بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12803

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز آیا این که ما تفاوت خواب و بیداری را درک می کنیم یعنی اینکه می دانیم الان بیداریم آیا این درک و علم به بیداری بدیهی و ذاتی و حضوری انسان است و یا نه حصولی و تجربی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک نوع علم حضوری و احساس درونی است ولی علم به این حالت، حصولی می‌باشد که به آن علمِ به علم می‌گویند. موفق باشید

11199
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به سوال 11175منظور بنده این بود که اصلا موطن حقیقت اگر ذهن باشد چه اشکالی پیش می آید نه اینکه موطن حقیقت خارج باشد و سپس با علم به ذهن بیاید، به نظر بنده هیچ راهی برای اثبات رئالیسم نیست حتی هیچ راهی برای اثبات ایده الیسم، یعنی ما نمی توانیم به طور قطع بگوییم جهانی خارج از ذهن وجود دارد یا ندارد بلکه فقط چیزهایی را ادراک می کنیم که رئالیسم اسمش رو گذاشته جهان خارج و ایده الیسم اسمش رو جهان ذهنی می گوید، حال ممکن است که یک سوال پیش بیاید که بالاخره این جهانی که ادراک می شود را خودم با اختیار خودم نساختم بلکه معلول علتی است که به نظر بنده این سوال حتما دلیل آن نیست که جهان خارجی موجود باشد و آن را خداوند ساخته باشد بلکه به زعم بنده ممکن است ذهن ناخودآگاه من آن را ساخته باشد که تحت اختیار من نبوده حالا اسم آن ذهن ناخودآگاه رو می ذاریم خدا آیا به نظر شما این تحلیل درست نیست؟ چه دلیلی است که بگوییم این حرف شهید مطهری درست است که با انکار جهان خارج علم ما می شود جهل مرکب؟ نه اصلا ممکن است علم ما علم به ساخته های ذهنی ما باشد نه نفس الامری که حتما باید در خارج باشد بلکه نفس الامر درون ما باشد و واقعیت درون خود ما باشد ممکن است برخی از فلاسفه بگویند دلیل بر وجود عالم خارج بداهت است که به نظر بنده باز هم درست نیست اصلا بدیهی نیست که جهان خارج از من حتما باید موجود باشد.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که پذیرفته‌اید بنده در خارج از ذهن شما وجود دارم که از بنده سؤال می‌کنید، نشان می‌دهد به طور بدیهی وجود خارج را پذیرفته‌اید و اگر هم بگویید همین هم در ذهن خود دارید پس چرا از بنده سؤال می‌کنید، از آن صورت ذهنی که در ذهن خود دارید سؤال کنید؟! علم به معنای آگاهی است از آن‌چه بیرون از ذهن انسان وجود دارد، با این تعریف است که انکار جهان خارج منجر به جهل مرکب می‌شود. اگر هم بگوییم علم همان چیزهایی است که در ذهن ما است بدون آن‌که حکایت از جهان خارج کند، که باید منکر وجود اطراف خود باشید و فقط با خودتان حرف بزنید. بدیهی است که این کار را نمی‌کنید. آیا اگر به شکّ دکارتی یقین کنیم به یقین می‌رسیم، یا آن‌جا هم مجبوریم مثل دکارت پایِ خدایی که ما را فریب نمی‌دهد باز کنیم؟ و این به جهت آن است که دکارت نیز به طور بدیهی پذیرفته است به خارج از ذهن خود علم دارد و بقیه‌ی تلاش‌هایش بی‌فایده است مگر آن‌که مثل همه‌ی بچه‌های آدم به طور بدیهی پذیرفت علم به خارج یک امر بدیهی است و به تعبیر حکمای اسلامی؛ نفس ناطقه با احاطه‌ای که به جهت مجردبودن بر همه‌ی محسوسات دارد به کمک حسّ، صورت محسوسات را در خود ابداع می‌کند که بحث آن به طور مفصل در قسمت «خواستگاه وجود ذهنی» در فلسفه آمده است و بنده نیز در جزوات «تاریخ فلسفه» در نقد دیوید هیوم عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
10983
متن پرسش
باسمه تعالی: حضرت استاد طاهر زاده دامه افاضاته، سلام علیکم: خداوند بر عمر شما بیفزاید. بدون هیچ گونه تعارفی انقلاب اسلامی به شدت در خطر اضمحلال و نابودی توسط عالم غرب به عنوان نماینده عالم غربی قراردارد و گفتن اینکه شواهد زیادی بر بقای انقلاب اسلامی تا هنگامه پدیده شریف ظهور دلالت دارند نمی بایست از این نگرانی شدید ما چیزی بکاهد. در کتاب ارزشمند «عالَم انسان دینی»که به نحو عالی به تمایز و تعریف عالم دینی و عالم غربی پرداخته شده است، متاسفانه به راه برون رفت غرب از عالم غربی پرداخته نشده بود در حالی که نجات انقلاب اسلامی مستلزم رهایی غرب از عالم غربی است و همانطورکه قبلا ذکر شد این، از اهداف وجودی انقلاب اسلامی است. به شهود برخی از بزرگان فتنه ای سهمگین تر از فتنه 88 در راه است و یقینا منشاء این فتنه نیز از غرب است. وقت تنگ است. اینجانب طرحی را به شرح ذیل آماده نموده است که از حضورتان مستدعی است بر مطالعه آن قبول زحمت فرموده او را در طی طریق راهنمایی فرمایید: پایه اساسی تمدن غرب امانیسم است و بینش امانیستی چنان در گوشت و خون انسان غربی نفوذ کرده که اصولا انسان غربی نمی تواند دنیا را از زاویه غیرامانیستی ببیند و آن را از اصول موضوعه می داند. انسان غربی صدها سال است که در هوای امانیستی تنفس کرده نفی امانیسم یعنی فرو ریختن ستون اصلی فرهنگ و تمدن غربی. بنابراین هر فعالیت تاثیر گذار که به نفی خود کمک کند در اصل به نجات انسان غربی از بیماری امانیسم می‌انجامد مثلا حقیر پرتقصیر نوشتن داستان‌های تمثیلی و تاثیر گذار منثور و منظوم را که با توجه به روحیات انسان غربی و با در نظر گرفتن جنبه های هنری تاثیرگذار وجهه همت خود قرارداده است که محور آن نفی امانیسم است که قبلا یکی از آنها برای حاج آقا نجات بخش ارسال گردیده بود. با تشکّر و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید ما برای ادامه‌ی انقلاب اسلامی انسانی هم‌طراز اهداف انقلاب اسلامی نیاز داریم که با انسان غربی و افرادی که تحت تأثیر فرهنگ غربی‌اند فرق اساسی دارند. انسانِ ‌طراز انقلاب اسلامی تنها در ذیل مکتب اشراقی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به ظهور می‌رسد. امیدوارم جنابعالی و امثال جنابعالی در تحقق چنین هدف بزرگی موفق باشید. موفق باشید
10079

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان: چند روز دیگه عازم کربلا هستم ان شاءالله، ولی شیطان به جونم افتاده که بعد از این همه که قبر امام حسین (ع) بارها در طول تاریخ شخم خورده و به آب بسته شده و ... از کجا معلوم قبر حضرت همون جا باشه؟ بعد میگم خب اونجا نباشه اونجا که شهید شدن، خلاصه نمیدونم چه خاکی به سر کنم؟ استاد شمارو به دم المظلوم کمکم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر راهنمایی‌هایی که از طرف خود حضرت می‌شد تا زائرین را به قبر شریف‌شان راهنمایی کنند شیعیان با تمام دقت جایگاه مضجعِ شریف آن حضرت را نشانه کرده بودند و بدین‌جهت هیچ‌کس تا حال در جایگاه قبر شریف حضرت شک نکرده است. موفق باشید
9129

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: اخیرا عده ای در مقابل آقای مصباح (حفظه الله) موضع می گیرند که انتقادهای صریح ایشان باعث دو قطبی شدن جامعه، ایجاد تنش و اختلاف می شود. همچنینی که دولت را تضعیف میکند ایشان نباید اینقدر صریح انقاد کنند به نظر شما این رفتار چه معنایی می تواند داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدنه‌ی دولت نسبت به آرمان‌های انقلاب اشکالات اساسی دارد چرا اگر آیت‌اللّه مصباح به عهده می‌گیرند که آن اشکالات را مطرح کنند ما به جای دولتی‌ها، آیت‌اللّه مصباح را محکوم کنیم؟ گاهی به ذهنم می‌رسد اگر آیت‌اللّه مصباح این اندازه صراحت به خرج نمی دادند بهتر بود، ولی نمی‌دانم. موفق باشید
9012
متن پرسش
سلام استاد: مدتی کتابهای شما را میخواندم و همزمان حوزه هم میرفتم اما متاسفانه به دلیل ازدواج و مشکلات دیگر حوزه را رها کردم و به دلیل بچه دار شدن خیلی کم فرصت مطالعه دارم سوالی که ذهنم را مشغول کرده این است که قبل از ازدواج خیلی خوابهای روحانی میدیدم اما الان تقریبا صفر شده و برایم سوال شده که بنده طبق کتاب زن آنگونه باید باشد از کار بیرون زدم و تمام تلاشم این است: خوب شوهر داری و تربیت نسل خوب. حتی میتوانم حوزه ای بروم که برای بچه ها مهد دارد اما به دلیل خواندن کتاب شما این کار نکردم. پس چرا رشد روحی حس نمیکنم قبلا نشاط روحی داشتم اما الان ندارم نمیدانم مشکل کجاست؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکلی در میان نیست. مگر در روایت نداریم هر اندازه عقل انسان رشد کرد، خواب‌دیدن‌هایش کم می‌شود. إن‌شاءاللّه با حضوری جامع‌تر در حال تربیت کودکی هستید که سراسر وجودش را ملائکة اللّه فرا گرفته‌اند و شما دست در دست آن‌ها گذاشته‌اید تا آن کودک را تربیت کنید. موفق باشید
8476
متن پرسش
سلام استاد. من جدیدا طوری شدم که اصلا دلم نمی خواد از خونه بیرون برم، با دیدن مردم متشتت می شم، حواسم پرت می شه و اگه چشمامو کنترل نکنم سردرد می گیرم، مخصوصا با دیدن نا محرم که خیلی شدیدتر میشه، دوست ندارم زیاد تو جمع ظاهر بشم و اگه زیاد تو جمع برم و صحبت کنم سردرد می گیرم و احساس پراکندگی حواس می کنم، نمی دونم می خوام بپرسم آیا این حالت بده یا خوب؟ اینکه من نمی دونم بدون مشکل با دیگران روبرو بشم آیا نشونه نداشتن عزت نفسه یا نه؟ البته با همه هم این طوری نیستم، خب کی از مصاحبت با خوبا سردرد که نمی گیره هیچ، لذت هم می بره؟ آیا هنر به این نیست که آدم حاضر در جمع باشه و بتونه خودش رو حفظ کنه تا اینکه زمینه رو برا خودش از بین ببره؟ خیلی ممنون از شما و حقیقتا التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: به هرحال همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 8471 از حضرت صادق«علیه‌السلام» آن حدیث نقل شد؛ حضور در جمع مؤمنین لازم است. از طرفی آنچه می‌گویید دو حالت دارد: یا یک حالت معنوی است، و یا یک مشکل روحی است که با اختلالات هورمون‌ها ایجاد شده. که در حالت دوم باید به پزشک رجوع کرد. از ورزش و تغذیه‌ی مقوی غفلت نکنید. موفق باشید
8433

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.چرا باید برای سلام به امام زمان رو به قبله باشیم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بهترین حالت برای ملاقات بهترین مخلوق رو به قبله است ولی به هرطرف که بایستید و نظر به وجود مبارک آن حضرت بکنید با آن حضرت ملاقات خواهید کرد. موفق باشید
7095
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز که با گوش کردن به بحث معرفت نفس و معاد شما دین برام بسیار شیرین تر وجذابتر وقشنگتر وفابل فهم تر شده. استاد بنده زیاد قران میخونم و خیلی علاقه دارم وگاه وبیگاه قران میخونم واصلا بسیاری مواقع وقتی از کنار قران رد میشم قران رو باز میکنم و یه خط میخونم و میبندم. و از بسیاری از ایات قران لذت میبرم ویجورایی حس میکنم که قران توی قلب ادم قرار داره وصرفا چنتا جمله نیست ایاتی که درباره خداست مثه سوره ی انعام و ایت الکرسی و... از این قبیل ایات که واقعا دلم رو میبره. سوره های اخر قران که جذابیتها ومعارف ونکات خودش رو داره مانند مباحث قیامت که خود شما بیشتر خبر دارید. استاد عزیز شبهه ی دارم. من ریشه ی خیلی از علوم رو توی قران میبینم و با قرآن واقعا احساس ارامش دارم ولی یه موضوع من رو گاهی اوقات بهم میریزه. وقتی توی سخنرانیهای شما حرف از کتاب اپانیشادها یا فلوتی که شما فرمودید سه تا معراج روحانی داشته صحبت به میون میاد دلم میلرزه به خودم میگم نکنه کتابهایی دقیق تر از قران هستند و من از انها بی خبرم!! استاد چرا فقط قرآن؟؟ وجه تمایز قرآن باسایر کتب دینی چیه؟ عرفان های نوظهور وکتابهاشون آیا حرفی برای گفتن دارند؟؟ بنده به این کتابها دسترسی ندارم واصلا میترسم سراغشون برم.اگه حرفی ندارن پس چرا افراد دنبالش میرن؟؟ اگه قرآن این همه حقایق داره که روایات وعلما و ... میگن پس چرا کسی سراغش نمیره یا خیلی کم مورد نظر قرار میگیره؟؟ استاد این سوالات رو برای جدل نپرسیدم واقعا برام سواله پس خواهشا اگه برای شما مقدوره کمکم کنید . از اون طرف لذت قران رو حس میکنم ونمیتونم ازش کناره بگیرم ولی پیش خودم میگم خب این یه حس بی دلیله مثه یه نفری که به شعر علاقه داره!! با اینکه میدونم قران شعر نیست ولی دلم همیشه با این شبهات درگیره! چه کنم یقین بیاد سراغم و مثه اشخاصی که اگه سرشون رو ببری دست از دینشون بر نمیدارن بشم.استاد چه کنم محکم باشم وبا ابتدایی ترین شبهات ذهنم درگیر نشه؟ ببخشید که با سوالاتمون وقتتون رو میگیریم. از خداوند میخوام که شما رو حفظ کنه و به هر انچه میخواهید برسید انشاالله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از طریق فطرت خود متوجه می‌شود همان خدایی که انسان و جهان را با چنین دقت و استحکامی آفریده قرآن را نیز نازل نموده و بدین جهت قرآن متذکر حقیقت انسان و جهان هستی است ولی همان‌طور که فرمود: «لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» همه‌ی پیامبران در شرایط تاریخی خود از همان حقیقتی که قرآن متذکر آن است برای بشر ارمغان آورده‌اند و آن‌هایی که در زمان خود دست به ریسمان الهی زدند بهره‌ی لازم را از حقیقت بردند چه افوطین باشد و چه حواریون مسیح. ولی این هیچ ربطی به عرفان‌های نوظهور که بیرون شریعت الهی متولد شده‌اند ندارد که این‌ها انسان را گرفتار توهّمات می‌کنند. در راستای اطمینان قلبی نسبت به قرآن کافی است مدتی از طریق تفاسیر قابل اعتماد در قرآن تدبّر کنید در آن صورت به حقیقت آن پی می‌برید و از ان به بعد حقیقت را در هرجا که باشد و به هر اندازه که باشد می‌شناسید. موفق باشید
6452
متن پرسش
با سلام و درود خدمت جناب عالی سوالی داشتم که خواهشمندم که در صورت امکان به تفصیل پاسخ دهید. نظر شما درباره رضا داوری اردکانی چیست؟ آیا در مبانی نقد غرب و نگاه به مدرنیته تفاوتی در نظر شما هست؟ در نگاه به آینده و راه برون رفت نظر شما و ایشان یکی هست یا خیر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم جناب آقای دکتر داوری جایگاه ارزشمندی در فضای نظام اسلامی دارند و با نظر به رویکردی که انقلاب اسلامی نسبت به عبور از غرب دارد، تفکر ایشان در نقد غرب قابل ستایش است. با توجه به روحی که حضرت امام در عبور از غرب به تاریخ ما داد بنده جهت تفصیل آن روح به جناب آقای دکتر داوری رجوع کردم و بهرهای زیادی بردم و ایشان را نه‌تنها فیلسوفی یافتم که در نقد غرب بسیار موفق است بلکه با دیدن کتاب « انقلاب اسلامى و وضع کنونى عالم‏.» او را شیعه‌ای یافتم که دغدغه‌ی موفقیت انقلاب اسلامی جهت ساختن نظامی غیر از نظام غربی دارد. با این‌همه همواره بنده ایشان را در نسبت با انقلاب اسلامی ارزیابی می‌کنم و این‌طور نیست که مطلقاً همه‌ی آنچه ایشان فرموده‌اند را پذیرفته باشم، هرچند معتقدم دکتر داوری یک‌پارچه فکر است و فکر می‌کنم هرگز او نمی‌تواند فکر نکند. نمی‌دانم دکتر داوری در رابطه با حضور حکمت صدرایی برای ادامه‌ی انقلاب چقدر با بنده موافق است؟ زیرا احساس می‌کنم او فلسفه را وجهی از دینداری نمی‌داند حتی فلسفه‌ی صدرایی را، در حالی‌که به نظر بنده حکمت متعالیه؛ تفکری است در ذیل دین اسلام و فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام». چقدر خوب بود اگر مذهبی‌های ما که می‌خواهند اهل تفکر باشند با اندیشه‌ی دکتر داوری آشنا بودند. موفق باشید
6020
متن پرسش
باسلام. ۱.نظرشما درموردآیت الله سیدعبدالله موسویان چیست؟ ۲.یکی از اساتیدما میفرمودند ما دو نوع شیوه درموردمسایل اخلاقی داریم:۱.توصیه ای.۲.توصیفی،البته توصیفی ای که حدیقف ندارد اخلاقی. که دریکجایی بسته شود نباشد، و در این شیوه ایشان کتب امام و مباحث نفس را مطرح میکنند به نظرشما کدام بهتر است و توضیح دهید؟ ۳.اخلاق در مباحث شما چگونه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این آقای محترم را نمی‌شناسم 2- به نظر بنده هر دو روش خوب است، در روش توصیه‌ای فطرت توصیه را می‌شناسد و تحت تأثیر قرار می‌گیرد و در روش توصیفی عقل و قلب، موضوع را تصدیق می‌کنند و مقیّد به عمل می‌شوند 3- بنده بیشتر روایات اخلاقی را بحث کرده‌ام و معتقدم ائمه«علیهم‌السلام» هر دو روش را دارند. موفق باشید
3626
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز بنده طلبه پایه پنج هستم و کتابهای از برهان تا عرفان و معاد و ... شما را نیز با سی دی مطالعه کردم. بنده با توجه به علاقه به آثار حضرت علامه طباطبایی به پیشنهاد شما میخاستم تفسیر ایشان را شروع کنم. حال میخاستم بدانم برای هم افق شدن بیشتر و درک عالَم ایشان چه راهی را پیشنهاد میکنید؟ آیا صلاح میدانید قبل از اینکه تفسیر را شروع کنم کتاب های بدایه و نهایه ایشان را خودم با سی دی یا راه های دیگر بخوانم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال باید بدایه و نهایه را خوب مطالعه کنید، هرچند فکر می‌کنم برای مطالعه‌ی تفسیر المیزان در شرایطی هستید که بدون بدایه و نهایه بتوانید از آن استفاده کنید. موفق باشید
1173

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
دلم خیلی برای خودم و همه مردمی که از یادخدا غافل هستند میسوزه وقتی به درگاه خدا گریه میکنم از خدا میخواهم که سر تقصیرات همه بندگانش بگذره و هیچ کسی رو عذاب نکنه آیا این دعای من مستجاب میشه؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی شما دعا کنید تا ثواب چنین دعایی نصیب شما شود و روح شما از خود خوهی آزاد گردد ولی راضی باشید به آن‌‌چه حکمت الهی اقتضاء می‌کند. موفق باشید
768

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی دو سوال از محضر تان دارم1در زمان مجردی تقیدات جدی داشتم دنبال وظیفه می گشتم سعی می کردم هر حرفی نزنم تا چیزی را نیازندارم تهیه نکنم در برخورد با دیگرانی که به نحوی آزارم می دادند رفتاری متفاوت داشته باشم یا اینکه سکوت می کردم از کسی گله نکنم اما بعد از ازدواج اخلاق همسرم به نحوی است که مدام از دیگران گله می کند واز من می خواهددر مقابل کوتاهی های دیگران ساکت ننشینم وگله کنم ومثل خودشان رفتار کنم در غیر اینصورت او را دوست ندارم وبا رفتارم او را تحقیر کرده ام ازطرف دیگرحاصل ازدواج قبلی او دختری بسیار لجوج است که هیچ گاه جواب بله در دهانش نیست ودر مواقع حساس پدرش شیطنت های او را تحویل می گیرد وباعث عصبانیت شدید من وحتی پرخاشگری من به دخترش می شود عمدتا روز وشب ما به کل کل کردن می گذرد و از معانی بلندی که در مجردی دنبالش بودم خبری نیست از این وضع خیلی ناراحتم اما نمی توانم از پس عصبانیت هایم برایم وجلو فکر منفی و پرخاشگریم را بگیرم اطلاعاتم در این زمینه کم نیست در عمل مشکل دارم لطفا راهنماییم کنید چه کنم ازوضع خودم نگرانم واز آخرتم می ترسم کمکم کنید 2 همسرم در یکی ازادارات حساس شهر مشغول به کار است کاری بسیارسنگین که خیلی از او نیرو می گیرد وقت اداری وغیر اداری نمی شناسد خودم به اهمیت کارش واقفم اما چیزی که مرا رنج می دهد غفلت ایشان از وظایف همسریش در قبال من است ایشان در گیری فکری زیاد دارد من فکرم خیلی در گیر نیست به همین خاطر مدام درگیرم ومایه عصبی شدنم است چرا که ریاضت کشیدنم برای دوره مجردی بود قرار نیست در زندگی زناشویی هم ریاضت بکشم اگر قرار بود مثل مجردیم باشد که ازدواج نمی کردم این همه عوامل عدم تمرکز برای خودم درست کنم در مجردی می گفتم مجردم حالا چه /؟نمی دانم چگونه با او صحبت کنم که حمل به بی حیای نکند به شیوه های مختلف با ایشان صحبت کرده ام اما گویا فراموش می کند خودم می فهمم خیلی از عصبانیت هایم از این قضیه نشئت می گیرد اما نمی دانم چه کنم بچه داری ومسولیت های که بر دوشم است اجازه نمی دهد پیوسته کتاب بخونم وتمرکز کنم وسط مطالعه دائما ار پیش می اید وغفلت دوباره سراغم می آید لطفا مرا راهنمایی کنید ایمانم ذره ذره آب می شود ومن روز به روز عاجز تر می شوم از مقاومت کمکم کنید اسمم مستعار است مرا ببخشید
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در عین آن‌که از طریق روایات ائمه«علیهم‌السلام» به‌خصوص از طریق کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از امام خمینی«رضوان‌الهد‌علیه» برای همسرتان روشن کنید که با عدم انتظار از بقیه گله‌مندی از دیگران که موجب خطورات منفی در قلب می‌شود را رها کنند. مسئولیت خودتان نسبت به دختر همسرتان را محدود کنید و انتظارات زیادی از دختری که بالاخره احساس بی‌مادری می‌کند نداشته باشید، خطاهایش را خیلی به رخش نکشید و با او بیشتر مهربانی کنید تا انتقاد. با نشان‌دادن زیبایی‌های خود به همسرتان و لباس مناسب و آرایش مناسب ارتباط را جذاب کنید، مگر بنا است زن در مورد شوهرش هم حیا داشته باشد؟ موفق باشید
713

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت حضرتعالی درخصوص سوالی که در مورد شبهات نسبت به مساله کربلا بیان شده بود در مورد قضیه اب باید به این موضوع توجه داشت که در زمان قیام امام حسین شهری به نام کربلا وجود نداشته و بستر رودخانه فرات مانند امروز نزدیک محل حادثه نبوده ظاهرا بعدا نسبت به نیازی که پیش امده بستر رودخانه را تغییر داده اند و در نقشه هایی که در این زمینه وجود دارد مساله کاملا روشن است
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیکم السلام در هر صورت حتماً شنیده‌اید که می‌فرمایند «شریعه‌ی فرات». شریعه، راه خاصی است که به صورت مورّب در دامنه‌ی رودخانه‌ها می‌ساختند تا اسب بتواند به طرف رودخانه برود و این به جهت آن بوده که سطح آب رودخانه نسبت به سطح زمین بسیار پایین بوده و از هرجایی نمی‌شده وارد رودخانه شد. به همین جهت وقتی دشمن شریعه را کنترل می‌کرده عملاً کسی نمی‌توانسته از آب استفاده کند. موفق باشید
17870
متن پرسش
با سلام: استاد این دو حدیث از امامان بزرگوار که در یک جا می فرمایند هر کسی که معارف ما را از غیر ما بگیرد راه اشتباه رفته و دوم اینکه می فرمایند هر کس اسرار ما را فاش گوید اشتباه کرده، و برخی این حدیث ها را در خور فلاسفه و عرفا برداشت می کنند، می خواستم نظر تان را بدانم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احادیث نوع اول نظر به مدعیانی دارد که در زمان امامان با تحریک خلفاء در مقابل فرهنگ اهل‌البیت«علیه‌السلام» بساط پهن کرده بودند. ولی فلاسفه‌ای مثل فارابی و عرفایی مثل محی‌الدین تلاش دارند تا سخن ائمه را تبیین کنند. 2- موضوع افشاء راز ائمه بحث دیگری است که جناب استاد حجت‌الاسلام و المسلمین امیر غنوی از اساتید حوزه‌ی علمیه‌ی قم در شرح زندگانی امام کاظم«علیه‌السلام» نکاتی در این مورد فرموده‌اند. موفق باشید

14187
متن پرسش
با سلام: ممنون بابت کتاب ها و فایل های صوتی شما که دریچه ای دیگر از علم و معرفت را برای ما روشن کرده است. استاد بنده یک دختر مجرد... ساله هستم. خواستگارهایی در طول این دو ماه داشتم که از نظر اعتقادی با من فاصله داشته اند به طوری که از نظر اعتقادی و مسائل دینی در چهارچوب اعتقادات ولایت و اهل بیت کمرنگ بودند و بنده بر سر مسائل ایمان و اصول و فروعیات اختلاف داشتیم. مثلا آخرین خواستگار طوری بودند که نماز و روزه می خواندند ولی خمس و ... را نداشتند. و این برای بنده سخت است که با کسی ازدواج کنم که به این مسائل پایبند نباشد و بستگان و دوستان می فرمایند که بنده خیلی سخت گیر هستم. کمی دچار تردید هستم که آیا گزینش بنده درست است و یا سختگیری است؟ ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. دوستان می گویند اینقدر سخت می گیرید اصلا گزینه ای که به طور کامل و معتقد وجود داشته باشد وجود ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی،در جلسه‌ی خواستگاری انسان باید از زیبایی‌های زندگی صحبت کند و اگر طرف روی‌همرفته مردِ زندگی است و دینداری را برای خود پذیرفته است، دیگر نباید به مسائلی پرداخت که طرف فکر کند به خواستگاری «نکیر و منکر» آمده است!! در نظر بگیرید که فردا آن آقایی که شما را به او معرفی کرده‌اند به معرّف خواهد گفت: بابا ما را سراغ قبر فرستاده بودی یا سراغ یک خانم برای زندگی؟! همین جزء‌نگری‌هاست که ما را متهم می‌کنند که مذهبی‌ها بدسلیقه‌اند. آری! اگر طرف دین را پذیرفته است و زیبایی‌های مدیریت مقام معظم رهبری را درک می‌کند، دیگر باید از اهداف عالیه‌ی زندگی با خواستگار خود سخن بگویید و همان‌طور که بنا است زیبایی‌های ظاهری‌تان را به خواستگارتان بنمایانید، زیبایی‌های روح خود را با او در میان بگذارید. موفق باشید     

12851
متن پرسش
با عرض سلام: یکی از علمای ربانی آخر عمر فرموده بودند که ای کاش تمام اعمال و ذکر و ورد را برای نزدیکی به امام زمان(عج) انجام داده بودم. سوال حقیر این است که با چه نگرش و رویکردی باید اعمال مثلا نماز را برای قرب به امام زمان(عج) بخوانم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به این‌که آن حضرت اصل و اساس انسانیت‌اند، إن‌شاءاللّه راه گشوده می‌شود. کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» إن‌شاءاللّه در این مسیر کمک‌کار خواهد بود. موفق باشید

12533

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد به لطف خدا و البته با احتیاط کامل عقلی قلبی چندسالیست سایتهای مختلف سیاسی مثل «بی بی سی» و اعتقادی مثل «سنی نیوز» را رصد و کتب به اصطلاح ضاله مثل 23 سال دشتی و دهها مورد دیگر را مطالعه یا تورق کرده ام الانم اینی هستم که شما می دونید بلطف استاد شایق عاشق شیفته قرآن و بر اعتقاد «وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ» هستم که بنظرم تمام هدف قرآن همین آیه هست که باور کنیم و به قلب هم بفهمونیم و به لطف استاد طاهرزاده شیفته حکمت متعالیه و سلوک ذیل شخصیت حضرت روح الله و معرفت نفس و نهج البلاغه و .... ولی سوالات و شبهات گاهی میان بالاخره برای کسی که خودشو درگیر این مسائل کرده باشه درباره رهبری عزیر از یوتیوب فایلی را دیشب سحری بجای دعای سحر گوش می کردم!! از تمام 50 دقیقه تخریب رهبری یکی فقط برام سوال شد اونم جمله ای که ایشان درباره نواب و فدائیان اسلام میگه. قبلن هم شنیده بودم اما اصلا برام سوال نبود و اتفاقا جای تقدیر از نواب داشت. خوب اونا بزعم خودشون نواب و دار و دسته اش را میارن تو گروه تروریستی من این ادعا را ندارم اما طبق همون اصل وسیله و هدف برای مخالفت با نظام ولو نظام طاغوت اونم بدون اذن مرجعیت خودسرانه میشه به سلاح و ترور مسلح شد آیا؟ دیشب سحر فکر می کردم دیدم حتی سیدالشهدا که حق کامل بود در مقابله با یزید که باطل محض بود اصل را بر عدم بیعت، دفاع و هجرت گذاشتند تا انقلاب و اونم جلوشون گرفته شد و مجبور به دفاع شدند که عاشورا رخ داد و بقیه ی ائمه (ع) هم که مشخصه روش سلوکی اجتماعی شان. اشتباه نکنید! قبول دارم که وقتی ملت آمادگی داشته باشن و رهبری الهی موجود، انقلاب اسلامی رخ خواهد داد و حتی بعد آن به رای گذاشته شد. اینو پذیرفتم با تمام وجود. درباره سبک کار مرحوم نواب و همچنین الگوبرداری رهبری اگه کسی سوال و شبهه کند چی باید جواب داد که از حق و انصاف بدور نباشه؟ اصل بر جهت گیری است درسته، اما کار نواب یه جورایی شبیه منافقین و رجوی ملعون است ترور آن کس که ما نمی پذیریم در رأس باشه. از این رو به اونایی که تو مصر انورسادات را هم ترور کردن اخیرا شک کردم منتظر هدایت و نظر شمایم. با علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم حاج مهدی عراقی می‌فرمودند مرحوم نوّاب وقتی در نجف بود حکم قتل کسروی را از مرحوم آیت اللّه مدنی گرفت. از طرفی حکم عمل بعضی از افراد به صراحت دین اسلام قتل است. مثل کسی که سابّ بر خدا و رسول کند، مثل سلمان رشدی. با این‌همه در جمع‌بندی نمی‌توان گفت چون انگیزه‌ی فدائیان اسلام الهی بوده است و عشق به حاکمیت دین داشته‌اند، عمل آن‌ها نیز در همه‌ی موارد قابل قبول است! که بحث آن مفصل است. موفق باشید

12132
متن پرسش
به نام خدا و با سلام خدمت استاد عزیز: دعایی در اوایل مفاتیح به نام دعای سریع الاجابه از امام کاظم علیه السلام آمده است اگر می شود کمی این دعا را توضیح بفرمایید و دیگر این که این دعا چه خصوصیتی دارد که سریع الاجابه است. با کمال تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح آن دعای عظیم الشأن در محدوده‌ی یک سؤال و جواب نمی‌گنجد چندین و چند جلسه درس است. عمده رجوع توحیدی این دعا است و نظر به انوار حق در مظاهر اولیاء الهی و نظر به اسمی که در نهایت کینونیت و پنهانی است که مسلّم آن اسم در اَحدیتِ کامل است که جامعیت مطلق همه‌ی کمالات می باشد. موفق باشید

11766
متن پرسش
سلام علیکم: شما فرمودید بی‌معنی‌ترین سوال برای انسان مدرن این است که از چیزی که بدان معتقد است بپرسی آیا در خارج وجود دارد یا نه. حالا ما با این انسان چگونه می‌توانیم هم‌زبان شویم و حرف هم را بفهمیم؟ چگونه شما امید به هایدگر برای تاریخ غرب با وجود این مطلب بستید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با روش هایدگر که نظر به «وجود» می‌اندازد، انسان غربی از سوبژکتیویته آزاد می‌شود. موفق باشید

10203
متن پرسش
سلام علیکم: استاد جوابی که به سول بنده (شماره 9739) دادید بسیار خوب بود و مرا خیلی کمک کرد؛ از جنابعالی تشکر می کنم و از خدا می خواهم خودش اجرتان دهد. اما سوال دیگری خواستم خدمتتان بپرسم و آن اینکه نظر خود شما راجع به آن برنامه خواندن قرآن (روزی یک آیه) و تفسیر و فکر در مفهوم آیات به طور روزانه (که در سوال مذکور توضیح دادم) چیست؟ آیا توصیه ای در این رابطه مد نظر دارید؟ یا حسین علیه السلام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن حرف خود را در سوره‌ها می‌زند و نه در آیه‌ها و به همین جهت می‌فرماید: اگر می‌توانید یک سوره مثل سوره‌های قرآن بیاورید؛ لذا تا فضای یک سوره در اختیار شما نباشد پیام تک‌تک آیات را درست نمی‌شناسید. لذا توصیه می‌کنم از طریق تفسیر، یک سوره را کار کنید و هر آیه را در دل سوره‌ی مورد نظر قرار دهید. موفق باشید
9305

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: 1. مدتی پیش در جلسه ای نشسته بودیم که پیرامون مباحث توحیدی بحث شد و من آنجا متوجه شدم که چقدر نسبت به توحید و اصول دین ناآگاهم از این مسئله خدا را شکر میکنم که متوجه شدم اما مشکل اصلی بنده این است که از بین آثار متعدد و استادان و فضلای دینی واقعا نمی توانم یک سیر را انتخاب کنم. مثلا نمی دانم کتاب اصول عقاید علامه مصباح را شروع کنم یا کتب شهید مطهری یا دیگران. از شما خواهشمندم بنده را در این جهت راهنمایی کنید و یک سیر مطالعاتی خوب و پر مغز و طوری که برای یک جوان 19 ساله قابل فهم باشد به بنده معرفی کنید. از آثار خودتان یا دیگر علما هر طوری که فکر میکنید مباحث توحیدی و اصول دین را با برهان های قرآن و معصومین پیگیری کرده و دلیل عقلی هم دارد ... 2. پس از این جلسه بین دانشگاه و حوزه تردید کردم با توجه به اینکه بنده امسال کنکور انسانی دادم و فکر حوزه هم در سر داشتم به نظر شما با این فقر اطلاعاتی در مورد مبانی توحیدی که در خود متوجه شدم حوزه را انتخاب کنم برای من بهتر است یا با دانشگاه هم میشود پیگیر این مسائل بود و به صورت ناب و کامل به آنها دسترسی داشت؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ ان‌شاءالله سیر مطالعاتی که روی سایت هست شما را کمک می‌کند. 2ـ در دانشگاه و در حوزه امکان این‌که انسان خوب شود هست هر چند اگر کسی شرایط حضور در حوزه را دارد نباید فرصت را از دست بدهد. موفق باشید
7686

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم آنچه بنده از فرمایشات شما در باره انقلاب اسلامی متوجه شده بودم این است که کسانی که در فضای انقلاب اسلامی زندگی نمی کنند خود را از یک حیات برتر معنوی محروم کردند و امروز اگر کسی بخواهد سیر الهی داشته باشد این سیر از طریق انقلاب اسلامی محقق می شود .ولی در جلسات قبل نکاتی قرمودید که برای ما تکان دهنده بود وآن اینکه اکنون جبهه کفر ایمان مشخص شده است و اگر کسی در جبهه ایمان (مسیر اتقلاب )نباشد در جبهه کفر است و بحث دیگر که فرمودید بحث حبط اعمال بود . بعضی از مردم ما شیعه هستند و دوستدار اهل البیت ولی نسبت به انقلاب بی تفاوت هستند و ته قلبشان از کفر بدشان می آید . درست است که اینها خودشان را از حیات معنوی محروم کرده اند ولی چگونه می شود انها را در جبهه کفر دانست و یا اینکه اعمال آنهارا حبط شده دانست ؟ آیا منظور حضرتعالی کسانی که با انقلاب به محاربه می پردارند بوده است؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از آن‌جایی که هدف اصلی اسلام ایجاد نظام اسلامی است اگر کسی در عین انجام عبادات فردی نظر به تحقق نظام اسلامی نداشته باشد و عملاً راضی به حاکمیت جریان کفر باشد به تعبیر قرآن اعمالش هبط است و عملی انجام نداده که در زمره‌ی مسلمانان قرار گیرد. موفق باشید
6782
متن پرسش
در درس ایجاد نفس از سری مباحث حرکت جوهری فرموده اید که روح به جنین دمیده میشود این در حالی است که اساتید دیگری چون استاد دینانی می گویند که دمیدنی در کار نیست و بدن در ابتدا فقط جسم است که طبق حرکت جوهری به تدریج روح پیدا می‌کند. و نفس و یا روح مجرد قبل از بوجود آمدن در بدن کینونیت عقلانی داشته اند. لطفا توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که می‌فرمایند طبق حرکت جوهری به تدریج روح در جسم پیدا می‌شود به معنای دمیدن روح است زیرا در حرکت جوهری روشن می‌شود که همواره فیض از طرف بالا تجلی می‌کند تا جسم از مابالقوه‌ی خود به مابالفعل برسد و جسم هر لحظه زمینه‌ی پذیرش فیض کامل‌تری را دریافت می‌کند تا آن مرحله‌ای که فیض تجلی یافته همان روح است که جنین را به سوی انسان‌بودن سیر می‌دهد. اتفاقاً جناب آقای دکتر دینانی از جمله فیلسوفانی هستند که متوجه می‌باشند نفس در اثر فیض دمبدم به جسم ایجاد می‌شود و معنای «النفس جسمانیة الحدوث» را به‌خوبی تبیین می‌کنند. موفق باشید
نمایش چاپی