بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35549

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام حضور استاد محترم: ببخشید می خواستم کتابی در مورد ابعاد عرفانی بارداری و تشکیل فرزند معرفی کنید که اصلا آیا این ایام سیری هست؟ ملکوت آن نوزاد گره به ملکوت مادر خورده؟ کلا هرچه در این مورد هست و حتما جالب هست بیان نمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موردکتابی نمی‌شناسم ولی هر آنچه مادران بر اساس تذکراتی که در روایات داریم، بیشتر خود را در آرامش معنوی قرار دهند؛ فرزندانِ آنان از روح مادر بهتر بهره‌مند می‌شوند. موفق باشید

35455

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: من حیات مادی را احساس می‌کنم. اما حیات برزخی، حیات عقلی و از آن مهمتر حیات خدا چگونه اثبات می‌شود؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رجوع شود به مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی ان‌ها که روی سایت هست. موفق باشید

35395

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: در رابطه با پرسش ۳۵۳۷۹ اگر همه چیز از قبل حتمی شده، پس دعا و تلاش چه سودی می‌تواند داشته باشد؟ کسی که بیماری سختی دارد، بگوید من که اجلم از قبل مشخص شده که چه زمانی اتفاق بیفتد، چرا رنج دکتر و دارو را تحمل کنم؟ یا کسی که بچه دار نمی‌شود بگوید، اگر قرار باشد از من نسلی بماند، می‌ماند، چرا انقدر زجر بکشم؟ دعا چه سودی دارد؟ این ها درست است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید آیه ۲۲ سوره حدید نظر به کلیات زندگی دارد ولی اینکه در دل این کلیت می‌توان زندگی را آباد کرد یا نه، بحث دیگری است. باز به آیه فکر کنید که می‌فرماید هیچ مصیبتی در زمین و یا در جان شما واقع نمی‌شود مگر آن‌که از قبل معین شده. ولی بهترین برخورد نسبت به آنچه پیش می‌آید و بهترین امتحان را در آن راستا دادن، امری است که به کمک دعا و نیایش شکل می‌گیرد. موفق باشید

34626

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

من هر برهانی که برای اثبات صفات خداوند آمده دیدم یک اشکال و مغالطه ای در اون یافتم. چه کار کنم؟ چندین ساله درگیر این موضوعم. هیچ پیشرفتی هم نمیتونم تو معنویت بکنم. و بسیار زندگی برام تلخه. لطفا راهی جلوی پای من بدبخت قرار دهید نمی‌دانم چه خاکی بر سرم کنم. برهان تا عرفان شما رو هم مطالعه کردم اما اون هم به نظر غلط های ریزی دارد. آیا راه دیگری هم برای به خدا رسیدن هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معرفت نفس، انسان را با خودش روبه‌رو می‌کند و متذکر وجوه قدسی و بیکرانه او می‌شود تا معنای رابطه خود با خدا را بهتر درک کنیم. خوب است به آن مباحث رجوع شود. موفق باشید

39003
متن پرسش

«ظریفی می‌گفت، شادی وقتی طلوع می‌کند که انسان بداند وظیفه واقعی‌اش را به انجام رسانده. رسیدن به آن شادی، دشواری هر انجام وظیفه‌ای را آسان می‌کند. مثل شادی یک پدر، آن‌هنگام که با دست‌رنجش آرزوی کوچک کودکش را برآورده می‌کند و در همان حال می‌داند، هرآنچه برای این منظور از دستش برآمده، انجام داده است. تحمل سختی انجام وظیفه در انتظار شادیِ پس از آن، آسان است. رنج حقیقی در انجام وظیفه نیست؛ که در ندانستن وظیفه است. گیجی و پریشانی ناشی از ندانستن وظیفه است که ما را خسته می‌کند. بشر امروز، بشر عاطل و باطل است. نمی‌داند کجاست و چه «باید» بکند. این «بایستگی» همان امر مجهول عصر ماست؛ عصر نیهیلیسم.»  سلام استاد عزیز: اوقاتتون پر خیر و برکت ان شاالله با این وصف چطور ما باید پوچی را درک کنیم؟ واقعا ما نمیدونیم کجاییم و چه باید بکنیم؟ واقعا ما تنها ملت آینده دار دنیا نیستیم؟ آیا افتادن در چاه نهیلیسم تقدیریست که همه باید به آن مبتلا باشند؟ من واقعا نمیتونم بفهمم پوچی چی هست. ما اسلام را داریم. انقلاب اسلامی امام خمینی عزیز را داریم. ما در مسیریم و اگرچه در فهممون نسبت به این حقیقت دچار شدت و ضعفیم اما الحمدلله و المنه در نسبت با امام و انقلابیم چطور تصور کنیم نمیدونیم کجاییم و چه باید بکنیم درسته گاهی نمیتونیم تشخیص بدیم در لحظه مصداق عملی که باید انجام بدهیم چیه اما مگر نه اینکه تا خدا هست امید داریم که راه بازمیکنه و ما درنمیمونیم مگر نه اینکه «ان تنصرالله ینصرکم» مگرنه اینکه قرآن هست و اهل بیت هستند و انقلاب و امام هست و آقا هست پس چطور ما نمیدونیم کجاییم و چه کنیم؟ مگر هدایت خدا را باور نداریم که به چه کنم چه کنم دچار بشیم؟ آیا ما محکومیم به دلیل حضور در زمانه نهیلیسم، دچار آن شده باشیم؟ یا می‌شود که در این زمانه بود و به حضور خدا و هدایتش و آنچه ذکر شد، دچار پوچی و نهیلیسم نباشیم؟ آیا من اونقدر از مرحله پرت هستم که نمی‌فهمم نهیلیسم چیه در حالیکه دارم درش دست و پا می‌زنم؟ من هرگز در زندگیم دچار سردرگمی که اقای یامین پور ذکر کردند نشدم همیشه به انقلاب اسلامی عشق ورزیدم و همه زندگیم در این راستا بوده که شیرینی انقلاب و امام را به دیگران هم نشون بدم درسته بسیاری اوقات دستم از ابزار فلسفه و سخن و علوم دیگر خالی بوده اما قلبم ذره ای به حقانیت انقلاب اسلامی امام خمینی شک نکرده لااقل چنین شکی را در طول زندگیم بخاطر نمیارم و حالا مکرر در مکرر می‌شنوم از پوچی و نهیلیسم و... شک کردم که آیا باید حتماً پوچی را لمس کرده باشم یا بکنم؟ یا اگر چنین حس سردرگمی ندارم نشانه گیجی و پرت بودنم از مرحله است؟ و هر بار به خودم جواب می‌دهم با وجود خدا و... چرا محکوم به درک و غرق شدن در نهیلیسم هستم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضوری که با انقلاب اسلامی در مقابل ملت ما گشوده شد طوری مردم بسیجی و انقلابی را در بر گرفت که گویا همه عالم در جان آن ملت شکوفا شد، ولی این انسان در این آخرین دوران با ظرفیت بیشتری که دارد به خود آمد و آنچه داشت را کافی ندانست. حال یا ادامه راه را بسته دید، و این یعنی ظهور نیهیلیسم. و یا در مواجهه با ظرفیت بیشتری که داشت، خود را با حضوری بیشتر ادامه داد و با عزمی که عزم فرزندان حضرت امام و انقلاب داشتند خود را معنا کرد و این‌جا است که می‌توان پرسید شما با کدام عزم، نسبت خود را با امام و انقلاب جلو می‌برید؟ که در آن نسبت آری! خداوند را هرچه حاضرتر و فعال‌تر می‌یابید. این مهم است. و به نظر بنده آقای دکتر یامین‌پور به نکتۀ خوبی اشاره می‌کنند مبنی بر اینکه هرکس راه را در زمانۀ خود و در مواجهه با مسائل بشر جدید یافت؛ تماماً در حضوری است که او را در وسعت آخرالزمانی‌اش حاضر می‌کند در عین آن‌که باید آن حضور را در نسبت با انقلاب و حضرت امام پاس بدارد و عمق ببخشد. موفق باشید      

38864

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: با وجود این همه فقر و گرسنگی و انسان مظلوم چگونه می‌گوییم خداوند عدالت را بین همه بندگان برقرار می‌کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته مرحوم دکتر شریعتی آری! خداوند عادل است و هر آنچه زمینه تعالی انسان است را در عالم فراهم کرده و لذا باید انسان بنگرد چه کسی حق او را از او قاپیده است. عدالت خدا به آن معنا نیست که بنشینیم تا از آسمان حق ما به ما برسد. اینجا است که جایگاه انقلاب اسلامی و مقابله با استکبار که رهبر معظم انقلاب در سخنان خود با دانش آموزان و دانشجویان مطرح کردند روشن می‌شود. موفق باشید

38644

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: وقت بخیر و خدا قوت. بنده روحیه ای زودرنج دارم و زمانی که می رنجم هرگز به هیچکس چیزی نمی گویم. حتی پیش آمده که از ناراحتی به خاطر مساله ای مریض بشم اما هرگز ناراحتی هام و علت رنجشم رو به کسی نمی گم حتی خانواده. نهایتش این هست که از چهره متوجه میشن که ناراحتم و رنجیدم. دغدغه بنده این هست که این نقطه ضعف و رذیله رو از بین ببرم به خصوص پیش از ازدواج. سوال بنده این هست که آیا ملاکی هست برای تشخیص این سه موقعیت: ۱ چه زمانی اصلا نباید رنجید و رنجیدن بی جا هست؟ ۲. چه زمانی باید گذشت و سکوت کرد؟ ۳. چه زمانی باید مساله رو با فرد مطرح و مدیریتش کرد؟ بنده رو از دعای خیرتان فراموش نفرمایید. خیلی ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً باید کار افراد را بخصوص اطرافیان را حمل بر صحت کرد و اگر هم کاری کردند که خلاف انصاف و یا خلاف حق بود، اگر زمینه تذکر داشتند خوب است تذکر داده شود و اگر زمینه نبود، با اغماض و چشم پوشی، کرامت خود را نشان می دهیم که فرمود: «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» مؤمن چون با اموری بی فایده و لغو روبرو می شود با بزرگواری می گذرد. موفق باشید

38528
متن پرسش

سلام.
افکند خبر دشمن در شهر اراجیفی / کو عزم سفر دارد از بیم تقاضایی

در این بیت به معنی خواستار قضاوت شدن است. دشمن نور نورانیت که از دل تاریکی‌ها آنچنان ارتزاق زقوم و بلعیده شدن در سموم کشنده بشریت کرده است که در شهر جهان کنونی داد قضاوت خواهی سر داده، بگمانش کشتن سیّدان عالم حکم قضای برحق و راستی است. او به سّید حسادت می‌ورزد و ما نیز... او از سبقت سّید بیم دارد ما نیز... هرچه او دارد ما نیز... تنها تفاوت ما و او اینست که ما رشک شهادت فی سبیل الله او می‌بریم او رشک به زنده بودنش در میان ما را.... ما بیم زمینی شدن و زمینی ماندن می‌بریم او بیم زمینی ماندن.... عجب عالم با حساب سریع الوصولی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آینه‌ای جهان‌نما در مردی قامت برافراشت تا ما ابعاد انسان را با وسعتی که وسعت حقیقی انسانِ این دوران است به تماشا بنشینیم و خود را تا دوردست‌های وجود که یک بُعدمان اُنس با خداوند است و بُعد دیگرمان مقابله با ظلمات دوران؛ مدّ نظر آوریم و این یعنی افقی که سید حسن نصرالله در مقابل‌مان گشودند. افقی که بسی دور و بسی نزدیک است تا اگر گام‌ها را بلندتر برداریم و اهداف‌مان را از خودخواهی‌ها آزاد کنیم، او را در خود بیابیم و معنای زیباترین «بودن» را از طریق او تجربه کنیم و اگر او عزم سفر داشت، که داشت؛ راه را تا عرش برین مقابل ما گشود تا در راه نمانیم. موفق باشید  

38240

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: بنده از سن ۱۴ سالگی مداحی رو شروع کردم؛ اما از همون سال اتفاقات عجیبی می افتاد و اصلا جلو نمی رفتم حتی الان من تو مداحی به جایی رسیدم که یا هیئتی برای خوندنم هماهنگ نمیشه یا اگر هم میشه کنسل میشه یا خیلی خوب نمیتونم اونجوری که باید بخونم مثلا محرم دو جا هیئت قول گرفتن برای خوندن اما اواسط دهه هر دو کنسل شد. خلاصه اینکه نمی دونم این کار رو ترک کنم یا ادامه بدم به نظرتون علت این قفل شدن امور چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که ممکن است باید استعدادهای خود را در جای دیگری رشد دهید مثل تعمق در معارف توحیدی و تدبّر در قرآن. خوب است نظری به پرسش و پاسخ شماره 38238 بیندازید. موفق باشید

38192

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرّحمن الرّحیم. سلام و احترام و آرزوی سلامتی و توفیقات روزافزون برای استاد معظم (زید عزه)؛ به حول و قوه الهی سالیانی است که در مسیر سلوک الهی، مدد او، این بنده ناچیز را حرکت داده در کنار تحصیل در حوزه و دانشگاه و مباحث فلسفه و عرفان. حدود ۲۳ سال پیش در عالم رویا آیت الله بهجت رحمة الله علیه را ديدم. (شکی در صادقه بودن این رویا ندارم. مباحث اقسام رویا را در کتب شریفتان مطالعه نموده‌ام) ایشان در کنار توصیه‌هایی که فرمودند، توصیه به پوشیدن «خاتم پنج تن» فرمودند. ماه رمضان امسال توفیق سفر به بارگاه ملکوتی امام رضا علیه السلام یافتم. در بین راه که برای نماز توقف کردیم، حلقه‌ی ازدواج و انگشتری پنج تن که هدیه مقام معظم رهبری بود جا ماند و بعدا هرچه تلاش کردم پیدا نکردم. در خصوص حکمت این امر، فکرم درمانده شد. در حرم امام رضا علیه السلام به قلبم الهام شد که «تعلّقت را بردار» اینطور دریافتم که ارتباطم با همسرم از نوع تعلقی است که مانع سلوکم است نه ارتباطی الهی و مظهری از مظاهر مودت و لطف حق. و نیز تعلقی که به انگشتر اهدایی مقام معظم رهبری و احساس فخری که به آن داشتم. پس از زیارت حضرت رضا علیه السلام، دوباره انگشتر پنج تن دیگری تهیه کردم. بعد از گذشت دو ماه، این بار، نگین انگشتر گم شد. نمی‌دانم که حکمت، چیست. آیا بنا به توصیه‌ای که آیت الله بهجت داشتند دوباره تهیه کنم و یا دلیلی است بر تغییر نقش نگین انگشتر و یا؟ برکاتتان مستدام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد بنده چیزی نمی‌دانم. خودتان مبتنی بر معارف توحیدی و اشارات قرآنی باید در مسیر دینداری خود را ادامه دهید. موفق باشید

38163

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: با توجه به سوال ۳۸۱۵۵ ، آیا می‌شود گفت که قوه بینایی نفس همان چشم نفس و قوه شنوایی همان گوش نفس است؟ البته منظور من گوش و چشم جسمانی نیست. منظور چشم و گوشی است که در عالم خواب داریم. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بین نفس و قوای آن دوگانگی نیست تا گمان شود مثلاً قوه بینایی نفس عضوی از اعضای نفس است. به آن جمله فوق العاده جناب صدرالمتألهین باید فکر کرد که فرمود: «النفس فی وحدتها کل القوی». موفق باشید

37980

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و تسلیت ایام: بزرگی می فرمودن که افرادی که مشکل حجاب دارن باید فکرشون را عوض کرد از چه طریقی راهکار بدید. لطفا برای مراسم تاسوعا عاشورای پیش رو اگر بخوایم به افرادی که حجاب مناسبی ندارند با شیوه ای مثلاً اهدای بسته شکلات به نوعی تذکر بدیم لطفاً یک جمله یا متن کوتاه و تأثیرگذار پیشنهاد بفرمایید، و در کل این کار خوب و مناسبی هست؟ سوال دوم: یکی از فامیل در دارالقرآن کار می‌کنند، سوال ایشون خانم هایی که پوشش مناسبی ندارند و به دارالقرآن میان به واسطه کلاس فرزندان شون یا .... رو چطور باید باهاشون برخورد کنیم؟ که هم تأثیرگذار باشه هم باعث زدگی و ... نشه تشکر و ممنون یا علی مدد التماس دعای فرج 🤲

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کار فرهنگی عمیقی نیاز است. عرایضی تحت عنوان «تقابل آزادی و حجاب چرا؟» شده است که می‌تواند به عنوان یک کار فرهنگی، راهگشا باشد https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84&tab=sounds اهدای بسته شکلات، احتمالاً جواب ندهد. باید سعی کنیم با احترام به آن‌ها، آن‌ها را از خود نرانیم تا چنانچه فرصتی پیش آمد، با یک نگاه فرهنگی تذکراتی به آن‌ها داده شود. ۲. با احترام به آن‌ها، خودشان می‌فهمند باید انتخاب دیگری داشته باشند. موفق باشید

37970

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: ببخشید می‌خواستم نظرتون را در مورد ادبیات کلاسیک جهان و رمانهای خارجی بدونم با توجه به توصیه ی رهبری به مطالعه و آشنایی با تاریخ جهان می‌خواستم بدونم. مطالعه در این زمینه برای شخصی مثل من که ۴۰سال دارم میتونه مفید باشه یا تمرکزم را بر مطالعه در حیطه های دیگر بگذارم و پیشنهاد شما برای مطالعه چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که ادبیات کلاسیک جهان در موضوع رمان‌ها، در جای خود بسیار اندیشه برانگیز است زیرا رمان‌نویسان غربی از اندیشمندان آن دیار هستند ولی همان‌طور که رهبر معظم انقلاب عمل کردند اگر پس از تعمق در قرآن و اشارات آخرین دین به متون متفکران غربی رجوع شود رابطه بهتری با آن متون برای فهم تاریخی که در آن هستیم، برایمان پیش می‌آید. موفق باشید

37950
متن پرسش

سلام علیکم: خدای بزرگ را بی نهایت سپاسگزارم که بر بنده منت گذاشت تا در سفر معنوی که به شهر مقدس مشهد داشتم، در تاریخ پانزدهم تیر ماه ۱۴۰۳ در اردوگاه فرهنگی امام رضا علیه السلام، ساعتی را با شما دیدار و گفت‌وگو کنم. در آن ساعت، هرچند که اندک بود، اما برکات آن تا سالها برای بنده ماندگار است. مدت‌هاست در این فکر هستم که فلسفه امروزی ما، با همه حامیان و موافقان، مخالفان و منتقدانی که دارد، نیازمندِ اندیشمند جدیدی است که مانند کانت و هگل روح تازه و طرح تازه ای به آن دراندازد. گمان می‌کنم تا این مرحله طی نشود و هسته سخت و اصلیِ فلسفهِ ما _که البته بر مبنای مبانی اسلامی باید شکل یابد_ مورد بازبینی و تازه سازی قرار نگیرد، مابقی مشکلات جامعه کنونی ما حل نخواهد شد. اسپینوزا و کانت و هگل و دیگر فیلسوفانِ _بقول خودشان دسته دوم_ مانند لایب نیتس و بارکلی آمدند و رفتند تا غرب توانست سینه خودرا ستبر کند و دم از عبور از سنت و رسیدن به دروازه های تمدن و مدرنیته بزند و سپس _متاسفانه_ شروع به استعمار نماید. لکن در گفت‌وگویی که خداوند بر اینجانب منت گذاشت تا با شما داشته باشم، فرمودید مشکل انسان امروزی عدم وجود دیالوگ صحیح است. سپس در ادامه فرمودید که دونکته در مواجهه با این چالش باید مد نظر قرار گیرد: ۱- (دیگر کسی مانند گذشته نمی‌تواند در مرکزیت قرار گیرد و همه باید باهم مسیر را طی کنند. نه اینکه کسی مسیر را برای دیگران تبیین کند.) همین نکته با عرایضی که چندسطر بالاتر عرض کردم در تضاد است. چراکه بزرگانی که نام بردم همه در مرکزیت بودند. ۲- (انسان باید نقش و جایگاه تاریخی خویش را بداند.) نکته دوم، محل پرسش اینجانب نیست. حال با ذکر این مقدمه و بیان برخی از فرمایشات شما، سئوال اصلی که از حضرت‌عالی دارم این است که بنده بعنوان کسی که احساس «ضرورت» و «وظیفه» بر روی دوشم سنگینی می‌کند و بیشتر اوقات آرامشِ فکری و روانی را از اینجانب سلب نموده، _تا جایی که از نظر معنوی ابدا نفس خویش را آماده چنین مسیری نمی‌دانم و عذاب وجدان برای گناهان و عمر از دست رفته روانم را هر روز بیش از پیش مخدوش می‌نماید، درحالی که هرروز درحال تکرار گناهانم هستم و اراده ترک معصیت ندارم، «چه هدف کلی را برای خود انتخاب کنم؟» که بر اساس آن هدفِ کلی، زندگی خویش را تا لقاءالله برنامه ریزی و پی ریزی نمایم؟ بازسازی هسته سخت و مرکزیِ فلسفی (که فرمودید با تکیه بر ملاصدرا شدنی است) یا برنامه ریزی برای تعامل و تزریق آگاهی و سبک زندگی و رفتار صحیح در میان مردم؟ این دو آنقدر عظیم هستند که گمان می‌کنم اگر بخواهم در مسیر یکی از آنها به شکلی کامل گام بردارم، قطعا از رسیدن به دیگری باز خواهم ماند. همین دوراهی عظیمی که گمان می‌کنم برای بنده سرنوشت‌ساز ترین دوراهی است، دو سال است که باعث شده حتی برای انتخاب رشته دانشگاهی خود ناتوان باشم. گاهی به روانشناسی فکر می‌کنم: روانشناسی اجتماعی، مشاور خانواده و . . . و گاهی به فلسفه و رشته های مربوط به آن. در فرمایشات حضرت‌عالی متوجه شدم این احساس ضرورت و میل به آگاهی را مانند این حقیر داشته اید. همین نقطه اشتراک را که تا کنون در کسی ندیده بودم، کافی است تا دست کمک را پس از خدا و حضرت صاحب امر بسوی شما دراز کنم. از خداوند متعال تقاضای طول عمر و سلامتی برای شما دارم و از او می‌خواهم افتخار زیارت مجدد شما را بارها و بارها نصیب این بنده روسیاه نماید. شدیدا محتاج دعای شما هستم . یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله با ملاقات جنابعالی و چند نفر از دوستانی که مانند جنابعالی در دانشگاه فرهنگیان دارای دغدغه‌هایی این‌چنین بزرگ بودند؛ علاوه بر آن‌که بسیار مسرور گشتم، امیدوار شدم که خداوند در دانشگاه فرهنگیان چه تقدیر بزرگی را رقم زده است. اما در مورد نکاتی که فرمودید ۱. در رابطه با مرکزیت فیلسوفان غربی که نام بردید، همین اندازه باید عرض کنم که نظر و اشاره آن‌ها به افق تاریخی بود که با تاریخ مدرن، گشوده شد ولی با پیش‌آمدنِ جنگ جهانی، آن افق که حتی هگل معتقد به ظهور شخصیت حضرت مسیح «علیه‌السلام» در انسان غربی بود، تا حدی تیره گشت. ۲. در مورد دو نوع حضوری که می‌فرمایید و به نظر می‌آید در ابتدای امر قابل جمع نیست، می‌توان حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را مدّ نظر آورد و به میان‌آوردنِ جناب صدرالمتألهین در میدان جامع «اصالت وجود»، تا انسان به حضوری نزدیک شود به گستردگیِ جمع کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت، که البته بحث در این مورد بسیار است. عرایضی تحت عنوان «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» شده است خوب است در این رابطه تأمّلی بفرمایید https://lobolmizan.ir/sound/1398?mark=%D8%B7%D9%84%D9%88%D8%B9 موفق باشید    

37942

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و آرزوی سلامتی برای استاد بزرگوار: مدتی است که عنایت حق شامل حال این حقیر شده و دروازه های حقیقت برویم گشوده شده و حقانیت وحدت وجود برایم اثبات گردیده است و صد البته شنیدن فایل های صوتی بسیار عالی حضرتعالی در توضیح مسائل مختلف را عنایت حضرت حق به حساب می آورم در باب مسائل اعتقادی گاهی سئوالاتی پیش میاید که بعضا با گذشت زمان و مطالعه و یا از طریق اساتید مختلف به جواب می‌رسم ولی این سئوال را نتوانستم حل کنم از آنجایی که به این اصل اعتقاد دارم که یکی خدا نیست و یکی «من» و خدا در جایی مستقر و من در جایی مستقر، ودر وجود دوئیتی وجود ندارد سئوال من این است: در وقت دعا چگونه دعا کنیم و چگونه خدا را در نظر بگیریم که دوئیت بوجود نیاید آیا باید نفس را در نظر گرفت؟ و چگونه خدا را خواند که در خارج قرار نگیرد در نوشتار بیشتر قادر به توضیح نیستم. در پناه حق مستدام باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح سوره اخلاص https://lobolmizan.ir/sound/962?mark=%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D8%B5 می‌یابید که ما در دعا، حجاب بین خود و خدا را کم و کمتر می‌کنیم و بیشتر متوجه حضور بیکرانه او می‌گردیم. موفق باشید

37732
متن پرسش

با سلام محضر استاد: امیدوارم خوب باشید. با دقت شخصیت های انقلابی و مذهبی را بررسی کردم ولی هیچ کجا ندیدم پرورش شخصیتی را که در مورد «برخورد شکل گرفته با جنس مخالف» ارائه ای داشته باشند. تعلیم های دینی ما هم در این مورد محدود و در دایره ازدواج می‌باشد و باز سبک زندگی نیستند (شما نتوانستید نوجوان ها را با محدودیت ها از برقراری ارتباط با جنس مخالف منصرف کنید). از طرفی خانواده های مذهبیان در این سالها خشک، بدون ارتباط و بی معنایی شدیدی دارند. اگر اسلام و انقلاب حرفی ندارد منتظر چیزی نمی‌توان ماند. افراد توسعه یافته که به دین اعتنایی ندارند خیلی خوب از پس این ارتباط در بشر کنونی بر آمدند زیرا وقت خود را صرف آن کردند. آیا از انقلاب و دین در این مورد دفاعی دارید؟ اگر دارید نه صرفا با کلمات بلکه با پختگی و شخصیتی، آن‌را ارائه دهید. پیشاپیش از پاسخ شما متشکرم و از انکار واقعیت راه به جایی نخواهد رفت. چالشی برای شما مطرح نکردم که از ورود به آن امتناع ورزید و دیالوگم رجوعی به انسانیت می‌باشد. چه بسا در ریزه کاری های زن زندگی آزادی یا فراتر از آن! زیستن در جهان کنونی؛ چنین پیش آمدی اتفاق افتاده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز به این موضوع فکرها کرده‌ام و به هر دو طرف موضوع که می‌فرمایید در حد خود اندیشیده‌ام، به طرف راهکارهای جهان مدرن که نهایتاً به اضمحلال خانواده به عنوان معنایی بس اصیل منجر می‌شود و آقای دکتر صادق طباطبایی در کتاب «نقش رسانه‌های تصویری در زوال دوران کودکی» متذکر آن شدند و به راهکارهای جهان سنتی خودمان که مطابق زمانه عمل نمی‌کنند و نوعی مردسالاری را حاکم کرده‌اند و با توجه به این نکات کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» و جزوات «هویت قدسی زن و حضور در جهان گسترده امروز» و «زنِ دین‌دار در نسبتی جدید با عالَم و آدم» و «زن و حضور تمدنی» و «حضور نرم و نقش مؤثر زن در این تاریخ» نوشته شد و باز هم باید نوشت و باز هم باید فکر کرد. موفق باشید

37694

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد و طلب توفیق روز افزون: شرح دعای سمات رو می خواستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای فوق‌العاده ارزشمند و پرمحتوایی است. جناب آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی شرحی بر آن نوشته‌اند تحت عنوان: «شرح دعای سمات» که می‌‌توانید به آن رجوع فرمایید که البته ظاهراً پی‌دی‌افِ آن در فضای مجازی هست. موفق باشید

37688

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقتتون بخیر: می‌خواستم بگم که من بعضی وقتا همینجور الکی انگار حسی به خدا ندارم ولی وقتی که تنها میشم انگار دوباره برمی‌گردم پیشش و ازش کمک میخوام و می‌فهمم کسی جز اون رو ندارم ولی وقتی خوب میشه حالم با اینکه میدونم فقط خداست که همیشه میمونه ولی بازم انگار زیاد حس ندارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با معارف توحیدی بخصوص از طریق معرفت نفس و سپس با تدبّر در قرآن از طریق تفسیر المیزان می‌توانیم احوالات معنوی خود را در خود نهادینه کنیم. موفق باشید

37595

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و وقت بخیر: پیرو سوال۳۷۵۹۳ ۱. بنده در ابتدای سوال نظر شخصی جنابعالی را پرسیدم و اظهار نظر جنابعالی برای روشن شدن اذهان مخاطبین و آحاد جامعه با توجه به اهمیت موضوع و تضاد آشکار آن با شعار سال جویا شدم.(درصورت تمایل نظر شخصیتان را بفرمایید) ۲. اگر اظهار نظر امثال شما برای شورای نگهبان مهم نباشد پس باید نتیجه گرفت که نظر آحاد مردم مومن هم برای شورای نگهبان مهم نمی‌باشد که البته بنده این مورد را قبول ندارم. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همانطور که عرض شد موضوع تعطیلی رسمی  در مورد روز شنبه با فرهنگ سنتی و تاریخی ما همراهی ندارد حال چگونه باید این موضوع را به میان آورد؛ همگان باید به نحوی تذکر خود را اظهار نماییم. موفق باشید

37592

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرانقدر: خدا قوت. استاد تعطیلی شنبه ها را چگونه ارزیابی می فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید باید مواظب بود که جمعه با صفایی که در آن هست، به حاشیه نرود. موفق باشید

37524

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود و نور رحمت الهی تقدیم به پیشگاه حضرت حجت ارواحنا له الفدا و استاد طاهرزاده مهربان: استاد من در اقوام خودم و همسرم از افراد درجه کسانی هستند که بعضاً نماز شب هم میخونم ولی با حضرت آقا رهبر معظم عناد دارند و بقولی مصداق حسبنا کتاب الله هستند و من وقتی میان خونه مون خیلی عذاب می‌کشم از لحاظ روحی، اصلا جرأت ندارم کتاب دعایی دستم بگیرم، یا بچه هام وقتی اظهار علاقه به آقا می‌کنند مسخره شون می‌کنند، نمیتونم رابطه روحی و وجودی برقرار کنم، دوستشون داشته باشم، ولی خیلی افراد غریبه هستند، یا از آمریکا و اروپا هستند و الان برای غزه دلسوزی می‌کنند، بی حجابند ولی چفیه می‌پوشند و به اقتدار سید علی خامنه ای مینازند، هنوز مسلمان نشدند ولی قلبشون به رهبر ایمان داره، من این افراد رو خیلی دوست دارم. هر دو گروه رو دعا می‌کنم ولی با دسته اول نمیتونم هم‌صحبت بشم چون وجه مشترکی نداریم. آیا من از روی نفسم نمیتونم ارتباط قلبی برقرار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! این لطف خداوند است که ما را با انسانیت انسان‌ها که بهره‌ای از نور انسانِ کامل دارند؛ آشنا و مأنوس کرده است در هر کجا که باشند. و مطمئن باشید کسانی که نور انسان کامل را در حضرت نایب الإمام آیت الله خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» نمی‌یابند و یا دل به رهنمودهای معنوی او نمی‌سپارند؛ هیچ بهره‌ای از حقیقت در خود ندارند. موفق باشید

37467

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ببخشید من دوستانی دارم که هیچ آشنایی با اسلام حتی در پایین ترین سطح ها ندارند. این افراد اگر بخواهند وارد مطالعه در زمینه اسلام شوند شما چه کتبی رو معرفی می کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» و «چه نیازی به نبی» مفید خواهد بود. موفق باشید

37424
متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام فراوان خدمت استاد بزرگوار و دلسوز و صبور: من یک معلم تربیتی پرورشی در سطح نوجوانان متوسطه هستم. یک استدلال کوتاه و منطقی و مفید و عاقلانه در مورد اینکه چرا ولی فقیه نایب امام زمان علیه السلام هست و واجب الاطاعت می‌خواستم ازتون. چون خیلی ازم می‌پرسند و حوصله شنیدن جوابهای طولانی هم ندارند. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود بعد از مطالعه قسمت «حکومت دینی» در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» رجوع شود آن هم به روایتی که از حضرت امام صادق «علیه‌السلام» داریم که: رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «يَحْمِلُ هَذَا الدِّينَ فِي كُلِّ قَرْنٍ عُدُولٌ يَنْفُونَ عَنْهُ تَأْوِيلَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْجَاهِلِينَ كَمَا يَنْفِي الْكِيرُ خَبَثَ الْحَدِيد»  در هر قرن انسان‌هاي متعادل و عدولي هستند که اين دين را حمل نموده و هرگونه تأويلِ اهل باطل و تحريف افراطيون، و ادعاهاي جاهلين را از آن دور مي‌گردانند، همان‌طور كه کوره‌ي آهنگران پليدي و چركي آهن را‏ پاک مي‌کند. موفق باشید

37351

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: یک سوالی برام پیش آمده. اگر ممکنه بیشتر دربارش توضیح بدید. چند روز پیش داشتم کتاب سیاحت غرب را می‌خواندم. داخل کتاب نوشته بود آقای قوچانی به همه سوال های نکیر و منکر جواب داده بود در آخر. از او پرسیده بودن. این جواب ها رو از کجا میگی؟ منظور؟ (این دین خودت بهش رسیدی یا از پدرت؟ خواستم بپرسم من هم مثل پدرم و همینطور پدرم مثل پدرش و.... دین اسلام را اینطور. پذیرفتیم. چگونه می‌توانم خودم با استدلال به دین اسلام برسم نه از روی تقلید؟ با معرفت نفس امکانش هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که با عقل و دل خود آن مطالب را از پدران خود پذیرفته‌ایم، عملاً آن مطالب در حکم عقاید ما قرار گرفته است و دیگر حالت تقلید ندارد. البته معرفت نفس ارزش خود را دارد. موفق باشید

37236

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده: در زمان تولد امیرالمومنین حضرت علی که در کعبه اتفاق افتاد مگر درآن زمان کعبه بت خانه نبوده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنیان خانه توحید، یعنی کعبه معظمه ابتدا به دست حضرت آدم «علیه‌السلام» و سپس با احیای حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» شکل گرفته، و بتخانه‌شدن آن امری است عرضی که جایگاه توحیدی آن را از آن سلب نمی‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی