بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35697

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

صلوات بر پیامبر و سلام و درود به شما.  سوال کردن که شما محبوبیت ندارید میخام بگم که مردان الهی همواره در راه تبلیغ دین مورد نیش و کنایه دشمنان بوده اند و مادامی که حضرتعالی پشتیبان و حامی حاکم ستمگر و ویرانگر کشور و ملت نباشید در دل ما جای دارید و کتابهای شما زینت دهنده کتابخانه ما و مطالعه آن باعث نورانیت دل و روح ماست. اما در استانه هفته دولت مطلبی از امام عزیزمان را دیدم که خطاب به حاکم فعلی فرمودن ولی متاسفانه گوش نکردن و الان رسیدیم به وضعیت فعلی که فساد و بی عدالتی جامعه اسلامی را فراگرفته و به جایی رسیدیم که پول نفتمان با اجازه آمریکا در عمان بلوکه شده و باید با اجازه شیطان جهانخوار!!! خرج کنیم. بیانات امام خمینی در دیدار با هفته دول 1362 یکی از انگیزه هایی که دیکتاتوری پیش می آورد این است که دیکتاتورها می بینند ملت همراهشان نیست، اعمال دیکتاتوری می کنند. یکی از انگیزه هاست البته، انگیزه های دیگر هم دارد. چنانچه ملت ها همراه دولت باشند، وجهی پیدا نمی کند که دیکتاتوری بکنند با ملت خودشان، مجهز می شوند برای کسانی که به آنها حمله می کنند. وقتی که ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده کند و بدوشد ملت را، دیکتاتوری پیش می آید. به مناسبت هفته دولت، صبح روز هفتم شهریور 1362 اعضای هیئت دولت به همراه رئیس جمهور و نخست وزیر وقت با حضرت امام در جماران دیدار کردند. امام در این دیدار با تشریح انگیزه حضور مردم در انقلاب، لزوم خدمت مسئولان به مردم را یادآور شدند. متن کامل سخنان امام و توصیه های ایشان در ذیل آمده است: بسم الله الرحمن الرحیم موقعیت جمهوری اسلامی در دنیا در این «هفته دولت»، ما تلخی ها و شیرینی ها داشتیم. تلخی ها از دست دادن چند نفر اشخاص متعهد که قبل از هفته، مرحوم «عراقی» بود که من مرحوم عراقی را از آن اولی که نهضت شروع شد و تماس با ما داشتند، می شناختم و انصافاً مردی بود که عمرش را صرف خدمت به اسلام کرد. و در این هفته هم که مرحوم آقای «رجایی» که همه می دانید چقدر مرد متعهدی و خدمتگزاری بود، و واقعاً معلم اخلاق بود به اعمال خودش. و همین طور آقای «باهنر» که مرد دانشمند متعهد و معلمی بود. این اسباب تأسف و تأثر ماست و شما. و این تلخی است که خوب، غیر از این هم ما در این طول مدت داشتیم. و شیرینی و شیرینی ها آنچه بحمد الله در این هفته که «هفته دولت» است و واقعاً باید هفته دولت حساب کرد. دولت و هر چه وابسته به اوست و ارتش و سپاه و همه اینها جای خودشان را در دنیا باز کرده اند. یعنی، دنیا امروز روی این جمهوری و روی دولت جمهوری و روی رئیس جمهور این کشور و روی مجلس و همه ارگان های دیگر حساب باز کرده است. آنهایی که تا کنون در کمین بودند که این دولت در بین خودشان یک چیزهایی واقع می شود و مردم هم اینها را قبول ندارند و بعد از یکی دو ماه قضیه تمام است، و صدام هم روی همین زمینه بازی اش دادند، الآن چند سال است گذشته است و آنها باز در خارج نشسته اند و منتظرند به اینکه کسانی برایشان کار بکنند و آنها بیایند بهره برداری کنند. و بحمد الله الآن دولت استقرار پیدا کرده است و کشور ما یک کشور مستقر مستقلی، آزادی است. و من امیدوارم که بیشتر از این، رو به استقلال و آزادی و جهات دیگر برود. اسلامیت انقلاب، انگیزه حضور مردم در صحنه ها و مهم همین معناست که کراراً من عرض کرده ام، این است که جمهوری چون اسلامی است و ملت اسلامی هستند، مسلم هستند، مادامی که دولت و رئیس جمهور و رئیس مجلس و مجلس و قوای قضائیه و ارتش و پاسدار و همه، رو به اسلام باشند این کشور اسلامی رو به آنهاست، و اساس همین است که برای خاطر اسلامی بودن از اول پیروزی حاصل شد. شما گمان نکنید که اگر یک انگیزه دیگری عرضه شده بود به این ملت، ملت مجتمع می شدند. برای اینکه ملت، ملت مسلمان است. وقتی که اسلام عرضه شد، خوب، تمام روحانیون، اکثر روحانیون، اکثر کسانی که در کار بودند تبلیغ کردند و مردم را به صحنه آوردند، و مردم هم خودشان با روی گشاده آمدند، و تا امروز هم تمام این فداکاریها، فداکاریهای روی اسلام است نه اینکه حساب دیگری دارد. مسأله ملیت هست، اما نه آن طوری که آقایان خیال می کنند که ما ملیت را بگیریم و کاری به اسلام نداشته باشیم، اول ملی باشیم و بعد اسلامی باشیم، نخیر، مسئله اسلامی بودن است که مردم را وادار کرد به اینکه جوان هایشان را بدهند و فریاد بزنند باز جنگ، این غیر از این چیزی نیست. همراه نبودن مردم با حکومتهای دیکتاتور و من کراراً به آقایان عرض کرده ام و حالا هم باز تکرار می کنم که خدمتگزار باشید به این ملتی که آن دست های خیانتکار را قطع کرد و این امانت را به شما سپرد. شما الآن امانت بزرگی از دست این ملت تحویل گرفتید و مقتضای امانتداری این است که آن را به طور شایسته حفظ کنید و به طور شایسته به نسل آینده و دولت های آینده تحویل بدهید، و مادامی که این طور باشید ملت پشت شماست، و مادامی که ملت همراه شما باشد هیچ آسیبی به شما و به کشور نمی رسد. یکی از انگیزه هایی که دیکتاتوری پیش می آورد این است که دیکتاتورها می بینند ملت همراهشان نیست، اعمال دیکتاتوری می کنند. یکی از انگیزه هاست البته، انگیزه های دیگر هم دارد. چنانچه ملت ها همراه دولت باشند، وجهی پیدا نمی کند که دیکتاتوری بکنند با ملت خودشان، مجهز می شوند برای کسانی که به آنها حمله می کنند. وقتی که ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده کند و بدوشد ملت را، دیکتاتوری پیش می آید. در این رژیم های سابق شاهنشاهی وضع این طور بود که مردم حال گریز داشتند، و اینها می خواستند آنها را با فشار نگه دارند و از آنها بدوشند، از این جهت دیکتاتوری پیدا می شد. شاهش دیکتاتور بود و- عرض می کنم که- استاندارهایشان هم همین طور، و فرماندارهایش هم همین طور، و شهربانی اش هم همین طور، و همه شان، ارتش هم همین معنا بود. برای اینکه، اینها می دیدند که مردم با آنها همراه نیستند، آنها هم که می خواهند استفاده بکنند، مسأله هم استفاده بود، نه مسأله برای انگیزه انسانی بود، برای استفاده بود، از این جهت، این انگیزه دیکتاتوری می شد، تو سر مردم زدن می شد. آن روزی که شما احساس کردید که می خواهید فشار به مردم بیاورید بدانید که دیکتاتور دارید می شوید. بدانید که مردم معلوم می شود از شما رو برگردانده اند. مادامی که مردم هستند و کمک دارند به شما می کنند، شما اگر مردم نبودند نمی توانستید این جنگ را اداره بکنید، این شک ندارد. مردم اداره کردند، یعنی این سپاه مردمند، این بسیجی ها مردمند، ارتش هم امروز مردم است. اگر ارتش سابق بود همان طوری که خیال کرده بود صدام، خیالش به واقعیت می پیوست. برای اینکه، یک ارتشی بود که انگیزه اسلامی نداشت و انگیزه منافع شخصی داشت و به مجرد اینکه وارد می شدند آنها هم دست بر می داشتند. خوب، ما سابق دیدیم که وقتی که جنگ عمومی پیش آمد بدون اینکه با ما کار داشته باشند، آنها می خواستند از اینجا عبور کنند، هیچ هم کار به ما نداشتند، به مجرد اینکه اینها در سرحد وارد شدند، تمام ارتشی ها و ژاندارمری همه فرار کردند. و در تهران هم من خودم شاهد بودم که تهران هم چمدان ها را همین ارتشبدها و امثال اینها می بستند و از تهران فرار می کردند. کجا می خواستند بروند نمی دانم. و من دیدم که این سربازهایی که از توی سربازخانه ها آمده اند بیرون می گردند دنبال اینکه یک چیزی پیدا کنند بخورند. این برای این بود که، مردم همراه نبودند. مردم شکر می کردند که آمدند اینجا و رضا خان رفت. این یک واقعیت بود که ما شاهد بودیم این معنا را که شکر می کردند که خدا به آنها یک منتی گذاشته است که اجنبی ها، آنی که اجنبی بودند، از روسیه بود، از امریکا بود، از انگلستان بود، اینها آمدند و «پهلوی» رفت. وضع این طوری بود، چنانچه دیدید وقتی که محمد رضا هم رفت مردم ریختند و آن طور جشن بپا کردند، گویی که الآن سلطنت طلب ها در خارج همین دیشب هم می گفتند که همه ایران سلطنت طلبند، و اعلیحضرت رضای دوم «1» الآن محبوبیتی دارد که مردم همه با او هستند! خوب، اینها بگویند. و من اعتقادم این است که این رندها جمع شده اند دنبال این بچه که پول هایش را از جیبش درآورند. اینها می خواهند این را، پول هایی که پدر کذایش از مردم گرفته و حالا در بانک ها دست این است با این بهانه ها از او در آورند و بعد هم رهایش کنند برود سراغ کارش. و من صلاحش را می دانم برود سراغ تحصیل و برود سراغ یک کاسبی. بداند که دیگر این کارها گذشته است. مردم اگر چنانچه جمهوری اسلامی هم نباشد، دیگر سلطنت طلب نیستند، این شکی در کار نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به این نکته فکر کنید که به هر حال انقلاب اسلامی فرصتی است تاریخی، حال باید از خود بپرسیم چه نسبتی  بین عملکرد ما و این فرصت تاریخی هست تا جدّی‌تر از آنچه هستیم باشیم؟
متفکران جهان مدرن مانند ویل دورانت خود را در احساس تاریخی خود جستجو می‌کردند، در آن حدّ که در تلاش‌های خود روز و شب نداشتند. حال مائیم و اتفاقی که از طریق انقلاب اسلامی پیش روی ما قرار گرفته و ما را دعوت می‌کند تا متفکرانه نسبت به آن فکر کنیم، از آن جهت که وظیفه متفکر، درک زمان و توجه به ظرفیت‌های پیش آمده است، در عین توجه به دردهای انباشته قرن‌ها و دهه‌هایی که به ارث برده‌ایم و البته برای عبور از آن‌ها باید روحی دیگر به میان آید، روحی که چراغی باشد برافروخته‌شده از روحِ خلوت‌نشینی به نام حضرت روح‌الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تا در نتیجه تغییری در بنیان جان انسان‌ها شکل بگیرد  و تاریخ دیگری آغاز شود و آینده دیگری به میان آید، غیر از آینده‌ای که جهان مدرن مدّ نظر انسان‌ها قرار داده بود، آینده‌ای که با آزادی و تفکر محقق می‌شود و انسان‌ها با انتخاب خود متوجه زمان قدسی‌شان در تاریخ باشند، با خودآگاهی نسبت به بی‌نظمی‌ها و پریشانی‌ها و پراکنده‌کاری‌هایی که ما را در بر گرفته و در عین حال با حضور در قلمرو تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده می‌توان به خردی رسید که اشاره به آینده دیگری دارد، در عین ایمان و امید. موفق باشید

 

35648

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمه‌الله: متن زیر از گروه ایتایی برهان عینا نقل قول شده است. لطفا پس از مطالعه متن زیر مفهوم «واسطه فیض» بودن معصومین علیهم‌السلام را تشریح فرمایید. سپاسگزارم لینک گروه: https://eitaa.com/28219951/7950 * «در آیه ۳۰ از سوره مبارکه توبه آمده است: «وَ قَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ»؛ این عبارات نشان می‌دهند که کافران اهل کتاب در «نظریه ولادت» به مشرکان تأسی جسته و با ایشان مضاهات می‌کنند و همین عامل باعث اجتماع این دو طیف در یک جبهه شده است. از سوی دیگر با مراجعه به آیات ۱۶ الی ۳۶ از سوره مبارکه مریم خواهیم دید که شاخصه اصلی جبهه حق و «صراط المستقیم» همانا عدم اعتقاد به «نظریه ولادت» قلمداد شده است؛ این مجموعه از آیات که در راستای ارائه تصویری درست از حضرت عیسی (ع) و داوری در خصوص اختلاف پیش آمده میان اهل کتاب درباره آن حضرت برآمده‌اند، درنهایت اعلام می‌دارند: «...ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ / مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ / وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ»؛ در این آیات کریمه میان پاره از مفاهیم ملازمه برقرار شده است که ضروری است اشاره ای به نحوه ملازمه آنها داشته باشیم: ۱. در ابتدا لازم است بدانیم که عبارات فوق (آیات ۱۶ تا ۳۶ از سوره مریم) به مثابه صدور حکم از محکمه قرآن کریم درباره اختلاف پیش آمده (= فیه یمترون) در میان اهل کتاب می باشند و این از جمله مهم ترین رسالتی است که قرآن کریم برای خویش قلمداد کرده است؛ زیرا در آیات ۷۶ الی ۷۸ از سوره مبارکه نمل آمده است: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ وَ إِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ»، براین اساس اگر ندانیم که اختلافات پیش آمده در میان اهل کتاب بر سر چه بوده است، طبعاً نخواهیم دانست که در قرآن کریم قصه از چه قرار است. ۲. در این آیات کریمه مشاهده می‌شود که میان اعتقاد به «نظریه ولادت» و عدم عقیده به «کُن فیکون» رابطه وجود دارد. (پیش‌تر هم گفته بودیم که انکار قدرت «خلق لامِن شیء» یا همان «کُن فیکون» مستلزم اعتقاد به نظریه فلسفی «فیض و صدور» یا همان «نظریه ولادت» است) آنانکه قایل به «نظریه ولادت» یا همان نظریه فلسفی «فیض و صدور» هستند، الله را به عنوان تنها کسی که رب العالمین است، نمی پذیرند بلکه قایل به سلسله مراتبی از اربابان (وسائط فیض) بوده که از ایشان استمداد و استعانت می جویند، لذا آیه کریمه تأکید می‌کند که الله همان رب العالمین است و لاغیر. نتیجه اینکه: اگر الله را رب العالمین بدانیم (الحمدلله رب العالمین)، دست به «دعا» برداشته و صرفاً از او استعانت بجوئیم (ایاک نعبد و ایاک نستعین) و او را دارای قدرت مطلقه بر «محو و اثبات» حوادث و مقدرات جهان و تاریخ قلمداد نمائیم، آنگاه قایل به «نظریه ولادت» نخواهیم شد و درنتیجه همراه با کسانی که «انعم الله علیهم» هستند واقع در «صراط المستقیم» خواهیم بود» / پایان نقل قول

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به حکم یکی از اسمای الهی که «اسم جواد» است حضرت حق با تجلی دائمی خود همه امور را تدبیر می‌نماید ولی در عین تشکیکی‌بودن وجود. در مورد جایگاه واسطه فیض و نقش آن خوب است به کتاب «جايگاه و معني واسطه فيض» که روی سایت هست رجوع شود. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/239?mark=%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87

35610

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: اینکه بگوییم الان آخر الزمان است نوعی توقیت برای امر ظهور نیست؟ چون به نظر می رسد در صورتی الان آخرالزمان است که مثلا حضرت تا صد سال دیگر ظهور کنند ولی فرض کنید حضرت یک میلیون سال بعد قرار باشد که ظهور کنند درین فرض ما در اول الزمان خواهیم بود نه آخر الزمان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توقیت به معنای آن است که مثلاً معلوم کنیم حضرت، ۱۰ سال یا ۵ سال و یا ۲۰ سال دیگر تشریف می‌آورند که این نهی شده. ولی این‌که رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» پیامبر آخرالزمان هستند و آمده‌اند تا آخرالزمان را اعلام کنند امر دیگری است و روایات زیادی این امر را پشتیبانی می‌کند. موفق باشید

35562

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: بنده یکی از دانش آموزان سمپادی هستم که امسال در کنکور تجربی شرکت کردم و حدود ۶۰ عنوان از کتاب های دفاع مقدس را نیز خوانده ام. به توصیه پدر و علاقه مندی خودم تصمیم گرفتم سیر مطالعاتی و مخصوصا تفسیر قیم المیزان را دنبال کنم. جزوه روش کار با المیزان را هم مطالعه کردم، حضرتعالی جهت مقدمه کدام کتاب ها را بعنوان پیش نیاز تفسیر المیزان توصیه می‌فرمائید. با تشکر فراوان. التماس دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های «آشتی با خدا» و «ده نکته در معرفت نفس» و بحث «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی دو کتاب اخیر که روی سایت هست إن شاءالله مقدمات خوبی خواهد شد. موفق باشید

35337

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: علی (ع) مظهر اسم جامع الله بود. پس چرا مردم زمان او تجلیات الله را در او ندیدند؟ سوال دوم: آنهایی که در زمان علی (ع) او را خدا فرض کردند آیا تجلیات اسم الله را در علی (ع) دیدند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌دانید که این مباحث نیاز به مقدمات دارد وگرنه حتی در جواب‌دادن به این سؤالات، واژه‌ها معنای خود را به ظهور نمی آورد. آری! رسول خدا و ائمه هدی «علیهم‌السلام» به همان معنا که از رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داریم که فرمودند: «من رانی فقد رای الله» همه مظهر نور الله می‌باشند و این غیر از آن است که آنان خودشان ذات حضرت الله باشند. موفق باشید

35309

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: شنیدم جناب آقای سید بهروز طیبان صاحب کانال حیات انسانی طرحی را قصد پیاده کردن دارن به این نحو که ۴۰ هزار هکتار زمین همراه ۴۰ خانواده دائم الوضو مشغول تولید و فعالیت و همه چیز طبیعی تولید شود از خوراک و پوشاک و سایر ملزومات. و یکی از اهدافشان هم خودکفایی دینی است. راستش وقتی این طرح را شنیدم با خودم فکر کردم کسی که مباحث تطهیر خیال و معرفت نفس استاد حسن زاده را کار کرده، این چی بود ازش؟. این طرح بیشتر توهم است. چه راه غیر مستقیمی که لباس مستقیم پوشیده؟. لطفا راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد فکر نکرده‌ام و حقیقتش چیزی برای گفتن ندارم. موفق باشید

35288

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار: در کتاب فصوص محیی الدین ره می‌فرماید، چون برای ما همه حقایق و علم خداوند ظاهر نشده است، همه‌ خداوند را نمی‌بینیم و برای هیچ کس این اتفاق نمی افتد، می‌خواستم عرض کنم حتی برای انسان کامل هم همه خداوند ظهور نمی‌کند؟ طبق آیه سوره یس می‌فرماید، «کل شئ احصیناه فی امام مبین»، یا در آیه الکرسی می‌فرماید، «لا یحیطون به شی من علمه الا بما شاء»، به علم خداوند کسی محیط نیست مگر کسانی که او بخواهد، انسان کامل هم با همه خداوند رو در رو هست یا به اندازه که ظهور می‌کند رو در رو می‌شود؟ با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینکه هر آنچه نیاز انسان است در امام معصوم هست، ولی باز رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌و آله» در خطاب به حضرت حق عرضه می‌دارند: «مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ وَ مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ». موفق باشید

35039
متن پرسش

با عرض سلام و خدا قوت: بعضی از کتاب های استاد مانند آشتی با خود راستین نمیشه دانلود کرد چرا؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: فایل های کتاب آشتی با خدا بررسی شد اشکالی در دانلود آنها نمی‌باشد.

لازم بذکر است این سایت با توجه به اینکه دارای حجم بالایی از مطالب می‌باشد و در طی ایام گذشته بدلیل جابجایی سرور ممکن است در انتقال مطالب، بعضی از محتواها دچار آسیب گردیده باشد. لذا از عزیزان کاربرخواهشمند است  در صورت مشاهده ایراد اطلاع رسانی نموده  تا این موارد اصلاح گردند. موفق باشید

34931

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد طاهرزاده ارجمند: لطفا نشانه ها و جزییات ‌تجلی ذاتی بر نفس انسان را بفرمایید. و اینکه راهنمایی بفرمایید به چه طریقی به سلامت این دوران را سپری کنیم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان متوجه نسبت وجودی خود با حضرت حق می‌شود، در حوزه تجلیات ذاتی قرار می‌گیرد و علم و حیات حضرت معبود، او را نسبت به علم و حیات خودش بیشتر و بیشتر می کند. موفق باشید

39551

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: وقتی یک گل را می‌بینیم اگه بگویم ماشاءالله زیبایی خدا را ببین که در این گل ظاهر شده است آیا این جمله یک نوع دوگانگی نیست؟ جمله درستش چیست که هم دوگانگی نباشد و هم محدودیت گل به خدا نسبت داده نشود؟ با تشکر از زحمات استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم همان سخن جناب شیخ محمود شبستری است که فرمود: « نظر را نغز کن تا نغز بینی /  گذر از پوست کن تا مغز بینی». موفق باشید

39161

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام استاد بزرگوار: وقت بخیر. با عرض معذرت وقت شریفتان را گرفتیم. سوالم اینست: طبق قانون اتحادیه رستوران ها، گرفتن ۱۰ درصد مالیات از مشتری، قانونی است. صاحب رستوران مختار است که از مشتری بگیرد یا نگیرد. بنده بعنوان کارگر هم کباب می زنم و هم کباب ها را به مشتری می فروشم، صاحب رستوران به‌ من می گوید که طبق قانون می توانم از مشتری مالیات بگیرم اما ما نمی گیریم ولی در عوض مثلا کباب ۲۰۰ گرمی را ۱۸۰ گرم بزن. معمولا صاحب رستوران، در رستوران نیست و بیرون است و من خودم مشتری ها را تحویل می گیرم مثلا مشتری می گوید برایم یک کباب ۲۰۰ گرمی بزن، منم طبق دستور صاحبکار باید ۱۸۰ گرم بزنم. سوالم اینست که بنده بعنوان فروشنده تکلیف ام پیش خداوند چیست؟ آیا در این شغل بنده معصیت الهی می کنم؟ آیا شغلم حرام است؟ آیا این شغلم ظلمت و تاریکی برای قلبم می آورد؟ سوال دوم: آیا این شغل مصداق کم فروشی است!؟ سوال سوم ام ایسنت که: من یقین دارم که گوشت یخ زده برزیلی است. صاحبکار می گوید که اگر مشتری پرسید نگو یخ زده است بگو گوشت گرم است تکلیفم چیست؟ به مشتری چه بگویم؟ آیا می توانم در پاسخ بگویم که: طبق فرموده رئیس رستوران، گوشت گرم است؟! آیا این گفته ام نیز دروغ نیست برایم ظلمت نمی آورد؟! در جواب به مشتری چه بگویم؟ در ضمن مواردی که در بالا گفتیم اکثریت کبابی ها و چلو کبابی ها را شامل می شود. با تشکر استاد بزرگوار خدا خیرتان دهد خدا حفطتان فزماید خدا پسر عزیزتان را مورد رحمت و مغفرت عنایت کند. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه از ظاهر قضیه‌ای که می‌فرمایید بر می‌آید این کارها شبهه‌ناک است و حدّاقل باید وظیفۀ خود را از مرجع تقلیدتان جویا شوید. موفق باشید

39110

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: رحمان همان رحمتی است که وسعت کل شی ء، پس دنیا و آخرت ندارد و حتی جهنمیان هم مشمول رحمانیت خدا هستند، همه اسماء هم بعد از الله ذیل رحمانیت خدا ظهور می‌کنند. آیا این برداشت درست است؟ اگر درست است چطور علامه در المیزان ذیل سوره حمد در بحث روایتی فرموده اند اینکه روایت فرموده رحمان اسم خاص است به صفت عام یعنی هرچند شامل مومن و کافر می‌شود ولی رحمتش خاص دنیاست، خب این مطلب چطور با شمول رحمانیت خدا قابل جمع است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خداوند ابتدا با رحمت واسعه خود به میدان می‌آید و رحمت او همه را در بر می‌گیرد ولی در مورد انسان و با توجه به اختیاری که دارد اگر نسبت به آن رحمت، گشوده نباشد و آن را که انبیاء با شریعت الهی به میان می‌آورند؛ انکار کند عملاً از رحمت الهی محروم می‌گردد. موفق باشید

38372

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

حضرت استاد، واکنش های امیرالمومنین و دیگر معصومین به حسن بصری نیز به خاطر ظاهری بودن ائمه و عدم تحمل نظرات دیگر و عدم فهم زبان یک عارف بوده؟ به جای کپی کردن هزار باره ی نامه ی گورباچوف پاسخ عقلانی بدهید. ظاهر و باطن تطابق دارد یا تضاد؟ اگر تضاد دارد که فقه و احکام پوچ و بی ارزش ست و هر کسی می تواند عقیده ی خویش را باطنِ ظاهر معرفی کند، مثلا ده فرقه باطنی که همه با هم متضادند ده عقیده را باطنِ فلان ظاهر معرفی می‌کنند، اگر معیار همان ظاهر نیست بلکه به عقیده ی شما همین که جناب مولانا خودش بداند اشعارش کلام خودش نیست پس می تواند به شعر هایش بگوید لا یمسه الا المطهرون، کافی ست، پس فاتحه ی دین را بخوانید. بعد از اینکه فاتحه ی عقل را خواندید. اینکه نظر نائب خاص امام عصر را تحقیر کنید چون نائب عامی (از میان صدها نائب عام با نظر متفاوت) نظری داده فقط باید گفت: خدا عاقبتمان را به خیر کند که دینمان بازیچه ی جهل و خرافاتی شده که خود را عقل و مخالفینش را نفهم و مشرک می‌داند...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست در این مورد سری به سؤال و جواب شماره 38370 بزنید. و سعی بفرمایید به بهانه‌های مختلف خود را از اشارات قرآنی که ماورای عبارات است و عرفای ما نظر به آن اشارات دارند؛ محروم نفرمایید. به همان معنایی که امام حسین «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «انّ کتابَ اللّهِ عَلى أربَعَةِ أشياءَ : عَلَى العِبارَةِ ، وَ الإشارَةِ ، وَ اللَّطائِفِ ، وَ الحَقائِقِ . فَالعِبارَةُ لِلعَوامِّ ، وَ الإشارَةُ لِلخَواصِّ ، وَ اللَّطائِفُ لِلأَولِياءِ ، وَ الحَقائِقُ لِلأنبِياء». موفق باشید 

38287

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

پیرو پاسخ جنابتان به سوال 38245 همان اسماء الله علیهم السلام زبانی داشتند در ظاهر همسو با ادبیات قرآن و نه ظاهرا خلاف قرآن که عقلا و نقلا اثبات می‌شود که آن زبان (عربی مبین) کاملترین زبان یعنی نمود کاملترین عقل بشریست و اگر مدعی هستید بشرِ توحیدی به سمت اکمال عقل پیش می‌رود نمی‌توانید همزمان ادعا کنید زبان دیگری برای دین لازم‌ست. ثانیا همان اسماء الله علیهم السلام در بحث ابلیس فرمودند «اول من قاس ابلیس»، ابلیس بین چه چیز قیاس کرد؟ میان خود و آدم، اگر بگویید ابلیس جرمش آن بود که در آینه روی تو ندید و عدم سجده، به خودی خود چیز بزرگی نبوده، نتیجتا باید بگویید جرمش به خلاف فرموده ی قرآن و احادیث تمرد تبعیت از فرمان الهی نبوده بلکه جرمش این بوده که نتوانسته نورانیتِ بیشتر گوهر انسانی را در مقابل گوهر خویش ببیند، چراکه: عن الصادق عليه السلام : أنّ إبليس قاس نفسه بآدم فقال خَلَقْتَنِي مِنْ نٰارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ فلو قاس الجوهر الذي خلق اللّٰه منه آدم بالنّار كان ذٰلك أكثر نوراً و ضياءً من النار. پس به آن منطقی که راه حل مشکل دانسته اید (محی الدین الهی قمشه ای)، گناه آدم این بود که توان قیاس نداشت و به بیان دیگر، توان رویت نورانیتِ جوهر آدم را نداشت، و الا ترک سجده و ترک اطاعت از امر خداوند گناهی نبود که مستحق این لعن و طرد باشد. با این فرض، ابلیس توان رویت آن نورانیت را داشته و بر اساس آن عمل نکرده؟ اگر نداشته که مختار نبوده و مجبور شده پس طرد و لعن و عذاب و... برای او خارج از عدالت الهی است. چنانکه برخی همچون ابن عربی عذاب را حتی به شیرینی و گوارایی تاویل برده اند. اگر داشته و عملی خلاف آن انجام داده \، وجهی نداشته که ائمه برای نهی از قیاس در احکام، از این موضوع (قیاس ابلیس) یاد کنند و در ادامه هم احکامی را با مدافعین قیاس مطرح‌کنند و جهل آن ها به مناط حکم را به رخشان بکشند. همانگونه که اسم الله الاعظم فرمودند: و لَو أرادَ اللّه ُ أنْ يَخلُقَ آدَم مِن نورٍ يَخطِفُ الأبْصارَ ضِياؤهُ لَفعَلَ ، و لَو فَعلَ لَظلَّتْ لَهُ الأعْناقُ خاضِعةً ، و لَخَفَّتِ البَلوى فيهِ على الملائكةِ ، و لكنَّ اللّه َ سبحانه يَبْتَلي خَلقَهُ بِبَعضِ ما يَجْهلونَ أصْلَهُ ، تَمييزا بالاخْتِبارِ لَهُم و نَفْيا للاسْتِكبارِ عنهُم « اگر خدا مى خواست آدم را از نورى خيره كننده بيافريند بى گمان مى توانست چنين كند و اگر چنين مى كرد، گردنها در برابر او فرود مى آمد و كار آزمايش بر فرشتگان آسان مى شد، ليك خداوند سبحان، آفريدگان خود را به چيزهايى كه اصل آن را نمى دانند مى آزمايد، تا با امتحان ايشان را جدا سازد و خصلتِ خودْ بزرگ بينى را از آنان بزدايد و تكبّر را از ايشان دور سازد.» پس نتیجتا امتحان ابلیس در همین عدم اطلاع کامل از جوهر ها بوده و الا قیاس در احکام ممنوع نبود. چرا که اصل قیاس با علمِ کامل اشکالی ندارد، اشکال اینجاست که ناقص العلم را چه به قیاس و یکه به دو کردن و بهانه تراشی و تکبر مقابل مولایی که به مولایی‌اش یقین دارد. حال سوال اینست که بر مبنای شما، ممنوعیتِ قیاس در احکام چگونه در زبان اسماء الله الحسنی مکررا آمده اما در منطق باطنی ها و صوفیان مکررا به قیاس در احکام و تاویل به رای عمل شده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را مطرح می‌فرمایید. عنایت داشته باشید که قیاس در روایات که مقایسه دو امر جزئی است غیر از قیاس در منطق است. در مورد ابن عربی خوب است به نکته‌ای توجه شود که حضرت امام خمینی در نامه خود به گورباچف متذکر شدند و فرمودند: « .. و از کتب عرفا و بخصوص محیی‌الدین ابن‌ عربی نام نمی‌برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این‌گونه مسائل قویا دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر از موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.». موفق باشید

38174

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا همان گونه که بینایی عین نفس است، می‌توان گفت که تصاویری که در خواب می‌بینیم عین نفس است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان‌طور که می‌فرمایید تصاویری که در نفس ظهور می‌کند، در درون نفس اتحاداً با نفس موجود است. موفق باشید

37740

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: در بحث قضا و قدر گفته می شود بایستی به مقدرات الهی راضی باشیم. ولی می دانیم اعمال و میزان تلاش ما در مقدرات تاثیر گذار است. حال اگر تلاش فرد در این خصوص درست و یا کافی نباشد باز هم باید آن را به تقدیر الهی نسبت دهد و از آن راضی باشد؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید به تقدیرات و قضای الهی راضی بود مثل آن‌که خدا هرکس را که ظلم کند خوار می‌نماید ولی نباید به مقضیِ الهی راضی بود و به آن خواری و حقارت رضایت داد بلکه باید از قضای او به قدر او پناه برد و دست از ظلم برداشت تا از آن حقارت آزاد شویم. مرحوم شهید مطهری در کتاب «انسان و سرنوشت» در این مورد نکات دقیقی را به میان آورده‌اند. موفق باشید

37668

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: بنده گه‌گاهی دچار حالت خاصی در دلم میشم. نمیتونم اسمش رو اضطراب بذارم شاید بگیم شبیه اضطرابه. درست وسط دلم هست. یجوری هست. فقط هم با رفتن به بهشت زهرا آروم میشم. اگر قطعه شهدا برم که کلی حال خوب و انرژی مثبت می‌گیرم یک‌حال وصف‌ناپذیر از مزار شهدا می‌گیرم سبک میشم. تا حالا ترسیدم با مشاوری در میون بذارم و بگن افسرده هستی و کلی انگ بهم بزنن میشه خواهش کنم بفرمایید چی هست این حالت و من باید چه کنم؟سپاس فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که مکرر عرض شده این قصه بشر جدید است و طلب ابعاد متعالی آخرالزمانی او. پیشنهاد می‌شود مباحث «راز نیست‌انگاری دوران و راه عبور از آن» https://lobolmizan.ir/sound/1363?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C را دنبال فرمایید. موفق باشید

37589

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز و ارجمند: دو سوال دارم که خیلی ها سرزنشم میکنن خواستم از محضرتون کسب تکلیف کنم . ۱. آیا گریه بیش از حد برای اموات بخصوص اطفال باعث عذاب و رنجش آنها می‌شود؟ ۲. چگونه با احساس گناه و عذاب وجدان کنار بیایم؟ چون در تصادف منجر به فوت مقصر بودم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱.بی‌قراری لازم نیست. بالاخره شخصی که فوت کرده، زندگی دیگری را شروع می‌کند. آری! تقاضای رحمت واسعه برای او خوب است ولی بی‌قراری نه ۲. مرگ و زندگی افراد در دست ما نیست، در همان حدّی که سهل‌انگاری شده است باید خود را ملامت کرد و نه آن‌که گمان کنیم مرگ آن‌ها به دست ما انجام شده. در حالی‌که این امور مربوط به مقدّرات الهی می‌باشد. موفق باشید 

37408

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: طلبه درس خارج هستم. خسته ام از بی خاصیتی، هم برای خودم هم در نسبت با دیگران. انگار خیلی چیزها رو میدونم ولی نمیدونم به ظاهر دراز اطلاعاتم ولی خالی از معرفت، نمیتونم با امامم ارتباط برقرار کنم، انحرافات جوون ها رو هم می‌بینم و نمیتونم کاری کنم. بعضی وقتا میگم کاش می‌مردم و از این بلاتکلیفی راحت می‌شدم از طرفی هم دلم برای همسر خوب و بچه هام می‌سوزه که گرفتار من شدند معمم هستم و علاقه مند به طلبگی و لباس روحانیت ولی کارم فقط شده هر روز مسجد رفتن برای یکسری پیرمرد و پیرزن و برگشتن خونه بدون ثمری. بعضی وقتها انگار می‌خوام از درون متلاشی بشم وقتی می‌بینم خدا این همه نعمت و آرامش بهم داده ولی من هیچ کاری براش نمی‌کنم سرگردونم، نه میدونم چیکار کنم نه از کجا شروع کنم انگار که هیچ اراده‌ای ندارم خسته ام خسته. تو چاه عمیقی گرفتارم که هر علمی باعث فرو رفتن بیشترم میشه. شدیداً کمک لازمم. استاد همیشه حسرت انسان های موفق رو می‌خورم ولی من نه اهل دنیا شدم که تو دنیا چیزی داشته باشم نه اهل آخرت «خسرالدنیا والاخره»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: همین اقامه نماز جماعت و رونق‌داشتن آن در آن محل، و انس با مردم به عنوان روحانی محل، و سایه‌ای که روحانی محل در محل دارد را؛ نباید ساده گرفت. بخصوص اگر به بهانه‌هایی خردسالان و جوانان را بتوانید با روحانی محل آشنا کنید که نسبت به روحانیت، ذهنیت خوبی داشته باشند، چه خوب است. ثانیاً: بالاخره فضای مجازی در این زمان، میدان خوبی است تا متذکر نکات معنوی که نیاز مردم است باشید. ثالثاً: عمق‌بخشیدن به معارف الهی بخصوص معارف قرآنی از طریق تفسیری مانند «المیزان» زمینه می‌باشد تا رجوع مردم به شما جهت استفاده بیشتر فراهم شود. موفق باشید

37283

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام! الان الحمدلله من دو پسر دارم. الان آنها شغل می‌خواهند. کار می‌خواهند. زندگی می‌خواهند. اما متاسفانه شرایط اقتصادی جامعه به گونه‌ای است که امیدی برای آینده آنها نیست. آنها نا امید هستند. از دین و مملکت و کارگزاران آن و خدا و... بدبین شده اند. به نظر شما چکار باید کرد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلماً در جهانی که جهان خداوند است راه‌ها به کلی برای ادامه حیات بسته نیست. اگر با توکل به خداوند جلو برویم مانند دیگر انسان‌ها، راه‌های زندگی گشوده می‌شود. عرایضی در این رابطه در کتاب «جایگاه رزق در هستی » که روی سایت هست، شده. می‌توانید به آنجا رجوع فرمایید. موفق باشید 

37251

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: جهت مطالعه و ورود به ساحت عالم المیزان عزیز چه ترجمه‌ای را معرفی می‌کنید و اساسا نحوه برخورد با المیزان را بفرمایید. استاد برای اوقاتی که داریم چه کاری را مفید می‌دانید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ترجمه آقای موسوی همدانی را مرحوم علامه تأیید کردند. ۲. پیشنهاد می‌شود قبل از شروع، سری به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86 بزنید. موفق باشید

37230

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی:.ببخشید آیا در فلج شدن، اول نفس دست کشیده از بدن که فرد فلج شده. یا بدن از کار افتاده که نفس از تدبیر آن قسمت بدن دست می‌کشد؟ چرا بیماری فلج یک بیماری ناشناخته است؟ و از نظر علمی دلیلی و درمانی برای آن نیست. بیماری فلج برای من عجیب است. آیا نفس میتونه آنقدر قوی باشه که حتی فلج بودن تن رو درمان کنه و بگردونه؟ آیا می‌توان گفت فلج شدن بخاطر گناهان اون شخصه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شناخت علت انصراف نفس ناطقه از تدبیر عضوی از بدن، کار آسانی نیست ولی به هر حال این نفس ناطقه است که به جهت آماده نبودنِ آن عضو و یا به جهت مشکلی که در خودِ نفس پیش آمده، از تدبیر آن عضو منصرف می‌شود. عرایضی در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «خویشتن پنهان» که هر دو کتاب روی سایت هست؛ شده است. موفق باشید

37154

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: وقتی ارون بوشنل خودش رو به اتش می‌کشد در واقع حرکتی استشهادی برای بیداری انسانها انجام داده و اسم خودکشی از روی عملش برداشته می‌شود حال اگر زنی مسلمان مورد تهاجم و تعرض دشمن، اجنبی و حتی یک انسان هوس باز در غیر شرایط جنگی یا جنگی قرار بگیرد او نیز برای حفظ شرافت خود اجازه دارد خودکشی کند تا دیت نامحرمی به او نرسد یا اسلام چنین اجازه ای را به او نمی‌دهد و اگر نمی‌دهد وظیفه اش چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع حکم فقهیِ قضیه باید فقیه نظر بدهد. ولی ظاهراً آن‌طور که در ذهن دارم چنین امری پیش آمده که خانمی وقتی خطر آن چنینی را احساس کرده، به نحوی خود را از بین برده است. موفق باشید

37065

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: اینکه ما بگوییم نفس مجموعه بینندگی، شنوایی، بویایی و سایر کمالاتش است جمله غلط است. اما اگر بگوییم نفس جامع بینندگی، شنوایی، بویایی و سایر کمالاتش است، صحیح می‌باشد. آیا عبارات بالا صحیح می‌باشد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. زیرا موجود مجرد در ذات خود، کثرت‌بردار نیست. موفق باشید 

36943

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: در سوال ۳۶۹۲۷ خدمت یکی از دوستان فرموده بودید که در مورد آی وی اف در حد معمول اقدام کنند و آخر جواب پرسششان اینطور بیان کردید، امکان اینکه خداوند راه های دیگری را تقدیر کرده باشد را نباید در نظر گرفت. منظور از راه های دیگر چیست؟ و چه طور این راه ها برای فرد باز می‌شود؟ و اینکه، واقعا من چندین نفر رو سراغ دارم که دقیقا با مشکل همین خانم مواجه هستند، خیلی سخت هست، چون فقط خودشان نیستند، همسر و خانواده ها هم هستند، چگونه توی این تنش ها زمینه خداجویی برایشان فراهم شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که حتی به ما فرموده‌اند به یک معنا اصرار بر طلب خود نداشته باشید از آن جهت که شاید خداوند تقدیر دیگری برای ما مقدّر فرموده‌ است و در این رابطه می‌توان عرض کرد راه‌هایی هست تا انسان طور دیگری زندگی کند و در عین رسیدن به آرامش که به دنبال آن بود از آن طریق فرزندآوری؛ مثلاً قدم در راه طلب معارف عالیه بگذارد و یا قدم در راه خدمت به خلق و امثال آن. موفق باشید

نمایش چاپی