بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34642

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: درنظر داریم یکی از کتابهای شما رو برای اجرا مسابقه کتابخوانی در سطح دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انتخاب کنیم. آیا موافق این کار هستید؟ و اینکه توصیه شما برای اولین دور، کدام کتاب هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به خودتان دارد که چه کتابی را موضوع و مسئله این نسل می‌دانید. پیشنهاد ما کتاب «آشتی با خدا» می‌باشد. موفق باشید

34628

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد سوالی داشتم از حضورتون: ما داریم خانه ی نوسازی رو آماده زندگی می‌کنیم، یه سری خرج ها که ضروریه و باید انجام بشه اما یه سری کارها برای زیبا سازی فضای خونه ست  و ضروری نیستند اما خیلی علاقه مندیم که انجامشون بدیم از نظر مالی هم مشکلی نیست می‌خواستم بدونم اگر بخوایم در حد کناف و رنگ و نه بیشتر خونه رو مطابق سلیقه مون در بیاریم اشکال داره؟ با توجه‌ به اینکه اگر این کار رو نکنیم بیشتر فکرمون درگیر این قضیه میشه و در پیش دیگران احساس حقارت می‌کنیم  چون به شخصه حس  می‌کنم  هنوز رضایت مردم رو در وجودم نکشتم میدونم هم که باید این حس رو از بین ببرم. اما در حال حاضر که این حس در درون من وجود داره بهتره این کار رو انجام بدم یا خیر؟ چون حس می‌کنم با انجام ندادنش بیشتر درگیری ذهنی برام به وجود میاد. ممنون میشم راهنمایی کنید و اگر راهکاری هست بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیبایی آری، ولی تجملی که موجب اشرافیت شود خود به خود از یک طرف نوعی تکبّر در ما و نوعی تحقیر در بقیه به‌وجود می‌آورد. موفق باشید

39927
متن پرسش

« ای علی که جمله عقل و دیده‌ای / شمه ای واگو از آنچه دیده ای» سلام و عرض ادب خدمت استاد: به لطف خدا مشغول مطالعه و انس با کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» هستم. عجب غوغایی است کلمات امیرالمؤمنین «سلام الله علیه». در سرتاسر این کتاب متذکر هستید که این کلمات یک سلسله نصایح و کلمات عادی نیست. بلکه همواره از مقام و اَبری مافوق عرش ریزش و بارِش می کند. با انس با این حقایق عرشی و فوق عرشی، افق هایی از جنس نور و وجود همراه با احوالاتی خاص گشوده می شود و بر جان انسان می تابد و می بارد. ولی نگرانی و اضطراب از اینکه خدای ناکرده نتوانیم سبک زندگی خود را مطابق این معارف دل‌انگیز و بزرگ شکل دهیم همواره حقیر را آزار می دهد. می ترسم عقب بیفتم. چه کنیم استاد؟ از کجا بفهمیم در مسیر حرکت و شدن در این افق ها هستیم یا نه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نسبتی فکر کنید که از طریق آن کلمات متعالی که از حضرت مولی الموحدین «علیه‌السلام» صادر شده؛ با انسانی روبه‌رو می‌شوید که نهایت انسانیت شما می‌باشند و این‌جا است که در آینۀ آن حضرت، خود را جستجو می‌کنیم امری که بشر امروز با توجه به این‌که خودش مسئلۀ خودش شده است، به دنبال آن است طالب انسانی که انسانیت را معنا کند. موفق باشید    

39796

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: واقعه «الست بربکم» که در قرآن آمده است، در واحدیت اتفاق افتاده است یا احدیت؟ با تشکر از توجه استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای ما چنین نکاتی نباید مسئله باشد. مهم آن است که در فطرت خود چنین حضوری را مدّ نظر قرار دهیم. زیرا حضور در واحدیت و احدیت بستگی به رویکرد ما با موضوع دارد. موفق باشید

39315
متن پرسش

باسمه تعالی به اطلاع کاربران محترم رسانده می‌شود که بحمدالله به جهت سفری که به سوی عتبات عالیات پیش آمده به مدت ۱۰ روز از جواب گویی به سوالات عزیزان معذور هستیم.

متن پاسخ

.

39179
متن پرسش

سلام بر استاد طاهرزاده: بنده مباحثی که حول روایت «ان العبد اذا اختاره الله لامور عباده...» مطرح فرموده اید و نظر مخالفین را در سؤال و جواب شماره‌های 38956 و 38967 و 38985 و 38999 و 39054 و 39067 و 39103 و 39105 و 39149 پیگیری و مطالعه کردم. از آن جهت که احساس می کنم بحث، کمی از محل اصلی‌اش خارج شده است نکته‌ای را که به ذهنم می‌رسد بیان می‌کنم و اگر حضرت عالی یا کاربران محترم صلاح دیده و قابل توجه دانستند، آن را مدّ نظر قرار دهند. گاهی ما مطلبی را بتمامه از روایت اخذ می کنیم (همان گونه که در مسائل تعبدی که عقل و تجربه در آن راه ندارند، این گونه عمل می شود) این جاست که آن نکته ی معرفتی، وجودا و عدما تابع روایت است و از این رو، بایستی سند و دلالتش در حدی باشد که قابلیت احتجتاج عند الله داشته و به عبارتی آن روایت بایستی «سندا» و «دلالة» حجت باشد. در مقابل، گاهی مطلبی از معارف الهی را از راهی دیگر اتخاذ می‌کنیم و برای اطمینان بیشتر و از باب تأیید مطلب توسط روایت، به کلام منسوب به ائمه علیهم السلام مراجعه می کنیم. روشن است که در گونه دوم، این چنین نیست که آن نکتۀ معرفتی از صفر تا صد تابع روایت باشد و همین که مورد نهی معتبر امام معصوم قرار نگرفته باشد، اعتماد به آن بلا اشکال است؛ به عنوان نمونه می‌توان تشکیک را مثالی برای نوع دوم دانست. بنده احساس می‌کنم اساسا مطلبی که مورد کلام و بحث و گفتگو قرار گرفته است در دسته دوم قرار می‌گیرد و اگر بخواهیم این بحث را در جایگاه خود مطرح کنیم این چنین می‌توان بیان نمود: نقطه اصلی استدلال عبارت است از این که: وقتی خدای متعال عبدی از عبادش را برای هدایت خلق اختیار و نصب می کند (همان طور که طبق ادله ی معتبری که در مبحث ولایت فقیه مطرح شده، ولی فقیه را منصوب از جانب شارع می دانیم) از آن جهت که از وی هدایت عبادش را تکوینا و تشریعا خواسته، بهره ای از کشف حقایق به وی عطا می کند (و یا در نگاهی دیگر، وی به درجه ای از کشف وجود راه می یابد) که فوق بهره ای است که دیگرانی که امر هدایتشان به دست آن عبد مختار است از آن بهره برده اند و در یک کلام، دیگران آن بهره از کشف حقایق را نخواهند داشت. حال در کنار این نکته، ما به روایتی برخورد می کنیم که فرموده «ان العبد اذا اختاره الله لامور عباده...» که اتفاقا سندش به خاطر رفع یا مجهول بودن راویانش نه در کتاب شریف کافی مورد اعتماد است و نه در کتاب خصال و دلالتش نیز جای بحث و گفتگو دارد، به نظر شما با این روایت چه کنیم؟ آیا سندش در حدی است که بتوان آن را معیار إسناد محتوایش به امام دانست؟ آیا دلالتش به گونه است که بتوان به روشنی (و بدون دخالت قرائن خارجی و تنقیح مناط) به موضوعی دیگر سرایتش داد؟ پاسخ منفی است ولی آیا اگر این روایت را در دست نداشته باشیم، از آنچه با مقدمات حکمی - معرفتی به دست آورده ایم چشم بپوشیم؟ پاسخ مجددا منفی است. حال در کنار آن نکته ای که تحت عنوان نقطه اصلی استدلال گفته شد، سوال دیگر آنست که به این روایت در حدّ مؤید هم نمی توان نگریست؟ اساسا مستند ما این روایتی که خالی از اعتبار سندی است نخواهد بود (برفرضی که بابی مستقل در اعتبارسنجی این نوع روایات باز نکنیم) ولی آیا نمی‌توان در حد مؤید و باز تأکید می‌کنم در حدّ مؤید، احکام این روایت را با تنقیح مناط به موضوعی مثل فقیه با لحاظ تشکیک سرایت داد؟ به نظر می‌رسد این نتیجه را با توجه به چند مقدمه بتوان به دست آورد: اولا: مناط این که خدای متعال قدرت کشف خاص و ویژه را به این عبد مختارش داده، عبارت از «اختیاره لهدایة العباد» است و این، همان مناطی است که در فقیهی که در عصر غیبت انتخابش کرده نیز موجود است. ثانیا: سنخ سپردن هدایت در عصر غیبت به دست فقیه از همان سنخ هدایت در عصر حضور است که حضرت امام نیز فرمودند: «ولایت فقیه همان ولایت رسول الله» است. ثالثا: امر هدایت، امری است وجودی و تشکیکی. حال و باتوجه به سه مقدمه فوق، چرا نتوانیم آن امر وجودی را به شکل ضعیف تر بر موضوعی مسانخ جاری بدانیم؟ جمع بندی عرض بنده آن است که: اولا: این روایت باشد یا نباشد به خاطر آن چه تحت عنوان «نقطه اصلی» ذکر شد، فقیه در عصر غیبت را کاشف حقایقی فوق کشف عادی بشری می‌دانیم. ثانیا: در این نحوه مواجهه، روایت را منشأ یک نظریه قرار نداده ایم (چرا که سندا مخدوش و دلالتا قابل بحث است) ولی به کلی هم کنارش نمی‌گذاریم و اتفاقا وقتی به دلالتش رجوع می‌کنیم با تنقیح مناط واضح، می‌توان آن را برای نکته‌ای که به کمک عقل و شواهد وجدانی خارجی به‌دست آورده‌ایم موید بدانیم. امید است عزیزانی که به صورت‌های مختلف در نقد نظر جنابعالی وارد شدند، متوجه مقصد اصلی شما شده باشند. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این که در کلمات جنابعالی نوعی سعه صدر در میان است، جای خوشوقتی است و همان‌طور که فرمودید شایسته بود که رفقا جوانب مختلف روایات را مدّ نظر قرار دهند به‌خصوص که تعجب بنده آن است که چرا منتقدین به بحث آن‌طور که شایسته است مانند شما و یا مانند کاربر محترم سؤال شماره 39172 جوانب موضوع را در نظر نمی‌گیرند. آیا نسبت به آنچه عرض شد معنای نفیِ اطلاقِ عصمت چهارده معصوم پیش می‌آید؟ یا وسعت هدایت الهی را گوشزد می‌کند برای رهبرانی که امور مسلسمین را به عهده دارند؟ مشکلِ برداشت اشکال کنندگان آن است که گمان می‌کنند وقتی در آن روایت از عصمت سخن می‌گوید، منظور مطلقِ عصمت است که مسلّماً مربوط به چهارده معصوم می‌باشد. ولی از این نکته غفلت می‌شود که خداوند اگر جهت امور مسلمین کسی را انتخاب کرد، مددهای خاصی به آن شخص می دهد به همان معنای «شرح صدره» که در یکی از جواب‌ها عرایضی در این مورد شده. خداوند در قرآن به پیامبر خود «صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرماید: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِم‏» (نحل/44) به این معنا که ای پیامبر! ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا تو مبیّن انواری برای مردم باشی که بر آن‌ها نازل شده است. و این حکایت از آن دارد که نسبتی بین آنچه بر پیامبر نازل شده است و آنچه بر مردم نازل شده است، در میان است، هرچند مسلّم مراتب آن که همان تشکیکی بودنِ قضیه است، محفوظ می‌باشد. آیا انقلاب اسلامی از همین جنس نیست که اصل آن در زیر سایه‌ اسلام، به صورت تفصیلی بر قلب حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نازل شده و به صورت اجمال بر قلب مردم نازل گشته و حضرت امام همان حقیقتی از انقلاب را که بر قلب مردم نازل شده است تبیین می‌کنند؟ این‌جا بود که عرض شد نیاز است تا با درک جایگاه تاریخی روایات نسبت به امروزمان به تمدن نوین اسلامی بیندیشیم. در این مورد باز تأکید می‌شود در رابطه با نسبت بین ولیّ فقیه و امام معصوم که جایگاهی است غیر از جایگاه مرجع تقلید؛ خوب است به سؤال و جواب شماره 39172 رجوع شود. موفق باشید

38969

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: دلیل یادگیری تجوید و نیت صحیح ما در تمرین روخوانی قرآن چیست؟ چرا به تلاوت کامل قران تاکید می‌شود؟ چطور با نزدیکانی که بهره آنها در کسرماست ارتباط داشته باشیم رفت و آمد کنیم از غذاها و تعارفیها و هدایاشان استفاده کنیم و متقابلا جبران کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نظم آیات نظمی است آسمانی و به همین جهت وقتی لفظ آیات، درست ادا شود، روح انسان نسبتی با مبادی آیات برقرار می‌کند بخصوص وقتی به معنای آن‌ها نیز توجه شود. ۲. باید در این امور، حمل بر صحت کرد. موفق باشید 

38909

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب و احترام خدمت استاد طاهرزاده: ببخشید در آیه ۳۶ سوره انعام خداوند می فرمایند: مردگان را خدا برخواهد انگیخت سپس به سوی او بازگردانیده می شوند منظور از مردگان چه کسانی هستند؟ یعنی نفس انسان که تو برزخ هست می‌میرد و دوباره موقع قیامت زنده می‌شود؟ ان شالله خداوند طول عمر باعزت به شما عطا بفرماید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در روایات ما منظور از قبر، همان برزخ است و همان افرادی که از دنیا رفته‌اند و در برزخ هستند در نسبت با قیامت و یوم الحشر، همه از قبرِ برزخی در قیامت حاضر می‌شوند و از این جهت گفته می‌شود مردگان از قبرشان خارج شده و در یوم الحشر ظاهر می‌شوند. موفق باشید

38882

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی سلام علیکم: چندی پیش به خود نگریستم، مضطرّ و نالان و وحشت زده که هیچ و هیچ نمی توانم خود را نگه دارم خود را به پیش برم، به یاد فرمایش شما در پیاده روی اربعین ۱۴۰۱ افتادم که فرمودید؛ ما پیرمرد ۷۰ سال هیچ امیدی به پاهایمان نداریم که بتوانیم قدم بعدی را برداریم بلکه این امید به خداست که می آییم و در این مسیر قدم بر می‌داریم. امروز که قصد و عزم بر جدیت ار تلمّذ درس کرده ام خود را ناتوان و ناممکن می یابم که بتوانم حتی در حد معمول چیزی یاد بگیرم. نگاه به هدف و آینده که تقریبا امری محال شده. لکن نمی‌توانم این امید را در خود غرص کنم بتوان این امر بزرگ را به پیش برد. چه کنم؟ نالان و آه کنان منتظر فرجم. در رابطه با کتاب عزیز «انسان و باز انسان» بنا بر شرح صوتی دارید و یا بودن شرح درک خواهد شد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: ۱. «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش» و این یعنی هر آنچه در مسیر خود برایمان پیش می‌آید امکان انجام آن هست و همانی می‌باشد که باید در آن ورود کنیم. ۲. به نظر بنده به جهت غلبه اشارات بر عبارات در کتاب «انسان و باز انسان» فعلاً نباید مشغول آن شوید. موفق باشید

38524
متن پرسش

سلام استاد: إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ شهادت سید مقاوت را به شما تسلیت می گم ان شاء الله آخر و عاقبت همه ما در این دنیای فانی ختم به خیر و رضای پروردگار دو عالم بشه. بفرمایید ما چه کنیم؟!! و در فقدان چنین استوانه‌هایی که در جای خود ما را معنا می‌کردند؛ راهمان چگونه ادامه پیدا کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر حضور تاریخی‌مان از طریق انقلاب اسلامی با حاج قاسم عزیز، آغازی را تجربه کردیم و با شهادت سید حسن نصرالله عزیز باز آغازی بعد از آن آغاز، در افقِ آینده ما گشوده شد. به گفته آقای دکتر سعید جلیلی «نظم جدید را فرزندان مقاومت رقم خواهند زد» فردایی که پرچم زرد و سبز حزب الله در دست جوانانی است از نژاد سفید و سیاه و سرخ. عرایضی در رابطه با جایگاه امروزین ما نسبت به شهادت سید حسن نصرالله عزیز تحت عنوان «قرآن و جایگاه شهادت سید حسن نصرالله» به میان آمد https://eitaa.com/matalebevijeh/17679 . این‌جا است که اگر اشک‌ها در فقدان آن روح بزرگ می‌ریزد، دل‌ها بسی استوارتر و با اطمینانی کامل به همان اطمینان سید حسن نصرالله در میدان است https://eitaa.com/matalebevijeh/17682. موفق باشید   

38250
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: وقتی که داریم به حرف دلمان گوش می‌دهیم چه کنیم که گوش به حرف شیطان ندهیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم نظر به عبودیتی است که باید مدّ نظر باشد از آن جهت که مشکل شیطان در مقابل امر الهی، تکبّر بود به جای عبودیت و بدین لحاظ هر صدایی که ما را از روح عبودیت منصرف کند، صدای شیطان است. و هر صدایی که ما را از خودبینی و خودخواهی و دنیاطلبی آزاد کند، صدای پروردگار ما برای تعالی ما می‌باشد به همان معنایی که جناب مولوی فرمود: «هر ندایی که ترا بالا کشید / آن ندا می‌دان که از بالا رسید. هر ندایی که ترا حرص آورد / بانگ گرگی دان که او مردم درد. موفق باشید

37242

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب استاد: طاعات قبول. چند سالی هست که متاسفانه درگیر وسواس هستم و به قول روانشناسان درگیر ocd و ocp شدم. می‌خواستم درمان بشم ولی طریقه روانشناسی رایج امروز باب میلم نیست. از طریق مسائل دینی و اعتقادی راهی برای درمان این بیماری مدنظرتون هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته آیت الله مظاهری در این موارد باید شخصی را که به عنوان الگو و نمونه پذیرفته‌ایم، مدّ نظر قرار دهیم و بر اساس سیره و حرکات ایشان، حرکات و افکار و اعمال خود را تنظیم کنیم. در ضمن خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت است رجوع شود. موفق باشید

37168

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و درود و ادب و احترام: تفسیر و شرح دعای فرج و سلامتی امام زمان و ندبه رو در کدوم مباحث شما کامل توضیح دادید؟ 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به مباحث «بصیرت و انتظار فرج»، این مائیم و میدان گشوده انسان کامل. در کتاب «دعای ندبه، زندگی در فردایی نورانی» می‌توان در این مورد اندیشید و اندیشه را جلو و جلوتر برد. موفق باشید 

37080
متن پرسش

سلام استاد: آن روزی که در تیرماه امسال و در پرسش 35539 نگرانی خودم را از حضور مردم در انتخابات مجلس مطرح کردم و حضرتعالی فرمودید: «ابداً جای نگرانی نیست...»، هیچ وقت تصور نمی کردم بعد از فتنه سال گذشته و تورم های پیش آمده و دام ها و دشمنی های وحوش استکباری، چنین حضوری در این انتخابات پیش بیاید که پیش آمد. خدا را از اعماق جان سپاسگزارم. دعا کنید عشق به انقلاب اسلامی روز و شب و لحظه به لحظه در جان ما شعله ورتر شود. اگر نه عشقِ شَمسُ الدّین بُدی در روز و شب ما را / فَراغَت‌ها کجا بودی، زِ دام و از سَبَب ما را / بُتِ شهوت بَرآوردی، دَمار از ما زِ تابِ خود / اگر از تابشِ عشقش، نبودی تاب و تَبْ ما را / نوازش‌هایِ عشقِ او، لَطافت‌هایِ مِهْرِ او / رَهانید و فَراغَت داد، از رنج و نَصَب ما را / زِهی این کیمیایِ حق، که هست از مِهْر جانِ او / که عینِ ذوق و راحَت شُد، همه رنج و تَعَب ما را / عِنایَت‌هایِ رَبّانی، زِ بَهرِ خِدمَتِ آن شَهْ / بِرویانید و هستی داد، از عینِ اَدَب ما را / بَهارِ حُسنِ آن مِهْتر، به ما بِنْمود ناگاهان / شَقایق‌ها و ریحان‌ها و گُل‌هایِ عَجَب ما را / زِهی دولتْ، زِهی رفعت زهی بَخت و زِهی اَخْتَر / که مَطْلوبِ همه جان‌ها، کُند از جانْ طَلَب ما را / گَزید او لَبْ گَه مستی، که رو پیدا مَکُن مَستی / چو جامِ جان لَبالَب شُد، از آن میْ‌هایِ لَب ما را / عَجَب بَختی که رو بِنْمود ناگاهانْ هزاران شُکر / زِ معشوقِ لَطیف اوصافِ خوبِ بوالْعَجَب ما را / در آن مَجْلِس که گَردان کرد از لُطفْ او صُراحی‌ها / گِران قَدْر و سَبُک دل شُد، دل و جان از طَرَب ما را / به سویِ خِطّهٔ تبریز، چه چَشمهٔ آبِ حیوان است / کَشانَد دل بدان جانِب، به عشقِ چون کَنَب ما را

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در مقدمه بحث در مورد سوره «اعلی» در مورد انتخابات اخیر شد https://eitaa.com/matalebevijeh/16177  . 
حقیقتاً معلوم شد مردم‌مان ماورای آنهمه تخریبی که شبکه جهانی در ذهن‌ها پیش آوردند؛ بلوغِ سیاسی خود را نشان دادند و معلوم شد چگونه فرد فردِ مردم ما رسانه‌های متعهدی هستند نسبت به راهی که در پیش است. و در همین رابطه عرض شد حقیقتاً انقلاب اسلامی و حضور در مراحل مختلف آن، حکایتِ حضور فطرت‌های توحیدی می‌باشد و تجربه توحید در مراحل مختلف این انقلاب. احساس بنده در دیروز یعنی در ۱۱ اسفندماه ۱۴۰۲ آن بود که تمام فرشتگان و از آن مهم‌تر «روح» نازل شده بودند تا جانِ رأی‌دهندگان را منوّر به تجربه‌ای نورانی بگردانند برای «مطلع الفجری» که در پیش است. در این شرایط چه کسی مقصر است وقتی عده‌ای با عدم حضور در این میدان، آینده خود را سیاه می‌کنند و از فردای انتخابات با خود، هزاران مسئله خواهند داشت؟ زیرا خواسته یا ناخواسته در میدانی که مقابله حق بود در مقابل باطل، حاضر نشدند و در جمع صالحین قرار نگرفتند. راستی را ! اگر ما در امروز که روزِ «فردایِ انتخابات است» دیروز را با آنهمه صفا و از آن مهم‌تر با یگانگی با روحِ نایب الإمام تجربه نکرده بودیم، چه اندازه امروزمان سرد و بی‌روح بود!! 
انقلاب اسلامی دارد به مرور خود را نشان می‌دهد تا معلوم باشد ما تا  کجاها می‌توانیم ماورای زندگی روزمرّه در نسبت با حقیقت، جلو برویم و متوجه شویم انقلاب اسلامی در حالِ «شدن» است تا در دل همین شدن‌ها خود را نشان دهد. موفق باشید                     ا
 

36892

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: اسعد الله ایامکم. منظور جناب سعدی در غزل ۵۶ که سه بیت از آن را در ادامه آوردم، چیست؟ با عنایت به کلام ائمه در مورد جبر و اختیار و موثر بودن انتخاب انسان در سرنوشت او، ابیات زیر را چگونه با ادبیات دینی، عرفانی می توان توضیح داد؟ و این که آیا این نوع نگاه سعدی اساسا صحیح است؟ زهدت به چه کار آید، گر راندهٔ درگاهی؟ / کفرت چه زیان دارد، گر نیک سرانجامی / بیچارهٔ توفیقند، هم صالح و هم طالح / درماندهٔ تقدیرند، هم عارف و هم عامی / جهدت نکند آزاد، ای صید که در بندی / سودت نکند پرواز، ای مرغ که در دامی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر بیچاره توفیقند، هم صالح و هم طالح، پس باید در صداقت خود نسبت به توجه به او که عین حقیقت است، زمینه توفیق فراهم شود. در آن صورت کافر هم که باشی در کنار حاج قاسم، راه را یافته‌ای وگرنه با زُهد و متوقف‌شدن در ظاهر دین کاری حاصل نمی‌شود. باید به سوی حقیقت پر کشید و تازه در این مسیر است که عبادات، معنای خود را می‌یابند و می‌فهمیم خداوند چه تقدیری را برای ما مقدّر کرده است. مثل آن است که اگر امروز انسان‌ها متوجه تقدیر الهی که قرنِ نابودی ابرقدرت‌هااست نباشند، مقدسان احمقی هستند که حضرت روح الله از شرّ آن‌ها به خدا پناه می برد. موفق باشید

36661

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: پیرو سوال ۳۵۲۳۵ ؛ فرمودید که شهوت به عنوان غلبه توهمات است. رابطه عقل با شهوت چگونه است، پس آیا کسی که از توهمات بیرون آید شهوت ندارد؟ لطفاً کتابی یا ... معرفی کنید، نمی‌خواهم سطحی و ساده به این موضوع بنگرم. بحث معرفتی و حقیقی می‌خواهم دنبال کنم. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد میل‌های جسمانی، رجوع به حقیقت ندارند بلکه برای رفع نیازهای جسمانی و دنیایی انسان می‌باشد و از این جهت به عنوان توهّمات، نام برده می‌شوند و البته که بعضی از توهّمات، ریشه در نیازهای مادی ندارند و انسان را گرفتار وسوسه‌های شیطان می‌کند و شیطان از این طریق وارد شخصیت انسان می‌شود. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی در این مورد دارد که می‌توانید در سایت به آن رجوع فرمایید. از آن دقیق‌تر در کتاب «فصوص الحکم» ابن عربی مطالبی هست. موفق باشید 

36660

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکمک آیا ما راهی جز رشد عقل داریم؟ با خود که می نگرم می یابم که راه برون رفت از توهمات و نقش بر آب کردن زینت های شیطان چیزی جز حقیقت گرایی، عقل گرایی و واقع گرایی نیست! و آن نیز با کسب علوم عقلی حاصل می‌شود، درست است؟ (البته معنویت اگر نباشد توان لازم و کافی برای به مقصد رسیدن وجود نخواهد داشت) معنویت در این مسیر چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خداوند هم در قرآن کریم عقل انسان را مخاطب قرار داده و می‌فرماید: «افلا تعقلون». ولی حقیقتاً بستر تعالیِ عقل، همان تدبّر در کلام الهی می‌باشد کاری که حضرت آیت الله علامه طباطبایی در تفسیر قیّم «المیزان» انجام دادند. موفق باشید

36614
متن پرسش

سلام عرض شد استاد عزیز و بزرگوار: چکار باید بکند کسی که در ( پوست خود نمی گنجد) و حال به تعبیر بزرگواری باید پوستش را عوض کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با حضور در انقلاب اسلامی ذیل حضور شهدایی مثل حاج قاسم سلیمانی و درک انسانیتی که او در آن حاضر بود؛ انسان در جهان دیگری حاضر می‌شود که به گفته آن بزرگوار همان تغییر و یا عوض‌کردن پوست است. اخیراً در این رابطه یادداشت‌هایی شده است که یک نمونه از آن تقدیم می‌شود. موفق باشید
اگر زمانه، زمانه تلقی انسان است از خودش، این کدام انسان است که به جای سقوط در خودبنیادی و تنگ‌نظری می‌تواند خود را در وسعت حضور در جهان انسان‌ها احساس کند و به انسانیتی بیندیشد که در آینه غزه، بسیاری در آن وارد شده‌اند تا یک جهان از انسانیت در هرکس ظهور کند از جنس انسانیتی که انسان کامل یعنی حضرت صاحب الأمر «عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» در خود احساس می‌کنند تا جهان را منوّر به حضور خود نمایند که آن حضرت در خود احساس می‌نمایند و انسان‌ها هرچه بیشتر به دنبال آن هستند، امری که حاج قاسم سلیمانی طلوعی از این نوع انسانیت شد و لذا بسیاری با او احساس یگانگی کردند، زیرا او آشنای جان‌ها بود. مگر ما در خبر نداریم که چون حضرت صاحب الأمر«عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» ظهور کنند بسیاری احساس می‌نمایند با آن حضرت آشنا هستند؟ ما این امر را در نسبت با حاج قاسم سلیمانی تا حدّی تجربه کردیم.    

36575

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم‌الله الرحمن الرحیم: استاد شناخت خدا با خدا چگونه است؟ چگونه می‌شود از وحدت به کثرت رسید؟ استاد عمر کوتاه است و مسیر طولانی و نفس ضعیف چه کنم؟ یا علی
 

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: صدیقین یعنی آنانی که خدا را به نور خود خدا می یابند حال یا از طریق قلب که با سلوک خاص خود پیش می آید، یا از طریق عقل که همان «برهان صدیقین» است که متن برهان و شرح صوتی آن روی سایت هست. موفق باشید

36395

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

🔵 این سؤال دوباره ارسال میشه چون پاسخش ارسال نشده, درسایت هم نیست کد پیگیری قبلی : 9ackmtk8k6 سلام علیکم استاد در زندگیم مسئله‌ای به وجود آمده که نیاز به مشورت با شما دارم بنده بانویی صاحب چهار فرزند هستم ..................

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد: 36278- باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: همان‌طور که طرف، عقاید منفی خود را حتی به ظاهر انکار کرده باشد؛ کافی است برای ادامه زندگی. و ثانیاً: در مورد فرزندانتان با تذکرات معرفتی مانند مباحث معرفت نفس که در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» مطرح است می‌توانید آن‌ها را متوجه حقیقت خود و عالم ابدیت بنمایید.

با توجه به اینکه سوالات این چنینی که خصوصی هستند به ایمیل کاربران ارسال می‌شود سوال جناب عالی نیز در ایمیل جواب داده شده است. و به جهت خصوصی بودن قسمتهایی از سوال حذف شد زیرا ممکن است سوال کننده شناخته شود و این صلاح نیست

موفق باشید

36277
متن پرسش

سلام استاد: واقعا قضیه فلسطین همه ی معادلات دنیا رو به هم زد. همه ی دستورات روانشناسی و پزشکی و تغذیه و ... برای داشتن زندگی موفق و رشد و مهارت و توانایی. انصافا زنان و جوانان و حتی کودکان غزه کجا و چه زمانی آموزش دیدن و یاد گرفتن این همه استقامت و صبر جمیل را؟ در حالی که به طور میانگین سهم هر کدام دو قرص نان در طول شبانه روز هست. تصورش هم دشوار است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان به این نکته اندیشه کرد که مردم فلسطین متوجه شده‌اند حال که جهان استکباری تا این اندازه وحشی و غیر انسانی است، گویا رسالتی بزرگ‌تر از حتی شکست دا دنِ رژیم صهیونیستی به عهده آنها است تا به مردم جهان نشان دهند در چه تاریخی زندگی می‌کنند که بسی ظلمانی است و راز این مقاومت عظیم را باید در نگاه تاریخی مدّ نظر آورد و گویا در همین رابطه رهبر معظم انقلاب فرمودند جهان آینده، جهان فلسطین است. با توجه به سخنان جنابعالی چه اندازه خانم سحر شهریاری در کانال https://eitaa.com/saharshahriary چه خوب در مورد نگاه و رسالت مادران غزه مطرح فرموده‌ آن‌جایی که می‌فرماید:
روزهای بعد از پیروزی، روزهای جهان بدون صهیونیسم،
ما زن های مسلمان باید یک پویش بین المللی راه بیندازیم و از مادران غزه بخواهیم یک دوره تربیت دینی فرزند برایمان برگزار کنند.
نه از این دوره های عجیب و غریب فانتزی امروزی، که وسط امتحان عملی، وسط سرگردانی و حیرت و شک‌های زندگی به دردمان نمی‌خورد. مادران و مادربزرگ های فلسطینی، اساتید مسلط مقاوم پروری هستند. باید یک کلاس جهانی تشکیل شود و آن ها برایمان زیسته هایشان را بگویند.
بگویند چطور می‌شود فرزندت را آنقدر مؤمن و قوی تربیت کنی که وقتی از زیر آوار ناملایمات (آوار خانه و ساختمان یا آوار گرفتاری و شکست و مصیبت) بیرون آمد، اول سجده‌ی شکر برود و بندگی یادش نرود.
چطور می‌شود فرزندت را آنقدر مؤمن و قوی تربیت کنی که در لحظه های نفس‌گیر مرگ عزیزانش قرآن بخواند
و برای دیگران شهادتین زمزمه کند و دعا و یاد الله اولین پناهگاهی باشد که در شرایط سخت یادش می‌آید، نه پناه بردن به عشق پوشالی و اندوه و خودزنی و فاز افسردگی گرفتن...
مادرهای غزه باید یادمان بدهند چطور می‌شود فرزندت را آنقدر مؤمن و قوی تربیت کنی، که بجای توقع از همه کس و همه چیز و شاکی بودن از زمین و زمان، در لحظات سخت هم شاکر باشد، وگرنه شاد و راضی بودن به وقتِ آسایش را که همه بلدند.
امام زمان ما یارانش را از مؤمنانی انتخاب می‌کند که قدرت روحی دارند، نه از بین وارفته ها و مچاله های روحی، ما نیاز به آموختن الفبای این سبک زندگی داریم!
به مادرهای غزه بگویید: برایمان یک دوره تربیت دینی فرزند بگذارند، که سربازانی قوی برای طوفان الاقصی‌های دنیا لازم داریم.  موفق باشید         

 

36247

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر: سوالی خدمتتون داشتم. من احساس می‌کنم زندگی بی ارزشی دارم. احساس می‌کنم زندگیه خوبی ندارم اونطور که می‌خواستم نشد. من ۱۵ سالمه و این احساس رو دارم. راستش من چهره زیبایی ندارم و خیلی وقتا خیلی از آدما به روم آوردن و با اینکه زیبا نیستم ای کیوی بالایی هم ندارم ولی بخاطر هرچیز سریع غرور می‌گیرتم نمیدونم برای چی؟ کاش می‌شد غرور زیاد نداشته باشم ولی چهرم خوب بود. توی زندگی هم احساس افسردگی می‌کنم. اعتماد به نفس هم ندارم و با همه اینها من فقط ۱۵ سالمه کاش می‌شد کمکم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم درک آن راهی است که خداوند شما را در آن قرار داده و آن راه، اولاً: تواضع و ثانیاً: روحیه معنویت و ثالثاً: کسب معارف معنوی مانند معرفت نفس می‌باشد که پیشنهاد می‌گردد با کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که روی سایت هست  شروع فرمایید. موفق باشید

36211
متن پرسش

سلام علیکم: بسم الله الرحمن الرحیم. امیرالمومنین علیه السلام «رأس الاستبصار الفكرة» اساس بينايي فكر كردن و تأمّل است چه زیبا فرمود مولای متقیان و امیر بیان که اساس و بنیاد و ریشه ی بینایی و بصیرت تامل و فکر است، و مگر جز این است که آنانی که امروز از درک و فهم حماسه ی طوفان الاقصی درکی ندارند به دلیل عدم تامل در درک زمان و تاریخی است که به میان آمده است؟! بصیرت، مسأله ی فهم زمانه ایست که انسان ها می خواهند با درک آن تاریخ خودشان را بسازند و اگر این فهم صورت نگیرد از انباشت علم های متراکم و مدرک و مقالات روی هم فقط ثروت اطلاعات حاصل می شود و نه درک و فهم تاریخی که زیست انسانی بشر را تغییر دهد! امروز غزه موضوع تفکر اندیشمندان شده است تا آنکه بتوانیم برای فردای تاریخ و انسانی که به شدت از پوچی و افسردگی خسته شده است و توهم و خیالات روزمره ی زندگی دنیا جای تامل و تفکر را از او ربوده است و جامعه ای که از تفکر روی بگرداند گریزی از پریشانی ندارد و ریشه ی احوال پریشان روزگار تاریخ بشر هم جز این نیست که بیش از آنی که پیرامون خود و زندگی و نسبت اش با تاریخ امروز فکر کند خود را مشغول پرنده ی خیالی کرده است که برای فرار از روزمرگی ها از این شاخه به آن شاخه می پرد بی آنکه بداند فردای زندگی اش چه ربطی با تفکر در وضعیت امروزینش دارد! ما در تاریخ انقلاب اسلامی با ایام گوناگونی روبرو شدیم که بابی و فتحی برای گشودگی تفکر در میان انسان ها شد از دفاع مقدس، از جریان های گوناگون از مشکلات و مصایب مختلف در ادوار و اطوار این انقلاب و از فتنه ها و از شکوه ایام اللهی که بر ما رو کردند از تشیعع شهدا و... امروز با حماسه ی غزه باز هم بابی از تفکر و تأمل بر ما گشوده شد تا بیش از پیش خود را در آینده ی قلمرو اسلام حاضر ببینیم و تفکر را بستر حضور در حقیقت بدانیم نه صرفا حرکت از مسأله ی مجهول برای کشف معلوم که البته آن هم از مصادیق تفکر است اما حضور در واقعیت و حقیقت تفکر در عالی ترین نحوه ی بودنی است که انسان می تواند در زمانه ی خود حاضر باشد. اساسا انسان هایی که خود را از اندیشیدن پیرامون آنچه با غزه پیش آمده است روبرو نمی‌کنند و با آن مواجه نمی شوند و طلبی که باید را از پیش آمد تاریخی امروز ندارند جز پریشانی و سردرگمی حاصلی نخواهد بود ولو اندیشمند ترین انسان ها باشند یا با فضیلت ترین و اخلاقی ترین آدم های عصر خود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به گفته هایدگر: «تاریخ، اعصار وجود است» و ما وجود را که همان حقیقت است در عین هویت قدسی در هر مقطعی از تاریخ وجهی از آن را ملاحظه می‌کنیم و او خود را در دل تاریخ با جلوات و اسماء حسنای خاصی می‌نمایاند تا انسان‌ها با نور توحیدی که در تاریخ‌شان ظهور کرده، نسبت خود را با خدا در آن تاریخ بیابند؛ آری! اگر تاریخ اعصار وجود است و ما در انقلاب اسلامی حضور خدا را تجربه کردیم ولی پس از مدتی با روزمرّه‌گی‌ها از روح انقلاب فاصله گرفتیم و عملاً از او که معنای ما بود، فاصله گرفتیم؛ در همان راستا انقلاب با حاضرشدن در تاریخی که با غزه به ظهور آمده، حضور بیشتری را به میان آورد و ما در واقع وجه متعالی انقلاب اسلامی را که از آن غفلت کرده بودیم، در منظر خود می‌یابیم. غفلت از حقیقتی که به سوی ما آمده تا ما را در معنایی بسی اصیل‌تر وارد کند. این است آنچه ما در غزه می‌یابیم و این اندازه احساس یگانگی با آن داریم. موفق باشید.

 

36193

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: یه سوالی دارم اگر امکان داره در موردش یه توضیحی بفرمایید. فکر می‌کنم کتاب خویشتن پنهان خوندیم اگه نفس قوی بشه تن بیمار نمیشه، حتی اگه درمعرض ویروس قوی قرار بگیری. پس بیماری پیامبران رو چطور با این موضوع جواب میدیم؟ بیماری امام سجاد (ع)، چشم درد امام علی (ع) و.... جایی شنیده بودم وقتی کسی به مقام امامت میرسه بدنش مریض نمیشه حضرت علی هم زمان چشم درد امام نشده بودند، حضرت ایوب (ع) هم مقام امامت نداشتند، میتونیم اینطور جمع بندی کنیم که بدنهایشان مریض نمیشه مگر زمانی که جسمهایشان مورد امتحان قرار بگیره درسته؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن نوع بیماری که به جهت عدم تدبیر نفس ناطقه نسبت به بدن، در بدن ایجاد می‌شود، از آن جایی که نفس ناطقه اولیای الهی مشکلی در خود ندارد که در تدبیر بدن مشکل پیدا کند؛ آن‌ها از آن نوع بیماری مصون هستند. ولی اگر بیماری به جهت عوامل بیرونی باشد و یا به جهت امتحان، البته موضوع آن متفاوت می‌شود. موفق باشید

36099

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در متن زیر منظور شما از روح مطلق چیست؟ «خیال فعّال یا خلاّق به عنوان قوه‌ای میانجی، شرط محبت کامل یعنی محبت عرفانی است. در این مرتبه، ساحت روحانی یا روح مطلق، خویش را در صورت جسمانی متجلی می‌سازد. این صورت می‌تواند یک شخص محسوس باشد که قوه‌ی خیال آن را تبدیل به یک مظهر می‌کند یا صورت مثالی باشد که قابل ادراک است.» با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این نوع متون باید متوجه باشیم که صورت جسمانی به معنای صورت مادی نیست، بلکه به معنای صورتی است که در خیال ظاهر می‌شود و این یکی از توانایی‌های خیال است. جسمانی بودن غیر از مادةی بودن است، مانند همان معاد جسمانی که منظور، جسم مادی نیست. موفق باشید

نمایش چاپی