سلام: آیا هرمنوتیک فلسفی همان قلوب یعقلون بهاست که در انوار متجلیه انقلاب اسلامی ظهور کرده است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با رویکردی که آیه ۴۶ سوره حج با ما در میان میگذارد که حضور در تاریخ است ولی در صحنههای جغرافیایی زمین و نظر به سرنوشت ملتها؛ آری! میتوان امروز در آینه انقلاب اسلامی حضور اراده الهی را احساس نمود. موفق باشید
با سلام و خسته نباشید خدمت آقای طاهر زاده: من کتاب مکارم اخلاق شما رو خوندم منتهی یک کلمه اشتباه تایپ شده معنی جمله عوض شده چه جوری می تونم اطلاع بدم تصیح کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: از همین طریق میتوانید تذکر خود را بفرمایید. موفق باشید
سلام علیکم آقای طاهرزاده: آیا بین الطلوعین در حال سجده بودن برای خدا، بالاتر است یا درس و بحث قرآن و تفسیر و نهج البلاغه یا ادبیات عرب کارکردن یا دیگر دروس حوزه کارکردن، شما کدام یک را ترجیح می دهید، دلیل آن را بیان میفرمایید با تشکر و التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به خود فرد و احوالاتش دارد که آماده کدام ورودی است و در شرایط خود نسبت به کدام موضوعات بیشتر دل میدهد. در عین حال بالاخره در آن وقت و زمان نظر به امور معنوی ارجحیت خود را دارد ولی این امر، کلی نیست. موفق باشید
با سلام: فرق الله ذاتی و الله وصفی چیست؟ آیا استفاده الله هم در ذات به عنوان ذات و هم در اسم بودن تناقض نیست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! «اللّه» در مقام ذات، همان احد است و در مقام وصف، مستجمع به جمیع اسماء میباشد. حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در کتاب شریف «مصباح الهدایه» در این مورد نکات ظریفی را به میان آوردهاند. موفق باشید
سلام و رحمت: یه سوال دارم اگه میشه از استاد بپرسید. بنده خیلی به علم فلسفه واقف نیستم ولی یه سوالی برام پیش اومده ممنون میشم پاسخ بدید، اینکه ذات خداوند متعال برای آفریده ها غیر، محسوب میشن؟ یعنی عالم ،غیر از خداوند است, و این حد برای خدا تعیین نمیکنه؟ یعنی ذات اقدس الهی وقتی بینهایت هستند چگونه میتوان آفریده های خدا را غیر از او محسوب نکنیم و این بینهایت مطلق را براش حد تعیین نکنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خداوند از آن جهت که وجود مخلوقات را به آنها میدهد؛ عین وجود بدانیم، پس در عین آنکه وجودِ مخلوقات را به آنها میدهد، آنها از نظر وجودی از او جدا نیستند که از این جهت دوگانگیِ خالق و مخلوق مانند مادر و فرزند پیش بیاید. بیشتر میتوان مثال موج و دریا را زد که هر موجی از یک جهت موج است و از جهت دیگر جدا از دریا نیست. موفق باشید
سلام: شما فرمودید برای دانش آموزان نوجوان (هفتم.هشتم.نهم) کتابهای «جوان و انتخاب بزرگ»، «آشتی با خدا»، «چه نیازیه نبی» مناسب است. ۱. آیا پیش نیاز این ها معرفت النفس می باشد یا ابتدا همین کتابها کار شود؟ ۲. ترتیب برگزاری مسابقه کتابخوانی از این سه کتاب به چه صورت باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» عملاً موضوع معرفت نفس به میان میآید. ۲. در این مورد فکر نکردهام. موفق باشید
سلام: ببخشید من همونی هستم که سوال ۳۵۷۶۱ رو پرسیدم ولی من دوست دارم بخونم شاید اونجایی که من میخونم موجب شهوت نشه ولی چطور سرود خواندن خانم ها اشکال نداره حتی توی تلوزیون هم پخش مشه از کجا معلوم شاید برای یکی موجب شهوت بشه پس برای چی میخونن؟ بعدم اینکه من توی گروهای روبیکا که خوانندگی میکنن میگم بخونم و بفرستم کاناله هم مختلط هستش ولی نمیدونم باید چیکار کنم؟ مگه خود خدا نگفته از استعداداتون استفادع کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در خودداری از ایجاد فضای فتنه و فحشاء است. حال اگر کسی از نظر شخص خودش تحریک شهوانی میشود مربوط به خودش است. موفق باشید
با سلام: حضور در جلسه شنبه هفته پیش (شهادت) باعث شد که تفکر ۵ ساله من نسبت به تاریخ تغییر کند. قبلا طرز فکرم اینگونه بود که ایرانِ اسلامی، از لحاظ اسلامیت در حال سقوط است. به این نظر که دهه شصت اکثریت غالب باحجاب و متدین بودند ولی دهه ۷۰ به بعد به چاله افتادیم. حسّم اینطور بود که اسلام ۱۴۰۰ سال قدمت دارد و غرب مدرن ۵۰۰ سال، و این ۵۰۰ سال در حال شکست دادنِ آن ۱۴۰۰ سال است. اما جرقه ای در ذهنم افتاد که: « شاید اسلام مال همین الان است و ۴۵ سال است که این دین برای ما آمده و تازه ما اول راه هستیم». همینطور که پیش رفت برایم متجلی شد که واقعا ما در آغازیم و اگر حضوری در نهایت قرار است پیش بیاید در آیندهٔ همین راه پیش خواهد آمد. فلذا این برهنگی ها و این میزان نفرت پراکنی ها تاثیرات ۵۰۰ ساله رسانه غربی بر اسلام ۴۵ ساله است که هنوز درخت تنومندش مانده تا برگ در افلاک بگستراند. پس از این به شدت امیدوار شدم. در این یکساله که به لطف نادانی مسئولان و هوشمندی دشمنان، بی حجابی به برهنگی تبدیل شده همیشه است، این حسِ افول به سمت بی ایمان شدن جامعه را داشتم و در راه آمدن به جلسه جنابعالی که سوار وسایل نقلیه میشوم این حس بیشتر القا میشود؛ اما حال که این طرز فکر تغییر کرده انگار دنیا عوض شده است. انگار این افراد، خرده سد های خوفناکی هستند که در مسیر انقلاب اند. خُرده به خاطر اینکه در برابر ایدئولوژی انقلاب اسلامی هیچ اند و خوفناک به خاطر اینکه این خوف ما را به حرکت وا می دارد. به قول جنابعالی: «چه خوش است این خوف!» خلاصه کلام بنده این بود که این انقلاب اسلامی در مرحله آغازین خود خرازی و باکری و حججی و سلیمانی و علی وردی و... خلق کرده است؛ در آینده قرار است چه بکند؟! و اینکه ان شاءالله خداوند مارا آینده این انقلاب قرار بدهد. آمین!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همینطور است زیرا حرکتی که مبتنی بر توحید باشد روز به روز با جلوههای بیشتری خود را نشان میدهد و پیش میرود. باید از خود پرسید در موقعیت تاریخی که ما در آن قرار داریم خداوند با ما چه نسبتی برقرار کرده و ما نیز چه نسبتی باید با او برقرار کنیم؟ مسلّماً بدون درک زمانه، هيچ قدمي به سوي آيندهي خود نميتوان برداشت و رخداد انقلاب اسلامی در اين تاريخ، همان زماني است که ميتوانيم با قرارگرفتن در آن، سرنوشت خود را از بند غرب آزاد کنيم.
ما همانطور که در سنن الهي قرار داريم، اگر از حضور خود در آن سنن آگاه شويم راهِ آينده نسبت به آن سنن در مقابل ما گشوده ميشود. به همين معنا ما در تاريخي هستيم که رخداد انقلاب اسلامی به صورتي خاص ظهور کرده که اگر از حضور خود در اين رخداد آگاه شويم، راهِ آيندهي تاريخ قدسی ما در مقابل ما گشوده خواهد شد و ديگر در توهّمات بشرِ غربزده قدم نخواهيم زد. امام صادق «علیهالسلام» ميفرمايند: «قَالَ فِي حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِه» ( الكافي، ج2، ص: 116) در دستورهاى حكيمانهي آل داود چنين آمده است که وظيفهي انسان خردمند است كه زمانهي خويش را بشناسد و مناسب شناختی که دارد متوجهی حوادث باشد و زبان خود را حفظ کند و مطابق روح زمانه سخن بگوید. و یا ميفرمايند: «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِس» (الكافي، ج2، ص 116) بر آنكس كه به زمانه خود داناست، اشتباهات هجوم نمى آورد. وقتی متوجه باشیم انقلاب اسلامی توسط سالک عارفی که متوجهی زمانهی خود بوده است؛ مطرح شده است و چنین افرادی بیش از آنکه بخواهند با تفکرات عادی بشریِ خود راه حلِ عبور از ظلمات زمانه را بیابند، مطابق دغدغهی خود به خداوند رجوع میکنند و منتظر میمانند تا خداوند إشراق لازم را به قلب آنها بنماید، نگاهمان به انقلاب اسلامی نگاه خاصی خواهد شد. و لذا در نگاهی تأویلی و هرمنوتیک همهی تلاشمان آن میشود که به جنبهی باطنی انقلاب اسلامی یعنی به روح تاریخی آن بنگریم و معنای شناخت زمانه در این رابطه شکل میگیرد.
مقام معظم رهبری «حفظهاللّه» در راستای نقش تاریخی حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعليه» و اینکه انقلاب اسلامی یک حقیقتِ تاریخی در این دوران است و میتواند جهت تاریخِ معاصر را تغییر دهد؛ میفرمایند: «واقعاً حضرت امام «رضواناللّهتعالیعليه» انسان عجيبى بود اصلاً پيدايش و وجود اين انسان با آن ابعاد، هيچ قابل تحليل نيست جز اينكه بگوييم تفضّل الهى بود براى اينكه چرخشى در تاريخ و در حركت قافله عظيم بشرى به وجود آورد، دستى بايد از غيب ظاهر مى شد، خداى متعال اين دست را ظاهر كرد». (بيانات در تاريخ: 1/3/1369) و در تاريخ 21/11/90 يعني پس از گذشت بيست سال ميفرمايند: «امام عزيز ما آن مرد عظيمي که بلا شک خداوند لمعهاي و لمحهاي از انوار طيبهي نبوتها را در وجود او قرار داده بود». حال این مائیم و آیندهای که وعدههای الهی روز به روز یکی بعد از دیگری به ظهور میآید. موفق باشید
سلام علیکم: آیا عروسی قاسم در کربلا حقیقت دارد و متن نامه امام حسن برای قاسم چه بود؟ سفارش امام به داماد کردن قاسم بود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به احتمال زیاد اصل قضیه همچنان که بعضی از بزرگان فرمودهاند بیشتر ساختگی است. موفق باشید
با سلام: استاد چند روز پیش یه مستندی توی اینترنت دیدم که البته از تلویزیون هم پخش شده بود و در مورد ساداتی بود که در یه روستا نزدیک تهران همه دورهم جمع شده بودن. مصاحبه گر رفته بود سراغ یه فردی که در زمان دفاع مقدس بهش میگفتن سنگرسازان بی سنگر که خودش هم از سادات روستا بود. وقتی علت اینکه چطورشده همه روستا سیدها دورهم هستند پرسید گفت اینجا همه موقوفات امامزاده به اجداد همین امامزاده میرسه پرسیده و برای همین همه اینجا دورهم شدن. سوالم اینه در مورد بقیه امامزاده ها هم همینطوره؟ و چطورمیشه شجره نامه افراد را پیدا کرد؟ بنده این جمله را از چند نفرهم که متاسفانه با انقلاب هم خیلی خوب نبودن شنیدم که میگفتن ما تو شجره نامه هامون به فلان امامزاده میرسه نسلون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. موفق باشید
اگر به سان عزیزانی که اشکالات صحیحی مطرح کردند و مستحق منشور روحانیتشان کردید به بنده مار خوش خط و خال حوزه لقب داده نشود چند نکته پیرامون سوال و جواب ۳۹۰۹۲ عرض میکنم: در مقدمات استدلال اشکالاتی موجود است، از جمله: فرمودند «معلومات ما چیزی جز علم ما نیست» که می خواستند به نتیجه برسند که علم خدا چیزی جز معلومات او نیست، که نتیجه بگیرند علم خدا = نور، معلوماتِ خدا (وجود) = نور، عالم (خدا) = نور، پس نتیجتاً علم و عالم و معلوم یکیست که نور است و خداست. اما اشکال اول اینست که علم الله فقط به معلومات نیست. به همان معنا که حضرت رضا علیه السلام علم بلامعلوم را مطرح فرمودند که در ادامه تفصیل خواهم داد. اما همانگونه که قبلاً متذکر شده بودم وقتی شرط فهم قرآن و حدیث، فلان علم یا قاعده ی غیر عقلِ مشترک بشری و غیر منتج و غیر اختلافی از همان قرآن و حدیث معرفی گردد، متعلم با همان قواعدِ مشکوک، قرآن و حدیث را میبیند و ذوق میکند که عجب! من به همان قاعده رسیدم، در صورتی که قرآن را با فرض همان قاعده خوانده و مدام دور میزند. در مبنای حكمت متعاليه ی مرحوم صدرا، حقيقت علم همان حقيقت وجود است. ملاصدرا، در باب علم قبل از ايجاد خداوند، به نظریه «علم حضوری اجمالی در عين كشف تفصيلی» قائل است، كه بر قاعده «بسيط الحقيقه كـلّ الاشـياء و ليس بشیء منها» مبتنی است. اين قاعده، بر اصالت وجود، تشكيك وجود، و اشتمال علت بر كمالات معلول مبتنی اسـت؛ و دو بخش دارد: يكي بسيط بودن خدا، و ديگري كلّ الاشياء بودن او. ملاصدرا با تمثیلی از آينه و ذات مطلب را توضیح میدهد، در این تمثيل، قاعده بسيط الحقيقه جاری است. در واقع، وی با نفی حلول و اتّحاد وجودی صور با آينه و همچنين نفی وجود مستقل آنها، بساطت وجودی آينه را اثبات میکند؛ و سپس با توضيح تحقّق صور در آينه، به اين نحو كه وجود آينه حاكی از وجود بالغير این اشياء در خارج است، علم اجمالی در عين كشف تفصيلي حقّ را وضوح بخشيده است. علم الهی متعلَّق و معلومی دارد، كـه البته بنـا بـر قاعـده اتّحاد عاقل و معقول، متّحد با ذات الهی است. در نتيجه، اضافه ای هست ولی از نـوع اضافاتی كه متأخر از ذات هسـتند، نيست. و اما نظریه ای که مکرراً در کلمات معصومین آمده و آیت الله جوادی میفرمودند هنوز کل فلسفه ی اسلامی و حوزه ها نتوانستند به کنهش برسند که این عبارت به چه معناست (به خلاف استادنماهایی که هر چیزی خلاف صدرا رحمه الله را به دیوار کوبیده و ضد انقلابی تفسیرش میکنند و از نوصدرایی بزرگی چون علامه جوادی هم داغتر شده اند) : امام رضا (ع)، در جلسه مناظره با سليمان، در مورد توحيد بـه اين موارد اشاره كرده اند: «اراده و علم مثل هم نيستند؛ زيرا نفی در معلوم، نفی در علم نيست، اما نفی مراد، نفی اراده است؛ چون اگر شیء اراده نشود، موجود نشود و لكن ممكن اسـت علم ثابت باشد و معلوم نباشد، مانند بصر... چرا كه بنّا، به بنّايی عالم است؛ اگرچه بنايی درست نكرده باشد! پس ميتواند مرد دارای صنعتی باشد؛ اگر چه هيچ آن صنعت را به جا نياورده باشد. سپس برای توضيح مقصود ـ اينكه علم محتاج بـه معلوم نيست ـ از سليمان ميپرسد: آيا خدا ميداند كه يكتاست و شيئی با او نيسـت؟ سليمان گفت: ميداند. حضرت فرمود: آيا اين اثبات شیء است با او؟ سليمان چون محكوم شد، از سخن خود برگشت و گفت: خدا نميداند كه يكتاست و چيزي بـا او نيست! حضرت فرمود: آيا تو ميداني؟ گفت: بلي. حضرت فرمود: پس از خدا داناتري؟! سليمان گفت: اين امر (علم بدون معلوم) محال است. حضرت فرمود: آيا نزد تو علم به اينكه واحد است و شيئی با او نيست و سميع و بصير و عليم اسـت، محال است؟ سليمان گفت: آري، محال است. حضرت فرمود: پس چگونه خدا خبر داده است كه يكتا و حی و سميع و بصير و عليم است؟ سـليمان ديگر از جـواب عاجز شد.» اجمالا میتوان چند اشکال به نظریه صدرا رحمه الله وارد دانست: از قاعده بسيط الحقيقه، علم به ماهيات بما هو ماهيات استفاده نميشود؛ علم به ممتنعات اعدام، و از قبيل شريك خدا، و نيز علم به اشياء يا نظام آفرينش در كيفيتی متفاوت از نظام فعلی آنها نيز معطوف به همـين بحـث اسـت؛ چـون فلاسفه، بنا بر قاعدة «الواحد» معتقد به نظام واحد أتم و أحسن هستند. اشکال دیگر اینست که ملاصدرا، در بيان «علم اجمالی در عين كشف تفصيلی»، معنای مـورد نظر از اجمال و تفصيل را چنين توضيح داده كه علم به ماهيات مجرّد متّحد با ذات يا همان نظام شريف ربانی، عبارت است از علم اجمالی؛ و علم به موجودات خارجی و عينی (علـم پس از ايجاد) علم تفصيلی است كه اين دو، در خدا به يک وجود واحد موجودند. چون علم عبارت است از وجود محض، پس علم خدا قبل از ايجاد، اجمالی و در عـين كشف تفصيلی است. مشكل اين است كه اگر اين دو نظام، دو نحوه وجود دارند، پس علم به هریک هم جداست؛ يعنی در يـك مرتبه علـم اجمالی است و در يك مرتبه تفصيلی است. اگر هم نظام شريف ربانی همان موجود عينی است، علم اجمالی تفصـيلی معنا ندارد؛ بلكه هرچه هست، علم تفصيلی است. در حالی كه فلاسفه ميگويند: قبل از خلقت، چون معلومی نيست، علم به نحو اجمالی است؛ و علم تفصيلی به وجود خارجی تعلّق ميگيرد. به همين دليل، در حلّ معماي علم الهی قبل از خلقت، صعوبت و سختی عجیبی به وجود آمده است. اشکال بعدی اینست که خداوند در علم به ذات، هم عالم است و هم معلوم؛ لذا در علم قبل از ايجاد بيان ميكند كه علم به ذات، سبب علم به ماسوا است. حال آنكه محال است خداى تعالى معلوم واقع شود، اگر چه عالم خود او باشد؛ زيرا ظهور ذاتى خداوند سبحان شدت نامتناهى دارد، پس اينكه علم خداى تعالى به خودش، علم به جميـع ماسواست، معنايى ندارد؛ زيرا اين، وابسته و منوط است به اينكه همه اشياء در ذات خداى تعالى منطوى و جمع شده باشند؛ در صورتى كه اين مطلب، بر خلاف مذهب امامان (ع) اسـت؛ به اين دليل كه بينونت بين خداى تعالى و ماسوا، بينونت و جدايى صـفتى اسـت، نه بينونت عزلى و مكانى و تعينى و اشکالات دیگری که هنوز حل نشده
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه طرح این نوع مباحث در جای خود شیرین است که البته عنایت دارید جای این مباحث در چنین محدودهای که سایت برای سؤال و جوابها گذاشته است؛ نیست. مطمئن باشید اگر در جای خود بحث شود به این سخن رهبر معظم انقلاب خواهید رسید که میفرمایند: «فلسفه در اسلوب و محتواي صدرايي، جاي خالي خويش را در انديشه انسان اين روزگار ميجويد و سرانجام خواهد يافت». و نیز عرایضی تحت عنوان «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» در 16 جلسه در این مورد شده است https://lobolmizan.ir/sound/1398?mark=%D8%B1%D8%A7%D8%B2%20%D8%B7%D9%84%D9%88%D8%B9 . موفق باشید
سلام و عرض ادب: یکی از دلایلی که مسائل نظامی ایران سر و سامان گرفته این است که زیر نظر هبری میباشد و رهبری در آن ورود پیدا میکند. حال سوال این است که چرا ایشان در مسائل اقتصادی ورود پیدا نمیکنند بالاخص اکنون که شرایط جنگی میباشد. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیتوان گفت مطلقا ورود نمیکنند. آری حضور ایشان در جهتگیریهای کلی یک بحث است و اینکه مسئولیت مسائل خاص و جزئی اقتصاد را باید دولت به عنوان منتخب مردم دنبال کند، بحث دیگری است. فراموش نفرمایید اگر حضور کلان رهبری در مسائل حتی اقتصادی نبود ما به جای خنثی کردن تحریمها که تا حدی انجام شد، گرفتار سیطره تحریمها میشدیم. البته مشکل اقتصادی را باید در ریشههایی دانست که در رگ و پوست جامعه ریشه دوانده است و بحمدالله با خودآگاهی خاصی که در حال ظهور است ما از این معضل بزرگ عبور میکنیم ان شاالله. موفق باشید
عرض سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی جناب استاد طاهرزاده: تعدادی از دوستان بعنوان خادم الشهدا مدتی هست که اهتمام به سرکشی از خانواده ای معزز شهیدان در منطقه سکونت خود نموده اند که برکات زیادی برای آنان دارد به تازگی مواجه شدیم با خانواده ۸ شهیده که اصالتا اهل سده لنجان اصفهان بوده اند لکن قبل از انقلاب برای شغل به شهر مسجد سلیمان مهاجرت می نمایند که در ۱۴ آبان ۱۳۶۲در موشک باران شهر مسجد سلیمان پدر خانواده به همراه ۷ فرزند دلبندشان که شامل ۶ دختر و یک پسر خردسال بودهاند به فیض عظمای شهادت می رسند و همسر شهید خداداد ادیبی و یک فرزند دختر از این حادثه جان سالم بدر می برند البته آنها هم آسیب هایی می بینند لکن بعد از مدتی به اصفهان باز می گردند و در حال حاضر در منطقه ۱۳ اصفهان ساکن می باشند درخواست ما از حضرتعالی این است که در صورت صلاحدید خادمان شهدا را دعا بفرمایید که در این راه ثابت قدم باشند و چنانچه پیامی برای خانواده این شهیدان و همچنین خادمان شهدا دارید مرحمت بفرمایید تا مستفیض گردند. لازم بذکر است طبق گفته مسئولین مربوط این بزگواران تنها خانواده هشت شهید کشور و استان اصفهان می باشند با تشکر از شما که وقت مغتنمتان را در اختیار ما گذاشتید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا قوت. چه اندازه کاری که شروع کردهاید زیبا و خداپسند است. مطمئن باشید روح همان شهداء کمک میکند تا افقی از حقیقت در دل این تاریخ برای شما گشوده شود. در واقع شما به زیارت شهدایی میروید که به جهت تعلقشان به خانواده خود در آن مجلس به طور خاص حاضرند. موفق باشید
سلام استاد: برخی معتقدند طوفان الاقصی نه تنها کار مقاومت فلسطین نبوده، بلکه در اصلْ کار استکبار و نقشه بسیار پیچیده صهیونیست ها بوده برای تضعیف و مهارِ گسترشِ قدرت ایران و سرکوب کامل نیروهای مقاومت در منطقه و در نتیجه بهانهای برای گسترش و ادامه جریان اشغال گریِ صهیونیست ها. حضرتعالی چه اندازه این تحلیل را قبول دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به نکاتی که رهبر معظم انقلاب در ۱۴ خرداد و در نماز جمعه نصرفرمودند توجه بفرمایید روشن میشود اگر مبارزان غزه پیشدستی نکرده بودند امروز دیگر موضوعی به نام فلسطین در میان نبود. آنها نقشهای داشتند که برای همیشه فلسطین را نابود میکردند و به همین جهت رهبر معظم انقلاب فرمودند ۷ اکتبر یک معجزه بود و فرمودند حتی معلوم نیست جریان نظامی حماس میدانست که چه کار دارد میکند و یا بعداً معلوم شد. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته: استاد اگر انسان بگوید بدن من یا خانه من یا همسر من نوعی دوییت بین اینها وجود دارد که میشود یکی را به دیگری نسبت داد. حال اگر میگوید روح من با توجه به اینکه حقیقت انسان روح اوست چگونه این کلمه معنا دار میشود در حالی من انسان همان روح اوست و به عکس و اینها دو چیز نیستند. اگر بگوییم روح در اینجا یک مفهوم ذهنی حصولی است که به یک امر حقیقی حضوری نسبت داده میشود درست است؟ یا اینکه بگوییم من انسان غیب الغیوب انسان است که روح یکی از شوون و ظهورت اوست لذا میتوان این مرتبه نازله را به آن مرتبه عالیه نسبت داد ولی عوام الناس هم درکی از این کلمه دارند با اینکه از معرفت النفس بی بهره اند! سوال دوم اینکه حوادثی پیش میآید که انسان نوعی گله مندی در نفس خود نسبت به مقدرات احساس میکند خصوصا در صحنه انقلاب و پیشبرد آن که ظاهرا به سود دشمنان تمام میشود مثل اینکه بعد از موشک باران پایگاه آمریکا هواپیمای مسافربری ما توسط خودیها با یک اشتباه سهوی زده میشود و همه آن شجاعتها و حضور حماسی و کار بزرگ تحتالشعاع این قضیه قرار میگیرد آیا اگر این حادثه پیش نمیآمد بهتر نبود؟ با اینکه هیچ توجیه قرآنی و حکمت آمیزی نمیتوان در مورد آن ارائه داد یا رئیس جمهوری که امید مؤمنین و انقلابیون بود یعنی شهید رییسی به شهادت میرسد. شهید بهشتی و شهید مطهری به عنوان دو محور و قطب اصلی مسائل سیاسی و معرفتی و علمی به شهادت میرسند در حالی که اگر زنده میماندند امثال دکتر سروش و مصطفی ملکیان و بعضی سیاسیون منحرف محلی از اعراب پیدا نمیکردند. شهادت رجایی و باهنر و مورد اخیر شهادت حاج سید حسن نصرالله که حتی د ر خواب دیده بود کار اسرائیل را تمام میکند و معبر خواب هم ظاهرا آیت الله کشمیری بوده ولی به شهادت میرسد و صدها مورد دیگر از صدر اسلام تا کنون/ در مورد اینها چگونه باید اندیشید که با امید و اعتقادات ما سازگار باشد و گله مند نباشیم و آیا این گله مندی بد است؟ گاهی حوادث آنقدر عجیب است که انسان نعوذ بالله نسبت به قاعده مندی نظام حکیمانه البته با القا شیطان دچار شک میشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بزرگان این حالت را علمِ به علم فرموده اند بدین معنا که به علم حضوری خود نزد خود، با علم حصولی آشنا می شویم. ۲. به این فکر کنید که «در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن / شرط اول قدم آن است که مجنون باشی». آیا همه این سختی ها موجب هرچه گشوده تر شدنِ مسیر توحیدی ما نمی شود؟ و آیا شهادت سید حسن نصرالله مبنایی ترین راه برای نابودی اسرائیل نخواهد بود. موفق باشید
با سلام وعرض ادب: استاد اینک خداوند حکم میکند برای کسی طبق سر قدر و عین ثابته آن فرد، آیا کسی که در مرحله ای از زندگی یکدفعه دچار حادثه ای میشود مثلا آتش سوزی و کل اموالش از دست میرود، آیا این اتفاق در عین ثابته فرد بوده و عین ثابته انتخاب کرده؟ و اگر انتخاب کرده برچه اساس این انتخاب را کرده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: انتخابی که در عین ثابته شخص صورت می گیرد، انتخاب شخصیت کلی آن فرد است. ولی در این که مصیبت های بزرگ در زندگی فرد از قبل نوشته شده است را می توانید در آیه ۲۲ سوره حدید مدّ نظر قرار دهید که می فرماید: «مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَة فِي ٱلأَرضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُم إِلَّا فِي كِتَب مِّن قَبلِ أَن نَّبرَأَهَا إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِير» و نظر دارد به مصیبت هایی که قبل از تحقق در دنیا برای انسان نوشته شده است. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: چه کنیم تأثیر منفی جامعه را نپذیریم و تأثیر مثبت آن را بپذیریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم حاضرشدن در معارف عمیق مانند «معرفت نفس» و توجه به اشارات قرآنی است. پیشنهاد می شود با سوره مبارکه «زمر» که شرح صوتی آن روی سایت هست؛ مدتی مأنوس شوید. موفق باشید.
با عرض سلام: به استحضار می رسانم که من به مباحث شما، چه صوتهای شما و چه کتابهای شما علاقمند هستم و آنها را درک میکنم. اما حال و حوصله دروسی مانند بدایه الحکمه، اسفار و... ندارم. از نظر شما این حالت اشکالی ندارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانها دارای ذوقهای متفاوتند و نباید به خود سختگیری کنیم. مهم، مباحث قرآنی است و تدبّر در قرآن که جهانی بس گشوده برای هرچه بیشتر درک حقیقت در مقابل ما میگشاید. در همین راستا پیشنهاد میشود مباحثی که در شرح سورهها انجام می گیرد، دنبال شود. موفق باشید
عرض سلام و احترام خدمت استاد محترم: من ۳۵ سال سن دارم. شاید از حدود ۱۵، ۱۶ سالگی به خاطر مسایل زندگی و فشار های روانی، دچار تشویش افکار و به تبع آن ضعف حافظه شدم. البته نه در حد افراد مسن، بلکه بعد از شنیدن و حتی درک داستان های معرفتی و تعریف کردن آن برای بقیه یا بارها و بارها و بارها حفظ و مرور آیات قرآن، مطالعه ی کتاب ها و... در یک آن کلیت آن را فراموش می کنم. گاهی هر قدر می گویند فلان کار و فلان اتفاق را با هم رقم زدیم اصلا به خاطر نمی آورم که فکر می کنم از پریشانی افکار است. یک سالی هر شب خواندن سوره ی واقعه را شروع کردم، به خاطر رسیدن به برکاتش نه برای حافظه، متوجه شدم یکی از آثار حفظ قرآن قوت حافظه بود. اما بعد از مدتی دوباره به حال اول برگشتم با اینکه خواندن سوره ی واقعه حذف نشده است. مدتی است تلاش کردم کارهایم را کم کرده و افکار مشوشم را متحد کنم تا بتوانم تمرکز لازم را بدست آورم. بتوانم حافظ قرآن بشوم و انشاءالله در تمام نماز حاضر باشم و انشاءالله به مقام عبدالله برسم. حالا نمی دانم مشکل کارم کجاست و با انجام چه کارهایی می توانم نفسم را اصلاح کرده و ان شاءالله به سمت عبودیت پیش بروم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد چیزی نمیدانم. موفق باشید
سلام و درود خدمت اللهم عجل لولیک فرج به حق زینب کبری سلام الله علیها یک سوال ذهنم را مشغول کرده شاید از نظر شما بچه گانه باشد ولی در سوره حجر اگر اشتباه نکرده باشم نسبت به سوره خداوند متعال میفرماید به همه گفتیم بر آدم سجده کنند همه سجده کردند الا ابلیس خلاصه به این میرسیم که که شیطان رانده شده میگه بار الها حال که مرا گمراه کردی به من وقت بده خداوند میفرماید از مهلت یافتگانی سوال من این جاست مگر خداوند گمراه میکند؟ چرا خداوند گمراه میکند؟ آیا به نظر شما چرا شیطان سید عرفا است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که ملاحظه میکنید این شیطان است که اغواء و گمراهی خود را به خدا نسبت میدهد. در حالیکه خداوند او را دعوت به سجده برمظهر اسمای الهی کرد. موفق باشید
در مورد چگونگی بودن ما که هیچیم و تنها ربط و نسبت با خدا هستیم میتوان مثال سایه و نور را آورد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به همین جهت جناب عطار فرمودهاند: «چون چنین با یکدگر همسایهایم / تو چو خورشیدی و ما هم سایهایم». موفق باشید
سلام علیکم استاد جان: متن زیر که فکر کنم مربوط به آقای زادبر هستش رو براتون ارسال میکنم، نظر حضرت عالی چیست؟ سپاس نه تنها مسولین بلکه عرف هم دارد تحمیل «انقلاب جنسی» در ایران را می پذیرد. بی عملی مطلق همه ما، معنایش همین است. دیگر مساله حجاب زنان نیست. از حجاب عبور کردند. مساله دیگر دینی یا شرعی نیست. مساله حلال و حرام بودن یک فعل و رابطه نیست. تجربه ای که مدرنیته برای انسان غربی به ارمغان آورده و در پیمودن آن تجربه، چند قله را فتح کرد، عینا در جامعه ما در حال تکرار است. فمینیسم و نسل بعد نحلههای منتقد فمینیسم نتیجه همان تجربه است. تجربه ظلم غرب به زن، نتیجه اش شد شکل گیری فمینیسم، افراط در قله بعدی یعنی شعارهای فمینیستی نتیجه اش شد بازگشت به حالت پیشین، اما روند عادی پیشین شکل نگرفت. غرب همین تجربه را در همجنس بازی داشت. افراط در همجنس بازی نتیجه اش در امروز شد شکل گیری نهادهای مدافع خانواده در غرب، ولی روند عادی نشد. چون غرب خدا (وحی) را کنار گذاشت تا خودش همه چیز را تجربه کند. هزینه تجربه های تکراری نابودی جامعه است. ما همان مسیر را می رویم. نشانهها این را میگویند. جامعه ایرانی به قله تجربه جنسی در سالهای آینده نزدیک و دوباره بازمیگردد اما روند عادی نخواهد شد مگر اینکه پایه های سنت ایرانی_اسلامی زنده بمانند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخنان مبهمی است. باید به انسان و انتخابهای فرهیخته او اندیشید و در این راستا است که متوجه حقیقت خود میگردد و جایگاه حجاب برایش روشن میشود که نسبتی بین حجاب و ابعاد متعالی او در میان است. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: برای اینکه مشمول حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» نشویم چه کنیم؟ کتابی از خودتان در این زمینه معرفی میکنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید خوب است در این مورد به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» و صوت مربوط به آن کتاب و نکاتی که اخیراً رفقا در بازخوانیِ آن کتاب به میان آوردهاند؛ رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/book/87?mark=%D8%B3%D9%84%D9%88%DA%A9 و https://lobolmizan.ir/sound/682?mark=%D8%B3%D9%84%D9%88%DA%A9 و https://eitaa.com/matalebevijeh/17274 . موفق باشید
سلام علیکم: استادعزیز در بحث نفی منیت و ودوری جستن از حب نفس و خودیت که منشا غضب و سوء خلق هست و اینکه در روایات آمده که اگر کل مردم شهر جمع شوند و عرضه دارند که شما بدی اگر ناراحت شوی از مانیستی یا اینکه برسر پیامبر زباله خاکستر میریختن و موارد بیشمار دیگری از این قبیل میخواستم باعنوان مثالی به پاسخ تمامی سوالاتم در مورد نفی غضب و نفی حب النفس برسم. شخصی صبح از خواب برمیخیزد باخانمش روبرو میشود به او سلام میکند او میگوید سلام و زهر مار چرا جورابات اون گوشه افتاده خیلی کثیف وو نامرتبی احمق بی شعور. اون شخص هیچی نمیگه و میگه باید کظم غیظ کنم هیچی نمیگه و سرشو میندازه پایین و میره لباساشو میپوشه و میره سرکار تو محیط کار یکی بهش میگه تو غلط کردی که اون وسیله رو گذاشتی اونجا بیشعور عوضی تو خیلی نفهمی (و حال آنکه افراد زیادی این مکالمه رو دارن میشنون) و با دست هلش میده و اون میخوره زمین و اون شخص میگه اگه من حرفی بزنم منیت هست و نباید چیزی بگم سرشو میندازه پایین و میره شخص دیگه ای از راه میرسه وبهش میگه خاک برسرت کنن حقته که هرکی از راه میرسه بهت میگه بیشعور و توهیچی نمیگی و سرتو میندازی پایین و میری چون جواب هیشکی رو نمیدی و میگی میخام برمنیتم غلبه کنم همه میزنن توسرت و هرچی دلشون میخاد بهت میگن. دوباره سرشو میندازه پایین و میگه چون بهم گفت خاک توسرت اگه جوابشو بدم و ناراحت بشم نتونستم بر هوای نفس و حب نفس غلبه کنم از اون گذشته دچار خشم و غضب میشم دوباره راهش رو میگیره و میره چند قدمی بیشتر جلو نمیره که یکی دیگه میاد و با پا میزنه پشت پاش و میخوره زمین با خودش میگه باید کظم غیظ کنم حضرت علی آب دهان تو صورتش پرتاب کردن هیچی نگفت که به هوای نفسش غلبه کنه منم باید از ایشون یاد بگیرم و با این شخص دعوا نکنم راهش رو میگیره میره و یکی از راه میرسه یه سیلی محکمی تو صورتش میزنه و فرار میکنه با خودش میگه خدایا یه سیلی کم بود یکی دیگه بهم بزن. صورتش سرخ میشه از سیلی ولی هیچی نمیگه راهش رو میگیره و میره تو یه جمع خانوادگی وقتی چیزی میگه یه نفر تو اون جمع بهش میگه تو خیلی بیخود کردی که این حرف رو زدی آشغال فلان فلان شده عقل نداری تو مگه. چند تا فحش تو اون جمع هم بهش میده و اون پیش خودش میگه تو جمع بهم توهین کردن اگه باهاش دهن به دهن بشم دچار خشم و غضب میشم خدا داره منو امتحان میکنه پس هیچی نمیگم که دچار غضب نشم یا میشینه تو اون جمع و سرش رو میندازه پایین و خورد میشه یا اینکه با جمع خدافظی میکنه. پیش خودشم شاید بگه من خوار شدم اما اشکالی نداره نباید هیچی بگم چون خدا اگه غضبناک بشم بر من غضب میکنه. (قابل ذکر هست که این شخص شخص محترمی هست و درنهایت عقل هم هست وهیچ کسی هم نمیدونه که این شخص آدم فوق العاده مومنی هم هست هیچ کسی نمیدونه) رفتار این شخص به نظر شما درسته؟ اگه اشتباهه بفرمایید که رفتارش چجور باید باشه که با تعالیم اسلامی که تو ذهنشه و اینکه مدام میگه نباید غضبناک بشم جور دربیاد و هرکسی از راه میرسه تو سرش نزنه و اونم بخاطر غلبه بر غضب و حب نفس چیزی نگه. لطفا مفصل توضیح بدید که وقتی مواجه میشه با این افراد بهشون چی باید بگه وقتی این رفتارها رو باهاش میکنن. این سوال، سوال خیلی از دوستانی هست که تو جلساتتون شرکت میکنن. لطفا مفصل جواب بدین تا با غضب روبرو نشیم. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که در مسیر دفاع از حق باید هر سختی و توهینی را تحمل کرد. ولی این به معنای این نیست که از حفظ عزت نفس خود کوتاهی کنیم و از خود دفاع ننماییم. معلوم است که باید مخاطب ما بفهمد کار او غلط بوده است مگر آنکه سطح ما سطحی نباید باشد که همسنگ ِ افراد دونپایه شویم. و این نیز باید در راستای حفظ عزت نفس باشد. کسی حق ندارد عزت ما را نادیده بگیرد و ما نیز نباید نسبت به عزت نفس خود حساس نباشیم. حداقل اگر نمیتوانیم و یا صلاح نیست مقابله کنیم باید نسبت خود را با چنین افرادی جدا کنیم. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: بر اساس آیات قران «الفینا آباءنا» «کل یعمل علی شاکله» و علم تجربی (ژنتیک و...) ۹۰ درصد افراد کپی برابر با اصل والدین هستند. چرا اولاد انقلابیون ۵۷ همه به نوعی رانده شدند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. در این مورد فکر نکردهام. موفق باشید