سلام استاد عزیزم: طاعات و عبادات قبول حق. چند سوال داشتم از محضرتان: ۱. نماینده ولی فقیه در استان چجور ولایتی بر ما دارد؟ و حدود این ولایت چیست؟ آیا این ولایت ولایت ظاهری و تشریعی است فقط؟ آیا ایشان بر ما ولایت باطنی هم دارند؟ و اساسا در انتخاب ایشان به بحث ولایت باطنی هم توجه میشود؟ ۲. با توجه به اینکه هر قریه و شهر را ولیی هست در حد و اندازه و قواره آن شهر برای راهنمایی ایشان، آیا هرکه سلوکی در آن قریه دارد به نور ایشان است؟ ۳. تازگیها متوجه شدم از عبادت و علم (فلسفه و عرفان) هیچ کاری نمیآید و این دو بدون عشق به ولی خدا فقط موجب معجب شدن و ریا و امثاله میشوند که در صوتی هم شما به این مطلب اشاره فرمودید، استاد با توجه به سیاهی باطن امثال من و عدم سنخیت با نور امام عصر، میتوان راهی جست به بارگاه عشق؟ احساس میکنم روی این کره خاکی هیچ کس مرا گردن نمیگیرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در حکمی که ولیّ فقیه برای نمایندگان خود میدهند، تنها در مواردی که مطرح میفرمایند میتوان برای آن نماینده جایگاه قائل شد و این غیر از آن نوع ولایتی است که مظهر ولایت الهی به حساب میآید که اگر خداوند انسان را جهت امور بندگانش قرار داد عنایت خاصی به او میکند و بدین لحاظ چرا به شخصیت حضرت امام و رهبر معظم انقلاب به اعتبار عنایت خاصی که به آنها شده، نظر نکنیم؟ و وسعت شخصیت آنان را در میدانی که با آنان نسبت برقرار مینماییم، احساس نکنیم؟ میدان حضور در تاریخی که ذیل ولایت آنها برای انسان این دوران پیش میآید.
در یادداشتی تحت عنوان « ما با چه کسانی میتوانیم خود را درک کنیم؟» اینطور عرض شد:
هنوز باید از خود پرسید ما با چه کسانی در طول تاریخ و در این دوران میتوانیم خود را درک کنیم؟ چه کسانی در طول تاریخ و در اکنونِ ما متذکر حضور نهایی ما در ما هستند؟ من در این دوران نمیتوانم از حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» و آیت الله خامنهای و حاج قاسم و سید حسن نصرالله و یحیی سنوار عبور کنم و خود را در جای دیگر جستجو نمایم. https://eitaa.com/matalebevijeh/18866 موفق باشید
سلام و درود ..........
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، مواردی نیست که ما بتوانیم ورود کنیم. موفق باشید
سلام: به لحاظ ساختار ادبیاتی عبد در حدیث «العبد اذا اختاره الله...» نکره بوده و الف و لام عهد ذکری است یعنی همان عبدی که در سطور قبل در موردش سخن گفتیم و جملات قبل انحصاری امام بود نه کل کسانی که زمام امور مسلمین را دارند. (عبد جنس نیست که ال را استغراق بگیریم مانند الانسان). اگر هم بپپذیریم ال استغراق است و سخن در مورد هر عبدی است که امور عباد را به عهده بگیرد سیاق روایت انحصار در معصوم را می رساند به قرینه جملات بعد و قبل. فلم یعی بجواب: درمانده نمی شود در پاسخ دادن یعنی نیاز به فکر و طرح و مشاور و ...ندارد و چنین چیزی برای غیر معصوم مصداق نداشته و ندارد و حق چنین تعمیمی بر اساس قواعد هیچیک از علما ندارید و با این مبانی ناقص و اشتباهی که دارید خدا به خیر کند. بعد هم حضرت دلیل دارند که چرا معصوم این ویژگی ها را دارد؟/ به دو دلیل. ۱. لیکون حجته علی عباده و ۲. شاهده علی خلقه که همه می دانند شاهد خلق بودن چه به معنای شاهد خلقت قبل از تولد آدم باشد و چه به معنای شاهد اعمال مخلوقات از غیر معصوم برنمی آید. ثانیا استنادی که به تشکیک وجود کردید هم شاید از مبتدیان فلسفه بشود نادیده گرفت اما کسی که دو سال فلسفه خوانده باشد متوجه مغالطات متعدد حضرتعالی میشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این رابطه به سؤال و جواب شماره 39179 رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام و احترام خدمت استاد گرانقدر: استاد بزرگوار سوالی داشتم از خدمتتان. مدت زیادی است که شدیداً تحت آسیبهای «غضب» هستم. در اختلافاتِ کلامی، جدلها، بگومگوهای با همسر، به طرفة العینی، آتشی کل وجودم را فرا میگیرد و در حالتی جنونوار عنان رفتار و کلام را از دست میدهم و به توهین و فحاشی و آسیبهای فیزیکی ختم می شود. بعد از آن من میمانم و حرمتهای شکسته شده و آب ریختهای که دیگر نمیشود جمعش کرد. احساس میکنم هیچ کنترلی بر روی ایجاد شدن چنین حالتی ندارم و از طرفی این عمل، زندگی و کار و عقیده و دین و دنیا را برای من متوقف کرده است. فرزندم ۵ ساله است و ناراحتم که در مواقع بحران چنین رفتارهایی از پدرش می بیند و بیم آن دارم که در بزرگی تحت آسیب چنین رفتارهایی از من باشد. لطفا راهنمایی بفرمایید که چطور می شود کنترل کرد؟ حتی به روانشناس و روانپزشک هم مراجعه کردم. ولی دریغ از ذره ای تغییر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که بزرگان دین فرمودند همه امید شیطان برای بینتیجه کردن زحمات اهل ایمان، القای روحیه غضب است که در نتیجۀ آن انسان همۀ زحماتش را بر باد میدهد. بلایی که انسان به گفته مولایمان علی «علیهالسلام» بر سرِ خودش آورد. و لذا وقتی انسان متوجه این نکته بشود، بیشتر از خود مواظبت می کند. حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» نکات ظریفی در رابطه با عبور از غضب دارند که خوب است به آن کتاب رجوع شود. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: سوالات صوت و کتاب جوان و انتخاب بزرگ و صوت و کتاب چه نیازی به نبی تون رو از کی میتونم بپرسم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر مباحث را با کتابهای تکمیلی کتابهایی که نام بردید؛ ادامه دهید خودتان جوابگوی سؤالات خود خواهید بود مثل مطالعه کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت». موفق باشید.
دروغ هایی که اهل من ذهنی [ کان و مکان و کَمّیت] میگویند و مولانا که اهل حضور [فرا کان و فرا مکان] است ،برملا میکند. گویند شاه عشق ندارد وفا، دروغ گویند صبح نبود شام تو را، دروغ ●دروغ زمان زده ها● Historicism 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند بهر عشق تو خود را چه میکشی بعد از فنای جسم نباشد بقا دروغ ●●●●دروغ مرگ زده ها●●●● Epicureanism 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند اشک چشم تو در عشق بیهدهست چون چشم بسته گشت نباشد لقا دروغ ●●●●دروغ عیش زده ها/عیاشان●●●● Hédonisme 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند چون ز دُور زمانه برون شدیم زان سو روان نباشد این جان ما دروغ ●●●●دروغ فرگشت /تکامل زده ها●●●● Evolutionnism 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند آن کسان که نرستند از خیال جمله خیال بد قصص انبیا دروغ ●●●●دروغ خیال زده ها●●●● Fantasyism 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند آن کسان که نرفتند راه راست ره نیست بنده را به جناب خدا دروغ ●●●●دروغ پوچی زده ها●●●● nihilism 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند رازدان دل اسرار و راز غیب بیواسطه نگوید مر بنده را دروغ ●●●●دروغ ابزار زده ها●●●● Instrumentalism 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند بنده را نگشایند راز دل وز لطف بنده را نبرد بر سما دروغ ●●●●دروغ فکر زده ها●●●● Subjectivism 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند آن کسی که بود در سرشت خاک با اهل آسمان نشود آشنا دروغ ●●●●دروغ قشر زده ها●●●● Social class 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند جان پاک از این آشیان خاک با پر عشق برنپرد بر هوا دروغ ●●●●دروغ ماده زده ها●●●● Materialism 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند ذره ذره بد و نیک خلق را آن آفتاب حق نرساند جزا دروغ ●●●●دروغ اجتماع زده ها●●●● Communitarianism 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 خاموش کن ز گفت وگر گویدت کسی جز حرف و صوت نیست سخن را ادا دروغ ●●●●دروغ عمل زده ها●●●● Pragmatisme 🌱🌱🌱🌱🌱🌱
باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه مقصد و مقصود جنابعالی نشدم. موفق باشید
سلام علیکم: با توجه به پرسش و پاسخ شما ره ۳۸۹۵۷ می خواستم ببینم که تسبیح ذات چه میشود؟ با سپاس از شما استاد بزرگوار!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که حضرت ذات به انوار اسماء در صحنه هستند در واقع «له الاسماء الحسنی» پس او را با اسماء حسنایش تسبیح میتوان کرد به همان معنایی که عرفا میفرمایند هر اسمی از اسمای الهی همان ذات است به صفت خاص. موفق باشید
همه کمال در نقص است، اگر نقص نبود و همه کمال مطلق بودند عشق بی معنا بود، آنوقت من میشدم کمال مطلقی که تنها کمال مطلق است اما باز تنهاست، ناقص بودن و عاشق کاملی بودن بهتر است از کامل بودن و تنهایی! اما اینکه باز میدانیم همه در نهایت، کمال مطلقیم بیشتر میترساندم که ما تا همیشه تنها خواهیم بود که ناگاه صدا میرسد: نترس تا ابد تو ناقصی هستی که در کنار من که کمال مطلقم آرامی! «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله والله هو الغنی الحمید» نترس بنده من نمیگذارم مثل خودم تنها شوی! نمیگذارم موحدی شوی که تمام احساس کمال را دارد، با نقصت خوش باش، با کفرت خوش باش، با دوئیت خوش باش، عشق جبران ما فات میکند. در دل این کفر توحید معنا میشود... تو کافری باش عاشق منی که موحدم و تنها! کاش میشد یواشکی بگویم من هم کافرم شاید کافرتر از تو و عاشق تویی هستم که موحد و تنهایی! تو عاشق کمالی و من عاشق نقص پس من از تو کافرترم! بنده من یکی درد پسندد مثل من و یکی درمان پسندد مثل تو! تنهایی خیلی وحشتناک است! من تجربهاش کردهام بنده من! نخواهم گذاشت تو هم تجربهاش کنی! بگذار از من بخواهی و من عطایت کنم! گناه کنی و من ببخشم! عشق یعنی همین عوام بازی ها! ناقص عاشق کامل است و کامل عاشق ناقص! محال است خواص بفهمند این دور چه دور قشنگی است وقتی تو با خدایت زیر یک چتر دونفری زیر باران قدم میزنی! و آه از باران...
باسمه تعالی: سلام علیکم: و باز «انتم الفقراء الی الله» و نظر به تعلّق و نسبت. آری! فقط نسبت، که ما را همین بس است، بقیه بهانه است تا این نسبت را درک کنیم. اگر او خود را در ما دید، ما خود را در نسبتی که با او داریم مییابیم. گفت: «پس بدین نسبت به تو همسایهایم / چون تو خورشیدی و ما چون سایهایم». موفق باشید
سلام استاد: لطفا بفرمایید ما چکار به فلسطین داریم؟ چه کسی این وظیفه را به عهده ما گذاشته؟ اکثریت ملت موافق نیستند. ۴۵ ساله که داریم تقاص پس میدیم. یکملت و کشور را نابود کردیم بخاطر فلسطین. خاک خود ما را روسیه اشغال کرده جرات بازخواست نداریم الان هم خیلی ضعیف شده ایم جواب این ملت دربدر را چه کسی می دهد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی نخواهد در تاریخی که به لطف الهی مقابل او در راستای عبور از سیطره استکبار گشوده شده است فکر کند، بخواهد یا نخواهد ذیل سیطره استکبار زندگی را میگذراند و بسی پوچی و بسی بیثمری. موفق باشید
سلام و احترام: استاد شما فرمودید عین ثابته چیزهای کلی رو در انسانیت انتخاب کرده میشه لطفا یه مثال بزنید و بیماری و پدر و مادر و همسر به انتخاب ما نبوده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این که انسان خود را طوری تعریف کند که انسانی شجاع و اندیشمند باشد؛ آن هم نه به معنای انتخاب جزیی و یا تصمیم فردی، مربوط به عین ثابته اوست و این بسیار فاصله دارد از ربط آن موضوع به امور جزئی. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: آیا وجود توهم در کنار عقل خوب است یا بد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان در کنار عقل می تواند خیالات متعالی داشته باشد که البته به آن توهّم گفته نمی شود. مطلب را می توانید در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» دنبال بفرمایید. موفق باشید
سلام علیکم و رحمة الله و بركاته: حضرتعالی در پاسخ به پرسشی که با اشاره به تعدادی از آیات کریمه آنها را دلیلی بر مشترک معنوی بودن واژه اسلام و از آنجا تقویت کننده پلورالیسم دانسته بود به نکاتی از تفسیر المیزان در نفی پلورالیسم اشاره فرمودهاید. (https://lobolmizan.ir/special-post/129?mark=%D8%A7%D9%87%D9%84%20%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) برای نمونه، در پاسخ مذکور در توضیح آیه مبارکه (لیسوا سواءا) فرمودهاید: (این افراد از اهل کتاب که حالا به اسلام ایمان آوردند، از صالحین هستند.) یعنی ایمان را شرط رسیدن به صلاح دانستهاید. اما عینا خلاف همان فرمایشات را در بسیاری از مواضع دیگر بیان فرمودهاید تا جایی که در پاسخ به پرسشهای ۳۸۵۵۲ و ۳۸۵۵۳ از دعوت رسول اکرم صلی الله علیه وآله به توحید به جای دعوت به اسلام و عدم نسخ ادیان گذشته سخن گفتهاید. فارغ از اینکه کدام دیدگاه در این مسئله نزدیکتر به صواب است، میخواهم بدانم آیا منشأ این دو مدل متفاوت از تفسیر آیات در بیان حضرتعالی، تبدل نظر مبارک است یا اساسا هیچ تعارضی میان این دو فرمایش حضرتتان وجود ندارد و متفاوت فهمیدن این تعابیر ناشی از سوء برداشت حقیر است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن جا که به یاد دارم و با نظر به نگاه علامه طباطبایی به آیات مذکور و عرایضی که در شرح سوره آل عمران شد؛ همیشه بحث در آن بود که اسلام در این مورد به همان معنای تسلیم به حکم خداوند است و نه به معنای تغییر مذهب دادن. اخیراً عرایضی تحت عنوان «نسبت ایمان و پیامبر در هر مذهب»https://eitaa.com/matalebevijeh/17730 شده است. امید است که مفید افتد. موفق باشید
سلام و درود محضر حضرتعالی: ۱. در جایی فرموده بودید مطابق طلب مردم هر زمانه اون چیزی به میان میاد که جوابگوی اون طلب باشه و در این تاریخ، انقلاب اون شانی هست که جوابگوی طلب ماست. و به عبارتی انقلاب ظهور حقیقت در برابر تکنیک هست که پدیدار شده. اینکه ظهور حقیقت در این تاریخ، انقلاب هست، ادعای کمی نیست. چطور این مسئله قابل دفاع هست؟ اگر بخوایم با حکم شرع به این موضوع نگاه کنیم چگونه توجیه شرعی داره؟ لطف بفرمایید برای فهم حقیر تبیین بفرمایید. ۲. نظرات علامه طباطبایی پیرامون انقلاب هم شایان توجه است وقتیکه ایشان میگویند اولین شهید این انقلاب، اسلام است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اخیراً عرایضی تحت عنوان «جایگاه انقلاب اسلامی در شرایط امروزینِ جهان» https://eitaa.com/matalebevijeh/17710 شده است. به گمانم می تواند نسبت به این امر کمک کند و همان طور که مکرر عرض شد درک حضور تاریخی مانند درک تقدیر است که هرکس باید خودش احساس کند. زیرا امری انتزاعی نیست که قابل اثبات و یا نفی باشد. ۲. در کتابی که اخیراً در رابطه با نظرات علامه طباطبایی در رابطه با انقلاب نوشته شده روشن می کند که این سخن را آقای کدیور از قول فرزند آیت الله قدوسی یعنی نوه علامه طباطبایی نقل می کند؛ در حالی که ایشان آن را تکذیب می نماید و با این که به آقای کدیور تذکر می دهند که این سخن که از قول من گفته اید، کذب است؛ همچنان ایشان آن را روی سایت خود نگه داشته اند. موفق باشید
سلام: جلسه دوشنبه این هفته شما را گوش کردم. سئوالی که دارم اگر انسان خودش رو در معانی یافت کرد و معانی ملکوتی یا معقولند، پایین تر از این حالت زمین و طبیعت و یومیه است و کار و همسر و خانواده و روابط اجتماعیه. این مسائل دون چی میشن؟ چرا من هرگز نمیتونم بدانم مثلا فردا وظیفه ام از صبح تا شام چیست؟ من اصلا نمیدونم جایگاه روزمرگیم چیه؟ خلع من رو فرا گرفت! فردا پول از کجا میخواد برام بیاد، کجا باید برم برش دارم؟ چطور باید با تک تک آدما برخورد کنم؟ اینها چی میشن؟ مثلا رهبر انقلاب از کجا میدوانند باید رمان بخوانند، مدارا بخوانند، با کدام اراده با کدام زمان منظم با کدام حافظه دریابند اصلا معنیه روزمرگیم رو بالکل گم کردم. نمیدونم با کی برم با کی نرم، اینها پدر مادر من، دوستم دارند همه اینها یک نوع نگاه عاقلانه است به همه ریز مسئله های دنیا. عقلم حیرانه و قلبم هنوز او نداده کیه و حتی نمیدونه باید صبر کنه فقط میدونه باید صبر کنه! چه وضعی افتادم ولی آنقدر میدانم من حتی بدنمم هم گرفتار بلایا بوده پس باید نیازمند باشه و خدا هر نیازمندی رو پاسخ گو است. گویا خاطرم میگه باید یک صوری دمیده شه تا همه توهم ها فرو بریزه و قلب با خود در کنار همه با زندگی روزانه باشه! آیا قلب از تن جدا میشه و میتونه با خود تن واقعیش باشه هرچند بدن هم یک تنه و روح خودش رو داره و روح تن من نمیدونه کیه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرمودهاند: «ره چنان رو که رهروان رفتند» و در میدان زندگی و فعالیت باید حضورمان طوری باشد که در وصف آن فرمودهاند: «دست در کار، و دل با یار». و این است راز وسعتیافتنِ انسانها. موفق باشید
سلام حاج آقا: سوالم اینه کمک شدن در انجام کارها در سلوک و عرفان چه جایگاهی داره؟ ما خونمون رو درست داریم میکنیم و با اینکه دورم پر از آدمه ولی خیلی حس تنهایی دارم تا جایی که تقریبا همه کارها رو با بغض و تنها انجام دادم. با شوهری که بسیار پرتوقع و در عین حال ناتوانه و کاری رو تنها انجام نمیده؛ حتی بخواد وسایل ساده برا خونه بخره من رو مجبور میکنه باهاش برم. خیلی خستم از تنهایی و اینکه مثل یه مرد باید کار کنم. چه نگاه سلوکی داشته باشم؟ تنها مایه آرامشم معارف هست وقتی میگم خستم و به زور نیم ساعت معارف رو گوش میدم حس میکنم هیچ پناه دیگه ای ندارم. این تنهایی و این همه بی عرضگی شوهرم و دست تنها بودن و صد برابر کار کردن رو از نظر عرفانی چجوری ببینم؟ منظورم از کار، کارهای ضروری و ساده ولی سخته. الانم دارم گریه میکنم که این پیام رو نوشتم. خدا میبینه و چه کار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید این سایت در محدوده سؤالات کاربرانی میتواند جوابگو باشد که مباحثِ مطرح در سایت را دنبال کردهاند و برایشان سؤالاتی پیش آمده. و لذا این سایت نمیتواند جوابگوی این نوع سؤالات برای کاربران محترم باشد..شاید میتوان گفت در بستر کمک برای برپاکردن یک زندگی خودِ همان کارها نوعی عبادت به حساب میآید. د موفق باشید
با سلام: نفس انسان در مقام ذات فقط ذات است. اما در مقام ظهور، (شنوایی، بینایی و...) میشود. حال آیا درباره خدا میتوان گفت که در مرتبه ذات، فقط ذات است. اما همین ذات ظهور میکند که میشود، (علم، قدرت، حی)؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره همان ذات است که در اسماء حسنا جلوه میکند. موفق باشید
با سلام: در بحث ده نکته در معرفت نفس، در بحث حضور و ظهور آیا میتوان گفت که: انسان از ظهور وجود مجرد پی به حضور مجرد میبرد؟ و یا اینکه باید بدانیم که مجرد حاضر است و متوجه ماست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نزد خود، متوجه نفس خود میشویم که آزاد از مکان و زمان خاص نزد ما حاضر است و این یعنی تجرد نفس از احکام ماده. موفق باشید
سلام علیکم و رحمه الله: با آرزوی سلامتی برای استاد مستطاب، معزز و محترم. در یکی از تفسیرهای قران مجید خواندم: زمانی که فرشته روح بر حضرت مریم (س) نازل شد و حضرت از او باری گرفتند تا موقع وضع حمل ایشان ۹ ساعت زمان به طول انجامید. مشتاق بودم نظر حضرت عالی را در این رابطه جویا شوم. یا علی (ع)
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمیدانم. موفق باشید
سلام علیکم: در نزدیکی قله یهو حاج آقا رئیسی پرید و بلافاصله مبتذلترین انتخاب تاریخ انقلاب اسلامی رقم خورد، این یا یک گوشمالی حسابی هست که منجر به سقوط به دره میشه و خدا علَم را به دست قوم جایگزینش میده و یا یه خیر و مصلحتیه در مسیر رسیدن به قله، قطعا شق دوم با دیدگاه رهبری عزیز متناسبتر هست هر چند ما فعلا نمیفهمیم این چه بلایی بود اونم توی زمانی که تقابل انقلاب و بازوانش با استکبار داره به اوج میرسه، استاد شما چه میفرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال 37914 شد که در این رابطه میتوان به آیندهای اندیشید با استحکام بیشتر. موفق باشید
با توجه به ابعاد شخصیتی آقا امیرالمومن (ع) چگونه می توان قائل به دافعه داشتن حضرت شد وایا شیعه واقعی می تواند دافعه داشته باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع دافعه که به حکم آیات اولیه سوره ممتحنه عین ایمان است؛ به همین معناست که امروز تنفر کامل از اسرائیل شرط انسانیت می باشد. دافعه مولایمان از انسانیتِ متعالیِ آن حضرت ریشه میگیرد. موفق باشید
سلام: میدونم که الان وسط این همه کارهای علمی و فلسفی این نوشته من یکم مسخره به نظر بیاد اما شرح حال عجیبی دارم که دوست دارم با شما درمیان بذارم: من پسر مذهبی ای بودم که توی یه خانواده مذهبی زندگی می کردم. از همون بچگی به خاطر یسری دعواهای خانوادگی الکی روانم دچار مشکل شد. خلاصه که من نماز و دعا رو ادامه دادم و درسم رو هم کم و بیش خوندم تا پارسال که دانشگاه قبول شدم. از هرچیزی تجربه کردم. جالبه که من اگه بخوام کارهام حلال و شرعی پیش بره باید سختی بیشتری رو تحمل کنم و فکر میکنم حتی خداهم راضی نیست که کارهام شرعی پیش برن. هیچی خواستم زن بگیرم توی ذوقم زدند و منم رو آوردم به ارتباطای الکی با دخترها که روانم آروم بشه. رو آوردم به دخانیات بلکه از لحاظ مغزی راحت بشم ولی هیچی لذت نداره توی این دنیا، هیچ و هیچ. به نهایت پوچی و بیهودگی و رذالت و نادرست بودن که میرسی میگی ای وای چه غلطی کردم! و حالا باید خودت رو جمع و جور کنی. دیگه نماز و دعا لذت نداره گفتگو با نامحرم نداره دخانیات نداره آشنا و رفیق نداره. دلتنگ حال از دست رفته ام! دلتنگم که کجا بودم و چه حسی داشتم که الان نیست. آخه اون موقع نمیفهمیدم و الان پشیمانم. من غریبه نیستم من خائنم. کافیه که یه روز از روزگار گزندی بهم برسه تا دیگه خدا پیغمبر نشناسم. ای وای که با عذاب وجدان چه گناه ها که نکردم. اصلا من این نیستم نمیدونم یکباره چی شد که اینقدر داغون و سرافکنده شدم. الانم اگه خدا دست من رو نگیره من هیچ کاری نمیتونم بکنم. میگم خدایا من نه زن میخوام نه تفریح نه هیچی حلالشم که نمیدی نمیخوام فقط اضطراب رو از من دور کن. ولی همه اینها رو میخوام، دلیلی که ازشون زده شدم این بوده که هیچوقت حتی چراغ روشنی هم بهم نشون ندادند که حداقل امیدوار بشم. خلاصه که خیلی ناامید و پریشان شدم هیچ ایده ای هم ندارم نه کتاب هاتون بهم لذت میده نه صوت هاتون اصلا نمیتونم ارتباطی باهاشون برقرار کنم. (این ناشی از ضعف منه نه نقص شما) سعی خودم رو کردم. فکر کنم دیگه در این حد پست شدم که قفل زدند به اعضا و جوارحم تا چیزی از معارف رو درک نکنم. نمیدانم. خلاصه که وضع بسیار غریب و حال بهم زنیه. از فرط اضطراب، قلب و معده ام حسابی درد میگیرند و دارو فقط تسکین درد های منه و اما اصلا درمان نمیکنه. به خدا از دار دنیا چیزهای کوچکی میخواستم آن هم به صورت حلال. وقتی نشد و باز هم نشد به حرامش رو آوردم و البته الان پشیمونم الان فقط خدا رو میخوام. بقیه هیچ. هر چیزی هم که خدا میده رو میخوام اصلا دیگه میخوام دعا نکنم. فقط بگم خدایا هرچی که میدونید خوبه رو بهم بدید. حسابی میترسم و وحشت دارم. من آدم ضعیفی هستم که کارهای اشتباه زیادی کردم. الانم از اعماق وجودم پشیمونم. یعنی با تکتک سلولهام استغفرالله میگم. ممنونم که به درددل بنده توجه کردید. خدا حفظتون کنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه این حرفها؛ مگر جز این است که: «چونکه غم پیش آیدت در حق گریز / هیچ جز حق غمگساری دیدهای؟» بخواهید و نخواهید راهی عظیم و زیبا و گشوده و همه جانبه به نام اسلام و قرآن مقابل ما قرار دارد و هر اندازه با جدیّت در آن قرار گیریم بیشتر به نتایجی میرسیم که حتی باور هم نمیکردیم به همان صورتی که روندگان این راه به آن رسیدهاند و همه این میلهای توهّمی را زیر پا گذاردند. خوب است به نکاتی که سؤال کننده سؤال شماره 37662 فرمودهاند، رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: عبادتی که تمام فکر و حواس من جلب و معطوف به ادای صحیح حروف یا محسابه رکعاتش هست را نمیتونم بپذیرم. اگر نسبت به ظواهر نماز کم اهمیت بشم، نماز باطله. اگر نسبت به ظواهرش اهمیت قائل باشم، چطور انتظار داشته باشم که از چنین عبادتی افق و دریچه جدیدی به روی من باز شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در عین رعایت صحیح کلمات، بدون وسواس، به معانی و فوق معانیِ آن کلمات که همان حضور در محضر حق است نایل شد ، به حکم «اقم الصلواة لذکری». موفق باشید
سلام استاد طاهرزاده در جواب بنده گفتن «با انس با عالِمی که بهتر است از سادات باشند، امیدوار به رفع این مشکل باشید.«چ» سوالم اینه: «انس با عالم زنده یا مرده؟ انس گرفتن یعنی چی؟ یعنی بروم مشکلم را به ایشون بگویم تا راه حلی بدهد یا...؟ منطور از سادات همون سید هست یا سیده؟ عاقبت به خیر باشید ممنون/
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور روحانیون سادات میباشند مانند امام جماعت مساجد. که خوب است با دعوت ایشان به منزل از برکات علم و سیادت ایشان جهت دفع موانع استفاده شود. موفق باشید
سلام و عرض احترام: ببخشید یه سوال داشتم همسر من و بچه های من که پسر ۲۳ ساله و یه دختر ۲۰ ساله ام روزه نمیگیرن. بنطر شما براشون ناهار درست کنم از نطر شرعی ثوابی داره یا اینک کار من اشتباهه؟ راستش بعد از افطار هم سخته برام درست کنم چون خودم سحری نمیخورم موندم چی کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما وظیفه مادریتان را انجام دهید؛ بقیه کارها مربوط به خود آنها میباشد. موفق باشید
سلام و نور و درود و برکت و رحمت الهی. استاد سؤالم اینه: ما وقتی فردی از خانواده مون رو که دچار بیماری سختی بوده از دست میدیم، با اینکه میفهمیم و درک میکنیم که با مرگ در وضعیت بهتری هست و از درد های جسمی رها شده و الان براش خیلی بهتره، چرا بی اختیار گریه میکنیم؟ یا حتی وقتی شهدای عزیزمون رو از دست میدیم دست خودمون نیست گریه میکنیم با اینکه میدونیم که اونها در وضعیتی هستند که ما شاید هیچ وقت نصیبمون نشه و توفیقش رو نداشته باشیم و اونها با شرایط جدیدشون خیلی لذت میبرن و شاید اصلا فکر ما هم نباشند. با این حال چرا ما گریه میکنیم؟ شاید اگر از خودمون بپرسیم علت گریه ات واقعا چیه؟ جوابی هم نداشته باشیم. این اشک از کجا میاد؟ به چه علت میاد؟ بعدش چرا با گریه اروم میشیم؟ چرا میخواهیم به اونها بپیوندیم؟ تا آروم بشیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد اقوام، آری! عامل اشک همان انسی است که در میان بوده است ولی در مورد اشک و گریه برای شهدای کربلا، قضیه متفاوت خواهد بود. در این مورد عرایضی شده که ذیلاً تقدیم میشود:
راز اشک برای امام حسین«علیهالسلام»
۱. در صحنههای ظهور ایمان، وقتی جان انسانها با افقهای گشوده ایمان روبهرو شوند، در طلب حضور در آن افقها، اشک به ظهور میآید. اشکهایی که با نظر به رازهای ناگفتنیِ آن افقهای گشوده سرازیر میشود تا جان انسان نسبتی با آن افقهای گشوده برقرار کند و این یعنی کربلا و این یعنی سخن حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» که فرمودند: «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إلا استعبر»، من کشته شده اشک هستم، مؤمنی مرا یاد نمیکند مگر اینکه اشک بر چشمانش جاری میشود. و از این جهت اشكي كه در شيعه هست با ناراحتيهاي عاطفي و احساساتي فرق اساسي دارد، اشك براي امام حسين «علیهالسلام» عامل رابطه انسان است با مقاصد قدسي و لذا نه تنها شادي و نشاط را از شيعيان نميگيرد، بلكه شادي و نشاط در زندگي شيعيان موج ميزند.
2- آنگاه که معنا و جایگاه اشک را در کربلا شناختیم، هرجا آن حضور، حضور کربلایی است، آن اشکها به ظهور میآیند و این یعنی ما با نظر به کربلا جایگاه اشک برای حاج قاسم و شهید رئیسی و برای فرماندههای تجاوز اخیر رژیم صهیونی را فهمیدیم و ما معنای جایگاه اشکهای حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» را میتوانیم به خوبی «فهم» کنیم؛ وقتی رهبر معظم انقلاب به عنوان امام جمعۀ تهران خبر نوجوانانی را دادند که قلکهای خود را شکسته بودند و پولهای آن را برای کمک به جبهه هدیه کردند. https://eitaa.com/soha_sima/4983