بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9298

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت شما و عرض خدا قوت: ببخشید من خیلی ولع نسبت به خوردن دارم و در این باره نمیتوانم با نفسم مبارزه کنم. چه کنم؟ هر خوردنی را میبینم دلم میخواهد و وقتی با خودم مبارزه میکنم همچنان میلم نسبت به آن باقی میماند تا جایی که بعد از یک مدت حرص و میلم تشدید شده و باعث میشود دو برابر آنچه میخواستم و نخوردم را بخورم! چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به دستور آیت‌اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه»، برای خودتان سهم تعیین کنید و به گفته‌ی ایشان خیلی هم سهم کمی تعیین نکنید. ولی در همان سهم متوقف شوید و وقتی سهم خود را استفاده کردید از سر سفره بلند شوید. موفق باشید
9217
متن پرسش
با سلام: سوالی داشتم، مگر شیطان در اثر سجده نکردن بر انسان از بهشت رانده نشد پس چگونه به بهشت بازگشت و آدم و حوا را گول زدتاسیب را بخورند؟؟ از پاسخگویی شما متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان از مرتبه‌ی اُنس با فرشتگان به مرتبه‌ای سقوط کرد که محل شجره‌ی ممنوعه بود و در نهایت آدم و حوا و شیطان از بهشت هبوط کردند. موفق باشید
9189
متن پرسش
در همان ابتدای بحث قوه و فعل بدایه علامه میفرماید: «وجودُ الشىءِ فِى الأعیانِ، بحیثُ یترتبُ علیه آثارُهُ المطلوبةُ منهُ، یسمّى «فعلاً» و یقالُ: إنّ وجودَهُ بالفعلِ; و إمکانُهُ الذى قبلَ تحققِهِ یسمّى «قوّةً».» یعنی «قوه» امکانِ قبل از تحقق است؛ یعنی بالاخره هنوز در خارج محقق نشده. شما چطور میفرمایید: «صورت بالفعلِ پیریِ من، الآن محقق شده است.»؟! البته من بدایه یا نهایه را به دقت نخوانده ام و چند سالی است که قصد دارم نهایه را به دقت بخوانم، اما هنوز فرصت نشده. البته مباحث «حرکت جوهری» شما را حدود دوازده سال قبل چند بار به دقت گوش دادم و خلاصه برداری کردم، و دو سال قبل هم در جمع دوستان در قم مباحثه کردیم. کجای بدایه یا نهایه علامه فرموده اند که صورت بالفعلِ آن چیزی که بالقوه است، همین الآن بالفعل موجود است؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انتظار آن است که مباحث گذشته را به‌خصوص آن‌جایی که موضوع بالصراحه بحث شد، فراموش نشود. عنایت داشتید که عرض شد فعلیت برای موجودی که در حال حاضر نسبت به آن فعلیت در حال بالقوه است بعداً محقق می‌شود ولی آن فعلیت در خارج از آن موجود موجود است. آن وقت جنابعالی رفته‌اید سخن علامه را آورده‌اید که چون فعلیت برای این شیئ بعداً محقق می‌شود، پس آن فعلیت در خارج محقق نشده؟!! شما این دو نکته را با خود حل کنید تا موضوع روشن شود. اولاً: در بحث قوه و فعل، نگاه وجودی را مورد غفلت قرار ندهید مثل سیر از حیات مادون به حیات برتر و مثال‌های اعتباری را مدّ نظر قرار ندهید. ثانیاً: ملاحظه فرمایید بالاخره این قوه وقتی در حال بالفعل‌شدن است به چه سمتی حرکت می‌کند. آیا به آن سمتی که حرکت می‌کند باید در خارج موجود باشد یا نه؟ مثال حرکت از حیات مادون به سوی حرکت برتر را از نظر دور ندارید و سیر انسان به سوی حضرت حق به عنوان غایت سیر در راستای وجود خدا در خارج معنی می‌دهد وگرنه گرفتار یک نوع سوبژکتیویته‌ی خطرناکی خواهیم شد. در مورد قوه و فعل بدایه باید کلّ بحث دنبال شود. موضوع غایت داشتن حرکت از بدیهیات کتاب‌های فلسفی در مورد قوه و فعل است که قوه به سمتی که حرکت می‌کند نمی‌شود موجود نباشد وگرنه لازم می‌آید حرکت سمت و سویی نداشته باشد و این مساوی با بی نهایت قوه و مساوی با عدم حرکت است. موفق باشید
8920

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: ممکن است کتابی در مورد عرفان نظری معرفی کنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «عرفان نظری» جناب استاد حجت‌الاسلام آقای سید یداللّه یزدان‌پناه، کتاب ارزشمندی است. موفق باشید
8871
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی فرموده بودید که روح چون دارای وحدت ذاتی میباشد نمیتوان ویژگی ها و صفاتش رو تقسیم بندی کرد و اگر کسی مثلا شنوائی را به قسمتی از روح نسبت دهد مشخصا درک درستی از روح و صفات متجلی آن نداشته، حال سوالی مطرح میشود که آیا همین نسبت رو میتوان به دین توحیدی اسلام داد به این ترتیب که دین توحیدی اسلام چون دارای وحدت ذاتی میباشد پس اجزای آن(قرآن و اهلبیت ) قابل تقسیم و تفکیک نمیباشند و اهلبیت (ع) عین اسلام و اسلام عین اهلبیت (ع) است (و ایضا قرآن) و آیا میتوان گفت که تعبیر نبی مکرم اسلام (ص) در حدیث ثقلین که میفرمایند این دو هرگز و ابدا از هم جدا نمیشوند ناظر بر همین مطلب است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: مسلّم نمی‌توان اسلام را تقسیم کرد و به بعضی از قسمت‌های آن ایمان آورد و به بعضی از قسمت‌های آن کفر ورزید. همچنان که نمی‌توان نمونه‌های کامل دین‌داری یعنی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را از اسلام جدا کرد، در آن صورت از ظهور کامل اسلام درعالم غفلت کرده‌ایم. موفق باشید
8249
متن پرسش
سلام حاجی خداوکیلی انقد میشینید تو کتابا و جلسات میگید بندگی کنید چیزایی بتون میدن و چیزایی درک میکنید که بیان نمیتونید بکنید و قابل گفتن نیست و از این حرفا بدون تعارف و شکسته نفسی شما بعد از این همه سال زانو زدن در مکتب صدرا و محی الدین و طباطبایی ها و اخیرا امام چیزی دستتون اومده یا هنوز اندر خم یک کوچه اید اگه دستتون نیمده بذارید خدا وکیلی غربی زندگی کنیم لا اقل دنیامون خراب نشه دست ما جوونا را بی خودی تو حنا نذارید
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چه کار به من داری؟! اگر واقعاً چیزی دستت نیامده و روح و روانت پس از این حرفا می‌تونه تصدق غرب بشه، بسم اللّه، چرا معطلی؟ نکنه نازکش می‌خوای برای ماندن در دین؟ این خبرا نیست. تازه باید ناز خدا را هم بکشی که محل‌ات بذاره. خداوند در قرآن به رسولش می‌فرماید: «یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَکُمْ بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَداکُمْ لِلْإیمانِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین‏ × إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بَصیرٌ بِما تَعْمَلُون‏» آن‌ها بر تو منّت مى‏نهند که اسلام آورده‏اند؛ بگو: «اسلام آوردن خود را بر من منّت نگذارید، بلکه خداوند بر شما منّت مى‏نهد که شما را به سوى ایمان هدایت کرده است، اگر(در ادّعاى ایمان) راستگو هستید × خداوند غیبت آسمان‌ها و زمین را مى‏داند و نسبت به آنچه انجام مى‏دهید بیناست!». موفق باشید
7838

حدیث لولاکبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم این حدیث لولاک آیا سند دارد یا نه؟ در صورت صحت سند آیا متن آن صحیح است یا نه؟ چگونه میشود پیغمبر. که عقل اول است و اولین و بالا ترین خلق خدا هستند بخاطر حضرت امیر خلق شده باشند و باز چگونه میشود که هردوی این بزرگواران بخاطر حضرت زهرا خلق شده باشند آیا حضرت زهرا مقامی بالاتری دارند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: سند روایت را در «جنةالعاصمه»، ص 168، به نقل از کشف‏اللئالى‏ آورده. عمده آن است که پیام این روایت را بتوانیم متوجه شویم که بنده بحمدالله در کتاب «مقام لیلة‌القدری فاطمه زهرا علیها سلام» و جزوه‌ی «فاطمه مظهر عبودیت» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
7430
متن پرسش
باعرض سلام و خسته نباشید . سوالی که از خدمت شما بزرگوار داشتم این بود که خانمی 35 ساله هستم و علاقه مند به عرفان و سیر و سلوک ولی اراده کافی و وافی در این زمینه ندارم و استادی هم ندارم تا از او کسب معرفت کنم یکسری کتاب های عرفانی مانند رساله لقاء الله و کتابهای دیگر را هم خوانده ام ولی از این راه می ترسم . چول به قول حافظ : طی این مرحله بی همرهی خضر نکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی و همچنین به استاد الهی قمشه ای و شما بزرگوار ارادات خاصی دارم و بحث های شما را دنبال می کنم همینطور هر روز حدود 1تا 2 ساعت به سخنرانی استاد قمشه ای گوش می دهم و بعضی از وقت ها نا امید می شوم از راهی که آغاز کردم ممنون می شوم مرا در این زمینه راهنمایی کنید . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر سیر مطالعاتی که در سایت هست را دنبال کنید و بعد از شرح معاد و شرح کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» و شرح کتاب «حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» ، بحث شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را دنبال کنید (هم شرحی که در کتاب‌خانه‌ی مرکزی داده شد و بعد از آن شرحی که در دانشگاه صنعتی داده شده)؛ آرام‌آرام افق امید شروع می‌شود. موفق باشید
7237
متن پرسش
سلام استاد عزیز. من واقعا به این رسیدم که تکلیف من رفتن به حوزه هست. دقیقا سؤالم در رابطه با "جایگاه قلب" در "تشخیص و ادای تکلیف الهی" است. متأسفانه یا خوشبختانه اصلا قلبم من رو در ادای این تکلیف یاری نمی کنه. به طوری که همان روز اولی که رفتم حوزه ، احساس دلتنگی و بغضی عجیب من رو گرفته بود که به این راحتی ها این بغض از من بیرون نمی ره. انگار حوزه من را از همه‌ی آن چه که هستم دور می کنه و دلتنگی حاصل می‌شه. استاد ، من روحیه ام به فضای دانشگاه بیشتر می‌خوره تا فضای حوزه و روحیه ام مایل به ادامه تحصیل در دانشگاه هست ولی خیلی جدی زیراب دانشگاه برام خورده خصوصا در زمینه های علوم انسانی . در تضاد بین عشق و عقل چه باید کرد؟ وقتی عشق و عقل هر دو تصمیم خودشون رو گرفتن، عقل راهی جز حوزه نمی‌بیند و با تمام نقایص حوزه، برای حضور تاریخی خودش فقط و فقط به حوزه امیدوار است، ولی احساس دلتنگی و گریه شدید از حوزه تمام وجودم رو فرا گرفته. نظر حضرتعالی چیست ؟ واقعا چه باید کرد ؟ خیلی برام دعا کنید خدا دستم رو بگیره. تا حوزه هست این احساس هم هست پس اشک هم هست. متأسفانه عقلم نذاشت کنکور ارشد علوم انسانی بدم. حرفی بزنید که مرحم این زخم باشد و راهی بگشاید برای این حقیر. باز هم التماس دعا و تشکر بی پایان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در منظر خود فهم عمیق و عمیق‌تر از آنچه تصور می‌کنید از قرآن و روایات قرار دهید و وقتی متوجه شویددر عرفان اسلامی حقایقی هست آنچنان عجیب که حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به گورباچف می‌گویند: «از کتب عرفا و به ‏خصوص محى‏الدین ابن عربى نام نمى‏برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگ‏مرد مطلع گردید، تنى چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه مسائل قویاً دست دارند، راهى قم گردانید، تا پس از چند سالى با توکل به خدا از عمق لطیفِ باریک‏تر ز موى منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهى از آن امکان ندارد» و همه‌ی این‌ها از مسیر این حوزه ممکن است، سختی‌هایش کم می‌شود. موفق باشید
5025
متن پرسش
باسلام خدمت استاد دغدغه افکریم را ذیل خدمت تان ارسال می دارم انشالله راهنمایی فرمایید فرزندم در کلاس سوم راهنمایی که بود یک سوال بین همکلاسی هایش مطرح کرد و آن این بود تصورات خود را نسبت به انسان اولیه بگویید تصورات همکلاسیهای او عبارت بود از انسانی : پشمالو -شبیه میمون - نیمه برهنه با پوست حیوان به تن - نیزه ای بدست درحال شکار - حرف زدن بلد نیست - روی دیوار غار نقاشی میکند - درحال کشف ابزاری برای شکار است - درحال کشف میوه و غذا برای زندگی است و... هیچ یک از آنان نگفت حضرت آدم (ع )انسان اولیه است ! انسان اولیه در تعالیم اسلامی اینها نیست ! شرم آور است فرزندانی که قرار است تمدن اسلامی را پی ریزی کنند با تفکرات داروینی که در جهان غرب هم پایه های آن سست شده مبانی شان ساخته شود . بانگاه فعلی تاریخی که به فرزندانمان القا می شود به قول شهید آوینی اگر بخواهند به حضرت ابراهیم نگاه کنند برای آنان مطلوب به واقعیت است که آن حضرت با چه شکار می کرده و باچه کشاورزی میکرده و... مبانی انسان شناسی غربی و تاریخ ابزاری هنوز محتوای کتوب درسی فرزندانمان است . چه کسی مسئول است ؟ انقلاب ما به چهل سالگی نزدیک می شود و شما در نهادها و شورای های فرهنگی و کمسیون مجلس نمیدانم چقدر میدانید چه بلایی به سر مبانی فکری فرزندانمان آمده خطر واقعی اینجاست که اگر در دوران طاغوت بودیم ما به فرزندانمان القا میکردیم محتوای مطالب درسی را رها کنید و فقط مدرک بگیرید اما در این نظام فرزندانمان با اطمینان به نظام اسلامی مطالب را یاد میگیرند و مطلب تاریخ انبیا بحدی سطحی در کنار مطالب درسی قرار گرفته که با توجه به همه جانبه بودن مطالب لائیک و نیز ظاهر عمیق تفکرات سکولار تاثیر عمیقی ندارد و وصله ای در توجیه کنند برای مسئولان در آمده اثرات محتوا مطالب درسی مدارس قابل ارزیابی و آزمایش است ... اصلاح و تغییر و تحول آموزش و پرورش با وجود اندیشمندان کشور چندان سخت نبود اما غفلت و روزمرگی شورای ها و نهادهای مسئول فرهنگی باعث شد به آن نپردازند استدعا دارم طرح موضوع را هم دغدغه بدانید و هم ارائه فکر تا اگر به خطا می روم مسیر را اصلاح نمایم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که می‌فرماییداست و این مشکلی است که متأسفانه هنوز به طور کامل حل نشده، امید است در این سند جدید راهبردی رعایت شده باشد. من اطلاع ندارم رعایت شده یا نه. موفق باشید
4387
متن پرسش
با سلام از استاد با توجه به اینکه کتابهای سیر مطالعاتی شما را من میخوانم یه سطح علمی بالایی بهم دست داده و این من را داره آزار میده چون هرجا صحبت می کنم نمیتونم سطح پایین حرف بزنم باید چیکار کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله با توجه به کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیاز به نبی» راه صحبت‌کردن با افراد عادی برایتان روشن می‌شود. موفق باشید
4101
متن پرسش
1- آیا کسانی که سبک خوابند و با کوچکترین صدایی بلند میشوند،‌تعلق نفسشان به بدنشان زیادست یا نه ؟ اگر نه،‌چراسریع به بدن برمیگردند؟ 2- طبق صفحه 310خویشتن پنهان ،‌آیا نفس نازله ی روح است؟ چه طور؟اگر بله،‌آیانفس درباره به روح صعودمیکند؟ 3- گاهی اوقات هنگام خواب نوار قرآن روشن میکنم تاآرام بخوابم.آنموقع صدابرایم یکنواخت بودطوریکه قبلانمیفهمیدم چه وقت خوابم می برد.ولی به تازگی درست لحظه ای که میخواهد خوابم ببردصدابرایم بلند میشود و به همین واسطه بیدار مشوم دوباره روح به بدنم برمیگردد.علت چیست؟ 4- شدت وجودی با شدت تجلی باشدت ظهور چه فرقی باهم دارند؟ 1- حدیث "شمارکسانیکه دراثرنیکوکاری زنده میمانند،‌بیش از کسانیست که اندازه عمر معینشان عمرمیکند.."اگر کسی بدی کند عمرش کوتاه میشود و این اجل غیرحتمی سات.سؤالم ایسنت که کسی که خوبی کند چه طور عمرش از اجل حتمی اش بیشتر میشود؟ 2- مدتی بود که کلاس اخلاق میرفتم دعای اللهم عجل لولیک الفرج را بعدنمازهامیخواندم و باخودم عهدکردم که بانامحرمی همکلام نشوم الا با استاداخلاقم،‌وبرای حاجتی چله زیارت عاشورابرداشتم.شبی ساعت 10ونیم که از جلسه دعای کمیل فامیلی برگسته بودم ،‌خوابیدم ودرخواب دیدم ساعت 11شب است و کسی که لباس عربی به تن دارد در بالای خانه مان نماز میخواند و در سجده است.از برادرزاده ام که آمده بود خانه مابخوابد پرسیدم این کیست گفتم نمیدانم.به دلم افتاد امام زمان است. گفتم بااو حرف بزنم که ندایی از طرف راستم گفت: تو که وعده کردی با هیچ مردنامحرمی حرف نزنی جز با استاد اخلاق .جواب دادم استادرارهاکن.بعد ندایی از درونم گفت الان حاجتت را از امام بخواه ولی من گفتم چه طور از او بخواهم من که هیچ کاری برای ظهورش نکردم چه طور رویم میشود از او حاجت بخواهم.این بی چشم و رویی ست که کاربرایش نکردم حاجت هم بخواهم.گفتم صدایش کنم با چه واژه ای؟آمدم بگویم آقاجان !‌فکر کردم این کلمه سبکی است و هیبت امام مانع شد.لذافریادزدم یاامام زمان!‌ در اینحالت ، دیدم ایشان همانطور که روبقبله نشستند با تمام صورت هم روبروی من هستند .و من مرتب این جمله رامیگفتم :‌آقاشرمندتم که کاری برات نکردم ....و ایشان هم بالبخندی ملیح به من نگاه میکردندومن همانطور جمله قبل را تکرار میکردم که برادرم هم با من همصداشد که آقابیا ماهیچ کاری بلد نیستیم آقابیا که ما هیچ نمیدانیم آقابیاکه ما حتی غذاخوردن بلدنیستسم . و با تکرار بلند جملات قبل وحرفهای برادرم از خواب یبدارشدم...سؤال من اینست که 1 - با وجود نشانه هایی که در خواب گفتم باور کنم که او امام نبوده ؟چون شمادر کتاب خویشتن پنهان صفحه 100نوشته اید : درخواب دیدن امام در صورتی رؤیای صادقه است که انسان قبلا صورت امام را دیده باشد.2 –اگر امام نبوده ،‌لطفا تعبیرخواب من را بفرمایید. 3- چراگاهی اوقات عصرجمعه غم شیرینی دارد؟ 4- آیا انسان بیهوش هم خواب میبیند ؟ چرا؟ 5- آیادر خواب که میترسیم و نفس سریع به بدن برمیگردد،‌اراده تکوینی نفس است ؟ یااراده خدا؟ 6- آیا اراده خداتکوینی است یا تشریعی ؟ اگر ایندو نیست پس چیست؟ 7- اجنه که طی الارض دارند چرادرجه وجودی کمتر از انسان دارند؟ د رکتاب جایگاه جن وشیطان چیز پیدانکردم. 8- چرا در هنگام خستگی،‌باید خستگیمان از بین برود تابعدخوابمان ببرد؟ 9- نفس ناطقه من از چه زمانی به بدن من تعلق گرفته ؟ آیا این تعلق به انتخاب واراده تکوینی نفس بوده یا به اراده خدا؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ به صورت تکوینی نگران بدنشان هستند و نمی‌توانند راحت از آن جدا شوند. 2ـ حقیقت نفس همان روح است و اگر درست سیر کند به حقیقتش که همان روح است بر می‌گردد. 3ـ‌ حساسیت‌هایی است که روح پیدا کرده‌است. 4ـ شدّت وجودی مربوط به درجه‌ی برتر وجود است و شدّت تجلّی یا ظهور، مربوط به شرایط ظهور وجود است. مثل آن که روح در چشم، شرایط ظهور بهتری دارد. 1. کسی که خوبی کند،‌ عمرش از اجل مسمّایش بیشتر نمی‌شود بلکه به کمالی که برایش تقدیر شده می‌رسد. 2. بنده تعبیر خواب نمی‌دانم. جواب سوالات بعدی را با خواندن کتاب‌های «آشتی با خدا» و «از برهان تا عرفان» و «جایگاه جن و شیطان و ملک» دنبال بفرمایید. موفق باشید.
3716

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
شما در جلسة دوم، علت این که برخی مبتلا به فتنة 88 شدند را نگاه‌کردن به انقلاب با «عقل غربی» دانستید. بعد ما در سؤال (2724) اشکال کردیم که: علتش، بی‌تقوایی است، نه عقل غربی. شما پاسخ دادید که: هر کس بی‌تقوایی به خرج بدهد، گریزی از فکر غربی ندارد؛ چون آن فکر را انعکاس امیان خود می‌داند. بعد ما در سؤال(3133) اشکال کردیم که: «مگر هر کس دنبال هوای نفس بود، دنبال فکر غربی و تغییر طبیعت است؟»، و شما پاسخ فرمودید: فکر غربی، وجوهی دارد که یک وجهش تغییر طبیعت، و وجه دیگرش بی‌تقوایی و تبعیت از هوای نفس است. پس منظور شما این است که: علت این که آنها مبتلا به فتنة88 شدند، بی‌تقوایی بود که این بی‌تقوایی، یکی از وجوه فکر غربی است. ما پاسخ آن سؤال‌مان را گرفتیم، بسیار عالی بود! اما به خاطر«رابعاً» که در این سؤال خدمت‌تان عرضه می‌گردد، به ما حق بدهید که هرگز چنین جوابی به فکر خودمان نرسد. اکنون در این راستا چند سؤال برای ما مطرح شد: اولاً آیا ممکن است لطف کنید تمام وجوه فکر غربی را برای ما احصاکنید؟ یا این که وجوه مختلفی دارد که اصلاً قابل احصا نیست؟ ثانیاً مسلّماً انقلاب اسلامی هم وجوهی دارد، آیا فکر غربی وجوهی دارد که با برخی وجوه انقلاب اسلامی مشترک باشد (مثلاً تأمین امنیت برای مردم صرف نظر از روش این کار)؟ ثالثاً در صورت پاسخ مثبت به سؤال قبلی، آیا می‌توان گفت: «ممکن است کسی مبتلا به برخی وجوه فکر غربی باشد، اما با انقلاب درگیر نشود (به خاطر اشتراک آن وجوه بین دو تمدن)؟ رابعاً این که «فکر غربی وجوهی دارد، و پذیرفتن یک وجه، مستلزم پذیرفتن وجوه دیگر نیست.»، چگونه با این مطلب که خودتان بارها فرموده‌اید: «غرب، یک مجموعه است؛ نمی‌شود قسمتی از آن را بگیری و قسمتی دیگر را نگیری.»، قابل جمع است؟ آیا این جمله تنها مختص تکنولوژی است و آن امکان تفکیک تنها مختص فکر و فرهنگ است؟ فکرمی‌کنم در اصل مطلب به تفاهم رسیده‌باشیم، اما در نحوة بیان این مطلب: وقتی یک مشکلی ناشی از یکی از وجوه فکر غربی است، آیا بهتر نیست آن مشکل را به همان وجه نسبت بدهیم نه به کل فکرغربی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر نمی‌کنم بشود تمام وجوه یک فکر را شمارش کرد، چون آن فکر در عرصه‌های مختلف ظهورات مختلف دارد 2- اگر به ظاهر مشترکاتی بین تفکر غربی و انقلاب اسلامی هست، مثل ایجاد امنیت، چون با دو رویکرد می‌باشد نباید آن‌ها را یکی دانست چون به یک‌جا ختم نمی‌شود 3- پس در نهایت نمی‌تواند کنار انقلاب باشد 4- جهت کلی غرب یک فکر است ولی وجوه آن بستگی به شرایط دارد. هندوستان و ژاپن هر دو فکر غربی را پذیرفته‌اند و در آن مسیر حرکت می‌کنند ولی چهره‌هایی از غرب که در ژاپن ظهور می‌کند در هندوستان ظهور نمی‌کند، از این جهت می‌توان گفت پذیرفتن یک وجه از فرهنگ غرب مستلزم پذیرفتن وجوه دیگر نیست. موفق باشید
3419
متن پرسش
سلام. ان شاالله زیارتتان قبول باشد. حاج آقای صدیقی نقل قولی از رهبر معظم انقلاب بیان داشته اند که در آن از قول ایشان توصیه شده که در فتنه ها و توفانها به آیت الله خوشوقت پناه ببرید. سوال من اینست که آیا در موضع گیریهای سیاسی و مخصوصا در مورد دولت باید تابع نظر ایشان (آیت الله خوشوقت) باشیم. اگر از لحاظ عقلی با نظرات سیاسی ایشان مخالف باشیم چه باید کرد؟ در اینصورت نقل قول آقا چه میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده دعاگوی رفقا بودم. فکر نمی‌کنم بشود به‌راحتی آن حرف را در همه‌ی امور پای رهبری گذاشت در عین آن‌که آیت الله خوشوقت یکی از افتخارات ما هستند. موفق باشید
2798
متن پرسش
بسمه تعالی باعرض سلام و ضمن تبریک اعیاد سعید قربان و غدیر خدمت محضر شما استاد عزیزم اینکه خدا جیزی را برای انسان خواسته باشد برای انسان خیلی شیرین و قابل تحمل است هرجند که سخت ترین ها و تلخ ترین ها باشد، اما انسان یقین کند که این خواست خداست اما گاهی میشود که در مصایب و گرفتاری ها این مساله بشدت انسان را آزار می دهد که این گرفتاری بدلیل انتخاب و یارفتار اشتباه خود انسان بوده که اکنون گریبانگیر انسان شده و خدا هم دوست نداشت اینگونه شود و خود انسان با نداشتن ایمان خودش را گرفتار کرده و لذا هیچ اجر و پاداششی هم ندارد و یا می توان آن را عذابی جهت آن انتخاب و یا رفتار اشتباه در نظر گرفت مثال بارز این موضوع را می توان کسی را در نظر گرفت که روزی عاشق یک دختر از روی احساسات شده که او با دین و مذهب خیلی عمیق رابطه نداشته و حال مجبور است یک عمر با او با کراهت و سختی زندگی کند و مدام آرمانهایش را زیر پا بگذارد و یا کسی که سیگار می کشد و دجار بیماری سرطان می شود و... سوال دوم اینکه ما در روایات و کتب شما به این نتیجه رسیدیم که مقام همه اهل بیت مقام اول ما خلق اللهی است و همه یک مقام دارند اما روایات دیکری هستند که اولویت امیرالمومنین یا فاطمه زهرا یا حتی امام حسین و گاهی هم پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین را مطرح می کنند چگونه باید این دو را باهم جمع کرد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- قرآن می‌فرماید حتی اگر انسان گرفتار گناهان و سیئات شد و پیرو آن مشکلاتی برایش پیش آمد، اگر در جهت الهی قدم بگذارد نه‌تنها آثار آن گناهان را مرتفع می‌کند حتی جای آن گناهان را حسنه می‌نشاند. می‌فرماید: «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً» با این وصف چه جای نگرانی است. وقتی انسان در شرایط پیش‌آمده نیز با ادامه‌ی دینداری آن خطاها را تبدیل به نردبانی نماید برای صعود بیشتر. 2- همان امامانی که می‌فرمایند همه‌ی آن‌ها در مقام اصلی خود دارای حقیقت واحدی هستند معتقدند بعضی از ائمه«علیهم‌السلام» در مقام ظهور در دنیا امکان بیشتری جهت ظهور آن حقیقت داشته‌اند و از این جهت در مقایسه با ظهور نسبت به سایر امامان، بعضی افضل‌اند. موفق باشید
2446

انس با قرانبازدید:

متن پرسش
بر این اساس، آیه (لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ) «و جز پاکان نمی‏توانند به آن دست زنند (دست یابند)»واقعه (56)، آیه 79 ترجمه تحت الفظی این آیه شریفه میگه که ناپاکان نمیتونن به قرآن دست بزنند اما ما میبینیم که بسیاری حتی کفار و ملحدان که نجس هم هستن دست می زنند و معنای تحت الفظی آیه رعایت نمیشه.این رو چه پاسخی براش هست؟ البته میدونم که معنای عمیق اون این میشه که جز پاکان از این قرآن کریم برداشت معرفتی نمی کنند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: معنای تشریعی آیه آن است که وظیفه‌ی ما است با وضو دست به حروف قرآن بزنیم و معنای تکوینی آن آیه این است که قلب هرکس به اندازه‌ای که از گناه پاک است می‌تواند با حقیقت قرآن مأنوس شود. موفق باشید
2400
متن پرسش
سلام.فکر می کنم شما به سوال من(2334) جواب نداده اید.بنده عرض کردم ویژگی ذاتی ماده،محدود و متناهی بودن آن است و نمی تواند غیر این باشد.جمع ماده ها نیز باز متناهی است و بی نهایت نمی شود.با توجه به این مقدمه ها این جهان مادی باید حتما حد داشته باشد چون حد، ذاتی آن است.پس این عالم باید محدود و تمام شدنی باشد و جایی دیگر ادامه نداشته باشد.در حالی که نمیشود این را فهمید و یا تصور کرد که دنیا یک جایی تمام بشود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که روح شما در کنار بدن شما نیست که از یک جایی بدن تمام شود و روح شروع شود، عالم ماده در نظام مادی یک جایی تمام نمی‌شود و مجرد شروع شود. پیشنهاد می‌کنم کتاب «ده نکته در معرفت نفس» را همراه با شرح آن مطالعه فرمایید تا معنای دو ساحتی‌بودن ماده و مجرد برایتان روشن شود. موفق باشید
2221

توکلبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم ، با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما استاد عزیز: مدتی است تخیل و اوهامی مرا اذیت می کند و گاها خواب را از چشمانم می گیرد. دائما نگرانم که نکند خدای ناکرده بلایی بر سر یکی از اعضای خانواده ام بیاید . مثلا فوت کنند یا دچار بیماری صعب العلاجی شوند. به خود تلقین می کنم که اگر اتفاقی اینچنین افتاد ، باید چه کارهایی انجام بدهم و خود را در آن حال می پندارم. خواهشمند است مثل همیشه راهنمایی مناسب را بفرمایید که ایا اینچنین اوهام خوب است یا نه؟ و برخورد ما با اینگونه مشکلات و بلایا باید چگونه باشد؟ ایا باید خود را برای هر مشکلی از قبل آماده کنیم؟ آیا تلقین ممکن است در اثر شدت و تکرار ، به وقوع بپیوندد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: گویا فراموش کرده‌اید دنیا صاحب دارد و هیچ برگی از درخت نمی‌افتد مگر به اذن الهی و پروردگار شما همواره خیر شما را می‌خواهد. ما باید هرگز اجازه ندهیم این خطورات در ذهن ما جا باز کند و آن‌ها را تحویل بگیریم. با ذکر آیت‌الکرسی ذهن خود را متوجه حضور همه جانبه‌ی خدا کنید و با او معاشقه کنید. مگر دنیا بی‌صاحب است که تلقین بتواند در عالم نقش داشته باشد؟ چرا ظاهر را بی نسبت با باطن می‌نگرید؟ موفق باشید.
1700
متن پرسش
باسلام واحترام. استاد محترم چندی پیش در ارتباط با چگونگی داشتن اراده ای مصمم برای سیر الی الله درخواست کمک نمودم فرمودید معرفتم را نسبت به توحید و معاد و مقام نبی و امام افزایش دهم. اما نفرمودید چگونه. من کلی کتابهای مذهبی خریدم حتی کتاب جهاد با نفس شیخ حر عاملی را مطالعه کردم و سخنرانی های مذهبی منجمله فایلهای صوتی خودتان را گوش دادم، ولی این مطالب بنده را اغنا ننمود و از گذشته بی خیال‌تر شدم. به هر حال قرار گرفتن در محیط مذهبی همیشه برای انسان مهیا نیست، امکان دارد لطفاً بفرمایید چه کار کنم. بنده یک زمانی توفیق داشتم در برخی اردوها تألیفات جنابعالی را که مطابق فطرت تشنه‌ام بود مرور کنم و احساس رضایت شدیدی از زندگی داشتم. خوب الآن که غلظت اینگونه تزریقات مذهبی به وجودم کم شده و رنگ ایمانم هم به تبع آن و به دلیل مشغله‌های کاری و تحصیلی کمتر شده چکار کنم. فرد که نمیتواند همیشه امیدوار باشد دائم به لحاظ ایمانی از محیط خارج تغذیه شود (متأسفانه بنده از نوعی احساس پوچی و سرخوردگی و شاید بی‌انگیزگی رنج میبرم و کام تشنه‌ام هر روز تشنه‌تر از قبل است). والسلام، تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام گفت: «اول قدم آن است که او را یابی.... آخر قدم آن است که با او باشی» وقتی انسان نسبت به خدا و معاد، معرفتی حضوری پیدا نمود پس از آن باید سعی کند از طریق عبادات با خدایی که پیدا کرده است زندگی کند و خود را در ابدیت خود بیابد. مشغله‌هایتان را کم کنید تا بتوانید از معارف خود راهی به سوی مبدء و معاد پیدا کنید. موفق باشید
1646

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام ایا کسی که ولایت فقیه را قبول ندارد میتوانیم او را بی ایمان بدانیم. با توجه به اینکه امام خمینی ولایت فقیه را همان ولایت رسول الله میدانند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اکثر آن‌هایی که می‌گویند ولایت فقیه را قبول ندارند نمی‌دانند ولایت فقیه چیست، فکر می‌کنند یک روحانی نظرات خودش را بر جامعه حاکم می‌کند. آری حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» می‌فرمایند: اگر کسی بداند ولایت فقیه یعنی چه و منکر شود، مرتدّ است. ولی این به آن معنا نیست که کسی بگوید من این آقا را قبول ندارم و مرتد شود . موفق باشید
590

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز من چند سوال خدمتتان دارم 1. من یک دوره کتابهای شما را خوانده ام می خواستم بدانم حالا باید چه کار کنم آیا باید دوره کنم یا باید کتابهای دیگر را بخوانم اگر بخواهم دوره بکنم چه کتابهای دیگری را که از این عالم خارج نشوم پیشنهاد می فرمایید؟ 2.آقای رحیم پور در سخنرابیهایشان ابن میگویند که ما مخالف پیشرفت نیستیم ولی پیشرفتی که بریده از غیب نباشد /یادر یکی از تیترهای یکی از مقالات خود دارند:غرب آری ونه لطفا نظر خود را بفرمایید 3.برای یک طلبه که بخواهد در رشته فلسفه وغرب شناسی کار کند نیاز است مجتهد در فقه واصول شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: پس از آن‌که با مطالعه‌ی کتاب‌ها به لطف الهی آمادگی لازم را پیدا کردید به سراغ تفسیر المیزان و کتاب‌های روایی مثل اصول کافی و تحف العقول و انشاء الله بحار الانوار بروید. به نظرم اگر کتاب مدرنیته و توهم و شرح آن را کار کنید جواب قسمت دوم سؤالتات را می‌گیرید که از چه جهت غرب آری و از چه جهت نه. بالاخره طلبه باید فقه و اصول را خوب بداند و در حد چندین سال درس خارج رفتن کار کرده‌باشد.
13744

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: آيا چنانچه در رابطه با هسر فكر زن ديگري انسان بكند در حكم زنا مي‌باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر اخلاقی نباید این‌کار را کرد، ولی از نظر فقهی حکم زنا را ندارد. موفق باشید

13450
متن پرسش
سلام: غرض از مزاحت، صرفا یه درد دله. بنده فکر می کنم با این توافق هسته ای و موفقیت های ظاهری دولت، دولت آقای روحانی و مخصوصا آقای ظریف توی دل مردم یه جایگاه خوبی پیدا کرده و حالا که به عنوان شخصی که باب دست دادن رو با اوباما باز کنه از سوی دولت انتخاب شده، هر کسی بهش اعتراض کنه، خودش محکوم میشه. منظورم اینه که کاری کردند که اگه الآن مقام معظم رهبری توی سه سخنرانی عمومی مثلا این کار رو محکوم کنه، خود ایشون محکوم میشن. چقدر این ها با تدبیر اهداف شیطانی شون رو دنبال می کنن. ثم فکّر و قدّر، فقتل کیف قدّر ببخشید مزاحم شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آقایان در غفلت از تقابل تمدنیِ اسلام با استکبار است. و اساساً روح دینی در إزاء تقابل با استکبار شکوفا می‌شود و مفتخر به مددهای الهی می‌گردد. به همین جهت خداوند شاخصه‌ی روح شیطان را، استکبار و زیر بارنرفتنِ حق معرفی کرد و فرمود: «أبا واستکبر». و مسلّم امروز آمریکا مظهر تامّ و تمام استکبار و شیطان‌صفتی است و رئیس جمهور آمریکا نماد کامل شیطان در این دوران است و طبیعی است که دست‌دادن با رئیس جمهور آمریکا، یعنی دست‌دادن با شیطان و یعنی زیرپاگذاشتنِ همه‌ی عهدی که ملت مؤمن ایران با خدا بسته‌اند آن‌جایی که خداوند فرمود: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ» (60/ یس) ای بنی آدم! مگر عهد نکردی که شیطان را نپرستی که او دشمن آشکاری برای تو می‌باشد؟ و لذا هرگز نباید به بهانه‌ی رعایت احترام با شیطان دست داد. زیرا همه‌ی انبیاء«علیهم‌السلام» آمده‌اند تا بنی‌آدم، شیطان را تحقیر کند و آن را زیر پا بگذارد. نه آن‌که به بهانه‌ی رعایت احترام به آن دست دهد و عملاً با این‌کار، عهدی که همه‌ی انبیاء و اولیاء و امامان با خدا بسته‌اند را، زیر پا بگذارند. البته جنابعالی نگران نباشید، همیشه نقشه‌های شیطان به ظاهر، پیچیده، ولی در باطن ضعیف و بی‌نتیجه است به همان معنایی که قرآن عزیز فرمود: «الَّذينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً» (76/ نساء) كسانى كه ايمان دارند، در راه خدا پيكار مى‏كنند؛ و آنها كه كافرند، در راه طاغوت‏[ بت و افراد طغيانگر]. پس شما با ياران شيطان، پيكار كنيد! (و از آنها نهراسيد!) زيرا كه نقشه شيطان، (همانند قدرتش) ضعيف است. موفق باشید  

10551
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و ارجمند: نظر شما در مورد خلسه (حالتی بین خواب و بیداری) عرفایی همچون آیت اله قاضی، سید هاشم حداد چیست؟ آیا برای من که چند سالی است تزکیه و تهذیب نفس انجام داده ام پیشنهاد می کنید یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حالت خلسه در اختیار ما نیست، حالتی است که برای نفس سالک پیش می‌آید. وقتی نفس آماده شد، با پیش آمدن حالتی که به آن خلسه می‌گویند از عالَم کثرات تا حدّی آزاد می شود و یک نوع هوشیاری برتر به او دست می‌دهد. موفق باشید
10436
متن پرسش
با سلام و تشکر: نظر شما ذر مورد نقاشی از نوع مینیاتور چیه؟ ما از خانواده مذهبی و مقید به رعایت احکام هستیم، روحیه هنری زیادی دارم و واقعا با نقاشی کردن تخلیه روحی می شوم، واقعا فکرم درگیر شده که آیا نقاشی کردن من کار درستیه یا نه؟ اگه ممکنه توضیح زیادی به من بدید چون شدیدا به این کار وابستم. ممنون از زحمات زیادتون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نقاشی به عنوان ظهور روحیه‌ی خلاقی که در انسان‌ها هست اگر همراه با پیام باشد می‌تواند بعضی از ابعاد بالقوه‌ی انسان را به فعلیت برساند. ولی اگر بر ذهن خود متوقف شویم و خود را از صورت‌های ذهنی به حقایق ماوراء ذهن سیر ندادیم به خود ظلم کرده‌ایم. در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
نمایش چاپی