بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39280

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد آنچه در سوال ۳۹۳۷۲ فرمودید را درباره ی تشرف علامه حسن زاده چگونه توجیه می‌فرمایید؟ اگر آن شخصیتی که علامه دیده امام رضا بوده از کجا علامه مطمئن است در حالی که قبلاً او را در بیداری ندیده است؟ بر فرض که دفعه ی چندم مکاشفه بوده است، دفعه اول مکاشفه چه؟ ثانیا شخصی که در آن حدیث خواب دیده در عصری ست که پیامبر را ندیده است، و امام رضا نه بر اساس تایید خودشان آن خواب را تایید می‌کنند بلکه بر اساس حدیث نبوی خواب را تایید می‌کنند، می فرمایند بله خوابت درست است چون خود پیامبر فرمود هر کس خواب مرا ببیند فلان، یعنی قاعده می‌دهند که پیامبر فرموده هر کس در هر عصری خواب پیامبر را ببیند فلان...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مرحوم شهید مطهری می‌فرمایند ممکن است آن خواب برای خود شخص حجّت باشد ولی بقیه چنین نیست. موفق باشید

39233
متن پرسش

او کیست که با حماسه مانوس شده است؟ با صبر برای عشق قاموس شده است؟ در یک کلمه، مقاومت یعنی چه؟ خاکستر غزه باز ققنوس شده است ۶ دیماه ۱۴۰۳ همانطور که گنج در گوشه خرابه‌ها پیدا می‌شود، ققنوس هم از خاکستر و آتش زاده می‌شود، پس بکشید ما را تا ققنوسی سرختر متولد شود. هیچ آبادی نیست مگر اینکه قبل از او ویرانی هست. هیچ ویرانی هم نیست که مژده‌ی آبادی و آزادی را ندهد. آه غزه! آه از تویی که خاکستر شدن را به جان خریدی تا ققنوس مقاومت از دل تو به پرواز درآید. مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از معجزۀ غزه گفتید و چه خوب متوجه شده‌اید این مردم در این باریکه می‌توانند آینده‌ای را مقابل بشریت قرار دهند که در آن آینده جهان استکبار معنا ندارد. و در همین رابطه است که خانم مریم شحادة مادرِ دو شهید می‌فرماید: «مگر ما می‌گذاریم زندگی از رونق بیفتد». و در مصاحبۀ خود می‌فرماید: «کسی نمی‌تواند به من بگوید رنج مادران غزه را نمی‌شناسم. من در حالی‌که لباسم از خون پسرم محمد خیس شده بود، دختر 8 ساله‌ام را روی دستهایم به بیمارستان الشفاء رساندم. دختری که روی دستهایم بین مرگ و زندگی دست و پا می‌زد و می‌دانستم همانند برادرش به شهادت خواهید رسید. بچه‌های من چه محمد و چه آلا به شهادت رسیدند»
و چه خوب در ادامه مصاحبه می‌گوید: «.... ما در طول تاریخ با انفعال گسترده و مداوم مسلمان‌ها مواجه بوده‌ایم. پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های ما تا سال‌ها منتظر رسیدن ارتش عربی بودند که هرگز نیامد. ما در طول تاریخ به این باور رسیدیم که هیچ کس به جز خدا در کنار ما نیست و به هیچ کس جز خدا نمی‌توانیم تکیه کنیم. وصل‌شدن به خدا انسان را قدرتمند می‌کند. وصل‌شدن به خدا یعنی رسیدن به این باور که همۀ ما به دنبال زندگی کوتاه دنیایی‌مان، حیات جاویدی خواهیم داشت و زندگی حقیقی همان حیات ابدی است. کسی که به این باور می‌رسد از مرگ نمی‌ترسد و کسی که از مرگ نترسید، شجاع می‌شود. قدرت ما از این باور، ریشه می‌گیرد: «نترسیدن از مرگ». موفق باشید          
 

38925

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد برای دریافت هر چه بیشتر برکات ماه مبارک رمضان و مخصوصا شب قدر از الان به فکر افتادم که طوری برنامه ریزی کنم که در سه چله ی متوالی باشم و اتمام چله ی سوم آخرین مصادف با آخرین شب قدر باشد ممنون میشم از شما راهنمایی بفرمایید که برای هر چه استفاده بهتر و بیشتر باید چکار کنم؟ آیا چله ی خاصی در میان اهل معرفت توصیه شده و اگر توصیه شده است دستور آن چگونه است؟ ممنون از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور خاص همان روزه‌داری است همراه با مشغول‌شدن به قرآن و روایات و ذکر. و در این رابطه خوب است به سیره مولایمان حضرت امام المتقین «علیه‌السلام» نیز فکر بفرمایید که سه ماه رجب و شعبان و رمضان را در روزه‌داری به هم وصل می‌کردند. موفق باشید

38032

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: بنده هرچه جست و جو کردم نتوانستم ملاک کارآمدی و توانایی انجام کار را در جناب جلیلی بر اساس تعاریف کارآمدی و توانایی در بیانات ولی امر احراز کنم. حتی افراد و کارشناسان متعهد و در سطح ملی که توانایی صحت سنجی برنامه های ایشان را داشته باشند رو هم پیدا نکردم. در استدلال های شما هم تطبیق دو ویژگی که رهبری فرمودند بر ایشان را ندیدم. ۱. آیا ممکن است ما در روش تحلیل با وجود علاقه به رهبری دچار نوعی تحجر از جنس فهم خوارج از دین و خودمحوری در تشخیص حق بشویم؟ ۲. با توجه به قاعده لطف که همیشه امکان تحقق لطف الهی وجود دارد اگر ما دچار تحجر شده باشیم این ظلمی که با توصیه و انتخاب جناب جلیلی به رهبری و آینده نظام اسلامی کرده ایم را چه در سال ۹۲ چه در این دوره چطور می‌توان جبران کرد؟ ۳. حتی فکر می‌کنم در سال ۸۴ نیز هم دچار همین اشتباه در انتخاب احمدی نژاد شدیم. ملاک های خودمان و فهم خودمان را مقدم بر ولی دانستیم. این انتخاب ها قابل جبران هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً متوجه می‌باشید که بحث در این مورد بسیار است و در کارآمدی آقای دکتر قالیباف در ساختن یک تهران حرفی نیست، ولی شهری که به گفته بعضی برای اشراف و سرمایه داران شهرِ خوبی است، نه برای مردمی که دیگر امکان زندگی در آن برایشان سخت شده است. با توجه به نگاهی که آقای دکتر جلیلی در راستای نگاه شهید رئیسی نسبت به هرچه مردمی‌ ترکردنِ نظام داشتند و دارند؛ تصور بنده آن است که با آقای دکتر جلیلی ما بیشتر به اهداف اصلی نظام اسلامی نزدیک می‌شدیم. البته در تعهد و دلسوزی آقای دکتر قالیباف بحثی نیست. موفق باشید

37817

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت جنابعالی و اسلام و جامعه نگران در امر خانواده. پاسخ شما را در گفتگوی موضوع #ارتباط_مرد_و_زن_در_بشر_جدید_و_معنای_وجودی_آنها به دقت مطالعه کردم. و نکات آن کاربر نگران را که فرمودند نیز مطالعه کردم البته پیش از آن، آن مطالب را می‌دانستم و جایگاه بنده دقیقا گفتگو با چنین جامعه ای است تا نه دچار گروهک های تندرویی شویم که می‌خواهند با تشدید فساد یک توهم برای ظهور زود رس ایجاد کنند و نه مسئله رها شده بماند تا جامعه از دست برود بلکه هم اکنون راهی باز شود بسوی آن قله که آن قله مدرنیته متوهم غیر انسانی نیست. و البته جایگاه محترم جنابعالی بطور کلی تذکر به بنیان انسانیت در هستی و تعقل و پروش می‌باشد. آنچه بنده عرض کردم که مسلم ناقص و پیش پا افتاده بود و بنا بر شروعی برای گفتگو. پیش تر عرض شد نتوانستیم از روابط غیر متعارف و روان پریشان و توهمات و شهوات بی رویه جلو گیری کنیم و نمی‌توان احساسات و نیازهای انسان را نادیده گرفت و دیدیم که آسیب ها خورده‌ایم. ما بنا نداشتیم زنان غیر متعارف و کاسبان این امر را میدان دهیم و یک جامعه بیمار تر بسازیم! خیر بنای ما بر این بود آن دختر پسری که هم سن هستند و فردی معمولی‌اند با صیغه پیش روند تا در کنار یکدیگر پروشی سالم یابند نه آنکه در خانه جلوی پدر مادر مذهبی سکوت کنند و در خفا رابطه جنسی برقرار کنند تا اتفاقا دچار این مسائل روانی بد که گفته می‌شود شوند. بنا به شواهد شخصی و آمارهای مستدرک ارگان های رسمی و علمی کشور بسیاری از نسل جدید رابطه جنسی مخفی دارند و دیگر باکره نیستند و میزان سقط جنین بسیار بالاست، دقیقا مثل آن دختر مسئول فرهنگی پایگاه بسیج، که با گفتگو با بنده این مسئله را شرح داد و از خودش گفت که شهوتش بی اندازه زیاد است و رابطه جنسی با مردی میانسال و دیگران داشته و تقریبا هر شب خود ارضایی می‌کند و او یک بیمار نبود بلکه به خاطر حاضر نشدن ما و‌ حضور دشمن یک بیمار شده (بنا ندارم بیش از این مثال بزنم با این که دارم اما مجبورا به خاطر درک موضوع گفتم). می‌بینیم که از ورود نکردن ما این مشکلات بیشتر شده نه آنکه ما متهم به بیشتر کردنش بشویم!. متوجه باشید ما نخواستیم به شهوت دامن زنیم، ما می‌خواستیم جامعه شهوت ران را در چهارچوبی انسانی کمک کنیم تا به سخن شما برسیم زیرا در تنگناها قرار داریم و باید آرام آرام راه را باز کنیم و از خطرات بیشتر به کنترل خطرات و سوق به آن قله برسانیم. و اما چیزی که لازم دانستم عرض کنم در باب سخن صحیح شما از تاریخ صیغه اول اسلام است؛ آری ولی اکنون در جنگی باطنی تاریخی هستیم! و بنا نیست مسئله‌ی صیغه به منظور عرف‌ش تشدید شود. شماها خانواده هایی که جوانانتان تصمیم گرفتند مخفی کاری کنند بهتر است به فکر برقراری ارتباط با آنها باشید زیرا اگر شما با درک و محبت و تشرع و تعقل دل جوانان را جذب نکنید و راهکاری ملموس و عملی و موقت برای رسیدن به آن قله ندهید، دشمن منتظر اوست با جوابها و روش ها و لذت های زیبا که در جامعه شما حاضر کرده «ما بنا به توقف و انجماد نداریم ما بنایمان حرکت محکم است که پذیرای جوانان است و نخواستیم با بهانه این سخنان آنها را گمراه تر کنیم». جناب استاد بنده به وضوح سخنان شما را فهم کردم‌ و بلطف خدا ورود کردم حال منتظرم ببینم چه پیش می‌آید و چه ساخته می‌شود ان شاءالله. نفسم را فدای دینی کردم که به آن امیدوارم و آبرویم فدای انسانهایی کردم که خود ارزش خود را نمی‌دانند و گمگشته و حیران و آسب دیده و منتظرند. هر شروعی مسلم پرورشی دارد مهم آن صراطی است که در آنیم. باز مرا به اموری متذکر شوید که بیش از کتب شماست و تا اینجای کار حرکت کردم و نیازشان دارم و منتظرم پیش تر روم. برای بنده تفکر برانگیز بود که شما «زن» را محور این مسئله دانسته‌اند و براستی زن محوریت غالب را دارد. من عابرو به کف گرفته و از چیزی هراس ندارم و تکیه ام بر عقل و حکمت و امر حی الهی است الحمدالله و شما را در این راستا مشاهده می‌کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار ارزشمندی را به میان آورده اید مبنی بر آنکه ما نمی توانیم در این شرایط تاریخی نسبت به مسائل جنسی جوانان با موقعیت هایی که پیش آمده، ساده انگاری کنیم. آری! به هر حال بحثِ انکار ازدواج موقت در میان نیست، بحث در آن است که چرا در مسئله ازدواج مطابق این زمان فکر نکنیم؟ مگر نشنیده اید که پیامبر خدا «صلوات الله علیه و آله» در مسجد چگونه به راحتی برنامه ازدواج چند جوان را فی المجلس پیش می آوردند؟ ما مجبوریم اگر بنا بر آن است که از خطرات بزرگ انحرافات جنسی عبور کنیم، نسبت به این امر جنسی جوانان مان و ساده کردن ازدواج بیندیشیم و به بهانه خطرات توهّمی و یا احتمالی از ساده کردن ازدواج نباید غفلت کرد. وگرنه ملاحظه می کنید که علاوه بر مشکلاتی که فرمودید با درصد زیادی از دختران و پسرانی روبرو هستیم که در سن ۴۰ سالگی هنوز منتظر تشکیل خانواده و ازدواج هستند و پشیمان از سخت گیری هایی که انجام دادند. موفق باشید

37807

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله؛ در خصوص پرسش شماره ۳۷۷۹۲ مواردی به نظرم رسید که لازم دیدم ذکر کنم: ۱. دوست بزرگوارمان ازدواج موقت و صیغه را به عنوان راهکار برای اطفاء شهوات نوجوانان مطرح کرده اند، در حالی که خود این موضوع صیغه تبعات بسیار زیادی دارد. بسیاری از خانمهایی که تحت این عنوان ازدواج میکنن حتی التزام حداقلی به الزامات دینی این موضوع و عده نگه داشتن و... ندارند و این مسیر غالبا برای امرار معاش انتخاب شده است. خیلی از ایشان، به طور متعدد صیغه می شوند و چون در این نوع ازدواج غالبا بحثهای جنسی و شهوانی پررنگ تر است و این افراد تجارب زیادی دارند روح و عالم حاکم بر بسیاری از آنها یک حالت جنسی نچسب و غیر روحانی می شود که کسانی که روح لطیفی دارند سریعا متوجه می شوند، حال ما یک نوجوان با روح صاف را با این فرد مجرب صیغه کنیم به نظر من مثل این است که کسی را در دریا غرق نماییم وارد یک وادی بی انتها از لذات غیر ضروری می شود که به جای آنکه موضوع شهوت حل شود و به سایر امور زندگی بپردازد، تمام زندگیش می شود همین مساله، چون به لحاظ روانشناسی، نوجوان وقتی در یک کاری قرار گیرد غرق آن می شود. فلذا بهترین حالت این است که طبق آموزه های دینی، بحث خویشتن داری در نوجوانی را به فرزندانمان بیاموزیم و از طرف دیگر رواج ازدواج آسان را در دستور کار قرار دهیم. از نوجوانی باید برای نوجوانان ازدواج سهل و آسان تبدیل به ارزش شود. متأسفانه چوم تبلیغ این موضوع رها شده و از طرف دیگر انواع و اقسام مراسمات ازدواج با دنگ و فنگهای رنگارنگ و متنوع جدید در اینستاگرام و.... در معرض دید جوانان است و اینها تبدیل به ارزش شده، به طوری که اصل ازدواج به حاشیه رفته. در حالی که ازدواج به موقع، با فرد مناسب و آگاهانه آنقدر جادبه دارد که نیازی به این حواشی نیست. حیف که ما اصل را گم کرده ایم. در خصوص بازتعریف نقش‌های زن و شوهر طبق زمانه امروز، موافقم که در عین حفظ اقتدار مرد و کرامت زن، خانواده امروز با خانواده دیروز متفاوت است. البته سوال کننده محترم بگونه ای مطرح کردند که در زندگی فعلی زن و شوهر فقط از غروب تا فردا صبح، همدیگر را می بینند انگار که زمانهای قبل مردها سر کار نمی‌رفتند، آن موقع هم مرد صبح می‌رفته و غروب می آمده و فرقش این بوده که در قدیم کار خانمها بیشتر در منزل بوده است اگرچه صبح تا شب آنها هم کار می‌کردند، حالا اداره میرن اون موقع در منزل. اما در اصل موضوع که هر دو از کار روزانه خسته بودند اما معمولا با دیدن هم روحشان تازه می‌شده شک نیست. خیلی نباید مسائل را پیچیده کرد. ببخشید استاد جان که پراکنده گویی کردم، گفتم شاید بگویم بهتر است. خدا توفیقتان دهد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همانطور که می‌فرمایید و در کتاب «زن آنگونه که باید باشد» بیان شده ما خانواده را به عنوان یک هسته توحیدی که در جای خود جهان وسیعی به حساب می آید در نظر نمی‌گیریم و چاره کار اصلاح همین نظر است و در آن صورت مطمئن باشید شرایط ازدواج و ادامه زندگی با سادگی تمام پیش می آید و جلو می‌رود و ذات انقلاب اسلامی چنین اقتضائاتی را به میان خواهد آورد. بنابراین راهِ حل مسئله، راه حلی نیست که در جهان در غرب پیش آمد. موفق باشید

37639

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و خسته نباشید: آیا می‌توانم با لاک نماز بخوانم و غسل کنم، حقیقتا من دوست دارم نمازم را بخوانم ولیکن این زدن و پاک کردن لاک بعد از مدتی من رو از خواندن نماز دور میکنه با توجه به اینکه ناخنهای دستهام بیماری پسوریازیس دارند و من از دیدن اونها بسیار ناراحت میشم و همچنین مردم هم به سوال و جواب در مورد آنها می‌پردازند که بیشتر ناراحتم میکنه و با وجود لاک دیگه قابل رویت نیست، میتونم نماز بخونم و غسل بگیرم با لاک؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد باید از دفتر مرجع تقلید خود سؤال بفرمایید. موفق باشید

37637
متن پرسش

به بهانه شهادت شهید رییسی. شهادت و جهاد دست بی فکری مان را رو خواهد کرد مجاهد کسی ست که عجز خودش و عجز تاریخش را دریافته و از اول آن را پذیرفته است و از همین روست که جهد و تلاش می‌کند. و چون دستش را خالی می بیند نمی‌تواند ساکن باشد پس در پی جستن چیزی ست که نداردش و همینطور در طلب چیزی ست که مردمان تاریخش آن را ندارند و حتا شاید در طلب آن هم نیستند و مایل به فکر کردن و به عهده گرفتن آن هم نیستند و بدتر آنکه آگاه به این بی فکری شان هم نیستند مجاهد در همین عجز قدم در راه ساختن بر می‌دارد چرا که آنچه می‌بیند جز خراب آباد نیست. او رنج راه را می‌پذیرد تا راه را هموار کند. «بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم / مگر رسیم به گنجی در این خراب آباد / نمی‌دهند اجازت مرا به سِیرِ سفر/ نسیمِ بادِ مُصَلّا و آبِ رُکن آباد» (حافظ) مجاهد آنقدر قدم در راه ساختن بر می‌دارد که دیگر به منتهای عجزش نایل شود و دیگر تاریخ امکان قدم برداشتن بیش از آن را به او ندهد اینجاست که دیگر ناگزیر شهادت را می‌پذیر و با شهادت دست بی فکری آدمیان را رو می‌کند تا بلکه عبرتی شود و راهی هموار شود. و مگر حسین بن علی جز این راه را رفت. در تاریخی که مردمان عهد دینی شان را فراموش کرده بودند و دچار بی فکری نسبت به زمانشان شده بودند و همه ی راه ها به بن بست کشیده شده بود حسین بن علی محض گشایش راهی، راه کوفه را در پیش گرفت. و آنقدر این راه را رفت و موانع را از سر گذراند تا اینکه در کربلا تمام راه ها بر او بسته شد. اینجا بود که ناگزیر شهادت را پذیرفت و با شهادتش دست یک تاریخ را برای مردمانش رو کرد و عبرتی برای آینده گانشان شد.

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! شهادت، راه‌گشاست آن‌گاه که گویا همه راه‌ها بسته است و حال مائیم و راهی که در فهمِ آن و در شناخت آن هوشیاریِ خاصی را می‌طلبد تا اولاً: معلوم گردد راه، بسته نیست و ثانیاً: این راه، شبیه دیگر راه‌ها نیز نمی‌باشد، راهی است که دقیقاً در دل یک تنگنا و بن‌بست گشوده می‌شود آن هم با هویتی دیگر و معنایی متفاوت. بگذارید بدون معناکردنِ آن راه، در روشنایی نیم‌روزِ آن جلو و جلوتر برویم. مانند حضور ی که شهید آیت الله ابراهیم رئیسی خود را در روشنایی نیم‌روزِ راهی که شهدا گشودند، درک کرد و در آن حاضر شد تا تاریکی غلبه نکند. او حقیقتاً «راه» شد و راهی را گشود که معنی آن «رفتن» است بدون آن‌که بخواهیم آن را تعریف کنیم. قصه «راه»، تعریف‌کردنی نیست، رفت و باز رفتن است. موفق باشید  

 

37296

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم «والعَصر» قسم به تاریخ! که هر بشری در تاریخی توانست جای بگیرد و معنا و نهایتش را یابد ... و در هر تاریخی رشد یعنی رفتن به آسمان آن و بازگشت به شکوفایی یافته اش و هر تاریخی رجوعی فرعونانه داشت و رجوعی توحیدی. رجوع به تاریخ خودمان که بشر آخریم هم غیر از این دو نوع رجوع نیست یعنی رجوع تمدن غرب که همچون فرعون خود را یافته ولی از مرزهای رشد درست و ادامه پیشرفت حقیقی خارج شده! می‌شود آنچه از مدرنیته می‌بینیم، آنها نیز به آسمان تاریخ بشر آخر رفتند اما فرعونی! و در بازگشتشان این علم و تکنولوژی و این قدرت هایشان را یافتند اما چون رفتنی از جنس اَنانیت بود این وحشی گری و پوچی را حاصل کرد زیرا کامل و درست نبود و این یعنی سرقت تاریخ و تحریف آن. و رجوع توحیدی و حقیقی و رشد به نهایی ترین تنها با اولیاء معصوم الهی مقدور است که انقلاب اسلامی یعنی این رجوع، پس انقلاب اسلامی درست ترین رشد این بشر از تاریخش می‌باشد و تنها راه معنا گرفتن همه انسانهای حال حاضر جهان... دلم می‌سوزه برای کسانی که جلوی رشد خودشون رو گرفتن و به غرب اعتماد کردند و نتونستند رشد صحیح را با توحید پیدا کنند. شخصیت من همواره بزرگ ترین حالت را به تاریخ خودش داشت برای همین ام بود که انقلاب اسلامی‌را بزرگتر از انقلاب فرعونی غربی یافت هرچند گرفتار اراده های مدرنان تاریخ بود و راه های جلویش را بن بست می‌دید و منعفل از آنها شد. چرا باید با خود بدَ‌ می‌کردم و خودرا کوچک تر از آنچه توحیدی و گشوده بود می‌خواستم؟! مردم خیال می‌کنند ما عارفیم و از آن جهت از آنها برتریم! که ازین جهت دست نیافتنی هستیم عجب دروغ بزرگی... و چه راست درستی که خود حقیقی رشدیافته آنهاییم... ما فقط راهی که راه آنهاست را با توحید پیش‌روی کردیم راهی که شکوفایی خوده هریک از مردمان این روزگار است و استعداد شکوفای خوده این مردم! آیا آقای نیچه بزرگ‌مردی نیست که می‌خواست خودرا توحیدی بیابد و گرفتار فرعون تاریخ بود و پس چنین گفت: من از امروزم و پیش از این؛ اما چیزی در من هست که از فرداست و از پس‌فردا و پس از این. برای همین بود که من نیچه را بزرگتر از دانشمندان غربی یافتم و تصمیم گرفتم نیچه باشم همان تصمیمی که آوینی گرفت و مثل نیچه همواره بدنبال امام خمینی رضوان الله تعالی علیه که گمشده‌ی تعالی بخش و سیر بیش تر و درست خود است، پس انتظار خود کشید و خود را در او یافت و دوباره در برگشتش "هنوز نه" را یافت و گفت: (ویرانه های شهر را قفسی درهم شکسته بدان که راه به آزادی پرندگان روح گشوده است تا بال در فضای شهر آسمانی خرمشهر باز کند. زندگی زیباست! مگر این عاشق بی قرار را براین سفینه ی سرگردان آسمانی -که کره ی زمین باشد- برای ماندن در استبل خواب و خور آفریده اند؟ ومگر از درون این خاک اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرم هایی فربه و تن پرور برمی آید؟. پس اگر مقصد را نَه اینجاست در زیر این سقف های دل تنگ و در پس این پنجره های کوچک که به کوچه های بن بست باز می شود، نمی توان جُست. بهتر آن که پرنده ی روح دل بر قفس نبنند. «پس اگر مقصد پرواز است! قفس ویران بهتر! پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند، از ویرانی لانه اش نمی هراست!» سلام و درود خدا بر روح الله خمینی و سید علی خامنه ای و سربازانشان). ای آوینی تو نیز بازگرد که حضرت امام در سلوک به آسمان حقایق به زمین برگشت و پیروز شد تا آن شخصیت آرام گرفته اش را در مخلوقات ببیند و بیابد و بسازد و ساخت متذکر همگان شد، اکنون حضرت روح الله سفر سیر از حق به خلق بالحق و سیر از خلق به خلق بالحق خود را تمام کرد، او پیروز شد و آمریکا تماما شکست خورد و نابود شد. مولوی اگر امروز بود رابطه خود و امام را چنین معرفی می‌کرد: آن عشرت نو که برگرفتیم، پا دار که ما ز سر گرفتیم، آن دلبر خوب باخبر را، مست و خوش و بی‌خبر گرفتیم، هر لحظه ز حسن یوسف خود، صد مصر پر از شکر گرفتیم، در خانه حسن بود ماهی، رفتیمش و بام و در گرفتیم، آن آب حیات سرمدی را، چون آب در این جگر گرفتیم، چون گوشه تاج او بدیدیم، مستانه‌اش از کمر گرفتیم، هر نقش که بی‌وی است مرده‌ست، از بهر تو جانور گرفتیم، هر جانوری که آن ندارد، او را علف سقر گرفتیم، هر کس گهری گرفت از کان، از کان همه سیمبر گرفتیم، از تابش نور آفتابی، چون ماه جمال و فر گرفتیم، "خورشید زمان امام خمینی چون سفر کرد، چون ماه از آن سفر گرفتیم". من فقط به یک چیز برای خود احتاج مبرم دارم تا کارم تمام شود و آن چیزی نیست جز جایگیری قطعی در تاریخ انفسی خود که از جنس توحید یعنی «عبودیت» است. به پایان آمد این دفتر حکایت تازه آغاز است... (این یعنی مطلع الفجر و بالفعل شده توحیدی) والسلام علیکم و سلامی نو برای آغازی بالفعل از زندگی، من می‌خواهم زندگی کنم با توحید و هیچ دشمنی دیگر توان زمین زدنم را ندارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید زندگی در این آخرین دوران، جز با عمیق‌ترین حضور که حضوری است تاریخی؛ ممکن نیست. حضوری که با انقلاب اسلامی به میان آمد. مهم، درکِ چنین حضوری است که در جای خود اهمیت دارد. جناب آقای استاد حجت الاسلام نجاتبخش در جلسه دهم شرح سوره «نبأ» در رابطه با «یوم الفصل» نکات دقیقی را به میان می‌آورند که خوب است به آن‌جا رجوع شود. موفق باشید  https://eitaa.com/soha_sima/3670

37089

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی: سوال بنده درباره «جایگاه کار انسان در هستی» است. در مقدمه باید عرض شود دانشجو دکتری و همزمان بصورت پاره وقت مشغول به کار نیز هستم. مدتی به واسطه قصد ازدواج در مسائل مالی و ترس عدم توان تامین نیاز خانواده دچار مقداری ترس شده بودم ولی الحمدالله با مطالعه کتاب جایگاه رزق در هستی از بابت تامین رزق آسوده شدم (البته شاید به خوبی درک نکرده باشم این سوالات هنوز برایم حل نشده است). اما در مسئله کار همچنان مسئله پا برجاست. کلیت عرض آن است که «جایگاه کار در زندگی انسان چیست؟» و اگر بنا بر ریز تر کردن سوالات داشته باشم باید اینطور عرض کنم سوالات فرعی؛ سوال اول: شاخص های ارزیابی و انتخاب شغل چیست؟ سوال دوم: وقتی بنده جایی دعوت به کاری می‌شوم باید میزان دریافتی مالی را هم درکنار محیط، نقش و تاثیرگذاری کاری درنظر بگیرم یا خیر؟ همانطور که رزق منافاتی با تلاش و حرکت انسان ندارد اگر مثلا جایی دعوت به همکاری (جذب رسمی) کنند که متصل به حاکمیت هم باشد و دردی دوا کند ولی آن حقوقی که می‌دهند در قیاس با جاهای دیگر انقدر پایین باشد که تصور کنم دارند بصورت سیستماتیک انسان را به سمت مستضعف می‌کشانند و باید در آینده برای تامین نیازهای زندگی متوسل به شغل دوم و ... شوم، چکار باید بکنم وقتی می‌دانم احتمالا منجر به ضعیف شدنم می‌شوم و نیازم را برطرف نمی‌کند بهتر نیست قبول نکنم؟ (سوال سوم). سوال چهارم: در انتخاب شغل باید به دل بها داد یا عقل؟ هر کدام چه میزان (گاهی دل بخاطر فضای کار میل در حضور در جایی که هست را ندارد. اما نمی‌داند که آن میلی هست که به نفس باز می‌گردد و باید با آن مقابله کرد و تمرین صبر و... یا جایی هست که باید نظرش را بیان کرد و خارج شد.). سوال پنجم: فارغ از مسئله مالی همه ادارات حتی ارگان هایی علمی حاکمیتی مانند دانشگاه امام حسین روحیه ساعت حضور دارند و از بهره‌وری پایینی برخوردار هستند، اگر این فضا برای انسان آزار دهنده است چه کنیم؟ (ساده عرض کنم؛ گویی باید در جایی حاضر بشوم که در قیاس با بنده (به لطف خدا) افرادش هم خیل کُند تر و هم در سطح در فهم خیلی عقب‌تر هستند، حالا حقوق کارمندی پایین هم باید دریافت کنم که احتمالا در آینده بنده را ضعیف و مجبور می‌کند تا حداقل دو شغله بشود. بازدهی کل سیستم هم که پایین است و حتی باید دستور بگیر افراد شوم. سوال ششم: کارمندی یعنی متعهد باشم هر روز ساعت مشخصی حاضر باشم و تا ساعتی در خدمت جایی که متعهد شده‌ام، درحالی که این فضا بنظرم منتج به دل مردگی می‌شود چون بنده هر چند روز یکبار از تکرار و یکنواختی خسته می‌شوم و بعد دو سه روز مثلا یکباره نصف روز به اماکن زیارتی یا حتی قدم زدن و فکر کردن می‌گذرانم درحالی که این هوایی شدن ها دلی هست و زبان ساعت رباطی اداره را نمی‌فهمد (دل هوای زیارت می‌کند، ممکن است دو ساعت دیگر این هوای زیارت نباشد؛ بنده می‌خواهم این ساعت را به زیارت اختصاص بهم ولی آن جنس استخدام مانع می‌شود.) سوال هفتم: اصلا جایگاه کار درزندگی چیست؟ بنده می‌خواهم روزانه بخش زیادی را به کارهای غیرپول درآور مانند مطالعه آزاد (آنهایی که برای رشد خودم مفید است) اختصاص دهم ولی عرف میدان می‌گوید باید حدودی قائل شد. سوال هشتم: نسبت کار و زمان چیست؟ در تقسیم زمان روزانه ائمه توصیه هایی کرده‌اند مثلا بخشی عبادت، بخشی کار برای تامین رزق حلال، بخشی لذت های حلال. حالا اگر به بنده باشد تقسیم بر سه هم بکنم روزانه ۸ ساعت بدست می‌آید. اتفاقا اینجا مایل هستم نهایتا ۸ ساعت برای کار اختصاص دهم چون هم به راحتی بخش عبادت و تامین لذت‌های حلالم پر می‌شود به همین دلیل نمی‌خواهم بیشتر از ۸ ساعت به کار(با فرض کسب درآمد) اختصاص بدهم، چون زمانم ارزشمند است و نمی‌خواهم صرف این موضوع هدر برود (از سویی چیزی که ائمه گفته‌اند بنا بر نیت قابل جابجایی هست) سوال نهم: نسبت کار با زمان از منظر تاخیر و عجله چیست؟ (می‌توانم در این سن به امید کاری ارزشمندتر با همین شغل پاره وقت ادامه دهم، ولی هرچیز زمان دارد و اگر از زمانی که باید انجامش دهیم عبور کنیم ضرر در تاخیر به وجود می‌آید مانند ضرر ناشی از تاخیر ازدواج) در کار چگونه باید تشخیص داد که حالا باید درگیر کار به معنای شغل تمام وقت شد؟ سوال دهم: بنده کلا فلسفه بیمه و وام را هم درک نمی‌کنم؟ (حس می‌کنم با مفهوم رزق همخوانی ندارد، از الان مقداری پول به جایی بدهم که فردا روزی اگر بازنشسته شدم رزقم را از او بگیرم! یا وقتی ممکن است فردا بمیرم پولی به اسم قرض وام بگیرم تا از تورم و... استفاده کنم، در حالی که وام گرفتن آدم را مبتلای به نوعی وابستگی و زمین‌گیر شدن هم می‌کند و ممکن است درصد خطر پذیری انسان را کمتر کند. سوال آخر: نسبت کار و رشد انسان و تکلیف اجتماعی چیست؟ (اگر تشخیصم بر این باشد که قوی شدن جامعه اسلامی که خواسته حضرت آقا هست، از قوی شدن خودم به عنوان حلقه اول سیر به سمت جامعه نیاز هست برای خودسازی و رشد فردی (در آغاز سیر) جذب را قبول نمی‌کنم، ولی اگر عکس آن باشد باید بگم در فلان جا به بنده نیاز دارند و اگر نباشم ممکن است کار توسط فردی دیگر ضعیفتر اداره شود پس باید اولویت رو از لایه خودسازی به اداره آن مجموعه متمرکز شد؛ این وضعیت هم درحالی هست که تحقق همزمان هر دو تقریبا ناممکن است. مثلا فرض بفرمایید استاد فرموده باشند برای رشد در این مرحله باید طهارت زبانی/خیال پیدا کرد و بخشی از آن با حضور در خلوت می‌شود و با حضور تمام وقت کار قابل جمع نیست. در مجموع در دوگانه قرارگیر در نقش استخدام یا زندگی شغل آزاد هستم، روحیاتم هم به کارمندی نمی‌خورد ولی شاید متناسب با نقش کاری مصلحت بر جذب باشد. بابت طولانی بودن سوالات عذرمیخوام ولی به قصد یادگیری توان ماهیگیری سوالات طرح شد (چون طبعا این موضوع در ادامه مسیر هم پیش خواهد آمد) و کاش کتابی هم در موضوعی که عرض شد، داشتید. (اگر برای کسب معرفت در این موضوع گفتگو را هم نیاز دانستید آنقدری مبحث ارزشمند هست که بفرمایید به استان اصفهان و ملاقات حضرت عالی سفر خواهم کرد) خدا قوت و التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله متوجه نکات خوبی هستید. آری! در این‌که انسان در کار، خود را به تماشا می‌نشیند و هر اندازه کار، زیباتر و اصیل‌تر باشد در واقع انسان سرزنده‌تر با خود به سر می‌برد. ولی با اینهمه در این زمانه و در این تاریخ، باید متوجه مقتضیاتی شد که با آن روبه‌رو هستیم و از این جهت باید نسبت به درآمدِ مکفی در کار، حساس بود بخصوص تا وقتی که نیاز به آن درآمد داریم. و از آن طرف به هر حال نمی‌توان از ساعات کار که قراردادی است بین ما و اداره‌ای که در آن کار می‌کنیم؛ عدول کرد و آن زمان را جدّی نگرفت. فکر می‌کنم ان شاءالله با توجه به این نکات بتوانید جواب سؤالاتتان را بیابید. موفق باشید

36993

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: وظیفه حضرت خضر الان و بعد از ظهور در عالم چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً در خدمت حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» می‌باشند ذیل اراده‌های آن حضرت در مدیریت این عالم. موفق باشید

36894

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد عزیز: استاد گرامی بنده همیشه به شما زحمت می‌دهم و شما هم همیشه با لطفتان قبول زحمت می‌فرمایید. استاد عزیز در مورد انتخابات، صوتی ضبط کرده ام و در پیامرسان ایتا در کانال «شور انتخاب» قرار داده ام. با موضوع امتحان الهی امروز. درخواست دارم گوش فرمایید و نظر شریفتان را مرقوم فرمایید. با تشکر فراوان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که می‌فرمایید حقیقتاً این انتخابات با توجه به شرایط خاصی که دارد، یک امتحان بزرگ الهی است از جنس امتحانی که برای مسلمانان صدر اسلام پیش آمد تا بین سقیفه و یا غدیر را انتخاب کنند تا در یک میدان در اوج معنویت در جهانی که مولایمان علی«علیه‌السلام» در آن حاضر بودند، حاضرشوند و یا در جهانی که جهانِ ادامه جاهلیت بود هرچند ظاهراً به اسلام گرویده بودند. و این‌جا است که وظیفه همگان است جدیّت این انتخابات را به خوبی روشن کنند. موفق باشید 

36846

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد طاهر زاده: خدا قوت. اگر حب نفس از انسان ریشه کن بشه و انسان بعد از طی کردن سیر و سلوک به مرحله فنا برسه آیا باز هم امتحان خواهد شد و اینکه آیا فنا به معنی رسیدن به جایی هست که انسان دیگر خود را نبیند و فقط خدا را در وجود خود ببیند یا بالاتر از اینهاست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «امتحان در امتحان است ای پسر / پس به کمتر امتحان خود را مَخر» زیرا «گفتم فراق تا کی؟ گفتا که تا تو هستی». موفق باشید

36750

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و خدا قوت: در کتاب رجب ماه یگانگی با خدا به نقل از کتاب المراقبات توصیه می نمایید که در این سه ماه عبادت و اذکار بیشتر و بحث علمی کمتر شود. خب مگر نفرمود ساعتی تفکر برتراز هفتاد سال عبادت است و همچنین در اوج این سه ماه که لیالی قدر هست؛ معصوم توصیه به گفتگوی علمی می نماید. حال به نظر می رسد اولویت با تفکر و تدبر علمی هست چون واقعا یا فرصت آن اذکار نیست و یا لقلقه زبان می شود. نظر استاد گرامی مغتنم است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً اولویت با معارف حقه است نسبت به اعمال. ولی چه خوب است در بستر آن معارف توحیدی به حکم «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات» منوّر به اعمال عبادی شویم تا همان عبادات، معارف حقه ما را نهادینه کند و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «وَ اتَقُوا اللهَ وَ يُعَلّمُكُمُ الله» تقواى الهى پيشه كنيد و خدا شما را تعليم مى‏‌دهد. هركس به اندازه‏ اى كه تقوا پيشه كند و جان خود را از غير خدا منصرف كند و به آداب شريعت الهى مؤدب شود، عالم است‏. شاید از این جهت فرموده‌اند در ماه رجب که شهر الله است، سعی شود از عبادات بهره کافی ببریم. موفق باشید

36740

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

 سلام استاد خدا قوت: لطفا نظرتون رو در مورد نوشته زیر بفرمایید که در مورد مقام عرفانی حضرت زهرا سلام الله علیهما است. ممنون. مقدمه اول اینکه، هر موجودی که در عالم هستی وجود داره، دارای یک ویژگی است که اگر اون رو نداشت اصلا وجودی رو دریافت نمی‌کرد و اون ویژگی قابلیت و پذیرش وجودی هست که اون موجود داره، یعنی اینکه هر موجودی ظرف پذیرش وجود خودش است، به عبارت دیگه موجودات از اون جهت که وجود خودشون رو از علت خود دریافت کردند، قابل هستند و اون علت، فاعل. این واقعیت در مورد کل عالم وجود هم صدق میکنه یعنی کل عالم وجود دارای یک جنبه پذیرش و قابلیت برای دریافت وجود خودش هست و اگه اون قابلیت رو نداشت عالم هستی موجود نمی‌شد، به این مقام در اصطلاح عرفانی می گویند مقام نفس کل، پس در عالم هستی حقیقتی به نام نفس کل هست که اگه نبود، عالم خلقت موجود نمی‌شد، به عبارت دیگه نفس کل، ظرف و بستر وجود عالم است. اما مقدمه دوم اینکه، هر مقام و حقیقتی که دارای تجرد تام هست، در هر یک از مراتب وجود از صقع ربوبی گرفته، یعنی تعین اول یا مقام احدیت و بعد از اون، تعین ثانی یا مقام واحدیت تا عوالم خلقی، یعنی عالم عقل یا جبروت، عالم مثال یا ملکوت و عالم ماده یا ناسوت، متناسب با مرتبه وجودی اون عالم، دارای مصداق و مظهر و تجلی تام است که این شامل  نفس کل هم میشه، دلیلش این هست که مجرد تام هیچ مانعی چه فاعلی و چه قابلی برای ظهورش نداره برای همین در تمام عوالم وجودی حضور داره. و مقدمه سوم اینکه، بین تجلی و صاحب تجلی یا همان ظاهر و باطن، سنخیت کامل وجود داره، چون در واقع یک چیز هستند در دو مرتبه. نتیجه اینکه، مصداق و مظهر نفس کل در عالم ماده، باید اولا کامل ترین موجود باشه یعنی انسان، اون هم در مقام فعلیت کامل، چون مقام نفس کل به وسعت تمام عالم وجود هست و حامل تمام کمالات وجودی و ثانیا جنبه قابلیت در اون غلبه داشته باشه، چون نفس کل مقام قابلیت عالم هستی است، این یعنی انسان کامل مونث (زن)، چون در زنها جنبه قابلیت و پذیرش، بر جنبه فاعلیت غلبه داره. و آن مصداق و مظهر کسی نیست جز صاحب عصمت کبری، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، حالا فهمیدید که چرا می‌گویند حضرت زهرا (س) مادر تمام عالم وجودند و واسطه فیض در خلقت عالم هستی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. زیرا اگر کسی متوجه باشد که بالاخره قبولِ تامّ فیض الهی مظهری می‌خواهد از جنس زن یا مادر، اگر در این عالم مصداق آن حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» نباشند، با آنهمه عظمت که نمونه آن را در خطبه آن حضرت در مسجد مدینه با آن ابعاد توحیدی فوق‌العاده ملاحظه می‌کنید؛ چه کس دیگری را از جنس زنان عالم سراغ دارید؟ موفق باشید

36690

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: می‌خواستم بدونم که در بستر ایتا آیا گروهی هست که در آن درباره مطالب استاد تبادل نظر بشود؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کانال مطالب ویژه سعی دارد عرایض بنده را در معرض نگاه کاربران قرار دهد ولی بنده در جریان کانالی که تبادل نظر در موضوعات را داشته باشد؛ نمی‌شناسم ممکن است خود رفقا چنین کانالی را تشکیل داشته باشند ولی بنده در جریان نیستم. موفق باشید

36500

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: اگه الله همان امام زمان هست پس قل هو الله احد میشه بگو او امام زمان یگانه است. هر جایی در قرآن یا دعاها باید الله رو امام زمان گرفت. خودم فکر می‌کنم چون اهل بیت بدون نقص و کامل بودند پس اراده ی خدا می‌شوند و تفاوتی با خدا ندارند و مجرد که جا ندارن. مثل فرشته ها که نمیشه گفت جبرایل و میکائیل دو جا دارن. هر وقت به هر کدام نیاز بود هستند. پس خدا و امام زمان دوتا هستند به هر کدام که نیاز باشه هستند. حالا آیا من من چی؟ چه جایی هست آیا من هم چون مجرد جا ندارد با امام زمان یکی میشم؟. یعنی اگه بدون نقص بشم اراده امام زمان میشم؟ اگه بخواهیم آموزش درباره توحید بیشتر از مطالب سایت داشته باشیم جایی هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ مخلوقی در جایگاه خالق قرار ندارد، بلکه همه مظاهر اسماء او هستند و انسان کامل به حکم «علّم آدم الاسماء کلها» مظهر همه اسماء او می‌باشد و بدین لحاظ ما در نظر به او با انوار کامله حضرت حق روبه‌رو خواهیم شد. در این رابطه علیکم به دنبال‌کردنِ «برهان صدیقین» و شرح صوتی آن که روی سایت هست. موفق باشید

36493

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: اگر عالم وجود ربطی دارند و نه وجود مستقل، در این صورت آیا این صحیح است که اختیار اصلا برای وجود ربطی معنا ندارد؟ البته اختیار به آن معنایی که ما تصویر می کنیم که بیشتر یک موجودی مستقل از وجود خدا در نظر می گیریم و یک اختیاری برای آن در نظر می گیریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اختیار به معنای اراده‌ای در مقابل خداوند معنا ندارد، ولی به حکم «اعطی کل شیئٍ خلقه» آن‌گاه که حضرت حق ما را به ما داد، ما در ذاتِ امکانات متکثر خود عین اختیار هستیم و به همین جهت اختیار، ذاتیِ هر انسانی می‌باشد به جهت رو در رویی با امکانات متکثری که در پیش رو دارد. موفق باشید

36469

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در برزخ و قیامت اصالت با وجود است یا اصالت با ماهیت؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این معانی مربوط به عقلِ انتزاعی است و آن‌جا دل در صحنه است و نظر به انوار الهی. موفق باشید

36374

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: استاد به تازگی با این ربات تلگرامی آشنا شدم @libsan_bot اغلب کتاب های آمازون رو میشه باهاش دانلود کرد احتمالا شما هم بخواهین کتاب های بروز فلسفه و ... دسترسی داشته باشید ابزار خوبیه امیدوارم مفید باشد روش استفاده به این صورت اول کتاب رو در قسمت کتاب آمازون جستجو می کنیم https://www.amazon.com/ بعد برای این ربات می فرستیم ، در ادامه اگر کتاب رو داشته باشه لینک های دانلود رو ارسال می کنه موفق باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر. موفق باشید

36267
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی: در ارتباط با جلسه بنیان ها؛ آیا عبارت نه شرقی، نه غربی اشاره به محوریت وجود دارد؟ و تعادل را مطرح می کند؟ امکان های زندگی غربی و شرقی در انسان امروز جمع شده است، غربی ها مشغول مدیتیشن و تای چی هستند و شرقی ها مشغول تکنیکی شدن و به روز شدن در سبک زندگی غربی. ولی هیچکدام نور نشد. و هم شرقی، هم غربی؛ جهان بین دو جهان انقلاب اسلامی نیست که نه مسجد (عبودیت شرقی) است و نه مدرسه (استدلال غربی)، بلکه میخانه است. نور وجود همچنین آیا تمدن اسلامی (مدنیت و شهر) تقاضای تجلی بهشت است؟ آیا انصار و مهاجرین در شهر مدینه، می توانند الگویی برای مدنیت اسلامی امروز ارائه کنند؟ در ارتباط با شهر، انسان محاط در محیط است و الگوهای رفتاری که به انسان تحمیل می شود، آداب زندگی او را می سازد. و چه فایده ایی دارد آدابی که زندگی را تهی از معنا می کند. آنچه می تواند هدایت گر باشد در رسیدن به مدنیت اسلامی حضور کمک کنندگان و هجرت کنندگان به اسلام حقیقی است که در نحوه ی تعامل آنها با یکدیگر الگو ها ظهور می کند. و اما شهر های ما کجای این قصه ایستاده اند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وجه غربی انسان ما را در عقلانیت زنده نگه می‌دارد و وجه شرقی ما، ما را در عبودیت و اُنس، آری! در انس حاضر می‌کند و حال، این مائیم با این دو بال و زندگی در زمین، تا نه بدون عقلانیت اقدام کنیم و نه از انس با حق و خلق غفلت نماییم. اینجا است که مثلاً شهری خواهیم داشت مانند شهر اصفهان زمان صفویه که در عین آن‌که شهر است، نه خانه‌های آن بی‌روح است و نه شهر طوری است که انسان‌ها از همدیگر بیگانه باشند، به طوری که کوچه و شهر و بازار در هم تنیده شده اند. عمده بر می‌گردد به نوعی به خودآمدن که نه از وجه غربی و عقلانیت خود غفلت کنیم و نه از وجه شرقی و انس خود با عالم و آدم. مثل همین نوشته خودتان که در عین آن‌که نوعی انس است، عقلانیت را به میان آورده است. مانند آنکه انسان در شهرِ اصیل معلوم نیست به بازار می‌رود تا خرید کند یا دوستان و آشنایان را ملاقات نماید بدون آن‌که بخواهد آن نقیصه را با سینما و پارک و رستوران جبران کند. ما در بستر انقلاب اسلامی باید به شهرِ پس‌فردایی فکر کنیم. موفق باشید     

36222

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر: همسرم در محل کارشان بابت دریافت حقوق خیلی اذیت میشن سه ما نمیدن یک ماه میدن. بنده از ایشان خواستم که در پی کار دیگری باشند ایشان میگن این بهترین نسخه خداست برای تقویت توحیدمان خوب است. طبق مطالبی که در سیر مطالعاتی شما دنبال کردم خودم سرگردانم اصلا نمی‌دانم نسبت تقویت توحید با این امر چگونه رقم می خورد؟ سوال بعدی اینکه آیا ذکری عملی برای افزایش رزق هست اصلا پی همچین چیزی رفتن درسته؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره هرکس باید در مسیر کسب رزق، بدون حرص تلاش داشته باشد و از این جهت به دنبال رزق مناسب رفتن، نه تنها با توحید منافات ندارد، بلکه یکی از خصوصیات اهل ایمان است. که در این مورد عرایضی در کتاب «جایگاه رزق در هستی» شده است. ۲. خوش‌خُلقی و صله رحم و ذکر آیت الکرسی موجب گشایش رزق می‌شود. موفق باشید

36202

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ببخشید متنی نوشته بودم می‌خواستم حتما با جنابعالی در میان بگذارم. تشکر. متن: به نام خدا شاید اولین باری نیست که می‌نویسم ولی این نوشتن با بقیه نوشته ها متفاوت است نمی‌خواهم گزارش دهم اصلا نمی دانم گزارش دادن چیست و چه سودایی دارد؟ می‌خواهم بگویم که صرفا گفته باشم و هیچ ... داستان زندگی ما چیست؟ چرا می‌خواهیم که بدانیم؟ و حتی چرا نمی‌خواهیم که ندانیم؟ اصلا اگر می‌دانیم چه نیازی به خدا داریم؟ ما که می‌دانیم پس... خسته شدم از این همه دانستن «والعصر إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بالصبر» نمی‌خواهم تفسیر کنم اصلا جایگاه تفسیر کردن ندارم. ولی می‌شود کمی فکر کرد والعصر ... کدام عصر؟ «ان الانسان لفی خسر» ضرر نکردیم کلا توی ضرریم خب چه کنیم؟ «الا الذین امنو و عملو الصالحات» جایگاه ایمان و عمل صالح کجاست؟ «تواصو بالحق» خب یعنی اون ایمانی ایمانه و اون عمل صالحی عمل صالحه که در نسبت با حق باشه؟ خب بد تر شد که پس حالا حق چیست؟ و «تواصو بالصبر» صبر یعنی، حالا نمی‌دانم. «فَاصْبِرُوا حَتَّىٰ يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنَا» صبر به معنای تحمل سختی نیست صبر به معنای تحمل ندانستنِ اصلا چرا تحمل ندانستن بلکه زندگی کردن با آن ..

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با نظر به حق معنای حقیقتی گشوده و بیکران در افقی که با ایمان حاصل می‌شود، صبر به همان معنای «انتظار و وارستگی» است تا او، خود با انوار خود ما را متوجه حقیقت خود بگرداند، به همان معنایی که فرمودند: «اول قدم آن است که او را یابی / دیگر قدم آن است که با او باشی». موفق باشید

36053

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد گرانقدر: مباحث مربوط به مسجد رو گوش کردم، برایم سوال پیش اومد این همه فضایل برای رفتن به مسجد آیا برای خانم ها هم همین گونه است باید نمازهاشون رو در مسجد بخونند؟ استاد آیا می‌شود خانمی در که حال تحصیل دروس حوزه است در مسجد درس بخواند همراه با فرزندانش برای بهره مندی هایی که فرمودید حضور در مسجد برای علم دارد؟ متشکرم از وقتی که میذارید استاد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای خانم‌ها بستگی به شرایط امنیت روحی آن‌ها دارد که در گذشته از این جهت بعضاً مشکلاتی بوده و لذا توصیه می‌کردند در منزلشان نماز بخوانند که البته در حال حاضر از این جهت مشکلی نیست. حال می‌ماند فضای معنوی مسجد که باید حفظ شود و از این جهت نسبت به حضور کودکان غیر ممیز باید حساس بود. موفق باشید

36039

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در برهان صدیقین چون وجود مستقل فقط عین هستی است و غیر او وجود های ربطی هستند، آیا درست است که بگوییم که، عین هستی در همه هستی های ربطی حضور دارد؟ و در ضمن نمی‌دانم چرا از این دیوار برهان صدیقین نمی‌توانم بالا بروم و آن را هضم کنم؟ می‌خواهم با برهان صدیقین همه هستی را بنگرم اما نمی‌توانم. حدود سه ساله که درگیر برهان صدیقین هستم. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بالاخره اگر تشکیک در «وجود» است وجود در همه صحنه‌ها حاضر است، منتها در حدّ امکان ممکن‌الوجودها ظهوراتِ مختلف دارد و از این جهت تشکیکی یعنی دارای شدت و ضعف است. موفق باشید

نمایش چاپی