بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2832
متن پرسش
1- آیا منظور شما از «درک روح حاکم بر غرب» این است که این فضای حاکم را باید قلباً شناخت؟ 2- آیا منظور شما از «شناخت قلبیِ مبادی غرب» این است که خود این مبادی را قلباً بشناسیم یا بطلانِ این مبادی را قلباً بشناسیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شناخت روح غربی به معنای آن است که آن عالم را بتوانیم احساس کنیم تا بفهمیم چه چیزی را نفی می‌کنیم. چون ممکن است شما متهم شوید که با پیشرفت مخالف‌اید در حالی‌که ما غرب را از منظر دیگری نگاه می‌کنیم که در آن منظر پیشرفت غربی نمی‌تواند ارزش‌مند باشد، چون عالَم غربی، عالم ارزشمندی نیست. موفق باشید
1856
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم -با توجه به اینکه پس از مرگ زمان معنا و مفهوم ندارد چرا میگوییم اول برزخ است و بعد قیامت .وثانیا اینکه در قرآن کریم در سوره معارج فرموده مقدار آن روز معادل پنجاه هزار سال است کلمه مقدار برای سنجیدن روز چه مفهومی دارد اگر منظور این است که تقریب به ذهن شود یا منظور این است که گفته شود طولانیست باز سوال باقی است که چرا دقیق پنجاه هزار را آورده است وثالثا اینکه فرموده آسمان و زمین در دو روز و اقوات آن چهار روز آفریده شده -در مجموع چگونه میتوان مفهوم بی زمانی را قبول کرد درحالیکه اگر زمان بطور کلی وجود نداشته باشد اصلا مفایسه دو زمان معنایی ندارد ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام زمان به آن معنا که حرکت جوهریِ عالم آن را ایجاد می‌کند و یا حرکت زمین به دور خود و به دور خورشید پدید می‌آورد ،مسلّم در برزخ و قیامت معنا نمی‌دهد ولی برزخیان متوجه شب و روز دنیا هستند و از این جهت زمان را می‌فهمند. از طرف دیگر در برزخ و قیامت رفع حجاب هست به این معنا که در یک مرحله با رفع حجاب به مرحله‌ی دیگر وارد می‌شوند و این مقایسه و تقدم و تأخر را درک می‌کنند ولی این بیشتر حضورِ بعد از حضور است که حضور بعدی نسبت به حضور قبلی شدیدتر است و لذا به این معنا نیست که مرحله‌ی قبل را پشت سر بگذاریم و وارد مرحله بعد شویم بلکه به این معناست که نسبت به مرحله‌ی بعد در شدت بیشتری قرار گرفته‌ایم. در سوره‌ی معارج بحث عروج ملائکه از مرتبه‌ی مادون به مرتبه‌ی مافوق است که می‌فرماید مقدار آن پنجاه‌هزار سال است که به اعتبار آیات 47 سوره‌ی حج و 5 سوره‌ی سجده که می‌فرماید روز در نزد پرودگار برابر هزارسال است نسبت به آنچه شما می شمارید، می توان حدس زدکه که بحث 50000 سال به اعتبار سال هائئ است که برای زمین مطرح است. موفق باشید
1437

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی. من خیلی کوچک تر از آن هستم که به تفکرات استادی مثل شما نقد بکنم اما با توجه به اینکه کتاب های شما را جوانان زیادی می خوانند و تاثیرات آن بر عهده جنابعالی است، پیشنهاد می کنم با تمامی کمی وقت خود حتما کتاب توحید نوشته دکتر سید محمد بنی هاشمی را بخوانید که به نظر من نقد صحیحی در مورد توحید صدرایی دارد و از دیدگاه ائمه توحید را توضیح می دهد را بخوانید زیرا برفرض که حتی یک درصد هم نقد ایشان درست باشد شما مسئل تفکر اشتباه جوانانی مثل من خواهید بود. وقتی کتاب ایشان را خواندم و با کتاب حرکت جوهری شما مقایسه کردم ذهنم پر از سوال بود که هیچ کس نمی توانست جواب مرا بدهد و داشتم دیوانه می شدم و دائم کتاب شما را با کتاب ایشان مقایسه می کردم و در آخر ذهن من رای به کتاب ایشان داد. امیدوارم در این موضوع که حساسیت زیادی دارد و پایه دین ما است استاد وقت گذاشته و از خسارت های جبران ناپذیر جلوگیری کنند. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: ای کاش روشن می‌‌فرمودید در بحث حرکت جوهری به چه توحیدی رسیده بودید که آن‌را غیر از توحید قرآن و روایات تشخیص دادید در حالی‌که برهان حرکت جوهری را عالمان بزرگ دینی مثل ملاصدرا و علامه‌ی طباطبایی و حضرت امام تدوین و تبیین نموده‌اند و بیشتر در راستای شرح چگونگی معاد مورد توجه است و نه توحید و نگاه توحیدی این بزرگان را بیشتر باید در امثال برهان صدیقین جستجو کرد. در برهان حرکت جوهری نهایتاً متوجه می‌شویم عالم ماده توسط عالم غیب از قوه به فعل تبدیل می‌شود ولی توحید به معنای حضور خدا در همه‌ی هستی و این‌که همه‌ی عالم مظهر اسماء الهی هستند در جای دیگر مورد بحث قرار می‌گیرد. موفق باشید
869

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی پیرو سوال در مورد مرحوم سید مرتضی کشمیری و ملا فتحعلی سلطان ابادی ، مرحوم علامه تهرانی در کتاب مهر تابان صفحه 324-322 می فرماید از مرحوم علامه پرسیدم مرحوم اخوند ملا فتحعلی سلطان ابادی با تمام ریاضات و مکاشفات و مقاماتی که از ایشان نقل می شود گویا در مراحل و منازل توحید ذات حق متعال نبوده اند . مرحوم علامه طباطبایی می فرماید : مثل اینکه ایشان در مسائل مجاهدتهای نفسانی بوده و در رشته توحید نبوده اند و با مرحوم ملا حسینقلی همدانی هم عصر و هم زمان بوده و با هم مراوده نداشته و قدری هم روابط تیره بوده است.و مرحوم علامه طباطبایی در ادامه می فرماید مرحوم اقای قاضی سالیان دراز با مرحوم سید مرتضی کشمیری ملازم بودند و مرحوم سید مرتضی از اوتاد وقت و زهاد معروف و دارای حالات و مقامات و مکاشفات بوده و اما رشته ایشان رشته توحید و عرفان نبوده ولیکن در همان حال و موقعیت نفسانی خود بسیار ارزشمند و بزرگوار بوده اند.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در رابطه با این نوع تفاوت؛ در پاورقی صفحه‌ی 317 کتاب «جایگاه و معنی واسطه‌ی فیض» نکاتی عرض شده که چگونه بعضی از بزرگان نظر به قوت نفس و کرامت دارند، در حالی‌که عرفا نظر به توحید دارند. موفق باشید
617
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم در شرح نامه 31 نهج البلاغه آنجا که سخن به مبحث رزق می رسد، در یکی از جلسات در پاسخ به سوالی راجع به وضعیت رزق آفریقایی ها مطالبی فرموده اید که آماری از سازمان جهانی غذا را هم شاهد گرفته اید بر اینکه خود آفریقایی ها در این قضیه مقصرند. ولی متاسفانه چون این پاسخ در آخر جلسه بوده، نوار تمام شده و پاسخ به صورت کامل ضبط نشده است و در کتاب رزق نیز به آن پرداخته نشده است. اگر ممکن است پاسخ این سوال را بفرمایید(فکر می کنم در ذهن اکثر افراد ظلم استعمارگران باعث این وضعیت برای آفریقایی ها شده است یا به عبارت دیگر حق آفریقایی ها در گلوی ظالمان و قدرتمندان گیر کرده است) با تشکر 17 / 4 / 1389
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مسلّم نمی‌توان به جهت کوتاهی‌های مظلومان، ظالمان را تبرئه کرد ولی بحث بر سر آن است که ریشه‌ی قحطی‌های آفریقایی که زمین در آن منطقه آمادگی چند نوبت محصول در سال را دارد ، به پای خداوند بگذاریم و بگوییم چرا خداوند رزق این مردم را نداده. عنایت داشته باشید که این مردم قرن‌ها در همین سرزمین به روش سنتی غذای خود را به‌دست می‌آوردند و زندگی می‌کردند، ولی با روش‌های استعماری و غفلت از حیله‌های آن‌ها بود که نظام ان‌ها به‌هم خورد و این شده است که فعلاً با آن روبه‌رو هستیم که می‌خواهیم به کمک همان روش‌های استعمارگران مشکل را حل کنیم به این صورت که روزی چند ظرف غذا به آن‌ها بدهیم تا نمیرند، غافل از آن‌که خداوند غذای آن‌ها را از قبل آماده کرده باید بروند آن را از دل زمین بیرون بیاورند. و روایات رسیده از طرف ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» متذکر این مسئله است. موفق باشید
35265
متن پرسش

استاد جانم سلام: متن زیر را خواندم در دلم با شما سهمیمش شدم .. ▪️ دل‌نوشته‌ای به‌بهانۀ سی‌وچهارمین سالگرد آغاز رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای از آقای سید محمدحسین دعائی که می‌فرمایند:
 دیروز، پیر پیل‌افکن ما، در هشتاد و چهار سالگی، هفتاد دقیقه در مراسم بزرگداشت رحلت امام بزرگوار سخنرانی کرد و البته صدایش گرفت. می‌خواهم از همین صدای گرفته بنویسم؛ همین صدای گرفته‌ای که شنیدنش دلمان را باز می‌کند؛ همین صدای گرفتۀ راهگشا. صدایی که از سال‌ها تکرار حق گرفته، نه از خستگی. صدایی که گرفتگی‌اش عجین با پختگی است. صدایی که در عین گرفتگی، دروازه‌های حکمت را به روی بشر امروز گشوده است. صدایی که در پیچ و خم کوچه‌های شلوغ دهکدۀ جهانی، حامل پیغام‌های مهمی از هفت شهر عشق است. صدایی که به رغم بدخواهان عنود و حسود، اگرچه گرفته، اما همچنان در جهان طنین‌انداز است. آری؛ این صدای حقیقت، صدای اصالت و صدای معنویت است؛ این صدای انقلاب اسلامی است. صدایی که قرآن‌گونه، غبارروب قلب مؤمنان است و آیینۀ دق منافقان. صدایی که به‌سان نسیم، دل تفتیدۀ مستضعفان را خنک می‌کند. صدایی که همچون گردباد، بساط مستکبران را در هم می‌پیچد. صدایی که درس‌ها داده است، سخن‌ها رانده است، خطبه‌ها خوانده است و یادگارهایی ماندگار آفریده است. صدایی که شجاعت و مظلومیت علوی را، هیبت و حکمت حسنی را و عزت و غربت حسینی را با هم دارد. صدایی که شب‌ها نالیده است و روزها غریده. صدایی که به رنگ خداست. صدایی که هیچ‌وقت کم‌فروشی نکرده؛ چه قبل‌ها ـ در اوج جوانی ـ که لاجرعه گوش را سیراب می‌کرد؛ و چه حالا ـ در پختگی پیری ـ که پیاله‌پیاله می‌نوشاند. آری؛ ما با این صدا بزرگ شده‌ایم. ما ـ جوان‌های انقلاب ـ چهل سال است که داریم با این صدا زندگی می‌کنیم. این صدا، موسیقی متن زندگی ماست. تُن این صدا، طنین این صدا، جوهر این صدا، رنگ این صدا، مردانگی این صدا، پختگی این صدا، ملاحت فارسی این صدا، لحن عربی این صدا، گویش معیار این صدا، لهجۀ خراسانی و آذری این صدا و خلاصه جذابیت و نورانیت این صدا، همۀ عشق ماست. ما در تمام این سال‌ها، با طنازی این صدا خندیده‌ایم و با بغض آن گریسته‌ایم. با وقار آن آرام شده‌ایم و با شور آن به هیجان آمده‌ایم. با طمأنینۀ آن بر بالش امنیت آرمیده‌ایم و با نهیب آن از خواب غفلت پریده‌ایم. با لرزش آن لرزیده‌ایم و در آغوش غرش آن غنوده‌ایم. ما درس دین و دنیا را با این صدا آموخته‌ایم. صدایی که صلابت خمینی و لطافت طباطبائی، در آن به هم رسیده‌اند. صدایی که هم ترنّم عرفان را دارد و هم طنین حماسه را. این صدا شاید گاهی بگیرد، اما هیچ‌وقت گم نمی‌شود؛ چون در حافظۀ تاریخی جهان ثبت است؛ چون صدای سخن عشق است. پس برای همیشه ماندن، باید در این صدا گم شد؛ و شده‌ایم. این صدا ـ این صدای سحرآمیز و خاطره‌انگیز ـ همۀ هویت ماست. این صدا، تصویر حقیقی پروفایل ما در دنیای لبریز از مجاز امروزی است. این صدا، نه فقط صدای ملت ایران، که صدای امت اسلامی است؛ صدای همۀ مظلومان و مستضعفان جهان. آری؛ دیروز این صدا گرفته بود؛ و چرا نگرفته باشد؟ اصلا اگر نگرفته بود تعجب داشت. کسی‌که سال‌هاست حنجره‌اش را خنجر کرده است و تیزی کلامش را بر قلب تاریک اهریمن فرومی‌برد، باید هم صدایش بگیرد. تازه این گرفتگی صدا چه اهمیتی دارد، وقتی پیرنامرد مفلوک و خرفت حاکم بر مثلا ابرقدرت دنیا، تا یک مزخرف نامربوط نگوید یا زمین نخورد، روزش شب نمی‌شود؟ الغرض، گرفتگی صدای رهبر عزیزتر از جان ـ که عمرش دراز و پرچمش همیشه بر فراز باد ـ عجیب نیست؛ بلکه این صافی صداهای ماست که عجیب است. آری؛ باید مجروح جهاد تبیین شد که اجرش از شهادت اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین اندازه می‌توانم در استقبال از این نوشته فاخر عرض کنم چه زیباسخنی که حکایت تماشاگریِ راز است و گرفتگی صدای رهبر معظم انقلاب را به زیبایی تماشا کرده و آن را گزارش داده. این کلمات، انعکاس دیدن حقیقت است در بوستان خداوند به عنوانِ راست‌ترین کلمات. هرچه در رابطه با این کلمات بگویم حجابی می‌شود نسبت به اشاراتی که این کلمات بدان حقایق اشاره دارد. آری! به گفته جناب آقای دعایی، «باید مجروح جهاد تبیین شد» که در این‌جا آنچه زخم برمی‌دارد حنجره است برای حضور در جان همه جوانان. باید بنگریم در جان جوانان‌مان چه می‌گذرد و سپس با آنها گفتگو کرد حتی با حنجره‌ای خسته. و این است آنچه در کلمات رهبر معظم انقلاب استشمام می‌شود و معلوم است که صدای هرکس که باشد می‌گیرد زیرا از دریا سخن‌گفتن آنهم برای جوانانی که جان‌های دریایی دارند، کار آسانی نیست. موفق باشید.

29928

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در تبریز عارفی بود بنام شیخ قربانعلی تَرخان که میگن از عجایب گمنام روزگار ماست. ۴۰ سال در نابینایی بسر می برد و تصور اینکه چرا خداوند این نقص را به ایشان داد است را هم حتی در قلبش خطور نکرده و نیز استادی ظاهرا از اوتاد داشتند که شیخ قربانعلی در ۲۰سال مشایعتی که ایشان داشتند حتی یک بار سوال نپرسیده بودند که شما اهل کجایید و کی هستید که موجب تعجب آن استاد شده بود. و کرامات خاص دیگر که عارفی چون آیت الله فروغی با سوز و حسرت خاصی از ایشان یاد می‌کردند و اشک می ریختند. حتی علمی داشتند که هر سوالی از هر جای عالم‌ هستی از غیب و ظاهر پرسیده می شد؛ بطور تفصیلی جواب می‌فرمودند و... سوالم اینکه سلوک ذیل شخصیت امام راحل"قدس" ما را نیز می‌تواند اینجور تربیت کند یا نه افق تربیت فعلا در سطح پایین عالم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضوری که با حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در این تاریخ سراغ انسان می‌آید از جنس حق‌الیقین تاریخی است و موجب حضوری می‌شود در راستای اراده‌ی الهی در این تاریخ. سلوکی که حاج قاسم‌ها را می‌پروراند. موفق باشید

16388
متن پرسش
سلام: با آرزوی توفیق در ماه مبارک رمضان این متن در تفسیر جناب ملاصدرا ذیل آیات ۱ و ۲ سوره واقعه است: «اصل دورغ و ریشه شر و رنج ها جز در این عالمی که معدن بدی ها و آفات و جایگاه کاستی ها و آسیب هاست همانگونه که در محل خود بیان شده نمی باشد و نفس بدبخت دروغگو ماده و اصل دروغ و تهمت و کفر و گناه و ریشه شکنجه و عذاب به آتش را کسب نمی نماید جز بدان واسطه که زمانی به سبب تعلق و پیوندش به کالبد در این جهان بوده. لذا او بار کش هیزم آتش خود است ...» در این نوشته مقام نفس چگونه است؟ و عذاب را با توجه به این نکته روشن نمایید. متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور جناب صدر الحکما آن است که اگر نفس انسانی به جهت تعلق به ماده و عالم کثرت که هیچ حقیقت ثابتی ندارد با عالم ماده مأنوس شد، همان حالت عدم ثبات به صورت دروغگویی در انسان شکل می‌گیرد. موفق باشید

14886

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: کتاب موسی نجفی که شما هم بودید وقتی رونمایی شد چطور کتابی است؟ ارزش خریداری شدن دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «فلسفه‌ی تحول تاریخ» قدم خوب و ارزشمندی است برای احیاء نگاهِ تمدنی به اسلام. موفق باشید

14442
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: قال امام بافر (ع): خداوند در روز قیامت برای حسابرسی بندگان به میزان عقلی که در دنیا به آنان داده باریک بینی می کند. کافی ج1 ص 10. 1 منظور از دادن در این حدیث با مباحث معرفتی شرح داده شده توسط شما که می فرمایید «ربنا الذی اعطی کل شی الخلقه» چگونه قابل جمع است؟ دادن یعنی چه؟ باریک بینی یعنی چه؟ در حالی که شما در بحث معاد ضربه زدن به کسی که بگوید مردم می گفتند اینگونه است را توسط نکیر و منکر می فرمایید و حتی بحث سعد معاذ هم با آن مقامش قابل بحث است. 2. آیا شما بحث وجود ذات ممکن مد نظرتان است و حدیث اعمال بر پایه اختیار فرد را متذکر است؟ 3 بحث فطرس ملک با بحث مجرد بودن و اختیار نداشتن چگونه شرحی دارد؟ 4. در دیدار مقام معظم رهبری حفظه الله با همسر شهید هسته ای به عنوان دلگرمی و بشارت فرمودند هنگامی که شهید خونش بر زمین ریخته می شود در همین نشئه می بیند که فرشتگان به سوی او می آیند و او را مسرور می کنند و حتی حضرت آقا فرمودند با همین چشم مادی و با دست اشاره به چشمشان کردند. منظور از چشم مادی و در همین نشئه در این فرمایش چیست؟ در حالی که بحث مجردات با وسیله مادی دیده شدن و اشاره به چشم مادی کمی مبهم است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  1 و 2- این دو موضوع قابل جمع است زیرا باز به همان اندازه که خداوند به آن‌ها فهم و عقل داده است خلقت آن‌ها را دیده و در نظر گرفته است و آن‌ها به همان اندازه‌ی عقل‌شان باید توحید را دنبال کنند و اگر به آن پشت کردند و تحت تأثیر عقاید مردم زمانه قرار گرفتند با آن‌ها برخورد خواهد شد. 3- آیت‌اللّه جوادی در درس خود می‌فرمودند: قضیه‌ی فطرس ملک مبنائاً و بنائاً آب زیرش می‌رود. یعنی نه از نظر سند معتبر است و نه با مبانی عقلی و قرآنی مطابق است 4- ما در برزخ و قیامت هم با همین چشمِ نفس خود می‌بینیم، منتها در آن شرایط با ابزار مناسب آن شرایط. موفق باشید

12271
متن پرسش
سلام علیکم: علت تعطیلی جلسات در ماه رمضان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماه رمضان ماهِ خلوت با خدا است نه ماه گفتگو با خلق خدا! مگر نشنیدید که حافظ در رؤیت ماه رمضان گفت: «هلال ماه ز بام افق نمایان شد / کلید میکده گم گشته بود، پیدا شد» ،در میکده باید به فکرِ میِ لقاء بود، نه به فکر نردبان تفکر!! گفتند: طرف برای محبوبش که غایب بود نامه می‌نوشت و قصه‌های دلدادگی‌های خود را به او خبر می‌داد، تا بالاخره ملاقات حاصل شد و او در محضر محبوبش به‌جای گفتگو با او، نامه‌هایش را درآورده بود و می‌خواند. یادش رفته بود این نامه‌ها برای این ملاقات بود! ماه رمضان ماهِ شنیدن خطاب «إنّی قریب» از حضرت حق است. موفق باشید

12266
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید راهکار دینی برای ترک خودارضایی در کسانی که دچار اعتیاد به این موضوع شده‌اند چیست؟ در یکی از کارگاه‌های علمی مشاوره که به مشکلات نوجوانان و جوانان می‌پرداخت، هدف در ترک خودارضایی، به حد نرمال رساندن این مسئله است و حد نرمال از نظر ایشان، یکی دو بار در ماه است. نظر اوريال این است که وقتی احساس گناه در این باره بالا می رود، اضطراب زیاد می شود و فرد برای رهایی از تنش، دوباره دست به این عمل می زند و این چرخه ادامه می‌یابد. او با اینکه مبنایی علمی برای مباحث دینی قائل است و کسی را مثلاً به خودارضایی تشویق نمی کند، ولی دین را به دلیل تغییر زمانه و تغییر سن ازدواج و... در این زمینه کمک کننده نمی داند و نیاز به اجتهادی مجدد از سوی علما احساس می‌کند! مثال‌هایی مثل مجوز خوردن گوشت مردار در شرایط اضطرار از جمله توجیهات ایشان است. در این موارد و در پاسخ به این نظرات علمی چه باید گفت؟ وظیفۀ ما در قبال شنیدن این جور نظرات چیست؟ آیا باید همان جا موضع‌گیری کنیم یا کار دیگری؟ و حتی در بحث مسائل و مشکلات جنسی کودکان و نوجوانان، هر از گاهی از سوی همکلاسان یا استاد، بی‌غرض یا باغرض، مثال هایی از مشکلات مربوط به خانواده های مذهبی و انحرافات آنان یا فرزندانشان آورده می شود که آزاردهنده است دین را با متدینین و چادر و ریش و مسجد تفسیر می کنند و... ممنون از راهنمایی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت امر آن است که در این مورد هرکس نمی‌تواند از خود نظر بدهد زیرا مسئله‌ی حرام‌بودن و یا حرام‌نبودن چیزی از طریق تفقه فقها معلوم می‌شود و در خودِ فقه با توجه به حیطه‌ای که آیات و روایات دارند مشخص می‌شود که موضوعی تاریخی و مربوط به شرایط خاص است و یا در ذات آن موضوع حرمت نهفته است. لذا باید بدون آن‌که از برخورد حکیمانه عدول کنیم به طرف مقابل گفت اجازه بدهید در چنین مواردی که می‌خواهیم حرام‌بودن چیزی را بشناسیم، از خود نظر ندهیم. موفق باشید

12187
متن پرسش
سلام: ببخشید استاد مي خواستم اگه ممکنه در مورد شعر هدهد صبای حضرت حافظ یه مقدار توضیح بدهید (یک تفسیر مختصر از این شعر) و این که چه کسی خطاب به چه کسی این شعر را بیان می کند؟ معذرت مي خواهم از این که وقتتون را گرفتم، ما را دعا کنید استاد ای هدهد صبا به سبا می‌فرستمت بنگر که از کجا به کجا می‌فرستمت حیف است طایری چو تو در خاکدان غم زین جا به آشیان وفا می‌فرستمت در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست می‌بینمت عیان و دعا می‌فرستمت هر صبح و شام قافله‌ یی از دعای خیر در صحبت شمال و صبا می‌فرستمت تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب جان عزیز خود به نوا می‌فرستمت ای غایب از نظر که شدی همنشین دل می‌گویمت دعا و ثنا می‌فرستمت در روی خود تفرُّج صنع خدای کن کایینه خدای نما می‌فرستمت تا مطربان ز شوق منت آگهی دهند قول و غزل به ساز و نوا می‌فرستمت ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت با درد صبر کن که دوا می‌فرستمت حافظ سرود مجلس ما ذکر خیر تُست بشتاب هان که اسب و قبا می‌فرستمت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حافظ گزارش حال سلوکی خود را در این غزل دارد که چگونه نظر به مطلوب خود در عالَمی بیرون از عالم خاکی دارد که در آن‌جا وفا یعنی حس حضور هست بدون هیچ نوع کثرت و قرب و بُعدی و راز دعای سالکان جهت چنین سیری است تا دل آن‌ها گرفتار غم دنیا نگردد و ماوراء دنیا با ملکوتیان زندگی کند که غایب از نظر و همنشین دل‌اند با ظهوری در جمال ولیّ اللّه. زیرا تو خودت ملکوتی هستی و در آینه‌ی وجودت می‌توانی خدا را به تماشا بنشینی و این قول و غزل موجب می‌شود تا اهل طرب متوجه‌ی وجه ملکوتی انسان شوند و انسان‌ها خود را به دنیا نفروشند. باید روحیه‌ی پایداری در عبور از دنیا و نظر به حق را تقویت کرد. باید اسب و قبا برای حافظ فرستاد تا به زندگی‌ها برگردد و ما را متذکر رجوع ملکوتی‌مان بکند. موفق باشید

12108
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: با توجه به این که در مباحث معاد فرمودید برزخ و قیامت تجلی قلب است، آیا خارجیتی به غیر از تجلی قلب در بیرون هم هست یا تمامی این سیر فقط تجلی قلب است؟ مثلاً به عنوان نمونه بحث حشر و آورده شدن جهنم و بهشت در قیامت و داخل شدن افراد در آن در قاعده تجلی قلب جا دارد یا قواعد دیگری هم هست که بنده از آن مطلع نیستم اگر منبعی در این زمینه هست معرفی فرمائید؟ آیا مسائلی مثل آمدن عزرائیل که برای افراد به طور متفاوت جلوه می کند هم جلوه قلب است یا قاعده دیگری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره قیامت و برزخ نظامی است که وقتی انسان در آن نظام قرار گرفت شخصیتش از طریق قلب‌اش ظهور می‌کند. پیشنهاد می‌کنم مباحث کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» را با شرح صوتی آن دنبال کنید. در آن‌جا علت متفاوت جلوه‌کردن حضرت عزرائیل«علیه‌السلام» نیز آمده. موفق باشید

11798
متن پرسش
سلام: برای بنده این شبهه پیش آمده: دنیای اطراف ما و مشاهدات ما جبری است پس ما علت آنها نیستیم پس می توان اثبات کرد هرچه که جبری است علتش ما نیستیم، پس علتی در خارج از ما دارد پس دنیای اطراف ما و مشاهدات ما هم چون جبری است در خارج از ما است، از طرفی می بینم که من هم جبرا وجود دارم اما من که خارج از خودم نیستم من خودم هستم پس هرچه که جبریست در خارج نیست اما علت من چون جبرا وجود دارم خارج از من است، این شبهه برای من پیش آمده که شاید این مشاهدات و وجود ها را علت وجود من همانند قوای نفس من در من جبرا قرار داده است، برای حل این مشکل چه توجیهی بکار ببرم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. یعنی ما در عالم هستی قرار داریم که هیچ‌کدام را ما انتخاب نکرده‌ایم، تنها ما می‌توانیم در چنین نظامی راهی که منجر به قرب ما به خدا می‌شود را انتخاب کنیم نه آن‌که نظام عالم را به هم بزنیم بلکه خود را در نظام عالم بپرورانیم. موفق باشید

10683
متن پرسش
با سلام حضور استاد: اینکه گفته می شود تعداد رکعات نمازهای واجب زیاد بوده و خداوند در شب معراج به امت پیامبر (ص) تخفیف دادند، صحت دارد؟ و اگر صحت دارد حقیقت این امر به چه معنی است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایاتی بدین مضمون در مجامع روایی ما هست به این معنا که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» طالب دستورالعمل‌هایی بودند دارای حجم کم‌تر از جهت زمان با تأثیر بیشتر که نتیجه‌ی آن این عباداتی شد که ما داریم. این یک نکته‌ای است که هر سالک الی اللّهی به دنبال آن است و این روایت‌ها می‌خواهد بگوید دستورات اسلام جامع‌ترین شکل سلوک را در بردارد. موفق باشید
9983
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: من در خانواده‌ای بزرگ شدم که خودکم‌بین هستیم و خودمان را از بقیه پایین‌تر می‌بینیم و درنتیجه با این خودکم‌بینی که سبب حقارت نفس می‌شود، دچار تکبر می‌شویم. شاید نسبت به بقیه از خیلی جهات در واقع بالاتر و بهتر باشیم، اما همین‌که در جمع قرار می‌گیریم احساس کوچکی می‌کنیم. برای رفع این حقارت و خودکم‌بینی نفس چه کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ملاک را تقوا قرار دهید به‌کلّی از همه‌ی این مشکلات آزاد می‌شوید. به اندازه‌ی تقوایتان به خود امید وارید و بقیه را نیز به اندازه‌ی تقوایشان بزرگ می‌دارید. موفق باشید
9680
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار، خیلی وقت ها برای ادای نماز صبحم زود به رختخواب میرم، مثلا ساعت 11 شب ولی خوابم نمیبره و باعث میشه تا ساعت ها تو رختخواب بیدار باشم و هزار جور فکر و خیال کنم، فکر آینده، دغدغه معیشت و ازدواج و بیکاری و خیالات و اوهام مختلف و این باعث میشه نه تنها برای نماز خواب بمونم بلکه صبح که بیدار میشم خیلی خسته و بی روحیه باشم، می خواستم لطف کنید ذکری یا دستورالعملی برای قبل از خواب بدید تا بتونم شب ها زود و با آرامش بخوابم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر سعی کنید زود بخوابید پس از مدتی نفس ناطقه می‌شناسد که حالا وقت خواب است وقت فکرکردن نیست وقت به رختخواب‌رفتن است. مطابق آنچه از روایات به ما رسیده اول بگویید «آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ کَفَرْتُ بِالطَّاغُوتِ اللَّهُمَّ احْفَظْنِی فِی مَنَامِی وَ فِی یَقَظَتِی‏‏» و سپس آیه‌ی آخر سوره‌ی کهف را بخوانید «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى‏ إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» و بعد تسبیحات حضرت زهرا«علیها‌السلام» را بخوانید و بعد ذکر آیت الکرسی و بعد 70 مرتبه استغفار کنید و سپس 100 بار ذکر «لا إله إلاّ اللّه» و 12 مرتبه سوره‌ی توحید، و بعد صلوات. در این مورد می توانبد به بَابُ الدُّعَاءِ عِنْدَ النَّوْمِ وَ الِانْتِبَاه‏ در جلد دوم کافی رجوع فرمائید. موفق باشید
8691

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.لطفا"فایل صوتی اعتکاف امسال 93 را روی سایت قرار میدید
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مسئول محترم سایت
7561
متن پرسش
سلام استاد عزیز دیروز به مقاله ای از نشریه فارن افرز منتسب به شورای روابط خارجی امریکا بر خوردم که دو کتاب که اخیرا در مورد ایران و انقلاب توسط محققین غربی نوشته شده بود را بررسی میکرد. نکته جالب تحیر و تعابیر ضد و نقیض جیمز بوچان محقق غربی از شخصیت حضرت امام است. در بعضی تعبیرات شمه هایی از حقیقت به مشام می رسد اما در بعضی دیگر نویسنده کاملا دچار سوءفهم است. به هر حال روایت جالبی است که نشان میدهد چگونه حجاب معیارهای مدرنیته انسان را از فهم حقیقت و اسرار احوالات شخصیت های الهی باز می دارد. متانت و طمئنینه الهی امام به سنگ دلی و غیرعاطفی بودن تعبیر می شود و به هیچ انگاشتن ادبیات متعارف سیاسی غرب به بی سوادی. مناسب دیدم بخشی از این مقاله جالب را ترجمه و خدمتتان ارسال کنم: بوچان خمینی را به عنوان یک رادیکال مادام‌العمر، یک سیاست‌مدار بسیار تهاجمی در میان روحانیتی عمدتا سکوت‌پیشه ترسیم می‌کند. جاه‌طلبی خمینی آن‌چنان سنگ‌دلانه بود که حتی رئیس ساواک در مورد آن گفته بود که موی را بر بدنش سیخ می‌کرد. بوچان می‌نویسد، در حضور او «انگار که شخصیتی با اقتداری غیرقابل‌فهم یک باره ظاهر شد و با یک تشعشعِ تند، مدرنیته را ... خاتمه داد.» خمینی که پرزور و سازش‌ناپذیر بود هیچ چیز را قربانی خوش‌رویی، آداب دیپلماتیک، یا در نهایت، خواسته‌های نرم مردم خویش نکرد. «در عالم خلقت، به نظر می‌رسد به طور ناقصی زندانی شده است، مثل مسافری در سالن استراحت فرودگاه در هوایی طوفانی». بوچان با شگفتی می‌نویسد: «در غرب، ما که مدت‌ها است متون دینی اسکولاستیسیزم (مدرسی‌گرایی) را پشت سر گذاشته‌ایم، نمی‌توانیم بفهمیم مردی را که می‌تواند این قدر بداند و در عین حال هیچ نداند. نوشته‌های عرفانی او بخار از سرمان بلند می‌کند در حالی که بیانیه‌های سیاسی او حتی لایق توجه هم نیستند.»
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ضمن تشکر؛ الحمداللّه خداوند دشمنان ما را تا این حدّ احمق و نادان خلق کرده که در فضایی تحلیل می‌کنند که هیچ رویکردی به واقعیت ندارد و با گام‌زدن در عالَمی با این تحلیل‌ها به ناکامی کامل می‌رسند. موفق باشید
7392
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز می خواستم نظرتان را راجع به عطار نیشابوری بدانم. ایا این مطلب درست است که موضوع سیمرغ را که عطار مطرح کرده است به نوعی به اومانیسم بر می گردد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیمرغ در منظر عارف ،درست نقطه‌ی مقابل اومانیسم است. عارف در سلوک خود به جایی می‌رسد که غرق در حقیقت می‌شود و از او هیچ چیزی نمی‌ماند مگر احساس وجود حق. این کجا و اومانیسم که همه‌چیز را با محور انسان معنا می‌کند و آن‌هم نه انسانی که بنده‌ی خدا باشد بلکه انسانی که خدا هم بنده‌ی او است. موفق باشید
7239
متن پرسش
سلام علیکم نحوه ی انتخاب یک شخص بعنوان مرجع تقلید ، به چه صورت انجام می شود؟ و آیا هر آیت اللهی مرجع تقلید می تواند باشد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در حوزه به صورت طبیعی اگر کسی توانست پس از تدریس رسائل و مکاسب خود را نشان دهد و آرام‌آرام تدریس درس خارج را شروع کرد و نشان داد دارای ملکه‌ی اجتهاد است، فضلای حوزه از جمله جامعه‌ی مدرسین نظرها را به او می‌اندازند. در واقع حوزه بستری است که توان فرد به خودی خود ظهور می‌کند. موفق باشید
6489

وحدت وجودبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم.. ببخشید اکر میشود چند نا منبع برای وحدت وجود به بنده بدهید.. خیلی نیاز است... یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشترین بحث را محی‌الدین به‌خصوص در فصوص داشته‌ که متن آن به عربی است. کتاب عرفان نظری جناب آقای استاد یزدان‌پناه را مطالعه کنید، و یا وحدت وجود به روایت ابن‌عربی و مایستراکهارت نوشته قاسم کاکایی إن‌شاءاللّه برایتان مفید خواهد بود. موفق باشید
4866
متن پرسش
سلام بعضی وقت ها وقتی می خوام یه کارو که در ظاهر خوبه انجام بدم قلبم شروع میکنه به تند تند زدن و حالت بدی از لحاظ معنوی برام پیش میاد. مثلا بعضی وقتا که میخوام تفسیر المیزان بخونم. یا بعضی وقتا که میخام بعضیارو اصلاح کنم(با بردنشون به مراسمات مذهبی) یا بعضی کارای دیگه این حالت بهم دست میده نمیدونم که این حالت به خاطر اینه که من دارم اینکارا رو به خاطر حب النفس انجام میدم یا این حالت وسوسه شیطونه و من باید این کار رو انجام بدم و محل نزارم؟ چه کار کنم راهنمایی بفرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سراغ کارهایی نروید که هنوز روح شما آماده‌ برای ارتباط با آن کارها نیست. سعی کنید معارف اسلامی را از طریق معرفت نفس شروع کنید تا ابتدا موضوعات به طور حقیقی برای خودتان روشن شود. موفق باشید
4723
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید شما در جاهای مختلف کتابهایتان معتقد به نامحدود بودن ذات یا من انسان دارید با توجه به اینکه خدا نامحدود است چگونه میشود به حداقل یک نامحدود دیگر در کنار خدا معتقد بود؟ چون از نظر عقلی دو تا نامحدود امکان ندارد که موجود باشند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: «خداوند نامحدود است» به آن معنا است که هیچ نقصی ندارد و در هر کمالی، مطلق است. یعنی مطلق علم و قدرت و حیات است ولی نامحدود بودن نفس ناطقه‌ی انسانی از جهت دیگر است؛ مثل آن که محدود به مکان نیست، آن وقت عنایت داشته باشید که دو نامحدود در عرض هم نمی‌شود باشد ولی این که نفس از نظر مکانی نامحدود باشد و در عین حال حضور خدا در مرتبه‌ای شدید تر در همه‌ی مکان‌ها حاضر باشد، ممکن است؛ مثل آن‌که نفس شما در همه‌ی بدن شما ممکن است و بدن شما مانع حضور نفس شما نیست. نفس ناطقه‌ مانع حضور حضرت حق در همان جایی که نفس ناطقه حاضر است نمی‌باشد.این بحث در کتاب ده نکته در معرفت نفس روشن شده. موفق باشید.
نمایش چاپی