بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2160
متن پرسش
با سلام و عرض تبریک ماه مبارک رمضان و آروزی توفیق و سلامتی استاد گرامی جناب آقای طاهرزاده چرا استغفار باعث افزایش رزق و روزی میشود اعم از رزق های مادی و معنوی لطفا کتاب های معتبر ی را در زمینه استغفار معرفی فرمایید که بصورت دعا باشد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در کتاب جایگاه رزق در هستی بحث شده. موفق باشید.
736

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی آقا رابطه بین قران و کتاب مبین چیست؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی جواب سؤال 727 روشن می‌کند که کتاب مبین به علم خداوند نظر دارد ولی قرآن به عنوان وحی ، وظایف و تکالیف بندگان را گوشزد می‌کند و حقیقت قرآن نیز باطن همین وظایف و تکالیف است.
528

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله آیا احضار روح و جن و موکل با منطق اسلامی هم خوانی دازد؟و اگر هم خوانی دارد چگونه میتوان حاضر شدن آنها را با بحث هایی که حضرتعالی در سلسله بحث های معاد مطرج کردید توجیه کرد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: به طور کلی احضار روح و جنّ در اسلام جایز نیست و موجب حضور شیطان می‌شود. موفق باشید
19366

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: استاد از چهار شنبه عصر تا حالا موضوع دیدار آقای رئیسی با امیر تتلو خواننده ی رپ جنجال به پا کرده و تحلیل های مختلف وجود دارد، خارج از فضای انتخابات شاید تتلو توبه کرده باشد یا نکرده باشد یعنی درخواست برای این دیدار می تواند انگیزه های متفاوتی داشته باشد آیا دیدار آن هم به حالت رسمی ضروری بود؟ بهتر نبود یک دیدار سرپایی دم فرودگاه باشد بدون فیلم برداری؟ قشر غیر مذهبی که او را می شناسند بحث توبه و این حرف ها را قبول ندارند و خوب اطلاعات آن ها از این آدم بیشتر از ماست. همین مانده بود که قشر مذهبی پاسخ گوی رفتار های آقای تتلو هم باشد. تحلیل شما چیست و چگونه با مسئله برخورد کنیم؟ استاد گیج شدم. کمکم کنید. خدا خیرتان دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم نامه سر گشاده جناب آقای رائفی‌پور به آقای امیرحسین مقصودلو یعنی آقای(تتلو)، جواب خوبی برای سؤال شما باشد که می‌نویسد:

«سلام امیر حسین عزیز: به خاطر  این روزها به حالت #غبطه می خورم نه فقط از این جهت که # مظلوم واقع شده ای! بلکه بیشتر برای این که معیار تشخیص # حق از # باطل گشته ای، نگران #فحش ها و # بی_احترامی هایشان نباش! این روزها باید در #تاریخ این مرز و بوم ثبت شود! کاری ندارم  بزرگوارانی که این نوشته را می خوانند، به چه عزیزی # رای می دهند، هر که رای بیاورد #رئیس_جمهور #ایران و همه #ایرانیان است. اما با این کار دارم که عده ای که صبح و شب دم از #آزادی می زنند و حتی از حق # سگ‌ها می‌گویند چرا برای # مخالفان_سیاسی‌شان پر ارزنی احترام قائل نیستند! این # دیکتاتورهای # لیبرال هرکه برخلافشان فکر کند و حرفی بزند را قلع وقمع می‌کنند. این‌ها دم از مردم می زنند اما اساسا مرادشان از مردم، ساکنان # اتوبان_همت به بالا است! مگر ندیدی یکی از همین‌ها اخیرا گفته  است: رعیت دنبال یک گونی # سیب زمینی و یک گونی # برنج بیشتر است! دقت کن ! او مردم را #رعیت خطاب می کند همان مدلی که # ارباب‌ها مردم را خطاب می‌کردند. # دموکراسی در نگاه این جماعت یعنی تو حق داری فقط شبیه آنها فکر کنی وگرنه عقب افتاده هستی! مگر نشنیده ای که بزرگان سیاسی هم فکرشان هم مانندخودشان به مردم  #شهرستان ها #توهین می کنند و آنها را فاقد #شعورسیاسی می دانند! چرا ؟ چون  در #انتخابات به #کاندیدای آنها رای نداده بودند! اصلا در نگاه این ها ساکنان شهرستان ها، #شهروند # درجه_دو به حساب می آیند و هیچ چیزشان شبیه # آدمیزاد  و انسانهای متمدن نیست. نه # شوخی_هایشان، نه لهجه_شان و نه # انتخابشان! یادت می‌آید سال 88  در دفاع از #موسوی خواندی؟ چرا آن موقع به تو حمله ای نشد؟ با استاد استاد گفتن هایشان برای #شجریان هم کاری نداشته باش ! او هم اگر مخالف این‌ها سخن بگوید روزگارش را سیاه می‌کنند ! مگر ندیدی قبل از تو با #شهاب_حسینی ، #علیرضا_افتخاری ،  #لیلا_اوتادی، #الهام_چرخنده ، #مهران_مدیری ، #علی_رام_نورایی ، # امین_حیایی و ... چه کردند؟ همین الان هم خیلی از #هنرمندان، مخالف این جماعت  می اندیشند منتها مانند تو #شجاعت ابراز #عقیده شان را ندارند، بندگان خدا #می_ترسند ، تو هم به آنها حق بده و ترسشان را به رویشان نیار! پریروز  یکی از #خواننده_ها با من تماس گرفت و گفت : به من می گویند اگر طی همین دو روز از آقای #دکتر_روحانی  حمایت کنی #مجوزت را خواهی گرفت و گرنه !!!.... به های و هویشان کاری نداشته باش اینها عده ای #اندک اما #پر_سر_و_صدایند اما مهم این است که اندک هستند. امیر جان # بخوان ، تو باید بخوانی، بخوان برای همان کسانی که به یک کیسه #برنج بیشتر می اندیشند # بخوان برای همه #شهرستانی ها و #روستایی ها #بخوان برای #ترک و #فارس و #عرب و #کرد و #لر و #بلوچ و #گیلک و #کرمانج # بخوان  برای #کارگر های بیکار شده ی #ارج و #داروگر و #قند_ورامین و #چرم_خاورمیانه و #کاشی و #سرامیک و #نساجی و #آزمایش و #فولاد_سهند و #روغن_نباتی_قو  و #ایران_چوب و ...راستی #کارگرهای_معدن یورت که 4 ماه #حقوق ماهی #هفتصد_و_پنجاه_هزار تومانی شان را نداده بودند هم یادت نرود. #بخوان برای آن جوانی که در #حلب ایستاد تا #ناموس همین #پر_سر_و_صدا ها در جلوی پای #داعشی ها نخوابد! اصلا تو باید برای #خلیج_همیشه_مسلح_فارس بخوانی، آری تو بخوان چون مطمئن هستم # دلار_های_اماراتی که دهان # ابراهیم_حامدی را بست تا در #کنسرت_امارات آهنگ #خلیج_فارسش را نخواند، در تو اثر نخواهد کرد! راستی شنیده ام " # ابی"هم  از رقیب # کاندیدای تو حمایت کرده است! # بخوان مهم نیست همان‌ها که از لغو #کنسرت ها می نالیدند دیشب به برنامه برج_میلادت # مجوز ندادند !!! و شنیده ام همان‌ها که به # رئیس_جمهور قبل اعتراض می کردند که چرا عکس پرسنلی  زهرا_رهنورد را  در مناظره ها نشان داده، الان کارشان شده انتشار عکس‌های سالهای پیشین تو!! عیبی ندارد! سرت را بالا بگیر  و خدا را شکر کن که به واسطه تو این‌همه  نفاق را آشکار کرد! دلت محکم باشد. پهلوان! تو فقط  بخوان، بخوان برای مردم و دلت را بسپار به ضامن آهو !».  موفق باشید

17523
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزگوارم: استاد عزیزم امروز در کلاس درس مشاوره و روان درمانی گروهی رشته مشاوره، استاد گفتند که یکی از قواعد اصلی گروه این است که به ارزشهای همدیگر احترام بگذاریم و یکدیگر را قضاوت نکنیم. نظر من این بود که این طور نیست که همه ارزشها درست باشد، بلکه بسیاری از مشکلات افراد ناشی از ارزشهای نادرست آنها است و تمام ارزشها درست نیست و باید در چارچوب اسلامی ارزشهای درست و نادرست تعریف شود،که یکی از دوستان در جواب گفت: شما باید دین را از روانشناسی جدا کنید و برخی از این مسلمانها فکر می کنند فقط ارزشهای خودشان درست است. استاد من چه باید می گفتم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم شخصیت انسا‌ن‌ها باید محترم باشد ولی ذیل حکم خدا و گرنه کفر و ایمان مساوی قلمداد می‌شوند و این، یعنی زیر پا گذاشتن حقّ و این نفی حقیقت انسانیّت که همان فطرت الهی او است می‌باشد. موفق باشید

17425
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیزم: این حقیر در جست و جو و خواندن پاسخ های شما به برخی کاربران، اینطور فهمیدم که: علم حصولی باید مقدمه باشد برای رسیدن به علم حضوری (شهودی) وگرنه، خود همین علم حصولی برایمان حجاب و مانع رسیدن به معرفت عمیق می شود؛ و در سیر حصول معرفت، نباید در گیر الفاظ و حفظ مشتی اطلاعت شد بلکه باید قلب را به صحنه آورد و آن را با حقیقت مفاهیم مرتبط ساخت. و خلاصه اینه معرفت حصولی باید دریچه ای باشد برای رسیدن به معرفت حضوری (شهودی). و هنر عرفای حقیقی این است که توانستند عقل را به قلب گره بزنند و در واقع، عقل را با قلب، یکی کنند و فقط گرفتار عقل نشوند. استاد، این حقیر طلبه ام. خیلی آشفته شدم و می ترسم که نکند من ده سال در حوزه درس بخوانم و فقط در گیر مشتی اصطلاحات شوم. و می ترسم مثل خیلی از کلامی های سر سخت شوم که گرفتار عقل کوچکشان شده اند و حاضر نیستند از آن، یک درجه بالاتر بروند و قلبشان مثل یک تکه سنگ شده که هیچ چیزی در آن نفوذ نمی کند. سوالم از محضرتان این است که راهکار این اتصال عقل به قلب و به عبارت دیگر راهکار عملی اتصال معرفت حصولی به معرفت حضوری چگونه است؟ چگونه عقل و قلب را به یکدیگر گره بزنیم به طوری که دیگر هیچ نزاعی بین این دو نباشد؟ چه کنیم گرفتار مشتی الفاظ و اصطلاحات نشویم و بتوانیم قلب خود را با حقایق مرتبت سازیم؟ چه کنیم که گرفتار عقل نشویم و بتوانیم آن را به قلب متصل سازیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بَه بَه! به این نگاه. بحمداللّه به نکته‌ی خوبی رسیده‌اید و از این مهم‌تر متوجه‌ی راه‌های انحرافی در مسیر لقاء الهی شده‌اید. لذا اولاً: با چنین افرادی که به قول شما قلب‌شان مثل یک تکه سنگ شده است؛ باید مدارا کنید. ثانیاً: مسیر طلبگی خود به خود مسیر پر برکتی است و با رسیدن به درس خارج، آرام‌آرام فرصت رجوعِ دقیق و عمیق به اسفار و فصوص برایتان فراهم می‌شود و به عقلِ حکمت متعالیه که منوّر به قلب است، می‌رسید. یعنی همان «قلوبٌ یعقلونَ بها». موفق باشید 

15985
متن پرسش
با عرض سلام: حضرتعالی در بحث آداب صلات امام خمینی (ره) می فرمایید فرق فطر با خلق در این است که در فطر خداوند از هیچ ایجاد کرد و پرده عدم را شکافت و دنیا را بیرون کشید نه مثل رابطه بنا و ساختمان که سر هم کردن است. آیا منظورتان از عدم همان علم خدای سبحان می باشد؟ یا قصد دیگر اراده فرموده اید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از عدم خلق‌کردن یعنی مقام، مقامِ «کن فیکون» است که می‌فرماید: بشو و می‌شود. ولی در خلق‌کردن این‌طور نیست، بلکه به تعبیر علامه‌ی طباطبایی حالت جمع‌آوری و تألیف دارد. مثل آن‌که بدن ما را از مواد عالم ماده خلق می‌کند. موفق باشید

14353
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شما به خیر. ابوسعید ابوالخیر فرموده اند که در عالم کشف و شهود به هر دیاری که قدم زدم دیدم که جای عصای رییس کورکورانه در آنجا بودبا توجه به اینکه منازل را ابوسعید با قدم قلب رفته اند و اینکه معارفی هستند که شرط فهمیدنشان توسط عقل لطافت یعنی فکر لطیف است مقصود این جمله این نیست که ابن سینا فقط مفهوم حقایق را دریافته اند درست است؟ شاید مقصود این است که فیض را از طریق تفکر دریافت کرده اند بر خلاف عده ای که فیض را با عبادت و طاعت دریافت می کنند. (مثل ابوذر که بیشتر عبادتش تفکر بود.) امکان دارد تبیین بفرمایید. سپاس بسیار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای تفکری که جناب اباذر دارد همان سیر قلبیِ عرفا است. خواجه ابوسعید می‌خواهد بگوید عقل، همه‌ی مقامات را می‌تواند بفهمد منتهی به صورت مفهوم، ولی این بدین معنا نیست که جناب ابن‌سینا از سیر قلبی بیرون بوده است. او در نمط هشتم و نهم اشارات نشان می‌دهد که با مقامات عالیه مأنوس بوده است. موفق باشید

13622
متن پرسش
سلام: کتاب چه نیازی به نبی را مطالعه کردم لطفا اگر کتابهایی در این مورد با عمق بیشتر و به صورت برهانی تر می شناسید معرفی کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» برایتان مفید خواهد بود. موفق باشید

13566
متن پرسش
سلام جناب استاد: با آرزوی قبولی عزاداری تان. بنده در شبکه اجتماعی تلگرام کانالی را جهت بازخوانی آثار و دیدگاه های شما بزرگوار و بحث و پیگیری بیشتر راه اندازی کرده ام که اگر شما اجازه بدهید فعال شود. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده برای جنابعالی و سایر عزیزان که در فضای مجازی متذکر معارف الهی و اخلاق ربّانی هستند، آرزوی موفقیت دارم و مسلّم چیزی نیست که بتوان از آن چشم‌پوشی کرد و میدان را به دشمنان اسلام داد. موفق باشید

13230
متن پرسش
سلام خدا بر شما استاد عزیز: سوال اول: در خصوص اجنه فرموده اید در ساحت و مرتبه دیگری از عالم زندگی می کنند، آیا منظور از مرتبه دیگر، عالم مثال است یا همین عالم ماده، و اگر در عالم ماده زندگی می کنند بدن آنها از عناصر اربعه تشکیل شده است یا فقط از آتش بوجود آمده اند؟ سوال دوم: نحوه جابجایی اشیا توسط اجنه به چه نحوی صورت می گیرد، آیا با قوانین فیزیک، قابل توجیه می باشد (در صورت امکان توضیح بفرمایید) و آیا این عمل، یعنی جابجایی اشیاء را مستقلا انجام می دهند یا وقتی در تسخیر انسان قرار بگیرند. ممنون از حوصله ای که فرمودید، التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً باید مرتبه‌ی اجنه را مرتبه‌ی مادونِ عالم مثال دانست و قرآن نیز جنس آن‌ها را از مارجی از آتش می‌داند نه خود آتش که تعبیر شهید مطهری آن است که آن‌ها از جنس انرژی باشند. و در مورد جابجایی اشیاء، کارشان شبیه کاری است که مرتاض‌ها با تمرکز قطاری را متوقف می‌کنند، یعنی با جنبه‌ی روحی بر اجسام و بر افراد اثر می‌گذارند. موفق باشید

12679
متن پرسش
سلام: چند روز پیش یک عالم دینی در یک برنامه تلوزیونی داستانی رو در مدح حضرت علی (ع) تعریف کرد که افکار مرا به کلی بهم ریخته؛ روزی شخصی از خداوند 4 هزار درهم درخواست می کند و حضرت علی (ع) که در جریان قرار می گیرد به او می گوید به مدینه بیا تا حاجت تو را برآورم. مرد به مدینه می رود حضرت باغ خود را 12 هزار درهم می فروشد 4 هزار درهم را به مرد می دهد و بقیه آن پول را بین فقرا تقسیم می کند. شخصی برای حضرت فاطمه(س) خبر می برد که علی (ع) فلان باغ را فروخته خانم می فرمایند خب اختارش را داشته. علی(ع) که به خانه برمی گردد حضرت فاطمه (س) قضیه را از او می پرسد حضرت می گوید که نیازمندان می آمدند و من شرم می کردم که دست خالی برگردند. وقتی می فهمد که حضرت هیچ پولی برای خودشان نگه نداشته دامن حضرت را می گیرد و می گوید فرزندان من 3 روز است که گرسنه اند تو باغی را فروخته ای که پدرم درخت های آن را کاشته بود امروز دامن تو را رها نخواهم کرد تا پدرم بین ما قضاوت کند. پیامبر وارد می شود و می پرسد زهرا (س) چرا دامن علی (ع) را گرفته ای قضیه را برایش تعریف می کنند. پیامبر (ص) 5 درهم به علی (ع) می دهد و می گوید برو برای بچه ها چیزی برای خوردن تهیه کن. در راه شخصی از حضرت درخواست می کند و حضرت پول را به او می بخشد در راه به فکر چه کنم بوده که شخصی می گوید این شتر را از من بخر حضرت می فرماید من پول ندارم می گوید بعدا پولش را بده. و بعد شخصی با مبلغی بیش از این قیمت شتر را از حضرت می خرد و حضرت با آن پول غذا تهیه می کند. وقتی قضیه را برای پیامبر (ص) تعریف می کند پیامبر (ص) می فرماید که فروشنده شتر جبرئیل و خریدار (فکر کنم) میکائیل بوده. اول اینکه مومن کسی است که عاقل باشد و با درایت زندگی اش را اداره کند و کسی از او در رنج نباشد و وظایف خود را به درستی انجام دهد. حضرت علی (ع)معصوم بوده. این از عقل به دور است و از طرفی ظلم به خانواده چون وظیفه شرعی حضرت دادن نفقه است و در واقع بخشی از آن پول اصلا مال او نبوده که ببخشد چون نفقه بر گردنش بوده و در واقع بدهکار و از طرفی بخشش هم اول به نزدیکان و خویشان رواست؟ از طرفی در قرآن آمده که در انفاق زیاده روی نکنید چرا حضرت از قرآن پیش رفته (در داستانی هم که سه روز روزه می گیرند و هربار افطار خود را می بخشند این هست البته در آنجا میشه گفت همه خانواده راضی بوده اند اما در اینجا ببخشش حق دیگران بوده)؟ وقتی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) معصوم اند و زندگی خود را بر اساس قوانین و رضایت الهی ساخته اند چطور زن دامن مرد را می گیرد؟ به او ظلم شده یا زیاده خواه و کم طاقت است؟ (در داستانی داریم علی (ع) می پرسد چرا بچه ها گرسنه اند و چیزی در خانه برای خوردن نداریم؟ حضرت فاطمه (س) می فرماید پدرم گفته از شوهرت چیزی طلب نکن که شاید از عهده آن بر نیاید)؟ صدقه به سید نمی رسد پس چطور حضرت با بی درایتی خود را مستحق گرفتن صدقه می کند اگر هم بگوییم صدقه نبوده و هدیه پدر به دخترش بوده باز هم حضرت مالک آن پول نبوده که ببخشد امانت دارش بوده؟ اگر به نظرتان نقد تندی است پست را تایید نفرمایید و در پست قبلی توضیح دهید چون نمی خواهم افکار پریشانم ذهن دیگران را نیز مشوش کند. با تشکر خدا قوت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید هرگز اعمال حضرت علی«علیه‌السلام» در چنین فضایی واقع نشده که آن حضرت نسبت به حقوق فرزندان و خانواده بی‌تفاوت باشند در آن حدّ که مورد اعتراض وجود مقدس زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» قرار گیرند. علم هرمنوتیک به ما کمک می‌کند تا متون دینی را در شرایط تاریخی خودش بررسی کنیم. موفق باشید

10861
متن پرسش
سلام: محصل رشته کامپیوتر هستم. طبق حرف های شما اگر در جامعه ای نظمی وارد شود نظمی دیگر خارج می‌شود. در من روحیه ای بوجود آمده که دیگر نمی توانم به تحصیل ادامه دهم. و واقعا با نظم قبلی دیگر نمی توانم به علم آموزی بپردازم. به من می گویند رشته ات را عوض کن. مثلا فلسفه بخوان. در جواب می گم در نظام آموزش عالی، شما در واقع یک روحیه را فرا می گیرید. مثلا روحیه عدد اندیشی. فرقی نمی کند چه رشته ای تحصیل کنید، شما بالاخره در همان نظام آموزشی دارید نفس می کشید. حوزه علمیه نیز متاسفانه دارد روح خود را به روح آموزش عالی می فروشد. انصافا آدم هایی که با آن ها مشورت می کنم پای خودشان نیز گیر است و به چه کنم چه کنم افتادند (خودآگاه یا ناخودآگاه). آمال و امیال همه بلا نسبت بعضی ها شده مدرک و پول البته به اضافه رضای خدا. آدم جرات نمی کنه به پدرو مادر چیزی بگه. اصلا آدم را نمی فهمند. می گن اگر درس نخوانی بدبخت می شی ببین ما درس نخواندیم پست های مملکت دست آدم های نا اهل افتاده. با خودم می گم اگر من هم جای این مسئولین باشم با درس خواندن نمی توانم مملکت را آباد کنم. می گن حضرت آقا توصیه به علم آموزی کرده. می گم بابا آقا داره می گه علم آموزی آیا می گه صد در صد در دانشگاه. (شاید هم من اشتباه بکنم) گمشده ای دارم که در حرف های شهید آوینی می بینم. سه سال است که این اندیشه بوجود آمده و الحمد لله مثل خوره در جانم افتاده. تنها چیری که الان علاقه دارم به طراحی و گرافیک است. واقعا چه کنم؟ آیا بدبخت می شم اگه درس نخوانم؟ لطفا مرا به این جزوه و آن جزوه ارجاع ندهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید در این دنیا برای خود یک معنایی را تعریف کنید و در راستای کسب رزق وظیفه‌ی خود را نسبت به مردم و انقلاب انجام دهید، حال آن کار هرچه می‌خواهد باشد. به ما فرموده‌اند خداوند از آدم‌های تنبل متنفر است ولی نگفته‌اند هرکس دانشگاه نرفت تنبل است. موفق باشید
9804
متن پرسش
ضمن عرض سلام محضر شریف شما: حقیر خلاصه جلسات شما را البته مضمونا مکتوب نموده و در فضای سایبر و شبکه های اجتماعی استفاده می نمایم. آیا اجازه این کار را دارم و اگر پاسخ مثبت است آیا لازمست؟ یا بهتر است بگویم اجازه می دهید تا اسم شریفتان ذکر گردد؟ در ادامه یک نمونه خدمتتان عرضه می گردد: به این دو نوع برخورد توجه کنید: برخورد اول: خلیفه دوم پس از آنکه شخصی در محضر او از معنای آیه(جوار الکنس) پرسش نمود، با عصا به سمت او حمله برده و عمامه او را به زمین انداخت و سر او را غرق در خون کرد. شاید علت این برخورد جناب خلیفه آن بود که ایشان نمی خواستند عدم اعلمیتشان در جامعه مطرح شود و از این رو هر گونه سوال و یا اختلاف نظر را برای خود دشمنی قلمداد می نمود. برخورد دوم: جمله زیر بارها از دو لب مبارک امیرالمومنین بیرون آمد و از مشهورات تاریخ حیات مبارکشان است که: (سلونی قبل ان تفقدونی) یعنی قبل از فقدان من هر سوالی برایتان مطرح است بپرسید. روزی در جمعی از صحابه، پس از آنکه علی (علیه السلام) پاسخهای کامل و حکیمانه ای به سوالات دادند، یکی از خوارج (به راحتی و با کمال آزادی، گستاخانه) گفت: قاتلهُ الله کافراً ما افقههُ؟!: «خدا این کافر را بکشد چقدر دانا و آگاه است!» اصحاب (از جسارت او ناراحت شدند) از جای خود پریدند تا او را به قتل برسانند. ولی امام به آنها فرمود: «رویداً انّما هو سبٌّ بسبٍّ، او عفوٌ عن ذنبٍ: «آرام باشید جواب دشنام، دشنام است و یا بخشیدن و عفو از گناه». و حضرت او را عفو کرد. نتیجه: برخوردهای تند و چکشی که امروز از سوی جریان سلفی و تکفیری اهل سنت شاهد هستیم، ریشه تاریخی داشته و این واقعیت تلخ که این جریان تنها خود را محور حق دانسته و مخالف را (حتی از اهل سنت) دشمن قلمداد و بقصد قتل با او می جنگند نتیجه نبود معیار حق در نزد ایشان و در نتیجه خود را حق محض خواندن و دیگران را کافر و خونشان را مباح دانستن است. در برابر این جماعت، ما نیز اگر ادعای شیعه بودن داریم باید متوجه باشیم شیعه آزاداندیش بوده و مخالف را دشمن نمی شمارد، او را تحمل می کند البته تا آنجا که دست به شمشیر نبرده و یا توطئه نکرده باشد. ما باید مراقب باشیم با توهین به شخصیت های مورد احترام اهل سنت، مخالفین خود را به دشمن تبدیل نکنیم تا ناخواسته خود را با جریان تکفیری محشور ننماییم. توجه داشته باشیم که افق ما ایجاد تمدن شیعیست و در مسیر تحقق این افق باید متذکر شد که هیچ تمدنی بدون این روحیه یعنی روحیه تحمل مخالف و تبدیل ننمودن او به دشمن پا نگرفته و جهانی نخواهد شد. تمدن امروز غرب نیز از این قاعده مستثنی نیست و معماران این تمدن آن را بر شالوده لیبرالیزم (آزادی) بنا نمودند، هرچند که در عمل کاملا غیر این را نشان دادند لکن این تمدن برای رشد و جهانی شدن ابتدائا با شعارهایی مثل آزادی بیان، تحمل مخالف و ... خود را مطرح نمود و قلوب ناآگاه را فریفت. افق ما ایجاد تمدن است و در تمدن شیعی، مخالف بدون هتک حرمت قابل تحمل و احترام است. به امید ایجاد تمدن جهانی شیعه، انشاالله.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! خیلی بهتر از آنچه بنده گفته ام مطلب را تنظیم و ویرایش کرده اید. شما کاملاً مجاز هستید هر طور و به هر اسم که خواستید مطلب را در شبکه های اجتماعی قرار دهید. همین اندازه بدانید هرکس به آینده ی تمدنی این انقلاب امیدوار است باید بداند لازم است برای تحقق تمدن اسلامی در نسبت ما با همدیگر تحولی اساسی رخ دهد. موفق باشید
8598
متن پرسش
سلام خدمت استاد بنده جوانی هستم که خدا توفیق داد و نشستم حسابی نزدیک به سه سال تفکر کردم و راه خودم رو تو زندگی مشخص کردم و به قول طاووس عارفان حساب کردم از کجا آمده ام و آمدنم بهر چه بود و تصمیم قاطع گرفتم زندگی نویی داشته باشم اما مشکل اینجاست که هر چند وقت یک بار شیطان میاد و منو به یاد عهد قبلیم میندازه و میگه تو که معصوم نیستی دائم بخوای پاک بمونی بالاخره انسان گاهی هم گناه میکنه و خدا هم که توبه پذیره و بعد از چل پنجاه روز خوب بودن منو میندازه با این حرف دوباره تو گناهای عهد قبلیم حالا شما بفرمایید اگه اومد و این حرفو زد من با چه تفکری مقابل این حرف به ظاهر منطقی شیطان بایستم اینکه میگه تو معصوم نیستی و هر چند وقت یک بار طوری نیست گناهی هم داشته باشی رو چطور برا خودم حل کنم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: تأکید صبر در قرآن را فراموش نکنید زیرا صبر بر عهدی که کرده‌اید موجب می‌شود تا راه‌های ناگشوده از عالم غیب برایتان گشوده شود. شما باید در مقابل آن وسوسه‌ها خود را متوجه کنید که تنها با صبر بر عبادت و دوری از معصیت است که افراد به جایی رسیدند و چشم دلشان گشوده شد. به گفته‌ی مولوی: «پرده‌های دیده را داروی صبر .... هم بسوزد هم بسازد شرح صدر» یعنى انتظار و پایدارى و صبرِ در دیندارى، هم حجاب‏ها را برطرف مى‏کند و هم با به‏وجود آوردن شرح صدر، آمادگى براى گرفتن کمال‏ بیشتر فراهم مى‏نماید، آری پایدارى در دیندارى، آثار و برکات بسیار بزرگى‏ دارد. موفق باشید
7668
متن پرسش
سلام علیکم اینکه شهدا زنده اند و روزی خور پروردگار چه معنایی دارد چرا فقط در مورد شهدا این مساله مطرح شده یعنی مومنین این توفیق را ندارند و اینکه در روایات کسانی شهید معرفی شدند به این معنی است که انها هم زنده اند و روزی خور پروردگار و فرقی با شهید معرکه جنگ ندارند با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: هرکس بعد از مردن زنده است. تفاوت شهدا در «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون‏» است که بعد از مرگ هم زمینه‌ی رسیدن برکات خاص برایشان فراهم است در حالی‌که برای سایرین بعد از مرگ فرصت تمام است. هرچه کردند در این دنیا کردند. موفق باشید
6256
متن پرسش
سلام و رحمت خدا بر شما شما در کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت نوشته بودید که تنها محبت به اهل بیت عشق مجازی است در حالیکه عشق اهل بیت مرز بین عشق مجازی و حقیقی است نکته ی دیگر هم این است که به نظر باید بالاترین عشق برای اهل بیت باشد نه فقط عشق برای اهل بیت باشدجدا از اینکه "عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست"، به هر کسی به میزانی که نور اهل بیت را دارد باید عاشق بود و از جلوه های خداو اسمای اعظم او در برادران دینی لذت برد بلکه مبهوت شد در همین مورد علامه جعفری در مورد اتحاد روحی بین اهل معنی و برادران دینی دارند که خیلی قشنگ است.لطفا مطالب بالا را تایید یا رد کنید و توضیح دهید.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در اصطلاح نیست در مقابل عشق به حضرت حق که عشق حقیقی است محبت به اهل‌البیت«علیهم‌السلام» که آینه‌ی تجلی کامل اسماء الهی است را عشق مجازی می‌گویند چون در هر صورت تمام کمالات آن‌ها از حضرت حق است. موفق باشید
6146

حسن ظنبازدید:

متن پرسش
لطفابفرماییدچگونه سوءظن را در خود ازبین برده و به حسن ظن تبدیل کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساس را باید بر این گذاشت که انسان‌های مؤمن در یک جامعه‌ی دینی بنا دارند خوب باشند و خوبی کنند و تا آن‌جا که ممکن است باید کارشان را حمل بر صحت کرد مگر آن‌که خلاف آن ثابت شود. رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: « أَحْسِنُوا ظُنُونَکُمْ بِإِخْوَانِکُمْ- تَغْتَنِمُوا بِهَا صَفَاءَ الْقَلْبِ وَ نَقَاءَ الطَّبْع‏.»خوشبین باشید به برادران خود و پاکدلى و خوش‏بینى را غنیمت شمارید.. موفق باشید
6002
متن پرسش
سلام خدمت استاد درپاسخ سوال5975فرمودید:تعجب بنده از آن جهت است که 1.برای بررسی ملت خود بر روی آسیب هایی انگشت گذارده اید که عموماً حاصل کار استعمارگران و حاکمان وابسته ی قاجار و پهلوی است که ملت را از نظر فرهنگی و اقتصادی به این روز کشاندند.2. انتظار بنده از جنابعالی و امثال شما آن است که معضلات و مشکلات را خیلی عمیق تر ارزیابی کنید تا راه کارِ برون رفت از آن ها در منظر شما ظهور کند. اگرمی شود توضیحات بیشتری در این دو مورد بدهید؟ (مخصوصا مورد دوم لطفانگویید:ای بی خبر بکوش که صاحب خبرشوی....). (درخواست هایی هم قبلا دوستان می کردندشمافرمودید کارهای زمین مانده مهمتری داریم). ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نمی‌گویم «ای بی‌خبر بکوش که صاحب خبر شوی» زیرا منظور حافظ از صاحب خبرشدن، برطرف‌کردن حجاب‌هایی است که بین انسان و خدا هست و تا رسیدن به این وادی باید مقدماتی را طی کرد که یکی از آن‌ها عبور از روح غربی است. بنده پیشنهاد می‌کنم کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» را مطالعه بفرمایید تا سؤالاتتان مبتنی بر یک شروعی باشد. موفق باشید
5504
متن پرسش
با سلام حضور استاد گرامی ، مباحث شما در خصوص معاد را طی حدود 3 ماه گوش کردم و هم اکنون کتاب دیدگاه امام ره در خصوص معاد را در دست مطالعه دارم . لذتی که از مطالعه این حوزه نصیبم می شود مرا دعاگوی شما نموده که این باب رابه رویم گشودید . سوالم این است که حضرت امام ره می فرمایند: " پیدا کردن تجرد عقلی ربطی به داشتن شخصیت سعید یا شقی ندارد و یک انسان شقی می تواند به تجرد و کمال خودش برسد" . این در حالی است که برای رسیدن به ادراک بالاتر و تجردی شدیدتر ، باید از بعد دنیائی فاصله گرفت و به نظرم این برای کسی که شیفته دنیا است و حب آن را دارد ، تا علاقه اش را به مادیات کم نکند ،شدنی نیست . لطفا این ابهام را توضیح دهید. توفیقتان روز افزون باد . التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور از تجرد عقلی برای انسان شقی آن باشد که نفس او می‌تواند با شدت کامل با صورت‌های خیالی‌اش مرتبط شود و مفاهیمی مطابق اغراض باطل خود در خود بسازد که حاصل آن صورت‌های عذاب‌آور قیامت شود. واللّه اعلم. موفق باشید
5259
متن پرسش
سلام استاد وهابیت مهم است که ما در مورد آن بخواهیم فعالیت کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما با ارائه‌ی اسلامی که فقه و عرفان و فلسفه ی‌ آن از آیات و روایات گرفته شده باشد روسیاهی وهابیت را به خوبی روشن می‌کنیم. موفق باشید
461

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید. بنده در خیلی از مواقع به شکرخدا به راحتی گاهی حتی با یک ذکر نام از حضرت زهرا (س) و امام حسین (ع) اشک از چشمانم جاری می شود. با این حال نمی دانم چرا در اعمال روزانه خود مانند نماز شب و زیارت عاشورا با وجود حضور و توجه، توفیق اشک و گریه ندارم. لطفا بنده را کمک کنید. خدا خیرتان دهد.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی بحمدالله از منظر وجود نورانی حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» و حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» متوجه غربت خود در این عالم می‌شوید، که در بحث «اشک» در جواب سؤال شماره‌ی 452 عرض شد. سعی بفرمایید آرام‌آرام قلب را در سایر اموری که ذکر فرمودید متوجه غربت خود در این عالم بکنید که شمایید و خدا و دیگر هیچ و راهی بس بلند که با اشک این راه نزدیک می‌شوید، مثل کودکی که با اشک دل اطرافیان را می‌سوزاند و به مقصد می‌رسد. به گفته‌ی مولوی: تا نگرید طفلک حلوا فروش.....دیگ رحمت را نمی‌آید به جوش موفق باشید
18529
متن پرسش

سلام: استاد میشه در مورد این جمله که فرمودید توضیح بیشتری بدید و یک کتاب معرفی کنید؟ «فهمیدن هایدگر، عقل خاصی می‌خواهد که از همه، چنین انتظاری نباید داشت. با عقل فلسفه‌ی اسلامی نه هایدگر فهمیده می‌شود و نه نیچه. ما نمی‌توانیم با عقل حکمت متعالیه، هایدگر و امثال او را بفهمیم، باید عقل دیگری به صحنه آید.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطلب از این قرار است که ما «عقل‌ها» داریم نه یک عقل. هرکدام را که رشد دهیم به کمک آن عقل، چهره‌ای از حقیقت در مقابل ما ظهور می‌کند از این جهت نباید عقل را منحصر به عقل صدرایی بکنیم، با همه‌ی عظمت غیر قابل چشم‌پوشی که در عقل صدرایی جهت رجوع به حقیقت هست. پس اگر به فلسفه‌ی هایدگر درست رجوع کنیم با عقلی روبه‌رو می‌شویم که توان نمایاندن وجهی دیگر از حقیقت را در مقابل ما بگشاید. کاری که در 6 جلسه‌ی اعتکاف ماه رمضان تحت عنوان (برکات نظر در نسبتِ بین «وجودِ نفس» با «صِرفُ‌الوجود») انجام شد. موفق باشید 

16045
متن پرسش
سلام علیکم: 3 دغدغه دارم: 1. بنده پسری 27 ساله و مي خواهم ازدواج كنم و فعلا شاغلم اما مي ترسم نتوانم در آينده خانه اي تهيه كنم و پدرم هم خيلي اصرار دارد كه حتما از خودم بالاخره يك خانه اي بخرم و داشته باشم. چه كنم؟ 2. اگر فرضا تا آخر عمر هم نتوانستم خانه اي براي خودم بخرم و همش مستاجر باشم، آيا اين اشكالي دارد؟ 3. بيشتر از همه از اين امر ترس و واهمه دارم كه نتوانم براي زندگي متاهلي آينده ي فرزندانم خانه اي تهيه كنم و حتي به خاطر فقر نتوانم آنها را در تهيه مسكن كمك كنم كه صاحب خانه اي براي خود شوند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه باشید که رزق هرکس را خدا از قبل تهیه کرده است. اگر رزق شما و همسرتان و فرزندانتان داشتن خانه است به شما خانه ی غیر اجاره ای خواهد رسید. و اگر رزق تان خانه ی اجاره ای است شما در آن خانه به خوبی زندگی خواهید کرد بنابراین اگر در حال حاضر حقوقی در حد ازدواج در خانه ی اجاره ای دارید کوتاهی نکنید و کار را به خدا واگذارید. موفق باشید 

14924

در عرفانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: آیا می توان کتاب شریف «فص من کلمه فاطمه». را که علامه نوشتند ادامه فصوص یا تکمله ی فصوص دانست؟ ظاهرا علامه حسن زاده در این رابطه مکاشفه ای داشتند؟! التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات ارزشمندی را در آن فصّ مطرح کرده‌اند و ظاهراً از الهامات قلبی ایشان می‌باشد. موفق باشید

نمایش چاپی