بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39219

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چی داری میگی استاد طاهرزاده تو زندگی از بدبخت هم بدبخت تر هستم. هیچی نیست جون دادن شده کار هرروزه من؛ مرگ رو با تمام وجودم حس می‌کنم و میخوام در انتظارم بیاد که از این زندگی کوفتی خلاص بشم؛ چی میشه گفت؟ چی میگید؟ هر لحظه کافرتر شدن به همه چی کارمه هر لحظه از خدا ناامیدتر شدن کارمه و هر لحظه بیشتر جونم گرفته میشه و کلا لوله میشم توی خودم که چکار کنم؛ استاد جان دانستن کافی نیست! استاد جان اینگونه خدا بودن کافی نیست! استاد جان این‌همه تنهایی برای یک انسان لازم نیست! استاد جان این همه از خدا خواستن و رفتن و رفتن و بعدش اجابت نشدن حتی کوچیکترین خواسته انگار اون چیزی نیست که باید باشه؛ کدوم خدا را قبول داشته باشم؟ این تنها سوال نیست، میدونید استاد! من دیگه نمی‌کشم خدا منو آورده و این همه دست خالی گذاشته منو؟ دارم جون میدم. توی خودم دارم جون میدم توی خودم و هیچ کس هم اطلاع نداره یا به هیچ کس هم نمیتونم دردم رو بگم؛ آخه اونه که باید بیاره بزاره جلوی پام که من راهش رو برم و باور کنید این یکی برای منِ خانم امکان نداره که بخوام برم خودم راهی باز کنم؛ خدا خستم کرده انقدری که حتی دلم نمیخواد حرکت کنم دلم میخواد بمیرم و فقط چشمامو ببندم و وقتی باز می‌کنم دیگه با این حجم از همه چیز و با این حجم از دیدن آدمها روبرو نشم؛ دارم خفه میشم؛ خسته‌ام و درمانی نمیاد از سمت خدا و من خیلی وقته که سپردم به خودش ولی وقتی اون اصن بهم توجهی نمیکنه و نمی‌بینه که من نیازم چیه و فقط میخواد قواعد خودش رو ببره جلوتر و جلوتر و آیا اینا همه ظلم به انسان نیست؟ من دیگه صبحا رمق بلند شدن از جام رو ندارم به من بگو دیگه چقدر به خودم دلخوشی بدم؟ هان؟! چقدر؟ حوصله هیچ چیز و هیچ کس و هیچ مراعاتی رو دیگه ندارم روی لبه‌ای ایستادم که هر آن میتونم خودم رو توی کثافت‌ترین چیز غرق کنم و از من هم بعید نیست؛ حالم از همه چیز بهم میخوره و هیچ چیز جوابگویم نیست و اصلا جوابی هست؟ فکر نمی‌کنم جوابی باشه در برابر این همه ستمگری خدا؛ خدایی که من ازش ناراضیم و هیچ کاری بلد نیست بکنه رو نمیخام؛ از همه گله دارم استاد، و بیشتر از همه از آفریننده خودم گله دارم، اینهمه یله و تنها رها شده توی این جهانم، نه چیزی دارم نه چیزی که میخوام رو میتونم داشته باشم و همش داره بهم سخت میگذره و سخت میگذره پش بهم بگو که اینجا چیه والا؟ من دیگه حالم داره بهم میخوره از هر چی بود و نبوده که همه‌ی بودا و نبودا الکین. آدم سرگرم کنن آدمو میخوان فقط سرشو گرم کنن، حتی کارای مذهبی شما بیشتر سگ میزنه توی زندگی آدم، چی داری میگی استاد؟ جات گرمه؟ خونه و زندگیتو داری و داری زندگیتو میکنی و منه جوون باید عین سگ اینور و اونور باشم و تازه زندگی هم نمیچرخه و خدایی هم دیده نمیشه اصلا استاد تو به من بگو من کورم من نمیتونم خدا رو ببینم ولی خدایی بیا زندگی منو ببین خودت میگی این دیگه عین چیه....، حالت خوشه و زندگی داره بهت خوش میگذره و این حرفا رو میزنی اگر برات نمیساخت هم این حرفا رو میزدی؟، بدتر از همه چیز تنها بودن و بی همدمی، بدتر از همه دیدن غرق شدن هر چه بیشتر در کثافت می‌باشد، حال بهم زن ترین حالش اینه که تو دیگه میخوای بیاری بالا و بازم مجبوری با همون خدایی که ظالمه و داره ظلم میکنه صحبت می‌کنی و شکایت می‌کنی، اینا ظلم نیست در حق یک انسان؟ به انسان چی میخواد بده اصن؟ پس چرا آورده؟ که هی انسانش رو دق بده؟ به من لطفا استدلال نده که خودم رفتم و الان هیچکدوم از اونا رو هم نمیخام، اصن هیچی نمیخام، بحث اینه که من فقط میخام این بن بستی برداشته بشه، چرا خدا اینهمه ظالمه برای من؟ چرا نسبت بهم کم لطفه چرا نیازهامو بهم نمیده ولی توی وجودم اون نیازا رو حس می‌کنم؟ استاد الان دوباره میخوای بگی ایمان؟ بس کن خسته شدم بابا، بابا جان من دیگه نمی‌کشم من دیگه نمیتونم خودمو نگه دارم و حفظ کنم دست از سرم بدارید، من دیگه نمیتونم مومن باشم، من دیگه نمیتونم مومن باشم، من دیگه نمیتونم حرکت کنم که خسته شدم از بس دستم خالیه، من دیگه نمیتونم ادم خوبه باشم، نه اینکه نتونم خودمم نمیخوام، چجوری اینجوری باشم وقتی خدا همه درهاش رو به روم میبنده و منِ بندش رو یه نیم نگاهی هم نمیکنه؟ اصن من کافر بابا تو که خدایی داری زجر کشیدن منو میبینی کدوم گوری نشستی؟ کوش؟ اصن بهم بگو کی توانایی این رو داره که بهم رسیدگی کنه؟ کدوم آدم؟ باو حتی خدا هم محو شده، از همه کس متنفرم، تنفر تو تمام وجودم داره موج میزنه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنید این تنها قصه و حکایت شما است؟! و یا حکایت همۀ انسان‌های دوران جهان مدرن می‌باشد؟ با این تفاوت که عده‌ای خود را مشغول کرده‌اند و یا مشغول شده‌اند. به جملۀ مشهور نیچه فکر کنید که در این رابطه خیلی زود خبر داد: «برهوتی در پیش است». فکر می‌کنید که این به جهت تنهایی است که در آن قرار دارید، در حالی‌که شما و هرکس دیگر چاره‌ای نداریم مگر این حضور را که نیهیلیسم نامیده‌اند، درک کنیم و با خودآگاهی نسبت به آن به حضوری که حضور در «وجود» است؛ بیندیشیم، با جناب هایدگر و جناب صدرا، دو متفکری که متوجه این امر شدند و به نسبتی فکر کردند که باید بین انسان و «وجود» پیش آید. تازه در این بستر است که متوجه می‌شویم دین خدا می‌تواند افقی را در بستر بیکرانۀ وجود در مقابل ما بگشاید. عرایضی تحت عنوان «نیست‌انگاری» شده است که در سایت می‌توانید بیابید و با توجه به همین امر عرایض اخیر تحت عنوان « برکات انتخاب خواست خدا بر میل خود» https://eitaa.com/matalebevijeh/18333پیش آمد بخصوص قسمت «معنای غنای نفس» https://eitaa.com/matalebevijeh/18341. موفق باشید

38920

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد محترم: میشه لطف کنید درباره نفس، قلب و روح و تفاوتی که با هم دارند توضیح بدید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد مفصل است. جناب عبدالرزاق کاشانی در مقدمه خود برای کتاب «منازل السائرین» نکاتی می‌فرمایند که می‌توانید در مورد آن فکر کنید. 
مراحل بطونی انسان را چنین برمی‌شمارد: ۱. غیب قوا ۲. غیب نفس ۳. غیب عقل ۴. غیب قلب ۵. غیب روح ۶. غیب‌الغیوب که غیب ذات احدی است. به حسب سیر و ترقی برای نفس دو مرتبه ذیل قلب قبل از توجه به حق، حاصل می‌شود و آن امّاره‌ به سوءبودن نفس است که ابتدا به نفس لوّامه و سپس به نفس مطمئنه تبدیل می‌شود. برای قلب نیز مرتبه‌ای است فوق مقام عقل و دون مقام روح که به آن «سرّ» می‌گویند. به این معنا که سرّ همان قلب است که به روح نزدیک شده و صفای بیشتر یافته و مقام مناجات با حق را یافته است. برای روح نیز مرتبه‌ای است به نام «خفی» که با نزدیک‌شدن به مقام وحدت برایش حاصل شده است. 
قلب تفصیل یافته و نازل شده روح است. وقتی قلب تحت سایه‌ روح قرار گیرد آرامش می‌یابد و اگر به نفس نزدیک شود به اضطراب نزدیک می‌شود، چون نفس با خود وَجه خاکی دارد و سالک باید غبار خاکی آن را از آن خارج کند. 
نفس حیوانی مَرْکب قلب است و روح، باطن قلب می‌باشد، به این معنا قلب همان روح است که نازل شده و به نفس نزدیک گشته است. عقل در فلسفه، همان روح است در عرفان.
صدر، پائین‌تر از قلب است و فوأد بالاتر از قلب. قلب هویت نوری دارد که همان فطرت است و به همین جهت گناه مناسب قلب نیست و بدین لحاظ گناه را به این زودی نمی‌نویسند ولی عمل خیر را سریعاً می‌نویسند چون آن عمل مطابق قلب است.
عقلِ نظری و عقلِ عملی را قوای قلب می‌دانند وقتی عقل حقایق را می‌یابد و می‌فهمد، در واقع به یک فهم رسیده ولی هنوز به مشاهده نرسیده‌اند.
وقتی نورِ روح به قلب بتابد به آن قلب، عقل می‌گویند و سرّ، حالت مکاشفه‌ قلب است که این غیر از مکاشفه‌ خودِ روح است. شدت محبت، سالک را از قلب به روح سیر می‌دهد که در این حالت، کشف و شهود کامل‌تری در میان است و حالت نجوا و مناجات درونی ظهور می‌کند.
سرّ را قُلُوبُ القلب می‌گویند که محل مناجات است، با توجه به این‌که عنایت داشته باشید سرِّ روحی غیر از سرِّ قلبی است. بعد از روح، غیب الغیوب ظهور می‌کند که سالک با وحدت شخصی حق روبه‌رو می‌گردد. موفق باشید
 

38837
متن پرسش

با سلام و عرض ارادت خدمت استاد بزرگوار: در دوران رویارویی جبهه حق و جبهه شر در دوران کنونی رجوع به قرآن کریم در مورد مواجهه مؤمنین با کافرین از آیه ۱۳۹ تا ۱۴۱ سوره آل عمران برای بنده خیلی معرفت بخش و دلگرم کننده است که خالی از لطف نیست که با جنابعالی و کاربران در میان بگذارم. در این آیات مبارک خداوند به جبهه حق یادآور چند نکته مهم می شود: یکی اینکه «نه سستی کنید و نه اندوهگین باشید، چون شما اگر با ایمان باشید برترین ملل دنیا هستید»، نکته دیگر اینکه «اگر به شما آسیبی رسید به دشمنان شما نیز آسیبی مانند آن رسید» و در آخر اینکه «این روزگار را به اختلاف احوال میان مردم می گردانیم تا مقام اهل ایمان به امتحان معلوم شود ... تا آنکه اهل ایمان را از هر عیب و نقص پاک و کامل کند و کافران را محو و نابود گرداند» که طبق تفسیر المیزان خداوند برای محو کافران از عبارت «یمحق الکافرین» که به معنای نابود کردن و محو شدن تدریجی ست استفاده می کند. آیا می توانیم این آیات را منطبق با وضع کنونی مواجهه حق با باطل بدانیم؟ چون اگر این آیات منطبق با وضع کنونی باشند چیزی که از این آیات شریفه می‌توان برداشت کرد این است که اولاً این تاریخ یک نوع امتحان است برای اهل ایمان که آیا در عزم خود در مواجهه با استکبار سست و اندوهگین می‌شوند یا به تعبیر علامه صبر و تقوا پیشه می کنند که ملاک پیروزی ست و یکی اینکه در این تاریخ قرار نیست که فقط ما ضربه وارد کنیم و هیچ ضربه ی دریافت نکنیم و نابودی جبهه استکبار به دفعتا صورت نمی گیرد بلکه در این مواجهه جبهه باطل به تدریج و کم کم رو به نابودی می رود و محو می‌شود. و نکته دیگر اینکه در مواجهه امروز که به مثابه امتحان الهی و معلوم شدن مقام اهل ایمان در تاریخ پیش روست هر شخصی می‌تواند از طریق میزان احساس سستی و اندوهی که در خود می بیند و یا از طریق میزان صبر و تقوا و ایستادگی که در خود می یابد به خطر مردود شدن و یا نوید قبول شدن خویش در این امتحان الهی تا حدی پی ببرد. خواستم نظر استاد را در این موارد جویا شده باشم. التماس دعا استاد گرامی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخی در حال آغاز است که خاصیت چنین آغازی، عبور از سیطره استکبار می‌باشد و همان‌طور که رهبر معظم انقلاب یعنی زبان گویای این تاریخ فرموده‌اند این عبور، آسان نیست و امتحان هایی در بوته‌های آزمایش ما را فرا می گیرد تا از تعلقات وَهمیِ جهان مدرن آزاد شویم. مهم نظر به حضور در تاریخی است که در پیش است. عرایضی تحت عنوان «قرآن و جایگاه شهادت سید حسن نصرالله» https://eitaa.com/matalebevijeh/17679 شده است. امید است در راستای نکاتی که فرموده‌اید، راهگشا باشد. موفق باشید

38726

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ارادت حضرت استاد طاهرزاده: این جلسه جوان و انتخاب بزرگ به مزاج من دهه شصتی خوش نیومد ولی پسرم ۱۷ سالشه کاملا ارتباط گرفت. سوال برام پیش اومد که چقدر فاصله هست بین ما و اینها! علتش چی هست استاد توضیح میدید استفاده کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این هشدارباشی است به ما، به این معنا که باید زبان خود را ساده کرد، ولی همان‌طور که در جواب سؤال 38723 عرض شد نباید مطالب و موضوعات را تقلیل داد، همان‌طور که آقای وحدتی متوجه این امر هستند. موفق باشید

38684

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: شما در یکی از صوت هاتون فرمودید که: مجرد مانع حضور مجرد نیست. اما در پاسخ زیر می‌فرمایید که: جایگاه یک فرشته مانع جایگاه فرشته دیگر می‌شود. کدام یک درست است؟ با تشکر! متن پرسش سلام استاد: در شرح ده نکته فرمودین که ماده مانع حضور مجرد نیست ولی مانع حضور ماده است، حالا در عالم مجردات فرمودین فرشتگان مانع حضور خدا نیستن جون خدا برای عالم قدس هست یعنی در خود عالم مجردات فرشتگان مانع حضور هم هستند؟ اگه نه پس چرا دوباره یک عالم به عالم مجردات اضافه کردین؟ حقیقت امام زمان برای کدام عالمه؟ متن پاسخ باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! فرشتگان هرکدام در محدوده‌ی خود می‌توانند حاضر باشند و جایگاه هر فرشته‌ای مانع حضور جایگاه فرشته‌ی دیگر است. ولی حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» حامل همه‌ی اسماء الهی و حاضر در همه‌ی عوالم‌اند. موفق باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی کرد هر کدام از نکات را مبتنی بر مبانیِ سخن و اشاراتی را که به مبانی می کند دنبال کرد. آری! مجرد، مانع حضور مجرد نیست ولی هر کدام در جایگاه و مرتبه خود حاضرند و این طور نیست که در عرض همدیگر باشند. پیشنهاد می شود در این رابطه اگر ذوق دنبال کردنِ مسائل فلسفی را دارید، به کتاب شریف «بدایه الحکمه» و شرح یکی از اساتید مانند آقای امینی نژاد رجوع فرمایید. موفق باشید

38599

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و وقت بخیر: سوالی مدتهاست که ذهن من را به خود درگیر کرده، اینکه اگر مادری به فرزندش علاقه داشته باشد یا حتی پسری به دختری یا بالعکس و مثالهایی از این نوع فردی که معشوق اوست این حس را خواسته یا ناخواسته دریافت می‌کند و این دیگر با اوست که به این محبت اهمیت دهد یا خیر. اما سوالِ بنده این است که در اعتقادات ما آمده که اهل بیت و خداوند از پدرو مادر نسبت به فرزند مهربان تر و دلسوز ترند پس چرا این محبت احساس نمی شود؟ نه تنها بنده که از افراد زیادی این سوال را پرسیده ام و آنها نیز همین حس را داشته اند. پیشاپیش ممنون از پاسختان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد از چه منظری به اهل البیت «علیهم السلام» بنگریم. آیا آن عزیزان حضور برتر و نهاییِ ما در منظر ما نیستند؛ تا هرچه بیشتر نظر به آن ها با خودمان بیشتر به سر ببریم؟ به این جمله مولایمان علی «علیه السلام» فکر کنید که فرمودند: «لَو أحَبَّني جَبلٌ لَتَهافَتَ» اگر كوهى مرا دوست بدارد درهم فرو ريزد. اشاره به اصحابی که محبت به آن حضرت، آنان را از خود بی خود می کرد. موفق باشید

38504

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیز: عادات رفتاری که در انتخاب بنده تاثیرگذار است در مورد شهوات وغضبها و ترس ها و... مثلا بنده انسان پرخوری هستم یا در ارتباط با انسانها رفتار خوبی دارم. اینها به مرور با تکرار سَبکی خاص ملکه انسان میشه و دفعات بعد انسان شاید بدون فکر خاصی در موقعیت ها همان رفتاری تکراری ضبط شده درونش را تکرار می کند. آیا تقریبا می‌توان گفت این همان نامه عمل انسان است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه عقاید و اخلاق و اعمال ما در قیامت طبق قاعده معاد جسمانی، صورت به خود می‌گیرند. موفق باشید

38496

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: دختر ۳۴ ساله مجرد هستم و جهت درمان به طب سنتی مراجعه کردم، در آنجا دوستشان از عراق آمده بودند و استاد متافیزیک بودند، اتفاقی بنده را دیدند و گفتند که حاله ای از انرژی منفی من را احاطه کرده است. همچنین گفتند که من جن عاشق دارم و در حمام عاشق من شده و مانع ازدواج من است و باعث بیماری می‌شود، الان من سوالم اینه که باید چیکار کنم که حل بشه؟ چرا باید این اتفاق برای من بیوفته؟ میشه راهنمایی کنید؟ بنده دچار ترس و نگرانی شده ام و فقط نظرات آیت الله برایم قابل قبول است. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً نباید به این حرف‌ها توجه کرد. وقتی قرآن و خداوند به ما فرموده برای عبور از این امور به ربّ ناس و ملک ناس و ربّ فلق نظر داشته باشید و از طریق اعتماد به خدا زندگی را جلو ببرید؛ چرا باید به این حرف‌ها که بیشتر توهّماتِ گوینده است توجه کنید؟!! عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست، شده است. خوب است به آن کتاب رجوع شود. موفق باشید 

38469

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: به تازگی در یکی از استان‌ها مسئولیت استانی در باب امر به معروف و نهی از منکر به حقیر واگذار شده اگر شما به جای حقیر بودید چه کارهایی انجام می‌دادید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار مهم و سنگینی است. به هر حال باید با طرح معارف اصیلی که مبتنی بر «معرفت نفس» و تدبّر در قرآن است، کار را جلو برد و به انسانی نظر کرد که انسان آخرالزمانی است و با ظرفیت خاص در عین آن‌که خودش برای خودش مسئله شده است. با توجه به نکته اخیر عرایضی تحت عنوان «آخرین پیامبر و حضور در انسانیت قدسی» طی دو جلسه شده است. موفق باشید

38398

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«إلهی، چون عوامل طاحونه،‌ چشم بسته و تن خسته‌ام؛ راه بسیاری می‌روم و مسافتی نمی‌پیمایم. وای من اگر دستم نگیری و رهایی‌ام ندهی» سلام استاد. نمی دانم چرا هر چی غزل جدید رهبر معظم انقلاب را زیر و رو می کنم و با دقت نگاهش می کنم می بینم انگار قصه من است! یعنی در آینه این غزل فقط خودم را می بینم. خدا می داند سال هاست سرگشته روزگاری پرگاروار دارم. شبانه روز دارم دور خودم می چرخم. هم خیلی زخمی و خسته ام. هم چاره ای از رفتن نیست. هم راه به شدت سنگلاخ است. استاد بحث طلوع و غروب ایمان تا کی ادامه دارد؟ یک زمانی مثلاً ۱۵ سال پیش اصلا این حرف ها نبود. فقط طلوع بود طلوع!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرچه ایمان زنده‌تر باشد، نازش بیشتر است. در جلسه چهارم سوره تغابن در این مورد عرایضی شد.  https://eitaa.com/matalebevijeh/17347 و در جلسه اخیر هم غزل حضرت آقا مواردی را در نسبت با ایمان پیش آوردند که راهگشا بود https://eitaa.com/matalebevijeh/17553. موفق باشید

38120

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: با توجه به مشکلات جوانان و روی آوردن به متاسفانه خودارضایی برای هر علت که در نهایت همان حال خوش درونی است و گشت و گذارهای مختلط و پارتی های جور وا جور.. آیا این همان سوبژکتویته است؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست موضوع را به سوبژکیِ انسان که امری است معرفتی ارجاع دهیم. باید متوجه باشیم شرایط ازدواج جوانان را ساده و ساده‌تر کنیم. زیرا این یک امر طبیعی است، خودمان کار را سخت کرده‌ایم. موفق باشید

38028

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت. استاد نسبت به جواب این سؤال بیگانه نیستم اما از شما پاسخ رو شنیدن به ما قوت قلب میده. استاد نظر به ذات داشتن چه تفاوتی با نظر به کشف و شهود داشتن یا حتی نظر به اسماء داشتن داره؟ علامه حسن زاده بیشتر به کشف کردن و شکار کردن تشویق می‌کنند ولی امام خمینی (ره) فقط نظر به ذات دوختن رو تاکید دارند. استاد من میتونم مصباح الانس رو کار کنم؟ خدا حفظ تون کنه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «مصباح الانس» البته که در جای خود بسیار عالی است و در این مورد که می‌فرمایید همان نگاه نظر به وحدت در عین کثرت و نظر به کثرت در عین وحدت مهم است که همه عزیزان اهل عرفان متوجه آن هستند. موفق باشید

37983

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمت خدا قوت از محضر استاد، سوالی دارم: روح جن تا چه میزان توان درک و تحلیل دارد؟ مثلا ضمیرناخودآگاهی که در انسان هست را هم داراست؟ و تا چه میزان کلمات انسانها را درک می‌کند؟ و اینکه می‌خواهیم بررسی کنیم که تفاوت و توان روح جن در قیاس با انسان چطوره. دلیل این سوال، یک پژوهش علمی هست که ایده‌اش از کلام الله مجید گرفته شده. مثل کارهای خارق العاده جنیان در سپاه حضرت سلیمان (تخت بلقیس، ساخت ساختمانها و...)، استراق سمع‌های آسمانی و تعقیب با شهاب ثاقب، درک قرآن (شنیدن سوره جن) مخاطب قرارگرفتن در کلام الهی (سوره الرحمن و...) اگر پاسخ استاد بزرگوار، به این اشاره کند که بله حواس و درک جن مانند انسان است، سوال بعد پیش می آید که نقطه اصلی تحقیقات ماست: آیا جنیان، متوجه نواهایی مثل ریورسینگ هم می‌شوند؟ یعنی پیچش نواها را می‌فهمند؟ چیزی که فقط روی ضمائر اثر می‌گذارد. سپاس بی کران

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست رجوع بفرمایید. موفق باشید

37945
متن پرسش

سلام استاد: آیا شما تضمین می کنید که اگر اصلاحات سمت غرب بره داره آخرین نفس هاش را میزنه؟ اگر این مردم ما هستند که با رسانه ها براشون مسائل را وارونه می‌کنند و مردم دوباره به همین ها رای خواهند داد و هر اتفاقی هم بیفته همونجوری که در مناظره ها نظر داشتیم خیلی راحت هر چیزی که خواستند می گویند چون روی جهل مردم خیلی خوب حساب باز کردند و این مردم هم با جان دل پذیرایشان خواهند بود. استاد مسئله اینجاست اگر ما قرار است اجازه بدهیم مردم خودشان فکر کنند که ۱۴۰۰ این اتفاقات افتاد و فکر نکردند که اگر می کردند امروز دیگه این اشتباهات تکرار نمی شد و اگر قرار است که اشتباه کنند تا کی و تا کجا؟ به نظرتون همه این اتفاقات از اون اول تا به اینجا بهونه خدا نیست؟ اگر جواب بله یا نه هستش چرا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید تلاش‌های ارزشمندی که شده است که حتی در دل آن سیاه‌نمایی‌ها منجر به حدود ۱۴ میلیون رأی به آقای جلیلی شد، مورد غفلت قرار گیرد و این حکایت از آن دارد که میتوان تلاش کرد تا سطح فهم جامعه ما رشد کند. ما کوتاهی‌ها و تنگ‌نظری‌هایی داشته‌ایم که بهانه شد تا عظمت‌های حضور تاریخی انقلاب اسلامی درست دیده نشود. موفق باشید

37802

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

کاش از استاد طاهر زاده می‌پرسیدید که دل ما را قرص کنند طاقتم خیلی کم شده قلبم همراهیم نمی‌کنه من نزدیک شصت سال سن دارم ولی تقریبا هر روز میرم منطقه های جنوب شهر تهران و با خانم ها برای رای دادن و در انتها رای به آقای جلیلی صحبت می‌کنم ولی تو تهران انگار مردم بیشتر جبهه میگیرن البته دوره‌ی قبل که برای آقای رئیسی همین کار را می‌کردم و کاملا از رای آوردن آقای رئیسی نا امید شده بودم ولی خوشبختانه شهید رئیسی رای آوردن ولی الان طبق خبرها مساجد محل ها بسیج برای جناب قالیباف حمایت میکنه البته خودم تا حدی جواب استاد را میدانم فکر کنم فقط در دل کردم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که عرض شد مسئله بسیار عمیق تر و اصیل تر از آن است که حضور تاریخی آقای دکتر جلیلی را در محدوده رأی آوردن در این انتخابات و یا رأی نیاوردن محدود کنیم. خوب است که به آن نکته عنایت بیشتری بفرمایید. https://eitaa.com/matalebevijeh/17011 موفق باشید

37774

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: از وقتی که برای پاسخگویی به سوالات ما قرار می‌دهید کمال تشکر را دارم. سوالی داشتم در رابطه با مدارس غیرانتفاعی مذهبی که به تازگی با سرعت زیادی در حال گسترش پیدا کردن هستند با توجه به اینکه این مدارس، مبلغ زیادی بعنوان هزینه دریافت می‌کنند: اولا نسبت این نوع مدارس با مسئله عدالت چگونه است؟ چه بسیار افرادی که دغدغه فرزند دارند، اما پول ندارند. ثانیا نسبت این نوع مدارس با جمهوری اسلامی چیست؟ زمانی که رهبر معظم انقلاب دائما توجه افراد دغدغه مند را به آموزش و پروش معطوف می‌کنند و اهمیت ورزی به مدارس دولتی را مورد تاکید قرار می‌دهند، تاسیس قارچ گونه این مداس چه توجیهی دارد؟ آیا این مسئله ضربه ای به شعارهای نظام مبنی بر عدالت، خدمات آموزشی یکسان و... نمی‌زند؟ آیا صحیح است که در حکومت اسلامی، هرکس پول دارد مسلمان شود و هرکس بی پول است...!!! سوال آخر که تقریبا بی ارتباط با سوالات قبلی می‌باشد اینکه بنظر شما از لحاظ تربیتی، رشد فرزند در یک محیط کاملا ایزوله چه پیامد های مثبت یا منفی دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان‌طور که قبلاً عرض شد از سخنان رهبر معظم انقلاب بر می‌آید که تا آن‌جایی که ممکن است نباید در عرض نهاد آموزش و پرورش چیز دیگری را به میان آوریم و از این جهت سیاستِ کلی نظام طی صحبتی که سال گذشته با جمعی از فعالین تعلیم و تربیت داشتند آن است که نظام آموزش و پرورش تقویت شود. ولی به هر صورت کار آسانی نیست هرچند سیاست کلی به سوی عبور از مدارس غیر انتفاعی است. ۲. چیز خوبی نیست. انسان‌ها با انسان‌ها، انسان می‌شوند. موفق باشید

37466

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: یه سوالی داشتم. از صبح تا شب کارهایی که انجام می دهیم تمامش رویای صادقه هست. مثل این می ماند که قبلا این زندگی رو تجربه کردیه ایم حتی تدبر در قرآن و حتی صوت ها و جلساتی که گوش می دهم و یا حضوری شرکت می کنم. اگر بخواهم بیشتر با این جهان و دنیا و برزخ و قیامت و خودم آشنا بشوم چه سیر مطالعاتی رو پیشنهاد می کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان در همین عالم و در همین جهان کثرات، دل را متوجه حقیقت توحید و رحمت واسعه الهی بکند؛ آرام‌آرام در این جهان مانند حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»، آن جهانی می‌شود. کتاب «معاد، بازگشت به جدی‌ترین زندگی» همراه با شرح صوتی آن، إن شاءالله راه‌گشا خواهد بود. موفق باشید

37230

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی:.ببخشید آیا در فلج شدن، اول نفس دست کشیده از بدن که فرد فلج شده. یا بدن از کار افتاده که نفس از تدبیر آن قسمت بدن دست می‌کشد؟ چرا بیماری فلج یک بیماری ناشناخته است؟ و از نظر علمی دلیلی و درمانی برای آن نیست. بیماری فلج برای من عجیب است. آیا نفس میتونه آنقدر قوی باشه که حتی فلج بودن تن رو درمان کنه و بگردونه؟ آیا می‌توان گفت فلج شدن بخاطر گناهان اون شخصه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شناخت علت انصراف نفس ناطقه از تدبیر عضوی از بدن، کار آسانی نیست ولی به هر حال این نفس ناطقه است که به جهت آماده نبودنِ آن عضو و یا به جهت مشکلی که در خودِ نفس پیش آمده، از تدبیر آن عضو منصرف می‌شود. عرایضی در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «خویشتن پنهان» که هر دو کتاب روی سایت هست؛ شده است. موفق باشید

37136

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب این سوال بیشتر جنبه درد دل داره.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات ما هست که اگر ظلمی به شما می‌شود و حقوقی از شما ضایع می‌گردد که نمی‌توانید خودتان اقدام کنید، به خداوند واگذار نمایید او بهتر از شما با ظالم برخورد می‌کند. موفق باشید

37104

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: اگر لطف بفرمایید تفسیر انفسی «فرش مرفوعه» و «متکئین علی فرش» را بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است و عرایضی در این مورد در شرح سوره «الرّحمن» شده است. عمده آن است که متوجه باشیم حیات توحیدی ما، حضوری را در جهان ابدی‌مان برای ما شکل می‌دهد که آن حضور، صورتی بس متعالی را در بنیان خود دارد. موفق باشید

37100

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: نظر شما درباره سید جواد طباطبایی و نسبتش با داوری اردکانی چیست؟ من معتقدم اسلام گریزی این سید! در گزارش سردبیر سیاست‌نامه (از مروجان و شیفتگان او) تصریح شده که پس از مرگش در یادنامه‌اش نوشت: او هماره در پی تکوین تعریف ایران در استقلال نظری از جهان اسلام بود (سیاست‌نامه۲۶، ص۲۱). جواد طباطبایی اصطلاح اسلام‌ایرانی کُربن را دو تکه کرد و کلمه ایرانی‌اش را مستقل از اسلام انگاشت. نهایتاً او با روشنفکران دینی، که بی‌ملاحظه نقدشان می‌کرد، تفاوتی ندارد که بگوییم به جای اینکه ایران را غربی کند، غرب را ایرانی دانست و به تجدد ایران معتقد بود. او هم مانند بسیاری تجدد‌گرایان نتوانست بفهمد تاریخ توحید از تاریخ ایران طولانی‌تر است و اسلام کامل‌ترین دین در معرفی توحید است و ایرانیان از مستعد‌ترین اقوام در فهم این حقیقت بزرگ هستند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. حتی متأسفانه آقای سید جواد طباطبایی معتقد بودند علت انحطاط ایران و عقب‌افتادن از غرب، فلسفه صدرایی می‌باشد. آقای دکتر مهدی امامی جمعه در کتاب «سیر تحول مکتب فلسفی اصفهان از ابن سینا تا ملاصدرا» نقدِ عالمانه‌ای نسبت به نظر ایشان داشته‌اند. موفق باشید

37097

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

ما در خانه دل یاریم یا او در خانه دل ماست؟ گفت: از چه می‌پرسی که هر دو در بی‌خانمانیمان سرگشته‌ایم! خوش آن روزی که همه‌ی علامت‌های سوال به علامت تعجب مبدل می‌شوند! وقتی در تو متحیّرم سوال «متی احار فیک یا مولای» من بی‌جواب خواهد ماند! می‌بینم که می‌گویی: نمی‌گویم ولی ببین: همیشه! حتی آن زمان که وجودت را در آغوش می‌کشم و غرق در جاودانگی عطر بهاری‌ات می‌شوم، بویی از هویت بهارآفرینی‌ات نخواهم برد. بگذار اینبار با تارهای صوتی حنجره‌ام بجای مرتعش کردنشان برای ایجاد سوالات وهمی، سه‌تار بزنم ستاری‌ات را! ای پیداترین مستور در میان سطور جان من! وقتی یکپارچه در آغوشم می‌کشی، آوارگیم را زیر قبای ستاریت گم می‌کنم. مولای دلتنگی‌ها این زیست شاعرانه را از من نگیر! قلوب پاک شما مجمع مشیّت‌ها / وجود جامعتان ماورای نیّت‌ها / میان جامعه هستی، شبیه نوری تو / میان کوچه و بازارِ جامعیّت‌ها / سیاهی دل ما را جمال می‌بینید / شبیه عمّه صبورید در اذیّت‌ها / مودّت تو که نزیک‌تر به من ز منی / وصیّتی است ورای همه وصیّت‌ها / هر آنکه آینه شد لا یمسّه نشنید / که ذات آینه پاک است از منیّت‌ها

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. در این‌جا است که انسان‌ها زشتیِ «فخر» بر دیگران را احساس می‌کنند و به یگانگی نسبت به انسانیت دیگران پی می‌برند. مثل یگانگی که آقای آرون بوشنل نسبت به مردم غزه احساس کرد و طاقت ماندن نسبت به آنهمه ظلمی که به آن‌ها از طرف کشورش می‌شد، نداشت. خود را آتش زد تا به همه خودبین‌ها و فخر و استکبار، آتش بزند. موفق باشید 

37074

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

آقا چیکار کنیم که دلمون یک رو بشه. چه راهی رو طی کنیم که هرچی میریم فقط از دل پاک و راستی باشه، ذکر و یاد خداوند به معنای نماز خواندن یا با تسبیح صلوات فرستادن کجاشه، آخه برا همین هم که ذکری از یاد خداوند در دل ما باشه راهی رو باید طی کرد. ذکر خداوند در چه زمانه ای و تاریخی میشه صبح و شب نداشتن برا خدا. می‌شنویم که شهید مخلصانه برای خدا هستش و کار میکنه؛ مثلا فتح خرمشهر که حاج احمد اون کار نشدنی و به این عظمت رو برای رضای خدا انجام میده و فتح میشه رو اگه می‌خواست که همین طوری با قاعده جنگ و منیت خودش به میدون بره هرگز این اتفاق رخ نمی داد. حتما یک ذکری به یاد خداوند می‌خواسته که هیچ وقت از اون جدا نشی و جلو بری تا آخر. اما اگه من باشم لحظاتی متصلم و اون هم یا نماز دارم میخونم یا دارم توی روضه ی اباعدالله اشک می ریزم. اون شهید احمد متوسلیان که می‌بینیمش توی عملیات های مختلف، چجوری تونسته بوده خالصانه کارش رو جلو ببره بارها و بارها. اون ها به لطف امام بزرگ مرتبه و بلند والا توانسه بودند که در این حد بر حیطه من خودشون و منیت شون حکمرانی کنند. عمل به زنده نگه داشتنِ ذکر و یاد خداوند در قلب.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی آرام‌آرام به خود تذکر بدهیم که این خداوند است که در همه صحنه‌ها خدایی می‌کند و ما اگر ذیل دستورات او در همه امور حرکت کنیم؛ إن شاءالله در میدانی که خدا حاضر است، حاضر می‌شویم و آن می‌شود که باید بشود، یعنی «در بلا هم می‌چشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید

37045

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: وقتتون بخیر باشه ان شاءالله. حس می‌کنم تازگی به درک جدیدی از ظهور حضرت رسیدم و می خواستم این فهمم رو به شما عرضه کنم تا اگر در جایی خطا رفتم، اصلاح بفرمایید. امام، انسان کامل است. یعنی انسانی که در همه ابعاد، به نهایت تکامل رسیده است. غایت ما انسان ها نیز، تکامل در ابعادی است که مستعد آنیم. به قول مولوی، هر کسی را بهر آن ساختند که مهرش را اندر دلش انداختند... و خداوند می‌فرمایند:«لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا ما آتاها» یعنی تکلیف و رسالت هر کس در دنیا، بر مبنای استعدادهای اوست و راه شناخت این استعدادها و تکلیف، میل عمیق قلبی نسبت به یک مسأله است. مسأله ای که اگر پیگیری اش کنیم و در آن به کمال برسیم، یعنی مسیر تکامل وجودی مان را پیموده ایم... و در حقیقت هر اندازه ما شکوفاتر شویم، انسان کامل بیشتر ظهور کرده... و وقتی انسانها به این فهم برسند که باید به دنبال شکوفایی خود و یا به عبارتی دیگر به دنبال خود برترشان باشند، آنگاه زمان ظهور انسان کاملی است که هر کس می‌تواند نهایت خود را در آینه وجود او ببیند. حال وظیفه ای که برای خود ترسیم کرده ام چیست؟ راستش دیگر نمی‌توانم با افراد بر سر مسأله دینداری و عبادات و... صحبت کنم، حس می‌کنم نه حرفی دارم که بزنم و نه حرفهایی از این جنس قابل شنیدن است، فکر می‌کنم عمیق ترین و کارآمدترین تبلیغ دین در این دوران و برای انسان این زمان، ارجاع او به خویشتن خویش و واکاوی استعدادهای خودش و تلاش در جهت شکوفایی آنهاست... و کار من به عنوان یک بچه حزب اللهی در بستر انقلاب اسلامی و در چهارچوب جمهوری اسلامی، فراهم کردن بستری است برای کشف و پرورش این استعدادها تا ان شاءالله از این طریق این ظهورات استعدادی، برسیم به ظهور منشأ این خبرها و استعدادها...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار نکته مهمی است. آری! باید زمینه انتخاب‌های متعالی را در انسان‌ها فراهم کرد تا آنان در خودشان با توجه به جوهر وجودی خودشان به انتخاب‌هایی برسند که در دل آن انتخاب‌ها، معنی حقیقی خود را احساس کنند. مصاحبه ای با چند نفر از اساتید محترم تحت عنوان «بررسی شیوه‌های تبیین معارف دین» شده https://lobolmizan.ir/leaflet/1414?mark=%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C . خوب است به آن متن مراجعه شود. موفق باشید

37030

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر مهدی که عشقی بالاتر از آن نیافتم و اگر آنها می دانستند در قلب ما چه جایگاهی دارند و چگونه به آنها عشق میوزیدیم از شوق این عشق شهید میشدند زیرا دل ما مثل کعبه است و جایگاه خدا، مردمی که خدا اراده کرده در سیر توحیدی عالم در این تاریخ والاترین مردم بشوند در وسعت همه توحید تا در جاودانگی خود زندگی پی در پی داشته باشند این شعر در رسای آنهاست: کل عشق و محبت عالم در دلم جای گرفته و همه اش برای توست ،، تو برایم عزیز ترین آدمی که وجودم برایش است ،، این تویی که اگر همیشه جلوی چشمانم باشی باز هم به تو اشتیاق دارم ،، تو در قلب منی و نمی‌دانی چه بر من گذشته ،، و شب ها و سالهای زیادی را برایم به جا گذاشتی ،، با هر کلمه ای که به من گفتی فکر مرا درگیر خودت کردی ،، تو در قلب منی و نمی‌دانی با این شوق چه بر من گذشته... . اگر نمی‌ترسیدم سخنانی از عشق او به خودمان بگویم میگفتم اما فهم آن امروز امکان‌پذیر نیست چراکه اگر توحید خالص فهم نشود مُشرِک می‌کند زیرا دائما داریم به کمالی میرسیم که هنوز نیافته ایم تا بفهمیم ... .

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد اگر متوجه باشیم آن حضرت نهایتِ انسانیت انسان‌ها هستند، انتظار ما در واقع نوعی حضور به حساب می‌آید. حضرت باقر«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «مَا ضَرَّ مَنْ مَاتَ مُنْتظِراً لِاَمْرِنَا اَلاّ یَمُوتَ فِی وَسَطِ فُسْطاطِ الْمهدی و عَسْكَرِهِ» ضرر نكرده كسی كه در حال انتظارِ امر ما رحلت كرده، از این‌كه میان خیمه مهدی و لشكر او نمرده است. چون در طول زندگی، افق خود را در شرایط ظهور آن حضرت قرار داده است. همین‌که انسان ملاحظه می‌کند و می‌فهمد معنای حضور امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در این زمانه یعنی چه؛ خود به خود افق جانش روشن می‌شود که اگر به یک معنا آن حضرت با غیبت خود در دوردست‌ها می‌باشند ولی ما نسبت به آن حضرت و نسبت به وجود انسانیت آن حضرت بیگانه نیستیم. انسانِ معتقد به ظهور مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» به فردایی می‌اندیشد كه امروزش سختْ به آن مربوط است و در نتیجه، همین امروز در فرج است و ماورای سایه سیاه زمانه، زندگی می‌کند و زندگی خود را بزرگ‌تر از محدوده امروز تعیین کرده و با حضوری گسترده به زندگی ادامه می‌دهد. موفق باشید

نمایش چاپی