بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12876
متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخیر: 1. من به تازگی با سیر مطالعاتی شما آشنا شده ام و کتاب های «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» را مطالعه کرده ام و برخی از حقایق برایم روشن شده است و دیدم نسبت به دنیا و مرگ تا حدودی تغییر کرده همین موضوع باعث شده که به دیگرانی که با این مسائل اشنا نیستند و از معارف بهره ی چندانی ندارند و دنبال کسب آن هم نیستند به چشم حقارت بنگرم و شاید خود را برتر از آنها بدانم و گاهی این سوال ذهنم را درگیر می کند که چرا خدا مرا هدایت کرده و می کند ولی بعضی ها را نه. و این که چطور عرفا با این که واقعا به مراتب بالایی دست یافته بودند دچار خود بزرگ بینی نمی شدند؟ 2. چه کنیم با وجود موفقیت در امری (مثلا قبولی در کنکور) دچار غرور نشویم؟ و آن را وسیله ای برای پز دادن قرار ندهیم؟ 3. وقی خبر فوت شخصی را می شنویم باید برای او خوشحال شویم یا ناراحت؟ و اینکه در کتاب آشتی با خدا آورده اید که امام سجاد (ع) می فرمایند: وقتی بدن مومن را غسل می دهند به روح او گفته می شود آیا دوست داری به بدنی که در آن بودی برگردی؟ می گوید چه خواهم گرفتاری و غم و اندوه را؟ منظور از مومن چه جور مومنی است؟ باید حتما در حد عرفا مثلا آیت اله بهجت باشد که چنین پاسخی بدهد یا همین که یک انسان معمولی باشد که به نماز و روزه و واجبات مقید بوده (مثل اکثر مردم) او هم دیگر طالب بازگشت به بدنش نخواهد بود؟ و اینکه در قرآن می فرماید: چون مرگ یکی از آنها فرا رسد گوید مرا به دنیا باز گردان که اگر برگردم عمل صالح انجام دهم پس این آیه درباره ی چه کسانی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- گفت: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه‌ی حق بدان، نه کرده‌ی خویش!» ما چه می‌دانیم، شاید آن‌هایی که ما به ظاهر لااُبالی می‌دانیم حق برایشان روشن نشده است نه آن‌که معاند باشند 2- چرا موفقیت‌های دنیایی را مهم بدانیم که دچار غرور شویم؟! 3- وقتی شخص مورد اُنس ما رحلت می‌کند به جهت آن‌که مأنوس خود را از دست داده‌ایم اشک می‌ریزیم، نه آن‌که نگران آن باشیم. آری! انسان مؤمنی که شوق ارتباط با خدا را دارد در جواب ملائکه‌ای که به او می‌گویند، می‌خواهی برگردی، می‌گوید: چه می‌خواهم دنیای غم و دردسر را؟ برعکسِ کافران و معاندان که التماس می‌کنند «فرجعونی لعلی اعمل صالحا» و دروغ می‌گویند. موفق باشید

12606
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: آیا حقیقت امام معصوم و حقیقت دین یکی است، یعنی دین همان است که امام بگوید و انجام دهد یا اینکه حقیقت دین غیر از حقیقت امام است و خدای متعال دین را به امام تعلیم داده است و امام را باید با دین سنجید؟ این سؤال در این فرض اهمیتش بیشتر می شود که مثل خوارج، علی (ع) را با دینی که می شناختند مقایسه کردند و تکفیرش کردند چون بین دین و امام جدایی قایل بودند و اگر در این موضوع قطع داشته باشند ولو به نحو جهل مرکب گناهی بر گردنشان نیست، حال آنکه اگر قایل به عینیت دین و امام باشیم دیگر جایی برای این مباحث باز نمی شود. لطفا علاوه بر پاسخ منبعی برای مطالعه بیشتر معرفی بفرمایید. خیلی ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌که قلب مبارک اهل‌البیت«علیهم‌السلام» با حقیقت قرآن متحد است، چون فرموده‌اند سخن ما را با قرآن مقایسه کنید و اگر مطابق نبود آن را به دیوار بزنید باید قرآن را – یعنی ثقل اکبر – را اصل بگیرید و اهل‌البیت را ثقل کبیر بدانید. رویهم‌رفته کتب کلامی در این مورد بحث کرده است، می‌توانید به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست نیز مراجعه فرمایید.  موفق باشید

12528
متن پرسش
سلام استاد: در روایت داریم که معصوم می فرمایند از تنبلی بپرهیز که موجب میشه حقی ادا نشه و از بی حوصلگی بپرهیز که موجب میشه دنیا و آخرت تباه بشه. بنده متاسفانه هم تنبلم هم بی حوصله، می خواستم بدونم شریعت که از این دو نهی کرده آیا این رو هم گفته که چه عواملی موجب تنبلی و بی حوصلگی میشه؟ اگه روایتی هست لطفا مقرون بفرمایید و لطفا نظر شخصی خودتون رو هم بنویسید که چه عواملی زمینه تنبلی و بی حوصلگی میشه؟ سوال دوم استد عزیز بنده روی ماه رمضون خیلی حساب باز کرده بودم و می خواستم کم کاری ها و غفلت های طول سال رو جبران کنم اما نه شوری نه حال مناجاتی نه سوزی نه دعایی، من محبوس الدعا شدم، من در زندان بی خدایی حتی در رمضان هم اسیرم و سهم من از رمضان شده فقط تشنگی و گرسنگی و مانند گاو بغدادی فقط پوست خربزه می بینم چه کنم استاد مرض من چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در رابطه با روایات مربوط به تنبلی می‌توانید به کتاب «علم اخلاق» یعنی ترجمه‌ی کتاب «جامع‌السعادات» رجوع فرمایید. روی‌همرفته تنبلی به جهت توجه نداشتن به اهداف عالیه از یک طرف، و کینه‌ورزی و پرحرفی و پرخوری از طرف دیگر، پیش می‌آید 2- به خودتان سخت‌گیری نکنید همین‌که توفیق انجام وظائف الهی و روزه‌داری را در ماه رمضان دارید، امیدوار به رحمت الهی در پیش روی خود باشید. موفق باشید

12493
متن پرسش
سلام: من قبول دارم که زن و مرد با توجه به تفاوت هایی که در آفرینش شان وجود داره مسلما بایستی وظایف مختلفی در خانواده داشته باشن اما گاهی کتاب های دینی مربوط به وظایف زنان در خانواده و اهمیت نقش هایی مثل همسرداری و همچنین تربیت فرزند رو مطالعه می کنم و اون رو با واقعیت های بیرون مقایسه می کنم به نظرم گاهی اهمیت این وظایف رو خیلی بیش از آنچه که در عالم واقع هست بیان می کنن. مثلا چه اشکالی داره یک زن با وجود اولویت قرار دادن وظایف مربوط به خانواده اش مثل تربیت فرزند و همسرداری، برای پی گیری اهداف علمی و تحصیلی اش گاهی در نگه داری فرزندانش مثلا از مادر خودش کمک بگیرد و ساعاتی از هفته فرزندان کنار او باشند البته نه خیلی زیاد بلکه نسبتا کم تا وی بتواند به فعالیت های اجتماعی اش برسد، البته نه تا آن حدی که سلامتی و تربیت کودک اش با مشکل مواجه شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید کار بسیار مطلوبی است تا از یک‌طرف فرزندان ما از گنجینه‌ی صندوق سینه‌ی پرتجربه‌ی مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها بهره‌مند شوند و از طرف دیگر امثال جنابعالی بتوانند نقش خود را در فعالیت‌های اجتماعی پیش ببرند. موفق باشید

12370
متن پرسش
بسم اله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد بنده به خاطر زانو درد و همچنین ضعف زیاد و شاید ضعف اراده توان و علاقه به نمازهای نافله ندارم و نافله ها را کم می خوانم خصوصا نافله های ظهر و عصر را اصلا نمی خوانم، ولی به دعا و تلاوت قرآن مخصوصا دعا خیلی علاقه دارم و موقع خواندن ادعیه حال و اشک خوبی دارم حال می خواستم بدانم نقص من در نافله ها مانع صعود من است؟ با تشکر از استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه از الطاف الهی برخوردارید، ولی تا آن‌جا که ممکن است از نافله‌ها غافل نباشید. اگر نمی‌توانید ایستاده بخوانید، نشسته انجام دهید. موفق باشید

11088
متن پرسش
سلام استاد: عزیز مدتی است بسیار ناراحت و حتی فکر می‌کنم بیمار شده‌ام همیشه به خدا اعتماد داشتم و حسن ظن به خدا داشتم و با بسیاری از مشکلات زندگی ساختم سعی کردم با تحمل آن‌ها خم به ابرو نیاورم اما مدتی مشکلات زندگی خیلی فشار می‌آورد و مرا درمانده کرده خواهشمندم کمکم کنید بیماری شوهر، ازدواج‌نکردن و پیدا نشدن همسر مناسب شأن خانواده برای دخترانم که از مرز سی سال گذشته‌اند و..... مرا دارد نابود می‌کند احساس می‌کنم توکلم کم شده و در راه سیر و سلوکم که مدت‌ها روی آن تلاش کرده بودم زمین خورده‌ام. اگر راه حل معنوی سراغ دارید کمکم کنید. اجرتان با خدا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه جای ناراحتی؟ مگر ما خدا نداریم؟ و مگر خدا مصلحت ما را بهتر از ما نمی‌داند؟! بسپارید به خدا و مطمئن باشید خدا شما را فراموش نکرده و خدا دوست دارد رضایت خود را از فضایی که او برای شما مقدر کرده نشان دهید و در حدّ وظیفه‌ی خود کوتاهی نکنید تا یک قدم از زندگی‌های معمولی اهل دنیا جلوتر باشید. موفق باشید
10691
متن پرسش
با سلام: در بحث های معرفه النفس جملاتی از دکارت در اثبات «من» انسان آوردید که برای ما خیلی جالب بود، ولی استاد مطهری در کتاب توحید صفحه ی 200 این حرف را که «من فکر می کنم پس وجود دارم» را یکی از مزخرف ترین حرف های دنیا می دانند و این پایه را می شکنند و البته خیلی از اثبات های دیگر دکارت هم می ریزد. آیا این حرف دکارت برای استفاده در معرفه النفس مضر نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که آن استاد شهید«رضوان‌اللّه‌علیه» می‌فرماید این حرف دکارت به عنوان یک قضیه‌ی منطقی هیچ ارزش علمی ندارد و حتی پایه‌ی انانیت فرهنگ غربی شد، ولی از جهت فضای شکاکیتی که منجر به این جمله می‌شود و می‌رسد به این‌که پس یک چیز غیر قابل شکی در من هست که نمی‌توانم به آن شک کنم، می‌توان مورد توجه قرار داد. موفق باشید
10242

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: خسته نباشید عیدتان هم مبارک ببخشید ما در جواب آنهایی که آقای احمدی نژاد را لعنت می کنند و تمام کارهای او را زیر سؤال می برند چه جوابی بدهیم. مگه اینها فکر نمی کنند که فردای قیامت چه جوابی باید بدهند. مگر نه اینکه بالاخره هر کسی در کنار خوبی هایی که دارد نقص ها و اشتباهاتی هم دارذ؟! این جور آدم ها هر چی دلشان می خواهد به آقای احمدی نژاد می گویند و یه جورهایی هم از سران فتنه دفاع می کنند و عامل به وجود آمدن فتنه و اغتشاشات خیابانی و غیره را آقای احمدی نژاد می دانند. انسان واقعا از این همه بی انصافی ناراحت می شود و از این هم که رهبر معظم انقلاب در عین اینکه به دولت ایشان انتقاد دارند این همه از دولتشان و از شخص آقای احمدی نژاد دفاع کردند ناراحت می شود، چرا اینها (حرفهای آیت الله خامنه ای) را نمی بینند و کسی این چیزها را به حساب نمی آورد. ما واقعا چه جوابی باید بدهیم؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دولت آقای احمدی‌نژاد یکی از وجوه درخشان تاریخ این انقلاب است و دولت نزدیک به اهداف اصلی انقلاب بود و چرا بنا به توصیه رهبری می خواهند با تخریب ایشان خود را بزرگ کنند، با کار بهتر نشان دهند بهتر از ایشان هستند. به گفته‌ی آیت‌اللّه خاتمی گویا آقایان، دولت را از دولت پهلوی تحویل گرفته‌اند که این‌چنین نظام را زیر سؤال می‌برند! موفق باشید
9528
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: ابتدا باید خدا را شکر کنم که شما و کتاب هایتان را بر سر راه من قرار داد تا خلاء نداشتن استاد اخلاق، برایم جبران شود. استاد عزیز من چند سالی است که سیر مطالعاتی کتاب های شما را شروع کرده ام و تا الان ده یا دوازده تا از کتاب های شما را مطالعه کرده ام. در زمینه غرب شناسی، شما و همفکرانتان دیدگاههای خاصی دارید که کمتر در فضای رسانه های انقلاب اسلامی به آن پرداخته می شود. دیروز در سایت تریبون مطلبی را خواندم که گرچه خیلی سربسته است ولی انتقادات جدی را به تفکرات شخصیت هایی امثال دکتر فردید و هایدگر وارد می کند. اگر لطف بفرمائید و نظرتان را درباه کلیت یادداشت و خصوصا این قسمت آن بفرمائید، ممنون می شوم. «جریان‌ هایدگری در ایران، چهار دهه است که در باب «توسعه» و «تکنیک» و «غرب» تأمّل کرده و نوشته، اما همچون فیلم‌هایی که پایان‌بندی باز دارند و ادامه‌ی قصّه را به ذهن مخاطب وامی‌نهند، بصیرت و پاسخ روشنی در اختیار مخاطبان خویش قرار نداده؛ چراکه «شفّاف» سخن نمی‌گوید و «تأمّل» برای آن به هدف و مقصد تبدیل شده است. یکی از چهره‌های اصلی این جریان در مصاحبه‌ای گفته بود من چندین دهه است که درباره‌ی امکان نوع متفاوتی از علوم انسانی فکر می‌کنم. مصاحبه کننده از او پرسیده بود که به چه پاسخی دست یافته‌اید، او گفته بود که همچنان باید «تأمّل» کرد! این تأملات «بی‌فرجام» و «بی‌نتیجه»، حکایت از به بن‌بست رسیدن منطق اندیشه‌ورزی این جریان و تناقض‌های حلّ نشدنی‌اش می‌کند. اینان «فیلسوف پرسش» هستند و نه «فیلسوف پاسخ». آن‌ها نمی‌توانند ما را از «شک» به «یقین» هدایت کنند و تولید شک نیز، هنری نیست که بتوان به آن بالید." http://www.teribon.ir/archives/267426/یک-گام-به-پیش،-دو-گام-به-پس.html
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت رضا«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «انسان مؤمن همواره باید با نظر به تقدیر الهی منتظر گشایش‌های آینده‌ی خود باشد، وگرنه همواره مضطرب و دلتنگ خواهد بود». ملاحظه می‌کنید که ما در نظر به آینده وقتی به حکم تکلیف عمل کنیم منتظر نصرت الهی می‌مانیم و در این رابطه خداوند به پیامبرانش دستور می‌دهد در فضای توحیدی وارد مبارزه با کفر شوید و سپس به کفار بگویید: «فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرین‏» شما منتظر بمانید و ما هم منتظر می‌مانیم. در مقابل این تفکر، تفکر غربی قرار دارد که می‌خواهد به کمال خود برای جامعه و بشریت از ابتدا تا انتها همه‌چیز را تعیین کند بدون آن‌که نظر به مشیت الهی داشته باشد و بدون آن‌که متوجه حضور خداوند در عالم باشد که امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در رابطه با حضور خداوند در عالم می‌فرمایند: « عَرَفْتُ رَبِّی بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُود» خداوند و حضور او را در عالم از آن جهت شناختم که در مقابل هست‌ها و تصمیم‌ها و برنامه‌های ما حضور دیگری از خود را اعلام میکند. حالا در نظر بگیرید این جماعت این نوع توجه به حضور خداوند و این نوع امید به نصرت الهی را به معنای به بن‌بست‌رسیدنِ منطق اندیشه‌ورزی قلمداد می‌کنند. بنده نمی‌گویم نباید به نگاه دکتر فردید و هایدگر نقد نکرد، تأسف بنده از آن است که چرا این عزیزان تلاش نمی‌کنند سخن را درست بفهمند و بعد با نقد آن سخن یکی از رخنه‌های فرهنگی ما را جبران کنند و تاریخ ما را به جلو ببرند. به نظر این حقیر برای فهم سخنان هایدگر باید مبانی عرفانی اکهارت مدّ نظر باشد همچنان‌که برای فهم سخنان فردید باید از مبانی محی‌الدین بن عربی غافل نبود. و متأسفانه کسانی‌که با نگاه بدبینانه به هایدگر و فردید نگاه می‌کنند از فهم عرفانی لازم برخوردار نیستند ای کاش حداقل به کتاب ارزشمند «پرسش از حقیقت» که مطالعه‌ی تطبیقی در آراء ابن عربی و هایدگر توسط آقای دکتر علی اصغر مصلح نوشته شده، نگاهی می‌کردند تا این‌قدر بی‌باکانه نظر دهند و موجب مکدّرشدن فضای فرهنگی کشور شوند. موفق باشید
8831
متن پرسش
با سلام: همسر من درجلسات هفتگی شما مرتباً شرکت می‌کند. گفته‌های شما در بعضی رفتارهایش نمود پیدا کرده، ولی در ارتباط با داشتن اخلاق خوش با من و اطرافیان بدتر از قبل هم شده و در مورد اعتقادات، هیچ‌کس از اطرافیان را قبول ندارد. لطفاً راهنمایی‌ام کنید چه کنم؟ التماس دعای فراوان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: به ایشان از قول بنده سلام برسانید و بفرمایید زندگی اسلامی با زیبایی‌های اخلاق خوش با خانواده و مدارا با بقیه به سراغ ما می‌آید. شما هم سعی کنید وظیفه‌ی شرعی و حقوق همسرتون را رعایت کنید. موفق باشید
8735
متن پرسش
سلام: دو سوال مهم که زیاد تو بحث ها مبتلا هستیم: اول: زیاد میشه تو بحث ها که تا از علم و عصمت و زندگانی ائمه (ع) حرف میزنیم میگن چجور میتونی وجود این کسانی را که داری توصیفشون میکنی ثابت کنی؟ به بیان دیگر چجور میشه تاریخ را که نوشتند باور کرد؟ من میگم به همون دلیل که رضا شاه بود یا قاجاریه و تو ندیدی اونا را اما به نقل قول دیگران اطمینان داری. میگن این مسئله فرق میکنه و با اعتقاد یا عدم اعتقاد به این اتفاق مهمی نمی افتد اما مسئله پیشوایان مذهبی فرق داره و ما میخواهیم به یچیزی معتقد بشیم. میگم بفرض تاریخی نقل شده از میان همه تواریخ و زندگانی آدمهای تاریخ بشر این 14نفر موجودات عجیب غریب و خیلی خوشگلی هستند با زندگانی عاشقانه و عارفانه و بهترین سلوک فردی اجتماعی ممکن. ما عاشقشون شدیم. چی میگید؟ میگن متوهمید؟ یچیزی ساخته پرداخته اید. چی بگیم؟ دوم: جواب شبهه قدیمی خداپرستی بخاطر وجود ترس و نیاز به اتکایی الکی { به تعبیر اونا} را چگونه باید جواب داد؟ با تشکر از استاد لطفا جواب کاملی ارائه بدید بعضی از بحث های کم فایده سیاسی را مفصل جواب میدید بعضی سوالات اساسی را خیلی خلاصه و ارجاع میدید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرایضی در ضرورت عصمت انبیاء و امامان داشته‌ام. شاید کمک کند 2- خداپرستی را باید با برهان نشان داد. در برهان صدیقین از یک طرف ثابت می‌کنیم که همه‌ی موجودات به وجود مطلق که کمال مطلق است ختم می‌شود و از طرف دیگر هرکس در ذات خود عین ارتباط با حق است و خداپرستی انعکاس این ارتباط ذاتی است. عنایت داشته باشید این سؤالات سؤالاتی نیست که در محدوده‌ی یک سؤال و جواب قابل طرح باشد. به همین جهت باید با رجوع به کتاب‌هایی که در این موارد بحث کرده‌اند جواب خود را به صورت کامل بگیرید. موفق باشید
6022
متن پرسش
سلام حضرت استاد گاهی اوقات فکر میکنم که یک مومن واقعی هستم و گاهی احساس میکنم قلبم خالی از هر گونه ایمانی است علت و جاره کار جیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که هستید. چاره‌ی کار ادامه‌ی زندگی ایمانی است تا نظر به خودتان کنید و ببینید هیچ نیستید و نظر به الطاف حق کنید و بگویید «مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا». موفق باشید
5067

رزقبازدید:

متن پرسش
سلام ووطاعات قبول 1.قال الله تعالی:ضمنت لاهل العلم ارزاقهم 2.پیامبر(ص):بعضی از گناهان با نمازوصدقه هم آمرزیده نمیشوند.سوال شد:چه چیز موجب آمرزش آن است؟فرمودند:جدیت وتلاش در طلب معیشت زندگی (مستدرک ج13) بحثی هست این که دنبال پول نباید بری یا باید بری با توجه به اینکه طلبه هستی یا دانشجو ومی خواهی تحصیل کنی اما زن هم که می خواهی بگیری و خرجی خودت برای تحصیل باید پول داشته باشی پس ناچار هستی که از یه جایی سرمایه را تامین کنی و بعد از آن استفاده کنی و تابتوانی درس بخوانی آیا این حرف درست است؟ وباتوجه به این که بالاخره زندگی رو چرخوندن وخانواده که با پول طلبگی و... نمیشود در حال حاضر(بدون تجملاتی خیلی خیلی ساده زندگی کردن)؟؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است که ما مطابق وظیفه وارد فعالیت‌های معمولی جهت تأمین رزق می‌شویم و بدون آن‌که نگران باشیم و یا حرص بزنیم خداوند برکتش را می‌دهد. نگاه کنید به طلبه‌های اطرافتان ببینید عمدتاً زندگی‌شان به راحتی می‌گذرد. موفق باشید
3404
متن پرسش
باسلام خدمت استاد من خاستگاری داشتم که ازلحاظ مذهبی پسری است که1- فوق العاده رعایت حلال وحرام را میکند 2-اهل نمازوروزه هم هست 3-صادق وساده4اهل امر به معروف مشکلی که هست 1-یکبار ازدواج کرده وطلاق گرفته2-سادگی ازلحاظ اخلاقی او مرا نگران میکند 3محبتش به دلم ننشست4پدرم هم راضی نیست اما دلیل هم نمی اورد حال نمدانم چه کنم میترسم خدابخاطر تقوایی که دارداگر نه بگویم مواخذه شوم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این چیزی نیست که امثال بنده بتوانم نظر بدهم باید بررسی شود علت طلاق همسرشان روحیه‌ای است که کلاً نمی‌تواند با زنان درست رفتار کند؟ یا آن همسرشان مشکل اساسی داشته، وگرنه صرف آن‌که همسر خود را طلاق داده نمی‌تواند مانع ازدواج با او باشد. موفق باشید
862

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد طاهرزاده- بنده در دوران اوج جوانی که روحیات مذهبی هم داشتم دائم دنبال ملاک مهم برای شخصیت بالای انسانی بودم و هر شخص از هر گروهی را نمونه باشخصیتی فرض می کردم مثلا خواننده ها یا بازیگران و انسانهای متدین و....... و با اینکه به اهل البیت ارادت قلبی داشتم زیاد به این مسئله توجه نکرده بودم که باید به چنین شخصیتهایی رجوع تام در همه زمینه ها کرد تا اینکه یک روز نزدیک صبح بود که من خواب بودم و احساس کردم صدای پای شخصی به در اتاق خورد و من در حالت خواب وبیداری بودم که در خواب دریافتم شخص در ابتدای اتاق تشریف دارند و من بیدار نشدم که بروم نزدشان و بین حالت خواب وبیداری بودم که آن شخص فرمود شخصیت حقیقی ماییم بعد از بیداری در باطن خود یافتم که آن شخص امام زمان (عج) بودند به لطف خدا تقریبا از آن زمان به بعد در منظر عقل و قلبا با شخصیت ترین اشخاص عالم یعنی اهل البت قرار گرفتند حال سوالم از محضر شما این است که آن شخص حقیقتا حضرت مهدی بودند یا جلوه نظر و لطف ایشان به این صورت تجلی کرده است یامورد دیگر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: هرچه بوده معلوم است که یک فروغ از رخ ساقی بوده تا شما را راه بیندازند و شما شاکر خداوند باشید که شما را با اهل‌البیت«علیهم‌السلام» آشنا کرد و آن انوار متعالی را بر جان شما متجلی نمود تا آن حدّ که آن‌ها را به هر نحوی به سراغ شما فرستاد. موفق باشید
515

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم امام خمینی (ره ) در کتابی اشاره دارند کاری که حتی شبه ریا در آن می رود را باید ترک کرد در بسیاری از فعالیت های اجتماعی من چنین شبه ای وجود دارد آیا ترک همه ی این کارها باعث متوقف شدن رشد اجتماعی نمی شود به علاوه من این کار ها را به این امید انجام می دهم که با گذشت زمان ریای آن ها از بین برود بلکه این کار ها برایم امری عادی شود و تا به حال فکر می کرده ام اگر یک حالتی در درون انسان وخیم نیست می تواند با بی اعتنایی به آن این حالت را از بین ببرد حال می خواهم بدانم شما چه راهی را پیشنهاد می کنید؟ از بحث مبانی معرفتی مهدویت تا صفحه ی 60 آن من این گونه فهمیدم که نسبت ما به امام زمان مثل نسبت ایشان به خداوند است یعنی رابطه ی ایجادی اگر این گونه باشد هیچ انسانی نمی تواند به این مقام برسد چون به هر حال کسی که موجودی را ایجاد می کند از او بالاتر است حال سوال من این است که با فرض بالا ما انسان ها غایتی داریم که هرگز به آن نمی توانیم برسیم آیا این حرف درست است و اگر درست است آیا با حکمت خداوند سازگار است؟ آیا حضرت علی در دوران حکومت خود به فکر تشکیل لشگر نظامی که همیشه در خدمت حکومت باشد بود و اگر نبود چرا؟ آیا در احکام قضایی اسلام ساختن زندان نیز هست یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- ریا به این معنی است که انسان از ابتدا یک عمل دینی را بدون آن که اعتقادی به آن عمل داشته باشد, جهت جلب نظر مردم انجام دهد. حال اگر کسی واجبی را انجام داد به جهت آن که خداوند دستور داده است ولی در ضمن نفس امّاره‌ی او از درون به صحنه آمد که آری آن کار را انجام بده که معلوم شود تو اهل انجام واجبات و ترک محرمات هستی.به این عمل ،عمل ریائی نمی گویند، چاره‌ی کار آن است که توجه خود را به همان انگیزه‌ی اول معطوف کنیم و به نفس امّاره اعتنایی ننماییم، نه این‌که از کاری که باید انجام دهیم خودداری کنیم. در مستحبات و فعالیت‌های اجتماعی هم موضوع از همین قرار است که به اعتبار مستحب‌بودن و خدمت به مردم انجام دهیم و به شوق نفس امّاره بی‌اعتنا باشیم. آری اگر انگیزه‌ی اولیه‌ی شما آن بود که برای جلب نظر مردم انجام دهید، بدون آن‌که نظر به واجب‌بودن و یا مستحب‌بودن آن داشته باشید آن عمل باطل است و در اعمال مستحب اگر احساس کردید بیش از آن‌که جنبه‌ی مستحب‌بودن آن مدّ نظر شما است، جنبه‌ی جلب نظر مردم مطرح است باید آن عمل را ترک کرد. 2- غایت انسان قرب الهی است که از دریچه‌ی نظر به انسان کامل و به مدد انوار آن ذوات مقدس ممکن است و لذا ائمه«علیهم‌السلام» در روایات می‌فرمایند: با اطاعت و محبت به ما، با ما محشور می‌شوید. یعنی در ذیل نوری قرار می‌گیرید که آن‌ها قرار دارند. 3- حضرت علی«علیه‌السلام» در عین آن‌که به رسم آن زمان از قبایل و شهرها لشکرگیری می‌کردند، یک مجموعه‌ی جان بر کف داشتند به نامه «شُرطه» که شرطه‌های امروزی که در کشورهای عربی هستند، از آن زمان معمول شد. 4- در اسلام بیشتر با حدّ و تعزیر و جریمه‌، خلافکاران را تنبیه می‌کنند ولی حبس‌کردن نیز در حدّ محدودی مطرح بوده. موفق باشید
17772
متن پرسش
با سلام: ببخشید استاد مزاحم میشم. حقیقتا چند سوال برایم وجود دارد: 1. آیا بشر می تواند روزی به نهایت آسمان و کهکشان ها برسد؟ یعنی جایی که پایان کهکشان هاست و بالاتر از آن دیگر آسمانی نیست؟ 2. آیا آسمان ما و کهکشان ها و سیاراتِ مادی ِِآسمان که می گویند فاصله فلان کهشان تا ما 13 میلیارد سال نوری است و.... ، پایانی دارد؟ یا آسمان بی نهایت است؟ اگر پایان دارد، بالاتر از آن چیست؟ باز هم عوالِمِ مادی یا نه مثلا عاام برزخ و شبهِ آن؟ 3. اگر بشر آنقدر پیشرفت کند که بتواند به نهایتِ آسمان برسد، می تواند واردِ عالم برزخ هم شود؟ 4. فلاسفه می گویند که عوالمِ عالم برزخ بی نهایت است. خب ذاتِ خدا هم بی نهایت است. بنابراین آیا می توان گفت که ذات خدا بی نهایت برابرِ عالم برزخ است؟ یا چون هر دو بی نهایت هستند، دیگر خداوندی که در مقامِ ذات قرار دارد نمی تواند بزرگی و عظمتش بی نهایت عالم برزخ باشد؟ (یعنی بی نهایتِ بینهایت باشد). 5. ببخشید استاد چند وقتی است که شبهه ای برایم پیش آمده. وقتی می بینم که این همه تکنولوژی و توانایی بشر با سرعت سرسام آوری در حالِ پیشرفت است، می گویم نکند که این بشر روزی برسد که بتواند به نهایتِ آسمان برسد و قادر به هر کاری باشد و بتواند هر تصرفی در عالم بکند و از آنجایی هم که در یک مقاله ای خواندم که دانشمندان راههایی برای جلوگیری از پیری و مرگ را شناسایی کرده اند، می گویم نکند که این بشر روزی برسد که بتواند تبدیل به موجودی شود که امکانِ نمردن داشته باشد و مرگ بر او غالب نشود و بتواند برای همیشه زندگی کند و علاوه بر این به قدرت های سررسام آوری هم با پیشرفتِ علم دست یابد که بتواند نعوذ بالله همانند خدا هر دخل و تصرفی در عالم بکند و قدرت بر انجام هر کار ِِبزرگی را داشته باشد و حتی بتواند موجودی را خلق کند. (آخه در کتاب زیست شناسی خواندم که حتی دانشمندان در زیست شناسی به این دانش رسیده اند که می توانند یک ژن از گوش یا از جایِ بدنِ فردِ x را در بیاورند و قرار دادن آن در محیط کشت، یک انسان همانند و دقیقا مثلِ همان فردِ x ، به وجود آورند. هرچند که این عمل، خلقِ انسان نیست. اما گفتم شاید بتوانند در آینده به این علم دست یابند. خلاصه استاد از وقتی که این افکار به ذهنم اومده، استغفر الله، عظمت و قدرتِ خدا در ذهنم کمرنگ شده و میگم ممکنه انسان به جایی برسه که نعوذ بالله در مقابل خدا قد علم کنه و بتواند همانند او بسیاری از کارها را بکند.؟ هر چند که انسان است و خدا نیست و از این بابت این فکر خیلی ناراحت هستم. اما نمیدونم چطوری و با چه دلیلی این فکر و تصورم را رد و نقد کنم. خواهش می کنم کمکم کنید تا از این فکر خلاص شوم و پِی به قدرت بی انتها و عظمتِ غیر قابل وصف خدا ببرم. ممنون. خواهش می کنم جواب بدهید و به فایل های صوتی و کتاب، ارجاع ندهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه در عالم ماده جلو برویم همواره با ماده روبه‌رو هستیم مگر این‌که افق تفکر و شخصیت خود را به عالمی برتر یعنی عالم مجردات سیر دهیم. از طرفی، بی‌نهایت‌بودنِ عالم مجردات مثل عالم برزخ، بی‌نهایت‌بودنی است در عینِ مخلوقیت. ولی بی‌نهایت‌بودنِ خداوند، بی‌نهایتی است در عینِ خالقیت که وجودش به غیر محدود نمی‌شود.

عنایت داشته باشید حوزه‌ی عالم ماده، مقهورِ عالم مجردات است مثل آن‌که «تن» مقهور نفس ناطقه‌ی انسانی و یا روح انسان است و هر اندازه انسان در «بدن» دقت کند و در جزئیات آن جلو رود، بالاخره از حوزه‌ی بدن که مقهور عالم غیب است، خارج نمی‌شود. پیشنهاد بنده آن است که جهت رفع ابهامات خود مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن مطالعه کنید وگرنه همواره با همین سؤالات مبهم مشغول خواهید بود. موفق باشید

13120
متن پرسش
بسمه تعالی: خسته نباشید: سوال اول: امام خمینی (ره) در سال 42 یک حرکتی را شروع کردند که منجر به انقلاب اسلامی شد، در این مسیر خیلی از افراد خود را نشان دادند و توانستند به فعلیت برسند و جهت خود را به نمایش گذاشتند ما در این زمان در کدام حرکت خود را بالفعل کنیم؟ سوال دوم: جناب آقای طاهرزاده بنده مدتی است که سر کار می روم ولی نمی دانم که چرا نمی توانم مثل بقیه کار کنم، زود خسته می شوم در حالیکه بچه نه نه هم نیستم لطفا راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- انقلاب در جبهه‌های مختلف مقابله‌ی با استکبار از یک طرف و فعالیت‌های فرهنگی برای عبور از تهاجم فرهنگی از طرف دیگر ادامه دارد و با ورود در چنین فضایی در ذیل رهنمودهای رهبری به‌خوبی می‌توان به فعلیت لازم دست یافت 2- این مسئله‌ای است که احتمالاً باید با اطبای سنتی در میان بگذارید. موفق باشید

12343
متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهرزاده: با توجه به تاکيدي که بر تربيت سه بعد وجودي انسان در کتاب ادب خيال قلب و عقل داريد 1. جايگاه شاهنامه در اين بين چيست؟ 2. در تربيت بعد خيال شاهنامه مرجح است يا مثنوي معنوي؟ 3. و اساسا رسالت تاريخي فردوسي چه بود و چرا فرد حکيمي چون او به چنين کاري دست زد؟ آيا اين کار را وظيفه شرعي خود مي دانست؟ 4. آيا عدم رواج شاهنامه پس از انقلاب صرفا به خاطراين بود که نام شاه را يدک دارد کما اينکه ميدان شاه اصفهان را به ميدان امام تغيير دادند در صورتيکه اين ميدان ربطي به پهلوي ندارد و مرتبط با شاهان صفوي که مورد تجليل رهبري نيز هستند مي باشد.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید فهم جایگاه شاهنامه نسبت به مثنوی علاوه بر این‌که مشکل‌تر است با مثنوی مولوی بیشتر می‌توان به مسائل اخلاقی و عرفانی دست یافت، هرچند جناب فردوسی در شاهنامه روحیه‌ای از ایران و ایرانی که نظر به وجوه قدسی دارد را به میان آورده است تا دلاوری‌های رستم ما را منتقل به شخصیت‌هایی چون امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» نماید و این کاری است که هنوز شروع نشده است. به نظر بنده شاهنامه در حجاب نقالان گرفتار شد و از این حجاب خارج نشده در حدّی که امثال بنده نیز بدان نپرداخته‌اند. موفق باشید

10948
متن پرسش
سلام: بنده مربی طرح صالحین هستم و به لطف خدا برای خانم های خانه دار کلاس معرفتی می گذارم. معرفت النفس را در قالب آشتی با خدا برایشان گفته ام به نظر شما بعد از این چه مبحثی می تواند مفیدتر باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با «ده نکته در معرفت نفس» و سپس «برهان صدیقین» به روش ساده‌، آن‌ها را به مباحث کتاب «معاد» برسانید. در کنار موضوعات فوق؛ بحث انقلاب اسلامی را هم در راستای کتاب «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» متذکر شوید. موفق باشید
9978
متن پرسش
سلام استاد: من خیلی سعی در غیبت‌نکردن دارم. اما گاهی فقط با همسرم حرف می‌زنم و افکار و قضاوت‌هایم را روی کسانی که به شدت ناراحتم کرده‌اند، میگم آرام‌تر میشم و بیشتر اوقات او کمکم می‌کند چون مؤمن است. آیا پیش همسرم هم که هردو یک تن به‌شمار می‌رویم غیبت محسوب می شود؟ مطمئنم اگر به او هم نگم دق می‌کنم. می‌دونم این مجوز غیبت نیست. اما گاهی که خیلی دلم می‌گیره با ناراحتی از آن‌ها که اذیتم کردند حرف می‌زنم. آیا من مجازات غیبت‌کردن را می‌کشم؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید طوری به موضوعات نگاه کرد و طوری خود را وارسته از موضوعات سطحی نمود که نیاز به غیبت پیدا نکنیم تا در اثر غیبت از رحمت الهی محروم گردیم. موفق باشید
7850

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد عزیز و بزرگوار -- با سلام واحترام به نظر حضرتعالی در فلسفه ملاصدرا می توان در خصوص مبانی فلسفی تعلیم وتربیت افرادکم توان ذهنی (مانند ضرورت وهدف تعلیم وتربیت این افراد)اصولی را استخراج ویا استنباط نمود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حتما می‌توان ولی یک کار تخصصی است که افرادی باید به عهده بگیرند و پس از کسب نگاه ملاصدرا به معرفت نفس فروعات موضوع را دنبال کنند. موفق باشید
6265
متن پرسش
باسلام و ادب خدمت استاد گرامی مطلب شما درباره جایگاه انقلاب اسلامی که در آن با بررسی نظریه غدیر از غدیر خم تا انقلاب اسلامی پرداخته اید و سیر صعودی غدیر را بررسی نموده اید بسیار جالب است ،امابه نظر میرسد جایگاه حکومت ال یویه در این مطلب خالی است ، در صورت امکان به این مسئله نیز بپردازید تا بتوانیم تحلیلی کامل تر داشته باشیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آل بویه و یا سربداریه؛ ظهورات عهدی است که شیعیان با غدیر داشتند که در هر فرصتی آن عهد را ظهور می‌دادند و از این جهت نسبت به صفویه نقطه‌های کوچکی هستند که از یک جهت با حضور چشم‌گیر خلفای اهل سنت به حاشیه رفتند ولی وجود آن‌ها حکایت از آن دارد که روحی از شیعیان در تاریخ هست و همین روح است که در نهایت منجر به سلسله‌ی صفویه شد و صفویه با نظر به همین زمینه‌ها و پشتیبانی همین روحیه‌ی مذهب رسمی نظام خود را تشیع اعلام کردند. موفق باشید
4136
متن پرسش
بسم الله.حضرت استاد سلام علیکم.جای کتابی تخصصی در باب انجام واجبات و ترک محرمات خالی است.این مبحث هم در کتابهای شما خالیست هم در کل نوشته های عالمان دیگر.لطفا علت اینکه چرا جای این مبحث مهم یعنی ترک محرمات و انجام واجبات خالی است هم توضیحی بفرمایید ممنون میشوم.التماس دعای فراوان داریم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا منظورتان چیزی غیر رساله‌های فقها و یا تحریرالوسیله‌ی امام است که به این مهم می‌پردازد؟ موفق باشید
3444
متن پرسش
سلام استاد. ذکر کملّین چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده چیزی نمی‌دانم ولی مگر می‌شود ذکر کسی جز «لا إله إلاّ الله» باشد. ذکر کامل مکمل دوران ما یعنی حضرت روح‌الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»، «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» بود. موفق باشید
نمایش چاپی