بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14441
متن پرسش
سلام استاد: اخیرا در فضای مجازی پیامها و فیلم هایی مبنی بر اینکه شهید نمر شاگزد و طرفدار سید صادق شیرازی بوده٬ داره پخش میشه. نظرشما چیست؟ اینگونه است؟ پس چرا رهبر تمام قد دفاع کردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید نمر یک عالم تقریبی است و به اتحاد بین شیعه و سنی متعهد است و این درست برعکسِ مأموریت آقایان شیرازی‌ها است که به عهده گرفته‌اند بین شیعه و سنی اختلاف ایجاد کنند. موفق باشید  

13167

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: می خواستم نظر حضرت عالی را در مورد اردوی مهاجران اصفهان و اردوهای فصل رویش بدونم؟ عملا آیا شما این سبک اردو ها را قبول داشته و آن را مفید می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم‌رفته اگر این اردوها بهانه‌ای شود تا بتوانیم در کنار کارهای تفریحی، معارف خوبی را نیز ارائه دهیم، کار خوبی است وگرنه اگر به صرف تفریح باشد چیز مفیدی به آینده‌ی جوانان خود اضافه نکرده‌ایم. موفق باشید

11962
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: شرمنده من نمیدونستم این مطلب رو کجا بنویسم. کتاب «فرزندم این چنین باید بود» جلد اولش رو تو سایت پیدا نکردم. ظاهرا هم برای جلد اول و هم جلد دوم به اشتباه لینک جلد دوم گذاشته شده ممنون میشم پیگیری کنید.
متن پاسخ

به نام خدا

با سلام: فایلهای جلد اول «فرزندم اینچنین باید بود» اصلاح شده و قابل استفاده می باشد. مدیریت سایت

10820

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: سفر مکه در پیش داریم. متاسفانه بر سر تهیه سوغات با خانواده اختلاف داریم، بنده می گویم سوغات را از اصفهان تهیه کنیم اما ایشان می گویند حداقل مقداری از آن را از مکه خریداری کنیم، استاد چه قدر جایز هستیم از مکه سوغات تهیه کنیم (از نظر شرع و اخلاق)؟ خاله بنده حتی تاکید دارند که باید از مکه طلا هم خرید! به نظر شما درست است؟ چرا که نظر شما را جویا بودند. با تشکر التماس دعای فراوان در این ایام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر از مکه سوغات تهیه کنید، حرام نیست ولی به نظرم برکت کار کم می‌شود مگر آن‌که چیزی باشد که در ایران امکان تهیه‌ی آن نباشد و یا تهیه‌ی آن مشکل باشد. موفق باشید
10328

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: خواهر متدینی دارم اما متاسفانه شوهرش در کسب مال رعایت حلال و حرام نمی کند، برای اینکه خواهرم را تنها نگذارم زیاد به منزلشان می روم. اینکه آنجا مجبورم چیزی بخورم که نمی دانم کاملا حلال است یا نه اذیتم می کند، یا گاهی هدیه هایی از آنها می گیرم، اگر استفاده نکنم خواهرم ناراحت می شود (خواهرم بعضا مطلع نیست)، نمونه آخر همین چند ماه پیش به خاطر بدهکاریش پولی ربا گرفت شاید مخارج خانه از آن پول نباشد اما در هر صورت پول ربا وارد مالشان شده درست است؟ استاد چه کار کنم؟ به نظر شما موضوع را با خواهرم در میان بگذارم؟ آخر نگران زندگیشان هستم که با این کار من خدای ناکرده ضربه ای ایجاد شود، هر چند خواهرم به انداره کافی حرص می خورد و تلاش می کند، استاد چه کار کنم؟ از اینکه اینها اثر بد در روحم ایجاد کند نگرانم! التماس دعای فراوان، با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع را با مرجع تقلیدتان در میان بگذارید. تا آن‌جا که اطلاع دارم فقهای گرامی در این موارد حمل بر حلیّت می‌کنند. موفق باشید
10038

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: می خواستم اگه براتون امکان داره چند تا موضوع برای پایان نامه کارشناسی ارشد رشته کلام و فلسفه به بنده پیشنهاد بدید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد کار نکرده‌ام. آن روزها هم که آموزش عالی تدریس می‌کردم آمادگی چنین کاری را نداشتم. موفق باشید
9824
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در یک سوال دیگر به یکی از دوستان فرموده بودید که می شود بعد از این عالم کنونی و پس از به فعلیت رسیدن آن عالمی دیگری با توجه به بحث حرکت جوهری پیدا شود. چند تا سوال داشتم. می شود دلایل نظری این قضیه را به طور مبسوط برای من بفرمایید تا من خودم روی آن کار کنم و در جزوه ام درج کنم؟ و سوال دوم اینکه اگر عالمی دیگر پدید بیاید با توجه به حقیقت نوری اهل بیت (ع) که صادر اول هستند و آن مقامات خاص را دارند و ولی خدا در تمام هستی هستند یعنی پیامبر و امام آنها وجود نازنین معصومین (ع) هستند؟ تکلیف کتاب و قبله اشان چه می شود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از آن‌که فایل‌های صوتی حرکت جوهری از کتاب «از برهان تا عرفان» را دنبال فرمودید و جزوه‌ی جدید را هم مطالعه فرمودید احتمالاً جواب این سؤالات را می‌گیرید و اگر باز مشکلی باقی ماند در آن صورت با توجه به اطلاعات جدیدی که ملاحظه می‌فرمایید، سؤال کنید. همین اندازه انتظار داشتم که وقتی چندین‌بار تذکر داده می‌شود که حرکت جوهری مربوط به عالم ماده است، دیگر این سؤال در مورد مقامات فوق عالم ماده که در معرض حرکت جوهری نیستند مطرح نمی‌شد. موفق باشید
8290
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی جناب استاد یکم برام در مورد شما ابهام پیش اومده میبینم که بعضی افراد با بی ادبی و گستاخی از شما سوال میپرسن و وقتی به لحن پاسخ های شما نگاه میکنم میبینم با وجود اینکه ادب رو کاملا رعایت میکنید اما لحن شمام مثل لحن سوال کننده میشه مثلا اگه کسی لحن تند داشته باشه دقیقا میشه دید لحن شمام تنده ووقتی کسی با لحن نرم حرف میزنه لحن شما هم نرم هستش حالا سوال من اینه که با وجود اینکه میدونیم حضرات معصومین بدترین برخوردها رو با بهترین برخورد جواب میدادن و شما هم تاکید دارید به سیره معصومین برجوع کنیم و مکارم الاخلاق تدریس میکنید ابهام شده چرا واقعا چرا البته شاید شما این نظرو قبول نداشته باشید ولی من اینا از لسوالایی که ازتون شده بود حس کردم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده سعی می‌کنم این‌طور نباشم به‌خصوص که واقعاً حتی نسبت به آن‌هایی که به ظاهر با بنده تند برخورد می‌کنند کوچک‌ترین احساس ناراحتی ندارم چون می‌یابم که با قلبی پاک و ضمیری مصفّا این طور سخن می‌گویند. تصور خودم آن است که اگر خودمانی با این عزیزان صحبت کنم بیشتر ارتباط برقرار می‌شود چون احساس می‌کنم این کاربران عزیز یک نوع فاصله با بنده در خود احساس می‌کنند. با این حال از جنابعالی متشکرم که این تذکر را به بنده دادید. موفق باشید
7116
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز. بنده طلبه ای هستم که در زمینه طب سنتی و اسلامی تحقیق و تدریس میکنم.با توجه به این که از طرفی روح درمان در طب اسلامی توام با متانت و صبر است و ازطرف دیگر مدرنیته باهجمه ای که وارد میکند(که توام با عجله وسرعت است)در تقابل با درمان به روش سنتی-اسلامی است؛ 1-این تقابل چگونه ازبین میرود؟ 2-آیا انتظار حاکمیت طب اسلامی در این عصر انتظار گزافیست؟ 3-وظیفه بنده به عنوان کسی که با بضاعت اندک خود بیماران که عمدتا مشکل روحی داشته اند را با این روش درمان کرده ام چیست؟نکند عمر تلف میکنم؟ با آرزوی سلامتی برای حضرت عالی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نفسِ توجه به طب سنتی حکایت از آن دارد که بشر در درمان خود طالب متانت است پس نیاز نیست کاری بکنیم، باید از فضای حوصله‌ی طب سنتی خود را خارج نکنیم 2- حتماً با تاریخی که شروع شده طب اسلامی نیز ظهور می‌کند، موانعی که در راه است قدرت مقاومت ندارند 3- از اول همین طور بوده که اطبای ما از طبقه‌ی روحانیون بوده‌اند تا درمان واقعی که جمع بین جسم و روح است انجام شود. موفق باشید
6077

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
چگونه به شیوه اسلامی مدیریت کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نامه‌ی امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» به مالک اشترتوصیه‌ی خوبی برای مدیریت اسلامی است. موفق باشید
5960
متن پرسش
با سلام آیا باجن میتوان ازدواج کرد؟ اگربله چگونه مگرجنس آنها بامافرق ندارد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید ما با جنّیان از دو جنس هستیم و ازدواج بین ما و آن ها معنا نمی دهد و قرآن می‌فرماید شیطان از آن جهت که از جنس جنّ است شما را می‌بیند ولی شما آن‌ها را نمی‌بینید. می‌فرماید: «یا بَنی‏ آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ»(سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 27 ). موفق باشید
4712
متن پرسش
با سلام اگر ممکن است این جمله سعید جلیلی را کمی توضیح دهید: "ساختار اجرایی کشور متناسب با گفتمان انقلاب اسلامی نیست". اگر امکانش وجود دارد منبعی در رابطه با همین موضوع معرفی نمایید. با تشکر فراوان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌فرمایند انقلاب اسلامی اهدافی دارد که نظام اداری و اجرایی ما بر اساس آن‌ اهداف شکل نگرفته. این حرف بسیار درستی است، خدا کمکشان کند بتوانند در این رابطه قدم‌هایی بردارند. این یک تجربه‌ی اجرایی است فکر نمی‌کنم بتوان منبعی در این رابطه معرفی کرد.
4634
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد گرانقدر حقیر اکثر روزها به سایت شما سر می زنم و خصوصا قسمت پرسش و پاسخ را مطالعه می کنم. متأسفانه حجم عظیمی از سوالات به مطالب سیاسی و جنجال های بی حاصل می پردازد که به نظر حقیر وقت شما با ارزش تر از آن است که دوستان اینگونه آن را هدر می دهند. هرچند شما به وظیفه عمل می کنید، اما بهتر است دوستان نیز بیشتر رعایت کنند. (بدیهی است که این مطلب نفی لزوم بحث های جدی سیاسی نیست که آن هم وظیفه است.) اما انتظاری که اینجانب از شما دارم تحریر مقاله ای است در باب «سبک زندگی مهدوی» که نیاز امروز جامعه ی ماست. (در باب سبک زندگی مطالبی فرموده اید و استفاده کرده ام ، اما منظورم مقاله ای با تأکید بیشتر بر چگونگی «مهدوی» بودن سبک زندگی امروز ماست) اگر در این باب مقاله ای تحریر کنید بسیار ممنون خواهم بود. با آرزوی توفیقات روزافزون برای استاد ارجمند - عزتی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بسیار ارزشمندی است و حقیقتاً وقتی زندگی وسعت لازم را پیدا می‌کند که زندگی را به افقی متصل کنیم که حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» با آن تمدن خاص در میان می‌آید، حقیقتاً انتظار ظهور حاکمیت عالى‏ترین شخصیت هستى، نشانه‏ى بلوغ بشریت است. باید تلاش کرد تا این انتظار زنده و با طراوت بماند به‏خصوص که ائمه‏ى معصومین (ع) تأکید کرده‏اند «أَلَیْسَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَج» آیا انتظار فرج به خودى خود از فرج محسوب نمى‏شود و برکات فرج را به همراه ندارد؟ لازمه‏ى انتظار حقیقى، معرفتى خاص است و اگر با معرفتى صحیح همراه شود، برکات فوق‏ العاده‏ اى به همراه دارد و مانع مى‏گردد که انسان‏ها گرفتار اکنون زدگى شوند و سرنوشت خود را به دوران حاکمیت ظلمات آخرالزمان بسپارند. ما بیش از آن‏که به آگاهى از «حوادث ظهور» نیازمند باشیم به معرفت نسبت به «قواعد ظهور» محتاجیم تا معلوم شود انتظارِ فرج شرایط تحقق ظهور است. نکته ‏ى مهم دیگرى که باید به آن پرداخته‏ شود ، معرفت نسبت به ظلمات آخرالزمان است؛ و نوع ظلماتى که مانع ظهور حضرت صاحب الامر (عج) شده باید روشن شود و از آن مهم‏تر معلوم شود که با چه نوع روح و روحیه‏اى مى‏تون از آن ظلمات عبور کرد؛ زیرا ممکن است انسان‏ها منتظر چیزى باشند که آن از جنس ظلمات آخرالزمان است و یک نوع رجوع به دجّال حیله‏ گر محسوب شود. علت تحقق انقلاب اسلامى، فرهنگ انتظار بود و در زیر سایه ‏ى آن فرهنگ، ملّت ایران توانست قدمى جهت نزدیک‏شدن به هدف نهایى بردارد و سرنوشت تاریخى خود را بهبود بخشد و به همان اندازه از استعدادهاى معنوى عالم بهره ‏مند شود. پیروزى انقلاب اسلامى در زمانه‏اى که بسیارى پذیرفته بودند دوره‏ى حاکمیت دین گذشته‏ است، نشان داد عقیده به انتظارِ فرج یک عقیده ‏ى واقع بینانه و منطقى است. حضور تاریخى در اردوگاه و خیمه ‏ى حضرت قائم (عج) در اثر انتظارِ حاکمیت امام معصوم، از ظریف‏ترین نکاتى است که باید به آن‏ پرداخته‏ شود تا روشن گردد به واقع اگر انتظار با معرفتى صحیح انجام گیرد، در همین زمان، جان انسان را به شکوفایى مطلوب مى‏کشاند و از تمام بیست و هفت حرف علمى که در زمان ظهور به صحنه مى‏آید بهره‏مند مى‏گردد. چون در همین زمان توانسته ‏است از خداى لیبرال دموکراسى به خداى مهدى (عج) که خداى حضورى و وجودى است، رجوع کند. راوى از حضرت صادق (ع) مى‏پرسد چه مى‏فرمائید درباره ‏ى کسى که در حال انتظارِ حضرت قائم (عج) بمیرد؟ حضرت فرمودند:«هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ کَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِى فُسْطَاطِهِ‏، ثُمَّ سَکَتَ هُنَیْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ کَمَنْ کَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص)» مقام او مانند مقام کسى است که در خیمه‏ ى حضرت قائم باشد، سپس کمى تأمل کرده و فرمودند: مانند کسى است که در کنار رسول خدا (ص) بوده است. وقتى توحیدِ خدا را شناختیم و متوجه شدیم معنى توحید یعنى نفى غیر خدا، به‏خوبى متوجه مى‏شویم سیر عالم به سوى ظهورِ هر چه بیشترِ توحید است و لازمه‏ ى آن ظهور، حاکمیت انسانِ موحدِ کامل است که نه ‏تنها در درون نفس خود در مقام توحید محض مستقر است، از بیرون نیز به حاکمیت توحید مبادرت مى‏ورزد. عمده آن است که متوجه حضور توحید الهى در عالم باشیم و به نحوه‏ هاى متفاوت ظهور آن توحید نظر کنیم، کسى مى‏تواند منتظر حاکمیت انسان کامل باشد و زندگی خود را در ذیل انتظار آن حضرت شکل دهد که متوجه باشد خداوند جهان را رها نکرده تا هرکس با میل خود بر آن حکومت کند بلکه فرصتى به بشر داده‏تا در این فرصت، تلاش شود حضرت ولى الله اعظم (عج) امکان حاکمیت بر عالم و آدم را پیدا کنند. کافى است زمینه‏هاى فتوح آخرالزمانى را بشناسیم تا به خوبى با حجاب‏هاى ظهور درگیر شویم و إن‏شاءالله به ظهور تامِّ حاکمیت امام نایل گردیم. وقتى روشن شود امام زمان (عج) جنبه ‏ى متعالى هر انسانى است، انتظار معنى خاص خود را پیدا مى‏کند و در آن حال، نه تنها انسانِ منتظر هم اکنون قلب خود را متوجه قطب عالم امکان مى‏ نماید و با او زندگى مى‏ کند بلکه تلاش مى‏ نماید تا ظهورِ او در عالم و آدم هر چه بیشتر شدت یابد و افق بشریت به‏کلّى دگرگون شود و از توجه به خاک، به انس با افلاک تغییر جهت دهد.و این است آن نوع از سبک زندگی که با نگاه مهدوی به زندگی ها برمی گردد. زیرا زندگى بدون ولایت الهى و حاکمیت اولیاى الهى همیشه با یأس و شکاکیت و از خود بیگانگى همراه است و درمان چنین بحران‏هاى روحى را در رجوع به انسان کامل از یک طرف و تلاش براى حاکمیت او از طرف دیگر باید جستجو کرد، تا شور و شعفِ خاص که در عارفانِ حماسه‏ساز هست به جامعه برگردد. دل‏آگاهى پارسایانه حالتى است که با انتظار حاکمیتِ امام معصوم (ع) نصیب انسانِ منتظر مى‏شود و نه تنها صحنه‏ ى جان انسان از اراده ‏هاى شیطانى تطهیر مى ‏گردد بلکه قلب انسان ظرفیت پذیرش القائات رحمانى را توسط حضرت صاحب الامر (عج) پیدا مى‏کند و این اساسى‏ ترین برکتى است که در انسانِ منتظر به وقوع مى‏پیوندد. موضوع بسیار حساسى در مباحث معرفتى مهدویت ،آن است که عزیزان بدانند اگر مى‏خواهند به واقع نسبت به آخرالزمان و پایان تاریخ تحقیقى همه جانبه داشته باشند باید به‏جاى بحث از «حوادث ظهور» به «قواعد ظهور» بپردازند ، تا معلوم شود حضرت در چه شرایطى قیام خواهند کرد و لذا باید زمینه‏اى فراهم مى‏کنیم که آن شرایط را بشناسیم و تا آن‏جا که مى‏توانیم آن شرایط را ایجاد نماییم. هنر اصلى ما در دنبال کردن سبک زندگی مهدوی در تبیین مقام بقیت الله است که صاحب اصلى آن حضرت مهدى (عج) هستند و سعى باید کرد تا این مقام درست تبیین نشود و تا انسان‏ها در خود چنین مقامى را احیاء نکنند زمانه ‏ى ظهورِ نور بقیت اللّهى مهدى (عج) فراهم نمى‏ گردد. توصیه‏ ى اصلى ما این است که رفقاء از خود بپرسند اگر مهدى (عج) همان بقیت الله است و در حال حاضر غائب است آیا به این معنى نیست که معنى بقیت الله غائب است و تا عالَم بقیت اللّهى در جان ما ظهور نکند مهدى (عج) ظهور نمى‏کند؟ آری هرکسى بهره ‏اى از نور بقیت اللّهى دارد که اگر آن را نادیده بگیرد نمى ‏تواند منتظر حضرت مهدى (عج) باشد و از برکات انتظار بهره‏ مند شود، و برعکس، اگر عالم بقیت اللّهى هرکس ظهور کرد شدت انتظار مهدى (عج) به اوج خود مى ‏رسد و عملًا ظهور محقق مى ‏گردد. بنده در کتاب هایی که در مورد فرهنگ مهدویت نوشته ام از عالم بقیت اللّهى و آزادشدن از زمان که رمزالرموز ورود به عالم بقیت اللّهى است سخن گفته ام و و به نظرم در آن جا روشن شده چگونه باید از زمان آزاد شد و به بقاى الهى باقى گشت. با تبیین عالم بقیت اللّهى و آزادشدن از «زمان» که ناشى از «حرکت» است، جایگاه وجودى فرهنگ مدرنیته در عالم روشن مى‏شود و این‏که چرا فرهنگ مدرنیته همان ظلمات آخرالزمان است و چگونه با حرکت‏هاى افراطى که در این فرهنگ ایجاد شده انسان‏ها از باقى‏ماندن در زیر سایه‏ى بقاى الهى محروم شده‏اند. بحث از آن است که چگونه عالم بقیت اللّهى به سراغ ما خواهد آمد و این‏که باید به انقلابى جهانى فکر کرد که به جهانى غیر از جهان موجود نظر دارد و تا روح بقیت اللّهى مدّ نظر ما نباشد هرگز نمى‏توانیم به جهانى دیگر فکر کنیم و لذا هرگز نمى‏ توانیم به انقلاب جهانى حضرت بقیت الله اعظم (عج) که ماوراء استضعاف و استکبارِ انسان‏ها، به قرب الهى رجوع دارد و شیطان را در آن فضا مى ‏میراند، بیندیشیم. و سبک زندگی مهدوی را شروع کنیم راز ظهور و خفاى نور بقیت الله (عج) باید روشن شود تا بتوان لحظه ‏لحظه ‏ى تاریخ بشریت و به ‏خصوص دوران‏هاى مختلف انقلاب اسلامى را بر اساس نقش حضرت مهدى (عج) تحلیل کرد و تا روشن شود چرا در بعضى زمان‏ها حضرت مهدى (عج) ظهور بیشترى داشته و در بعضى زمان‏ها در خفا رفته است. مسلم گفتگو از حضرت صاحب‏الزمان (عج) به نحو صحیح و با تصور واقعى، موجب آمادگى براى انتظار حقیقى و تحقق آن و در نتیجه ظهور با برکت حضرت مى‏شود و لذا بر هر مسلمان معتقد به وجود و ظهور آن حضرت لازم است که در راستاى معرفى صحیح فرهنگ مهدویت و انتظار، هیچ‏گونه کوتاهى به خود راه ندهد. فروپاشى کمونیسم و سقوط لیبرالیسم در دره ابتذال و خودکامگى امپریالیسم، دفتر تمامى تئورى‏هاى سیاسى اجتماعى را که مدعى اصلاح آینده بشر هستند فرو بست و به همین جهت قرن اخیر را قرن فقر تئورى ‏ها مى ‏دانند و معتقدند هرگز بشر تا این اندازه دچار ضعف تئورى نبوده است، زیرا دیگر حرفى براى گفتن ندارد، و این است که به ‏خوبى احساس مى‏شود اگر بشریت به خود آید زمینه براى ظهور حجت خدا (عج) فراهم‏ است. غفلت از معرفت و تصور صحیح از حجّت حى خداوند (عج)، موجب در پرده ‏شدن آن حضرت و عامل ادامه سرگردانى جهان خواهد بود. حال چه این غفلت به جهت ضعف تئوریک باشد، و چه به جهت انحراف از موضوع، و تقلیل‏ دادن مطلب در حدّ جشن پانزده شعبان. و به‏ واقع اگر تا این حدّ از نظر معرفتى از موضوع مهدویت وانتظار غفلت نمى ‏شد، وضع مسلمین تا این اندازه بحرانى نبود و تنها چاره نجات جهان در حال حاضر روى‏آوردن و آویختن به دامن حجّتى است که به تمامى در برابر حجّت‏هاى غیر الهى و غیر حقیقى مى‏ ایستد، و از تمامیت فرهنگ معنوى حمایت مى‏کند. بنده پس از تدوین کتاب «مبانى معرفتى مهدویت» در رابطه با «براهین وجود و چگونگى حضور و ظهور حضرت حجت (عج) در هستى» مجموعه مباحثى را عرضه کرده ام برای «تبیین مقام واسطه فیض‏بودن وجود مقدس حضرت صاحب‏ الامر (عج)» و معتقدم انسان‏هاى هوشیار و متوجه سنن الهى به کمک ابواب گشوده خداوند و واسطه ‏هاى فیض ربّانى، از بندهاى پیچیده‏ شده بر قلب و ذهن و زبان خود مى‏ رهند و وارد مجلس انس با خدا مى‏شوند و از پایگاه بصیرت توحیدى، زندگى و تاریخ را تحلیل نموده و عمل خود را بر آن اساس شکل مى‏دهند و تاریخ جدید جهان را شروع مى‏نمایند، و لذا ضرورت توجه به واسطه فیض عالَم، یعنى حضرت صاحب ‏الامر (عج)، ضرورتى است که غفلت از آن، غفلت از همه زندگى در ابعاد فردى و اجتماعى است. معرفت به مقام امامى که تجلى جامع اسماء حُسناى الهى و آیت غیب‏ الغیوب پروردگار و خاتم اوصیاء و کعبه آمال همه انبیاء و اولیاء و واسطه فیض خدا است، و بدون او هستى در هم مى‏ریزد و زمین اهلش را فرو مى ‏برد، چرا باید این‏چنین ساده مطرح باشد که مجبور باشیم براى طرح چنین عقیده‏اى بزرگ در موضع دفاعى قرار گیریم؟ و دشمنان این عقیده تصور نمایند حرفى براى گفتن دارند. گویا شیطان همه سواره ‏نظام و پیاده ‏نظام خود را بسیج کرده تا این حقیقت بزرگ به فراموشى سپرده شود، چرا که مرگِ او با ظهور حضرت (عج) رقم خورده است. شیطان از خداوند تا روز قیامت مهلت مى‏ خواهد، ولى خداوند تا روز «معلوم» به او مهلت مى ‏دهد. «قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ* قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ* إِلَى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» امام صادق (ع)؛ «یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ‏» را عصر ظهور معرفى مى‏ کنند. پس عصر ظهور، عصرِ شکستن شیشه عمر شیطان است. از همین رو؛ شیطان سرسخت‏ترین دشمن امام زمان (عج) به‏شمار مى‏رود و تمام تلاش او براى تخریب این حقیقت بزرگ و به تأخیر انداختن ظهور آن‏ حضرت است، و لذا شیعیان باید براى مقابله با شیطان و اعوان وانصار او به منطق عقل و نقل معتبر مجهز گردند تا به خوبى شرایط ظهور آن وعده بزرگ خدا را محقق نمایند. در موضوع مهدویت یک کار؛ طرحِ متون روایى بسیار ارزشمندى است که وجود مقدس حضرت ولى‏عصر (عج) را مطرح مى‏کند- اعم از روایات مربوط به وجود مقدس آن حضرت، یا روایات مربوط به چگونگى و شرایط ظهور آن حضرت- و کار دیگر؛ تحلیل در مورد آن متون و روشن‏نمودن جایگاه حضرت از نظر روایات است، که این کتاب در عین نظر به کار اول، بیشتر کار دوم را به‏عهده گرفته است، زیرا تدبّر و تحلیل در متون روایى و ادعیه مربوطه موجب مى‏شود حقانیت و عظمت جایگاه معرفتى آن ادعیه و روایات هر چه بیشتر براى ما روشن شود و با امیدوارى بیشتر به آن‏ها تکیه کنیم. بیش از سه دهه است که غرب با استعداد شیطانى خود متوجه مسأله مهدویت شده است و براى به انحراف‏کشیدن آن از طریق منابع و روایات مسیحى و یهودى و از جمله مطالعات اسلامى، تلاش پى‏گیر نموده است، و عملًا با تأسیس صدها سایت و ساخت فیلم و انتشار کتاب، در صدد است موضوع مهدویت را به حجاب ببرد و با بازدارى مردم براى رسیدن به بلوغ معنوى، براى ادامه حیات شیطانى خود، ظهور حضرت را به تأخیر مى‏اندازد و این‏جاست که منتظران واقعى باید همه همت خود را جهت خنثى‏کردن آن حیله‏ها به‏کار گیرند و به کمک ائمه معصومین (علیهم السلام)، تصور صحیح و مؤثرى از مهدویت و فرهنگ انتظار داشته باشند تا إن‏شاءالله در عین دفع ظلمات آخرالزمان، هرچه زودتر از برکات ظهور آن حقیقت بزرگ برخوردار شویم. توجه درست و دقیق به حجّتِ حى خداوند (عج) به خودى خود احیاء فرهنگى است که مى‏ تواند مبانى و صورت فرهنگ مدرنیته را به نقد بکشد و جایگاه تاریخى آن را به‏ خوبى نمایان کند و این کار از هیچ‏یک از عناصر فرهنگى گذشته و حال به ‏جز فرهنگ انتظار و مهدویت بر نمى ‏آید و لذا است که با طرح درست مهدویت مى ‏توان با سرعتى غیر قابل تصور از حجاب ظلمات مدرنیته گذشت و جبهه ظهور مقدس حضرت صاحب‏ الامر (عج) را گشود و سبک زندگی مهدوی را شروع کرد. اگر روزى جامعه ما به درجه‏ اى از خودآگاهى تاریخى برسد که از عمق جان تمنّاى تجدید حیات فرهنگ ناب محمدى (ص) در آن شعله‏ ور شود، فرهنگ مهدویت و توجه به حضرت مهدى (عج)- به عنوان جان مایه تفکر دینى و شیعى- تنها نقطه اتکاء ما براى برگشت به هویت اصیل‏مان مى‏ باشد و لذا است که عاقلانه ‏ترین کار براى نجات جامعه، احیاء هرچه دقیق‏تر فرهنگ مهدویت است شرایط ظهور حضرت مهدى (عج) به‏ قدرى عجیب و عظیم است که اندیشه ‏هاى زیادى را جهت درک آن شرایط به خود مشغول مى ‏کند تا انسان متوجه شود چگونه با ظهور آن حضرت، ابعاد پنهان و باطنى عالم به ظهور مى ‏آید و سنگ و درخت با یاران مهدى (عج) سخن مى‏ گویند. بیش از آن‏که تصور شود حضرت مهدى (عج) از عالم غیب به عالم شهود مى ‏آید باید به این نکته توجه شود که عالم شهود نیز آنچنان صعود مى‏کند که مى‏تواند ظرف ظهور ابعاد غیبى حضرت مهدى (عج) گردد. وقتى حضرت سجاد در وصف منتظران حضرت مهدى (عج) مى ‏فرمایند:«الْغیبةُ عِنْدَهُم بِمَنْزِلَةِ الْمُشاهده» غیبت نزد آن‏ها همانند مشاهده است، مى‏فهمیم زمانه جهت ظهور مهدى (عج) باید آنچنان اوج بگیرد که دیگر عالم ماده حجاب بین انسان‏ها جهت رؤیت عالم غیب نباشد و این مى‏ رساند که ضرورى است معارف خاصى به میان آید که بتواند انسان‏ها را به حضور عالم غیب سیر دهد تا زمینه‏ ى ظهور آن حضرت فراهم گردد. اعتقاد به توحید و نافذبودن توحید، اقتضا مى‏کند که متوجه باشیم توحید الهى همچنان تاریخ را در مى‏ نوردد و جلو مى ‏آید و روز به روز بیشتر ظهور مى‏ کند تا منجر به توحیدى‏ ترین شرایط و حاکمیت موحدترین انسان شود و در نتیجه در آخرالزمان انسان‏ها با تجلى کاملى از توحید الهى روبه‏رو خواهند شد و این یعنى ظهورِ ابعاد باطنى عالم هستى و پشت‏ کردن به ظلماتى که مانع تجلى چنین توحیدى است. این‏ها از نکاتى است که بعنوان شروع سبک زندگی مهدوی خوب است مد نظر عزیزان باشد.. بنده سعی کرده‌ام به‌خصوص در سه کتاب اخیر خود چنین توجهی را به معتقدین به مهدویت عرضه دارم که آن سه کتاب عبارتند از «عوامل ورود به عالم بقیت‌اللهی» و «آخرالزمان؛ شرایط ظهور باطنی‌ترین بُعد هستی» و «بصیرت و انتظار فرج». موفق باشید
4089
متن پرسش
گزارة «خدا هست»، الآن برای ما یک معرفت نظری و علم حصولی است. اگر این گزاره را قلباً باورکردیم و به علم حضوری این معرفت را دریافتیم (حال یا مثل عرفا به مقام مشاهدةالله رسیدیدم یا مثل همان کسی شدیم که داریم در کشتی غرق می شویم)، در صورت ادراک این معرفت به علم حضوری، آیا این معرفت، جزء مبادی نظریِ ماست؟ یا جزء مبادی عقل عملی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این حالت تمام وجود انسان اعم از نظر و عمل تحت تأثیر چنین مشاهده‌ای است، به این لحاظ، آن کسی که خود را در معرض غرق شدن می‌یابد عملش همان نظر به خداوندی است که قدرت نجات دارد. موفق باشید.
4008
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز بنده حقیر دانشجوی رشته تربیت بدنی هستم میخواستم بدانم من چگونه میتوانم دراین رشته به خدا برسم مثلا در فوتبال بازی کردنم چطور میتوانم هدف راخدایی کنم یا دردرس هایی چون فیزیولوزی انسان یا اناتومی بدن انسان ویا..... چگونه میتوانم این رشته را تبدیل به عبادت خدا کنم بطوریکه ازدرس خواندن لذت ببرم ومعرفتم نسبت به ذات اقدس اله بیشتر وبیشتر شودوبتوانم به هدف اصلی افرینش که تعالی انسان است برسم لطفا به طور کامل برایم بگویید.باتشکر از شما استاد زحمت کش وبه فکر نجات بشر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: دائماً در رفع نقائص معرفتی و اخلاقی برنامه داشته باشید به‌طوری که بتوانید از معارف قرآن عزیز بهره‌مند شوید ثانیاً: به عنوان سرباز نظام اسلامی به علوم رسمی دانشگاهی نظر کنید که می‌خواهید در گوشه‌ای از این کشور انجام وظیفه کنید. مقام معظم رهبری بعد از سوء قصدی که به ایشان شد و دست ایشان آسیب جدّی دید، فرمودند من حاضرم در این نظام امام جماعت یک مسجد کوچک در گوشه‌ای از کشور ایران باشم ولی به بهانه‌ی ناتوانی بدنی حاضر نبودند از خدمت‌گذاری به این نظام دست بردارند. موفق باشید
2740
متن پرسش
باعرض سلام وتشکرفراوان ازراهنماییهای خوب شمااستادگرامی.بنده طلبه سال چهارم هستم وعلاقه زیادی به فلسفه وکلام دارم وقصددارم مطالعاتم رادراین راستاادامه دهم اماباتوجه به فرمایشات اقادرمورداینکه وظیفه ماحوزویهاودانشگاهیان است که بیشتردرزمینه اسیب شناسی کارکنیم به نظرجناب عالی مهمترین اسیب یاخلائ که وجودداردوضروری است کاربیشتری دران زمینه انجام گیردکدام است تامطالعاتم رادران راستاانجام دهم.باتشکرفراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر خداوند شما را به فلسفه و کلام علاقه‌مند کرده، می‌خواهد شما از همین طریق در آینده آسیب‌های فکری و فرهنگی را مرتفع نمایید. موفق باشید
2401
متن پرسش
سلام.اگر پیامبر خاتم،بیشتر از 63 سال عمر می کردند،حجم قرآن بیش حجم کنونی آن بود؟اگر مثلا عده ای سوالاتی از پیامبر نمی پرسیدند یا سوالات دیگر می پرسیدند میتوانیم بگوییم محتوای قرآن،اکنون چیز دیگری بود؟اگر پیامبر به جای بیابان های عربستان در برف های سیبری ظهور می کردند باز هم کلمات و مثل ها و احکام قرآن همین بود که الان است؟چرا نمی خواهید بپذیرید که شریعت امری صرفا اعتباری است که کاملا فرهنگ بسته و تاثیر پذیر از تاریخ است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قرآن در آخرین آیاتش به پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرماید: « وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیم‏» یعنی آنچه باید از طرف پروردگارت برای هدایت مردم گفته می‌شد، به صورت کامل و تمام و در نهایت صدق و مطابق با واقعیت و در نهایت عدل و تعادل گفته شد. معنا نمی‌دهد حقیقتی که تجلی ربوبیت حق است برای هدایت بشریت تحت تأثیر زمان و مکان باشد. موفق باشید
1074

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز از اینکه مزاحم اوقات شما میشوم عذر میخواهم.من مدت زیادی است که وسواس شدید در الفاظ نماز پیدا کرده ام به گونه ای که هیچ حضوری در نمازم ندارم وآنقدر این وسواس شدید شده که حتی نمی توانم در نماز الفاظ را به طور عادی بگویم وهرچه فشار به مغزم می آورم که لفظ را بگویم به زبانم نمی آید وجدی زبانم قفل می شود تا جایی که احساس میکنم یک بیماری روانی شده حتی در نماز جماعت هم اذیت می شوم و از آن هم محروم می شوم راه حل های ساده هم مشکلم را حل نکرده واقعا از این طرز نماز خواندن خسته شده ام و برایم یک مشکل و بلای عظیم و اساسی شده که مرا درمانده و مستاصل کرده است.عاجزانه از شما درخواست میکنم که اگر امکان دارد این حقیر درمانده راکمک کنید.با عرض تشکر فراوان والتماس دعای خیر شما.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی احتمالاً مشکل یک مشکل هورمونی است و باید به روان‌پزشک رجوع کنید. موفق باشید
566
متن پرسش
با سلام خدمت شما،آیا رابطه انسان با مومنین مخصوصا پدر و مادر فقط مخصوص این دنیاست و آیا میتوان قبول کرد که در آخرت هیچ انس و الفتی نیست با توجه به اینکه قرآن(مثلا سوره لقمان 14) و روایات به این اندازه توصیه به احترام به پدر و مادر قبل و بعد از مرگ آنها کرده اند و رعایت این توصیه ها باعت ایجاد علقه معنوی شدید میشود و اگر طبق فرمایش شما که فرمودید اگر طالب انس باشند مینوانند انس بگیرند چگونه دل میتواند انس بگیرد در صورتیکه هیچ نسبتی نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در قیامت نسبت‌هایی که در رابطه با تن‌های انسان‌ها است همچنان که قبلاً عرض شد، نیست ولی نسبت‌های ایمانی به به بهترین نحو ظهور می‌کند، حال چه نسبت ایمانی بین پدر و مادر و فرزند باشد یا بین دیگران. در رابطه با این‌که نسبت‌های دنیایی همه در قیامت از معنای خود خارج می‌شوند رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «کلّ نَسَبٍ مُنْقَطِعٌ یَومَ القیامةِ إلاّ نَسَبی»(ارشادالقلوب، ج 2، ص 230) هر نسبی در قیامت منقطع می‌شود مگر نَسَب من.چون نسبت رسول خدا «صلواة‌الله‌علیه‌وآله» با اهل البیت حقیقتی است فوق دنیا و قبل از آن که دنیا خلق شود وجود نوری آن ها بوده است. موفق باشید
241

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید مسئله ای هست که مدتهاست مرا آزار میدهد و تصور قریب به یقین من این است که این مسئله ریشه در حالات روحی من دارد! از اینرو به جای مطرح کردن آن با پزشک و... از شما راهنمایی خواستم و هرچند کودکانه به نظر میرسد اما زندگی مرا تحت تاثیر خود قرار داده است... و آن این است که من اکثر اوقات میل شدیدی به خوردن دارم(!!!) حتی اگر کاملا سیر باشم و یا حتی دو برابر نیاز غذا خورده باشم گاهی آنقدر این میل شدید میشود که نزدیک است حالم بهم بخورد اما هنوز اصرار بر خوردن دارم ...و مختص به ساعات خاصی از شبانه روز نیست... اگر میتوانستم روزه بگیرم شاید با روزه میتوانستم به حل این مشکل کمک کنم اما متاسفانه بعلت برخی مشکلات جسمی روزه هم برایم ضرر دارد!! نکته ی عجیب اینجاست که وقتی به سفر زیارتی مثل "مشهد مقدس" میروم این میل درست برعکس میشود و با اندک غذایی سیر میشوم و اصلا آن میل دیوانه وار از بین میرود ازین رو خودم دریافتم که این مشکل ریشه در حالات معنوی من دارد پس از شما راهنمایی خواستم از خدا میخواهم که لطفش را بر شما مستدام بدارد
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: در جنابعالی قوه‌ی واهمه شدت پیدا کرده و با انوار معنوی و مطالعات کتب عقلی و تفسیر قرآن و ورزش و کم‌حرفی، قوه‌ی واهمه ضعیف می‌شود. از طرفی سعی کنید با خوردن غذاهای ساده قوه‌ی واهمه‌ی خود را تحریک نکنید. موفق باشید
168

بدون عنوان**بازدید:

متن پرسش
آیا بین اصحاب کهف وسفر در زمان ارتباطی وجود دارد؟ باتشکر.
متن پاسخ

سلام علیکم
با عرض معذرت اطلاعی ندارم.

19402
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: لطفا نظر خود را راجع به متن زیر اعلام بفرمایید (چرا که اکثرا همگی بعد از دولت آقای احمدی نژاد از ناپختگی ها و خطایای جریان اصولگرا خسته و دلخورده ایم): عبور از اصولگرایی اولین قدم پیروزی در مورد انتخابات اخیر بازار تحلیل داغ است و هر کس نظرش را می گوید. جریان مدعی اصولگرا این بار جلیلی ای نبود که بخواهند به جرم وحدت شکنی شکست را به گردن او بیاندازند. این بار هیچ بهانه ای نداشتند هر چه می خواستند در این انتخابات برایشان فراهم بود از وحدت گرفته تا امکانات تا دولتی ضعیف و ناکارآمد و مردمی ناراضی از رکود و بیکاری. اما توانایی گل خالی هم نداشتند. پس به ناچار بخشی از جریان همیشه مدعی که شکست خود را با حرفهای نظیر تغییر ذایقه مردم و خلایق هرچه لایق و ... لاپوشانی می کند. البته از جریانی که در تحلیل ها و محاسباتش «مردم را از دست رفته» می بیند انتظاری بیش از این نمی رود. اما در این میان جریان خوش فکر انقلابی در تحلیلهایش و ارائه راه حل برای برون رفت از وضعیت فعلی به نکات درستی مثل لزوم ارتباط گیری با مردم، خدمت رسانی، تقویت بعد فرهنگی و احتماعی اشاره می کند. به نطر می رسد اگر این راهکارها با اقدامی لازم همراه نشود ابتر خواهد بود و آن چیزی نیست جز لزوم مرزبندی جدی و شفاف با بزرگان اصولگرایی فعلی. در واقع جریان انقلابی باید هرچه سریعتر خود را از سایه اصولگرایی بیرون بکشد. تا کی باید انقلاب و جریان انقلابی هزینه قبیله گرایی سیاسی اصولگرایان را پرداخت کند؟ تا کی قرار است اصولگرایان از جیب انقلاب برای اهداف سیاسی خود هزینه کنند و خود را به دروغ نماینده انقلاب جابزند؟ اگر این اتفاق نیافتد و جریان انقلابی مرزبندی خود با اصولگرایان را شفاف نکند هر چه اندوخته و اعتبار از کار جهادی ارتباط مردمی و خدمت رسانی و فعالیتهای اجتماعی کسب کند باز هم در آینده اصولگریان به لطایف الحیلی همه آن اندوخته ها را برای مطامع سیاسی خود هزینه خواهد کرد. پس برای انقلابی جوان اولین قدم و شرط اثرگذاری دیگر اقدامات مرزبندی و عبور از جریان اصولگرایی فعلی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که اصول‌گرایی در بعضی موارد حالت حزبی به خود گرفته‌اند، حرف خوبی است. ولی به نظر می‌رسد بهتر آن است که اصول‌گرایی با هویت جدیدی به صحنه آید زیرا گذشته‌ی اصول‌گرایی همواره با تعهد و دیانت و انقلابی بودن همراه بوده است. و از این جهت شاید تحلیل آقای محبیان در امر بازخوانیِ اصول‌گرایی نسبت به ادامه‌ی خود حرف درستی باشد. موفق باشید ایشان می‌فرمایند: امير محبيان، روزنامه‌نگار اصولگرا، تحليلگر سياسي و استاد فلسفه غرب، اصولا نخستين فردي است كه رسانه‌ها براي شنيدن تحليل‌هايش از اوضاع اصولگرايي به سراغش مي‌روند. يك روز بعد از انتخابات رياست‌جمهوري دوازدهم، «شرق» هم با او درباره «مسئله اصولگرايي» عطف به انتخابات اخير، گفت‌وگو كرده است.

‌سؤال: شما چند روز مانده به انتخابات کاملا سکوت و از تحلیل خودداری کردید، چرا؟

سكوت من در چند روز قبل از انتخابات و عدم اعلام صريح نظرات به دليل فضاي احساسي غالب بر اصولگرايان بود كه عملا امكان نقد عقلاني را از ميان برده بود. دوستان به‌هيچ‌وجه آمادگي شنيدن نقد را نداشته و جز تأييد نمي‌طلبيدند و اين براي من امكان نداشت. در فضاي غيرعام، ديدگاه‌هاي خود را در مورد رفتار و ادبيات غلط به افراد منشأ اثر مي‌گفتم و نتيجه حاضر را پيش‌بيني و تذكر مي‌دادم. در مصاحبه‌هاي عمومي هم گفته بودم اگر اصولگرايان بتوانند بدون هراساندن افكار عمومي از خود به دور دوم راه يابند، احتمال پيروزي دارند؛ به‌ويژه با قاليباف، ولي تمام مسيرها معكوس پيموده شد.

‌سؤال: آیا می‌توان گفت انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم به‌نوعی سرنوشت اصولگرایی را هم تغییر داده یا خواهد داد؟ اصولا این انتخابات روی جریان اصولگرایی چه اثری خواهد گذاشت؟

امیدوارم چنین اتفاقی بیفتد. جریان اصولگرایی دارای ریشه‌های قدرتمند اجتماعی است، اما مدت‌هاست به دليل خودداری از بازنگری در مبانی و حتی راهبردها و تاکتیک‌ها و به‌ویژه ادبیات ارتباط با افکار عمومی به حاشیه کشیده شده است و حتی در زمانی که قدرت را در دوران احمدی‌نژاد به دست آورد، به دلیل ضعف تشکیلاتی و ارتباطی، رئيس‌جمهوري را از دست داد. بر این باور هستم که زمان آن رسیده که اصولگرایی به تذکری که سال‌هاست داده می‌شود، توجه کرده و به بازتعریف جایگاه خود و همچنین باورها و اصول بپردازد. اصولگرایی دارای مبانی و پرنسیپ‌های ارزشمندی است که با دین پیوند خورده؛ اما اکنون می‌بینیم پوپولیسم و قدرت‌گرایی این اصول را از متن به حاشیه رانده است. اصولگرایان با همه سازوبرگ و برنامه‌ریزی و ائتلاف و جبهه‌سازی و حمایت‌های کامل از نامزد موردنظر خود نتوانستند نتیجه لازم را به دست آورده و پیروز انتخابات شوند. قطعا دلایل آن مختلف است.  بخشی از آن به بحران هویت برمی‌گردد. اصولگرایان دچار اغتشاش هویتی شده‌اند؛ اصولگرایی نباید با افراد تعریف شود؛ افراد باید نسبت خود را با اصولگرایی تعریف کنند. نمونه روشن آن هم به‌حاشیه‌رفتن نهادهای مهم اصولگرایی نظیر جامعتین است. جامعتین از پیشگامی در جریان اصولگرا کاملا به دنباله‌روی افتاده است؛ این خطرناک است و باعث کاسته‌شدن از وزن ارزشی و اعتقادی اصولگرایان و پرشدن این خلأ با قدرت‌گرایی و فرصت‌طلبی و پوپولیسم می‌شود. از طرف دیگر؛ این اغتشاش هویتی به اغتشاش و تناقض رفتاری انجامیده است. توسل به خوانندگان زیرزمینی شاید برای اصلاح‌طلبان زیاد خلاف تعریفشان از قدرت نباشد، ولی برای اصولگرایی فاجعه است. برای اصولگرا کسب رأی به هر قیمتی ارزش ندارد. اصولگرایان از طرف دیگر قدرت نرم خود را که در ارزش‌های فرهنگی و دینی نهفته به فراموشی سپرده و به ساختارهای قدرت و رانت‌های سیاسی چسبیده‌اند. ما باید بدانیم که قدرت نرم دینی ١٤٠٠ سال سابقه مثبت و ریشه در جامعه دارد؛ نباید این ارزش‌ها را کنار بگذاریم و برای قدرت به بازی‌های پوچ اتکا به سلبریتی‌ها بپردازیم. از سوی دیگر؛ مشکل ادبیات ارتباطی اصولگرایان هم مهم است. اصولگرایان باید مظهر عقلانیت، صداقت و پاکدستی توصیه‌شده در دین باشند؛ نه مظهر خشم و نفرت و بی‌نظمی و حذف رقیب به هر قیمت یا کسب قدرت به هر قیمت.

‌سؤال: اگر قرار به يك دسته‌بندی از اشتباهات اصولگرايان  در اين انتخابات باشد، اين دسته‌بندي از نظر شما چيست؟

١. تلاش ناموفق براي آشناسازي جامعه با چهره ناآشناي حجت‌الاسلام رئيسي در مدت‌ كوتاه.

  ٢. جابه‌جايي ناموفق چهره نام‌آشناي قاليباف با چهره كم‌آشناي رئيسي

 ٣. ورود قاليباف از مسير غلط به صحنه انتخابات. قاليباف در بستر گفتمان كارآمدي و با اتخاذ موضع نقد منطقي و غيرتخريبگر مي‌توانست از شكل‌گيري دوقطبي احساسي بكاهد و عملا درصد رأي احساسي مبتني‌بر ترس از رقيب به روحاني را كاهش دهد

 ٤. در اين رقابت از قاليباف چهره‌اي كينه‌جو و مهاجم كه روي شكاف ٩٦-٤ درصد مي‌كوشيد خود را سمبل محرومان نشان دهد، ولي فاقد پتانسيل آن بود، به نمايش درآمد درحالي‌كه قاليباف ظرفيت رقابت در گفتمان كارآمدي با تصوير يك مدير واقع‌گرا، منصف و كارآمد را داشت كه به‌ويژه طبقات متوسط قادر بودند به او تكيه كنند. اساسا دليل تقدم رئيسي بر قاليباف برخورد متين او بود، پس متانت برگ برنده بود، نه جنجال‌گري و تهاجم منفي! قاليباف فرصتي طلايي براي موفقيت و حتي پيروزي را به دليل برخورد احساسي و نيز راهبرد غلط انتخاباتي كه محصول مشاوره افراد نامسلط به سياست بود، از دست داد. ما نبايد سرمايه‌هاي مديريتي خود را به اين راحتي بسوزانيم. 

٥. باز هم فقدان برنامه به اصولگرايان ضربه زد؛ هميشه خلأ برنامه را شعار پر مي‌كند. مردم احساس كردند دست اصولگرايان براي حل معضلات خالي است؛ هرچند دغدغه‌هاي آنها در بيان معضل طبقات محروم درست است

 ٦. افتادن در چرخه شعارهاي سوسياليستي- پوپوليستي بدون ارائه برنامه دقيق، درحالي‌كه سابقه جريان اصولگرا در واقع باور به اقتصاد باز در بستر ارزش‌هاي اسلامي بود؛ نشان مي‌دهد لنگر تئوريك اصولگرايان ديگر آنها را به ارزشي خاص متصل نكرده و ميل به پيروزي آنها را به سوي پوپوليسم كور مي‌راند. اين در حالي است كه قوي‌ترين پيش‌رانه‌هاي نظري؛ يعني جامعتين، در كنار اصولگرايان بوده ولي سال‌هاست كارخانه موتور تئوريك آنها خاموش است.  نقاط اتصال اصولگرايان به ارزش‌هاي ديني كه رفتار سياسي برون داد آن است، بايد بازبيني شود. بعضي از رفتارها در انتخابات نشانگر ضعف در همين نقطه است. روحانيت بايد شجاعانه به عنوان بازرس همين اشكالات در جهت تطبيق رفتار با آموزه‌هاي دين وارد صحنه شوند. نبايد بحران اخلاقي در جريان دين‌گراي اصولگرا به وجود آيد.

‌سؤال:  اتفاقات روزهای اخیر در اردوگاه اصولگرایی مانند دیدار آقاي رئيسي با امیرحسین تتلو را در شکست اصولگرایی چقدر مؤثر می‌دانید؟ برخی معتقدند این دیدار با مشاوره نزدیکان احمدی‌نژاد در ستاد آقای رئیسی رقم خورد. تا چه اندازه با این تحلیل موافق‌اید و اصلا این اتفاق را که از منظر بیرونی بسیار عجیب به نظر می‌رسید چقدر در نتیجه کار به ضرر آقای رئیسی مؤثر می‌دانید؟ برخی معتقدند که جریان اصولگرایی به هوای جذب رأی هواداران چند‌میلیونی این خواننده بود که به سراغش رفت. آیا جریان اصولگرایی تا این اندازه به بحران و بن‌بست رسیده است؟

من درباره زندگی شخصی فرد نام‌برده قضاوتی نمی‌کنم؛ چنین حقی هم برای خودم قائل نیستم؛ اما این دیدار نشانه بدی بود. ما اصولگرایان مدعی هستیم قدرت برای ما ارزش درجه دو را دارد و اهمیت نخست متعلق به ارزش‌های دینی است. این که ما تصور کنیم هر کاری ما انجام می‌دهیم، همان دین است، غلط است. ما باید خودمان را با ارزش‌های دینی تطبیق دهیم. قدرت نباید آن‌قدر اهمیت یابد که هر کاری مجاز شود. این دیدار نشانه‌ای از غلبه پوپولیسم و قدرت‌گرایی است. افول ما تا این حد بوده است که از شاخص‌هایی مانند مراجع و علمای بزرگ دین به رپرهای زیرزمینی رسیده‌ایم؟ هر توجیهی شود، بی‌معناست. من مخالف آن نیستم که افراد توبه کرده و بازگردند؛ اشکالی ندارد ولی بسیار زشت است که به طمع رأی چنین کنیم؛ این کار فقط حرکتی غلط نبود، فاجعه بود. علامتی از یک انحراف در رویکرد سیاسی تحت نام اصولگرایی بود؛ آن‌هم از سوی عالمی که پدر همسر او نگاهی سخت‌گیرانه در این زمينه دارد. من رفتار شخصی آقای رئیسی را در مناظرات متین و محترمانه دیدم و اگر کسانی چنین مشورتی داده‌اند، حتما باید در باورهای اصولگرایانه آنها شک کرد.

‌سؤال: چه تحلیلی باعث می‌شود مثلا آقای مقصودلو معروف به تتلو به عنوان حامی آقای رئیسی با ایشان دیدار کند و برجسته شود؟ این توصیه و مشاوره از جانب چه جریان یا افرادی بوده، خبر دارید؟ من واقعا اطلاعی ندارم؛ اما با سردرگمی دوستانمان در توجیه این عمل مواجه بودم. در برخورد عادی، من مخالف آن نیستم که همه اقشار به نحوی رابطه‌ای را با اصولگرایی تعریف کنند؛ بالاخره همه شهروند این کشور هستند؛ ولی در فضایی که شبهه طمع رأی وجود دارد، این عمل توجیه‌پذیر نبود. زمانی بزرگی از اصلاحات، گفت که نقیصه اصلاح‌طلبی این است که دموکراسی و آزادی‌خواهی را با سفره مردم نتوانسته گره بزند. به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان تا حد زیادی توانسته‌اند این نقیصه خود را برطرف کنند و شاهد آن هم انتخابات اخیر است که شعارهای منتهی به توزیع پول و یارانه، خریداری پیدا نمی‌کند. در مقابل شما معتقد بوده‌اید (به اشتباه یا درست) چهره‌ای که از اصولگرایان تبیین شده، آنها را ضد آزادی‌خواهی تصویر کرده است. آیا به نظر شما همین تصویر، بالاخره پاشنه‌آشیل آنها نشد؟ آیا اصولگرایان قربانی این نگاه نشده‌اند؟ یعنی اصلاح‌طلبی سعی کرد نقیصه‌ی خود را جبران کند؛ اما اصولگرایی نتوانست یا نخواست؟

 خیر! اصلاح‌طلبی هنوز نتوانسته است با طبقات مستضعف پیوند بیابد. این ضعف هنوز پابرجاست. اگرمردم به شعارهای پوپولیستی افزایش نامعقول یارانه «نه»گفتند، به دليل ارتباط اصلاح‌طلبان با طبقات مستضعف نیست؛ به دليل سطح بالای آگاهی توده‌هاست که نمی‌توان آنها را با این شعارها به سوی خود کشید. نقطه ضعف اصولگرایان؛ یعنی ضعف ارتباطی با طبقات متوسط یا بخشی از نخبگان دانشگاهی و اتخاذ یا طراحی ادبیات نوگرا هنوز پابرجاست و حتما باید بازنگری شود.

‌سؤال: کنارکشیدن آقای قالیباف را تا چه اندازه در شکست اصولگرایان مهم می‌دانید؟ گفته بودید اگر کار به دور دوم بکشد، شانس اصولگرایان بیشتر است. گویا خود آنها هم این را می‌دانستند؛ اما چه شد که این اتفاق نیفتاد. چه تحلیلی باعث کنارکشیدن آقای قالیباف شد؟ آیا ایشان واقعا رأی نداشت؟ آیا تصور این بود که آراي ایشان به سبد اصولگرایان ریخته می‌شود؟ درحالی‌که معلوم بود همه‌ی سبد رأی ایشان، پایگاه اصولگرایی ندارد.

آقای قالیباف با وجود داشتن بهترین فرصت، متأسفانه عملیات انتحاری کرد . براین باور بودم که قالیباف در بستر گفتمان کارآمدی و با اتخاذ ادبیات وزین و محترمانه و البته نقد علمی قدرتمند با اتکا به تجربه مدیریتی خود قادر بود از ایجاد فضای دوقطبی رادیکال جلوگیری کند؛ در این صورت انتخابات به دور دوم می‌رفت و قالیباف با وحدت قهری پیش‌آمده در اصولگرایی قادر بود حداقل ٤٠ درصد احتمال برد داشته باشد. اما قالیباف – به دلیلی که نمی‌دانم- با سر وارد انتخابات شد؛ ادبیاتی نامتناسب با شخصیتش و تکیه‌کلام‌هایی سوسیالیستی- پوپولیستی برگزید؛ تمام ظرفیت مثبت قالیباف در یک بازی دو سر باخت سوخت.   قاليباف عمليات انتحاري كرد:  قالیباف حیف شد ولی کسی جز خود او را نمی‌توان سرزنش کرد. قالیباف رأی نخست را در میان اصولگرایان داشت ولی باید تحلیل می‌کرد که از زمان درگیری رادیکال در مناظره‌ها جز ریزش رأی چه سودی یافت؟ چرا این روند را ادامه داد؟ همین‌جاست که ما ارزش مشاوران هوشمند سیاسی و فضاشناس را می‌فهمیم.

‌سؤال: اصولا آیا آقای رئیسی گزینه خوبی برای جریان اصولگرایی در انتخابات دوازدهم بود؟

ابتدا به نظر نمی‌رسید که ایشان به‌دلیل فقدان سابقه اجرائی و سیاسی مؤثر، پتانسیل ورود قوی به صحنه سیاسی را داشته باشد؛ اما حتی فراتر از انتظار خود من ایشان خوب عمل کرد، ولی نباید فراموش کرد که هر کاندیدایی ابتدا باید معروف شود و سپس محبوب شود. قالیباف معروف بود ولی رئيسي معروف نبود؛ اما ظرفیت‌های خوبی هم داشت ازجمله توانست بخشی از آرایی را که به حساب قالیباف نمی‌رفت؛ جذب کند. رفتار سیاسی او هم در مناظره‌های انتخاباتی متین بود. به‌هرحال اکنون ما یک ظرفیت جدید داریم که می‌تواند در فضای اصولگرایی فعالیت مؤثر داشته باشد.

‌سؤال: آیا این شکست باعث نمی‌شود که اصولگرایی دوباره به احمدی‌نژاد روی آورند؟ برخی معتقدند که این شکست این تصور را که تنها ناجی اصولگرایان خود احمدی‌نژاد است یا بود تقویت کرده است.

آقای احمدی‌نژاد طرفداران خاص خود را دارد و انتخاب روحانی لزوما به معنای تغییر موازنه به سود دکتر احمدی‌نژاد نخواهد بود.
‌برخی هم معتقدند که علت شکست اصولگرایان نه تتلو، نه قالیباف و نه عملکرد رئیسی بلکه بالارفتن آگاهی مردم به وسيله شبکه‌های اجتماعی بود و اینکه مردم بیش از نان، خواهان آرامش و امنیت و آزادی‌اند و با رأی خود گفته‌اند که حتی نانشان هم در گرو امنیت و آزادی است. شبــکه‌های اجتــماعی بسـتر فعالیت اصولگرایان و اصلاح‌طلبان به‌صورت توأمان بود؛ اتفاقا اصولگرایان از رسانه‌های مجازی بسیار خوب استفاده کردند. اینکه مردم آگاهانه و منطبق بر منافع کلان عمل می‌کنند درست است؛ اما تأکید می‌کنم آقای روحانی به ‌دلیل استراتژی غلط اصولگرایان در انتخابات پیروز شد و نه به ‌دلیل عملکرد خوب اقتصادی خود.

‌سؤال: به نظر شما واکنش اصولگرایان در قبال پیروزی حسن روحانی چه خواهد بود؟

اصولگرايان اكنون بدنه قدرتمند و منسجمي را در اختيار دارند كه بايد با حفظ موضع انتقادي به دولت كمك كنند كه در حل مشكلات اقتصادي كشور با قدرت حركت كند. اصولگرايان و كانديداهاي آنان بايد اولين كساني باشند كه به رئيس‌جمهور منتخب تبريك بگويند و براي او آرزوي موفقيت كنند و در همين حال برنامه‌هاي پيشنهادي خود براي حل معضلات را در اختيار رئيس‌جمهور قرار دهند تا او در صورت نياز از آن استفاده كند.

‌سؤال: شما يك آسيب‌شناسي از وضعيت اصولگرايي ارائه كرديد. در دوران دوم روحانی، به نظر شما اصولگرایان باید برای بازسازي‌اي كه پیشنهاد شماست چه کاری انجام دهند؟

«جمنا» با وجود انتقاداتي كه به آن دارم؛ حركت خوبي بوده و بخشي از رشد رأي اصولگرايان محصول آن بود. بايد با تجربيات به‌دست‌آمده مجلس اعلي يا كنگره اصولگرايي تشكيل شود و حتي اصولگرايان كابينه سايه را تشكيل داده و به دولت از طريق نقد منطقي و عالمانه و فشار افكار عمومي در جهت تحقق مطالبات مردم كمك كنند.

‌سؤال: اصولگرایان انتقاداتي هم به روحانی داشتند و دارند. به نظر شما آيا روحاني مسئوليتي در قبال اين انتقادات دارد؟

به نظر من بخش عمده‌ی ايرادات و انتقادات مطرح‌شده اصولگرايان به دولت روحاني وارد بوده و هست و روحاني بايد آنها را برطرف كند.  پيري و كندي كابينه، مردم‌گرانبودنِ كابينه، كمبود سياست‌هاي رفع معضلات حاد طبقات مستضعف، رابطه‌ی ضعيف كابينه و رئيس دولت با افكار عمومي، موضع غلط تهاجمي و اتخاذ ادبيات خشن با منتقدان، فقدان كاركرد مناسب منطبق با سياست اقتصاد مقاومتي، ضعف در كنترل ركود اقتصادي، ضعف در حل معضل بيكاري؛ همه‌ی اينها ايرادات درستي بود كه فقط افكار عمومي قانع نشدند كه اصولگرايان برنامه يا كفايت لازم براي حل آن دارند، والا همه‌ی انتقادات از نظر من به دولت وارد است. دولت بايد با رويكرد انقلابي (نه كند و بوروكراتيك) اين مشكلات را برطرف كند. اصولگرايان پس از انتخابات نبايد منفعلانه كنار بنشينند؛ آنها بايد با پايش رفتار دولت، عمل دولت را در مسير خواست و مطالبات ملي قرار دهند. اين رفتار سازنده‌اي خواهد بود. والسلام

17020
متن پرسش
سلام علیکم: خدا را برای همه نعمت هایش شاکر هستم و دعا گوی شما هستم. استاد عزیز برادری راجع به ظهور سلسه صفویه توسط جهان غرب برای جلوگیری رشد عثمانی نظری داشتند که: «جهان غرب برای شکست تنها امپراتوری اسلامی عثمانی جهان، با پروژه نفوذ به تشکیل دولت صفویه در ایران اقدام کرده است.» شاید سوال خیلی مهمی نباشد چون مربوط به جنس زمانه ما نیست اما وجود چهره های بزرگواری چون شیخ بهایی و علامه مجلسی ... که در زمانه خودشان شاید بهترین روش را برای ترویج شیعه با استفاده از بستر آماده شده استفاده لازم را برده اند. و با آن همه عظمتی که برای این بزرگواران معتقد هستیم آیا با پیش فرض سوال آن برادر باید بگوییم که علمای بزرگوار ما در مقطعی فریب آنها را خوردند یا بگویم آنها تا آن زمان که صفویه در رشد شیعه نقش داشت حمایت کردند. چون این خطر تحریف همیشه هست و برای هر نهضت وجود دارد. البته من نظرات قبلی شما راجع به صفویه را مطالعه کرده ام و چون اطلاعات بنده محدود بوده از شما می خواهم مرا در حل این مشکل فکری یاری دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسئله‌ی جایگاه صفویه، در تاریخی که صفویه ظهور کرد باید عنایت داشته باشید که تحقق چنین حرکتی برای علماء به‌خصوص، و برای شیعه به صورت اعم، در آن زمان یک رسالت تاریخی است تا از یک طرف چهره‌ی اسلام از حجابی که عثمانیان بر آن انداخته بودند آزاد شود و از طرف دیگر خطر نفیِ اسلام از طریق فرهنگ غربی شدت نیابد. زیرا اسلامی که عثمانیان ظهور داده بودند چندان نبود که با ظهور رنسانس و پشت‌کردن به مسیحیت به آن اسلام نیز پشت نشود. و در این راستا دولت صفوی خواسته و یا ناخواسته، رسالت تاریخی تشیع را محقق نمود. و اگر از طرفی همراه با غربیان به مقابله با عثمانیان پرداخت، از طرف دیگر هویت دیگری از اسلام به صحنه آورد که آن هویت، سراسر مثل حاکمان عثمانی شیفته‌ی غرب نبود آن‌طور که آتاترک دولت عثمانی را از نظر فرهنگی به غرب سپرد. و البته این بدین معنا نیست که دولت صفوی هوشیاریِ لازم را در حفظ کلیّتِ جهان اسلام از خود نشان داد و یا در رجوع به غرب، حکیمانه عمل کرد؛ بلکه عرض بنده بیشتر نظر به جایگاه تاریخی دولت صفویه دارد که اسلام را با هویتی بهتر از هویتی که عثمانیان نمایان کرده بودند، به ظهور رساند و عملاً جهان اسلام نسبت به این نوع هویت‌بخشی، تحت تأثیر بودند. موفق باشید

16799
متن پرسش
سلام استاد: 1. برای تولید علم در فلسفه، بزرگان می فرمایند: باید شما بی تعصّب نسبت به نگاه علّامه طباطبایی نگاه کنید، چند ماه پیش آقای دینانی هم به بنده فرمودند: مانند خود علامه طباطبایی باید آزاد اندیش باشید، حال سوالم از حضرت استاد اینست که: چهارچوب و مرزهای این آزاد اندیشی چقدر است؟ 2. آیا آزاد اندیشی باعث نمی شود ما منظور اصلی حضرت علامه را نفهمیم؟ 3. آیا بهتر این نیست که برای اینکه به آزاد اندیشی و نقد غلط و عجولانه نپردازیم، اول دفعه کتاب علامه را به کلّی با پذیرفتن مطلب بخوانیم، و پس از مسلّط شدن به آزاد اندیشی بپردازیم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایض نسبتاً مفصلی در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در رابطه‌ با آزاداندیشی شده است. آزاداندیشی یک ملکه‌ی روحانی است در این رابطه که سعی کنیم اندیشه‌های مقابل اندیشه‌ی خود را درست بفهمیم و تنها با اندیشه‌ی خود آن‌ها را ارزیابی نکنیم و جایگاه آن اندیشه و اندیش‌مندان را نیز بفهمیم و این نیاز به سعه‌ی صدر خاصی دارد. موفق باشید

15894
متن پرسش
سلام استاد. خدا قوت: دو سوال دقیق خدمتتان داشتم که اگر منّت نهید و به طور کلّی پاسخ بفرمایید. تفصیلش را بنده انجام می دهم تا وقتتان گرفته نشود. 1. ویژگی یک حوزه انقلابی به طور کلی چه چیزهایی می باشد؟ 2. ویژگی یک طلبه عصر انقلاب چیست؟ شاخصه طلبه انقلابی چیست؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حوزه‌ی انقلابی و طلبه‌ی انقلابی، نظر به پایداریِ حقیقت و پاسداشت حقیقت دارد در مقابل جریان‌های فکری عالَم که حقیقت را نسبی می‌داند. و رویکرد چنین حوزه‌ای و چنین طلبه‌ای مقابله با روح جهان استکباری است و طلبه‌ی انقلابی با تأکید بر معارف الهی و آمادگی جهت ارائه‌ی اسلام، وارد حوزه شده است. موفق باشید

نمایش چاپی