سلام استاد وقتتون بخیر: بعد سیاسی اسلام با بعد اجتماعی اسلام فرق دارد؟ یا یکیست یا هم پوشانی دارند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در شخصیت یگانه خود ابعادی فردی و اجتماعی دارد و اسلام، در راستای تعالی آن ابعاد او را وسعت و رشد میدهد و از این جهت حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» فرمودند: همه اسلام سیاست است. بدین معنا که حتی وظایف فردی ما نسبتی با مسائل اجتماعی دارد تا آنجایی که عبادت برای خدا یعنی نفی استکبار. موفق باشید
سلام: چند وقتی هست که سوالاتی تو ذهنم هست ازین قبیل شبی که آقای رئیسی سقوط کرده و گم شده بود تمام مردم برای سلامتی ایشان دعا کردند تو حرم حضرت معصومه و امام رضا و هر جای دیگه دعای توسل گرفتن از خدا و تمام امامان معصوم کمک خواستن برای سلامتی ایشان پس چرا خدایی که میگه بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را دعای چندین هزار نفر رو ندیده گرفت؟ چرا اجابت نکرد؟ چرا اکثر وقتها تمام دعاهای ما بی جوابن؟ چرا این همه صحبت میکنیم با امام زمان و خدا هیچ اثری نمیبینیم چرا؟چرا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا آن دعاها موجب نشد تا شهید رئیسیِ عزیز که در زیر طعنهها ی فضای مجازی معاندین گمشده بود، پیدا شود؟! از این پیدایی که رهبر عزیز انقلاب در حرم امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» از آن فرمودند؛ مگر بیشتر هم میشود؟!! حال مائیم و شهید رئیسیِ پیداشده برای ادامه مسیری که او در بستر انقلاب، به میان آورد. https://eitaa.com/matalebevijeh/ 16914 موفق باشید
سلام، وقتتون بخیر، خدا قوت. من سالهاست درگیر یکسری مسائل جسمی و روحی هستم که با اساتیدی مشورت داشتم همه متفق القول میفرمایند که نفس بسیار بسیار قوی دارم که داره من رو بازی میده چون خودش تحت فرمان شیاطین هست و من دائم و شبانه روز با خودم در جنگم و از دست خودم خستم و اساتید میگن تا نفسم ادب نشه و نتونم روش سوار بشم این شرایط همچنان ادامه داره، بفرمایید چه کنم که از دست خودم رها بشم، ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود ابتدا مباحث معرفت نفس در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و سپس دو جلد کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» را دنبال و مطالعه بفرمایید. همه مطالب روی سایت هست. موفق باشید
سلام: جانم این حجم از دلهره، اظطرار، اضطراب، نگرانی، بی قراری، تشویش، دلتنگی، غم، لابه، استغاثه، تضرع، دعا برای سید اولاد پیغمبر چه زیباست. خدا سید ابراهیم رو حفظ کنه ولی اولاد پیغمبر با اولاد پیغمبر چه فرقی داره؟ واقعا این اولاد پیغمبر با اون اولاد پیغمبر فرقی نداره؟ آه آه و صد آه که من هیچوقت برای اون اولاد پیغمبر که پدر زمان بندگان خداست تا این حد مضطر نشدم و با تمام قلبم دعا نکردم در پدر بودن او شکی نیست شاید من بنده خدا نیستم که برای غیبت و مصیبت سرپرستم بی تاب نیستم یا خودم رو محجور نمی دونم و احساس نیاز نمی کنم. اگه مستقلم از سرپرست و ولی زمانم که وای بحالم اگه بنده خدا نیستم، بنده کی یا چی شدم؟ خدایا من چه بلایی سر خودم آوردم؟ من نسبت به امام زمان غائب غریبم بی تفاوتم و نسبت به چند ساعت بی خبری از سایه مرد حقیقی زمان بی تاب. آه چه دروغ غم انگیز مقدسی حقمه که بی تاب پایینتر باشم چون لایق استغاثه غیبت جان عالم نیستم و همین غنیمت حال منه ولی نیمه خالی لیوان بدجور تو ذوق میزنه. پرسیدم چه کنم عاشق بی قرار شم که خواب و خوراک ازم گرفته بشه منظورم همین حس و حال الآنمه ولی انگار هربار تو یه مصداق ضعیفتر خودش رو نمایان می کنه حال عجیبی که نمی خوام سر از سجده تضرع بردارم تا خبر خوش رو بهم بدن اما هر بار مثل اسپند رو آتیش به خبرها نگاه میکنم و از بی خبری بی تابتر از قبل میشم که مومنی از دوستان معشوق (رجائا) در چه حال و روزیه و سرنوشت باقی مومنین در فراقش چی میشه کاش قبل از مرگ بی قراری برای اونی که باید رو درک کنم بنظرتون ممکنه؟ چه بلایی سرم اومده جانم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه انسان از فقدان اولیای الهی که مأمور اصلاح مسلمین در مقابل استکبار هستند، اینچنین بیتاب میشود؛ حکایت شعور و وجدانی در صحنه است که خبر از آیندهای امیدبخش دارد این انقلاب، صفحه گشوده توحید است، با ظهور مردانی که اشارههایی هستند به سوی عرش که با بودنشان مأمور نمایش حقیقت توحیدیِ عرشاند، در جهان سیاست، تا تاریخی به ظهور آید که حکایت حضور انسان کامل «عجلاللهتعالیفرجهالشریف» میباشد و با شهادتشان که برگشت به مأوایِ عرشیشان میباشد ما را متوجه عرش میکنند. موفق باشید
سلام و رحمت خدمت استاد گرانقدر: وقت شما منور به نور خداوند. استاد منظور از شئون نفس چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان مراتب نفس است که از مرتبه نفس به اعتبار حضور در قوا شروع میشود تا نفس، در مقامِ قلب و نفس در مقام سرّ. جناب عبدالرزاق کاشانی در مقدمه شرح «منازل السائرین» جناب خواجه عبدالله انصاری، مراحل بطونی انسان را چنین برمیشمارد: ۱. غیب قوا ۲. غیب نفس ۳. غیب قلب ۴. غیب عقل ۵. غیب روح ۶. غیبالغیوب که غیب ذات احدی است. میفرماید به حسب سیر و ترقی برای نفس دو مرتبه در ذیل قلب قبل از توجه به حق، حاصل میشود و آن امّاره به سوءبودن نفس است که ابتدا تبدیل میشود به نفس لوّامه و سپس به نفس مطمئنه. و برای قلب نیز مرتبهای است فوق مقام عقل و دون مقام روح که به آن «سرّ» میگویند. به این معنا که سرّ همان قلب است که به روح نزدیک شده و صفای بیشتر یافته و مقام مناجات با حق را یافته و برای روح نیز مرتبهای است به نام «خفی» که با نزدیکشدن به مقام وحدت برایش حاصل شده است. موفق باشید
ای شمع روشن در تاریکی عالم هستی، هوا بسیار سوزنده است آسمان خاکستری شده و مه آلود، خطر بهمن هر لحظه من را تهدید میکند و من تور در کنار سخره ای از کوه یافته ام که مرا به اندازه ی کل زمانه گرم و آگاه می کند. ای اهل بیت شما بر سرم منت نهاده اید، ای علی تو همچنان علت تپش قلب منی، خودت را از من نگیر. تو زنده ای در قرآنم، تو کیستی!! تو که در قلبم کلبه ای که سال ها ویرانه شده بود دوباره ساخته ای و در سکنی گزیده ای. من بیچاره ی شما هستم. زمانی که در قنداق مادر اسم تو را در گوشم میخواند تو را شناختم و حال که آشنایانم دارند بر سر جنازه ام استشهادیه ام را برای خدا میدهند، گمت کرده ام و میگردم در ذره ای از عشق خواندن «أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولیَّالله». زبانم را از من گرفته اند و مادری دلسوز نیست که در گوشم بگود یا علی. خدایا چه کنم فقط با این اسم میتوانم راه را ادامه دهم. هر لحظه احساس میکنم گرمی که گم شده است در وجودم. ای دیو بی شرم «من» خطاب به تو میگویم که ازت بیزارم، سال ها مرا در سودای پروازت نشانده ای. ای اژدهای سر به فلک کشیده مرا حتی از دیدار با اشک برای حسین دریغ داشته ای. ازت بیزارم خودت را از من دور دار و به من نزدیک نشو. که آمده ام برای فتح، ما فاتحان شهرهای رفته بر بادیم یک یا علی گفتی و عشق را آغاز کردی / عهد وفا بستی تو در آن سال با من / اینبار دگر مشتاقم برای امتحان مرگ .
باسمه تعالی: سلام علیکم: زندگی آنگاه معنا مییابد که انسان با آینههای انسانیت بتواند خود را معنا کند که نمونه بسیار روشن آن حضرت امام الموحدین علی «علیهالسلام» است. نمادی از حکمت و بصیرت و تواضع و دلسوزی. موفق باشید
سلام استاد: حالم بدجوری گرفته! قبلاً هم این حالو داشتم. با مطالعه کتابهای شما تا حدودی این حالت برطرف شد. اما الان به کتاب های شما هم عادت کردم. حالا باید چکار کنم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: طبیعی است که ما امروز در جهانی باشیم که جهان سیطره نیستانگاری است. باید آن را به خوبی درک کنیم و بشناسیم تا متوجه راهی باشیم که با انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده شده. جهت شروع، خوب است مباحث «نیستانگاری» را دنبال بفرمایید. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/sound/1363?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C
https://lobolmizan.ir/leaflet/1361?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C
سلام و عرض ادب محضر استاد بزرگوار: استاد، سالهاست که دنبال این پرسش هستم ولی جوابی که قلبم آروم بگیره رو پیدا نکردم. سوالم این هست: هدف خداوند متعال از خلقت ما چی هست؟ پیشاپیش از بذل لطف شما برای پاسخ پرسش حقیر، متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته که میفرمایید موضوع مهمی است و در همین رابطه بود که در کتاب «آشتی با خدا» یکی از مباحث به همین نکته اختصاص داده شدhttps://lobolmizan.ir/book/69?mark=%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%20%D8%AE%D8%AF%D8%A7 . موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: در یکی از گروههای تلگرامی بحثی صورت گرفت و عدهای اصرار داشتند که جمهوری اسلامی به دین آسیب زده و مردم را از دین جدا کرده! در پاسخ به این افراد مطلبی را نوشتم. نظر مبارک استاد را تقاضامندم. ✍عنوان: «خطای جریان روشنفکری ضددینی و غربزده!»/ جریان روشنفکریِ غرب پرست و غرب گدایِ کشور ما که تمام هستی و عمر شان یک سجده طولانی به غرب است، از فرط مستی و هوس شدیدی که نسبت به مدرنیته دارند، آن را پایان و کمال تاریخ می پندارند و می پندارند که تاریخ و تمدن غرب برای ابد باقی است و باید تمام بشریت در راه تجدد و توسعه گام بردارند و هیچ راه دیگری جز حضور در تاریخ تجدد و توسعه وجود ندارد! غافل از اینکه متفکران و فلاسفه هوشیار و بزرگ غربی، خیلی زودتر از این ها متوجه بحران ها و بی آیندگی تمدن غرب شدند و گزارش آن را به همگان اعلام کردند. ما هم طبق نظر به سنن جاری در هستی و بر طبق مبانی و قواعد ِ قرآنی خودمان، به راحتی می توانیم آینده و افق ویران این تمدن مادی را از هم اکنون به نظاره بنشینیم و به صدای فرو ریختن و خرد شدن اسکلت و استخوان های این تمدن گوش بسپاریم. آنچه در ایران در حال وقوع است، نوعی پوست اندازی از یک دینداری کهنه به سوی یک دینداری ناب و اساسی تری است. بشر جدید می خواهد حقایق را با جان خودش احساس کند و با اگزیستانس خودش با حقایق هم آغوش شود. به همان معنایی که آن مرد بزرگ تاریخی گفت: «در میخانه گشایید به رویم شب و روز / که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم» حقیقتاً مساجد و مدارسی که ما را در علوم حصولی و مفاهیم دینی متوقف می کنند جای بسیار خسته کننده ایست. ما نیاز به میخانه ای داریم که دائم در مستی و شعف حضور در محضر انوار متعالی عالم قدس باشیم و همه وجودمان با حقایق مأنوس باشد. جریان روشنفکری ضددینی مطلقاً شعور فهم این مطالب را ندارد. لذا تا ذره ای از مظاهر ضد سنت در جامعه می بیند با دمش گردو می شکند و با همه وجود قر کمر می دهد. غافل از اینکه افق دیگری در راه است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر دینداری به معنای کاتولیکی آن در صحنه باشد و صورت متافیزیکی باورها، دینداری به حساب آید؛ جمهوری اسلامی از آن دینداری که حضور انسان را در تاریخ و تاریخ خود و در اجتماع و در سیاست بدون حضور دینی میخواهد، جمهوری اسلامی از دینداری عبور کرده است. ولی اگر دینداری به همان معنای جمهوریت است در عین اسلامیت، این مائیم و مردمانی که زیباترین حضور را تنها در چنین نظامی دنبال میکنند و مردمان در بستر دین الهی بنا دارند سرنوشت خود را در دست گیرند و در آیندهای حاضر شوند که به جای دوگانگی خواجه و برده، به یگانگی بین انسانها ذیل حضور دینداری در تاریخ برسند. حضوری که رهبر آن میفرمایند: «اگر به من بگویند خدمتگزار، بهتر از این است که بگویند رهبر؛ رهبری مطرح نیست، خدمتگزاری مطرح است». موفق باشید
با سلام: آیا در وسوسه ای که توسط انسان نیست و صرفا جنبه درونی دارد، آیا ما معلوم بالذات و معلوم بالعرض داریم.؟ اگر جواب مثبت است. لطفا توضیح دهید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: وسوسههایی که از طریق خیال پیش میآید مربوط به توهّمات ما میباشد و انسان را در ناکجاآبادها پرت میکند و معلوم بالذاتبودنِ آنها بدین معنا است که از طریق حسّ به ما نرسیده، نه آنکه قابل اعتنا و اعتبار باشد. موفق باشید
سلام: در باب تقوا چند عرض برای یادآوری دارم. جهان امروز بر بنیان انانیت و بی تقوایی بر پا شده و مشکل است، این انقلاب خون ها داده که یقین دارم ثمرش گل ظهور است و ما در راه ظهور قدم بر میداریم؛ ما خیلی دوست داریم مثل بزرگان این انقلاب تقوی داشته باشیم اما مسائل و چالش های زندگی هنوز کافرانه است. از خود شرمنده ام نتوانستم آنطور که شایسته است خدمت این انقلاب و مردم کنم با اینکه گاهی با تمام وجود خود را خرج کردم اما از خدای خودم شرمنده ام ولی بیش از این به هر دلیلی نشد که خود را هم مقصر میدانم. با این حال دانه ای که کاشته شده ثمر خواهد داد. دانه خون شهدا و مجاهدین راه حق و به بذر پاشی حقیقت حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه. با اینحال این دانه ها جوانه زده و قلب مرا گاه گاه میرباید و باید گفت: یک نفر دارد مرا هر دم هوایی میکند! عاشقم کرده، ولی بی اعتنایی میکند! بی وفا با اینکه میداند دلم درگیر اوست مثل یک بیگانه او از من جدایی میکند، دل به سودای کسی جز او نمیگوید سخن در دل من او فقط فرمانروایی میکند، آرزو کردم بماند در کنار من نماند! من نمیدانم چرا او بی وفایی میکند، با وجود اینکه میآزارد این را ولی، دل مرا همواره سمتش راهنمایی میکند، چند روزی میشود از او ندارم یک خبر، غم درون سینه ام زور آزامایی میکند، شب که میآید دلم آرام میگیرد کمی، شب مرا درگیر عشق و دلربایی میکند، آسمان هم صحبت ماه است و میخندد ولی، ماه من ای خدا کی رو نمایی میکند.. سئوالم از شما این است آیا ممکن است در این راه ما ملموس تر با خودمان روبرو باشیم و حسّ فعالیت های خود را بچشیم و هم اراده با اراده این این انقلاب دستمان چون دلمان در کار باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً قصه حضور تاریخی از همین قرار است که اولاً: ما معنای ایمان را درک میکنیم که ایمان، تنها باور به وجود خداوند نیست بلکه ایمان، احساس حضور انوار الهی است در عین آنکه در همان دَم، رُخ برمیتابد. ثانیاً: آن حضور تاریخی ما را در وسعت جهانی که در آن هستیم با خود روبهرو میکند. در غزل شماره ۱۳۱ عرایضی در رابطه با ایمان شد و عرایضی نیز تحت عنوان «حقیقت ایمان در منظر امامان معصوم و عرفا» در حال تدوین است. موفق باشید
سلام استاد: در ذهن من سوالات زیادی در مورد انسان، دنیا، خدا وجود دارد و جواب آن را کسی از اطرافیانم نمیتواند بدهد چکار کنم؟ با انبوهی از سوالات مختلف مواجه شده ام و ذهنم سرگردان شده است. دوستی شما را به من معرفی کرد. لطفا کمکم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که این نکات از سالهای قبل مدّ نظر بنده نیز بوده، پیشنهاد میشود از طریق دنبالکردن سیر مطالعاتی سایت و حوصله به خرجدادنِ آن مطالعات، نهتنها به جواب سؤالات خود آگاه میشوید، انشاءالله سعی خواهید کرد از طریق نوعی اندیشه و تفکر که در خود شکل میدهید؛ به خوبی از این سؤالات عبور نمایید. موفق باشید
سلام خدمت استاد گرامی: ما میگوییم نفس ناطقه فوق زمان و مکان است و نمیتوان آن را در ظرف مکان و زمان خاصی در نظر گرفت. اگر اینجور است پس چرا در سوره واقعه آیه ۸۳ مکان برای نفس قائل شده و گفته زمانی که نفس و روح به حلقوم یا گلو میرسد این یعنی اینکه روح انسان در تن بوده و مکان داشته است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت به بدن، چنین حالتی احساس میگردد و نه نسبت به خود روح. موفق باشید
با سلام: انسان در دنیا برای شنیدن ابزاری دارد به نام گوش. آیا در برزخ و قیامت ما ابزاری به نام گوش برزخی و گوش قیامتی، برای شنیدن داریم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر؛ در عالم مجردات، تمام وجود انسانْ دیدن و شنیدن است و جسم انسان، صورتِ همان ملکات او است. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ۱. حاج آقا نسبت شهدای ما (به خصوص شهدای شاخص) با معرفت نفس چگونه تصور میشود؟ اساسا این نوع حضوری که آنها درک کردند به جز شناخت نفس ممکن است؟ رجوعی در این زمینه دارید تا توجه کامل حاصل شود؟ ۲. امام خمینی فرمودند؛ تبلیغات از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است. امام خامنه ای فرمودند: (نقل به مضمون) بیان هنری از همه بیان ها شیوا تر مستحکمتر و نافذ تر است. به نظر بنده اگر بخواهیم معارف ناب اسلام را انتشار بدهیم، احتیاج جدی به نگاه حقیقی به جایگاه تبلیغات و هنر داریم؛ سیر معرفت نفسی که شما تدوین کرده اید تا آنجایی که به سمت فصوص برسد احتیاج دارد تا برای شیوع در جامعه علمی دانشگاهی و حوزوی با تبلیغ صحیح و شیوا همراه شود. اگر منت بگذارید کتابی نیز در زمینه نظر به تبلیغ و هنر برای آموزش در مجامع عمومی تدوین نمایید، امید است ان شاءالله بتوانیم بهتر و سریعتر جامعه ایمانی را ذیل سایه مولی الموحدین جامه عمل بپوشانیم، ان شاءالله تشکر صمیمانه بنده که از جان و روحم به سمت شما ساطع میشود را بپذیرید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آنچه حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» به ملت ایران متذکر شدند همین بود که همگان فهمیدند ماورای این بدن، حضوری دارند بسی بالاتر و اینجا بود که شهادت برایشان روشن گشت و حضوری شد که از حضور در دنیا بسی بالاتر است. پشتوانه آن سخنان و آن عملها، همان معرفت نفس بود به معنای حقیقی آن و امروز ما برای بازخوانی آن حضور، نیاز داریم معرفت نفس را با تبیین بیشتر با این نسل به گفتگو بگذاریم 2- آری! اگر مبانی معرفتی ما حضوری و وجودی شود، خود به خود رجوع به هنر برای ارائه آنها پیش میآید مانند مسیری که شهید آوینی طی کرد. مباحث «جهان بین دو جهان» میتواند متکفّل این امر باشد. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمهالله و برکاته: ان شاء الله روز ولادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در حرم سراسر نورشان نایب الزیاره شما خواهم بود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: التماس دعا به امید آنکه شخصیت آن حضرت نمادی برای انسانیتِ امروزین گردد که سخت به آن نوع انسانیت نیاز داریم که به تعبیر جناب مولوی: « در شجاعت شـیـر ربـانـیـسـتـی/ در مـروت خـود که دانـد کیستی». موفق باشید
سلام استاد عزیز: حجت خدا را (عقل، پیامبر، قرآن، امام،) چه در درون و چه در بیرون ما کی تائید میکند. و که باید تائید بکند. من که از علی ع فقد اسم قصه شنیدم این ها آیا رساننده است به مقصد و یا از قرآن الفاظ شنیدم بعد چیزی فهمیدم این فهم با جان ما چه میکند چطور مطمئن شویم که فهم ما به حقیقت راه پیدا کرده است و ما در محاسبه مثلا یک فعل خود را می گویم عاری از ریا غفلت است بعد به خدا می پسندیم آیا این کار صحیح است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این خود انسان است که نزد خود می یابد که ابعاد و وجوه کمالی اش را چگونه حجت های الهی متذکر او می شوند. به همین جهت انسان در این موارد اگر واقعاً طالب کمالات عالیه باشد، خودش با نظر به حجت های الهی این موضوع را تصدیق می کند. موفق باشید
سلام علیکم استاد طاهرزاده بزرگوار: شخصیت و آراء علمی آقای دکتر داوری اردکانی را چطور ارزیابی میفرمایند؟ اینکه ایشان علم و دین را تفکیک میکنند و مسائل علمی و مسائل عملی را جدای از هم معرفی میکنند و میگویند موضوع این دو مباین است، باعث بی اعتبار شدن آراء ایشان نزد استاد طاهرزاده نمیشود؟ پرسش آخر هم اینکه آیا استاد کتاب های ایشان را توصیه میفرمایند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته خود آقای دکتر داوری مشکل ایشان آن است که مشکل مینویسند و به راحتی نمیتوان متوجه اشارات مطالب عمیق ایشان شد. به نظر بنده آقای دکتر داوری از کمنظیرترین متفکران امروز جهان هستند و نمیشود کسی در این زمانه وارد میدان تفکر شود و آقای دکتر رضا داوری را نادیده بگیرد. موفق باشید
با سلام: المتضادان لا یجتمعان پس چگونه خدا ظاهر و باطن و اول و آخر است و این آیه طبق وحدت وجود در خدا جمع است که این خلاف عقل است. لطفاً توضیح مختصری بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در ساحت مفهوم، متضادان جمع نمیشود ولی در حوزه حضور وجود، همانی که ظاهر است در عین حال، باطن میباشد. در مثال، دریا و موج را مثال میزنند که دریا در موج، ظاهر است و در عین حال آن موج، همان دریا است به عنوان باطن موج. موفق باشید
سلام استاد عزیز: هیچگاه فکر نمیکردم خریدن کتاب کوچکی «۱۰ نکته در معرفت نفس» در نمایشگاهی در گوشه ایران بتواند باعث تغییر باوری شگرف در سالها بعد در این جدول وجودی کوچک گردد. همیشه دعاگوی شما و استادان بی رنگتان هستم. با وجود بی وقتی اما هرجور شده روزانه با مطالبتان در کتابها و صوتها انس میگیرم و چندین سال است با مطالبتان محشور و احساس میکنم گمشده خود را یافته ام. بعد از تفسیر حمد امام الحمدلله با راهنمایی شما وارد مباحث مصباح الهدایه شده ام به تازگی. همینطور در مسیر افتاده ام و ان شاءلله لطف حق مدد فرماید. آیا ادامه دادن به این شکل را توصیه میفرمایید که از نزدیک استادی رویت نمیکنم؟ خود کتاب مصباح الهدایه pdf اش موجود هست. التماس دعای خیر از استاد عزیز و جامع بحمدالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! همانطور که آیت الله بهجت فرموده بودند در این زمانه همین علوم معرفتی حکم استاد ما را خواهند داشت. ۲. سعی بفرمایید آرامآرام در مسیر فکری خود با کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» نیز مأنوس شوید. موفق باشید
سلام استاد طاهرزاده عزیز: گفتگوی اخیر دکتر حمید شفیع زاده و پروین زمانی را درسایت تحلیل سیاسی در مورد ظهور و مسایل روز را حتما دیده اید اگر ممکن است نظر خودرا در این مورد بیان فرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه نتوانستهام دنبال کنم و فعلاً در فضای اربعینی به سر میبرم. موفق باشید
سلام استاد: وقتتون بخیر. هیج وقت نتونستم پاسخی برای این سوال پیدا کنم که ( من کیم؟) کامل ترین پاسخ چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان کسی که از خود سؤال میکند که کیست، همان سؤالکننده همان کسی است که در طلب آگاهی بیشتر از خودش میباشد. موفق باشید
با سلام: خداوند اول است، ظاهر است، آخر است و باطن است. آیا اسما بالا به جامعیت درخداست؟ سوال دوم: آیا اسما بالا مانند علم، جزو صفات ذات هستند؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! او در عین آنکه اول است، آخر میباشد. ۲. هر اسمی که رفع آن موجب نقص ذات حضرت حق باشد، از اسماء ذاتیِ حضرت ربّ العالمین است. موفق باشید
سلام و ارادت خدمت استاد گرامی: ببخشین از کجا متوجه شیم تو کدوم مرحله ی تزکیه نفس هستیم و چقدر رشد واقعی داشتیم؟! دعاهایی مثل دعای ندبه و کمیل رو میشه بصورت چهل شب یا روز بصورت پیوسته خوند؟! اذکاری مثل ذکر یونسیه رو میشه در حال انجام کارهای روزمره خوند و آیا اثری در رشد و تربیت ما داره؟! قبلا بابت راهنمایی تون متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر اندازه انسان حجابهای بین خود و حضرت حق را کمتر کند، راحتتر متوجه مراحل سلوکی خود میگردد. ۲. نه! لازم نیست. ۳. به هر حال این ذکر باید در حالتی خوانده شود که انسان مانند حضرت یونس «علیهالسلام» خود را در تاریکی شکم نهنگ و در میان دریا حس کند یعنی تا این اندازه از همه چیز منصرف و ناامید باشد مگر به لطف خداوند. موفق باشید
استاد طاهرزاده عزیز با سلام و تحیت پیام حکیمانه و پر محتوای رهبر فرزانه انقلاب به همایش یکصدمین سالگشت باز تاسیس حوزه علمیه قم از تعابیر پر مغز بلاغ مبین٫ مجاهد فرهنگی و فقه امت ساز استفاده نمودند و گویا حجت را بر حوزه علمیه تمام نمودند، نظر و تحلیل حضرتعالی در این خصوص چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع، موضوعِ بسیار حساس و دقیقی است. همین اندازه باید متوجه بود:
ما باید راه تاریخمان را به سوی تمدن اسلامی باز کنیم و لازمۀ آن از یکطرف شناخت فرهنگ ضد قدسی مدرنیته و چگونگی عبور از آن است و از طرف دیگر شناخت مشخصات تمدن اسلامی که زمین را از طریق واسطۀ فیض به آسمان معنویت متصل میگرداند و تمام مناسبات انسانی را جنبۀ روحانی و قدسی میدهد. و این با درک معارف اسلامی از یک طرف و درک بشر جدید که انسان آخرالزمانی است، از طرف دیگر ممکن است.
آیا جز این است که باید بفهمیم در کجای تاریخ هستیم تا گرفتار توقف و بیتحلیلی نگردیم؟ زیرا به فرمایش امام صادق (ع): «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِس» هرکس زمانۀ خود را بشناسد حجابها و چهکنم چهکنمها به او هجوم نخواهند آورد. مشکلی که امروز بسیاری از انسانها گرفتار آن شدهاند. حوزههای علمیه در زمانی که همۀ جریانها در بیتاریخی بهسر میبرند، تنها جریان ریشهدارِ تاریخی است که میتواند تاریخساز باشد. زیرا ریشه در تاریخ انبیاء دارد و با اتصال به غدیر وارد انقلاب اسلامی شده تا به حاکمیت امام معصوم که عین حقیقت باطنی عالم است، سیر کند. طلبهای که در این مسیر قرار گیرد مثل آن است که با همۀ انبیاء و اولیاء در حال زندگی است و همانطور که امام صادق (ع) میفرمایند: «مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ «عجلاللهتعالیفرجه»» هرکس در حال انتظارِ وقوع حاکمیت امام معصوم بهسر برد و در آن حال بمیرد مانند کسی است که در خیمهگاه حضرت قائم «عجلاللهتعالیفرجه» بهسر برد. این است معنای زندگی در این زمانه و نظر به نهاییترین حضور در اکنونِ خود.
اگر ما هوشیارانه بدانیم در چه عالمی زندگی میکنیم، با توجه به افق نورانی که در پیش داریم، یقیناً گشایشهایی در منظر ما ظاهر میشود تا بتوانیم تاریخ خود را جلو ببریم و به آیندهای نظر کنیم که نهاییترین حضور برای انسان است و این حضور از طریق حوزههای علمیه شیعی قابل تحقق است. حقیقت این است که اگر تفکر دینی خالی از فهم زمانه باشد آن فکر بینتیجه خواهد بود زیرا دین سخن زمان است تا بفهمیم در کجای تفکر تاریخی خود هستیم و بدون تجددزدگی و ماوراء فرهنگ ظلمات مدرنیته، جامعۀ خود را جلو ببریم و جهان را متوجۀ آیندهای نماییم که عبور از بیآیندگی جهان غرب است. و رهبر معظم انقلاب با بصیرت و حساسیت خاص خود ما را متوجۀ جایگاه تاریخی حوزههای علمیه در این زمانه مینمایند و همه موظف هستیم نسبت به هر فراز از پیام ایشان بیندیشیم. موفق باشید