می شود با «کلهم نور واحد»؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: 1- بنده به عنوان یک معلم وظیفه‌ام تبیین سخنان مقام معظم رهبری است تا هرکس بنا به توان خود آن را در زندگی و اجتماع‌اش پیاده کند. 2- در سخنرانی تهران عرض کردم از آن‌جایی که خداوند با اراده‌ای خاص در صدد تحقق این انقلاب است، آن اراده‌ی خاص الهی همان حقیقت تاریخی این انقلاب است. 3- در عین آن‌که نور همه‌ی ائمه و رسول خدا«علیهم‌السلام» واحد است، ولی ظهور آن حقیقت در رسالت رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» طوری است که همه‌ی ائمه به نور رسالت رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» با حقیقت خود مرتبط‌اند. موفق باشید
7789
متن پرسش
سلام استاد عزیز با عذرخواهی از تصدیع مجددا اوقات. پیرو سوال 7784، بنده سیر انسان بعد از مرگ در مقوله معاد را مد نظر داشتم. ظاهرا انسان بعد از مرگ هم سیری دارد آیا این سیر به محو کامل تشخص و تمایز انسان تا آن جا که کاملا در ذات احدی فانی شود منجر می شود یا این که انسان تا ابد شخصیت متمایز خود را در آخرت حفظ می کند؟ ظاهرا آیه کل من علیها فان و یبقی وجه ربک... با حالت اول انطباق دارد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چون انسان با انتخاب‌های خود هویت خود را می‌سازد و ابدیت او همواره با همین هویت همراه است هیچ‌وقت تشخص او از بین نمی‌رود، در عین آن‌که در حق فانی است. فانی‌شدن آنچه در زمین است و باقی‌بودن وجه رب با این موضوع منافات ندارد، زیرا در قیامت همه‌ی مخلوقات بالحق موجودند و با وجه حقانی‌شان در محضر حق حاضر می‌شوند که در اصطلاح عرفانی به آن تلوین بعد از تمکین می‌گویند. در این مقام هر موجودی خودش است ولی با جنبه‌ی حقانی‌اش، حتی اهل جهنم با جنبه‌ی حقانی غضب الهی در قیامت هستند و جاودانه در آتش‌اند و عذاب می‌بینند. موفق باشید
6211
متن پرسش
با سلام و ادب همانطور که می دانید حوزه های علمیه امروز و علومی که در آن تدریس می شود بگونه ای است که ابتدا به ساکن انسان را متخصص دین شناس نمی کند بلکه مهارت فهم آیات و روایات را به انسان می آموزد که سرانجام آن اجتهاد است و لذا این خطر همواره وجود دارد که کسی به اجتهاد برسد اما اسلام را به عنوان یک مکتب جامع که پاسخگوی همه نیازهای بشریت است نشناسد و نتواند ترسیم کند! لذا سیر مطالعاتی اندیشمندان اسلامی برای پر کردن این خلا، امری لازم و ضروری است. اگر این مهم را تایید می فرمائید، لطفا به این سوال پاسخ دهید که سیر معرفت دینی چه ملزومات و مقصدی دارد؟ و به ویژه پاسخ به این سوال که : در حوزه معرفت دینی عده ای براین باورند که در آغاز باید بر مبانی صرف عقلی و استدلالی کار کرد تا ذهن از شبهه آزاد گردد و قوه تفکر قوی شده و از اعوجاج حفظ شود. و آنگاه سراغ سیر معرفت حضوری نظیر علم النفس رفت چرا که در این صورت می توان با تعقل مطلوب و نگاه جامع برهانی، از افراط و تفریط در این خصوص پیشگیری کرد و راه تفکر و شهود عرفانی را سریع تر طی نمود. در مقابل عده ای می گویند تربیت قلب مقدم بر تربیت عقل است و چونکه قلب حقیقت انسان است و سرمایه قرب لذا ابتدا باید در محضر نور حق و معرفت حضوری حضرت رب العالمین (نظیر علم النفس) کار را آغاز کرد و نور گرفت و سیر نمود. بنا بر نظر عده دوم این امر بدیهی است که عقل در ذیل قلب آدمی است و لذا اگر قلب به حضور الهی، ادب شود خواه ناخواه عقل هم تربیت می گردد و ازشبهات آزاد می شود و در این حالت می تواند رجوع محکمتری به حقایق داشته باشد. البته اگر در مواردی نیاز بود سیر عقلی و منطقی، قوی تر طی شود، می توان بعد از اینکه قلب انسان به حضور رسید و شهد شیرین انس را چشید، این گام را طی نمود. با توجه به این دو نظر در حوزه معرفت دینی، حضرتعالی چه تحلیلی دارید؟ با نهایت سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده هر دو شکلی که می‌فرمایید درست است و هر کدام از دو روش بستگی به خود فرد و روحیه‌ی او و استادی دارد که با آن آشنا و مرتبط شده؛ بعضی‌ها روحیه‌ی استدلالی دارند، این‌ها نمی‌توانند از روش‌های فلسفی شروع نکنند چون تا عقلشان قانع نشود دلشان به صحنه نمی‌آید ولی بعضی‌ها جنبه‌ی تجردشان بر جنبه‌ی استدلالشان غالب است که به اصطلاح عرفان به آن‌ها «مجذوب سالک» یا «مراد» گویند. این‌ها آمادگی آن را دارند که سخنان قلبی را بشنوند و تصدیق کنند و در مرحله‌ی بعد، جهت جامعیت شخصیت به امور استدلالی رجوع می‌کنند. از آن طرف نقش استاد هم مهم است که با اشارات قلبی سخن خود را تفهیم می‌کند یا با استدلال‌های عقلی. به اصطلاح خواجه عبدالله انصاری بعضی از بدایات به نهایات می‌رسند و بعضی از نهایات به بدایات. موفق باشید.
5964
متن پرسش
سلام علیکم. جناب استاد: بنده در حال حاضر در مقطع ارشد فلسفه تحصیل می کنم و تا حدودی با مباحث معرفت نفس و غرب شناسی آشناییت دارم . قصد دارم تا موضوع پایان نامه ام را مرتبط با همین مسایل انتخاب کنم .مسله ی ای که ذهن مرا درگیر خود کرده این است که آیا می توان بر اساس حکمت صدرا یک نظام آموزشی داشت؟ ساختار نظام آموزشی امروز چه نسبتی با وهم دارد؟ شما فرمودید انسان مدرن در توهم چیزیست که نیست اما مثلا کامپیوتر وقتی ساخته میشود که دیگر در خارج موجود است؟آیا نظام آموزشی مدرن تفکر عمیق را از انسان میگیرد؟(با توجه به صوت شما در شرح کتاب مدرنیته و توهم)چگونه؟تفکر عمیق مورد نظر حکمت صدرا چگونه است؟ در کل این موضوع برای پایان نامه مورد تصدیق شما هست؟(نظام آموزشی از منظر حکمت صدرا) با تشکر فراوان از حضرتعالی.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: برای پایان‌نامه موضوع خوبی است. در معنای سوبژه‌کردن همه‌چیز توسط غرب و تَوهمی زندگی‌کردن، در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌‌تعالی‌علیه‌« عرایضی داشته‌ام. در جزوه‌ی « علوم انسانی عبوراز مدرنیته ونظر به اسما الله. » نیز دلایلی در رابطه با این‌که چرا نظام آموزش باید با نظر به اسماء الهی شکل بگیرد، مباحثی شده که به کار شما می‌آید. موفق باشید
5713
متن پرسش
باعرض سلام خدمت شما استاد گرامی از اینکه این کاربر زیاد سوال میفرستد پوزش میطلبم . از این حیث که سوال زیاد است و هنگامی هم که مطالب و مباحث دینی را مدام دنبال میکنم سوالات متفاوتی برایم آشکار میشود که در نتیجه مزاحم شخص جنابعالی میشویم . وقتی می بینیم که سوال هایمان با آن حجم بالا را که در چند صفحه است میخوانید و جواب میدهید خودمان خجالت میکشیم . از این حیث ببخشید دیگر. اجرتان با مولانا حجت بن الحسن (ع). من خودم حوزوی نیستم اما مباحث دینی را بسیار علاقه دارم و خیلی دنبال میکنم . با یکی از دوستان حوزوی صحبت میکردم ایشان معتقد بود که تمام مطالب از اهل بیت به دست ما نرسیده است , میخواستم بپرسم این حرف ایشان چقدر صحت دارد ؟ و آیا ما حدیثی و یا اشاره ای از خود معصوم داریم که تلقی حرف ایشان باشد .حال این حرف دوستمان از یک طرف و حدیث حضرت حجت که می فرمایند : ..... (فارجعوا الی روات حدیثنا ) از سوی دیگر . من در ذهن خودم بررسی میکردم دیدم که اگر به حدیث حضرت بنگریم و در زمان غیبت به روایات کنندگان حدیث مراجعه کنیم باب اجتهاد بسته میشود و تکیه به قرآن و حدیث میگردد , و اگر به حرف دوست حوزوی امان بنگریم نتیجه اش گشوده شدن باب اجتهاد در ( فقه , اصول , کلام , فلسفه , تفسیر و....) باز میشود .حال شاید هم برداشت من اشتباه بوده است , میشود کمی توضیح بدهید ؟ و اگر شما با باز شدن باب اجتهاد موافق هستید در خصوص شیخ صدوق و مرحوم مجلسی میشود کمی توضیح بدهید که چرا این بزرگواران بیشتر به ثقلین اکتفا میکردند ؟ و آیا برداشت من از این دو بزرگوار صحیح است ؟
متن پاسخ
.باسمه تعالی‌: سلام علیکم: مسلّم است وقتی در محضر امام معصوم باشیم و یا برای موضوعی روایات روشنی داشته باشیم دیگر اجتهاد معنا ندارد، اجتهاد در موقعی است که امام معصوم حضور ندارند و در موضوعی نظر صریح از شریعت نیست. آری متأسفانه روایات زیادی به خاطر حوادثی از دست رفته ولی اگر آن روایات هم بود و به همان اندازه تکلیف ما روشن می‌گشت ولی به خاطر موضوعات جدید، باز در زمان غیبت امام معصوم ما نیاز به مجتهد و اجتهاد داریم. مسلّم مرحوم مجلسی و صدوق نیز مجبور بودند در موضوعات جدید اجتهاد کنند. موفق باشید
5517
متن پرسش
سلام استاد تحلیل شما از حوادث مصر چیست؟ بی کفایتی مرسی برای پیش برد اهداف انقلاب مصر مثل استکبارستیزی و قطع رابطه با دشمنان که مشخص بود، چرا ما در رسانه ها از برکناری او به عنوان کودتا یاد می کنیم؟ (مردم دیدند او تغییر چندانی در عمل نداد، پس برای برکناری او اقدام کردند) دولت جدید چه مواضعی دارد؟ (با توجه به اینکه دستور به آتش زدن مسجد و کشتار مردم می دهد، آیا مردم توانستند فردی بهتر از مرسی را بر مسند قدرت بنشانند) اخوان المسلمین که هر روزه دستور به برگزاری تظاهرات می دهد چه چیزی را دنبال می کند؟ به نظر شما آیا خواسته آن ها بر حق است؟ با توجه به اینکه مرسی به عنوان فرد مورد حمایت اخوان نتوانست آنچه مردم از انقلاب می خواستند را محقق کند. در کل به نظر شما انقلاب مردم مصر از سوی آمریکا و اعوانش مصادره شده است؟ با توجه به اینکه امروز اعلام کردند مبارک می تواند آزاد شود با توجه به این راهپیمایی های گسترده هر روزه و آن راهپیمایی های برکناری مرسی، حقیقت مردم مصر کدام گروه هستند؟ و سوال آخر اینکه چه باید کرد؟ و نقش جمهوری اسلامی چیست؟ و چرا کار مهمی انجام نمی شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نقش جمهوری اسلامی در رابطه با مصر همین کاری است که می‌کند و جهت‌گیری‌ها را رصد می‌کند تا در حدّی که ممکن است فضای انقلابی و اسلامی در مصر به حاشیه نرود. آری جریان مردمی مصر از ضعف‌های مرسی و اخوانی‌ها بهانه به‌دست آوردند تا انقلاب را از محدوده‌ی تفکر مرسی آزاد کنند ولی گویا تا این‌جا را نخوانده بودند که ارتش کار را به دست می‌گیرد و خطر بازگشت به شرایط مبارک را تهیه می‌بیند امیدوارم اخوانی‌ها و جریان‌های مردمی به خود آیند و با عمق بیشتر انقلاب خود را در دست بگیرند. جواب شماره 5539 را نگاه بفرمائید .موفق باشید
5480
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم یک ماهی میشود که کم و بیش در حال مطالعه کتب شما میباشم و در این یک ماه به لطف پروردگار چیز هایی هر چند اندک به دست آورده ام اما متاسفانه پس از اتمام ماه رمضان احساس می کنم شیطان از هر دری که می شود برمن نفوذ پیدا می کند و من را مورد وسوسه قرار میدهد بعضی اوقات که فکر میکنم کارم اشکال شرعی نداشته به شک می افتم و توبه می کنم ولی وقت زیادی نمی گذرد که دوباره شیطان را در کارهای دیگر خودم مشاهده میکنم از شما استاد ارجمند در خواست می کنم بنده را در این زمینه و راه های کنترل نفوذ شیطان و با معرفی چندی از کتب خود راهنماییی کنید این را هم بگویم که بنده یک فرد 22 ساله ودانشجو هستم باتشکر وسپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از راه‌هایی که شیطان نمی‌تواند وارد شود راه‌های عقلی است، شیطان گرفتار وَهم است. مباحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین إن‌شاءاللّه تمرکز خوبی به شما می‌دهد. در ضمن ورزش فراموش نشود. موفق باشید
5278
متن پرسش
سلام.جناب استاد آیا می توان گفت قرآن یک سری حقیقت یا کل حقیقت می باشد وکسی که توانایی واستعداد وظرف وجودی به اندازهی حقایق قرآن ویا بیش ازقرآن باشد می تواند آن حقایق را کشف کندمانند رسول گرامی لسلام(ص) که خود حضرت دارای ظرفیت وجودی بالا بوده اند وباطن حضرت ظرفیت دسترسی به آن حقایق را داشته وتوانسته است آن حقایق را کشف کندوآن را به مردم عرضه کند؟ واینکه در کتاب هدف حیات زمینی آدم فرموده اید که قرآن واسماء حسنای الهی واهل بیت(ع)دارای یک حقیقت اند ولذا قابل تطبیق با هم دیگر می باشند را می توان بدین معنا گرفت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی است با عنایت به این‌که قرآن در ابتدای امر از طرف خدا برای بشریت نازل شده و خداوند پیامبر اسلام«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را مفتخر کرده‌اند آن را به بشریت برساند و خودشان هم از آن بهره‌مند شوند. موفق باشید
3043

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم.سوال بنده در مورد یکی از دوستانم است.دوست بنده بانویی سی و دو ساله،هنرمند و خیاط است. او معتقد است که در کودکی راه علم او را بوسیله سحر بسته اند و به همین خاطر به سختی وطی مدتی طولانی توانسته دیپلم خود را بگیرد.اکنون هم مطالعه و تمرکز بر روی متن برایش بسیار دشوار و حتی غیر ممکن است.او باتوجه به گرایشات درونیش به علوم ماورائی، مدتی چذب جریان های قائل به انرژی درمانی و انرژی بخشی موسوم به «ریکی» شده بود و از طریق این باورها و قدرتها مشکلات جاری زندگیش را حل و فصل می نمود.بعد مدتی با جریان «عرفان حلقه »یا «عرفان کیهانی» آشنا شدو در این جریان به او آموختند که یافته های جریان قبلی مربوط به عرفان قدرت بوده و بسیار منفی است و انسان باید به دنبال عرفان کمال باشد که از تمام قدرتهای فوق بشری فارغ است و بعبارتی همان چیزی است که عرفان کیهانی نشان می دهد و به آن دعوت می نماید. بعد از انحلال کلاس های این جریان و دستگیری آقای طاهری(مؤسس آن)او شدیدا احساس تهی بودن معنوی و اخساس نیاز شدید به بهره مندی از چشمۀ معارف ناب قرآن را می کند و از من که فارغ التحصیل الهیات هستم کمک خواسته که با توجه به سطح تحصیلاتش و ناتوانیش در مطالعه و تمرکزش برروی متن ،او را راهنمایی کنم. من هم بهتر دیدم در مورد او از شما که صاحب علم وتجربه هستید مشورت بخواهم.بسیار متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با گوش‌دادن سی‌دی ده نکته شروع کند و سپس سوره‌ی زمر و عنکبوت و شوری را گوش بدهد. إن‌شاءالله افق جانش به سوی توحید گشوده می‌شود. موفق باشید
2702
متن پرسش
با سلام این گفته عین القضات و ابن عربی که میگویند شیطان رئیس العرفا هستند چون به غیر خدا سجده نکردند و به غیر او روی نیاوردند؟ به چه معناست
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: باید عین متن باشد تا معلوم شود منظور آن‌ها چیست. زیرا این بزرگان از دانشمندان جهان اسلام هستند و مسلّم سخنی نمی‌گویند که مخالف متن قرآن باشد در حالی‌که قرآن شیطان را عصیان‌گر درگاه الهی می‌داند. موفق باشید
2681
متن پرسش
سلام دوستان اگه میشه اون کلیپی که استاد در جواب این آدم بی ادب فرمودند لینکش رو برامون بذارید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مدیر محترم سایت در صورت امکان سایت اقدام فرمایید.
2345

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام به محضر استاد فرزانه حضرت استاد بنده در قم تحصیل می کنم و در حدود یک سال است که با حضرت آیت الله نکونام (دام ظله) آشنا هستم و در تفسیر ایشان شرکت می کنم. حضرت ایشان نظرات تازه و بدیعی دارند لذا از شما خواهش می کنم مرا در این مورد راهنمایی بفرمایید.آیا صلاح می دانید به کلاس ایشان بروم؟آیا ایشان را می شناسید؟ لطفا به طور کامل راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده اطلاعی در آن حدّ که بتوانم نظر بدهم ندارم. موفق باشید
1508

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد محترم. استاد سوالی از محضرتان دارم که مدتی است فکرم را به خود مشغول کرده است: استاد ارتاط با نامحرم تا چه حد مجاز است؟ اصلا حرف زدن با نامحرم محدودیتی دارد یاخیر؟من همکاری دارم که از ایشان خوشم می آید و دوست دارم با ایشان حرف بزنم و در این صحبت کردن تمام وجودم پر از شوق می شود البته از آن دسته لذت های حرام نیست اما حرف زدن با ایشان را دوست دارم ازسویی شرایط ازدواج با ایشان را ندارم و طبیعتا میدانم این حرفها منجر به ازدواج نخواهد شد اما قلبا وی را دوست دارم و عاشقش هستم. استاد حد ارتباط با ایشان چیست؟ آیا شیطان است که باعث می شود با خودم فکر کنم چون دوستش دارم طوریست با وی حرف بزنم؟من چه باید بکنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مطمئن باشید شیطان در بین شما حاکم است و ذهن خودتان و ایشان را مشغول امور وَهمی می‌کنید. حدّ صحبت با نامحرم در حدّ ضرورت است که کار اقتضا می‌کند و بیش از آن را اسلام حرام کرده است. موفق باشید
818

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد چه طور میتونیم بفهمیم چه استعدادی داریم من تاحالا نفهمیدم چه استعدادی دارم و به درد چه کاری میخورم به هر کاری دست میزنم به این نتیجه میرسم بدرد این کار نمیخورم چه کار کنم ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: از نظر دینی خداوند با فطرتی که به انسان‌ها داده همه را مستعد دینداری کرده و اصل زندگی زمینی هم همین است که دین خود را به بازی نگیریم و در دینداری جدّی باشیم و در امور دنیا هم بالاخره هرکاری که پیش آمد را مبارک بدانیم و نگران آن نباشیم که نکند استعداد دیگری داشته‌ایم. موفق باشید
18865
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: چرا به فردی مثل اصغر فرهادی به خاطر ساختن این فیلم اشغال و مزخرف «فروشنده» این جوایز را می دهند؟ اصلا کی به این فرد بی حیا اجازه ساخت این فیلم را داده؟ از اول تا آخر فیلم قبح عفاف و معصومیت در یک جامعه اسلامی ریخته می شود. اصلا چرا من طلبه پایه یکی باید این حرف ها را بزنم؟ بزرگان حوزه، بزرگان دین چرا نهیب به مردم نمی زنند؟ تقوا کجا رفته که در این فیلم زنان بازیگرِ بی حیای بد حجاب ِاحمق هر چه دیالوگ مخالف با موازین شرعی قدسی و انسانی است را بر زبان می آورند؟ یکی نیست بگوید که چرا به اصغر فرهادی به خاطر این فیلم اسکار دومش را داده اند؟ می گویم به خاطر کیفیت فیلمبرداری که نیست، می گویم به خاطر بازیگران که نیست، می گویم به خاطر موسیقی که نیست. خوب پس برای چی است؟ غیر از این است که سیاست هایی اسلام ستیز پشت این قضیه خوابیده در دو فیلم این فرد به ظاهر هنرمند جامعه اسلامی به شدت تخریب شده بلکه به نظر بنده جایزه اسکار را به فیلم نداده اند بلکه به فکر و اندیشه فرهادی اسکار داده اند. فکر کنم منظورم را استاد فهمیده اند و گرنه بنده حرف ها برای زدن دارم، اما می دانم وقت استاد کم است خواهش می کنم نظرتان را بدهید و بنده در کل چه کم؟ سؤال دوم من این است: آقا چرا بعضی ها برای اینکه اظهار فضل کنند راهش را در مخالفت با هر موضوع حقی که یک شخصیت مذهبی می گوید می دانند؟ یعنی می خواهند بگویند حرف شما درست است ولی همه ی قضیه این نیست و شما با عقل مادونتان حقایق بالاتری را که ما درک می کنیم را ظرفیت ندارید چون با چشم متعصب و کوتاه بین دینی مسایل را نگاه می کنید. نمونه اش برادرم، من در جمعی به این فیلم که پیامش را دادم به شدت حمله کردم آنها هم مصداق بارز تعریف بالا بودند (از عمد این کار را کردم از بس حالم از این فیلم به هم می خورد) آنها هم سعی بر توجیه فیلم و نشان دادن بنده به عنوان فردی تندرو بودند. من هم گفتم یک بازنگری به فطرت خودتان بکنید و ببینید ریختن قبح گناه این شفاف سازی است؟ اگر اینطور است پس خاک بر سر..... خیلی از این افراد بدم می آید. بگید فقط چه طور درگیرشان شوم؟ چون اصلا نمی توانم در مقابل چرت و پرت هایشان صبر و رافت اسلامی کنم در دو پیام اگر بی ادبی کردم به بزرگیتان ببخشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده فیلم را دیدم و به رفقا عرض کردم هیچ محتوایی نداشت و به هیچ نکته‌ی مهمی اشاره نمی‌کرد، ولی داستان را خیلی خوب سر هم کرده بود و در مقایسه با بازیگرانی که ما در فیلم‌های خود داریم، هر سه شخصیت فیلم خیلی خوب بازی کرده بودند. از آن مهم‌تر آن خانم به شوهرش متذکر می‌شد که همه‌ی تقصیرها را به گردن آن پیرمرد هوس‌باز نباید انداخت. آن پیرمرد با خانم قبلی مرتبط بوده و در عین حال به آن‌ها هم کمک می‌کرده و برای فرزند آن خانم دوچرخه هم خریده. حالا سراغ آن خانم آمده و زنگ می‌زند و در باز می‌شود و بعد هم در حمام برایش باز می‌شود. این‌جا است که با منظره‌ی به قول خودش که منجر به وسوسه‌اش شد روبه‌رو می‌شود. و این اندازه انحراف ما را به این نتیجه نمی‌رساند که آقای فرهادی بنا است قبح عفاف و معصومیت را در جامعه بریزد.

فکر می‌کنم با توجه به سؤال بعدی‌تان و درگیری‌ای که با برادرتان داشته‌اید، جنابعالی جایی برای فکر بقیه باز نمی‌کنید. همیشه باید متوجه باشیم اندازه‌ی بدی‌ها چقدر است؟ آیا بدی آن پیر مرد هوس‌باز در ابتدای امر به اندازه‌ی یک مرد متجاوز به یک زن عفیف بوده؟ و یا به قول خودش وقتی در مقابل چنین صحنه‌ای واقع می‌شود؛ وسوسه می‌گردد؟ آقای اصغر فرهادی یک حادثه در مقابل بیننده می‌گذارد که به نظر بنده محتوایی که پیامی برای زندگی او باشد، از طریق این هنر هفتم ظهور نمی‌کند هرچند در فرهنگ غربی که بیشتر در فضای سوبژه به‌سر می‌برد، هر سه بازیگر اصلی به‌خوبی نقش خود را بازی کرده‌اند و از نظر آن‌ها موضوع مهمی را متذکر انسان‌ها شده‌اند که در جنایت‌ها، عوامل بیرون از تصمیم جنایت‌کاران از نظرها پنهان نماند. و از این جهت شأن چنین فیلمی خارج از معادلات سیاسی استحقاق داشتن یک اسکار را دارد. موفق باشید

17039
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت شما: این آموزه فرهنگ غنی شیعی که ملاصدرا آن را به خوبی تبیین نموده است، مبنی بر آنکه: شهوات نیز در اثر زیاده روی های انسان، بتدریج مجرد گشته و وبال انسان در دنیا و به ویژه آخرت می شود، مرا به هراس انداخته است. سوال اولم اینکه آیا ارضای شرعی نیاز جنسی اگر همت انسان شود، نیز باعث تجرد این شهوت در انسان می شود و در سنین پیری نیز علیرغم فقدان توان جنسی او را رها نمی کند؟ و سوال دومم اینکه برای رهایی از خواطر و خیالات مرتبط با شهوت جنسی به ویژه در میانسالی چه باید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور ملاصدرا افراط در شهوات، در مورد لذات حلال نیست، و اساساً سیره‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در بودن در کنار همسران‌شان نه افراط بوده و نه مشکلی برای آن حضرت به‌وجود می‌آورده 2- آمدن خیالات در اختیار انسان نیست ولی دنبال‌کردنش در اختیار ما است. از این جهت اگر ملکه‌ی کنترل خیالات در ما قوت بگیرد، در میانسالی قدرت خیالات کم می‌شود. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی در این مورد دارد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

16527
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد عزیزتر از جانم: ان شاءالله طاعتتان قبول باشد استاد حقیر مدتیست که به حول و قوه الهی توبه کرده ام و به سلک شاگردی جنابتان درآمده ام و اکنون در سیر مطالعاتی در بحث برهان صدیقین در محضر یکی ازشاگردانتان هستم. در این مدت سیری بر من گذشته است که به طور اجمال می توانم عرض کنم که باورود به مبحث معرفت نفس یک نحوه وحدت و حضور بسیار شیرینی در من بوجود آمد که آن بنده عاصی را به انسان متفاوتی تبدیل نمود. به طوری که حتی باور آن برای خودم هم سخت بود! مدتی گذشت تا ماه عزیز رجب که بحمدلله فیوضاتی شامل این کمترین شد، اما با ورود به ماه شعبان متأسفانه به دلیل بروز برخی مشکلات این حضور یا دقیقا نمی دانم چه حالتی بود از من سلب شد. تا اینکه به ماه مبارک رمضان وارد شدیم که بحمدالله مقداری از آن حالت بی حضوری کاسته شده اما یک نحوه رکود و وارونگی در قلبم حکمفرماست، و حالت عمومیم این روزها و شب ها یک حالت اندوهگین و سراسر گرفتگی سینه است. با توجه به عرایض خواهشمندم مورد تفقد و راهنمایی قرارم دهید. خدا عاقبت کار ما و شما را ختم بخیر گرداند. التماس دعا یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، سالکِ کوی دوست، بهار و پاییز و قبض و بسطی دارد. و عهد گذشته بعضاً حجاب حضوری می‌شود که پیش آمده. راه‌کارِ انسان در این حالت، آن است که بر عهدِ جدید خود پایدار بماند. این نوع قبض‌ها، تذکر است تا ما آرام‌آرام از هستیِ خود درآییم و به هستِ حقّ نظر کنیم. آن شیرینی را دادند تا دهان ما آب بیفتد که وقتی می‌خواهند قبض را بدهند، به یأس گرفتار نشویم. به قول جناب فیض کاشانی، قصه‌ی ما و حضرت محبوب از این قرار است:

 گفتم فراق تا کی؟ گفتا که تا تو هستی

گفتم که روی خوبت، از من چرا نهان است؟

گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است.

گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت؟

گفتا نشان چه پرسی؟

آن کوی بی نشان است!

گفتم مرا غم تو خوشتر ز شادمانی

گفتا که در ره ما غم نیز شادمان است!

گفتم که سوخت جانم در آتش نهانم

گفت آنکه سوخت او را کی نادی فغان است؟

گفتم فراغ تا کی؟

گفتا که تا تو هستی

گفتم نفس همین است؟

گفتا سخن همان است

گفتم که حاجتی است

گفتا بخواه از ما

گفتم غمم بیفزا

گفتا که رایگان است

گفتم ز فیض بپذیر این نیم جان که دارد

گفتا نگاه دارش غمخانه‌ی تو جان است. موفق باشید    

15261
متن پرسش
سلام: استاد. بنده هرکار می کنم نمی توانم هاشمی رفسنجانی را مقابل رهبری ندانم. حدود یک ساعت با همان استادی که عرض کردم آمده بودند حوزه ما صحبت کردیم. حدودا یک سال و چند ماه است که صحبتهای آقای هاشمی را زیر بررسی دارم ولی اصلا نمی توانم قبول کنم هاشمی مقابل رهبری نباشد. اصلا صدها مَتَلک گفتن ها هیچ... در سخنرانی اخیر حضرت آقا دیدید چگونه نشسته بود؟ اصلا (زبانِ بدنش) بی احترامی بود. در بین سیاسیون دنیا مسئله ای به نام (بادی لَنگوئِج) یا همان زبان بدن مطرح است. ایشان اصلا می خواستند همین را به اهلش بفهمانند. استاد! دلمان خون است. کاری کرده اند که خود آقا هم از رهبر آینده صحبت می کند!! نمی دانیم چه کنیم تا اینها این همه پررو نشوند. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در متن جوابی که تحت عنوان «راه‌های عبور از اصلاح‌طلبیِ حزبی» عرض شد، بحث دو نگاه و دو فکر مطرح است. آقای هاشمی سخت معتقد است باید از روحیه‌ی انقلابی برای نجات جامعه عبور کرد و به جمهوری اسلامی و کشور ایران فکر نمود و مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» معتقدند این تاریخ، ظرفیت تحقق انقلاب اسلامی  و اهداف متعالی آن را دارد و برای تغییر معادلات جهانی باید بر انقلاب اسلامی تأکید کرد تا از طریق انقلاب اسلامی مشکلاتِ منجمدشده‌ی تاریخیِ ایران نیز برطرف شود. پس بحثِ دو نوع فکر است که ما باید عمیقاً به هر دو فکر بیندیشیم تا معنایِ عبور تاریخی از امثال آقای هاشمی برای جامعه‌ی ما ممکن گردد. بحث لجبازی و عناد نیست، بحث فکری است که باید از آن به‌طور منطقی عبور کرد و اتفاقاً هیاهوهایِ حزبی و ژورنالیستی مشکل را در حجاب می‌برد، بدون آن‌که جامعه بتواند از آن عبور کند. وقتی وزیر مسکن و راه‌سازی به عنوان یکی از اعضای حزب اصلاح‌طلبان از لیبرالیسم تعریف می‌کند، آیا وظیفه‌ی ما آن نیست که به طور مبسوط معنای لیبرالیسم را در فرهنگ سیاسی این دوران تبیین کنیم تا ملت مسلمان ایران متوجه شوند در فرهنگ لیبرالیسم، هیچ حرام و حلالی معنا نمی‌دهد؟ لذا است که تأکید بنده آن بود و آن است تا فضای فکری و فرهنگی، جایگزینِ جبهه‌بندی‌های ژورنالیستی گردد و تفکر به جامعه برگردد تا مردم مسلمان ایران به‌راحتی در جبهه‌ای که می‌خواهند قرار گیرند، آگاهان و عالمانه قرار بگیرند، وگرنه به اسم اسلام، در بستری قرار دارند که به اهداف نظام سرمایه‌داری منجر خواهد شد. موفق باشید   

14309
متن پرسش
سلام استاد: بنده چند وقتی است که در حال مطالعه ی کتاب های عرفانی هستم از عرفان شرقی و همچنین عرفان خودمان و بعضا سرخپوستی، متوجه شدم که نقطه ی مشترک همه ی این عرفان ها رهایی از خود و به قولی رهایی از سوبژکتیویته است. راه حل ها هم معمولا مشابه اند و یک سری اعمال و ریاضت پیشنهاد می شود. اما اخیرا متوجه شدم که هایدگر هم همچین پیشنهادی را مطرح می کند و راه رهایی از سوبژکتیویته را تفکر و به قول خودش «تفکر مراقبه ای» می داند. می خواستم بدانم به نظر شما منظور از تفکر مراقبه ای چیست؟ و آیا می توان با تفکر از سوبژکتیویته رها شد؟ سوال دومم در مورد ملاصدرا است، آیا حکمت متعالیه و اصالت وجود هم موضوعش رهایی از سوبژکتیویته است؟ و اگر آری راه حل ملاصدرا چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان طور که هایدگر می‌گوید اگر تفکر، تفکر نسبت به وجود باشد عملاً ما را در مراقبه نسبت به وجود وارد می‌کند تا نیوشای سخن وجود باشیم 2- مسلّم اصالت وجود به معنایی که جناب ملاصدرا می‌گوید که رجوع به وجود است و نه مفهوم وجود، به نظر بنده مهم‌ترین راه برای عبور از غرب سوبژکتیویته‌زده است. موفق باشید

13718
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید اینقد راحت و گستاخانه سوال می پرسم لطف خدا من جواب را بلدم اما جواب شما کجا و جواب من کجا؟ سوال را به شکل مطرح شده برای خودم از شما می پرسم «چرا باید برای شخصی بنام حسین بن علی عزاداری کنیم و یا اصلا این حادثه در کربلای سال 61 هجری در سرزمین دیگری و در ملیت و قومیت دیگری چه اهمیتی داره برای ما ایرانی ها یا ملل دیگر وقتی بدانیم که دو گروه یا دو شخص یا دو قوم سر مسئله حکومت یا بیعت یا هرچیز دیگری دعوا راه اندختن و یکی قویتر بوده یکی ضعیف تر و طبیعتا یکی از طرفین کشته میشه؟ میگید آزادگی و حریت و زیر بار ظلم نرفتن و شجاعت و این حرفا خوب ما هم میگیم این چه حرفیه؟ یک کسی حاکم بوده تو یک کشوری عده ای حکومت او را نپذیرفتن و قبول نکردن بیعت اون حاکم را و حکومت هم طبعا اونا را تعقیب و دنبال و بعد دعوا و بعد کشته شدن از طرفین و نهایتا تمام شدن غائله؟ سوال اینه اگر معصوم بودن یکی از طرفین را نپذیریم به لحاظ سیاسی چجور میشه اینو پذیرفت و چرا تا به این حد اهمیت داره؟ کربلا و عاشورا یک دعوای داخلی بوده به ما چه؟ به ما ایرانی ها چه؟ به اروپایی ها چه مربوط؟ ولو اینکه یکی بر حق بوده و مظلوم و در قلت و دیگری زورگو و قلدر و با خشونت؟» ممنون از تحمل شما استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً حرف بنده هم بر روی آیاتی است که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را معصوم می‌داند و در قرآنی که هدایت بزرگ خداوند است برای کلّ بشر، چشم‌ها را متوجه‌ی عصمت اهل‌البیت«علیهم‌السلام» کرده تا انسان‌ها در زندگی زمینی خود گمراه نشوند و شیعیان با هوشیاری خاص خود متوجه این قاعده شده‌اند، وگرنه اگر دعوای دو گروه از قوم عرب بود و راهی برای امروز ما در آن باز نمی‌شد چه اصراری بود که ما بر روی آن تا این اندازه متمرکز شویم؟! موفق باشید

13005
متن پرسش
سلام: ۱. کی می شود که حضرت الله عاشق یک انسان شود؟ و آثارش در آن انسان ظاهر شود؟ ۲. اگر انسانی یک عشق و علاقه ی مجازی تجربه کرده باشد ولو حرام، الان در راه سلوک باشد آیا می توانید از آن عشق استفاده کند و کمی عشق به خدا را بفهمد؟ بقول آن دانشمند:از لمس برگ به حقیقت جنگل پی برد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به تعبیر جناب شیخ الرئیس ابن‌سینا: حضرت حق عاشق کمال است و چون خود او عین کمال است عاشق خودش است و هرکس به اندازه‌ای که کمالات واقعی داشته باشد و به یک معنا به او نزدیک باشد به او عشق می‌ورزد 2- عشق‌هایی که در مسیر حرام محقق شود به گفته‌ی مولوی: «عشق‌هایی کز پی رنگی بود/ عشق نبود عاقبت ننگی بود» و تنها با توبه و روی‌گرداندن از آن لذّاتِ وَهمی، حقیقت نور خود را بر ما می‌نمایاند. موفق باشید

12760

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالي سلام عليكم: مدت زيادي است كه به بيشتر كارهايي كه تصميم مي گريم انجام دهم نمي رسم از مطالعه گرفته تا عبادت و كارهاي شخصي، خلاصه بيشتر اوقات خسته و افسرده و تمايل به خواب دارم خيلي ها مي گويند كه مزاج سودايي دارم و بايد برطرف شود كه نه دكتر خوبي يافتم و نه خودم از پس اين مقابله بر آمدم. استاد محترم با حالي كه هميشه سر درد دارم دچار فراموشي شده بييشتر اطلاعلات و يا اشخاص مورد نظر كه مطالعه مي كنم فراموش مي كنم. وقتي كه بيشتر مسايل ديني را مي دانم يادم مي رود و فراموش مي كنم وقتي مي بينم حال عبادت كردن دارم ولي نمي رسم و يا قسمت نمي شد گاهي مي گويم قسمت نيست ولي آخرش مطمئن مي شوم خودم لياقت ندارم. استاد محترم بنده توفيق رسيدن به محضر شما را ندارم ولي قبلا سخنراني ها را گوش مي دادم كه الان هم متاسفانه مثل بقيه كارها نمي رسم. استاد بخدا كلافه و خسته شدم ميل به گناه ندارم و تنفر دارم ولي وسوسه بعضي وقت ها بسراغم مي آيد. در حالي كه نزديك به چهار سال است زندگي ديني را شروع كردم ولي روز به روز حضور قلبم كمتر مي شود در حالي كه هميشه مواظبم گناه نكنم ولي وسوسه مي آيد. كتاب ادب عقل و خيال را به سفارش خودتان خواندم ولي متاسفانه فراموشم شده و الان كه ناچار وقت شما را مي گيرم اين است مي ترسم كمر استقامتم بشكند و من مرتكب گناه بشوم وقتي كه حاضرم بميرم ولي دوباره به دوران قبل بر نگردم از شما استاد محترم عاجزانه خواهش مي كنم راهنمايي هاي لازم را بفرماييد. التماس دعا. يا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت باید یک برنامه‌ای نه‌چندان سنگین برای خود بریزید و بر آن پایدار بمانید. یادداشت‌برداری از نکات مهم کتاب‌ها و جزوات و سخنرانی‌ها کمک می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی