بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
830

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام، با توجه به اینکه نظام سلطه (ماسون ها) به بهره گیری از جن های شیطانی روی آورده و برخی از فعالیتهایشان را با جادو انجام می دهند، آیا صلاح است که علاوه بر تقویت تقوای الهی که البته باغث بی اثر شدن حربه هایشان می شود، برخی از جوانان مومن به فراگیری علوم غریبه و دفع طلسم های سحر با کمک اساتید شیعه و آگاه بپردازند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: ابداً نیاز نیست زیرا بنا به فرمایش قرآن «لا یُفلِحُ السّاحِرُ حَیْثُ اَتَی»(سوره‌ی طه، آیه‌ی 69) ساحر هر اقدامی که بکند به نتیجه نمی‌رسد. مشکل از خودِ ماست که به نور ایمان منور نیستیم. پیشنهاد می‌کنم کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» مطالعه شود. موفق باشید
595

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ضمن عرض سلام . در جواب سوال پیشینم شما فرمودید که آقای خویی گفتند ولایت فقیه از امور حسبیه است در حالی که امام با این امر مخالف بودند . و از آن جا که کسی که خودش نظریه ی ولایت فقیه را بنیان نهاده آن هم امام (ره) بهتر میداند و مشخص است که ولایت فقیه نباید به امور حسبیه محدود شود یعنی آیت الله خویی اشتباه میگفتند ، حال سوال این است که اولا ) شما در مباحث ولایت فقیه فرمودید که ولایت فقیه ولایت حسبیه است . اگر میدانستید چنین نیست یعنی امام موافق نبودند پس چرا چنین فرمودید؟ ثانیا ) ما طبق فرموده ی شما برای یک ملتی توضیح دادیم که ولایت فقیه از امور حسبیه است و طبق فرمایشات شما که با یک میت مانده در خیابان مثال زدید آن را برای دیگران از جمله افرادی که هیچ اعتقادی به ولایت فقیه ندارند تشریح کردیم . حالا میفهمیم که خود شما هم معتقد به این امر نیستید. تکلیف چیست و باید چه کار کرد؟ آیا اگر من به افرادی که مدت های مدیدی در مورد ولایت فقیه با هم صحبت کردیم بگویم که چنین نبوده اعتماد آن ها به دیگر سخنان مطرح شده سلب نمیشود ؟ با تشکر و التماس دعای فراوان.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: گویا چند موضوع با همدیگر خلط شده. یک موضوع آن است که آیا مبانی حضرت امام (رضوان‌الله‌علیه) در مورد دلایل ولایت فقیه در حد مبانی آیةالله خویی (رحمةالله‌علیه) است که می‌فرمایند: از آن جایی که جامعه از امور بی سرپرست است و فقیه سرپرستی امور بی سرپرست را به عده دارد پس سرپرستی جامعه را نیز به عهده دارد؟ یا مبنای امام در مورد ولایت فقیه چیز بالاتری است و معتقدند به همان دلیل که خداوند پیامبر و امام را بر جامعه ولایت داده فقیه راهم در زمان غیبت امام عصر (عجل‌الله‌فرجه) ولایت داده و تمام اختیارات پیامبر و امام برای فقیه هست. موضوع دیگر آن است که آیا حکم امور حسبیه در مورد جامعه نیز جاری است یا نه. مسلم امام هم معتقدند این حکم جاری است و لذا همان طور که خودتان در سؤال فرموده‌اید اگر یک فقیهی سرپرستی جامعه را به عهده گرفت از بقیه‌ی فقها ساقط است و حکم همان میت بی سرپرست را دارد. و لذا از آن جهت که بحث امور حسبیه را فرموده‌اید خلاف نفرموده‌اید منتها دلیل حاکمیت فقیه را در حد ولایت در امور حسبیه نباید محدود کرد.
20964

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: در راستای فهم معاد جسمانی و طریق سلوک عرفا و تببین ارتباط روح با بدن و مدارج عالی سیر الی الله و تفسیر قابل فهم برای محققین در علم معرفت و النفس لطف بفرمایید حدیث معراج پیامبر اسلام را شرح بفرمایید و اگر به کتاب تبدیل شود که بهتر مورد استفاده است. ان شاءالله. در غیر اینصورت راهنمایی بفرمایید تفسیر حدیث را بجز به قلم زیبای شما از کجا باید جستجو کرد؟ با تشکر از زحماتتان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حدیث «معراج» را آیت اللّه مصباح در کتابی به نام «راهیان کوی دوست» شرح کرده‌اند. بنده هم سال‌های گذشته در اعتکاف‌های متعدد عرایضی داشته‌ام که به نظرم صوت آن‌ها باید در مجموعه‌ی دی‌وی‌دی‌های «لبّ المیزان» باشد. در این مورد می‌توانید با جناب آقای نظری به شماره‌ی 09136032342 تماس بگیرید. موفق باشید

18053

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در پایان نامه ای در تفاوت دیدگاههای بین ملاصدرا (ره) و علامه جعفری (ره) این مورد ذکر شده، ممنون میشم نظرتون رو در مورد این اظهار نظر بفرمایید: «در نظام معناداری ملاصدرا اندیشه یونانی به ویژه تفکر مشایی و نو افلاطونی به طور جدی حضور دارد، عناصری از قبیل عقل فعال، تقسیم چهارگانه عقل منفعل، فضائل اربعه و توسط در قوای سه گانه عقلی، غضبی و شهودی، پلیدی ماده و کمال بودن دوری از هیولی و ... همگی در نظام معناداری ملاصدرا جایگاه ویژه ای دارند، در حالی که در دیدگاه جعفری در باب معنای زندگی، عناصر و اندیشه های یونانی حضور خاصی نداشته و تقریبا می توان گفت این ندیشه ها تاثیر مستقیمی بر دیدگاه جعفری در باب معنای زندگی نداشته اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم علامه‌ی جعفری دستگاه خاصی ندارند که بتوان با نظام فکری مرحوم ملاصدرا مقایسه کرد. علامه‌ی جعفری بیشتر تحت تأثیر فلسفه‌ی مشاء هستند که البته نگاه عرفانی ایشان جای خود دارد و نمی‌شود نگاه عرفانی را با معانی و مفاهیم فلسفی مقایسه کرد. موفق باشید

17900
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامي: جناب استاد چنديست درگير موضوع منتظري شده ام و بسياري از حرفها و گفته هاي ايشان را از طريق خاطراتشان مطالعه گرده ام، در مورد شخصيت و نوع نگاه ايشان تضادهاي زيادي به چشم مي خورد، تضادهايي که حتي باعث مي شود قاطي کنم بين درست و غلط، اما مي خواهم حقيقت را دريابم. مي خواهم نوع برداشت خودم را عرضه کنم تا شما بهتر توضيح دهيد برايم. آقاي منتظري در کتاب انتقاد از خود موضوعات مختلفي را بيان کرده و نظرات الان خودش را با نظرات دوران انقلاب مقايسه و نقد کرده است که چند مورداز مطالب کتاب ایشان را مختصر بیان میکنم: 1. اشتباه ديگر من تسخير سفارت آمريکاست من در آن فضا اين عمل را تاييد کردم در حالي که امروز بر اين باورم اين کار بدون اينکه فايده چنداني براي کشور داشته باشد ضررهاي فراواني به بار آورد و ملت آمريکا و ديگر ملت ها را نسبت به جمهوري اسلامي بدبين کرد. 2. در ماههاي اول انقلاب به امام گفتم در دنيا رسم است بعد از هر انقلابي هيئت هاي را به عنوان حسن نيت به اطراف مي فرستند و سياستهاي خود را توضيح مي دهند و... که امام گفت ول کن اين حرفها را و... در نتیجه منجر به حمله صدام به ایران شد! 3. نقد ديگري که بسا بيش از همه متوجه من گردد اين است در تدوين قانون اساسي بيشتر اختيارات را براي مقام رهبري قرار داديم و تقريبا قدرت را در وي متمرکز کرديم بدون اينکه براي پاسخ گويي و نظارت واقعي و مردمي بر عملکرد رهبري تمهيدي بيانديشيم. 4. اشکال ديگري که هم به من و هم مرحوم امام و هم ساير آقايان اهل مبارزه متوجه است اين است که همگي در فکر سقوط رژيم شاه بوديم بدون ابنکه به معضلات بعد از آن فکر و مطالعه جدي کرده باشيم و اينکه از تجربيات ساير کشورهايي که با انقلاب رژيم فاسدي را ساقط کرده و نظام مورد قبول خود را به جاي آن قرار داده اند مطلع باشيم. اين نکته را بارها گفته ام که انقلاب ما هنگامي که پيروز شد ما حداقل هزار قاضي مجتهد عادل عاقل نياز داشتيم در صورتي که ده تا قاضي واجد آماده نداشيم و از اين راه بسيار اسيب ديديم. 5. جو داغ و ملتهب اول انقلاب موجب شده بود که برخي تندروي ها و طرح هاي نپخته و نسنجيده و به اصطلاح انقلابي انجام پذيرد و يا صحبت هاي تندي بر زبان جاري شود که من هم کم و بيش در پاره اي از اين موارد تحت تاثيرقرار گرفتم. اينجانب در سالهاي اوايل انقلاب تحت تاثير شرايط ويژه آن زمان از جمله کساني بودم که از اين نهادها و مصوبات آن دفاع کرده ام و اين موضع گيري و دفاع امروز از موارد قابل نقد در مواضع من به شمار مي آيد جالب اينکه چندي پيش يکي از بستگان نزديک جمله اي را که من در آن سالها درجلسه اي خصوصي در دفاع از مصوبات فرا قانوني اين شورا گفته بودم و ضبط شده بود بدون ذکر نام گوينده براي من آورد من با خواندن آن جمله با ناراحتي گفتم: «اين حرفها چيست که نوشته اي؟!» و او بلافاصله گفت: صحبتهاي خود شماست که در آن سالها گفته بوديد!! 6. پس از حملاتي که در سال 1368 به بيت من شد و مهاجمان از من در شعارها به عنوان ضد ولايت فقيه!! ياد کردند، در سخناني که در جلسه درس بعد از حمله کردم ضمن ياداوري اين که اصولا من پايه گذار ولايت فقيه بوده ام و حدود چهار جلد کتاب در استحکام مباني فقهي دولت اسلامي نوشته ام و ذکر اين نکته که مرحوم آيت الله بروجردي اصل حکومت اسلامي را از ضروريات اسلام مي دانستند چنين تعبير کردم که هر کس مخالف ولايت فقيه باشد من چشم او را در مي آورم، و منظور من ولايت فقيه جاري که عموما از آن مي نالند نبود، بلکه ولايتي بود که مظهر آن پيامبر اکرم و امام علي بودند اما بسياري از دوستان مرا مورد نقد قرار دادند که چرا اين تعبير را به کار برده ام. من اکنون که روزگار ولايت فقيه به وضعيت تاسف بار کنوني رسيده است نقد دوستان را مي پذيرم و خودم را مورد سرزنش قرار مي دهم و مي گويم: چنين تعبيري در هيچ شرايطي صحيص نيست و آن تعبير من در حقيقت يک موضع انفعالي در واکنش به شعار ضد ولايت فقيه نسبت به من بود.) .پایان کلام منتظری. جناب استاد طاهرزاده قبل از اینکه سوالاتم را مطرح کنم چند نکته از برداشتهایم را بگویم: چقدر منتظری خودش را می بیند و حساب می کند!! در همه نوشته هایش خود را در حد امام حکیم حساب می کند!! مدام می گوید من و امام!! آخر اگر امام خمینی نبود کدام حرکت به ثمر می نشست ؟ و اگر منتظری نبود کدام حرکت ابتر می ماند؟؟!!! نمی دانم اما هرچه فکر می کنم خیلی خودش را بالاتر از آنچه هست مطرح می کند شاید باورش آمده رهبر جهان اسلام بوده و هست!! آقای منتظری بارها بیان می کند که من جوگیر شدم!! من احساساتی شدم!! آخر اگر یک جوان پرشور کم سن و سال بگوید من جوگیر شدم شاید بشود قبول کرد که آن هم قابل قبول نیست، اما این حرف را ظاهرا فقیهی می گوید که سن و سالی ازش گذشته بوده و خودش را در حد امام خمینی آن حکیم خبیر بصیر می بیند!! واقعا عجیب است جناب استاد، به نظرم این انتقاداتی که منتظری از خودش کرده می خواسته خودش را عاقل نشان بدهد و شاید می خواسته بگوید من عاقل شدم اما شخص امام عاقل نشد!! اما بیش از آنکه بخواهد چهره ای عقلایی از خودش برای ما ترسیم کند چهره ای کم فکر و ساده و لجباز از او برای ما روشن می شود!!!! این صحبت های منتظری برای ما روشن می کند که نظرات ایشان در اول انقلاب نه تنها فقیهانه نبوده بلکه بسیاری از آنها هیچ فکری پشتش نبوده است صرفا تحت تاثیر بوده و اصلا به راه ایمان نداشته است!! چه راحت می گوید احساساتی شدم!! من نمی خواهم بگویم احساسات در انقلاب و افراد نقشی نداشت، اما قطعا بزرگان مبارز و در راس آنها شخص امام خمینی به هیچ وجه از روی احساسات صحبت نمی کرد، اما منتظری امام خمینی را هم مانند خودش می بیند و امام را در حد خودش پایین می کشد!! مگر می شود شخصی هر روز حرکاتی انجام بدهد فردا بگوید جوگیر شدم چنین خطایی از یک جوان ساده هم بعید است!! اما انگار منتظری متوجه نیست دارد تمام مبانی خود را زیر سوال می برد، حرکاتی مانند تسخیر لانه جاسوسی که امام فرمود انقلاب بزرگتر است را به راحتی می گوید جوگیر شدم، تایید کردم!! پس فقاهت چه می شود تحقیق و کار روی مبانی چه می شود؟! منتظری می فهماند نه در انقلاب مبنای دقیقی داشته نه الان!!! احساس می کنم منتظری انقلاب را اصلا نمی فهمد! انقلاب را مثل انقلاب فرانسه می بیند! مانند آن یا کمی متفاوت، اما گویی ولایت فقیهی را که ادعا می کند خودش پایه گذاری کرده اصلا این ولایت فقیه را نمی فهمد و نمی بیند!! گویی هیچ نمی فهمد، نمی دانم چه بگویم!! بیشتر گفته های منتظری خوراک بی بی سی و منافقین بوده و است بیشترش خیانت است. منتظری در انقلاب بود اما با انقلاب نبود احساس می کنم همیشه زاویه داشته اما خودش را نشان نمی داده است!! چند سوال دارم جناب استاد: 1. الان هر روز بی بی سی فارسی خاطره و صحبتی را از منتظری علم می کند و جار و جنجال درست می کند واقعا منتظری متوجه نبوده چه خدمتی را به شیطان می کرده است؟؟!!! 2. جناب استاد آیا برداشتهای من صحیح است یا سطحی است؟ 3. در جایی منتظری گفته من گفتم چشم ضد ولایت فقیه را در می آورم و الان پشیمانم و می گوید منظورم از ولایت فقیه شخص پیامبر است یعنی چی استاد؟ چرا پشیمان است؟ 4. در جایی گفته من با ولایت فقیه مخالف نیستم منظورش اینست با شخص ولی فقیه مخالف است، استاد آیا همچین حرفی جایز است؟ اگر این سخن درست باشد دیگر ولی فقیه به چه کار می آید؟؟!! هر کسی می تواند بگوید من ولایت فقیه را قبول دارم با شخص مشکل دارم!!؟؟ 5. آیا منتظری پایه گذار ولایت فقیه است؟؟ مگر در نجف امام خمینی ولایت فقیه را شرح نداد؟ 6. من یقین دارم منتظری برای بعد از سقوط شاه هیچ برنامه ای نداشته است، اما آیا امام خمینی هم برنامه ای نداشت؟؟ 7. قانون اساسی را منتظری نوشته؟؟ 8. تمرکز قوایی که می گوید یعنی چی؟ مگر امام خمینی نفرمود اختیارات ولی فقیه بیش از آن چیزی است که در قانون اساسی آمده؟؟ 9. ایشان در جایی گفته بعد پیروزی انقلاب بیت امام را غرور گرفت و احساس می کنم منظور از بیت امام خود امام است، آیا چنین است؟ آیا امام از روی احساسات کاری انجام داده است؟ 10. ایشان گفته هزار قاضی مجتهد باید قبل از انقلاب می داشتیم، اصلا چنین چیزی در خفقان دوران شاه امکان داشت؟؟ این نحوه حرف زدن یک جور پرت و پلا گویی نیست؟؟ خیلی خیلی ببخشید از اینکه متن طولانی شد استاد واقعا به روشن گریهای شما نیاز دارم. خداوند شما را حفظ کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در یک کلمه می‌توان گفت: آقای منتظری جایگاه تاریخیِ انقلاب اسلامی را که بنا است بیرون از اردوگاه غرب و ارزش‌های غربی به صحنه آید، نشناخت و بنا داشت با به رسمیت‌شناختن غرب، زندگی را ادامه دهد و این موجب این‌همه پراکنده‌گویی‌ها شد که غرب امروز از آن بهترین بهره‌ها را در راستای مقابله با انقلاب اسلامی می‌برد. موفق باشید

17779
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد: می بخشید استاد شما می فرمایید بدن اخروی انسان متناسب با روح اوست و درجه روح است و اگر روح انسانیت خود را از دست نداده باشد بدن هم، همین گونه است. 1. ملاصدرا هم همین را می فرمایند؟ 2. استاد این نظر با عقل سازگاری دارد اما وقتی آن را مطرح می کنیم فوری بعضی می گویند: با آیاتی که حکایت از برخاستن انسانها از گور می کنند چه می کنید مثل آیه 51 یس و 7 قمر و 43 معارج. جواب چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این همان سخن ملاصدرا است 2- جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اخروی» که بر روی سایت هست در این مورد دنبال فرمایید از آن جهت که حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «القبرُ هو البَرزخ» نه آن‌که قبر، به معنای این قبر خاکی باشد. موفق باشید

17663

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: در جلسات نورانی مدرنیته و توهم در مورد اینکه چگونه می توان از مدرنیته عبور کرد اجمالا اشاره کردید که به علت عدم شناخت مدرنیته عموم اقدامات ما اتفاقا در متن مدرنیته است و طبیعتا هم اثر لازم را ندارد. برداشت بنده این است که فضای دولت آقای هاشمی و بعد اصلاحات به این مطلب دامن زد و جامعه را از عالم انقلاب دور کرد و مذاق جامعه را عوض نمود فلذا ما امروز بیان آقا را می شنویم و از حیث لغت مشکلی نداریم ولی چون در عالم ایشان که همان عالم انقلاب است نیستیم در واقع با ایشان هم زبان نیستیم. بر همین اساس شاید یکی از مهمترین کارهایی که می شود در این فضا برای تحقق اهداف انقلاب و عبور از مهمترین مانع انقلاب یعنی فرهنگ مدرنیته و تبلور آن در طاغوت اعظم امریکا انجام داد تلاش در یادآوری عالمی است انقلاب اسلامی در سالهایی به ما هدیه کرد. هرچند برهه ای مانند دوران دفاع مقدس و فکر حاکم در آن مقطع مانند ماه رمضان در بقیه سال است که برای کسی که آن را تجربه نکرده اصلا قابل توصیف نیست اما زنده نگه داشتن آن مانند محرم و صفر است که علت نمردن روح اسلام و فکر عاشورا در لایه های قلوب در طول تاریخ است. بر این اساس در صورت تأیید برداشت بنده بفرمایید چگونه و با چه ملاحظاتی از ظرفیت زنده نگه داشتن خاطرات دفاع مقدس در جنبه های مختلف و یاد شهیدان به عنوان زمینه ای برای ورود مجدد به عالم انقلاب که همان عالم قدسی است استفاده کنیم؟ چگونه و با چه ملاحظاتی و مراقبت از چه آسیب هایی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف کاملاً درستی است. با طرح شخصیت شهداء و سخنان امثال شهید آوینی و تفصیل‌دادن و تبیین‌کردن سخنان مقام معظم رهبری حتماً آن نتیجه حاصل می‌شود. موفق باشید

16152

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بهترین روش برای تزکیه نفس چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین روش تزکیه رعایت تقوای الهی است. به نظر بنده سه جلد کتاب «مقالات» مرحوم آیت اللّه شجاعی«رحمة‌اللّه‌علیه» در این مورد کمک می‌کند. موفق باشید

15455
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: این که فرمودید معتقد نیستید اذکار باید بر اساس حروف ابجد گفته شود آیا منظورتان صرف عدد داشتن است یا بر اساس حروف ابجد. اگر اولی است این که علامه حسن زاده می فرمایند اذکار جسم هستند و اعداد آنها روحشان یعنی چه؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن اذکاری که روایات ما تعداد آن را مشخص کرده‌اند نشان می‌دهد ظاهر آن روایت با روحی که تعداد آن را مطرح می‌کند ارتباط دارد. ولی در مورد بقیه‌ی روایات که تعداد مشخص نشده است، بستگی به نفوذ اراده‌ی ما نسبت به آن روایت دارد. حضرت آیت اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» می‌فرمودند: حضرت یونس«علیه‌السلام» یک بار ذکر مشهور یونسیه را فرمودند، و خدا فرمود: «ونجّیناه من الغم» و یا حضرت آیت اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه» می‌فرمودند مرحوم صاحب جواهر با آن‌همه مشغله‌ی علمی، مسلّم نفوذ روحانی‌شان در اذکارشان کارساز بوده، زیرا فرصت اداء اذکار زیاد نداشته‌اند ولی همان اذکارِ کم، کارشان را به‌جایی رسانده بود که مولایمان علی«علیه‌السلام» مردم را به ایشان حواله می‌دادند. موفق باشید

13917
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: مشورت یه عمر زندگی و تجربه حضرت عالی رو می خواستم ازتون: 1. ترم آخر کارشناسی (فقه و حقوق) هستم 22 ساله با توجه به دغدغه اسلام شناسی و فعالیت در زمینه تمدن سازی (مثل حضرت عالی) می خواستم ببینم تا چه حد نیازه ورود به حوزه پیدا بکنم و تا چه مقدار مطالعه بکنم؟ (مثلا مقداری ادبیات و منطق و فقه و اصول و شروع کردن فلسفه و کلام به صورت تخصصی) _ فقط قصد ازدواج هم درحال فعلی دارم خانواده هم کمکی می کنند در جهت مسکن و...؟_ 2. ذی طلبگی رو میشه توضیح دهید با زبان شیرین عرفان نظری تون؟ ما که از هر بزرگی پرسیدیم نفهمیدیم! 3. صاحب نظر شدن یعنی چه؟ و حضرت عالی خودتون رو صاحب نظر در علوم دینی نمی دانید؟ 4. چرا توصیه به سبک درس خواندن مثل خودتان نمی کنید؟ (توی صوت ها هم اشاره کردید) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بالاخره آن‌چه که عرض می‌کنم را با توجه به احساسی که نسبت به ورود به درس خارج دارم، احساس می‌کنم و نیز نسبت به خلأهایی که نباید داشته باشم و دارم. لذا اگر بتوانید با همین رویکرد که نسبت به تمدن‌سازی اسلامی دارید، مجهز به علوم حوزوی به شکل رسمی آن بشوید، بهتر است وگرنه به همین روشی که فعلاً جلو می‌روید، خوب است. در جزوه‌ی «عالَم طلبگی» وظایفی نسبت به ذی طلبگی شده است 3- یک مجتهد بعد از مدتی خودش متوجه می‌شود می‌تواند یک موضوع فقهی را در همه‌ی جوانب ممکن بنگرد و از این جهت او در فقه، صاحب‌نظر می‌شود. در کلام و فلسفه و عرفان و تفسیر نیز موضوع از همین قرار است. موفق باشید

12169
متن پرسش
سلام علیکم استاد: می خواستم ببینم با توجه به آنچه که ما در بحث معاد متوجه آن شدیم این نکته بود که در برزخ مسئله‌ای به نام شفاعت نیست و حتی روایاتی شاهد بر این مدعا وجود دارد. آیا به طور مطلق این‌گونه است یا نه بستگی به اعمالی که انسان دچار است حال افراد متفاوت است چه این‌که از برخی از علما شنیده می شود که فلانی به واسطه‌ی حضرت رضا«علیه‌السلام» از برزخ نجات یافت؟!!! یا آیا منظور این است که از برخی مواقف نجات یافته است؟ چون همان‌طور که به عرض ما رسیده در آن‌جا با برازخ روبه‌رو هستیم. خلاصه این چگونه جمع می‌شود؟!!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ما با هویت انسانی وارد برزخ شویم عملاً می‌توانیم از موانع برزخی عبور کنیم و با هویت انسانی وارد قیامت شویم آن هم با حساسیت‌ها و ظرائف خاص قیامت و امامان به عنوان نمونه‌های متعالی انسانی مدد می‌کنند تا از موانع قیامتی در راستای رجوع إلی اللّه عبور کنیم. این موضوع کلّی بحث که می‌فرماییدشفاعت در قیامت است ولی اگر انسان چنان‌چه با هویت انسانی وارد برزخ شد، در حالی‌که آن هویت را در راستای ارتباط با انسان‌های کامل کسب کرده باشد در ادامه‌ی بهره‌مندی از نور انسان‌های کامل می‌تواند در موانع جزیی برزخ هم از آن‌ها مدد بگیرد. موفق باشید

10399

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ سوالات قبلی ﺍم ﺩﺭﺑﺎﺭه ﺭﻭزه ﻣﺴﺘﺤﺒﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﯾﺎﺿﺖ ﺷﺮﻋﯽ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ ﺳﻮﺍﻝ کرده بودم، ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻃﺒﻖ ﺷﺮﯾﻌﺖ ﺍﻟﻬﯽ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﯿﻢ. ﻣﻦ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﺪﻡ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻢ یا ﻧﻪ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض کردم شریعت تکلیف هرکس را مطابق شرایط و احوالش تعیین کرده و لذا هرکس باید نسبت به موقعیت خود مستحبات را انجام دهد. موفق باشید
9821
متن پرسش
به نام خدا. با عرض سلام محضر جناب استاد: احتراما و در نهایت تشکر و قدردانی اینجانب دارای چند سوال می باشم 1. آیا روح جنیان نیز فرم نازله روح (منظور روح جون خداوند می باشد!) می باشند؟ 2. آیا صور برزخیه و قیامتیه روح جنیان با صور برزخیه و قیامتیه روح انسانها متفاوت می باشد؟ 3. از آنجایی که فرشتگان فرم نازله معنایی روح (منظور روح جون خداوند می باشد!) می باشند پس آیا می توان گفت که فرشتگان نیز دارای روح مختص به خود هستند. اگر فرشتگان دارای روح باشند بایستی در یک قالبی (مثلا چیزی شبیه قالب مثالی یا جسم مثالی) قرار داشته باشند؟ 4. آیا به غیر از 2 راه تجربی اثبات وجود روح در بدن آدمی ( 1. روش relaxation بدن بروی تخت خواب و احساس وجود خود به غیر از حواس، 2. روش قطع نمودن تک تک اعضاء بدن و کاسته نشدن از «من» آدمی) روش های قوی تر تجربی دیگری در اثبات روح در بدن وجود دارد که برای همگان قابل پذیرش باشد؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید این‌طور باشد 2- معلوم نیست 3- برای فرشتگان که مثل جنّ و انسان جسم ندارند، دیگر بحث جسم و روح معنا ندارد 4- در این مورد بحث فراوان است، اگر دنبال کنید به نتایج خوبی می‌رسید. عجالتاً کتاب «معرفت نفس» از آیت‌اللّه حسن‌زاده را نگاه کنید خوب است. موفق باشید
8980
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد عزیز مدتی قبل خدمت حضرت عالی پیام دادم و مشکلاتی که داشتم در میان گذاشتم، مریضی سختی دارم که درمانش سخت هست، که خداوند بزرگ طبیب های ستنی را در راهم قرار داد که الان در حال درمان هستم، دکتر بهم گفته که درمانش زمان بر هست و ان شالله نتیجه می گیریم. خیلی روحیه ام را از دست داده بودم دلیلش هم به خاطر نامزدم بود، چون این مشکل یه دفعه به وجود آمد و من به ابعاد این مریضی بعد از نامزدی متوجه شدم. دوباره می خوام سیر مطالعاتی و انسان شدن را شروع کنم، توکل و امید عجیبی به خداوند بزرگ و مهربون بستم. بعضی موقعه ها یه نیرویی هی بهم میگه اگه خوب نشی آبروت میره و بی آبرو میشی، راستش من در روستامون تقریبا یه الگو در بچه مذهبی ها هستم، هی یه نیرویی بهم میگه تو خوب نمیشی و تو همه جا میگن این بچه مذهبی مریض رفت به خواستگاری دختر و اون را بدبخت کرد، نمیدونم این حرف ها را چگون دفع کنم؟ یه حرفی می زنم شاید کمی سطح پایین حرف بزنم "دلم برای خداوند خیلی خیلی تنگ شده" لطفا راهنمایم کنید و برای شفای همه مریضان و من حقیر دعا فرمائید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت «رهرو پیغمبرانی ره سپر .... طعنه‌ی خلقان همه بادی شمر» شما خود را در محضر خدا قرار دهید و او مدافع هرکس است که به او رجوع کند. موفق باشید
8507
متن پرسش
با سلام و احترام حضرتعالی فرموده اید: عنایت داشته باشید اگر خداوند به اهل ایمان بهشت را وعده می‌دهد به چیز کمی وعده نداده است، می‌ماند که هستند اولیائی که از مقام تجلی اسماء الهی که اصطلاحاً مقام واحدیت است می‌گذرند تا به مقام تعیّن اولی که مقام فناء فی اللّه است برسند. اینان آن کسانی هستند که از بهشت می‌گذرند و لذا همه‌چیز را در فنای به حق می‌بینند و اظهار می‌دارند: «ما رَأیْتُ‏ شَیْئاً إلّا وَ رَأیْتُ اللّهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَه» یعنی هرچیزی را به جنبه‌ی حقانی‌اش می‌بینند. همین‌ها هم نظر به بهشت را به‌کلی منتفی نمی‌دانند چون بهشت محل تفصیل نور تعیّن اوّل است. آری این‌ها به بالاتر از بهشت هم نظر دارند 1. چون انسانها در نهایت سرنوشتشان یا بهشت هستند یا جهنم. پس اولیا الهی هم باید دربهشت باشند. در روایات داریم که اهل البیت (ع) به بهشت بودن خودشان بارها اشاره کرده اند. این درست که اولیا در بهشت هستند اما در بهشت مخصوص خودشان ؟ 2. در تفسیر حکیمانه سوره واقعه جنبه باطنی نعمتهای بهشتی بیان شده است. مثلا در باره «فاکهه» :صورت کشفیات معنوی است که واجد جمیع کمالات است و «لَحم طیر» صورت لطائف حِکْمی و دقائق معانی معنوی است یعنی اهل فنا و قرب در قیامت به هر کشفی و به هر حکمتی که خواستند، می‌نگرند و آن را می‌یابند و حاصل به‌کاربردن قوای نفس در راه خدا و در اختیار گرفتن خطورات نفس، ظهور این کشفیات معنوی است.وقتی باطن این نعمتها این گونه است چه لزومی دارد به بالاتر از آن نظر کنند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آری همین‌طور است که می‌فرمایید چون نظر به باطن نعمت‌های بهشتی همان مقام بالاتر از بهشت است. در آن مباحث بحث در صورت‌های بهشتی بود که این صورت‌ها، صورت عقاید و اخلاق ما است و در بحث اخیر بحث در باطن آن صورت‌ها که همان عقاید و اعمال است که آن جنبه‌ی حقانی عقاید و اعمال می‌باشد. موفق باشید
3411

هایدگربازدید:

متن پرسش
با سلام میخواستم نظرتان را درباره هایدگر بدانم؟ استاد حسن عباسی در یکی از سخنرانی هاشون ایشون را یک اگزیستانسیالیست می دانند و به همین دلیل معتقدند که ایشون را نمی توان قرائتی دینی کرد و خورده می گرفتند بر کسانی که ایشون را همردیف شیعه تفسیر می کنند(که به نظرم منظورشون مرحوم فردید باشه) می خواستم نظر استاد عزیر را در این باره بدانم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در مورد هایدگر باید کسانی نظر بدهند که هایدگر را می‌فهمند. آقای دکتر داوری نکات خوبی دارند. موفق باشید
3160

اهداء عضوبازدید:

متن پرسش
آیا اهدای عضو باعث ازار دیدن روح شخص نمی شود و در کل زا نظر شرعی مشکلی ندارد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ظاهراً فقها اشکال نگرفته‌اند. موفق باشید
2018
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی، سوالی داشتم. من یکی از سرگروه های حلقه ی صالحین هستم که با افراد این حلقه جزوه ی ملک شناسی شما را بحث میکنیم. در طی این مطالعه سوالی ذهن ما را مشغول خود کرد که آیا ملک میتواند در جسم مادی ظهور کند و آیا میشود با چشم معمولی او را دید و لمس کرد؟ اگر نه و فقط در جان افراد ظهور میکند پس چرا قوم لوط هم دو ملک را دیدند مگر جان آن افراد پر از پلیدی و زشتی نبود؟ سوال دیگری نیز دارم و آن این است که مگر پیامبران ملک را نمی شناختند چون در داستان حضرت ابراهیم (علیه السلام ) که در سوره ی ذاریات آمده است این چنین ذکر شده که آن حضرت برای پذیرایی آن دو ملک کبابی بریان کرده و نزد آنها بردند در حالی که خوف و ترس زیادی داشتند سپس آن دو ملک خود را معرفی کرده و مژده ی بچه دار شدن را به آنها دادند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر فرشتگان تا عالم ماده نازل شوند برای بقیه نیز محسوس می‌گردند ولی اگر نازل نشوند و پیامبران و امامان نظر به عالم ملکوت کنند و آن را ببینند بقیه نمی‌توانند آن را ببینند. فرشتگانی که مأمور عذاب قوم لوط بودند در حدّ نزول در عالم ماده نازل شده بودند و در ابتدا حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» تصور می‌کردند انسان‌های عادی هستند – چون با نظر به عالم ملکوت آن‌ها را نیافته بودند-. موفق باشید
470

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم در صفحه ٤۶از کتاب« معاد» اینگونه امده است. «افرادی در عین لقای رب از وجه کریم پروردگار محجوبند وبا اسم غضب پروردگارروبه رو می شوند» ازاین جمله اینگونه برداشت می شود که حتی معاندین که مستوجب غضب و اتش هستند نیز به لقای حضرت رب العالمین می رسند در حالی که تصور بنده تا کنون وبا توجه به ایه ۳٥سوره«ق»این بود «لقای رب»عالی ترین مرتبه بهشت است که تنها به گروهی خاص از مو منین تعلق می گیرد وبه همین خاطر است که در ایه ۳٥«ق» (لدینا مزید) از دیگر نعمت های بهشتی جدا شده است .(لطفا توضیح بفرما یید)
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی همان طور که در کتاب متوجه شده‌اید حضرت رب‌العالمین اسماء متفاوتی دارد، از یک طرف رحمان و رحیم است و از طرف دیگر ذوالانتقام. آن لقایی که نور چشم اولیاء الهی است، لقای اسماء حسنیای الهی است، وگرنه اهل جهنم هم با اسم ذوالانتقام الهی روبه‌رو می‌شوند چون همه به سوی خدا بر می‌گردند ولی همه به سوی لطف الهی بر نمی‌گردند. موفق باشید
237

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. در تدریس کلاس های موفقیت اساتید از ضمیر ناخودآگاه به عنوان کمک کننده و غول چراغ جادوی انسان یاد می کنند و روشهایی را تدریس می کنند که مثل باور به یک کودک قدرتمند می توان از آن در جهت نیل به اهداف استفاده کرد با توجه به اینکه بنده کتاب ده نکته در معرفت نفس را خواندم می خواستم بدانم این ضمیر ناخودآگاه همان روح است یا نه یک قسمت طبیعی مغز است؟ آنها تاکید دارند که ضمیر ناخودآگاه در عالم کائنات به دنبال آنچه شما فکر می کنید و باور دارید میگردد و جسم کم تراکم(فکر شما را) به جسم پرتراکم (محقق شده فکر شما) بر اساس قانون دوبروی یا دوبرولین تبدیل می کند. در اینکه اصلا این قوانین متافیزیکی درست است یا نه که به آنها تن دهم و مثلا روزانه عبارات تاکیدی بگویم و یا پس از خود هیپنوتیزمی تصویر سازی اهداف خود را کنم مردد هستم. البته پیامبر(ص) فرموده تفالو بالخیر ولی نمی دانم این تکنیک ها در همین مسیر است یا دارم خودم را مورد تمسخر ملائکه و خدا قرار می دهم؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: مباحثی که از آن نام می‌برید بعضاً القائاتی است که به نفس می‌شود و از توانایی‌های خودِ نفس کمک می‌گیرند و بعضی موارد هم صرفاً خیالات است و در انتها شما را به هیچ‌چیزی نمی‌رساند. به کتاب «جایگاه جادوگری و سحر در عالم» رجوع فرمایید، مطالب تا حدّی شرح داده شده است. موفق باشید
17269

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد و وقتتون بخیر، خسته نباشید: استاد نمیدونم چرا اینقدر لغزشم زیاد شده نسبت به سابق، قبلا مراقبه و محاسبه لحظه به لحظه داشتم حتی دوس نداشتم بخوابم و فقط با خدا حرف بزنم اما الان حضور قلبم در طول روز خیلی کم شده و لغزشم زیاد، قبلا هرکی هرچی می گفت عکس العملی نشون نمی دادم و ناراحت نمی شدم اما الان زود ناراحت میشم بعدشم عزا گرفتن که چرا این کارو کردم چرا ناراحت شدم. سعی می کنم عصبانی نشم اما از برخورد بقیه ناراحت میشم و میگم، درصورتی که اینجوری نبودم، الان برای بقیه جوری جا افتاده که انتظار دارن حتی اگه به منم بی احترامی کردن من نه حق ناراحتی دارم و نه عکس العمل و حتی باید از بقیه هم عذرخواهی هم بکنم چون اینجوری براشون عادت شده، حالا امروز که بهم توهین شد و ناراحت شدم هم خانواده انتظار نداشتن بنده ناراحت بشم و هم خودم عذاب وجدان شدید گرفتم و فکر می کنم گناهکارترین آدم عالمم و خدا خودش نمی خواهد دیگه بهش نزدیک شم، میگم اگه می خواست کمکم می کرد که گناه نکنم، من که دعا کردم، توسل کردم، گفتم من از پس نفسم برنمیام کمکم کن خدا، کمک کن امام زمان، اما نمیدونم چرا هی داره وضعم بدتر میشه دارم نامید میشم از آدم شدن. پس کی میاد روزی که هیچ گناهی نباشه و آدم شم. احساس ناتوانی می کنم. نفسم انگار زورش ببشتر از منه و داره کارشو میکنه و منم ضعیف تر از قبل. یاد حدیث عنوان بصری می افتم و بیشتر شرمنده میشم و خجالت می کشم که بخوام حتی با خدا حرف بزنم و استغفار کنم. استاد لطفا راهنمایی کنین بنده رو. مرگ شیرین تر از زندگی کردن با غفلت و گناهه. استاد خواهش می کنم بنده رو راهنمایی کنین چه جوری مقابل خودم وایسم و بجنگم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با رشد مبانی معرفتی، جلوی سوء اخلاق را گرفت. خوب است که بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته» و «برهان صدیقین» کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را دنبال فرمایید. البته با شرح صوتی هر سه کتاب مذکور. موفق باشید

15250

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فاضل و ارجمند چرا در روانشناسی و علوم انسانی ما محتاج علوم غربی هستیم؟سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل از ما است که نتوانسته‌ایم متون دینی خود را مطابق این زمان، کاربردی کنیم. موفق باشید

14130

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: دبیرستان شنیدم هر کس یک سال سوره نبا را بخونند میره مکه اما در قرعه کشی اسمم در نیامد گفتم شاید پشت سر هم نخوندم شاید یادم رفته یک روز و... زمان گذشت فضیلت نماز اول را شنیدم در نتیجه تشویق میشم به استمرار نماز اول وقت خواندن خواندم از برکات سوره واقعه هر شب هرگز پریشانی نبیند اما خوب نمی دونم گفتند ذکر صلوات دور می کند شر انس - حدیث کساءگشایش دارد بیش از یک سال می خواندم به آن فراز که پیامبر قسم می خورد در اعتکاف هم خواندم در جمع آنها به حرمت آنها جواب بگیرم اما... حالا سئوالم اینه اینها چقدر راست و درسته؟ من با ناباوری به فضلیت نماز شب نگاه می کنم و یا فضیلت نیکی به پدر و مادر و... این احساس که تمام این مدت با این توصیه ها فریبم دادند - این احساس که برای همه گشایش هست اما من نه. احساس می کنم فراموش شدم در این عالم مستقیم جهنم اگه تقدیر است دعا چرا؟ اگه تقدیر مستقیم بگند تقدیر تو رسیدن به این فضیلت نماز شب می رسد تو در تقدیرت نیست بی خود کسی امیدوار نمی شه - استاد دیگه احساس آرامش نمی کنم وقتی می خونم کشف کربتی و... خوش به حال آنهایی که امام زمان (عج ) دوستشون دارند و هدایت می کنه استاد قسم دادن درست نیست اما خواهش می کنم جوابی هست به منم بگید اگر این حرف ها هست (فضیلت ها، کرامت، معجزه، عنایت و...) پس کو؟ (اگه مال آدم های خاصه خوش به حالشون چرا به عموم میگند؟) اگر نیست چرا ما را با این عقاید بزرگ کردن؟ استاد تمام عقیدم زیر سئوال رفته گیج و افسرده شدم - راهنماییم کنید لطفا. التماس دعا. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تمام این دستورات با نظر به اقتضائات خودش صورت می‌گیرد مثل علت مُعِدّه است و نه علت حقیقی و لذا اگر حضرت حق مصلحت بنده را بداند عمل می‌شود وگرنه ثواب آن برای ابدیت او در قیامت می‌ماند. موفق باشید

13186
متن پرسش
سلام: 1. اینکه می گویید در نماز باید هست انسان به هست مطلق متصل شود منظورتان چیست؟ کلا در نماز چگونه باید حضور قلب داشته باشیم؟ خواه ناخواه اموری فکر انسان را به خود مشغول می کنند. لطفا یک روش کاربردی توصیه کنید. 2. من خواستگارهای طلبه را رد می کنم چون از راه رفتن با طلبه (به دلیل پوشش خاصشان)خجالت می کشم آیا این مسئله در سیر و سلوک من مشکلی ایجاد می کند و نقطه ی ضعف من محسوب می شود؟ لطفا راهنمایی کنید. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مباحث معرفت نفس در احساس هستِ خود در راستای اتصال به هستِ حق، راه‌گشا است. اصل بحث در شرح «رسالة‌الولایه» شده است. 2- لباس روحانیت، همان‌طور که در جواب‌های گذشته عرض شده، نماد یک تاریخ حیات فعّال دینی در جامعه‌ی ما در مقابل هر فرهنگ وارداتی است و لذا جامعه‌ای که گرفتار فرهنگ غیر خودی است و یک نوع بیگانگی از ریشه‌های فرهنگی را در خود دارد، نسبت به آن حساس است. راه‌کار؛ عقب‌نشینی نیست، بلکه در صحنه‌بودنِ روحانیت است و لذا خوب است که همسر یک روحانی دوش‌به‌دوش او در مناظر و مرائا حاضر باشد. موفق باشید

12890
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده عزیز که دلخوشیمان شده ای در این ظلمات هم پیمانی نفس و شیاطینمان چرا وقتی بنده از 18 سالگی هدفم مشخص، چشم انداز آینده ام در همه جوانب علمی معنوی اخلاقی مادی و... معین، راه و مسیرم مشخص امکانات فراهم، سلامتی در حد وفور، شرایط مهیا... چرا من سالیانی ست می ترسم از قدم برداشتن علمی و راهی نمی روم؟ چرا سالیانی ست چله هایم به چهار روز نمی رسد و استمرار ندارد؟ چرا سالیانی ست امروز و فردا می کنم؟ ریشه درجا زدن چیست؟ اساس بی تحرکی و تنبلی چیست؟ سوالم خلاصه: ریشه ترس و تسویف علمی؟ ریشه تنبلی و تسویف در امور معنوی؟ گفتن حاج آقا دعامون کنید آدم بشیم گویا مرحوم بهالدینی در جواب فرمود کسی به دعا کردن آدم نشد. با این وجود شما مرا دعا کنید. خدا را به حق علی و اولاد علی و بحق باب الحوائج موسی بن جعفر (ع) قسم میدم اگر بنا نیست درست بشم مرگم را زودتر برساند. گویا علامه طباطبایی به جهت تنبلی اوایل تحصیلش کلافه شده بود در بیابانی خارج از شهر نجف گفته بود «یا مرگ یا شوق درس خدایا»، که خداوند دومی را بهش عنایت کرد ما 70 ساله داریم میگیم «یا مرگ یا شوق بندگی» هیچکدوم مستجاب نمشه دعا بفرمایید در جهت همین دعایم. استاد بله یا مرگ یا آدم شدن و تحرک و پویایی و بندگی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم از این شعر حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» چه می‌دانید که گفت: «طاعت نتوان کرد گناهی بکنیم / از مدرسه رو به خانقاهی بکنیم». حداقل بگذار این‌جور بفهمیم که زنده باد گناه‌کاری که در گناه‌کاری خود، خود را به رسمیت نمی‌شناسد! کم‌حرفی، نداشتن آرزوهای بلند دنیایی، نداشتن کینه به خلق عالَم، و از همه مهم‌تر راضی‌بودن به آن‌چه خداوند عالَم برای ما مقدّر کرده، راه‌هایی است که بهشت را در جلوی ما می‌گشاید. در آن حالت مگر می‌شود تنبلی و تسویف در زندگی ما میدان‌داری کند؟! موفق باشید

نمایش چاپی