سلام خدمت استاد گرامی: من متاسفانه با روضه و هیات و مداحی و.. ارتباط نمیگیرم و محرم و صفر برام سخته چون همه جا روضه است و من هم خارج از گود. و هی از روایاتی که در این بابه میترسم (که نکنه شقی و.. باشم) و از اینکه از چنین حضوری محرومم، دنیا برام جهنم میشه. این درسته؟ باید چکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! هیچ فطرتی نیست که نسبتی با حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» نداشته باشد. میماند که انسان بعضاً با این نوع روایتها که از کربلا میکنند، نمیتواند با آن حضرت رابطه برقرار کند. پیشنهاد میشود سری به بحثی که اخیراً تحت عنوان «کربلا و عبور از دوگانگی بین «زندگی» و «مقاومت»https://eitaa.com/matalebevijeh/19721 شده است، بزنید و چنانچه آمادگی روحی در خودتان احساس نمودید به کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچیها» که روی سایت هست، نظری بیندازید. موفق باشید
استاد عزیز سلام: وظیفه چیست؟ چه باید کرد؟ آوینی ها کجا هستند؟ سخنی کوتاه با دوستان انقلابی دوستان عزیز دغدغه تان بجا. اما بر فرض پذیرفتیم که پذیرش توقف توسط ما نباید صورت میگرفت، حالا ما چه کار کنیم؟ می دانیم آتش بس نقشه فریبکارانه است؟ آیا کفن پوش بیاییم داخل خیابان؟ تجمع کنیم؟ اینک چه کنیم؟ عزیزان من! اشتر چرا اشتر شد؟ چون در خیمه معاویه، می توانست ده قدم برود و کار معاویه را تمام کند اما ولایتمداری اش باعث شد عقب بیاید و نهایتا جنگ سراسر پیروزی را با شکست عوض کردیم، حال سوال اینجاست: آیا می شود بگوییم چرا مالک اطاعت کرد؟ آیا تقصیر مالک بود؟ چرا آن ده قدم را نرفت؟ اگر می رفت ما پیروز میشدیم، مالک را ولایت پذیریش مالک کرد، حتی آنجا که می دانست نظر خودش و مولایش ادامه جنگ است اما بدلیل وجود خرس خاله ها در قامت خواص و تاثیرگذاری بر مردم در بزنگاه تصمیم، مالک تسلیم حرف مولایش شد.. ما که مالک نبودیم، ماکه دم در خیمه معاویه و اسرائیل نبودیم که در بحبوهه جنگ تصمیم بگیریم، ما در خانه خود نشسته بودیم و فیلم سینمایی نبرد اسرائیل و ایران را می دیدیم، با این حال هم برخی نمی خواهند اطاعت مولا کنند اگر مالک بودیم و دم در خیمه معاویه بودیم چه؟ آیا بر می گشتیم؟ یا اینکه بی تفاوت نسبت به مولایمان به هجوم ادامه می دادیم؟ اینجاست که تفاوت ها رقم می خورد اما اینک وظیفه ما چیست؟ رهبر عزیز انقلاب همه چیز را در تاریخ ۲۸ خرداد در پیام تلویزیونی شفاف بیان فرموده، من و شما یک وظیفه داریم، فرماندهان یک وظیفه، دولت یک وظیفه، وظیفه بنده و شما را رهبر عزیز مشخص کرده خودش فرمود: «من به ملّت عزیزمان عرض میکنم همین آیهی شریفه را همیشه در نظر داشته باشید. زندگی بحمدالله به طور عادّی در جریان است. نگذارید دشمن احساس کند که شما در مقابل او میترسید، احساس ضعف میکنید. اگر دشمن احساس کند که شما از او میترسید، دیگر گریبان شما را رها نخواهد کرد. همین رفتاری که تا امروز داشتید، این رفتار را با قوّت ادامه بدهید. کسانی که امور خدماتی به عهدهشان است، کسانی که با مردم سروکار دارند، کسانی که امور تبلیغاتی و تبیینی بر عهدهشان است، کار خودشان را با قوّت انجام بدهند و ادامه بدهند و به خدای متعال توکّل کنند. وَ مَا النَّصرُ اِلّا مِن عِندِ اللَهِ العَزیزِ الحَکیم؛ و خدای متعال ملّت ایران را و حقیقت را و حق را، به طور قطع و یقین، پیروز خواهد کرد انشاءالله» می فرماید: همین رفتاری که تا امروز داشتید، این رفتار را با قوّت ادامه بدهید این یعنی چه؟ یعنی تا به امروز از رفتارتان راضی هستم اما کدام رفتار؟ نظامیان باید بجنگند، خوب فرمانده سپاه و نیروهای مسلح و ... باید این را درک کنند رئیس جمهور و دولت باید درک کنند رسانه، باید کار خودش را انجام دهد راهبران سیاسی باید درک کنند، خدماتی ها خدمت کنند، مبلغین تبلیغ و تبیین کنند در ادامه می فرماید: [اینها] کار خودشان را با قوّت انجام بدهند و ادامه بدهند و به خدای متعال توکّل کنند. وَ مَا النَّصرُ اِلّا مِن عِندِ اللَهِ العَزیزِ الحَکیم؛ بنظر می آید وظیفه امروز ما فقط روایتگری است ما آوینی می خواهیم وظیفه بنده و امثال بنده با وظیفه فرمانده نیروهای مسلح و رئیس جمهور تفاوت دارد چه کنم؟ چاره چیست؟ بنده الان در کسوت رئیس شورای امنیت ملی نیستم که دستور جنگ یا آتش بس بدهم بنده اکنون یک سرباز هستم که وظیفه ام را مولایم در پیام دوم تلویزیونی بیان کرده، تبیین تبیین تبیین. در جای دیگر از همین سخنرانی میفرماید: من انتظار دارم که صاحبان فکر و صاحبان بیان و قلم، بخصوص مرتبطین با افکار عمومی جهانیان، این معانی و این مفاهیم را بیان کنند، تبیین کنند، برای مخاطبین روشن کنند، اجازه ندهند که دشمن با تبلیغات فریبکارانهی خودش حقیقت را دگرگون جلوه بدهد کدام معانی و مفاهیم؟ پاسخ مولا: حادثهی تهاجم ابلهانه و خباثتآلود رژیم صهیونیستی به کشورمان ــ در حالی رخ داد که مسئولین دولتی با طرف آمریکایی به طور غیر مستقیم و باواسطه مشغول مذاکره بودند؛ هیچ موضوعی از سوی ایران وجود نداشت که نشانهی این باشد که یک حرکت نظامی یا یک حرکت تندی و سختی وجود دارد. پس ما آوینی می خواهیم و آوینی و آوینی... فرمود: من به ملّت عزیزمان عرض میکنم همین آیهی شریفه را همیشه در نظر داشته باشید و لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ ان کُنتُم مُؤمِنینَ» اگر واقعا مومن به انقلاب و اسلام و امام هستید نترسید و غصه نخورید چون شما برتر هستید دائما این آیه را در نظر داشته باشد که حزن معنا ندارد. نه پیش از رهبر نه عقب تر از رهبر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید با توجه به سومین پیام تلویزیونی رهبری خطاب به ملت ایران در پی تهاجم رژیم صهیونی، دغدغههای جناب عالی منتفی باشد. جناب آقای وحید جلیلی با نگاهی بسیار دقیق موضوع حضور ما در آینده تاریخی مان را متذکر میشوند. https://eitaa.com/jalili_vahid/260 موفق باشید
سلام و احترام: در جواب پرسش یکی از کاربران فرمودید شرایطی به وجود آمده که به برکت آن به سمت یگانگی بین زندگی و مقاومت می رویم. این زندگی که می فرمایید چگونه زیستنی است و چه معنایی دارد که در برابر شرایط جنگی قرار نمی گیرد، بلکه با شرایط جنگی و مقاومت مردمی سازگاری دارد؟ بالاخره زندگی بخش زیادی از مردم مختل شده. نه فقط از جهت خسارات مادی بلکه از جهت روانی و آرامش عمومی. جنگی که تبدیل به جنگ شهری و وارد لایه های اجتماعی شود امنیت و آرامش عمومی را سلب می کند. روتین و روال زندگی عادی را بر هم می زند. به عنوان مثال یک دانش آموز که برای کنکور خود را آماده می کرده یا یک دانشجو که در حال نوشتن پایان نامه اش بوده، در شرایط کنونی که جنگ به خانه و زندگی مردم کشیده شده، چطور می تواند گوشه ای بنشیند و به یگانگی بین زندگی و مقاومت بیندیشد؟! ایران ما، یمن یا فلسطین یا عراق نیست که اساسا در تاریخ توسعه یافتگی وارد نشده اند و بنابراین راحت تر می توانند تغییر را پذیرند و با شرایط جنگی خود را وفق دهند. روال عادی زندگی آنها سالها این چنین بوده است. آنها عمریست اینچنین زیسته اند و به قول جنابعالی مقاومت و جنگ با زندگیشان عجین شده است. اما این قضیه در مورد کشوری که سودای توسعه یافتگی داشته و نظامات و مناسبات و ارتباطات خود را بر این اساس قرار داده قدری متفاوت است. به نظر بنده اساسا نمی توان از انسان ایرانی انتظاری مشابه با انسان یمنی یا فلسطینی داشت. چون انسان ایرانی در نظم و نظام دیگری زیست کرده و پرورش یافته. اگر هم به یگانگی بین زندگی و مقاومت می اندیشیم لاجرم باید نسخه ایرانیزه و بومی شده آن متناسب با اقتضائات ایران امروز و مردمانش باشد. عذرخواهی از بابت اطاله کلام. یا حق
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همۀ این نکات که میفرمایید و نکات درستی است. بالاخره در جهان جدید اگر در وسعتی حاضر نشویم که از دوگانگیِ زندگی و مقاومت عبور کنیم در هرکجا که باشیم با نوعی بحران روبهرو خواهیم بود. ان شاءالله در جلسۀ شنبه عرایضی در این رابطه پیش میآید. موفق باشید
استاد ارجمند، حکیم و فرزانه ام سلام علیکم.🌹 حضرت امام خمینی رحمه الله بسیار با دقت نظر از کلمات و واژه ها استفاده میکردند، نقل است برای عرض تسلیتی متنی آماده میکنند که در آن نوشته بوده با نهایت تاثر و... و ایشان امضاء میفرمایند ولی بلا فاصله پس از امضاء نامه را پس میگیرند و قسمت نهایت را خط میزنند و میفرمایند نهایت تاثر نداشتم در مورد القابی هم که حضرت آیت الله مشکینی به ایشان دادند واکنش نشان دادند بعد یک چنین آدمی رهبری را با پا پسوند سلام الله ذکر میکنند. به امام جماعت مسجد عرض میکنم که در قنوت ها ذکر اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای را بگو واهمه دارد! کی باید بفهمیم و شکر گذار و دعاگوی ولی خدا باشیم مگر نه اینکه کفران نعمت عذاب شدید بدنبال خواهد داشت؟ چرا شما به رفقا توصیه به دعا در قنوت ها برای حضرت آقا نمیکنید؟ همواره به دعا و نصایح شما نیازمندم. جانتون پر از جانان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! و صد آری! «اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای» از آن جهت که وقتی انسان در مسیر تقوای الهی قرار بگیرد، خداوند او را آنچنان بزرگ و بزرگتر میکند که گویا سرنوشت بشریت را در زمانۀ خود به او متصل میگرداند. با اینهمه بگذار هرکس در قنوت خود با آن ذکری که راه انس با خداوند برایش گشوده میشود؛ با خدا سخن بگوید بخصوص که در روایت داریم در قنوت دعای فرج را که عبارت باشد از: ««لااِلهَ اِلاَّ اللّه الْحَلِيمُ الْكَريم لااِلهُ الاّ اللّه الْعَلِيُّ الْعَظِيم سُبْحانَ اللّه رَبِّ السَّمواتِ السَّبْع وَ رَبِّ الاْرَضِينَ السَّبْع وَ ما فيهِنَّ وَ ما بَيْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيم وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِين».» خوانده شود، بعضیها گمان میکنند ذکر فرج، دعای «اللهم کن لولیک...» است که البته در جای خود خوب است ولی به هر حال ذکر فرج که در قنوت وارد شده، آن ذکری است که عرض شد. موفق باشید
سلام علیکم: تبریک عرض میکنم دهه ولایت رو محضر استاد طاهرزاده. دو سوال دارم اول اینکه در برهان صدیقین وقتی میگوییم خداوند عین کمال است تکلیف اسامی المضل و الممیت و امثال آنها چه میشود؟ دوم اینکه شما فرمودید خداوند برای ائمه اراده عصمت فرموده و تداوم عصمت بهعهده خود ائمه است در حالی که در آیه تطهیر فرموده «انما یرید الله...» یرید فعل مضارع و دلالت بر استمرار دارد. ممنونم از لطفتون ایام عزت مستدام
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله که نور ولایت مولایمان در غدیرِ تاریخ بر شما مستدام باد ۱. آری! «ولله الاسماء الحسنی» و در دل اسم «جلال» است که هر آن کس را شایستگی انس با حضرت حق نباشد، طرد میکند. بنابراین به اعتبار اسماء حسنا عرض شده است که او عین کمال است. ۲. در هر صورت، ارادۀ الهی در حفظ عصمت اولیای معصوم مستدام است و این بدان معنا نیست که این عصمت، آنان را از اراده و انتخاب خارج کند. آری! خداوند میداند که آنان در ارادههای خود همچنان نسبت به اوامر الهی پایدار هستند. موفق باشید
سلام علیکم: اینکه گفته میشود که توحید چشیدنی است. هرکس بر حسب ظرفیت وجودی اش از توحید برخوردار است، درست است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. زیرا «توحید» قصۀ فطرت انسان است و هرکس میتواند آن را در جان خود احساس کند. موفق باشید
با سلام و احترام: خواستم بگویم که انگار هر راهی که خداوند پیش روی انسان گذاشته است خالی از چالش و آزمون نیست. در بحث روابط انسانی، جایی که بحث ازدواج را مطرح میکنند برای آنهایی که به هر دلیلی قادر به ازدواج نیستند، راهکاری ارائه میکنند: «عفاف». پیمودن مسیر عفاف چالش های جانبی ای دارد که طی این راه ها را دشوارتر میکنند. یکی از این چالشها، نیاز به انس و احساسات عاطفی است. جایی که فرد چنان از نداشتن انس، احساس پوچی میگیرد که تمامی اعتماد به نفسش را از دست میدهد. ناگهان میل به انزوا و تاریکی و افکار فسرده به انسان هجوم می آورند و او را به عقب میرانند. تا جایی که دیدهام، انس و رفاقت بین دو نفر چنان موجب انگیزش و حس پر بودن میشود که هردو را به سمت اهداف شان با سرعت سوق میدهد. گویی دوست داشتن و دوست داشته شدنِ همزمان، گوهریست که مال این دنیا پشیزی دربرابر آن ارزش ندارد. چنانچه پوچی در این دوران امری شایع است، نبودِ انس در این افراد مزید بر علت شده و پوچی مضاعفی را به ایشان داده است. فرد در بحث عفاف همانگونه که با مسائل جنسی دست و پنجه نرم می کند، باید با چنین مواردی هم مواجهه مطلوبی داشته باشد. راهرویِ این طریق، چه راه چارهای برای گذرانِ این دوران باید پیشه کند؟ با تشکر🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتۀ خوب و درستی است. در این رابطه باید به انسانیت انسانها نظر کرد و در این رابطه فرهنگ مقاومت به عنوان یگانگی بین «زندگی» و «مقاومت» میتواند راه را تا انس با همۀ انسانهای عالم بگشاید زیرا «زندگی» جز «مقاومت»، زندگی نیست و در این راستا برای هر معبری جلای حقیقتی در پیش است و از این جهت، کوچه به کوچه و محله به محله و شهر به شهر از مقاومت و از انسانیت، یعنی از حقیقتی باید گفت که معنای انسانیتِ این تاریخ است. به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در پیام خود در همایش صد سالگی حوزه علمیه قم فرمودند: «تمدّن اسلامی، مبتنی بر توحید و ابعاد اجتماعی و فردی و معنوی آن است؛ مبتنی بر تکریم انسان از جهت انسانیّت ــ و نه از جهت جنس و رنگ و زبان و قومیّت و جغرافیا- است؛ متّکی بر عدالت و ابعاد و مصادیق آن است؛ متّکی بر آزادی انسان در عرصههای گوناگون است؛ متّکی بر مجاهدت عمومی در همه میدانهایی است که در آنها نیاز به حضور جهادی هست.» موفق باشید
سلام: این چهار معنا را با مثال برای فهم قرآنی هر آیه توضیح میفرمایید در حقیقت توضیح علامه را متوجه نشدم فیض کاشانی روایتی را از امیرالمؤمنین نقل کرده که جالب توجه است. حضرت می فرمایند: «مَا مِن آيَةٍ إِلَّا وَ لَهَا أَربَعَةُ مَعَانٍ: ظَاهِرُ وَبَاطِنُ وَحَدٌ وَمَطلَعْ؛ فَالظَّاهِرُ التَّلَاوَةُ وَالبَاطِنُ الفَهمُ وَالحَدُّ هُوَ أَحكَامُ الحَلَالِ وَالحَرَامِ وَالمَطلَعُ هُوَ مُرَادُ اللَّهِ مِنَ العَبد بِهَا » هیچ آیه ای از قرآن، نیست مگر آنکه چهار معنا دارد یکی، ظاهر دوم، باطن سوم حد، چهارم مطلع. علامه طباطبایی در شرح این حدیث مینویسد: «ظهر» قرآن عبارت است از همان معنای ظاهری که در ابتدا به نظر میرسد و بطن قرآن آن معنایی است که در زیر پوشش معنای ظاهری نهان است حال چه اینکه یک معنا باشد یا معانی متعدد باشد چه اینکه به معنای ظاهری نزدیک باشد و چه اینکه دور باشد و یا اینکه بین آن ظاهر و این معنای دور معانی دیگری واسطه باشد اما حد قرآن عبارت است از خود معنا به معنای ظاهری و باطنی و مطلع قرآن عبارت است از معنایی که حد از آن طلوع میکند و آن باطن متصل به حد است.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر در این مورد کار آسانی نیست و احتمالاً باید به شرایط تاریخی مخاطبان نظر کرد. با اینهمه میتوان گفت احتمالاً روایت مذکور از دو زاویه به قرآن نظر انداخته. یکی زاویۀ دوگانۀ ظاهر و باطن که همان نظر به معنای اولیۀ آیه باشد و دیگر معنایی که با تدبّر به دست میآید. و در زاویۀ دیگر که بحث حدّ و مطلع را به میان میآورد، گویا منظور از حدِّ آیه همان معنای مشخصی است که بالتبادر به ذهن میآید و مطلع، معنایی است که پیرو معنای اولیه طلوع میکند و افقی را در مقابل انسان میگشاید. موفق باشید
سلام علیکم: با توجه به سوال ۳۹۷۲۴ و این متن از آقای داوری در کتاب بلای بی تاریخی که ذکر کردید: «اگر حوادث بزرگ به اقتضای زمان روی دهند و در عین حال ناشی از ارادۀ اشخاص نیست؛ که چنین است، باید در آن حوادث متوجۀ ارادۀ الهی بود و هرکس در صدد معنابخشیدن به خود میباشد باید برای حضور در آن حادثه خود را ذیل ارادۀ الهی تعریف کند و در آن راستا به دنبال معنا باشد و به غایتی که در آن رخداد تاریخی پیش آمده فکر کند.» میشود بگویید چه حوادثی در حوزه علمیه الان رخ میدهد که از اراده اشخاص نیست و به اقتضای زمان روی می دهد و طلاب باید خودشان را در ذیل ان اراده الهی قرار دهند؟ روحانیونی هستند که اینطور می باشند ولی حوزه هم آیا اینگونه هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انقلاب اسلامی نمونۀ بارزی از همین رخداد است که حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» به عنوان فرزند اصیل حوزههای علمیه در مواجهه با جهان جدید و در بستر قرآن و روایات به ظهور آوردند و در اکنون تاریخی ما نیز فرزندان حوزههای علمیه سعی دارند از تاریخی که تنها حوزهها در حدّ سؤال از احکام فردی مورد رجوع بودند، به سوی تاریخی قدم گذارند که انسانها خودشان برای خودشان مسئله شدهاند و این با نور قرآن و روایت میتواند تا مرز حضور در هویت قدسی انسان محقق شود و بنده با چنین نگاهی فعالیتهای حوزههای علمیه را رصد میکنم بخصوص با طلبههای جوان. و البته معلوم است که این تغییر به سادگی انجام نمیگیرد ولی جهتگیری حوزههای علمیه بحمدالله به سوی حضور در شرایطی است که بشر امروز بدان نیاز دارد. مهم آن است که ما با نگاه تاریخی به آنچه در حوزههای علمیه در حال وقوع است؛ نظر کنیم و اگر انتقادهایی هم مطرح میشود به جهت انتظارها و ظرفیتهایی است که بحمدالله در حوزههای علمیه وجود دارد. موفق باشید
سلام علیکم: در رابطه با سوال ۳۹۶۷۵ میخواستم بپرسم که پس چطور شما در سوره واقعه میگویید الله بصورت انسانی بر مقربین تجلی میکند؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: عزیزِ دل من! بحث خداوند به صورت انسان در عالم ماده کجا و صورت اعمال مقربین در جلوۀ حوری در عالم قیامت کجا؟! موفق باشید
سلام و عرض ادب استاد گرامی: دو موضوع را میخواستم باهاتون درمیون بذارم. اول اينکه متاسفانه با افرادی مواجه هستیم که سر طعم نان، شیرینی میوه، گرمی و سردی هوا و بالا و پایین شدن دلار و قطع شدن آب و برق نق میزدن. و وقتی بگم سختی ها هست باید نگاهتون رو عوض کنید تهمت میزنن و میگن تو وضع مالیت خوبه. با اینکه من از تمام کساني که باهاشون تا الان صحبت کردم وضع مالی بسیار بسیار پایین تری دارم و داشتم. ولی از بس تهمت شنيدم که تو وضعت خوبه، مدتیه سکوت کردم و از افرادی که نق میزنن شدیدا خستم. وظیفه من چیه، بذارم در جهل خودشون بمونن؟ حال درونی من وابسته به امکانات و وابسته به دیگران نیس مسئله دوم اینکه رهبر گفتن آبرو و عزت ایران رو حفظ کنید و دومین باره که حس میکنم کسی درد منو می فهمه، این درد که اکثر مردم همیشه بد ایران رو میگن و به خاطر مشکلات اقتصادی تخریب میکنن و حمد و ستایش غرب رو میکنن. واقعا کسانی هستن که خونه سه خوابه از خودشون تو تهران دارن با چند ماشین فقط برا یه زن و شوهر، ولی اینقد نق میزنن که من حتی جرئت ندارم جلوشون بخندم و اگه بگم خب آدم باید تلاش کنه میگن تو وضعت خوبه. وظیفه من چیه. اینها چشم هاشون نابینا شده و این همه این همه نعمت رو نمیبینن و حتی بلد نیستن از نعمت های سرشار خدا استفاده کنن. فقط یاد گرفتن چشمشون به اموال دیگران باشه و تهمت بزنن تو وضعت خوبه و از شرایطشون ناله کنن. گویی تقصیر مردمه که اینا از شرایط ناراضی اند. و ما باید گریه کنیم همیشه چون اینا حالشون بده. اینا اگه گنج قارون هم داشته باشن تا وقتی حالشون با خودشون خوب نباشه چیزی براشون تغییر نمیکنه. ممنون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً نکتهای که میفرمایید نکتۀ بسیار مهمی است از آن جهت که میتوان به عبرت بزرگی نایل شد. از آن جهت که اگر در این تاریخ انسانها نتوانند نسبت خود را با انقلاب اسلامی شکل بدهند، هرکجا که باشند با هر امکانی، مسلّماً احساس پوچی و نارضایتی دارند. زیرا همانطور که متوجه هستید از رحمت واسعهای که خداوند از طریق انقلاب اسلامی گشوده است، این افراد خود را محروم کردهاند و باز عرض میشود این عبرت بزرگی برای ما میباشد. به نظر میآید اگر فضا فراهم نباشد، تذکر به این افراد نتیجهای ندارد مگر آنکه با سکوت و با متانت و دلسوزی، امیدوار باشیم خودشان متوجۀ خطای خود بشوند. موفق باشید
سلام بر استاد گرامی: موضوعی در بحث انتخاب همسر ذهن بنده را درگیر کرده است: در انتخاب همسر، چه مواردی باید مورد توجه قرار گیرد و از چه مواردی باید چشم پوشی کرد؟ برای مثال مصداقی را عرض میکنم: فرض کنید که با فردی که در عرف ما شل حجاب تلقی میشود، بتوان انس مطلوبی گرفت. در این مورد چه مقداری به حجاب فرد و چه مقدار به آن انس مطلوب باید پرداخت؟ کما اینکه امر ازدواج با اهل کتاب (بدونِ شرط مسلمان شدن) در شریعت وجود دارد و آن خانمِ اهل کتاب به شریعتی جز اسلام عامل است. آن خانم، قطعا حجاب شرعی اسلام را ندارد و نماز و روزهٔ اینچنینی هم بجا نمی آورد. در اینجا چیزی که برای بنده روشن شده این است که اگر شریعتِ خانم ملاک بود، چنین مجوزی نباید در دین میبود ولی انگار چیز دیگری درکار است. ظاهرا انتخاب همسر چیزی فراتر از کنجکاوی در شریعت طرف مقابل است. حالا میخواهم درگیر تعصبات یا روشنفکری های بیخود نباشم و از دید روشنی با قضیه روبهرو شوم. زاویه دید درستی نسبت با این پدیده میخواهم داشته باشم. لطفا بنده را راهنمایی کنید. با تشکر🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در هم کفوبودن است و اینکه هر دو در افقی که پیش آمده، حاضر باشند و از این جهت به هر حال برای انتخاب همسر باید فردی مدّ نظر باشد که مقیّد به احکام شرع باشد. در مورد آیۀ ۵ سوره مائده که میفرماید: «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ وَ لا مُتَّخِذي أَخْدانٍ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ» عنایت داشته باشید که در ابتدای آیه فرمود: «الیوم» نظر به شرایطی که اسلام در آن زمان و در آن تاریخ سیطرۀ تمدنی پیدا کرده و از این جهت ازدواج با اهل کتاب نوعی حاضرکردن آنان در میدان اسلام است. که بحث آن در شرح آیه مذکور شده است. موفق باشید
سلام و نور و رحمت الهی تقدیم استاد محترم: استاد جان حضرتعالی در دروس معاد فرمودید که منیت محتضر از زمانیکه سنگ لحد رو روی جنازه اش میگذارند دیگر تمام و کمال از بین میرود و فرشتگان الهی می آیند و کفن رو از تن او درمیاورند و لباس بهشتی بر تن او میپوشند و از طرفی در دعای عهد داریم که اگر زمان ظهور حضرت حجت ارواحنا له الفدا من مرده بودم «إن حال بینی و بینه الموت فاخرجنی من قبری مؤتزرا کفنی» من را از قبر بیرون بیاور درحالیکه کفن پوش هستم. این دو مورد رو چگونه با هم جمع کنیم؟ مگر نه اینکه شما فرمودید دروس معاد رو با دیدگاه قوانین دنیایی و مادی تحلیل نکنیم و با قوانین برزخی نگاه کنیم. سپاس یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً چنین جملهای در کتاب معاد و درس معاد در میان نیست که مطرح شود: «منیت محتضر از زمانیکه سنگ لحد رو روی جنازه اش میگذارند دیگر تمام و کمال از بین میرود و فرشتگان الهی می ایند و کفن رو از تن او درمیاورند و لباس بهشتی بر تن او میپوشند» اساساً نگاه مباحث معرفت نفسی به معاد از این جنسها نیست. بحث بسیار عمیقتر از این حرفها میباشد از آن جهت که در معاد جسمانی متذکر میشوند حتی جسم شما مطابق اخلاق و عقاید شما شکل میگیرد. آری! «مؤتزراً کفنی شاهراً سیفی» در دعای عهد به معنای «کفنم را بر دوش انداخته، شمشیرم را آخته» است. این عبارت به آمادگی کامل برای یاری امام زمان (عج) اشاره دارد، به گونهای که شخص حتی با کفن نیز آماده خروج از قبر و جهاد در رکاب ایشان است. موفق باشید
سلام و عرض و ادب و احترام و ارادت خدمت استاد عزیز و مهربانم. استاد جان من در پرسش ۴۰۳۸۵ از حضرتعالی سوالی کردم ولی کامل مطرح نکردم. و شرمنده دوباره مطرح میکنم. در کلیپی از استاد امین سپیدنامه شنیدم که به نقل از ابوعلی سینا و ملاصدرا فرمودند که انسانیت انسان شاخصه و علاماتش اینه که ادراکات مرموزی دارد که از هرکسی برنمیاد مثلا اینکه قران رو باز میکنیم چقدرش رو درک میکنیم؟ جناب شیخ الرییس و ملاصدرا میفرمایند اینکه افرادی خطوط قران رو سیاه میبینند بدلیل این هست که باطنشون سیاه هست، این شخص دنیوی هست، نشئة الظالم اهلها، سوره نساء آیه ۷۵، قرآن شاخص هست، اون اشخاصی که قدرت روحانی پیدا کرده اند و انسان شده اند خطوط قرآن رو به رنگ سبز نورانی میبینند. استاد دوباره سوالم رو بهتر مطرح کردم. منظور ابن سینا و ملاصدرا چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست از نظر بنده این حرفها از نظر ظاهر هم که باشد معنا ندارد. ای کاش عین جملۀ جناب ابن سینا و جناب ملاصدرا که نماد تفکر و اندیشه و تعقلاند آورده میشد تا منظور آنها دقیقاً معلوم میگشت. موفق باشید
سلام علیکم: آیا درسته بگیم هر لذت یا دردی که میچشم، در واقع دارم خدا را شهود میکنم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر انسان در مسیر توحید الهی قدم بگذارد چنین است که میفرمایید. موفق باشید
استاد بزرگوار، جناب آقای طاهرزاده سلام علیکم و رحمهالله: اینجانب طی سالهای گذشته، بخشی از عمر علمی و پژوهشی خود را در غرب، بهویژه در کشور سوئد، در حوزهی تحقیقات سرطان و علوم پزشکی سپری کردم. گرچه در نگاه نخست، فضای آکادمیک غرب با شعار آزادی علمی جلوهگری میکرد، اما آنچه در عمل با آن مواجه شدم، حقیقتی تلخ و پنهان از یک تمدن بود که در عمق خود، هیچگونه تساهلی نسبت به ایمان اصیل، هویت دینی مستقل، و وابستگی معنوی به مکتب اهلبیت علیهمالسلام ندارد. نهتنها از سوی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی غرب تحت فشار و تخریب قرار گرفتم، بلکه با شبکهای پیچیده از افرادی بعضاً متظاهر به دیانت نیز مواجه شدم که در عمل، کارگزار پروژهی نفوذ فرهنگی و تخریب هویت دینی بودند. مأموریت آنان، نه صرفاً حذف یک پژوهشگر مسلمان، بلکه تحقیر و تحریف بنیانهای معرفتی و اعتقادی شیعی بود. بهعنوان نمونه، یکبار بهطور غیرمستقیم توسط بازجویان آنها در مورد شنیدن دروس حضرتعالی مورد سؤال قرار گرفتم. در مقاطعی حتی برای بهرهمندی از معارف شما، ناچار به پنهانکاری و استفاده از فیلتر بودم. این تجربه بهخوبی نشان میدهد که ادعای آزادی و دموکراسی در غرب، جز نقابی نرمافزاری بر چهرهی استکبار نیست. پس از چند سال تقیه، صبوری و تلاش برای حفظ مسیر علمی و ایمانی، نهایتاً در برابر هجمهی بیامان و پروندهسازیهای آنان، ناگزیر به ترک آن کشور و بازگشت به وطن شدم. امروز، با وجود تلخی آن دوران، آن تجربه را سرمایهای گرانسنگ برای شناخت چهرهی نفاق، استکبار و ساختارهای پیچیدهی مهندسی آنان در هجمه به اسلام میدانم؛ تجربهای که اگر درست تبیین شود، میتواند بخشی از جهاد تبیین در عرصهی نبرد تمدنی باشد. اخیراً کوشیدهام این تجربه را در قالب یادداشتی با عنوان «از نوبل تا نفوذ» بیان کنم، اما آنچه بیش از همه بدان نیاز دارم، راهبری معنوی و فکری است تا این تجربهی شخصی را به تحلیلی تمدنی و نقشهای برای مقابله با پروژهی تحریف هویت اسلامی و نفوذ غرب در میان نخبگان بدل سازم. لذا از حضرتعالی، بهعنوان عالمی حکیم و پرچمدار جهاد تبیین، تقاضا دارم بنده را از دعای خیر بیبهره نفرمایید و اگر رهنمودهایی دارید، بسیار سپاسگزار خواهم شد که مرا مستفیض فرمایید. در صورت صلاحدید حضرتعالی، با کمال میل آمادگی دارم جزئیات بیشتری را به صورت محرمانه در اختیار قرار دهم، شاید بتوان از دل این ماجرا، راهی برای تبیین بهتر مکانیسمهای نفوذ غرب و راهکارهای مقابله با آن استخراج کرد. با نهایت خضوع و احترام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! محال است در این آخرین دوران که از یک طرف میدان ظهور اوج خوبیهاست و از طرف دیگر میدان ظهور اوج ظلمات است؛ بتوان در میانۀ راه بود و گمان کنیم آن کس که در اوج خوبیها حاضر نیست، بتواند در اوج بدیها نباشد. چنین مواردی که میفرمایید به صورتهای مختلف، همه صورتهای ظلمات آخرین دوران است و اتفاقاً با توجه به چنین موقعیتی به خوبی میتوانید برای نجات انسانها تلاش کنید. بنده نیز در خدمت هستم. موفق باشید
سلام خدمت استاد گرانقدر: خداوند شما را حفظ کند که اگر امیدی در زندگی دارم و راه زندگیم راعوض کردم، نتیجه مطالب ارزشمند شماست. از نزدیکان بنده در خارج کشور زندگی میکنند وعلیرغم همه اعتقادات خوب و پایبندی، با ولایت و نوع مدیریت این سالهای ایران زاویه دارند، و به نظرم بیشترش معلول نوع اخباری است که آن طرف دریافت میکنند. یک سری انتقادات مدیریتی واقعا قابل دفاع نیست ولی ایشان همه را زاییده نوع تفکر سیاسی دینی ما میداند. کدام کتابتان را برای تغییر نوع نگاه به ایشان هدیه بدهم؟ اینکه کلا نوع نگرشش را به عالم تغییر بدهم که حتی شاید، برگردد واز تخصصش برای انقلاب استفاده کند، از کدام کتاب میشود همچین تغییر نوع نگاه را ایجاد کرد؟ من چون اغلب کتابهای شما را طی سالیانی مطالعه کردم و تدریجا با بحث و استاد جلو آمده ام خودم نمیدانم کدام کتاب مفید تر خواهد بود؟ لطفا اینو به من فوری جواب بدیند تا دوشنبه بیشتر ایران نیستند و من دلم میخواد همچین هدیه ای بهش بدهم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب یکی از کاربران تحت عنوان «آیندۀ ما در حقیقیترین گفتار» https://eitaa.com/matalebevijeh/19292 شده است که میتواند راهگشا باشد و گمان میکنم کتاب «عقل و ادب ادامۀ انقلاب اسلامی» همراه با شرح صوتی آن بتواند مخاطبان محترم را به اندیشیدن نسبت به آیندهای دعوت کند که مدّ نظر رهبر معظم انقلاب است در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی. موفق باشید
سلام علیکم: بنده حقیر لازم میدونم که توضیحاتی از خودم بنویسم. اینجانب سطح سوادم در حد نزدیک دیپلم سال ۱۳۷۱ میباشد. و تا این ساعت هم کتابی مطالعه نکردم. از احکام دین هم در حد نیاز مطلع هستم. حال سوالی پرسیدم مبنی بر اینکه چرا به گناه کبیره میگویند گناه کبیره؟ و با تشکر از شما جواب دریافت نمودم. حاج آقا با توجه به توضیحات فوق که نوشتم ببینید این تعریف که به طور ضمیری در وجود من آمده صحیح هست یا غلط. گناه کبیره به گناهی گفته میشود که بیش از دو نفر در معرض خسارت قرار میگیرند و درنتیجه نابودی جامعه بشریت. گناه ضغیره یک نفر در معرض خسارت قرار میگیرد و درنتیجه نابودی جامعه بشریت. حال ببینید صحیح هست یا غلط. در ضمن یه سری صحبتهایی دیگه هم دارم که بایستی به صورت حضوری بیان کنم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با کبیره بودن گناه باید به انقطاع بین انسان و خدا فکر کرد. در حالی که صغیره بودن گناه در شرایط غلبۀ شهوت و غضب پیش میآید بدون آن انقطاع. موفق باشید
سلام استاد گرامی: وقت شما به خیر و خیلی ممنونم از سخنانی که می فرمایید. ببخشید در مورد مدارس و تعلیم و تربیت، لطفا راهنمایی کنید. آیا می توانیم اینطور در نظر بگیریم که؛ شعر امام؛ که از مسجد و مدرسه بیزار شدم، به نوعی پیش گویی تاریخی هست. و شاید در نظام علمی، حرکت «انالله و انا الیه راجعون» قوس نزول و صعود، و یا وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت، بتونه برای نظام آموزش و پرورش افقی باز کنه. دانش آموز اول با نگاه توحیدی شروع کنه (شبیه نگاه توحید مفضل) و بعد در سیر تحصیلی و بلوغ وجودی، با نگاه ها و منطق های خوانش هستی در علوم، مواجه بشه. تا بتواند نگاه و منطق توحیدی را در علوم احساس کنه. و علوم رو به سنت های جاری در هستی نزدیک کنه. شاید در حرکت در نظام فعلی، حرکت حقیقی فراموش شده، همات حرکت جوهری که در وجود انسان و در تاریخ در جریان هست. در این عالمِ علمیه ایجاد شده، گفتگوهای معلم و دانشجو به سمت حقیقی تری هدایت میشه. و وجوه علمیِ در سنت های هستی که اکنون به ظهور می آیند، شناخته شوند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» با طرح آن غزل، به حضوری اشاره دارند که از طریق اشراق حاصل میشود و اگر داناییهای علمی، مقدم باشند پس از آن مفاهیم و قیاسهای منطقی سیطرۀ خود را کم کنند، عملاً آن نوع حضور که امام بدان اشاره دارند؛ پیش خواهد آمد به همان معنایی که به گفتۀ جناب مولوی: تا به دریا سیر اسب و زین بود / بعد از آنش مرکب چوبین بود. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: ۱. استاد با توجه به اون فراز فصوص الحکم که فرمودند «ان ربی علی صراط مستقیم» آیه ی ابتدایی سوره مبارکه بقره که فرمودند «اولئک علی هدی من ربهم» هدایت رب چیه؟ (اخیرا اشاره فرمودید) ۲. استاد آیا رب من میتونه به حضرت محمد (ص) و آل او درود بفرسته؟ صلوات دانی بر عالی به چه نحوه است؟ خداوند خیرتون بده
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر میآید خوب است در این مورد به جلسۀ دوم و سوم بحث در مورد سورۀ بقره رجوع شود. ۲. نکاتی در کتاب «صلوات بر پیامبر (صلواتاللهعلیهوآله) عامل قدسی شدن روح»https://lobolmizan.ir/book/72?mark=%D8%B5%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%AA در این مورد مطرح شده است. خوب است به آن کتاب رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد: به پیشنهاد شما برای جلسات هفتگی مون در کنار حدیث کسا نامه ۳۱ نهج البلاغه رو شروع کردیم و الان بعد از حدود سه سال جلد اول کتاب تمام شد. الحمدلله بهره های زیادی بردیم خواستم بپرسم پیشنهاد تون در تاریخ فعلی برای ادامه مسیر جلسات زنانه مون چه پیشنهادی دارید؟ جلد دوم را شروع کنیم یا مباحث دیگری بنظرتون الویت داره؟ نظرتون در مورد چرخشی پیش بردن چند منبع چیه؟ اگر موافقید پیشنهاد بدهید ممنون میشم. التماس دعا عاقبتتون به خیر
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است که نامه ۳۱ ادامه یابد و البته در کنار آن از مباحث قرآنی مانند سورۀ آلعمران و شرح صوتی آن نباید غفلت کرد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد محترم: سوال دیگه ای که داشتم این بود که وقتی به سوی خداوند حرکت می کنیم باید منازلی را به ترتیب طی کنیم اینکه می گویند به عقب برگشتن و یا به جلو رفتن حالا با اعمالی... چگونه است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: طی منازل سلوک، همان رعایت دستورات شرع است با رویکرد هرچه بیشتر در معرض الطاف وجودیِ حضرت حق قرار گرفتن. مهم، پایدارماندن بر آن دستورات است. موفق باشید
عنوان: دکتر محسن فرشاد سلام علیکم استاد: با درخواست قبولی طاعات و عبادات حضرتعالی از درگاه خداوند متعال آیا نسبت به افکار و دیدگاههای آقای دکتر محسن فرشاد نویسنده کتابهای «انسان و جهان فراآگاهی»، «ژرفای هستی» و ... شناختی دارید؟ مطالعه آثار ایشان را با تحفظ نسبت به تطبیقهای مطالب فراحسی با یافتهها و مکاشفات عارفان، و توجه به این خلط مطالب، مفید میدانید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کلیّات قضیه میتوان گفت این افراد اساساً متوجه ساحات معنوی و عوالم فوق ماده نیستند و از این جهت سعی دارند مسائل را تماماً در محدودۀ عالم ماده که به تعبیر خودشان، میتواند در ضمن فراکیهانی باشد معنا کنند و این حرفها زمین تا آسمان با آموزههای دینی که انسان را متوجه حضور ابدی او میکند فرق می کند.که بحث آن مفصل است. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: چرا قرآن کریم گفته «رَبُّ المَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ المَغْرِبَيْن؟»
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمودهاند به اعتبار آن که در هر نیمکرهای که بایستیم، مشرقِ آن نیمکره غیر از مشرق نیمکرۀ دیگر است و در مورد مغرب نیز همین قاعده برقرار است. موفق باشید
باسمه تعالی. سلام علیکم: اعظم الله اجورنا و اجورکم. شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها را تسلیت عرض می کنم. چند وقتی است که می خواستم مسئله ای را در میان بگذارم. امروز که در مجلس دیدم آقای توسلی با چه بغضی در گلو و خون دلی داشتند اعتراضات به وضعیت فرهنگ را به وزیر ارشاد مطرح می کردند، دلم شکست و فرصت را مناسب دیدم که مطرح کنم که به نظر شما این پدیده به اصطلاح وفاق، چه ماهیتی در پشت پرده دارد؟ بحثم در اصل وفاق و هماهنگی قوا نیست که مقام معظم رهبری دام ظله بر آن همیشه تاکید داشته اند. یادم است چند سال پیش کتاب هنر اصحاب کربلا در فهم تاریخی حادثه ها را می خواندم، یادم به نکته ای افتاد که فرموده بودید در زمان صلح معاویه، شیعیان و مومنین چه خون دل ها خوردند و می خواستند کاری کنند ولی از طرف دیگر نمی توانستند کاری کنند و منتظر فرصتی بودند تا راهی گشوده شود. به نظر بنده حقیر شرایط امروز وفاق برخی آقایان هم تقریبا همان شرایط است که کم کم دارند آرمان های انقلابی و مذهبی را می جوند و کم رنگ می کنند و با پنبه سر می برند و هر گونه انتقادی را با مشت وفاق به دهان منتقد می کوبند چنانچه چند روز پیش دیدید مجری ۲۰:۳۰ وقتی مطالبه ای از نحوه انتصاب یک مدیر از معاونت هنری وزیر ارشاد داشت، او در جواب با تحکم گفت چرا می خواهید با طرح این پرسش همبستگی را به هم بزنید، شماها کی می خواهید درست شوید!! این یک نمونه است که دم خروس این جریان را دارد بیرون می زند، چنانچه آقای رشید پور هم که از طرفداران آن هاست و مرتب به انقلابی ها هتاکی می کند در پشت صحنه آن برنامه مبتذل ماهواره ای حاضر شد. یا مثلا دیدید چطور به آقای تیموری که به بی حجابی انتقاد کرد، هتاکی کردند. از آن طرف وضع فیلم ها و سریال هایشان است و دارند فرهنگ بی حیایی را ترویج می کنند و از این طرف جلوی ابلاغ لایحه عفاف و حجاب را می گیرند و همین الان هم دارند حتی به لایحه ای که دولت خودشان به مجلس در مورد فضای مجازی داده هم حمله می کنند و آن وقت می گویند برای حجاب باید کار فرهنگی کرد!! نباید قانون باشد. والله استاد از کشف حجاب ها دلمان خون است من خودم چند بار امر به معروف و نهی از منکر کرده ام اما برخی وقیحانه کار خود را ادامه می دهند و دارند این حرام سیاسی را عادی سازی می کنند که حتی یک زمانی رییس جمهور هم از شدت بی بند و باری صدایش درآمد و اگر هم کار فرهنگی هم باشد باز همین مذهبی ها و انقلابی ها انجام می دهند وگرنه جریان وفاق که دارد کار ضد فرهنگی انجام می دهد. متاسفانه برخی از به اصطلاح شخصیت های مذهبی و اصولگرا هم به اسم مبارزه با تندروی که من هم منتقد هستم، دارند به شدت جریان مذهبی و انقلابی را می کوبند و دافعه ایجاد می کنند و هر صدایی را به اسم وفاق خفه می کنند اما از آن طرف بر جریان دولت و وفاق و اشتباهات آنان به نوعی ماله می کشند و توجیه می کنند. در حالی که مقام معظم رهبری دام ظله فرمودند انتقاد کنید به جهت گیری ها اما تخریب نباشد و وحدت ملی به هم نخورد. به نظر شما مواجهه حکیمانه با این مسئله چیست؟ و چگونه باید جلوی آن گرفته شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همۀ سخن در این زمانه همان سخن حکیمانۀ رهبر معظم انقلاب است که حقیقتاً حاصل کلام ایشان همان است که در مواجهه با ضعفهای پیش آمده به جهت گیریها غلط انتقاد باید کرد اما تخریب نباشد و در این رابطه هم وحدت ملی به هم نخورد. حال اگر با روحیۀ متانت و دلسوزی و صبر از یک طرف متذکر انحرافها و ضعفها بشویم و از طرف دیگر متذکر اهداف بلند الهی نسبت به انقلاب و انسان باشیم، مطمئن باشید ما از این جریان که اکثراً از جنس انقلاب نیستند عبور میکنیم. زیرا خداوند چیز دیگری را برای ما مقدّر فرموده است و افرادی که مناسب تحقق آن تقدیرات است، پرورانده است و این مائیم و درک و شناخت آن افراد، بخصوص در انتخابات آینده. موفق باشید