بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1314

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استادعزیز.مدتی است در زندگی پدرومادرم مشکلاتی پیش آمده که ایشان وفرزندان را بسیار آزار میدهدوهیچ راه حلی برای رفع آنها نداریم.توسل ذکر مشاوره نصیحت هیچ کدام مشکل راحل نکرده است.منتظر گذشت زمان شدیم تاشاید فرجی حاصل شوداماپس از حدود شش سال هرروزمساله حادتر میشود.خواهش میکنم بفرماییداولا وظیفه چیست ثانیا راه نجات ازاین مشکلات چیست.باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده نفهمیدم مشکل از چه نوعی است ولی در هر صورت مطمئن باشید اگر در مسیر بندگی خود پای برجا باشید و مشکلات، صبر شما را در بندگی و دوری از معصیت نرباید، خیر پنهانی در آن هست که به نفع شما است. موفق باشید
1092

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم با تشکر از کتاب ماه رجب استاد در کتاب سیاحت غرب آیت اللاه قوچانی وآمده که ایشان پس از مرگ پس از گذشت از قسمت های عذاب برزخ به دار السرور میرسند و در آنجا با استدلال به اینکه امام زمان(عج) به علت حادثهء کربلا آوارهء بیابانها و صبحو شام گریان و نالان ودر سوز و گداز اند چنان ناله ای می کنند که در قسمتهای عذاب چنین ناله ای نکرده بودند. می خواستم اندکی توضیح دهید
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی سوز غم جدایی از نور حسین«علیه‌السلام» بهترین سوز است در حدّی که آتش جهنم را می‌سوزاند، آری! این سوز غیر از ناله‌ای است که اهل جهنم دارند زیرا این سوز عامل اُنس با حضرت می‌شود. جزوه‌ی شرح سیاحت غرب در سایت هست اگر خواستید مطالعه فرمایید. موفق باشید
732

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلامـچه راهکاری برای تقویت اراده برای ترک معاصی وانجام واجبات بیشنهاد میکنید؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی کم حرفی، نداشتن آروزهای بلند دنیایی، کم خوری، تدبر در کتب اندیشمدان، ورزش.
18941
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام محضر استاد عزیزمان حفظه الله: استاد جان وقتی تاکید و تکیه اساتید بزرگ عرفان مبنی بر ضرورت استاد در سیر و سلوک را می بینیم بسیار غمگین و نا امید می شویم. استاد صمدی آملی می فرمودند یکی از شاگردان علامه حسن زاده خوابیده بود و روپوش و لباس از او کنار رفته بود علامه ساعت 2 بعد از نصف شب به او زنگ می زند که این چه وضع خوابیدن است تا این حد حواسشان به شاگردانشان است که چه ذکری بگویند، چه مقدار غذا بخورند، چگونه بخوابند و قص علی هذا. آیت الله کشمیری از قول آیت الله قاضی رحمه علیهما بارها می فرموده اند استاد نوع اذکار از نظر کمی و کیفی لفظی و قلبی زمانی و مکانی روحی و جسمی دنیوی و اخروی را برای خواص متذکر می شدند و این کار ساده ای نیست و کسی می تواند که هم خود راه رفته باشد و هم حاذق به طالبان باشد. راستی استاد ماها که دسترسی به چنین اساتیدی نداریم از سیر و سلوک و رسیدن به توحید نا امید و محرومیم راستی چه خاکی برسرمان بکنیم؟ و یه سوال دیگر که لطف بفرمائید پاسخ دهید خود شما جناب استاد این مسیر را چگونه طی کردید استاد سلوکی داشتید تحت مراقبه و مواظب کسی بودید؟ در یک کلام مسیر عرفان تا به این پایه عالی و به روز را چگونه طی نمودید؟ جزاکم الله خیرا. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید این تاریخ، تاریخی است که با امام خمینی شروع شده و سالکان آن راه یعنی شهداء (ره) صد ساله را یک‌شبه طی کرده‌اند لذا اگر انسان ذیل شخصیت امام خمینی سلوک کند، جایِ آن نگرانی‌ها که می‌فرمایید در میان نخواهد بود. ملاحظه نکرده‌اید آن اشک نیمه‌شبان را که عارفان بعضاً به‌دست می‌یابند امثال شما به صورتی بس عمیق‌تر با تشییع شهداء به‌دست می‌آورید؟ این تاریخ، تاریخ سلوک ذیل شخصیت امام خمینی است و راه و رسم خود را دارد در آن حدّ که اگر مرحوم قاضی هم در این تاریخ حاضر بودند، راهی را طی می‌کردند که امثال شهید چمران‌ها طی کردند. موفق باشید    

18626
متن پرسش
سلام استاد عزیز: خسته نباشید. این سوال یکی از دوستان طلبه ام هست از محضر شما: استاد بنده طلبه پایه پنج هستم و ۲۴ ساله و حدود پنج ماه از زندگی متاهلی ام می گذرد کتاب های شما و شهید مطهری را کامل خوانده ام، همچنین کتاب های زیادی را به صورت پراکنده از حضرت علامه آیت الله طهرانی و آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح و آقای صفایی حایری و همچنین علمای بزرگ دیگر مطالعه کرده ام. استاد نمی دانم چرا به وحدت نمی رسم. چرا حیران و گیجم، چیزی که دائم ذهن مرا فراگرفته این است که نکند مصداق آیه «ان الانسان لفی خسر» شوم. استاد خسته ام، حیران و سرگردانم. راهنمایی ام کنید. متشکرم استاد عزیز و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود این عطش و این حساسیت هر دو خوب است. به امید آن‌که بتوانید به آن، جهتی دهید به سوی عرفانِ حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که در مقابل ما گشوده‌اند، از جمله تفسیر سوره‌ی حمد. البته به شرطی که از دروس رسمی حوزه کم نگذارید. موفق باشید   

18426
متن پرسش
با سلام: عرض ادب و احترام خدمت استاد بزرگوار: ضمن تقدیر و تشکر از حضرتعالی که وقت شریفتان را صرف ملاحظه و پاسخگویی به سوال اینجانب و همه دوستان می فرمایید. طی سوال اینجانب از یکی از علما ایشان فرموده اند مقام صدیقین بالاتر از عرفا است. اینجانب خوابی از حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) دیده و وقایعی اتفاق افتاد که تعبیر خواب در نظر دو نفر از بزرگواران عالم و عارف حوزه علمیه قم سه موضوع است 1. از بزرگان خواهید شد یعنی به علم و عرفان می رسید. 2. از محضر بزرگانی که به علم و عرفان دسترسی دارند استفاده و از شاگردانشان می شوم. 3. شهادت، که البته در تفسیر این تاویل ایشان فرمودند هر کس طبق روایت معصوم (علیه السلام) به مقام صدیقین برسد اگر بمیرد ولو در بستر بیماری، شهید از دنیا رفته است. حال یک سوال مطرح است. در قرآن کریم اشاره شده بعد از انبیا بالاترین مقام مربوط به صدیقین است اما از طرفی صدق جزء مراتب عرفان نیز هست یعنی لازمه رسیدن به عرفان داشتن مقام صدق نیز هست. از سویی مقام عرفا مقام بالایی است به جهت اینکه مقام هدایت بندگان را به عهده دارند. پس چگونه مقام صدیقین بالاتر است؟ و آیا عرفا صدق را ندارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی مؤمنین منور به نور صدق‌اند ولی صدّیقین در اصطلاح دینی مقامی است که شخص آن‌چه معتقد است، عین حق‌ است و از هر گونه کدورت وهم مبرّا است. موفق باشید

15685

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: نقش زمان در سیر و سلوک چیست و چقدر اهمیت دارد؟ مثلا کسی که از سن بلوغ در صراط مستقیم و همچنین تحت ارشاد استاد است و طهارت خود را حفظ کرده است (مانند آیت الله بهجت) چه تفاوتی با یک شخص ۴۰ ساله ی تازه متنبه شده که تازه می خواهد وارد مسیر شود (مانند میرزا جهانگیرخان قشقایی) دارد؟ نوع سلوک این دو فرد چه تفاوتی باهم دارد؟ آیا شخص دوم هیچگاه می تواند به مقامات شخص اول برسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان مثل «نور» است، اگر ظهور کرد بستگی به عهد و تعلق انسان به آن نور دارد، بلکه ممکن است دومی تشنه‌تر هم باشد و عمیق‌تر بپذیرد. موفق باشید

14400

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد نظر شما درباره ی جهان بینی دانشمند بزرگ فیزیک انیشتین چیست با توجه به این که در کتابهایتان گاهی از فیزیک جدید حرف می زنید؟ ان شاء الله خدا ما را در این زمانه راهرو در صراط مستقیم قرار دهد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه توحیدی جناب انیشتین نگاه ارزشمندی است. البته نگاه فیزیک جدید به عالَم با فیزیک قرن 19 متفاوت است. موفق باشید

13281
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در حدیث داریم که «هر که اطمینان داشته باشد آنچه خدا برایش مقدر کرده از او فوت نمی شود، دلش آرام می گیرد.» در اینجا جایگاه اختیار انسان به خصوص در کسب روزی که به چه اندازه زحمت بکشد یا رزق معنوی کجاست؟ یا در زمانی که کسی از ما حق خوری می کند تا چه اندازه باید در جهت پس گرفتن آن ذهن و وقتمان را مشغول کنیم؟ با تشکر از حسن توجه حضرت عالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با اختیار و مقابله با وساوس شیطان، باید این اطمینان را حفظ کرد و طبق وظیفه و بدون حرص، در امر طلب رزق تلاش نمود. و در مورد گرفتن حق در حدّ معقول باید اقدام نمود و بقیه را به خدا واگذار کرد. موفق باشید

11169
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: استاد بنده حدود 3 سال است که توبه کرده ام در این مدت گاهی با حالی خوش گاه با امید و گاهی با حضور قلب و گاه سرسری و بدون حضور قلب عبادات و امور شخصی ام را می گذراندم ولی چیزی که در این مدت همیشه با من بوده است ترس از تکرار گناهان قبل از توبه بوده چه در خواب چه در بیداری و چه در موقه عبادت کردن حتی با یک نگاه یک صدم ثانیه ای به نامحرم تمام بدنم می لرزد و سرم درد می گیرد و دلم می خواهد همان جا بزنم زیر گریه و از همه چی خجالت می کشم. می خواستم بفرمایید برای چه حالات روحی من در حال تغییر است و ثابت نیست خواهشمندم در این شرایط برای حضور قلب به بنده کمک کنید و بگویید چه کنم. التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً عنصر صبر که در آیات و روایات آمده به جهت درمان همین مشکلی است که همه‌ی ما با آن روبه‌روئیم و همین که مدتی در حفظ حالت توبه‌ی خود مقاومت به خرج دهیم قدرت آن صورت‌های ذهنی که یک زمانی همه‌ی زندگی ما را در اختیار داشت، ضعیف می‌شود و می‌توانیم بر آن‌ها مسلط شویم. در مورد حضور قلب سعی کنید مباحث توحیدی ِحکمی و عرفانی را دنبال کنید. موفق باشید
11035
متن پرسش
سلام علیکم در صفحه ۱۲۴ کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می‌شود» شما پس از بیان روش رفع موانع تجلی حق می‌فرمایید: «البته تجلی او بر جان ما متناسب است با ظرفیت و طلب ما» حال چند سوال مطرح است که مدت‌هاست ذهن بنده را مشغول کرده: ۱- آیا ما توان تغییر اندازه ظرفیت خود را هم داریم؟ ۲- آیا می توان برای طهارت نفس کوشید اما طلب تجلی نداشت؟ یعنی مثلا نماز بخوانیم اما آرزوی لقاءالله نداشته باشیم؟ ۳-اگر می‌شود آیا نباید گفت که «طلب نداشتن» هم در کنار «طهارت نداشتن» یکی از موانع مهم تجلی حق بر جان ماست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ما با رشد دغدغه‌های خود ظرفیت تجلّی انوار بیشتری پیدا می‌کنیم که در کتاب سلوک نسبت به شخصیت امام و اشراقاتی که در رابطه با انقلاب اسلامی بر قلب ایشان شد عرایضی داشته‌ام. 2ـ در هر حال خداوند همواره در تجلّی است ولی ما به اندازه‌ی رویکردی که در عبادات داریم از نور او بهره می‌گیریم. 3ـ حرف خوبی است، ولی باید تفصیل داده شود.
10848

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم: باعرض خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار، می خواستیم نظر شما را در مورد یکی از اساتید ادبیات بنام محمد رضا شفیعی کدکنی بدانم. ضمنا اگر کتاب با چراغ و آینه ایشان را مطالعه فرمودید نظرتان را اعلام فرمایید. ضمنا اگر مقدور است در مورد ادبیات دوران مشروطه راهنمایی بفرمایید و خواهشا اگر در مورد روح علمای زمان صفویه و دوران مشروطیت بخواهیم تحقیق کنیم آیا کتابی را می شناسید؟ حاج آقا برامون دعا کنید تا خدا توفیق استفاده از روح بلند علمای اسلام را به من عنایت فرماید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد تاریخ بهتر است با جناب آقایان موسی نجفی و موسی حقانی مشورت کنید و در مورد آقای شفیعی کدکنی با این‌که به ایشان از جهاتی ارادت دارم، صاحب‌نظر نیستم. موفق باشید
10692
متن پرسش
سلام علیکم: آیا جنابعالی، تحصیل همزمان در حوزه و دانشگاه را تایید می کنید؟ اصلا آیا این کار امکان پذیر است؟ یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم باید طلبه در دروس حوزوی تمحض کند و با تمام وجود آن دروس را ملکه‌ی خود گرداند، پس از آن اگر فرصتی پیدا کرد شاید اشکال نداشته باشد به دروس دانشگاهی بپردازد. موفق باشید
10504

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام لطفا مقالات و مطالب جدید برای ایمیل بنده بفرستید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت
9345
متن پرسش
بسم االه الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: اگر قرآن در ماه رجب شب مبعث تدریجا شروع به نزول کرد پس آن نزول دفعی کی بوده است؟ آیا قبل از بعثت حضرت رسول صلی الله علیه و آله بوده است؟ با کمال تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نزول دفعی قرآن به قلب مبارک پیامبر علی‌القاعده باید قبل از بعثت آن حضرت نه یک بار که چندین بار تجلی کرده باشد، حال چه در شب‌های قدر و چه در غیر شب‌های قدر. در آن صورت است که رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» جای‌جای تک‌تک آیات را به شکل حضوری در حقیقت نوریِ قرآن می‌شناسند. موفق باشید
8878
متن پرسش
با سلام: استاد متن زیر سخنان آقای رحیم پور ازغدی در همایش امام خمینی (ره) و تقدیر تاریخی عصر است که گویا با شما اختلافاتی دارند آیا درست فهمیدیم؟ پایگاه خبری‌تحلیلی اشراق‌نیوز: رحیم پور در ابتدا سه نوع رویکرد اصلی را برشمرد و گفت: یک رویکرد حاکم بر جهان معاصر است که دین را به عنوان یک نهاد تمدن‌ساز به رسمیت نمی‌شناسد، یک رویکرد معتقد به این بوده که دین حتی به عنوان یک نهاد اجتماعی هم نباید به رسمیت شناخته شود و رویکرد دیگر دین را به عنوان یک نهاد اجتماعی در عرض سایر نهادها می‌پذیرد. حقیقت این است که انقلاب امام تمام این رویکردها را کنار می‌زند و در این دوره دین به عنوان نهادساز وارد صحنه‌ی تاریخ می‌شود. رحیم‌پور در بخشی از سخنان خود به عنوان همایش و مفهوم تقدیرگرایی اشاره داشت و افزود: باید از تقدیرگرایی و انقلاب و انقلابی‌گری تعریف روشنی داشته باشیم. واقعیت این است که اگر بخواهیم در تعاریفی که از انقلابی‌گری و تقدیرگرایی وجود دارد دقیق بشویم، متوجه خواهیم شد که انقلابی‌گری با خیلی از تعاریفی که هم‌اگنون از مفهوم تقدیر و تقدیرگرایی وجود دارد قابل جمع نیست. انقلابی‌گری به رسمیت شناختن اراده‌ی انسان‌ها و مسئولیت‌پذیری آن‌ها، برنامه‌ریزی، تلاش مادی و معنوی آن‌ها، توکل، ایثار، جهاد، شهادت، و رقم زدن تغییرات بزرگ در صحنه‌های اجتماعی و تمدنی است. وقتی مفهوم خدا با ماست در تغییرات تاریخ و جامعه و نهاد‌های اجتماعی دخالت می‌کند باید روشن شود که معییت خدا با کسانی خاص به چه معناست؟ چه نیروهایی در کومن تاریخ درگیرند؟ تمام این‌ مسائل ممکن است با تفاسیر مادی و یا الهی تعبیر بشود. یک مرز بندی در این‌جا احتیاج است و آن این‌که انقلاب اسلامی به چه معنی تقدیر تاریخی عصر ماست؟ یک تفسیری از علم‌الاسماء تاریخی و حوالت تاریخی که ریشه‌هایش بر می‌گردد به فلسفه‌ی تاریخ از نوع هگلی و غیر هگلی و حتی نوع هایدگری و کسانی که بعدها در همین راستا فعالیت کرده‌اند، گرچه شباهت‌هایی با تقدیرگرایی دینی و علم‌الاسماء، آن‌چنان که در عرفان اسلامی دارد، اما تفاوت‌ها و مرز‌های جدی نیز با آن‌ها دارد. این دو نوع فهم از تاریخی‌گری و تقدیرگرایی را حتماً باید از هم تفکیک کرد. وقتی که از تقدیر تاریخی در یک انقلاب اجتماعی سخن می‌گوییم، روشن است که نگاه معتزلی به تاریخ و مسیر تاریخ و جامعه نداریم و ذباید روشن باشد که نگاه جبرگرایانه نیز نباید داشت و وقتی هم که از جبرگرایی سخن می‌گوییم باید از منظر قرآن و مفاهیم مطرح شده در سنت اسلامی به آن نگاه کنیم. فلسفه‌های مادی غرب نیز از جبرگرایی سخن گفته‌اند از جبر ابزار تولید و جبر جنسیت و جبر تاریخ تا جبر تکنیک و تکنولوژی. در اسلام و علوم اسلامی نیز از جبر سخن گفته شده که منظور از آن جبر مادی نیست. وقتی می‌گوییم که صدر تاریخی ذیل تاریخ دیگری‌ست و اتفاقی خاص باید در جایی خاص از تاریخ می‌افتاد؛ در این‌جا نیز دو نوع نگاه معنوی و عرفانی داریم. که یکی از آن‌ها عرفانی‌ست که مشییت الهی را بر همه چیز حاکم می‌بیند، بدون هیچ جبرگرایی و اتکای فلسفه‌ی مادی تاریخ. شباهت‌های لفظی وجود دارد و باید مراقب تفاوت‌های محتوایی باشیم، در فرهنگ قرآنی همه چیز بر مبنای قضا و قدر الهی است و در عین حال اراده‌ی انسان جزئی از این قضا و قدر است لذا انسان عامل مؤثر در سرنوشت خودش است و خداوند حتی اراده‌ی خود را مبنی بر تغییر تاریخی جامعه‌ای، گره زده است با اراده‌ی آن مردم. در دو آیه‌ی قرآن به این موضوع اشاره‌ی مستقیم شده و هرجا که قرآن و اهل بیت می‌بیند که ما داریم نگاه اصالی و استقلالی به خود و اراده‌ی خودمان و قوانین عالم ماده می‌کنیم ما را تذکر می‌دهند به اراده و قدرت الهی بر همه چیز و هرجا می‌بیند که ما داریم تکیه می‌دهیم بر متکایی برای آن‌که مسئولیت را از خود نفی کنیم و این‌‌گونه تفسیر کنیم که تا قبل از این تاریخ، امکان تحقق انقلاب اسلامی نبوده و تاریخ را تقسیم کنیم به ادواری که بعضی از این ادوار دوران ظلمت است و بعضی از آن‌ دوران نور و اراده و مسئولیت جمعی ما نقشی ندارد، این با نگاه قرآنی ما تفاوت دارد به مفهوم قضا و قدر. جبرگراها چه از نوع دینی و چه غیر دینی طوری این موضوع را تفسیر می‌کنند که روی دیگر آن به عنوان نقش و مسئولیت مردم در انقلاب‌ها دیده نشود و کسان دیگری نیز از آن سمت به نحوی غلط بر اراده و مسئولیت و نقش بشر که انگار بشر خارج از اراده‌ی الهی کاری می‌تواند انجام دهد، تآکید می‌کنند. مسئله این است که چه ملازمه‌ای است بین تقدیر الهی و اختیار و اراده‌ی انسان؟ بین عمومیت تقدیر و مجبور بودن جوامع به انقلاب و یا عدم انقلاب ملازمه وجود ندارد، بین اختیار انسان و نفی تقدیر الهی ملازمه‌ای وجود ندارد، قرآن به ما می‌فرماید که حتی هدایت و ظلالت به دست خداست (یظل الله من یشاء و یهدی من یشاء) عزت و قدرت به دست خداست، رزق و سلامت و همه چیز به دست خداست و در ضمن آن می‌فرماید بر مشیت الهی ماشاءالله و مایشاءالله، قانون‌مندی حکم می‌کند. و یکی از قوانین همین مسئولیت انسان است و تفاوت قاعد و مجاهد یعنی احترام به اصول جهاد و اراده‌ی انسان. در هستی‌شناسی تاریخ و هستی‌شناسی توحیدی و هستی‌شناسی قرآنی، ما تاریخ را به طور جبری تقسیم نمی‌کنیم طوری که یک دوره‌ای از تاریخ متعلق به شیطان است و هرگونه تلاشی در راستای حق در آن مذبوحانه خواهد بود و دوره‌ای که متعلق به نور است و هیچ ارداده‌ی ظلمانی در آن راه ندارد و حق به هر حال پیروز خواهد شد. ما آیاتی داریم که در آن می‌فرماید: خداوند ابا دارد از این که با درهم شکستن زنجیره‌ی روابط علی و معلولی کاری بکند و برای هر گونه تحول اجتماعی از جمله یک انقلاب سببی قرار داده است و هر سببی شرح و حکمتی دارد و باید به آن‌ها آگاهی پیدا کرد و برای هر گوشه‌ای از علم درازه و باب ناطقی وجود دارد. از طرفی نیز آیاتی وجود دارد که در آن می‌گویید: خداوند وقتی چیزی را اراده کرد چشم و گوش بشر غیر فعال می‌شود و آن اتفاق می‌افتد. راه جمع این دو نگاه به گونه‌ای که هم در دام جبرگرایی تاریخی مادی نیفتیم و هم در دام اصالت و استقلال دادن به اراده‌ی انسان و کنار زدن اراده‌ی پروردگار، جمع این دو دسته‌ از روایات است. به این معنی که اصل سببیت و علیت عمومی به قوه‌ی خود باقی‌ست و برای هر گونه تحولی از جمله انقلاب با عمومیت قضا و قدر الهی منافات ندارد؛ اما نکته‌ای که در این‌جا هست این است که علل و اسباب فقط مادی نیستند بلکه تنها اعم از علل مادی هستند و شامل هردوی اسباب مادی و معنوی هستند. دکتر حسن رحیم‌پور ازغدی در جای دیگری از سخنان خود اشاره‌ای به جریان و گونه‌ای از مواجهه با معنویت کرد که در آن معنویت به عنوان ابزاری برای بهتر زندگی کردن در نظر گرفته می‌شود نه به عنوان یک اصل و یک هدف. او ادامه داد: در این زمینه باید یک جبهه‌ی فرعی را تعریف کنیم؛ جبهه‌ی اصلی ما درگیری با جریان‌های ماتریالیستی و کسانی است دفاع از مدرنیته و غرب‌زدگی سخن می‌گویند، اما ما در درون جبهه‌ی خودمان نیز جریان‌هایی را داریم که من احساس می‌کنم مبانی آن‌ها مبانی درستی نیست و باید با کنایه و استعاره یک مرزی را در این‌جا ترسیم کنیم. در صورتی که ما قائل بشویم به جبر ابزار و تکنیک بازهم تمدن دینی را نفی کرده‌ایم، اگر گفتیم که یک حقیقت قهری ثابت ذاتی است تابع حوالت تاریخی و در ذیل این جبر تاریخی مادی که خود یک متافیزیک غلط و غیر اسلامی است و ما در دروه‌هایی از تاریخ هیچ کاری نمی‌توانیم بکنیم و در دوره‌هایی یک کارهایی می‌توایم بکنیم به لحاظ تئوریک مبنای تمدن سازی دینی عصر جدید را مورد نفی قرار خواهد داد. ممکن است با احتساب اعداد و ارقام و آمارها بتوانیم بگوییم که تاریخ در دوره‌ای خاص تغییر کرده. اما تاریخی دیدن به گونه‌ای که بگوییم تمام مظاهر دنیای جدید ظهور قهری و عملی و تجلی روح مادی تاریخی است و هیچ کاری نمی‌توان با آن کرد و این روح مادی به هیچ وجه از این ابزار قابل تفکیک نیست و هیچ شأنی از این تمدن مادی را نمیتوان با حقیقت دینی پیوند زد این مطالب به این معناست که انقلاب امام یک دست و پا زدن مذبوحانه است و به هیچ وجه نمی‌توان یک سینمای دینی یا یک جامعه‌ی صنعتی داشت. و این پسوند جوری است که هیچ شأنی از شئون تآلیفی آن را نمی‌توان با دین پیوند زد چون همه‌ی این‌ها درگیر با ممیزات اومانیستی و بشرمدارانه است و آن‌ها به هیچ وجه با حقیقت اصیل دینی ارتباط پیدا نمی‌کنند. وقتی که بگویم رابطه‌ی ابزار با ایدئولوژی مثل رابطه‌ی صورت و معناست و لاینفک است با این نگاه و در این عصر امکان نهادسازی دینی چه هنر و سینما و چه صنعت و تکنولوژی امکان نخواهد داشت. با این معنا نمی‌توانیم بگوییم انقلاب اسلامی تقدیر تاریخی این عصر است. باید توضیح داد که امکان فرهنگ‌سازی غیراومانیستی به وسیله‌ی این ابزار یعنی رسانه و سینما و دیگر ابزار مدرنیته وجود دارد یا نه؟ البته متوجه ارتباط ابزار با مفاهیم هستیم، اما این به معنای متافیزیکی که بعضی از دوستان ما نقل می‌کنند نیست و در بین جمع جوانان متدین ما افسردگی ایجاد می‌کند. وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: ما نمی‌توانیم معنویت و عقلانیت و عدالت را به صورت جداجدا از هم داشته باشیم و آن‌ها به طور موزاییکی و مکانیکی در کنار هم بچینیم،این‌ها باید مبتنی بر هم و سازگار با هم باشند و هم دیگر را مشروق کنند. یک حقیقت باید وجود داشته باشد که اثرش در یک جهت می‌شود عقلانیت، در یک جهت می‌شود معنویت و در یک جهت نیز می‌شود عدالت. یک منشور است که از هر سو به آن نگاه کنیم به یک نور برسیم. اگر بگوییم رأس فرهنگ ما در تحت فرهنگ غرب واقع شده و کاری هم نمی‌شود کرد، انقلاب و تمدی‌سازی اسلامی معنا پیدا نمی‌کند. این نگاه به ما می‌گوید وقتی ما وارد نهاد‌سازی و تمدن‌سازی دینی می‌شویم که حتماً بخشی از آن هنر و سینما یا صنعت و تکنولوژی است وارد مسیری شده‌ایم که ذاتش شیطانی و اومانیستی است. باید توجه داشت که خود این هم نوعی از غرب‌زدگی است اما در غالب انتقاد از مدرنیته‌ی اومانیستی بیان می‌شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: جناب آقای ازغدی به‌خوبی تبیین کرده‌اند ملازمه‌ای بین تقدیر الهی و اختیار انسان هست و اعتقاد به تقدیر، مسئولیت انسان را نفی نمی‌کند تا از تمدن دینی باز بمانیم. البته ایشان عنایت دارند که نباید گمان کرد اگر گفته می‌شود مظاهر دنیای جدید مظهر اراده‌ای غیر قدسی است بدین معنا نیست که نمی‌توان در آن تصرف کرد، بلکه با آگاهی از این موضوع متوجه می‌شویم که اگر اجازه دهیم دنیای جدید با همان هویت وارد زندگی ما شود اراده‌ی معطوف به تمدن نوین اسلامی را به حاشیه می‌برد. موفق باشید
8703
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز اگر هر چیز را باید علت و آفریننده ای باشد خدا نیز باید علت و آفریننده ای داشته باشد؟ لطفا پاسخ این سوال را به صورتی که برای عموم قابل فهم باشد را بفرمائید؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: هرگز این‌طور نیست که هرچیزی باید علت داشته باشد. خداوند عین هستی است و عین هستی، هستی‌آفرین است بدون آن‌که نیاز باشد هستیِ او به هستی دیگری وابسته باشد. اگر بحث برهان صدیقین را دنبال بفرمایید این موضوع برایتان روشن می‌شود. موفق باشید
8658
متن پرسش
با عرض سلام: بنده مدتی است در وجود خدا شک میکنم و هرچه روی برهان صدیقین هم فکر میکنم باز هم قلبم حالت انکار دارد. لطفا راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: به وجود خدا شک ندارید به این شک دارید که آیا این برهان می‌تواند آن خدایی را که می‌شناسید اثبات کند یا نه. به دنبال راهی هستید که خدایتان را برایتان روشن کند. شاید در مباحث معرفت نفس آن خدا را بهتر پیدا کنید. آن کسی که در به در به د نبال خداست به وجود خدا شک ندارد بلکه می‌خواهد بهتر او را پیدا کند تا با او مأنوس گردد. دنبال کنید پیدایش می‌نمایید و به او خواهید گفت «دیر آمدی ای نگار سر مست...... زودت ندهم دامن از دست». موفق باشید
8601
متن پرسش
سلام: احساس می‌کنم غفلت بسیار بسیار غلیظی بر من حاکم شده که خیلی بی‌خیال و تنبل شدم و نسبت به امور حیاتی و ابدیتم اصلاً انگار نه انگار. فکر نمی‌کردم آنقدر پست بشم، چطور می‌تونم از غفلت غلیظی که منو کرخت کرده رها بشم؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر 20 سال بر اساس عقیده توحیدى عمل کردید و محور قلب را حکم خدا قرار دادید، و به عبارت دیگر عمل به آن عقیده را ادامه دادید، مى‏بینید نتایج عقایدِ توحیدى آرام‏آرام ظاهر خواهد شد. دین توحیدى به ما دستور داده رکوع‏تان فقط براى حق باشد، براى حق راست بگو، براى حق ببین، براى حق بشنو، براى حق بخور، بنا به فرمایش اساتید بزرگ همه جا نرو، همه چیز نخور، همه چیز نگو و همه‏ چیز نبین‏، تا حق با نور عزت و بقایش بر زندگى شما تجلى کند و همان طور که حق باقى است شما هم به بقاء حق باقى شوید وکار درست می‌شود. موفق باشید
8586

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
« العلم علمان، علم الادیان و علم الابدان»د ر مورد این حدیث آیا می شود گفت که علم الابدان مربوط به همه ی علم های مادی است؟ و چرا اینجا ادیان گفته شده و جمع بسته شده؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید این امکان هست که علم‌الأبدان منظور هر علمی باشد که مربوط به بدن ما باشد و امورات این‌چنینی و علم‌الأدیان گفت زیرا ما در قرآن سیره و سخن همه‌ی انبیاء را متذکر می‌شویم. موفق باشید
6406
متن پرسش
سلام علیکم شما در پاسخ به سوال( 2049 )فرموده اید که چون حقیقت قرآن بر اساس شرایط مکانی و زمانی نازل شده است نام علی«علیه‌السلام» در قرآن نیامده و چون خداوند وعده داده است قرآن را حفظ کند نام حضرت را در قرآن نیاورده تا قرآن حفظ شود.در مورد این پاسخ اعتقاد برخی بزرگان این است که این جواب یک مسئله پنهان در خود دارد و آن اینست که آمدن نام ائمه در قرآن لازم برای هدایت مردم بوده ولی خداوند متعال بخاطر تحریف نشدن قرآن نام حضرات معصومین را در قرآن نیاورده است.پاسخ شما به این شبهه چیست؟(البته آن افراد برای نیامدن نام حضرت علی دلایل دیگری می آورند که مهمترین آن دلایل امتحان مردم است و اینکه مومن و کافر در امت رسول الله با ملاک پذیرش ولایت شناخته میشوند و خود قرآن کریم خصوصیات وصی پیامبر را به کرات مشخص کرده فقط اسم آن جناب را نیاورده است)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت نظر عزیزان محترم است. آنچه عرض شد را علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» با توجه به شواهد خود قرآن بود که می‌فرمایند : خداوند به رسول خود نهیب می‌زند که چرا مسئله‌ی تعیین علی«علیه‌السلام» را به عقب می‌اندازی. تا آن‌جایی که فرمود: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه‏» اگر معرفی جانشینی را عملی نکنی عملاً رسالت خود را به انجام نرسانده‌ای. بدین لحاظ می‌بینیم شواهد زیادی در آیات هست که مصداق آن علی«علیه‌السلام» است ولی نام مبارک حضرت نیامده تا بالاخره با هدایت الهی، به‌کلّی مقابله نشود و از طرفی آن‌قدر شاهد برای رجوع به اهل‌البیت و ذی‌القربی در قرآن آمده که طالب هدایت از هدایت محروم نگردد. موفق باشید
5792
متن پرسش
سلام استاد همسرم فرد مذهبی است. اما بیشتر وقتش برای کار و کارهای فنی مورد علاقه اش می گذرد، نمازش را معمولا آخر وقت می خواند یا نماز صبحش قضا می شود. مطالعات دینی ندارد. به او پیشنهاد کتاب خواندن یا جلسات مذهبی می دهم نمی رود یا همراهی ام نمی کند. با اینکه همیشه دوست داشتم کنار همسرم معارف الهی را یاد بگیرم اما همیشه بهانه هایی میاورد و هر چقدر هم تشویق کنم اثر ندارد. بنظرم دارد وقتش را تلف می کند. همینطور علاقه ای به ادامه تحصیل ندارد با اینکه با استعداد است. می گوید کار کردن را دوست دارم. اصلا تمایلی به تحصیل علم نشان نمی دهد. این موضوع آزارم می دهد. اما همه در درونم است برای اینکه بهش برنخورد زیاد در این رابطه با او صحبت نمی کنم. چه کار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بااین‌که ما خود را در این‌گونه موارد صاحب‌نظر نمی‌دانیم و پیشنهاد می‌کنیم این‌گونه سؤالات را با سایت‌هایی که در مورد خانواده مشاوره دارند در میان بگذارید تنها می‌توان گفت همین‌که رعایت حرام و حلال الهی را می‌کند راضی باشید و سعی کنید برای او همسر خوبی باشید و زیر سایه‌ی او به معارف و اخلاقیات متعالی برسید تا صفای شما خود به خود او را متأثر کند. موفق باشید
4445
متن پرسش
باسلام و خدا قوت خدمت استاد بزرگوار. حقیر کتاب صلوات بر پیامبر(ص) عامل قدسی شدن روح شما را مطالعه کردم.بسیارزیبا و آموزنده بود.ای کاش زودترازین ها با این کتاب آشنا می شدم. استاد سوالی دارم و آن این است که هنگام ذکر صلوات تمرکز روی چه داشته باشم تا اتصالی خوب برقرارکنم ؟ حقیر صلوات را بدون شماره ذکر می کنم و معمولا زمان در نظر می گیرم.و فکر می کنم این طریقت برایم بهتر است نظرشما چیست؟ استاد ازتان سپاسگزارم که جواب پرسشم را در سری قبل دادید. حقیر را دعاکنید.خداوند به شما پاداش نیک دهد.اللهم صل علی محمد و آل محمد .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین طور که عمل می‌کنید خوب است که بر اساس ظرفیت روح خود نظر به جمال نور عصمت ائمه«علیهم‌السلام» داشته باشید و صلوات را ادامه دهید. اگر بتوانید کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را همراه با شرح آن که به صورت سی‌دی هست مطالعه کنید إن‌شاءالله صلوات‌هایتان نافذتر می‌شود. موفق باشید
4029

اومانیسمبازدید:

متن پرسش
سلام انسانگرایی عصر جدید یعنی چه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی اومانیسم که در تعریف آن می‌توانید به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» رجوع فرمایید. موفق باشید
3058
متن پرسش
با سلام و عرض خدا قوت. ایا تفاوت رتبه پیغمبر با سایر معصومین نشانه تفاوت درجه تقرب انهاست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به دلیل سخن خود ائمه«علیهم‌السلام» که برای رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» ارزش بیشتری قائل بودند و به دلیل آن‌که طبق روایات در نظام تکوین نور سایر ائمه«علیهم‌السلام» از نور رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» بوده باید مقام قرب رسول الله«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» بیشتر باشد ولی از نظر فهم شریعت و اظهار آن همه دارای چنین مقامی هستند. موفق باشید
نمایش چاپی